فلسفه قربانی كردن

قربانی كردن

پرسش:

در فلسفه قربانی كردن، نكته مهمی قابل توجه است كه شاید غالباً مورد عنایت قرار نمی گیرد و آن اینكه قلمرو معرفت انسان نسبت به مصالح امور محدود است. هنگامی كه ابراهیم (علیه السلام) مورد خطاب قرار گرفت كه برو فرزندت را بكش، از خدا نپرسید كه برای چه بكشم؟ علت كار را نپرسید. بلكه هر چه خدا گفت همان را انجام داد. بنابراین وقتی انسان كاری را در راه خدا انجام می دهد ضرورتی ندارد فلسفه اش را بداند. یكی از راز و رمزهای حج این است كه بر اساس سخنان امیرالمومنین (علیه السلام)، خدا بندگانش را امتحان می كند. فرموده است دور این سنگ بگردید، یا به آنجا سنگ بزنید، چرا؟

 

پاسخ:

این است كه خدا گفته است و چون او گفته، حتماً یك مصلحتی دارد. مسئله این است كه خدا دستور به انجام كار داده است و باید عمل شود. زیرا انسان به راز و رمز همه چیز آگاه نیست. وقتی خدای حكیم و علیم دستوری داد، حتماً به مصلحت فرد است و باید اجرا شود. باید با جان و دل انجام دهد مثل حضرت ابراهیم (علیه السلام). این خود یك پیام معرفت شناسی است كه قلمرو معرفت انسان محدود است، انسان نمی تواند به راز و رمز همه چیز پی ببرد، اگر خداوند متعال دستوری برای اجرای آن داد چون و چرا نباید كرد. البته انسان هر چه در دستورات خداوند تأمل بیشتری كند، راز و رمز آن بیشتر كشف می شود ولی معنایش این نیست كه اگر انسان در یك جا فلسفه دستوری را نتوانست بفهمد، از انجام آن سرباز بزند.

معرفتی كه انبیاء ( علیهم السلام) نسبت به حق تعالی داشتند ، ایجاب می كند كه در اوامر او چون و چرا نكنند و به محض دریافت دستور بالفور اجرا كنند ، اطاعت محض حضرت ابراهیم در برابر امر حق تعالی روحیه توحید و معرفت را در ما زنده می كند و یادآوری می كند كه انسان در مقابل ذات حق تعالی ذره ای اراده ندارد و ممكن نیست از تحت اراده خداوند خارج بشود.

 

نظرات