واقعه عاشورا مربوط به بیش از هزار سال است،جزئیات این حوادث چگونه به ما رسیده است؟
راههاي علم و آگاهي پيدا كردن نسبت به حقائق، مختلف است، بعضي مطالب با براهين و استدلالهاي عقلي و برخي نيز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت ميشوند؛ امّا نبايد فراموش كرد كه تنها راه علم و آگاهي پيدا كردن به يك حقيقت، تعقّل و انديشيدن و يا تجربه نيست. چه بسا مطالبي كه قابل تجربه نبوده و با براهين و ادلة عقلي نيز ثابت نميشوند همانند تاريخ و سرگذشت پيشينيان.
به خوبي روشن است كه كسي از راه تجربه و يا تفكّر و انديشيدن نميتواند نسبت به تاريخ گذشته آگاهي پيدا كند در اينگونه موارد تنها راه كسب اطّلاعات و آگاهي، گوش سپردن به گفته تاريخ نگاران و يا كساني است كه از گذشته به هر طريقي آگاهي دارند و راستگويي آنها مُبَرهن است.
واقعه عاشورا نه تنها متواتر بلکه از مسلمات تاریخی است و همه منابع تاریخی به آن پرداخته و کتابهای مستقلی در طول تاریخ اسلام درباره آن نوشته شده است.این واقعه آنقدر مسلم می باشد که رد آن بیشتر شبیه یک مزاح می باشد.جالب اینجاست که بسیاری از افرادی که در مواجهه با اینگونه حوادث تاریخی دنبال سند و مدرک معتبر می گردند،به امثال کوروش که می رسند ارائه سند و مدرک را لازم نمی دانند.
اینکه در روضه ها گاهی مطالبی بیان می شود که با واقعیت تاریخی منافات دارد دلیل بر رد اصل واقعه نیست.
اما اینکه چه کسی نقل کرده:
شماری از افرادی که در رویداد کربلا حضور داشته و از نزدیک حادثه را دیده بودند، به گزارش آن پرداختهاند. افزون بر «امام سجاد(ع)» و «اهل بیت امام حسین(ع)» و «امامان معصوم علیهم السلام»(۱) دو گروه دیگر به نقل وقایع کربلا پرداختند.
گروه اول:
کسانی از لشکر "عمر سعد" بودند که خود در حادثهای نقش داشتند، قاتل یا جانی بودند و عملکرد خود را نقل و یا از آن دفاع کردند. مانند: «هانی بن ثبیت حضرمی».(۲)
افرادی نیز بودند که فقط به گزارش این حادثه پرداخته و از درگیری و جنگ خودداری کردند مانند:
«حمید بن مسلم» که از وقایع نگارانِ واقعه کربلا بود. "حمید بن مسلم" از گزارشگران رویداد کربلا است و در سپاه "عمر سعد" بود،(۳) اما با توجه به تعداد زیاد سپاه کوفه وی در عملیات جنگی شرکت نداشته و کار اصلی وی ثبت حوادث بوده است. "ابو مخنف" وقایعنگارِ حادثه کربلا با یک واسطه روایاتی را از "حمید بن مسلم" به وسیله افرادی مانند "سلیمان بن ابی راشد" و "عبدالرحمان بن یزید بن جابر"(۴)در مورد وقایع کربلا گزارش کرده است.
گروه دوم:
کسانی از همراهان امام حسین(ع) بودند که به گونهای از کشته شدن در امان ماندند با این که در حساسترین لحظات واقعه عاشورا در کربلا، همراه امام حسین(ع) حاضر بودند و شاهد وقایع تلخ آن روز بودند.
۱. «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب»
وی معروف به "حسن مثنی" بود که همراه عمویش جنگید و مجروح شد و از اسب بر زمین افتاد. وقتی که کوفیان سرهای شهدا را میبریدند، وی هنوز زنده بود. "اسماء بن خارجه فزاری" که از داییهای وی بود از او شفاعت کرد و بخشیده شد. "حسن مثنی" را به کوفه برد و وی را معالجه کرد تا این که خوب شد. وی سپس به مدینه رفت.(۵)
۲. «قُبة بن سمعان»
وی غلام "رباب"، دختر "امرء القیس"، همسر امام حسین(ع)، مادر "سکینه" و "علی اصغر"(علیهمالسلام) بود. او را به عنوان اسیر نزد "عمر سعد" آوردند و زمانی که فهمید او برده است وی را آزاد کرد.(۶)
"ابو مخنف" توسط "حارث بن کعب" والی، جریان خروج امام حسین(ع) را از مکه و گفتوگوی حضرت را با "ابن عباس"(۷) و بخشی از جریان دیدار حضرت را با "حرّ" (۸)از او نقل کرده است.
۳. «مسلم بن ریاح»
وی غلام حضرت علی (ع)(۹) بوده که با امام حسین(ع) در کربلا حضور داشت و پس از شهادت حضرت جان سالم بدر برد، وی برخی حوادث کربلا را گزارش کرده است.(۱۰)
۳. «ضحاک بن عبدالله مشرقی»
وی از کسانی بود که مشروط به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در آخرین لحظات برابر شرطی که با حضرت داشت از معرکه درگیری فرار کرد.(۱۱) "ابو مخنف" توسط "عبدالله بن عاصم فائشی" رویدادهایی از حوادث روز عاشورا را از وی نقل میکند.(۱۲)
۵. «مرقع بن سُمامه اسدی»
وی از یاران امام حسین(ع) و از تیراندازان حضرت بود، که اسیر شد و قبیلهاش برای وی امان خواستند. "ابن زیاد" هم او را به "زراره" در سرزمین بحرین(۱۳) یا "زبده" در عمان، یا "رنده" تبعید کرد و پس از مرگ یزید و رفتن "عبیدالله" به کوفه بازگشت.
شهید مطهری در اشاره به این گروه از گزارشگران واقعه کربلا مینویسند:
علاوه بر نقل کسانی که در واقعه عاشورا حاضر بودهاند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه اینها جزئیات این حادثه را روشن کردهاند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند از جمله غلامی است به نام "عقبة بن سمعان" و این مرد از مکه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه کربلا بوده است. وی از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم آزادش کردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام "حمید بن مسلم" که وقایع نگار لشکر "عمر بن سعد" بوده است او هم نوشته است...»(۱۴)
پینوشتها:
۱. مسند الامام الشهید، عزیز الله عطاردی، ج ۲، ص ۱۳۴، به نقل از امام باقر، همان، ص ۲۰۹، به نقل از امام رضا، همان، ص ۱۹۹. و به نقل از امام صادق.
۲. مقتل الحسین، مقدم، ص ۲۸۰.
۳. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۲.
۴. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۱۱.
۵. حیاة الامام الحسین، سید محمد باقر قرشی، ج ۳، ص ۳۱۲.
۶. همان، ج ۳، ص ۳۱۳.
۷. تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۲۸۷ و ۲۸۹.
۸. همان، ج ۴، ص ۳۰۸.
۹. تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۴، ص ۲۲۳.
۱۰. موسوعة کلمات امام حسین، ص ۵۰۲.
۱۱. تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۳۳۹؛ انصار الحسین، شمس الدین، ص ۴۷ و ۵۴.
۱۲. تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۳۱۷ - ۳۱۸ - ۳۱۹.
۱۳. قرشی، ج ۳، ص ۳۱۳.
۱۴. مجموعه آثار استاد مطهری، ج ۱۷، ص ۹۶.
نظرات