فلسفه رنج ها، بلاها و مشکلات چیست؟
فلسفه این همه رنج و زحمت و مشکلات، که نوع بشر با آن گلاویز است، چیست؟ زلزله ها، سونامى ها، طوفانهاى کاترینا و ریتا، بیماریهاى سخت و صعب العلاج، صاعقه ها، و دیگر حوادث سخت که انسان را به رنج و زحمت مى اندازد، چه پیامى براى بشر دارد؟
این بلاها ومشکلات فلسفه هاى گوناگونى دارد که به مهمترین آنها اشاره مى کنیم:
۱. بیدار کردن انسان از خواب غفلت
اگر این مشکلات نبود، غالب مردم در خواب غفلت عمیق فرو رفته، و خدا و دین و پرستش و بندگى را فراموش مى کردند، و از این ناحیه ضربه مهمّ و مهلکى مى خوردند.[۱] با این همه مشکلات باز هم افراد زیادى غافلند، اگر این مشکلات نبود غفلت تا کجا پیشروى مى کرد؟
آدمى هنگامى که دورنماى زیباى زندگى بعضى از مردم را مى بیند، تصوّر مى کند که آنان غرق در نعمت و آسایش و آرامش هستند، و هیچ مشکلى ندارند. امّا هنگامى که وارد زندگى آنها مى شود، شاهد مشکلات متعدّدى مى گردد، که حاضر نیست آن زندگى به ظاهر زیبا را در مقابل آن مشکلات بدست آورد. به داستان زیر توجّه کنید:
شخص فقیرى همسایه ثروتمندى بود، که تمام امکانات یک زندگى مرفه را در اختیار داشت. این شخص که دورنماى زندگى همسایه اش را مى دید، و از مشکلات او خبر نداشت، همواره افسوس چنان زندگى را مى خورد. تا اینکه روزى به مناسبتى او را براى ضیافت شام دعوت کردند. شخص فقیر، که منتظر چنین دعوتى بود براى زمان موعود لحظه شمارى مى کرد. شب موعود فرا رسید. زنگ خانه همسایه را زد، در باز شد، وارد حیاط شد. عجب حیاط بزرگ و با صفایى. انواع درختان و گلها حیاط همسایه را همچون بهشت مصفّا کرده بود. در حالى که با حسرت به گلها و گیاهان و درختان و ماشینهاى متعدّدى که در حیاط پارک شده بود نگاه مى کرد، به سمت سالن غذاخورى هدایت شد. میز و صندلى هاى بسیار شیک و زیبا، در یک سالن بزرگ با دکورهاى قشنگ و متعدّد، و انواع غذاهاى خوشمزه که نام بعضى از آنها را نمى دانست، و برخى از آنها را براى اوّلین بار مى دید روى میز غذاخورى چیده شده بود. میهمانهاى دیگر نیز آمدند. هنگام غذا خوردن رسید. دستور داده شد غذاى مخصوص صاحب خانه را بیاورند. او که از این همه غذا مات و مبهوت شده بود، منتظر بود که غذاى مخصوص چیست؟ ناگهان مشاهده کرد که ظرف حاوى تکه نان نیمه سوخته اى را جلوى صاحب خانه نهادند! آرى اشتباه نمى کرد. صاحب خانه بخاطر مرض قند و مشکل دیابت، از آن همه غذاى متنوع و خوشمزه محروم بود، و فقط مى توانست آنها را نگاه کند و حسرت ببرد، و باید به همان نان نیم سوخته قناعت کند. هنوز نان نیم سوخته اش را نخورده بود که هنگام تزریق انسولین فرا رسید، او را براى تزریق انسولین بردند! شخص فقیر که این درد بى درمان و آن صحنه دردآور را دید، خداوند را بر نعمت سلامتى اش شکر کرد، و دیگر هرگز افسوس زندگى همسایه اش را نخورد. زیرا او حتّى براى یک روز حاضر نبود سلامتى اش را در مقابل تمام آن زندگى مرفّه معاوضه کند.
نتیجه اینکه زندگى بدون مشکل وجود ندارد، و انسان نباید به دنبال چنین زندگى باشد، بلکه با قبول این حقیقت که (لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِى کَبَد) باید خود را با مشکلات تطبیق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گیرد، تا بر ناملایمات غلبه کند.
«تهامى» یکى از شعراى زبردست عرب، که مرحوم علامه امینى(رحمه الله) از اشعار او در کتاب «شهداء الفضیله» استفاده کرده، شعرى دارد که شعر او به عنوان بهترین مرثیه انتخاب شده است.
این شاعر توانا و با ذوق، فرزند رشیدى داشت که او را در ایّام جوانى از دست داد.
شاعر مورد بحث که علاقه فوق العاده اى به جوانش داشت و در مرگ او مى سوخت، تمام استعدادش را بسیج کرد و بهترین مرثیه را در سوگ فرزندش سرود. مرثیّه او با این بیت آغاز مى شود:
طبعت على کدر وانت تریدها *** صفواً على الاقدار و الاقذار...
حکم مرگ درباره همه مردم بدون استثنا جارى است، و این دنیا جاى قرار و آرامش نیست. طبیعت دنیا کدورت و زحمت و سختى است، چطور شما انتظار دارید که صاف و با صفا باشد.
آن کس که در دنیا به دنبال زندگى بى رنج و زحمت و سختى مى گردد، بسان کسى است که به درون استخر پر از آب رفته، و در زیر آبها به دنبال آتش مى گردد.
این شاعر دلسوخته در حقیقت همان آیه شریفه را در قالب شعر ریخته است.
نتیجه اینکه زندگى دنیا آمیخته با سختیها و مشکلات است، و انسان نباید به دنبال زندگى عارى از رنج و زحمت باشد، بلکه باید با مشکلات کنار آید و راه مبارزه با آنها را فرا گیرد، و مشکلات او را از خواب غفلت بیدار کند.
۲. تقویت روح و جسم انسان
انسانهاى راحت طلب و نازپرورده در دنیا و آخرت به جایى نمى رسند.
به قول شاعر:
نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست *** عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد
ولى آنان که در زیر کوه مشکلات پرورش یافته اند به جایى مى رسند. بدین جهت مولاى متقیان فرمود: «آگاه باشید! درختان بیابانى، چوبشان سخت تر، امّا درختان کناره جویبار را پوست نازک تر است. درختان بیابانى که با باران سیراب مى شوند آتش چوبشان شعلهورتر و پردوام تر است».[۲]
۳. مشکلات خود ساخته
بسیارى از مشکلات و ناملایماتى که گرفتار آن هستیم ساخته و پرداخته خود ماست. قرآن مجید در آیه ۷۹ سوره نساء در این رابطه مى فرماید:
«مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ؛ (آرى!) آنچه از نیکیها به تو مى رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست».
از آنجا که مقدّمات و زمینه هاى خوبیها را پروردگار فراهم مى کند، بدین جهت خداوند نیکیها را به خود اسناد مى دهد. و چون مشکلات و سختیها بر اثر سوء اختیار خود ماست، و لهذا آنها را به خود ما نسبت مى دهد. مثلا انسانى که بدون مطالعه کافى، و بى آنکه با کسى مشورت نماید، کار و کسبى فراهم مى کند و پس از مدّتى بر اثر کم تجربگى، و ناآگاهى به فنون کار ورشکست مى شود، و فریاد اعتراضش گوش فلک را کر مى کند، مشکل این شخص از سوء تدبیر و اندیشه خود او نشأت گرفته است، و لذا نباید جز خویشتن کسى را ملامت کند.
یکى از بلاهاى دامنگیر بشر، مخصوصاً در مناطق زلزله خیز، مشکلات و خسارات ناشى از زلزله است. زلزله اى که چند سال پیش در بم آمد متأسّفانه ۴۰ هزار کشته بر جاى گذاشت، و هنوز پس از چندین سال آثار آن از بین نرفته است، امّا مشابه همان زلزله بلکه با شدّت بیشتر در کشور ژاپن به وقوع پیوست، ولى تلفات آن از انگشتان دست تجاوز نمى کرد. چرا؟ بخاطر اینکه آنها پیش بینى چنین حوادثى را مى کنند، و بر اساس آن ساختمانهاى مستحکمى مى سازند، که در برابر زلزله مقاوم هستند. اگر در کشور ما، بودجه این همه سمینارها و مسافرتهاى خارجى و مانند آن، که بسیارى از آنها غیرضروى است، صرف بناها و استحکام ساختمانها گردد، بدون شک شاهد این همه تلفات جانى و مالى زلزله هاى مختلف نخواهیم بود. راستى زلزله تهران که هر از چندى پیرامون آن سخن گفته مى شود، اگر بوقوع بپیوندد، چه فاجعه عظیمى رخ خواهد داد؟
نتیجه اینکه برخى از بلایا و مشکلات قابل پیشگیرى است، امّا با سوء تدبیر خود ما بوقوع مى پیوندد.
۴. نتیجه گناهان
به شهادت قرآن مجید، و حوادث تاریخى و تجربیّات عینى، بخشى از مشکلات و رنجها و بلایا، نتیجه گناهان و معصیتهاست، که در همین دنیا دامنگیر ما مى شود. به چند نمونه از آیات قرآن مجید که دلالت بر این مطلب دارد توجّه فرمایید:
الف) در آیه شریفه ۳۰ سوره شورى مى خوانیم:
«وَمَا أَصَابَکُمْ مِّنْ مُّصِیبَة فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیر؛ هر مصیبتى به شما مى رسد بخاطر اعمالى است که انجام داده اید، و بسیارى را نیز عفو مى کند!».
طبق آیه فوق، خداوند متعال در دنیا تنها مجازات برخى از گناهان را دامنگیر ما مى کند، نه همه آن را.
ب) در آیه ۳۶ سوره روم نیز آمده است:
«وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ؛ و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مى شوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام داده اند به آنان برسد، ناگهان مأیوس مى شوند!».
هنگامى که حادثه اى براى انسان رخ مى دهد، باید به گذشته اش برگردد و افکار و اعمال و کردار خود را به مطالعه بنشیند که با کنکاش در گذشته غالباً سرنخ هایى یافته، و متوجّه مى شود که فلان کار خطا را مرتکب شده و در نتیجه گرفتار فلان مشکل گردیده است.
ج) خداوند متعال در آیه ۴۹ سوره مبارکه مائده مى فرماید:
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ؛ و اگر آنها (از حکم و داورى تو)، روى گردانند، بدان که خداوند مى خواهد آنان را به خاطر پاره اى از گناهانشان مجازات کند و بسیارى از مردم فاسقند».
این مجازاتها که نتیجه گناهان انسان است گاه به صورت بلایاى طبیعى، گاه به شکل سلب توفیق، گاه در چهره قساوت قلب، و گاه به اَشکال دیگر جلوه مى نماید. برخى از زوّار خانه خدا را مشاهده کردم که علیرغم اینکه سفر اوّل آنها بود از زیارت کعبه مقدّس هیچ لذّتى نمى بردند، و این سفر معنوى کمترین تأثیر و تغییرى در آنها ایجاد نکرده بود! چرا که گذشته آنها پرونده سیاهى را تشکیل داده بود که حاصل آن سلب توفیق و قساوت قلب بود.
۵. بازگشت بسوى خدا
خداوند براى اینکه بندگانش را به در خانه اش آورد، و به آنها محبّت کند، و رحمتش را شامل حالشان گرداند، گاه آنان را مبتلا به مشکلاتى مى کند.
در آیه شریفه ۹۴ سوره اعراف مى خوانیم:
«وَمَا أَرْسَلْنَا فِى قَرْیَة مِّنْ نَّبِىّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ؛ و ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند و بسوى خدا) باز گردند و تضرّع کنند!».
و این در حقیقت همان قاعده لطف است که در علم کلام و اصول عقاید به آن استدلال مى شود. یعنى خداوند متعال زمینه هاى هدایت مردم را سمت صراط مستقیم فراهم مى سازد و مقدّمات آن را فراهم مى گرداند.
در روایات اسلامى آمده است که در آستانه قیام امام زمان(عجّل الله تعالى فرجه الشریف) مردم گرفتار مشکلات عظیم و مهمّى مى شوند، به گونه اى که دستشان از همه جا کوتاه، و امیدشان از همه جا قطع مى گردد.[۳] تا مردم بدانند عالَم اسباب عالَم کوچکى است، و مهم، مسبّب الاسباب است. اگر او اراده کند مقتدرترین دولتهاى عالم علیرغم همه پیشرفتى که در صنعت و دیگر زمینه ها داشته، در مقابل طوفان کاترینا و ریتا عاجز و ناتوان خواهد شد. به گونه اى که گویا همانند انسان هاى ما قبل تاریخ در برابر چنین حادثه اى بى دفاع است. آرى! خداوند متعال براى اینکه بشر را به آغوش خود باز گرداند، او را دچار بلاها مى کند.
۶. بلایا براى آزمایش
در حال عادى هر کس ادّعایى دارد. به عنوان مثال مى گوید: «اگر جنگ بود جان و مالم را فدا مى کردم». امّا هنگامى که جنگ هشت ساله رخ داد جوانان مخلص و فداکار از مدّعیان توخالى جدا شدند. کسانى که قادر بر حضور در جبهه نبودند، از دریغ مال و ثروت خویش دریغ نکردند، هر چند مدّعیانى بودند که در این جهت نیز رو سیاه شدند. شاعر گوید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان *** تا سیه روى شود هر که در او غش باشد
این مطلب در آیه شریفه ۱۵۵ سوره بقره نیز آمده است. توجّه کنید:
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ؛ قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش مى کنیم، و بشارت ده به استقامت کنندگان».
آرى! یکى از علل و فلسفه هاى بلایا و رنجها و زحمات و مشکلات، آزمایش و امتحان است.
۷. مشکل ظاهرى و نعمت واقعى
برخى از مشکلات در ظاهر مشکل و بلا، و در حقیقت نعمت و رحمت است، که بواسطه کوتاهى فکر آن را نعمت ندانسته، بلکه نقمت مى شماریم. همانند بچه شیرخوارى که پس از پایان دوران شیرخوارگى مادر او را از شیر مى گیرد. شیرى که هم غذاى بچّه بوده و هم داروى او محسوب مى شده، و هم جنبه نوشیدنى براى او داشته، و هم احساسات و عواطف مادر از طریق آن به وى منتقل مى شده، وخلاصه همه چیز او بوده است. مادر او را از شیر مى گیرد و پدر هم به او کمک مى کند. مادر گاه چیزهاى تلخ و بد مزّه اى به نوک پستانش مى زند تا اگر نوزاد هوس خوردن شیر کرد، با خوردن آن چیز تلخ وبدمزّه پستان را رها کند. این کودک شیرخوار اگر زبان داشت مى گفت: اى مادر بى رحم و اى پدر سنگدل! چرا مرا از شیرى که تمام هستى ام در آن است محروم مى کنید!؟ امّا او نمى داند که این کار پدر و مادر به نفع اوست، زیرا اگر از شیر گرفته نشود دوران تکامل پس از شیرخوارگى اش سپرى نمى گردد. بنابراین، این کار نعمتى است که در ظاهر مشکلِ بزرگى جلوه مى کند.
خداوند متعال در آیه ۲۱۶ سوره بقره به این مطلب اشاره کرده است:
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شد، در حالیکه برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است، و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا مى داند و شما نمى دانید».
باید از خداوند بخواهیم که قدرت تشخیص مشکلات از نعمتها را به ما عنایت فرماید.
پی نوشت:
[۱]. خداوند متعال در آیه ۴۱ سوره روم مى فرماید: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده اند آشکار شده است؛ خدا مى خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق) باز گردند!».
چنین مشکلات و بلایاى که انسان را بسوى خدا باز مى گرداند، و او را از خواب غفلت بیدار مى کند، در حقیقت بلا نیست بلکه رحمت و نعمت است. همان گونه که داروى تلخ طبیب، هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار است، امّا در حقیقت عامل شفا و سلامتى است.
[۲]. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
[۳]. اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجّة، باب التمحیص والامتحان، ح ۳ و ۶.
منبع: کتاب «سوگندهای پر بار قرآن»
نظرات