توضیحاتی در مورد رکن یمانی بیت الله الحرام دهید و ماجرای این سنگی که میگویند نزدیکی در خانه ی خداست و پیامبر(ص) با دستان خودش در آنجا گذاشته چیست؟
توضیحاتی در مورد رکن یمانی بیت الله الحرام دهید و ماجرای این سنگی که میگویند نزدیکی در خانه ی خداست و پیامبر(ص) با دستان خودش در آنجا گذاشته چیست؟
در بین ارکان کعبه، علاوه بر رکن حجر، رکن یمانى از موقعیت معنوى ویژه اى برخوردار است.
رکن یمانى، زاویه جنوبى خانه کعبه است که در سمت کشور یمن واقع شده است. در بعضى روایات، رکن یمانى به عنوان یَمْینُ الله فی ارضِهِ مطرح شده است. و سفارش شده که رکن یمانى را استلام کنید. امام صادق (علیه السّلام) مى فرماید: رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) فرموده است: طُوفُوا بِالبَیْتِ وَ اسْتَلِمُوا الرّکْنَ فَاِنَّهُ یَمینُ اللّه فى ارْضِهِ یُصافِحُ بِها خَلْقُهُ مُصافِحَة العَبْدِ أو الرَّحیلِ یَشهَدُ لِمَنْ اسْتَلَمَّهُ بِالمُوافاتِ.[۱]
یعنى: به دور خانه کعبه طواف کنید و رکن یمانى را استلام نمایید، زیرا رکن یمانى، یمین الله در زمین است و خداوند به وسیله آن با بندگانش مصافحه مى کند، چنان که یک عبد با مولایش مصافحه مى کند و رکن یمانى روز قیامت براى استلام کنندگان،شهادت مى دهد که اینها وفاى به عهد کردند.
شیخ صدوق (ره) فرموده است: یمین الله راه خداوند است که مؤمنان به آن وسیله به بهشت وارد مى شوند.[۲]
دعا در کنار رکن یمانى از اهمیت ویژه اى برخوردار است؛ زیرا در بعضى از روایات، رکن یمانى به عنوان درى از درهاى بهشت معرفى شده است.[۳] و در روایتى از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که خداوند بین رکن یمانى، فرشته اى را وکیل قرار داده تا به دعاى شما آمین بگوید.[۴]
از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) نقل شده است که آن حضرت خانه کعبه را طواف مى کرد تا به رکن یمانى مى رسید، آن گاه سرش را به سمت کعبه بلند مى کرد و مى فرمود: اَلْحَمْدُ للّه الذى شَرَّفَکَ وَ عَظَّمَکَ وَ الحَمْدُللّه الَّذى بَعَثَنى نَبِیّاً وَ جَعَلَ عَلِیّاً اِماماً، اَلَّلهُمَّ اهْدِ لَهُ خَلْقِکَ وَجَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِکَ.[۵]
رکن یمانی از جمله نشانه های مروبوط به ولادت امام علی(ع) در درون کعبه است.
اما ماجرای سنگی که پیامبر(ص) با دستان خودش در محلش قرار داد:
هنگامى كه ۳۵ سال از عمر شریف پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) گذشت ۵ سال قبل از بعثت قبایل مختلف مردم مكه تصمیم گرفتند كه كعبه را ویران كرده و نوسازى نمایند همه دست به دست هم دادند و بناى ساختمان كعبه را پایان رساندند و در پایان در مورد نصب حجر الاسود در جاى خود اختلاف شدید بین آنها به وجود آمد هر یك از قبائل مى خواست این افتخار نصیب او گردد اختلاف به قدرى شدید شد حتى آماده شدند تا سر حد مرگ بجنگند.
در این بحران شدید یكى از ریش سفیدان آنها به نام ابو مغیرة بن عبدالله كه پیرمردترین افراد اهل مكه بود چنین پیشنهاد كرد هر كس اكنون به عنوان نخستین نفر از در مسجد كه در آن وقت باب بنى شیبه نام داشت اكنون به آن باب السلام مى گویند وارد شد او را داور قرار دهیم و به حكم او عمل كنیم همه قبائل این پیشنهاد را پذیرفتند و اجتماع كردند چشم ها به آن در دوخته بود ناگاه دیدند محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) به عنوان نخستین نفر از آن در وارد شد همین كه او را دیدند فریاد زدند« هذا الامین رضینا هذا» حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) به آنها رسید آنها ماجرا را به پیامبر گفتند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بى درنگ به آنها فرمود پارچه اى بیاورید پارچه اى آوردند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) حجر الاسود را در میان آن پارچه را بگیرید و حجرالاسود را بلند نموده به نزدیك جایگاهش بیاورید آنها چنین كردند آن گاه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) حجر الاسود را برداشت و در جاى خود نهاد.[۶]
پی نوشتها:
[۱]. صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۴٫
[۲]. همان.
[۳]. کلینی، کافى ، ج ۴، ص ۴۰۹٫
[۴]. همان، ص ۴۰۸٫
[۵]. همان، ص ۴۱۰٫
[۶]. سیره ابن هشام ، ج ۱، ص ۳۰۴ .
نظرات