علت پیدایش و پراکندگی نژادها چگونه و به چه دلیل بوده است؟
مردم کشورهای مختلف و مناطق گوناگون جهان از لحاظ رنگ پوست، مو و چشم، جمجمه و طول قد و غیره از یکدیگر متمایز می گردند.از لحاظ علمی: دانشمندان وجود رنگ دانه های قهوه ای در بدن را که در افراد مختلف بروز و نمودی مختلف دارد، علت این تمایزات می دانند. در این رابطه «هانری والوا» می نویسد: «در بین صفات نژادی مهم تر از همه رنگ پوست است و روی همین پایه، قدیمی ترین تقسیم بندیها که مصریهای قدیم نیز بدان اشاره کرده اند به همین ویژگی مربوط می شد. رنگ بدن مربوط به وجود دانه هایی است به نام دانه های رنگین که رنگ آنها قهوه ای زرد رنگ بوده و در طبقات عمیق بدن وجود دارد و تعداد آنها متغیر می باشد، اگر تعداد رنگ دانه ها زیاد باشد، پوست تیره شده و رنگ بدن قهوه ای یا سیاه خواهد بود مثل سیاهان و اگر دانه ها کم باشد، رنگ بدن زرد قهوه ای یا زرد روشن خواهد بود. مثل بیشتر مردم قاره آسیا و اگر اساساً این رنگ دانه ها وجود نداشته باشد یا فوق العاده کم باشد، پوست بدن، رنگ سفید مایل به قرمز خواهد داشت مثل مردمان اروپای شمالی»(۱) در همین رابطه «میخائیل نستورخ، نیز می نویسد: «شدت رنگ پوست به مقدار و اندازة رنگ دانه های قهوه ای رنگ است که در بدن به شکل متبلور و محلول وجود دارد. سیاه های آفریقایی و استرالیایی رنگ دانه های زیادتری دارند»(۲) همین نویسنده سپس ذکر می کند که: «شرایط جغرافیایی، عوامل اجتماعی و وضع بهداشت در رنگ پوست تأثیر فوق العاده ای می گذارند.»(۳)
از دیدگاه دین و آموزه های دینی نیز مطالبی وجود دارد که به آنها اشاره می شود.
در برخی از روایات، وجود اختلاف در رنگ گِل ها که حضرت آدم و حوا از آنها آفریده شدند، علّت اختلاف رنگ و نژاد انسانها معرفی شده است. به عنوان نمونه در شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع نقل می کند که از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدند: ... آیا آدم از همه گِل ها آفریده شد یا از گِل واحد؟ حضرت فرمود: از همه گِل ها، و اگر از گل واحد آفریده شده بود مردم برخی، برخی دیگر را نمی شناختند ( یعنی همه شبیه هم می شدند)... در خاک سفیدی و سبزی و قرمزی و ... وجود دارد. برخی خاک ها نرم و برخی خشن هستند و لذا برخی از مردم سفید، برخی زرد و برخی قرمز و یا سیاه هستند. این اختلاف رنگها طبق رنگ خاک هاست.»(۴)
حدیثی از امام علی ـ علیه السّلام ـ در علت تفاوت میان انسان ها آمده است: «علّت تفاوت میان مردم گوناگونی سرشت آنان است. زیرا آدمیان از آغاز ترکیبی از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند ... یکی زیبا روی و کم خرد و دیگری بلند قامت و کم همت و یکی زشت و نیکوکار و دیگری کوتاه قامت و خوش فکر و یکی پاک سرشت و بد اخلاق ... »(۵)
در برخی از احادیث دعای حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ را موجب اختلاف نژادها و رنگ ها معرفی می کنند. در تفسیر نورالثقلین از حضرت «عبدالظیم حسنی» روایت می کند: که از علی بن محمد عسگری ـ علیهما السّلام ـ شنیدم که می فرماید: به واسطه کار ناشایستی که فرزندان نوح «حام» و «یافث» انجام دادند حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ در حق آنها دعا کرد و فرمود: «خدایا آب صلب آنها را تغییر بده که جز فرزندان سیاه از صلب آنها متولد نشوند ...»(۶)
اما از دیدگاه قرآنی اراده و خواست خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسانها از لحاظ رنگ و نژاد و شکل متفاوت باشند. خداوندی که قادر است از گِل بی جان، آدم را بیافریند می تواند جهت مصالح فردی و اجتماعی او برخی از فرزندان آدم را سیاه و برخی را سفید و ... قرار دهد. در سوره حجرات آمده است: «ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را تیره های بزرگ و تیره های کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.»(۷)
در تفسیر المیزان ذیل آیه ۱۳ سوره حجرات آمده است: « مراد از جمله «من ذَکر اَو اُنثی» آدم و حوا خواهد بود و معنای آیه چنین می شود: ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و همة شما از آن دو تن منتشر شده اید چه سفیدتان و چه سیاهتان، چه عربتان و چه عجمتان و ما شما را به صورت شعبه ها و قبیله های مختلف قرار دادیم، برای اینکه یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد ....»(۸)
و در تفسیر کشف الحقایق آمده است: «اختلاف زبان و نژاد بین مردم جهانِ خلقت، که از عدم به وجود آمده، نمودار قدرت کامله خدای تعالی می باشد.»(۹)
و در آیه ۲۲ سوره روم خداوند متعال اختلاف زبان ها و رنگ ها را از نشانه های قدرت خویش بیان می کند.
نتیجه گیری: از لحاظ علمی وجود رنگ دانه ها در بدن انسان موجب اختلاف رنگ پوست انسانها شده است و قطعاً عوامل جغرافیایی و اجتماعی و ... در بروز یا عدم بروز این رنگ دانه ها تأثیر داشته اند. و از لحاظ آموزه های دینی دعای حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ و خواست خداوند و حکمت الهی سبب حدوث و بروز رنگ ها و نژادهای مختلف در انسان ها شده است.
پی نوشتها:
۱. هانری والوا، نژادهای انسانی، ترجمه احمد تاجبخش، تهران، ۱۳۳۸، ص۹.
۲. میخائیل نستورخ، مبدأ نژادهای انسان، ترجمه فرامرز نعیم، تهران: نشر اندیشه، ۱۳۳۸، ص۱۰.
۳. همان، ص۱۰.
۴. شیخ صدوق، علل الشرایع، نجف: مطبعه حیدریه، ۱۳۸۶ه،ج۲، ص۴۷۱ و حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تهران: مطبعه علمیه، چاپ دوم، (بی تا)، ج۴، ص۱۷۷.
۵. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
۶. حویزی، پیشین، ج۴، ص۱۷۷، و جزایری، نعمت الله، قصص الانبیاء، قم: نشر شریف رضی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ص۶۹.
۷. حجرات:۱۳.
۸. علامه طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳، ج۱۸، ص۴۸۸.
۹. علوی حسینی، محمدکریم، تفسیر کشف الحقایق، تهران: نشر حاج عبدالحمید، چاپ سوم، ۱۳۹۶ه ، ج۲، ص۸۰۸.
نظرات