عالم برزخ چگونه است؟

soalcity

از كتاب و سنت استفاده می شود انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز زندگی محدود و موقتی دارد كه برزخ و واسطه میان دنیا و آخرت است. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی كه داشته و اعمال نیك و بدی كه در دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار می گیرد و پس از محاسبه گذرا ، طبق نتیجه ای كه گرفته شده، به زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محكوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز به سر می برد.

انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال كسی كه برای رسیدگی اعمالی كه از وی سر زده ، به سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته ، به تنظیم و تكمیل پرونده اش بپردازد، آنگاه در انتظار محاكمه و بازداشت به سر برد.

روح انسان در برزخ به صورتی كه در دنیا زندگی می كرد، به سر می برد. اگر از نیكان است، از سعادت و نعمت و جوار پاكان و مقربان درگاه خدا برخوردار می شود اما اگر از بدان است، در عذاب و همراهی شیاطین و پیشوایان گمراهی، روزگار می گذراند: "لَعَلِّى أَعْمَلُ صَلِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَمِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‏ ؛[۱] شايد در آنچه از خود به جاى گذاشته ‏ام (از مال و...) كار نيكى انجام دهم. (به او گفته مى ‏شود:) هرگز. اين گفته سخنى است كه (به ظاهر) مى ‏گويد (ولى اگر برگردد، به آن عمل نمى ‏كند) و در پى آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند."

دیدار ارواح با بستگان و اقوام

درباره دیدار با بستگان و اقوام، از روایاتی استفاده می شود اموات با هم در ارتباط هستند.[۲] از امام علی (ع) می پرسند: آیا مردگان با هم گفتگو و انس دارند؟ امام فرمود: "آری، اگر پرده از جلو چشم تو برداشته شود، آنها را می بینی كه حلقه حلقه نشسته اند...".

در روایتی حمادبن عثمان از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌كند ، حضرت در جواب این سؤال كه آیا ارواح مومنان با یكدیگر ملاقات می‌كنند ؟ فرمودند بله و از یكدیگر سؤال می‌كنند و یكدیگر را می‌شناسند وهنگامی كه او (یكی از آن ها) را دیدی ، می‌گویی فلانی است. [۳]

برخی از روایات با تعبیر " یتزاورون" زیارت و ملاقات‌های ارواح با یكدیگر را بیان می‌كنند.[۴]

در بیانی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است كه ارواح مومنان در كوه‌های رضوی،آل محمد را می‌بینند و از خوراكی‌ها و نوشیدنی‌های آنان بهره مند می‌شوند و در مجالسشان با آنان به گفت وگو می‌پردازند.[۵]

در برخی از روایات آمده است كه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه وقتی یك شخص از دنیابرود، ارواح دیگران نزد او آمده و از آنان در باره كسانی كه از دنیا رفته اند یا هنوز زنده اند سؤال می‌كنند، پس اگر گفت: زنده است، به او امیدوار شوند، ولی اگر گفت :مرده است می‌گویند سقوط كرده است (زیرا اگر سقوط نكرده بود و به عذاب الهی وارد نشده بود هم اكنون نزد ما بود) سپس به یكدیگر می‌گویند: او را ترك كنید و بگذارید تا از مرارت‌ها و سختی‌های مرگ آرامش یابد.[۶]
بنا بر این طبق این روایات، برزخیان همدیگر را بعد از مرگ می‌شناسند و امكان سخن گفتن با یكدیگر را دارند ویكدیگر را ملاقات می‌كنند.

اگر رفتگان و گذشتگان مؤمن باشند و انسان با ایمان از دنیا برود، می تواند در آن عالم، آن ها را ملاقات نماید. البته در برخی از روایات آمده كه بعضی از انسان ها اصلاً عالم برزخ را درك نمی كنند.

عالم برزخ برای انسان های بسیار خوب و بسیار بد است و انسان های متوسط چندان عالم برزخ را درك نمی كنند. مانند اینكه بعضی از انسان ها به خواب می روند و هیچ چیز در خواب نمی بینند یا متوجه نمی شوند، اما انسان های دیگر خواب بسیار می بینند.

حالات مختلف آدمیان

از مجموع آیات و احادیث بر می آید كه توقف افراد در عالم برزخ متفاوت است. در برزخ سه گروه با حفظ درجات زندگی مختلفی دارند:

۱ـ مؤمنان خالص كه از نعمت های بهشتی به طور محدود بهره مندند و دعا می كنند كه رستاخیر برپا شود.

۲ـ سردمداران كفر و ضلالت و نفاق، در عین این كه صبح و شام بدن برزخی آن ها به آتش جهنم برزخی عرضه می شود، آرزو می كنند كه قیامت برپا نشود.

۳ـ از برخی افراد در روایات به مستضعفان تعبیر شده است كه ایشان نه از نعمت برخوردارند و نه از عذاب. این ها غالباً در حال خواب و یا غفلت و بی حسی به سر می برند، ولی در قیامت بیدار می شوند.

پس انسان نیکوکار در گذشته ای كه در سایه رحمت خاصه خدا آرمیده است در بهشت برزخی جای گرفته و هرچه این سكونت طولانی تر گردد برای او لذت آفرین تر است. انسان گنهكار نیز برای تصفیه روح خویش و پا گذاردن به بهشت برزخی می بایست ابتدا در جهنم برزخی وارد گردد. چنین روحی بسته به نوع و مقدار آلودگی خویش مدتی را در این جهنم سپری می كند و آنگاه اگر پاك شد به بهشت قدم می نهد.
 


[۱]. مؤمنون(۲۳) آیه ۱۰۰.
[۲].شیعه در اسلام ، علامه طباطبائی ، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
[۳]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج۶ ، ص۲۳۴.
[۴]. همان،ص ۲۳۴ و ۲۴۲.
[۵]. همان، ج۶،ص۲۴۳.
[۶]. همان ص ۲۶۹ و محمدبن یعقوب كلینی، فروع كافی، ج۳،ص۲۴۴.

نظرات