آیا انبیاء و ائمه(ع) امر به معروف و نهی از منکر عملی هم داشته اند؟
در امر به معروف و نهی از منکرهای عملی ِ انبیاء و ائمه؛ آیا امر به معروف و نهی از منکری داریم که آنها برای نشان دادن ِ اشتباه بودن ِ عملی آنرا تایید (تایید گفتاری و یا تایید عملی) کرده باشند؛ تا در خلال ِ تایید؛ شنونده (ویا بیننده) خودش به خلاف ارزش بودن ِ آن موضوع پی ببرد؟
دو نمونه از اینگونه امر به معروف و نهی از منکر را بیبان می کنیم:
۱. جوانی خدمت پیامبر آمده عرض کرد: ای پیامبر خدا آیا به من اجازه می دهی زنا کنم؟ با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند ولی پیامبر(ص) با خونسردی و ملایمت فرمود نزدیک بیا. جوان نزدیک آمد و در برابر پیامبر نشست حضرت با محبت از او پرسید آیا دوست داری با مادر تو چنین کنند. گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم راضی نیستند با مادرانشان چنین شود.
فرمود: بگو ببینم آیا برای خواهرت می پسندی؟
جوان مجدداً انکار کرد و از درخواست خود به کلی پشیمان شد. پیامبر دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد عرض نمود خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگی به بی عفتی نگهدار از آن به بعد منفورترین کار نزد این جوان زنا بود.(۱)
۲. بعضی افراد تحمل شنیدن اندرزها و یا انتقادهای مستقیم را ندارند، از این رو باید برای اصلاح رفتار آنان از روش غیر مستقیم استفاده کرد.
استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در این باره می فرماید: امام حسن و امام حسین(ع) در حالی که هر دو طفل بودند، به پیر مردی که در حال وضو گرفتن بود، برخورد می کنند، متوجه می شوند که وضوی او باطل است. این دو آقازاده که به رسم اسلام و رسوم روان شناسی آگاه بودند، فوراً متوجه شدند که از یک طرف باید پیرمرد را آگاه کنند که وضویش باطل است و از طرف دیگر اگر مستقیماً به او بگویند آقا وضوی تو باطل است، شخصیتش جریحه دار می شود، ناراحت می شود، اولین عکس العملی که نشان می دهد این است که می گوید: نخیر، همین طور درست است، هر چه بگویی گوش نمی کند، بنابر این جلو رفتند و گفتند: ما هر دو می خواهیم در حضور شما وضو بگیریم، ببینید کدام یک از ما بهتر وضو می گیریم… .
امام حسن(ع) یک وضوی کامل در حضور او گرفت، بعد هم امام حسین(ع). تازه پیر مرد متوجه شد که وضوی خودش نادرست بوده. بعد گفت: وضوی هر دوی شما درست است، وضوی من خراب بود. این طور از طرف اعتراف می گیرند. حالا اگر در این جا فوراً [ و به طور مستقیم ] می گفتند: پیرمرد! خجالت نمی کشی با این ریش سفیدت هنوز وضو گرفتن را بلد نیستی؟! مرده شور ترکیبت را ببرد، او از نماز خواندن هم بیزار می شد. (۲)
پی نوشتها:
(۱). المناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۴۰۰.
(۲). حماسه حسینی، ج۱، ص ۹۹ -۱۰۰. مناقب ، ج۳ ، ص۴۵۲.
دیدگاهها
خدایی جمهوری اسلامی چقدر
خدایی جمهوری اسلامی چقدر اینارو رو هم عمللی میکند به زور میخوان مردمو ببرن بهشت
سلام
سلام
یکی از اخلاق زشت ما فرافکنی است که اتفاقا امر به معروف و نهی از منکر دقیقا در نقطه مقابل این مساله قرار دارد.
اگر شیوه های مطرح شده برای امر به معروف رایج نیست، باید به خودمان هشدار دهیم و سعی کنیم این گونه مردم را به خوبی دعوت کنیم. نه آنکه همیشه از دیگران طلبکار باشیم. حتما توجه دارید که جمهوری اسلامی به ساختمان ها و میزها گفته نمی شود. بلکه انسان ها هستند که یک حکومت را شکل می دهند. و اگر در حکومت ما این شیوه های خوب کم رنگ است، ما مقصر هستیم!! و قرار نیست انسان هایی از کرات دیگر بیایند و اشتباهات ما را جبران کنند.
نظرات