چرا به زیارت اهل قبور میریم؟ آیا دعای ما برای آنها فایده ای دارد؟

 زیارت اهل قبور

به طور کلی می توان گفت که میت تا زمانی که در برزخ قرار دارد، ارتباط او با زندگان قطع نشده است. و اعمال ما بی تاثیر بر حال آن ها نیست.

امام صادق (ع) می فرمایند:  روح مؤمن اجازه مى‌‏یابد و به دیدار خانواده‌‏اش مى‌‏آید تا از حال و روزگار آنان با خبر گردد، اما آن چه براى او محبوب و مسرت آمیز باشد، مشاهده مى‌‏كند و آن چه براى او مكروه و نفرت آمیز باشد، مشاهده نخواهد كرد. روح كافر نیز به دیدار خانواده‏‌اش موفق مى‏شود، اما آن چه براى او مكروه و نفرت آمیز باشد، مشاهده مى‌‏كند و آن چه براى او محبوب و مسرت بخش باشد، مشاهده نخواهد كرد. ابو عبد اللَّه صادق گفت: برخى فقط روزهاى جمعه به دیدار خانواده خود نائل مى‏‌شوند و برخى به تناسب اعمال صالحه و مقام و منزلتشان بیشتر و یا كمتر به زیارت خاندان خود مى‌‏آیند.[۱]

و قطعا در این ارتباط اعمال نیک ما به حال مردگان مومن سودمند خواهد بود.(دعا برای کافر یا منافق جایز نیست)

امام صادق (ع) فرموده اند: نماز و روزه و حج و صدقه و نیكى و دعا در قبر میت داخل مى‏گردد و پاداش آن اعمال علاوه بر این كه براى كسانى كه آنها را انجام مى‏دهد هست براى میت نیز خواهد بود.[۲]

امیرالمومنین (ع) فرموده اند: «مردگانتان را زیارت كنید و همانا آنها با زیارت شما خوشحال می‏شوند.[۳]

پیامبر اكرم(ص) فرموده اند: دعاى زندگان به صورت كوه‏هاى نور بر قبرهاى مردگان داخل مى‌‏گردد.[۴]

پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مى‌‏آیند و روبروى خانه‌‏ها می ایستند و هر یك با آواى حزین در حالى كه مى‌‏گرید مى‌‏گوید اى كسان من اى فرزندانم، پدرم، مادرم، نزدیكانم به ما عطوفت كنید. خداى شما را بیامرزد... با درهم پولى یا گرده نانى و یا لباسى در حق ما رحم كنید كه خدا به شما از لباس‏هاى بهشتى بپوشاند.[۵]

پیامبر (ص) فرموده اند: مردگان خود را در قبرهایشان فراموش نكنید و آنها امید به احسان شما دارند و مردگان شما محبوسند رغبت ومیل در كارهاى نیك شما دارند و خود قدرت بر انجام آن ندارند. براى مردگان خود صدقه و دعا هدیه كنید.[۶]

[۱]. الكافی، ج‏۳، ص: ۲۳۰.
[۲]. المحجة‏ البیضاء، ج ۳، ص ۴۲.
[۳]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۱۰، ص۹۷.
[۴]. المحجة ‏البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۱.
[۵]. جامع الأخبار ص  ۱۶۹.
[۶]. الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: ۲۳۲

نظرات