آیا بستن آب بر امام حسین(علیه السلام) برای انتقام از بستن آب بر عثمان توسط امام علی(علیه السلام) بود؟
این یکی از دروغهای شاخداری است که انسانهای بی وجدان و خبیث برای کمرنگ کردن جنایتی که یزید و یزیدیان در حق فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مرتکب شدند،ساخته و منتشر می کنند.
با مراجعه به تاریخ و بررسی حادثه شورش مردم بر علیه عثمان و محاصره خانه وی که به قتل او منجر شد،ثابت می شود که هیچ کس به اندازه امام علی(علیه السلام) در آن ماجرا از عثمان دفاع نکرده است.تا جایی که آن حضرت فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را به منزل عثمان می فرستد تا از او دفاع کنند.
در زمان شورش مردم مدینه علیه عثمان، خلیفه سوم ، برخی از تندروهای شورشی، زمانی که خانه عثمان را به محاصره درآورده و او را در خانه خود محصور کردند، آب را هم بر روی او و خانواده اش بستند. این اقدام با مخالفت شدید امام علی (ع) مواجه شد و ایشان تلاش زیادی برای متقاعد کردن شورشیان به باز کردن آب به روی خانه عثمان کردند. با این حال افراد تندرو زیر بار نرفتند. امیر مومنان(ع) که معتقد بود حتی با دشمن نیز باید با اعتدال و با اخلاق ببرخورد کرد، این بار خود مشک های آبی را برای استفاده عثمان و خانواده اش به خانه او رساند. البته برخی منابع تاریخی می گویند افراد افراطی جلوی رسیدن این آب ها را هم به خلیفه سوم گرفتند و برخی می گویند امام(ع) توانست به او آب برساند.
ابن قتیبه درباره تحریک طلحه علیه عثمان می گوید: «ثم ان طلحة قال لهم: ان عثمان لا یبالی ما حصرتموه و هو یدخل الیه الطعام و الشراب فامنعوه الماء أن یدخل علیه»;[۱] سپس طلحه به آنان گفت: عثمان از محاصره شما باکی ندارد؛ چرا که غذا و آب به او میرسد. پس نگذارید آب به او برسد!
جالب آن که وقتی عثمان از لحاظ آب در مضیقه قرار گرفت، کسی را نزد حضرت علی(ع) فرستاد و آب طلب نمود. وقتی امام علی(ع) خواست به عثمان آب برساند، طلحه به امام اعتراض کرده گفت: «ما انت و هذا؟!»؛ تو را چه به این کار؟! بعد میان آن دو در این باره گفتگوی شدیدی در گرفت.[۲]
بر اساس منابع تاریخی تنها امیرالمومنین(ع) و ام حبیبه همسر پیامبر(ص)برای رساندن آب به عثمان تلاش کردند، گرچه نگذاشتند ام حبیبه آب به عثمان برساند.[۳]
ابن کثیر نیز امام علی(ع) را تنها کسی می داند که برای رساندن آب به عثمان تلاش کرد و با نهایت سختی توانسته است مشک آبی به او برساند.[۴]
در یکی از گزارشهای تاریخی آمده است که: عمار با محاصره کنندگان سخن گفت و آنان را بخاطر بستن آب به روی عثمان نکوهش کرد و خواست به عثمان آب برساند، ولی طلحه مانع او شد؛ از این رو به نزد امام علی(ع) آمد و درخواست کرد تا به عثمان آب برساند و آن حضرت مشک آبی به عثمان رساند.[۵]
امام علی(علیه السلام) نه تنها آب را بر عثمان نبست و به شدت با این اقدام غیر انسانی محاصره کنندگان منزل عثمان،مخالفت کرد.در آستانه جنگ صفین بعد از اینکه لشکریان آن حضرت موفق شده بودند،با کنار زدن لشکر شام،به آب دست پیدا کنند،به نیروهای خود اجازه ندادند که مانع دسترسی شامیان به آب شوند،در حالی که شامیان در ابتدا مانع دستیابی لشکریان امام علی(علیه السلام) از آب شده بودند.
در شرح نهج البلاغه آمده است: على (علیه السلام) و یارانش – بعد از آنی که دیدند آب بر روی شان بسته شده- از معاویه و یارانش خواستند که آب را برایشان بگشایند؛
ولی آنان گفتند: به خداسوگند، قطره اى آب به شما نخواهیم داد تا تشنه لب بمیرید.
آنگاه امام على علیه السلام، اشتر را با سپاهى به یارى اشعث و شبث، گسیل داشت. و هر دو سپاه با هم جنگیدند تا اینکه آب به دست یاران امام على علیه السلام افتاد[۶].
ابن اثیر در کتاب کامل فى تّاریخ ـ در بیان جنگ بر سر آب ـ می نویسد: سپاه على علیه السلام با سپاه شام جنگیدند تا اینکه آب در دست یاران على علیه السلام افتاد.
آن گاه یاران علی(علیه السلام) گفتند: به خداسوگند،- دیگر- به شامیان آب نمى دهیم؛ ولی على ( علیه السلام) برای یارانش پیک فرستاد و فرمود: «به قدر حاجت از آن آب برگیرید و اجازه دهید که شامیان هم از آب برگیرند؛ همانا آنان –پیش از این- ستم کردند، پس شما، خود ستم می کنید»[۷]
بنابراین این ادعا که چون امام علی(علیه السلام) آب را بر روی عثمان بسته بود،یزید هم برای انتقام آب را بر روی امام حسین(علیه السلام) بست،ادعایی بی اساس و ساخته یزیدیان برای پاک کردن این جنایت غیرانسانی از دامن یزید و یزیدیان است.
پاورقی:
[۱] الامامه و السیاسه، ابن قتیبه الدینوری، ج ۱، ص ۵۷، (انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۳ ه' ق)
[۲] تاریخ طبری ج۳ص۴۱۷/ الکامل فی التاریخ ج ۳ص۸۷/ البدایه والنهایه ج۷ص۱۸۷.
[۳] شرح الاخبار،ج۲ص۷۸.
[۴] البدایه والنهایه،ج۷ص۱۸۷.
[۵] وفاء الوفا،ج۳ص۹۶۸/ ریاض النضره ج۳ص۸۷.
[۶]. شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۲۳؛ ينابيع المودّة، ج ۱، ص ۴۵۰؛ بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۱۴۵.
[۷]. الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۳۶۵؛ تاريخ الطبري: ج ۴، ص ۵۷۲؛ وقعة صفّين: ص۱۶۲.
نظرات