اگر آدم خوبی باشیم و حق کسی را نخوریم، آیا خدا به خاطر نماز و روزه ما را توبیخ می کند؟

اولا بزرگ ترین حقی که به عهده انسان است، حق خداست.

لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (۱۳ لقمان) به خدا شرک نیاور، بی گمان شرک، ستم بزرگی است.

انسان همه چیزش را از خدا گرفته، و ناسپاسی در مقابل کسی که وجود انسان از اوست و نعمت های بی شمار به انسان داده است، عمل زشت بزرگی است.

 

ثانیا آن گونه ظلم بزرگ ناسپاسی در مقابل خدا ، کوچک شمرده شده است، نشان می دهد که ادعای رعایت حقوق دیگران در تصور بعضی، سخن چندان دقیقی نیست. و گویی تنها از بالای دیوار مردم بالا رفتن زشت شمرده شده است و ترک کردن آن، مساوی با خوبی پنداشته شده است. حال آنکه در نگاه اخلاق دینی حقوق دیگران بسیار گسترده است. مثلا اسلام معتقد است در اموال هر کس، سهمی برای فقرا وجود دارد. آیا سهم فقرا را کامل داده ایم؟ آیا کسی در همسایگی ما شب با شکم گرسنه سر به بالین نگذاشته است؟ یا حق دیگران صرفا مباحث مالی نیست. اگر سخنی گفته ایم که دیگری به ناحق رنجیده خاطر شده، یا در جمعی که استهزاء یا غیبت شده، از او دفاع نکرده ایم و ... همه به معنای کوتاهی در رعایت حقوق دیگران است. و از منظر اسلامی دایره حقوق برادر دینی آنچنان گسترده است که کمتر کسی می تواند کارنامه موفق در آن داشته باشد. و زندگی شهری امروز نیز ما را به بلیه هایی مبتلا کرده است که بسیار بعید است موفق به رعایت کامل حقوق دیگران شویم. از فرهنگ رانندگی گرفته تا فرهنگ آپارتمان نشینی و ... همه به گونه ای است که انسان ها حتی به صورت ناخواسته ممکن است انواع مزاحمت ها را ایجاد کرده باشند.

 

ثالثا انسانی که دستش کوتاه بوده و حق خوری نکرده است، نباید خودش را منزه بداند. اگر کسی در حوزه توانایی هایش خود را آنچنان تربیت کرد که کوچکترین ظلمی به دیگران نداشت، آن وقت می تواند امیدوار باشد که در گردش ایام و تحولات روزگار، دستش به تعدی دراز نمی شود. و الا هر کس ممکن است روزی در جایگاهی قرار بگیرد که امکان دست درازی گسترده به حقوق دیگران برایش مهیا شود. و الا بدون آزمون الهی مانند ابلیسی خواهیم بود که نماز چند هزار ساله می گذارد، اما امتحان الهی باطن ها را آشکار خواهد ساخت.

 

رابعا نماز و روز ابزارهای تربیتی هستند و کسی نمی تواند ادعا کند بدون بهره گیری از این ابزارها توانسته به اخلاق نیک و عالی نائل شده باشد. بنابراین به نظر می رسد سخن مطرح شده، تنها نوعی از فریبکاری نفس اماره باشد که برای کاستن از عذاب وجدان در تضییع حقوق الهی مطرح می شود. و حداقل امر مورد نیاز برای کسب مغفرت و رحمت الهی این است که انسان به خطای خود اذعان داشته باشد و عمل زشتش را نیک جلوه ندهد. کما اینکه قرآن می فرماید :

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۰۲ توبه ) و گروه دیگری (نیز) هستند که به گناهان خود اعتراف کردند ، کارهای شایسته و ناشایسته را به هم آمیختند ، امید است که خداوند توبه ی آن را بپذیرد ، بی گمان خداوند آمرزنده ی مهربان است .

کلمات کلیدی: 

نظرات