آیا ازدواجهای متعدد حضرت سکینه بخصوص با مصعب بن زبیر صحت دارد؟
ابتدا لازم است یاد آور شویم که در صدر اسلام رسم و سنت بر آن بوده که زنان، هیچ گاه بعد از فوت و یا شهادت همسرانشان بى شوهر نمى ماندند و ازدواج مجدد براى آنان امرى طبیعى بود. و در برابر فرهنگ حاکم بر آن زمان مى بینیم که حتی خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان و مردان خود را به ازدواج پس از مرگ خویش توصیه مى کردند.(۱)
از این رو می بینیم حضرت سکینه پس از شهادت عبد الله بن حسن در واقعه کربلا،(۲) با مصعب بن زبیر که نوه عمه جدش امام علی(علیه السلام) بوده ازدواج نموده است و سبط بن الجوزى در این باره مى گوید: اولین کسى که سکینه به عقد وى درآمد، آن هم از سر اجبار، مصعب بن زبیربود.(۳)
همچنین مورخین ازدواجهاى دیگری را برای حضرت سکینه ذکر کرده اند که در اینجا به آن اشاره می کنیم: عبداللَّه بن عثمان حزامى، زید بن عمرو بن عثمان بن عفان، اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان و ابراهیم بن عبدالرحمن بن ابى عوف.(۴)
شاید براى بسیارى جاى این پرسش باشد که چگونه ازدواجهاى مکرر برای ایشان رخ داده است؟
در پاسخ به این سیوال باید گفت: بنا به گزارش هاى مورخان دختران امام حسین(علیه السلام) پس از درگذشت شوهرانشان از سوى حاکمان بنى امیه مورد خواستگارى قرار می گرفتند و چون آنان از خاندان بنی امیه بر اثر ظلمهایی که می کردند نفرت داشتند از این رو برای اینکه در طعمه آنان قرار نگیرند با افراد دیگری ازدواج می کردند تا از این رو هم به آنان پاسخ منفى داده باشند و هم از اذیت و آزاری که از سوی حاکمان بنی امیه بر آنان روا داشته می شد بکاهند.(۵)
از این رو حضرت سکینه بعد از شهادت عبدالله بن حسن با مصعب بن زبیر که حاکم کوفه شد ازدواج کرد.(۶)
و پس از آنکه مصعب در جنگ با عبدالملک بن مروان کشته شد. عبدالملک بن مروان از سکینه خواستگارى کرد ولى وى نپذیرفت و این باعث کینه دستگاه خلافت مروانى با سکینه شد.(۷)
از این رو سکینه پس از مصعب با عبداللَّه بن عثمان بن عبداللَّه بن حکیم بن حزام ازدواج کرد.(۸)
و پس از وی نیز با اصبغ بن عبدالعزیز که حاکم مصر بود ازدواج کرد و عبدالملک بن مروان وقتى متوجه این ازدواج شد به اصبغ دستور داد تا سکینه را طلاق دهد.(۹)
در نتیجه از منابع تاریخى استفاده مى شود که دستگاه خلافت بنی امیه نقش مهمى در ازدواج های حضرت سکینه داشته است.(۱۰)
پی نوشت:
(۱) . بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۹۲؛ قوت القلوب، ابوطالب مكى، ج ۱، ص ۴۷۱، دارصادر، بيروت؛ مناقب آل ابى طالب، ج ۳، ص ۳۸، منتهى الآمال، محدث قمى، ج ۱، ص ۲۳۱؛ منتخب التواريخ، ملاهاشم، ص ۱۴۳.
(۲) . مستدركات علم الرجال، ج ۸، ص ۵۸۰، شماره ۱۸۰۹۱.
(۳) . تذكرة الخواص، سبط بن جوزى، ص ۲۴۹.
(۴) . الطبقات الكبرى، ترجمه، ج ۸، ص۴۷۳؛ أنساب الأشراف،ج ۵،ص:۶۱۴(چاپ زكار،ج ۶،ص:۲۴۵)
(۵) . الكامل، ابن اثير، ج ۵، ص ۱۱۳.
(۶) . المنتظم، ابن جوزى، ج ۷، ص ۱۷۶، انساب الاشراف، ج ۲ ،ص ۴۱۵؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۳، ص ۲۹۶.
(۷) . انساب الاشراف، ج ۲، ص ۴۱۵.
(۸) . جمهرة انساب العرب، ص ۵۴.
(۹) . اعلام النساء، ج ۲، ص ۲۲۱.
(۱۰) . تحقیق و پژوهش: واحد پاسخ به شبهات پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی(حفظه الله).
نظرات