اگر شيعه حق است، چرا در اقليّت مي‌باشد و اكثريت، مذهب تسنّن را پذيرفته‌اند؟

هيچگاه اكثريت نشانه حقانيت و اقليت نشانه خلاف آن نيست، در طول تبليغ پيامبران، از زمان حضرت نوح(ع) تا عصر حضرت خاتم(ص) مؤمنان در اقليّت بودند. قرآن آنگاه كه مبارزات پي‌گير انبيا را ياد مي‌كند، پيوسته تذكر مي‌دهد: گروندگان و مؤمنان به آنان بسيار اندك بودند. درباره نوح كه نهصد و پنجاه سال[۱] به تبليغ پرداخت، مي‌فرمايد:
«وَما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قليل؛[۲] جز اندكي به همراه او ايمان نياوردند».

در آيه ديگر مي‌فرمايد:
«وَقَليلٌ مِنْ عِبادي الشَّكُور؛[۳] اندكي از بندگان من سپاسگزارند».

قرآن درباره پيروي از اكثريت، به پيامبر هشدار مي‌دهد ومي‌فرمايد:
«إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الأَرْض يُضِلّوك عَنْ سَبيلِ الله؛[۴] اگر از اكثـريت مردم روي زمين پيروي كنـي، تو را از راه خدا گمراه مي‌كنند».

و باز به پيامبر يادآور مي‌شود:
«وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤمِنين؛[۵]  «هر چند بكوشي، اكثريت مردم ايمان نمي‌آورند».

بزرگترين جمعيت‌ها در جهان از آنِ كشورهايي چون چين با حدود يك ميليارد و سيصد ميليون نفر و هند با بيش از يك ميليارد نفر جمعيت است كه اكثريت مردم آنها را مادي‌گرايان و بت‌پرست‌ها تشكيل مي‌دهند. اگر مجموع جمعيت مسلمانان را كه يك ميليارد و سيصد ميليون تخمين زده مي‌شود نسبت به جمعيت ۶ميلياردي كره زمين، بسنجيم، از اكثريت برخوردار نيستند.

اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) در يكي از سخنان حكيمانه خود، درباره شناخت حق و باطل، بياني دارد كه يادآور مي‌شويم:

در جنگ جمل مردي از اميرمؤمنان سؤال كرد: آيا با طلحه و زبير نبرد مي‌كني، در حالي كه آنان از برجسته‌ترين اصحاب پيامبرند؟

امام در پاسخ فرمود: تو در اشتباهي. عظمت و بزرگي اشخاص، نشانه حق و باطل نيست، حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي؛ و باطل را بشناس، آنگاه اهل آن را خواهي شناخت».[۶]

گذشته از اين، شيعه هر چند نسبت به جمعيت كل مسلمانان، در اقليّت است، ولي براي خود، جمعيت عظيمي را در جهان تشكيل مي‌دهند و لذا در غالب نقاط جهان حضور مؤثر دارند. علاوه بر كشورهاي ايران و عراق و آذربايجان و بحرين و لبنان كه اكثريت آنها را شيعيان تشكيل مي‌دهند، در تمام كشورهاي اسلامي، اقليت قابل ملاحظه‌اي از شيعيان وجود دارد كه براي خود مساجد، مؤسسات، مدارس و برنامه‌هاي فرهنگي دارند.

اصولاً بايد توجه كرد كه شيعه به عنوان اپوزيسيون و مخالف نظام حاكم شناخته مي‌شد و نظام‌هاي سياسي براي سركوب بلكه ريشه‌كن كردن آنها، به آنان لقب «روافض» داده بودند. به عنوان نمونه، سلطان محمود غزنوي پس از تسلط بر شرق خراسان، به ريشه كن كردن دو گروه، يكي شيعه و ديگري معتزله همت گمارد، چندان كه آثار علمي و كتابخانه‌هاي آنان را از بين برد تا اثري از تشيع و معتزله باقي نماند. او پيوسته اهل حديث و كراميه را تقويت مي‌كرد، و شيعه و معتزله را دشمن اصلي خود مي‌دانست.[۷]

صلاح الدين ايوبي، پس از خيانت به فاطميان ، تصميم بر قتل عام شيعه گرفت و گروه بي‌شماري از آنان را كشت.[۸]

در دوران حكومت عثماني، در زمان سلطان سليم به خاطر فتواي يك فقيه حنفي به نام نوح، ۴۰۰۰۰ شيعه در تركيه فعلي سر بريده شدند.[۹]

در دوران حكومت جزّار در لبنان، در جبل عامل حمام خون به راه افتاد و نسل‌كشي شيعه صورت گرفت، به گونه‌اي كه كتاب‌هاي آنان مدت‌ها به جاي هيزم در تنور نانوايان مي‌سوخت.[۱۰]

با توجه به اين كشتارهاي دسته‌جمعي، بقاي شيعه در جهان، آن هم با يك فرهنگ قوي و جامع و داشتن علما و دانشمندان مبرز در تمام رشته‌هاي اسلامي و علمي، يكي از معجزات الهي است كه در پرتو عنايتش، مظهر اسلام راستين بدون تحريف تا قرن پانزدهم به جاي مانده و خوشبختانه روز به روز نور آن، راه گروه بيشتري از انسان‌ها را روشن نموده و پرده‌هاي جهل و تعصب را از چهره تاريخ كنار مي‌زند. [م]
 


[۱]. «فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَة إِلاّ خَمْسِينَ عامّا» (عنكبوت/۱۴).
[۲]. هود/۴۰.
[۳]. سبأ/۱۳.
[۴]. انعام/۱۱۶.
[۵]. يوسف/۱۰۳.
[۶]. إنّك لرجل ملبوس عليك.... جاذبه و دافعه امام علي به نقل از كتاب علي و بنوه از دكتر طه حسين.
[۷]. يكي از مردم خراسان موسوم به عبداللّه بن كرام به زهد ريايي و حيله و تزوير،جمعي كثير را تابع مذهب خود گردانيد كه از جمله اتباع او يكي سلطان محمود بود كه بلاي عظيمي براي شيعه و اهل كلام شد (يادداشت‌هاي قزويني، حواشي، ج۷، ص ۶۰) به نقل از لغت‌نامه دهخدا.
[۸]. اعيان الشيعه، ج۳، ص ۳۰، مظفر، تاريخ الشيعه، ص ۱۹۲.
[۹]. البلاد العربيه والدولة العثمانيه، حصري، ص ۴۰، چاپ :۳۶م; اعيان الشيعة، ج۱، ص۳۰ـ ۱۳ (او به جاي ۴۰۰۰۰، عدد ۷۰۰۰۰ را آورده است; شرف الدين عاملي، الفصول المهمه، ص ۱۴۰، چاپ نجف.
[۱۰]. دائرة المعارف اللبنانيه، فؤاد البستاني، در شرح حال ابراهيم يحيي.
 [م].  پايگاه موسسه امام صادق(ع)

 

نظرات