علت اصلی بوجود امدن جنگ جهانی دوم چه بود؟
جنگ جهانی دوم بزرگترین و پرتلفاتترین جنگ در تاریخ جهان است. آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب است. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ میدانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری که در ۱۹۳۱ انجام شده بود نیز به نوعی یکی از مقدمات جنگ جهانی دوم بود.
جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آنها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول، و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.
اصلی ترین علل جنگ جهانی دوم عبارت بود از:
۱- اشتباهات عهدنامه ورسای (۷ مه ۱۹۱۹/ ۵ شعبان ۱۳۳۷) كه ظاهراً به جنگ جهانی اول پایان داد. پیمان ورساى یكى از ذلت بارترین پیمانهایى بود كه پس از جنگ اول جهانى و در پى شكست آلمانها بر ملت آلمان تحمیل گردیده بود و هیتلر سوگند خورده بود كه این پیمان را براندازد. از جمله مفاد این پیمان دادن سرزمین هایى از آلمان به لهستان بود و چون آلمانی ها، لهستانی ها را ملتى پست تر از خود مى دانستند این امر برایشان بسیار گران مى آمد. بدین سبب به دستور هیتلر در سپیده دم اول سپتامبر ۱۹۳۹ ارتش آلمان از مرز لهستان عبور كرد و از شمال و جنوب و مغرب به سوى ورشو پیش راندند.
۲- پیامدهای بحران اقتصادی ۱۹۲۹/ ۱۳۰۸ ش.
جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایهداری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهٔ حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهٔ حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجهای بیسابقه رسید. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمایهداری و رقابتهایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.
۳- و از همه مهمتر رقابت سیاسی فاشیسم و دموكراسیهای غربی و ماركسیسم. عامل اخیر چنان مؤثر بود كه نبرد میان كشورهای درگیر، به شكل بیسابقهای، عموم مردم را به قلمرو جنگ كشاند، به طوری كه در پایان جنگ تعداد كشتهشدگان نظامی و غیرنظامی تقریباً با هم برابری میكرد. این جنگ، كه بین دو بلوك متحدین (آلمان و ایتالیا و ژاپن) و متفقین (انگلیس و فرانسه و امریكا و شوروی) درگرفت، به لحاظ گستردگی جغرافیایی و قدرت تخریب منابع انسانی و طبیعی، بیهمتا بوده است.
بدین گونه وضع اسفبار زندگی مردم آلمان به دنبال شكست در جنگ جهانی اول و الزام دولت آلمان به پرداخت غرامت جنگی سنگین، ظهور آدولف هیتلر را كه عامل اصلی شروع جنگ جهانی دوم بود، تسهیل نمود. وی كه شكست آلمان را نتیجه توطئه یهودیان و كمونیستها میدانست، نه تنها خواستار تجدیدنظر در عهدنامه ورسای شد، بلكه با طرح شعار پان ژرمنیسم و با اعلام برتری كامل نژاد ژرمن، حق گسترش قلمرو آلمان تا سرزمین ملتهای اسلاو در اروپای مركزی و شرقی را مسلّم انگاشت و تبعیض نژادی را اساس جهانبینی خود قرار داد و به همین شكل در صدد گسترش نفوذ خود در دیگر نقاط جهان برآمد. از سوی دیگر جامعه ملل، ایتالیا را به سبب اشغال اتیوپی در ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵، تحریم اقتصادی كرد و این امر به ایجاد محور رُم ـ برلین در ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۶ انجامید.
تضادهای داخلی نظامهای اجتماعی متفاوت كه اساساً خصلتی اقتصادی داشتند، عامل تعیین كننده دیگری در بروز جنگ جهانی دوم بودند. پس از جنگ جهانی اول، بریتانیا، روسیه، فرانسه و ایالات متحده امریكا، حدود ۷۸ میلیون كیلومتر مربع از خاك كره زمین (بیش از نیمی از خشكیهای جهان) را در اختیار داشتند. در مقابل، سرزمینهای متعلق به آلمان، ایتالیا و ژاپن مجموعاً به حدود ۶ر۲ میلیون كیلومتر مربع میرسید. این عدم تناسب وقتی چشمگیرتر میشود كه مستعمرههای بریتانیا و فرانسه را با متصرفات آلمان، ایتالیا و ژاپن مقایسه كنیم. كل جمعیت بریتانیا و فرانسه حدود ۹۰ میلیون نفر بود، در حالی كه امپراتوریهای این دو كشور یكسوم كره زمین را تشكیل میدادند. در مقایسه، آلمان و ایتالیا و ژاپن با ۱۸۰ میلیون نفر جمعیت (دو برابر جمعیت بریتانیا و فرانسه)، فقط یك بیستم سرزمینهای بریتانیا و فرانسه را در اختیار داشتند.
این تفاوتها بیانگر چرایی عزم كشورهای كامیاب (بریتانیا، روسیه، فرانسه، ایالات متحده امریكا) در حفظ مرزهای موجود و اجتناب آنها از جنگ، و در عین حال دلیل تداوم ناخرسندی فزاینده آلمان، ایتالیا و ژاپن بود. این امر سه كشور اخیر را در طول بیست سال ترك مخاصمه (۱۹۱۹ـ ۱۹۳۹)، به سوی توسعه ابزارهای جنگی كشاند و آنها را به گسترش سرزمینهایشان، از طریق اعمال زور یا تهدید به اعمال زور، واداشت و ستیزهجوییهای آنها اسباب جنگ جهانی دوم را فراهم آورد.
تا زمانیكه هیتلر، از طریق تجدیدنظر در عهدنامه ورسای، سرزمینهای متعلق به آلمان را مطالبه میكرد، كشورهای غربی به خصوص انگلیس، به سیاست ترضیه خاطر و تسكین وی ادامه دادند، اما اشغال پراگ، پایتخت لهستان، به دست ارتش آلمان برای متفقین تحملپذیر نبود. اتحاد جماهیر شوروی، كه به قدرت مقاومت دولتهای غربی در برابر آلمان اطمینان نداشت، ترجیح داد به آلمان نزدیك شود. پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی در ۳۱ مرداد ۱۳۱۸/ ۲۳ اوت ۱۹۳۹، نگرانی هیتلر را از جنگ در دو جبهه زدود.
در ۹ شهریور ۱۳۱۸/ اول سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان به لهستان حمله برد و در ۳ سپتامبر انگلیس و فرانسه به رایش آلمان اعلام جنگ كردند. لهستان در كمتر از یك ماه از ارتشهای آلمان و شوروی شكست خورد و زمینه برای حمله به دیگر مناطق فراهم آمد.
اینكه چرا جلوی هیتلر گرفته نشد به دلایل متعددی برمیگردد از جمله: ۱- ضعف جامعهً ملل ۲- عدم توانائی كشورهای اروپایی برای دادن پاشخ دندان شكن ( بر اثر سستی و مسامحهً فرانسه و آمریكا و انگلیس در مقابل هیتلر و اعلام بی طرفی از سوی شوروی باعث شد كه هیتلر دست خود را در اجرای اهداف نژاد پرستانه باز ببیند ) ۳- كشورهای قدرتمند جهان هر كدام به دنبال منافع خود بودند و از درگیر شدن با هیتلر پرهیز میكردند و علاوه بر این مسئله همین كشورها به شدت درگیر بحران اقتصادی بودند . ۴ - ساختار به شدت تبعیض آمیز و امپریالیستی نظام بین الملل ، که باعث بوجود امدن چنین جریان های افراطی می گردید .
جهت مطالعه بیشتر ر. ک :
- نبرد من، آدولف هیتلر، انتشارات زنگ آزادی .
- والتر اودنیک ,ولودیمیر .یونگ و سیاست .ترجمه علیرضا طیب .نشر نی.
- مقالهً جنگ جهانی دوم ، نوشتهً عبدالرضا هوشنگ مهدوی .(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، كد: ۲۴/۱۰۰۱۱۲۷۳۷)
دیدگاهها
سلام.ممنون از سایت خوبتون
سلام.ممنون از سایت خوبتون.عــــــــــــــــــالی بود.
دعا برای ظهور مهدی(عج)فراموش نشود.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*
عالی بود ممنون از مقالتون و
عالی بود ممنون از مقالتون و ممنون بابت زحمتتون
با سلام؛ اینکه جنگ جهانی دوم
با سلام؛ اینکه جنگ جهانی دوم همزمان با تلاش های آژانس یهود برای تشکیل دولت یهود بوده و اینکه کشتن یهودی ها توسط آلمانها بسیار گسترش یافته، خیلی مشکوک است. سوال اینجاست که چه کسانی ایدوئولوژی یهودی ستیزی را در میان آلمان ها و ایضا ایدوئولوژی فرار به فلسطین را میان یهودی ها منتشر می کردند؟ آیا نمی تواند جواب هر دو اینها یکی باشد؟ آژانس یهود، یا انگلیس یا شاید هردو.
به قول آذری ها: آلمانین بورکی میسدی، اوروسون هیرسی پیسدی، آرانی قاتان بی شرف اینگلیسدی.
یعنی: کلاه آلمان ها از مس است، عصابنیت روس بد است، دو به هم زن هم بیشرف انگلیس است.
باهات موافقم
باهات موافقم
نظرات