آیا حضرت علی (ع) یكی از دخترانش رو به عقد عمر در آورد چرا؟
تزویج ام کلثوم به عمر بن خطاب یک مسأله تاریخی اختلافی است که هرگز نمی توان بر چنین مسأله ای تکیه کرد و نشانۀ آن این است که این قطعۀ تاریخی به صورت های متناقض نقل شده است که نمی توان به آنها اعتماد کرد ، مانند:
۱. علی او را به عقد عمر درآورد.
۲. این کار به وسیلۀ عباس عموی علی صورت پذیرفت.
۳. این کار از روی تهدید انجام گرفت.
۴. عروسی صورت پذیرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد.
۵. خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد.
۶. زید نیز دارای فرزندی بود.
۷. او کشته شد و وارثی نداشت.
۸. او و مادرش در یک روز کشته شدند.
۹. مادرش پس از وی زنده بود.
۱۰. مهریۀ او چهل هزار درهم بود.
۱۱. مهریۀ او چهار هزار درهم بود.
۱۲. مهریۀ او پانصد درهم بود.
این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد[۱].
- برخی بر این باورند كه ام كلثوم با عمر ازدواج نكرد. شیخ مفید بر این عقیده است كه: خبر وارد شده در تزویج ام كلثوم ثابت نیست، زیرا در سلسلة سند آن «زبیر» است كه موثق نیست و به خاطر دشمنی با علی(ع) این روایت صادر شده است.ایشان همچنین در این رابطه می فرماید: «امیرالمؤمنین(ع) به دلیل تهدید عمر و در امان نبودن جان خود و شیعیانش، از روی ضرورت، و ناچاری تن به این امر داد و همانگونه که در جای خود گفته ایم، ضرورت اظهار کلمه کفر را مشروع میکند؛ خداوند متعال میفرماید: (اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْیِمانِ.)[۲]
- مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است.
هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند.
- برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند.
- از برخی تواریخ استفاده میشود که حضرت علی(ع) دختری دیگر به نام «امّ کلثوم» از غیر حضرت زهرا(ع) داشته است: برخی از مورخان در این باره میگویند: «علی(ع) دو دختر به نام زینب صغری و امّ کلثوم صغری داشته که هر دوی آنها از امّ ولد بوده اند.»[۳]
ابن قتیبه نیز ام کلثوم را دختر امام علی(ع) دانسته و میگوید: مادر او امّ ولد و کنیز بوده است.[۴]
- برخی دیگر از مورخان معتقدند كه ام كلثوم با عمر ازدواج كرده بود،[۵]
منتهی این ازدواج مانند ازدواج های معمولی بر اساس رضایت اعضای خانواده به وجود نیامد. این ازدواج بر اساس تهدیدهایی بود كه از سوی عمر صورت گرفت. عمر، ابن عباس را مأموریت داد، دختر علی(ع) را خواستگاری نماید و تهدید كرد كه در صورت عدم موافقت، امام علی(ع) را متهم به دزدی وبر ضد او حكم ناحق صادر كند.
متأسفانه در آن مقطع زمانی كه قدرت در اختیار عمر بود و امام علی(ع) در اوج مظلومیت قرار داشت، امام مجبور شد به چنین ازدواجی تن دهد.
- محدث قمی در این خصوص می نویسد: اصحاب معتقدند كه امام(ع) بعد از دفاع بسیار و امتناع شدید و عذر خواستن به صورت های گوناگون ، چون با تهدید عمر مواجه شد كه علیه حضرت به تهمت دزدی شاهد اقامه كند و دستش را قطع خواهد كرد، به ناچار در ازدواج دخترش کار را به ابن عباس واگذار كرد و او وی را به عقد عمر در آورد.[۶]
طریحی نیز میگوید: «امّ کلثوم زینب صغری دختر امیرالمؤمنین(ع) است که با برادرش حسین(ع) در کربلا بود. مشهور بین اصحاب آن است که عمر بن خطاب او را به زور به نکاح خود درآورد. همان گونه که سید مرتضی در رساله ای بر آن اصرار دارد و قول صحیحتر را ـ به جهت روایات مستفیضه ـ همین میداند.»[۷]
قرائن و شواهدی در دست است كه با توجه به آنها هرگز نمیتوان گفت این تزویج – بر فرض واقع شدن- از روی طیب نفس و طوع و رغبت بوده است، زیرا:
۱. شکی نیست که روابط خاندان رسالت با خلیفۀ وقت کاملاً تیره و تار بود و یورش به خانه وحی و هتک حرمت دختر گرامی پیامبر چیزی نیست که بتوان آن را انکار نمود چون مدارک معتبر آن را ثابت میکند.[۸]
۲. عمر فردی خشن و تند خو بود، هنگامی که خلیفه اول او را به خلافت برگزید، گروهی از صحابه به این امر اعتراض کردند و گفتند یک فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط کردی؟
طبری مینویسد: خلیفه، نخست از دختر ابوبکر به نام ام کلثوم خواستگاری کرد. ولی دختر ابوبکر به خاطر تندی اخلاق خلیفه دست رد بر این خواستگاری زد.[۹]
بنابراین نمی توان این ازدواج را نشانۀ حسن روابط دانست.
اگر واقعاً ازدواج نشانه همبستگی فکری و حسن روابط باشد، پس باید گفت ازدواج پیامبر با ام حبیبه دختر ابی سفیان نشانۀ همفکری پیامبر با این مرد بود، مردی که جنگهای خونینی را علیه اسلام به راه انداخت، و دست او در جنگ احد و جنگ احزاب کاملاً مشهود است و باز. و پیامبر اکرم با دختر حیّی بن اخطب به نام صفیه ازدواج کرد، آیا این نشانۀ همفکری است؟
این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد.
پی نوشتها:
[۱]- الذریه الطاهرة، نگارش ابی بشر دولابی(۲۲۴-۳۱۰) ص۱۵۷، ۱۶۲، این اختلافات را ذکر می کند.
[۲]- مسائل سرویه، ص ۹۲.
[۳]- تاریخ موالید الائمه، ص ۱۶؛ نورالابصار، ص ۱۰۳ و نهایة الارب، ج ۲۰، ص ۲۲۳
[۴]- ابن قتیبه، المعارف، ص ۱۸۵.
[۵]. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۲، ص ۱۲.
[۶]- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج ۶، ص ۳۸۵.
[۷]- اعیان الشیعه، ج ۱۳، ص ۱۲ (به نقل از طریحی).
[۸]- هجوم به خانۀ وحی و هتک حرمت دخت گرامی پیامبر در معتبرترین اهل سنت آمده است مانند المصنف تألیف ابن ابی شیبه استاد بخاری، متوفای۲۳۵، ج۸، ص۴۹۰، شماره۴۵۴۹، انساب الاشراف، تألیف بلاذری، ج۱، ص۵۸۶، چاپ دارالمعارف، قاهره، الإمامه و السیاسه، تألیف ابن قتیبه(۲۱۳-۲۷۶)، ج۲، ص۱۳۰۱۲ چاپ مکتبه تجاری کبری مصر، تاریخ طبرثی، تألیف طبری(۲۲۴-۳۱۰)، ج۲، ص۴۴۳، اسیتعاب، تألیف ابن عبدالبر، (۳۶۸-۴۶۳) ج۳، ص۹۷۲، و دیگر مدارک.
[۹]- تاریخ طبری ج۵، ص۵۸.
دیدگاهها
نصوص و رواياتي از كتب معتمد
نصوص و رواياتي از كتب معتمد برادران تشيع و از علماي بسيار معتبر آنان را از نظر شما مي گذرانيم كه در آنها اثبات ازدواج عمر فاروق با ام كلثوم دختر گرامي علي و حضرت زهراء رضي الله عنهم به روشني به چشم مي خورد.
اعتراف اول
صفي الدين محمد بن تاج الدين معروف به ابن الطقطقي الحسني متوفاي ۷۰۹ هجري نسب شناس و مورخ معروف در كتابي كه تاليف آنرا به اصيل الدين حسن پسر خواجه نصير الدين طوسي وزير هلاكو تقديم نموده، و آنرا به اسم خودش نام گذاري كرده در ذيل عنوان بنات امير المؤمنين علي عليه السلام مي نويسد: (وام كلثوم و أمها فاطمة بنت رسول الله تزوجها عمر بن الخطاب فولدت له زيدا ثم خلف عليها عبد الله بن جعفر )
يعني « يكي ديگر از دختران امير المؤمنين ام كلثوم مي باشد كه مادرش فاطمه دختر رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم است كه عمر بن خطاب با وي ازدواج كرد و فرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد و پس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد».
اعتراف دوم
محقق سيد مهدي رجائي مطالب بسياري نقل كرده از جمله تحقيق ابوالحسن العمري از نوه هاي عمر پسر امام زين العابدين (ع) در كتابش «المجدي» مي نويسد: «آنچه از اين روايات مي توان بدان اعتماد كرد مطلبي است كه اكنون از نظر گذشت كه عباس ابن عبد المطلب ام كلثوم را بارضايت و اجازه پدرش به ازدواج عمر در آورد و از عمر فرزندي به نام زيد به دنيا آورد».
محقق مذكور اقوال بسيار ديگري نيز نقل كرده از جمله: زني كه عمر با او ازدواج كرده شيطاني بوده!!! يا ممكن است ازدواج كرده اما با او هم بستري نكرده!!! يا اينكه به زور و با غصب با او ازدواج كرده است!!! .
اعتراف سوم
ملا باقر مجلسي مي نويسد:«… همچنين است انكار شيخ مفيد از اصل جريان ازدواج. اين براي بيان اين مطلب است كه آن (ازدواج) از طريق آنها ثابت نشده است، و الاّ بعد از ورود آن روايات و روايات ديگري كه با سند خواهد آمد كه علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد نزد ام كلثوم آمد و او را با خود به خانه خودش برد، و روايات ديگري كه از بحار الانوار آورده ام اين انكار، عجيب مي نمايد، اصل جواب اين است كه اين ازدواج از روي تقيه واضطرار بوده است…….الخ » !!!
اعتراف چهارم
انصاف هم خوب است. صاحب اصول كافي چندين حديث دركتابش آورده است از جمله ( باب المتوفي عنها زوجها المدخول بها أن تعتد وما يجب عليها: حميد ابن زياد عن ابن سماعه عن محمد بن زياد عن عبدالله بن سنان و معاويه بن عمار عن ابي عبدالله عليه السلام قال: سألته عن المرأة المتوفي عنها زوجها أتعتد في بيتها او حيث شاءت ؟ قال بل حيث شاءت إن عليا عليه السلام لما توفي عمر أتي ام كلثوم فانطلق بها إلي بيته)
« معاويه ابن عمار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم زني كه همسرش وفات كند بايد در خانه اش (عده)بنشيند يا هر جايي كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست، علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد، ام كلثوم را با خود به خانه خودش برد.)
این هم اعتراف های دیگر که من فقط آدرسشان را می ذارم
الامالی شیخ المفید،ج۱، ص۳۵۴؛،و العمدة ابن البطریق ص ۳۰ ؛ مستدرك سفینة البحار ج ۴ ص ۳۱۳ علی النمازی الشاهرودی؛ قاموس الرجال ج۱۲ ص ۲۱۶ محمد تقی تستری؛ اعیان الشیعه محسن امین ج ۱ ص ۳۲۶ ؛ الفصول المهمه فی معرفة الائمه ابن صباغ، حاشیه ج ۱ ص ۶۴۷ ،_ دار الحدیث للطباعة والنشر ؛ محدث قمی در نفس المهموم ص ۴۳۱ ؛بحار الانوار ج۴۲ ص ۷۴
با عرض سلام
با عرض سلام
ظاهرا شما حتی به سطر اول این نوشته نیز توجه ننموده اید که صراحتا بیان نموده که در این مساله اختلاف اقوال بسیاری وجود دارد!
پس طبیعتا اقوالی وجود دارد که ازدواج را تائید کند اما این اقوال در کنار اقوال بسیاری قرار می گیرند که یا اصل آن را نفی کرده یا جزئیات آن را به شکل دیگری بیان کرده است. و شما بر همه آن ها چشم بسته اید! و مطلب تان به دور از انصاف است.
در نقل اعتراف! اول و دوم، معلوم نیست علمایی که اکثریت شیعه حتی اسم آنها را یک بار هم نشنیده اند و مربوط به قرن هشتم و ... می شوند، چگونه علمای بسیار معتبری شده اند که در یک مساله تاریخی بعد از هشت قرن، سند دادن از آنها قابل توجه است!
نقل اعتراف سوم نیز تائیدی دیگر بر نوشته این مقاله است که در آن به دو قول مخالف در این قضیه اشاره شده است ( نظر نفی اصل قضیه توسط شیخ مفید و نظر نهایی علامه مبنی بر اضطرار)
و مطلب بسیار جالبی که در این جا جلب نظر می کند، اینکه شما در نقل اعتراف!! سوم به نظر منفی شیخ مفید در این زمینه اشاره کرده اید اما در انتها آدرس کتاب شیخ مفید (امالی) را به عنوان یکی از معتقدین به این ازدواج ذکر کرده اید!! البته ظاهرا مشکل جعل و تحریف منحصر به همین یک مورد نیست و بنده چند نمونه دیگر از آدرس هایی که ذکر کرده اید را بررسی نمودم که هیچ کدام مطابق نبود.
و ذکر یک حدیث در اصول کافی نیز هرگز دلیل بر صحت آن حدیث نیست و ظاهرا شما توجه ننموده اید که شیعه، بر خلاف اهل سنت کتاب حدیثی ای که تمام احادیث آن را صد در صد صحیح بداند، ندارد.
علاوه بر همه این ها، این مطلب قابل توجه است که اگر چنین مساله مشکوکی می تواند آبرویی برای عمر بسازد، در مقایسه آبروی عمر، با آبروی امیر المومنین (ع) که نسل پیامبر (ص) از طریق ایشان و حضرت زهرا (س) باقی مانده است، چه باید بگوییم؟!!
شاید هم قصد داشته اید که با این مساله رابطه بین امیر المومنین (ع) و عمر را خوب نشان بدهید که هر انسان منصفی متوجه است که با یک قضیه تاریخی مشکوک نمی توان دهها قضیه تاریخی مسلم را کتمان کرد و ظلم و جفای خلفای غاصب در حق حضرت علی (ع) را پوشاند. ضمن اینکه دقت در همین قضیه نیز شاهدی بر عدم رابطه مثبت بین امیر المومنین (ع) و عمر است چرا که سپردن امر ازدواج به عباس (که در بعضی از اقوال آمده است) و ... کاملا تامل برانگیز است.
نظرات