پسری هستم شاگرد ممتاز اما بخاطر علاقه به همکلاسی‌ام فکر و ذهنم همیشه مشغول است، لطفا کمک کنید؟

قلب

سلام اگر لطف کرده چند دقیقه ای به حرف‌هایم گوش دهید تا زنده‌ام مدیون شما خواهم بود. خواهش می کنم به این پرسش من جواب دهید من پسری هستم که مانند شما دچار احساس وابستگی به دوست خود که پسر است شده ام، اوراخیلی دوست دارم فکر کنم او نیز همینطور باشد. اگر با کسی صمیمی می شود خیلی عذاب میکشم، هر روز از خدا میخواهم به من کمک کند یا مرا از شرّ این حس خلاص کند. من شاگرد ممتاز با معدل بیست وراهنمایی هستم به خاطر او کم کم تضعیفی در درس‌هایم ای دیده میشود خواهش میکنم به من بگوئید چکار کنم؟

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم یكی از نیازهای اساسی روان انسان نیاز به دل بستگی و تعلّق به گروه و ارتباط با همنوعان و همسالان است. افراد انسانی در هر مرحله از رشد و تحوّلات زندگی، محتاج گروه یا فردی هستند كه به آن تعلّق داشته باشند. این گروه در ابتدا خانواده است و سپس مدرسه و دوستان و كمی بعد جامعه و افراد آن. فرد به وسیله دوستان و افراد جامعه و به وسیله قضاوت آنان، به خصوصیات اخلاقی و استعدادهای خود پی می برد و در ارتباط با جامعه، آداب و رسوم اجتماعی را می آموزد و هنجارهای اجتماع را كشف می كند.

دوست و ارتباطات دوستانه باعث رشد شخصیت و كمال آن می شود. اما فاجعه از آنجا شروع می شود که فرد به جای لذت بردن از محبت و توجه دیگران نیاز مند و وابسته به دیگران می شود که معمولا آن دیگران فقط یک فرد است. در این وضعیت فرد به جای کنترل احساسات و توجه به استقلال شخصیتی و افزایش عزت نفس و احترام به خود به صورت کامل جذب فرد مقابل شده و با خودخواهی تمام سعی می کند طرف مقابلش راهم محدود کند و دوست نداشته باشد که طرف مقابل با کسی دیگری در ارتباط باشد. پس اسیر کردن دیگران در زندان احساس خود که این خود هم اسیر احساسات خودش است و به جای آرامش و لذت که نشانه های دوستی های سالم است دچار اضطراب و دلشوره و حال بد می شود. پس شما با آشنایی بیشتر نسبت خود سعی کنید هسته اصلی آرامش و امنیت روانی را در خودتان پیدا کنید و سعی کنید خوبی های دیگران را که باعث جذب می شود در خودتان پیدا کنید و با دیدن نقاط مثبت و خوبی ها و ارزش گذاری نسبت به آنها به یک فرد مستقل با اعتماد به نفس بالا از خودتان انرژی بگیرید و تنها بخشی از لذت هایتان را از رابطه با دیگران و آن هم نه از یک نفر بلکه هر چه تعداد دوستان بیشتر باشد و در موضوعات و حیطه های مورد علاقه شما از دوستان بیشتر استفاده کنید این وابستگی بیمارگونه و آزار دهنده در شما و احساس محدود شدن و اسیر شدن و کلافگی و تنفر در طرف مقابلتان به وجود نمی آید موفق باشید.

دیدگاه‌ها

چنین چیزهایی زیادن
خیلی هارو هم میشناسم که اینجورن...
حالا یه چیزی بگم که حتما شما در پاسخ میگید که چه ربطی داره...!!!
چون سختی تو زندگیت زیاد ندیدی
افرادی که زندگی پر مشغله ای دارن چنین حالتهایی ندارن
ولی افرادی که من با چنین حالت هایی دیدم همشون یا مجرد بودن یا بیکار و بی مشغله و خونسرد یا نیاز به رابطه با دختری دارن اما از خود اطلاع ندارن

نگران نباش پسر خوب: همه پسرها این مراحل را سپری می کنند من خودم اینجور حسی داشتم نترس به مرور زمان این احساس کمرنگ میشود البته بستگی به طرفت هم داره اگه طرف عادی رفتارکنه که زیاد مشکل بوجود نمیاد اما اگه تحویلت نگیره وبهت کم محلی کنه ودرکت نکنه شما بیشتر به اوعلاقه پیدا میکنی وبیشتر زجر میکشی

صبرکن دو سال دیگه صورتش ریش درمیاره خود به خود ارزش خوشت نمیاد!

اگه بیشتر خوشش اومد چی لوطی؟

بهش بگو که دوستش داری راحت میشی.اگه اون هم دوستت داشته باشه پس به پای هم پیرشید!اگه ناراحت شد دورش خط بکش

خيلي ها اينجورن.يعني به همكلاسي خود علاقمند ميشوند چه پسر چه دختر.من با يك روحاني در اين مورد صحبت كردم و تاييد كردند كه اين عشق مصداق آن عشقي است كه در روايت گفته :قلوب خلت من ذكر الله فاذاقها الله حب غيره.يعني قلب هايي كه از ياد خدا خالي شده و خدا محبت ديگري را به آن قلب ها ميچشاند.آن روحاني راه حل هايي ارائه دادند.گفتند كه ذكر و ياد امام زمان را زياد بكنيد و زياد با ايشان مناجات داشته باشيد(حتي با زبان فارسي)و هر روز براي ايشان صدقه بدهيد تا عشق به امام زمان در شما زياد شود و جاي ديگر عشق ها را بگيرد.
راه ديگر هم دعا براي خلاصي است و همچنين گناه نكردن.چون گناه كردن قلب را از ياد خدا خالي ميكند.

فقط خدا

Just God

نظرات