در چه مواقعی دروغ گفتن جایز است؟

دروغ

دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا كلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسكری در این زمینه فرموده اند: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و كلیه آن خانه، دروغ است.[۱]

دروغ تبعات زشت بسیاری دارد که بعضی از آنها را با بیان روایت، تقدیم می کنیم:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دروغ، روزى را كم مى كند.[۲]
امام على علیه السلام: نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است.[۳]
امام على علیه السلام: دروغگو و مرده یكسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس هر گاه به گفته او اعتماد نشود، حیاتش از بین رفته است.[۴]
امام على علیه السلام: دروغگو با دروغگویى خود سه چیز به دست مى آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنى فرشتگان.[۵]

بنابراین دروغ بسیار ناپسند و زشت است و تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. که البته باید بسیار مراقب فریبکاری های نفس بود، و منفعت شخصی را به جای مصلحت قرار نداد. و برای این کار باید موارد خاصی که به عنوان مصادیق این مصلحت بزرگ بیان شده اند را مد نظر قرار داد. مواردی نظیر:  حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن در مساله ای حساس، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر که از جمله مصادیق این مصلحت بزرگ شمرده شده اند. این موارد در احادیث مورد اشاره واقع شده اند:

امام صادق علیه السلام: آشتى دهنده، دروغگو نیست.[۶]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتى را دوست دارد و راستگویى به قصد فساد انگیزى را دشمن مى دارد.[۷]
امام صادق علیه السلام: دروغ نكوهیده است، مگر در دو جا: دور كردن شرّ ستمگران و آشتى دادن میان مسلمانان.[۸]

البته به دلیل زشتی بسیار دروغ، گفته شده در همین موارد نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است كه انسان بدون این كه دروغ بگوید، به گونه‏ای حرف بزند كه طرف مقابل برداشت دیگری كند. نقل است یكی از اهل سنت از شیعه‏ای پرسید جانشین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله ) كیست؟ شیعه جواب دادند كسی كه دخترش در خانه او است. آن شخص تصور كرد كه ابوبكر را می‏گوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین‏ رو آزاری به شخص شیعه نرساند؛ در حالی كه منظور او امیرالمؤمنین(علیه السلام ) بود.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: در سر بسته گویى ها، ظرافتهایى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نیاز مى كند.[۹]

در حدیثی از امام صادق (ع) نمونه هایی از توریه انبیاء بیان شده است: از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهیم سؤال شد كه: «گفت: [نه ]بلكه بزرگترشان این كار را كرده است، اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان این كار را كرده بود و نه ابراهیم علیه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا ابراهیم گفت: «اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». اگر بتها سخن مى گفتند، بزرگشان این كار را كرده بود و اگر سخن نمى گفتند، بزرگشان كارى نكرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمى توانستند بگویند] و ابراهیم هم دروغ نگفت.
همچنین، از آن حضرت درباره این آیه سوره یوسف سؤال شد كه: «اى كاروانیان! قطعاً شما دزد هستید». حضرت فرمود: آنها یوسف را از پدرش دزدیدند. مگر نمى بینى كه وقتى [برادران یوسف ]گفتند: «چه گم كرده اید؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ایم» و یوسف نگفت: جام پادشاه را دزدیده اید. در حقیقت آنها یوسف را از پدرش دزدیدند [و مقصود یوسف نیز از این كه گفت قطعاً شما دزد هستید ، همین معناست].
نیز از این سخن ابراهیم علیه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهیم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دینش بود، چون در جستجوى [دین درست] بود.[۱۰]

[۱]. جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۲۳.
[۲]. الترغیب و الترهیب : ٣/٥٩٦/٢٩.
[۳]. غرر الحكم : ٤٦٤٠.
[۴]. غرر الحكم : ٢١٠٤.
[۵]. غرر الحكم : ١١٠٣٩.
[۶]. الكافی : ٢/٢١٠/٥.
[۷]. بحار الأنوار : ٧٧/٤٧/٣.
[۸]. بحار الأنوار : ٧٢/٢٦٣/٤٨.
[۹]. كنز العمّال : ٨٢٥٣.
[۱۰]. الاحتجاج : ٢/٢٥٦/٢٢٨.

دیدگاه‌ها

سلام. آیا برای جلو گیری از چشم زخم می توان دروغ گفت؟ این کانال تلگرام پاسخگو برای شماست؟

تصویر پاسخگو

با سلام
دروغ گفتن در موردی که شما اشاره کردید جایز نیست .
کانال تلگرام مرکز ملی پاسخگویی متعلق به ماست .
آدرس :@pasokhgoo1

آخه گاهی اوقات چنان چشم میزنن که..... . مثلا من توی دانشگاه یک ترم معدلم کمی بالا شد. یکی از دوستام هی گیر میده میگه تو که دیگه تو پاس کردن در سا مشکلی نداری . تو که خیلی درسات خوبه.... . حالا این ترم حدود یکی دو تا درس افتادم. همه ی درس ها رو خراب کردم. معدلم چنان پایین شد که مشرو.... .خلاصه به خاک سیاه نشستم. ولی شاید اگه یک دروغ ساده می گفتم که مثلا معدلم پایین شده چنین نمیشد. به نظر من در این جا دروغ نگفتن مفسده ی بیشتری برای من داشت . حالا نظرتون چیه؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در واقع باید بپذیریم که خیلی از افراد به شیوه‌های متفاوتی در زندگی دروغ می‌گویند. بسیاری از آن‌ها معتقدند که قرار گرفتن در بعضی شرایط ، آن‌ها را وادار به دروغ‌گویی می‌کند. در بعضی موارد دیگر، افراد برای حفظ منافع و علایق شخصی خود دروغ می‌گویند. اما بعضی افراد هم برای گول زدن دیگران دروغ می‌گویند و کم‌کم به آن عادت می‌کنند و ترجیح می‌دهند کمتر صداقت داشته باشند و راست بگویند! عده‌ای دیگر هم دروغ می‌گویند چون به واقعیت وجودی خود ایمان ندارند، اعتمادبه‌نفس‌شان پایین است و از اینکه در جامعه مورد انتقاد دیگران واقع شوند، می‌ترسند.

بسیاری از ما حتی بدون اینکه لحظه‌ای فکر کنیم دروغ می‌گوییم و حتی گاهی خودمان هم دلیلش را نمی‌دانیم.البته گاهی هم اشخاص برای اینکه نظر دیگران را از موضوعی که واقعیت دارد منحرف کنند یا بیشتر جلب توجه کنند دروغ می‌گویند. عده‌ای دیگر هم به دلیل نداشتن اعتمادبه‌نفس لازم، مجبور می‌شوند در بسیاری از موارد راجع به خود دروغ بگویند.

چرا دروغ می‌گوییم؟

در واقع دروغ به عنوان یک ابزار دفاعی نامطمئن به شخص کمک می‌کند تا به جای برطرف کردن بعضی مشکلاتش مانند خودکم‌بینی، احساس حقارت، نیاز به تأیید دیگران، حسادت، ترس و... که از مهم‌ترین عوامل دروغ گفتن هستند، از این مشکلات فرار کند و خود را به نوعی مطلوب دیگران جلوه دهد. اما زمانی مشکل حاد می‌شود که شخص دروغ‌گو، کم‌کم خودش هم این دروغ‌ها را باور می‌کند.

خلاصه اینکه:
نمی شود با ابزار غلط جلو رفت! زیرا به قول معروف دروغ، دروغ می آفریند!

موفق باشید.

میتونید بهم بگید دروغ گفتن در چه جاهایی جایز است؟

تصویر سید پاسخگو

با سلام
دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است و به لحاظ شرعي از محرمات مسلم شريعت است، زيرا کليد تمامي بدي ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکري در اين زمينه در طي روايت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه اي قرار دارد و کليد آن خانه، دروغ است (۱).
دروغ آدمي را از جرگه اهل ايمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد مي نمايد و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصيت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابي ايمان مي شود و قرآن کريم فرموده است: تنها کساني دروغ مي گويند که ايمان ندارند (۲)
و نيز در آيه ديگري فرموده است: دل هاي ايشان دچار بيماري نفاق مي شود تا روزي که او را ملاقات نمايند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گويي (۳).
دروغ با انگيزه هاي فراوان، همچون دشمني، حسادت، تأمين منافع دنيوي، طمع و يا عادت انجام مي شود، ولي مهمترين عامل آن ضعف نفساني است، به عبارت ديگر دروغ کار آدم هاي ضعيف و ترسو است و انسان قوي و شجاع دروغ نمي گويد؛ زيرا که نيازي به استفاده از اين روش غلط ندارد. اصولا چرا بايد انسان مرتکب خطا و خلافي بشود و سپس بخواهد براي اين که مورد سرزنش ديگران قرار نگيرد، دچار خطاي بزرگتر و گناه عظيم تري همچون دروغ گردد.
آيا پسنديده تر آن نيست که آدمي رفتار روزانه خويش را به نحوي تنظيم نمايد که مجبور به دروغ گويي نگردد؟ البته دروغ از گناهاني نيست که هيچ گونه مورد استثنايي نداشته باشد و تمام مصاديق آن، همچون مصاديق «ظلم» قبيح و حرام باشد. گاهي برخي از مصاديق دروغ در شرايط خاصي جايز و بلکه واجب مي شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و يا اسير گشتن، حفظ مال و آبروي مؤمن، اصلاح نمودن ميان مردم و ايجاد صلح و دوستي، فريب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضايت و خشنودي همسر، که البته در همين موارد نيز بهتر است در صورت امکان توريه نمايد، يعني به گونه اي سخن بگويد که دروغ محسوب نشود، زيرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاري بر روح و شخصيت او خواهد داشت و جرأت او را بر دروغ گويي خواهد افزود.
فلسفه و حکمتي که باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري، همچون حفظ منافع معنوي مؤمنين، سلامت و امنيت جامعه ايماني و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهمتری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود باعث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد
همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم - كه در واقع «دروغ منفعتى» است - حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان) است.امام، استفتاءات، ج ۲، گناهان كبيره، س ۴؛ دفتر همه مراجع.

موارد جواز دروغ:
‏دروغ در اسلام بلکه تمامى ادیان الهى حرام است، ولى در مواردى که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نیست، بلکه در برخى موارد واجب است. در این گونه موارد، دروغ، مصلحت‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
۱- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح... و أبغض الکذب فى غير الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد».(۴)
۲- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرين: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البين؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».(۵)
۳- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.
تمام موارد را می توان در يک قاعده کلی خلاصه کرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهمتر. در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است و بايد به همان قدر ضرورت اکتفا شود.
موارد بسيارى نيز وجود دارد که به عنوان دروغ مصلحت‏آميز در بين مردم شناخته مى‏شود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً کسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصی و کارهای جزيی دروغ مى‏گويد.
آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند که مصلحت شخصى خودشان است، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت انديشى موجب عذر نخواهد بود.
بنابراين ، دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد; مثلا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد; بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً توجه داشت: نخست اين كه اين موضوع كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته - اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است - ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين - به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها - دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!
جهت مطالعه بيشتر ر.ک: - ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقي، ج ۲، بحث دروغ - اصول کافي، ج ۲، باب الکذب - ميزان الحکمه، ج ۱۱، ص ۵۱۱۹ با ترجمه فارسي، عنوان ۴۵۷.

پیوست ها
۱- جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۲۳.
۲- نحل، آيه ۱۰۵.
۳- توبه، آيه ۷۸.
۴- ميزان الحکمة، عنوان ۳۴۶۶، حديث ۱۷۴۷۴.
۵- همان، حديث ۱۷۴۷۶.

موفق باشید.

من ب یکی از دوستانم قول داده بودم ک گناهی رو ترک کنم
بعد از بیست روز من مرتکب این گناه شدم ولی توبه کردم
الان اگه اون دوستم از من بپرسه ک آیا این گناه رو تکرار کردم یانه من چه جوابی بدم؟
من از خدا خواستم ک این اشتباه بین من و خودش بمونه
اگه راستشو بگم رابطه بین ما ب کل تموم میشه و ممکنه ک دوستم جونشو ب خطر بندازه ب دلایلی
ولی من اهل دروغ نیستم و همیشه خواستم ک با صداقت پیش برم
خیلی سخته برام
لطفا کمکم کنید
دو راهی سختیه
ممنون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است و به لحاظ شرعي از محرمات مسلم شريعت است، زيرا کليد تمامي بدي ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکري در اين زمينه در طي روايت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه اي قرار دارد و کليد آن خانه، دروغ است (جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۲۳).
دروغ آدمي را از جرگه اهل ايمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد مي نمايد و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصيت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابي ايمان مي شود و قرآن کريم فرموده است: تنها کساني دروغ مي گويند که ايمان ندارند (نحل، آيه ۱۰۵)
و نيز در آيه ديگري فرموده است: دل هاي ايشان دچار بيماري نفاق مي شود تا روزي که او را ملاقات نمايند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گويي (توبه، آيه ۷۸).
دروغ با انگيزه هاي فراوان، همچون دشمني، حسادت، تأمين منافع دنيوي، طمع و يا عادت انجام مي شود، ولي مهمترين عامل آن ضعف نفساني است، به عبارت ديگر دروغ کار آدم هاي ضعيف و ترسو است و انسان قوي و شجاع دروغ نمي گويد؛ زيرا که نيازي به استفاده از اين روش غلط ندارد. اصولا چرا بايد انسان مرتکب خطا و خلافي بشود و سپس بخواهد براي اين که مورد سرزنش ديگران قرار نگيرد، دچار خطاي بزرگتر و گناه عظيم تري همچون دروغ گردد.
آيا پسنديده تر آن نيست که آدمي رفتار روزانه خويش را به نحوي تنظيم نمايد که مجبور به دروغ گويي نگردد؟ البته دروغ از گناهاني نيست که هيچ گونه مورد استثنايي نداشته باشد و تمام مصاديق آن، همچون مصاديق «ظلم» قبيح و حرام باشد. گاهي برخي از مصاديق دروغ در شرايط خاصي جايز و بلکه واجب مي شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و يا اسير گشتن، حفظ مال و آبروي مؤمن، اصلاح نمودن ميان مردم و ايجاد صلح و دوستي، فريب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضايت و خشنودي همسر، که البته در همين موارد نيز بهتر است در صورت امکان توريه نمايد، يعني به گونه اي سخن بگويد که دروغ محسوب نشود، زيرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاري بر روح و شخصيت او خواهد داشت و جرأت او را بر دروغ گويي خواهد افزود.
فلسفه و حکمتي که باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري، همچون حفظ منافع معنوي مؤمنين، سلامت و امنيت جامعه ايماني و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهمتری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود باعث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد
همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم - كه در واقع «دروغ منفعتى» است - حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم (مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان) است.امام، استفتاءات، ج ۲، گناهان كبيره، س ۴؛ دفتر همه مراجع.

موارد جواز دروغ:
‏دروغ در اسلام بلکه تمامى ادیان الهى حرام است، ولى در مواردى که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نیست، بلکه در برخى موارد واجب است. در این گونه موارد، دروغ، مصلحت‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
۱- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح... و أبغض الکذب فى غير الاصلاح؛ خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد».(ميزان الحکمة، عنوان ۳۴۶۶، حديث ۱۷۴۷۴.)
۲- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرين: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البين؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».(همان، حديث ۱۷۴۷۶)
۳- دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگين می تواند دروغ بگويد. يعنی ضرر مالی بايد به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچيز موجب جواز دروغ نمی شود.
تمام موارد را می توان در يک قاعده کلی خلاصه کرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهمتر. در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است و بايد به همان قدر ضرورت اکتفا شود.
موارد بسيارى نيز وجود دارد که به عنوان دروغ مصلحت‏آميز در بين مردم شناخته مى‏شود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً کسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصی و کارهای جزيی دروغ مى‏گويد.
آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند که مصلحت شخصى خودشان است، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت انديشى موجب عذر نخواهد بود.
بنابراين ، دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد; مثلا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد; بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً توجه داشت: نخست اين كه اين موضوع كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته - اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است - ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين - به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها - دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!

جهت مطالعه بيشتر ر.ک: - ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقي، ج ۲، بحث دروغ - اصول کافي، ج ۲، باب الکذب - ميزان الحکمه، ج ۱۱، ص ۵۱۱۹ با ترجمه فارسي، عنوان ۴۵۷

موفق باشید.

من سن کمی دارم و شبی مانند شب های دیگر نماز می خواندم که مادرم ناگهان وارد اتاق شد و مرا در حال نماز خواندن
دید.البته مادرم هم نماز میخواند و به خدا ایمان دارد ولی من خجالت
کشیدم که حقیقت را بگویم و گفتم نذری داشتم و صرفا به دلیل آن نماز می خواندم......اگر حقیقت را می گفتم بهتر بود یا اشکالی ندارد؟
درکل من ایمان و پرستش خود را بیشتر وقت ها میان والدین و دوستان و ....فاش نمی کنم گاهی برای این کار دروغ هایی هم میگویم.
فکر کنم از ایمان به دور است....نه؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت ارزشی که از عمل خالص و نیّت پاک به انسان دست می دهد، با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. همین امر برای خلوص نیت کافی است. بعضی از علمای اخلاق گفته اند: یکی از طریق درمان عمل ریا، این است که انسان تلاش برای پنهان نگاهداشتن عبادات و حسنات خود کند . هنگام عبادت در را روی خود ببندد. هنگام انفاق و کارهای خیر، دیگر سعی بر کتمان نماید تا تدریجا به این کار عادت کند.
ولی پنهان کردن نماز از دیگران مثلا مورد یاد شده در سوال ضرورتی ندارد بخصوص بستگان ومادر وپدر بشتر خوش حال می شوند که فرزندان شان اهل عبادت باشند نباید از آنها پنهان نمود .
چه که نباید برای پنهان نمودن نماز ومانند آن دروغ گفت . وچه بسا برای تظاهر العارفه یعنی آشکارا عمل خوب را انجام دادن تا دیگران درس دینداری بیاموزد ، مطلوب است .

سلام. من چند سال پیش یه گناهی انجام دادم و خودم کلی پشیمون بودم اما پدرم اون رو فهمید و بین مادرم برادرم و خالم و عموم ابروی من رو برد من با دروغ گناهمو انکار کردم که بتونم زندگی کنم که مادرم نگاهش نسبت بهم بد نشه. اگه انکار نمیکردم خیلی اتفاقای بدتری می افتاد. هنوزم بعد چند سال پدرم هرجا میشینه میگه دختر من فلان کارو انجام داد. ابرو نمونده واسم. دروغ در اینجا جایز هست؟؟؟

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

چون برای حفظ آبرویتان دروغ گفته اید اشکالی نداشته است و گناهی برایتان نداشته است.

البته می توانستید توریه هم بکنید: توریه آن است که انسان سخنى دوپهلوبگویدوقصدش چیزى باشد، ولى مخاطب چیز دیگرى بفهمد.مثل این که کسى پشت درخانه بیایدوبپرسد: آیا فلان کس درخانه است؟وگوینده سخن درجواب بگوید: اینجانیست،و منظورش از«اینجا» پشت درباشد،ولى شنونده خیال مى کندشخص مورد نظر درخانه نیست.واین گونه توریه مشروط به حال ضرورت نمى باشدهرچندبهتر رعایت ضرورت است.

سلام
این کلاه شرعی نیست؟ مثل این میموند که من پولی از شما قرض کنم و بگم پولت را پس میدم ولی منظورم نصف پول شما باشه. بعد هم نصف پول را بدهم و بگم منظورم همینقدر بود. اینجا قبل از خیانت در امانت دروغ گفته ام که توریه هم هست!!
دروغ گفتن نمیتونه هیچ مجوزی داشته باشه. معلممون میگفت خدا بشر رو آفرید و بشر توجیه رو.من تشخیص میدم شما ستمگری بهت دروغ میگم تا بهت ضرر بزنم شما هم همین نسبت رو به من میدی و دروغ میگی. من تو تصادف ماشین مقصرم اگه قبول کنم باید خسارت بدم دروغ میگم تا مالم حفظ بشه!!
دروغ میگم تا خسارت هم بگیرم مالم بیشتر بشه!!! من خودم سعی میکنم هیچوقت دروغ نگم. بقول بابام اسلام دروغ جایز نداره اگه دروغ گفتی دیگه ادعای مسلمونی نکن. تو اگه راست گفتنت شر هم درست کرد یه خیر بزرگتر به همه رسونده اونم اینه که دروغ گفتن رو یاد نگرفتی و یاد ندادی.

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

شما سوال شرعی پرسیدید و من هم پاسخ شرعی آن را طبق نظر مرجعتان دادم. بحثهای مطرح شده توسط شما اخلاقی است و ما هم کاملا با این صحبتهای شما موافق هستیم. ولی ما نباید کاسه داغ تر از آش بشویم وقتی اهل بیت علیهم السلام می فرمایند می شود در جایی تقیه کرد یا می شود توریه کرد پس حتما می شود. موفق باشید.

سلام
سه نکته لاینحل باقی میماند:
۱. هر حدیث و روایت چند درصد صحیح و سره است؟
۲. آیا این احادیث شان نزول ندارد و به هرجایی قابل تعمیم است؟
۳. تکلیف برداشتها و اجتهادات اشخاص چه می شود؟
راستش را بخواهید من مقلد صرف بودن را قبول ندارم و حتی اگر تعبیر به کاسه داغتر از آش بشود باز همیشه بدنبال یک راه حل اساسی برای معضل استفاده مادی از معنویات بوده ام. آخر چطور میشود شرع و اخلاق با هم منافات داشته باشد. (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) خواهشم از شما این است که شما هم به این راه حل فکر کنید و خیر و شر موضوعات غامض را گردن انبیا و اولیا نیندازید. بیایید فکر کنیم چکار باید کرد که فرمایش صحیح معصوم تبدیل به فرمان توریه و تقیه و خدعه و احیانا مباهته نشود و به احکام محاربه و فساد فی الارض نیانجامد و از طرفی مانند مواد افیونی وجدان مومنین را از گناهان روزمره شان راحت نکند. چرا وقتی قران کم فروشی را نهی کرده کاسب قرآن خوان برای کم فروشی اش حجت شرعی دارد ...
خواهید گفت هرکس مسئول رفتار و برداشت شخصی خود است. سوالم این است که نمیشود دروغ را مطلقا حرام اعلام کرد و عطای خیر قلیل آنرا به لقای شر کثیر آن بخشید.؟ نمیشود تلاش کرد راه را بر این اجتهادات شخصی بست. اینجا صحبت از دروغ است: کلید همه گناهان
موفق باشید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ملاک تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح :
۱ موافقت روایت با قرآن : پیامبر(ص)فرمود: «بر هر حقی ، حقیقتی است و بر هر راه درستی ، نور وچراغی هست . پس آن چه از روایات مطابق قرآن باشد، آن را مورد عمل قرار بدهید و آن چه را مخالف قرآن باشد، رها کنید».(۱)
امام صادق (ع) فرمود:«احادیثی که موفق قرآن نباشد، باطل است ».(۲)
پیامبر (ص) در سرزمین منی برای مردم خطبه خواند و فرمود: «ای مردم ! آن چه از من به شما رسید و ازمن نقل کردند، اگر موافق قرآن باشد، آن را گفته ام و قبول دارم و آن چه که مخالف قرآن باشد، آن را نگفته ام ».(۳)
۲ مخالفت روایت با شهرت : اگر روایتی مخالف با روایات مشهور باشد یا مخالف با ضرورت مشهوری باشد،(۴) آن روایت را قبول نمی کنیم و به آن روایت شاذ و نادر می گوییم .
۳ مخالفت احادیث با عقل ناب و مستقلات عقلی :
روایاتی که در کتاب های روایی نقل شده ، چون دارای چند واسطه است ، باید دربارهء هر یک از واسطه ها و راوی ها تحقیق بشود که آیا این شخص که روایت رااز امام (ع) شنیده و به دیگری ، گفته و دیگری هم به سومی و او هم به چهارمی انتقال داده ، همه ، انسان های درستکار و موثّقی بوده اند یا نه ؟ این کار از عهدهء هر کس بر نمی آید، بلکه فقهای عظام و کسانی که حدیث های صحیح را تشخیص می دهند، باید سند روایت را مورد تحقیق قرار دهند. این تحقیق و جست و جو را «بحث سندی » می گویند. بعد از تشخیص صحّت سند، نوبت به دلالت و فهم مضمون آن حدیث می رسد. در فهم دلالت حدیث ، باید انسان تشخیص بدهد این کلام را که امام(ع) به فلان شخص گفته، تقیه یا مسئلهء دیگری درکار نبوده یا فهم آن شخص ، چقدر بوده است . گاهی شخصی که از امام سؤال می کند، کم سواد یا بی‌سواد و عامی است ، ولی یک وقت فرد عالم و دانشمندی است .
بنابراین ، فهم تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح کار بسیار مشکلی است و هر کس نمی تواند در این کارها وارد شود; از این رو نمی توانیم حدیثی را به راحتی ردّ و یا قبول کنیم . روایاتی که باعقل جور در نمی آید، باید دید با عقل چه کسی جور در نمی آید.
گفته‌اید: بعضی از روایات با علم سازش ندارد. اگر روایتی داشتیم که با علم قطعی و یقینی جور درنیامد، باید آن روایت را با کسانی که از فنّ حدیث شناسی آگاهی دارند، در میان گذاشت . اگر ایشان گفتند که این حدیث صحیح نیست ، آن وقت می پذیریم ، وگرنه نمی توانیم به سادگی روایتی را دروغ بپنداریم .
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
۱ . وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ص ۷۸
۲ . همان .
۳ . همان ، ص ۷۹
۴ . همان ، ص ۸۰

موفق باشید.

سلام.من شخصیت شناخته ده ای در شهرم هستم. اگر جایزه ای برنده شده باشم و در تلویزیون اسمم رو بگن که تمام شهر هی ببیننم ازم بپرسن خوش به حالت و چشم بزنن و فلان.من میتونم بگم که اسم دایی یاکس دیگه ای رو اعلام کنن.چجوری میتونم کاری کنم که گناه نباشه

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
اینکه خودتان را به نام کسی دیگر معرفی کنید که صحیح نیست، اما می توانید دیگران را برای دریافت جایزه معرفی نمایید.

سلام و درود
همینطور که توضیح دادید من جواب رو جوری میگم که دروغ نباشه ولی شخص مقابلم که براش احترام قائلم متوجه شده و مکررا سوال میکنه و دیگه دونه دونه و با جزئییات میپرسه و این رفتارش کلافم کرده جدیدا دروغ میگم بهش دیگه چاره ای نذاشته؟ شما راه حل دیگه ای دارید؟ ممنون میشم

پرسشگر گرامی؛
در ابتدا نکته ای را خدمت تان عرض می کنیم. به صورت کلی قاعده ای می توان برداشت کرد که:
اساسا آیا این درست است که دروغ مصلحت آمیز، به از راست فتنه انگیز است در این جا باید مطلبی را برایتان عرض بکنم و آن این است که فرق است میان دروغ مصلحت آمیز و دروغ منفعت خیز. خیلی افراد دروغ منفعت خیز را با دروغ مصلحت آمیز اشتباه می کنند یا می خواهند اشتباه کنند. دروغ مصلحت آمیز، یعنی دروغی که فلسفه خودش را از دست داده و فلسفه راستی را پیدا کرده است؛ یعنی دروغی که با آن، انسان حقیقتی را نجات می دهد، ولی دروغ منفعت خیز، یعنی انسان دروغ می گوید که خودش سودی برده باشد. مسئله مصلحت با مسئله منفعت نباید اشتباه بشود مصلحت، مدار حقیقت است. مصلحت و حقیقت دو برادر هستند که از یکدیگر جدا نمی شوند. مصلحت، یعنی رعایت حقیقت را کردن؛ نه رعایت سود خود را کردن، که این منفعت است. افرادی دروغ می گویند؛ دروغی به منفعت خودشان. می گویید چرا دروغ گفتی؟ می گوید دروغ مصلحتی گفتم. این مصلحت نیست، دروغی است مثل همه دروغ های دیگر؛ پس این مطلب اشتباه نشود: دروغ مصلحت آمیز غیر از دروغ منفعت خیز است.

نکته اصلی:
سعی کنید که حساسیت ایشان را زیاد نکنید و به گونه ای برخورد کنید که کار به آنجا نکشد که سوالات جزیی از شما بپرسند. معمولاً ما کاری می کنیم که دیگران نسبت به حرف هایمان موضع می گیرند و می خواهند دقیق متوجه شوند.
در این حالتی که قرار گرفته اید نمی توانید دروغ بگویید، زیرا از موارد استثناء دروغ و مصالح و توریه نیست.

+موفق باشید.

ممنون البته کاملتر بگم ایشون فضول هستن و خیلی سوالاتی رو که نباید بپرسن با ترفند می پرسن. و بسیار چشم و هم چشم هستن. خودشونو دائم در رقابت میبینن. این باعث شده که نخوام حقیقتو بهشون بگم مثلا یک سوال رو یکبار از مادرم میپرسن و یکبار از خودم تا کامل مطمعن بشن، اگر جوابی یکی نباشه احساس میکنن مچگیری کردن. برای اینکه ایشون بزرگتره و احترامشونو نگه میدارم. و به خاطر صداقت بی اندازه ام کلافه ام...

پرسشگر گرامی؛
گاهی اوقات خود فرد به دیگران اجازه سرک کشیدن در زندگی اش را می دهد. معمولاً افرادی که کنجکاوی بیش از حد دارند، باهوش هستند و سراغ کسانی می روند که ضعیف تر بوده و در برابر سوالات آنها خود را ملزم به پاسخ دادن می دانند. اگر بتوانید اعتماد به نفس خود را قوی تر کنید افراد فضول کمتری در اطراف تان خواهند ماند. در این صورت می توانید با اعتماد به نفس و ادب، به سوالات بی مورد دیگران پاسخ ندهید و مسائل زندگی تان را برای خود نگه دارید.

در این مسیر، می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

با او کمتر در تماس باشید.
علت فضولی هرچه که باشد، بهتر است شما به فکر راهی برای رهایی از این سرک کشیدن ها باشید و برای مشکل خودتان راه حل بیابید. شاید یکی از اولین راهکارها این باشد که ارتباط خود را با افراد فضول کم کنید. مسلماً این افراد هرچه بیشتر با شما در تماس باشند سوالات بیشتری خواهند داشت. پس تا آنجا که می توانید آنان را به زندگی و روابط دوستانه خود راه ندهید. اما اگر فرد فضول کسی است که به ناچار باید با او در تماس باشید، ناامید نشوید و به سراغ راهکار بعدی بروید.

آیا از روی تنهایی است؟
اگر احساس می کنید کسی از روی تنهایی، بیکاری و برای پیدا کردن سرگرمی از شما سوال می پرسد، سرک کشیدن او را به روابط دوستانه تبدیل کنید. شاید برقرار کردن یک رابطه دوستانه خصوصاً درباره افراد پیر و تنها بتواند سرک کشیدن آنها را به صمیمیت و دوستی تبدیل کند. بعد از برقراری روابط دوستانه اگر سوالات فرد ادامه داشت، می توانید بگویید که از دوستی با او لذت می برید اما سوالات بی شمار او شما را ناراحت می کند.

طفره بروید.
از جواب دادن طفره بروید؛ به همین سادگی. وقتی از شما سوالاتی پرسیده می شود که دوست ندارید به آنها پاسخ بدهید، با عوض کردن موضوع از پاسخ دادن امتناع کنید. مثلاً اگر از شما پرسیده می شود که درآمدتان چقدر است، می توانید با صحبت درباره اخبار و اتفاقات روز، بحث را عوض کنید. به این ترتیب به او نشان می دهید که تمایلی به پاسخ دادن ندارید.

جواب سر بالا بدهید.
ویژگی افراد فضول این است که خستگی ناپذیر هستند و ممکن است بارها یک سوال را بپرسند، اما شما هم خسته نشوید و پاسخ ندهید. این بار می توانید از تکنیک دیگری استفاده کنید و پاسخ سر بالا بدهید. مثلاً اگر درباره اینکه چرا بچه نمی آورید از شما می پرسند، لازم نیست تمام دلایل و مشکلات تان را بگویید. فقط کافی است بگویید: «هرچه خدا بخواهد.»

انتخاب هایی برای پاسخ ندادن
از اصطلاحی به نام «کری، کوری و لالی انتخابی» بهره بگیرید؛ به این معنا که وقتی از شما سوالی می پرسند که دوست ندارید پاسخ بدهید، خود را به نشنیدن بزنید. وانمود کنید او را ندیده اید و حواس تان به او نبوده است. به علاوه گاهی اوقات سکوت بهترین پاسخ است، یعنی از سکوت انتخابی استفاده کنید. یا با استفاده از راهکار زمان خریدن می توانید از پاسخ دادن به افراد فضول پیشگیری کنید. دستور کار این است که وقتی یک فرد فضول از شما سوالی می پرسد که دلتان نمی خواهد به آن پاسخ بدهید، تظاهر کنید که سوال را متوجه نشده اید. به این ترتیب می توانید برای خود زمان بخرید.

نیازی به گفتن جزئیات نیست.
در برخی مواقع ممکن است مجبور شوید به دلیل شرایط یا موقعیتی به فرد سوال کننده پاسخ بدهید. زمانی که در چنین شرایطی قرار می گیرد و مجبور هستید که پاسخ بدهید، کمترین میزان جزئیات را بگویید. یک پاسخ کلی و حتی تا حد امکان مبهم می تواند شما را از مخمصه برهاند.

نوبت تیرهای آخر است.
وقتی به اندازه کافی توانا شُدید که به پرسش های بی مورد دیگران پاسخ ندهید، حالا امکانات و تجهیزات بیشتری دارید تا بتوانید فرد فضول را برای همیشه از سوال کردن از خودتان منصرف کنید. بعد از اینکه توانستید چند باری با استفاده از عوض کردن بحث، پاسخ های مبهم، پرت کردن حواس خود و… از پاسخ دادن سرباز بزنید، می توانید تیرهای آخر را رها کنید. این بار می توانید در برابر سوال فرد فضول، مستقیم از او بپرسید که «چرا این سوال را می پرسی؟» یا «دانستن جواب این سوال چه کمکی به تو می کند؟» از آنجا که فرد فضول جزء ارضای حس فضولی خود هدف دیگری ندارد، از سوالات شما جا می خورد و احتمالاً پاسخی برایتان نخواهد داشت. احتمالاً بار بعدی برای سوال پرسیدن از شما خیلی احتیاط خواهد کرد و رفته رفته ممکن است حداقل درباره شما رفتار خود را تغییر بدهد.

علت فضولی هرچه که باشد، این مشکلی است که به خود شخص فضول بر می گردد و خودش باید به دنبال رفع آن باشد. شما بهتر است به فکر راهی برای رهایی از این سرک کشیدن ها باشید.

+موفق باشید.

سلام من چن سال پیش بخاطر اشتباهی ک کردم بکارتم رو از دس دادم.در ضمن پرده بکارتم حلقوی هستش ک دکتر گف خونریزی نداره. الان ازدواج کردم وشب زفافمون خونی نیومد ب شوهرم گفتم ک پرده بکارتم حلقویه .شوهرم خاسته دست بذارم رو قران بگم ک با کسی نبودم و بکارتم رو خود شوهرم برده. ایا جائز هس چنین قسمی بخورم؟ اگه راستشو بگم آبروی خودم و خانوادم میره. و زندگی خانواده ام خراب میشه. تو رو خدا بگین چیکار کنم. پای ابروی ی خانواده وسطه

تصویر شهرسوال

با سلام و تشکر از اعتمادتان، ظاهرا دنيا برايتان تيره و تار شده و شايد در اين حال نتوانيد درست تصميم گيري كنيد اما در اين موقعيت بهترين كار را انجام داده ايد، يعني مشورت. اميدواريم كه بتوانيد با برخورد صحيح و منطقي با آنچه پيش آمده، عوارض آن را به حداقل برسانيد. ما نيز بر حسب وظيفه به شما در اين امر كمك خواهيم كرد.
پرسشگر محترم! اگر چه صداقت و درستي مايه ثبات يك ازدواج مي باشد اما در برخي موارد بازگو نكردن مسايل واقعي، دروغ به شمار نمي آيد مثلا در صورتي كه فردي در گذشته رفتاري غير شرعي داشته و از طرفي از عمل خود به شدت پشيمان مي باشد؛ در اين صورت مي تواند به خواستگار خود پاسخ عدم مشكل را بدهد. اشتباهي كه بعضي از دختران و پسران در جلسه خواستگاري مرتكب مي‌شوند اين است كه همه گذشته خود را (كه بعضا همراه با اتفاقات، رفتارها، صفات يا ارتباطات غلطي بوده است كه اكنون از آنها ناراحت و پشيمانند) به بهانه صداقت يا جلب اعتماد طرف مقابل، مطرح مي‌كنند حال آنكه اين عمل در بسياري موارد اثر عكس داشته كه نتيجه منفي آن در همان زمان (به صورت طبيعي خواستگاران با شنيدن اين گونه مسائل از ازدواج كردن با شخص مورد نظر منصرف مي شوند) يا در زندگي مشترك، دامنگير طرفين خواهد شد.
به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه با هيچكس (حتي كسي كه احساس مي‌كنيد به شما نزديك و بسيار رازدار است) در اين مورد صحبت نكنيد.
در خصوص قسمي که همسرتان از شما درخواست کرده بايد گفت اگر هيچ چاره اي جز قسم نداريدتوريه نماييد يعني در ذهن خود مثلا ديروز که اين کار را نکرديد بياوريد وقسم بخوريد که در گذشته که منظورتان ديروز بوده باکسي نبوديد.

سلام.ببخشید اگه یه فردی توی فضای مجازی اطلاعات الکی از خودش بگه دروغ محسوب میشه و گناهه؟؟؟ مثلا من دخترم بگم پسرم و مثلا ۱۸ سالمه بگم ۲۰ سالمه.من باب مزاحم نشدن و پیام های بد نفرستادن افراد و اینکه راحت تر اینجوری میتونم با افراد صحبت کنم با جنسیت یه پسر تا دختر.
خواهشا جواب بدید.

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
اين دروغ و حرام است و ضمنا ارتباط دختر و پسر نامحرم در فضاي مجازي نیز جايز نيست.

سلام، طاعات و عباداتتون قبول.
یه سوال داشتم از بزرگواران پاسخگو، باتوجه به اینکه ماه رمضانه، و اکثرا بعد از افطار نماز میخوانند، کسی که افطاری دعوت است و دلش میخواهد ابتدا به مسجد برای اقامه نماز برود، میتواند برای پرهیز از ریا، دروغ بگوید که جای دیگری بوده است؟؟

تصویر شهرسوال

سلام عليکم
نه به هيچ عنوان چنين دروغي جايز نيست و اصولا راه مبارزه با ريا اين نيست. ريا اين نيست که مردم شما را نبينند ريا اين است که شما مردم را ببيني. يعني کار خير خود را انجام دهيد و به نگاه و حرف مردم اصلا توجهي نداشته باشيد. شما به مسجد براي نماز واجب ميرويد و کار مهمي انجام نمي دهيد که احساس کنيد ريا ميشود. ابتدا بايد خودتان به اين باور برسيد که اصلا کاري که انجام ميدهيد کار بزرگ و مهمي نيست. اگر به اين باور رسيديد دچار وسوسه ريا نمي شويد.
موفق باشيد.

من یه شهری دانشجو بودم یه دوست صمیمی داشتم اونجا یه چند باری خونشون رفتم والبته وقتی اونم میومد پیش من جبران میکردم، ما وضیعت مالی خیلی خوبی نداریم توی شهر خودم، و البته این شخصیت را هم ندارم که به دروغ پولدار جلوه بدم نه خیلی معمولی، دوستم از خانواده ی بسیار پولداریه، من مدتی که دانشگاهم تموم شده و اومدم شهر خودم خونه، دیشب دوستم تماس گرفت که میخواد فردا بیاد خونمون، از اونجا که وضعیت مالی خوبی نداریم، دلم نخواست که بیاد اینجا، به دروغ گفتم که نیستم، دروغ من چقدر گناه داره جبران این دروغ چیکار میتونم بکم،

تصویر شهرسوال

سلام عليکم
براي جبران دورغ تان فقط توبه به پيشگاه خداوند لازم است.
پس براي جبران فقط توبه لازم است، توبه و اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است .
چون بر اساس روايات، توبه آثار گناهان را محو مي‌کند . در اين صورت دغدغه‌اي براي گناهکار باقي نمي‌ماند. امام باقر(ع) در اين باره مي فرمايد: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛(۱) کسي که از گناه توبه کند، مانند کسي است که گناه نکرده باشد».
لذا در صورت تحقق توبه از انسان شکي نيست که خداوند آن را مي‌پذيرد. اين بشارت را خداوند در قرآن داده است: «هو الّذي يقبل التوبة عن عباده و يعفو عن السيئات؛(۲) خدا است که توبه بندگانش را مي‌پذيرد و گناهان آنان را عفو مي‌نمايد».
توصيه:
دوست عزيز توصيه ما اين است که نسبت به شرايط خود هيچ گونه خجالتي نداشته باشيد و سعي کنيد با واقعيت زندگي کنار بياييد. اگر دوستتان خواستار رفاقت با خود شما باشد شرايط زندگي شما براي ايشان مهم نمي باشد.

پي نوشت ها:
۱. شيخ کليني، الکافي، تعليقه علي أكبر غفاري،تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
۲. شورى (۴۲) آيه ۲۵.

سلام وقتتون بخیر .
ببخشید من مجبور شدم به مادرم دروغ بگم که ابروی خودم نره مجبور شدم بگم با دوستم که بیرون بودیم بهش از کارتش یه پولی رو برداشتیم اخر ماه میده بعد این بین با قطعی ارتباط بانکی مواجه شده و سه بار کشیده شده مجبور شدم دروغ بگم اون پولم بهش برمیگردونم خودم تا اخر ماه خیلی عذاب وجدان دارم . نذاشتم زنگ بزنه به دختر بنده خ ا مجبور شدم اینجوری بگم وگرنه بدبخت بودم خودمم نمیدونم این چه کار احمقانه ایی بود من کردم ابروم رفتش .

تصویر شهرسوال

سلام عليکم
کار شما اشتباه بوده بهتر است از از دروغي که گفتيد توبه نماييد.
توبه و اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است .
اگر به خاطر دروغ گفتن باعث بي آبرويي دوستتان نزد مادرتان شده ايد، در صورت امکان(اگر حلاليت طلبيدن، موجب ايجاد اختلاف و كينه و نزاع شود، لازم نيست حلاليت بطلبيد)، بلكه بايد توبه و استغفار كنيد، و براي آن فرد نيز استغفار و طلب بخشش كنيد.
موفق باشيد

سلام من مجبور شدم برای اینکه دل خونوادم نشکنه وناراحتی پیش نیاد به همسرم برای یکسری مسائل دروغ بگوییم چون واقعا برایم چاره ای نمانده بود وخانواده ام آزرده میشدن از دستم ودعوا راه میاافتاد واگه یا با شوهرم اختلاف پیدا میکردم مجبور شدم بروم وبه شوهرم دروغ بگویم این اشتباه رو مجبور شدم چندبارتکرار کنم وگرنه شوهرم نسبت به من بدبین میشدو اختلاف بینمون زیادمیشد الان خیلی عذاب وجدان دارم به نظرتون کارمن اشتباه بوده؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما.
کاربر محترم، همانطور که در پست اصلی هم ذکر شده تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. راست گویى و مبارزه با کذب و دروغ از اهمیت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است به حدی که در موارد زیادی دروغ پلید تر از شراب، تعبیر شده است، اما با این وجود هر گاه عدم ارتکاب دروغ موجب ضرری شدیدتری از قبح دروغ شود مثل قتل انسانی بی گناه، یا حمله دشمن به کیان اسلام، اختلاف و دشمنی بین مؤمنین و...، دروغ گفتن جایز می شود. البته اگر انسان بتواند با انجام "توریه" مرتکب دروغ گفتن نشود، لازم است توریه کند.
در مورد مسئله شما چون دقیقا نمیدانیم که چه بوده و چه جزئیاتی داشته است، پاسخ هم به صورت کلی همان است که عرض شد.

نظرات