آیا با توجه به میلیون ها ستاره و سیاره، وجود حیات در یکی از آنها نمی تواند تصادفی باشد؟

 یکی از براهین اثبات خالق، برهان نظم است که با توجه به این همه شگفتی در اطراف خود، وجود خالقی قدرتمند و عالم، برایمان یقینی می شود. کما اینکه هیچ عاقلی نمی تواند در این مساله شک کند، مثلا کودکی دو ساله در اثر خط خطی کردن دفتری توانسته، یک کتاب علمی دقیق بنویسد! یا در انباری از ضایعات فلزی و پلاستیکی، یک انفجار سبب شکل گیری یک خودرو شده باشد. اما با توجه به انگیزه های انکار خدا، تلاش های بسیاری می شود تا به نوعی این برهان نفی شود که یکی از آنها در سوال مطرح شده است.

 

حال آنکه

اولا برهان نظم، تنها یکی از براهین اثبات خالق متعال است. از براهین عقلی دیگر مثل برهان امکان و وجوب تا براهین تاریخی مثل معجزه پیامبران و شواهد درونی انسان مثل فطرت و گرایش به پرستش، همه و همه وجود خالق متعال را اثبات می کند.

 

ثانیا ما از احوال سیارات دیگر خبر نداریم که بخواهیم حیات در آنها را انکار کنیم و ممکن است، خدای متعال در آنها نیز مخلوقاتی داشته باشد. بنابر این اصل اینکه با حساب احتمالات بخواهیم حیات در کره خاکی را غیر ناشی از خلق هوشمندانه بدانیم، مبنایی ندارد.

 

ثالثا تصادف تنها از جهت جهل قابل طرح است و هرگز در عالم واقع وجود ندارد. ما در مواقعی که علل رخداد یک ماجرا را درست نمی شناسیم، آن را تصادف می نامیم. مثلا وقتی که تاسی به زمین انداخته می شود، ایستادن آن در یک جهت خاص، معلول سرعت پرتاب، چرخش، اصطکاک زمین و ... است. و اگر کسی بتواند این عوامل را محاسبه کند، و بر آنها مسلط شود، می تواند تاس را به گونه ای پرتاب کند که حتما عدد خاصی را نشان دهد. پس ایستادن تاس در یک جهت خاص هرگز تصادفی نیست بلکه علتی متناسب با خود دارد، اگر چه ما آن علت را نشناسیم.

 

رابعا میزان دقت لازم برای حیات فعلی کره خاکی آن قدر بالاست، که هیچ عاقلی اندک تردیدی در آن روا نمی دارد، مگر اینکه تمایلات کافرانه اش بر عقلش غلبه کرده باشد. از میزان لازم فاصله با خورشید و میزان جاذبه و ... تا میزان اطلاعاتی که تنها در یک DNA ثبت شده است، تا شگفتی هایی که بشر هنوز تا فهم آن راه بسیاری دارد.

 

بنابراین این بهانه جویی ها راه به جایی نمی برد. و هیچ انسانی هم در نزد وجدان خویش، این گونه نمی اندیشد. کدام انسانی می تواند یک هزارم این محاسبه تصادفات را در زندگی خود مد نظر قرار دهد؟ آیا کسی در هنگام گرسنگی، منتظر می ماند که شاید انفجاری در آشپزخانه اش، سبب ایجاد یک غذای خوشمزه شود؟ آیا کسی در هنگام لزوم رفتن به مقصدی خاص، منتظر می ماند که در اثر این گونه خیال پردازی های بچه گانه یکدفعه چشم باز کند و ببیند که از بین این همه وسیله نقلیه و محرک ها، یک دفعه چیزی آمده و او را از جایش بلند کرده و به مقصد رسانده؟ پس همین که در زندگی معمولی خود هرگز چنین تصوری از تصادف نداریم، نشان می دهد که طرح این گونه سوالات، تنها بهانه جویی هایی برای نپذیرفت حق است.

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

میتونم مطالب سایت رو با ذکر منبع منتشر کنم ؟

تصویر شهر سوال

با سلام اشکالی ندارد.

با تشکر
حالا اگه یکی بیاد اینطور توجیح کنه در جواب چی باید بگیم:

بلفرض، این نظمی که در فاصله خورشید با زمین و میزان جاذبه و اتمسفر زمین که موجب حیات شده احتمال اینکه تصادفا همه اش باهم اینقدر دقیق همزمان پیش بیاد. یک در ده میلیارد است و تقریبا پس امکان نداره و حتما خالقی داشته که با نظم همه رو کنار هم قرار داده.
خوب تعداد سیارات که میتونست حیات داشته باشه ۱۰ میلیارد سیاره بوده که هر کدوم تصادفی یکی از این خصوصیات پیدایش حیات رو نداشتن و حیات ایجاد نشده و حالا در این ۱۰ میلیارد سیاره در کره زمین این هماهنگی همزمان با هم رخ داده که همون احتمال یه در ده میلیارد هم در میاد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در این باب که هستی آفرید گار دانا و توان دارد دلایل زیادی وجود دارد ولی دراین جا تنها به این نکته وحیانی اشاره می شود :
از جمله حقایقی که قرن ها بعد از نزول قرآن کشف شد و کشفیات علمی پرده از حقایقی برداشت که قرآن از آن ها سخن به میان آورده بود ، حرکت دورانی زمین به دور خود و حرکت انتقالی آن به دور خورشید بود . همچنین ثابت نبودن خورشید ؛ علم تجربی و نجوم ثابت کرد که خورشید و همه منظومه شمسی جاری و روان بوده و در یک مدار ثابت می چرخد . این که زمین و ماه و خورشید با این که ساکن نیستند و هر کدام در مداری با سرعت روان هستند ، ولی به گونه ای طراحی شده که به هم نمی رسند و برخورد نمی کنند، از معجزات و نشانه قدرت بی پایان خداوند است.
این حقایق در آیات به اجمال بیان شده بود ، ولی بشر آن زمان نمی توانست به این حقایق دست یابد . بعد که علم پیشرفت کرد و این حقایق کشف شد، بشر به این حقایق آگاه شد و فهمید که قرآن چگونه در خلال آیاتش به این حقایق اشاره کرده است.
در گذشته تصور این بود زمین ثابت است و خورشید به دور آن می چرخد. بعد معلوم شد که سیارات به دور ستارگان می چرخند و منظومه ها پدید می آید . بعد معلوم شد که مجموعه منظومه هم در یک مدار در حرکت و جریان است .همچنان که معلوم شد قمر ها به دور سیارات می چرخند. بنا بر این قمر در یک مدار معین به دور سیاره و مجموع سیاره و قمر هایش در یک مدار معین به دور ستاره(خورشید) می چرخند . بعد معلوم شد مجموعه ستاره و سیاره هایش و قمر ها یشان در یک مدار بزرگ تر به دور چیز دیگر (که ما نمی دانیم چیست) می چرخند .
بشر قرن ها بعد از نزول قرآن به حرکت زمین به دور خورشید و حرکت مجموعه منظومه شمسی پی برد . قبل از آن ابتدا زمین و بعد خورشید را ثابت و. مرکز عالم می دانست که همه چیز به دور آن می چرخد ، ولی قرآن این برداشت عمومی و قطعی را که در آن زمان پذیرفته شده بود ، نپذیرفت و نقل نکرد بلکه به حرکت همه زمین و ماه و خورشید اشاره کرد .(۳)
قرآن در آیاتی می فرماید :
و الشمس تجری لمستقر لها(۴) خورشید که در محل استقراری که برایش معین شده (مدار) جاری است (فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد )
کل فی فلک یسبحون(۵) همه خورشید و ماه در فلکی مخصوص به خود می چرخند.
بنا بر این از نظر علمی زمین به دور خورشید می چرخد و خورشید و منظومه اش نیز در یک مدار دیگر در حرکتند.

پی نوشت:
۱.یا در ترجمه می شود گفت:مسیر یک روز برای خورشید.
۲.ترجمه گویا وشرح فشرده ای بر نهج البلاغه ، مکارم شیرازی ،ج ۳ ص ۵۴۲.
۳.تفسیر نمونه ، ج۱۳ ، ص ۳۹۹.
۴.یونس(۳۶) ،آیه ۳۸.
۵.انبیاء(۲۱) ،آیه۳۳.

نظرات