چرا زن نمیتواند چند شوهر داشته باشد؟
زن تا وقتی در عقد مردی است و از او جدا نشده یا جدا شده اما عده طلاقش تمام نشده نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند. همچنین است اگر شوهر زن از دنیا برود و زن در دوران عده وفات باشد.
حال با توجه به اینکه اصل دلیل احکام در اختیار ما نیست و ما تنها به گوشه هایی از حکمت های احکام پی می بریم، به قسمتی از حکمت این حکم اشاره می کنم.
اشكال عمده و اساسى كه چندشوهرى به وجود مىآورد و همان بیشتر سبب شده كه این رسم عملًا موفقیتى نداشته باشد، اشتباه انساب است. در این نوع زناشویى رابطه پدر با فرزند عملًا نامشخص است. همچنانكه در كمونیسم جنسى نیز رابطه پدران با فرزندان نامشخص است؛ و همان طورى كه كمونیسم جنسى نتوانست براى خود جا باز كند، چندشوهرى نیز نتوانست مورد پذیرش یك اجتماع واقعى بوده باشد، زیرا ... زندگى خانوادگى و تأسیس آشیانه براى نسل آینده و ارتباط قطعى میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه طبیعت بشر است.(مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص ۳۰۲.)
و بیشترین آسیب از چند شوهری به زن باز می گردد. چون اگر ارتباط فرزند با پدرش روشن نباشد و مرد غیرتی نسبت به زن نداشته باشد، هرگز توجه لازم به زن و حمایت از او را به عهده نمی گیرد. همانگونه که در رابطه یک زن روسپی با مردان روشن است که هرگز مردان مرتبط با زن روسپی، نسبت به او غیرتی ندارند تا بخواهند به خاطر آن از زن حمایت کنند. و با توجه به اینکه زن خواستار حمایت و محبت مرد می باشد، از این امر متنفر بوده همانگونه که از روسپی گری متنفر است.
تاثیر چند شوهری در نوع رابطه زن و مرد علاوه بر اینکه، در روابط روسپیان مشخص است، بعضی از گزارش های تاریخی نیز این امر را ثابت می کند.
(ابوالظهیرالحسن) مىنویسد: «در سواحل مالابار قبیلهاى به نام قبیله «نائیر» زندگى مىكنند. مردان این قبیله نمىتوانند بیش از یك زن بگیرند، در صورتى كه زنان آنها مىتوانند شوهرهاى متعددى انتخاب كنند. به عقیده من علت وضع این قانون این است كه مردان قبیله نائیر سلحشورترین قبایل مىباشند و به واسطه اصالتى كه دارند حرفه جنگ با آنهاست، و همان طورى كه ما در اروپا سربازان را از ازدواج منع مىكنیم تا علایق زناشویى مانع از انجام حرفه سربازى آنها نشود، قبایل مالابار هم سعى كردهاند حتى المقدور مردان قبیله نائیر را از علایق خانوادگى معاف دارند. و چون به واسطه گرمى آب و هوا ممكن نمى شد مطلقاً آنان را از ازدواج ممانعت كنند، لذا مقرر داشتهاند چند مرد داراى یك زن باشند تا علاقه خانوادگى آنها سست باشد و مانع انجام حرفه جنگى آنها نشود.» (مجموعه آثار استاد شهیدمطهرى، ج۱۹، ۳۰۲)
پس با توجه به تفاوت های بین زن و مرد، اگر چه در مواردی می توان چند زوجه را برای یک مرد، پذیرفت؛ اما هرگز نمی توان چند شوهر را برای یک زن پذیرفت. چون آسیب های این امری به حدی است که نمی توان به سراغ آن رفت.
دیدگاهها
چرا مرد مهریه نمی گیرد؟ چرا
چرا مرد مهریه نمی گیرد؟ چرا مرد نفقه نمی گیرد؟ چرا مرد مسئول مخارج زندگی هست؟ و ...
بنابراین اولا دستور خداوند متعال هستش که زن چند شوهر نداشته باشد و زن مهریه و نفقه بگیرد و...
دوماً در صورت داشتن چند شوهر از طرف زن وضعیت فرزندان نامشخص و مرد الزامی برای حمایت از فرزندان و محبت به همسر نمی بیند
سوماً فطرت مرد در این است که وقتی میتواند از چیزی حمایت کند حتی تا پای جان که متعلق به خودش باشد و وقتی زنی چند همسر داشته باشد هر مردی مسئولیت حفظ و نگهداری از همسر رو برعهده دیگری موکل می کند و هیچگاه به تفاهم نخواهند رسید.
چهارماً با توجه به احساسات زن، یک زن فطرتاً تحمل ندارد که چند شوهر لاقید داشته باشد و هیچکدام نخواهند بصورت کامل مسئولیت خود را انجام دهند.
پنجماً تشکیل خانواده به خطر می افتد و بنابراین عملاً تشکیل خانواده که مرد باید تکیه گاه آن و اساس آن باشد امری خیالی خواهد شد.
ششماً مردان تحمل شراکت در روابط جنسی با مردان دیگر را ندارند و بنابراین در این صورت قتل و کشتار به نحو بسیار وحشتناکی در جامعه ایجاد خواهد شد.
بنابراین فطرت مرد و زن یه چیزهایی را تحمل نمی تواند بکند و گرچه در ظاهر بعضی شاید بگویند خیلی از چیزها میتوان به مرد و زن غالب کرد تا زندگی بهتر شود ولی همانطور که مثلاً در یک خودرو بنزین سوز نمی توان سوخت گازوئیل استفاده کرد، انسان هم با توجه به فلسفه وجودی خود خیلی از چیزها را نمی تواند تحمل کند و اگر زنان توانستند عدم غیرت شوهرشون نسبت به خود و همچنین ندادن مخارج زندگی و عدم محبت شوهرشون را تحمل کنند مرد هم میتواند چند همسری زنش را تحمل نماید. هرگونه تغییر در حدود الهی باعث ضررهای جبران ناپذیر در جامعه خواهد شد و بنابراین با توجه به علم و حکمت خداوند ارتباطات انسانی چیده شده و برای یک زندگی سازنده حرکت در این مسیر هم الزامیست. تمام این چیزهایی که میگن همه تجربه شده و بخاطر همین هست که خداوند میگه از تاریخ گذشتگان عبرت بگیرید و بنابراین اگر جامعه ای توانسته با این ارتباطات ساده انگارانه موفق باشه پس می بایست الان تمام جوامع به این سمت سوق پیدا می کردند. نباید انسان های سرنوشت خانواده و فرزندان رو با خودخواهی کامل تنها در ارتباطات جنسی خود خلاصه نماید و بنابراین برای انجام هر کاری عقل و منطق در این است که مضررات واقعی را جستجو کرد و بعد در مورد آن به قطعیت رسید. برای شخصیت زن فطرتاً چند همسری برگزیده نشده است و بنابراین همانطور که سازگاری بدن با سم تعریف نشده است تغییر در فطرت زن و مرد باعث نابودی نسل بشر خواهد بود.
سلام اگر زنی با شرایط خاص از
سلام اگر زنی با شرایط خاص از شوهرش به صورت توافقی جدا شدن و ارتباط ندارن با هم و زن برای نیاز جنسی خود با چندین مرد ارتباط دارد..اشکالی دارد ؟ و بعد از هم طلاق بگیرن و زن نمی تواند به خاطر مسائل خاصی ازدواج کند و برای نیاز جنسی خود با چند مرد ارتباط بر قرار کند.. کاره درستی است و مشکلی ندارد ؟
سلام دوست گرامی
سلام دوست گرامی
از نظر شرعی چه ازدواج و چه طلاق باید بر اساس ضوابط روشن و مقررات مشخص باشد .
یک خانم تا زمانی که در عقد ازدواج مردی است ، حق برقراری رابطه جنسی با مرد دیگری را ندارد . ایشان اگر از شوهرش طلاق شرعی گرفت و عده او نیز تمام شد ، آن وقت می تواند با مرد دیگری عقد ازدواج ( دائم یا موقت ) بخواند .
بنابر این ارتباط همزمان با چند مرد هم از نظر شرعی حرام خواهد بود .
یکی از مشکلات اصلی مخالفت با
یکی از مشکلات اصلی مخالفت با چند شوهری مشخص نبودن پدر فرزندان است و دیگری روحیات زنان و مردان است. اما باید توجه نمود که در سالهای اخیر با آزمایش ژنتیک به سادگی تعیین می شود بچه متعلق به کدام پدر است پس این مسئله با پیشرفت علم منتفی است. از طرفی دیگر روحیات افراد مختلف با هم متفاوت است و درست است که اکثریت مردم روحیات یکسانی دارند اما همواره درصد کمی از مردم شاید ده درصد روحیات دیگری دارند و ممکن است موافق باشند در داشتن یک زن با هم شریک باشند و این گونه رابطه بین مردها عاطفی تر شود و چیزی شبیه رابطه فامیلی. پس از نظر روحی هم افرادی که این کار با روحیاتشان موافق باشد دنبال این کار خواهند رفت همانطور که مردها با وجود داشتن مجوز چند زنی اکثریت دنبال این امتیاز نمیروند. اما در اینکه واقعا دلایل دیگری دارد یا نه؟ و اینکه خداوند در این مسئله مسائل دیگری قرار داده یا نه و اینکه در آینده حلال شود یا نه نمی توان چیزی گفت چون ما به آن علم نداریم.
با سلام و تشکر از ارتباطتان
با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
*** دلايل منع چند شوهری:
۱. اقتضای طبيعی:
يکی از مهمترين حکمتهايی که میتوان برای ممنوعيت تعدد شوهر نام برد اقتضای طبيعی و طبع زن و غيرت و طبيعت مرد است که از چنين امری رویگردان است. پيشرفت علم و صنعت نه تنها منکر اين حقيقت نيست٬ بلکه پژوهش تجربی در حوزه علم روانشناسی آن را ثابت کرده است.
غيرت مرد نسبت به همسر و مادر بر اساس خلقت و طبيعت او و مطابق با مصلحت انسان است. اين مسئله امری اعتباری نيست تا بتوان با رشد علم و دانش با آن مخالفت و برخلاف مقتضای آن رفتار نمود. اين در حالی است که از نظر روانی تفاوتی اساسی بين ساختار روانی و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد.
روانشناسان معتقدند زنان به طور طبيعی «تکشوهرگرا» میباشند و به طور فطری از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفی يک مرد میباشند و تنوعگرايی در زنان نوعی بيماری است؛ ولی مردان به طور معمول تنوعگرا میباشند.
چنان که میدانيد احکام اسلام همه متناسب با نيازهای واقعی و ويژگیها و خصلتهای ذاتی انسانها وضع گرديده است. حساسيت زنان نسبت به چندهمسری شوهرشان بيشتر ناشی از حس تماميتخواهی و حسادت و... است؛ يعنی اين حساسيت٬ ذاتی نيست؛ مردی که همسر دوم برمیگزيند در واقع همسر اولش حساسيت نشان داده و مخالفت میکند٬ اما همسر دوم که او هم زن است٬ چنين حساسيتی را ندارد يعنی زنان برای جلوگيری از ورود زنی ديگر به زندگیشان حساساند٬ اما نسبت به ورود خود در زندگی ديگران حساس نيستند.
به بيان ديگر چند شوهری اولاً با روحيه انحصارطلبی مرد ناسازگار است و ثانياً با اصل اطمينان پدری مخالف است. علاقه به فرزند٬ طبيعی و غريزی بشر است.
بشر طبعاً میخواهد تولد و تناسل کند و میخواهد رابطهاش با نسل آينده و نسل گذشته مشخص و اطمينانبخش باشد٬ میخواهد بداند پدرکدام فرزند است و فرزند کدام پدر است. چندشوهری زن با اين غريزه و طبيعت آدمی ناسازگار بوده است٬ برخلاف چندزنی مرد که از اين نظر نه به مرد لطمه میزند و نه به زن.
از سوی ديگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضاء غريزه جنسی خود نمیخواهد که گفته شود هرچه بيشتر برای زن بهتر٬ زن از مرد موجودی میخواهد که قلب آن موجود را در اختيار داشته باشد٬ حامی و مدافع او باشد٬ برای او فداکاری نمايد٬ زحمت بکشد و پول درآورد و محصول کار و زحمت خود را نثار او نمايد٬ غمخوار او باشد.
پولی که مرد به زن به عنوان يک «روسپی» میداده و میدهد٬ همچنين پولی که زن از راهکار و فعاليت به دست آورده و میآورد٬ نه به احتياجات مالی وسيع زن – که چندين برابر احتياجات مرد است وافی بوده و نه ارزش آن پولی را داشته که مرد به خاطر علاقه و محبت و در راه عشق به زن میپرداخته است. احتياجات مالی وسيع زن را٬ همواره مرد به عنوان يک فداکار تأمين کرده است. بهترين و نيرومندترين مشوق مرد به کار و فعاليت نيز کانون خانوادگی او يعنی همسر و فرزندان او بوده است.
در نتيجه زن در چندشوهری هرگز نمیتواند حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری يک مرد را نسبت به خود جلب کند از اين رو چندشوهری نظير روسپیگری همواره مورد تنفر زن بوده است؛ و به اين دلايل چند شوهری با طبيعت زن نيز بيگانه است.
همچنين چند شوهری به خلاف ناموس طبيعت است. اصل نکاح و ازدواج و آميزش جنسی در ميان همه انواع حيوانات برای بقای نوع است. در ميان حيوانات به صورت طبيعی جنس نر بر اثر قدرت و توان طبيعی خود جنس ماده را در اختيار میگيرد و با او در دوران وضع حمل و پرورش نسل همراهی میکند٬ در همه اين موارد جنس نر واحد در برابر چند يا يک جنس ماده است. ناموس طبيعت اقتضا دارد که بقای نسل از طريق تک بودن نر در آميزش با ماده باشد و اين روند برای نسل انسانی هم ساری و جاری است.
۲.حکمت بهداشتی:
بیشک ارتباط جنسی میتواند زمينه مناسب برای شکلگيری بيماریها و عفونتهای مختلف و انتقال آن را فراهم آورد٬ اين احتمال در ارتباطات متعدد جنسی بيشتر و خطرناکتر است.
در اين ميان زن به لحاظ ساختار جسمی و فيزيکی (داشتن رحم که محل تجميع ترشحات مرد و زن است) و هم به خاطر فعل و انفعالات طبيعی رحمی (حيض٬ نفاس و...) قابليت بيشتری برای دريافت٬ و انتقال بيماریها و عفونتها را دارد.
از سوی ديگر زنان در هر ماه حدود يک هفته ايام عادت ماهيانه دارد که در اين فرصت زن از مقاربت امتناع میکند؛ و مقاربت در اين ايام باعث بروز امراض مراقبتی میگردد؛ ايام حمل و ولادت همگی محروميت شديد برای شوهران او ايجاد میکند. به طور حتم به دليل نبود علاقه لازم و کافی ميان چند مرد و يک زن آنان هرگز دل به حال زن نخواهد سوزاند تهاجم جنسی آنان در اين دوره تبعات خطرناکی دارد.
۳.مصلحت نسل:
تک همسری در مورد زن نوعی جلوگيری از مخلوط شدن نطفهها در رحم زن و جلوگيری از آسيبهای حقوقی٬ روانی٬ عاطفی و تربيتی در مورد نسل است. با تکهمسری اگر فرزندی متولد شد٬ به طور يقين مشخص میشود که مربوط به چه کسی است و در نتيجه وضعيت محارم و تکاليف پدر و بستگان از جهت ارث٬ نفقه٬ ازدواج و... معلوم میشود.
در روايت است که گروهی از زنان (در حدود چهل نفر) گرد آمدند و به حضور علی بن ابيطالب (ع) رسيدند٬ گفتند: چرا اسلام به مردان اجازه چندزنی داده٬ اما به زنان اجازه چندشوهری نداده است؟ آيا اين امر يک تبعيض ناروا نيست؟
علی (ع) دستور داد ظرفهای کوچکی از آب آوردند و هر يک از آنها را به دست يکی از زنان داد. سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف بزرگی که وسط مجلس گذاشته بود خالی کنند. دستور اطاعت شد. آنگاه فرمود: اکنون هر يک از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر کنيد٬ اما بايد هر کدام از شما عين همان آبی که در ظرف خود داشته٬ بردارد. گفتند: اين چگونه ممکن است؟ آبها با يکديگر ممزوج شدهاند و تشخيص آنها ممکن نيست. علی(ع) فرمود: اگر يک زن چند شوهر داشته باشد خواه ناخواه با همه آنها همبستر میشود و بعد آبستن میگردد٬ چگونه میتوان تشخيص داد که فرزندی که به دنيا آمده است از نسل کدام شوهر است؟
ممکن است اين اشکال را اينگونه پاسخ دهند که اين امر با پيشرفت علوم ژنتيک و پزشکی و... امکان تشخيص فرزند در رحم يا نسب فرزند وجود دارد.
اما پيشرفت تکنولوژی نيز نمیتواند مجوز چندهمسری زنان باشد چرا که:
اولاً؛ مسئله تشخيص نسب يکی از حکمتهای ممنوعيت چندهمسری زنان است نه علت تامه آن.
ثانياً؛ تشخيص پزشکی و علمی اموری خطاپذير بوده که همواره امکان خطا در مورد آن میرود. همانگونه که دانشمندان میگويند: نتايج آزمايشهای تجربی صد در صد نيست و احتمال خطای اشتباه انسانی يا ... وجود دارد.
ثالثاً؛ علوم تجربی با تمام پيشرفت خود امکان اثبات بیضرر بودن رابطه متعدد جنسی زن را برای جنين شوهر اول يا دوم ندارد.
تحقيقات جامعهشناختی حاکی از آن است که جوامعی که در آنها چند شوهری مرسوم بوده است٬ عملاً علاقه مردان به عنوان شوهر به تعيين پدر خونی کم است. اين امر عملاً از لحاظ روحی و روانی بر مادر٬ و فرزند و تربيت روحی و روانياش بسيار تأثيرگذار است.
۴ از نظر روانشناسی:
تفاوتی اساسی بين ساختار روانی و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخی از دانشمندان مانند مرسيه٬ ويل دورانت٬ اشميد٬ دونترلان٬ راسل و... معتقدند: زنان به طور طبيعی «تکهمسرگرا» میباشند و به طور فطری از تنوع همسر گريزانند. آنان خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفی و عملی يک مرد میباشند. بنابراين تنوعگرايی در زنان نوعی بيماری است؛ ولی مردان تنوعگرا و «چندزنگرا» هستند.
«اسکات» میگويد: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدن اين چند همسرگرايی طبيعی را توسعه بخشيده است.»
همچنين روحيه مرد در مسائل جنسی تهاجمی است و زن روحيه تدافعی دارد. اگر زن بخواهد از حق طبيعی خود بهرهمند شود٬ بايد در برابر خواهش و اصرار مرد باشد. در اسم چند شوهری٬ ظرافت طبع زنانه و حالت امتناع و ناز او به صورت قطعی سرکوب خواهد شد٬ زيرا مردان متعدد برای رساندن خود به کامجويی جنسی آن قدر حوصله به خرج نخواهند داد تا آرامآرام زن آمادگی جنسی پيدا کند در اين صورت خشونت جنسی رخ خواهد داد و خشونت جنسی نه تنها زن را از لذت جنسی محروم میکند٬ بلکه عمل جنسی را به شدت در نزد او منفور خواهد کرد و مشکلات خاص روحی و روانی را برای زن و مرد ايجاد مي کند.
علاوه بر اين رسم چند شوهری پاسخگوی نياز جنسی مردان نيست. لازم به ذکر است که نياز جنسی قویترين نياز بشری است. اگر اين نياز به صورت درست و منطقی تأمين نشود باعث ايجاد اختلال در فکر و ذهن و رفتار انسان میشود و نظام زندگی را مختل میکند. از آنجا که اصولاً يک زن قادر نيست پاسخگوی نياز جنسی چند مرد باشد٬ لذا اين رسم باعث میشود که مردان دچار بيماریهای شديد روانی گردند.
و در نهايت اينکه رسم چند شوهری ميتواند موجب کينهزايی گردد٬ چرا که در درازمدت ممکن است زن بر اساس عشق و محبت با شوهران خود در نياميزد٬ زيرا آميزش متعدد با چند مرد از روی نياز طبيعی و جنسی زن نخواهد بود؛ اما درعينحال مرد در وقت آميزش و زندگی زناشويی نيازمند عاطفه و محبت زن است. اين معنا وقتی به دست میآيد که زن از روی تمايل طبيعی و واقعی خود با مرد بياميزد در چند شوهری امکان طبيعی اين تمايل وجود ندارد. مردان بر اثر بهرهبرداری جنسی از زن نسبت به هم کينهتوزی خواهند کرد که تبعات ناهنجاری در پی دارد که در بدترين حالت ميتواند منجر به قتل نيز گردد.
۵ از نظر فقهی:
خانم «وظيفه خواه»٬ «استاد حوزه و دانشگاه» در زمينه دلايل منع چند شوهری از نظر فقهی به دخت ايران گفت:
در چندهمسری و در نظام خانواده يکی از نکات بسيار مهم بحث «تمکين» زن از مرد میباشد که لزوم وجوب آن هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ نقلی کاملاً اثبات شده است. يکی از مشکلات جدی در چند شوهری اين است که معيار تمکين زن از مرد مشخص نيست و معين نيست که زن بر چه اساسی و در چه زمانی از کدام مرد بايد تمکين کند.
علاوه بر اين نظام هر خانواده در چند شوهری بهم میريزد و مشخص نمیشود که مديريت کلان خانواده بر عهده کيست. لازم به ذکر است که از نظر اسلام و بر اساس آنچه که با عقل منطبق است در هر خانواده مديريت کلان خانواده برعهده مرد است که در چند شوهری اين مديريت کلان دچار تکثر و در نتيجه تشتت میگردد.
نتيجه گيری:
آنچه از مطالب فوق به دست میآيد٬ در ذيل به صورت اجمالی بيان می گردد:
تحقيقات جامعهشناختی حاکی از آن است که چند شوهری تنها در جوامعی وجود داشته و دارد و به عنوان يک رسم پذيرفته شده است که در فقر شديد به سر می برند و در آنها کشتن نوزادان دختر رواج دارد.
بر اساس آنچه ذکر شد و بر اساس شواهد تاريخی٬ نه علت رواج يافتن چندزنی و زورگويی مرد بوده است و نه علت شکست چندشوهری ضعف و محکوميت زن بوده است.
چرا که اگر اين نظر درست باشد (که علت عدم رواج چند شوهری ظلم مرد به زن بوده است) الزاماً بايد قبول کنيم که مواقع نادر و استثنايی که چند شوهری معمول شده مانند دوره جاهليت عرب و يا ديگر موارد ذکر شده٬ زمانی بوده است که زن فرصتی يافته و قدرتی عليه مرد به دست آورده تا توانسته است چند شوهری را به مرد تحميل کند و بايد قبول کنيم که اين دورهها دوره طلايی زن بوده است و حال آنکه میدانيم دوره جاهليت عرب يکی از دورههای سياه و تاريک زندگی زن است.
پذيرش نيافتن چندشوهری خود دليل است که مرد به زن به چشم يک مال نگاه نمیکرده است٬ زيرا شرکت در مال و مالک شدن چند نفر يک مال را و استفاده مشترک از آن يکی از قوانين جاری و ساری بشری در اموال است. اگر مرد به زن به چشم يک مال نگاه میکرد شرکت در آن را جايز میشمرد٬ همچنان که شرکت در مال و استفاده مشترک از آن را جايز شمرده است. در کجای دنيا معمول است که مال بيشتر از يک مالک نمیتواند داشته باشد تا قانون تکشوهری را ناشی از آن بدانيم؟
موفق باشید.
در خصوص بحث ژنتیک؛ کاملا درست
در خصوص بحث ژنتیک؛ کاملا درست است؛ با یک آزمایش ساده پدر فرزند مشخص می شود
با سلام و تشکر از ارتباطتان
با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
ممنون از راهنمایی تان.
موفق باشید.
دستور خداوند متعال است که
دستور خداوند متعال است که برای مهریه عدد و رقم نباید قایل شد و هر چه زن بخواهد با طیب خاطر باید مهر او شود نه اینکه ۱۱۰ سکه سقف مهریه تعیین گردد . چون دستور خدا چیز دیگری است.
تعجب می کنم از مردان که در دستور خدا هم دخل و تصرف میکنند تا انرا به نفع خود دراورند. زن چون از ارث و چیزیهای دیگر سهم بسیار بسیار اندکی می برد پس مهرش را باید خودش تعیین کند نه مردان.
۲. با ازمایش DNA مشکل بچه از کیه هم حل شده و زنان هم میتوانند چند همسر اختیار کنند . تک همسری مال موقعی بود که ازمایش DNA نبود.
۳. زنان روحیات مختلفی دارند و همه اصلا مثل هم نیستند و میازهاشون هم متفاوته . زنان امروز گرچه حقوق اولیه خودشون رو هم ندارند و لی هم پای مردان کار میکنند یعنی نان اور هستند پس بحث نفقه و پول و .... هم از جانب مرد منفی است.
الان قرن ۲۱ نه ۱۴۰۰ سال پیش.
سلام
سلام
خواهر گرامی
اولا طبق منطق شما، اینکه نباید برای مهریه سقف تعیین کرد، برای ۱۴۰۰ سال پیش است. و الان قرن ۲۱ است!! و بهتر است از خودتان هم تعجب کنید که چگونه در دستور خدا دخل و تصرف می کنید.
آیا دین باید مطابق میل من و شما باشد که هر جایش را خواستیم بپذیریم و هر جا را نخواستیم تحریف و تکذیب کنیم؟
ثانیا چه کسی گفته تک شوهری فقط به خاطر مجهول شدن هویت پدر بچه است؟ و اصلا اگر این راه کارآمد است، چرا غرب این همه فرزند نامشروع دارد؟ شما انسان را ربات می دانید که بتوانید با فرمول پدر تعیین کنید؟ مردی که مسئولیت زن را به عهده نمی گیرد، دنبال آزمایش DNA می رود تا مسئولیت فرزند را به عهده بگیرد؟
ثالثا هیچ زنی مجبور نیست که از شوهر نفقه دریافت کند. و هر کسی بخواهد می تواند از این حق خود بگذرد!!
نظرات