با وجود گزارشات دروغ در کتابهای تاریخی،چگونه به تاریخ اعتماد کنیم؟

کتابهای زیادی تاریخی وجود دارد که گزارش های مختلقی از حیث اعتبار در آنها نقل شده است در مواجه به این گزارشها سه راه بیشتر متصور نیست:


راه اول پذیرش همه گزارشهای تاریخی بدون تحقیق و بررسی.


راه دوم کنار نهادن تمام گزارشهای تاریخی به بهانه جعلی بودن برخی از آنها.


 راه سوم بررسی کردن گزارشها و بکارگیری روشهای عملی برای تشخیص گزارش صحیح از جعلی.


پر واضح است که تمام گزارشهای نقل شده صحیح نمی باشد و برخی از گزارشها با دلایل مختلف ممکن است وارونه جلوه داده شود و نیز مبرهن است که نمی توان تمام این گزارش‌ها را کنار نهاد . مثلا اگر ما ۱۰۰۰سکه داشته باشیم و بدانیم که ۵۰۰سکه تقلبی است هیچ عقل سلیمی تمام سکه را به آب نمی اندازد به بهانه اینکه در بین این سکه ها ۵۰۰ سکه تقلبی وجود دارد. بلکه با عیارسنج، سکه تقلبی و واقعی تمییز داده میشود.


گزارش های تاریخی نیز چنین است عیارسنج های مختلفی وجود دارد که کارشناس فن با بکار گیری آنها می تواند گزارش تقلبی را از گزارش واقعی جدا کرده و گزارشهای واقعی را تشخیص دهد.


مثال دیگر اینکه امروزه بسیاری از روزنامه ها به نفع خود وقایع را وارونه یا کمی مغایر با واقعیت نشان می دهند اما هیچ کس نیست که به این بهانه کل خبرها را کنار بگذارد و به سراغ هیچ کدام نرود به بهانه اینکه ممکن است مغایر با واقعیت باشد بلکه با خواندن روزنامه های مختلف سعی می کند خبر واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهد.


گاه نیز اخبار و گزارشها متواتر است مثلا ما به بهانه اینکه ممکن است روزنامه دورغ نوشته باشند رحلت امام را تکذیب نمی کنیم زیرا این خبر به طرق مختلف متواتر به ما رسیده است.
گزارشهای تاریخی نیز همین گونه است. برخی متواتر است. مثلا وجود شخصی به نام پیامبراسلام متواتر است و اینهمه گزارش نمی تواند جعلی باشد.


لذا گرچه در بیان تاریخ ممکن است حوادث غیر واقعی یا در مواردی اغراق آمیز ذکر شده باشد اما از آنجایی که حوادث تاریخی با تواتر و شهرت و قرائن و شواهد همراه است ما می توانیم با بررسی دقیق به آن اعتماد کنیم .[۱]


تاریخ نگار با کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوری ملاکهایی برای تشخیص گزارش صحیح واقعی از دیگر گزارشات می کوشد.

پی نوشت:
۱. ابن خلدون عبد الحرحمن –مقدمه ابن خلدون ج ۱- ص ۱۳-ترجمه محمد پروین گنابادی –انتشارات بنگاه ترجمه ونشر کتاب چاپ چهارم تهران ۱۳۵۹

کلمات کلیدی: 

نظرات