منظور از معصوم چیست؟
در مورد انبیاء(ع) عقیده دانشمندان بزرگ شیعه این است كه همه انبیاء معصومند و مصونیت از خطا و اشتباه دارند. چنانچه استاد شهید مرتضی مطهری می فرمایند: از جمله مختصات پیامبران عصمت است عصمت یعنی مصونیت از گناه و از اشتباه یعنی پیامبران نه تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و نه مرتكب گناه می شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه.[۱]
و علامه حلی در كشف المراد می فرمایند كه این عصمت هم قبل از مبعوث شدن به نبوت است و هم بعدش.[۲]
و آیت الله سبحانی می فرمایند همه انبیاء دارای عصمت هستند و این عصمت سه مرتبه دارد: عصمت از گناه، عصمت در ابلاغ رسالت و عصمت در تطبیق شریعت و امور عادی.[۳]
علامه طباطبایی نیز می فرمایند: عصمت انبیاء در سه ساحت است:
عصمت از خطا در تلقى و اخذ وحى، عصمت از خطاى درتبلیغ و رسالت، و عصمت از آنچه هتك حرمت بندگى است؛ یعنى گفتار یا كردارى كه باعبودیت منافات دارد. و مراد از عصمت، چیزى است در انسان معصوم، كه او را ازوقوع در امور غیر جایز و خطا و معصیت باز مى دارد.[۴]
بنابراین معصوم كسی است كه:
۱. از گناه و اشتباه دور باشد. ۲. در دریافت و ابلاغ وحی الهی، هیچ اشتباهی نکند. ۳. در كارهای خود از خطا و اشتباه مصون باشد.
و درباره حقیقت عصمت نیز مباحثی مطرح شده است. به عنوان نمونه شهید مطهری، حقیقت عصمت را این گونه تبیین می کنند:
«انسان یك موجود مختار است و كارهاى خویش را بر اساس منافع و مضارّ و مصالح و مفاسدى كه تشخیص مىدهد انتخاب مىكند؛ از این رو «تشخیص» نقش مهمى در اختیار و انتخاب كارها دارد؛ محال است كه انسان چیزى را كه بر حسب تشخیص او مفید هیچگونه فایدهاى نیست و از طرف دیگر زیان و ضرر دارد انتخاب كند؛ مثلًا انسان عاقل علاقهمند به حیات، دانسته خود را از كوه پرت نمىكند و یا زهر كشنده را نمىنوشد.
افراد مردم از نظر ایمان و توجه به آثار گناهان متفاوتاند؛ به هر اندازه كه ایمانشان قوىتر و توجهشان به آثار گناهان شدیدتر باشد، اجتنابشان از گناه بیشترو ارتكاب آن كمتر مىشود. اگر درجه ایمان در حد شهود و عیان برسد، به حدى كه آدمى حالت خود را در حین ارتكاب گناه حالت شخصى ببیند كه مىخواهد خود را از كوه پرت كند و یا زهر كشندهاى را بنوشد، در اینجا احتمال اختیار گناه به صفر مىرسد؛ یعنى هرگز به طرف گناه نمىرود. چنین حالى را «عصمت از گناه» مىنامیم. پس عصمت از گناه ناشى از كمال ایمان و شدت تقواست. ضرورتى ندارد كه براى اینكه انسان به حد «مصونیت» و «معصومیت» از گناه برسد یك نیروى خارجى جبراً او را از گناه باز دارد و یا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب القدرة باشد. اگر انسانى قدرت بر گناه نداشته باشد و یا یك قوّهاى جبرى همواره جلوگیر او از گناه باشد، گناه نكردن او برایش كمالى شمرده نمىشود، زیرا او مانند انسانى است كه در یك زندان حبس شده و قادر به خلافكارى نیست. خلافكارى نكردن چنین انسانى را به حساب درستى و امانت او نتوان گذاشت.»[۵]
[۱]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج ۲، ص ۱۶۰.
[۲]. علامه حلی كشف المراد، ص ۲۱۷.
[۳]. استاد سبحانی، الهیات، ج ۳، ص ۱۵۵.
[۴]. تفسیر المیزان ج ۲ ص ۱۳۴، طباطبائى- سید محمد حسین.
[۵]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۲، ص: ۱۶۰.
نظرات