شانس و اقبال چقدر بر خوشبختی یا بدبختی ما تاثیر دارند؟

شانس و اقبال

بخت و شانس بدین معنا که پیش آمدی بدون علت به وجود بیاید، صحیح نیست.(۱) زیرا هر چه از عدم پا به عرصه ‌وجود گذارد، نیازمند علت است،‌ و قانون علیت و نیازمندی هر پدیده به علتِ پدید آورنده، از بدیهیات است. از این رو در جهان هر حادثه ای اتفاق افتد، بشر به طور غریزی دنبال علت می‌گردد. پس نمی‌توانیم به چیزی با عنوان بخت و شانس معتقد باشیم و آن را از علل و اسباب دور بدانیم. در مواردی که مردم پیش آمد خوب را به شانس و اتفاق بد را به بخت نسبت می‌دهند، حاکی از نا آگاهی آنان از علل و اسباب پنهانی است. شانس‌ و بخت‌ و طالع‌، با تفسیری‌ که‌ میان‌ باورمندان‌ آن‌ مطرح‌ است‌، ریشه‌ در ناآگاهی از علت‌ حوادث‌ و رویدادهای‌ طبیعی‌، اجتماعی‌ و روانی‌ دارد. هر کجا انسان‌های‌سطحی‌نگر، نتوانستند علت‌بروز رویدادهای تلخ یا شیرین را تحلیل کنند، آن‌ را به‌ شانس‌ و بخت‌ حواله‌ می‌کنند.

گاهی‌تنبلی‌و تن‌آسایی‌و مسئولیت‌گریزی‌و سرپوش‌گذاشتن‌روی‌نقاط‌ضعف‌، و تبرئه‌کردن‌خود در برابر گناهان‌و تازیانة‌وجدان‌و احساس‌شرمندگی‌زمینة‌گرایش‌به‌این‌گونه‌مسکن‌های‌موقتی‌را فراهم‌می‌کند.
گاهی ممکن است برای فردی پیش آمدهای خوب و نافع رخ بدهد که گفته می‌شود فلانی شانس خوب دارد. شانس نیست که علت و سبب رخ دادها شود، بلکه پیش آمدها منتسب به علت است و ما از آن آگاه نیستیم، مثلاً ممکن است رویکرد خوب بر اثر دعای خیر پدر و مادر و افراد پاکدل، یا برای آزمایش، یا صفای باطن فرد، یا خوش حال نمودن یک بنده خدا باشد.

آنچه اسلام به پیروانش تعلیم نموده، این است که همة خوبی‌ها را از خدا بدانیم و تمام بدی‌ها را به خود نسبت دهیم: "آنچه از نیکی‌ها به تو می‌رسد، از خدا است، و آن چه از بدی به تو می‌رسد، از تو است".(۲)

با این همه به چند نکته باید توجّه داشت:

اوّل - هر حادثه‏ ای از گذر مشیت و اراده الهی پدید می‏ آید و خداوند پیش از پدید آمدنش کاملاً از آن آگاه است. این نیز که تمام رویدادهای جهان بر اساس علل و عوامل طبیعی تحقق می‏یابند، مشیت الهی است.
عمومیت‌قانون‌علیت‌، به‌این‌که‌هر حادثه‌ای‌علتی‌دارد و هر موقعیتی‌برای‌انسان‌(فرد یا جامعه‌) و غیر انسان‌پیش‌آید، معلول‌علتی‌است‌و تقدیر و اندازه‌گیری‌هر پدیده‌ای‌نیز متناسب‌با وضع‌علت‌آن‌می‌باشد، امری‌قطعی‌است‌، چون‌آیات‌قرآن‌نظیر " قد جعل‌اللّه‌لکلِّ شی‌ءٍ قدراً "(۳) آن‌را بیان‌کرده‌و علمای‌اسلامی‌از آن‌تحت‌عنوان‌قضا وقدر تکوینی‌و تشریعی‌و سایر اندیشمندان‌جهان‌به‌عنوان‌"قانون‌علت‌و معلول‌یا اسباب‌و مسبّبات‌" بحث‌کرده‌اند.

دوم - بی‏گمان از عواملی که در حوادث زندگی مؤثّرند، اراده خود انسان است. اراده، نقشی چشمگیر در این جا
دارد و چون انسان موجودی دارای اراده و اختیار است، چگونگی اراده و خواست و تصمیم‏گیری‏اش در چگونگی
رویدادها مؤثّر است. ولی چنین نیست که هر چه بخواهد، روی دهد.
سرنوشت‌انسان‌ها و عزت‌و ذلت‌آنان‌مرهون‌کارکردهای‌آنان‌است‌که‌قرآن‌می‌فرماید: " کلُّ نفس‌بما کسبت‌رهینة‌؛ هر کس‌در گرو اعمال‌خویش‌است‌".(۴)
اسلام‌به‌قدری‌روی‌تأثیر تلاش‌ها و عملکردهای‌انسان‌در ساختن‌سرنوشت‌تأکید می‌کند که‌از یک‌سو می‌فرماید: " و ان‌لیس‌للأنسان‌الاّ ما سعی‌؛ و این‌که‌بهره‌ای‌برای‌انسان‌جز سعی‌و کوشش‌او نیست‌". و از سویی‌دیگر می‌فرماید: " انّ اللّه‌لا یغیر ما بقوم‌حتی‌یغیروا ما بأنفسهم‌؛ خداوند سرنوشت‌هیچ‌قوم‌و ملّتی‌را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که‌آنان‌آن‌چه‌را در خودشان‌است‌تغییر دهند ."

سوم - بر اساس آنچه از قرآن مجید و احادیث بر می‏آید، ایمان و عمل صالح - به ویژه دعا - در سرنوشت انسان مؤثّر است. چه بسا دعا و برخی دیگر از کارهای نیک - مانند صله رحم و صدقه که سرنوشت را عوض کنند و موجب فراخی رزق شوند. اگر رابطه انسان با خداوند استوار باشد و در دعا و نیایش پای فشارد، سرنوشتی خوش در انتظار اوست.

چهارم - اگر انسان در زندگی خویش کوتاهی نکند و وظایفش را انجام دهد، هر چه خداوند برایش مقدّر کند و در زندگی برایش پیش آید، خیر است گرچه همراه با تلخی و رنج باشد. انسان همواره باید از خداوند راضی باشد. رضا به قضای الهی و شکیبایی در رویدادهای ناگوار، از ارزشهای بزرگ و موجب نیل به کمال معنوی و ثواب بزرگ است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. علامة طباطبایی،‌نهایه الحکمه، ‌ص ۱۶۷.
۲. نساء (۴) آیه ‌.
۳. طلاق‌(۶۵) آیه‌۳.
۴. مدثر (۷۴) آیه‌۳۸.

کلمات کلیدی: 

نظرات