آیا لازم است به کسانی که به مقدسات توهین می کنند، جواب دهیم؟

روشن است که انسان تابع عقل صرف نیست. و غفلت از این نکته سبب می شود که تصور کنیم در هر جایی که منطق روشن وجود دارد، باید همگان آن را بپذیرند. در حالی که در واقعیت، شاید عموم مردم در بسیاری از مواقع، به حکم عقل پایبند نیستند. بلکه به دنبال گرایشاتی می روند که عقل بر خلاف آن حکم می کند و اگر بخواهند صادقانه دلیل کار خودشان را بگویند، خواهند گفت این گونه کردم چون دلم خواست!
از نمونه های ساده و دم دستی آن می توان خوردن غذاهای مضر و سیگار کشیدن و ... را مطرح نمود. که شخص با توجه به آگاهی و یقین به ضرر و مخالفت عقل با آن عمل، انجامش می دهد؛ چون نتوانسته با عقل خود گرایشاتش را مهار کند.

این امر تا جایی پیش می رود که فرعون در درون معجزه الهی ایستاده و می بیند که خدا به خاطر حضرت موسی (ع) دریا را شکافته! ولی همچنان دست از مخالفت بر نمی دارد و با چنین معجزه ای به دنبال کشتن موسی است.

پس با این توضیح مشخص می شود که بحث و گفتگو فقط در جایی معنا دارد که ملاک عقلانیت است. که در چنین جایی باید حق را آن قدر واضح و شفاف بیان کرد که هیچ ابهامی باقی نماند:
 لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ (۴۲  انفال) تا آنها كه هلاك (و گمراه) مى‏شوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها كه زنده مى‏شوند (و هدايت مى‏يابند)، از روى دليل روشن باشد و خداوند شنوا و داناست.

ولی در جایی که تمسخر و استهزاء مد نظر قرار گرفته، مومنان حق حضور ندارند:

وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في‏ آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (۶۸  انعام) هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‏كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين.

بیان دستور فوق خطاب به پیامبر مکرم اسلام (ص) جای هیچ گونه توجیهی برای باقی ماندن در چنین جمع هایی را باقی نمی گذارد.

و می توان گفت که اثر منفی دیدن توهین به مقدسات (اعم از کاریکاتور و فحاشی و طنز و ...) از اثر منفی دیدن عکس های مستهجن بدتر است. چرا که آن تمسخرها، ریشه های بنیادین تری را در انسان هدف گرفته و اعتقاد او را فرو می پاشاند. حال آنکه وقتی اعتقادات باقی باشند، شخصی که به خاطر غرایز دچار گناه شده، قطعا به سراغ توبه خواهد رفت.

و بدترین حالت وقتی رخ می دهد که انسان مداوم خود را در معرض این توهین ها قرار دهد که همین تکرار، سبب عادی شدن آن برای فرد شده و مثل ویروسی تمام اعتقادات او را متزلزل می کند.

 آنچه گفته شد، درباره گفتگو و بحث کردن بود، و واکنش های دیگر به فراخور مکان و موقعیت تعیین می شود. در کنار این مطلب باید به چند نکته درباره بحث منطقی و جواب دادن به اشکالات نیز مد نظر قرار دهیم:

۱-کسی می تواند به اشکالات جواب دهد که توانایی علمی کافی داشته باشد. و الا بهتر است انسان سکوت کرده و از اهل علم مساله را جویا شود. در غیر این صورت برخورد های متعصبانه می تواند اثر معکوس بیافریند.

۲-کسی که خود را در معرض شبهات قرار می دهد، باید توجه کند که انبار شبهات نشود. و هر مساله ای که برایش مشتبه شد، به قدر کافی درباره آن تحقیق نماید و خود را به حقیقت برساند. و الا روزی کمر اعتقاداتش، زیر این بار سنگین خواهد شکست. و مثل ریسمانی که کم کم ضعیف می شود، تا مرز فروپاشی می رود.

۳-کسی که در این گونه مباحث وارد می شود، باید مراقب باشد که او را به حواشی سرگرم نکنند. و کسانی که در مبانی بسیار ضروری دچار بی هویتی هستند، او را با فروع به چالش نکشانند. مثلا کسی که این همه شگفتی عالم هستی را بدون خالق می پندارد، چگونه می تواند مثلا وارد بحث اختلاف شیعه و سنی شود؟

 

کلمات کلیدی: 

نظرات