فرشتگان چگونه از اسرار درونی انسان آگاه می شوند و آنها را ثبت می کنند؟
از امام صادق(ع) در همین زمینه مطلب بسیار مناسبی نقل شده است:
یکی از شاگردان امام صادق(ع) از ایشان پرسید: در مورد اعمال ما، فرشتگان آنچه می بینند می نویسند؛ امّا در مورد خاطرات و نیتهایی که فقط از دل گذرانده ایم و هنوز به لباس عمل در نیاورده ایم، چگونه عمل می کنند؟
«وَإِنْ تُبْدُواْ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ[بقره/۲۸۴] اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان داريد، خداوند شما را طبق آن محاسبه مىكند.»
در قیامت باید برای اسرار درونیای که تا به حال پیش کسی باز نگفته اید، حساب پس بدهید. فرشتگان چگونه از این اسرار درونی آگاه می شوند.
حضرت در پاسخ فرمود: آیا بوی باغ و بستان، با بوی کثافت و گنداب یکی است؟ اگر از کنار باغی پرگل و معطر بگذرید، بوی خوبی احساس می کنید و چنانچه بوی بد به مشام انسان برسد، می فهمد که اینجا کثافت و زباله است، پس از بو می توان فهمید که از کنار باغ می گذریم یا کنار چاه.
فرشتگان از بوی خوش قلب مومن اسرار، نیت ها و اراده خیر، طیب و طاهر او را می شناسند و نیز از بوی بد بعضی، از پلیدی درون آنها آگاه می شوند.[۱]
انسان نمی تواند در چاه زندگی کند و از بوی آن اظهار تنفر نکند. اگر کسی به ملکوت رسیده باشد، بوی بد و خوب دیگران را با شامه جان درک می کند و مومن را از منافق باز می شناسد.
روزی امام علی(ع) بر بالای منبر مشغول سخنرانی بود؛ بعضی جاسوسان اموی خبر آوردند که « خالد بن عرفطه» مُرد! حضرت به سخن ایشان اعتنایی نکرد؛ اما عده ای این خبر را پذیرفتند. بار دیگر گفته شد: خالد مُرده است، باز هم حضرت اعتنا نکردند. بار سوم گفتند: ای امیر مومنان این خبر رسمی شد. حضرت فرمودند: او هنوز نمرده است؛ شورش و بلوایی در پیش دارد و به تحریک حکومتهای طاغی، علیه من قیام می کند و از درب این مسجد وارد می شود. آن گاه حضرت به شخصی که پای منبر ایشان نشسته بود، اشاره کرد و فرمود: پرچم او هم به دست این شخص است![۲]
این قضیه بعدها واقع شد و این علم غیب امیر مومنان(ع) و آگاهی از اسرار درونی کسی که پای سخنان حضرت نشسته، تحقق یافت. حضرت نیز چونان فرشتگان درون افراد را می دیدند و می دانستند که درون چه کسی باغ و درون چه فردی گنداب است.
منابع:
[۱]. الکافی، ج۲، ص۴۲۹.
[۲]. الاختصاص، ص۲۸۰؛ بحارالانوار، ج۳۴، ص۲۹۸.
* نسيم انديشه (پرسش و پاسخها از آيت الله جوادي آملي)، دفتر اول.
نظرات