آیا امام علی(ع) با سه خلیفه ماقبل از خود بیعت کرده اند؟
در این كه امام علی(ع) را به زور و با وضع اسف بار و دلخراش به مسجد بردند تا با ابوبكر بیعت كند تردیدی وجود ندارد.
معاویه چهل سال بعد از ماجرای سقیفه چگونگی بُرده شدن علی(ع) را به مسجد به صورت طعن و انتقاد نقل كرده و در نامه خود به امیرالمؤمنین(ع) پس از یادآوری مقاومت امام(ع) در برابر دستگاه خلافت می نویسد: تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش برای بیعت به طرف مسجد كشاند.[۱]
امام(ع) در پاسخ نامه معاویه موضوع را می پذیرد و آن را نشانه مظلومیت خود دانسته خطاب به معاویه می گوید: "گفتی كه مرا همچون شتر سركش افسار زدند و كشیدند كه بیعت كنم. عجبا! به خدا سوگند! خواسته ای مرا مذمت كنی و ناخود آگاه مدح و ثنا گفته ای. خواسته ای رسوا كنی ولی رسوا شده ای، (چون به مظلومیت من و ظالم بودن غاصبان خلافت اقرار نمودی. این برای یك مسلمان نقص نیست كه مظلوم واقع شود، تا وقتی كه در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شك نكند".[۲]
پس این كه غاصبان خلافت خواستند با زور و اكراه از امیرمؤمنان(ع) برای ابوبكر بیعت بگیرند مسلّم است. امّا بیعت علی(ع) مورد اختلاف است. بعضی بر این عقیده اند كه امام(ع) بیعت نكرد.
برخی معتقدند كه حضرت در همان ابدای كار و قبل از وفات فاطمه زهرا(س) بیعت نمود. عدة كثیری بر این باورند كه علی(ع) بعد از رحلت جان گداز فاطمه(س) بیعت كرد.
صاحب اعیان الشیعه می گوید: بعضی از روایات دلالت دارد كه علی(ع) همان روزی كه ایشان را به مسجد بردند بیعت كرد، و اكثر روایات دلالت دارند كه ایشان شش ماه بعد و پس از وفات فاطمه(س) بیعت كرد. بعض اخبار دلالت دارد بنی هاشم هم بعد از شش ماه بیعت كردند، و بعضی دلالت دارد كه بنی هاشم در همان اوّل كار بیعت كردند ولی علی(ع) شش ماه بعد بیعت نمود. دلالت اكثر روایات و نتیجة تحقیق علما بر این است كه حضرت پس از رحلت فاطمه زهرا(س) بیعت نمود؛ یعنی شش ماه بعد. بنابراین كه حضرت فاطمه شش ماه بعد از رسول خدا(ص) زنده بود، یا دو ماه و نیم بعد (بنابراین كه دو ماه و نیم بعد از پدر بزرگوارش زنده بود).[۳]
آنچه مسلم است بیعت علی(ع) از روی میل و رغبت نبود، بلكه به ناچار و از روی اكراه و برای رعایت مصالح اسلام و امت اسلامی بود.
انتخاب عمر و عثمان برای خلافت از طریق بیعت و رأی مردم نبود بلكه عمر از طرف ابوبكر برای حكومت برگزیده شد، و عثمان از طریق شورای شش نفری كه اعضای آن را عمر تعیین كرده بود. سكوت و صبر امام علی(ع) در مقابل خلافت غاصبانة این دو نفر بخاطر نداشتن یار و یاور، و مصالح امت اسلام و ترس از تفرقه و شكستن وحدت مسلمانان و به خطر افتادن اساس اسلام و به هدر رفتن زحمت های ۲۳ ساله نبی گرامی اسلام(ص) بود.
حضرت، در خطبه سوم نهج البلاغه، موسوم به شقشقیه نیز حقانیت خود را براى جانشینى پیامبر این گونه بیان مى فرماید:
آگاه باشید به خدا سوگند كه فلانى (ابن ابى قحافه، خلیفه اول ابابكر )جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جایگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسیاب است به سنگ آسیاب كه دور آن حركت مى كند. او مى دانست كه سیل علوم از دامن كوهسار من جارى است. مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت را رها كرده، دامن جمع نمودم و از خلافت كناره گیرى كردم. همواره در این اندیشه بودم كه آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریكى كه به وجود آورده اند، صبر پیشه سازم؟ محیطى كه پیران را فرسوده، جوانان را پیر، مردان با ایمان را تا قیام قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مىدارد! پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر دیدم. پس صبر كردم در حالى كه گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با دیدگان خود مى نگریستم كه میراث مرا به غارت مى برند[۴]
شیخ مفید در كتاب الفصول المختاره ، ص۵۶ میفرماید:
«قد اجمعت الأمّة على أن أمیر الموءمنین علیهالسلام تأخّر عن بیعة أبی بكر ... والمحققّون من أهل الإمامة یقولون: لم یبایع ساعة قطّ: اجماع امت است كه امیر المؤمنین علیه السلام در آن شش ماه بیعت نكرده است. و بعد ازآن هم که اهل سنت میگویند كه بیعت كرده است . محققین از شیعه بر این عقیده هستند كه علی علیه السلام حتی یك ساعت هم با خلفا بیعت نكرده است».
[۱]. زندگانی فاطمه زهرا(س)، اثر سید جعفر شهیدی، ص ۱۶۳ - ۱۶۵.۱
[۲]. نهج البلاغه، نامهء ۲۸.
[۳]. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۱۱، ص ۳۲۵.
[۴]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه ۶.
نظرات