با عشق های دوره نوجوانی چگونه باید روبه رو شد ؟

عشق دوره نوجوانی

پسری ۱۵ ساله هستم که بادختری دوستم و خیلی به یک دیگر علاقه داریم جوری که تصمیم داریم در آینده بایک دیگر ازدواج کنیم.آیا این کارمان درست است یا نه؟

متأسفانه مشخص نیست شما در سن ۱۵ سالگی ، زمانی که باید با شور و هیجان با درس خواندن و پیشرفت تحصیلی انتظارات خود، خانواده و جامعه را برآورده می کردید ، چگونه در وادی عشق و محبت  این گونه ای قرار گرفته اید . در این موقعیت سنی شما می بایست مانند تمام پسرهای ۱۵ ساله که در دوره بلوغ با تمرکز بر کسب تجربه و افزایش مهارت های خود و تربیت خویش به سوی کمال و اهداف انسانی پیش بروید ؛ هم احساس خودارزشمندی ، احترام و کارآمدی و غرور و افتخار در میانسالی خواهید داشت  و هم در آینده با آرامش ،  قدرت انتخابی عاقلانه  را تجربه می کنید . باید خدمت شما عرض کنم  الان در سن ۱۵سالگی  بر اساس غریزه تصمیم گرفته اید و تصمیم بر اساس مسایل زیستی دوران بلوغ نگاه بسیار پایین و دست کم گرفتن مهمترین اتفاق زندگی شما خواهد بود. قطعا شما باید برنامه ای برای اینکه چگونه این وضعیت را کنار بگذارید و ترک ذهنی و بیرونی داشته باشید باید اجرا کنید؛ زیرا طبق گفته روان شناسان وابستگی و عشق به طور کلی نشانه افسردگی و وسواس است ودر سن پایین تنها و تنها حالت بیولوژی و جنسی داشته و فرد در این سنین فقط به این بعد جنسی فکر می کند. البته کمبودهای دوران کودکی که در کنار پدر و مادر باید برآورده شود هم در این وابستگی دخالت دارد . پس کمی با خود بنشینید و با نگاهی به خود و سن و موقعیت خود و مراجعه به یک روانکاو  با گرایش بالینی شما را به خودتان و موقعیتی که در آن هستید آشنا کند .

اما تا زمانی که شما به یک مشاوره حضوری اقدام کنید به راهکارهای زیر عنایت فرمایید:
۱- سعی کنید بر روی ترک این رابطه فکر کنید.ابتدا با نوشتن دلایل ترک سعی کنید شناختی نسبت به اینکه " چرا من ترک کنم" داشته باشید.
۲- آسیب هایی که تا کنون داشته اید و در آینده خواهید داشت را بنویسید.
۳- با خودتان لحظه ای فکر کنید و بگویید "چرا من باید گدای محبت  فردی باشم؟".
۴- سعی کنید با ریشه یابی وضعیت خودتان ترجیحا با یک متخصص علت این احساس و کمبود محبت تان را کشف و درمان کنید.
۵- سعی کنید برای زندگیتان هدف های دراز مدت و کوتاه مدت ترسیم کنید و منطقی و عاقلانه زندگی کنید. (درس ، شغل ، ازدواج)
۶ - تمام محرک های بیرونی و آثاری که ایشان را در ذهن شما زنده می کند و تداعی می کند حذف کنید.(شماره ،تصویر ، اس ام اس ، مکان و زمان رفت و آمد)
۷- با خود بگویید" اگر ازدواج در سن ۱۵ سالگی منطقی بود پس چرا اکثر افراد در این سن مشغول ساخت پشتوانه تحصیلی ، اقتصادی و اجتماعی و جایگاه خودشان هستند ؟"  پس وجود فشارهای جنسی و عدم تخلیه هیجان و عواطف در خانواده باعث شده شما اینگونه شتاب زده رفتار کنید .
قطعا و قطعا بدانید این احساس در این سن برای شما مضر است و نشانه کمبود محبت والدینی است و باید در آنجا برآورده شود و سعی کنید با تلاش و کوشش به ذخیر سازی مهارت های زندگی ، مفید بودن برای خود ، خانواده و جامعه و برآورده کردن انتظارات خود ، خانواده و جامعه مشغول شوید . از طرفی این را نیز بدانید که شما تا سن ۲۴ سالگی هر سال  احساسات و عواطف متنوع و گوناگونی خواهید داشت! پس اگر هم این دختر خانم را می پسندید سعی کنید تا زمان مناسب و منطقی به آن فکر نکنید و با خود بگویید " باید آن زمان احساسم را ببینم ، ممکن است در آینده دیگر چنین احساس کنونی را نداشته باشم ."

 

دیدگاه‌ها

با سلام به نظر من باید با خانواده مطرح کنند عیبی ندارد در جوانی ازدواج کنند ولی اگر نمی توانند با خانواده مطرح کنند پس بدونند هدفشون ازدواج نیست و بهتره به ترکش فکر کنند تا زمانی که بتوانند با خانواده خود مطرح کنند این روش عاقلانه و صحیح می باشد.

آخه پدر یا مادر من نمی گن تو هنوز بچه ای یا مسخرم نمی کنن؟

سلام
من ۱۴ سال سن دارم خیلی برام سخته
به پدرم مادرمم یک بار گفتم ناراحت شدن و گفتن برو وقتی بزرگ شدی بیا البته این برای ۲ سال پیش بود
الان چیکار کنم خیلی برام سخته
پدر و مادرم مسخره می کنن و...
از من ۳ سال کوچیک تر دختره یکی از دوست های بابامه
خیلی خجالتیم البته چون خیلی بهم تیکه می نداختن الان بهتر شدم
ولی این یکی رو نمی دونم چیکار کنم
کجایه دلم جاش کنم
هروز بهش فکر می کنم
کلا در سال کم می بینمش شاید ۱ بار یا اصلا نمی بینمش
درسم خیلی خوب نیست
وضعیتمون هم خرابه موندم

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

حرف من در مورد صیغه است سوالی دارم از فقهایی که با این نظ موافقن سوال اینجاست که چگونه خداوند بیش از ۱۰بار انسان مسلمان ومومن را پاکدامن می نامد در صورتی که کسی که هر هفته یا حتی ۱ساعته دست به عمل صیغه میزند می تواند فروج خود را پاک میداند چگونه خداوند در ایاتی فقط ازدواج با زن پارسا قبول دارد و میگوید اگر نشد با کنیز مومن که زنا نمیکند ارتباط داشته باشید ولی اسم زن موقت را نمی اورد چگونه قران حتی برای ورود بدون اجاز در خانه یکنفر به تفسیر میگوید خاله عمو... میشود وبقیه احکام حال صیغه میتواند استحکام خانواده را فروپاشید به تفصیل بیان نکند چگونه خداوند میتواند موافق با بوجود امدن هزار مریضی وهرزگی باشد چگونه چگونه ممکن است خداوند ملاحضه نکند بچه ای که از رابطه موقت است با هزار مشکل وقتی میبینم پدرانشان حتی وظیفه خاصی به گردن نخواهد گرفت چگونه خداوند از مردان وزنان پاکدامن سخن به میان می اورد وقتی صیغه را حلال کنند چگونه نفسی که مانند حیوانات عمل میکند و با دادن مقداری پول به شکل مهر بدن یک انسان را برای یک مدت میخرد و فکر میکند با خواندن صیغه عقد موقت پاکدامن است چگونه ما برای جلوگیری از فسادی مثل خودارضایی و یا روسپی گری فقط کلاه روی روسپیگری میگذاریم وفساد را با فساد حل میکنم

تصویر p_qurani

سلام.سوال شما بارها در سایت شهر سوال مورد بررسی قرار گرفته شده به ادرس های زیر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/2586
http://www.soalcity.ir/node/1090

سلام .. در مورد مورد هفت سوال داشتم: وقتی خدا غریزه ای رو میده یعنی وقت پاسخگویی به اون غریزه است .. در واقع وقتی خدا نیاز جنسی ایجاد میکنه یعنی باید به اون نیاز پاسخ داده بشه اما شما میگید منطقی نیست ازدواج در سن کم.خب چرا خدا نیاز جنسی رو در سنی ایجاد کرده توانایی پاسخگویی حلال به اون وجود نداره و در صورت وجود هم به گفته شما منطقی نیست؟ چرا خدا بلوغ جنسی رو زمانی نداد که بلوغ اجتماعی و اقتصادی هم رخ داده باشه؟ توقع هم داره با این وضع حجاب و اینترنت گناه نکنیم!!

باعرض سلام وتشکر
این سوال را می توان از دو دیدگاه پاسخ داد اول اینکه : با توجه به تحقیقات و آزمایشاتی که در مورد رضایت زناشویی در کشور ما انجام می شود یکی از موضوعاتی که ریسک ازدواج را بالا می برد ازدواج پسر در سن کمتر از ۲۴ سال است که به دلیل ویژگی های شخصیتی در این سن است از طرفی با توجه به پیچیدگی های فرهنگی و مسایلی که در زمان مدرنیته بر انسان ها تحمیل می شود بسیاری از حلال ها باید در زمان و موقعیت متناسب با شرایط فرهنگی جامعه اتفاق بیافتد و صرف نظر از تئوری ونظریه ها آیا یک فرد ۱۵ ساله می تواند احساسات و هیجانات و حمایت های اقتصادی و مالی خود و همسرش را به خوبی انجام دهد. یک فرد ۱۵ ساله فعلی حتی هزینه خودش را هم نمی تواند پرداخت کند از طرفی تفاوت انسان های اولیه و انسان های فعلی پیچیدگی روان شناختی و تکامل مغزی آن هاست که باعث شد انتظارات متفاوتی با انسان ماقبل تاریخ و یا حتی انسان های زمان صدور احکام شرعی داشته باشند.
موضوع دوم : سیر تکامل و رشد جنسی یک موضوع کاملا فیزیکی و وراثتی است سلول های جنسی از زمان تشکیل جنین شروع به پدید آیی می کند و روز به روز وارد مراحل بعدی می شوند. پس به دلیل اینکه یکی از حکمت های ازدواج به وجود آمدن انسان است و اینکه یک مرد بتواند باوری داشته باشد باید از بدو تولد خودش در صورت نرمال بودن شرایط، این توانایی در ایشان نهادینه شود . پس اگر چه حضرت آدم را خداوند حکیم با شرایط خاص آفرید ولی تولد های بعدی بدست خود انسان و البته اذن الهی است. در نهایت خدمت شماعرض کنیم که غرض و هدف اصلی ازدواج ارضا میل جنسی نیست و با توجه به پیچیدگی های انسان در عصر حاضر نگاه یک فرد ۱۵ ساله به ازدواج فقط و فقط تخلیه جنسی خواهد بود و قطعا مسولیت های دیگر وقتی خودش را نشان فرد ۱۵ ساله دچار پشیمانی خواهد شد. در صورت کافی نبودن این پاسخ می توانید نظرات خودتان را دوباره مطرح کنیدتا پاسخ متناسب بهتری بگیرید موفق باشید.

سلام
هدف از ازدواج در تمامی ادیان دو چیزه
۱ ارضای غریزه جنسی
۲ فرزندآوری و تداوم نسل
بقیه حرفا فقط برای خوشگل کردن مقاله هاست

در مورد ازدواج نوجوانان چه عیبی داره دو نوجوان در ۱۵ سالگی نامزد باشند و بعد از فراهم شدن شرایط برن سر زندگی؟
در این صورت چون نسبت به سنین بالاتر روابط کمتری با نامحرم داشته اند زندگی بهتری خواهند داشت و جلوی خیلی از فساد ها گرفته خواهد شد

سلام جواب سوال شما بصورت خلاصه بایداین باشد .خداوندانسان رابه داشتن تقوا دعوت میکند واین غریزه رادراین دوران قرارداده
تافرد تقوایش را حفظ کند اگرخدا این غریزه را زمان ازدواج میگذاشت خوب انسان دیگر مشکلی در آلوده نشدن به گناه نداشت پس خدا
این غریزه را بدلیل امتحان بنده هایش قرارداده تا انسان ها به میزان تقوایش نزد خدا عزیزتر یاخفیف تر شود.

سلام ببخشید من ۱۶ سالمه رفیقام همه لات و خیابونی ان..مادرم مخالف رفت و امد با اوناس چیکار کنم

تصویر مشاور شهر سوال

سلام دوست من. به شهر سوال خوش آمدید. ظاهرا شما خودتان بهتر از ما پاسخ را بدانید. اگر رفقای شما واقعا نامناسب هستند، پس حق با مادر شماست و بهتر است رابطه خود را با این دوستان قطع کنید(در صورت امکان) و یا روابط را کمتر کنید و در کنار این کار، رفیق یا دوستان دیگری که مناسب تر هستند را پیدا کنید و روابط با آنها را کم کم جایگزین دوستان ناباب کنید. اما اگر رفقای شما دوستان مناسب و صالحی هستند (که البته اصطلاح لات و خیابونی خلاف این را می گوید)، بهتر است مادر خود را توجیه کنید و برای این کار میتوانید گاهی اوقات آنها را به خانه خود دعوت کنید یا شما به خانه آنها بروید تا خانواده هایتان هم، دورادور در جریان دوستان و دوستی های شما باشند.
موفق باشید

سلام من ۱۶ سالمه عاشق ي دختر خانومى هم سن خودم شدم خيلى دوسش دارم به صورت غيرمستقيم هم سعى كردم بهش بفهمونم,البته اگه منظورمو درست فهميده باشه,من اگه بخوام منتظر باشم سنم به حد مناسبش برسه شايد طرف تا اون موقع ازدواج كنه,درضمن روابطم با خانواده جوريه كه نميتونم اين موضوع رو مطرح كنم,لطفا كمكم كنيد

ابتدا لازم به ذکر است که در این موقعیت سنی شما می بایست مانند تمام پسرهای هم سن و ساله خود که در دوره بلوغ با تمرکز بر کسب تجربه و افزایش مهارت های خود و تربیت خویش به سوی کمال و اهداف انسانی پیش بروید ؛ هم احساس خودارزشمندی ، احترام و کارآمدی و غرور و افتخار در میانسالی خواهید داشت و هم در آینده با آرامش ، قدرت انتخابی عاقلانه را تجربه می کنید . باید خدمت شما عرض کنم الان در این سن بر اساس غریزه تصمیم گرفته اید و تصمیم بر اساس مسایل زیستی دوران بلوغ نگاه بسیار پایین و دست کم گرفتن مهمترین اتفاق زندگی شما خواهد بود. قطعا شما باید برنامه ای برای اینکه چگونه این وضعیت را کنار بگذارید و ترک ذهنی و بیرونی داشته باشید باید اجرا کنید؛ زیرا طبق گفته روان شناسان وابستگی و عشق در سنین پایین تنها حالت بیولوژی و جنسی داشته و فرد در این سنین فقط به این بعد جنسی فکر می کند. البته کمبودهای دوران کودکی که در کنار پدر و مادر باید برآورده شود هم در این وابستگی دخالت دارد . پس کمی با خود بنشینید و با نگاهی به خود و سن و موقعیت خود و مراجعه به یک روان شناس با گرایش بالینی شما را به خودتان و موقعیتی که در آن هستید آشنا کند .
اما تا زمانی که شما به یک مشاوره حضوری اقدام کنید به راهکارهای زیر عنایت فرمایید:
۱- سعی کنید بر روی ترک این رابطه فکر کنید.ابتدا با نوشتن دلایل ترک سعی کنید شناختی نسبت به اینکه " چرا من ترک کنم" داشته باشید.
۲- آسیب هایی که تا کنون داشته اید و در آینده خواهید داشت را بنویسید.
۳- با خودتان لحظه ای فکر کنید و بگویید "چرا من باید گدای محبت فردی باشم؟".
۴- سعی کنید با ریشه یابی وضعیت خودتان ترجیحا با یک متخصص علت این احساس و کمبود محبت تان را کشف و درمان کنید.
۵- سعی کنید برای زندگیتان هدف های دراز مدت و کوتاه مدت ترسیم کنید و منطقی و عاقلانه زندگی کنید. (درس ، شغل ، ازدواج)
۶ - تمام محرک های بیرونی و آثاری که ایشان را در ذهن شما زنده می کند و تداعی می کند حذف کنید.(شماره ،تصویر ، اس ام اس ، مکان و زمان رفت و آمد)
۷- با خود بگویید" اگر ازدواج در این سن منطقی بود پس چرا اکثر افراد در این سن مشغول ساخت پشتوانه تحصیلی ، اقتصادی و اجتماعی و جایگاه خودشان هستند ؟" پس وجود فشارهای جنسی و عدم تخلیه هیجان و عواطف در خانواده باعث شده شما اینگونه شتاب زده رفتار کنید .
قطعا و قطعا بدانید این احساس در این سن برای شما مضر است و نشانه کمبود محبت والدینی است و باید در آنجا برآورده شود و سعی کنید با تلاش و کوشش به ذخیر سازی مهارت های زندگی ، مفید بودن برای خود ، خانواده و جامعه و برآورده کردن انتظارات خود ، خانواده و جامعه مشغول شوید . از طرفی این را نیز بدانید که شما تا سن جوانی هر سال احساسات و عواطف متنوع و گوناگونی خواهید داشت! پس اگر هم این دختر خانم را می پسندید سعی کنید تا زمان مناسب و منطقی به آن فکر نکنید و با خود بگویید " باید آن زمان احساسم را ببینم ، ممکن است در آینده دیگر چنین احساس کنونی را نداشته باشم ."

من ۱۶سالمه.دو ساله با دختری آشنا شدم که واقعا دوستش دارم اون هم همینطور.کاملا حد و حدود ها رو رعایت می کنیم هر دو تامون شکر خدا خیلی خوب درس می خونیم البته من کمی بهتر.خانواده ی من از این موضوع با خبرند و خانواده ی ایشون کم و بیش چیزهایی می دونن.از هر لحاظ موقعیت هاگون رو درنظر گرفتم .واقعا از هر لحاظ مناسب همیم.ااما امروز مامانش زنگ زده هرچی از دهنش دراومده می گه و داره تهدید می کنه.بخدا من دوستش دارم.به نظر شما چیکار باید بکنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما. به شهر سوال خوش آمدید. حتما مطلب ابتدای این پست را خوانده اید و میدانید که پاسخ کلی شما چیست... ما به صورت صددرصد و کامل امکان ازدواج و حتی خوشبختی و یک ازدواج خوب و پایدار را رد نمی کنیم. اما به صورت عادی و معمول در این سن، شرایط ازدواج مهیا نمی باشد و به همین جهت هرگونه اقدام و تلاش در این جهت بیشتر باعث آزار و اذیت خود شما و البته اطرافیان خواهد شد. احتمالا شما شرایط شغلی، درآمد مناسب، مسکن مناسب، خدمت سربازی و ... را نداشته باشید. و صرفا با یک قصد پاک برای ازدواج و حتی به همراه عشق و علاقه دو طرفه نمیتوان به پایداری یک زندگی امیدوار بود. این مطالب که خدمت شما عرض شد طبیعتا نگرانی بسیاری از والدین، ازجمله مادر دختر خانم، نیز هست که به این صورت با شما برخورد کرده اند. بنابراین باید به ایشان حق بدهیم که در این مورد دغدغه داشته باشند. پس سعی کنید فعلا در این خصوص اقدامی نکنید.
البته و صد البته اگر شما شرایط گفته شده و سایر شرایط در مورد ازدواج را داشته باشید، میتوانید (البته از طریق خانواده و )به پشتوانه خانواده بر این امر مهم اقدام کنید و در این صورت تماس آن روز مادر دختر خانم هم نباید خیلی نگران کننده باشد. چون بسیاری از این گونه رفتارها با صحبت های بعدی توسط بزرگترها و آشنایی بیشتر خانواده ها با هم رفع خواهد شد.
موفق باشید.

سلام پسری هستم ۱۶ ساله از نظر من کسی که با یکی بوده و علاقه ای بوجود امده و کم کم شده تمام زندگیش و ادم زندگیشو نمیتونه فراموش کنه این که گفته شده همه چیزو پاک کنید من باید گوشیمو کلا ریست کنم و خودشم عوض کنم چون دسش بوده من کلا باید همه زندگیمو عوض کنم چون هرجا که میرم با اون بودم من حتی باید اسم خواهرمم عوض کنم چون هم اسمشه اینا ربطی به مسئله جنسی نداره چون من از هرچی که دوست دارم میخوام بگذرم تا اونو خوش حال کنم ادم کسیو که سرشو ببوسه که تو دلش غم نباشه و دسشو ببوسه بخاطر اینکه تنها میخواد اون باشه وقتی همه بهت بگن کوچیکی پس فراموشش کن چه انتضاری هست عشق سنو سال نمیشناسه من عاشق یکیم که باباش فهمید و بهم گفت بابام فهمیده اگر دوسم داری زنگ بزن و ثابت کن که عشقت از رو هوس نیست منم ادم کم روییم و بخاطر اون به باباش زنگ زدم و تنها چیزی که فهمیدم گفت اگر دوسش داری فراموشش کن اخه لامصب ادم زندگیشو فراموش نمیکنه اونم منو میخواد و از باباش کتک خورده اگر پدری باید پدری کنی .....

با سلام من ۱۸ سالمه و عاشق یه دختری تو فامیلمون شدم نمیتونم و نمیدونم باید با چه زبونی به پدر مادرم بگم
البته من با عشقم حتی حرف هم نزدم فقط آمارشو زیاد دارم و تو جمع حرفاشو میشنوم و البته منم زیر چشمی زیاد نگاش میکنم میبینم داره بهم نگا میکنه قیافه ی آن چنانی هم نداره که بگین شهوته و زود گذر!!! خدایی از کار و زندگی افتادم کتابو باز میکنم جلوم و فقط خیره میشم !! غذام هم خیلی کم شده ! شبا خوابم نمیگیره!! صدای همه تو خونه در اومده که چت شده؟؟ در ضمن
خانواده ی اونا پولدارن و دختر خانم همسن منه!! تا به این نکته فک میکنم گریه ام میگیره!! خدایی رو به مرگم ... کمکم کنین لطفا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر گرامی شهر سوال، خوش آمدید. دوست نوجوان، اول از همه باید عرض کنیم شما هنوز برای ازدواج خیلی جوان هستید و فرصتهای زیادی برای ازدواج خواهید داشت، پس هرچند در خصوص این مورد تلاش می کنید، اما نباید فکر کنید تمام فرصت زندگی شما در همین یک مورد خلاصه شده و سلامتی و وجود خود را به این مورد (که هنوز هیچ چیز از آن مشخص نیست) گره بزنید. نکته دوم این که بنده هرچه متن شما را مطالعه می کنم مشکلی را نمی بینم که لازم باشد به مشاور مراجعه کنید یا حتی نیاز به پاسخ ما باشد. شما به یکی از اقوام علاقمند شده اید. اگر شرایط مختلف ازدواج را دارید(حتی به صورت نصفه و نیمه و با گرفتن مهلت از طرف مقابل) بهترین کار (بخصوص با وجود قوم و خویشی) این است که با والدین خودتان یا یکی از اعضای خانواده که به نوعی نقش بزرگتر هم برای شما داشته باشد صحبت کنید. و اجازه دهید ایشان این مسئله را با خانواده دختر خانم (یا خود ایشان) مطرح کنند. انشالله که به مشکل آنچنانی و خاصی برنخواهید خورد. اما درصورت بروز مشکل و حل نشدن آن از طریق مشورت با خانواده، ما در خدمت شما خواهیم بود.
ضمنا این وضع جسمی و روحی ، در شرایط شما امر عجیبی نیست. البته نباید اجازه دهید این مسئله تا این حد شما را خرد کند. بهتر است همراه با امید به آینده و البته توکل بر خداوند این گونه مسائل را دنبال کنید.
موفق باشید.

سلام من ۱۶ سالمه و عاشق یه پسر ۲۰ ساله شدم و اونم همینطور و از همه نظر اخلاقامون به هم میخوره.اون خیلی عاقله و همه چیزارو در نظر میگیره و قرار شده اگه اخلاقامون همینطور موند و همینقد رابطمون تا اخرش عالی بود و اون کار پیدا کرد و یه مقدار پس انداز کرد بیاد جلو برای ازدواج...
ولی از وقتی مامانم فهمیده موبایل منو گرفته و من نمیتونم با هیچ روشی قانعش کنم به نظر شما چیکار کنم...
اون هرروز میاد در مغازه مامانم به خاطر اینکه فقط چند لحظه ببینم ولی من واقعا دلتنگم:)
اون میگه میخوام زنگ بزنم با مامانت حرف بزنم ب نظرتون روش خوبیه؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر شهر سوال،
خواهر عزیزم، اگر به توصیه ها و پاسخهای ما در سوالات قبلی دقت کنید، به درستی هشدار های ما را درک خواهید کرد. حال و هوای اکنون شما دقیقا یکی از آسیب های این نوع ارتباطات است. شما میتوانید از ارتباط با یک پسر، اجتناب کنید، اما پس از ارتباط با وی، از اینکه به او فکر کنید و یا دلتنگش نشوید و ...الی اخر گریزی ندارید و پس از ارتباط، قطع آن بسیار سخت تر خواهد بود.
به هر حال در حال حاضر برای وخیم تر نشدن اوضاع، و اگر نمیتوانید این ارتباط را قطع کرده و ایشان را فراموش کنید، بهتر است این موضوع را از طریق خانواده ها دنبال کنید. هم خانواده ایشان و هم خانواده شما (و نه به صورت فردی).
با توجه به این که قصد و هدف شما ازدواج است، و ادعای آقاپسر هم همین است، بهتر است همین اهداف مقدس و تصمیمات خودتان را در کانال رسمی خانواده دنبال کنید. قطعا اگر خانواده ها به صورت جدی پای صحبت بنشینند، میتوانند زمانی را برای اشتغال آقاپسر و آمادگی های لازم در نظر بگیرند، و مراحل مختلف ازدواج (خواستگاری، عقد، عروسی) را زمان بندی کنند. بنابراین این امکان وجود دارد که شما رابطه خود را در یک بستر عرفی و حلال دنبال کنید، حتی در صورتی که چندسال بعد عروسی کنید! اما همه اینها به خانواده ها و تلاش خودتان بستگی دارد.
موفق باشید.

با سلام
مطالبی را که نوشته بودیدخواندم.پسری هستم ۱۶ساله که به دختری از اقوام نزدیک علاقه مند شده ام.ما تقریبا هم سن هستیم.
من از نظر درسی در سطح بالایی قرار دارم بطوری که تمام اطافیان از من انتظارات زیادی دارند.اما این مساله باعث شده که تمرکزم هنگام مطالعه
کاهش پیدا کند...ما با هم ارتباطی نداریم و در طول سال شاید فقط چند بار یکدیگر را ببینیم و عمده علاقه من به او از دوران کودکی نشئت میگیرد.
خانواده من مذهبی است اما خانواده او نه چندان...من این موضوع را چند مدت پیش با خانواده مطرح کردم پدرم با این موضوع مخالفت کرد اما مادر و عمه ام مخالفتی نشان ندادند.
لطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه در کنار درس خواندن به هدف دیگرم که ازدواج با او است برسم.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما، به شهر سوال خوش آمدید. شاید بد نباشد این نکته را به مناسبت سوال شما یادآور شویم که به صِرف احساس علاقه به کسی مثلا یکی از اقوام ، یا همسایگان، نباید چنین احساس کنید که مشکل بزرگی به وجود آمده و هرچه سریعتر باید آن را حل نمود. همه ما میدانیم که آدمی مجموعه ای از عواطف و احساسات به همراه تفکر است. لازمه انسان بودن ما احساس محبت و علاقه به اطرافیان و آشنایان ماست. حتی عشق و علاقه بین پسر و دختر های فامیل و نزدیکان نیز از جمله مسائلی است که شاید در گذشته همه یا لااقل اکثریت افراد پیش می آید و از تجربیات همگانی است. اما باید به دو نکته توجه داشت. اول این که به محض این که به قول معروف از کسی خوشمان آمد یا به کسی علاقمند شدیم، فکر نکنیم که باید بلافاصله با او ارتباط برقرار کنیم یا ازدواج کنیم یا ...هر کار دیگر. اجازه دهیم این مسئله کمی بماند، کمی زمان بگذرد، قطعا این گونه علاقه ها به ویژه در سنین کودکی و نوجوانی، نمیتواند نشانه یک عشق پایدار و عمیق باشد. و نکته دوم این که اگر این علاقه و به اصطلاح عشق، به حدی شدید و طاقت فرساست که همه زندگی و هوش و حواس ما را تحت الشعاع قرار داده و زندگی را مختل نموده، به فکر چاره باشیم. بهتر است از طریق خانواده و بزرگان آن را مطرح کنیم تا در صورت امکان و فراهم بودن شرایط (مثلا پایین نبودن سن و سال، و مناسب بودن فضای طرح مسئله ازدواج، آمادگی طرف مقابل و خیلی مسائل دیگر) خانواده با توجه به تجربیاتی که قطعا بیش از ما دارند، به نوعی به فکر چاره بیفتند. و البته شمانیز در این مسیر باید همراهی کنید.
حرف در این مسئله بسیار است و مجال اندک، اما همین قدر بدانید که ازدواج هرچند شامل مسائل جسمی و جنسی و روحی و عاطفی میگردد، اما باز هم فراتر از این هاست و ملاحظاتی بیش از این باید درنظر داشت. بنابراین به صرف احساس علاقه به یک نفر، به اشتباه گمان نکنید که فرد مورد نظر شما یا به قول معروف نیمه گمشده شما اوست! و دیگر هیچ! به والدین و خانواده هم فرصت دهید تا با تأمل بیشتر و تبادل نظر، همزمان با گذر زمان، این مسئله را بیشتر بررسی کنند. اگر خانواده موافقند و مثلا یک نفر مخالف است، بدون بروز رفتارهای لجبازانه و اصرار بیمورد، هر از چند گاهی از طریق یکی از خانواده (مثلا مادر یا خواهر تان) پی گیر این مسئله باشید تا هم شما با خبر باشید و هم آنها بدانند شما همچنان مایل به این وصلت هستید.
البته باید این آمادگی را نیز داشته باشید که اگر به دلایل منطقی، مشخص شد موردی، به درد شما نمی خورد، آن را (علیرغم همه سختی هایش) بپذیرید.
همچنین سعی کنید فکر و زمان خود را به گونه ای مدیریت کنید که این مسئله واقعا در حاشیه قرار بگیرد و محور فعالیت های شما، تحصیل و امور مربوط به آن و ورزش و ... باشد.
موفق باشید.

بسیاری حرف های شما از علمی اشتباه است و امروزه رد شده اند
شما یی که هنوز فرق بین عشق بیلوژیکی و عاطفی رو نمیدونید
چطور این حرف رو میزنید
ایا هنوز اصلا شما میدونید چرا اینقدر عشق های زود هنگام زیاد شده
یا اصلا ایا میدونید عشق چطور به وجود میاد
رویه چه حسابی اینارو میگید
کدوم علم اینارو اثبات کرده

تصویر مشاور شهر سوال

کاربر گرامی، سلام. از اظهار نظر شما متشکریم.
موفق باشید

نمیدونم چرا شما با ازدواج تو سن پایین مخالف هستین فقط اینو میدونم که شما خودت یک روزی تو سن ما بودی شهوت داشتی البته زمان شما مثل الان نیست فک کنم یک لحظه تو خیابونا بری میفهمی چه خبره.خب بگذریم.من یه جوان ۱۸ساله هستم و نمیخوام گناه کنم بخاطر همین میخوام ازدواج کنم با دختری که از بچگی عاشقش بودم و ازدواجم فقط بخاطر برطرف کردن نیاز جنسیم نیست چون دوسش دارم میخوام خوشبختش کنم و میخوام اونو هم از گناه در بیارم فقط الان دو مسله وجود داره:۱_من پول ندارم۲_اینکه کنکور دارم و میدونم الان بگذرم ازش و درسمو بخونمو دانشگاه از دستم میره.کمکم کنید چیکار کنم راستی من روم نمیشه به خانواده بگم لطفا کمک کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام. به شهر سوال خوش آمدید. دوست عزیز، ازدواج در سنین پایین (البته منظور شما از سنین پایین دقیقا هجده سال است یا کمتر نمیدانیم). نه تنها به خودی خود چیز بدی نیست بلکه در صورتی که همه شرایط مناسب باشد، بهترین وقت برای این کار خواهد بود. اما مسئله این است که اولا در حال حاضر شرایط مختلف ازدواج در این سنین مهیا نیست، درست مانند خود شما، به قول خودتان پول ندارید، کنکور دارید، برخی افراد سربازی هم باید بروند، و ... . البته خیلی بهتر است با وجود همه این مسائل خانواده ها به نوعی با هم کنار بیایند و به قول معروف دست دختر و پسر را به هم بدهند تا یک زندگی جدید تشکیل شود و با حمایت خود آن را به سرانجام برسانند، اما معمولا این کار انجام نمی شود. اینجا به نکته دوم می رسیم که چرا در سنین پایین به طور کلی خیلی توصیه نمی شود (مگر با بررسی و ملاحظه مورد خاص و شرایط آن)، و آن این که با توجه به تجربیات سالیان دراز کارشناسان و مشاوران مختلف و تحلی آمارهای مربوط به ازدواج و طلاق، احتمال شکست ازدواجها، از یک دوره سنی، بیشتر و کمتر، بالا می رود. و حکمت و دلیل توصیه های روانشناسان نیز همین است.
شما هم هیچ راهی ندارید جز این که موضوع را با خانواده در میان بگذارید، به صورت جدی، و اگر جدی نگرفتند، باید از هر راهی که میتوانید آنان را متقاعد کنید که این خواسته شما جدی است. در غیر اینصورت مسیر مطمئنی را برای رسیدن به هدفتان نمیتوانید بپیمایید.
موفق باشید

سلام من هفده سالمه و ساکن شیرازم بابام دوستی داره تو تبریز که یه دختر چهارده ساله داره ما هر شش ماه یا یکسال یکبار رفت و آمد داریم از همون بچگی رابطم با این دختر خانم خوب بود ولی اینباری که رفتیم من عاشقش شد م
و مطمئنم که هوس نیست البته از رفتار ها ش معلومه که اونم منو دوس داره درسته هیچ حرفی به هم نزدیم ولی مثلا بدون دلیل یه نقاشی با موضوع عاشقانه به من داده یا مثلا سر سفره من ناخواسته از میون حرفا فهمیدم که غذا رو ایشون درست کرده گفتم بذار از دستپختش تعریف کنم واکنششو ببینم اینکارو کردم بعد از چند روز قبل از خداحافظی موقع برگشتن وقتی تو اتاقش تنها شدیم بهم گفت کاش یه روزی بشه برات از همون غذا درست کنم حرفها در همین حد بوده اینم بگم من بعد از اینکه برگشتیم تصمیم گرفتم تمام تلاشمو بکنم تا بتونم شرایط لازمو فراهم کنم بعد پا پیش بذارم فقط موندم که به دختر به طور مستقیم بگم یا صب کنم یا به خانواده بگم یا نه

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

قدیم ها تا روز عقد و عروسی، بعضی عروس و دامادها حتی قیافه همدیگر را هم نمی دیدند و بدون گله و شکایتی سر خانه و زندگی شان می رفتند اما داستان ازدواج های امروزی فرق دارد.

خیلی از جوان ها خودشان برای آشنایی با یکدیگر اقدام کرده و سپس خانواده ها را در جریان می گذارند اما اینکه چگونه این موضوع را با خانواده در میان بگذارند، بحثی است که در ادامه می آید. پرویز رزاقی، روان شناس و مدرس دانشگاه به جوانان توصیه می کند که چگونه تمایل خود به ازدواج را با خانواده هایشان در میان بگذارند.

پیش زمینه هایی که باید فراهم شود

جوانان قبل از انتقال موضوع ازدواج با خانواده ها، باید چند نکته را درنظر بگیرند تا بتوانند به سوال ها و نگرانی های آن پاسخ دهند:

* قبل از هر چیز باید شناخت کافی از فرد موردنظرشان داشته باشند. این شناخت نیز باید براساس منطق و اطلاعات علمی صحیح باشد.

* از نظر ظاهری با هم تناسب داشته باشند و از نظر تحصیلی فاصله زیادی با هم نداشته باشند.

* پسر، خدمت سربازی را انجام داده است یا نه؟

* هر دو نفر به بلوغ و استقلال اقتصادی رسیده اند یا نه؟

* یکدیگر را از لحاظ ویژگی های شناختی و خلقی بررسی کرده با شند؛ یعنی اینکه طرف مقابل عصبی است یا نه؟ و خیلی موارد دیگر.

* به خاطر جبران ناکامی های گذشته دست به این ازدواج نزنند.

* مسائل مذهبی و دینی را در نظر بگیرند؛ مثلا اگر پسر معتقد به حجاب کامل چادر باشد و دختر این موضوع را رعایت نکند، در آینده مشکل برایشان پیش می آید.

سیاست عقلی و زبانی

* برای مطرح کردن موضوع ازدواج با خانواده باید سیاست عقلی و زبانی به کار برد. این موضوع به هیچ وجه به معنای دروغ گفتن و پنهان کردن حقیقت نیست بلکه به این هدف است که حریم ها شکسته نشوند اما جوان بتواند حرف دلش را بزند؛ در این مورد نکاتی را رعایت کنید:
مخفی کاری نکنید و مساله را با آرامش مطرح کنید.

* موضوع را بین خودتان تمام شده فرض نکنید. چون اگر با مخالفت خانواده مواجه شوید از فرد مقابل دفاع می کنید و این موضوع مقاومت خانواده را در پی دارد؛ پس بهتر است یک راه بازگشت برای خودتان باز بگذارید.

* جملاتی را از قبیل اینکه من حتما می خواهم با این فرد ازدواج کنم مطرح نکنید. چون این جملات شما را به هم نمی رساند فقط وضع را وخیم تر می کند.

* اگر دختر موضوع را مطرح می کند باید این سوال را از مادر بپرسد که شما فکر می کنید سن من برای ازدواج مناسب است؟ نظر شما چیست؟ نباید حکم کند و بگوید یک پسری هست که من او را می شناسم و می خواهد به خواستگاری ام بیاید. ابراز مساله به این شکل سبب مقاومت خانواده می شود.

* اگر پسر موضوع را مطرح کرده، به دلیل پسربودن، نوع گفت و گو هم تفاوت می کند. او باید شغل مناسب داشته باشد، سربازی اش را هم رفته باشد. باید از پدر یا مادرش سوال کند که به نظر شما دختری که برای خودم درنظر گرفته ام مناسب است؟ من با او رشد می کنم؟ باتوجه به نکاتی که گفتم این دختر در صورت همسری من، آبروی خانواده مان را حفظ می کند؟

* پدر یا مادر با این سوال ها عملا درگیر موضوع می شوند و این موضوع به ذهنشان خطور می کند که فرزندم از من درمورد ازدواجش استمداد طلبیده است. با این نوع درخواست اعضای خانواده این احساس را دارند که در زندگی فرزندشان مفید هستند.

* اگر از نظر اقتصادی، فرهنگی و طبقاتی اختلافی میان خود و طرف مقابلان می بینید این موضوع را حتما به پدر بگویید. اگر پدر طرف کم سواد است و پدر خودتان استاد دانشگاه است یا طرف مقابل پنج خواهر و برادر دارد و شما تک فرزند هستید، قبل از اینکه خانواده ها با هم رو به رو شوند، با خانواده مطرح کنید.

* شرایطی را فراهم کنید که خانواده شما بتوانند درباره طرف مقابلتان تحقیق کنند. برای این موضوع مقاومت نکنید. این کار خانواده یعنی اینکه شما برای آنها مهم هستید.

* درصورت مطلوب بودن نتیجه تحقیق دو خانواده، به هم فرصت دهید تا یکدیگر را در مجالس مختلف و مراسم ها بهتر بشناسید. با دعوت کردن خانواده طرف مقابل برای صرف شام و برگزاری مهمانی های کوچک خانواده ها بیشتر فرصت شناخت یکدیگر را پیدا می کنند. اگر پدر بعد از تحقیق کافی نه بگوید، حرف او برای شما قابل پذیر تر است. در چنین شرایطی نگذارید آرامش خانواده به هم بریزد و کار را به توهین و پرخاشگری نکشانید.

* اگر با واکنش تند خانواده رو به رو شدید، نباید دفاع کنید. بهتر است در فرصت دیگری باتوجه به ویژگی های روانشناختی خانواده، موضوع را با لحن مناسب و در مکانی که آسیب زا نباشد دوباره مطرح کنید و دلایل مخالفت را از خانواده جویا شوید. در جلسه ای که با حضور اعضای خانواده برگزار شده نباید پرخاشگری کنید. اگر به انتخابی که کرده اید اعتقاد دارید و می دانید انتخاب درستی است، باید خانواده را متقاعد کنید اما نه با قهر و دعوا.

ویژگی های یک خانواده موفق

در یک تعریف کلی خانواده ای موفق است که ارتباط بین اعضا و ازدواج هایی که درون این رکن مهم جامعه صورت می گیرد نیز موفق باشد.

** در خانواده های موفق اعضای خانواده گوش شنوا دارند، همدیگر را تایید می کنند و به حرف ها و نظرات یکدیگر احترام می گذارند.

** خوش مشرب هستند، احساس مسوولیت می کنند، درست را از نادرست تشخیص می دهند، محبت و تنبیه در این خانواده ها به اندازه است.

** فرهنگ گفت و گو وجود دارد و به اخلاق پایبندی دارند.

با شرایطی که گفتیم وقتی یکی از اعضای خانواده جوان یا نوجوان مشکل یا مساله را در درون خانواده مطرح می کند همه مشورت می کنند تا او به نتیجه مقولی برسد. در چنین خانواده ای، فرزند علاقه خود را به یک فرد و ازدواج با او پنهان نمی کند. وقتی به سنی برسد که نیاز به ازدواج کردن دارد به راحتی واقعیت را بیان می کند.

اگر جوانی با این موضوع مواجه شود و نتواند به راحتی تصمیم بگیرد و حرف دلش را به خانواده اش منتقل کند، دلیلش این است که او مهارت ابراز این موضوع را کسب نکرده است. این مساله برمی گردد به اینکه اگر این فرد مهارت زندگی را به درستی در خانواده و جامعه آموزش دیده بود، بدون به وجودآمدن مشکلی مساله را با خانواده اش مطرح می کرد. برای سرگرفتن یک ازدواج مراحل مختلفی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:

** آماده سازی خود، آماده سازی والدین، مرحله شناسایی همسر، مرحله آشنایی، مرحله عقد و عروسی

بحث ما درباره مرحله سوم به بعد است؛ یعنی زمانی که دختر و پسر انتخابشان را کرده اند و حالا می خواهند پدر و مادرشان را در جریان موضوع قرار بدهند. یعنی برگشت به مرحله دو. اگر فردی درگیر این حالت شده باشد ابتدای امر باید خودش را باور داشته و به مرحله ای از رشد عقلی و جسمی رسیده باشد که بتواند به راحتی تصمیم بگیرد و سپس والدینش را در جریان بگذارد. اگر نتواند موضوع را با پدر و مادرش مطرح کند، این فرد هنوز برای امر ازدواج آماده نیست. اگر کسی غیر از این روال، عمل کند، مطمئنا مخفی کاری کرده است که تبعات سویی به دنبال دارد و همه را درگیر خود خواهد ساخت.

موفق باشید.

سلام من ۱۵ سالمه کلا زندگیم قاطی پاتی شده از بچگی که عاشق یکی از دختر های فامیل بودم الان دیوونشم جدا از اون از مشکلات روحی که دارم چند بار تا دم خودکشی رفتم یه مدتی هم تقریبا روزی دو تا پاکت سیگار میکشیدم چیکار کنم دارم دیوونه میشم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان. شما برای بررسی دقیق تر و گرفتن پاسخ بهتر، لازم است به صورت حضوری به یک مشاور مراجعه کنید. اگر هم تاکنون این مسئله را با والدین خود درمیان نگذاشته اید، آنها را درجریان بگذارید تا با پشتیبانی آنها و به کمک مشاور، مشکل شما حل شود.
موفق باشید

من احساس می کنم که به یه پسر همسن خودم علاقه مند شدم اصلا به اون چیزی نگفتم و نمیدونم چی کار کنم دارم نابود میشم البته باید بگم که من اصلا در خانواده کمبود محبت ندارم که یخوام به این دلیل بهش علاقمند بشم چکار کنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، همچنان که بارها عرض شده است، علاقه و دوستی بین همسالان به خودی خود نه تنها مشکل، یا مسئله منفی محسوب نمی شود، بلکه چنین روابط دوستانه ای برای همه انسانها به خصوص در سنین نوجوانی (و بلکه تا آخر عمر) لازم است. بنابراین از این مسئله نباید ترس و ابایی داشته باشید، تنها مشکل در دو صورت پیش می آید: یکی این که رفتار و اعمال شما در روابط دوستانه از دایره عرف و شرع و اخلاق خارج شود و به اصطلاح به انحراف کشیده شود (مانند رفتارهای جنسی). و یا رفتارهای شما، علیرغم این که مخالف شرع و عرف فرهنگی نیست، ولی به قدری عجیب و غریب یا شدید و غلیظ است که تمام زندگی عادی شما (و یا طرف مقابل) را به مدت طولانی مختل نموده و از حالت عادی و متعارف خارج شده باشد.
یامبر عزیزمان فرمودند: بهترین كارها پس از ایمان به خدا، دوستى با مردم است (نهج الفصاحه، ص ۷۴، ح ۳۸۷). در واقع دوستان، تكیه گاهی هستند كه به ما احساس امنیت می دهند.
موفق باشید.

سلام من ۱۳ سالمه دختر هستم من هم پسر عموم رو دوست دارم هم یه پسر تو اتوبوس راه برگشت میبینمش ولی‌ پسر عموم رو ۳ ساله که دوسش دارم بچه‌ا‌‌مون وقتی‌ دربارهٔ فامیلاشون میگن و این که اون طرف به شون گفت که دوستشون داره خیلی‌ ناراحت میشم و دختر عموم هم رقیبم خیلی‌ نگرانم که از دستش بدم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر گرامی، محدثه، به شهر سوال خوش آمدید.
دوست نوجوان، حتما خودتان هم میدانید که اگر در این سن و سال وارد این داستان ها و ماجراها شوید، هم از درس و کارهای مدرسه ضعیف خواهید شد و هم خدای نکرده ممکن است در چنین روابطی، دچار اشتباهات یا مخاطراتی شوید که جبران ناپذیر هستند و یا دردسر ساز خواهند بود. البته شاید بگویید هر روز بین دوستان و همکلاسی هایتان نقل این حرفها ست و بخواهی و نخواهی وارد این حیطه ها میشوی! اما ما مطمئن هستیم که شما با اراده قوی و توکل به خدای مهربان، و اعتماد به نفس بالا، خواهید توانست مسیر درست را در میان همه راههای درست و غلط موجود، پیدا کنید و بپیمایید. ضمنا نگران از دست دادن چنین موقعیتی نباشید، برای شما فرصت عاشق شدن و تجربه زندگی عاشقانه،در سنین بالاتر بسیار زیاد است. همانطور که خودتان هم میدانید بهتر است اکنون تمام سرمایه خود را بر سر درس و تفریحات سالم به همراه دوستان و همچنین همنشینی با خانواده صرف کنید.
آرزوی ما موفقیت و سلامت شماست.

با سلام من دختری ۱۶ ساله ام که به شدت عاشق پسر داییم هستم بهش گفتم اونم گفت این احساسات زود گذره و زود فراموشم میکنی حالا واقعا دلم میخواد فراموشش کنم راه کار میخوام برای فراموش کردن

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال،
میتوانید از مطالب ارایه شده در متن اصلی همین پست، و همچنین لینک های زیر استفاده کنید:
http://www.soalcity.ir/node/2335
http://www.soalcity.ir/node/318
http://www.soalcity.ir/node/1700
موفق باشید.

من ۱۷ سالمه عاشق دختری ازاقوام شده ام که ۱۰ یا شایدم ۱۱ساله است امسال کنکور دارم وخودم وبه اب و اتیش مزنم تا ازفکر او بیرون بیایم جالبه که وقتی درس نمیخوانم خیلی به این مسائل فکر نمیکنم اما دقیقا موقع درس خواندن حواسم به او پرت میشود وبه شدت احساس تنهایی و عدم محبت میکنم همه کاری ام کردم ولی فایده ندارد ایا ازدواج موقت ان هم دراین زمان فکر خوبیه ؟ اگرهست چطور میتوانم شخصی را برای این کار پیدا کنم چون اصلا وابدا روم نمیشه که به والدینم اطلاع بدم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام. دوست نوجوان، نخیر، نه تنها ازدواج موقت فکر خوبی نیست، بلکه پرداختن به مسائل مختلف جنسی و سکسی و به اصطلاح تحریک جسم و ذهن خودتان، که باعث انحراف افکار و عدم تمرکز در درس و تحصیل میشود، کار درستی نیست.
به معنای دقیق تر اگر بخواهیم نگاه کنیم، این ارتباط اصلا عشق نیست و تنها یک وابستگی و گاه به همراه دلبستگی عاطفی به طرف مقابل است... شما در سنین نوجوانی قرار دارید و از ویژگی های این سن، تحولات و گاه بحران های روحی، جسمی، عاطفی، اعتقادی، اجتماعی و غیره است... و البته دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز هم از نظر مسائل ذکر شده و هم به لحاظ تعیین مسیر آینده و فعالیت های مورد نظر شما مثل تحصیل و ورزش یا ...غیره. (برای اطلاعات بیشتر در مورد ویژگی های این سنین میتوانید به این لینک مراجعه کنید http://www.soalcity.ir/comment/6378#comment-6378) گاهی اوقات به قدری رفتارهای ما در سنین نوجوانی عجیب، ناپخته و هیجانی است که بعدها با نظر افکندن یا یادآوری آن دچار تعجب، خنده، یا شرمساری خواهیم شد.
اما تکلیف شما چیست؟ برای رهایی از این مشکلات، تنها راه حل شما تکیه به اراده قوی خودتان و توکل به خدای بزرگ و مهربان است. به منظور تمرکز بیشتر در تحصیل و ترک عادت مراجعه به شبکه های اجتماعی میتوانید این راهکارها را انجام دهید: شما به ویژه با توجه به علاقه، نیت و تصمیم جدی تان برای رسیدن به مدارج عالی تحصیلی به این نکته توجه کنید و هم اینکه هر روز در مواقع مختلف (هنگام خواب، هنگام بیدار شدن، جلوی آینه، سوار تاکسی یا اتوبوس، ...)با خود تکرار کنید که راه موفقیت شما اول تکیه به خدای مهربان و دوم بریدن از مسائلی است که مزاحم تحصیل شما هستند. البته بهترین کار تعطیل کردن برنامه های مربوط به فضای مجازی و چت است اما این کار به صورت ناگهانی و به تنهایی و درحالی که همچنان از درون خودتان علاقه شدیدی به آن دارید، بسیار دشوار خواهد بود و شاید نتیجه بخش نباشد. در عوض ما به شما توصیه می کنیم خودتان یک برنامه ریزی یکی دو صفحه ای برای یک ماه آینده خودتان بنویسید و جدول بندی کنید و متعهد باشید آن را اجرا کنید. در این برنامه چند نکته را در نظر بگیرید. یکی این که تماس با افراد (غیر اقوام) در شبکه های مجازی را قطع کنید. اما میتوانید همچنان مراجعه به گروهها و کانال ها را ادامه دهید. نکته دیگری که باید در این برنامه ریزی توجه داشته باشید این است که زمان سپری کردن وقتتان در این برنامه ها را به تدریج کم کنید. مثلا اگر روزی دو ساعت است هر روز پنج دقیقه کمتر کنید و سعی کنید طبق ساعت آن را انجام دهید... در کنار این کارها، لیستی از بدی ها (مضرات) استفاده از این شبکه ها (مثل دور شدن از خانواده- پرت شدن حواسم در درس خواندن- پر شدن وقتم بجای درس خواندن - و ...هرچه خودتان به نظرتان می رسد) و لیستی از خوبی ها و منافع تعطیل کردن آن تهیه کنید. همواره این لیست همراهتان یا جلوی چشمانتان باشد تا هر روز آن را ببینید و مرور کنید.
از توجه و تکیه بر خدای مهربان غافل نشوید. جدای از انجام عبادات روزانه (مثل نماز واجب) گاهی اوقات فقط و فقط برای دعا کردن و درخواست کمک از خدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز (مثل نماز صبح) بخوانید. اگر تجربه اش را ندارید حتما یکی دو بار امتحان کنید. با این کار به آرامش و قدرت بیشتری خواهید رسید.
موفق باشید.

سلام من پسری ۱۶ ساله هستم و از بچگی با یکی از دخترای فامیل که از من یک سال کوچکتره صمیمی بودم اون تهران زندگی میکنه و من مشهد اما تقریبا سالی یکی دوبار همدیگه رو میبینیم آخرین دفعه که دیدمش صمیمیتون بیشتر شد و اونم به من اظهار علاقه کرد اون موقع فکر میکردم چرته اما بعد از چند روز میبینم خودمم کاملا دلباخته ش شدم احساس میکنم ما تو آینده هم هستیم دلم میخواد منم بهش بگم که دوسش دارم این مسعله عاشقی خیلی ذهنمو درگیر کرده و همیشه فکر میکنم چه اشتباهی کردم بهش نگفتم منم عاشقشم الان دیگه وقتی یادش میفتم که چقدر دوسش دارم و ممکنه از دست بدمش گریه م میگیره بنظرتون یجوری بهش بگم دوسش دارم یا از عاشقی بمیرم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام. دوست نوجوان، پاسخ شما به طور کامل در متن ابتدای همین صفحه داده شده است. به نظر نمی رسد در حال حاضر آمادگی همه جانبه برای ازدواج را داشته باشید، چه به لحاظ روانی و روحی، چه به لحاظ مالی، و مسئولیتی و یا از هر لحاظ دیگر! بنابراین وارد شدن در این وادی به نوعی از مصادیق عشقهای بی هدف محسوب می شود. البته اگر گمان می کنید این آمادگی در شما و خانواده شما هست که حداقل بحث ازدواج را از همین الان استارت بزنید (تا بتونید چند سال بعد به نتیجه عملی برسید)، بسم الله! وگرنه در دورانی که قرار است اساس جنبه های شخصیتی شما و جایگاه اجتماعی تان را شکل دهید و همچنین با پرداختن به درس و تحصیل یا ورزش یا کار یا همه این موارد، زمینه روشنی را برای زندگی آینده خود بسازید،صلاح نیست وقت گرانبهای خود را در این مسائل که نتیجه اش هم مشخص نیست سپری کنید. البته قطعا این کار میتواند لذت های موقت و زودگذری برای شما داشته باشد، اما انسان عاقل طبیعتا سبک و سنگین می کند و سود و ضرر هر دو طرف را می سنجد و در نهایت حساب شده عمل می کند. ضمنا نگران نباشید، از عاشقی نخواهید مرد!
موفق باشید.

سلام من ۱۵سالمه نزدیک ۴ساله که منو پسر عموم همدیگه رو میخوایم و خیلی هم با هم خوبیم همه ی خانوادمون میدونن جز پدرو مادرم که نمیدونم چیجوری باید بهشون بگم اما احساس میکنم تو این سن برام خیلی زوده که ازدواج کنم و حتی بهشم گفتم خیلی زوده و او قبول کرده تا چندسال دیگه صبر کنه اما تمام خانوادمون میدونن و مشکلی ندارن به جز خالم که اصلا موافق نیست و میگه باید جداشین و ما نمیتونیم همچین کاری کنیم باید چیکار کنم ؟خیلی ناراحتم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم. به شهر سوال خوش آمدید.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید احتمالا برای شما بسیار زود بوده که وارد این مقولات بشوید، به ویژه که طبق گفته هایتان، از سن ۱۱ سالگی شروع شده است! بنده دو جنبه سوال شما را جداگانه پاسخ می دهم. اول این که چنانچه عرض شد هنوز برای تشکیل زندگی و پرداختن به مسائل اینگونه به صورت جدی، کمی زود است و اگر حتی شما و پسرعموی محترمتان (که نمیدانیم چند ساله هستند) به لحاظ عقلی سن بالایی داشته باشید، باز هم به دلیل سن پایین تقویمی کار شما بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین قطعا ازدواج در این سن و سال توصیه نمی شود (رابطه غیر ازدواجی هم که اساسا مردود است).
اما در مورد مطرح کردن مسئله ازدواج و عشق و علاقه دو جوان به یکدیگر، درخانواده، چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد. قطعا باید خانواده شما از این مسئله مطلع باشند. البته اگر طبق عرف عمل کنید قاعدتا شما نباید بگویید و لازم است از طرف خانواده پسر این مطلب به اطلاع خانواده شما برسد و در این خصوص تصمیم گیری و توافق صورت بپذیرد. اما به هر شکل (چه از طرف آنها چه خودتان یا شخص سوم) لازم است خانواده یعنی پدر و مادر هر دو طرف از تمایل دو طرفه بین دختر و پسر مطلع باشند. اگر هم قرار باشد برای ازدواج مدتی را جهت آشنایی با هم در رفت و آمد باشید (علاوه بر توصیه محرمیت)،لازم است این مدت زمان، خیلی طولانی نباشد (مثلا بین یک تا سه ماه باشد) و در این مدت پدر و مادر ها مطلع باشند و ارتباط فقط در حد صحبت و آشنایی باشد. در غیر اینصورت این آشنایی هم به بیراهه خواهد رفت.
ضمنا توجه داشته باشید که غم و اندوه و ناراحتی در راه عشق و زندگی، خیلی چیز غریبی نیست و همیشه لازم است برای رسیدن به هدف مطلوب رنج برد!
موفق باشید.

سلام خسته نباشید.من۱۵سالمه و عاشق یه دختر خانمی از فامیل دورمون شدم که از من یکسال نیم بزرگ تره.اون تهران و من اصفهان . دقدقه من مثل بقیه نیست که به اون بگم دوستش دارم من فقط میخام تا قبل از بزرگسالی که قراره این مسئله رو بدونه فقط ببینمش.الان ده ماه هست که ندیدمش و دل تنگم.مادر و پدرم و مادر بزرگم هم میدونن

سلام من پسری ۱۷ ساله هم با یک دختر به مدت یکسال است که آشنا شده ام اوایل خیلی به هم علاقه نداشتیم ولی تازگی خیلی همدیگر رو دوس داریم و به شدت به هم علاقه مند شده ایم(کار به جایی رسیده بود که دیوانه شده بودم و به دلیل دعوا ها و اختلاف های معمولی با پدر و مادر میخواستم خودکشی کنم) او از من خواسته که به خواستگاریش بروم وبا توجه به دانش اندک من با توجه به عقلم اورا قانع کردم که هنوز نه شرایط اقتصادی خوبی دارم و نه سربازی رفتم و همچنین به آن فهمانده ام که اصطلاحا هنوز دهنمان بوی شیر میدهد راستی اوهم ۱۵ سالش هست.ولی به آن قول اردواج داده ام و گفتم هر موقع که شرایطش را داشتم به خواستگاریت می آیم و به هم قول دادیم که تا آخر به پای هم وایستیم و یه جورایی قرار گذاشته ایم که بهم برسیم و به غیر از یکدیگر با کسی دیگه ای ازدواج نکنیم حتی اگر منجر به خودکشی شود.آیا کار خوبی کرده ام؟که قول داده ام؟البته من خودمم خیلی اورا دوست دارم و او هم همینطور و از روی اطمینان خاطر میگویم که اصلا از روی شهوت نیست .و اگه من به قولم عمل کنم وشرایطش راهم تاحدودی داشته باشم ازدواج در سن ۲۰ ۲۱ مناسب است؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام. به شهر سوال خوش آمدید.
دوست نوجوان، پرسیده اید آیا کار خوبی کرده ام که قول داده ام؟ پاسخ شما منفی و کمی مثبت است یعنی علیرغم این که قول دادن و اطمینان دادن به ایشان میتواند مثبت باشد اما در مجموع کارهای شما هم بد بوده . همین که دختری نوجوان را به اصطلاح هوایی کنید تا چند سال بعد (که معلوم نیست تا آن موقع چه بشود) کار نادرستی است. شما فرمودید قول داده اید، درست، اما ما عرض میکنیم این قول و قرارها واقعا قابل اعتماد و اعتنا نیست. این به تجربه ثابت شده است. هم شما تغییر خواهید کرد، هم ایشان، هم شما با شرایط و افراد جدید مواجه خواهید شد هم ایشان، و گاهی اگر هردو هم تغییری نکنید خانواده ها به این سادگی رضایت نخواهند داد و ... و ...
این که فرمودید"البته من خودمم خیلی اورا دوست دارم و او هم همینطور و از روی اطمینان خاطر میگویم که اصلا از روی شهوت نیست". بسیار قابل احترام است اما همانطور که عرض شد واقعا قابل اعتماد و اعتنا نیست. شهوت جزئی از ذات انسان است که پسران به صورت ویژه تر از آن برخوردارند و شما به هیچ وجه با گفتن کلمات و جملات نمیتوانید آن را از بین ببرید. و تغییرات هم همانطور که عرض شد، مانع دیگری خواهد بود.
پرسیده اید" اگه من به قولم عمل کنم وشرایطش راهم تاحدودی داشته باشم ازدواج در سن ۲۰ ۲۱ مناسب است؟" اگر شما واقعا قصد ازدواج داشته باشید حتی سن ۱۸ سالگی هم میتواند درصورت مساعد بودن شرایط، برای ازدواج مناسب باشد، اما اگر چنین نباشد، حتی در سن ۲۱ سالگی هم صلاحیت نخواهید داشت.
بنابراین بهتر است یا این مسئله را از طریق خانواده دنبال کنید و یا فعلا این گونه ارتباطات و افکار و احساسات را کنار بگذارید. شما به سادگی میتوانید به جای صرف فکر و وقت خود به این مسائل (و درگیر کردن فکر و وقت و احساسات یک نفر دیگر )، اوقات خود را با رسیدگی به امور تحصیلی، همراه بودن با دوستان و ورزش و تفریحات سالم پر کنید.
موفق باشید.

با سلام پسری ۱۵ساله هستم توی مهمونی عاشق دختری هم سن خودم شدم از فامیلای دورمونه.یک ماه از این میگذره اما من نه اسم اونو میدونم نه باهاش حرف زدم ولی اونم عاشق من شده چون هروقت بهش نگاه میکردم میدیدم اونم به من نگاه میکنه روز و شبم اون شده اصلا نمیتونم درسم بخونم تو خانواده هم کسی نیس بهش بگم.فکر کنم بازم ببینمش به نظر شما بهش بگم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
شاید بد نباشد پیش از تصمیم گیری راجع به این مسئله با خودتان بیاندیشید و به چند سوال صادقانه پاسخ دهید.
شما اکنون در ابتدای راه ساختن آینده خود هستید. مهمترین برنامه شما برای آینده چیست؟
اگر هدفی برای خود تعیین کرده اید آن هدف چیست؟
آیا انجام این کاری که فعلا در مورد آن شک دارید، کمکی به شما در رسیدن به این هدف خواهد کرد؟ و چقدر؟
این نکته را در نظر داشته باشید که رسیدن به هر هدفی، هزینه هایی دارد (هزینه های مادی، معنوی،...)، قید برخی لذت ها را زدن میتواند یکی از این هزینه ها باشد.
موفق باشید.

با عرض سلام خدمت شما. بنده پسری ۱۵ ساله هستم که عاشق دختر خانمی شده ام که دو سال و نیم، از بنده بزرگتر هست. من و ایشون، حدود یک سال و ۹ ماه هست که همدیگر رو میشناسیم. در یک گروه موسیقی با یکدیگر آشنا شدیم. من و ایشون، از هر نظر، به هم میخوریم و من واقعا ایشون رو دوست دارم. الحمدلله، ایشون مثل بنده، آدم نمازخون و با ایمانی هست. .من این موضوع رو، با خانواده ام در میان گذاشته ام. احساس من نسبت به ایشون به هیچ عنوان از روی شهوت نیست. من در این مدت آشنایی، با وجود اینکه حتی مجبور به گرفتن شماره ی ایشون بودم، باز هم شمارشون رو نگرفتم. اما مشکلی که وجود دارد، این است که شاید من برای ادامه تحصیل، به خارج از ایران برم. اما واقعا درگیر این قضیه شده ام که من عاشق ایشون هستم اما قاعدتا، با توجه به فرمایشات دینی و عقل خودم، میدانم که گفتن این موضوع به ایشون، قطعا با رنجش ایشون همراه خواهد بود و با توجه به این که امسال کنکور نیز دارد، مر و ذهنش، تماما درگیر این موضوع خواهد بود. از طرفی دیگر، من به خارج از ایران خواهم رفت و معلوم نیست که دیگر چه شود. ولی من عاشق ایشون هستم و خواهم بود. در ضمن سن عقلی بنده، بنا بر تست های موجود، ۲۷ سال,می باشد. ممنون میشوم که پاسخ دهید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
دوست عزیز و نوجوان، به نظر نمی رسد شما فقط با یک مشکل مواجه باشید. اول از همه مسئله سن پایین خود شماست که علیرغم سن عقلی اعلام شده (که منبع اعلام آن هم فعلا برای ما مشخص و معتبر نیست) بهتر است جدای از همه توصیه های روانشناسی حداقل به هیجده سال برسید تا به لحاظ قانونی مشکلی در امور مختلف نداشته باشید. مشکل بعدی تفاوت سنی معکوس شما و خانم است که البته شاید به خودی خود و به تنهایی مانع بزرگی نباشد. مانع احتمالی دیگر، خانواده دختر خانم هستند که شما از ایشان صحبتی به میان نیاوردید. موضوع مهم دیگر، خود دختر خانم و نظر ایشان در این خصوص است. این که اصلا آیا ایشان هم چنین ذهنیتی دارند و یا شما صرفا به تنهایی در ذهن خود این مسئله را ساخته و پرداخته اید؟ و همچنین مشکل رضایت خانواده خودتان... تازه پس از گذر کردن از همه این موانع، مانند همه دختر و پسر های جوان دیگر، میتوانید وارد پروسه ازدواج شوید. مسائل مالی، تحصیلی، مسائل فرهنگی و اجتماعی، و البته مسئله مسکن و محل زندگی که شاید خارج رفتن شما در این بخش بیشتر بگنجد.
به هر حال ما توصیه ای به این ازدواج نمیکنیم، ولی در صورت تمایل و اصرار خودتان، بهتر است از طریق خانواده این پیشنهاد را مطرح کنید و آن را دنبال کنید.
موفق و پیروز باشید.

من پسری ۱۷ سالا هستم که چهار ماه دیگه به سن ۱۸ سالگی میرسم الان سه سال هست که عاشق دختری که فامیل دور است شده ام من فقط ان را در ایام عید و تابستان و محرم میبینم و هر سال علاقه ام به او شدید تر میشد این راز را با فایل ها در میان گزاشته ام مثل دایی و پسر عمه ولی امسال عید این رابطه را با دختر خاله ام که فامیل نزدیک او میشود در میان گزاشته ام تفاوت سنی من و ... ۶ سال است و دختر خاله من که از او یک سال بزرگ تر است برایم عکسش را اورده ...

سلام من پسری ۱۶ ساله هستم و ۴ ساله که عاشق یکی از دخترای فامیل شدم که سه سال از من کوچکتره ما در سال چند دفعه با هم دیدار داریم به واسطه مسافرت به شمال یا مهمونی . واقعا میدونم که از روی غریزه جنسی نیست و واقعا یک عشق عاطفی هست . از لحاظ شرایط خانوادگی خیلی شبیه هستیم . من تمایلی به برقراری ارتباط ندارم چون هم اینگه سنش کمه مشکلی پیش بیاد و هم مانع درس خوندن میشه . میخوام وقتی که چند سال از دانشگاهم گذشته باشه با خانواده پا پیش بزارم ولی میترسم یه زمانی بشه که دیر شده باشه و ازدواج کنه . من شمارشو دارم . به نظرتون بهتر نیس حد اقل موضوع رو باهاش تا دو سال دیگه در میان بزارم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربرمحترم.
دوست نوجوان، جدای از این که ورود به چنین فضایی هم برای شما و هم برای دختر خانم کمی زود است و همین ورود زودهنگام میتواند تبعات روحی و اجتماعی برای شما داشته باشد، بهتر است بدانید اعلام و ابراز علاقه شما هرچند باقصد ازدواج به یک دختر ۱۳ ساله نه تنها مشکلی از شما حل نخواهد کرد، بلکه همان موانعی که خودتان ذکر کردید را باعث خواهد شد! به هیچ وجه توصیه نمی شود.
البته میتوانید اصل این علاقه را به صورت شوخی و جدی با برخی اعضای خانواده (مانند مادر) مطرح کنید که هم نووعی آمادگی ذهنی برای آنهاست و هم در صورت مساعد بودن شرایط خانواده شما میتوانند این قضیه را به صورت غیر علنی با خانواده دختر خانم مطرح کنند.
موفق باشید.

من علیرضا هستم و ۱۶ سال دارم و اهل نماز و روزه هستم . در نزدیکی دبیرستان ما یک دبیرستان دخترانه هم هست . بیشتر بچه های مدرسه ما از این وضعیت سو استفاده می کنند و بیشتر آنها با دختر ها می گردند . اوایل این سال تحصیلی بود که متوجه شدم دختری از آن مدرسه قصد نزدیک شدن به من را دارد . اوایل به من سلام میداد و کم کم این زمان را افزایش میداد تا این که بعد از مدتی به او گفتم : دختر خانم شما برای چی دارید اینور و اون ور دنبال من میاید ؟ اول جواب نداد بهش گفتم : می خوام بدونم . جواب داد : دوستت دارم . تعجب کردم . پرسیدم : این علاقه چه دلیلی داره ؟ گفت : دو تا دلیل داره . یکی این که درست خیلی خوبه تعریفشو از هم کلاسیات شنیدم و دوم اینکه مثله اون پسرا دور بر دخترا نمی پلکی دنبال سو استفاده ازشون نیستی . از این جوابش بود که تفکر من نسبت به او تغییر کرد . حالا احساس میکردم او با دیگر دختر ها فرق دارد . در اصل این طرز تفکر او بود که من رو متوجه خودش کرد .
من احساس می کنم او را دوست دارم آن روز هم به او گفتم که من هم ممکن است او را دوست داشته باشم اما هیچ چیز معلوم نیست پس بهتر است این ارتباط بین ما در حالت تعلیق بماند . من در مورد این مسئله با مشاور مدرسه مان حرف زدم . او گفت که سعی کن به آرامی فراموشش کنی . اما من هر چه سعی کردم نتوانستم چون از چیزی می ترسیدم . آن دختر به شدت علاقه داشت فقط یک لحظه هم که شده با من باشد . تقریبا دیوانه من است . من از این میترسم که با جواب رد دادن به او او را افسرده کنم میگویید چه کنم ؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
به شما توصیه میکنیم که تا جای ممکن سعی کنید تصمیمات لحظه ای و هیجانی در این خصوص نگیرید. مطمئنا، مراجعه شما به مشاور مدرسه تصمیم درستی بوده که گرفته اید و حتما ایشان نسبت به ما و سایر مشاوران، آگاهی و اطلاعات بیشتری از فضا و جوّ مدرسه شما و سایر دوستانتان در مدرسه دارند.
اما این که میترسید با فراموشی این قضیه ، ضربه ای به آن دختر خانم بزنید، هرچند از روی دلسوزی شماست قطعا فکر درستی نیست. دوست عزیز، این احتمال هست که در ابتدای شکل گیری این رابطه (عاطفی و ...) قطع ارتباط سخت باشد و هرکدام از طرفین ارتباط را مدتی درگیر این قضیه کند . این خاصیت طبیعی رابطه عاطفی است که ایجاد آن لذت بخش و قطع آن سخت و گاهی رنج آور است. اما دقت داشته باشید که این رابطه هرچه بیشتر ادامه پیدا کند و عمیق تر شود و صمیمیت شما بیشتر بشود، رنج و عذاب جدایی و قطع آن بسیار بیشتر خواهد بود و ضربات روحی روانی آن بزرگتر است. علاوه بر این که ممکن است در روند تشدید چنین عواطفی اتفاقاتی بیفتد که خدای ناکرده راه جبران نداشته باشد یا بسیار دشوار باشد.
موفق باشید.

سلام من دختری ۱۳ ساله هستم و عاشق پسری شدم که آن ۷ سال بزرگ تر است او همیشه میبینمش به جز روز پنج شنبه و جمعه خودش سرویس من است و همیشه خیلی برای دیدنش علاقه دارم و عکس های آن را روی پروفایل خواهرش میبینم خودش نمی دونه که عاشق او هستم و من هم نمیدونم عاشق من یا نه ولی وقتی با من حرف میزنه نشون دهنده ی عشق است راستی من سنم پایین است ولی زود همه چیز را میفهمم من خیلی دوست دارم که عاشق من باشه ولی به من کمک کنید که این عشق را بهش بگم یا بذار تلاش کنم که یادم برود ولی من نمی تونم این عشق رو از زهنم حذفش کنم من این راز رو به هیچ کس نگفتم حتی کسی که بهش اصلا دروغ نمیگم می ترسم که به من پاسخ بدی بدهند ولی یک چیز مونده می ترسم اگه بهش بگم ترکم کنم و حتی این حرف کمی را که با من حرف میزند قطع کند خیلی می ترسم می ترسم هم که حتی نتونه رو چشمام نگاه کنه کمکم کنید آفرین خیلی کمک کسی می خوام

تصویر مشاور شهر سوال

دوست نوجوان، سلام. به شهر سوال خوش آمدید.
اگر مطالب مشابه را در همین صفحه یا صفحات دیگر سایت دیده باشید خواهید فهمید که این علاقه آخر و عاقبتی نخواهد داشت. درست است شما با نیت و قلبی پاک به کسی علاقمند شده اید، اما بدانید این گونه عواطف و علاقه ها، عشق و علاقه های واقعی و ریشه دار نیست. بهتر است سعی کنید این مسئله را کم کم به فراموشی بسپارید و چیزی هم از این مسئله ابراز نکنید. چون در این سن و سال مطرح کردن این گونه مسائل نه تنها کمکی به شما نمی کند بلکه میتواند زمینه های خطر را برای شما بیشتر به وجود آورد. به سایر پرسش و پاسخهایی که داده ایم دقت کنید. سعی کنید از همراهی و بودن با دوستانتان لذت ببرید. اوقات خود را صرف درس و تفریحات سالم و ورزش کنید. شما میتوانید به مرور زمان و به این شکل کم کم این مسئله را در ذهن خود کمرنگ کنید.
موفق باشید.

سلام.
من عاشق دختر همسایه مان شده ام.
و مطمئنم(دقت کنید که مطمئنم!) علاقه من به شهوت ربط زیادی ندارد و شاید ۱۰ درصد علاقه ام(یا حتی کمتر) به خاطر زیبایی است.
از طرفی چون سن هر دو ما کم است شرایط ازدواج طبیعتا فراهم نیست!
همین طور چون به بلوغ کامل خود رسیده ام و از نظر هوش و منطق نیز به مراتب بالاتر از همسن های خودم هستم میدانم که علاقه من یک هوس زود گذر نیست!
تجربه ی هوس های زودگذر را نیز داشته ام(خیلی) و تجربه ی کافی را پیدا کرده ام که بدانم علاقه من، عشق است.
و از طرفی :
۱-من از علاقه ایشان به خودم هیچ اطلاعی ندارم!(صرفا میدانم که چند تا از دوستان ایشان به من علاقه دارند و درمورد خودشان اطلاعی ندارم)
۲-امکان دارد ما از شهر خودمان نقل مکان کنیم.
حالا من تصمیم دارم که تا زمان کنکور درس بخوانم و بعد از آن مسئله را با خانواده در میان بگذارم.
همین طور با توجه به شناختی که از ایشان دارم میدانم که مطمئنا ازدواج زودهنگام نخواهند داشت.
حالا به نظر شما این که تا زمان کنکور صبر کنم و بعد از آن مسئله را بیان کنم مشکلی دارد؟
از نظر خانوادگی،اعتقادی، و موارد دیگر نیز به هم نزدیکیم.
ممنون میشوم اگر جواب بدهید :)

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
ما در مورد این که دختر مورد علاقه شما آیا صلاحیت ازدواج با شما را دارد یا خیر، و یا این که تناسب میان شما دو نفر تا چه حد وجود دارد یا خیر، اظهار نظری نمیکنیم چون اطلاعاتی از هیچکدام نداریم. اما در مورد سوال شما باید عرض کنیم، تصمیم شما برای این که در ایام کنکور و مطالعه نمیخواهید ذهنتان دچار آشفتگی شود کاملا صحیح است. همچنین این که میخواهید از طریق خانواده این مسئله را اعلام و دنبال کنید، هم کاملا منطقی و درست است. پس جواب شما آن است که مشکلی ندارد. اما این نکته را در نظر داشته باشید که در پس ذهن خود همه چیز را تمام شده ندانید، ممکن است شما اطلاعات زیادی نسبت به ایشان داشته باشید اما این شاید کافی نباشد. ممکن است شما علاقه زیادی به ایشان داشته باشید اما ممکن است از طرف ایشان چنین میلی نباشد. ممکن است هریک از طرفین یا خانواده ها به هر دلیلی مخالف این وصلت باشند و خلاصه هزاران اما و اگر دیگر. شما پای در راه مقدس و درستی گذاشته اید اما اجازه دهید همه چیز از طریق صحیح خود دنبال شود و البته شما تلاش خود را برای رسیدن به هدف تان انجام دهید و در این راه بر خدای بزرگ توکل نمایید.
موفق باشید.

سلام.خسته نباشین من ۱۵ سالمه و عاشق یکی که ۵ سال ازم بزرگتره شدم.هرجور فکر میکنم خانواده اونا با ما تناسب ندارن اما اگه یه روز نبینمش دیوونه میشم.نمراتم پایین پونزده شدن با اینکه همیشه نوزده میگرفتم.همه تغییر اخلاقم رو متوجه شدم.خیلی سعی کردم فراموشش کنم اما نمیشه فکر میکنم اونم دوستم داره اما هر وقت به شرایط نامتناسبمون فکر میکنم گریم میگیره از همه دنیا زدم بخاطر اون کمکم کنید زندگیم داغون شده

سلام دختری چهارده ساله هستم وسه سال پیش در یک بازی آنلاین با آقا پسری آشنا شدم و از اون روز تا الان فقط دیدارای ما تو همون دنیای مجازی بوده.البته تو این سه سال فاصله هایی به مدت چند ماه پیش میومد.در حال حاظر یک ماه هست که با هم چت میکنیم و حرفایی که میزنه دقیقا همون احساساتی هستن که من نسبت به ایشون دارم اما به زبون نمیارم.ماجرایی دوستی من و اون به حدی عجیب بود که من حس میکنم از اول قسمت بوده که من با ایشون دوست بشم چون ما تو یه بازی آشنا شدیم و حالا متوجه شدم که تو همون منطقه ای که ما سکونت داریم زندگی میکنن و حتی چندبار بیرون دیدمشون.در کل این آقا یه چیزی حدود ده ماه از من کوچیکتره و با توجه به حرفایی که میزنه خیلی به من علاقه مند شده و حتی تو حرفامون بارها به ادامه دادن رابطمون اشاره کرده.البته از وقتی ایشون اومده من هیچ مشکلی تو درس نداشتم و حتی انگیزم برای درس خوندن و حتی زندگی بیشتر شده.همه اطرافیان بارها به من گفتن که دختر عاقل و منطقی هستم و گاهی اوقات با خودم میگم دوست داشتن ایشون هم از روی عقل و منطق بوده.حتی یه بار بهش گفتم که شاید این علاقه ای که به من داره به خاطر دوران سنیشه اما در جواب به من گفت اگه ادامه بدیم این نوجوانی هم رد میشه...در کل سوالم اینه که واقعا هیچ امیدی به ادامه این رابطه نیست یا اینکه استثنا هم وجود داره؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی. به شهر سوال خوش آمدید.
جای بسی خوشحالی است که دوستان و مراجعانی همچون شما داریم که در امور تحصیل و خانواده بسیار موفق هستند. خواهر گرامی پاسخ آخرین جمله تان را همین ابتدا میدهم. به طور معمول هر قاعده ای استثنا دارد به ویژه در مورد مسائل اجتماعی و انسانی و امور روانشناختی، با توجه به تفاوتهای افراد و وجود عوامل متعدد تأثیر گذار در این گونه مسائل، نمیتوان حکم قطعی صددرصد صادر کرد. به ویژه این که ما اطلاعاتی هم در خصوص شما و آقاپسر و خانواده ها و سایر ملاکها و شرایط نداریم! پس امکان وقوع استثنا هست. اما شما که فردی منطقی هستید، حتما میدانید که بر اساس احتمال ، آن هم احتمال بسیار ضعیف، در حدی که استثنا به آن میگویید، میتوان عمل کرد؟ آیا به امید استثنایی بودن یک رابطه یا ازدواج یا ...هر چیز دیگر آیا میتوان وارد چنین امر سرنوشت سازی شد؟؟؟
به هر حال پاسخ این سوال را خودتان باید بدهید و با روشن شدن پاسخ تکلیف شما هم تا حد زیادی مشخص خواهد شد.
اما جدای از این مسئله و پیش بینی موفقیت یا شکست چنین ازدواجی، توصیه ما آن است اگر هم در چنین شرایطی میخواهید ازدواج کنید، آن را به سادگی به سمت کانال معمول ازدواج هدایت کنید تا مشکلات آن به حداقل برسد. این بدان معناست که آقاپسر باید از طریق خانواده پیشنهاد ازدواج را به خانواده شما مطرح کنند، در صورت توافق به خواستگاری شما بیایند، در صورت توافق اولیه شما و خانواده شما (بدون درنظر داشتن اطلاعات اولیه و سطحی شما) تحقیقات انجام دهند، و ... سایر مراحل یک ازدواج عادی دنبال شود.
در این صورت، با اینکه با زهم ما نمیتوانیم صددرصد همه چیز را تضمین کنیم، اما میدانیم احتمال شکست در چنین ازدواجی بسیار کمتر است. موفق باشید.

سلام من ٢۰سالمه و عاشق دختر عمم که ۴ سال ازم کوچیک تره شدم.(این عشق اصلا از روی هوی و هوس نیست. من کامل با روحیاتش آشنام و میدونم که همون ویژگی هایی که مورد نظر منه رو داره(نماز خون بودن_با حجاب بودن_نجیب و با حیا بودنو ...........) وبطور کلی اون ایده آل هایی رو که من میخوام داره.
نمیدونم چیکار کنم .حداقل تا ۴_۵سال دیگه از لحاظ اقتصادی شرایط ازدواج رو ندارم از طرفی هم امسال کنکور دارم و تو ذهنمه و تمرکزمو از بین میبره.
واقعاً دوسش دارم .بخدا از رو هوی و هوس نیست. اگه صبر کنم هم ممکنه ازدواج کنه.نه خودش میدونه نه خانوادم.
اگه مشه جوابتون رو به ایمیلم بفرستید ممنون از زحماتتون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
نکته اول این که امکان دسترسی کارشناسان به ایمیل کاربران نیست و بنابراین نمیتوانیم پاسخ کسی را به ایمیل ارسال کنیم.
نکته دوم، شما بدون این که بدانید طرف مقابل و مورد علاقه شما اصلا به شما فکر خواهد کرد یا شما را خواهد پذیرفت، نگران مراحل بعدی ازدواج هستید؟؟؟؟ بهتر است ابتدا از علاقه دوطرفه اطمینان پیدا کنید.
نکته سوم، حتما از طریق خانواده مطرح کنید، اقدام کنید و کار را جلو ببرید.
نکته چهارم، اگر واقعا همه چیز درست باشد، یعنی هر دو طرف مایل به این وصلت باشند و خانواده ها مشکلی نداشته باشند، مسئله چند سال صبر تا زمان ازدواج قابل حل است. در بسیاری از موارد مانند شما، خانواده ها به این توافق می رسند که مثلا یک سال دیگر، دو سال دیگر، سه سال دیگر، بعد از سربازی، یا بیشتر صبر کنند تا شرایط داماد مهیا شود و عروسی بگیرند. ضمنا در این مدت میتوانند با یک عقد محرمیت این قول و قرار را رسمیت بدهند و روابط دختر و پسر هم در این مدت بدون مشکل شرعی و عرفی باشد.
موفق باشید

سلام خسته نباشید . من ۱۶ سالمه و یه آقا رو دوست دارم ، این حس خیلی زیاد نیست ولی نگرانم که بیشتر بشه ، از طرفی شرایطم طوری هستش که نمیتونم این آقا رو نبینم ، چطور میتونم این احساس نابه جا رو از بین ببرم؟ ممنون میشم جواب بدین

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی.
اکنون چه ذهنیتی نسبت به ایشان دارید؟ منظورتان از داشتن یک حس دوست داشتن دقیقا چیست؟ شرایط شما و ایشان چگونه است که نمیتوانید ایشان را نبینید؟ (این نکته مهمی است چون برای رفع مشکل شاید قدم اول همین باشد، همانطور که قدم اول ایجاد چنین احساسی خیلی اوقات همین دیدن یا ارتباطات است). دوست عزیز پاسخ شما مستلزم دانستن پاسخ این سوال و برخی سوالات دیگر است. پاسخ کلی شما همان است که در ابتدای همین صفحه آمده است. اما پاسخ دقیق و موردی مستلزم داشتن اطلاعات بیشتر است.
شما میتوانید با همکاران ما در بخش تلفنی تماس بگیرید یا به بخش مشاوره آنلاین سایت www.pasokhgoo.ir مراجعه کنید.
موفق باشید.

سلام من ١٦سالمه و يه پسري از فاميلامون كه همسن خودمه چند بار ب من اعتراف كرده ك منو دوست داره ما از بچگي خيلي باهم خوب بوديم ولي من همچين احساسي بهش نداشتم پسره هي ميگه ك من الان قصد دوست شدن و اينارو ندارم و ميخوام وقتي بزرگ شديم فقط باهم ازدواج كنيم منم هيچ وقت جوابشو ندادم پسره ب نظر ادم خوبي مياد و تا از خانوادمون هيچكس نفهميده به نظرتون ميتونم روش حساب كنم و بايد چكار كنم؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
اگر واقعا تصمیمی جدی برای زندگی مشترک آینده خود دارید و میخواهید تا حد امکان همه جوانب را بسنجید تا کمتر به مشکل دچار شوید، بهتر است به صورت اصولی و سنجیده مسئله ازدواج را دنبال کنید. چه در مورد این آقاپسر و چه در مورد هر فرد دیگر!
لطفا مطالب لینک های زیر را مطالعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/352
http://www.soalcity.ir/node/330
http://www.soalcity.ir/node/336
http://www.soalcity.ir/node/1009
موفق باشید

زهرا خانم سلام...
خیلی خوبه که همه چیو صادقانه گفتی...و در جواب سوالت باید بگم ک خوبه...و بنظر خودت اگه پیر خوب و قابل اعتمادبه روش حساب کن ولی این دوست ما ۲ سال دیگه تا کنکور داره که کل آیندشو میسازه .. پس بهتره که یجوری بهش بفهمونی که فعلا باید درس بخونی تا بعدا بتونید باهم بسلامتی ازدواج کنید و خوشبخت شید... نمیگم کلا از خودت دورش کن تا بعد از کنکور فقط زیاد باهاش ارتباط برقرار نکن چون که اونجوری کل فکر و ذهنش از روی درس میره تو چیزهای دیگه ... امیدوارم باهم دیگه خوشبخت شید ..

سلام.
من پسری ۱۷ ساله هستم. عاشق دختر عمم که یازده ماه از من کوچیکتره شدم.
از خودم مطمئنم که عشقم واقعیه چون هم به خودش و خونوادش گفتم هم به خانواده خودم.
ولی هنوز جوابی به من ندادن که آیا اونم منو دوست داره یا ن.
وقتی فکر نرسیدن بهش میاد سراغم دیوونه میشم آخه اون همه معیارهای من رو داره. نمازخون ، با حجاب، خوش اخلاق.
فقط نمیدونم چرا وقتی میفهمم با پسر عموهاش یا حتی برادر خودم در ارتباطِ(فقط درباره درس در ارتباط هستن و هیچ مسئله دیگ) سریع عصبانی میشم آخرین بارم باهاش دعوا کردم ک چرا به خودم نمیگه و اونم ناراحت شد و دیگ جوابم رو نمیده.
راستی من آدم پر غروری هستم تا الان به خاطر کسی غرورمو زیر پام نزاشتم به جز اون. نمیدونم چرا وقتی باهاش صحبت میکنم انگار هیچ غروری درون من نیست.
خواهش میکنم جواب من رو بدید
آیا عاشق این خانوم شدن اشتباهه؟
من معطل هستم لیسانسم رو بگیرم و به طور رسمی اقدام به خواستگاری کنم آیا صبر کردن کار درستیه؟
خوانوادم با این ازدواج پنجاه درصد مخالف پنجاه درصد موافقن.
چطوری میتونم صد درصد رضایتشون رو بگیرم؟
خواهشا جوابم رو سریع بدین مرسی

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
جای خوشحالی است که در سنین اوج و شور و شر جوانی به پیوند آسمانی ازدواج می اندیشید. البته هرچند برای شما دشوار ، اما لازم است اندکی هم صبر و شکیبایی را تمرین و تجربه کنید. زود عصبانی نشوید، زود تصمیم نگیرید، مشورت کنید ، به خواست دیگران احترام بگذارید و ... و...
شما هنوز به گفته خودتان، نمیدانید نظر دختر عمه تان چیست! و میپذیرید که اجباری هم برای ایشان نیست که شما را برای ازدواج انتخاب کند و حتی از شما خوشش بیاید! اگرچه شما به غایت عاشق و دلباخته ایشان باشید. البته ما معتقد نیستیم که حتما بایستی دختر و پسر پیش از ازدواج عاشق یکدیگر باشند، اما حتما میدانید که عشقهای یکطرفه هم حتی در صورت به ثمر نشستن ازدواج، ممکن است سرنوشت بدی داشته باشند. پس بهتر است صبور باشید.
اما در کنار این صبوری و تفکر، نظر و حرف دل خود را با خانواده مطرح کنید و آنان را به این اطمینان برسانید که در این مسئله جدی هستید.
در مورد اقدام رسمی، این یک مسئله عرفی است. خیلی از خانواده ها در شرایط شما، غیر رسمی دختر و پسر را به اصطلاح برای هم نامگذاری میکنندو نشان میدهند. خیلی ها حتی خواستگاری رسمی میکنند و خیلی ها عقد غیر رسمی میکنند. این بستگی به دوطرف دارد.
اگر خواسته و انتخاب شما منطقی و درست باشد، برای متقاعد کردن دیگران، لازم است تلاش بیشتری کنید. کمی زمان لازم است و اندکی رایزنی! استفاده از کسانی که با شما موافقند در متقاعد کردن کسانی که مخالفند و ... از این قبیل کارها...
ما هم امیدواریم به زودی، به لطف خدا، به مراد دل خود برسید.
موفق باشید.

سلام ببخشید یه سوال
شما میگید زیر ۲۴ سال نباید ازدواج کرد
پس چرا قبلنا دخترا از ۹ سالگی و پسرا بعد از ۱۵ سالگی راحت ازدواج میکردن؟
نمونش همین پدربزرگ ها و مادربزرگ ها
تو نوجوانی ازدواج میکردن و با عشق زندگی میکردن
ولی الانا که همه بعد از ۲۰ سالگی ازدواج میکنن آمار طلاق خیلی رفته بالا
اصلا همین که تو دوره نو جوانی دوس بودن کافیه
خیلی خوبه اتفاقا
والا ما که دیدیم بقیه هرچی دیرتر ازدواج کردن طلاق گرفتن

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و تشکر از حضور شما در شهر سوال.
از این که نظرات خود را اعلام میکنید متشکریم.
توصیه های مشاورین و کارشناسان به هیچ وجه جنبه قطعی و صددرصدی ندارد . دلیل آن هم روشن است، چون همه افراد مثل هم نیستند. در مورد سوال شما هم باید عرض کنیم اولا چنین جمله ای نبوده و منظور هم این نبوده که نباید سنین پایین ازدواج کنند. توصیه ها تا زمانی که مشاوره فردی و حضوری صورت نگرفته باشد بیشتر جنبه کلی دارند. مثلا این که تفاوت سنی نباید زیاد باشد (فرض کنید یک عدد هم بگوییم حداکثر ۵ سال) بدین معنا نیست که ازدواج با تفاوت سنی ۸ یا ده سال از نظر شرعی یا عرفی یا قانونی ایراد دارد! حتی ممکن است عملا چنین ازدواجی در برخی موارد بسیار مستحکمتر از سایر ازدواجها باشد. اما نکته اینجاست که طبق تجربه ، احتمال شکست ازدواج یا روبرو شدن با مشکلات بعدی در چنین ازدواجهایی بیشتر است. بنابراین متخصصان توصیه نمی کنند.
موفق باشید.

سلام

من دختری ۱۶ ساله هستم که در مطالبی که از سایت های دیگه ای خوندم متوجه شدم که وضعیتم اینطوره : ( واخرِ دورانِ نوجوانی

(در نظر بگیریم که در بین اقوام دور و نزدیک دختری همسن و سال خودم ندارم حاز طرف پدری بزرگترین نوه هستم و پسری که یازده سال به بالا داشته باشه نداریم و از طرف خانواده ی مادری سومین فرزند هستم و اولین فرزند دختر داییم هست که بیست سالشه و ازدواج کرده و یه دختره پنج شش ساله داره و برادرش که ۱۷ سالشه و پسره مثبتی هستو هیچگونه فکری بهش نداشتم و حتی مثل برادرمم نمیدونمش در کل ازش خوشم نمیاد....) )

من تا به حال عاشقِ کسی نشدم

البته نمیشه گفت عاشق نشدم ولی خب به هر حال هر دختر یا پسری در دورانِ بلوغ به جنسِ مخالفی که نزدیکش هست و بیشتر از بقیه ی جنس های مخالفِ نامحرم بهش دید داره و ارتباط داره فکری راجب بهش در ذهن شکل میگیره و حتی ممکنه حسی به وجود بیاد که چیزی مثل عشقِ
من حدودِ دوسالِ پیش با اتفاقی روبرو شدم:پسری از اقواممون ( اقوام دور) که ۱۷ سالش بود هر شب با خانواده به خونه ی ما میومدن
من در اون جمع همسن و سال یا دختر یا پسره مجردی که از من بزرگتر باشه رو نداشتم و فقط اون بود که حتی یکبار به من ابراز علاقه کرد از اون به بعد من ازش دوری میکردم... خیلی کمتر باهاش راجبع خودمون حرف میزدم راستش زیاد به عشق و علاقه اش اعتمادی نداشتم در طی همین اتفاقات حدودِ کلاس هشتم بودم که با یه فردی که جنس مخالف بود ۱۸ سالش بود در مجازی اشنا شدم و تا اخرای پارسال باهاش بودم یعنی حتی الان هم حس میکنم شکست عشقی خوردم و لی باز با افتخار میتونم بگم که الان متوجه شدم که هیچ عشقی بینمون نبوده و فقط چون جنس مخالف بود و مدت زیادی باهاش چت کردم بهش وابسته بودم ... به همین سبب این اواخر خیلی خیلی احساسی شدم که حتی با یه مخالفت خیلی کوچیکی از اطرافیانم میشنوم گریه میکنم هر کی بهم میگه نخند از شدت گریه نفسم میگیره و ... ولی باز نمیگم که عاشق شده بودم حدود دو سال پیش هم یکی از اقوام دور که پسر عمه ی پدرم هست و حدود ۲۲ سالشه بهم ابراز علاقه کرد و گفت که چن سال دیگه باهام ازدواج خواهد کرد کلی هم اسرار کرد که چن وقت باهاش باشم تا با هم بیشتر آشنا شیم و بیشتر اخلاق و رفتارای همو بشناسیم ولی من چون میترسیدم که خانوادم بفهمن هم ازش خوشم نمیاد و هم دلیل دیگش اون وابستگی بود که الان ازش پشیمونم یعنی به عبارتی میترسم که به اون پسر وابسته بشم وقتی به خودم بیام که ببینم از اخلاق و رفتارم خوشش نیومد و رفت و من موندمو وابستگی بینمون به این دلایل بود که من قبول نکردم اون هنوز هم بهم اسرار داره که باهاش باشم حتی تهدید کرده که "" بالا بری پایین بیای ماله خودمی "" منم بهش گفتم : به همین خیال باشه و ... باز هم اسرار داره که باهم ازدواج کنیم حتی با عمه ام که ۲۸-۲۹ سالشه صحبت کرده که منو راضی کنه عمم بهم گفت که اون پسره خوبیه شاید خانوادگی یکم تو اخلاق سگی باشن اما اون اونطوری نیست و ... من هم بهش گفتم که میترسم پدرم بفهمه و عمم قضیه اون رفیقه مخالفِ مجازی هست و بهش گفتم که عمه جون من میترسم که وابستش شم .و.... عمم گفت باز خودت میدونی ولی من تحقیق کردم که پسره خوبیه """من هنوز هم تصمیم ندارم باهاش باشم و ازدواج کنم حتی همون پسره ۱۷ ساله هم هنوز اسرار داره که ازدواج کنیم و همه ی اطرافیانم از علاقه اش نسبت به من خبر دارن و پدر و مادر و فامیل های درجه یک اون هم خبر دارن بیشتر به روم میزنن که دوسش دارم اما من هر بار جواب سر بالا میدم

میدونم احتمالا نظر شما برای خلاصی از این دو فرد این هست که به مادر و پدرم بگم اما این رو باید بدونید که """اواسط دوستی من با اون پسرِ مجازی رو فهمیدن و پدرم با شلگ من رو کبود کرد ولی من از رو نرفتم و بعد پس گرفتن گوشیم به علت دلتنگی باز هم سراغه اون پسر رفتم و ... ولی کسی از ادامه ی رابطمون خبر نداشت تا اینکه رابطمون تموم شد ولی باز هم باید بدونید که پدر من فرد خیلی خیلی خشنیه ( البته من دوسش دارم ولی وقتی پای من وسط بیاد از خشن هم خشن تر میشه ) برای هم میگم نمیتونم قضیه اون دو نفر رو بهشون بگم چون که اونا به ماعتماد ندارن و حتما حس و شک خواهند کرد که من اون ها رو به دنبال خودم کشیدم و از این لحاظ مطمعن هستم...::::چون::::: یکبار که مزاحم تلفنی داشتم به پدرم گفتم و بعد این پدرم ردش کرد هم پدر و هم مادرم من رو آزار دادند که تو با اون مزاحم تلفنی دوست بودی و برای رد گم کنی گفتی مزاحمن و ... بخاطر همین هست که خیلی وحشت دارم از اینکه به پدرم یگم خییییییلی چون پدرم خیییلی من رو دوست داره و نمیخواد با جنس مخالفی در ارتباط باشم

( فکر میکنم به همین دلیله که خیلی احساسی شدم )
خواهش میکنم منطقی به چیزایی که گفتم نگاه کنید چون در دل من حسی وجود نداشته و ازتون فقط و فقط کمک میخوام و راهنمایی

متشکرم از اینکه همه ی متنی که نوشتم رو مطالعه کردید و زود قضاوت نکردید و نمیکنید و میخواید راهنماییم کنید واقعاااا متشکرم

ممنون و خوشحال میشم که در ایمیل من جواب بدید...

منتظر جوابتون هستم

متشکرم یا حق...

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
در ابتدا بایستی ضمن عرض پوزش اعلام کنیم که کارشناسان پاسخگو در سایت، به اطلاعات شخصی ازجمله ایمیل شما دسترسی ندارند و به همین منظور پاسخگویی برای هیچیک از کاربران محترم در ایمیل شخصی شان ممکن نیست.
اما در خصوص مطالب مفصل و پیچیده ای که عنوان کردید، دو مطلب کلی وجود دارد: اول مربوط به ازدواج شماست و دوم مربوط به حال شما.
در مورد ازدواج هرچند باید بدانید برای دختری به سن و سال شما ابتدای راه است و لزومی ندارد به این زودی دغدغه و نگرانی شریک زندگی خود را داشته باشید، اما در عین حال اگر مورد مناسبی هم وجود داشته باشد و سایر شرایط مهیا باشد، در سنّی هستید که میتوانید این راه را آغاز کنید.
خواهر گرامی، شما نیازی نیست که اگر ارتباط یا تماسی از طرف آقایان با شما گرفته شده سریعا آن را به اطلاع پدر خود برسانید، قطعا عدم توجه و پاسخدهی شما، میتواند خودبخود چنین تماس یا ارتباطی را قطع کند. اما اگر واقعا در اندیشه ازدواج و تشکیل زندگی هستید، بهتر است با این روشهای موش و گربه ای و مخفیانه، خود، طرف مقابل، و اطرافیان را آزار ندهید. جدی برخورد کنید. هر کسی که تمایل به ازدواج با شما را دارد ، هرگاه که تصمیم خود را گرفت، به صورت رسمی و با خانواده پیشنهاد خود را به خانواده شما (نه خود شما) اعلام کند و در صورت پذیرش خانواده به خواستگاری بیاید. جدیت شما در این مسئله، هم تکلیف خودتان را روشن خواهد کرد هم راههای سوء استفاده دیگران از شما را می بندد، نگران آگاهی پدر هم نخواهید بود.
اما در مورد حال و هوای شما، شاید به دلیلی که خودتان هم اشاره کردید، کمی حساس و زودرنج شده باشید، قطع ارتباط با این افراد تا حدی به حال شما کمک میکند، اما لازم است برای خودتان برنامه ها ی مختلف (طبق سلیقه و علاقه خودتان) علمی، تفریحی، ورزشی، مذهبی بچینید و ذهنتان را از این مسائل پیش آمده آزاد کنید. اگر احساس میکنید گاهی اوقات نیاز به گریه کردن دارید، آن را در خود فرو نریزید، بلکه با یک بهانه معقول خود را تخلیه کنید. میتوانید به یک زیارتگاه بروید یا به یک مجلس مذهبی بروید یا حتی با دو رکعت نماز و نیایش به درگاه خداوند یا شنیدن یک نوای خوش به این مقصود برسید.
موفق و پیروز باشید.

سلام. اولا کی گفته از روی غریزه است چرا حرف دهن روان شناس ها میزارین. دوما اگه ازدواج در سن ۱۵ سالگی درست نیست پس چرا حضرت فاطمه در سن نه سالگی ازدواج کردند یعنی عقل شما از پیامبر بیشتره ؟؟؟ سوما درباره ی گدای محبت بودن ؛ پس هیچ کس نباید گدای محبت باشه و نتیجتاً ازدواج کنه.

اون حضرت فاطمه ای که میگی خیلی فرق داشتن با دخترا و پسرای امروزی ..
مقایسه ی اون معصوما با ما خیلی احمقانس ..

درسته که آن ها معصوم اند اما قوانین اسلام برای معصومین و غیر معصومین یکسانه و حتی معصومین و پیامبران هم گناهانی انجام داده اند.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام.
بر خلاف تصور شما معصومین علیهم السلام از هر گونه گناه مصون بوده اند .

سلام دختری۱۶ساله ام ،در سایت شهرمان سوال درسی میپرسیدم یه آقای همشهری که پشت کنکوریه جوابمو میداد ،و متاسفانه کسی به جز ایشون خیلی اونجا نمیاد و منم به اطلاعات ایشون نیاز دارم ،وحسابی سوال درسی ازشون دارم ،نمیدونم چرا یه بار که جواب یه دختر دیگه رو داده بودن و تائیدش کرده بودن یکم عصبانی شدم خودم میدونم این عشق نیست چون من چیزی از ایشون نمیدونم و آدمیم نیستم که راحت و به خاطر چهره یا پول و ...به کسی علاقه مند شم من برام مهم ترین چیز اخلاقه و باخدا بودن ،نمیدونم این خوشبختانه است یا بدبختانه که ایشون اون خصوصیاتی که من دوست دارم رو دارن مثلا من دوست دارم کسی که در آینده باهاش ازدواج میکنم اول با ایمان و مذهبی باشه و همیشه پشتم باشه ،یکم شوخ باشه البته زیاد نه ،و اینکه آدمی باشه که روحیه ی قوی داشته باشه و با وجود تمام شکستاش ادامه بده ،مهربون باشه و اهل کمک کردن به همه باشه...خودمم تقریبا همچین آدمیم و با تمام شکستام ادامه میدم و سوالای من از ایشونم در مورد درس بوده و به خاطر این روحیه من فک کنم۳باری منو تحسین کردن البته من کلا یه اخلاقی دارم که اغلب مورد توجه همه قرار میگیرم چه دوستان چه معلمان ،کلا سوالم به کجا کشیده شد خخخ،این من امسال نهایی داشتم قبل از نهایی بعد از اینکه اون موضوع پیش اومد عصبانی شدم و عصبانیتم رو سر مدیر سایت خالی کردم که چرا پیام های منو ثبت نمیکنی بعد از اون ایشون ازم دفاع کردن و منم بعد از اون برای بچه های سایت متن های انگیزشی میزاشتم و یکم این آقا ذهن منو مشغول کرده چون دارن طور دیگه ای با من رفتار میکنن یکم پیام هاشون همراه با شوخیه نمیدونم چرا ولی فکر کنم به رفتار خود من ربط داره منم کلا آدم یکم شوخیم در پیام هام البته سعی میکنم در سایت خیلی رسمی رفتار کنم اما خوب یه جاهایی رگه هایی از اخلاقم مشخص میشه و این آقا ذهن منو مشغول کرده الان چیکار کنم یه مدت ایشون نمیومدن سایت و منم کلا دوست دارم به همه کمک کنم واسه همینم پستای انگیزشیمو اونجا میذاشتم و چند روز پیش ایشون اومدن و پیام های منو دیدن و ازم تشکر کردن و گفته بودن که برام جبران میکنن ،و این حرفا خیلی منو بهم میریزه که یه مرد بهم توجه کنه و همیشه دوست داشتم ایشون یه خانم میبودن اون وقت میتونستیم دوست خوبی باشیم الان من با این ذهن مشغولی چیکار کنم ،توجه کنین من نمیگم بهشون علاقه مند شدم ،نه میدونم عشق و زندگی آینده مهم تر از این چیزاست و نمیشه با این چیزای کوچیک زندگی ساخت الان با این احساس بی مورد چیکار کنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما:
خواهر گرامی، طبیعت و ذات دو جنس مخالف همین است که به بهانه هایی به هم نزدیک شوند. اکثر اوقات که افراد به دلایل مختلف (مانند مسائل اجتماعی، اخلاقی، دینی، عرفی و ....) چنین امکانی به صورت مستقیم ندارند ، آگاهانه یا نا آگاهانه به روشهای غیر مستقیم روی می آورند....
اگر هدف شما در این ارتباط صرفا درس است، بهتر است با این توضیحاتی که دادید، این مراجعه به سایت را کمتر کنید و با خانمی از دوستان، آشنایان، یا مربیان و معلمان خود که تجربه ای در مسائل درسی و کنکور دارند، در این زمینه مشورت کنید. اجازه ندهید این بهانه شما را اندک اندک به بیراهه بکشاند.
اگر هدفی مانند ازدواج دارید، بهتر است به دو نکته توجه کنید: اول این که اطلاعات و شناخت شما در فضای مجازی در بهترین حالت شاید به ده درصد شناخت کامل از طرف مقابل برسد! بنابراین هیچ تکیه ای بر اطلاعات و احساسات و شمّ خود در مورد اخلاق و رفتار افراد در فضای مجازی و اینترنت نداشته باشید. قطعا افراد در واقعیت متفاوت خواهند بود. نکته دوم در مورد ازدواج این است که طبق عرف جامعه، شما بایستی منتظر باشید تا از طرف آقاپسر به خواستگاری شما بیایند ، مگر در موارد خاص که عکس این اتفاق میافتد یا به نوعی چراغ سبز از طرف خانواده دختر خانم داده می شود. بنابراین در حالت عادی، این مقدار درگیری ذهنی شما بیهوده و بیحاصل خواهد بود، مگر این که از طرف پسر اقدامی صورت پذیرد. و نکته مهم آخر این که به هیچ وجه به صورت مستقل و مخفیانه حتی در مورد ازدواج وارد مذاکره و بحث نشوید و اگر روزی کسی چنین پیشنهادی داشت، به او بفهمانید که لازم است به صورت رسمی و از طریق خانواده تشریف بیاورند. سپس میتوانید با هم بحث و مذاکره و صحبت کنید. این به نفع خود شماست.
پیروزو سربلند باشید

سلام خدمت شما مدیر سایت.من ۱۵ سالمه و بدجوری عاشق یه پسری هستم که ۵ سال از خودم بزرگتره همه زندگیم شده.اگه حتی یه روز نبینمش میمیرم خیلی هم خواستم فراموشش کنم اما نمیشه و بدتر از همه اینه که نمیدونم اونم منو دوس داره یا نه و این خیلی ازارم میده شبا همیشه خوابشو میبینم شما تو این موارد تجربه زیادی دارید و مشکل چندین نفر رو حل کردید لطفا کمکم کنید بگید چیکارکنم من همیشه نمره هام ۱۹ و نیمه میترسم به درسم هم لطمه وارد بشه لطفا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
توصیه ها و راهکارها همان است که در ابتدای همین پست ذکر شده . اگر واقعا قصد خلاصی از این مسئله را دارید لازم است راهکارها را یک به یک اجرا کنید.
البته قطعا این کار به سادگی بستن یک شیر آب نیست که آب را قطع کند. ذهن و فکر شما با توجه به وابستگی که به افکار در مورد فرد مذکور پیدا کرده، در مقابل شما مقاومت میکند. حتی ممکن است همانطور که فرمودید شبها خواب ببینید، اما این مسئله به تدریج کمتر و کمتر می شود . بنابراین ابتدا عزم خود را جزم کنید، تصمیم جدی بگیرید، بر خدا توکل کنید. و در نهایت راهکارها را اجرا کنید.
موفق خواهید شد.

سلام . من پسری ۱۶ ساله هستم . امروز بخاطر کاری اداری به مکانی رفته بودم که دختر خانومومی اونجا بود
که من بسیار عاشق او شدم . (هم سن من بود ) . برای اولین بار هست که اینطوری شدم . خودم
میدونم عاشقیم از روی هوا و هوس یا جنسی نیست . واقعا از شخصیت و صورت زیباو ..... خوشم امده بود .
خب مشکلی که ما اکثر جوان ها داریم این است که نمیتونیم با پدر و مادر در میان بزاریم .
خب من الان از این مشکلی که پیش امد واقعا مشکل روحی پیدا کردم .
اگه بخوام میتونم شماره بدم یا شماره بگیرم ولی نمیخوام رابطه ما غیر قانونی یا مشکل دار باشه .
ای کاش به نامحرم نگاه نمیکردم ولی چاره ای نبود چون چلوی من وایستاده بود . اون هرروز
تقریبا اونجاست . نمیخوام تو این سن درگیر اینجور چیز ها شوم . ولی ....... دسته خودم نیست .
شما به جای پدر من راهنماییم کن .
ممنون .

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز،
دوست نوجوان، شاید توقع بیجایی باشد که بخواهیم هیچگاه با موقعیت هایی اینچنینی مواجه نشویم! یا مواجه شویم و از یک قیافه خوشمان نیاید، و یا حتی صحنه ها یا افرادی را ببینیم ولی احساس جنسی ما برانگیخته نشود! قطعا آرزوی همه ما داشتن جامعه ای پاک و عاری از همه عیوب است اما چنین موقعیت هایی در زندگی همه ما پیش می آید. ممکن است احساس کنید اولین بار است که برای شما چنین اتفاقی می افتد، اما بدانید که آخرین بار هم نخواهد بود. این که ذهن شما از آن زمان درگیر آن بوده هم میتواند امری طبیعی در سن و سال شما باشد. البته واقعا نمیتوانیم منکر این شویم که برخی از زندگی های مشترک از همین برخوردهای ساده اولیه و آشنایی و خواستگاری وازدواج متعاقب آن شکل گرفته اند، ولی اینها درصد کمی از ازدواجهای پایدار و زندگی های سالم را تشکیل می دهند.
اکنون که خود شما هم مایل به ادامه چنین احساسی نیستید و نمیخواهید درگیر چنین روابطی شوید، یک گام هم جلو هستید. اگر قصد ازدواج دارید و شرایط ان را دارید (که بعید به نظر می رسد) یا چنین شرایطی به شما نزدیک است که میتوانید از طریق خانواده به صورت رسمی اقدام کنید. در غیر این صورت راهکارهای ارائه شده در ابتدای همین پست، را مطالعه کنید و تا جای ممکن به کار ببندید. حتما ابتدای کار فراموش کردن چنین مسئله ای و مقابله با آن سخت است. پس خود را برای گذراندن یک دوره سخت آماده کنید.
موفق باشید

سلام من دختر خانمی که از خودم دو سال بزرگتر هست رو دوس دارم میخواستم ببینم که این اختلاف سنی چه مشکلاتی را به وجود می آورد با تشکر

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال:
دوست عزیز، همانطور که احتمالا میدانید، مسأله مهم ازدواج، دارای ملاکهای مختلفی همچون اقتصادی، روانی، جسمی، فرهنگی و اجتماعی و غیره است که همه این ها لازم است در یک ازدواج درنظر گرفته شود. یکی از این موارد هم شرط سنّی است. در واقع رسیدن به پاسخ نهایی ازدواج مانند حلّ یک معادله چند مجهولی است که یکی از آنها میتواند سنّ دو طرف باشد.
در حالت وجود اختلاف سنی دوطرف برای ازدواج توصیه ما حدود ۲-۳ سال و آن هم بزرگتر بودن آقا از خانم است. البته این مقدار یک عدد غیر قابل تغییر و عددثابت نیست بلکه بسته به شرایط مختلف میتوان آن را کمی تغییر داد. بزرگتر بودن خانم از آقا هم هرچند بهتر است نباشد اما لزوما در ازدواج بد و مخرّب نیست. اما تفاوت سنی بیش از ۵ سال میتواند احتمال مشکلات بعدی را بالا ببرد (البته لزوما به معنای شکست ازدواج نیست) و این تفاوت هرچه بیشتر باشد شانس موفقیت شما در این ازدواج پایین می آید.
در صورت مساعد بودن سایر شرایط ازدواج (که بهتر است با یک مشاور ازدواج در این زمینه مشورت کنید)، این اختلاف سنی شما مشکلی ایجاد نخواهد کرد. انشالله.
موفق باشید

با سلام خدمت شما من ۱۶سالمه عاشق یک دخنر شدم ولی اون بهم محل نمیده باورتون نمیشه هرشب خوابشو میبینم واقعا از روی هوس و رابطه جنسی نیست واقعا اولین دختری که تو عمرم دو سش داشتم و بهش فکر میکنم من اگه الان نگم دوسال دیگه با یکی دیگه دوس شه ازدواج نمیتونم تحمل کنم بهش میخواستم بگم جرئتشو نداشتم اون برام از هرچی باارزش تره واز هرکی بیشتر دوسش دارم. اون خونش شهرستان و من تو تهران خیلی سخته ۶ماه نبینیش اونم به خاطر مدرسه . کمک کنین یه جور بگم بهش کاری به تحصیل بلوغ نداشته باشین فقط کمک کنین ممنون بابت مشاوره

تصویر مشاور شهر سوال

سلام.
دوست نوجوان، تجربه نشان داده است که خواستن و علاقه در سن و سال شما، چه واقعا ناشی از یک عشق حقیقیی و پایدار باشد و یا ناشی از یک حس زودگذر و یا هوا و هوس بر اساس زیبایی های ظاهری و نیازهای طبیعی، به هر حال احتمال کمی دارد که در نهایت با اقدام شما به نتیجه مطلوبی برسد.
اگر هدف شما ازدواج باشد طبیعتا لازم است مقدمات آن فراهم باشد و شرایط آن را داشته باشید (که قاعدتا اینچنین نیست). بنابراین با اعلام محبت و علاقه شما به دختر خانم، در نهایت به ازدواج نمی رسید و ایشان هم دچار بحرانهای روحی و عاطفی خواهند شد. اگر هدف شما صرفا تفریح و خوشگذرانی باشد که بدتر، یعنی نه شرایطش را دارید و نه قصدش را دارید ، ممکن است چند مدتی کوتاه را لذت ببرید و خوش بگذرانید اما در نهایت هم خود شما و هم دخترخانم دچار مشکلات روحی و عاطفی خواهید شد. حتی اگر هدف شما هم ازدواج باشد و از طریق خانواده اقدام کنید و قول و قرار برای چند سال آینده بگذارید، این احتمال بسیار زیاد است (با توجه به سطح گسترده ارتباطات در عصر حاضر) که حتی نظر خود شما (و یا دختر خانم) پس از دو سه سال، تغییر کند و این خود میتوند طرفین را دچار سرخوردگی و ناامیدی و افسردگی نماید.
به نظر نمی رسد گفتن و ابراز علاقه شما مشکلی را حل نماید، جدای از این که ما نیز کمکی در این کار نمیتوانیم داشته باشیم.
موفق باشید

سلام ۱۶ سالمه عاشق دختر فامیلمون که ۴ سال ازم کوچیکتره شدم این رابطه باعث شده انگیزم برا درس خوندن بیشتر بشه تا بتونم شرایطی را بوجود آورم که راحت بتونم بدست بیارمش در ضمن متوجه محدودیت ها هستم بخصوص اینکه نمیتوان الان ازدواج کرد بخاطر همین یه برنامه بلند مدت برای رسیدن بهش دارم

سلام من ۱۳ سالمه عاشق یه دختره شدم که از بچگی هم بازیم بوده یک سال از من بزرگ تره یه داداشم داره هم سن خودش باوجود داداشش تاحالا نتوانستم بهش بگم عاشقشم روز و شب دارم بهش فکر میکنم به پدر مادرمم نگفتم لطفا راهنماییم کنین

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
دوست نوجوان، اولا شماواقعا در سن و سالی نیستید که چنین مسائلی مناسب حال شما باشد و قطعا در صورت ورود به این وادی بعدها پشیمان خواهید شد. ثانیا پاسخ شما در ابتدای همین صفحه آمده است. ثالثا در هر صورت (چه تصمیم دارید این راه را ادامه دهید یا ادامه ندهید) بهتر است خانواده (شخص مورد اعتماد مثل مادر) را در جریان علاقه خود بگذارید.
موفق باشید.

سلام من ۱۵ سالمه از دختر همسایمون خوشم اومده که هم سن خودمه البته دو ماه ازم بزرگتره ،البته خیلی خجالتیم و هیچی بهش نگفتم میخواستم بدونم که بر حسب این نشانه هایی که میگم اونم از از من خوشش میاد یا نه ۱.همش بهم نگاه میکنه یعنی همینکه از در خونمون میزنم بیرون طوری به من نگاه میکنه انگار ادم ندیده۲.مثلا به یه دلایل الکی میاد پیشم مثلا برای دانلود یه اهنگ که خودشم خیلی راحت میتونه دانلودش کنه۳.هر وقت میبینم به من میخنده یا با هر بهونه ای میخواد بهم نزدیک بشه مثلا یه بار ساعت ۱ شب اومد یه فیلم سینمایی رو ازم گرفت نگاهش کرد لطفا زودتر جوابمو بدین

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز و نوجوان، همانطور که احتمالا خودتان میدانید (و البته اکنون در حال تجربه کردن آن هستید) دوران نوجوانی ویژگی های خاصی دارد که یکی از آنها غلیان احساسات و عواطف است. این مسئله ممکن است در هر کسی با توجه به شرایط و زمان و مکان به شکلی بروز کند. علاقمند شدن دختر و پسر های نوجوان به یکدیگر و یا رفتارهایی مانند آنچه شما گفتید هم جزئی از خصوصیات این دوره است. البته عکس العمل شما (به عنوان یک نوجوان) میتواند این مسئله را تشدید کند یا تضعیف نماید و یا سرنوشت شما را دگرگون سازد. این را بدانید که این حس کنجکاوی احساسی و عاطفی شما فعلا با شما هست و این گونه موقعیت ها (مانند دختر همسایه) هم ممکن است در شکلهای گوناگون برای شما پیش بیاید. این شما هستید که به عنوان محور تصمیم گیری و تفکر، بایستی رفتار مناسب داشته باشید، تصمیم درست بگیرید و در نهایت این دوره نوجوانی را با همه فراز و فرودهایش پشت سر بگذارید و به اصطلاح از مرحله کودکی به بزرگسالی وارد شوید.
قطعا درگیر شدن در روابط عاطفی و دوستانه ای که نتیجه خوب و مشخصی ندارند (هرچند در همان لحظه میتواند لذت بخش باشد) به صلاح شما نیست.
موفق باشید.

با سلام من ۱۶ سالمه و تجربه عشق رو داشتم.اما از همین جا به شما میگم که این چیزی جز هوس نیست.من عاشق بودم و اونم همینطور.اما زمانی که ما نقل مکان کردیم(همسایه بودیم) این حس کم کم از بین رفت.چند بار بعدا دیدمش و همیشه با حسرت به هم نگاه میکردیم.اما دیگه فراموشش کردم.خواستم بگم اینا عشق نیست و هوسه و شاید تعجب کنید بسیار زود گذره اما باید سرتونو با چیزای دیگه گرم کنین که دیگه بهش فکر نکنین!!!

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
حرف حسابی گفتید بارک الله .
مولوی هم می گوید :
عشق های کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود

عالیه .. فک نمیکردم تفکراتی مث تو هنوز تو ایران باشه ..

سلام.من ۱۵سالمه وتقریبا۴ساله عاشق یه نفر شدم و نمیتونم از فکرمم پاکش کنم.جنس مخالف نیست و همجنس منه.اون میدونم که منو زیاد دوس نداره.وقتایی که بودومیدیدمش خیلی اذیت میشدم ک اصلا بم اهمیت نمیده یا بم محل نمیزاره خودشم میدونس ک خیلی دوسش دارم.با این حال زیاد توجهی نمیکرد بهم،بی محلی میکرد.ولی بازم راضی بودم.روزی سه چهاردیفه میتونسم ببینمش ولی بعدازاینکه رف خیلی گریه کردم دیگه خسته شدم دلم براش خیلی تنگ میشه سنش۳۰به بالاس و هرکاریم میکنه فقط ازدستش ناراحت میشم و نمیتونم دوسش نداشته باشم اصلنم نمیخوام ودوس ندارم باهاش بحرفم چون میدونم اون چن نفر دیگ رو بیشتر از من دوس داره و زیاد خوشم نمیاد ازش ولی بازم دوسش دارم هیشکیم نمیتونه درکم کنه

من ۱۶ سالمه و واقعا از دختر همسایه خوشم اومده به نظرتون برم طرفش یا نه اونم آدم محجبه ای هست و من هم تا به حال اهل تلگرام اینا نیستم و تا به حال با دختری صحبت نکردم ولی واقعا ازش خوشم اومده

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم.
اگر واقعا شرایط مقدماتی ازدواج برای شما فراهم است، بهتر است این موضوع را با خانواده درمیان بگذارید و از طریق ایشان اقدام کنید. در غیر اینصورت با هر هدف دیگر (فرار از تنهایی، نیاز جنسی، تفریح، علاقه و ...) به این کار اقدام کنید ،هم برای خود شما و هم دختر خانم مخرب خواهد بود. به ویژه که هیچکدام از شما (ظاهرا) اهل مراقبت و مرعات هستید.
موفق باشید.

سلام. من از دختر همسایه خوشم اومده سنم پانزده ساله از چند نفر پرسیدم آدم مذهبی هست مثل خودم من سنم پانزده سالم هست آیا برم طرفش یا آدم که بزرگ بشه و وضعیت اقتصادیش رو ببینه نظرش عوض میشه چون از لحاظ خودم به من میخره و از چند نفرم پرسیدم من اصلا چیزی در این مورد بلد نیستم چیکار کنم چه جوری بهش بفهمونم یا بزارم به وقتش چون میدونم کسی چشمشو نداره و به دختر هایی علاقه دارن که محجبه نیستن ولی من برعکس یه بار من دیدمش سر کوچه با یه پسری هم سن من داشت صحبت میکرد و شنیدم با دلهوره میگه برو من میگم شاید فامیلشون بوده ولی دوستم میگه با این قیافه نیست اگه باشه میاد در خونه چون قیافشم درست نبود از لحاظ شرعی مشکل داشت و تعجب کردم دختری که از خونه بیرون نمیشه چه جوری با هاش آشنا شده کمک کنید آیا بزرگ بشم فازم عوض میشه؟ یا نه به درد من میخوره و با باباش چیکار کنم تو خانواده هم نمیشه گفت و اگه باباش بفهمه ابروم تو کوچه میرو اون دو خونه با ما فاصله داره و دیگه فکر کنم بابام منو له کنه و بابای اونم منو له کنه.

ببخشید من خودم آدمی نیستم که درور دختر ها رو داشته باشم ولی چند وقته تو دلم یه چیزی اومده خوشم میاد آدم با ایمانی هست من فقط می خواستم بگم برم و چه جوری بهش بفهمونم ازش خوشم میاد بعد باباش رو چیکار کنمو اگه بفهمم با کسه دیگه در رابطه باشه چی ؟
بعد اصلا برای الان نمی خوام برای دو سال دیگه که درسم تموم شه وه اگر دیدم وضعیت اقتصادی خوبی دارم و آدم زندگی شدم میرم و میدونم که اونم مثل من مذهبیه و بدشانسی اینه شاید هر دو هفته از خونه بیرون بیاد.

و آیا درسم رو بخونم و سر کاری چیزی که رفتم برم خواستگاری و آیا همین طور که من به اون علاقهدارم دخترها هم همین جوری هستن یعنی به پسرا علاقه دارن و دوست دارن اونا هم بیان طرفمون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
لطفا برای رسیدن به پاسخ خود به لینک های زیر مراجعه کنید:
۱- http://www.soalcity.ir/comment/18864#comment-18864
۲- http://www.soalcity.ir/comment/18864#comment-18864
۳- http://www.soalcity.ir/comment/20664#comment-20664

انشالله پاسخ خود را پیدا خواهید کرد، اما در هر صورت این را بدانید ارتباط مخفیانه و به دور از اطلاع خانواده (حتی با نیت ازدواج و با عشق و علاقه واقعی) آسیب های مختلفی هم برای شما و هم دختر خانم خواهد داشت. بنابراین از اینگونه روابط بپرهیزید. اگر فکر میکنید در این سن و سال ، خانواده ها، شمارا در این خصوص جدی میگیرند، بهتر است از طریق خانواده اقدام کنید.
موفق باشید.

سلام من از وقتی کوچک بودم عاشق دختر عموم بودم
حدودا یه ۶ ماه پیش برای دوستش روی کاغد اسم من و خودش رو نوشت وسط یه قلب کشید
ولی الان از من خوشش نمیاد
همسن هستیم ۱۳ سالمونه
حاضرم بمیرم براش خیلی عاشقشم صبح تا شب تو فکر اونم

سلام من در حال حاضر دانشجوي پزشكي هستم و آينده شغلي و اقتصادي هم برايم فراهم است (انشاءالله)البته هنوز ٧ سال تا پايان دانشگاهم باقي مانده است.حدود ٤ سال پيش تا الان عاشق دختر يكي از فاميل هاي نزديك هستم ولي تا به حال نه حرفي به كسي زده ام نه قدمي برداشته ام(به جز يكبار كه در سن نوجواني به مادرم گفتم و اونهم منو قانع كرد كه وقتش نيست)خلاصه در طي اين سه چهار سال خيلي بهش علاقه داشتم و البته الان هم بيشتر عاشقش هستم..ميخواستم بدونم ميتونم الان به خانواده ام بگم تا با پدر و مادر ايشون صحبت كنن تا حداقل بدونن كه من عاشق دخترشون هستم ؟؟؟؟؟آخه ميترسم ازدواج كنه و دير بشه تا هفت سال ديگه كه من كار پيدا كنم!!!!

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال،
دوست عزیز، خیلی اوقات از همان سالهای ابتدای تحصیل فرصتهای شغلی (یا حداقل، فرصتهای درآمدی) برای شما پیش می آید و شما همزمان با ادامه تحصیل میتوانید درآمد داشته باشید و در حد مختصر خرج یک خانواده دونفری را تأمین کنید. پس این که حتما برای استقلال اقتصادی باید صبر کنید تا هست سال تمام شود، فکر درستی نیست. دست کم شما خودتا نباید چنین تفکری داشته باشید ! به نظر می رسد با توجه به به اینکه فرد مورد نظر شما از اقوام نزدیک است و پیشتر هم با خانواده خودتان درمیان گذاشته اید، اکنون فرصت مناسبی است که دوباره این مسئله را برای خانواده یادآور شوید. این که چقدر به مطلوب خود نزدیک شوید بستگی به هوشمندی شما و تدبیر خانواده شما و موافقت خانواده دختر خانم دارد.
برای شما آرزوی خوشبختی داریم.

ببین آقا پسر پانزده ساله... من هم سن توام. نمیخوام بگم من خیلی واردم ولی حرف منو خوب گوش کن. در زمان قدیم ازدواج زود انجام میگرفت و آمار طلاق بسیار پایین بود به طوری که اگر زن یک مرد فاحشه بود طلاق میگرفتند. اما الان آمار طلاق به شدت افزایش پیدا کرده و یکی از دلایل بسیار اصلیش ازدواج دیر هنگامه. بسیاری از روانشناسان معتقدن که ازدواج باید در سن پایین صورت بگیره. اسلام هم همینو میگه ولی متاسفانه اسلام رو فراموش کردن. من با توجه به قوانین سایت نمیتونم بیشتر توضیح بدم. ولی بدون که تو باید شجاع باشی. جسارت داشته باشی و به خاطر علایق خودت ارزش قائل شی. من میدونم که مطرح کردن همچین چیزی با پدر و مادر احمقانه‌ترین کاره. برای صیغه هم نیاز به اجازه پدره. پس به دلیل نبود شرایط ازدواج و جلوگیری از دستورات اسلام، میتونی با اون دختر ارتباط داشته باشی ولی تا جایی که میتونی حدود شرعی رو رعایت کن. راجع ارتباط جنسی که خودت میدونی. هرگز دست به چنین کاری نزن. ضمنا در ایران باستان رسم بوده که ازدواج زود صورت بگیره. این روانشناسا شدن کاسه داغ تر از آش. آقا پسر گل، تو مطمئن باش که پدر و مادر تا یه حدی کنارتن و باقی عمرت رو باید کنار همسرت زندگی کنی. پس هم پدر و مادرتو داشته باش و هم معشوقت. به خدا هم توکل کن و رابطت رو ادامه بده . مطمئن باش خدا از دلت آگاه و جوابت رو میده. موفق باشی.

من یه دختر ۱۶ سالم که با دوتا برادر بزرگ تر از خودم بزرگ شدیم واکثر رفتارهام تقریبا مث پسراست. مثلا یکیشون همین ورزش دیدنم که واقعا دیوونم کرده وقتی نظرات اکثر دوستانو خوندم دیدم که عاشق فامیلو آشنا شده بودند اما من عاشق ورزشکارای خارجی کیشم طوری که تمام زندگی نامشو در میارم و صبحو شب بهش فک میکنم و بعد از چند وقت که ازش زده شدم میرم سراغ یه نفر دیگه و همینطور ادامه داره به طوری که از کلاس هشتم بااین مشکل روانیم دستو پنجه نرم میکردم وﺽع درسیم خیلی افت کرده چون موقع درس، کتاب هوندن،خوابیدن وهرکار دیگه ای به اونا فک میکنم و واقعا قبول دارم که دیوونه شدم خواهش میکنم راهنماییم کنید تا حداقل از درسم عقب نیفتم هیچ کسی دوروبرم نیست که کمکم کنه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما،
دوست نوجوان، این که شما گمان کنید چون به اصطلاح عاشق ورزشکارها شدید، به جای دوست و آشنا و سایرین، دلیل بر خاص بودن شما نیست.
بایستی بدانید که اصل این نوع دلبستگی ظاهری و افکار عاشق گونه، در سن و سال نوجوانی، بسیار شایع و البته گذرا است. البته نوجوانان، با تفاوتهای فردی خود در این مسئله نیز تفاوت میکنند، که این مسئله هم میتواند معلول سبک زندگی هر یک از آنان، فرهنگ، خانواده، جغرافیا، و ...هزاران عامل محیطی و درونی دیگر باشد. مثلا کسانی که با اقوام رفت و آمد بیشتری نسبت به سایرین دارند، این افکار عاشقانه شان معطوف به افراد فامیل می شود؛ کسانی که با همسایگان بیشتر دمخور هستند، افکارشان بیشتر معطوف آنهاست؛ کسانی که اهل ورزش اند و علاقمند به این موضوعات، افکار عاطفی آنها سمت ورزشکاران است؛ افرادی که به فیلم و سینما علاقه بیشتری دارند و ذهنشان بیشتر درگیر این مسائل است، موضوع عشقشان هم در میان بازیگران است؛ کسانی که در فضاهای مذهبی و با مجالس مذهبی دمخور هستند ممکن است به شخصیت های مذهبی چنین احساسی داشته باشند و به همین صورت...
اما این که چطور با این افکار مقابله کنید لازمه اش تصمیم و عزم و اراده جدی است. برای این منظور میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/2745
موفق باشید.

سلام من الان ١٦ سالمه و عاشق دختري از فاميلمون شدم.ميدونم كه از روي شهوت جنسي نيست و روي اين موضوع اطمينان دارم چون باعث شده حتي ديگه به مسائل جنسي فكر نكنم و يه جورايي متعهد شدم.از لحاظ درسي هم در وضعيت بسيار خوبي هستم (هميشه تو ازمونا رتبه هاي خوبي ميارم و ترازن ٧٠٠٠ هستش).ميخواستم بدونم اشكال داره تا زماني كه شرايط ازدواج برام پيش بياد به فرد مورد علاقم موضوع رو بگم؟؟؟آخه ميترسم دير بشه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
ضمن تشکر بابت انتخاب شهر سوال، و نیز صبوری شما در دریافت پاسخ، لازم است در مورد سوال شما عرض شود که بهتر است این کار انجام نشود. هرچند نیت و قصد شما کاملا قابل احترام و به دور از مسائل جنسی است اما با توجه به این که قاعدتا چند سالی تا زمان ازدواج شما باقیست، این اعلام علاقه شما (آن هم به صورت مخفیانه) میتواند هم ذهن خود شما و هم فکر و ذهن دختر خانم را در طول این مدت درگیر این مسئله نماید، بغیر از این که درگیر شدن عواطف دو طرف (به ویژه دختر خامها) در اینگونه روابط اثرات بدی برای آنها دارد. با این اوصاف حتی اگر شما ۲۰ سالگی هم ازدواج کنید، در طول این چهار سال، اتفاقاتی می افتد که ممکن است رنج و دشواری را برای هر دوی شما بیشتر نماید.
البته این نکته را هم باید بگوییم که اگر بصورت استثنایی شما (و خانواده شما و ایشان) آمادگی ازدواج را دارید قطعا بهترین کار اقدام به ازدواج است. اما به طور عادی و معمول این گونه نیست.
به نظر می رسد اکنون دو راه پیش روی شما مناسب باشد: یکی این که این مسئله را به فراموشی بسپارید و البته بدانید تا زمانی که بصورت جدی بخواهید وارد بحث ازدواج شوید (بین ۳ تا ۱۳ سال آینده) موارد بسیار زیادی در پیش رو خواهید داشت و میتوانید همسر آینده خود را از بین آنها انتخاب کنید؛ راه دوم این که از همین الان مسئله را بصورت جدی با والدین و یا یکی از اعضای اصلی خانواده درمیان بگذارید تا با صلاحدید آنها و البته بصورت تدریجی این مسئله با خانواده دختر خانم مطرح شود و در صورت رضایت آنان، قرار و مدار های اجمالی گذاشته شود. تا انشالله پس از چند سال و با کمک خانواده ها شرایط ازدواج مهیا شود و ازدواج صورت پذیرد.
اما دوست عزیز به این نکته توجه داشته باشید که با توجه به فرهنگ حال حاضر جامعه و شرایط اجتماعی، و بر فرض این که اکنون دختر خانم مورد نظر شما علاقمند به ازدواج با شما باشد، هرچه زمان بیشتری بگذرد، احتمال تغییر نظرات و تصمیم های دو طرف (یعنی دختر خانم و حتی خود شما) و تجدید نظر در ازدواج بیشتر می شود. در اینصورت چیزی شبیه شکست عشقی پدید خواهد آمد که قطعا مطلوب هیچ کسی نیست!
موفق باشید

لطفا پاسخ بديد تا حالا سه بار اين پيام رو فرستادم

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام
حجم سوالات در بخش مشاوره زیاد است و پرسش شما در نوبت پاسخگویی قرار دارد.
تشکر از صبر و تحمل شما؛ موفق باشید.

سلام واقعا از پاسختون ممنونم خيلي كمكم كرد.اميدوارم انسان هايي مثل شما تو جامعه زياد بشن و افراد زيادي رو از گمراهي دربيارن،شما مسير زندگي منو تغيير داديد.......
بازم ممنونم

سلام .. بعضیا میگن عشقایه زیر ۲۰ سال همش الکیه و مناسب زندگی نیست ، میگن بیشتر طلاق های امروزه بخاطر اینه که زود ازدواج میکنن و بعد چن سال حتی ممکنه بعد چند ماه از هم خسته میشن ، از هم متنفر میشن ...
راس میگن ..؟!
آیا ..؟؟!

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست عزیز،
در مورد ازدواج، با توجه به تجربیات عملی و نیز نتایج برخی تحقیقات، آنچه مسلّم است، ازدواج زودهنگام و دیر هنگام دارای آفت ها و اثرات نامطلوبی است که همواره از سوی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده شده است. البته تعیین یک عدد خاص برای سن ازدواج (هرچند گاهی اوقات چنین کاری شده است) اما به نظر ما لزومی ندارد و البته بسیار دشوار خواهد بود. به این دلیل که افراد مختلف با توجه به مسائل ژنتیکی، رشدی، فرهنگی، جغرافیایی، و تفاوتهای فردی و اجتماعی، ممکن است در سنین مختلفی به یک مرحله خاص برسند. بنابراین هر فرد با مراجعه به نزدیکترین متخصص یا مشاور خود میتواند بهترین نتیجه را اخذ کند.
موفق باشید.

با سلام.
من علاوه بر مطالب سایت شما به سایت های دیگر هم سر زدم و مطالب اون سایت هارو خوندم.
قبل از هر چیز باید بگم که من دختری هستم که در زندگیم هیچ چیزی کم نداشتم که بخوام به واسطه ی اون کمبود ها با کسی دوست بشم و صحبت کنم و از اونجایی که وارث و فرزند ارشاد خانوادمون هستم در ناز و نعمت بزرگ شدم و رابطه ی بسیار صمیمی ای با پدرم دارم. من توی یک از بهترین مدارس مشهد (ارمینه مصلی نژاد) درس می خونم و عضو بهترین دانش اموزان هستم. به طور حرفه ای ورزش هندبال و کنگفو توآ انجام میدم و کلاس های مختلفی از جمله زبان، موسیقی و...... میرم. پس نمیشه برای من لااقل گفت که به واسطه ی بیکاری و یا..... با کسی دوست شدم چون وقت من انقدر پر هست که نخوام پر ترش کنم.
من ۱۵ سالمه و با پسری ۱۷ ساله دوستم (دوست شدن ما به واسطه ی دوستی های خیابونی شکل نگرفت و ما توی یکی از شبکه های اجتماعی با هم اشنا شدیم) این نکته هم قابل ذکره که من به واسطه ی موقعیت شغلی پدر و مادرم و همچنین اعتقادات خاص خودم به هیچ عنوان تا به حال نه با پسری دوست بودم و نه علاقه ای به دوست شدن با پسری داشتم. اما شخصی که در حال حاضر من باهاش دوستم شخصیه که اعتقاداتش نسبت به تمام افرادی که من تا به حال دیدم به من شباهت عجیبی داره (اعتقادات من اعتقادات عجیبیه و اکثر مردم اون هارو قبول ندارن و باهاشون مخالفن) و هم چنین از هر لحاظ (موقعیت درسی و مالی خانواده و خودش) با هم تناسب داریم.
ما حدودا ۲ ماهه که با هم صحبت می کنیم و از اونجایی که من اطلاعات زیادی راجبه روانشناسی افراد دارم خیلی خوب تونستم اون شخص رو ارزیابی کنم و ازش خوشم اومده. اوایل فکر می کردم که دوستی ما یک دوستی زود گذره اما بعد از اینکه اون حتی بدون دیدن عکس من و فهمیدن موقعیت شغلی پدر و مادرم از من خوشش اومد و این رو اعتراف کرد جرقه ای برای روشن شدن احساس من زده شد. (همون طور که گفتم از اونجایی که من به واسطه ی خیلی از چیز ها دختر مغروری ام نسبت به دیگر نوجوون ها به احساساتم توجه کمتری می کنم) من در جواب به اعتراف اون گفتم که این ها همش هوس های زودگذره و با دلیل و مدرک بهش ثابت کردم اما اون گفت که من رو تنها به خاطر تفکرم دوست داره و نه به خاطر چهره و مال و ثروت (که اون موقع ندیده بود و نمیدونست) و.......
تصمیم گرفتم ازش جدا بشم اما با توجه به اینکه اون اصلا مثل اکثر پسرا تو فاز دوست دختر و غیره نبود و همچنین به واسطه ی نوع برخوردش با دیگران میشد فهمید که تا به حال نه با دختری به طور جدی دوست شده و نه به واسطه ی موقعیت خانوادش می تونه دوست بشه (من این روز از خودش هم پرسیدم و در جواب فقط دوستی ۲ هفته ای اونم نه به طور جدی با دختر آمریکایی رو دریافت کردم)و همچنین به خاطر اینکه اولین فردی بود که بدون اینکه تفکرات و عقاید منو بدونه با من هم عقیده بود و تازه اهداف ایندمون هم نزدیک به هم بود تصمیم گرفتم تا بیشتر باهاش اشنا بشم و وقتی به خودم اومدم که دیدم از هم صحبتی باهاش لذت می برم و بدون اینکه بدونم بهش علاقه پیدا کردم.
خب حالا سوال من اینه: این دوستی که نه این رابطه ی ما درسته؟ بر اساس اونچه که من خوندم و فهمیدم این رابطه نمی تونه بر اساس کمبود ها و یا غیره باشه. چون نه من و نه اون کمبودی از هر لحاظ نداشتیم. بیکار هم نبودیم که با هم دوست بشیم و همچنین ادم این هم نبودیم که بخوایم بر اساس احساس حرفیو بزنیم و تصمیم بگیریم. چون نه تنها من بلکه اون هم عضو نوابغ شهر خودشون (تهران) بود پس بنابراین نه تنها وقت این کار رو نداشتیم بر اساس اطلاعات گستردمون دیدمون نسبت به هم سن های خودمون خیلی باز تر بود و صد در صد نسبت با اکثر هم سن هامون عاقلانه تر تصمیم میگیریم. پس عاقلانه همو انتخاب کردیم.
نکته: ما به خاطر اینکه من مشهد و اون تهران زندگی می کنه تا به حال از نزدیک همون ندیدیم و همچنین پدر من با این روابط مشکل خاصی نداره. (البته من چون هنوز از احساسم مطمئن نشدم فعلا به پدرم چیزی در این باره نگفتم)
حالا دوست دارم بدونم پایان و انتهای رابطه ی ما چی میشه؟ (با توجه به این که اهدافمون تقریبا نزدیک به همه) آیا این رابطه ی ما معقولانست؟ چطور می تونم شناختمو نسبت به اون پسر بیشتر کنم؟ (هر چند که از همه چیز اون مطلعم و تقریبا به طور کامل میشناسمش) و......؟!
با تشکر از شما عزیزانی که در حل شدن این مسئله منو همراهی می کنید.
«نامیرا»

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم.
از این که از شهر مقدس مشهد ما را همراهی میکنید خرسندیم.
دوست عزیز، بسیار خوشحالیم که از حضور نوجوانان، عاقل و فهیمی همچون شما بهره می بریم و البته هرچند جوانان و نوجوانان اینگونه در کشور ما کم نیستند اما وجود تک تک شما جای قدردانی دارد. یک نکته اولیه را بعنوان پیشفرض باید درنظر داشته باشید که به نظر ما رابطه دختر و پسر (زن و مرد) خارج از چارچوب اخلاق و شرع جدای از حکم شرعی آن، امری نادرست، بیهوده، در اکثر موارد مخرّب و گاهی جبران ناپذیر است. البته در هر قانونی استثنایی وجود دارد و ما بر سر استثنائات بحث نمیکنیم! بنابراین ما فرض را بر قصد ازدواج و زندگی مشترک میگذاریم (نه تفریح و خوشگذرانی موقت با جنس مخالف!)
هرچند به گفته خودتان هیچ انگیزه مادی و معنوی برای چنین ارتباطی نداشتید و به قولی نیازی در زندگی احساس نمیکردید، اما جالب است بدانید همین که چنین ارتباطی را پذیرفتید و وارد آن شدید نشان دهنده نیاز شما به آن است. ممکن است شما به لحاظ مادی هیچ کمبودی نداشته باشید (مگر افرادی که به دنبال رابطه با جنس مخالف یا ازدواج هستند نیاز مادی دارند؟؟)، ممکن است شما انسانی مغرور باشید (که البته این غرور میتواند در عین حال که مانع ارتباط شما با خیلی ها می شود، خودش نقطه ضعف یا شکست شما در برابر یک نفر باشد)، ممکن است شما در اطرافتان پسران زیادی باشند که اتفاقا هم وضع مادی و هم ظاهری خوبی دارند و هم تمایل زیادی به شما دارند (اما مگر این مسئله دلیل بر بی نیازی شما از داشتن یک همدم از جنس مخالف است؟) اتفاقا نیاز به وجود یک همدم خوب(با شرایط خاص و درست) چیزی است که با هیچ پول و سرمایه ای جبران نمی شود!
نکته مهم دیگر این که همه این مطالبی که شما عنوان کردید تا بیان کنید عشق شما موجّه و درست است! در واقع هیچکدام دلیل بر مدعای شما نیست! ممکن است علاقه شما از روی شهوت و هوا و هوس نباشد، ممکن است شما اطلاعات زیادی از طرف مقابل گرفته باشید، ممکن است شما فردی بسیار متفکر و عاقل باشید، اما این دلیل بر این نیست که شما در انتخاب خود اشتباه نکنید! اتفاقا انسانهای عاقل و اندیشمند، همواره از مشورت و نظر دیگران بهره می برند.
توصیه ما هم این است شما با توجه به اینکه شناخت اولیه نسبت به فردی دارید، درصورتی که او هم نسبت به شما متمایل است، به او پیشنهاد دهید تا برای ارتباط جدی، و وصلت همیشگی و در کنار هم بودن (یعنی ازدواج) گام اول را بردارد و از طریق خانواده به خواستگاری شما بیاید. شما هم بدون اینکه از پیش، پاسخ مثبت یا منفی به وی بدهید، جواب نهایی را مشروط به طی شدن روال معمول و البته تحقیقات و نظر خانواده بگذارید. مطمئن باشید هرچقدر هم که از نظر خودتان شناخت داشته باشید، با تحقیقات و بررسی بیشتر به نکاتی می رسید که تا به حال از آن بی اطلاع بوده اید.
ما هم برای شما آرزوی سلامتی و خوبشختی داریم.

خیلی دوستش داشتم و دارم اما دیگه دوستم نداره دارم میشکنم با یاد اودی خاطراتمون با چک کردن لست سینش دیدنش یهو تو خیابون خیلی دوستش دارم بخدا دلم به حال خودم میسوزه گناه دارم خب درست سنم کمه ۱۶ سالمه باشه اما خب من هیچکسی رو عین اون نمیبینم آره کور شدم اما اون تنها عشق منه و من از هر نظر منطقی بررسیش کردم نه تنها عاطفی اون معرکه من بود ... اما خیلی عوض شده خیلی میدونم به لج من با خیلیا دوست شد حتی الکی دوستشونم نداره ها اما خب مشکلاتی بینمون پیش اومد اما این تلافی سنگینی زیادی برامه ... خیلی غصه میخورم و نگران درسمم ۴ سال معدلم ۲۰ شد نمیخوام افت کنم کمکم کنید فراموشش کنم چون هیچ راهی برای برگشت رابطه نیست کمک کنید ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

سلام دوست عزیز. از حضور شما و اظهار نظرتون بسیار ممنونیم.
از قدیم گفته اند که "نابرده رنج گنج میسر نمی شود"... برای شما بهتر است در این زمینه صبر پیشنه کنید و اگر هم سختی و رنجی هست، تحمل کنید.
برای فراموشی اینگونه روابط راهکارهایی ارائه شده که در لینک زیر میتوانید آنها را ببینید. اما توجه داشته باشید به هیچ وجه برای رسیدن به یک موقعیت خوب، و فرار از یک رابطه غلط و اشتباه با جنس مخالف، دوباره وارد یک رابطه دیگر نشوید! چون این راه قطعا بیراهه است و مشکل شما را دو چندان خواهد کرد.
موفق باشید:
http://www.soalcity.ir/node/318
http://www.soalcity.ir/node/2335

سلام و خسته نباشید من ۱۵ساله هستم و عاشق یه دختر شدم و این رو کاملا میدونم از روی غریزه جنسی نیست لطفا بگویید چگونه میتوانم او را به خود جذب کنم با تشکر از جواب شما عزیزان

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان،
به شما پیشنهاد میکنیم به جای اینکه ، یا پیش از این که به دنبال پاسخ سوال خود باشید خودتان کمی بیاندیشید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
اول این که واقعا از کجا مطمئن هستید این علاقه ارتباطی به هوا و هوس و میل جنسی ندارد؟ دوم این که با توجه به سنّ پایین شما، چه برنامه روشنی برای زندگی مشترک خود دارید که میخواهید بر اساس آن اقدام کنید و انتظار دارید ما هم به شما کمک کنیم؟ منظور این است که در مورد تشکیل زندگی مشترک و لوازم آن (مانند شغل، مسکن، سایر امور) چه برنامه ریزی دقیقی دارید؟ سوال یا نکته آخر این که اگر حتی علاقه بسیار شدیدی هم به دختر خانمی داشته باشید، میدانید که این علاقه بصورت یکطرفه فایده ای ندارد، اکنون اگر راهی وجود داشته باشد که یک دختر خانم (مثلا ۱۳-۱۴ ساله) را نسبت به خود علاقمند کنید (که البته ممکن است اینطور نشود)، به نظر خودتان آیا ایشان با ازدواج با شما موافقت میکند؟ آیا شما شرایط حداقلی یک همسر مناسب را برای کسی که فکر میکنید دوستش دارید ، دارا هستید؟ به نظر شما دیگران هم با شما در این مسئله هم عقیده اند؟ در مورد خانواده ها چه فکری کرده اید؟ خانواده خودتان، خانواده دختر خانم، آیا موافق خواهند بود؟ قطعا اگر عشق واقعی وجود داشته باشد، نباید روابط مخفیانه و دور از اطلاع خانواده ها باشد، آیا در مورد شما اینگونه است؟
در نهایت به شما توصیه میکنیم به جای پرداختن و فکر کردن مدام به این مسئله بهتر است چند سالی صبر کنید و خود را به لحاظ، جسمی و روحی و اجتماعی و تحصیلی به حد مطلوبی برای تشکیل یک زندگی مستقل و مشترک برسانید. قطعا صحبت کردن مداوم با دوستان در این خصوص، فکر کردن زیاد به این مسئله، دیدن تصاویر تحریک آمیز و ... خلاصه هرچیزی که حس شما را در این مسئله بیدار و برانگیخته کند، در حال حاضر برای شما مناسب نیست و لازم است کمی به ذهن خود آرامش بدهید. از ورزشهایی که انرژی زیادتری میخواهد در کنار برنامه های اوقاع فراغت خود استفاده کنید.
موفق باشید.

سلام
من الان ١٦ ساله هستم و عاشق يه دختر از تو فاميل شدم،معدلم هميشه ٢٠ بوده و از لحاظ هيچ مشكلي ندارم،هيچ وقت نمازم ترك نميشه،خلاصه همه چي عاليه
ميخوام بدونم اشكال داره تا دو سه سال ديگه ك موقش بشه بهش بگم،يا اصلا بايد بيخيال بشم نميدونم چيكار ميترسم از ياد خدا غافل بشم
تورو خدا كمك كنيد تا حالا سه بار اين پيامو فرستادم ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
همانطور که پیشتر هم عرض شد، اگر گمان میکنید شرایط مختلف برای ازدواج یا حداقل عقد را دارید، اقدام کنید! آن هم از طریق خانواده و نه مستقلا و مخفیانه! البته خیلی بعید به نظر می رسد که شما در این سن و سال آمادگی کامل داشته باشید و حتی اگر شما هم آمادگی از همه لحاظ داشته باشید خیلی بعید است خانواده ای دختر کوچک خود را به نوجوانی ۱۶ ساله بدهد!
با این اوصاف، یعنی اگر شما هم مانند ما گمان میکنید که چنین وصلتی ممکن نیست، بهتر است به آن دل نبندید! قطعا دل بستن شما و درگیری فکر و ذهن و قلب شما با این مسئله بیشتر از همه خود شما را آزار خواهد داد. در نهایت هم اگر دختر مورد نظر شما ، به هر دلیلی خودش بخواهد یا خانواده اش بخواهند که سرنوشتی دیگر داشته باشد، این شما هستید که اذیت می شوید.
موفق باشید.

من اصلا کاری به عشق شما ندارم و اون رو غلط یا صحیح نمیدونم اما بهتره بهت یادآوری کنم (به این دلیل میگم یادآوری چون میدونم درکت بالاست و خودت بهش پی بردی) باید فشار های جنسی و تمایل به جنس مخالف رو از عشقت کم کنی یعنی جدا کنی چون آگه این کارو نکنی ، یه موقع به عشقت هم نرسی خدا نکرده یه سری مشکلات جنسی برات به وجود میاد که یه فرد متفاوت ازت میسازه که دلایلش تمایل نداشتن به جنس مخالف ، همجنسگرایی و خاطره ی بد از عشق خواهد بود

سلام.من پسری ۱۷ ساله هستم و حدود سه سال هست که عاشق دختری تو فامیل خودمون هستم که تقریبا فامیل دور هست(دختر دایی مامانم) و شش ماه از من کوچیک تره و اونم یازدهم هست.در طی این سه سال اون فقط امسال و اونم شش ماه تقریبا با من چت کرد و من بهش گفتم که عاشقشم و خیلی دوسش دارم ولی اولش اون بهم گفت هیچ علاقه ای به من نداره(هیچ شناختی به من نداشت و سالی یک بار همدیگرو می دیدیم) فکر می کرد من پررو هستم که همون اول آشنایی بهش گفتم که دوسش دارم.بعدا نمیدونم چی شد (فکر کنم شناختش نسبت به من بیشتر شد)گفت که منو خیلی دوست داره و منو خیلی می خواد حتی ازش پرسیدم که در آینده باهام ازدواج می کنی گفت آره.ولی گفت آینده مشخص نیست و نمی تونم ازدواج رو تضمین بدم،من هر وقت ازش می پرسم که عاشقم هستی میگه نمیدونم ولی خیلی دوست دارم.من درسم خیلی خوبه و رتبه ۱۰۰۰ قلم چی تجربی بودم(پایه یازدهم هستم) ولی الان خیلی افت کردم.اون خیلی خوشگل هست و یکی از دلایل عاشقیم هم همینه ولی در طی این سال ها هنوز هم برام خوشگله.من با افت تحصیلی مواجه شدم ولی نمی تونم اونم فراموشش کنم.من بهش قول پزشکی هم دادم لطفا بهم بگید چیکار کنم؟ (باید اضافه کنم که مادرم هم از دختر داییش(که عاشقشم زیاد خوشش نمیاد)

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
اولا در انتهای مطالب خود، سوال کردید که "چکار کنم؟" در حالیکه مشخص نکردید در چه موردی مقصود شماست! در خصوص ارتباط با دختر خانم؟، در مورد انتخاب این مورد بخصوص؟، در مورد متقاعد کردن مادرتان؟ در مورد ازدواج؟ در مورد فراموش کردن ایشان؟ در مورد افت تحصیلی؟ و یا موارد دیگر؟
ثانیا، پس از اینکه دقیقا سوال خود را به صورت مشخص (و با جزئی کردن محدوده آن) بیان کردید، بدانید که در یک راهنمایی و به عبارتی پرسش و پاسخ غیر حضوری نمیتوان توضیح و تفصیل زیادی داد و صرفا به بیان کلیات اکتفا میشود، چون امکان مکالمه دوطرفه و سوال کارشناس از شما وجود ندارد.
چند نکته در مورد شما و وضعیت شما وجود دارد.
یکی این که به نظر می رسد هنوز به سنّی نرسیده باشید که واقعا بخواهید ازدواج کنید و این عشق و عاشقی هم صرفا برای گذران وقت است. البته اگر واقعیت غیر از این است بهتر است به صورت جدی و از طریق خانواده نسبت به اعلام علاقه خود و یا خواستگاری اقدام کنید.
نکته دیگر این که از صحبتهای شما چنین بر می آید که دختر خانم مورد نظر شما، به اندازه شما مایل و شائق به این وصلت (و حتی این ارتباط) نیستند.
نکته سوم این که شما هم بخش زیادی از علاقه خود را مربوط به ظاهر و زیبایی ایشان دانستید که این هم (جدای از اینکه حتما ملاک مهمی است اما) ملاک مطمئن و پایداری نیست و نخواهد بود.
نکته بعد این که شما خودتان به وضوح متوجه اثرات منفی این مسئله بر تحصیل خودتان شده اید و میدانید که انرژی روانی زیادی از شما و بخصوص از دخترخانم خواهد گرفت.
در نهایت خلاصه حرف این که اگر قصد شما ازدواج است، فقط از طریق خانواده تان مسیر را دنبال کنید.، و اگر قصد شما چیز دیگری است، خود دانید.
و اگر میخواهید ایشان را فراموش کنید (که البته کار بسیار سخت و دشواری است اما شدنی است) بهتر است به مطالب مربوط به این موضوع (مانند http://www.soalcity.ir/node/318) ، ازجمله راهکارهای ارائیه شده در ایتدای همین صفحه مراجعه کنید.
موفق باشید.

پسری ۱۵ ساله هستم عاشق دختری ۲۴ ساله شدم شیفتش شدم چیکار کنم کمک کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
سعی کنید فراموشش کنید.
مطالب پست اصلی همین صفحه رو مطالعه کنید. مطالب لینک های زیر رو هم ببینید:
http://www.soalcity.ir/node/1700
موفق باشید

سلام من دختری ۱۶ساله دارم متاسفانه از طریق دنیای مجازی عاشق پسری دانشجوکه ۳سال از خودش بزرگتر ه شده اون پسرهم میدونم اصلا به دخترمن وابسته نیست ومن باهاش صحبت کردم اقرار کردکه دختر من هنوز بچه است وفکر نمیکرده یه چندمدت چت کردن باعث بشه دختر من تا این حد وابسته به اون بشه دخترم افسرده شد پیش مشاوره وروانشناس بردمش یکمی خوب شده بود که دوستاش شیطنت کردن و کاری کردن که باعث بشه به اون پسره تلفنی صحبت کنه ودوباره مشکلات شروع شد به روانشناس گفتم یه دارو بهش بده اهفته بعد من خونه نبودم خودکشی کرده بود وقتی به خونه اومدم سریع بردم بیمارستان گفتن چون تعدادش کم بوده شتشو نمیخواد فقط سرم بهش زدن بعدش خودش گفت بحاطر این قرصه بوده که دکتر بهش داده حال خودش رو نفهمیده البته تاحدودی قبول دارم بعد من تصمیم گرفتم با این پسره امروز درحضور خودم قرار بزاره خیلی با هم صحبت کردیم به نتایجی رسیدیم ولی نمیدونم چی پیش بیاد نمیدونم بهش باید چحور برخورد کنم که افسرده نشه البته از نظر زیبایی چیزی کم نداره هرجا بریم از زیباییش تعریف میکنن همه دوستش داره منم که خیلی باهاش صمیمی هستم با هر مشاور ی صحبت کردم میگه دختر عاقلی هست نمره اول کلاس هم هست جای نگرانی نیست ولی من همیشه نگرانشم شما بگین چکارکنم که مهر این پسر از دلش بیرون بره حتی اون بهش یکبارگفته نامزد دارم بعضی وفتها که تلفنی صحبت میکنه میگه سرم داد میزنه دعواشون میشه تا چند روز قهر میکنه ولی باز به سمتش میره خود پسره بمن گفت من خیلی خودم رو بد جلوه دادم ولی متاسفانه دختر شما قبول نمیکنه البته تاحالا فقط حضوری یکبارهمدیگه اونم درحضور خودم دیدند یکبار هم بطور اتفاقی همدیگه رو توی خیابون دیدند ولی نمیدونم دلیل اینهمه وابستگی چیست ومن چه برخوردی با اون داشته باشم ممنون میشم راهنمایی کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
با توجه به اینکه مشکل شما در مرحله جدی تری دنبال می شود و به مشاور و روانشناس مراجعه دارید، طبیعتا ارائه راهکار و راهنمایی از سوی ما بی معنی خواهد بود، چراکه کار راهنمایی و راهکاردادن در مراحل اولیه و خفیف مشکلات است. اما به هر صورت شما را به چند نکته توجه می دهیم:
اول این که همانطور که خودتان هم میدانید توصیه متخصصان و کارشناسان آن است که از ابتدای دوران نوجوانی و حتی کودکی (و نه به یکباره پس از پدید آمدن مشکل) فضای خانه و خانواده و روابط بین اعضای خانواده را طوری طرح ریزی کنید که اولین و بهترین مأوا و پناه فرزندتان شما و خانواده باشد، و با اندک ابراز محبت (که اکثرا هم دروغین هستند) دلش به سمت دیگری نرود!
نکته دوم این که با توجه به اقدام به خودکشی فرزندتان، حتما به یک مشاور بصورت مستمر و حضوری مراجعه داشته باشید!
نکته سوم این که به هیچ وجه ممکن نیست (یا خیلی خیلی دشوار خواهد بود) زمانی که تماس و ارتباط بین دختر و پسر برقرار است، بتوانید مانع وابستگی آنها شوید و بدتر از همه اینکه وابستگی شکل گرفته باشد و بخواهید آن را از بین ببرید! پس اولین گام، قطع ارتباط است.
نکته چهارم، اگر به راستی فرزند شما عاقل است باید بتوانید با صحبت و دلیل تا حدی او را مجاب به قطع این ارتباط کنید. البته اعتبار و اعتماد نسبت به گوینده این توصیه ها بسیار مهم است، پس اگر شما و حرف شما برای دخترتان معتبر است، خودتان سعی کنید وگرنه هر فردی که بیشترین اعتماد و اعتبار را نزد دخترتان دارد این وظیفه را به عهده بگیرد! (ضمنا حتما متوجه شده اید که در حال حاضر نمیتوانید از طریق زور و فشار دلبستگی را قطع کنید).
نکته پنجم، اگر پسر هم بسیار مشتاق به این ارتباط هست، میتوانید به صورت کاملا جدی به دخترتان و آقاپسر بگویید که موافقت میکنید با این ارتباط به شرط این که هدفشان ازدواج باشد و به صورت جدی از طریق خانواده اقدام کند، وگرنه به هیچ وجه اجازه حتی ارتباط هم نخواهید داد. قطعا وقتی ایشان قرار باشد از طریق خانواده خود اقدام کند، بسیاری از مسائلی که شما الان در صدد حل آن هستید، خودبخود حل خواهد شد.
نکته ششم، اگر تا کنون فضای خانه و خانواده خیلی محبت آمیز و گرم نبوده حداقل از این به بعد سعی کنید این زمینه را فراهم کنید. برنامه ریزی هایی داشته باشید تا اوقات بیشتری را در کنار هم باشید (چه بیرون ، چه تفریح، چه مسافرت، چه منزل، چه مهمانی و یا غیره) و جهت دهی کلی برنامه ها هم طوری باشد که موافق با سلیقه دخترتان است. در نهایت هدف آن است که بیشترین لذت را در کنار شما و خانواده ببرد.
و نکته هفتم این که حتما در تمام این مسیر، نیازمند همفکری و همراهی همسرتان هستید، به هیچ وجه پنهان از او این راه را طی نکنید.
موفق باشید

سلام ممنون از پاسخگویی شما چند نکته شاید در صبحتهای قبلیم مبهم بود بنابراین تصمیم گرفتم مجدد بنویسم یکی اینکه من رابطه خوبی با دخترم دارم اما بنا به دلایلی شاید خودش از کودکی حساس بوده منهم به او اختیار بیشتری داده ام و متاسفانه با وجود یکی دوتا از دوستاش که رفتارشون بزرگتر از سن واقعیشون بود در مدرسه صمیمی بود مثلا ۹ساله بودند اما رفتارشان اندازه یه دختر ۱۷ ساله بود بهش تذکر میدادم اما قبول نمیکرد وباخاطر حساس وزود رنج بودنش من خیلی بهش سخت نمیگرفتم الانم رابطه خوبی با اون دارم جوری که همش میگه مامان دوستام حسرت منو میخوردن هر صحبتی میکنم میگن حتما به مامانت هم گفتی سوم اینکه از مشاورهها متنفر هست ودیگه حاضر نیست به مشاوره بیاد ونکگته چارم اینکه من اگه بخوام بگم کلا قطع رابطه کنه افسرده نمیشه البته خیلی باهاش صحبت کردم

تصویر مشاور شهر سوال

سلام مجدد. سرکار خانم، نکاتی که عرض شد در حد یک پرسش و پاسخ کتبی بود و در صورت لزوم بایستی ارتباط مداوم با یک مشاور داشته باشید.
اکنون مجددا به نکات ششم و هفتم تأکید می شود. دقیقا نمیتوانیم بگوییم پس از قطع رابطه افسردگی ایجاد می شود یا خیر، اما قطعا قطع یک وابستگی بدون عوارض نخواهد بود. مطمئنا همکاری همسر شما و این که زمان بیشتری را بصورت خانوادگی و یا حتی جداجدا (شما و دختر خانم، پدر و دختر) با هم سپری نمایید، خیلی تأثیرگذار خواهد بود.
موفق باشید.

سلام من یک پسر۱۷ساله ام
من عاشق یه دختر خانمی شدم از طریق تلگرام
و کمبود محبت آنچنان زیادی ندارم و اصلا هم برای غریزه جنسی نیست و اصلا دوست ندارم این کار رو من فقط دنبال دوست بودن هستم چون معتقدم آدم تنها کامل نیست آدما باید جفت بشن تا کامل بشوند
من می‌خوام فعلا دوست باشم تا بتونم از لحاظ پولی و تحصیلی پیشرفت کنم و بعد در موقعیت مناسب برم برای ازدواج
آیا کار من اشتباهه ؟من باید چیکار کنم خیلی دوسش دارم
همش تو فکرشم من
لطفا کمک کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
به متن اصلی بالای صفحه مراجعه کنید.
موفق باشید.

سلام من ۱۵ سال دارم بنده عاشق یک دختر در فضای مجازی و واقعی شدم خیلی شدید ۲ سال پیش موقعی که ۱۳ ساله بودم با این دختر رابطه بستم و بسیار وابسطه شدم میدونم کاملا اشتباس من فرد عاقلی هستم یعنی واقع گرا هستم این دختر ۱ سال از خودم بزرگتره و خودم باهاش بهم زدم ولی بعدش بسیار افسرده و خیلی تو فکر این دخترم و هرکاری کردم اصلا فراموش نمیشه چند بارم به دختره گفتم برگرد من دوست دارم و... ولی دختره سر لجبازی بر نگشت و حتی یک رابطه جدیدم اغاز کرده که باعث شد بیشتر رو مخ من بره من فقط میخوام بدونم بنظر شما من میتونم دوباره عاشق بشم من فقط نگران ایندمم که دیگه نتونم عاشق شم و این دختره همش تو ذهنم بمونه و بنظرتون تا ۲ سال دیگه این دختر فراموش میشه الان ۹ ماه گذششته ولی هنوز فراموش نشده لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
دوست نوجوان، به شما توصیه میکنیم حتما متن اصلی بالای صفحه را مطالعه بفرمایید.
در خصوص مسئله ای که مطرح کردید ذکر چند نکته باید ذکر کنیم. اولا این گونه دلبستگی ها در دوران نوجوانی به وفور پیش می آید و به صورت معمول پس از گذشت چند سال به دلایل مختلف (تغییر شرایط زندگی، تغییر جغرافیایی، تغییر محیط، رشد سنی، حضور افراد جدید در پیرامون فرد و غیره و غیره) از بین میرود یا فراموش می شود و یا کنار گذاشته می شود. بنابراین نمیتوانیم این وابستگی را نوعی احساس با ثبات بدانیم. اما این که پیش بینی کنیم تا دو سال دیگر این دختر فراموش می شود یا خیر، واقعا بستگی به عوامل مختلفی دارد. اگر اراده قوی داشته باشید و از تکنیک های مربوطه (http://www.soalcity.ir/node/318) استفاده کنید احتمال حل شدن این مشکل بسیار زیاد خواهد بود. برای شما آرزوی موفقیت داریم.

سلام.من یک نوجوون ۱۶ساله ام.همونطور که بالا در جواب به یکی از دوستان گفتید من خدا رو شکر اونقدر به اقتدار فکری ذهنی رسیدم که از عشقای غریزی دوری کنم.من وقتی ۸سالم بود خیلی خیلی زود ...عاشق شدم...عاشق یه دختر زیبا.الان ۶سال میگذره و من هر سال در یک روزی به این دختر فکر میکنم.هروقتم میبینمش افسردگی میگیرم چون تا مدت ها نخواهم تونست که بهش ابراز عشقمو بکنم.بهم بگین چطور عشقه عمیقی مثه اینو از ذهنم ببرم؟ با تشکر

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
ما هم خرسندیم که شما به لطف خدا توانستید تا این زمان خود را از خطرات روابط جنسی حفظ کنید. در مورد عشق و علاقه ای که فرمودید سالهاست گرفتارش شدید، البته نمیتوانیم با این دو خط قضاوت کنیم. اما لازم است بدانید که به هر حال هر کسی در دوران نوجوانی یا حتی کودکی ممکن است فردی را در فکر و ذهنش دوست داشته باشد و سالها این عشق بچه گانه در وجودش باشد و رشد کند. در بزرگسالی هم ممکن است این عشق به وصال منتهی شود و البته ممکن هم هست که نشود! چنین علاقه ای را تا زمانی که منجر به رفتار نامناسب و نادرستی نشود، نمیتوانیم تقبیح کنیم. بنابراین اولین سوال از شما این است که چرا میخواهید این عشق را از بین ببرید؟ به ویژه اکنون که کم کم به سنین جوانی می رسید و کم کم میتوانید جدی به مسئله عشق و ازدواج فکر کنید. به نظر می رسد با درمیان گذاشتن این علاقه پاک با خانواده خودتان، حداقل میتوانید تلاش خود را در اعلام آن انجام دهید، فارغ از این که نتیجه آن چه باشد. اما نکته دوم این که شما به هر دلیلی اصرار دارید این مسئله را از ذهن خودتان پاک کنید؛ طبیعتا چنین چیزی بسیار دشوار خواهد بود. محبت و علاقه ای که سالیان سال در دل شما رشد کرده و ریشه دوانیده به سادگی از بین نمی رود. البته میتوانید تا حدی آن را کاهش دهید و تا حدی هم با آن کنار بیایید.
مطالب لینک های زیر میتواند به شما کمک کند:
http://www.soalcity.ir/node/2657
http://www.soalcity.ir/node/318
http://www.soalcity.ir/node/2685

موفق باشید.

من دختری ۱۵ ساله ام و یه بار به خاطر کمبود محبت و نداشتن پدر با یه پسری دوست شدم ک اون پسر چنان ضربه ای بهم زد ک ۶ ماه تمام زیر نظر یه روانپزشک بودم و همه تو فامیل فک میکردن من دیوونم و کلی مسخرم میکردن قبل از اون اتفاق دختر اروم و شادابی بودم ولی بعدش با رفتار مامانم و خوانوادم خیییلی بدتر از قبل شدم و خوب شدنم نزدیک ۱سال و نیم طول کشید بماند ک چند ها بار هم خودکشی کردم ولی الان مثلا همه دوستام بلا استثنا دوست پسر دارن و خب راستش منم دلم میخواد داشته باشم ک حداقل فشار های زندگیو نخوام تنهایی تحمل کنم و یکی باشه هم کمکم کنه و هم جای پشتیبانیه بابامو واسم پر کنه من هیچ وقت یه پشتیبان و یه کسیو نداشتم ک بهش تکیه کنم و ازم حمایت کنه و به خاطر همین دوست دارم دوس پسر داشته باشم ولییی از مامانم بشدت میترسم و هم اینکه از این میترسم ک این پسر جدیده هم بخواد دوباره بهم ضربه بزنه و دوباره اتفاقات قبل برام تکرار بشه

میشه یه راه حلی بهم بگید؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست عزیز، این کار شما راه حل مشکلات شما نیست و نخواهد بود، چه این که شما یک بار این راه را رفته اید و تجربه تلخی هم در این خصوص دارید. این کار شما دقیقا مانند کسانی است که سیگار میکشند و دلیلشان هم فرار از مشکلات و دغدغه های فکری است. این که بقیه دوست پسر دارند پس من هم باید داشته باشم، هم دلیل مناسب و منطقی نیست! به ویژه برای شما که یک بار تجربه داشتید. این را بدانید که کلید حل مشکل تنهایی و رنج زندگی و غیره و غیره در بازگشت شما به قلب خانواده است.
البته ما از وضعیت زندگی شما اطلاعی نداریم و طبیعتا ارائه راهکار مناسب متناسب با اطلاعات ما از شما خواهد بود. به همین منظور توصیه میکنم با یک مشاور حتما به صورت حضوری مشورت کنید و یا از طریق مشاوره تلفنی راهنمایی های مربوطه را دریافت کنید (تلفن ۰۹۶۴۰۰).
مطمئن باشید هیچ دوستی دلسوز تر از خانواده شما برای شما نیست و نخواهد بود، همانطور که قبلا هم دیدید. در کنار بهبود رابطه با خانواده (مادر، پدر، برادر یا خواهر و سایرین) لازم است نسبت به رابطه خودتان با خالق هستی هم تجدید نظر کنید. شک نکنید که رابطه خوب شما با خدای مهربان میتواند بهبودبخش رابطه شما با ادمهای اطراف شما باشد.
آرزوی ما آرامش شماست. موفق باشید.

سلام من یک دختر۱۵ ساله هستم و در راه مدرسه پسر هست ک ۲ساله همیشه با من میاد و راهمون یکیه .........و توی اتوبوس هم همیشه خیره میشه بهم ....ی مدت با اون اتوبوسی ک اون فرد توش بود نرفتم تا کمتر منو ببینه .....ولی چند ایستگاه بعد پیاده شد و با من اومد .....میخاستم بدونم چکار میتونم انجام بدم چون میترسم دردسری واسم درست کنه....ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان.
طبعا دو کار در این خصوص لازم است تا انجام دهید تا از آسیب های احتمالی و دردسرهای بعدی جلوگیری شود. اول و مهمترین کار این که به معنای کامل نسبت به ایشان بی تفاوت باشید و اهمیتی ندهید (این بدان معناست که شما متقابلا به ایشان نگاه نکنید و خیره نشوید و تا حد ممکن بی توجه باشید). دوم این که اگر احساس کردید واقعا میتواند این مسئله دردسرساز باشد با خانواده خود درمیان بگذارید.
موفق باشید

سلام,۱۷سال سن دارم و به زودی ۱۸ساله میشم عاشق و دلباخته دختری ۱۴ساله که سه سال ازم کوچیکتره شدم ولی با این حال قصد و نیت اینکه با اون ازدواج کنم رو ندارم فقط میخام شناخت و آشناییمون نسبت به هم دیگه بیشتر بشه و بخاطر ارتباطی که با هم داریم هر روز بیشتر از دیروز شیفتش میشم انقدر که تمام فکرم سمت اونه چند دفعه هم تمام تلاشمو کردم که یه مدتی با هم ارتباط برفرار نکنیم ولی همچین چیزی امکان نداشته...این قضیه ای که میگم مربوط به کمتر از یکسال میشه )هول و هوش۹(ماه اگه راه حلی هست ممنون میشم برام ذکر کنید ممنونم

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، همانطور که در متن ابتدای همین صفحه هم مطرح شده، بهتر است چند سالی صبر کنید. نه برای شما و نه بخصوص برای دختر خانمی که در نظر دارید، سن مناسبی جهت ازدواج و ورود به مسائل مربوط به آن است. البته اگر صرفا هدف شما خوشگذرانی و تفریح باشد، مسلّما ما چنین توصیه ای نمیکنیم ، به جهت گناه آلود بودن این رابطه و نیز آسیبهایی که چنین روابطی در آینده بخصوص دختران وارد خواهد نمود.
بهتر است برای سرگرمی و گذراندن اوقات، به تفریحات سالم و هیجان انگیز دیگری بپردازید.
موفق باشید

من متولد ۸۱ هستم و عاشق یک دختری شدم که متولد ۷۹ هست در ضمن من ادم حوس رانی نیستم که بگن به خاطر روابط جنسی عاشقش شدم من این دختر رو تو شمال در عروسی برادر دامادمون دیدم که سه روز با خانواده تو یه خونه بودیم یه اصلا هم حرف نزدیم باهم و من مخفیانه نگاهش میکردم که فکر کنم اونم همینجوری بود این هم بگم که ایشون توی شهر دیگه زندگی میکنن و دسترسی به هم جز انیستا نداریم و خجالت میکشم که این موضوع رو با خانواده در میان بزارم لطفا کمکم کنید واقعا دارم افسرده میشم و تمرکزم رو درس کم شده

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
دوست نوجوان! خودتان هم میدانید که شما در سنین نوجوانی هستید و زمینه ازدواج برای شما از هیچ جهت فراهم نیست. البته از سویی باید درنظر داشت که سنین نوجوانی، شروع اولین تجربه های احساسا و وابستگی های عاطفی است. بنابراین باید توجه داشته باشید که هم چنین احساسات عاطفی برای شما عجیب نیست و هم لازم است خود را در مقابل این گونه احساسات و موقعیت ها رها نکنید. بهتر است به جای فکر کردن و مرور کردن شبانه روزی خاطرات و تصاویر ذهنی این موقعیت، زمان معمول خود را با سایر فعالیت های مفید پر کنید. فعالیت های تفریحی و ورزشی و به ویژه حضور در جمع های خانوادگی بسیار زیاد به شما کمک خواهد کرد. البته شاید امری محال باشد که بخواهیم شما هیچگاه به فرد مورد علاقه تان فکر نکنید! اما میتوانید اولا میزان این مشغولیت ذهنی را از نظر زمانی کاهش دهید و ثانیا میتوانید با تقویت اراده خود، حتی زمانهایی هم که اینگونه احساسات و افکار به سمت شما هجوم می آورد، در مقابل آنها مقاومت کنید.
موفق باشید

با سلام خدمت شما
پسری شانزده ساله هستم و عاشق دختر عموم که سه سال از من کوچکتره شدم،ایشون هم غیر مستقیم به من رسوندن ک من رو دوست دارن ،خوشبختانه موقعیت درسی و دینی بسیار عالی هم دارم و پدر و مادرم خیلی روم حساب میکنن و خیلی با پدر و مادرم راحتم و از همه چی من خبر دارن ،قبلا هم با مادرم صحبت کردم و اون به من گفت شاید به درس و نمازت آسیب بزنه ،دو سال دیگه هم کنکور دارم،میخواستم بدونم با همه این توضیحاتی که دادید و اشکالی داره تا دو یا سه سال دیگه که من کنکور بدم و انشاالله رشته ی خوبی قبول بشم به ایشون فکرکنم تو فکر ایندم با ایشون باشم؟(آخه باعث میشه خیلی متعهد بشم و هم بهتر درس بخونم و هم بهتر اعمال دینی رو انجام بدم،قابل ذکر هستش ک بگم فکر کردن به عشق ایشون باعث میشه حتی فکر گناه هم به سرم نزنه)در ضمن این رو هم بگم تا اون موقع هیچ رابطه خاصی با ایشون برقرار نمیکنم و این نکته رو هم بگم ک با توجه به شناختی ک از ایشون و عموم و زن عموم دارم فکر میکنم ،پتانسیل ازدواج من و ایشون بسیار بالاست به دو‌ دلیل:یکی اینکه پدر ایشون با ازدواجشون تو سن زیر بیست سال مشکلی ندارن و خواهرشون در سن هفده سالگی ازدواج کردن و دوم اینکه یکبار ک رفته بودیم خونه عموم و بحث روی من کشیده شد بابام گفت میخوام ک پسرم با یکی از فامیلای نزدیک ازدواج کنه ( تو فامیل ما فقط من و ایشون هم سن هستیم) این رو هم‌‌ بگم من کاملا قدرت مدیریت درس خواندن‌ و تهذیب و این موضوع رو دارم

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، خوشحاليم که مخاطب ما هستيد. اميدواريم که راهنماي خوبي براي شما در اين موضوع باشيم. همانطور که به درستي مي دانيد شما فاصله زيادي تا ازدواج داريد. الان به اين دختر علاقه داريد ولکن تا سالهاي آينده ممکن است تغييرات زيادي در شما و ويژگي هاي شما و سلايق و تمايلات شما بوجود ايد يا در آن دختر تغيير بوجود آيد. شما وقتي دائما به او فکر مي کنيد اين علاقه بيشتر مي شود.
شايد الان اين احساس و فکر کردن به او برايتان جذاب باشد ولي رفته رفته اين علاقه بيشتر مي شود و ديگر فکر کردن به تنهايي شما را ارضا نمي کند و دوري او و بي خبري از او و نبودن او در کنارتان اذيت تان مي کند. ديگر تمرکز نخواهيد داشت، ديگر نمي توانيد درس بخوانيد و حتي حال نماز خواندن نخواهيد داشت و مثل افراد افسرده رمقي براي زندگي نخواهيد داشت.
توصيه ما اين است که فعلا او را فراموش کنيد. در آينده شما فرصت براي ازدواج با او يا هر دختر ديگري داريد. اگر به او فکر نکنيد اين علاقه کمتر و کمتر مي شود و مي توانيد بصورت عاقلانه تصميم بگيريد. اگر دائما به او فکر کنيد شب و روز و خورد و خوراک تان بخاطر عشق برهم خواهد ريخت. بنابراين بهتر است به او فکر نکنيد.

اگه میشه یکم سریع تر پاسخ بدید

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام. وقت بخیر
حجم سوالات مخصوصا در بخش مشاوره زیاد است و ناچارا پاسخگویی با تاخیر انجام می شود.
از این بابت از شما عذرخواهیم.

سلام من ۱۳سالمه و عاشق دختر فامیل شدم من در یکی از شهر های استان فارس هستم
او در تهران زندگی می کند من کلاس هفتم هستم و او هم هفتم هست البته چند ماهی به نضر میرسه بزرگ باشم
من قصدم ازدواج الان نیست من می خواهم درس بخوانم و در سن ۲۴سالگی ازدواج کنم
من درس خیلی خوب هست به رشته علوم تجربی علاقه مند هستم من قصد دارم بعد از گرفتن دیپلبم نامزد کنم من قصد دارم در سن ۱۸-۱۹سالگی به عموم بگم تا با آن ها در مورد علاقه من به عشقم با خبر شوند . پدر من چون تصادف کرده عصبی هست برای همین پدرم نمی توان پا قدم شود . آیاد این تصمیم های من برای آینده خوب هستند؟
ناگفته نباشد که من بسیار پسری خوب هستم و اصلا حس شهوت ندارم و تا الان نگاه بدی به کسی نداشته ام با تشکر

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام. خوشحاليم که مخاطب ما هستيد. اميدواريم که راهنماي خوبي براي شما در اين موضوع باشيم. همانطور که به درستي مي دانيد شما فاصله زيادي تا ازدواج داريد. فاصله بيش از ده سال چيزي نيست که آن را ناديده گرفت. الان به اين دختر علاقه داريد ولکن تا ده سال آينده ممکن است تغييرات زيادي در شما و ويژگي هاي شما و سلايق و تمايلات شما بوجود ايد يا در آن دختر تغيير بوجود آيد. شما وقتي دائما به او فکر مي کنيد اين علاقه بيشتر مي شود.
ولکن معلوم نيست نهايتا به او برسيد پس ممکن است بعد از سالها صدمه عاطفي سنگيني به شما وارد آيد. توصيه ما اين است که فعلا او را فراموش کنيد. در آينده شما فرصت براي ازدواج با او يا هر دختر ديگري داريد. اگر به او فکر نکنيد اين علاقه کمتر و کمتر مي شود و مي توانيد بصورت عاقلانه تصميم بگيريد. اگر دائما به او فکر کنيد شب و روز و خورد و خوراک تان بخاطر عشق برهم خواهد ريخت. بنابراين بهتر است به او فکر نکنيد.

سلام من ۱۴ سالمه یه ماه پیش رفته بودم دکتر یه کارمند حواسم بود هی نگام می کرد برام مهم نبود ولی بعد مجبور بودم برای یه مدت متوالی برگردم همون جا اون همون جوری نگام میکرد ولی سنش از من بیشتره بعد چند باری دیدم وقتی منو میبینه کارهای عجیبی مثل دست پاچه شدن انجام میده همیشه یه جوری نگام میکنه منم از نادونی فکر کردم شاید به من حسی داشته باشه به همین دلیل من الان همش تو فکرشم و نمی تونم از فکرش خلاص بشم به خدا قسم بدترین لحظات زندگی نوجونی هستش تورو خدا بگید چیکار کنم می ترسم بهش حسی پیدا کرده باش والان امتحانات نزدیکه خواهش میکنم زود جواب بدید

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه تشکر مي کنيد. گفتيد که او رفتارهاي خاصي داشته و رفتارهايش طبيعي نبوده است. ولکن اين رفتارها لزوما به معني علاقه يا قصد ازدواج نيست. ممکن است او قصد بدي در سر داشته باشد، ممکن است او همسر و فرزند داشته باشد يا هزار احتمال ديگر. اشتباه شما اين بود که ذهن تان را درگير او کرديد.
اگر بخواهيد و به توصيه هايي که در ادامه مي آيد عمل کنيد مي توانيد او را فراموش کنيد و زندگي عادي گذشته را در پيش گيريد. ما در ادامه راهکارهايي را يادآور مي شويم که با عمل جدي به آنها او را فراموش کنيد:‌
۱. اولين کاري که بايد بکنيد در يک لحظه تصميم بگيريد که براي هميشه او را از ذهن تان خط بزنيد.
۲. به خود بگوييد که او به من علاقه ندارد، او ممکن است افکار بدي در ذهن داشته باشد. من نبايد به او فکر کنم.
۳. به خودتان تلقين كنيد كه «من مي‌توانم راهي را كه انتخاب كرده‌ام بپيمايم».
۴. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به ياد او مشغول شده است، به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد.
۵. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس کم کنيد به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۶. از فكر كردن به او جدا بپرهيزيد و هر چيزي كه او را به ياد شما مي‌اندازد، از خود دور كنيد. تا حد امكان به او فكر و خيال¬بافي ¬نكنيد. هر گاه افكار مربوط به ايشان به ذهنتان خطور كرد، حواستان را پرت كنيد و به چيز ديگري فكر كنيد؛ يا به كار ديگري مشغول شويد و يا مكانتان را ترك كنيد؛ مثلا به ميان جمع خانواده برويد و با آنان مشغول گفتگو شويد تا اين افكار از ذهنتان خارج شوند.
۷. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد، به سراغ آن‏ها برويد و درباره‏ آن‏ها فكر كنيد.
۸. تا آنجا که امکان دارد کمتر در تنهايي قرار بگيريد زيرا هنگام تنهايي آن فرد بيشتر در ذهن شما مجسم مي شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول مي کند.
۹. براي شبانه روز خود برنامه دقيق و مشخصي داشته باشيد. از بيكاري اجتناب كنيد و اوقات خود را بيهوده نگذرانيد.
۱۰. روابط عاطفي خود را با خانواده و دوستان تان بيشتر كنيد و سعي كنيد تمام محبتتان را نثار آنها كنيد.

با سلام پسری هستم۱۷ساله و مذهبی من اصلا تو فکر عشق و عاشقی هم نبودم که به طرزی حیرت اور و خیلی اطفاقی و به سختی با یک دختر پاکدامن آشنا شدم و مدت کوتاهی فقط از طریق گوشی شرایط را برای همدیگر بیان میکردیم. وبنده شغلم هم معلوم شده و طلبه هستم و سربازی هم نزدیک شهر خودمان می افتم. و ما تمام شرایط همدیگر رو قبول کرده بودیم در حدی که حتی من برنامه ریزی هم کرده بودم.
ما از روی عشق و علاقه همدیگر رو میخوام و حتی نمیتونیم جلوی هم حرف بزنیم و فقط یک بار از نزدیک هم رو دیدیم و بنده تحقیقات را هم انجام داده ام.
ما به هم وابسته بودیم ولی نه انقدر که بخواهد روز و شب را برهم بزند یعنی اینکه میدانستیم که نهایتا ۳یا۴سال دیگه به هم میرسیم. ومن هفته ها بی خبر میرفتم بدون اینکه مثل دوست دختر دوست پسر ها ناراحت یا چیزی . . .
کلا همدیگرو درک میکردیم و علاقه شدیدی هم به هم داشتیم و مطمئنم که علاقه مان از روی شهوت نبود چون به قول گفتنی تو قیافه من سرترم. البته که دخترا یه زیبایی دیگه ای دارن ولی ما توجهی نمیکردیم.
این موضوع رو کسی نمیدونه چون من فوووق فووق خجالتی هستم.
یه روز که اومدم خبر بدم که من برای یه مدت طولانی شاید۶ماه نیستم دیدم نوشته اگه چیزی بد نوشتم ببخشید مامانم گوشیمو گرفته بود و فهمیده
ولی مامانش هیچی واسم نفرستاد جز اینکه دوستت دارم.
چون پیام های منو خونده بود و دید که از روی شهوت و این چرت و پرتا نبود. به خدا قصم در حدی دوسش دارم که حاظرم اون باشه ففط اصلا رابطه جنسی هم نداشته باشیم برام فقط مهم اینه که باشه بهم بگه دیوونه و... من واقعا دوسش دارم. قلبا
اون محصل رشته تربیت بدنیه و قرار خواستگاریمون بعد ۳سال که میرفت دانشگاه بود و میتونه به زبان اینگلیسی حرف بزنه و... وتوی تیم والیبال بانوان جوان استان و بسیار مودب و عالی یعنی مثل دخترای امروزی نیست.
من محصل حوزه علمیه. مبارز وسلاح سرد کار میکنم و توی شاعر های استان هم هستم. و داستان مینویسم انشاالله به همینزودی ها کتابمم هم میاد و قهرمان کشور و...
مادر ایشان هم در اداره بیمه مشغول هستند و راییس پایگاه بسیج بانووان هستند فوق لیسانس
لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم. برم دم باشگاهش زنگ بزنم. نمیدونم لطفا کمکم کنید.

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ از اعتمادتان به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. رابطه دوستانه با جنس مخالف شرعا جايز نيست و علاوه بر گناهان مختلفي که به تدريج در اين رابطه اتفاق مي افتد انسان صدمات زيادي را تجربه مي کند. تجربه ما در مشاوره نشان مي دهد که معمولا اين روابط به ازدواج ختم نمي شود. شما در سن حساسي قرار داريد و انسان در اين سن بسيار هيجاني است. ممکن است بعد از سالها احساس تان نسبت به او تغيير کند يا برعکس احساس او تغيير کند. اين را نمي شود انکار کرد زيرا يک احتمال است ولکن شما به شدت به هم وابسته هستيد و هر روز هم بيشتر و بيشتر مي شود. از طرفي هر روز مي تواند باعث آبروريزي شما شود همچنان که او در محيط خانواده اش الان با بي اعتمادي روبروست و چه بسا همين رابطه اصلا باعث پاسخ منفي خانواده اش شود.
مشکل اينجاست که فاصله شما تا ازدواج زياد است و مشخص نيست در اين سالها چه اتفاقي مي افتد. اي کاش ذهن را درگير اين مسائل نمي کرديد.
نبايد تصور کنيد که شناختي که از هم داريد لزوما درست است. انسان در اين رابطه خود را براي فرد مقابل سانسور مي کند بخاطر همين تصور مي شود که فرد مقابل يک فرشته است ولي هر انساني نقاط قوتي دارد و نقاط ضعفي.
بهتر است فعلا اين رابطه قطع شود تا اولا وابستگي تان به هم کم شود و ثانيا از صدمات اين رابطه در امان باشيد. البته شايد سخت باشد ولي راهکارهايي براي اينکار وجود دارد که مي توانيم در سوال بعدي راجع به آنها صحبت کنيم.

سلام. من نوجوانی ۱۷ ساله ام. چند سالی است که گرفتار عشق و عاشقی شده ام. می خواستم بدونه که داشتن ارتباط با جنس مخالف حتی اگه از نزدیکان مثل دختر عمه هم باشه اشکال داره یا نه. این موضوع رو هم نمی تونم به پدر و مادرم بگم. لطفا اولین نفری باشید که به من کمک می کنید. خیلی اذیتم میشم. درسم هم بد نیست ولی می ترسم بد تر بشه. با تشکر.

تصویر شهرسوال

درود بر شما
چه خوب كه اهل مشاوره هستيد و تلاش مي كنيد براي زندگي خود تصميم عاقلانه به دور از احساسات زودگذر مشاوره مي گيريد. علاقه به جنس مخالف براي انسان نشان سلامت جسم و ذهن او است ولي همين علاقه اگر تنظيم و جهت دهي نشود منبع اضطراب و ناآرامي شود.
شايد تصور شود كه چرا خداوند سخت گير است واقعيت اين است هيچ كسي مثل خدا نمي خواهد ما آرامش داشته باشيم و لذت بدون دردسر داشته باشيم. دستورات خداوند مانند دفترچه راهنماي يك ماشين است اگر كارخانه توليد نوشته فلان روغن را در ماشين نريزيد يا ضد يخ و ضد جوش بريزيد اين امر و نهي سودي براي توليد كننده ندارد.
خداوند فرموده ارتباط با نامحرم در حد ضرورت ايرادي ندارد ولي اگر ارتباطي مفسده خيز باشد و احتمال افتادن در گناه باشد و در آن لذت جنسي باشد حرام است.
شما چند سال است ذهنتان درگير است ما در مشاوره ها موارد اين چنيني زياد داشته ايم كه بعد از سالها ارتباط عاطفي شديد خانواده ها، هر دو يا يكي، يا مشاور اين ازدواج را تأييد نمي كنند. موارد زيادي داشته ايم كه دختر و يا پسر با ورود به دانشگاه نظرشان درباره ارتباط گذشته تغيير مي كند.
واقع بيني حكم مي كند اين رابطه را تعطيل كنيد. درباره ميعارهاي ازدواج موفق مطالعه كنيد. حتما براي ازدواج مراحل شناخت را گام به گام انجام دهيد و زير نظر مشاور ازدواج حضوري باشيد.
بنابراين حتي اگر خانواده ها هم شما را تشويق به خواستگاري مي كردند شما با توجه به آمار وحشتناك طلاق و مشاجره بايستي مي گفتيد ما بايد به شناخت عميقي از همديگر با گفتگوهاي دو نفره و خانوادگي و تحقيقات مفصل از كانال هاي مختلف برسيم.
از دعا و صدقه و توسل غفلت نكنيد

براي مطالعه بيشتر
مطلع عشق، اميرحسين بانكي، نشر حديث راه عشق
همسرگزيني با عشق يا خرد، دكتر يونس نابدل، نشر ارجمند
عشق ويرانگر، مؤسسه فرهنگي خدماتي رسا

براي شما زندگي اي آرام و بانشاط همراه با عقلانيت و موفقيت از خداوند رحمان مسئلت دارم
در پناه حق

سلام حالتون خوبه ادمین شهر سوال اقا من یک مشکل دارم من با یک دختر از کلاس ۵ تا الان که کلاس ۱۰ م هستم و ۱۶ سالمه باهمیم ولی دختره شهرشون بغل ماست و فامیلیم هرجوری هستش میخوام با بهانه های مختلف بریم شهرمون و خانوداه مم قبول میکنه اما ام سال خیلی احساساتم روم فشار اورده و خانواده دختره هم فهمدن و خانواده من هنوز نه بنظر شما نامزد کنم تا سنی که برای ازدواج مناسب باشه ؟ لطفا کمک کن مشتی خیلی حالم خوب نیست بله شاید بتونی حالمو خوب کنی دمت گرم

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. هميشه توصيه مي کنيم که تا شرايط ازدواج نداريد به ازدواج و جنس مخالف فکر نکنيد زيرا اين کار باعث مي شود که انسان نياز به همسر را در خود افزايش دهد.
شما نيت تان خير است و مي خواهيد با او ازدواج کنيد ولي احتمالا فاصله زيادي تا ازدواج داريد و اين کار را سخت مي کند. شما روز به روز به هم وابسته مي شويد، تمرکز تان براي درس و ... کم مي شود و صبر نداريد. ولي عقد کردن شما هم براي خانواده ها شايد غير قابل پذيرش باشد. نامزدي تنها هم مشکل شما را حل نمي کند. نياز به همسر چيزي نيست که تنها با يک نامزدي برطرف شود.
همچنين طولاني شدن دوره عقد خود صدماتي دارد. در اين دوره طولاني خيلي وقت ها دختر و پسر و خانواده ها دچار کشمکش مي شوند و کدورت هايي حاصل مي شود و ممکن است به جدايي ختم شود.
توصيه ما اين است که اگر شرايط ازدواج را داريد يا به زودي حاصل مي شود مي توانيد عقد کنيد ولکن اگر قرار است ساليان زياد با عروسي فاصله داشته باشيد بهتر است اين علاقه و رابطه را کم و سپس قطع کنيد تا ايمان و آرامش تان صدمه نبيند. البته سخت است ولکن راهکارهايي هم دارد که اگر مايل باشيد مي توانيد در مورد آنها بحث کنيم.

اگه میشه درمورد این راه حل هاهم بگید برای قطح کردن رابطه

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
ضمن توصیه به ملاحظه متن اصلی ابتدای همین صفحه و راهکارهای ارائه شده در آن، در خصوص قطع کردن یک رابطه به لینک های زیر مراجعه نمایید:
http://www.soalcity.ir/node/2335
http://www.soalcity.ir/node/318
http://www.soalcity.ir/node/2685

حتما به این نکته توجه داشته باشید که صرف مطالعه پاسخها و راهکارها، مشکلی از مشکلات شما را حل نخواهد کرد و لازم است که راهکارهای ارائه شده را اجرا نمایید.
موفق باشید.

سلام من پسری هستم ۱۳ ساله و یک روز که به یک هایپر مارکت رفته بودیم نظر من به سوی دختر خانمی بسیار زیبا جلب شد آن دختر خانم آن قدر به خودش رسیده بود و آرایش کرده بود که من با خودم گفتم شاید این دختر خانم از آنچه من فکر میکنم خیلی بزرگتر باشد و از طرفی آن دختر خانم قدش از من کوتاه تر بود و برای همین گفتم حتما هم سنو ساله خودم است نظر شما چیست؟آن دختر خانم آمده بود مشهد و تهرانی بود و من مشهد زندگی میکنم و از او هیچ اطلاعاتی ندارم و دائما او را در ذهنم تصور میکنم دارم دیوونه میشم من واقعا عاشق تیپ و قیافه او شدم چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا زود جواب بدبد مرسی

تصویر مشاور شهر سوال

دوست نوجوان، سلام.
شما اکنون در آستانه ورود به دوره نوجوانی هستید. همانطور که در ابتدای همین صفحه بیان شده، در این موقعیت سنی شما می بایست مانند تمام پسرهای ۱۳-۱۴ ساله با تمرکز بر کسب تجربه و افزایش مهارت های خود و تربیت خویش به سوی کمال و اهداف انسانی پیش بروید؛ که در این صورت هم احساس خودارزشمندی ، احترام و کارآمدی و غرور و افتخار در میانسالی خواهید داشت و هم در آینده با آرامش ، قدرت انتخابی عاقلانه را تجربه می کنید. اما با تمرکز فکری و ذهنی و عملی در این گونه کارها، که اکثرا هم یا ناشی از احساسات و مسائل جنسی است و یا در نهایت به مسائل جنسی کشیده خواهد شد، چیزی عاید شما نخواهد شد. چنین احساساتی که اکنون برای شما ایجاد شده ممکن است مدتی بعد با دیدن دختری زیبا و یا حتی با دیدن یک فیلم یا تصاویر یک هنرپیشه، به دلیل زیبایی ظاهری چنین افکاری به ذهن شما خطور کند و مدتی ذهن شما را درگیر خود نماید. طبیعتا در چنین حالتی ، واکنش شما به این مسئله میتواند تعیین کننده باشد. بیخیالی و عدم توجه به این مسئله میتواند به مرور آثار آن را کاهش دهد و بالعکس توجه به این خاطره یا تجربه یا مرور مداوم تصاویر در ذهن شما و فکر کردن مدام به آن، یا صحبت کردن با دوستان درباره آن، همه و همه میتواند این درگیری ذهنی را در شما تقویت نماید و این حالت آزارنده (که شما تعبیر کردید دارید دیوانه میشوید) را برای شما به صورت مکرر ایجاد نماید.
به شما توصیه میکنیم اولا طوری به این تجربیات و صحنه ها نگاه کنید که میدانید در شبانه روز ممکن است بارها چنین اتفاقی تکرار شود و به همین خاطر اهمیت زیادی ندارد. و ثانیا نسبت به آن بی توجه باشید. این را بدانید که ذهن انسان ظرفیت محدودی دارد و نمیتواند همزمان به چند چیز توجه داشته باشد. بنابراین اگر شما ذهن خود را درگیر یک مسئله دیگر نمایید یا خود را مشغول یک کار دیگر کنید قطعا از میزان توجه به سایر مسائل کاسته خواهد شد. میتوانید امتحان کنید. قلب انسان هم همینطور است اگر بجای محبت خدای بزرگ ، و خانواده جایگاه محبت فرد دیگری بشود، به مرور میتواند جای افراد را در دل شما تغییر دهید.
برای شما آرزوی موفقیت داریم

سلام من دختر ۱۶ساله ام با یکی آشنا شدم خیلی عاشقش شدم اونم عاشقم شد بعد دو سه سال بدون هیچ دلیل گفت ترک کنیم منم نمیدونستم چی بگم نمیدونم چییش شده بود خانوادم میدونستن بخاطر همین دعوا شد منم گرفتم بشون راستو گفتم به اونیکه عاشقش بودم گفتم ک با خانوادم دعوا کردم و اینا بعد دو روز فرار کرد بم گفت نمیخوام مشکل داشته باشم و مسدود کرد ب نظرتون برم باش حرف بزنم یا کلن ترکش کنم لطفا کمکم کنید

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و تقديم احترام خدمت شما پرسشگر محترم
ارتباط شما با ما گوياي اين است که در صدد انتخاب مسير صحيح هستيد و اميدواريم ما نيز راهنماي خوبي برايتان باشيم.
پرسشگر محترم! ارتباط دوستانه با نامحرم اگرچه به قصد ازدواج باشد، شرعا جايز نيست. وقتي رابطه رسمي نباشد و مخفيانه باشد، رابطه دوستي بدون ازدواج بوجود آيد، علاوه بر گناه و عدم جواز شرعي عواقب فردي و اجتماعي منفي زيادي دارد كه عبارتند از:
• اولا ازدواج شرايط و مقدماتي دارد كه بايد ابتدا آنها مهيا باشد وگرنه عملا ازدواج غير ممكن مي شود. يكي از اين شرايط سن است که شما هنوز در اين شرايط سني قرار نداريد و نبايد عجله کنيد.
• شما هنوز فاصله زيادي تا ازدواج داريد و اين رابطه عملا به جايي نمي رسد. شما به درستي مي دانيد كه اين رابطه بي سرانجام است و مي تواند آسيب هاي زيادي داشته باشد. بسياري از اين رابطه ها به ازدواج منجر نمي شود.
• وابستگي هاي زيادي بين دختر و پسر در اين رابطه ها اتفاق مي افتد كه در صورت منجر نشدن به ازدواج مشكلات جدي برايشان بوجود مي آورد كه عذاب روحي زيادي به دنبال خواهد داشت.
• بزرگي مي گفت زن و مرد همچون پنبه و آتش مي باشند و اگر در مجاورت هم قرار گيرند شعله هاي آتش زبانه خواهد كشيد. معمولا دختر و پسر اگر چه مذهبي باشند بخاطر كشش ذاتي كه بين دختر و پسر وجود دارد به تدريج در گناه فرو رفته و پاكي و نجابت خود را از دست مي دهند.
• فردي كه چند مورد از اين دوستي ها را تجربه كند سرمايه محبت رواني اش كم شده و بعد از ازدواج نمي تواند رابطه گرم و عاشقانه با همسرش برقرار كند و چه بسا بعد از ازدواج مرتب همسرش را با ديگران مقايسه كرده و دچار احساس زيان شود.
• بسياري از اين رابطه ها به درگيري، آبروريزي، منجر مي شود تصور كنيد كه شما مي خواهيد مثلا چند سال با او در ارتباط باشيد بالاخره احتمال اينكه خانواده اش متوجه شوند زياد است و آنوقت ديگر با ازدواج شما مخالفت مي كنند و حتي ادامه رابطه نيز مقدور نخواهد بود.
• يكي ديگر از مشكلات در رابطه دختر و پسر تحريك جنسي است. شما در سني قرار داريد كه تحريك جنسي و غريزه جنسي در اوج خود قرار دارد و رابطه داشتن با جنس مخالف تحريك را بيشتر مي كند و اضطراب مداوم خواهيد داشت و اين سلامتي را به خطر مي اندازد.
• همچنين مشكل بزرگي كه در اين رابطه ها وجود دارد عدم شناخت فرد مقابل است. زيرا هر فردي دوست دارد در زندگي مشترك خوشبخت شود. و خوشبختي زماني تحقق مي يابد كه فرد مقابل فرد مناسبي براي شما باشد.
پس پيشنهاد ما اين است که تا به عوارض وخيم تري گرفتار نشده ايد اين رابطه را خاتمه دهيد و خودتان را نجات دهيد و به هيچ وجه با چنين افرادي ارتباطي برقرار ننماييد.
موفق باشيد.

سلام من یه پسر پانزده ساله هستم دو ساله که زبان میرم و یک و نیم ساله حدودا با یه دختری در کلاسمان هستم من خیلی دوسش دارم چون همه چی تمومه و عشق عاطفی هست نه شهوت من نمیتونم حتی بهش بگم شمارتو بهم بده فقط عمون تو کلاس زبان همدیگرو میبینیم چیکار کنم بنظرتون درسم خراب میشه خودم دوست دارم یه چهار سال دیگه بهش بگم ولی میترسم که از کلاس بره یا مثلا مهاجرت کنه الان من چیکار کنم
لطفا پاسخ منو در اولویت قرار بدید چون واقعا گیج شدم

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام.
خوشحاليم که مخاطب ما هستيد. اميدواريم که راهنماي خوبي براي شما در اين موضوع باشيم.
انسان با رسيدن به سن نوجواني احساس نياز به جنس مخالف را در خود احساس مي کند. ولکن شما هنوز با ازدواج فاصله زيادي داريد. اگر دائما به او فکر کنيد و با او حرف بزنيد اين نياز در شما روز به روز زياد مي شود، آنوقت ديگر تمرکزي براي درس نخواهيد داشت، ديگر انرژي براي صبر نخواهيد داشت و ديگر اينطور نخواهد بود که بگوييد هيچ شهوتي در کار نيست و انواع گناهان به شما روخواهند آورد. توصيه مي کنيم فعلا به آن دختر و ازدواج فکر نکنيد سعي کنيد علاقه تان به او را کم کنيد و فراموشش کنيد. هميشه دختران خوبي هستند که با آنها ازدواج کنيد و حتي احتمالا همين دختر هم خواهد بود بهتر است تا آن زمان ذهن تان را از اين مسئله دور کنيد تا آرامش تان برهم نخورد.

سلام جواب منو ندادین جوابمو بدیدمیشه زود تر
لطفا پاسخ منو در اولویت قرار بدید چون واقعا گیج شدم

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام
پرسش قبلی شما به کارشناس مشاور ارجاع داده شده و در صف توبت پاسخگویی است.
حجم سوالات مخصوصا در بخش مشاوره زیاد است و به ترتیب پاسخگویی می شود.

سلام
من توی ۹ سالگی عاشق شدم و الان که ۱۴ سالمه همچنان عاشقشم
من فقط به عمرم یه بار اونو دیدم و همون بار عاشقش شدم
تو این ۵ سال خیلی بهم سخت گذشته نمی تونمم به پدر و مادرم بگم
لطفا کمکم کنید

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون
خب اين عشق دست خود شما نبوده و كار دل و ضمير ناهشيار است اما ما به نيرو عقل و تدبير مجهز هستيم. ما اراده و اختيار داريم كه اميال و هوس هاي خود را مديريت كنيم. شما با همين قدرت اراده و عقلانيت اين را مي فهميد كه بايد از متخصص كه با تجربه است و گرمي و سردي روزگار را چشيده است كمك بگيريد.
واقعيت اين است كه افراد زيادي به دليل درگير شدن احساس و تحليل نكردن و مشاوره نگرفتن درگير عشق هاي ناسالم شده اند و تصور كرده اند دلشان به آنها دروغ نمي گويد و وقتي وارد زندگي شده اند چوب ناهمتايي خود را خورده اند و تورم و جوش عشقشان خوابيده.
شما قبل از هر چيز بايد معيارهاي ازدواج موفق را بدانيد و حداقل به اندازه سه واحد درسي درباره ازدواج موفق مطالعه كنيد تناسب هاي لازم براي ازدواج موفق را در نظر بگيريد. چون قطعا نمي خواهيد مانند افرادي كه اين روزها مثل آب خوردن از هم جدا مي شود و هر روز بينشان جنگ و مشاجره هست شويد.
بعد از مطالعه موضوع را با خانواده بگوييد. طوري صحبت نكنيد كه بگويند منطق نداريد. خوب به سخنانشان گوش كنيد و دلائلشان را بشنويد شما نيز بگوييد من نمي خواهم درگير احساس شوم حتما براي شناخت عميق از همديگر لازم است جلسات متعددي گفتگو كنيد
تحقيقات مفصلي از كانال هاي مختلف كنيد
و زير نظر مشاور ازدواج باشيد

براي مطالعه بيشتر
- آموزش و مشاوره قبل از ازدواج اثر دكتر سيد مهدي حسيني بيرجندي، نشر آواي نور
- همسرگزيني با عشق يا خرد، دكتر يونس نابدل، نشر ارجمند

ببین این فقط تو نبودی ک اینطور ناخوداگاه عاشق ی نفر شدی ک ی بارم اونو دیده و حالا دیگ حتی نمیدونه ک کجاست!
عشق ک بنظر من نمیشه اسمشو گذاشت. ولی ما آدما ب طور احمقانه ای تو سن پایین ب هم سن و سالامون دل میبندیم. من پیش دبستان ک میرفتم، مختلط بود. ی پسررو خیلی دوس داشتم! احمقانه بود. اما خب واقعی.
آقا من تو همون سن و سال اومدم ب دوستام گفتم. اسمشو الانم یادمه. فامیلشو دقیق یادم نیست.

با عرض سلام و خسته نباشید
من پسری ۱۶ ساله هستم که عاشق دختر خالم که ۳ سال از من کوچک تره شدم من اون و از کوچکی دوست داشتم و الان تبدیل به عشق شده و میدونم اصلا از روی حوس نیست.خونه ما از هم دوره و سالی سه بار بیشتر نمیبینمش وقتی کنارش هستم احساس آرامش میکنم و احساس میکنم غیر از اون هیچ چیز و کسی رو نمیخواهم. اصلا هم نمیتونم فراموشش کنم و بیشتر نگرانم که تا رسیدن سن ازدواجم اون ازوج کنه اصلا نمیتونم تصور کنم که اون با پسر دیگه ای باشه خواهر بزرگ اش که یکم از من بزرگ تره میخواد ازدواج کنه و این نگرانی من تمام روز هامو گرفته حوصله هیچکاری رو ندارم و بیشتر شب ها خوابشو میبینم.من حاضرم تا ۳۰ سالگی هم صبر کنم تا با من ازدواج کنه ولی میترسم با کس دیگه ای ازدواج کنه حتی تصورشم برام زجر اوره اگر ازدواج کنه میمیرم به خانواده ام هم چیزی نمیتونم بگم لطفا راهی به من پیشنهاد کنید که چکار کنم

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم. مي دانيم که حال بدي داريد. عشق اين ويژگي را دارد. انسان عاشق هر لحظه به معشوق خود فکر مي کند. شايد ابتدا با فکر کردن به او احساس خوبي داشتيد ولي الان ديگر چنين نيست و همين که از او دور هستيد تمرکز و انرژي هيچ کاري را نداريد. اي کاش نمي گذاشتيد کار به اينجا بکشد و دائما به او فکر نمي کرديد.
شما فاصله زيادي تا ازدواج داريد حال مي خواهيد تا آن زمان چه کنيد؟ شايد بهترين راه فراموش کردن او باشد ولي شما مي گوييد اين گزينه را پيشنهاد ندهيد. البته سخت است ولي امکان پذير است.
اگر مي خواهيد با او ازدواج کنيد بايد در مورد فراهم کردن شرايط ازدواج تان بيشتر تلاش کنيد يعني به فکر پيدا کردن شغل براي سالهاي بعد باشيد. شايد اگر چند سال بزرگتر بوديد مي توانستيد با خانواده در مورد او صحبت کنيد و حداقل مادر را قانع کنيد که با مادرش صحبت کند و قول بگيرند.
در حال حاضر بهترين کار اين است که سعي کنيد کمتر به او فکر کنيد. افکار تان را کنترل کنيد. وقتي فکرش به ذهن تان مي آيد به چيز ديگري به خاطره اي يا برنامه هايتان فکر کنيد يا اگر نمي توانيد از ۱۰۰۰ بصورت معکوس بشماريد و اگر جواب نداد به صورت سه تا سه تا کم کنيد تا فکر او از ذهن تان برود.
سعي کنيد برنامه ريزي مفصلي براي زندگي تان تنظيم کنيد و هيچ وقت از روز بيکار نباشيد تا کمتر فکر کنيد.

این چه حرفیه نوشته به خاطر حس جنسی برو که آبرومونو بردی من با یه دختر آََشنا شدم و بهش علاقه مندم حتی یک درصد هم به این مساعل فکر نکردم دلم مبخواد باهاش ازدواج کنم ولی تو ۱۵ سالگی آخه چهطوری به خانواده بگم تمام وسیله های ارتباطی رو از دور و برم دور میکنن من موندم چیکار کنم یک لحظه نیس آشفته میشم در ضمن شباهت های بسیاار زیاد هم از نطر سن و هم از نطر اخلاق به هم داریم

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، خوشحاليم که در خدمت شما هستيم. اين خوب است که شما قصدتان ازدواج است ولي اگر شرايط ازدواج مثل شغل را نداشته باشيد نمي توانيد ازدواج کنيد و در شرايط فعلي دچار مشکل مي شويد.
در شرايط فعلي اين طبيعي است که خانواده شما و دختر با قصد شما مخالفت کنند. شما بايد سعي کنيد مقدمات ازدواج مثل شغل را مهيا کنيد و نشان دهيد که به رشد لازم رسيده ايد. البته که چند سال بايد بگذرد و شرايط براي شما مهيا شود.
در شرايط فعلي بهتر است به او فکر نکنيد و سعي کنيد او را فراموش کنيد. به توصيه هايي که در سوالات قبل تان ارائه شد عمل کنيد تا او را فراموش کنيد.
/۲۹۴۸۰۲/

سلام و عرض خسته نباشید. پسری ۱۷ ساله هستم که مدتی ست درگیر یک رابطه ی احساسی یکطرفه(حدس میزنم ایشان از این علاقه بی اطلاع یا شاید حتی بی تمایل باشند) با دختر همسایه مان شده ام،به گونه ای که به شدت از لحاظ تحصیلی افت کرده ام و از نظر روحی احساس خلا میکنم‌. متاسفانه خانه ی ایشان دقیقا رو بروی اتاق من است و دائما میبینمش و نمیتوانم فراموشش کنم. خواهش میکنم راهکاری به بنده ارائه دهید

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. درک مي کنيم که اين شرايط تا چه حد سخت است. چيزي که باعث شده به او علاقه مند شويد فکر کردن مدام به اوست. فراموش کردن فرد مورد علاقه سخت است ولي امکان پذير است. براي اينکار بايد سعي کنيد او را نبينيد و به او فکر نکنيد.
۱. اولين کاري که بايد بکنيد در يک لحظه تصميم بگيريد که براي هميشه او را از زندگي تان خط بزنيد.
۲. به خود بگوييد که اين فرد فرشته نيست و هر کسي نقاط ضعفي هم دارد. او هم مثل ديگران است. فکر نکنيد که او بهترين فردي است که مي توانستيد پيدا کنيد.
۳. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به ياد او مشغول شده است، به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد.
۴. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس کم کنيد به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۵. از فكر كردن به او جدا بپرهيزيد و هر چيزي كه او را به ياد شما مي‌اندازد، از خود دور كنيد. علاقه به وي را در دل نپرورانيد. تا حد امكان به او فكر و خيال¬بافي ¬نكنيد. هر گاه افكار مربوط به ايشان به ذهنتان خطور كرد، حواستان را پرت كنيد و به چيز ديگري فكر كنيد؛ يا به كار ديگري مشغول شويد و يا مكانتان را ترك كنيد؛ مثلا به ميان جمع خانواده برويد و با آنان مشغول گفتگو شويد تا اين افكار از ذهنتان خارج شوند.
۶. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد، به سراغ آن‏ها برويد و درباره‏ آن‏ها فكر كنيد.
۷. احتمالاً چند نكته يا ويژگى منفى هم در او يافته‏ايد يا مشاهده كرده‏ايد؛ هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ويژگى‏هاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوئيد او به خاطر اين اوصاف، مناسب و شايسته‏ من نيست.
۸. تا آنجا که امکان دارد کمتر در تنهايي قرار بگيريد زيرا هنگام تنهايي آن فرد بيشتر در ذهن شما مجسم مي شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول مي کند.
۹. براي شبانه روز خود برنامه دقيق و مشخصي داشته باشيد. از بيكاري اجتناب كنيد و اوقات خود را بيهوده نگذرانيد.
۱۰. روابط عاطفي خود را با خانواده و دوستان تان بيشتر كنيد و سعي كنيد تمام محبتتان را نثار آنها كنيد.
/۲۹۴۸۰۳/

ممنونم از پاسخدهیتان

تصویر مشاور شهر سوال

موفق باشید

سلام،من پسری ۱۵ ساله هستم.خانواده من یک خانواده مذهبی هستند وخودم.چند سالی می شود که به یک دختر درفامیل علاقه مند شده ام که همسن خودم هم هست؛شاید یکم زود باشه ولی دیگه دست من نیست .این که میگم عاشق شده ام ازروی شهوت نیست یک حقیقت است.ازاین موضوع باکسی صحبت نکرده ام ولی احساس سنگینی می کنم آخه هم تک فرزند ام وهم نوه آخر .هربارکه خواستم بهش نزدیک بشم وتوجهش را جلب کنم ولی موثر نبود.چند بار خواستم که بهش این موضوع روبگم ولی گفتم این درست نیست من به نامحرم این چیز روبگم باخودم هم گفتم که ممکنه به کسی بگه یاشاید منو مسخره کنه .چند وقت پیش هم وقتی که درمهماتی بودم ازش بی اعتنایی می دیدم.دیگه نمی دونم چی کار کنم اگه میشه راهنماییم کنید.

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، خوشحاليم که مخاطب ما هستيد. اميدواريم که راهنماي خوبي براي شما در اين موضوع باشيم. اولا بايد ديد که نيت شما از ابراز علاقه به اين دختر چيست؟ آيا شرايط ازدواج را داريد يا خير؟ وقتي شما شرايط ازدواج نداريد چرا مي خواهيد به او ابراز علاقه کنيد؟ آيا پيامد اين کار چيزي جز وابستگي شما به هم و ايجاد رابطه دوستانه خواهد بود؟ آيا شما مي خواهيد با او دوست شويد؟ آيا از عواقب دوستي با نامحرم اطلاع داريد؟
ابراز علاقه به جنس مخالف اولا باعث شکل گيري رابطه دوستانه با او و تحريک مداوم جنسي مي شود. ولکن تجربه ما مي گويد که اين رابطه ها معمولا به ازدواج ختم نمي شود. همچنين اين رابطه ها عواقب زيادي به دنبال دارد، از گناهان زيادي که در اين رابطه اتفاق مي افتد تا وابستگي، بي اعتماد و شک به هم در اين رابطه، ختم نشدن به ازدواج، لو رفتن و آبروريزي، مشکلات قانوني، درگيري، صرف هزينه هاي زياد، سخت شدن انتخاب همسر در آينده و ناتواني در صميمي شدن با همسر در آينده و ... .
براي ازدواج يک سري مقدمات و شرايط وجود دارد که انسان ابتدا بايد آن شرايط را داشته باشد و سپس اقدام به ازدواج کند.
از جمله شرايط ازدواج رسيدن به بلوغ فکري، اجتماعي، عاطفي و اقتصادي است. يعني مثلا فرد بفهمد كه هر روز نبايد به گردش و خوشگذراني پرداخت و يا اينکه بداند كدام مسئله در زندگي مهمتر است و وقت بيشتري لازم دارد. نسبت به خود و خانواده خود مسئوليت پذير است. تصميم هاي سنجيده و از روي فکر بگيرد و قبل از هر کاري در مورد آن فکر کند. همچنين او بايد توانايي ابراز احساسات و تبادل محبّت بصورت پايدار را در خانواده، داشته باشد. همچنين بتواند با خانواده همسر ارتباط برقرار کند و تعاملات اجتماعي معمول را داشته باشد.
همچنين بايد شغلي داشته باشد تا بتواند هزينه هاي اوليه ازدواج و هزينه هاي جاري زندگي مشترک را تامين کند. اگر جوان شغلي نداشته باشد علاوه بر اينکه خانواده دختر با ازدواج او مخالفت مي کنند، خانواده خودش نيز رغبتي به اين امر نشان نمي دهند.
در شرايطي که پسر شرايط ازدواج را ندارد، بهتر است که فکر خود را با ازدواج درگير نکند و موردي را براي ازدواج در نظر نگيرد.
انسان در سنين نوجواني و اوايل جواني ممکن است تغييرات زيادي را در ابعاد ايماني، شخصيتي، اخلاقي و اهداف زندگي در خود تجربه کند، تغييراتي که احتمالا روي انتخاب هاي او نيز تاثير خواهند گذاشت. و حال اگر فردي را از قبل به عنوان يک انتخاب با معيارهاي قبلي داشته باشد ممکن است اين انتخاب با انتخاب بعدي و با شرايط جديد تطابق نداشته باشد و يک طرف از انتخاب سابق خود پشيمان شود. حال تصور کنيد که طرفين وابسته هم شده باشند، در چنين شرايطي مشکل بزرگي بر سر راه جدايي آنها خواهد بود. همچنين اگر خانواده ها با اين ازدواج مخالفت کنند.
/۲۹۴۸۰۴/

سلام من همون پسر ۱۶ ساله ام که عاشق دختر خاله ۱۳ ساله ام شدم (۹ تا پیام بالا تر ) ممنون بابت اینکه به من توجه کردید و جوابم رو دادید.
مشکل من حل نشده و اصلا نمیتونم بهش فکر نکنم.سرم رو مشغول کلاس های تابستون و فوتبال میکنم ولی بازم از صبح که پا میشم یادش میفته تا شب موقع خواب که خیلی بهش فکر میکنم. روز شماری میکنم که ببینمش و باز هم میگم که این از روی حوس نیست ولی میدونم همه تو سن من عاشق میشن ولی نمیدونم چکار کنم.
من نگرانیم بیشتر اینه که در آینده بهش نرسم.خدا رو شکر تو اقوام ما پسری هم سن و سال من وجود نداره که بیشتر نگران شم. نمیدونم اونم من رو دوست داره یا نه.
من عکسش رو میبینم و گاهی اشک میریزم نمیدونم چکار کنم و اصلا و ابدا نمیتونم فراموشش کنم و به هیچ کسی از خانواده ام هم نمیتونم این موضوع رو مطرح کنم ولی فکر کنم مادرم به این موضوع پی برده چون خیلی بی حوصله ام. البته نسبت به قبل بی حوصلگیم کمتر شده.
کلی دختر توی فامیل دارم که فاصله سنی شون با من کمه ولی فقط عاشق اون هستم.درسم هم خوبه البته نمیدونم از مهر ماه افت دارم یا نه.سطح زندگی اون ها از ما پایین تره. کاش میتونستم این موضوع رو غیر مستقیم یا مستقیم بهش بگم. و فکر میکنم اگه بهش بگم اوضاع خراب میشه و از من متنفر میشه البته مادرش (که خالم میشه ) غیر مستقیم به من فهمانده که دوست داره با دخترش ازدواج کنم دلیلش رو نمیدونم.از شما میخوام که بهم بگید به خودش بگم یا نه یا به خالم بگم لطفا اگه جوابتان مثبت است بگید که چجوری بهش بگم.
ممنون از اینکه برای کسانی که به کمکتون نیاز دارن وقت میزارید.
متشکرم........

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام مجدد خدمت شما.
دوست عزیز، پاسخ شما در حدی که امکان داشت داده شد. این که به طور کلی کدام راه را انتخاب کنید، ازدواج و رسیدن به فردی که دوستش دارید و یا فراموش کردن آن! این انتخاب شماست و هر کدام از این راهها دشواری ها و موانع خاص خود را دارد. طبعا همانطور که در پاسخ قبلی به شما توصیه شد، بهتر است از طریق مادرتان این مسئله را مطرح کنید. اگر میخواهید این مسئله تا حدی جدی مطرح شود و خانواده ها هم به چشم یک مسئله علاقمندی بچه گانه و عادی به آن نگاه نکنند، بهتر است مستقیم با خود ایشان مطرح نکنید، بلکه خانواده ها را درجریان بگذارید. البته طبعا بایستی منطقی نگاه کنید که در سن و سال شما ازدواج امری جدی نیست! پس طبیعتا برای فهماندن جدیتتان احتمالا تلاش زیادتری لازم است انجام دهید. از سوی دیگر بایستی به خواست و میل طرف مقابل (و البته نظر خانواده ها) هم احتمام بگذارید. این که شما به صورت یک طرفه عاشق و دلباخته کسی باشید فقط نیمی از یک ازدواج (یا حتی کمتر از آن) را شامل می شود و لازم است طرف مقابل شما هم تمایل به چنین وصلتی داشته باشد. پس باید روح و ذهن خود را بقدری آماده و پخته کنید تا امکان دریافت هرگونه جوابی از خانواده و یا طرف مقابل داشته باشید. صد البته که در صورت دریافت پاسخ منفی همچنان فرصت برای پافشاری شما بر خواسته تان باقی است و روند این قضیه به میزان مقاومت شما و سایر عوامل درگیر مانند خانواده ها بستگی دارد.
از خداوند مهربان، خوشبختی شما را آرزومندیم.

سلام. من دختر ۱۴ ساله ام. واقعا هیچ میلی به دیدن فیلمای جنسی ندارم امّا یک دفعه می بینم دارم دانلودشون می کنم بدون این که حتی به مامانم بگم. اخه اون واقعا مذهبیه. پدرم هم همینطور. یه راهکار بگین که چطور ترکشون کنم؟
و یه مورد دیگه... خانوادگی هرسال میریم آمریکا و خودتون که بهتر می دونین. اکثر پسرای اونجا خوش... قیافه ان. من عاشق یه پسر مشهور شدم. نمی خوام اسمشو بگم ولی اون واقعا مشهوره. نمی دونم چیکار کنم دل ازش بردارم چون حتی اگه بخوام هم مامان و بابام محاله بزارن. شهرت پسره باعث شده عقلمو از دست بدم. چیکار کنم به نظرتون؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر شهر سوال.
دوست نوجوان، هرچند اکنون گرفتار این مشکل و رفتار ناپسند هستید، اما این را بدانید که شما اکنون یک و بلکه دو گام جلوتر از خیلی از کسانی هستید که به این مشکل دچار هستند و هیچ فکری برای حل آن نمی کنند و یا کسانی که به این مشکل دچارند و میدانند باید مشکل خود را حل کنند اما هیچ اقدامی نمی کنند! پس ضمن آگاهی از مضرات این مسئله با توکل به خدای مهربان، و تکیه بر اراده قوی خود، گامهای بعدی را بردارید. برای حل مشکل اعتیاد به دیدن تصاویر غیر اخلاقی، راهکارهایی وجود دارد که برخی از آنها را میتوانید در پست زیر مشاهده کنید:
http://www.soalcity.ir/node/2821
اما در مورد سوال دوم شما چند نکته وجود دارد:
اول این که به صورت معمول و عرفی، شما هنوز به سن ازدواج نرسیده اید و درگیر شدن شما در افکار و کارهای مختلف مربوط به ازدواج (مسائل جنسی، مسائل عاطفی، انتخاب یک فرد برای زندگی، ارتباط با افراد و ... ) کمی زود است. ممکن است این امور در وهله اول برای شما جذاب یا سرگرم کننده باشند و یا حتی خلآیی احساسی را در زندگی شما پر کنند، اما قطعا احساس شادی و رضایت حاصل از آن، ادامه نخواهد داشت و پس از مدت کوتاهی مشکلات آن پدیدار خواهد شد.
دوم این که عشق و علاقه (در زمان مناسب و سنین ازدواج) امری دو طرفه است و علاقه یک طرفه و رویاپردازی در مورد این گونه مسائل (که در خصوص افراد جامعه با افراد مشهور بسیار اتفاق می افتد)، امری بیهوده است. عشق یکسویه غالبا بی نتیجه و مشکل زا ست. به قول شاعر مشهور ایرانی ، بابا طاهر : چه خوش بی‌مهربانی هر دو سر بی***که یکسر مهربانی دردسر بی.
سوم این که حتی اگر فرض کنیم سن شما مناسب است، شرایط ارتباط با فرد مورد نظرتان هم وجود دارد، و حتی فرض کنیم ایشان هم شما را میشناسند و به شما تمایل دارند، خانواده هم موافقند، و خلاصه همه شرایط مهیاست! باز هم لازم است در مورد زندگی افراد مشهور (خواننده، بازیگر، ورزشکار، سیاستمدار و غیره) کمی مطالعه کنید. زندگی آرام، در کنار کسی که آرامش بخش شماست و شما آرامش بخش او هستید، اگر نگوییم در اکثر، در خیلی موارد در مورد افراد مشهور وجود ندارد. زندگی با افراد مشهور مشکلات و دردسرهای خاص خود را دارد که اکنون مجال پرداختن به آن نیست، اما به عنوان نمونه تنها یک مورد مهم از این دردسرها که در مورد شما هم پیش آمده ، علاقه بسیاری از افراد (در این مورد بخصوص بهتر است بگوییم خانمها و دختران ) به آن فرد مشهور است. و چنین مسئله ای معمولا هم برای آن فرد و هم برای خانواده او دردسرساز می گردد.
مطالعه پست زیر هم در این خصوص میتواند مفید باشد:
http://www.soalcity.ir/node/2745
موفق باشید.

من پسر هستم و دختری را که دوست دارم بخاطر مساعل جنسی نیست من اخلاق و رفتار اورا دوست دارم حتا خنده های او مرا به خواب میبرد.
من او را دوست دارم نه بخاطر مساعل جنسی بخاطر اخلاق و رفتار او
لطفا جواب دهید چکار کنم
۱۳ساله هستم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما دوست نوجوان،
شاید این پاسخ برای کسانی که معمولا مطالب این صفحه را دنبال می کنند تکراری باشد، اما همانطور که سوال تکراری است، تکرار پاسخ هم شاید خالی از لطف نباشد.
دوست نوجوان! به دنبال خواسته و مطلوب خود بروید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، اما همیشه فکر کنید! سعی کنید اهل فکر و اندیشه باشید. کسی باشید که فکر میکنید و سپس تصمیم میگیرید و یا کاری را انجام میدهید، نه کسی که کاری را (صرفا به خاطر احساس و یا هوس) انجام می دهد و سپس فکر میکند و افسوس میخورد. به شما پیشنهاد میکنم به سوالات زیر پاسخ دهید:
اول این که واقعا از کجا این قدر مطمئن هستید این علاقه ارتباطی به هوا و هوس و مسائل جنسی ندارد؟ دوم این که اگر میگویید او را دوست دارید نه بخاطر هوس پس به دنبال زندگی هستید! اکنون با توجه به سنّ پایین تان، چه برنامه روشنی برای زندگی آینده خود دارید که میخواهید بر اساس آن اقدام کنید و انتظار دارید ما هم به شما کمک کنیم؟ منظور این است که در مورد تشکیل زندگی مشترک و مسائل مرتبط به آن (مانند شغل، مسکن، رضایت خانواده، سایر امور) چه برنامه ریزی دقیقی دارید؟ سوال یا نکته آخر این که شما اگر حتی علاقه بسیار شدیدی هم به دختر خانمی داشته باشید، میدانید که این علاقه بصورت یکطرفه فایده ای ندارد، اکنون اگر راهی وجود داشته باشد که یک دختر خانم (مثلا ۱۳-۱۴ ساله) را نسبت به خود علاقمند کنید (که البته ممکن هم است اینطور نشود)، به نظر خودتان آیا او هم با ازدواج با شما موافقت میکند؟ آیا شما شرایط حداقلی یک همسر مناسب را برای کسی که فکر میکنید دوستش دارید ، دارا هستید؟ به نظر شما دیگران هم با شما در این مسئله هم عقیده اند؟ در مورد خانواده ها چه فکری کرده اید؟ خانواده خو دتان، خانواده دختر خانم، آیا موافق خواهند بود؟ میدانید چگونه باید به پدر یا مادرتان و دیگران مسئله را بگویید؟ قطعا اگر عشق واقعی وجود داشته باشد، نباید روابط مخفیانه و دور از اطلاع خانواده ها باشد، آیا در مورد شما اینگونه است؟
سعی کنید به این سوالات فکر کنید و پاسخ دهید. در نهایت به شما توصیه میکنیم به جای پرداختن و فکر کردن مدام به اینکه فلانی را دوست دارید (بدون این که به حواشی و سایر استلزامات و عواقب و نتایج آن بیاندیشید) بهتر است چند سالی صبر کنید و خود را به لحاظ، جسمی و روحی و اجتماعی و تحصیلی به حد مطلوبی برای تشکیل یک زندگی مستقل و مشترک برسانید. قطعا کارهایی هست که ذهن شما را درگیر این مسئله میکند، صحبت کردن مداوم با دوستان در این خصوص، فکر کردن زیاد به این مسئله، دیدن تصاویر تحریک آمیز و ... خلاصه هرچیزی که حس شما را در این مسئله بیدار و برانگیخته کند، در حال حاضر برای شما مناسب نیست و لازم است کمی به ذهن خود آرامش بدهید. سعی کنید در کنار برنامه های اوقاع فراغت خود از ورزشهایی که انرژی زیادتری میخواهد استفاده کنید.
موفق باشید.

سلام . من ۱۴ سالمه و از ی دختر هم سن خوشم اومده . آیا مشکلی داره در حد دوستی ؟ راستش میترسم با خونوادم در میون بزارم

تصویر شهرسوال

با سلام
دوره اي که شما در آن قرار گرفته‌ايد، دوره نوجواني است. دوره‌اي که از جمله حساس‌ترين دوره‌هاي زندگي است و ويژگي‌هاي همچون علاقه به جنس مخالف و اوج گرفتن غرائزي همچون غريزه جنسي در آن به وجود مي‌آيد. اما آيا راه صحيح برقراري ارتباط با جنس مخالف در اين سن است؟ اساسا تعريف روابط سالم در دوره نوجواني که غرايز و احساسات و هيجانات حرف اول را مي‌زنند، به چه معناست؟ همچنين چگونه مي‌توان دختر و پسر جواني را در کنار هم تصور کرد، در حالي که روابط هم سالم باشد؟ آيا دوستي که شما مي گوييد در حد دوستي مي تواند آسيب هايي داشته باشد؟ آيا بر فرض اين نوع علاقه نا صحيح بايد با خانواده چنين چيزي را مطرح کرد؟ براي پاسخ به اين سؤالات بايد به نکات زير توجه بفرماييد؛ هر چند سؤال شما از ابهاماتي همچون کيفيت ارتباط با اعضاي خانواده‌تان، کيفيت ارتباط با دوستان‌تان برخوردار است.
دوره نوجواني افراد معمولا به جنس مخالف علاقه پيدا مي کنند و عاشق مي شوند، اما رفته رفته نسبت به او سرد مي شوند و از عشق آنها کم مي شود. تجربه نشان مي دهد که عشق دوره نوجواني پايدار نيست. بنابراين با توجه به شرايط سني شما، لازم است توجه کنيد که ورود به اين عرصه ممکن است براي مدتي به شما شور و نشاط تزريق کند اما در ادامه مانند آب شوري که نوشيدنش، فرد را تشنه تر مي کند، شما نيز شور ابتدايي را از دست مي دهيد و ممکن است گرفتار عواقب بعدي شويد. در واقع از مشکلات دوستي دختر و پسر همين موارد مي باشد که ابتدا دلبستگي حاصل ميشود و بعد فرد متوجه ايرادات و مشکلات فرد ميشود که ديگر رها کردن فرد برايش ناگوار مي باشد. در حقيقت اين ارتباط يا ادامه پيدا مي کند و منجر به ازدواج مي‌شود که مشکلاتي همچون سوء‌ظن، وسواس فکري و ... را به همراه خواهد داشت. يا ادامه پيدا نمي کند و آسيب‌هايي همچون: وابستگي و سخت بودن دل کندن از طرف مقابل و در صورت جدا شدن يکي از دو طرف، افسردگي و علائمي مثل خودکشي و ... را به همراه خواهد داشت. گاهي هم پس از ازدواج به اين نتيجه مي رسند که ديگر خيلي دير است.
پس بهتر است تمرکز خود را به تحصيل، شغل مناسب، ورزش و بندگي خداوند معطوف کنيد تا از اين افکار رها شويد. در غير اينصورت تنها چيزي که نصيب شما مي شود ناراحتي و ضعف اعصاب است.
شما از توان و انرژي زيادي برخوردار هستيد، پس خود را دست کم نگيريد. ارزش و سلامتي شما مهمتر از اين است که بخواهيد خود را با اين افکار اذيت کنيد. خودتان را فرد مهمي بدانيد که مي توانيد اينده درخشاني داشته باشيد پس براي اين اينده درخشان تلاش کنيد و انرژي خود را صرف اين افکار نکنيد. طبيعتا در اينده شما با دخترهاي شايسته تري مواجه مي شويد که مي توانيد با انها ازدواج موفقي داشته باشيد.
اينگونه عشقها زودگذر است و فرد بعد از مدتي و با ديدن چند عيب کوچک نسبت به فردي که قبلا او را معشوق خود مي دانست بي تفاوت مي شود و با فردي که گمان مي کند از فرد قبلي بهتر است رابطه برقرار مي کند.
خوب است با برخي مشکلات و آسيب‌هايي که در روابط عاشقانه قبل از ازدواج و دوران نوجواني و جواني با نامحرک ايجاد مي‌شوند، به صورت خلاصه توجه کنيد:
_ رابطه با نامحرم رابطه اي پيش رونده است و با توجه به شرايط سني و هيجانات حاکم، رعايت حريمهاي شرعي در اين رابطه تقريبا ناممکن است!
_ در بسياري از موارد ممکن است قصد فرد مقابل ازدواج نباشد و از اين بهانه تنها براي پوشش دستيابي به مقاصد خود استفاده مي کند.
- اينگونه عشقها زودگذر است و فرد بعد از مدتي و با ديدن چند عيب کوچک نسبت به فردي که قبلا او را معشوق خود مي دانست بي تفاوت مي شود و با فردي که گمان مي کند از فرد قبلي بهتر است رابطه برقرار مي کند.
_ بخش قابل توجهي از روابط پيش از ازدواج در دوره نوجواني و اوائل جواني شکل مي گيرد. از ويژگيهاي اين دوره عدم شکل گيري شخصيت ثابت است. بنابراين تغيير نگاه و نگرش کاملا طبيعي است و ممکن است فرد قبل از ازدواج با بعد از ازدواج هويتي متفاوت داشته باشد.
_ نقشهايي که يک دوست بر عهده دارد با نقشهايي که يک همسر بر عهده دارد کاملا متفاوت است. رابطه پيش از ازدواج ممکن است باعث تداخل و آشفتگي نقشها شود.
_ رابطه پيش از ازدواج محدوديتهايي دارد و بواسطه فضاي احساسي و ابستگي ايجاد شده، تعارضات و نقاط ضعف کمتر قابل مشاهده و توجه است.
_ در بسياري از موارد و در ادامه راه، نظر يکي از طرفين تغيير مي کند و تصميم به ازدواج با فرد ديگري گرفته مي شود. اين امر علاوه بر اينکه باعث آسيب شديد رواني فرد مقابل مي شود که باعث مي شود برخي ديگر از فرصتهاي قبلي ازدواج از دست برود.
_ در پاره اي از موارد نيز بعد از ازدواج شاهد آن هستيم که فرد نسبت به همسر خود دچار بدبيني مي شود. به اين علت که به اشتباه بر اين باور است که همسرش ممکن است که همچنان با نامحرم ديگري رابطه دشاه باشد!
بنابراين توصيه ما اين است:
فکر کردن به اين موضوع و دخترخانم مورد نظر تنها عطش و بيقراري شما را افزايش مي دهد، بنابراين بجاي اينکه فکر خود را درگير اين موضوع کنيد ليستي از علاقمنديهاي خود تهيه کنيد و در تامين و پيگيري انها تلاش کنيد. مشکلات و دغدغه هاي خود را با پدر و مادر، دوستان و نزديکان مورد اعتماد مطرح کنيد تا احساس راحتي بيشتري کنيد. فعاليتهاي متنوع و شادي مانند ورزش، کارهاي هنري، تفريح و ...مي تواند به آسودگي فکر و نيز افزايش نشاط و شادابي شما کمک کند.
سعي کنيد با خود شناسي بر احساس و هيجانات خود مسلط شويد و به صورت افراطي و شديد، سرمايه گذاري عاطفي انجام ندهيد.
با احترام به خود و استقلال شخصيتي و برطرف کردن نيازها و کمبودها با اعتماد به نفس کامل و با هدف گذاري ارتباطتان را تنظيم کنيد.
با ديدن نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان و اعتماد به خود در زندگي سعي کنيد اساس بي نيازي از ديگران را در خود بنا کنيد و در ارتباطات مجذوب کل شخصيت فرد نشويد بلکه به خود بگوييد مثلا شوخ طبعي ايشان باعث ارتباط است نه ساير ويژگي هاي شخصيتي ايشان.
سعي کنيد به جاي تمرکز و سرمايه گذاري روي اين شخص، ارتباط با دوستان همجنس خود را گسترش دهيد.
پس به اين واقعيت برسيد که فکر کردن به اين موضوع و جنس مخالف تنها عطش و بيقراري شما را افزايش مي دهد، بنابراين اگر شما به عنوان يک نوجوان ۱۴ ساله عاشق دختري شويد و رابطه برقرار کنيد، هيچ تضميني نيست که در اين نوع ارتباط حد و مرز رعايت شود؛ پس بجاي اينکه فکر خود را درگير اين موضوع کنيد ليستي از علاقمنديهاي خود تهيه کنيد و در تامين و پيگيري انها تلاش کنيد. مشکلات و دغدغه هاي خود را با پدر و مادر، دوستان و نزديکان مورد اعتماد مطرح کنيد تا احساس راحتي بيشتري کنيد. فعاليتهاي متنوع و شادي مانند ورزش، کارهاي هنري، تفريح و ...مي تواند به آسودگي فکر و نيز افزايش نشاط و شادابي شما کمک کند. بنابراين مادامي که راههاي درست براي افزايش انگيزه براي زندگي وجود دارد، راههايي براي پر کردن خلأهاي زندگي وجود دارد، انتخاب چنين روشي منطقي نيست. لازم است به نحوي برنامه ريزي کنيد که از مواجه شدن و ديدن طرفي که به او علاقه داريد، خودداري شود. آثاري که از وي در مقابل داريد، محو کنيد و اصلا نيازي نيست که به او کمک کنيد، بلکه شما بايد به خودتان کمک کنيد و خود را از باتلاق علاقه مندي وابستگي افراطي به ايشان خارج کنيد.
?- سعي کنيد با خود شناسي بر احساس و هيجانات خود مسلط شويد و به صورت افراطي و شديد، سرمايه گذاري عاطفي انجام ندهيد.
?- با احترام به خود و استقلال شخصيتي و برطرف کردن نيازها و کمبودها با اعتماد به نفس کامل و با هدف گذاري ارتباطتان را تنظيم کنيد.
?- با ديدن نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان و اعتماد به خود در زندگي سعي کنيد اساس بي نيازي از ديگران را در خود بنا کنيد و در ارتباطات مجذوب کل شخصيت فرد نشويد بلکه به خود بگوييد مثلا شوخ طبعي ايشان باعث ارتباط است نه ساير ويژگي هاي شخصيتي ايشان.
?- سعي کنيد به جاي تمرکز و سرمايه گذاري روي اين شخص، ارتباط با دوستان همجنس خود را گسترش دهيد.

سلام من ۱۴ سالمه و عاشق یک دختری شدم که یک سال از خودم بزرگتره و اون خودش هم نمیدونه من دوست دارم درس بخونم ولی اون نمیذاره همش میاد سراغ ذهنم و مشغولم میکنه لطفا کمکم کنید.

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و با شما مشاوره مي کنيم. به نظر مي رسد که سن شما هنوز با ازدواج فاصله زيادي دارد و در اين شرايط بهتر است به جنس مخالف فکر نکنيد. فکر کردن به جنس مخالف باعث ترشح هورمون هاي جنسي شده و شهوت را زياد مي کند و در اين شرايط کنترل آن سخت خواهد شد.
اگر عاشق دختري شويد خواب و خوراک تان و تمرکز تان دچار مشکل مي شود.
در چنين شرايطي بايد سعي کنيد او را فراموش کنيد.
وقتي به ذهن تان مي آيد بايد فکرتان را کنترل کنيد. يعني به چيز ديگري فکر کنيد. چيز ديگر مي تواند يک خاطره، درس و تحصيل، يا همسايه هايتان باشد بايد به چيز ديگري فکر کنيد تا به آن دختر فکر نکنيد. همچنين براي تغيير فکر مي توانيد در ذهن تان از هزار بصورت معکوس بشماريد تا آن فکر دست از سر شما بردارد به اين صورت ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و ....
اگر چند مدت به او فکر نکنيد و تصميم به فراموشي او گرفته باشيد بعد از مدتي او را فراموش خواهيد کرد و ديگر به او وابسته نخواهيد بود.

سلام.من پسری ۱۷ ساله هستم. به شدت عاشق دختر خانمی شده ام.اهل این مسائل جنسی و شهوت و اینا هم نیستم که بخوام بگم به این دلیل عاشق شدم.از بخت بدم امسالم کنکور دارم.واقعا میترسم وقتی رفتم دانشگاه دختره ازدواج کنه و از دستم بره.خیلی هم احساسی ام.اگه از دستش بدم دیوونه میشم. لطفا کمک کنید تو رو خدا

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال، به شهر سوال خوش آمدید.
دوست نوجوان، مشکل فعلی شما با اندکی تأمل و نهایتا یک تصمیم گیری درست قابل حل خواهد بود. البته برای چنین کاری لازم است نکاتی را مدنظر داشته باشید:
اول این که به اصطلاح رایج، هر کسی بایستی بالاخره نیمه خود را پیدا کند و با آن به آرامش روانی و روحی برسد و نهایتا زندگی مشترک خود را با تشکیل خانواده آغاز کند و پی بگیرد. پس دیر یا زود بایستی به فکر ازدواج باشیم.
دوم این که برای داشتن یک زندگی مطلوب، آرام و درست، صرفا درکنار یک همسر بودن کافی نیست و هرکدام از ما بایستی به مسائل دیگری نیز فکر کنیم، مانند این که چگونه تأمین مالی بشویم و چه شغلی داشته باشیم و این که قرار است در جامعه چه نقشی را ایفا کنیم. پاسخ به این سوال هرچه که باشد طبعا لازمه این کار داشتن حداقل تحصیلات و دانش و مهارت مربوط به آن است و بهترین زمان برای کسب این دانش و مهارت همین سنین نوجوانی است. پس حتما نیازمند گذراندن دوره های تحصیلی و مهارت آموزی برای تأمین آینده خود و خانواده مان هستیم.
سوم این که بدانیم در هر برهه از زندگی بایستی به برخی مسائل اولویت بیشتری نسبت به سایر مسائل بدهیم، مثلا در دوران کودکی به فکر ازدواج نباشیم و صرفا آموزش های اولیه و بازی مهم است، و بالعکس در سنین جوانی به فکر تشکیل خانواده و یافتن یک شغل مناسب باشیم... قطعا در دوره نوجوانی نیز برخی امور اولویت زندگی ما هستند و اگر از آنها غافل شویم یا به اشتباه اولویت بندی کنیم اثرات آن ممکن است برای همیشه در زندگی ما باقی بماند.
یکی از این مسائل که آغاز آن هم در سنین نوجوانی (با شرایط و ویژگی های خاص این دوره سنّی ) است، مسائل روابط عاطفی و عشق و عاشقی است. این در حالی است که شما در دوران حساسی از تحصیل خود نیز هستید. اینجا جایی است که بایستی تصمیم حیاتی و سرنوشت ساز بگیرید. حتما میدانید که مسائل عاطفی و روابط اینگونه حتی اگر در سطح خیلی کوچکی آغاز شود، به سرعت در تمام زندگی انسان سایه می افکند و تمام فکر و ذکر انسان را تحت الشعاع خودش قرار میدهد! بنابراین بی تعارف باید بدانید اگر اکنون دغدغه و فکر شما ازدواج و مسائل مربوط به آن باشد (مانند این که با چه کسی ازدواج کنم، چه کسی را دوست دارم ویا هر گونه مسائل عشق و عاشقی) قطعا در تحصیل شما تأثیر منفی خواهد داشت.
از سویی باید بدانید که شما در سن ۱۷ سالگی هنوز در ابتدای این راه هستید و بسیاری از فرصتهای مختلف و متنوع برای تشکیل زندگی برای شما بعد از این خواهد بود! بنابراین با از دست دادن یک فرصت در حال حاضر، قطعا فرصتهای دیگری را به دست خواهید آورد چون در شرایط اجتماعی و تحصیلی و شغلی بهتری نسبت به الآن خواهید بود.
امیدوار هستیم با تفکر و اندیشه به تصمیم درست برسید.
موفق باشید

سلام پسری ۱۸ ساله هستم که حدود یک سالو نیمه عاشق یک دختری از فامیل شدم و این که حدود سه ماه پیش فهمیدم قراره براش خواستگار بیاد و منم احساس خطر کردم با این که میدونستم شرایط مناسبی برای ازدواج ندارم از ترسم با مادرم صحبت کردمدر مورد این موضوع و اون گفت کهباید با پدرت صحبت کنی ببینی نظره اون چیه
چون که از هم جدا شدن پنج ساله و دوتا شون حدود دو ساله با کسه دیگه ای ازدواج کرده اند دختری هم که من عاشق شدم دختره مردیه که مادرم باهاش ازدواج کرده
پدرمم به خاطر همین بعده اینکه این موضوعو باهاش مطرح کردم به شدت مخالفت کرد و حرفه اصلیشم اینه که من با اون خانواده نمیخوام وصلت کنم و این که پامو خانه اونا نمیذارم برای این مشکل چه راهه حلی پیشنهاد میکنید ؟
و این که من بعد اینکه مورد مخالفت پدرم قرار گرفتم موضوعو با خوده آن دختر در میان گذاشتم و اونم چون دختره منطقی بود به من گفت منم نمیتونم قولی بهت بدم چون ظلم میشه در حقم اگه من منتظر بمونم تا اون موقع و بعدم نتونی خانوادرو رازی به این وصلت کنی منم این موضوعو درک میکنم ولی فکرم خیلی درگیره چون هر لحظه اون ممکنه ازدواج کنه و منم نمیتونم به خاطر اینکه پدرم مخالفه کاری بکنم و اقدامی انجام بدم لطفا راهنمایی کنید چون از درسو زندگی افتادم
ممنون از سایته خوبتون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی شهر سوال. خوش آمدید.
دوست نوجوان، خیلی خوب است که دغدغه زندگی مشترک و آینده مطمئن را دارید و این جای تبریک دارد. اما باید بدانید که دغدغه داشتن و نگران چیزی بودن به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند. به شما توصیه میکنیم همین ابتدای بحث، با خودتان قرار بگذارید تا در مورد همه مسائل زندگی به ویژه مسائل سرنوشت ساز (همچون تحصیل، انتخاب شغل، ازدواج و ...) منطقی فکر کنید و منطقی تصمیم بگیرید. و البته در راستای همین منطقی بودن، از مشورتها و تجربیات تلخ و شیرین افراد صاحب تجربه و دیگران به خوبی در تصمیم گیری های خودتان استفاده کنید. البته قطعا این به این معنا نیست که شما احساس خود را کامل زیر پا بگذارید و یا نادیده بگیرید، بلکه باید محور اصلی تصمیم گیری شما عقل و منطق باشد.
نکته اول که لازم است به شما یادآور شویم، این که شما هنوز در سنین نوجوانی هستید و به نظر نمی رسد به صورت عادی در حال حاضر، شرایط تشکیل یک زندگی مستقل را داشته باشید. مقصود، شرایط مختلف مالی، اجتماعی، شغلی، روحی و غیره است. ضمن این که باید بدانید شما هنوز ابتدای دوران جوانی را در پیش دارید و موقعیت های مختلف برای انتخاب همسر از این به بعد برای شما پیش خواهد آمد. هرچند درنظر داشتن یک مورد خوب برای ازدواج چیز بدی نیست اما شاید بهتر باشد اولویت شما در حال حاضر گذشتن از مراحل مهم تحصیلی و شغلی باشد.
نکته دوم این که از سویی شما نهایتا میتوانید برای خودتان تصمیم بگیرید و نه برای دیگری! یعنی تصمیم گیری در مورد ازدواج دختری که مورد نظر شماست، به دست خود و خانواده اش است. پس خیلی نمیتوانید در تصمیم گیری آنها تغییری ایجاد کنید، به ویژه اگر دختر خانم در سنّ ازدواج باشد (و این کاملا طبیعی است که دختر خانمی در سن ازدواج خواستگارهای مختلفی داشته باشد و خودش و خانواده اش بخواهند از بین گزینه های مختلف بهترین را انتخاب کنند). پس توصیه اول ما به شما این است که نگاه و تفکر شما نسبت به این موضوع منطقی باشد نه احساسی! جالب اینجاست که ظاهرا دختر خانم هم اصرار زیادی برای ازدواج با شخص شما ندارند !
نکته سوم، این که اگر شما واقعا به سنّ قانونی و شرعی رسیده باشید، قانونا و شرعا خودتان تصمیم گیرنده در مورد ازدواج تان خواهید بود و اجازه پدرتان برای این کار لازم نیست. البته قطعا بسیار پسندیده است که حتی در صورتی که خودتان زندگی کاملا مستقلی دارید،تصمیمات مهم را با اطلاع و هماهنگی پدر و مادرتان انجام دهید. هرچند استفاده از تجربیات و مشورتهای پدر و مادر در کنار سایر بزرگان و صاحبان تجربه، امری پسندیده و بسیار مفید است. این کار هم شما را در گرفتن تصمیمات بهتر یاری میکند و هم نشاندهنده احترام شما به خانواده و بزرگترهاست و موجب احساس افتخار و سربلندی بیشتر برای والدین شما خواهد بود.
این نکته سوم به این دلیل عرض شد که ممکن است دلیل مخالفت پدر شما یا هرکدام از والدین، واقعا یک دلیل منطقی نباشد و صرفا بر اساس سلیقه و معیارهای شخصی خودشان باشد.
و نکته آخر این که هرجایی که احساس کردید نیاز به کمک فکری دارید یا بین انجام نظر والدین و خودتان تردید داشتید، از سایر بزرگان و نزدیکان کمک بگیرید. کسانی که هم مورد قبول شما هستند و هم مورد قبول (مثلا) پدرتان یا مادرتان.
موفق باشید.

داداش من خودم۱۶سالمه عاشق دختر شدم ولی داغ گذاشتم ک باهاش نحرفم میدونی چرا من دیدم ک هرروز دارم عاشق اینو اون میشم فهمیدم ک بشینم درسمو بخونم و شغل مناسب و درامد میلیاردی داشته باشم کل دخترای جهان میفتن پام ک باهاشون ارتباط داشته باشم ب نظر من بشینید درستونو بخونین بجای این چیزا

سلام،خسته نباشید. اگه میشه منو راهنمایی کنید چون نسبت به بقیه در موقعیت حساس تری هستم،من درحال حاضر هفده سالمه و پشت کنکوری هستم،یک سال پیش به دختر دخترعموم(نوه عموم) علاقه مند شدم،اتفاقی نیفتاد تا اینکه عید دوباره دیدمش و تصمیممو گرفتم و رفتم با داییش(پسر عموم) ک سی سالشه صحبت کردم،اونم گفت هرکاری بتونم برات میکنم ولی فعلا بشین درستو بخون،شیش ماه گذشت تا اینکه یه روز پسرعموم بهم پیام داد و گفت ک دیروز اون خودش اومد و بهم گفت من به فلانی(که من باشم) علاقه مندم، منم وقتی فهمیدم عشقمون دو طرفس خیلی خوشحال شدم و خلاصه پسرعموم یه روز شرایطو جور کرد و من باهاش پشت گوشی حرف زدم و شرایطامونو باهم درمیون گذاشتیم و قرار گذاشتیم ک فعلا درسمونو بخونیم تا بعد، اینم بگم ک‌ هم خانواده من و هم خانواده اون به شدت مذهبی هستن و تا الان ک یک سال از رابطمون میگذره حتی یک بار هم باهم بیرون نرفتیم و موازین شرعی رو کاملا رعایت کردیم و سالی یک بار اون هم تو عروسی یا عید همدیگه رو میبینیم و فقط سلام میکنیم و فقط هر دو سه ماه یک بار بهم پیام میده و در حد پنج دقیقه باهم صحبت میکنیم.خلاصه اینجوری شد ک الان هم خالش و دختر خالش از موضوع خبر دارن و یه جورایی تو فامیل پیچیده
من با مادرم درمورد ایشون صحبت کردم و نظر مادرم مثبت بود اما بعد از کنکور،به پدرم حرفی نزدم اما اون هم خودش گهگاهی میاد و میگه به عنوان ی بچه مسلمان باید پاکدامنی خودتو در این سن حفظ کنی، و میگه وقتی ک دانشگاه رشته خوب قبول شدی میتونی به ازدواج فکر کنی و منم همه جوره پشتتم
میخواستم بدونم با این شرایط من و خانوادم و ایشون و شرایط رابطمون الان کار درست چیه؟ بازم تاکید میکنم من حتی شماره ایشون رو ندارم و به خاطر اینکه وقتمون تو این سن حساس هدر نره فقط گاهی با گوشی داییشون یا خالشون به من پیام میدن

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ از اعتمادتان به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. اينکه به ازدواج فکر مي کنيد و قصدتان خير است جاي تحسين دارد ولي اين را هم بايد مد نظر داشته باشيد که علاقه بدون داشتن شرايط ازدواج مي تواند زندگي را برايتان سخت کند. توصيه ما اين است که در اين شرايط ذهن تان را درگير خيالپردازي به آينده نکنيد. اصلا ممکن است به هر دليل نتوانيد به او برسيد يا با ازدواج شما مخالفت کنند آنوقت با اين علاقه و عشق چه مي کنيد. نمي خواهيم بدبين باشيم بلکه مي خواهيم واقع بين باشيم و به همه جوانب فکر کنيم. توصيه مي کنيم وقت تان را صرف فکر کردن به او نکنيد و هر وقت به ذهن تان مي آيند از هزار برعکس بشماريد تا دچار عشق زود هنگام نشويد.

ببخشید اگر رابطه شهوتی نباشد و فقط یک دوستی باشد چی لطفا کمک کنید

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. بخاطر نياز دختر و پسر به جنس مخالف و اينکه رابطه عاطفي و جنسي از هم جدا نيست و به نوعي به هم ختم مي شود، رابطه دختر و پسر بدون ازدواج جايز نيست و البته که زمينه گناه ايجاد مي کند. اين گناه ممکن است امور مختلفي باشد.
بنابراين همانطور که خود مي دانيد بهترين راهکار فراموش کردن اوست. ما در ادامه راهکارهايي براي فراموش کردن فرد مقابل يادآور مي شويم:
۱. تصميم بگيريد که او را فراموش کنيد.
۲. سعي کنيد دل خود را کنترل کنيد و از فکر کردن به او خودداري کنيد و هرگونه آثاري که شما را به ياد او مي اندازد را از خود دور کنيد.
۳. هرگاه فكر او به ذهن شما خطور كرد بلافاصله خود را به فكر و يا كار ديگرى مشغول كنيد. به موضوعات جديد فكر كنيد و از اشتغال ذهنى درباره او بپرهيزيد.
۴. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس بشماريد، به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۵. از تنهايى اجتناب كنيد مگر در مواقع ضرورى. ارتباط خود را با اهل خانواده و فاميل كه با آنها رفت و آمد داريد، تقويت كنيد و از گوشه گيري و انزوا اجتناب كنيد.
۶. اوقات خود را با اشتغالات مختلف و خلاقيت‏ها و برنامه‏هاى مورد علاقه‌تان نظير مطالعه، انجام كارهاى هنرى و ورزشى، چنان تنظيم كنيد كه فرصت فكر كردن درباره وى را نداشته باشيد.
۷. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به آن مشغول شده است به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است».
۸. هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ويژگى‏هاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوئيد او به خاطر اين اوصاف، مناسب و شايسته‏ى من نيست.
۹. به خود چنين بگوئيد كه مطمئناً بهتر از او هم وجود دارد و من مي‌‏توانم براى آينده‏ام شريك زندگي بهترى پيدا كنم.
۱۰. تا وقتي كه كاملا خوابتان نگرفته به رختخواب نرويد.

سلام پسری ۱۷ ساله هستم که دو سالی میشه که عاشق دختری هستم که همسایم میشه, یک سال هم از من کوچیکتره و تو بچگی با هم دوست بودیم و الان در حال حاضر باهاش ارتباطی ندارم. یعنی روم نمیشه چیزی بهش بگم اما به احتمال زیاد میدونه که دوسش دارم . این موضوع رو با مادرم مطرح کردم ولی به دلیل اینکه حجاب کاملی نداره مادرم ناراضی هستش. مادر دختره منو مثل پسرش دوست داره اما خود دختره رو نمیدونم. همین قضیه باعث شده نتونم درسم رو خوب بخونم و فکر منو هم خیلی مشغول کرده . خودم تیزهوشان درس میخوام و انتظار از من برای پزشک شدن زیاده و این قضیه باعث شده درسم افت کنه. هر شب و هر روز بهش فکر میکنم .لطفـا راهنماییم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

کاربر محترم شهر سوال سلام.
دوست نوجوان، پاسخ شما به طور کامل و به عبارتهای مختلف هم در متن ابتدای صفحه و هم در پاسخ به کامنت ها داده شده است. توجه داشته باشید، اگر مقصود شما از این ارتباط صرفا یک دوستی و احیانا خوشگذرانی است که ما هیچ پیشنهاد و توصیه ای نداریم. طبیعتا هیچگونه توصیه ای هم به چنین ارتباطی نخواهیم داشت. اما اگر قصد شما ازدواج است، بهترین کار همان است که انجام دادید. یعنی به صورت رسمی پیشنهاد ازدواج را مطرح کنید و به خواستگاری بروید که گام اول این مسیر هم اطلاع دادن به پدر و مادر است.
اما نکته مهم دیگر آ« است که در این سن، به نظر نمی رسد آمادگی همه جانبه برای ازدواج را داشته باشید، چه به لحاظ روانی و روحی، چه به لحاظ مالی، و مسئولیتی و یا از هر لحاظ دیگر! بنابراین وارد شدن در این وادی به نوعی از مصادیق عشقهای بی هدف محسوب می شود. البته واقعا اگر گمان می کنید این آمادگی در شما و در خانواده شما هست، حداقل بحث ازدواج را از همین الان میتوانید استارت بزنید (تا بتوانید چند سال بعد به نتیجه عملی برسید). وگرنه در دورانی که قرار است اساس جنبه های شخصیتی شما و جایگاه اجتماعی تان را شکل دهید و همچنین با پرداختن به درس و تحصیل یا ورزش و از چند سال دیگر یا پیدا کردن کار مناسب و متناسب با تحصیلات و استعدادهایتان، زمینه روشنی را برای زندگی آینده خود بسازید،صلاح نیست وقت ارزشمند خود را در این مسائل که نتیجه اش هم مشخص نیست صرف کنید.
موفق باشید.

ببخشید من ۱۴ سالمه و عاشق یه دختر ۱۵ ساله شدم که چند وقت پیش نامزد کرد وضعیت درس و چهره و اعتماد به نفسم بالاست حتا چند بار میخواستم بهش بگم موضوع رو ولی حالا که نامزد کرده دارم میمیرم لطفا راهنماییم کنید و جوابای تکراری ندید همین الان بغضم ترکیده و دارم گریه میکنم لطفا راهنماییم کنین شبا بیخوابم و هیچ غذایی نمیتونم بخورم .
وقتی که بهش علاقه مند بودم یه سری آهنگ های خاص رو گوش میدادم الان اون آهنگ هارو که گوش میدم بی اختیار میزنم زیر گریه خیلی حالم بده لطفا راهنماییم کنید جواب رو لازم نیست خضوضی بدید

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ مي دانيم که حالتان خوب نيست. شما او را دوست داشتيد و او همه زندگي تان بود. سن شما سن حساسي است. همه ما در اين سن شايد گاهي به کسي احساس علاقه کرده ايم. در اين معمولا ما توصيه مي کنيم به کسي فکر نکنيد و مراقب باشيد که خيلي زود به او وابسته مي شويد. زيرا هنوز تا ازدواج فاصله زيادي داريد. در شرايط فعلي چاره اي جز فراموش کردن او نيست مي دانم سخت است ولي غير ممکن نيست. اگر خودتان تصميم بگيريد و همه آنچه شما را به ياد او مي اندازد را از بين ببريد مي توانيد او را فراموش کنيد به شرط اينکه سرتان را شلوغ کنيد. البته شايد يکي دو هفته حالتان بد باشد ولي حالتان خوب مي شود.
از لحاظ روانشناسي يکي از علل ايجاد افسردگي در افراد, شکل گيري دلبستگي هاي بيجا بين افراد و سپس گسسته شدن اين دلبستگي است. تحقيقات متعدد هم اين امر را اثبات نموده است. پس قبل از اينکه سروکارتان به قرص هاي آرام بخش و شوک الکتريکي و ... بيفتد به فکر سلامت روان خود باشيد و اراده جدي در فراموشي فرد مذکور را پيشه خود کنيد!
۲. نگاه هاي خود را کنترل کنيد زيرا هر نگاهي مي تواند شعله هاي اين علاقه را بيشتر کند و شما را با مشکل جدي مواجه نمايد از اين رو خداوند متعال زنان و مردان مؤمن را از نگاه به نامحرم منع کرده است (سوره نور، آيات ۳۰ و ۳۱) و نيز اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: هر كس چشم خود را آزاد بگذارد هميشه اعصابش ناراحت و به آه و حسرت دايم گرفتار خواهد شد.
۳. علاوه بر کنترل نگاه، دل خود را کنترل کنيد و از فکر کردن به او خودداري کنيد و هرگونه آثاري که شما را به ياد او مي اندازد را از خود دور کنيد.
۴. هرگاه فكر او به ذهن شما خطور كرد بلافاصله خود را به فكر و يا كار ديگرى مشغول كنيد. به موضوعات جديد فكر كنيد و از اشتغال ذهنى درباره او بپرهيزيد .
۵. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس بشماريد، به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۶. سعى كنيد از قرار گرفتن در تنهايى اجتناب كنيد مگر در مواقع ضرورى. ارتباط خود را با اهل خانواده و فاميل كه با آنها رفت و آمد داريد، تقويت كنيد و از گوشه گيري و انزوا اجتناب كنيد.
۷. از بيكارى اجتناب كنيد و اوقات خود را با اشتغالات مختلف و خلاقيت‏ها و برنامه‏هاى مورد علاقه‌تان نظير مطالعه، انجام كارهاى هنرى و ورزشى، چنان تنظيم كنيد كه فرصت فكر كردن درباره وى را نداشته باشيد.
۸. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد و به سراغ آن‏ها برويد و درباره‏ى آن‏ها فكر كنيد.
۹. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به آن مشغول شده است به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد.
۱۰. هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ويژگى‏هاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوئيد او به خاطر اين اوصاف، مناسب و شايسته‏ى من نيست.
۱۱. به خود چنين بگوئيد كه مطمئناً بهتر از او هم وجود دارد و من مي‌‏توانم براى آينده‏ام شريك زندگي بهترى پيدا كنم.
۱۲. تا وقتي كه كاملا خوابتان نگرفته به رختخواب نرويد.
۱۳. به مطالعه روي بياوريد. كتابهاي مفيد و سازنده اخلاقي و علمي مطالعه كنيد.
با توجه و تمرکز روي مسائل معنوي به ويژه نماز و شرکت در مراسم مذهبي به خود آرامش دهيد و هر روز مدتي را به قرائت قرآن و خواندن دعا اختصاص دهيد. در پناه ايزد منّان موفّق و مويّد باشيد.
منتظر مکاتبات بعدي شما هستيم.

سلام ایا ازدواج پسری ۱۵ ساله با دختری ۱۷ ساله نه الان بلکه در اینده مشکل سازه؟؟درصورتی که علاقه از سمت پسر بوده و موضوع ازدواج رو به ۵ سال اینده موکول کردند؟؟لطفا جواب بدید ممنون

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام
شرايط نوجواني که به سن بلوغ رسيده و در خود نياز به جنس مخالف دارد قابل درک هست، و اميدوار هستيم که شما و همه جوانان بتوانيد گذار مطلوب توام با موفقيت را داشته باشيد. توجه داشته باشيد که ازدواج يكي از مسائل مهم زندگي هر انساني است زيرا در همه ابعاد زندگي تأثير دارد و ازدواج موفق مي‌تواند باعث پيشرفت انسان در زمينه‌هاي مختلف شود كما اينكه اگر ازدواج ناموفق باشد مشكلات زيادي را براي انسان به وجود مي‌آورد و مانع رشد و ترقي مي شود. بنابراين بايد با اين امر مهم سنجيده برخورد كرد و از هر گونه شتابزدگي، يك جانبه گرايي، ظاهر بيني و سطحي نگري اجتناب كرد. اما در مورد ازدواج، علاقه و عشق در اين سن بايد گفت که بر اساس غريزه، احساس و هيجان مي‌باشد و تصميم بر اساس مسايل زيستي دوران بلوغ نگاه بسيار پايين و دست کم گرفتن مهمترين اتفاق زندگي شما خواهد بود. سعي کنيد برنامه اي براي اينکه چگونه اين وضعيت را کنار بگذاريد و ترک ذهني و بيروني داشته باشيد، اجرا کنيد؛ زيرا طبق گفته روان شناسان ازدواج، علاقه و عشق در سن پايين تر تنها و تنها حالت بيولوژي و جنسي داشته و فرد در اين سنين فقط به اين بعد جنسي فکر مي کند.
شما بايد سعي کنيد که با شور و هيجان با درس خواندن و پيشرفت تحصيلي انتظارات خود، خانواده و جامعه را برآورده کنيد. به عيارت ديگر در اين موقعيت سني شما مي بايست مانند تمام پسرهايي با سن و سال کم که در دوره بلوغ هستند، با تمرکز بر کسب تجربه و افزايش مهارت هاي خود و تربيت خويش به سوي کمال و اهداف انساني پيش برويد؛ هم احساس خودارزشمندي، احترام و کارآمدي و غرور و افتخار در ميانسالي خواهيد داشت و هم در آينده با آرامش، قدرت انتخابي عاقلانه را تجربه مي کنيد.
بدانيد اين احساس در اين سن براي شما مضر است و سعي کنيد با تلاش و کوشش به ذخير سازي مهارت هاي زندگي ، مفيد بودن براي خود ، خانواده و جامعه و برآورده کردن انتظارات خود ، خانواده و جامعه مشغول شويد . از طرفي اين را نيز بدانيد که شما تا سن ۲۴ سالگي هر سال احساسات و عواطف متنوع و گوناگوني خواهيد داشت! پس اگر هم اين دختر خانم را مي پسنديد سعي کنيد تا زمان مناسب و منطقي به آن فکر نکنيد و با خود بگوييد « بايد آن زمان احساسم را ببينم ، ممکن است در آينده ديگر چنين احساسي را نداشته باشم».
انشاالله موفق باشيد.
/۳۷۲۰۲۵/

سلام. پسری ۱۷ ساله هستم.از لحاظ ظاهری خوب و اخلاقی منطقی. در درسهایم موفق بوده ام و برای کنکور هم امیدوارم.بتازگی یکی از دختر های آشنا (نه فامیل) ب صورت مستقیم بمن اعلام کرد که دوستم دارد و روش نشده تا بحال رو در رو موضوع را بیان کند.ایشان یک سال از من کوچک ترن و من انتظار چنین نگاهی ازش رو نداشتم.خانوادگی هم ارتباط داریم.بمن گفت که عاشقم شده و منتظر حرکتی از سمت من هست.من خیلی نمیخوام درگیر چنین موضوعاتی تا قبل کنکور شوم اما مشتاق و کنجکاوم که یه رابطه حداقلی رو باهاش شروع کنم.بنظر شما این قصد بدون انتظار رابطه بلند مدت در آینده منطقی است از طرف من یا بکل موضوع مناسبی نیست؟

تصویر شهرسوال

سلام
از اعتماد شما به مرکز پاسخ گويي سپاسگزاريم، اميدوارم بتوانيم به شما کمک کنيم.
درگير کردن عاطفه کار سهلي نيست، آسيب و آفتش خيلي زياد مي باشد و به ويژه که شما براي دانشگاه و ادامه تحصيل برنامه دارين، مطمئن باشيد که حتي با کوچکترين ارتباط، احساسات و تمام هيجانهاي شما درگير اين رابطه خواهد شد و شما توانايي کنترل و تمرکز برنامه درسي را نخواهيد داشت و شکست علمي حتمي خواهد شد، توصيه مي شود با ديد باز و عقلاني اين موضوع را بسنجيد. تعديل بعد هيجاني و تامين نياز رابطه عاطفي با جنس مخالف و انجام برنامه هاي درسي و تلاش براي رسيدن به اهداف علمي و آينده شغلي مناسب، با ادامه دادن اين رابطه عملي نمي شود. تجربه نشان داده که اين روابط هر چند حداقلي باشد باز آسيب و خطرش بيشتر بوده و به شدت پشيماني دارد.
توصيه مي شود؛
با ايشان صحبت کنيد و بگوييد اين ارتباط به صلاح نيست. بر فرض فرد مناسبي است براي آينده برنامه برنامه ريزي بکنيد که برنامه درسي و شغلي را به نتيجه برسانيد بعدا ارتباط در قالب ازدواج را تصميم بگيريد. اما تا آن زمان ادامه ارتباط به ضرر شماست و نبايد شکا بگيرد.
/۳۷۲۰۳۵/

سلام به شما کاربران گرامی
من ۱۶ سالمه عاشق یه دختری در حد سن و سال خودم شدم که دو ماه از من کوچیکتره من درمورد اون با پدر مادرم حرف زدم و جواب آخر اونا به من این بود اگه واقعا دوستش داری به مامانش بگم اخه باهاشون فامیل هم هستیم البته فامیل دور اره بهم گفتن اگه واقعا دوستش داری به مامانش بگم به مامانم گفتم بگی تا چی بشه گفت تا سن ۲۵ سااگی با هم نامزد بمونید وبعداز پیدا کردن شغل خوب با هم ازدواج کنید به نظرتون من قبول کنم که بهش بگن و یا صبر کنم اخه طبق گفه شما نظر تغیر می کنه و یا اگه اونم به من دل ببنده بعدا بهش بگم دوست ندارم دلش می شکنه از طرفی هم شب و روز از فکرم در نمی یاد شما بگین من چی کار کنم خواهش می کنم راهنماییم کنید

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون
بزرگوار همان طور كه قبلا بيان شد چون شرايط را نداريد انتظار آسيب هاي زيادي براي شما به بار مي آورد. توضيحاتش بيان شده و خودتان نيز به برخي از آنها اشاره كرديد.
بنابراين بايد با واقع بيني و انجام فعاليت هاي بدني و ذهني و سرگرمي هاي مفيد و متنوع از فكر ايشان بيرون بياييد. از هر چيزي كه ايشان را به ياد شما مي آورد اجتناب كنيد و آنها را اصلا در دسترس محو كنيد.
با ارتباط با خداوند و اولياي او و حضور در اماكن مذهبي و خواندن و نماز و دعا و ذكر گفتن و صدقه دادن سبب آرامش خود شويد
اگر اضطراب و بي قراري زيادي داريد خود اين مي تواند سبب دلمشغولي بيشتر شود بنابراين اگر با راهكارهاي بالا موفق به فراموشي نشديد از روان شناس باليني يا روان پزشك كمك بگيريد. ولي به راهكارهاي بالا ادامه دهيد.

/۳۷۹۶۱۵/

ممنونم

سلام من ١۶ سالمه چند ساله که حس میکنم پسر داییم دوس دارم میبینمش تپش قلب میگیرم و.. کلا خیلی برام مهمه برخورد باهاش برام استرس اوره و خودم متعهد بهش میدونم از طریق واسطه ها بهش گفتم دوسش دارم ولی اون من دوس نداره و به گفته خودش عاشق دختر خالشه من واقعا میخوام فراموشش کنم وقتی شدنی نیست علاقمون دو طرفه نیست ولی نمیتونم مدام میبینمش و اذییت میشم میش کمک کنید راهنمایی کنید که چطور باید فراموش کنم؟ اون شهرستان و من تهران تا یه مدت نمیبینمش میخوام فراموش کنم یه چیزی میشه که نمیشه لطفا جواب سوالم بدید ممنون.

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام؛ سپاس از اينکه اين مرکز را براي مشاوره خود انتخاب کرده‌ايد، اميدواريم راهنمايي خوبي براي شما باشيم.
اگرچه عشق و علاقه به جنس مخالف ريشه در ميل و كشش غريزي دارد، ولي عشق و علاقه يک طرفه شما به ايشان به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد؛ اين گرايش و علاقه مي‌تواند نشان از عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري- رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري شما باشد. چرا که هر کسي مي‌تواند عاشق فرد ديگري گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. اگر او اولين فردي است كه به وي علاقه‌مند هستيد و عاشق شخصيت او گرديده‌ايد، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي‌تواند شما را خوشبخت كند، بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد. کافي است ذهن‌تان را از او منصرف کنيد و به آينده بهتر بر اساس واقعيت‌ها بينديشيد.نکته ديگر اينکه اظهار عشق و علاقه يک طرفه و محبت از سوي دختر، نشان از ضعف وي مي‌باشد، چون دختر مجذوب است، نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. به عبارتي ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. پس ابراز علاقه يک طرفه، علاوه بر اينکه فايده‌اي ندارد، نشان از ضعف شما مي‌شود. بهتر است تا زماني كه موقعيت ازدواج پيش نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائل مربوط به ازدواج، خالي كنيد. بيشترين هم و غم‌تان درس و ادامه تحصيل باشد، چرا كه اولاً بهترين فرصت براي رشد و كمال و كسب مدارج علمي و عملي، دوران جواني است؛ از اين‌رو مي توانيد با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي تان مؤثر واقع شود، دست يابيد. ثانياً با كمتر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفس‌تان بيشتر خواهد شد.
در نظر داشته باشيد که صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که به عنوان يک اصل مهم بايد مورد توجه قرار گيرد، پيشگيري از عشق و علاقه يک طرفه و يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست. سعي کنيد با ساماندهي نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيد که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل در پي داشته باشد.
در ادامه هم راهکارهاي براي فراموش کردن اين علاقه مطرح شده است اميد است با پشتکار هر چه تمام اين تکنيک ها را عملياتي کنيد:
۱. سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس شماره تلفن و يادگاري هاي و... و آنها را محو کنيد.
۲. افرادي که در وضعيت شما قرار دارند به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي که از طرف مقابل متحمل شدن را نمي بينند و به همين دليل علاقه و وابستگي آنها ثابت مي ماند . شما با تهيه ليستي از نقاط منفي ايشان و مشکلاتي که الان و بعد از ازدواج با ايشان براي شما ايجاد خواهد کرد را بنويسيد و هر روز مرور کنيد تا نگرشتان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي و يا به عبارتي تنفر از ايشان ايجاد شود
۳. درباره امتيازات اين جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز با خود فکر کنيد و سعي کنيد با خوشحالي از اينکه با ايشان ازدواج نکرده ايد مطالبي را ياد داشت کنيد.
۴. سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد و با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آنها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
۵. انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از اين تکنيک را بايد با دقت ارسال فرماييد.
۶. هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و يا توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با يک فردي مي شويد، باعجله از آن مکان را ترک مي کنيد، با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آنها مي شويد.
۷. با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد و پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
انشاالله موفق باشيد.
/۳۸۷۸۷۸/

سلام ببخشید یه سوال
من یه پسر۱۷ساله هستم عاشق یه دختر ۲۲ساله شدم
البته الان به نظر شمامیاد که حتما واسه پاسخ به نیاز جنسیه
نه دقیقا برعکسش
من خودم رفتم وتفاوت عشق وهوس رو توسایت ها مطالعه کردم ودیدم که این عشق ازروی هوس نیس
خودمم دانش آموز سمپادم ودرسم خیلی خوب بود و خودم ازخودم انتظار رشته های خوبی تو دانشگاه دارم
ولی تازگیا دچارافت تحضیلی بدی شدم و یجورایی هم این حسو دوست دارم یجورایی دوست ندارم
البته میدونم تفاوت سنی هم خیلی بالاس
به نظرتون الان چیکارکنم؟

تصویر شهرسوال

با سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز، در مورد علاقه به فردي كه بيان كرديد بايد عرض نماييم قبل از هر چيز به اين نكته اساسي توجه كنيد كه اصلا نبايد به شكل مستقيم اين مسئله را با او مطرح نماييد يا حرکاتي از خود مبني بر ابراز علاقه انجام دهيد؛ زيرا اگر او دختر پاك، منطقي و مؤمني باشد، قطعا از اين رفتار ناراحت شده و از شما متنفر خواهد شد و اگر دختري باشد كه با اين رفتار مشكلي نداشته باشد، مشخص مي‌شود كه به درد همراهي شما در زندگي آينده نمي‌خورد. پس ريسك نكنيد تا احساس تان را با اين كار، خاكستر نكنيد. بلکه بهتر است اين علاقه را از مسير خانواده تان به ايشان منتقل نماييد. در واقع مي توان گفت خواستگاري رسمي از خانواده دختر، آزموني است براي نشان دادن ميزان عشق و صداقت پسر و پيامي روشن از علاقه و تمايل متقابل دختر به پسر؛ اما مسئله اين است که شما هنوز نه شرايط ازدواج را داريد و از طرفي با اين همه اختلاف سني نمي توانيد با اين فرد ازدواج کنيد. زيرا فاصله سني مطلوب بين دختر و پسر تقريباً بين ۳ تا ۷ سال است؛ يعني پسر بزرگتر باشد. اين به خاطر اينست كه: ۱. براي اينكه مرد از عهده مسئوليت ها برآيد و بتواند هم اقتصاد خانواده را تأمين كند و هم خانواده را مديريت كند بايد سن او بيشتر از زن باشد. ۲. وقتي سن زن چند سالي كمتر از مرد باشد، اطاعت پذيري او از مرد به عنوان سرپرست خانواده بيشتر و راحت تر خواهد بود مضافا بر اينكه زن هميشه دوست دارد همسرش فردي، مقتدر، توانا و پناهگاه مطمئني براي او باشد و اگر زن و مرد از نظر سني در يك سطح باشند هيچ گاه زن چنين تصوري را از شوهرش ندارد و او را در حد خودش مي بيند اما اگر شوهر چند سالي بزرگتر باشد و از تجارب بيشتري برخوردار باشد زن احساس مي كند همسر او كسي است كه شايستگي هاي لازم را براي اداره منزل دارد و مي تواند در پناه او يك زندگي آرامش بخش داشت. ۳. زن به دليل زايمان، شير دادن و ... زودتر از مرد شكسته مي شود و هم سن بودن زن و شوهر باعث مي شود بعد از يك دهه زندگي و آوردن چند فرزند شادابي زن در حد شادابي و نشاط مرد نباشد و چه بسا مطلوبيت او نزد شوهر كم شود بنابراين براي پيشگيري از مسئله كاملا طبيعي و زيستي بهتر است اين تفاوت سني همواره بين زن و شوهر باشد تا همواره زن از نشاط كافي برخوردار باشد و مطلوبيت او نزد شوهرش كاسته نشود. ممكن است بگوييد مرد هم بايد براي همسرش مطلوبيت داشته باشد، بله اين حرف درست است اما همان طور كه در بالا متذكر شديم مردها به دليل عدم زايمان و متحمل نشدن فرزند داري و فرزندپرورشي ديرتر از زنان دچار شكستي و چين و چروك صورت و بدن مي شوند. ۴. مدت باروري در خانمها محدود و در آقايان نامحدود بوده و قدرت باروي خانمها زودتر از آقايان شروع مي شود. ۵. نياز است كه آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فكري، به استقلال اقتصادي نيز برسند، كه اين به زمان بيشتري نياز دارد. ۶. از آنجا كه در اسلام از يك سو حق سرپرستي و مديريت خانواده و نفقه زن به عهده مرد است و از سوي ديگر بلوغ جنسي و بيولوژي زن چند سالي زودتر از مرد است (البته بلوغ شناختي زن از مرد جلوتر نيست) ، براي اينكه مرد از عهده اين مسئوليت ها برآيد و بتواند هم اقتصاد خانواده را تأمين كند و هم خانواده را مديريت كند بايد سن او بيشتر از زن باشد.
بنابراين توصيه ما به شما اين است که سعي کنيد اين فرد را فراموش نماييد و به صرف علاقه اکتفاء نکنيد حتي اگر علاقه شما از جنس هوس نباشد و واقعي باشد ولي ديگر تناسبات و کفويت ها بايد در ازدواج رعايت شود.
موفق باشيد.
/۳۸۷۸۷۹/

سلام ببخشید که باز هم مذاحمتون شدم من با حرف های شما حدود دو ماه بود اصلا به دختر مورد علاقه خودم فکر نمی کردم نمی دونم شاید یک ماه پیش بخوابم اومده بود نو خواب داشتیم با هم تو پارک قدم می زدیم الان دیگه نمی تونم فراموشش کنم به راهکار هایی بالا نوشته بودید رو هم انجام می دم ولی وقتی می می خوام فراموشش کنم بخوابم می یاد از یکی از آشنا هامون پرسیدم گفت شب ها شاید نو فکرش هستی واس همین شب ها می یاد تو خوابت حالا دیگه نمی تونم فراموشش کنم به نظر شما چی کار کنم به پدر ومادرم گفتم ولی زیاد به من توجه نمی کنن درگیر کارهاشون هستن به نظر شما چی کار کنم

تصویر شهرسوال

سلام
از اينکه دوباره به ما سر زدين، خوشحالمون کرديد، ما در کنار شما دوست خوبم هستيم تا مشکلتون حل گردد.
همون طوري که خودتون هم متوجه شده ايد که در اين شرايط سني و موقعيتي، چنين مسئله اي ( چه ادامه ارتباط و چه موضوع نامزدي و...) صلاح نيست و با راهنمايي هاي همکار گرامي تا حد امکان موفق بوديد. معلومه که شما توانايي مقابله و مديريت احساس و عواطف را داريد و با اندکي تامل و تصميم قاطع مي توانيد از اين مشکل خلاص شويد.
مديريت فکر در اين مسئله خيلي مهم مي باشد، همون طوري که خودتون مي دونيد افکار ما اگر درگير بشوند، به همه رفتارهاي ما اثر مي گذارند و بالاتر از آن به خواب هم سرايت مي کند. سعي کنيد ذهنتان را به طور منطقي قانع بکنيد. مدام در ذهنتان بگوييد، وقتي به صلاح من نيست و من الان شرايطم درست نيست و جز ضرر چيزي عايد من نمي شود و شايد فردا ار اين انتخابم ناراضي شدم، چرا بايد ذهنم را درگير يک کار احساسي بکنم. تسليم در مقابل احساس باعث شکست من مي شود. اين جملات بايد خوراک ذهن شما بشود. شده روزي ۱۰۰ بار مدام اين منطق را در ذهنتان مرور بکنيد. حتما تاثير مي گذارد.
خودتان را حتما درگير يک کار و شغلي و همچنين يک فعاليت ورزشي پر انرژي بکنيد، حتما جدي بگيريد؛ اين فعاليت منظم ذهن و روحيه شما را توانمند کرده و باعث مي شود که بتوانيد با اراده قوي و محکم در مقابل خواسته هاي غير منطقي ذهني ؛ قوي و مقاوم باشيد و تابع اسير هوس و احساس نشويد.
يک برنامه و اهداف دقيق و آينده ساز براي خودتان طراحي بکنيد و براي رسيدن به آنها تلاش بکنيد. تصور بکنيد اگر در آينده شما يک فرد موفقي بشويد چقدر در مسئله ازدواج و بعد شخصيتي مورد توجه قرار خواهيد گرفت. پس براي خودتان در امر تحصيل و شغل؛ اهداف درست و حساب شده در نظر بگيريد و براي کسب آنها شبانه روز تلاش بکنيد.
مشغله ذهني براي خودتان ايجاد بکنيد( درسي، ورزشي، شغلي و فعاليت فرهنگي و ...). با قبول کردن يک مسئوليتي در يک جايي، کانوني ، مسجدي و... اين باعث مي شود که بتوانيد در مديريت ذهنتان موفق باشيد.
از مرور خاطراتي که ذهنتان را درگير علاقه احساسي( فرد مورد نظر) مي کند، حتما دوري بکنيد.
ارتباط معنوي خودتان را با خدا بيشتر بکيند.( روزي اين مباحث را مرور خواهيد کرد و متوجه خواهيد شد که خيلي ارزش نداشت که اينقدر خودتان را داغون مي کرديد)
به جمع دوستان هم سن و هم جنس خودتان بپيونديد و با آنها کارهاي گروهي داشته باشيد( مثلا خود همين ورزش خيلي خوبه)
بازم در خدمتتون هستيم.

/۴۰۰۲۲۲/

بی نهایت از شما متشکرم واقعا ممنون

سلام..من به تازگی با کمک های مالی پدرم به استرالیا رفتم...اونجا همه پسرای ۱۵ یا ۱۴دوست دختر دارن و به منی که دوست دختر ندارم بد نگاه می کنن..من نه از نظر درسی مشکل دارم نه از نظر مالی و پدر مادرم مشکل خاصی ندارن .... منم از یه دختری خوشم می یاد ...به نظرتون چکار باید کنم؟

تصویر شهرسوال

سلام
دوست خوبم؛ مايه افتخار ماست که بتوانيم به حل مشکل شما کمک بکنيم.
از اينکه فردي باهوش و منطقي هستيد؛ به نظر مي رسد موقع تصميم گيري عاقلانه فکر مي کنيد و تابع احساس و هوس نمي شويد. در واقع شما دنبال راهکار هستيد و مي خواهيد رفتار شما از پايه منطقي و عقلاني برخوردار باشد. اين يک روحيه خيلي خوب و متيني هست.
بزرگوار از اين جهت که شما در يک کشوري هستيد که شرايط و سبک فرهنگي انها با ما خيلي متفاوت مي باشد؛ براي ما کاملا روشن و بديهي است. توجه داشته باشيد که نيازهاى عاطفى و غرايز ديگر در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مى دهد که البته اين يک امر طبيعى و غريزى است و کمتر مى توان راهى براى گريز از آن پيدا کرد. آنچه در اين مقوله اهميت دارد، کنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد. علاقه به جنس مخالف و تمايل به ارتباط و دوستي با او در سنين نوجواني و جواني، امري طبيعي است (نه شيطاني است و نه عشقي الهي). اما بايد انسان حواسش را جمع کند در شرايطي که امکان ازدواج براي او وجود ندارد، اين علاقه طبيعي و خام را به سوي فردي خاصي جهت ندهد زيرا اين باعث مي شود که آدمي به آن فرد علاقه شديد پيدا کند و اسير هوس‌هاي خود و آن فرد شود و کار به جاهاي خطرناک و جبران ناپذير کشيده شود.
روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، داراي آفت ها و آسيب هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است که نياز هست در اين زمنيه تحقيق کرده و به خوبي تامل بکنيد. ما در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مي کنيم؛
۱. عدم شناخت کافي و منطقي: فرض منطقي و خوش بينانه اش اين است که معمولا ادّعا مي شود اين گونه روابط و دوستي ها به انگيزه ازدواج شکل مي گيرد، ولي با کمي دقّت فهميده مي شود، روح حاکم بر اين گونه دوستي ها، عشق ورزي کور است نه خردورزي. پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است.
۲. ابتلا به نگراني و بدبيني و عدم اعتماد: اين گونه دوستي ها نه تنها مشکلي را براي دختران و پسران حل نمي کند بلکه بر مشکلات آنان مي افزايد. اين گونه دوستي ها و روابط اگر به ازدواج بيانجامد پس از مدتي از شکل گيري زندگي جو بدبيني و سوءظن را به دنبال خواهد داشت. پسر به خود مي گويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابر اين از کجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از کجا معلوم که در آينده با اين که همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نکند؟دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد. بر اين اساس اين گونه ازدواج ها داراي پايه واساسي سست و متزلزل است و تجربه نشان داده که سريع منجر به طلاق و جدايي مي گردد.
بر اساس يک يافته پژوهشي در آمريکا، زوج هايي که پيش از ازدواج با يکديگر زندگي مي کنند زندگي زناشويي آنها با مشکلات عديده اي رو به رو است و منجر به طلاق مي شود. به گزارش ايسنا، دکتر «کاترين کوهان»، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا گفت: طبق آخرين تحقيقات، افرادي که پيش از ازدواج با يکديگر رابطه داشته اند بعد از ازدواج در حلّ مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به يکديگر بسيار بدبين هستند. کوهان گفت: طبيعت ارتباطات آزاد اين است که زوجين چندان انگيزه اي براي حل درگيري ها و حمايت از مهارت هاي خود ندارند. وي افزود: به نظر مي رسد ارتباطات اين افراد زودتر از افرادي که با يکديگر دوست نبوده اند، سرد و منجرّ به طلاق مي شود. وي در پايان گفت: مي توانم بگويم رابطه قبل از ازدواج به هيچ وجه سبب دوام زندگي زناشويي نمي شود [روزنامه جمهوري اسلامي – ش ۶۵۷۱- ۲۹/۱۱/۱۳۸۰ – ص ۵]
۳. افت تحصيلي يا رکود علمي: اين گونه روابط باعث مي شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف ديدارها و ملاقات هاي حضوري و تلفني خود بکنند و اين بزرگ ترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش نيازمند تمرکز نيروهاي فکري وروحي است.
دل مشغولي و اضطرابي که در اثر اين گونه پيوندها پديد مي آيد بزرگ ترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ لذا متصديان امور علمي مدارس و دانشگاه ها توصيه مي کنند. حتي ايام عقد و نامزدي جوانان در بحبوحه تحصيلات نباشد تا آنان بتوانند با تمرکز بيشتر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.
۴. عدم اسقبال از تشکيل کانون خانواده: اين گونه روابط و دوستي ها معمولا به انگيزه تفنّن و سرگرمي شکل مي گيرد و در خلال آن از خود باوري و زودباوري دختران سوء استفاده مي شود. متاسفانه در بسياري موارد بين عشق و هوس تمييز داده نمي شود. عشق حقيقي و پاک با هوس هاي آلوده و زودگذر، تفاوت جوهري دارد. برخي از اين روابط که مبتني بر هوسراني و سرگرمي است، پس از مدتي رو به سردي و افول مي نهد. جاذبه و دل ربايي ها مربوط به روزها و ماه هاي اول دوستي است. ولي ديري نمي پايد که اين روابط عادي شده و به جدايي مي کشد. حس تنوع طلبي انسان از يک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي شود برخي سراغ ازدواج و تشکيل خانواده نروند جامعه اي که از تشکيل کانون خانواده استقبال نکند هيچ گونه ضمانتي براي رشد و شکوفايي فضايل انساني در آن وجود ندارد. عمده خوبي ها و کمالات والاي انساني در پرتو تشکيل خانواده اي سالم، به فعليت مي رسد.
۵. محروميت از ازدواج پاک: هر انساني در سرشت و نهاد خويش به دنبال پاکي ها و نجابت است. عادت به چنين روابطي موجب محروميت از ازدواج پاک و بموقع مي شود که بعدا ضرري جبران ناپذير را بدنبال خواهد داشت.
بنابراين، دوست عزيزم؛ از آنجايي که شما فردي درس خوان و با استعداد هستيد و قطعا برنامه هاي مهم تري در ذهنتان هست که به آنها دست يابيد و حتما موفق شويد؛ لذا دلسوزانه توصيه مي‌کنيم؛ از فکر ايجاد ارتباط با جنس مخالف بيرون آمده و براي رسيدن به اهداف وانجام برنامه هاي علمي خودتان بيشتر حساس بوده و دقيق باشيد.
منتها چند نکته اي که در مديريت ذهن شما مي تواند موثر باشد؛
۱. اگر شرايط ازدواج برايتان مقدوره؛ طبق ملاکهاي معقول براي ازدواج اقدام بکنيد (البته عملي شدن اين تصميم مقدوره؛ حتما مشاوره قبل از ازدواج هم داشته باشيد).
چون ازدواج بهترين راه تعديل غزايز و عواطف مي باشد.
۲. اگر مقدور نيست؛ بايد سبک عفت نفس و پاکدامني را انتخاب بکنيد. ارتباط با خدا در اين زمنيه خيلي موثر واقع مي شود. خواندن نماز، قران، گرفتن روزه خيلي موثر مي باشد. تا مي توانيد ارتباط با خدا را بيشتر بکنيد تا دلتان آرام بگيرد و روحتان قوي تر شود و همچنين مرور آسيبهاي چنين ارتباطي مي تواند ذهن شما قانع بکنيد.
۳. درگيري و مشغوليت ذهني در مباحث علمي هم خيلي موثر واقع مي شود. تا مي توانيد به مباحث علمي؛ اهميت زيادي قائل شويد؛ دغدغه علمي و مشغول شدن در کارها و شرکت در پژوه هاي علمي مي تواند توان مقابله شما در کنترل غرايز قوي تر بکند و حتي در تقويت روحيه شما هم خيلي تاثير گذار خواهد بود.
۴. بعد عاطفي خودتان را با برقراري ارتباط و صحبت با خانواده ( تماس تصويري) و با دوستان هم جنس خودتان؛ تامين بکنيد.
۵. تا مي توانيد از اوقات فراغت خودتان بيشترين استفاده را بکنيد تا ذهنتان فرصت درگيرشدن با برخي از مسائل را نداشته باشد.
آرزوي پيروزي و سلامتي برايتان داريم.

/۴۰۴۶۷۰/

سلام خسته نباشید
من پسری ۱۷ ساله هستم حدود یک ساله با دختری هم سن خودم آشنا شدم و عاشق هم شدیم و احساسی بدون توصیف ب هم داریم و اینکه قول ازدواج به خم دیگع دادیم.ولی من نگران اینم ک فکرم درگیرش شه و نتونم درسمو ب خوبی بخونم و در کنکورم موفق شوم چند باری هم ازش خواستم ک فعلا ارتباطی با هم نداشته باشیم تا بعد آزمون کنکورمون ک تضمین موفیقتمون باشه برای آینده زندگیمون ولی اون قبول نکرد و میگع اگه ارتباطمون رو قطع کنیم از هم دور میشیم و .......باید چیکار کنم این رابطع میتواند ب درسم آسیب بزند؟

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام؛ سپاس از اينکه اين مرکز را براي مشاوره خود انتخاب کرده‌ايد، اميدواريم راهنمايي خوبي براي شما باشيم.
شرايط نوجواني که به سن بلوغ رسيده و در خود نياز به جنس مخالف دارد قابل درک هست، و اميدوار هستيم که شما و همه جوانان بتوانيد گذار مطلوب توام با موفقيت را داشته باشيد. اما متأسفانه مشخص نيست شما در سن ۱۷ سالگي، زماني که بايد با شور و هيجان و با درس خواندن و پيشرفت تحصيلي، انتظارات خود، خانواده و جامعه را برآورده مي‌کرديد ، چگونه در وادي عشق و محبت اين گونه‌اي قرار گرفته ايد. در اين موقعيت سني شما مي بايست مانند تمام پسرهايي با سن و سال شما هستند، با تمرکز بر کسب تجربه و افزايش مهارت هاي خود و تربيت خويش به سوي کمال و اهداف انساني پيش برويد؛ که در نتيجه آن هم احساس خودارزشمندي، احترام و کارآمدي و غرور و افتخار خواهيد داشت و هم در آينده قدرت انتخابي عاقلانه را تجربه مي کنيد. توجه داشته باشيد که علاقه، عشق و تصميم در ۱۷ سالگي بر اساس غريزه بوده، و تصميم بر اساس مسايل زيستي دوران بلوغ نگاه بسيار پايين و دست کم گرفتن مهمترين اتفاق زندگي شما خواهد بود. قطعا شما بايد برنامه اي براي اينکه چگونه اين وضعيت را کنار بگذاريد و ترک ذهني و بيروني داشته باشيد را بايد اجرا کنيد؛ زيرا وابستگي و عشق به طور کلي نشانه برخي اختلالات و کمبودهاي فرد مي‌باشد. در ادامه راهکارهاي براي شما بيان مي شود:
۱. سعي کنيد بر روي ترک اين رابطه فکر کنيد. ابتدا با نوشتن دلايل ترک سعي کنيد شناختي نسبت به اينکه «چرا من ترک کنم» داشته باشيد.
۲. آسيب هايي که تا کنون داشته ايد و در آينده خواهيد داشت را بنويسيد.
۳. با خودتان لحظه اي فکر کنيد و بگوييد «چرا من بايد گداي محبت فردي باشم؟»
۴- سعي کنيد با ريشه يابي وضعيت خودتان ترجيحا با يک متخصص علت اين احساس و کمبود محبت تان را کشف و درمان کنيد.
۵- سعي کنيد براي زندگيتان هدف هاي دراز مدت و کوتاه مدت ترسيم کنيد و منطقي و عاقلانه زندگي کنيد. (درس ، شغل، ازدواج).
۶ - تمام محرک هاي بيروني و آثاري که ايشان را در ذهن شما زنده مي کند و تداعي مي کند حذف کنيد.(شماره ،تصوير ، اس ام اس ، مکان و زمان رفت و آمد)
۷- با خود بگوييد «اگر ازدواج در سن پايين منطقي بود پس چرا اکثر افراد در اين سن مشغول ساخت پشتوانه تحصيلي ، اقتصادي و اجتماعي و جايگاه خودشان هستند ؟» پس وجود فشارهاي جنسي و عدم تخليه هيجان و عواطف در خانواده باعث شده شما اينگونه شتاب زده رفتار کنيد .
بدانيد اين احساس در اين سن براي شما مضر است و سعي کنيد با تلاش و کوشش به ذخير سازي مهارت هاي زندگي ، مفيد بودن براي خود ، خانواده و جامعه و برآورده کردن انتظارات خود ، خانواده و جامعه مشغول شويد . از طرفي اين را نيز بدانيد که شما تا سن ۲۴ سالگي هر سال احساسات و عواطف متنوع و گوناگوني خواهيد داشت! پس اگر هم اين دختر خانم را مي پسنديد سعي کنيد تا زمان مناسب و منطقي به آن فکر نکنيد و با خود بگوييد « بايد آن زمان احساسم را ببينم ، ممکن است در آينده ديگر چنين احساسي را نداشته باشم».
انشاالله موفق باشيد.

/۴۰۴۶۷۹/

سلام من یه پسر ۱۶ ساله ام. یه ۸ ماهی میشه که عاشق یکی از دخترای فامیلامون شدم که یه ۱/۵ سالی ازم کوچیکه تره. خدا رو شکر درسم خیلی خوبه و فامیلا خیلی روم حساب می کنن از نظر شرایط اقتصادی هم خانوادم تو وضعیت خوبین. من خیلی کم رو هستم و نمی تونم بهش بفهمونم شب و روز بهش فک می کنم و این یه سدی تو درس خواندنم ایجاد کرده شاید در سال بیشتر ۳یا ۴ بار هم نبینمش و این خیلی عذابم می‌ده لطفاً راهنماییم کنید که چیکار کنم.

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام
از اعتماد شما به اين مرکز پاسخ گويي خيلي خرسنديم؛ باعث خوشحالي ماست که بتوانيم شما دوست عزيز و نازنين را راهنمايي بکنيم.
ما احساس شما را کاملا درک مي کنيم؛ به هر حال شما علاقمند شده ايد و يک ميل و گرايش خاصي در دلتون ايجاد شده است. شما فرد مقابل را خيلي دوست داريد. يک تعلق عاطفي خاصي در درون شما شکل گرفته است؛ و تمايل داريد؛ علاقه خودتان را به فرد مقابل ابراز کنيد و او را مطلع سازيد.
دوست خوبم؛
اصول زندگي اين است که اگر فردي براي انتخاب و تصميم هاي خود منطقي فکر بکند و نگاه عاقلانه اي داشته باشد، مي تواند زندگي آرامي را داشته و به مراد و خواسته هاي خود برسد.
اگر ما بعد احساس و عواطف خودمان را نتوانيم مديريت بکنيم؛ در اين صورت رفتار ما؛ مثل يک کودک خردسال بوده و هنوز رشد نکرده ايم. احساس و عواطف شما را نسبت به اين قضيه درک مي کنيم؛ منتها هر چيزي و راهي؛ منطقي دارد و شرايطي.
نميشه که همين طوري ما دلمون را ول بکنيم و اسير و تابع احساس و هوس شويم.
يه ذره به موقعيت خودتان نگاه بکنيد؛ چراغ عقل و منطق خودتان را روشن بکنيد؛
گلم؛
اولا شما در اوائل نوجواني هستيد؛ بايد از اين فرصتها استفاده بکنيد و آينده خودتان را بسازيد. تجربه نشان داده وابستگي هاي عاطفي (به ويژه عشق هاي اينجوري) در اين سن مقطعي هستند و بعد از مدتي اندک؛ سريعا خاموش شده و تغيير جهت مي دهند و کاملا ناپايدار مي باشد.
ثانيا: اگر مواظبت نکنيد؛ افت تحصيلي، افسردگي و ... را خواهيد ديد و نمي گذارد به اهدافتان برسيد.
نکته بعدي؛
شما الان به فردي دل بسته شده ايد که اين دل بستگي و علاقه صلاح نيست و مي تواند آسيب جدي به شما و ايشان وارد بکند.
سعي کنيد قبل از اينکه اين علاقه دو طرفي بشود و شدت آن افزايش يابد؛ اين مسئله را فراموش کرده و سريع کنار بگذاريد و براي ساختن آينده خوب تلاش بکنيد. به جاي ادامه دادن و غرق شدن در اين رابطه؛ احساستان را مديريت بکنيد. موقعيت سني شما؛ سن تلاش و تحصيل است.
اين علاقه که اينجوري شکل گرفته؛ اولا: منطقي نيست، ثانيا: به درد شما نمي خورد. و ثالثا: شما از هر جهت آسيب مي بينيد. همين درگيري ذهني و عدم تمرکز کافي در تحصيل و... گريبانگير شما مي شود و به مرحله بدتر هم مي رسد.
بنابراين توصيه ما؛ عدم ادامه ارتباط و عدم درگير شدن در اين وادي است.
براي فراموش کردن اين موضوع و آرامش ذهنتان؛ اين موارد را توصيه مي کنيم؛
۱. يک برنامه ورزشي منظمي داشته باشيد.
۲. به عاقبت اين دل بستگي فکر بکنيد.
۳. شما در آينده اي نزديک مي توانيد افراد بهتر و مناسب تري را براي زندگي انتخاب کنيد. (اگر در آينده يک فرد موفقي باشيد؛ و از لحاظ علمي و شغلي به جاي خوبي برسيد؛ بهترينها را انتخاب خواهيد کرد و براي شما لذت بخش خواهد بود. پس براي آينده خوب تلاش بکنيد و با صبوري و توکل به خدا؛ اين دل بستگي را کنار بگذاريد و فراموش بکنيد)
۴. حتما يک مشغوليت ذهني مناسبي را براي خودتان اختيار بکنيد.( برنامه درسي، آموزشي و...)
۵. با خود بگوييد" اگر ازدواج و دل بستگي در اين سن منطقي بود پس چرا اکثر افراد در اين سن مشغول ساخت پشتوانه تحصيلي ، اقتصادي و اجتماعي و جايگاه خودشان هستند ؟" پس وجود فشارهاي جنسي و نياز عاطفي و عدم تخليه هيجان و عواطف باعث شده شما به اين رفتار مبتلا شويد.
قطعا و قطعا بدانيد اين احساس نياز در اين سن براي شما مضر است.
۶. سعي کنيد بر روي ترک اين رابطه فکر کنيد.
۷. با خودتان لحظه اي فکر کنيد و بگوييد "چرا من بايد گداي محبت فردي باشم؟".
۸. تمام محرک هاي بيروني و آثاري که ايشان را در ذهن شما زنده مي کند و تداعي مي کند حذف کنيد.(شماره ،تصوير ، اس ام اس ، مکان و زمان رفت و آمد)
۹. در صورت عدم موفقيت؛ حتما به يک مشاور متخصص مراجعه نماييد تا به شما کمک بکنه که بتوانيد با اين مسئله کنار بياييد و ذهنتان را مديريت بکنيد.
آرزوي سلامتي و موفقيت داريم.

/۴۲۱۶۵۷/

سلام من دختری ۱۶ ساله هستم چند وقت پیش یک پسر ۱۷ ساله که مدت کمی هست میشناسمش به من ابراز علاقه کرد و مثل اینکه روی حرفش خیلی ثابت قدمه تا جایی که به من گفت با خانوادت صحبت کن و من هم صحبت کردم اما خانوادم گفتن این سن واسه این تصمیمات خیلی زوده
منم به اون پسر گفتم اما یک هفته بعد از این ماجرا من از طریق دوستم پیگیرش شدم و گفت که حال خوبی ندارم متاسفانه حالا به وسیله دوستم خیلی ناخواسته ارتباط کمی با هم داریم
من واقعا نمیدونم چکار باید بکنم الان خودمم احساس میکنم بهش علاقه دارم اما اینم میدونم که دوست ندارم بر خلاف نظر خانوادم عمل کنم الان نمیدونم به اون پسر چی بگم!
لطفا هر چه سریع تر جواب من را بدید من واقعا در دو راهی بدی گیر کردم

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام ،من پسری ام ۱۷ ساله که در اواسط سن ۱۴ سالگی یه جورایی دلبسته دختری ۹ ساله شدم ،فقط بخاطر اینکه به قصد بازی خونه ما میومد ،و من بخطر بازی کردنامون و حرف هایی که میزدیم (حرف های عادی ،اصلا عاشقانه نبود ولی جذاب بود)،نگاه کردنهامون ،و ...،بهش جذب شدم ،اونم خیلی زیبا رو بود خیلی ،اما اصلا حرفی که عاشقانه باشه نزدیم ،من هیچوقت ابراز علاقه نکردم و سعی میکردم فقط بخندونمش ،حتی زمانی که میومد یه جورایی غرور داشتم ،و نمیخواستم بدونه که بهش وابسته هستم ،اما مشکل من از اونجایی شروع شد که ،مواقعی که میخواستم بخوابم یعنی قبل خواب بهش فکر میکردم ،و هر شب تصاویری رویایی از خودم و اون می ساختم و بخاطر اینکه در اون زمان از نظر تحصیلی و اعتقادی مذهبی خیلی خوب بودم ،اون تصاویر خیلی برام ارزشمند شدند و ناخواسته اونا رو بهترین خاطرات زندگیم میدونم/اما مدت زمان زیادی هست که از آن زمان گذشته و من هنوز به اون وابسته هستم ،البته فکر میکنم که این وابستگی یکطرفه باشه ،اما هر کاری میکنم که بتونم فراموشش کنم نتونستم ، اون یه جورایی هدف زندگی من شده ، آخر هر چیزی اونه ،زندگی بدون اون معنایی نداره ،خوشبختی یعنی اون،کمال یعنی اون ،رسیدن به آرزو ها یعنی اون ،هر جایی می رم احساس میکنم اونم باهامه ،هر جایی می رم اونو کنار خودم تصور میکنم و میگم ای کاش که اونم اینجا بود ،هر فکری میکنم اونم باید داخلش باشه و منو ببینه و تایید کنه ،به طوری من دیگه اصلا به فکر خود سازی نیستم و توی همینجا متوقف شدم ،توی هرکاری که هستم با خودم میگم نکنه یه روزی بهش نرسم ،اصلا ازادی برام مهم نیست و همه چیز اونه (شده خدای من)،توی تصوراتم احساس میکنم که اون فقط مال منه و قراره که با هم باشیم ، حتی اگه یک درصد امکان رسیدن من به اون باشه هم آزارم میده و احساس میکنم یه روزی قراره به هم برسیم ،جوری شدم که میگم یا اون یا هیچکس ،هر جا که می رم احساس میکنم نگام میکنه ،و درمورد من حرف میزنه ...،.
من میخواستم که مشکلم رو ریشه یابی کنم و بدونم که دقیقا مشکل از کجاست ،و از شما خواهش میکنم که بهم کمک و راهنمایی کنید و بهم بگید که دقیقا مشکل از کجاست ،و بهم بفهمونید که همه دنیا و اهداف اون دختر خانم نیست و اینقدر برام مهم نباشه ( من سعی کردم تمام احساسات و افکار درونم رو توضیح بدم تا شاید پاسخگوییی اثر بخش تر باشه)،متشکرم از شما .

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام
من پسری ۱۶ ساله هستم
الان کلاس دهم
به صورت تلفنی با مشاوری در ارتباط هستم اما یک مشکلی دارم که روم نمیشه بیان کنم برای همین به این جا رجوع کردم.
احساس می کنم تخیلات قوی ای دارم و درطول روز به دفعات زیادی افکار ناجور به سرم می زند.
تقریبا یک سال و نیم هست که با خودار...یی درگیر هستم اما نه مداوم و نه منظم
بعضی هفته ها ۲ بار در هفته و بعضی هفته ها کمتر و یه مدت کوتاه هم اصلا سراغش نرفتم اما هنوز حل نشده و خیلی می ترسم که تا بزرگسالی درگیرش باشم.
هر روز با خودم درگیرم و تلاش می‌کنم که دربرابرشون تسلیم نشم و خیلی ازم قوی ترن
اما دلیل اصلی ای که به نظرم می روم سمتشون احساس کمبود عاطفی است
خیلی وقت ها تو رویا هام میگم کاشکی کسی بود که بهش عشق می ورزیدم، یکجور گدایی عاطفی نه رابطه جنسی. اگه بخوام بیشتر توضیح بدم مثلا خیلی از مواقع دلم می خواد به کسی محبت کنم در آغوش بگیر و بعضی شب ها که حالم خیلی بده و می خوام بخوابم پتو مو بغل می کنم. یا پتو رو رو فرد خیالی کناریم می کشم.
البته که اون هم به فکرم میزنه اما مسئله اصلی عاطفیه، اصلا گاهی وقت ها که روی تخت دراز کشیدم، پتو رو فرد خیالی کناری می کشم
خیلی درگیرم
تو این اوضاع کروناویروس من هم خانه هستم به به صورت مجازی درکلاس ها شرکت می کنم
مدرسه سخت گیری داریم و از اینکه همش درگیر مدرسه هستم خیلی عصبانی ام و وقتی برای شناخت بیشتر خودم ندارم. درطول روز پدر و مادرم معمولا خونه نیستن و ۷و۸ می‌رسن و اون موقع هم خیلی خستن ولی خودمم هم این مسایلو براشون مطرح نمی کنم چون اصلا نمی دونم چی بگم و از قضاوتشون می ترسم.
منو خواهر بزرگ‌ترم تنهاییم که اون هم ۲۱ سالشه و معلم و دانشجو هست
با مامان بابام خیلی مشکلی ندارم ولی به خاطر قضاوت هاشون و خیلی مسائل دیگه صحبت هایی که از ته قلبم هست رو با هاشون درمیون نمی زارم
اصلا هم نمی خوام با دوستام درمیون بزارم چون تو مدرسه مون جو بدی هست و بچه ها زیاد رقابتی، همگی مذهبی و کلا روابط دوستی‌مون خیلی چرته
من هم مذهبی هستم و تا اینجاش هم فقط با کمک خدا اومدم
ولی این روزا
هر صبح، به بدبختی با کمک مامان بابام از خواب بیدار می شم و می رم پایه مدرسه و به خاطر مجازی بودن تا ساعت ۱ ظهر که مدرسه تموم میشه خیلی ازم انرژی می بره و در تمام روز سعی دارم حواسم به کلاس باشه
تازه بعد ۱ هم مدرسه برامون برنامه می زاره و بعدش باید سریع برم سر درس هام و بعد همش عقب می مونم و همه چی با هم قاطی شده
از اونور هم می دونم اگه بخوام از خونه برم بیرون برای قدم زدن هم خیلی سوال ازم پرسیده می شه و حوصله‌شو ندارم
همش بی حال، بی انرژی ما امید خسته و رو دور تکرار و روزمرگی هستم
اما گوشه ذهنم همیشه احساس کمبود دارم یک
احساس می کنم نفس عماره دارد از این وضعیت من سوء استفاده رو می‌کننه
میدونم وجود یک نفر جدید تو زندگیم اصلا منتقی نیست
اصلا جور در نمیاد
از همه نظر
اقتصادی، اجتماعی و عقلی

البته تو تابستون امسال به اینستاگرام و تیکتاک میشه گفت معتاد شده بودم و بیشتر اینستاگرام
علتش از این ویدیو های زوج های مجازی بود
معمولا اکثر ویدیو هایی که دنبال می کردم در مورد چالش ها و یا عکس العمل های عاطفی زوج ها بود
اینستاگرام خلاء درونیم رو پیدا کرده بود و منم روز هایی که حالم خوب نبود زیاد می رفتم سراغش
سال تحصیلی شروع شد وگفتم دیگه شوخی نیست و اولاش سعی بر کنترل زمانی استفاده از برنامه رو داشتم تا اینکه دیدم نمیشه و کلا برنامه رو پاک کردم. تو اون دوران یه افسرده‌ی خفیفی گرفتم
حالا الان دیگه واقعا وقتم کمتر تلف میشه اما هنوز اون خلاء رو دارم.
گدایی عاطفه
اصلا از روی شهوت جنسی به این سمت نمی روم
اتفاقا برعکسه به دلیل اینکه مدت زیادی در روز درگیر این نیاز عاطفه می شوم و نمی تونم بر آوردش کنم کم کم به سراغ خودارضایی می روم
اما الان چند هفته ای هست که خیلی سفت و سخت در برابر افکار شهوانی جنسی مقاومت می کنم و دیگه هم سراغ اینستا نمی روم ولی هنوز کمبود رو دارم و خیلی دارم عذاب می کشم
حالا سوال من اینه که فکر می کنید این مثله از کجا به وجد اومده و حالا که ایجاد شده چه جوری حلش کنم

امید وارم پیامم رو ببینید و بهش جواب بدید
واقعا به شما و سایت خوبتون افتخار می کنم
شما به عمیق ترین مشکلات ما پاسخ می دهید
و این خیلی ارزشمند هست و البته بار مسئولیت بسیاری هم دارد
امیدوارم همیشه سلامت باشید و به این کار های فرهنگی بهای بیشتری داده شود

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات