چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند!
پیش از پاسخ لازم است یاداور شوم که اختلاف بین مسلمانان در مسائل عملی و برخی جزئیات اعمال عبادی و اعتقادی ، موجب خروج هیچ یک از فرق مسلمان از دایره اسلام نمی شود . علمای اسلام اعم از شیعه و سنی در طول تاریخ به این مهم اذعان داشته و همواره بر اساس آن زندگی همراه با صلح و محبت و برادری با برادران مسلمان خود داشته اند . پس توجه شود که بحث از چرایی برخی اختلاف نظرها و عمل ها به معنی جدابودن و متحد نبودن مسلمانان نیست . همه مسلمانان در عین داشتن اختلافات ، در ریشه ها و اصول دینی مشترکات بسیار زیاد و فراوان دارند .
نکته دیگر درباره ریشه برخی اختلافات در زمینه احکام ومناسک دینی به نوع نگاه مسلمانان به منابع برداشت از سنت رسول خدا (ص) و وظایف شرعی پس از پیامبر گرامی اسلام بر می گردد . در این میان به شیعه امامیه بنا به سفارشهای مؤکد رسول خدا (ص) همواره برای فهم اصول و فروع دین، نگاهش به عترت پاك رسول خدا بوده و سعی می کرده سنت و سیره پیامبر را از دریچه نگاه علی (ع) و اهل بیت پیامبر ببیند . شیعیان ،در طول تاریخ ، از زمان امام علی"ع" تاكنون، همواره بر روش و سیره و تعالیم اهل بیت پیامبر كه همان سیره و سنت نبیّ مكرّم اسلام است، مقید و ملزم بوده اند.[۱]
البته برخی مسلمانان چنین نگاهی نداشته و به اجتهادات دیگر صحابه پیامبر هم اعتماد می کردند. از همین جا تفاوت در برداشت ها از سنت رسول خدا آغاز شد . از امتیازات شیعه امامیه نسبت به سایر فِرَق اسلامی این است كه حقایق و معارف دینی خود را از طریق معصومین دریافت كرده كه عاری از هرگونه خطا و تحریف و برداشت سلیقه ای است. یکی از این اختلاف برداشت ها در بحث آداب اقامه نماز و احکام مربوط به آن است که شیعه بر اساس سنتی که از اهل بیت پیامبر به او رسیده عمل می کند و دیگر برادران اهل سنت از برداشتهای دیگر صحابه استفاده می کنند .
آنچه درباره منشأ نمازخواندن برادران اهل تسنن به صورت دس بسته در تاریخ گفته شده این است که :
در زمان خلافت عمر، جمعی از اُسرای ایرانی را به نزد او آوردند. این گروه به منظور رعایت ادب نزد خلیفه، دستها را روی سینه بر هم گذاشته بودند. عمر از آنان پرسید چرا اینگونه ایستاده اید؟ آنان پاسخ دادند رسم ما آن است كه در نزد بزرگان برای رعایت ادب و نشان دادن تواضع خویش، این چنین بایستیم. عمر این مرام را پسندید، و از آن پس دستور داد برای رعایت ادب و تواضع به درگاه الهی دستها را بر هم گذاشته و نماز را اقامه كنند، و این خلاف سنت و دستور رسول خدا "ص" بود.[۲]
به نظر شیعه این کار در نماز خلاف سنت رسول خدا بوده و بدعت و حرام است و انجام این کار را باعث بطلان نماز می داند .
البته این نکته هم قابل ذکر است که در مساله تکتّف (دست بسته نماز خواندن) حتی بین اهل سنت هم اتفاق نظر نیست . بعضی از علمای اهل سنت این کار را در نمازهای واجب، مکروه نیز می دانند. ابن رشد اندلسی در این باره می گوید:
درباره دست روى دست گذاشتن در نماز میان علماء (اهل سنت) اختلاف است، مالك ابن انس در نمازهاى واجب مكروه و در نماز نافله آن را جائز شمرده و جمهور آن را مستحب دانسته اند. علت این اختلاف نظر روایات صحیحى است كه به دست ما رسیده كه نماز پیامبر را توصیف مى كند و در آن نقل نشده كه پیامبر دست راست روى دست چپ مى گذاشته اند. از طرفى به مردم امر شده كه دست روى دست گذاشته نماز بخوانند (دستور دهنده معلوم نیست.)[۳]
[۱]. رهبری امام علی از دیدگاه قرآن، نامه صد و دهم، سید شرف الدین.
[۲]. جواهر الكلام، ج۱۱، ص۱۹؛ (به نقل از شبهای پیشاور ص ۲۰۷)
[۳]. (بدایة المجتهد، جلد اوّل كتاب الصلاة فصل دوم، مسأله پنجم، ص۱۳۶ ـ ۱۹۳ به نقل از شبهای پیشاور ص ۲۰۷)
دیدگاهها
- نمیدانم که شما چرا حضرت
- نمیدانم که شما چرا حضرت علی (رض) و تمامی اهل بیت را از خود میدانید در حالیکه آنها به تمامی جهان اسلام تعلق دارد نه به فرقه ای .
- دنبال فروعات میروید و امروزه تقریباً تمامی کشور های اسلامی را کفر اشغال کرده و هنوز شما در فکر تفرقه انداختن بین سنی و شیعه هستید.
- اهل سنت منکر هیچ صحابی رسول گرامی اسلامی نیست و به تمامی آنها سخت احترام دارند و شما با سه خلیفه معظم اسلام دشمنی دارید در حالیکه آنها خدمات چشم گیری را در اسلام انجام داده اند به جای اینکه تقدیر شوند از طرف شما ها توهین میشوند. فکر میکنم شما اسلام ستیز هستید و تیشه را به ریشه خود میزنید.
- امروزه جهان بصورت چشم گیر پیشرفت کرده و شما بسیار عقب مانده مردم هستید به دلیل اینکه خود را تحت نام عذا دار در روز عاشورا لت و کوب میکنید و به قمه و شمشیر و زنجیر میزنید در حالیکه این یک بدعت خرافاتی است . این چنین زدن ها و کندن ها حتی در کتاب های شیعه هم نه آمده است . شما اگر منطقاً فکر کنید این یک جهالت نیست . این یک بار ننگین و شرم آور است در اسلام . و دین مقدس اسلام را در نزد کفار زیر سوال قرار میدهد . در اسلام حتی ترحم بر حیوانات است و اسلام اجازه نمیدهد که حیوانات را ما لت و کب کنیم و شما آنقدر از اسلام فاصله گرفتید که خود را از حیوان پاینتر دانسته میزنید. آیا این یک وحشی گری نیست. جواب دهید که در کجا قرآن و احادیث نبوی گفته شده که شما سال ها عذا داری نموده و خود را بزنید . چیزیکه مطابق قرآن و حدیث حضرت محمد (ص) نبود نا درست است .
- بهتر است که شیعه و سنی دست به دست هم دهند در جهت گسترش اسلام کوشش کنند و کشور های اسلامی تحت سلطه یهود و نصار را نجات دهند.
با عرض سلام
با عرض سلام
در پاسخ به اینکه حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) متعلق به تمام جهان هستند، باید عرض بکنم در این قضیه هیچ شکی نیست و خدای متعال، خاندان طهارت را برای تمام جهانیان به رهبری برگزیده است. اما ادعای ارتباط داشتن با این خاندان، مختص گروهی است که در میدان عمل، پیروی خود را نشان می دهند. و باید به آیه قرآن اشاره نمایم که در مقابل ادعای مسیحی و یهودی در ارتباط با ابراهیم (ع) می فرماید:
سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند كه از او پیروى كردند (آیه ۶۸ سوره آل عمران)
و درباره وحدت و مسائل امروز جهان نیز با شما کاملا موافق هستیم که نباید به اختلافات فرقه ای دامن زد و باید اصول مشترک را مد نظر قرار داد. اما اولا وحدت به معنای عدم بیان عقائد خود و دفاع از آنها در جایی که مورد سوال قرار می گیرند، نیست. ثانیا اگر شما به وحدت معتقد هستید، چرا این گونه توهین می نمایید که شیعه را عقب مانده و از حیوانات پایین تر معرفی کنید!
در حالی که ما با قمه زنی و این گونه مسائل مخالف هستیم و از این گونه اعمال تبری می جوییم. و دلیلی ندارد که شما آن را به مکتب شیعه نسبت دهید.
و البته اصل بحث عزاداری، مساله جداگانه ای است که آن را حق می دانیم و زنده نگاه داشتن یاد و نام امام حسین (ع) را به منزله ترویج مکتب ایشان و درس گرفتن از این مکتب می دانیم. و شما که این گونه با عزاداری مخالفت می کنید، باید کمی به تاریخ مراجعه نمایید که پیامبر مکرم اسلام (ص) چرا سالها پس از رحلت بانوی مکرم اسلام، جناب خدیجه (س) با یادآوری نام و یاد ایشان اشک بر چهره مبارکشان جاری می شد.
اثر این عزاداری ها در جامعه
اثر این عزاداری ها در جامعه شیعه ایرانی چه بوده ، امار طلاق نگاه کنید، فساد اداری ، خشونت در جامعه،سست شدن بنیان خانواده و خیانت ها و غیره
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره نمود که انصاف هم چیزی خوبی است .
آیا پدیده های یاد شده محصول و نتیجه عزا داری است و یا علل و عوامل برون دینی دارد ؟ !!!!!!
اگر در صدد شناخت نتیجه و پیآمد عزاداری هستید به مطالب ذیل دقت نمایید شاید کمی وجدان تان بیدار شود :
عزاداری برای کسانی که از دنیا رفته اند، امر منطقی و عقلانی است . داده های تاریخی و سرگذشت اقوام گذشته نیز نشان می دهد ،اگر عزیزی از خانواده ايی از دنیا می رفت و یا یکی از شخصیت های تأثیر گذار در فرایند جامعه کشته یا از دنیا می رفت ، مردم برای او عزاداری می نمودند . البته نحوه و شیوه عزاداری به حسب فرهنگ ، بافت فرهنگی و سنت های حاکم در جامعه تفاوت داشت . امروزه نیز همین فرهنگ وجود دارد . مردم برای عزیزان از دسته رفته و کشته شده قهرمانان شان سالگرد ، پاسداشت و مراسم می گیرند تا یاد و خاطره فدا کاری آنان در تاریخ بماند و نسل های بعد از فداکاری آنان آگاه شوند، و از آنها تجلیل كنند .
عزاداری برای امام حسین (ع) نیز امر منطقی و مبتنی بر عقل و شرع می باشد . زیرا عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خا نواده اش را فدای دین ، فرهنگ و ظلم ستیزی نمود . تجلیل از این شخصیت در حقیقت تجلیل از همه خوبی ها است . عزاداری برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره حضرت و یاران او می باشد ، افزون برآن عزاداری برای امام (ع) فواید و آثاري هم دارد که به خاطر آن به این امر تأکید شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزا داری مي كردند و هم اين كه دیگران را به این امر سفارش می کردند. لذا بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
آثار و فواید اجتماعی عزاداري براي امامان:
الف) محبت و دوستى:
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(۱) دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت على(ع) در روایتى مىفرماید:
«یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(۲) شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»
امام صادق(ع) نیز فرمود:
«شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(۳) شیعیان ما پارهايى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مىکند که در ایام عزادارى اهلبیت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غمزده، اظهار نمایيم.
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفیاب شد، فرمود :
«ای پسر شبیب اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ، در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. » (۴)
ب) انسانسازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمانهاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآمیزد و در پرتو آن، انگیزهاى قوى در او پدیدار می گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج) جامعهسازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مىشود و آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند.
به بیان دیگر، عزادارى بر اهلبیت(ع)، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مىسازد. به همین دلیل مىتوان گفت: یکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقالدهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد:
کسى نمىتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا مىشوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسلهاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند.
برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که: چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است؛ زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است.
اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(۵) گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(۶)
پی نوشت ها:
۱. شورى (۴۲)، آیه ۲۳، هود (۱۱)، آیه ۲۹.
۲. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ، ج۱۰ ، ص ۱۱۴، اسلاميه.
۳. همان ، ج۶۴، ص۷۶ .
۴. أمالي الصدوق، شيخ صدوق ، ص۱۳۰ ، اعلمى، بی تا.
۵. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص ۱۲۴، بی نام.
۶. صحیفه امام ، ج ۸، ص ۷۰ ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
سلام اگر عزاداری خوب است برای
سلام اگر عزاداری خوب است برای همه ی فرزندان حضرت علی و حسن و حسین که درود بر ایشان باد ،عزاداری کنید مگر این ابوبکر و عثمان و عمرهایی که در کربلا شهید شدند چه گناهی کردند چرا نامی ازشون برده نمیشه؟ حالا بعضیاشون رو قبول ندارید که این اسمشون بوده میگید کنیه یا به زور شمشیر اسمشون گذاشتن بالاخره یه نفراتی حقیقی بودن که شهید شدن
علیکم السلام.
علیکم السلام.
قطعاً عزاداری برای بزرگان دینی امری درست و پسندیده است.اما اینکه نام عده خاصی بیشتر مطرح می شود چند نکته قابل توجه است:
اولاً اینکه نام برخی از شهدای کربلا در روضه ها کمتر برده می شود،اختصاص به این فرزندان امام علی(علیه السلام) که اتفاقاً همنام خلفا هم هستند،ندارد.بلکه اگر دقت کنید در هر حادثه تاریخی غالباً شخصیتهایی که بیشترین نقش را ایفا کرده اند،بر سر زبانها زیاد نامشان برده می شود.در حادثه کربلا هم اینگونه است و اینکه برای شما نام این چند شهید بزرگوار که اتفاقاً همنام خلفا هم هستند مهم است،ظاهراً بخاطر همنام بودنشان با خلفا است نه خود این شهداء.
اگر ذهنیت و علائق شخصی را کنار بگذارید مشاهده می کنید که از دیگر فرزندان امام علی(علیه السلام) در کربلا که همنام خلفا هم نبودند،کمتر یادی می شود.
ثانیاً اگر سری به منابع تاریخی و مقاتل بزنید حتما برایتان جالب خواهد بود که نام و چگونگی شهادت این بزرگواران به وضوح بیان شده است.
ثالثاً قطعاً هم نام بودن این فرزندان بزرگوار امام علی(علیه السلام) با خلفا، هیچ ارزش و امتیازی برای خلفا محسوب نمی شود.که در جای خودش بحث شده است و برای مطالعه بیشتر شما لینکش را خدمت شما معرفی خواهیم کرد.
http://www.soalcity.ir/node/549
سلام از اینکه جواب دادید
سلام از اینکه جواب دادید متشکرم ولی جوابای تکراری قانع نشدم چرا چون سربازی به رفقام میگفتم حضرت علی
که درود بر روش و طریقتش و نحوه ی قضاوتش و عدل ودادش فرزندانی بنام خلفای راشدین داشته است باهام قهر
میکردند و میگفتن دروغگو.چرا مردم آگاهی ندارن یا کمتر میدونن آقا شاید یکی خواست به روش علی که درود بر
فرزندان شهیدش در کربلا؛ عمل کند و پسرش رو با همون کنیه صدا کنه یا لااقل در لعن کردن دلش بلرزه شاید حسن و
حسین که درود بر دوستان رهروشان؛زمانی بگند برادرا و فرزندان ما که همنام خلفا بودند از ما مظلومترند.
چون یادشان تو یه مقتلنامه که خاک میخوره مونده و...
علیکم السلام.
علیکم السلام.
اینکه آیا واقعاً و وجداناً قانع شده اید یا نه،به خودتان بستگی دارد. پیامبران خدا برای مردم معجزه می آوردند و مثل روز برایشان روشن بود که پیامبر خدا حق است،ولی به دلایل مختلف ایمان نمی آوردند و قانع نمی شدند.
اما شما مطمئن باشید که هیچگاه امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) اینگونه تصور نمی کنند که لعن افرادی که اتفاقاً همنام برادرانشان هستند،به برادرانشان هم متوجه می شود.
چون اولاً این نامها در آن زمان رایج بوده و به هیچوجه نمی توان این را نشانه دوستی امام علی(علیه السلام) با خلفا دانست.
ثانیاً در منابع شیعه و سنی به اندازه کافی دلیل در مورد مخالفت و انتقاد امام علی(علیه السلام) نسبت به همان خلفایی که اتفاقاً اسم برخی فرزندانش هم همنام آن خلفاست،وجود دارد.
ثالثاً امام علی(علیه السلام) علت انتخاب نام عثمان برای فرزندش را با صراحت بیان می کند.امام عليه السلام فرموده، به خاطر علاقه به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كرده است.
إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون : فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.(۱).
ابن حجر عسقلانى بيست و شش نفر از صحابه را ذكر مىكند كه نامشان عثمان بوده است، آيا مىشود گفت: همه اين نام گذاريها چه پيش و چه پس از خليفه سوم به خاطر او بوده است؟؟!!(۲)
رابعاً اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و... با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مىكرد نه از كنيه او؛
در ضمن ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براى افراد در انحصار پدر فرزند نمىباشد؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعى كه در زندگياش اتفاق مىافتاد كنيهاش را انتخاب مىكرد.
خامساً يكى از عادات عمر تغيير نام افراد بود و بر اساس اظهار مورخان شخص عمر اين نام را بر او گذازد و به اين نام نيز معروف شد.
بلاذرى در انساب الأشراف مىنويسد:
وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه. : عمر بن خطاب، فرزند علي را از نام خويش، «عمر» نامگذارى كرد.(۳)
ذهبى در سير اعلام النبلاء مىنويسد:
ومولده في أيام عمر. فعمر سماه باسمه : در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى وى انتخاب كرد.(۴)
خداوند شجاعت و جرأت پذیرش و اعتراف به حق را به همه ما عنایت بفرماید.
پی نوشتها:
(۱). الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي۳۵۶)، مقاتل الطالبيين، ج ۱، ص ۲۳.
(۲). العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج ۴، ص ۴۴۷ ـ ۴۶۳، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۲ - ۱۹۹۲.
(۳). البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي۲۷۹هـ)، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۲۹۷.
(۴). الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي۷۴۸هـ)، سير أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۱۳۴، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، ۱۴۱۳هـ.
اونا هیچ گناهی نکردن برادر
اونا هیچ گناهی نکردن برادر
سلام کشانی که در عزاداری و
سلام کشانی که در عزاداری و هیئت ها هستن هیچگاه به فساد و خشونت و سستی خانواده و خیلنت نمیرسن بلکه این موارد مخصوص افرادی ست که از هیئت ها دوری میکنن.
شما کلا در خواب جهالت به سر
شما کلا در خواب جهالت به سر میبرید ۸ سال دفاع مقدس الگوی شهادت جوانان چی کسی به غیر از امام حسین (ع) بود ؟
بعد به آمار نگاه کردم چطور به خودت جرعت میدی این موضوعات رو به عزاداریی امام حسین (ع) ربط بدیی ؟
میگی فساد زیاد شده خوب کم تر ماهواره نگاه کنید خشونت زیاد شده کم تر ماهواره نگاه کنید
بیان خانواده سست شده بازم کم تر ماهواره نگاه کنید اینا هیچ ربطی به عزاداریی نداره حتی باعث تسکین روحیه هم میشه آرامشی که عزادرایی امام حسین (ع) داره هیچ کی نداره...
جان برادر تویی ک داری حرف از
جان برادر تویی ک داری حرف از عزاداری میزنی چرا اسمشو عزاداری میگی فقط چن درصد مردم برای عزاداری میرن یعنی بقیه چیکار میرن مه خودم با چشم خودم دیده هم تو خودت بهتر میدانی بیشتری ها میگن دوتا عرب بود جنگ کردن به ماچه مگه اینطور نیست دروغ میگم بگو دروغ است ما بجایی این ک جلوی کسی خودنمایی کنیم بهتره درخانه ختم قرآن بگیریم بهتره مگر بلندگوهای در خیابان ها نمیارن اینا بندشد چرا مداحی ک حسین حسین میگفت علما حرام گفتن دیگ اینطور عزاداری نکنید
با سلام.
با سلام.
ضمن تشکر از ارتباط شما با اين سامانه، در پاسخ به پرسش شما بايد عرض نمود که پرسش شما در بردارند? چند پرسش است که عبارتند از:
۱. آيا مردم ايران عاشق امامان معصوم ع هستند؟
۲. چرا مردم ايران هميشه عزاداري مي کنند؟
۳. فلسفه عزاداري و مناسک ديني چيست؟
۴. چرا کساني که قصد عزاداري دارند، در خانه عزاداري نمي کنند و به خيابانها مي آيند و سبب راه بندان ميشوند؟
۵. چرا مداحان ان نوع از مداحي را که عالمان ديني حرام اعلام نمودند، را قطع نمي کنند.
از آنجايي که در يک پيام مربوط به شبکه هاي اجتماعي به علت محدوديت در کاراکتر نمي توان به همه پرسش ها پاسخ داد و از آنجايي که پرسش اول و دوم به يکديگر نزديکتر هستند، به اين دو پرسش پرداخته مي شود. لطفا پرسش هاي ديگر را در پيام مستقل ارسال نمائيد تا بتوان به دقت بيشتر پاسخ داد.
اما درباره مردم ايران بايد عرض نمود که غالب مردم ايران حتي بسياري از اهل سنت، نسبت به اهل بيت رسول خدا ص احترام ويژه قائل هستند و در تولد آنان جشن و در رحلت يا شهادت آنان عزاداري مي کنند. اگر به ايام سال دقت کنيد مي بينيد که ايام عزاداري ايرانيان در طي سال منحصر در ۱۰ روز از محرم و ۱۰ روز از ماه صفر و ۱۰ روز از فاطميه و کمتر از ۱۰ روز در ساير ايام سال است. اما ۳۰ روز از ماه رجب، ۳۰ روز از ماه شعبان، ۲۰ روز از ماه رمضان، تقريبا ۲۰ روز از ذي الحجه را به عنوان مناسبات ديني در حال جشن هستند. مضافا بر اينکه تقريبا يک ماه يعني از ۲۰ اسفند تا ۲۰ فروردين و عملا ۱۳ روز از اين ۲۰ روز را هم به دليل ايام نوروز به جشن مي پردازند. به عبارتي، ايام جشن در ايران بيش از ايام عزاداري است.
شايان ذکر است که مراسمات ملي و مذهبي در ايران در حقيقت همان فستيوالهايي است که در کشورهاي جهان برگزار مي شود و دليل اصلي آن نيز ايجاد پيوند اجتماعي است. يعني ايران به علت اينکه تعداد زيادي از فستيوالها را به دلايل مذهبي و ملي در خود جاي داده است، پيوند اجتماعي قوي تري دارد که يکي از نمونه هاي اين پيوند اجتماعي را مي توانيد در بحران کرونا مشاهده کنيد.
/۴۲۱۴۳۶/
با سلام
با سلام
آیه ای در قرآن کریم داریم با این مضمون که "اهل ایمان نه محزون میشوند و نه می ترسند" . حال آیا میتوان قبول کرد که پیامبر در اثر فوت خدیجه ( س ) اشک بریزند آنهم از ناراحتی فقدان ایشان ؟ در صورتی که مرگ مگر پیوستن به خداوند باریتعالی نیست ؟ مگر ادامه راه تا رسیدن به خداوند نیست؟ مگر همه ما وظیفه ای در این جهان ندارم و بالاخره با مرگ به سمت او میشتابیم ؟ مگر حضرت خدیجه ( س) به وظایفش عمل نکرده بود که پیامبر ناراحت باشند ؟ من فکر میکنم بعضی موارد که از قول حضرت محمد و یا بزرگان دیگر یاد میشود صرفا دریافتهای ماست . نه اینکه واقعا اینگونه بوده.
من شخصا فکر نمیکنم که زاری کردن برای امام حسین ( ع) باعث خشنودی هیچ کسی بشود بلکه درس گرفتن از واقعه عاشوراست که مهم است نه گریه و زاری کردن. این کار باعث بزرگداشت سید الشهدا هم نمیشود.
با سلام.
با سلام.
انسان مرمن محزون نمي شود ولي ترحم دارد. لذا آن حضرت در وفات فرزندشان علت گريه کردن را ترحم نهاده است. به عبارتي؛ قلب مؤمن در وفات دوستان هرگز محزون نيست و گريه هاي او از روي ترحم است. البته همانگونه که ايمان مؤمنان درجه دارد، دوري از حزن و نزدي شدن به ترحم نيز درجه دارد.
اما گريه براي امام حسين ع نيز همينگونه است. هر آنچه که درجه شخص بالاتر رود، از حزن او کاسته و به ترحم او افزوده مي شود. ترحم در ماجراي کربلا نيز انواعي دارد. گاهي ترحم به خاندان اوست. گاهي ترحم نسبت به غفلت جامعه از امام و مظلوميت امام در جامعه است و ....
سلام به برادران سنی و کسانی
سلام به برادران سنی و کسانی که خودشونو به جای سنی جا میزنن
ببین داداش من چند تا حرف درست و حسابی میزنم تو خودت قضاوت کن تو عربستان سه تا شهر شیعه نشین هست یکی الاحصی یکی القطیف و اون یکی دیگم یه شهر دیگه س من با خود یکی از این شهرونداش برخورد داشتم میگفت ما جرئت نمیکنیم بریم قسمت سنی نشین چون تیکه بزرگمون بیخ گوشمونه و یه چیز جالب میگفت این بود که تو ریاض میخواستن یه دانشگاه تو مایه های فلسفه و منطق بزنن برای بیرون اوردن از جهالت میگفت که از طرف حکومت خیلی مخالفت شده چرا ؟چون تمامی زیرو بمشونو در میارن و میفهمن حاکم بر حق نیستن خلاصه اگه ملک عبد الله واقعا به فکر شماس و برا اغفال سنی های ایران پول میفرسته تا مسجد بسازین چرا تو کشورش از فکر و منطق که راهگشای دینه جلوگیری میکنه. از این بگذریم ما شیعه ها امتحان خودمونو برای برادری و دوری از تفرقه تو جنگ پس دادیم ما گفتیم سنی دشمن ماس ما گفتیم که سنی ها رو بایدکشت؟ما با معارضین میجنگیم شما که این همه میگین الان تو سوریه چه بلایی سر علوی ها میارین تو زمان هشت سال جنگ سنی های عراق چیکار کردن تو کشورای دیگه چی . من به شخصه با سنی های الان هیچ مشکلی ندارم چون اکثرشون نه صدر اسلامو دیدن و نه اونقدر دغدغه دار هستن که بهش فکر کنن واقعا شما به این فکر نیافتادی چرا بعد از ۵۰سال بعد فوت پیامبرچرا امام حسین ع با اون وضع فجیع به شهادت میرسه به این فکرافتادی دختر پیامبر با اون مقامی که داشت با اون همه کارای که برای اسلام کرده بود چرا جوون مرگ شد فکر کن حضرت زهرا س مادرت بوده خودت قضاوت کن.اگه شما میگی اتحاد شیعه و سنی ما شیعه ها میگیم اتحاد ادیان ابراهیمی در مقابل شیطان که همون مسیحی واقعیه و مسلمون واقعیه و همون ... واقعیه چرا که ما میگیم امام زمان همراه حضرت عیسی ظهور میکنه ما و شما که شیعه و سنی هستیم جای خود داره.
آدرس یه کلیپ مستند میذارم ببین سردم دارانتون حاضرن چیکارایی که نکنن و به معارضین چی دیکته کردن که حاضرند چه کارایی که انجام ندن اینه مردانگی که ازخلفای راشدینتون یاد گرفتین.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920605000223
واقعاً خودتون حرفاتون رو قبول
واقعاً خودتون حرفاتون رو قبول دارید؟ من نه به عنوان یه شیعه و نه به عنوان یه سنی حرف می زنم. هر دو گروهتون خیلی منحرف شذیذ از اسلام، شما مسلمان نیستید، بلکه شیعه و سنی هستید...کارتون شده فقط جنگ با همدیگه، انصاف داشته باشید، حاکمای هر دو گروه با حرفای قشنگ خودشون رو مظلوم نشون میدن و بعد...هر دو گروه تشنه ی خون همدیگه هستن، و اگه انصاف داشته باشید می بینید که این حالت تو شیعه بیشتره. من تو یه شهر (کشور) سنی نشین هستم، اینجا سنی و شیعه و مسلمان و غیر مسلمان نیست، یک بار از یکی از همکارام پرسیدم شما سنی هستید یا شیعه تنها چیزی که بهم گفت این بود " از تو انتظار نداشتم این سوال رو بپرسی، من عبادتم رو می کنم، تو هم عبادتت رو بکن، خوب باشیم، از هم یاد بگیریم، بهتر بشیم...می دونی نم چی هستم؟ برادرت"
با عرض سلام
با عرض سلام
ظاهرا شما تصور نموده اید که مساله اسم گذاری است و با عوض کردن اسم، مشکل حل می شود.
شما که قرار است عبادتتان را بکنید، چگونه عبادت می کنید؟ اگر چند نظر مختلف وجود داشته باشد، برای رسیدن به سیره پیامبر (ص) و حکم الهی، چه کسی را عالم و جانشین پیامبر (ص) می دانید؟ اهل بیت (علیهم السلام) را یا آنکه ابوحنیفه و مالک و ...
ضمن آنکه باید توجه کنید، پاک کردن صورت مساله مشکلی را حل نمی کند و اگر شما به قرآن مراجعه نمایید، می یابید که اگر دو گروه از مسلمانان با هم نزاع داشته باشند، شما به جای اینکه بی طرف باشید، باید علیه ستم پیشه و یاور طرف مقابل باشید. (آیه ۹ سوره حجرات)
البته ما سنی ها را تنها در حد مسائل نظری مقابل خود می دانیم و با آنها جنگ و ستیزه ای نداریم و آنها را برادر خود میخوانیم ولی متاسفانه گروههایی هستند که کشتن شیعیان را، راه ورود به بهشت می دانند و چه کسی امروزه می تواند حقایق جاری را ببیند و در عین حال حقیقت گروههای تکفیری را درک نکند! و شیعه را متهم به این گونه مسائل کند حتی شیعه را در این زمینه بدتر بنامد!!! که همین مساله هم نشان می دهد، بی طرف بودن شعاری است بی محتوا
(کشتن شیعیان را، راه ورود به
(کشتن شیعیان را، راه ورود به بهشت می دانند)
جواب این تو اهل تشیع هم برادران علی ولی الله هستن این به اون در خداشون علی هست
لطفا دقت بفرمایید :
لطفا دقت بفرمایید :
کسانی که معتقد به خدایی حضرت علی (ع) باشند از نظر شیعه و سنی از دین خارج هستند و مسلمان نیستند .
این گروه قطعا در شمار شیعه به حساب نمی آیند .
من یک شیعه ام و از ۱ فروردین
من یک شیعه ام و از ۱ فروردین ۹۵ علنی اعلام میکنم که خونم را برای دین و مذهبم گذاشتم.
من از مبلغان مسایل منحرف از اصل اسلام برائت اعلام میکنم. چون من دینمو خودم با تحقیق پیدا کردم.نه با ارث از پدرانم..
من بدون هراس از عواقب اعلام میکنم از علمای سنی و مبلغان سایر ادیان غیر شیعه و شیعیان برادر با آن منحرفان پست متنفرم و تا زنده ام و توان دارم برای نابودی آنها تلاش و دعا خواهم کرد.از شیعیان میخوام مومن باشن و نترسن و دعوت حق علیه باطل رو بپذیرن قبل اینکه قبله مونو ازمون بگیرن و برادرامونو قتل عام کنن و علمای ما سکوت پیشه کنن.بیایید خودمون دست به کار بشیم...علی وار زندگی کنیم...
فقط حیدر امیرالمومنین است...یا علی
سلام.
سلام.
برادر این که ما به اهل تسنن میگیم برادر از ترس یاحقارتمون نیست بلکه از بینایی و بصیرت برای حفظ امت واحده هست.
خود امیر المومنین (ع) با اینکه قدرتشو داشت ولی ۲۵ سال خانه نشین شد و برای حفظ وحدت اسلامی و برای جلوگیری از تفرقه نه تنها جنگی راه ننداخت بلکه بعضی مواقع که بیم میرفت اسلام به خطر بیفته به خلفای اهل تسنن کمک هم میکرد و مشاوره میداد.
اینکه هرکسی با ما مخالفت کرد شمشیر بکشیم و نابودشون کنیم مرام شیعه نیست مرام تکفیری های داعش هست.
مگه نه اینکه امام علی (ع) حتی در مقابله دشمنش معاویه هم تا آخرین لحظات سعی در فرستادن نامه و موعظه و هدایت داشت که جنگ پی نگیره و خون مسلمانان به زمین نریزه؟
جنگ بین شیعه و سنی نه تنها در راه خدا نیست بلکه در مقابل خداست. دشمنان اسلام در رسانه هاشون شدیدا دارن احساسات شیعه و سنی رو تحریک میکنن تا ما به جون هم بیفتیم و اسلام رو به دست خودمون نابود کنی. مواظب داشید در دام شیاطین نیفتید.
یا حق
بعید میدانم که شما با تحقیق
بعید میدانم که شما با تحقیق به شیعه رسیده باشید.
چرا که همچین ادبیاتی از به تحقیق شیعه شده ها کاملا بعید است.
حالا اینکه شما با چه نیتی این سخن ها را مطرح میکنید خود یک سوال است...
من بسیار با شما موافقم افرین
من بسیار با شما موافقم افرین این حرفتون بسیار درسته مسلمانی ن ب شیعه بودنه ن ب سنی بودن مسلمانی یعنی وحدت اره درسته این حق ب جانب بودن در شیعه بیشتره و این خیلی بده
سلام
سلام
بالاخره قرار است شما در مساله شیعه و سنی کاملا بی طرف باشید یا آنکه می خواهید یک طرف را محکوم کنید؟
ضمنا آیا برای نظرات شخصی خود دلیل قرآنی و دینی دارید یا از روی امیال شخصی خودتان نظر می دهید؟
با سلام ب نظر من هم بهتره که
با سلام ب نظر من هم بهتره که توی این ماه پر فضیلت برای ظهور آقامون ک قراره کل دیا رو زیر ی پرچم ببره اونم پرچم اسلامه دعا کنیم وبه جای بحث درباره ی همدیگ و حرفای ناروا زدن به همدیگه راه هایی رو برای کمک به امام زمانمون به هم دیگ پیشنهاد کنیم به خدا ظهور نزدیکه برای ما بچه مسلمونا زشته ک کوچه و خیابونا رو برا اومدن آقا آب و جارو کنیم اما دلامونو باصفا نکنیم یا خودمونو ی ذره آماده کنیم بدونیم چشم ی آقای منتظر به کارای ماست پس الکی وقتمون رو سر پیدا کردن جواب برا حرفای همدیگ نکنیم✓✓ ب امید ظهورش✓✓√
دوست گرامی اگر آدم بخواد
دوست گرامی اگر آدم بخواد دیندار باشه و اصل دینو بفهمه و در دینی ک داره منحرف نشه خیلی مهمه ک دینو از کی بگیره . مهمه ک دینو از یک فرد معصوم بگیره یا نه از یه آدمی ک عقل کامل داره بگیره یا نه . پس کاملا مهمه ک آدم کیو ب عنوان امام قبول داشته باشه . چون امامت رو توحید و معاد و عدل و همه ی اصول عقاید تاثیر داره . این حرف حرف بسیار ساده لوحانه ایه ک کسی بگه این چیزا مهم نیست. همین عبادتی ک میگید داعشیشم عبادت میکنه و قران میخونه چیزی ک یه داعشیو از یه فرد دیکه جدا میکنه اعتقاد و معرفتش نسبت ب دینه.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز چرا شما همچین حرفی را میزنی (من عبادتم را میکنم /توهم عبادتت را بکن) پیامب اکرم (ص) میفرمایند (( ای علی به حق کسی که مرا به پیامبری مبعوث کرد و من را بر تمام جنبندگان عالم برتری داد اگر انسانی هزار سال هم عبادت خدا را کند عبادتش بدون ولایت تو علی و ولایت ایٌمه معصومین قبول نمیشود مگر اینکه از دشمنان تو و ایٌمه معصومین برائت داشته باشد.
منبع [کتاب الجامع الصغیر ج ۲ ص۵۶
(((انتخاب با خودتان است)))
قران میگوید دین پدرانتان را برمگزید بلکه به تحقیق روی آورید و مذهب حق را برگزینید
من کاری به عربستان ندارم تو
من کاری به عربستان ندارم تو اگه راست میگی کشور خودت رو بگیر که چرا به اهل سنت اجازه ساخت مسجد در تهران رو نمیدن نه حتی در تهران بلکه اکثر شهرها و حتی زمینی رو که خریدن واسه مسجد به آشغال دونی تبدیلش کردند
سلام
سلام
ظاهرا دروغ ها و شایعات روی شما اثر گذاشته است. در تهران و سایر شهرها اهل تسنن مسجد دارند. و مسجد شیعه و سنی هر دو محترم است و هیچ مسلمانی به خانه خدا تعرض نمی کند.
dorost ast
dorost ast
سلام
سلام
مطمئنی تو شهرهای شیعه نشین مسجد سنی هست!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
تا جایی که من دیدم و میدونم هیچ سنی تو شهرای شیعه نشین جرئت نداره بگه سنیه حتی بهشون میگن کافر ولی شیعه ها همه جا ازادن و تفکرات افراطی خودشون رو القا میکنن !!!!
ugd; sghl.
ugd; sghl.
مقامات ارشد اهل سنت ايران مدعي هستند كه هيچ مسجدي در تهران به عنوان پايتخت جمهوري اسلامي ايران، براي برگزاري نماز جماعت ندارند. اما آيا واقعيت چنين است؟!
بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد در حال حاضر سني هاي ساكن تهران حداقل ۹ مسجد براي خود دارند و براي خواندن نماز جماعت به آنها مراجع مي كنند.
گفته مي شود گروهي كه خود را «جماعت دعوت و اصلاح ايران» معرفي مي كند اين اماكن را براي برگزاري نماز جماعت اهل سنت فراهم كرده است.
ناگفته نماند به دليل پراكنده بودن اهل سنت ساكن تهران، اين مساجد به طور مداوم نماز جماعت برگزار نمي كنند بلكه تنها در روزهاي جمعه، نماز جمعه و در اعيادي مانند عيد فطر و عيد قربان نماز جماعت برگزار مي كنند. در طول ماه مبارك رمضان نيز هر شب نماز تراويح كه نماز مخصوص فرقه ضاله وهابيت است، در اين اماكن خوانده مي شود.
محدوده اين مساجد ۹ گانه عبارت است از: ۱- مسجد صادقيه، واقع در فلكهي دوم صادقيه ... ۲- مسجد تهران پارس، واقع در خيابان دلاوران ... ۳- مسجد شهر قدس، واقع در كيلومتر ۲۰ جادهي قديم ... ۴- مسجد خليج فارس، واقع در بزرگراه فتح ... ۵- مسجد النبي، واقع در شهرك دانش ... ۶- مسجد هفتجوب، واقع در جادهي ملارد ... ۷- مسجد وحيديه، واقع در شهريار ... ۸- مسجد نسيم شهر، واقع در اكبرآباد ... ۹- مسجد رضيآباد، واقع در سه راه شهريار ...
http://vahabiat.porsemani.ir/content/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8...
سلام عرض می کنم خدمت دوستان
سلام عرض می کنم خدمت دوستان.بهتره بدونید من دانشجو هستم و دو تا از بهترین دوستام سنی هستن.با هم می گیم،می خندیم،حتی در کنار هم نماز می خونیم.و درباره مسائل موجود بحث و مناظره انجام می دیم.این حرف شما واقعا خنده دار است که می گویید از روی ترس مذهب خود را مخفی می کنند!!من فکر کنم شما ایران را با عربستان اشتباه گرفته اید؟!!!
بله حرف ایشون درسته من هم هیچ
بله حرف ایشون درسته من هم هیچ مشکلی با سنی مذهبان ندارم و اونها برادران دینی ما هستند.خودم دانشجو هستم یه آقایی سنی مذهب میخواست نماز بخونه توی راهروی ورودی مسجد دانشگاه به نماز ایستاده بود.خواستم بگم شیعه و سنی در اصل دین یکی هستن.میخواستم برم به اون آقا بگم چرا اینجا نماز میخونی؟توی مسجد بخون.باورکن رفتار شیعه ها با سنی ها خیلی بهتر سنی ها با شیعه هاست...
من اسمم محمد و مسلمان هم هستم
من اسمم محمد و مسلمان هم هستم ، خونوادم شیعه هستن اما خود من سنی هستم ، به نظر من تفکرات و اعتقادات علمای اهل سنت کامل تر و همه جانبه تر است اما بهتره یک توضیع در مورد تفاوت اهل سنت با فرقه وهابی بدم ، وهابی یک فرقه سیاسیه که برای لطمه زدن به شیعه و مبارزه با اعتقادات تشیع درست شده و در افکار عمومی به دلیل اشتراکات اعتقادات اهل تسنن و وهابیت ،، وهابیون را سنی میدانند اما اینگونه نیست و سنی ها به هیچ وجه با جامعت شیعه دشمنی نداشته و ندارند اما مردم شیعه برای مقابله به مثل کردن با وهابیت شروع به توهین به خلافای راشدین کرده و اعتقادات اهل تسنن را بازیچه مشکلات سیاسی خود با وهابیون میکنن و درخواست من از مسلمانان شیعه که واقعا برادران دینی ما مردم سنی هستن این است که گول سیاست های تفرقه انگیز اندیشه وهابیت را نخورده و اتش اختلافات سنی و شیعه را شعله ور تر نکنند
تو كدوم جهنم دره اي هستي
داداش گلم من مشهد دانشجو بودم خيلي از دوستام از اهل سنتاي تربت و تايبادو اينورا بودن اصلا ما تو ايران واقعا راحتيم اگه شما وحشيا ارامش ما رو به هم نزنيد
با سلام به تمامی مسلمانان
با سلام به تمامی مسلمانان ببین برادر یا تو توهم داری یا جیبتو پر کردن منطقه ای که ما زندگی میکنیم نزدیک به پانصدهزار نفر جمعیت داره که همش شیعه هستش با اینحال ما معلمین مدرسه داریم که ازبرادران اهل تسنن هستش.نکته. اگر جمهوری اسلامی با اینا بدرفتاری میکرد چرا مدرسه که محیط آموزشی هستش از برادران سنی در مدرسه منطقه ای که کلا شیعه هستن استفاده میکنه؟ لطفا جواب میخوام؟
سلام
سلام
بعضی از پیامها را خوندم فکر کردم بعضیا اصلا اهل ایران نیستند ما در کردستانیم شهرمون ۶۰درصدش شیعه و ۴۰ درصدش سنی شافعی هستند با هم در کمال ارامش زندگی میکنیم با همدیگر از طریق ازدواج فامیل شده ایم گهگاه بواسطه فریب دشمنان بین برخی ها مشکلپیش میاد ولی هرگز مشکلات مذهبی نداریم در همه مراسمات مذهبی هم شرکت میکنیم خانواده خود من الان کاملا ترکیبی از هردو مذهب هستش
دوست عزیز حرف شما کاملا صحیح
دوست عزیز حرف شما کاملا صحیح هستش من خودم شیعه هستم و یک دوسن اهل سنت دارم.خیلی مرد خوب و نجیبی هست و ما چندین سال هست باهم دوستیم.به جرات میگم یکی از امین ترین افرادی هست که تا به حال دیدم.اومده بودن تهران بردمش یه جا سرکار خیلی ازش راضی هستن.همه دوستش دارن.این خیلی قشنگ هست که همه مذاهب اسلامی مثل برادر باشند.و پست ترین کار این هست که به خاطر تضاد افکار دشمنی صورت بگیره.در کل دوست عزیز همه شیعیان درست و در راه حق و آگاه اهل سنت رو برادران خود میدانند
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
رفتار شیعیان با اهل سنت باید مبتنی بر آداب و آموزههای اخلاقی باشد از هرگونه اهانت و اختلاف پرهیز شود؛ زیرا حسن معاشرت از دیدگاه اهل بیت(ع) با تمام انسانها چه موافق و چه مخالف عقیدتی واجب است به همین دلیل علی(ع) هنگامی که فردی غیر مسلمان را بدرقه کرد، در پاسخ به او که از این عمل پرسید، فرمود: « بدرقه کردن انسان برای گرامیداشت او هنگام جدایی، تمام و کامل کردن حسن مصاحبت و همراهی است».(۱)
امامان ما سفارش کردهاند که به غیر مسلمانان سلام کنید(۲) حال که اهل سنت از جامعه محسوب میشوند، این مسئله اهمیت بیشتر مییابد. رفتار انسان دوستانة شیعیان با اهل سنت میتواند در قالبهای مختلف صورت گیرد. معاویة بن وهب گوید: به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم: چگونه شایسته است با قوم خود و با مردمانی که آمیزش داریم (یعنی شیعه نیستند) رفار کنیم؟ فرمود: «نگاه کنید به پیشوایان خود. از آنان پیروی کنید. هر طور که آنها رفتار میکنند، شما نیز رفتار کنید. به خدا سوگند! بیمارانشان را عیادت میکنند و بر سر جنازههایشان حاضر میگردند و به سود و زیان آن گواهی میدهند و امانتهای آنان را به خودشان برمیگردانند».(۳)
امام صادق(ع) در روایتی دیگر شیعیان را سفارش نموده که در مساجد اهل سنت حضور یابند: «... بیماران آنان را عیادت، در تشیع جنازه آنان شرکت نموده و در مساجدشان نماز بگذارید».(۴) برخی از روایات دلالت دارند که شیعیان با اهل سنت روابط حسنه داشته و با اخلاق حسن برخورد نمایند، زیرا این گونه رفتار عوامل اختلاف را از بین برده، موجب میگردد که اهل سنت نسبت به اهل بیت خوشبین شوند.(۵)
حتی در برخی روایات ما را از ناسزا گفتن به کسی که اهل بیت را دشنام میدهند، بازداشتهاند.
ابن مسکان از امام صادق(ع) نقل میکند: «گمان میکنم هرگاه کسی نزد تو ناسزایی به حضرت علی(ع) بگوید، اگر بتوانی او را بکشی، چنین خواهی کرد» ابن مسکان میگوید: گفتم بلی، فدایت شوم! قسم به خدا چنین هستم! امام فرمود: «این کار را انجام نده! به خدا قسم! گاهی میشود که میشنوم کسی به علی(ع) ناسزا میگوید، در حالی که بین او و من جز ستونی فاصله نیست، پس پشت ستون مخفی میشوم، و پس از فراغت از نماز، از کنارش گذشته، به او سلام کرده و با او مصافحه میکنم».(۶)
اهل سنت نیز اهل بیت را دوست دارند و جز عده معدودی که از ناصبین هستند، اهل بیت را دشنام نمیدهند.
در روایات به شیعیان سفارش شده است که با اهل سنت خوشرفتار باشند،(۷) زیرا این امر زمینه الفت و وحدت اسلامی را فراهم مینماید. بدینسان رفتار ما با اهل سنت باید براساس خردورزی و آموزههای دینی باشد و رفتار و گفتار امامان را به نمایش بگذاریم. آنان با اهل سنت رفتار منطقی و محبتآمیز داشتند. امام صادق(ع) فرموده: «برای ما زینت باشید و موجب خوار و عیب برای ما نباشید! ما را محبوب مردم گردانید و مبغوضشان نکنید. مودت و دوستی ایشان را به سوی ما آورده، هر شرّی را از ما دور کنید».(۸) در عصر حاضر وحدت اسلامی بسیار مهم میباشد، بدینسان باید جهت حفظ وحدت اسلامی و دوری از اختلاف به گونهای رفتار کنیم که اختلافات کمرنگ گردد.
پینوشتها:
۱. اصول کافی، ج۲، ص ۶۷.
۲. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۴۲۹.
۳. اصول کافی، ج۴، ص ۳۵۶.
۴. وسائل الشیعه، ج۳، ص ۳۸۲.
۵. مدارای بین مذاهب، ص ۴۹۰.
۶. مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص ۲۵۹.
۷. اصول کافی، ج۴، ص ۴۴۷.
۸. وسایل الشیعه، ج۸، ص ۴۰۰.
سلام. بله تو شهر شیعه نشین که
سلام. بله تو شهر شیعه نشین که خودم هم زندگی میکنم اهل سنت مسجد دارن خیلی هم زیاد که برای شیعه ها هم قابل احترامن.
شیعه تفکراتشون افراطی نیست توهین کردن درست نیست. به نظر من اصل مسلمان بودنه. این تفرقه ها هم بینمون افتاده بخاطر عوامل خارجیه.
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود :
همه قبول داریم که نسبت به خاندان پیامبر(ص) ظلمها روا داشته شده، ولایت که حق آنان بود، از آنها گرفته شده است،(۱) ولی این امر موجب نمیشود که با اهل سنت همسویی و همگرایی نداشته باشیم؛ زیرا بسیاری از آنان به حکم آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربی...»(۲) خاندان پیامبر را دوست دارند و مودت آنان را واجب میدانند. مهمتر از همه آن که مصالح عمومی جهان اسلام اقتضا میکند که مسلمانان از هر گونه تفرقه و غیرت سازی پرهیز نموده و وحدت داشته باشند.
قرآن نیز مسلمانان را برادر خوانده(۳) و به وحدت سفارش میکند: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا...»(۴)
بر اساس این آیه شریفه و روایات متعدد دیگر، باید مسلمانان اتحاد داشته باشند. امامان نیز به ما یاد دادهاند که باید مسلمانان متحد باشند. وحدت و یکپارچگی امت اسلامی نزد آنان از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد؛ چنان که امام علی(ع) در مقابل حق به غارت رفتة خویش ۲۵ سال سکوت کرد، ولی از هیچ تلاشی برای اتحاد مسلمانان خودداری نورزید. امام یکی از علل اتحاد خود با خلفا را حفظ اسلام و رعایت مصالح اسلامی دانست: «به خدا سوگند! اگر بیم تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنها طور دیگر بود...».(۵)
ازاین رو در روايات به معاشرت نيكو با اهل سنت تاكيد و سفارش شده حتي دستور به شركت در نماز جماعت آنان داده شده مانند آنكه
سماعه از امام صادق(ع)، از ازدواج و نماز خواندن با اهل سنت پرسش نمود، در پاسخ فرمود. پیامبر خدا با آنان وصلت نمود و علی(ع) پشت سر آنان نماز خواند.(۶)
يا آنكه یکی از یاران امام صادق(ع) به حضرت میگوید: امام جماعتی داریم که تمام همفکران و یاران ما را دشمن میدارد (آیا به او اقتدا کنم) حضرت میفرماید: دیدگاه او، به تو زیانی نمیرساند. سوگند به خدا، اگر دارای صداقت باشی، از او سزاوارتری که به مسجد بروی، پس اولین فردی باش که داخل مسجد میشود و آخرین کسی باش که از مسجد خارج میشوی. اخلاقت را با مردم نیک گردان و سخن نیک بر زبان جاری کن.(۷)
امامان معصوم در بايسته هاي معاشرت با آنان سخناني بسياري دارند كه در يك پاسخ نمي گنجد و مي طلبد كه خود به كتب ومقالات مفصل مراجعه نماييد.
امروزه نیز یکی از بایستههای مهم مسلمانان همگرایی است، زیرا مصالح و منافع مشترک جهان اسلام اقتضا میکند که آنان در صفوف فشرده و وحدت اسلامی در برابر دشمنان قرار گیرند و از تفرقه و اختلافات غیر اصولی پرهیز نمایند.
البته مقصود از وحدت اسلامی آن نیست که شیعیان سنی و سنیان شیعه شوند، بلکه مقصود از وحدت اسلامی، وحدت عملی است، بدین معنا که جهان اسلام در برابر دشمنان مشترک خود متحد شوند.
امروزه کشورهای اسلامی میتوانند با اتخاذ سیاستهای مشترک در برابر دشمنان خود ایستاده و از اختلافات پرهیز نمایند. بدین سان مقصود از وحدت، وحدت عقیدتی نیست، بلکه وحدت عملی است. این امر هم ضرور است و هم به معنای دست برداشتن از اصول و اعتقادات نیست.
البته در این شرایط باید از هر گونه عوامل تنشزا و تفرقه پرهیز شود، زیرا دنیای استکبار در برابر دنیای اسلام ایستاده و در صدد نابودی آن میباشد.
هر گونه تفرقه، و دامن زدن به آن زمینة نابودی جهان اسلام را فراهم میکند. از این رو مصلحان جهان اسلام مانند آیت الله بروجردی و امام خمینی کوشیدند که مسلمانان متحد شوند.
عالمانی مانند شیخ محمود شلتوت عالم بزرگ اهل سنت در مصر نیز فعالیت کردند که سنیان از برخوردهای فیزیکی: و عوامل تفرقه پرهیز نموده و با شیعیان اتحاد داشته باشند.
پینوشتها:
۱. نهج البلاغه، خطبه شقشقیه.
۲. شوری (۴۲) آیه ۲۳.
۳. حجرات (۴۹) آیه ۱۰.
۴. آل عمران (۳) آیه ۱۰۳.
۵. شهيد مطهري،سیری در نهج البلاغه،صدرا، ص ۱۸۰.
۶. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۸۳، ح ۱۰.
۷.. همان، ص ۳۸۲، ح ۶.
ببین ما سنی ها امامان رو
ببین ما سنی ها امامان رو پیروی نمیکنیم اما با اینحال چون میدونیم از نسل پیامبرن توهین هم بهشون نمیکنیم یعنی سنی کسی رو در مذهب شیعه نمیبینه که بهش توهین کنه اما خیلی از شیعه ها رو دیدم تو همه جا حتی چت روما به خلفای راشدین توهین میکنن ریدم قبر پدر اینجور مدلا در ضمن توکلاسم نصف شیعن نصف سنی با همین شیعه ها رابطه دوستیم قویتره ولی خب...........
پاسخ :
پاسخ :
با سلام و تشکر .
در ابتدا باید گفت : بر اساس حکم صریح قران کریم و روایاتی که حتی در کتاب های برادران اهل سنت آمده محبت اهل بیت بر همه مسلمانان واجب است قرآن کریم فرمود : قُل لاَّ اءَسَْلُکمْ عَلَیهِ اءَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...؛( ۱) بگو: هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم] »
در کتاب کنز العمال که کتاب روایی اهل سنّت می باشد، آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «اهل بیت من میان شما به منزلة کشتی نوح اند. هر که در آن نشست، نجات یافت و آن که باز ماند، به هلاکت رسید». (۲)
حضرت فرمود: «هر کس مرا و حسن و حسین و پدر و مادر آنان را دوست بدارد، روز قیامت با من هم درجه خواهد بود». (۳)
باز فرمود: "هر کس دوست داشته باشد که به زندگی خدا پسندانه ای چون من زنده باشد و به مرگی همچون مرگ من بمیرد و در باغ های بهشتی ساکن شود، باید پس از من به علی و آن که در خط علی است، بپیوندد . بعد از من به اهل بیت اقتدا نماید. آنان عترت منند و از گِل آفرینش من سرشته شده اند. فهم و دانش من به آن ها رسیده است. وای بر آن دسته از امّتم که فضیلت آنان را دروغ شمارد و خویشاوندی مرا در مورد آنان نادیده گیرد. خدا شفاعت مرا به آنان نرساند". (۴) ویا مثلاً زمخشری که از علمای بزرگ اهل سنت است، در تفسیر کشاف نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود:
«مَنْ ماتَ على حبّ آل محمّد مات شهیداً، مَنْ ماتَ على حبّ آل محمّد مات مؤمناً مستکمل الإیمان».(۵)
شافعی که یکی از چهار پیشوای مذهبی اهل سنت است در سرودهای میگوید:
«یا آل رسول الله حبّکم ** فرضٌ مِن الله فی القرآن أنزله
یکفیکم من عظیم الفخر أنّکم ** مَنْ لم یصلّ علیکم لا صلاة له؛(۶)
ای آل بیت رسول الله! خداوند در قرآن کریم محبّت شما را واجب کرده، در عظمت و افتخار شما همین کفایت میکند که اگر کسی در تشهد نمازش بر شما صلوات نفرستد، نماز او ادا نشده است».
پس مسله اهل بیت برای همه مسلمان مهم وغیر قابل تردید است .
نکته دیگر این که در شرایط فعلی، هرگونه بحث و مقاله و کتاب سخنرانی و مراسمی که موجب تفرقه و اختلاف و چند دستگی میان مسلمانان گردد، بر خلاف مصلحت اسلام است زیرا دشمنان اسلام (که همواره در صدد استعمار و استثمار مسلمانان بوده و منافع خود را در ایجاد اختلاف میان مسلمانان می دانند) از برنامههای تفرقه افکنانه حد اکثر بهره را می برند و مسلمانان به جای اینکه برای ایستادگی در برابر دشمنان اسلام متحد باشند، از توان و نیرو و امکانات خود، علیه یکدیگر استفاده می کنند.
بنابر این هر کدام از مذاهب شناخته اسلامی موظف می باشند که ضمن دفاع منطقی و عاقلانه از مذهب خود و تبیین آن برای نسل های آینده، از توهین و اهانت نسبت به مقدسات دیگر مذاهب پرهیز نمایند تا زمینه وحدت میان مسلمانان فراهم گردد و آنان بتوانند از منافع مادی و معنوی خود در برابر دیگران، دفاع نمایند.
افرادی که مصالح اسلام را در در نظر نمیگیرند و به مقدسات سایر مذاهب اسلامی توهین می کنند، جاهل هستند و از اوضاع جهان و سیره اهل بیت(ع) آگاهی ندارند یا دارای تعصب بیجا هستند و در مواردی ممکن است اجانب و دشمنان اسلام، در پشت پرده و با واسطههای مختلف، عامل اصلی این موضوع باشند. در راستای حفظ وحدت اسلامی است که امام علی(ع) نه تنها در برابر خلفا قیام نمیکند، بلکه با آنان در عرصههای مختلف همکاری مینماید.
پی نوشت ها:
۱. شورى (۴۲) آیه ۲۳.
۲. کنز العمال، حدیث ۳۴۱۴۴.
۳. همان، حدیث ۳۴۱۶۱.
۴. همان، حدیث ۳۴۱۹۸.
۵. زمخشری تفسیر کشاف نشردار الکتاب العربی بیروت ،۱۴۱۱ ق، ج ۴، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.
۶. مرتضی فیروز آبادی، فضائل الخمسه من الصحاح السته،نشر دار الکتب لاسلامیه، تهران ۱۳۶۶ ش، ج ۲، ص ۸۱.
خدا خیرت بده.اونایی که به
خدا خیرت بده.اونایی که به عقاید برادران اهل سنت احترام نمیگذارند رو شیعه ندونید.شیعه سنی برادر هستند و دوست.ما فرقه ضاله سلفی و وهابیت رو جدای از اهل سنت بزرگوار میدونیم.شما هم این جور شیعه ها رو از ما شیعیان جدا کن که اینجور شیعیان از نظر خود ما که شیعه هستیم کافر هستن.درود بر تمام مسلمانان صلح طلب اعم از شیعه و سنی
اولا که تو ایران سنی زیاد هست
اولا که تو ایران سنی زیاد هست تازه مستاجر خونه ی ماهم سنیه ولی کسی باهاش کار نداره حتی بگه امام علی امامنیست بازم کسی باهاش کار نداره ولی اگه یه شیعه پیش سنی بگه امام علی(ع)، پدر پدر بزرگشو در میارن ولی کلا تو ایران طرف هر چیو که بپرسته کسی کاری به کازش نداره پس اسم شیعه هارو بد نکن.
تو ازادشهر استان گلستان اهل
تو ازادشهر استان گلستان اهل تسنن مسجد دارن
من در استانی هستم که اهل سنت
من در استانی هستم که اهل سنت هم دارد و شیعه هم دارد .
سنی ها مسجدجامع دارن و بازارسنی دارن و در دانشگاهها در سمت استادی و کارمندی هستن .
یکیشون وارد دانشگاه میشه سریع یکی دیگه رو هم وارد میکنه .
سنی هادراستانی که من هستم مدرسه دارن .
سنی ها در استانی که من هستم درمانگاه دارن .
سنی ها در استانی که من هستم حوزه علمیه دارن البته اسم سنیش رو نمیدونم .
به آدرس زیرمراجعه کن درعکس اول مسجدشون رو میبینی و کمتر مظلوم نمایی کنید .
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/608098/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%85%D9%8...
بنده خودم شیعه ای هستم که در
بنده خودم شیعه ای هستم که در شهرای اطراف تهران هر از چند گاهی در نمارخانه اهل سنت نمازمیخونم...
میدونم که در استان تهران هم چندین نمازخانه اهل سنت وجود داره
دوست عزیز اطلاعات شما
دوست عزیز اطلاعات شما متاسفانه غلط هست و برادران سنی هم مانند برادران شیعه مسجد دارن مثلا بنده خودم ساکن مشهد هستم و در مشهد ما چندین مسجد اهل سنت داریم با اینکه اگر بخواین حساب کنین شیعه نشین ترین شهر ایران مشهد است بخاطر وجود امام رضا (ع)
سعی کنید بدون اطلاع و به صورت افراطی به مخالفت نپردازین چرا که خیلی از این نقد های افراطی و نا اگاهانه برادران عزیز سنی مارو از شیعیان جدا کرده
دوست خوبم تو همه شهرهاي ايران
دوست خوبم تو همه شهرهاي ايران مسجد اهل تسنن هست وزيبايش به اينه كه در مسجد هاي هم ديگه نماز ميخونيم اوناي هم كه خيلي حساس بازي در ميارن رو بهشون ميگيم بي فرهنگ و بي سواد چون چيزي نيست راجبش بحث كنيم اونا خدارو با دست بسته ستايش ميكنن ما با دست باز من درسيستان و بلوچستان زندگي ميكنم
ایول تهرانی ها.قلبأ شادم کردی
ایول تهرانی ها.قلبأ شادم کردی پسر.امیدوار شدم.
سلام ببینید اهل تسنن وهابی
سلام ببینید اهل تسنن وهابی ها رو ب هیچ عنوان قبول نمیکنن و قبول ندارن عربستانی ها نود درصدشون وهابی هستن هیچوقت وهابی ها رو وصله اهل تسنن نکنید و اینکه اهل تسنن هم امتحان خودشون رو پس دادن ن فقط اهل تشیع این حرفتون خیلی نادانی بود ک فقط اهل تشیع امتحانشون رو پس دادن بعدش شما میدونید صدر اسلام چیه ک میگید اهل تسنن صدر اسلام رو ندیدن خلفای راشدین رو میشناسی کی میگه سنی ها شیعه رو میکشه شما برین با بدربزرگتون حرف بزنین این همه کینه ک تو دل داریم رو اون انگلیس خبیث تو زمان رضا شاه اورد و ریخت تو دل ما برین تحقیق کنین بعد حرف بزنین تو زمان جنگ تحمیلی دیکتاتور عراق پسرای مردم خودشون رو زور میکرد میبرد جنگ ن اینکه خودشون بخوان
برادران گرامی بهتر است از بد
برادران گرامی بهتر است از بد گویی یکدیگر دست بردارید .
کی گفته حکومت عربستان سنیه؟!!
کی گفته حکومت عربستان سنیه؟!!!!!!!!!!!!!!؟ اینا وهابین برادر.
بعدشم ماکه ندیدیم پول بیاد مسجد بسازن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نمیدونم شما از کجا میگید پول میفرستن مسجد بسازن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام . آفرین . واقعا دهنشونو
سلام . آفرین . واقعا دهنشونو بستی . اینا انقد ادعا میکنن اگه عمل میکردن الان به جایی رسیده بودن . فقط به فکر ایجاد تفرقه هستن .
باسلام خدمت برادران مسلمان
باسلام خدمت برادران مسلمان خودم.
من یک اهل سنت هستم و جاداره چندتا از سوتفاهم هایی که برادران شیعه میگن رو برطرف کنم.
اول با خلافت ابوبکر.
یک سوال؟ اگر پیامبر با اون همه معصومیت که به عقیده شما به عترتش هم رسیده و در قرآن هم اومده هیچ وقت برای اینکه کسی ضعیفه یا قویه طرفشو نگیر میزان ایمان افرادهستش چرا ابوبکر را برای امامت نماز گذاشتن.
درثانی مگر هارون که وصی موسی ع بود بعد ایشان به پیامبری رسید که حضرت علی به امامت برسه.درضمن خلافت کردن با امامت کردن چه منافاتی دارد مگر درزمان رهبر عزیزمون خامنه ای شما مراجع تقلید دیگه ای ندارید.
چرا شما اصرار دارید که پیامبر اشتباه کرده است درانتخاب یارانش مگر غیر این است که حضرت عمر با دعای ایشان مسلمان شدند تا اسلام قوی شود و دردنیا منتشر شود.ایت ها حقیقت هایی هستند که شما نادیده میگیرید.
درضمن اگر حضرت فاطمه کشته شده باشند نعوذبالله چرا حضرت علی دختر خودشون بعد از وفات ایشان به عقد حضرت عمر درمیارن.
آیا حضرت علی که اینقدر در باب شجاعت ها و شرافتش کتاب ها نوشته شده وقتی بهترین زن جهان همسرش کشته میشود دم نمیزند آیا این جای خنده ندارد که چنین چیزی را برای تفرقه افکنی میندازن وسط دشمنان اسلام که نمیخواهند ما متحد باشیم تا جهان اسلام قوی شود و شما نشنیده و ندیده بدون تحقیق می پذیرید.
آیا دور از غیرت مردانگی حضرت علی نیست این تهمتی که هم به حضرت عمر و هم حضرت علی دشمنان اسلام میزنند و مارا به جان هم میندازند.
به تقویم ها دهه ۶۰ و ۷۰ نظری بیندازید خواهید دید که نوشته رحلت فاطمه س.
با همین یک حرف که حضرت فاطمه شهید شده و قاتلش عمر هست به شجاع ترین مردان اسلام حضرت علی و عمر ع توهین می کنند وشما می پذیرید.
درضمن اعمال یک مسلمان یا یک شخص حال هرکه باشد نماینده یک امت نیست.
درضمن مگر در ایران حق کشی به انواع مختلف صورت نمیگیرد ایا این به رییس جمهور مربوط میشود و کل دولت و حکومت یا آن شخصی که حق کشی میکند در سطوح مختلف و کسی خبردار نمیشود جز کسیکه حقش خورده شده.
نظارت هم که قربانش برم اصلا و ابدا نیست.و در این سطح دولت به علت ضعف نظارتی شریک جرم همه افرادیست که حق کشی میکنند.
من نیز موافقم از نظر نظامی ایران سرتر از بقیه در حمایت از مسلمین هستش و کسی غیر ازین بگه دراشتباهه.حال هزینه هایی هم داره که باید پرداخت.
ولی اینکه یک نفر به قدرت میرسه خودشو گم میکنه به اهل سنت ربطی ندارد.
اینک آخرالزمان اومده برادران من مسلمان کسی که به قرآن عمل کنه نه کسیکه به کسی اعتقاد داشته یا نه تنها خدا و محمد و اسلام همین حضرات دیگری که در صدر اسلام کاری جز خدمت به اسلام نکردن را بگذارید خدا قاضی باشد نه ما در آن زمان بوده ایم و نه نزدیک به آن زمان هستیم.
شعرای بزرگ همه در مدح خلفا شعر گفته اند.
اختلاف شیعه و سنی از زمان صفویان آغاز شد. کمی تاریخ بخوانید تا بدانید که تاتارها چه بلایی سر ایرانی ها و چه دشمنی هایی باما کرده اند.
کمی از کتابهایی را که براتون نوشتن و بزارید کنار و کتابهایی که دور نگهداشتن بخوانید.
اختلاف شیعه سنی فقط سیاست تفرقه افکنی نه چیز دیگه فیلمهایی که هالیوود راجب مسلمانها میسازه رو ببینید و مقاله ها رو بخونید و چه شیعه چه سنی دست ازین من من کردناتون بردارید.
بهترین شما نزد خدا باتواترین شماست دیگر هیچ مهم نیست چه شیعه باشی چه سنی.
پاسخ :
پاسخ :
باسلام وتشکر .
از این که برای رفع سوء تفاهمات بین امت اسلامی تلاش نموده اید از شما تقدیر می شود ، بخصوص در شرایط امروز که جهان اسلام دچار صدها چالش است وزنان وکودکان مسلمان از سوی گروه های تکفیری ومدعیان دورغین اسلام مثل گوسنفد سر بریده میشوند . باید همگان برای ایجاد وحدت تلاش نمایند . اما درباره آنچه مرقوم داشته اید پپاسخ مبسوط می طلبد که مجال وحال آن نیست ولی باید به اختصار به نکته های اشاره نماییم :
۱- مسله امامت نماز آنهم دریک مورد به فرض صحت تاریخی چه ربطی به مسله امامت دارد یک مثال ساده واز سنخ آن چه خودت مطرح نموده ای : اگر در شهر شما یک روز امام جمعه تان بدلیل مریضی نتوانست به نماز جمعه حاضر شود وفردی شایسته ومورد اعتمادش برای پرستاری در کنار خودش باشد و از روی ناچاری کسی دیگر را که هرگز قابل مقایسه با آن فرد نیست به جای او برای اداء نماز بفرستد ، آیا این دلیل بر این می شود که او جانشین امام جمعه باشد وفردی شایسته که بدلایل متعدد برای جانشینی مناسب تر و حتی معیین شده خانه نشین گردد ؟؟!!! .
۲- در باره فراز دیگر سخن تان باید گفت : هارون وصی موسی بود ولی قبل از موسی از دنیا رفت اگر زنده می ماند به طور یقین جانشین او می شد .
از این گذشته مسله امامت در نگاه شیعه وبا توجه به آیات قران وسنت رسول الله ص مثل مقام نبوت یک منصب الهی است واز سوی خدا تعیین شده است پس نباید آن را با مسله مراجع تقلید مقایسه نمایید .موضوع امامت و مفهوم آن، از اختلاف اساسی میان شیعه و اهل سنت است. اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند؛ ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنای ولایت را نمی پذیرند.
اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر، عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند. از این رو، عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند؛ ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند.
استاد مطهری (ره) اختلاف سنی و شیعه را در بحث امامت ریشه ای می داند و می گوید: «چیزی که شیعه به نام امامت معتقد است، غیر از آن است که آن ها به نام امامت معتقدند. آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، شأن دنیایی امامت است. امام، همان حاکم میان مسلمانان، فردی از افرادی مسلمانان است که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آن ها بیش از حکومت بالا نرفتند؛ ولی امامت در شیعه مسئله ای است مقارن نبوت و بلکه از بعضی درجات از نبوت بالاتر است».
بر این اساس، امامت از نظر شیعه، جزء اصول دین است؛ ولی نزد اهل سنت از فروع دین محسوب می شود؛ زیرا امامت از منظر اهل سنت، در حد رهبری سیاسی مسلمانان بعد از پیامبر است.
در این صورت، یک مسئله فرعی مثل نماز خواهد بود؛ اما امامت در شیعه مفهومی است نظیر نبوت. در حقیقت، امامت ادامه نبوت است. از این رو، باید در کنار نبوت، به عنوان یکی از اصول دین مطرح گردد.
۳- هیچ کسی نگفته است که پیامبر اعظم ص در انتخاب یارانش دچار اشتباه شده چه کسی چنین چیزی را ادعانموده است ؟؟
چه این که کسی از شیعیان منکر مسلمان شدن جناب عمر نیست .
۴- مسله عقد دختر امیر مومنان با جناب عمر از نظر تاریخی مورد تردید بلکه غیر قابل اثیات است واین داستان کاملا ساختگی است .
۵- یکی از بخشهای مهم زندگانی امام علی(ع) سکوت ۲۵ ساله او در برابرخلفای سه گانه است. رویکرد سیاسی و
سکوت امام در برابر خلفا بدان معنا نیست که امام به دفاع از حق خود نپرداخته باشد، سکوت امام در راستای حفظ
وحدت اسلامی(۱)، حفظ دین(۲) و فراهم نبودن شرایط قیام بود.(۳)
سکوت امام علی(ع) در برابر مصائب حضرت زهرا(س) نیز در راستای همان سکوت ۲۵ ساله امام شکل گرفت. بی تردید علی(ع) یکی از شجاع ترین انسانها بود و عدم دفاع امام مبتنی بر ترس از مرگ و یا بی اعتنایی در برابر مصائب حضرت زهرا(س) نبود بلکه سکوت امام بدان جهت بود که شرایط دفاع فراهم نبود و امام قدرت لازم برای احقاق حقوق از نظر اجتماعی و یاران را نداشت.ونمی توانست از حضرت فاطمه دفاع نماید زیرا هر گونه قدرت دفاع از امام سلب شده بود. امام بر خورد فیزیکی نداشت و عکس العملش سکوت بود.
اما در باره این فراز از سخن تان که گفته اید :
( درضمن اعمال یک مسلمان یا یک شخص حال هرکه باشد نماینده یک امت نیست. ) بارک الله این حرف درست است شیعیان هم هر گز عمل کرد نا درست وظلم بر با فاطمه دختر پیامبر را به حساب دیگر ان نگذاشته بلکه نسبت به خود سبب ومباشر آن ظلم انتقاد دارند .
چه این که این حرف تان که گغته اید : ( ولی اینکه یک نفر به قدرت میرسه خودشو گم میکنه به اهل سنت ربطی ندارد. ) نیز درست است شیعیان هر گز عمل نادرست وظلم دیگران برفاطمه دختر پیامبر را بر عهده برادران اهل سنت نگذاشته اند بلکه این کاری است که خود سبب وعاملان آن باید در قیامت جواب گو باشند .
۶- بر خلاف تصور شما اختلاف از زمان صفویه پدید نیامده بلکه بعد از رحلت پیامبر(ص) دو تفکر در حوزه سیاست اسلامی در برابر یکدیگرقرار گرفت. یکی تفکر خلافت است که در سقیقه بنی ساعده و با در دست گرفتن قدرت سیاسی توسط ابوبکر سر درآورد، و دیگری تفکر شیعی یا تفکر امامت است که با تمسک به حدیث ثقلین و غدیر به امامت امام علی(ع) باور داشتند. این دو تفکر با فراز و نشیبهای گوناگون تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است. بنابراین انشعاب اولیه شیعه و اهل سنت( به نام جماعت) به زمان بعد از رحلت پیامبر بر میگردد.
در تفکری که از سقیفه برخاسته بود در آغاز به آن عنوان تسنن و مکتب اهل سنت داده نشده بود. عنوان اهل سنت و سنی بعدا و از دوره خلافت عثمان به بعد پدید آمد؛ چرا که در شورای شش نفرهای که عمر برای جانشینی انتخاب نموده بود و ریاست آن را به عبد الرحمان بن عوف داده بود در آن جا عبدالرحمان بن عوف نخست به امام علی(ع) رو کرد و گفت میخواهم با تو بیعت کنم با این شرایط که به کتاب خدا، قرآن و سنت پیامبر و به سنت دو خلیفه گذشته یعنی ابو بکر و عمر وفادار باشی. حضرت در پاسخ فرمود: به دو شرط اول و دوم یعنی به قرآن و سنت پیامبر وفادارم و خودم را متعهد میدانم که به آن دو پایبند باشم. اما شرط سوم یعنی سنت ابوبکر و عمر را قبول ندارم؛ بدین جهت عبدالرحمان بن عوف با امام علی(ع) بیعت نکرد. او سپس به عثمان پیشنهاد کرد و عثمان پذیرفت. با این پذیرش سنت ابوبکر و به ویژه سنت عمر در زمره مصادر اسلام شناسی قرار گرفت و کم کم به آنانیکه پذیرای این کار بودند، سنی اطلاق شد؛ بنا بر این اهل سنت و مذهب سنی بدان مناسبت و بعداً پدید آمد. این گروه از این که قرنهای متمادی قدرت سیاسی را در اختیار خویش داشتند، از جهت پیروان و کمیت مقام اول را دارند.خود این گروه اهل سنت به فرقهها و مذاهب گوناگونی منشعب شدند. اینها در طول چند قرن اول عالمان و مفتیان متعددی یافت شد که آنان متاثر از مکتب علمی دو امام باقر و صادق بودند.
توضیح این که: در دوره حکومت امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز نه تنها حکومت در پی تشویق مردم به گسترش علم نبود، بلکه مانع آن بود و تا پایان قرن اول هجری نوشتن تاریخ و روایات ممنوع بود، به همین جهت این دوره را عصر بی خبری نام نهادهاند. از زمان عمر بن عبدالعزیز به بعد وضع دگرگون شد و دو امام باقر و صادق(ع) توانستند، از فضای موجود بهره بگیرند و شاگردان بسیاری تربیت کنند. کم کم برخی از همین شاگردان خودشان کرسی درس برقرار کردند و گاهی هم با تحریک حکومتها در برابر امامان اهل بیت(ع) قرار گرفتند. اینها مرجع دینی مردم شدند. روز به روز بر تعداد این عالمان، نیز بر اختلاف آرای آنان افزوده میشد؛ از تضاد فتوایی این عالمان کار بر حکومت و بر مردم دشوار شد، تا این که در اواخر قرن چهارم خلیفه عباسی، «القادر بالله » به چاره اندیشی رو آورد و دستور داد، پیروان هر یک از مکاتب فقهی اگر بخواهند رسمی شوند باید چهار هزار مثقال طلا به حکومت بدهند، تنها طرفداران چهار مذهب فقهی اهل سنت مبلغ مذکور را پرداخت نمودند و مذهب آنان رسمی شد. این چهار مذهب بدین قرار است:
۱ - مذهب حنفی: گروندگان به این مذهب، از پیروان ابو حنیفه، نعمان بن ثابت(۸۰ - ۱۵۰) هستند.
شاخص فقه حنفی رأی و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دوری میکرد. و قیاس(۱) و استحسان(۲) را در آرای خویش پذیرفت. مذهب فقهی او مبتنی بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف. به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأی» اطلاق میشود. در برابر دیگر فرقهها که آنان را «اهل حدیث» میگویند.
۲ - مذهب مالکی: گروندگان به این مذهب، از پیروان مالک بن انس(۹۰ - ۱۷۹) هستند. مالک فقه خویش را بر اساس روایات نبوی بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قیاس و مصالح مرسله متوسل میشد.
۳ - مذهب شافعی: گروندگان به این مذهب، از پیروان عبداللَّه بن ادریس شافعی(۱۵۰ - ۲۰۴) هستند. وی در فقه نظر خود را با روایات در هم آمیخت و مذهبی تلفیقی از بین دو مذهب حنفی و مالکی به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوی، اجماع و قیاس قرار داد.
۴ - مذهب حنبلی: گروندگان به این مذهب، از پیروان احمد بن حنبل(۱۶۴ - ۲۴۱) هستند. احمد از به کارگیری رأی در فقه احتراز نمود. او تنها به قرآن و حدیث نبوی استدلال میکرد. فقه حنبلی بر قرآن، سنت، فتاوای صحابه، قول صحابه اگر موافق با قرآن و سنت باشد. و همه روایات مرسل و ضعیف استوار شده است.(۴)
بنابراین پیدایش دو مکتب شیعه و سنی به دواختلاف مهم و بنیادین برمیگردد:
۱- اعتقاد به عصمت اهل بیت(ع) و اعتبار سنت آنان در احکام و مسائل دینی، نیز دوازده امام که شیعیان پذیرفتهاند و بر اساس آن برخی از مسائل اصول دینی و بسیاری از احکام و مسائل فروع مذهب امامیه شکل گرفته است.
۲- اعتقاد به عدالت صحابه که همه، یا بسیاری از عالمان اهل سنت آن را پذیرفته اند و بر اساس آن برخی از اصول و بسیاری از فروع دینی آنان شکل گرفته است.
- در باره فراز آخر سخن تان باید اشاره شود : بارک الله سخن درست وپیشنهاد کاملا بجا است باید برادران شیعه وسنی وتمام امت اسلام دست بدست هم داده وفریب دشمنان را نخورند . چه این که همه مواظب باشند که گروه های تکفیری به نام اسلام تیشه به ریشه اسلام نزنند .
پینوشتها:
۱. نهج البلاغه، خطبة ۷۲؛ سیری در نهج البلاغه، ص ۱۸۲.
۲. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۷ - ۱۸، ص ۱۰۷؛ سیری در نهج البلاغه، ص ۱۸۲.
۳. الامامه و السیاسه،ابن قتیبه دینوری،ج۱، ص ۱۵.
۴-ر. ک: مبلغی، ادیان و مذاهب جهان، ج ۳، ص ۱۱۸۵ - ۱۱۹۷.
سلام من سنی هستمو میخوام که
سلام من سنی هستم و میخوام که کمکم کنید شک و سوالات و ابهاماتم رو در مورد مذهبم برطرف کنم. کاری هم که از دستتون بر میاد اشتباه نکنم معرفی کتاب های تاریخی و مذهبیه تا به همه ی سوالام و مشکلاتم رسیدگی کنم. ممنون میشم واقعن برادرونه دستمو بگیری. من حتی پیش خدا شرمندم ک نمازمم نمیخونم به خاطر خیلی از مسائل و بحث و گفتگو ها ...
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
خوب بود سوا لها و ابهاماتی که بدان اشاره نموده اید که دامن گیر تان شده بیان می کردید .
تا متناسب با سوال وابهام پاسخ د یقیق تقدیم می شد .
بدلیل این که برای ما معلوم نیست در ذهن شریف تان چه سوال ها وشبهاتی مطرح است جواب جزی ودقیق نمی توان ارایه داد ولی به طور کلی باید عرض شود :
شما برای دریافت پاسخ سوالهای خود به کتاب های اندیشور بزرگ معاصر جناب دکتر تیجانی تونسی مراجعه نمایید .
در عین حال تاکید می کنیم زمینه مناسبی برای شما است تا به تعمیق و گسترش آگاهی های دینی تان بپردازید و به طور عمیق و دقیق و البته منصفانه و بودن پیش داروی به مطالعه بپردازید که در این زمینه این مرکز می تواند همراه خوبی برای شما باشد؛
در پایان کتاب هایی را در این زمینه معرفی می نماییم :
۱- آن گاه هدایت شدم، دکتر محمد تیجانی تونسی.
۲- اهل سنت واقعی کیست، دکتر تیجانی تونسی.
۳- ترجمه کتاب المراجعات (حق جو وحق شناس)، علامه سید شرف الدین عاملی.
۴- شب های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی.
سلام بر شما حرفاتون واقعا با
سلام بر شما حرفاتون واقعا با منطق و جای فکر داشت خدا همه را هدایت کنه و برادری و هم پارچگی را برای همه انسان ها بیاره
بسیار عالی. ممنونم از پاسخ
بسیار عالی. ممنونم از پاسخ عالی و منطقی شما
فیروز برادر اصلاً در تاریخ
فیروز برادر اصلاً در تاریخ اسلام و انبیای ماضی شیعه وجود نداشته است. شیعه ساختۀ یهودی ها علیه اسلام حقیقی است. به همین دلیل است که شیعه ها خود را مانند یهودی ها برترین مردم دنیا و بندگان برگزیدۀ خدا به شمار میآورند. صحابه را تکفیر میکنند و خود را برائت میدهند. در حالیکه در تمام عالم اسلام بجز جهان شیعه بروید در تاریخ اسلام تمام خلفای راشدین را دوست و برادر یکدیگر می یابید. بین آنها هیچ مشکلی وجود نداشت. بیکدیگر دختر میدادند و میگرفتند، سعی میکردند تا روابط و وحدت شان از هر جهت تقویت یابد. اما امروز چرا شیعه خیلی کینه توزانه بر ضد تمام عالم اسلام عمل میکند. خود ثابت است که اینها به دستور باداران یهودی خود عمل میکنند تا این تفرقه را دامن زده و بازار دشمنان اسلام را گرم نگهدارند. در جهان سنی ها هیچ سنیی امام ابو حنیفه یا امام اعظم یا دیگر امامان را بر پیغمبر ترجیح نمیدهد، و لیکن این شیعه های امامیه هستند که هر فرد اهل بیت را بر پیغمبر ص ترجیح میدهند و در نوشته هایشان بنگر که بعد از آیت به جای قول پیغمبر یا از جعفر صادق (رح) یا از حضرت علی (رض) و یا از فرزندان آنها زیر نام حدیث روایت میکنند و اگر کدام حدیثی از پیامبر در دسترس شان باشد آنرا در اخیر اقوال امامان خود نقل میکنند. یعنی ارجحیت را به امامان میدهند. اینها معتقد هستند که جبرئیل (ع) وحی را اشتباهاً به پیامبر نازل کرده در حالیکه وحی باید به علی نازل شده بود. نزد سنی ها همه خلفای راشدین دارای عین مقام و منزلت هستند. امام حعفر صادق را عطار نیشاپوری در تذکرة الاولیای خود یک عارف خیلی بلند مقام معرفی میکند در حالیکه شیعه ها تا میتوانند خلفای راشدین و ابو حنیفه یا امام اعظم را توهین و تحقیر میکنند. این کینه توزی خود ثابت میکند که اینها مسلمان نیستند بلکه یهودی هایی هستند در قالب مسلمان تا ریشۀ اسلام و مسلمان را از بیخ برکنند. زیرا اگر اینها به دستاتیر قرآن هم عمل کنند باید کینه و دشمنی را با دیگر مسلمانان از دل بکشند چرا آیۀ انما المومنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم را خلاف میکنند؟ چیزیکه عیانست چه حاجت به بیان است. اینها مریض هستند و رهبران شیعه فرزندان مردم عوام را گمراه میکنند و در دل و دماغ شان آتش کینه و دشمنی را مشتعل میسازند. اسلام آئین وحدت است اگر اینها مسلمان هستند پس چرا با دیگر مسلمانان وحدت نمیکنند؟ وقتی که منافقت میکنند پس مسلمان نیستند. منافق هستند و منافق در لباس اسلام خطرناک ترین دشمن اسلام و مسلمانان هست. بقول یک عارف:
ای که نشناسی خفی را از جلی هوشیار باش.... ای گرفتار بوبکر و علی هوشیار باش. ..... دین آمده تا معرفت خدا را انسان کسب کند و او را دوست داشته باشد و با او محبت کند نه با بندگانش. ولی این جنابان شیعه عوض خدا امام ها را پرستش میکنند و نمیدانند که دچار شرک خفی و جلی هستند. نزد یک مسلمان حقیقی خدا جای خود را دارد و بعد از حضرت وی پیامبر گرانمایه اش بهترین عالم هست و بعد از پیامبر علیه سلام اولیا اند که آنها درجات و مقامات شان فرق میکند و ما مسئول نیستیم که به آنها مقام بتراشیم بلکه آن خداوند است که به آنها مقام و منزلت معنوی میدهد. شیعه ها دوازده امام را در جای پیغمیر و حتی در جای خدا نشانده اند و برای بسیاری از آنها مقام خدایی قایل شده اند. آنقدر که از امامان یاد میکنند و توصیف و تعریف شان میکنند، از خدا و پیامبرش یاد نمی کنند. این خود دلیل بر باطل بودن راهیست که ایشان انتخاب نموده اند. والسلام.
سلام
سلام
۱-می فرمایید در بین انبیای قبلی شیعه وجود نداشته است از شما دعوت می کنم آیه ۱۵ سوره قصص را تلاوت کنید تا با شیعه موسی آشنا شوید. یا آیه ۸۳ سوره صافات را مطالعه کنید تا با شیعه نوح آشنا شوید.
۲-شما می فرمایید همه صحابه با هم خوب بودند. در حالی که اگر تاریخ را بخوانید می بینید که بعضی از صحابه به دست صحابه دیگر کشته شده اند! و یا متحمل آزار و اذیت از جانب صحابه دیگر شده اند. حداقل چیزی که می توانید ببینید اینکه چرا طلحه و زبیر؛ علیه حضرت علی (ع) جنگ به راه انداختند؟ چرا عثمان ابوذر را تبعید کرد؟ و ...
۳-ما هرگز معتقد نیستیم که وحی باید به حضرت علی (ع) نازل می شده، هرگز ائمه را بالاتر از پیامبر (ص) نمی دانیم و ... و معلوم نیست چرا شما به خاطر مطالبی با شیعه دشمنی می کنید که شیعه اصلا به آنها اعتقادی ندارد.
۴-رابطه ما با یهودی ها بسیار روشن است. تنها کشوری که به طور جدی علیه اسرائیل اقدام می کند، جمهوری اسلامی ایران است در حالی که بسیاری از کشورهای سنی (رسمی یا غیر رسمی) با اسرائیل همکاری دارند.
حال یک بار دیگر مطالب خودتان را بخوانید و ببینید که این سخنان را باید به چه کسی گفت که:
چرا آیۀ انما المومنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم را خلاف میکنند؟ چیزیکه عیانست چه حاجت به بیان است. اینها مریض هستند فرزندان مردم عوام را گمراه میکنند و در دل و دماغ شان آتش کینه و دشمنی را مشتعل میسازند. اسلام آئین وحدت است اگر اینها مسلمان هستند پس چرا با دیگر مسلمانان وحدت نمیکنند؟ وقتی که منافقت میکنند پس مسلمان نیستند. منافق هستند و منافق در لباس اسلام خطرناک ترین دشمن اسلام و مسلمانان هست.
جناب که خود را معرفی نکردید
جناب که خود را معرفی نکردید باید عرض کنم که شما میفرمائید ما اهل تشیع از قرآن پیروی میکنید چرا قبل ادای نماز پاهای خود را نمیشوئید در حالیکه در قرآن بوضاهت آمده که قبل از نماز دستها و پاهای خود را بشوئید و سر خود را مسح کنید ولی شما پای خود را مسح میکنید آیا این اطاعت از دستور قرآن است ؟
سلام ظاهرا این دروغ آن قدر
سلام ظاهرا این دروغ آن قدر برایتان تکرار شده است که باور کرده اید. قرآن می فرماید (آیه ۶ سوره مائده) :
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ
وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ
همان گونه که روشن است در قسمت اول دستور به شستن داده شده و بعد صورت و دست ها را بیان کرده
و در قسمت دو دستور مسح کردن داده و بعد سر و پاها را گفته است.
اول اينكه كعب يعني پاشنه پا و
اول اينكه كعب يعني پاشنه پا و دوم اينكه مسح كردن حد و مرز نداره در حالي كه شستن مرزي داره وقتي شما پاهاتون رو مسح مي كنيد ميتونيد فقط قسمت جلوي پا رو مسح كنيد يا تا هر جايي كه دوست داريد ولي شستن مرزي داره و قران هم براي شستن پا تا كعب يا همون پاشنه پا مرز قايل شده...
سلام
سلام
در هیچ لغت نامه ای کعب به معنای پاشنه نیامده!!
كعب
كَعْبُ الرّجل: العظم الذي عند ملتقى القدم و الساق. قال: وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ (المفردات في غريب القرآن، ص: ۷۱۲)
الكَعْبُ: كلُّ مَفْصِلٍ للعظام. و كَعْبُ الإِنسان: ما أَشْرَفَ فوق رُسْغِه عند قَدَمِه و قيل: هو العظمُ الناشزُ فوق قدمِه و قيل: هو العظم الناشز عند مُلْتَقَى الساقِ و القَدَم (لسان العرب، ج۱، ص: ۷۱۷)
و وقتی خدا به شما گفته، مسح کنید، شما به چه حقی دستور او را با شستشو عوض می کنید؟
جناب یا سرکار سوال سیتی -
جناب یا سرکار سوال سیتی - نمیگم برو از علمای اهل سنت بپرس میگم برو از علمای اهل تشیعی ک خودت قبولشون داری و البته ب قواعد عربی کاملا آگاهی داره بپرس ک معنی درست این ایه اونی نیس ک شمابرداشت کردین - اگه فقط کمی از قواعد عربی بدونین خیلی راحت میشه فهمید ک حرف ماقبل (کم) در هر سه کلمه : وجوهکم و ایدیکم و ارجولکم ، فتحه گرفته و تنها کلمه ای ک مربوط ب مسح کردن است برءوسکم است ک حرف ماقبل (کم) در آن کسره گرفته - و این در قواعد عربیست و کسی نمتواند آن را رد کند - پس معنی درست آیه مبارکه اینه ک صورت و دستهای خود را تا آرنج بشویید و ارجلکم ک حرف ماقبل کم فتحه گرفته به شستن دستها و صورت برمیگردد و تنها سر باید مسح شود
واقعا چنین اظهار نظری جز با
واقعا چنین اظهار نظری جز با تعصب بسیار شدید ممکن نیست. آیه خیلی واضح و روشن است.
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ
وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن
دو جمله داریم. فعل جمله اول شستن است و مفعول آن صورت و دست.
و بعد فعل تغییر می کند. و سر و پا در جمله دوم قرار می گیرد که دستور به مس آن داده شده است.
لفظ شیعه در قرآن:
لفظ شیعه در قرآن:
وَ اِنّ مِنْ شیعته لابراهیم آیه ۸۳ سوره صافات
به معناى پيرو و دوست پيامبر، چنان كه در داستان موسى آمده:
فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ: قصص ۱۵
و ...
سلام . در این آیه شیعه به
سلام . در این آیه شیعه به معنای اصطلاحی نیست بلکه به معنای لغوی بکار رفته . یعنی اینکه آيه نخست ماجراى ابراهيم را به اين صورت با ماجراى نوح پيوند مىدهد و مىفرمايد:" و از پيروان نوح و ابراهيم بود" (وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ).یعنی او در همان خط توحيد و عدل، در همان مسير تقوا و اخلاص كه سنت نوح بود گام بر مىداشت، كه انبياء همه مبلغان يك مكتب و استادان يك دانشگاهند، و هر كدام برنامه ديگرى را تداوم مىبخشند و تكميل مىكنند. ابراهيم از شيعيان نوح بود، با اينكه فاصله زمانى زيادى آن دو را از هم جدا مىكرد (حدود ۲۶۰۰ سال به گفته بعضى از مفسران)
همون طور که خودت میگی اون
همون طور که خودت میگی اون لفظه نه مکتب شیعه مگه لفظ از زمانی که حرف زدن یاد گرفتیم به زبون نمیاد حالا این چه ربطی به مکتب یا مذهب شیعه داشت؟!!!!!!
مگه خودتون نمیگید بنیان گذار مذهب شیعه امام صادق هست یعنی این مذهب بعد از زمان پیغمبر به وجود امده واصلا اصالت مذهب سنی وسنت پیغمبری رو نداره
سلام.به طور کلی پیدایش شیعه
سلام.به طور کلی پیدایش شیعه از زمان پیامبر اسلام (ص) بوده و انتخاب لقب رئیس مذهب برای امام صادق (ع) به این دلیل بوده که این امام بزرگوار به جهت آزادی عملی که بر اثر درگیری امویان و عباسیان به وجود آمد، توانست در حد وسیعی به توسعه فکری مذهب تشیع بپردازد و این معنا، نفی تلاش دیگر امامان نیست.ضمن این که اصطلاح رئیس مذهب شیعه که اکثراً بر امام صادق (ع) اطلاق می شود، ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در مکتب اهل بیت (ع) (عموما) قابل وصول نیست.
فقد ميتونم بهت بگم خدا راه
فقد ميتونم بهت بگم خدا راه راستو بهت نشون بده فقد كسي كه بهت اين حرفا رو گفته كه شيعه اينجوريه فقد دروغ تحويلت داده
من ب شماپیشنهاد میکنم برای
من ب شماپیشنهاد میکنم برای رسیدن ب حقیقت کتاب شبهای پیشاور از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی را بخونید. این عالم با سفرهای خود و توضیح درست تشیع و پاسخ ب سوالات بسیاری از اهل تسنن تعداد زیادی از آن ها را ب تشیع رسانید و شیعه شدند. در این کتاب در پاسخ ب سوال یکی از اهل تسنن ک گفت: مذهب شیعه مذهبی است سیاسی ک ب دست عبدا...بن سباء ک یهودی بوده ایجاد شده و ایشان پاسخ داده است که : عبدا... بن سباء یهودی منافقی بوده که در اخبار شیعه مذمت بسیاری از او شده و اگر چند روزی در دوستی علی (ع) ظاهر شده چه ربطی به نام شیعه امامیه دارد ؟ اگر دزدی به لباس روحانیت در آید شما باید ب اصل علم و روحانین بدبین شوید؟ حضرت علی او را تا سه روز حبس نمود و امر ب توبه فرمود و چون قبول نکرد لاجرم کشته شد. شیعه در زمان پیامبر(ص) و ب دستور خود ایشان شایع گردید و واضع لفظ شیعه پیامبر بوده کسیکه خدا در قران درمورد ایشان فرموده"هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید و سخن او غیر از وحی نیست". پیغمبر فرمود: یا علی ستقدم علی الله انت و شیعتک راضیین مرضیین و یقدم علیه عدوک غضبانا مقمحین --- > ای علی زود است تو وشیعه تو بر خدا وارد میشوید در حالیکه شما از خدا راضی و او از شما راضی است و دشمنانت بر خدا وارد میشوند در حالیکه دستانشان از پشت بسته است. همچنین در زمان خود پیامبر صحابه خاص ایشان را شیه می خواندند.
توبه کن به خاطر این حرفای
توبه کن به خاطر این حرفای دروغ. من به عنوان یه شیعه به حلالت نمی کنم اول از درستی حرفات مطمئن شو بعد حرف بزن تا مدیون نشی
به شما دوست عزیز و مسلمان
به شما دوست عزیز و مسلمان پیشنهاد می کنم کمی مطالعه کنید . حیف است سخنمان بی مبنا و ناعالمانه باشد . تعصب و لجاجت را کمی کنار بگذاریم و به منابع اصلی بازگردیم . رفتار و کردار مردم هم معیار درستی یا نادرستی یک اندیشه نیست . از اتهام هم پرهیز کنیم .
بسم الله
بسم الله
در جواب برادر عزيزمان بايد عرض شود : اول اينكه هر كاري اصولي دارد و با ان اصول معنا و نتيجه ميگيرد اگر نمازي قرار است خوانده شود بايد با اصولي كه طراح و آورنده و تعيين كننده ان تبيين نموده خوانده شود تا نتيجه و اثر داشته باشد _______ دوم اينكه علي(ع) و ائمه(ع) براي تمام بشريت هستند نه فقط شيعه سوم اينكه ما اهل تشيع نيز با عزاداري كه حرمت انسان زير سوال ببرد و از ديد بيرون و اجتماع بد جلوه يابد مخالفيم و هدف از عزاداري و .... زنده نگهداشتن آن واقعه بزرگ است كه امام حسين(ع) در مواجهه با حق در برابر جان و مال و منفعت و .... حق را برگزيد و بر همگان درس آزادي و از خود گذشتگي به نفع حق و آزادي تمام بشريت داد
ما نيز دست همه عزيزاني را كه هدفشان همبستگي و اتحاد در چارچوب احترام و درك متقابل است را به گرمي ميفشاريم
والسلام .
آفرین
آفرین
بخدا دشمن فقط جنگ بین ما رو می خواد با بد گفتن به هم بر سر مسایل جزیی دشمن و شاد نکنیم
ساده بگم در اصل تفاوتی نیست کاش بیشتر با هم بودیم تا بفهمیم دوستی و مهربانی بینمون چقدر خوبه مخصوصا ما ایرانی ها
ایول به این نگاه دور اندیشت
ایول به این نگاه دور اندیشت خوشم اومد عمیق فکر میکنی و سطحی نگر نیستی خدا خیرت بده
باسلام.
باسلام.
برادرمحترمی ک ب دست بستن اهل سنت معترض هستی.چرایه نگاهی ب کتابهای اهل سنت نمیندازی.
من ۲۱سال عمرازخداوندگرفتم و اینقدمطالعه داشتم ک واس هرحرفی چنتاجواب دارم.زمانی ک هم سنای من توکوچه بازی میکردن من مشغول مطالعه کتابهای مذهبی بودم.باخیلی ازبرادران اهل تشیع مناظره کردم.ولی خدامیدونه دیگ خسته شدم.
بسه دیگ...چی میخایین ازجون همدیگه...فقط بلدین بهم توهین کنین وچنتاچرتوپرت ب مردم بگین واختلاف بندازین.
نصیحتی ب شمامیکنم ب اصحاب گرانقدرپیامبرتوهین نکنین.چون خودتون بدمیبینین.خداوندازاونهادرقران اعلان رضایت کرده پس نارضایتی شمامهم نیست.
اهل تحقیق باشین/مسائل را بفهمین/ جوش نکنید/جون آمدهوش رامیبرد/
شیعه نباشید/سنی نباشید/مسلمان باشید
قران علم جاودانه هست/قران برای ماکافی است/نیازی ب اصول کافی وصحیح بخاری نیست
سلام
سلام
بالاخره چه کنیم؟ کتابتان را بخوانیم یا رها کنیم؟ شما اول نوشته اید: چرایه نگاهی ب کتابهای اهل سنت نمیندازی. و آخر نوشته اید: نیازی ب اصول کافی وصحیح بخاری نیست!
همه مناظراتتان همین گونه بوده است؟ و همه چیز را همین گونه تحقیق می کنید؟
راجع به صحابه ای که خدا آن ها را منافق معرفی کرده و ... چه کنیم؟
سلام برادر
سلام برادر
بحث و بیان عقاید مشکلی نداره
جدل و لجبازی نکنیم
آفرین و احسنت
آفرین و احسنت
من به عنوان یک شیعه به تمام اصحاب و زنان و خلفای اربعه احترام قائلم و معتقدم کارنامه انسان ها را خدا صادر خواهد کرد و کسی نمیتواند ادعا کند شیعه از سنی بهتر است و یا سنی از شیعه . مهم این است مسلمان معتقدی باشیم و یکدیگر را دوست بداریم. ما که از یک ثانیه بعد اطلاع نداریم ، چطور می توانیم ادعا کنیم که ۱۴۰۰ سال پیش چه کسی از دیگری بهتر بود؟ غفلت تا کی؟
پاسخ :
باسلام وتشکر
احترام به صحابه وهمسران پیامبر را همه قایل اند وجناب تان در این مسله تنها نخواهی بود .
عایشه و دیگر همسران رسول خدا که به بیان قرآن "مادران مؤمنان" معرفی شده اند، واجب الاحترامند . همه مسلمانان موظف اند در زمان حیات و بعد از مرگ آنان، حرمت شان را حفظ کنند، ولی این بدان معنا نیست که در تاریخ دخل و تصرف بیجا کنیم . اگر مرتکب خلافی شده اند، آن را کتمان کنیم و آنان را تقدسی بالاتر از آنچه داشته اند، ببخشیم .
قرآن که همسران پیامبر را "مادران مؤمنان" معرفی می کند و آنان را واجب الاحترام می شمارد،
اما در باره برتری شیعه بر سایر فرقه های وبهشتی بودن آنها باید گفت :
غیر شیعیان اگر دسترسی به پیدا کردن راه حقّ داشته ولی کوتاهی کرده اند، به آنان جاهل مقصّر میگویند. در این صورت اعمالشان قبول نیست و در روز قیامت معذّب خواهند بود. روایاتی که در زمینة عدم پذیرش اعمال اینان وارد شده، ناظر به این گونه افراد است. از رسول خدا(ص) آمده است: «ای علی! اگر بنده ای به اندازة عمر نوح بندگی خدا نماید و به اندازةکوه احد طلا در راه خدا انفاق نماید و عمرش طولانی شود تا هزار حج پیاده به جا آورد، سپس بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، اگر ولایت تو را نداشته باشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد».(۱) این افراد کسانی هستند که علی رغم آگاهی از مقام امامت و ولایت، آن را انکار کرده اند
اما آن دسته از غیر شیعیانی که در زمره فرقههای دیگر اسلامی اند و جاهل قاصرند. یعنی شرایط برای فهم دین حق و مقام ولایت برای آنها فراهم نبود ؛ نه بغض و کینه ای نسبت به اهل بیت دارند و نه استدلالی بر رد حقانیت آن ها، بلکه صرفاً به دلیل موروثی خود را در این حوزه اعتقادی میبینند، نمیتوانیم درباره آنها قضاوت کنیم که به دلیل شیعه نبودن جهنمی خواهند شد و چه بسا به جهت کارهای نیک دارای پاداش باشند و امید عفو و رحمت الهی در مورد آنان میرود. اما در هر حال آنها به جهت عقیده نداشتن به مقام امامت و ولایت ائمه از الطاف بسیاری محروم میمانند و در اعمال و رفتارها نیز دچار کمبود و نقصان هستند. آنان به مراتب بالای کمال که در سایه ولایت دست یافتنی است ،نرسیده اند.
استاد مطهری میگوید: اگر کسی در روایاتی که از امامان بزرگوار(ع)رسیده ( بیش تر آنها در اصول کافی گرد آمده است) دقّت کند، مییابد که ائمه (ع)تکیه شان بر این مطلب بود که هر چه بر سر انسان میآید، به دلیل این است که حق براو عرضه میشود، ولی او در مقابل حق تعصب و عناد میورزد و یا لا اقل در وضعی است که میبایست تحقیق و جست و جوکند، اما تحقیق نمیکند. اما افرادی که ذاتاً و یا به خاطر قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در وضعی به سر میبرند که مصداق منکر و یا مقصّر به شمار نمیروند، در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفان به شمارمی روند.
از روایات نیز استفاده میشود که ائمه اطهار(ع)بسیاری از مردم را از این طبقه میدانند.(۲)
مرحوم علامه طباطبایی، مفسر قرآن میگوید: خداوند جهل به امر دین و ممنوعیت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمیشود، امّا مستضعفان که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند،استثنا شده اند. همان طور که ممکن است منشأ استضعاف عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است به این دلیل باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد.(۳)
در مورد شیعه نیز لازم است بدانیم که : آن چه که به شیعه هویت شیعه بودن میبخشد یدک کشیدن نام شیعه با باطنی بی محتوا و میان تهی نیست. بلکه هویت شیعه را پای بندی عملی به آموزههای اسلام و پیروی از سنت پیامبر و پیشوایان معصوم تشکیل میدهد .
به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که به صرف ادعای همراهی با اهل بیت بدون این که سیره آنها در عرصه زندگی سایه افکن شود، برای نجات از جهنم کافی باشد. زیرا در برخی از روایات وارد شده که خداوند بهشت را برای افراد مطیع خلق کرده، هرچند عبد حبشی باشد و جهنم را برای افراد گنه کار آفریده است، هرچند از افراد بنی هاشم باشد.(۴)
آری اگر افرادی عشق به اهل بیت داشته و از صمیم دل به آنان معتقد باشند، اما در پیمودن راه ائمه کاستی هایی
داشته باشند با توجه به روایات فراوان بالاخره به بهشت میروند؛ زیرا در هرحال عشق و محبت به اهل بیت عشق به خوبیها و صفات شایسته و ارزنده انسانی است، مشروط بر این که کاستیها به گونه ای نباشد که همه تار و پود عشق و محبت را بسوزاند و خاکستر کند. به گونه ای که دیگر احساسی نسبت به اهل بیت در دل او باقی نماند.
پینوشتها:
۱. لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ج۱، ص ۱۳۰
۲. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص ۳۹۸
۳. المیزان، ج ۵ ص ۵۱ به نقل از مرتضی مطهری، عدل الهی، ص ۳۹۴ با تلخیص
۴. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۸۲.
احسنت به شما
احسنت به شما
و شما هم به اهل بیت محترم
و شما هم به اهل بیت محترم پیامبر توهین نکنید
اهل بیت را از خود میدانید و
اهل بیت را از خود میدانید و بعد میگید که عزاداری براشون مخالف اسلامه عزیزم مگر شهادت امام مظلوم ما کم فاجه ای بود برای اسلام که کم بگیریمش من هم با عزاداری های افراطی مخالفم و این افراد افرتطی رو جاهل میدونم ولی در مورد شما نمیدونم چی بگم . ما راه شهادت را از امامان حسین اموخته ایم .در همین عزاداری هاست که بسیاری از ما متحول شده اند . امامان عزیز ما از امام سجاد تا امام دوازدهم بر امام حسین(ع) میگریند و ما پیرو آنها هستیم در کتب معتبر ما چه احادیث معتبری که در مورد فضیلت عزای امام حسین وارد شده.به خدا قسم که سنی هایی بودن که با شرکت در همین مراسم ها آقا حاجت رواشون کرده.از چی میترسید از چمعیت میلیونی شیعه عاشق در روز عاشورا ولی اشتباه میکنید چرا که شیعه ها انقدر مرد هستند که سنی ها رو برادر میدونن و حتی از جان خود هم براشون میگذرن مثل وضعیت الان عراق که گردان های شیعه بارها سنی ها رو از دست داعش نجات دادن.یا علی
سلام.
سلام.
ببین برادر من تقلید در اسلام برای انتخاب دین ووو مذهب حرام است.شمایی که اهل سنت هستید برید کمی تحقیق کنید ببینید که سخنی که از خود پیامبر شنیده شده صحت داره یا اونی که با چندتا واسطه گفته میشه؟من دلایل زیادی برای اینکه شیعه هستم دارم چون کلی تحقیق کردم و دلیل دارم .
از شما هم میخوام بدون جانبداری از مذهب خودتون ویا شیعه برید تحقیق کنید اونوقت به حرف من میرسید که چرا شیعه هستم.
درضمن من شیعه وهمسرم اهل سنت است وباهم هیچ مشکلی نداریم.
با سلام
با سلام
وحدت زمانی اتفاق می افتد که تمام مسلمانان مطابق قرآن و سنت پیامبر و عقل و اجماع عمل کنند اگر فرقه ای در صدد طغیان باشد و احادیث ساختگی را بر قرآن و سنت پیامبر ترجیح دهد در اینصورت اتحاد با آن فرقه معنایی ندارد
در رد فرقه ضاله شیعه همین بس که آنان علی(رضی ا..) و فرزندان وی را برتر از انبیا می دانند برای اثبات این عقیده پنهان اجمالا چنین می گویم که: در بسیاری از کتب شیعه و بخصوص کتب عقاید برای تشریح مقام امامت این آیه قرآنی را می آورند که«انی جائلک للناس اماما» در واقع این آیه ای است که در شان حضرت ابراهیم (ع)نازل شده است که خداوند وی را که صاحب مقام رسالت بود در زمان پیری به مقام امامت رسانید و شیعیان عقیده دارند که این همان مقامی است که ائمه صاحب آن هستند
برای توضیح بیشتر می گویم که چرا علی محمد باب شیرازی نمی تواند پیامبر باشد؟زیرا در قرآن حضرت محمد(ص) خاتم النبیین معرفی شده است حالا بهاییان میگویند که باب شیرازی نه یک نبی بلکه یک رسول بوده است و قرآن پیامبر اسلام را خاتم النبیین معرفی می کند و نه خاتم المرسلین.
حالا به نظر شما جواب چیست؟ جواب اول:پیامبر اسلام خود یک رسول بود و خاتم النبیین به یک رسول اطلاق شده است و خاتم النبیین یک رسول را نیز شامل می شود
جواب دوم:یک رسول زمانی می تواند به مقام رسالت برسد که خود ابتدا صاحب مقام نبوت باشد یعنی هر رسولی صاحب مقام نبوت است و کلمه خاتم النبیین نشان دهنده این است که کسی پس از پیامبر به مقام نبوت نمی رسد و چطور باب شیرازی یک رسول بود درحالیکه صاحب مقام نبوت نبود
اما صد رحمت به بهائیان گویا شیعیان در اثبات این هستند که پس از پیامبر ۱۲ نفر صاحب مقام امامتی بودند که به حضرت ابراهیم(ع) داده شد
اولا مقام امامت حضرت ابرهیم بالاتر از مقام رسالت وی هست زیرا خداوند در پایان عمر در حالیکه ابراهیم صاحب مقام رسالت بود او را به مقام امامت رسانید حال یعنی طبق عقیده شیعیان ائمه صاحب مقام نبوت و رسالت و امامت ابراهیم خلیل هستند و آنان کافر به آیه قرآنی هستند که پیامبر اسلام را خاتم النبیین معرفی می کند و هرکس به چیزی کافر شود که جزء دین است گویا به کل دین اسلام کافر شده است و این اجمالی از تفکرات شیعه است برای مطاله بیشتر به مقدمه کتاب خاندان وحی مراجعه کنید که مفصل مقام نبوت ائمه را اثبات می کند و میگوید پیامبر اسلام صاحب علم غیب است و این به خاطر روح القدسی است که در وجود پیامبر است و پس از پیامبر این روح القدس به ائمه یکی پس از دیگری منتقل می شود و بدین ترتیب ائمه صاحب مقام نبوت می شوند.
محض اطلاع شیعیان از خدا بی خبر عرض شود:مقام امامت حضرت ابراهیم مقامی است که تمام امت های پس از وی تابع او خواهند بود حتی مشرکان مکه هم به آن حضرت احترام قائل بودند و از او به نیکی یاد می کردند و در قران به کرار خداوند به مومنین دستور می دهد که تابع آیین آن حضرت باشند و حتی پیامبر اکرم و بزرگان پس از وی نیز تابع آیین آن حضرت بودند و ما نیز موظف به پیروی از آن هستیم و این مقام امامتی است که به حضرت ابراهیم خلیل داده شده است
چطور ائمه مقام وی را دارا هستند درحالیکه خود تابع آیین او طبق دستور قرآن هستند
و شیعیان می گویند هرکس به ولایت علی کافر شود از دین خارج است
تو رو به خدا قسم ایمان به علی چه معنایی دارد در حالی که وی تابع دین نبینا محمد(ص) بوده است
آیا علی جزء دین است که کفر به وی کفر دین باشد؟در حالیکه به ولله قسم آن حضرت تابع دین نبی بوده است
از همه اینها بگذریم به نظر شما چرا دین اسلام نازل شد؟پیام قرآن چیست؟
همه و همه یک پیام واحد دارد و آن توحید است
در واقع دین اسلام ظهور نکرد تا علی - ابوبکر-عمر-عثمان و... را به ما معرفی کند بلکه هدف از خلقت انسان پرستش خداست «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»/نازعات
حالا زیارت قبور-توسل-حاجت خواستن از غیر الله-صدا زدن غیر خدا و... همه و همه کفر محض است در حالیکه این قوم متعصب هیچ وقت قبول نمیکنند
به یاد بیاورید زمانی که چشمان یعقوب نبی در فراق یوسف کور شد و فرشته الهی نازل شد و یعقوب را از این عمل نهی کرد و فرمود خدا برتر از خلق وی است و فرمود ابراهیم خلیل زمانی به خدا رسید که از پاره تنش اسماعیل نبی گذشت و حاضر به سربریدن او شد پس از آن یعقوب نبی فرمود از پسرم یوسف گذشتم
حال شما به خدا نمی رسید مگر زمانی که از خلق وی بگذرید و دین را خالص برای خدا کنید
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
لعنت الله علی کل الکافرین والمشرکین
سلام
سلام
در کنار نقدهای سستی که بیان کردید، نکته اساسی این است که شما هنوز عقیده شیعه را نمی شناسید.
برتری مقام امامت بر نبوت، اصلی از اصول تشیع نیست علاوه بر آنکه شما هم نمی توانید با یک قیاس مع الفارق این اندیشه را رد کنید.
و اگر شما سخن از وحدت می گویید، بهتر است دست از مشرک خواندن مسلمانان بردارید، نه اینکه عقایدی چون توسل که مورد اعتقاد همه مسلمانان (جز حزب وهابیت) است را دست مایه مشرک خواندن شیعه قرار دهید و راه را برای گروههای انتحاری و مسلمان کش باز کنید.
امیدوارم بفهمید که با این اندیشه ها، در ریخته شدن خون تمام مسلمانان بی گناه شریک هستید که با این اندیشه ها، امروز مسلمان کشی راه انداخته اند.
سلام
سلام
دوست عزیز من عرض نکردم که برتر دانستن امامان نسبت به انبیا از اصول شیعیان است بلکه این جزوی از عقاید شماست گویا این شما هستید که از عقیده علمای خود بی اطلاع هستید از طرفی من تنها یک شبهه مطرح نکردم بلکه واقعیت اسلام را بیان کردم حال شما یا اسلام را رها کنید یا اسلام را به معنای واقعی آن بپذیرید و اگر نقدهای من سست بود لطفا می کردید پاسخ آن را می دادید تا همه به سست بودن این نقدها پی می بردن
اصلا شما پاسخی دارید؟
چطور شخصی صاحب امامت حضرت ابراهیم خلیل است در صورتیکه مقام نبوت و رسالت را ندارد؟اصلا نیازی به این نیست شما نبوت ائمه را اثبات می کنید که در کتاب خاندان وحی به این مسئله پرداخته شده است خب وقتی کسی در پی اثبات نبوت ائمه باشد یعنی او کافر به آیات قران است.
باسلام
باسلام
گرچه سوال بسیار اضطراب دارد و معلوم نیست که بحث قبلی این پرسشگر با چه کسی وبر سر چه موضوعی بوده ؟ وچه جوابی دریافت نموده است ؟
ولی به طور جامع وهمه جانبه وتحلیلی اگر به این پر داخته شود باید به چند نکته با دقت توجه گردد :
قبل از همه در مورد مقام و مرتبه امامان و مقایسه آن با جایگاه انبیا باید به این مطلب عنایت شود :
این گونه امور از زمره امور اعتقادی هستند که دلایل عقلی برای اثبات یا رد آنها چندان وجود ندارد ، و کارایی بیشتر در این خصوص در حوزه دلایل نقلی وآیات و روایات است که رسیدن به پاسخ قطعی در خصوص این سوالات نیز کار آسانی نیست . نیاز به تحقیقات کامل و جامعی دارد ؛ طبق برخی آیات و روایات، مقام ائمه از مقام برخی پیامبران گذشته ، بالاتر و برتر است. به عنوان مثال این امور می تواند چنین ادعایی را ثابت نماید :
۱- به طوری که از اشارات موجود در آیات و روایات به دست میآید، کسانی که از طرف خدا مأموریت داشتند، دارای مقاماتی بودند:
- مقام نبوّت؛ یعنی دریافت وحی از خداوند. نبی کسی است که وحی بر او نازل میشود . چنانچه کسی از او بخواهد وحی را در اختیار او بگذارد، این کار را میکند.
- مقام رسالت؛ یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن.
رسول کسی است که موظف است در حوزه مأموریت خود به تلاش و کوشش برخیزد. از هر وسیله ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده کند. برای انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.
- مقام امامت؛ یعنی رهبری و پیشوایی خلق. امام کسی است که با تشکیل حکومت الهی و به دست آوردن قدرتهای لازم سعی میکند احکام خدا را به مردم تعلیم داده و آنها را اجرا و پیاده نماید. اگر نتواند رسمأً تشکیل حکومت دهد، تا آن جا که در توان دارد، در اجرای احکام میکوشد. وظیفه امام اجرای دستور الهی است، در حالی که وظیفهء رسول ابلاغ این دستورها میباشد.
عده بسیاری از مفسران و دانشمندان اسلامی به خصوص عالمان شیعه بر اساس آیه ۱۲۴ سوره بقره و داستان حضرت ابراهیم « إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً» به برتر بودن مقام امامت از مقام نبوت حکم کرده اند. از آن جمله: علامه طباطبایی، شیخ طوسی، طبرسی و دیگران. زیرا از نظر اینها به لحاظ تاریخی، مقام امامت آن وقت به حضرت ابراهیم اعطا گردید که ایشان در آن زمان مقام نبوت را داشتند.
این مطلب به ویژه با توجه به لحن آیه که امامت را مبتنی بر امتحانات و آزمایش سخت در دوران نبوت حضرت ابراهیم مبتنی کرده است، فهمیده میشود.
آیه در مقام اعطای نشان و درجه عالیتری است که با درجات پیشین تفاوت ماهوی و حقیقی را داراست. اگر جز این باشد، لغویت در حکم تازه لازم میآید. بنابراین مقام امامت مقامی است که در رتبه بالاتری از مقام نبوت قرار گرفته است.
برخی از پیامبران مانند پیامبر اسلام (ص) هر سه مقام را دارا بودند.
بنابراین امامت، مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی، جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است. امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربّی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است. امام از یک سو با نیروی معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری میکند، و با قدرت علمی، افراد نادان را تعلیم میدهد و با نیروی حکومت یا قدرتهای اجرایی دیگر، اصول عدالت را اجرا مینماید.
امام صادق (ع) فرمود:
«خداوند ابراهیم را بنده خاص خود قرار داد، پیش از آن که پیامبرش قرار دهد. خداوند او را به عنوان نبی انتخاب کرد، پیش از آن که او را رسول خود سازد. او را رسول خود انتخاب کرد، پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند. او را خلیل خود قرار داد، پیش از آن که او را امام قرار دهد. هنگامی که همه این مقامات را جمع کرد فرمود: تو را امام مردم قرار دادم.
این مقام به قدری در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض نمود: خداوندا ،از دودمان من نیز امامانی انتخاب کن، فرمود: پیمان من به ستمکاران آنها نمیرسد.. . یعنی شخص سفیه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد بود. (۱)
از این رو می توان گفت مقام ائمه از انبیا لااقل از انبیا غیر امام بالاتر بوده است .در مورد برتری مقام آنان بر پیامبران اولوالعزم که دارای مقام امامت نیز بوده ، نمی توان نظر قطعی داد ، اگر چه در مورد برتری مقام حضرت علی (ع) بر آنان ، روایاتی وارد شده است ، اما در این مورد نظر قطعی دادن نیاز مند دقت وبرسی مضاعف است که باید در جای خود مطرح گردد .
۲- ائمه و انبیا دارای مقام عصمت اند. عصمت مراتب دارد. کاملترین مرتبه عصمت که از آن به عصمت مطلقه یاد می شود ،از آن ختمی مرتبت و اهل بیت (ع) است. از این دو مقام ختمی مرتبت و اهل بیت (ع)نه تنها از هرگونه لغزش علمی و عملی مصون و معصوم اند، بلکه مرتکب ترک اولی و انجام کار مکروه نیز نمی شوند . در این باره در کتاب سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی به تفصیل بحث شده (۲) بنابراین یکی از دلایل برتری ائمه (ع) برانبیای پیشین برتری در مراتب عصمت است.
و به طور کلی دربارة برتری اهل بیت(ع) بر انبیای پیشین روایات بسیاری نقل شده از جمله این روایت از پیامبر(ص) نقل شده :
«اَلاَ اُحدّثکم عن أقوام لیسوا بأنبیاء ولا شهداء یغبطهم یوم القیامة الاُنبیاء والشهداء بمنازلهم؛(۳) آیا دوست دارید از کسانی که مقام پیامبری و شهید ندارد اما پیامبران و شهیدان به مقام و منزلت آنان در روز قیامت غبطه میخورند، خبر دهم!».
رسول خدا(ص) به امیر مؤمنان فرمود:
«إنّ الله تعالى فضّل أنبیائه على الملائکة المقرّبین وفضّلنی على جمیع النبیّین والمرسلین، والفضل بعدی لک یا علی وللأئمّة من بعدک؛(۴) خداوند انبیا را بر فرشتگان برتری داده و من بر همة انبیا فضیلت دارم. بعد از من فضیلت و برتری از آن تو و ائمه بعد از توست».
از این حدیث معلوم میشود که نه تنها که نه تنها امیر مؤمنان(ع) بلکه سایر ائمه نیز بر انبیای پشیین برتری دارند.
چه اینکه امام صادق فرمود:
«إنّ الله خلق اُولی العزم من الرسل و فضّلهم بالعلم وأورثنا علهم وفضّلنا علیهم وعلّم رسول الله ما لم یعلموا وعلّمنا علم رسول الله وعلمهم؛(۵) خداوند انبیای الوالعزم را آفرید و آنها را به وسیلة علم فضیلت داد و ما را وارث علم آنها نمود و بر آنها برتری داد، زیرا خداوند به خاتم انبیا علمی آموخت که انبیای پیشین از آن بینصیب بودند و ما علم آنها و علم رسول خدا را آموختهایم».
در روایت دیگر آمده:
«ما من نبیّ ولا رسول أُرسل إلاّ بولایتنا و تفضّلنا على مَن سوانا؛(۶) هیچ نبیّ خبر نیاورد و هیچ فرستادهای نیامد مگر این که از ولایت و فضیلت ما خبر داد».
در خصوص فضیلت علی(ع) بر همه از جمله انبیای پیشین روایت بسیار است، از جمله رسول خدا (ص) فرمود:
«ما أظلّت الخضراء بعدی، أفضل من علیّ؛(۷) زیر آسمان سبز بعد از من از علی برتر وجود ندارد».
اما در خصوص فضیلت حضرت زهرا(س) این حدیث بسیار زیبا و گویا است که امام حسن عسکری(ع) فرمود:
«نحن حجج الله وجدتنا فاطمه حجة الله علینا». (۸) ما حجت های الهی هستیم و جده ما فاطمه، حجت الهی بر ما است.
از این حدیث فضیلت حضرت فاطمه زهرا بر انبیای پیشین به آسانی قابل اثبات است.
شهید مطهری سخن شنیدنی در این باره دارد: هیچ مردی جز پیامبر و علی(ع) به پایة حضرت زهرا نمیرسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امام هستند و پیامبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. (۹)
در باره این که چگونه ائمه ع علی رغم نداشتن مقام نبوت بر انبیا پیشین بر تری دارد ؟
باید ماکداٌ گفت براساس آیه « اذابتلا ابراهیم ربّه بکلمات فاتمهّن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی،قال لاینال عهدی الظالمین . که قبلا نیز اشاره شد چون حضرت ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید خداوند فرمود: تو را پیشوای مردم قراردادم» معلوم میشود که مقام امامت برتر از مقام نبوت است ،چون این سخن الهی نخستین وحی الهی به ابراهیم نبوده، بلکه پیش از آن نیز وی مورد خطاب وحی قرار داشته و به مقام پیامبری رسیده بود.خداوند بعد ازآزمونهای متعدد بالاخره او را به مقام امامت رسانید. پس مقام امامت برتر از مقام نبوت است (۱۰)
بنابراین ائمه بدلایل گوناگون برانبیاء پیشین فضیلت دارند گرچه از مقام ختمی مرتبت پائین تراند ولی از انبیاء پیشین برتراند.
پینوشتها:
۱. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۴۴۰.
۲. موسسه نشرآثار امام، ۱۳۸۷ ش.
۳. مشکاة الانوار، شیخ مفید، ص ۱۳۶.
۴. عیون اخبار الرضا(ع)، ص ۲۳۷، ح ۲۲.
۵. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص ۴۰۶، نشر علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۸۱، نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت ۱۴۰۳ق.
۷. موسوعه الامام علی(ع)، ج ۸، ص ۱۱۵، نشر دار الحدیث، قم ۱۴۲۱ق.
۸. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۲۲۵، نشر فرهنگ اسلامی، بیتا بیجا.
۹. مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۳۳.
۱۰ .آموزش کلام اسلامی ،ج ۲ ،ص ۱۴۶ ،نشرطه ۱۳۸۳.
موفق باشید.
سلام
سلام
اول تشکر از همگی
دوم خواهش میکنم به هیچ وجه توهین چون جسارت نکنید چون بر خلاف نص قران کریم است.
سوم. مستند حرف بزنیم
شیعه بهایی و بابیت قبول نداره
مستند و مستند
چهارم. از برادران اهل سنت یه سوال دارم,
آیا پیامبر را به عنوان بهترین انسان و کاملترین قبول دارند؟؟؟؟
دوست عزیز تمامی جوابهای شما
دوست عزیز تمامی جوابهای شما در کتاب شبهای پیشاور با دلیل و منطق و بر طبق کتابهای علمای شما داده شده است. اگر یک عده ای در یک مذهبی خلاف عقیده تمام مجتهدین آن مذهب کاری را انجام دهند دلیل نمیشود که به همه شیعیان نسبت دهید. قمه زدن و آسیب رسانندن طبق نظر تمامی مجتهدین حرام است و جوابشان را باید خود افرادی که این کار را میکنند بدهند. در ضمن اگر فرد یا گروهی حق کسی را ضایع نمایند حتی اگر تمام کارهای خیر دنیا را اجام دهند باز هم به دلیل اینکه حق ضایع شده ممکن است مورد لعن و نفرین خدا واقع شوند. و هیچ کدام از اعمالشان قبول نشود. در هر صورت بهتر است بدون غرض کتاب شبهای پیشاور را مطالعه نمایید تا جواب سوالهایتان را بگیرید. در انتها فقط با این جمله شما موافقم "- بهتر است که شیعه و سنی دست به دست هم دهند در جهت گسترش اسلام کوشش کنند و کشور های اسلامی تحت سلطه یهود و نصار را نجات دهند."
راست می گویید؛ مشکل آنجاست که
راست می گویید؛ مشکل آنجاست که اهل سنت منکر هیچ یک از صحابی نیست. انگار همۀ صحابی از بهشت هستند!
هیچ عقل سلیمی همۀ مردم یک زمان را صالح نمی داند. برخی از این آقایان صحابی در زمان حیات پیامبر با اسامه چه کردند؟ آیا پیامبر در باره بعضی از صحابه اش نفرمود که آنقد گناه می کرد که من صدای شنیدن استخوان هایش را در داخل قبر شنیدم؟
بیخود هم توجیه نکنید. در هیچ یک از کتب معتبر شما شرط عدالت برای صحابی نیامده و می گویید هرکسی که در زمان پیامبر بوده حرفش صحیح است!!!!!!!!!!!
در ضمن کشورهای افغانستان و تاجیکستان و لیبی که اهل سنت اکثریتند، خیلی پیشرفته اند؟ آنها که خودشان را نمی کشند پس باید خیلی قوی باشند!
و اینکه گفتید زنجیر زدن و اینها ، بله راست می گویید و اکثر علمای شیعه آن را تأیید می کنند ولی یک جریانات خاصی انگار .../
و نکته اخر اینکه جای این بحث ها در حوزه های علمیه شیعه و سنی هست نه سایت ها و کوچه و بازار. بیاییم زندگیمان را بکنیم و سراغ دعوا نرویم.
زمانی که بیت المقدس قبله
زمانی که بیت المقدس قبله مسلمانان بودپیامبر و چند نفر از یارانش رو به بیت المقدس نماز میخواندن که از طرف خدا وحی بر پیامبر امد که مسیر قبله را به خانه کعبه تغییر دهد پیامبر ضمن خواندن نماز مسیر نماز خواندش رابه سوی کعبه تغییر داد که همراه او ده نفر از یارانش به سوی کعبه برای ادامه نماز تغییر جهت دادن بر پیامبر وحی امد ان ده نفری که با او تغییر مسیر دادن وعده بهشت ابدی دادکه ان افراد خلفای راشدین از جمله طلحه وزبیر بودن .هر چند در کتابای شیعه تعبیر های دروغین در مورد این افراد در طول تاریخ در مورد ایشان نوشته شده است ولی در هر صورت خدا بخاطر دروغ های تاریخ انها را از بهشت نمی راند و خدا خودش خوب میداند.و اگر انقد در مورد این افراد شیعه ها بد گویی کنند ضررش به چشم خودشون خواهد رفت.
وسلام
چقدر خوب بود سند و مدرک این
چقدر خوب بود سند و مدرک این دروغ شاخدارتان را هم معرفی می کردید.
برای پی بردن به جعلی و دروغ بودن این مطلب،به لینک زیر مراجعه کنید: http://www.soalcity.ir/node/2442
سلام.انهایی که قمه زنی میکنند
سلام.انهایی که قمه زنی میکنند از شیعیان لندنین به دروغ شیعه اند خدا انها را هدایت کند که باعث زیر سوال رفتن شیعه میشوند اما عذاداری. باید بگم دوست عزیز تو خود کتابهای شما از جمله صحیح بخاری نوشته که خود حضرت محمد صلوات الله علیه بر کسانی عذاداری کرده اند از جمله ابراهیم فرزندش خانم عایشه و حضرت علی و خانم خدیجه و حتی قاریان قرانی که فوت کردند یک ماه حضرت عذای عمومی اعلام کردند شما چطور میگویید ما بر نوه رسول خدا که انطور مظلومانه شهیدش کردند و خانواده اش را انطور مظلومانه به اسارت بردند عذاداری نکنیم هیهات هیهات . اگر امام حسین حق نبود تا الان مطمءن باش گم میشد با این همه هجومی که دشمن میکند شما رهبر کدام فرقه را سراغ دارید که بعد از ۱۴۰۰سال ان هم با هجوم دشمنان برای ازبین بردنش هنوز برجا مانده و روز به روز شورش بیشتر میشود هیهات.
برادر اهل تسنن اگه سه خليفه
برادر اهل تسنن اگه سه خليفه اول حكومتي رو كه خدا در روز غدير خم به حضرت علي داده بود رو در مدتي كه سه خليفه حكومت كردند(۲۵سال) و ۵ سال حكومت حضرت علي عليه السلام جمعا ميشد سي سال در اين سي سال حضرت علي با تدبير وعلمي كه از پيامبر دريافت كرده بودند و باتوجه به رشادتهاي بي نظير ايشان در تمامي جنگهاي پيامبر ميتوانستد در مدت سي سال كل جهان را مسلمان واقعي كنند بدون هيچ اختلافي (خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج) خليفه اول و دوم بد شروع كردند كه الان اختلاف بين شيعه و سني موج ميزنه ...
اسلام یک مسیر هست نه دو مسیر.
اسلام یک مسیر هست نه دو مسیر... پس چگونه این دو مسیر دست در دست هم دهند که اسلام را گسترش دهند؟؟؟؟
در ضمن شما که حرف از منطق میزنید بگویید چگونه ممکن است یک انسان بعد از اینکه سرش از تنش جدا میشود و بالای نیزه میرود باز هم سخن میگوید که هیچ بلکه قرآن بخواند؟؟؟؟
و یا اینکه بعد آن واقعه از زیر هر سنگی خون جاری شود؟
ویا اینکه قطره ای از آن خون بر روی ران پای ابن زیاد میچکد و باعث میشود که ران پای او سوراخ شود ؟
و بسیاری از وقایع دیگر که مفصل است
آیا اینها با منطق جور درمی آید؟
نفهمیدی و نمی فهمی و نخواهی فهمید
جوابت را به ایمیل من بفرست
hassen.sarvary@gmail.com
منتظرم...
اینکه حضرتعالی از درک
اینکه حضرتعالی از درک اینحوادث عاجر هستید،چیز بعیدی نیست چون عقل انسان قدرت درک همه مسائل را ندارد.عقل در کنار وحی و ایمان به خداوند است که می تواند مسائل ماورای عقل را درک کند.لذا علت اینکه شما قدرت درک و فهم اینگونه مسائل را ندارید،علتش این است که فقط بر عقل ناقص و ناتوان خود تکیه کرده اید.مطمئناً اگر درکنار عقل ایمان به خدا و قدرت بی نهایت او هم داشتید،درک این مسائل برای شما هم ممکن می شد.
بنابراین تا زمانی که تنها تکیه شما بر عقلتان باشد،نه تنها از درک و فهم اینگونه مسائل عاجز خواهید بود،بلکه بسیاری از مسائل پیرامون خودتان را هم نمی توانید درک کنید.
شما اشتباه گرفته اید...
شما اشتباه گرفته اید...
این جواب من به نظر شخصی به نام firooz میباشد که اولین نظر را در این پست گذاشته است
اون تو پستش گفته این منطقی نیس که ادم خودشو لت و کوب کنه و بعد اسمشو بذاره عذادار.
منم بهش گفتم تو که دم از منطق میزنی برای این حوادثی که در عاشورا و بعد از ان رخ داده است جواب منطقی بده
خب اینها همه از نشانه های ولایت و قدرت هایی است که امامان ما ان را دارا میباشد که خود بحث بسیار طویلی دارد
همانگونه که ممکن است مرده به
همانگونه که ممکن است مرده به دست عیسی مسیح زنده شود البته به اذن خداوند
عزاداری عاشورا را نمیتوان به
عزاداری عاشورا را نمیتوان به همین سادگی بدعت نام گذاشت. این رسم پیش از اسلام در سایر ادیان الهی رایج بوده. حتی همین امروز هم شما میتوانید این رسم را در بین مسیحیان هنگام عزاداری بر مصلوب شدن عیسی مسیح در جلجتا ببینید.
سلام بردار من شیعه هستم و
سلام بردار من شیعه هستم و اطلاع چندانی از مذهب سنت ندارم
من و هم مذهبانم تا جایی که می شناسم به هیچ یک از امامان شما توهین نمی کنیم بلکه اینان یاران خوب و وفادار پیامبر بودند ما تنها در موضوع کوچکی با شما اختلاف داریم آن این است که طبق آموخته هایمان امام علی (ع) را خلیفه بر حق می دانیم و بر این باور هستیم که خلافت مسلمانان باید به دست ایشان صورت می گرفت اما اگر خود امام علی در برابر خلافت سه امام شما سکوت کردند و خلافت آنان را پذیرفتند پس ما نیز می پذیریم و به خاطر گسترش اسلام نیز متشکر آنانیم
اما نکته ای دیگر ببینید آنانی که گفتید قمه می زنند و فلان عده ای هستند که از نظر ما از اصل دین دور شده و حتی دیدگاهایی خلاف دین دارند ما به شدت مخالف اینجور رفتار ها هستیم مثل این می ماند که ما تروریست های به ظاهر مسلمان یا از دین خارج شده دائش را به مذهب سنی نسبت دهسم که این کاملا غلط است ما همه چه شیعه و چه سنی در مقابل اینان در یک جبهه می باشیم و ما شیعیان می دانیم رفتار های زشت و غیر انسانی آنان ربطی به تعلیمات یا خود مذهب سنت ندارد پس شما نیز فقط آن عده اندک شیعه را نبینید و دیدگاهتان نسبت به شیعه را تخریب نکنید
و اما مهمتر از آن ببینید بحث عذاداری در عاشورا و تاسوعا یک بحث آموزشی می باشد و بزرگان دین ما می خواهند با حفظ خاطره و یاد این ایثار و فداکاری بزرگ امام حسین و زندگی عزتمند ایشان را برای ما الگو فرار دهند و در اصل می خواهد به ما تعلیم دهند زیر بار ظلم نرویم و آزاده زندگی کنیم پس فکر نکنید ما یکسری انسان خرافی هستیم که تنها گوشه ایی می نشینیم و گریه می کنیم که چرا امامان را کشتند در ادامه چند تا از فواید بزرگ مراسم های این چنینی را یادآوری می کنم
حفظ یاد و خاطره اهل بیت و الگو شدن این افراد برای مردم جامعه - گسترش ایثار و از خود گذشتگی در جامعه - برتر دانستن اهداف کلی جامعه نسبت به اهداف شخصی و غرایز طبیعی مانند میل به زنده ماندن - ایمان به معاد و ایمان به جامعه عادلانه تحت مدیریت خداوند - ایجاد روحیه همکاری در کودکان (هنگامی که مراسمی را برنامه ریزی می کنند) - جمع شدن مردم در کانون خانواده و ...
شما و هم مذهبانتان برادران دینی ما هستید و ما به خود اجازه توهین نمی دهیم و ما هدفی جز ایجاد یک پارچگی در اسلام و همدلی میان این دو مذهب نداریم
اگر در متن بالا عبارت ناراحت کننده ایی برای هر یک از این دو مذهب بود عذر خواهی می کنم و اعلام می کنم هر گونه اهانت و غیره غیر عمدی بوده
باشد که روزی وحدت میان مسلمانان بهترین نوع وحدت باشد
بنده شدیدا با شما موافقم
بنده شدیدا با شما موافقم
من نمیدانم چرا شیعیان و ایرانیها فکر میکنند که سنی ها با علی(ع) و اهل بیت دشمن هستند.
و درمورد محرّم میتوانم بگویم که خودزنی خودش گناهی بزرگ است اما با انجام اینکار آبروی اسلام را میبرند
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره فراز اول پرسش تان باید گفت بر خلاف تصور شما هرگر شیعیان چنبن تصوری ندار ند چون برادران اهل سنت به حکم قران که مودت اهل بیت را واجب نموده به اهل بیت پیامبر محبت دارند . ولی حساب گروه های تکفیری و وهابی از برادران اهل سنت جدا است .
در باره فراز دوم سوال تان باید گفت :
اصل عزاداری و سوگواری از خود اهل بیت پیامبر به ما رسیده است. ولی چگونگی آن مانند سینه زنی، زنجیر زنی، سیاه پوشی و...تا حدود زیادی با شیوههای قومی، ملی و سنتهای اجتماعی عجین شده است. فلسفه و برخی از حکمتهای عزاداری عبارتند از :
۱- محبت و دوستی: قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(۱)
روشن است که دوستی لوازمی دارد که با وجود آن لوازم میتوان گفت که محبت و دوستی وجود دارد. محبّ در مورد کسی صادق است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکی از مهمترین لوازم دوستی هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛(۲)
از این رو در احادیث، به برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است. حضرت علی(ع) در روایتی میفرماید: «شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند». «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»؛ (۳)
امام صادق(ع) فرمود : «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛ شیعیان ما پارهای از خود ما هستند و از زیادی گل ما خلق شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال میسازد، آنان را نیز بدحال و خوشحال میگرداند».(۴)
بنا بر این لازم است که در ایام عزاداری اهلبیت(ع)، حزن و اندوه خود را با «زبان حال» ابراز بداریم؛ یعنی، با اشک، آه و ناله و زاری و کم خوردن و کم آشامیدن و... امام صادق(ع) به معاویة بن وهب فرمود: «عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت، سدّ جوع و عطش کنند.(۵) و از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایتگر اندوه و ناراحتی است، آشکار سازیم.
۲- رشد معنوی و انسانسازی: از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمانهای آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد. فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت میکند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم میآمیزد و در پرتو آن، انگیزهای قوی در او پدیدار میشود و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند محبی میشود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
۳- فرهنگ سازی: هنگامی که مجلس عزاداری، موجب رشد معنوی وانسانسازی میشود، تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده میشود و آدمی میکوشد تا آرمانهای اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند. به بیان دیگر، عزاداری بر اهلبیت(ع) در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمانهای آنان و پیاده کردن آنها فراهم میسازد. به همین دلیل میتوان گفت: یکی از حکمتهای عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
۴- انتقالدهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد: کسی نمیتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا میشوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجستهای است تا آموزههای نظری و عملی امامان راستین، به نسلهای آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است.
آنچه که در آموزههای دینی سفارش شده، اصل عزاداری است. از این رو پیشوایان ما برای امام حسین(ع) عزاداری مینمودند و دیگران را نیز به عزاداری فرا میخواندند.
اما کیفیت و چگونگی عزاداریها مبتنی بر سنت و آداب جامه است. برخی از مردم در قالب کیفیت و چگونگی عزاداریها مبتنی بر سنتها و آداب جامعه است. برخی از مردم در قالب سینهزنی به ساحت مقدس امام حسین(ع) عرض ارادت مینمایند. بعضی در قالب شعر خواندن و نوحهسرایی.
بدینسان نباید اصل عزاداری را زیر سؤال برد، بلکه باید کیفیت عزاداری را اصلاح نمود و از مردم خواست که عزاداریهای آنان باید بر اساس آموزههای دینی باشد و در عزاداری آداب و شرایط عزاداری را رعایت کنند.
پینوشتها:
۱. شوری (۴۲)، آیه ۲۳؛ هود (۱۱)، آیه ۲۹؛ میزانالحکمه، ج ۲، ص ۲۳۶.
۲. المحبه فی الکتاب والسنه، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ و ۱۸۱ - ۱۸۲.
۳. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷.
۴. امالی، ص ۳۰۵.
۵. تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن علی، ج ۱، ص ۱۵۷-۱۵۹.
ماچنین تفکری نداریم یکی از
ماچنین تفکری نداریم یکی از دوستان من اهل سنت است و ۱۸ ساله باهم دوست صمیمی هستیم !!
درکنار این دوستم من یک دشمن حیوان صفت اهل سنت دارم !!
این دوباهم خیلی فرق دارن !
همانطور که انسان خوب و بد داریم سنی بد و خوب هم داریم !
دوستی اهل بیت و امامان شیعیان مروت میخواد نه سنی بودن یا نبودن !
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
احساس مسؤولیت شما نسبت به مسایل اجتماعی ومذهبی به عنوان یک جوان در جامعه اسلامی قابل تحسین و تقدیر است. در خصوص سؤالی که مطرح کردید یادآور میشویم که:
۱. عقاید هر کدام از شیعیان و مسلمانان سنی مذهب برای خودشان محترم است و هیچ کدام حق نداریم عقاید، احکام و مقررات یکدیگر را به باد تمسخر و استهزاء بگیریم یا نسبت به همدیگر توهینی و اهانت روا داریم. این نوع رفتار و برخورد از یک انسان مسلمان بدور است و دون شأن اوست. ما در برابر هم کیشان مسلمان خود از هر فرقه و مذهب که باشند با رأفت و مهربانی و برادرانه رفتار کنیم و از هر گونه رفتار ناشایست و غیر اخلاقی به شدت احتراز کنیم. نه تنها با همکیشان مسلمان بلکه با دیگر اقوام و ملل و پیروان مذاهب باید با مهربانی و عطوفت رفتار کنیم و از هر گونه اهانت بشدت پرهیز کنیم. آنان اگر برادر دینی ما نیستند به تعبیر امام و پیشوای بزرگمان حضرت علی (ع) "برادر انسانی" ما هستند و متحقق احترام و تکریم اند.
۲. وحدت و برادری و دوستی به منزله کنار گذاشتن عقاید و باورها و دستورات دینی و مذهبی نیست. وقتی میگویم باید با یکدیگر دوست و مهربان بود به این معنی نیست که از اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی خودمان دست بکشیم. و اعتقاد و باور دیگران و مذاهب دیگر را بپذیریم، ما باید مقید به اجرای دستورات دینی خودمان باشیم و هر جا که مراجع و علماء اجازه دادند برخی از مسایل را رها کنیم بخاطر حفظ وحدت رها کنیم. مثل اینکه میگویند در نماز جماعت اهل سنت در مکه و مدینه شرکت کنید و بدون مهر نماز بخوانید. اگر اصرار بکنیم که باید مهر بگذاریم خلاف است و مصلحت همان چیزی است که مراجع میفرمایند ولی وقتی میگویند با آنان نماز بخوانید به این معنی نیست که مثل آنها بشویم و دست بسته نماز بخوانیم و بعد هم در منزل و مسجد خودمان هم همانند آنها نماز بخوانیم. ما باید به عقاید خودمان پای بند باشیم و آنها را انجام دهیم و هر جا که علمای ما اعلام کردند برخی از آداب را رها کنیم تا نشان بدهیم ما اهل وحدت هستیم باید این کار را بکنیم و تعصب به خرج ندهیم ولی جدای از آن رها کردن دستورات دینی خودمان جایز نیست. وحدت و همدلی و برادری آری، رها کردن مذهب و به مذهب آنان در آمدن ممنوع.
۳. اگر بحث از مسایل مذهبی پیش آمد با دلیل و مدرک مستند بحث کنیم و اگر طرف مقابل قانع نشد با این عبارت که عقاید شما برای شما محترم است و ما هم به عقیده شما احترام میگذاریم، و اما ما نیز به عقاید خودمان پایبند هستیم و به آن عمل میکنیم. اگر چه در بخشی از مسائل جزئی با هم اختلاف داریم ولی در مسائل کلان مثل قبله، کتاب و بسیاری از مسائل دیگر با یکدیگر هماهنگ هستیم و اختلافی نداریم.
۴.در شرایط فعلی جهان که دشمنان اسلام، سعی در اختلاف اندازی بین مسلمانها دارند، رابطه بین شیعه و سنی باید برادرانه و تفاهمآمیز باشد. برای ایجاد اتحاد میبایست بر مشترکات فیمابین تأکید کرد و اگر موقعیت زمانی و مکانی مناسبی با فرض مطالعات لازم جهت پاسخگویی به اشکالات و شبههها یافت شد، برادرانه و با استدلال به بحث و گفتگو پرداخت و در غیر این صورت طبق نظر حضرت امام (؛)بیان اختلافات و دامن زدن به آنها جایز نیست.
۵.درباره چگونگی رفتار با اهل سنت و دیگر فرقههای مذهبی باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب «سردمداران بدعتگذار» از «پیروان دلپاک» جداست و سرانجام «دانایان لجاجت پیشه» از «ناآگاهان عبودیت پیشه» را باید جدا دانست.
آنچه درباره «تبری» و لزوم «بغض» گفته شده است، بیشتر درباره گروه اول است. اما عموم مردم و پیروان ناآگاه، در صورتی که روحیه حقپذیر و «قلب سلیم» داشته باشند، اما در تشخیص حق اشتباه کردهاند مورد لطف خداوند قرار میگیرند.
ما نیز در رفتار با آنان باید نگاه محبتآمیز و هدایتگر داشته باشیم. اما باید توجه داشت که اختلاط و رفتارهای محبتآمیز موجب سستی در اعتقاد و بیاعتنایی به احکام ویژه مذهب خود ما نشود.
بهترین شیوه در رفتار با اهلسنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهلبیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعی است که به دنبال «محبت»،«متابعت» و پیروی خواهد آمد.
در نتیجه بلی در بین برادران اهل سنت افراد دوست داشتنی وجو د دارد وباید با آنها محبت نمود وآنها را با فضایل اهل بیت بشتر آشنا نمود .
سلام وسپاس از لطف شما به من
سلام وسپاس از لطف شما به من وسپاس از اینکه نظراتم را تایید میکنید وخوشحالم که یکنفر با نظرات من مشکلش حل شود .
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ضرورت وحدت میان شیعه وسنی جای تردید نیست ولی برای آگاهی تان از تفا وت این دو مذهب لازم است ذکر شود
پیدایش دو مکتب شیعه و سنی به دواختلاف مهم بر میگردد:
۱- اعتقاد به عصمت اهل بیت(ع) و اعتبار سنت آنان در احکام و مسائل دینی، نیز دوازده امام که شیعیان پذیرفتهاند و بر اساس آن برخی از مسائل اصول دینی و بسیاری از احکام و مسائل فروع مذهب امامیه شکل گرفته است.
۲- اعتقاد به عدالت صحابه که همه، یا بسیاری از عالمان اهل سنت آن را پذیرفته اند و بر اساس آن برخی از اصول و بسیاری از فروع دینی آنان شکل گرفته است. امروزه برخی از اهل سنت، عدالت صحابه را قبول ندارند.
بر اساس اعتقاد به اهل بیت که شیعه آن را پذیرفته است، می گوید: پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و نه امام از فرزندان امام حسین(ع) تا حضرت مهدی(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهای شایسته و انسان های کاملی هستند که از گفتار و کردار آنان می بایست اسلام را شناخت. اسلام را می بایست از دریچة سنت آنان نگریست و تفسیر صحیح از اسلام و احکام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طریق آنان درست است و هر تفسیری که آنان ارائه نمودند، درست است باید آن را پذیرفت. بر این اساس شیعه به مرجعیت دینی امامان خود معتقد است و اهل سنت آن را قبول ندارد.
طبیعی است آنانی که حجیّت سخنان امامان(ع) را قبول ندارند، در شناخت اسلام (هم در بعد جهان بینی و هم در بعد ایدئولوژی) با شیعیان تفاوت داشته باشند. از اعتقاد و عدم اعتقاد به امامت و پیشوایی اهل بیت در امور دین، در میان مسلمانان در حوزه های فردی و اجتماعی مسلمانان نمودهای فراوانی دارد که به روشنی در حوزة فرهنگی شیعه و سنی خود را نشان می دهد.
بر اساس اعتقاد بسیاری از اهل سنت به عدالت و تنزیه صحابه، آنان بدون این که دربارة یکایک صحابه تحقیق کنند، تمامی روایات صحابه را می پذیرند، این رویکرد موجب می شود روایاتی را که از دیدگاه شیعیان فاقد اعتبار و حجیّت است، بپذیرند و به آن عمل کند.
پذیرش بی چون و چرای روایات صحابه که ریشه در اعتقاد به تنزیه و عدالت صحابه دارد، موجب پیدایش تفاوت ها و اختلافات در حوزة فرهنگی مسلمانان بین دو شاخة شیعه و سنی می گردد.
در موضوع امامت و مفهوم آن نیز اختلاف اساسی میان شیعه و اهل سنت وجود دارد.اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند، ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنی ولایت را نمی پذیرند.
اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر و عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند، از این رو عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند، ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند.
از این رو استاد مطهری(ره) اختلاف سنی و شیعه را در بحث امامت ریشه ای می داند و می گوید: «آن چیزی که شیعه به نام امامت معتقد است، غیر از آن چیزی است که آن ها به نام امامت معتقدند.
آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایی امامت معتقدند. امام همان حاکم میان مسلمین، فردی از افرادی مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آن ها بیش از حکومت بالا نرفتند، ولی امامت در شیعه مسئله ای است مقارن نبوت و بلکه از بعضی از درجات نبوت بالاتر است».
بر این اساس امامت از نظر شیعه جزء اصول دین است، ولی نزد اهل سنت از فروع دین محسوب می شود، زیرا امامت از منظر اهل سنت در حد رهبری سیاسی مسلمانان بعد از پیامبر است.
در این صورت یک مسئلة فرعی مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شیعه مفهومی است نظیر نبوت. در حقیقت ولایت ادامه نبوت است. این از رو باید در کنار نبوت به عنوان یکی از اصول دین مطرح گردد.
اختلاف اصلی دیگر در منابع استنباط احکام اسلامی است.
اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع،اجتهاد صحابه را نیز به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و تعیین احکام بر شمردهاند که منظور از اجتهاد،عمل به رأی است. نزد شیعه و اهل بیت، قرآن و سنت دو منبع اساسی برای احکام الهی است و قیاس و عمل به رأی و اجتهاد جایگاهی ندارد.
اختلافات کم کم از هنگام رحلت پیامبر به بعد شکل گرفت. اولین اختلاف در مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر(ص) بود که ریشة بسیاری از اختلافات در این مسئله قرار دارد. برخی از اختلافات در فروع و احکام دینی در زمان چند خلیفة اوّل پدید آمد، مانند نماز «تراویح» که در شب های ماه رمضان نمازهای مستحبی را اهل سنت به جماعت می خوانند. این از سنت عمر برخاسته است وبه عنوان اجتهاد عمر به رسمیت شناخته شد.این مسئله در زمان امام علی(ع) وجود داشت. حضرت به مبارزه با این عمل بدعت آلود پرداخت، ولی مردم آن را نپذیرفتند. کوتاه سخن این که اختلافات بعد از پیامبر(ص) تدریجاً در بستر زمان شکل گرفته است. و در آغاز وجود نداشت. البته اختلافات دیگری نیز در مسائل جزئی و امور عبادی وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن که همه به همان مبانی بر می گردد که توضیح داده شد.
اگر شما فراموش کردید که سه
اگر شما فراموش کردید که سه خلیفه معظم ؟!خلافت رو از پرچمداران اصلی اون به زور گرفتند و حقی رو که پیامبر بارها و بارها روی اون تاکید داشتند غصب کردند ،حافظه تاریخ هیج وقت ظلم هاییرو که سه خلیفه به جانشین برحق پیامبر و اهل بیت ایشون روا داشتند فراموش نخواهد کرد.سخن خدا و پیغمبر رو درباره جانشینی حضرت علی زیر پا گذاشتندو طبق مصلحت اندیشی شخصی و طبق منافع خودشون برای ا حکومت اسلامی برنامه ریختند اونوقت شما مدعی هستید که خدمات ارائه دادند؟سوالی که از شما دارم اینه:اون دنیا در قبال پرسش پیامبر که چرا خلافت و حانشینی رو به زور از امام علی گرفتند چه جوابی دارن بدن؟
بدعت و اتفاقات ناشایست در هر ایینی ممکنه ایجاد بشه.اما تذکرات لازم از هر فرقه ای که باشه بهتره با رعایت ادب و عفت کلام صورت بگیره.ما شیعیان خواستار حقی هستیم که قرنهاست غصب شده و منتظر منجی عدالت خواهی هستیم که این حق رو بر خواهد گردوند به فضل الهی.این انتظار اصلی ماست.
خدمات ارزنده به چه کار میاد وقتی از صاحب اصلی خلافت حق رو غصب کردن و به اسم خدمات قرنها اون رو در انحصار خودشون نگه داشتن.بهتره کمی واقع بینانه نگاه کنیم ...
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود که همه ائمه ع رهبران الهی بودند وبراساس نعمت ها و ویژگی هایی که خداوند به آنان عطا کرده بود شایستگی هدایت جامعه اسلامی را پس از پیامبر اکرم دارا بودند و این حق آنان بود اما به ناحق مورد بد ترین ظلم ها قرارگرفته و از حق خود محروم شده و به شهادت رسیدند.
اما در خصوص امیر مومنان ع باید گفت در حدیث غدیر که در منابع شیعی و سنی آمده ،گزارش شده که پیامبر دست علی(ع) را گرفت و پس از آن همگان او را شناختند فرمود:
«ای مردم !چه کسی بر مؤمنان از خود آنان اولى و سزاوارتر است؟» جواب دادند: خدا و پیامبرش بهتر میدانند. پیامبر فرمود: « خداوند مولای من و من مولای مؤمنانام و بر آنان از خودشان اولىتر هستم». بعد سه بار فرمود: «فمن کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه، پس هر کس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست».
در این هنگام مردم گروه گروه به علی(ع) تبریک گفتند، از جمله عمر خطاب به علی گفت:« بخٍ بخٍ لک یا ابن ابی طالب أصبحت مولای و مولى کلّ مؤمن و مؤمنة؛ گوارا باد بر تو ای پسر ابی طالب، مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی».(۱)
با اندک تأملی در واقعة غدیر و سخنان پیامبر(ص) آشکار میشود که هرچند پیش از آن رسول خدا در مناسبتهای گوناگون خلافت و امامت علی(ع) را برای مردم اعلام کرده بود، اما اعلام رسمی و عمومی این امر در روز غدیر انجام پذیرفت، به گونهای که حجت بر همگان تمام شود و عذر و بهانهای برای انکار این امر باقی نماند.(۲) در نتیجه غاصبین حق علی هر گز جوابی در قیامت ندارند .
پینوشتها:
۱. الغدیر، ج ۲، ص ۳۴، ص ۴۲.
۲. آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۱۶۷.
درسته خدا شانش بالا تر از
درسته خدا شأنش بالا تر از اینه که بیاد نعمت به این پاکی وخوبی رو فقط در اختیار شعیان بگزاره.اهل بیت رحمتی برای تمام جهانیان هستن تا خدا رو بشناسن واز اتش نجات پیدا کنند
پاسخ :
پاسخ :
با سلام و تشکر .
در ابتدا باید اشاره شود قرآن برای همه مردم هدایتگر است :
.... الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ(۱)
قرآن برای هدایت مردم فرستاده شده .
این هدایت و راه نشان دادن برای همه است . مانند برکت باران است که از آسمان بر همگی می بارد اما استفاده از هدایت و هدایت یافتن به وسیله آن فقط برای کسانی است که به آن گردن نهند و عمل کنند. از این رو همین قرآن که برای هدایت عموم نازل شده ، برای مؤمنان هدایت و شفا می شود و برای کافران ضلالت افزا می گردد:
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین(۲)
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً(۳)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىکنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمىافزاید.
همان گونه که باران موجب خیر و برکت و آبادانی است اما از این باران لطیف و حیات زا باغ و شوره زار به دو گونه تاثیر می پذیرند:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
بنابر این گرچه خداوند قران وعترت را برای همگان فرستا د ولی تنها کسانی از باران رحمت فیض می برند که به آن معتقد بوده و طبق آن عمل نماید .
فرض کنید عدهای بر سر یک چهار راه ایستادهاند و سراغ محلی را میگیرند. شخصی آنان را به یکی از خیابانها راهنمایی میکند. گروهی از آنان میپذیرند و در همان مسیر راه میافتند. این گروه وقتی به چهار راه دوم و سوم میرسند، باز راهنمایی میشوند تا به مقصد میرسند، ولی کسانی که همان جا ماندهاند یا در راه دیگری گام نهادهاند و منحرف شدهاند، لحظه به لحظه از راه اصلی و مقصد دور میشوند، که دیگر زمینهای برای راهنمایی بعدی آنان باقی نمیماند.
یعنی اگر انسانی به چهار راه اوّل نرسد (از هدایت اوّلی و عمومی استفاده نکند) نمیتواند از راهنمایی برای رسیدن به چهار راه دوم و سوم (هدایت خصوصی) استفاده کند.
مسیر حرکت تکاملی انسان چنین است. کسانی که با چراغ پر فروغ قرآن در این مسیر حرکت کنند، گام به گام به مقصد نزدیکتر شده و مشمول هدایتهای الهی میگردند. کسانی که از این چراغ پرفروغ بهره نمیگیرند، در تاریکی محض فرو رفته و قدمی به جلو نمیگذارند و مشمول هدایت الهی نمیگردند و به خود واگذاشته میشوند.
پی نوشت:
۱.بقره(۲)آیه۱۸۵.
۲.همان،آیه۲.
۳.اسراء(۱۷)آیه۸۲.
نمیدونم چرا سنی ها درمقابل
نمیدونم چرا سنی ها درمقابل سخنان شیعه اینگونه براحتی توهین میکنن و اسمش را میگذارند توضیح در کلام . بیاد داشته باشیم که بین سنی و شیعه اختالاف چندانی وجود ندارد و این پیروان افراطی سنی هستند که این مباحث را برجسته میکنند . جنابعالی که خودرا فدایی سنن میدانید باید نسبت به پیروان آل محمد صلوات الله علیه رعایت کلام داشته باشید ولی نشانه هایی که فرمودید از یک سنی دارای تفکر لازم بدور است . شیعیان امام حسین علیه السلام همیشه درعزای ایشان غم بدل دارد و هیچ گاه ازبین نمیرود . قال رسول الله (ع) :« إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً »شهادت امام حسین علیه السلام در دلهای افراد با ایمان آتش و حرارتی ایجاد میکند که هرگز خاموش نخواهد شد. . خودرا سنی هم ندان برادر .
بهترین خدمت خلفای سه گانه
بهترین خدمت خلفای سه گانه سیلی به صورت دختر پیغمبر وشهادت ان حضرت بود به این افتخار میکنید
مراسم محرم مراسم مقابله با
مراسم محرم مراسم مقابله با ظلم یاد گیری احکام و شعائر الهی است و سپس اطعام مومنین است
و کسانی که بر اهل بیت عصمت طبق ایه تطهیر، ظلم کرده اند بیزاری می جوئیم این اینها هم در روایات پیامبر ایات قران امده
در جواب جناب عالی باید عرض
در جواب جناب عالی باید عرض کنم که من به فکر تفرقه نیستم هرگز ولی کاش کمی فکر میکردید در مورد کارهاتون بعد سنگ کسی رو که نمیشناختید به سینه میزدین ! من موندم این همه ادم میگن اهل تسنن یه لحظه به خودشون نمیگن تو دوره و زمانه ایی که امامان جانشین پیامبر وجود داشتن که علم اسمانی داشتن به همه اثبات شده بود همه از اونها یاد میکردن و معجزات هم صدق گفتارشون رو ثابت میکرده خلیفه این وصت چی میگه ؟ که یکی بیاد بگه من خلیفم و باید از من طابعیت بشه همون طور که الان مثلا شما نماز رو دست بسته میخونید و کلا وضو گرفتنتونم فرق داره ! و تمام این ها رو میگین حرف خلیفه هاتون بوده شما که میگی شیعه اشتباه میکنه و مثال قمه زنی رو میزنی مثلا برات بگم این کار رو همه انجام نمیدن و یه سری ادمای احساساتی انجام میدن که مثلا فکر میکنن کار درستیه ولی علمای ما این کار رو حرام اعلام کردن چون صدمه زدن به خود حرامه ! پس نمیشه مثال اندکی ادم رو به همه جمع بست همونطور که من مثلا میتونم بگم وهابیت یکی از ریشه های تسننه که هست ! و الانم کلی قتل و غارت و تجاوز انجام داده به اسم اسلام به چه حقی به چه گناهی به چه دلیلی به چه برحانی ایا از نظر شما یه بچه زیر سن تکلیف گناه کار حساب میشه که سرش رو میبرن ؟؟؟ برادر من عزیز من دست بردارین از این جهل و به اسلام حقیق یعنی سخن و کلام خود معصوم اکتفا کنید نه کس دیگه خدا رو شکر اسناد و مدارک معتبر سخنان اهل بیت زیاد وجود داره برخلاف اسناد زیادی که خلیفه هایی که شما ازش دم میزنید رو ادم هایی گناه کار معرفی کرده برای این حرفم هم سند دارم و اون اینه که ولی خدا باید معصوم باشه یعنی عاری از گناه یعنی گناه نمیکنه به خاطر همین شده پیامبر یا امام جانشین پیامبر ! ولی خلیفه که شما ازش دم میزنی یه ادمه مثل منو تو یعنی امکان گناه کردن داره عقل سالم میگه در جایی که مثلا پیامبر یا امام هست من حرف اونو گوش بدم نه مثلا صحابه اونو هر چند که یار شفیقو چه میدونم اصلا از فامیل های اونا باشه ! وقتی شما انقدر دم از ۳ تا خلیفت میزنی در واقع مقام پیامبرو جانشینانشو حرفاشونو میاری پایین پس چه جوری به خودت میگی مسلمون وقتی احترامی به به پیامبر و امامت قائل نیستی ؟؟؟ حرفای من خیلی ساده بود علمای شیعه دلیلو مدرکم اوردن و اثبات هم شده میتونی بری و سرچ کنی تو همین اینترنت و ببینی اقا همین جا با غرور میگم افتخوار میکنم شیعه هستم و فقطو فقط حرف پیامبر و امامان رو قبول دارم شای یکی الان بیاد بگه الان که امام نیست بازم میگم چرا هست امام ۱۲ هم ما غایب هستن و به زودی ان شا الله ظهور میکنن وبه همتون ثابت میشه که حرف من درست بوده یا حرف شما ! یه درصد فکر کن اصلا شما تا الان همه نمازاتم خونده باشی ولی اشتباه خونده باشی ! یعنی اشتباه بوده باشه که دست بسته و ... ولی شیعه چون تبعیت محض کرده از کلام معصوم همانطوری نماز خونده که دستور داده شده خب این وسط کی ظرر کرده برادر من من یا شما ؟؟؟ داداش من تو قرانم داریم تو جهنم هستن کسانی که گذشتگان خودشون رو لعنو نفرین میکنن نزارین دیر بشه مکتب شیعه سالم ترینو پاک ترین مکتب اسلامه شیعه شین دست از خرافات هم بر دارین اینم بدونین شیعه واقعی قمه نمیزنه که سرش رو دوتا کنه ویا سر مظلوم نمیبره که مثلا بگه اسلام اینو گفته بلکه مثلا اگه اسیری تو جنگ میگیره ازش نگه داری میکنه و حتی بهش اب میده ! شما برو رفتار امام علی ع با قاتل خودش رو ببین داستانش هست سرچ کن بخون اون وقت میفهمی اسلام یعنی چی ! یا علی
وقتی پیام شما رو خوندم دلم
وقتی پیام شما رو خوندم دلم اروم نگرفت جواب ندم این سه خلیفه کدوم خدمت چشم گیری انجام دادند...مگه همین سه خلیفه شما نبودند که خون به دل اهل بیت کردند؟ همین سه خلیف شما مگه قرار نبود خلافت رو موروثی نکنند برخلاف تمام قول هایی که دادند؟؟
حضرت محمد{ص} نام حضرت خدیجه
حضرت محمد{ص} نام حضرت خدیجه را زنده نگه داشت اما خودش را که نمیزد اونم بااین شدت که شما ها میزنید به نظر من باید در روز شهادت اما حسین تمام مسلمانان برن مراکز اهدای خون وخون اهدا کنند بیایید اینطوری نام آن بزرگوار را زنده نگهداریم...........
با عرض سلام
با عرض سلام
آنچه شما مطرح نموده بودید، انکار اصل عزاداری و غیر منطقی و غیر اسلامی نشان دادن آن بود و جواب متناسب با همان مطرح شد.
و اینکه عزداری مترادف با قمه زنی نشان داده شود، نشان دهنده بی انصافی و نوعی غرض ورزی است.
و اهدای خون گرچه فعلی پسندیده است، اما نافی عزاداری نیست. و نمی توان با استناد به یک فعل نیک، فعل نیک دیگری را نفی کرد. اتفاقا در بعضی از هیئات مذهبی، در کنار هیئت، مراکز سیار اهدای خون هم وجود دارد و بعضی قبل از مراسم یا بعد از آن، به اهدای خون نیز می پردازند.
یکی از کار های شیطان این است
یکی از کار های شیطان این است که بر سر کوبیدن و آزار جسم به بهانه های مختلف چه مذهبی و چه غیر از آن، زیبا و پسندیده جلوه دهد.
با عرض سلام
با عرض سلام
ملاک شما برای تشخیص شیطانی بودن یک مساله چیست؟
آیا پیامبر معصوم، حضرت یعقوب (ع) که در فراق یوسف جسم خود را آسیب رساند و چشمانش نابینا شد، نعوذ بالله، شیطانی عمل کرده است؟
وَ تَوَلىَ عَنهُْمْ وَ قَالَ يَأَسَفَى عَلىَ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ * قَالُواْ تَاللَّهِ تَفْتَؤُاْ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتىَ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ(۸۵ یوسف) و از آنان روى بگردانيد، و گفت: اى دريغ از يوسف، و ديدگانش از غم سپيد شد، اما او خشم خود را فرو مى برد گفتند: به خدا آن قدر ياد يوسف مى كنى تا سخت بيمار شوى، يا بهلاك افتى.
آیا فکر نمی کنید، قضاوت بیجا و بدون علم، خود عملی شیطانی باشد؟
سلام
سلام
درسته حضرت یعقوب در فراق یوسف سوخت اما حتی اگه فیلم یوسف پیامبر رو دیده باشی صراحتا فرشته وحی ب یعقوب نبی میگه باید از یوسف دل بکنی
ب ی نوع قربانیش کنی
آیا این دستور خدا همان نهی عزاداری نیس؟؟؟
در ضمن شماها میگین امامان معصومن
درست اینو همه میدونن
مگه ب قول شما روز غدیر خم از طرف خدا دستور نیامد ک حضرت علی بعد از پیامبر ب جانشینی برسد؟؟
بر فرض خلفای ما نذاشتن پس چرا حضرت علی برای پیروی از دستور خدا کاری نکرد؟؟؟ چرا سکوت کرد؟؟
مگه نا دیده گرفتن دستور الهی گناه نیس؟؟؟؟
یا نعوذ بالله حضرت علی مرتکب گناه شده
یا اینکه دستور خدا یا همون وحی خدا چیز دیگری بوده ک شماها اونو ب جانشینی حضرت علی معنا کردین
بهتره اول کمی بایندیشیم بعد از روی تعصب ب دیگر مذاهب ایراد بگیریم
الله اعلم
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
سوال تان دو فراز دارد که هر کدام نیامند توضیح مبسوط است ولی به اختصار باید در دو محور نکته های اشاره شود :
الف - در باره فراز اول باید گفت : عزاداری برای کسانی که از دنیا رفته اند، امر منطقی و عقلانی است . سر گذشت اقوام گذشته نیز نشان می دهد اگر عزیزی از خانواده و یا یکی از شخصیت های مهم دنیا می رفت، مدت ها مردم برای آنان عزاداری می نمودند.البته شیوه عزاداری به حسب بافت فرهنگی تفاوت داشت. امروزه نیز همین فرهنگ وجود دارد. مردم برای عزیزان از دسته رفته و کشته شدن قهرمانان پاسداشت و مراسم می گیرند تا یاد و خاطره فداکاری آنان در تاریخ بماند و نسل های بعد از فداکاری آنان آگاه شوند.
عزاداری برای امام حسین (ع) نیز امر منطقی و مبتنی بر عقل و شرع می باشد، زیرا عزاداری برای امام تجلیل از فداکاری یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خانواده اش را فدای دین،فرهنگ عزت و ظلم ستیزی نمود. تجلیل از این شخصیت تجلیل از همه خوبی ها است ،افزون بر آن عزاداری برای امام حسین (ع) فواید و آثاری دارد که به خاطر آن بر این امر تاکید شده است، چنان که معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزا داری و هم دیگران را به این امر سفارش می کردند، بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
عزاداری برای حسین بن علی (ع) و یاران مظلومش دارای آثار و فواید فراوانی است از جمله:
الف. محبت و دوستى
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) را لازم دانسته است.(۱) دوستى لوازمى دارد. دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، همدردى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است. على(ع) مىفرماید:شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند. دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند،آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوی ما است. (۲). امام صادق(ع) نیز فرمود: شیعیان ما پارهاى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند. (۳)
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مىکند که در ایام عزادارى اهلبیت(ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال» یعنى با اشک، آه ، ناله و زارى... مانند افراد غمزده اظهارنمایم، چنان که امام سجاد (ع) چنین می نمود .امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود : ای پسر شبیب! اگر بر مصیبتی گریه می کنی، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند و همراه او هیجده تن از اهل بیت او -که در زمین
همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند. در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. (۴)
ب. انسانسازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمانهاى آنان است . بدین شکل، آدمى را به سمت الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآمیزد . در پرتو آن، انگیزهاى قوى در او پدیدار می گردد. هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج. جامعهسازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت، تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مىشود. آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند. به بیان دیگر، عزادارى بر اهلبیت(ع) با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پیاده کردن آن ها فراهم مىسازد. به همین دلیل مىتوان گفت: یکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه بر اساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د. انتقال دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد: کسى نمىتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا مىشوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان -به ویژه امام حسین (ع) -به نسلهاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است.
هـ. زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است،(۵) زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار(ع) است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(۵) گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(۶)
آثار و برکات مخصوص زمان خاصی نیست و تا دنیا باقی است،وجود دارند .
ب - بعد از رحلت نبی گرامی اسلام (ص) و غصب خلافت و کنار گذاشتن حضرت علی (ع) از صحنه سیاسی و تصمیم گیری در امور جامعه اسلامی، آن بزرگوار لحظهای درنگ نکرد و برای باز پس گیری حق مسلّم خویش تلاش بسیار نمود.
امام علی- طبق گفته «ابن قتیبه دینوری» - شبها حضرت فاطمه را سوار بر چار پایانی میکرد و در مجالس انصار میگردانید. فاطمه(س) از آنها میخواست از امام علی پشتیبانی کنند. آنان در پاسخ میگفتند:
ای دختر رسول خدا !بیعت ما با ابوبکر انجام شده و کار از کار گذشته است. نمیتوانیم نقض بیعت کنیم. اگر شوهر تو قبل از ابوبکر به سوی ما میآمد، به او مراجعه کرده و رهبری او رامی پذیرفتیم. (۷)
حضرت برای اثبات حقانیت خود بارها با استدلالها و احتجاجهای متین خود، از خلیفه و هواداران او انتقاد و به آنها اعتراض میکرد، ولی مرور ایام و سیر حوادث نشان داد اعتراضها سودی ندارد و خلیفه وهوادارانش برای حفظ قدرت پافشاری زیادی دارند.
در این هنگام امام بر سر دو راهی سرنوشت سازی قرار گرفت:
یا میبایست به کمک خاندان رسالت و علاقه مندان خود قیام و با توسل به زور و قهر و غلبه، حکومت را قبضه کند،
یا وضع موجود را تحمل کرده و در حد امکان به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظایف خویش بپردازد؛
از آن جا که هدف در رهبری الهی، مقام و قدرت و موقعیت نیست، اگر رهبری اسلامی بر سر دو راهی قرار گیرد و ناگزیر باشد از میان مقام و هدف یکی را برگزیند، باید از مقام دست کشید و هدف را مقدم داشت. امام علی در چنین وضعیتی، راه دوم را انتخاب کرد.
حضرت در ارزیابی اوضاع و احوال جامعه اسلامی و خطراتی که آن را تهدید میکرد، به این نتیجه رسید که اگر در گرفتن حکومت اصرار بورزد و به زور و قدرت متوسل شود، وضعی پیش خواهد آمد که تمام زحمات رسول خدا و خونهای پاکی که در راه بارورکردن نهال اسلام ریخته شده، هدر برود.
حضرت میفرماید: « ردای خلافت را از تن بیرون کردم و از آن کناره گیری نمودم، در حالی که در این فکر فرو رفته بودم که آیا با دست تنها و نداشتن نیرو، به پاخیزم و یا در این محیط پر خفقانی که به وجود آوردهاند، صبر کنم ؟ عاقبت دیدم صبر به عقل و خِرَد نزدیک تر است. صبر کردم، ولی حالم شبیه کسی بود که خار در چشم و استخوان در گلو دارد. » (۸)
خطرهایی که در صورت قیام حضرت جامعه اسلامی را تهدید میکرد، زیاد بود که اشاره میکنیم :
۱. امام اکثر دوستان فدایی و صمیمی خود را از دست میداد. از طرفی بسیاری از صحابه که به حکومت امام راضی نبودند، کشته میشدند. بدیهی است با پیش آمدن چنین وضعی، قدرت مسلمانان به ضعف میگرایید و با یک حمله دشمنان، سقوط میکرد.
۲. بسیاری از قبایل و گروهها در سالهای آخر عمر پیامبر مسلمان شده و هنوز نور ایمان در دل آنان نفوذ نکرده بود؛ وقتی با خبر شدند پیامبر رحلت کرد، گروهی پرچم ارتداد را بلند کرده و عملاً با حکومت اسلامی در مدینه به مخالفت برخاستند.
قیام امام برای خلافت در چنین وضعی به صلاح اسلام و مسلمانان نبود.
۳. علاوه بر خطر مرتدان، خطر بزرگ عده ای بود که ادعای نبوت کردند، مانند مسیلمه کذّاب و سجاح، که هر کدام با جمع نیروهای زیاد قصد حمله به مدینه، مرکز حکومت اسلامی را داشتند.
۴. خطر احتمالی حمله رومیان مسیحی به سرزمینهای اسلامی، در صورت دو دستگی مسلمانان.
در عین حال امام در این دوران ۲۵ ساله بیکار نبوده و خانه نشین و عزلت گزینی نفرمود.
فعالیت امام در طول این مدت:
۱. تفسیر قرآن و حل مشکلات بسیاری از آیات و تربیت شاگردانی مثل ابن عباس ؛
۲. پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل جهان، به خصوص دانشمندان یهودی و نصاری ؛
۳. تبیین حکم شرعی مسائل جدیدی که سابقه نداشت ؛
۴. تربیت و پرورش گروهی که ضمیری پاک و روحی آماده برای سیر و سلوک و حفظ تشیع علوی داشتند؛
۵. تلاش و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از مستمندان، تا آن جا که با دست خود باغ احداث میکرد و قنات حفر مینمود و آن را در راه خدا انفاق میکرد؛
۶. مشاور خوب و مورد اعتماد دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و حل مشکلاتی مهمی که بر سر راه حکومت به وجود میآمد. (۹)
پی نوشت ها:
۱ .شورى (۴۲)، آیه ۲۳، هود (۱۱)، آیه ۲۹.
۲.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ، ج۱۰ ، ص ۱۱۴،چ اسلاميه.
۳ .همان ، ج۶۴، ص۷۶ .
۴. شيخ صدوق أمالي الصدوق، ،اعلمى، ص۱۳۰.
۵. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص ۱۲۴.بی تا.
۶. امام ،صحیفه نور، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ، ج ۸، ص ۷۰ .
۷. ابومحمد عبداللّه بن مسلم قتیبة دینوری، الامامة و السیاسة، ص۱۶.
۸. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه۳.
۹. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص ۶۴ـ ۷۲.
اینکه شما رحلت حضرت خدیجه را
اینکه شما رحلت حضرت خدیجه را با شهادت جانگداز وجگرسوز امام حسین ع که سبط نبی است وامام برحق است و رکن آسمان وزمین است وحجت خداست یکی میدانی انصاف نیست حضرت خدیجه همسرباوفای پیامبر ص بود اما حجت وولی خدا نبود همسر پیامبر بودن امتیاز است اما بالاتراز مقام امامت وولایت نیست کما اینکه درمنابع برادران اهل سنت وشیعه موجود است که پیامبر اکرم ص چقدر امام حسین ع را عزیز می داشتند وحدث معروف است که فرموده اند حسین منی وانا من حسین واین نیست مگر اینکه امام حسین مظهری از اسما ء الهی است وصاحب مقام ولایت است اینکه مابرای امام حسین عزاداری می کنیم علتش صرف گریه کردن وبسرزدن وسینه زدن وقمه زدن وزنجیرزدن نیست بلکه احیای یک مکتب است واحیای یک مکتب انسان ساز و بیدارگر ومطلب دیگر اینکه متاسفانه علمای محترم اهل سنت ماجرای بزرگ غدیر خم را بسادگی تفسیر می کنند و می گویند پیامبر ص یکصدو بیست هزار مسلمان را زیر گرمای سوزان برکه غدیر جمع کرد که بگوید دوست علی باشید . مگر صرف دوست علی ع بودن دردی را درمان می کند یقینا خیر بلکه درغدیر خم نعمت تمام شد ودین کامل شد با ولایت امام علی ص انهم نه ولایت خود امام علی ص بلکه ولایت الهی بوسیله وجود امام علی ص برکل عالم تسری پیدا کرد .
پس درنتیجه احیای ماجرای شهادت امام حسین ع درکربلا ی معلا فرقی با بزرگداشت ماجرای غدیر ندارد چون حرف یکی است و آن تسلیم شدن درمقابل امر الهی است تا مخالفان ومعاندان با امر الهی شناخته شوند .
اهدای خون درروز تولد امام حسین ع هم می تواند باشد . قمه زنی ما نشان از وحشی گری و خون ریز بودن ما نیست بلکه نشان از غم واندوه مصیبتی گران است که ۱۴۰۰ سال است برقلب ما نهاده اند و انشالله با ظهور منتقم واقعی خون سروروسالار شهیدان حضرت ولی عصر عج این درد التیام خواهد یافت واینکه به کنایه پیامی به دشمنان اهلبت ع است که مااز شمشیر و قمه وسایر ادوات جنگی ترسی نداریم وحاضریم درراه دین خدا از سروجانمان بگذریم
الهم عجل لولیک الفرج
از اهل سنت که ادعای اعتقاد به
از اهل سنت که ادعای اعتقاد به فرزندان رسول گرامی (ص) را دارند و به آنها احترام می گذارند این سوال را داریم که چرا حتی یک کلمه از دستورات و روایات دینی آن عزیزان پیروی نمی کنند ؟!! مگر امام علی (ع) که نسل پیغمبر گرامی (ص) از ایشان و سیده نساء العالمین حضرت فاطمه زهرا (س) است را به عنوان خلیفه چهارم قبول ندارید؟؟ پس چرا مطابق با عقل و به روز بودن فتاوای دینی از هیچ یک از دستورات شرعی امام علی (ع) که آخرین خلیفه نیز هستند و قاعدتا" نظرات و فتاوای جدید و فصل الخطاب را صادر می نمودند پیروی نمی کنید و مبنای مذهب خودتان را اغلب بر فتاوا و دستورات خلفای اول ، دوم و سوم گذاشته اید؟؟
چطور اینجا احترام سه خلیفه اولی است ؟؟ و امام علی (ع) فقط در اسم خلیفه چهارم بودند؟
کدامیک از خلفا به مانند امام علی (ع) از خود صحیفه ای همچون نهج البلاغه به جای گذاشتند؟
خیلی هم احترام میزاریم شما
خیلی هم احترام میزاریم شما منکر میشید من خودم ۶تا رفیق سنی دارم که اسماشون علی و علیرضا و محمدعلیه... فقط شما چشماتونو بستین و منکر واقعیات میشین...
سلام
سلام
اگر دقت بفرماید احترام ظاهری نفی نشده، بلکه از عدم عمل به دستورات ایشان پرسیده شده است. که این چه احترامی است که هیچ جایگاهی برایشان در دین قائل نیستید.
شما چه جایگاهی براشون قایل
شما چه جایگاهی براشون قایل شدید؟ کسی که با اژدها حرف می زنه؟ یکم انصاف و منطق داشته باشید، حرفایی که تو عزاداری ها زده می شه رو گوش کنید، افسانه سازی. مگر نه اینکه حضرت علی از اولین کارایی که بعد از خلافت انجام دادند بیرون راندن افسانه سرایان از مساجد بود، شما این یه کار رو بکنید، ببینید مساجد خالی می شن یا نه. تفرقه، چیزیه که حضرت علی می خواستند؟ کشت و کشتار چی؟ شرک به خدا چی؟ عوض کردن احادیث به صلاح شکم و شهوت و مال چی؟ تظاهر به عبادت چی؟ التماستون می کنم هم شیعه و هم سنی، التماستون می کنم بس کنید این حرفا رو، هر دو خیلی منحرف شدید، هر دو خیلی دور شدید از اسلام، به کجا می خواید برسید؟ اینکه یکیتون اون یکی رو از سر راه برداره؟ از سر کدوم راه؟ هر کدومتون برا خودتون عبادت می کنید، برای خدا، برای خدا، برای خدا...بخدا خسته شدم از این همه دروغ های هر دو گروه برا اصل جلوه دادن خودشون، بخدا هیچ کدوم از اینا چیزی نیست که حضرت رسول و حضرت علس می خواستن...بخدا تنشون رو دارید می لرزونید...تن حضرت فاطمه و همه رو...تنها کاری که می کنید سیاه کردن دل و روح خودتونه....ببخشید اگه تو این پست بیشتر راجب شیعه نوشتم، تو سایت سنی هم راجب اشتباهات اونا می نویسم...نگید دو رو، نه، فقط می خوام بدونیم که هر دو داریم راه رو اشتباه میریم، هر دو خیلی بی راهه رفتیم...خیلی...وای بر ما...
با عرض سلام
با عرض سلام
آنچه روح نوشته شما را تشکیل می دهد، خسته شدن از نزاع دو جریان است و ظاهرا راه حل را در نفی هر دو گروه می بینید!
در حالی که راه حلی که نوشته شما بیان می کند، هرگز مورد تائید قرآن یا سیره امیر المومنین (ع) نیست. از قرآن به آیه ۹ سوره حجرات اشاره می کنم که در میانه نزاع، وظیفه تشخیص گروه بر حق و حمایت از آن است و از سیره حضرت امیر، به جنگ جمل اشاره می کنم که چگونه کسانی مانند شما را هدایت می فرمودند. که نباید حیران در میان دو گروه ماند! بلکه باید حق را پیدا کرد.
شما که ظاهرا علاقه مند به امیر المومنین (ع) هستید، بهتر است کمی تاریخ زندگی ایشان را مطالعه کنید تا حقیقت تهمت هایی چون تفرقه پراکنی را درک کنید و متوجه باشید، تفرقه افکنی تنها به گردن آنان است که از حق روی می گردانند و ...
همچنین باید توجه کرد که بعضی مطالب شما، حالت تهمت و توهین را به خود گرفته است که به هیچ عنوان با اسلام سازگار نیست. شما به گونه ای نوشته اید که انگار شیعیان با اژدها در تعامل هستند و هر چه می گویند، دروغ است!
در حالی که اگر سخن بر حقی دارید باید با دلیل و منطق مطرح نمایید و قطعا نمی توان اشتباهات و انحرافات عده ای را در گوشه ای، به پای مکتبی نوشت آن هم در حالی که آن مکتب، آن مساله را انحراف می داند و با آن مبارزه می کند.
نظراتی که مرتبط با مطلب باشد،
با سلام با نظر شما موافقم متاسفانه این شیعه ها هستند از خودشان می بافند و می دوزند در سنی ها نظر دروغین میدهند من هیچ سنی ندیده ام به دوازده امام بی احترامی کنند از دروغگویی و غیبت پشت سر برادران سنی پرهیز کنید و میان مسلمانان تفرقه نیاندازید
با عرض سلام
با عرض سلام
راه حقیقی و اصلی پرهیز از تفرقه، تمسک به حبل الهی است. که دل کندن از بیراهه و قرار گرفتن در راه صحیح می باشد.
و اگر دقت فرمایید اصلا سخن از بی احترامی به اهل بیت (ع) نیست. بلکه پیروی از مکتب آنهاست که خدای متعال به همین جهت، مودت آنها را واجب فرموده است.
عمار جان هی میگی به فرمایشات
عمار جان هی میگی به فرمایشات حضرت علی(رض) عمل نمیکنیم،ولی نگفتی چه کار ما خلاف نصایح امیرالمومنین حیدر بوده؟؟
برادر یا خواهر عزیز چیزی نمی
برادر یا خواهر عزیز چیزی نمی دونی حرف نزن من خودم راهنمایی هستم و توی مدرسه ی جزوه قطور از برگزیده های نهج البلاغه دادن و باید حفظ کنیم خواهشا هم مراقب حرف زدنتون باشید
برادرمحترم حقیقتش
برادرمحترم حقیقتش منظورشماراازاین حرفتان نمیفهمم.
مابه کدام فتوای علی (رض)عمل نکردیم؟
شماکه ادعای پیروی ازایشان رادارین چرا اسم فرزندان خودراب نام فرزندان ایشان نمیگذارید؟
فرزندان ایشان فقط حسن وحسین(رض)نبوده اند/ابوبکر عمر اسم فرزندان ایشان هست/ عمر دامادعلی بود/نام دامادشما ایا عمرهست؟
اسم دختر امام صادق عایشه بود/ایا اسم دختران شماعایشه هست؟
ب اینخاطرمیگویم مسائل رابفهمین.
اجرکم عندالله
سلام
سلام
آنها زمانی اسم فرزندانشان را عثمان و ... می گذاشتند که در جامعه، این اسم ها در خلفا برجسته نبوده و افراد زیادی این اسم ها را داشته اند. مثل عثمان بن عفان که حضرت به خاطر ایشان نام فرزندش را عثمان می گذارد.
با این حال اسم گذاشتن خیلی مهم نیست و باید بنگریم شما چگونه مدعی می شوید که به فتواهای حضرت علی (ع) عمل کرده اید در حالی که فقه تان را از حنبلی، مالکی و شافعی و ... گرفته اید.
مثلا آن زمانی که حضرت می فرمودند این نماز تراویح بدعت است، نخوانید، اهل سنت چه کردند و چه می کنند؟
ببخشید مثل اینکه شما اطلاع
ببخشید مثل اینکه شما اطلاع ندارید که شیعه اصل ناز تراویخ قبول داره که پیغمبر انرا خوانده انچه که شیعه قبول نداره بر جماعت خواندن ان است پس خود نماز بدعت نیست
با سلام
با سلام
شیعه نمازی با عنوان تراویح را قبول ندارد . نماز تروايح از جمله آن بدعتهايي است كه تشريع نشده است و از زبان وحي و پيامبر در مورد آن چيزي بيان نگرديده است.
۱ . عنوان تراويح در روايات وجود ندارد.حتي رواياتي كه در كتب صحيح مسلم و صحيح بخاري درباره نافلة ماه رمضان وارد شده است عنواني به نام تراويح ندارند بلكه آنچه مطرح شده است عنوان «قيام شهر رمضان» است.(۱) لذا اگر نماز تراويح يك عبادت مشروع باشد بايد نام و عنوان آن در متن روايات و فرمايشات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مطرح شده باشد در حالي كه چنين نيست. البته ناگفته پيداست كه شيعيان نافلههاي ماه مبارك رمضان را منكر نيستند بلكه در كتب روايي و فقهي شيعه هم دربارة فضيلت اقامه آن نافلهها روايات و فتاوايي هم هست.(۲) مهم اين است كه از نظر شيعيان نافله ماه رمضان به صورت فرادي خوانده ميشود و اگر كسي نماز مستحبي را به صورت جماعت اقامه كند بدعت و غير مشروع ميباشد.(۳)
۲) عدم مشروعيت جماعت در نمازهاي مستحبي.شيعيان معتقدند كه برپايي نمازهاي مستحبي به جز نماز استقاء به صورت جماعت مشروع نيست و بدعت در دين خدا است براساس روايات صحيح شيعه و اهل سنت خواندن نمازهاي نافله ماه مبارك رمضان به صورت جماعت بدعت است و پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ از انجام چنين كاري نهي فرموده است.(۴)
۳) اعتراف عمر بر بدعت بودن نماز تروايحبراساس حديث عبدالرحمان بن عبدالقاري، عمر در زمان حكومت خود نافلههاي ماه مبارك رمضان را كه به صورت فرادي توسط مسلمانان اقامه ميشد به جماعت برگزار كرد و به دستور وي ابيّ بن كعب عهدهدار امامت جماعت براي نافلهها شد! وقتي عمر صفوف مردم را ديد بسيار خوشحال شد و گفت: (اينگونه نماز مستحبي خواندن چه نيكو بدعتي است!)(۵)
مطابق نقل الفقه علي المذاهب الاربعه و مذهب اهل البيت، سيوطي در تاريخ خلفا، يكي از بدعتهاي عمر را بر برپايي نافلههاي ماه رمضان به صورت جماعت شمرده است.(۶)
۴) مطرح نبودن برگزاري نافلهها به صورت جماعت در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ برخي از روايات موجود در كتاب صحيح بخاري حاكي از آن است كه چند شبي را مردم به دنبال پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نماز نافله رمضان را به ايشان اقتداء كردند ليكن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از اين كار امتناع ميكند.(۷)
با توجه به معناي لغوي بدعت و با عنايت به تعريف اصطلاحي آن عنواني به نام نماز تراويح وجود ندارد و اگر مراد از نماز تروايح نافلههاي رمضان است شيعه منكر آن نيست بلكه برگزاري آنها به صورت جماعت بدعت در دين خداست.
پی نوشت ها:
۱. ر.ك:صيح بخاري، ابو عبدالله محمدبن اسماعيل، ج ۱، باب فضل من قام رمضان، رقم ۳۴۲، نشر دارالمعرفة، بيروت، بيتا.
۲. وسائل الشيعه، حرالعاملي، شيخ محمد بن الحسن، ج ۳، ابواب نافله شهر رمضان باب دهم، ح ۱-۵.
۳. وسائل الشيعه، حرالعاملي، شيخ محمدبن الحسن، ج ۱۳، ص ۱۴۰، نشر دارالكتب اسلاميه.
۴. وسائل الشيعه، حرالعاملي، شيخ محمد بن الحسن، ج ۳، ابواب نافله شهر رمضان، باب ۱۰ ح ۱-۲-۴.
۵. ر.ك: صيح بخاري، ابوعبديه محمد بن اسماعيل، ج ۱، باب فضل من قام شهر رمضان، قم، ۳۴۲، نشر دارالمعرفة، بيروت.
۶. ر.ك: الفقه علي مذاهب الاربعه و مذهب اهل البيت، الجزيري، عبدالرحمن، غروي، سيدمحمد مازح، شيخ ياسر، ج ۱، ص ۴۷۳، طبع اول، نشر دارالثقلين، بيروت.
۷. ر.ك: صحيح بخاري، ابوعبديه محمد بن اسماعيل، ج ۱، رقم، ۳۴۲، باب فضل من قام رمضان، نشر دارالمعرفة، بيروت، بيتا.
در همین نهج البلاغه که شما
در همین نهج البلاغه که شما ذکر کردید حضرت علی از سه خلیفه اسم میبرد که همانطوری که مردم با انها بیعت کردند با من نیز بیعت کردند و اطاعت از من نیز مثل اطاعت از انها چه بر غایب و حاضر واجب است شما چرا طبق فرموده حضرت علی از کل خلفا پیروی نمیکنید انچنان که مردم پیروی کردند ایا شماها ازمردم ان زمان بهتر میدانید و حضرت علی چطور در خدمت انها بود ایا شما ها بهتر از حضرت علی میدانید بعدشم حضرت علی فقه مدونی ندارد که شما دارید حرف از عمل به ان میزنید اگر هست معرفی کنید تا عمل کنیم نهج البلاغه احادیث بدون سند است که قرنها بعد جمع اوری شد بازهم اهل سنت به خیلی ازان رجوع میکنه
سلام
سلام
بله اگر ملاک نهج البلاغه است، حضرت در آن می فرمایند که حق من را غصب کردند و تعابیری به کار می برند که قطعا برای شما پذیرفتنی نیست. مثل اینکه عثمان زندگی اش بین آشپزخانه و ... (إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِه) بود.
و البته اینکه مسلمانان عثمان را کشتند و او را در قبرستان یهودی ها دفن کردند نیز از مسلمات تاریخی است که قطعا شما این را هم نخواهید پذیرفت.
پس اینکه حضرت به عده ای بفرمایند بنا بر عقیده و مبنای خودتان که بیعت را ملاک می دانید، پس حق نافرمانی از من را ندارید، دلیل نمی شود که حضرت خلفا را معتبر می دانسته. بلکه به انسان های لجوج می فرمایند که در لجاجت تا کجا می خواهند پیش بروند که حتی اعتقادات خود را هم زیر پا بگذارند.
البته نه احادیث حضرت منحصر به نهج البلاغه است و نه ائمه شیعه منحصر به حضرت علی (ع) است. احادیثی که حضرت در دوره ممنوعیت نگارش هر گونه حدیث به فرزندان خود منتقل کرده بودند، در اولین فرصت در فقه جعفری خود را نشان داد.
متاسفانه بسیار مطالب چرت و
متاسفانه بسیار مطالب چرت و ضعیفی بود که نسنجیده به کار برده شده اند لطفا اصلاح کنید . حقیقت ها رو بیان کنید از تفرقه بپرهیزد
با عرض سلام
با عرض سلام
اگر معیار حقیقت منطق و استدلال است، ما برای سخن خود به همین شیوه عمل کرده ایم و شما نقدی منطقی به آن نداشته اید.
و اگر معیار حقیقت تعصبات شماست، با عرض معذرت ما این معیار شما را قبول نداریم.
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
با عرض سلام
با عرض سلام
امام صادق (ع) می فرمایند: ماییم آن ریسمانی که خدای متعال گفته است. (تفسیر فرات الكوفی، ص: ۹۱)
سالها به ریسمان امام ها
سالها به ریسمان امام ها چسبیده ام
ای دریغ که عمرم هدر رفت ای کاش از اول به خدا توکل میکردم و براش شریک نمیگرفتم
سلام
سلام
اگر شما توسل را به گونه ای متوجه شده اید که مانع توکل است، باید عرض کنم یا توسل را درست نفهمیده اید یا توکل را یا هر دو را!
شما هر چی دوست داری اسمش را
شما هر چی دوست داری اسمش را بزار توسل ، ریسمان اللهی و ...
من دیگه دنبال این رسمون ها نیستم
فقط الله را قبول دارم می خواهم دستم رو بگیره
ان شاء الله
سلام
سلام
شما اگر الله را قبول دارید، به دستورش عمل کنید:
وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ (۳۵ مائده)
خدا شنواست ونیازی به واسطه
خدا شنواست ونیازی به واسطه نداره .
از طرفی این وسیله هایی که شما میگی الان سالهاست که مردن منم زبون مرده ها رو بلد نیستم که باهاشون حرف بزنم ( اونها هم فارسی بلد نیستن) اما الله همه زبونها رو بلده از رگ گردن هم به من نزدیک تره پس چه لزومی داره که من لقمه را از پشت سرم بگردونم بزارم تو دهنم؟؟؟؟؟؟؟ مستقیم حرفم رو به الله میزنم
پاسخ :
پاسخ :
با سلام و تشکر .
در ابتدا باید اشاره شود شما که بحمدالله اهل قران هستید خوب است توجه داشته باشید که خداوند حتی با پیامبر با واسطه جبرئیل حرف می زد
وبدون اواسطه حرف نمی زد .بر این اساس فرموده قرآن کریم، چنین است :
و ما کان لبشر ان یکلّمه الله الّا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولًا فیوحی باذنه ما یشاء انّه علی حکیم .
هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن بگوید جز [از راه] وحی یا از فراسوی حجابی، یا فرستادهای بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید. آری، اوست بلند مرتبه ی سنجیده کار . (شوری (۴۲) آیه ۵۱ .)
نکته دیگر این که شگفت آور است شما شهدا را مرده تصور نموده اید در حالی که به گفته قرآن در دو آیه ۱۵۴ سوره بقره و ۱۶۹ سوره آل عمران شهیدان زنده اند.
در سوره بقره مى فرماید: «وَلاَ تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ تُم بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لَـکِن لاَّ تَشْعُرُون؛ به آن ها که در راه خدا کشته مى شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند ولى شما نمى فهمید. »
در سوره آل عمران مى فرماید: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ تَام بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون؛ اى پیامبر! هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. » مراد از حیات شهیدان غیر از حیات برزخى انسان ها است زیرا در آن صورت حیات شهیدان امتیازى براى آنان نخواهد بود، در صورتى که در این دو آیه به صورت ویژه حیات پس از شهادت آنان را متذکر شده، چگونگى آن از نظر ما پنهان است، چنان که فرمود: درک و شعور شما انسان ها از درک کیفیت حیات آنان قاصر است.
با توجه به این نکته اگر مسله توسل برای تان حل نشده به گفته های ذیل دقت نماید :
کلمه توسل از وسیله گرفته شده است. وسیله به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث نزدیکی به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود. (۱) خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب هدایت مردم را فراهم کرده که یکی از آن ها فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است. هر چند خداوند می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند.
امام صادق (ع) می فرماید: "ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ (۲) خداوند امور و اشیا را از طریق علل و سببش جاری می سازد".
بر این اساس انسان در همه کارهای زندگی به اسباب و وسایل توسل می جوید.
خداوند برای اعطای فیض خویش، راه ها و اسبابی را مشخص کرده است، مانند نماز، روزه، نیکی به یتیم، خدمت به مردم و غیره.
از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی، وجود انسان های به حق رسیده (امامان و پیامبران) هستند. همان گونه که در نزول برکات مادی نیز از ابزار و اسباب مادی بهره گرفته است. شفا را در دارو قرار داده و به پزشک آگاهی برای درمان انسان ها داده است.
امام علی (ع) در روایتی وسائلی ذکر کرده که برای نزدیک شدن انسان به خدا می توان از آن ها بهره جست، مانند ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا و کلمه اخلاص (لا اله الا الله) و نماز و زکات و روزه و حج و عمره و صله رحم و انفاق و کارهای نیک. (۳) همان طوری که امور برشمرده ، وسیله نزدیکی به خداوند هستند، استمداد از ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است. قرآن مجید می فرماید: "وابتغوا الیه الوسیله؛ به سوی او وسیله به دست آورید". (۴)
پیامبر اکرم (ص) در مورد شیوه توسل به حضرت فرمود: "اللهم انّی أسألک و أتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه". (۵)
بنابراین توسل، لازمة زندگی انسان در جهان هستی(مادی و معنوی) است که بر آن قانون اسباب و عوامل حکمفرما است.
در این میان، پیامبران و امامان به جهت نزدیکی و قرب به خداوند، نیز به خاطر این که صفات الهی در آنان به گونة کامل تر از دیگر موجودات تجلی یافته است، مورد توسل قرار می گیرند. اینان تجلی گاه صفات خداوندند، یعنی همان گونه که خداوند رحمان و رحیم و جبار و سمیع و علیم است، در حد نازل تر، صفات و اسمای الهی در انسان های به خدا پیوسته و تجلی یافته است. پس شایسته ترین افراد برای توسل و شفاعت و رسیدن به خداوند این انسان ها هستند.
انسان با توسل به پیامبران و امامان، به مرتبه نازل وجود الهی تمسک و توسل یافته و وجود آن ها مظهری از مظاهر وجود الهی است.
اضافه می کنیم که توسّل یعنى کسى را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دادن.
البته آدمى مىتواند و مجاز است که مستقیماً از خداوند حاجت خود را بخواهد؛ ولى اگر بتواند در این مسیر دعاى دیگران ـ به خصوص مقرّبان به درگاه الهى را نیز همراه خود سازد، احتمال تأثیر فزونترى در کار خواهد بود. ولى اگر خداوند به طور کلى فراموش گردد و تنها وسایط دیده شوند، بدیهى است که این امر با آموزههاى دینى و قرآنى سازگارى ندارد.
يكي ديگر از حكمت هاي مساله توسل و اين كه خداي متعال به ما امر فرموده است كه در حاجات خود متوسل به شافعيني كه خود اجازه داده است شويم، اين نكته مي باشد كه انسان در اثر موانست و همنشيني و ارتباط با نيكي ها و مظاهر نيكي ها، از آن ها تاثيرات نيك را مي پذيرد و كم كم اخلاق و رفتار و منش او نيز به نيكي گرايش پيدا مي كند. اگر خداي متعال با وجود اينكه خود صداي ما را مي شنود و حاجات گفته و ناگفته ما را مي داند ، امر كرده است كه نزد بزرگان ديني رفته و خدمت آن ها عرض نياز و حاجت داشته باشيم و آنها را واسطه در رساندن حاجات به خداي متعال سازيم ، به دنبال تحقق اين هدف بوده است كه ما در اثر اين ارتباطات و تعلقات و مؤانست ها ، كمال همنشين در ما اثر كند و ما را زميني بودن به عرشي بودن تبديل كند. و الا نه خداي متعال قدرتش را از اين بزرگواران مي گيرد چرا كه آنها مخلوق خدا هستند و هر چه دارند از خداي متعال دارند بنابراين معقول نيست بگوئيم آنها كاري مي توانند بكنند كه خداي متعال از انجام آن عاجز است، و نه اين بزرگواران به توسلات ما و ارتباط با ما نيازمند هستند. اگر نيازي هست از طرف ما است و اين نعمت توسل، نعمتي است كه خداي متعال را براي آن بايد شكرگزار باشيم.
نكته آخر اين كه:
اين گونه نيست كه هر كس دعائي كرد و صلاح او نبود با توسل به ائمه عليهم السلام، بتواند آن دعا را به استجابت برساند و به اصطلاح عاميانه، با توسل به ائمه عليهم السلام از خداي متعال عبور كند و به خواسته خود برسد. رضايت آن ها در گرو رضايت خداي متعال است و آن ها به چيزي كه خدا راضي نشود راضي نمي شوند.
بر همين اساس است كه مي بينيم بسيار دعا ها كه حتي با توسل هم به اجابت نمي رسند. پس هدف از توسل تنها زود رسيدن به حاجت نيست بلكه رسيدن به حكمت ها و فوائدي است كه به برخي از آن ها اشاره كرديم، چه حاجت برآورده بشود چه نشود.
و بالاخره باید توجه داشته باشید که توسل و توجه به برخی وسائط فیض الهی برای رسیدن به مطلوب با توجه به این که این افراد قدرت و توانایی خود را از جانب خداوند به دست آورده اند و در عین حال خداوند آنان را به عنوان واسطه جریان فیض خود قرار داده است ، در حقیقت مصداق دعا و درخواست از خود خداوند است و منافاتی با آیه مورد نظر ندارد. یعنی دعا چند شکل دارد یکی خواستن از خداوند و دیگری خواستن از واسطه هایی که آن ها نیز به امر خداوند به بندگانش جواب می دهند.
پي نوشت :
۱. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، ۱۳۷۴ هـ.ش ، ج۴، ص ۴۶۴.
۲. محمد بن يعقوب كليني ، الکافی، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، ۱۳۶۵هـ.ش ، ج۱، ص ۱۸۳.
۳. ر.ك: فیض الاسلام ، نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹ .
۴. مائده (۵) آیه ۳۵.
۵. ابن ماجه قزويني ، السنن ، بيروت ، دارالجيل ، ۱۴۱۸ هـ.ق ، ج۱، ص ۴۴۱.
خداشنواو بیناست ..
خداشنواو بیناست ..
شمابرای رسیدن به رئیس یک اداره چند مرحله باید طی کنید ؟
آیا مستقیما" به رئیس میرسی ؟
باید مراحل اداری و قانونی را طی کنی و اگر هم نشد متوسل به رئیس میشی ..
ما اهل بیت را و رسول خدا را واسطه قرار میدیم هم در این دنیا و هم در آن دنیا شماها میتونید مستقیما" به خدا مراجعه کنید بعد هم خودتون دست به کار بشید دیدم که میگم !!!!!
سلام خدمت همه برادران
سلام خدمت همه برادران
آخه فداتون شم چطور شیعه ها خودشونو مسلمون میدونن؟
وقتی گنبد جدید بارگاه امام حسین رو از شهرهای شیعه نشین رد میکردن آنگار خداشون اومده در حالی که در مقابلشون بت بود وهیچ....
وقتی مرقد مطهر حضرت فاطمه معلوم نیست کجاست چطور واسش زیارتگاه درست میکنن؟میدونیین به اینا میگن چی؟
بله بت پرستی
تورو خدا دس بردارید
با عرض سلام
با عرض سلام
آیه قرآن را برایتان یادآوری می کنم که تکفیر دیگران عمل صحیحی نیست:
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً (۹۴ نساء) به كسى كه اظهار صلح و اسلام مى كند نگوييد: «مسلمان نيستى»
و بهتر است بدون اندیشه تکفیری که بلای جان مسلمانان شده، و هر روزه دهها مسلمان را به خاک و خون می کشاند، جواب شبهاتتان را دریافت کنید.
آیا شما خدا را مروج بت پرستی می دانید که تابوتی برای بنی اسرائیل فرستاده تا در هر جایی می روند، آن را با خود ببرند؟
أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ (۲۴۸ بقره) اين است كه (صندوق عهد) به سوى شما خواهد آمد. (همان صندوقى كه) در آن، آرامشى از پروردگار شما، و يادگارهاى خاندان موسى و هارون قرار دارد در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مى كنند.
کمی در این بیندیشید که هر گردی گردو نیست و اگر بنا بود، هر گونه تعظیم و تبرک به یک امر مادی، بت پرستی قلمداد شود، چرخیدن به دور کعبه و بوسیدن حجر الاسود چه معنایی می تواند داشته باشد؟
بت پرستان کسی را همراه خدا در امر تدبیر جهان می دانستند که واقعا هیچ نقشی در جهان نداشت. اما ما برای گروهی احترام قائل شده ایم که خدای متعال، بر ما دوستی و محبت شان را واجب کرده است:
قُل لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى (۲۳ شوری) بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوستداشتن نزديكانم [اهل بيتم]
شما ساختن زیارتگاه را بت پرستی می دانید، در حالی که قرآن، آن را تائید کرده است و عمل مومنین خوانده است. آنجا که در ماجرای اصحاب کهف می فرماید:
قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً (۲۱ کهف) آنها كه از رازشان آگاهى يافتند (و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند) گفتند: «ما مسجدى در كنار (مدفن) آنها مى سازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)
امیدوارم که خدای متعال هر چه زودتر، مسلمانان را از گروههای تکفیری نجات دهد. تا مایه وهن اسلام در جهان نشوند. و خون بیگناهان بر زمین نریزند.
یعنی حضرت یعقوب بت پرست بود
یعنی حضرت یعقوب بت پرست بود که با بوئیدن پیراهن حضرت یوسف یاد پسرش افتاد و باذن الله تعالی بینا شد؟؟
یعنی به نظر شما، احترام اشیاء، افراد و اجسامی که منتسب به یک شخص بزرگوار هست، کفر و شرک محسوب می شه. یعنی ما از این به بعد به قران احترام نگذاریم؟؟ به خانه کعبه احترام نگذاریم؟؟ یعنی دیگه پرده کعبه رو و دیوار کعبه رو و خانه کعبه رو ویران کنیم چون نماد بت پرستی و کفره؟؟ چون خدا که هست دیگه چرا به یه دیوار و خونه احترام بگذاریم. یعنی شما در مقیاس خیلی کوچک، هیچ احترام و ارزشی برای لباسها و وسائل ها و اموال عزیزانت قائل نیستی؟؟ یعنی وقتی می ری خونه، هر چی باشه که واسه خودت نباشه رو می ندازی دور و له می کنی؟؟ چون اگه براشون ارزش قائل بشی، کافر محسوب می شی؟؟ برادر عزیز اهل سنت، اگه واقعا اهل انصاف هستی، یک روز ، یک ساعت، یک دقیقه فقط بدون تعصب به هیچ چیز فکر کن. همین.
سلام به همگی
سلام به همگی
بیایید بیخیال شید.همه خوبن.واقعا میگم همه خوبن.فقط بیایید هرکسی تو هر جایی هست حداقل طرف مخالف نظرشو نکشه.همین.هر کاری دوس دارین با هم بکنین ولی همو نکشید.بابا چقد بعضی ها مثل من عقب موندن که حرفشون چماقشونه.هرکسی هرکاری کرده، گذشته.با هم بحث علمی داشته باشیم ولی بحث هامون توهین نشه. با دلیل هرکی خواست نظر بقیه رو قبول کنه.هرکی هم نخواس که مارو توگور طرف مقابل نمیذارن.
تامیشه کاش بحث علمی و منطقی بکنیم.
هتونو دوس دارم.خداحافظ
با عرض سلام
با عرض سلام
اینکه از کشته شدن افراد بیگناه متنفرید، بسیار عالیست. و ما نیز از تکفیرها و کشتارها منزجریم. همچنین در اینکه بحث های علمی و منطقی داشته باشیم نیز نظرتان عالی است.
اما ای کاش ظالم و مظلوم را یک کاسه نمی کردید! و به جای اینکه تکفیری ها را محکوم کنید و عملیات انتحاری و کشتار را زشت بدانید، همه را یک جور نشان نمی دادید. چرا که همین نیز ظلم دیگری در حق مظلوم است.
سلام
سلام
واقعا سخنان به جایی گفتی.قبول دارم باید تکفیری ها وسلفی های متعصب را از جرگه مسلمین جدا کنیم.اونها باعث شدن که دیگران دید بدی به مسلمونا داشته باشن.دیشب مطالب شیخ حسن شحاته و چگونگی شهادت ایشان رو دوباره مرور میکردم.نه تنها بسیار جای تاسف بلکه جای دارد که انسان خون گریه کنه.حیف از دست این بی عقل ها که عقلشون رو تعصب و تبعیت کورکورانه پر کرده.یا کشتارها در عراق افغانستان پاکستان و... انسان را ناراحت میکنه.کاش یه فکر اساسی برای حل این جریانات که تا به حال به این گستردگی در جهان اسلام نبوده، بکنند.
به هرحال آرزوی موفقیت برای شما و همه کسانیکه دنبال حل مسایل به صورت علمی دارن ، را از خدای منان می خوام.خداحافظ
به نام خداوند قادر متعال. اما
به نام خداوند قادر متعال. اما بعد باید ما این سوال را از شما بپرسیم : چراشیعیان دست باز نماز میخوانند؟
چشماتون رو باز کنید -از نظر اهل سنت شما نتنها مسلمان نیستید بلکه ازتبار مشرکین زمان پیامبر هستید چون به جای بت از قبر مردگان وغیره { امامان } حاجت میطلبید و .....
سلام
سلام
امیدوارم شما نیز با چشمانی باز بنگرید.
بنگرید به اینکه اندیشه تکفیری شما، چقدر خون بی گناهان را بر زمین می ریزد.
بنگرید که توسل در منابع اهل سنت نیز وجود دارد و امروز شماها بازیچه دست فرقه وهابیت شده اید که نوکر صهیونیست ها و کفار هستند.
بنگرید که خودتان چرا به دور کعبه می چرخید و حجر الاسود را می بوسید.
برای اینکه به شما کمک کرده باشم که کمی واقع بین باشید، چند آدرس برایتان می گذارم:
آیا توسل جستن به پیامبر (ص) یا ائمه (علیهم السلام) جایز است؟
http://www.soalcity.ir/node/1872
آیا سنی ها توسل را قبول دارند؟
http://www.soalcity.ir/node/1860
آیا اهل سنت در منابع حدیثی خود، مستنداتی درباره توسل دارند؟
http://www.soalcity.ir/node/1861
آیا توسل شرک نیست؟
http://www.soalcity.ir/node/692
اول سر خویش را کن آویزه ی
اول سر خویش را کن آویزه ی دار..آنگه بکن ادعای عشق رخ یار..در محضر دوست آنکه بیجان و سرست ..از باده ی خاص او شود برخوردار
ای انسان ناآگاه ، تورا بشارت که در نادانیهای خود غوطه وری . هرچقدر خواهی دراین گندآب دست و پازن ، تو خود درآن غوطه وری و سراسر آکنده از عقاید غلطی . بنده ی خدا توکه نه اهل علمی و نه اهل هنر و نه و نه هال دل و نه اهل بصیرت و نه اهل مطالعه ای و نه راه میدانی . تو و امثال تو بر سر سه راهه بنشسته لب میخوایید . فکرت را براه فطرت دراندار تا نسیمی از حکمت بر تو بارد و آرزوهای محال را از خودت دور کن تا منقلب و مغلوب شیطان نشوی . ما میبینیم که تو خود چاردست و پایت را بسته ای و شیطان برتو سوار است و تازیانه های شیطان را تحمل میکنی و در این اندیشه ای که از همان شیطان بر تو مغفرت رسد . بر سر هر انسان فکر و شعور است و در مغز تونیز شعور است و آنک تورا بشارت که راه خود و عقیده ات را بگمراهی کشانیده ای و طرق مختلف را میآزمایی تا پسکوچه هایی به این مسیر بیافزایی ، بکوش تا در ابتدا خودت را بیابی و پس از اینکه اگر موفق به یافتن خود شوی ، راهی بسیار دراز تا به بار نشستن انسانیتت خواهی پیمود ، آنگاه که در این دو رهنمون شدی ، راه سومت برتو بشارت که طغیان از حقوق و معنویاتت ننمایی و در پس این پرده رازهایی نهفته که تورا یارای گویش و پیدایش دراینگونه ره نیست .
در پاسخ به اهل سنت که زیارت
در پاسخ به اهل سنت که زیارت قبور ائمه و بوسیدن ضریح مقدس آنان را شرک می دانند باید بگویم مگر شما قرآن را نمی بوسید؟ کجای قرآن را می بوسید؟ مسلما جلد قرآن را می بوسید.آیا به راستی با خود اندیشیده اید که جلد قرآن از چه موادی ساخته شده است؟ مگر جلد قرآن چیزی غیر از مقوا و کاغذ است؟ پس با منطق شما عمل بوسیدن قرآن نوعی شرک است.همه ما و شما می دانیم که بوسیدن جلد قرآن جهت احترام گذاشتن به محتویات قرآن که همان کلام خداست می باشد.این که ما شیعیان قبور ائمه را زیارت می کنیم و ضریح آنها را می بوسیم به خاطر احترام به خاندان رسالت و اهل بیت پیامبر است که بنا بر حدیث ثقلین از کتاب خدا(قرآن) جدا نمی شوند و بنا بر همین حدیث نبوی که در منابع اهل سنت هم به وفور بیان شده شرط عدم گمراهی را تمسک به این دو یعنی قرآن و اهل بیت دانسته اند.وگرنه اگر ما شیعیان اهل شرک بودیم که به مغازه های آهن فروشی می رفتیم و تمام فلزات آن جا را می بوسیدیم و یا به کوهستان می رفتیم و تخته سنگ ها را زیارت کرده و می بوسیدیم!!!
کی میگه اهل سنت زیارت قبور
کی میگه اهل سنت زیارت قبور ائمه و بوسیدن ضریح مقدس آنان را شرک می دانن بابا چرا شما وهابی ها رو با اهل تسنن یکی میدونید این وهابی ها هستن ک اینا رو شرک میدونن ک این وهابی ها رو ن اهل تسنن قبول دارن ن تشیع
سلام من به تک تک شماها
سلام من به تک تک شماها
چه بحث های جالبی میکنید حتما ادامه بدید تا به نتیجه برسید.و یکدیگر را قانع کنید.ماشاءالله شما ها نابغه هستین این علم تون به درجه علاءرسیده.برای خودتون نظر میدین /خوبه/خوبه
...
...
یه روانشناس خوب بیاد به حرفهاتون فکر کنه بازم تو شک می افته.والا من که هنوز نمیفهمم ...
فرق بین سنی و شیعه چیه؟
این همه بحث میکنید برای چیه؟
چرا غرب فرهنگ اسلامی را دزدید؟
چرا ...
خوبه بشینید بحٍث کنید ؟؟؟
اره راس میگی ها فرهنگ اسلامی
اره راس میگی ها فرهنگ اسلامی ما الان تو اروپا پیاده شده
سلام
سلام
دوست عزیز گویا واقعا کسی نابغه تر از شما در این جا وجود ندارد زیرا تا به حال به عنوان یک مسلمان متوجه نشدید که فرق بین شیعه و سنی چیه
اصلا شاید مسلمان نیستی
اصلا شما رو چه به این کارها
شما برو ببین چرا غرب فرهنگ اسلام رو دزدید
اصلا از کجا به این مسئله پی بردی که غرب فرهنگ اسلام رو دزدیده
اسلام دین رافت ومهربانی وباهم
اسلام دین رافت ومهربانی وباهم زیستن است به جای همدیگه راکوبیدن همدیگر را دوست داشته باشیم تمامی صحابه عزیز وامامان بزرگوار برای ترقی اسلام واینکه ماها به جان هم نیفتیم زحمت ها ومحرومیت ها کشیده اند آن موقع فردای قیامت چه جوابی در قبال این ناسپاسی ها داریم ازخلفای عزیز تا امامان بزرگوار با شنیدن اسم عزیزشان باید صلوات بفرستیم بیاییم مطالعاتمان را بالاببریمخلیفه اول حضرت ابوبکر(رض) جد مادری امام جعفرصادق(ع)هستندامام شافعی(رض)شاگردامام جعفر صادق(ع) بودند بیاییم درفکر برادری واخوتمان باشیم به خدا با این حرفها جز کینه و نفرت چیز دیگری را درست نمی کنیم
سلام
سلام
البته شکی نیست که باید با برادری در کنار هم زندگی کنیم. اما نباید حقایق را تحریف کنیم! صحابه ای که علیه حضرت علی (ع) و به خاطر اغراض مادی جنگ راه انداختند، شایسته این سخنان شما هستند؟ البته بحث ما تاریخی نیست. بلکه بحث مرجعیت دینی است که امروزه باید دین را از چه کسی بیاموزیم. اما با این حال پس از آنکه با چشمانی باز حقیقت را کنکاش کردیم باید دیگر مسلمانان را هم دین خود بدانیم و به آنها نیکی کنیم که نیکی حتی در حق غیر مسلمان هم می تواند جایز باشد:
لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (۸ ممتحنه)خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمىكند چرا كه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد.
سلام هم به برادرای شیعه خودم
سلام هم به برادرای شیعه خودم وهم برادرای سنی .اختلاف سر چیه برادرا؟بنظر شما من اداب نماز رو طبق احکام مذهبم رعایت کنم ولی قلبم حضور نداشته باشه چی میشه؟این بهتر یا هر جور که خوندم حضور قلب داشته باشم .همتون تا حالا کنکور دادین ایا همه از یه منبع درس خوندین ؟هر کی استاد خودش رو قبول داره.میدونید چیه کودمتون قبل از اینکه شیعه یا سنی و یا مسلمون بشید در مورد دینتون تحقیق کرده و بعد پذیرفتین.ما ها اول بخیال خودمون مسلمون شدیم بعد داریم در مورد دین تحقیق میکنیم عقل کجا رفته؟بنظرم اینکه همدیگه چه عرض کنم هر آیینی رو مورد اهانت قرار بدیم خود نشانه تکبره که از منفورترین صفاته.منظور این نیست که نسبت به حقیقت بی تفاوت باشیم.یه مثال شما رفتی بازار شلوار بخری سر یه فروشگاه صاحب مغازه با چرب زبونی و زور مبرتت داخل یه فروشگاه دیگه ازادی بری تو یا نری که اگه رفتی راهنماییت میکنه ولی اجبار نه.خدایی با کدوم راحتترین.مذهب هم که اجباری نیست هر انسانی عقل ،فهم و شعور دارد باید ببیند تحقیق کند بسنجد و انتخاب کند وظیفه مروجان هر مذهب هم فقط مشاره سالم نه از نوع تخریب است.خلاصه بگم اخلاق خوب ،پندار خوب،کردار خوب ولا غیر.این هم فقطزمانی تحقق میابد که درک بالایی از اخلاقو کردار و پندار داشته باشیم
با عرض سلام و تشکر از
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز!
به نکات زیر توجه فرمایید:
۱. منظر حقوقي: حقوق افراد، هم در اديان توحيدي و هم در ارزشهاي عصر مدرن، مورد احترام و تاكيد قرار دارد و لذا نميتوان هيچ انساني را تمسخر و اهانت كرد. توهين به افراد، تنها به گوشت و پوست و استخوان آنان نيست، همان گونه كه نميتوان شكل و قد و قامت و رنگ و يا نقص اعضاي يك انسان را به استهزا و اهانت گرفت، همان گونه نيز توهين به پدر و مادر و بستگان يا نژاد و يا مليت او نيز اهانت و تجاوز به حقوق فردي است و در اخلاق و قانون و شرع نادرست و نارواست. بايد توجه كرد كه «هويت فردي» لايهاي تو در توست و تعلقات نسبي، مكاني، نژادي، ملي و ... بخشي از اين هويت است و در اين لايهها، تعلقات ديني – مذهبي بخش مهمي از «هويت» را ميسازند. انسانها، به همان اندازه بلكه گاه بيش از آن كه از خراش و زخم بر چهره خود و يا وابستگان نسبي و يا نژاديشان آزار ميبينند، از پنجه كشيدن در هويت دينيشان مجروح و خشمگين ميشوند و از توهين به مقدساتشان بر ميآشوبند.
۲. منظر اخلاقي: اصل زرين اخلاقي آن است كه آن چه را انسان بر خود نميپسندد بر ديگران روا ندارد. اين اصل، معيارسنجي محكم و فراگير براي تشخيص رفتار درست از نادرست است. اگر انسان توهين به مقدسات ديني خويش را برنميتابد، نبايد به مقدسات ديگران هم توهين كند.
۳. منظر سياسي – اجتماعي: صلح، اصل مهم در روابط انساني و حوزه سياست داخلي و بين المللي است. چه اين كه روابط بي تنش و يا كم تنش ميان انسانها، از مبادي زندگي اجتماعي است. در جهان، منطقه و حتي يك كشور اديان و مذاهب گوناگون وجود دارند، بدون ترديد صلح جهاني و منطقهاي و ملي در فضاي توهين به مقدسات يكديگر به دست نميآيد.
۴. منظر ديني: متون ديني و سيره پيامبران و اولياي الهي، سرشار از رعايت مقدسات و پرهيز از توهين به آنان است. از آن جمله، در قرآن كريم ميخوانيم:
لا تسبّوا الذين يدعون من دون الله فيسبّوا الله عدواً بغير علم (۱)
و آنها را كه كفار به جاي خدا ميخوانند (مانند بتها و اجنّه) دشنام ندهيد كه آنان نيز از روي عداوت و ناداني به خدا دشنام دهند.
بدين گونه مسلمانان، حتي از توهين و فحاشي به خرافيترين مقدسات يعني بتان و جنيان ممنوع شدهاند. امام علي (ع) نيز در خطاب به ياران خويش فرمود:
انّي اكره لكم ان تكونوا سبّابين (۲)
من توهين و فحاشي را براي شما ناروا ميدانم.
البته سخنان فوق به معناي نفي نقد و گفتگو ميان اديان و مذاهب نيست كه آن از قاعده و روش و آدابي برخوردار است كه با توهين و اهانت، مرزهايي روشن و متمايز دارد.
البته دفاع در برابر اقدامات توهين آميز لازم است. ولي بايد منطقي باشد و رفتارهاي خارج از اصول ديپلماسي و منطق جهاني نداشته باشد كه قبح ظلم ستم واهانتي كه روا داشته اند را تحت الشعاع قرار ندهد.
پي نوشت ها:
۱. انعام، ۱۰۸.
۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.
اگه هر کدوم از ما سعی داشته
اگه هر کدوم از ما سعی داشته باشیم که شیعه یا سنی بودنو بهتر از اون یکی نشون بدیم به هیچ جا نمیرسیم . وقتی که یه مسئله ای براتون پیش میاد سعی کنید خیلی عاقلانه با پاسخ مسائلتون برخورد کنید نه اینکه با حرف هایی نا مرتبط یه مسئله نامفهوم دیگری رو به اون مسئله ربط بدید
واینکه شیعه و سنی هر دوانسان هستن متاسفانه افرادی که میخوان از شیعه و یا سنی طرفداری کنن طرف مقابل رو جانی و ...خطاب میکنن
من خودم یه فرد شیعه هستم که عاشق یه مرد سنی شدم و متاسفانه خونوادم مخالف هستن با ازدواجم چون سنی هستن فقط همین
سلام
سلام
از پاسخ خیلی عاقلانه سخن گفتید، چند مطلب خدمتتان عرض می کنم، بنگرید که آیا عاقلانه هستند یا خیر:
۱-وقتی دو نظر متضاد درباره یک مساله بسیار مهم وجود دارد، نمی توان به تشخیص مطلب صحیح بی اعتنا بود. به هر حال شما که مسلمان هستید باید رهبر دینی خود را یا اهل بیت (علیهم السلام) بدانید یا از بین ابوحنیفه و شافعی و ... انتخاب کنید. و بی طرف بودن معنا ندارد.
۲- اگر عده ای افراط می کنند و طرف مقابل هم دین خود را جانی قلمداد می کنند، دلیل نمی شود که ما تفریط کنیم و با کسی ازدواج کنیم که تفاوت های زیادی با یکدیگر داریم که هر کدام از این تفاوت ها می تواند در تربیت فرزند و ... تاثیر جدی و چالش برانگیز داشته باشد.
اخه چرا مدیر سایت جلوی سوال
اخه چرا مدیر سایت جلوی سوال های تفرقا انگیز رو نمیگیره این کارا بیشتر دارن بین سنی و شیعه تفرقه میندازه تا افزایش سواد دینیشون کینه رو زیاد میکنه شاید اصلا نظرم رو تو سایت نذارید ولی ی جواب خوبی بدید اخه چرا میذارید این همه نظر دعوا منم منم ها شیعی سنی کردن ها
سلام
سلام
بعید می دانیم که سوال و یافتن حقیقت تفرقه ایجاد کند. آنچه سبب تفرقه می شود تبعیت از هواهای نفسانی از سوی عده ای است که به حق پشت می کنند. با این حال ما معتقدیم که باید با مخالفان زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم و این غیر از مساله برررسی حقیقت است.
سلام عید مبارک منتظرتون هستیم
سلام عید مبارک منتظرتون هستیم حتما تشریف بیاریید
اهل بیت (ع) از همان ابتدا
اهل بیت (ع) از همان ابتدا مظلوم بودند . شما هم نمک بر روی زخم شیعیان بپاشید . شیعه بر دو پایه ی عاشورا و ظهور امام زمان عج استواره . انشالله مهدی فاطمه میاد و حقایق آشکار میشه . یا گوهر پنهان بقیع
سلام...۳خلیفه اهل سنت ابوبکر
سلام...۳خلیفه اهل سنت ابوبکر ..عمر ..عثمان..نیمی از عمر خود را در شراب خواری و زنا کاری گذارندند .تا بعثت پیامبر که ایمان اوردند..عمر انگیزه قتل پیغمبر رو هم داشت بعدش مسلمان شد..واقعیت های زیادی از خلفا تو کتاب خود اهل سنت است...اما تعصب بی
مورد دارن
اصل اسلام سنی ها هستند.
اصل اسلام سنی ها هستند.
هیچ اشاره ای در قران به مسئله ی امامت نشده است. در حالی که اصول دین اسلام بارها و بارها در قران مورد تاکید قرار گرفته. امامت یعنی به اندازه ی شراب نخوردن هم ارزش نداشته گفتنش؟موضوع به این مهمی چرا یک بار در قران نیومده؟
توحیدشان هم از شما خیلی قوی تره که از امامان درخواست کمک میکنید در حالی که در قران گفته تنها تو را میخوانیم و تنها از تو یاری میجوییم. یک بار هم نگفته که موقع خواندن من کسی رو واسطه قرار بدهید.اگه واسطه نیاز بود در قران میومد.
چندین دلیل دیگه هم هست .
سلامwww.soalcity.ir/node
سلام
www.soalcity.ir/node/2233
http://www.soalcity.ir/node/1860
اهل سنت این آیه پس چیه خجالت
اهل سنت این آیه پس چیه ؟ لطفا کمی مطالعه کنید ...
إنّما وليّكم اللّه و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون
هیچ اشاره ای نشده چون خداوند
هیچ اشاره ای نشده چون خداوند میدونست که اگر در قران اشاره ای به امامت بشه افرادی هستند که چون وجود امامت به نفعشون نیست قرانو تحریف میکنن...
در واقع اشاره قرآن به مساله
در واقع اشاره قرآن به مساله امامت با بیان اوصاف و کنایات و اشارات هست.
اگر میگی به مسٰله امامت و
اگر میگی به مسٰله امامت و خلافت در قرآن هیچ اشاره ای نشده کامل داری خلافت هر سه عثمان ابوبکر و عمر رو رد میکنی
خود شخص پیامبر عاقل . بالغ . در نهایت هوش و ذکاوت حضرت علی رو به عنوان وصی خودش انتخاب میکنه و همین طور ادامه دهنده نسل خودشم هم از کوثر خودش حضرت فاطمه زهرا سید زنان عالم اعلام میکنه که فرزندان ایشان امام حسین و امام حسن هستند چطور شما میتوانید به نوادگان پیامبر توهین کنید ؟ بعد هم اصلا که گفته توحیدشان قویتره شیعه میکشنن به بهشت برن !! سر میبرن تو بهشت برن !! قتل و تجاوز در عربستان به شیعه میکنن تو بهشت برن !!! اینا توحیده یا شرک ؟؟ بعدا ایا باید همه چیز این عالم در قرآن میامد ؟؟؟ پس چطور در مورد خیلی از موضوعات در قرآن چیزی نیامده بعد هم پیامبر خلافت حضرت علی را اعلام کردند چند بار و نیازی به آوردن در قرآن هم نبوده البته هم آن ها در زمان زنده بودن پیامبر قبول کردن اما برای مقام از دستور پیامبر سر کشی کردند و کافر شدند ؟ بله این موضوع به اندازه شراب خوردن برای شما که مهم نیست میخوریدو تجاوز میکنید با نام اسلام ....
من أصلا قصد توهين به أهل بيت
من أصلا قصد توهين به أهل بيت رو ندارم بلكه ارادت خاصي هم به اون بزرگواران خصوصا به حضرت علي (رض) و أمام حسين (رض) دارم و حضرت علي (رض) از جمله أولين كساني بود كه به دين إسلام مشرف شد ولي يه سؤالي هست كه دائماً ذهن منو مشغول كرده كه چرا شما برادران أهل تشيع اون احترام و ارادتي رو كه به أهل بيت (ع) دارين، به ساير صحابه و حتي خود پيامبر اكرم (ص) ندارين؟ مثلا روز هاي زيادي رو در طول سال از اين أمام و اون أمام تجليل ميكنين ولي اون تجليلي رو كه بايد از روز بعثت نبي كريم داشته باشين، ندارين. در صورتيكه جايگاه رسول خدا (ص) با إمامان به هيچ وجه قابل مقايسه نيست. ما بايد در قدم اول بيشتر در مورد سيرت نبي (ص) بحث و گفتگو كنيم و أونو سر مشق زندگي مون قرار بديم بعدا در قدم دوم صحابه و اهل بيت، در صورتيكه متاستفانه اين موضوع در مورد شما صادق نيست. به نظر من اين حب زيادي شما نظر به اهل بيت كمي باعث انحراف شما شده....
سلام
سلام
البته این احتمال را بدهید که شاید شیعیان را خوب نمی شناسید.
مثلا شیعیان حدیثی از حضرت علی (ع) دارند که حضرت می فرماید: من بنده ای از بندگان محمد (ص) هستم. پس ما هرگز اهل بیت (علیهم السلام) را برتر از پیامبر (ص) نمی دانیم.
و البته راه رسول و راه اهل بیت را دو تا نمی دانیم که یکی انسان را از دیگری غافل کند. بلکه مثلا وقتی به حضرت علی (ع) توجه می کنیم، در واقع به کانالی که از آن طریق علوم پیامبر (ص) به ما رسیده است، توجه می کنیم.
یا مثلا زنده داشتن یاد امام حسین (ع) از آن جهت است که ایشان برای احیای دین پیامبر (ص) شهید شد.
و البته درباره صحابه نیز به مانند قرآن معتقدیم که در بین صحابه هم منافق ممکن است وجود داشته باشد و هم کسانی که بهشتی هستند.
سلام بر تمام موحدین عالم ! ۵۴
سلام بر تمام موحدین عالم ! ۵۴ ساله ام و از ۴ سالگی با قران اشنا شده ام و با شیعه و اخوند بزرگ شدم و اخوند زاده ام و هم علوم جدید هنوز میخوانم و هم دینی و حوزوی ! خالصانه عاشق محمد و ال محمد شده ام و برای شفاف حرف زدنم اینکه من عاشق علی و فاطمه و تمام فرزندانشون هستم تمامشون و بر سنت و فهم محمد و علی و فاطمه اهل تبعیض بین فرزندان علی و پیامبر نیستم و البته حسن و حسین سرور جوانان بهشت الله هستند . شیعه گری یعنی ... ! حضرت حسن و حسین شهید شدند با اوج شداید تا ما از اسلام ناب جدا نشیم ولی مگر جیب طبسی ها پر میشه !!!!! اللهم صل علی تمام اهل و عیال پیامبر و البته خود رسول الله و علی و فاطمه و تمام فرزندانش و البته تمام یاران امینش ! در انقلاب ما مثلا ی نفر هست که در ۴۰ سال پیش فلان کار انقلابی رو انجام داد ! درست ؟ اقا چپ میریم راست میریم از هر سوراخ سمبه ای که صدا در میاد از اون بابا تعریف میشه ! چطور من از یاران بسیار بزرگ پیامبر دست بکشم ؟ ها ؟ ! کاش دیوارهای برلین در ایران هم فرو بریزه ! برخلاف دشمنان اسلام و با توکل به الله العلی الکبیر العظیم ما ایستاده ایم . در امریکا و انگلیس و موطن شیاطین " هر دسته و گروهی ازادند فعالیت دینی و فرهنگی و سیاسی داشته باشند از مسلمان و صهیونیست و بچه باز و هم جنس باز و شیطان پرست گرفته تا الی هرچی ! نمیدونم چرا در ایران نمیذارن ی عالم سنی وایسه با جماعت نماز جماعت بخونه در یکی از شبکه های تلویزیون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الله در قران به مومن میفرماید : لا تخافوا و لا تحزنوا .... ! اصلا ی بار روش تشهد خوندن ما سنی ها رو پخش کنید تا اونایی که خیال میکنن سنی یعنی معاذالله معاذالله دشمن محمد و ال محمد و علی و فاطمه و حسنین " صلوات الله علیهم اجمعین " بفهمند که خیال باطلی بیش نیست !!!! اصل شیعه ی علی و فاطمه " یعنی ما سنی ها !!!! والسلام علی من اتبع الهدی !
با سلام خدمت جناب رسول هادی
با سلام خدمت جناب رسول هادی
دوست عزیز بحث این پست راجع به دست بسته خواندن نماز برادران اهل سنت هست .
ای کاش بجای به حاشیه بردن بحث درباره تلوزیون و ... دلایلی که در بالا آمده را نقد می کردید . نه این که از مسائلی صحبت کنید که درباره صحت آن تردید جدی وجود دارد .
در ضمن کسی چنین تصوری را درباره اهل سنت ندارد که ایشان خدای ناکرده دشمنان اهل بیت (ع) هستند .
خود بنده دوستانی از اهل سنت دارم که عاشق سید الشهدا و اهل بیت هستند . بله ، عده ای از وهابی های مزدور هستند که به نظر ما آنها اصلا مسلمان نیستند . هر چند آنها ادعا می کنند که از اهل سنت هستند اما خود اهل سنت هم آنها را از خود طرد کرده اند .
موفق باشید
سلام. خطالب به اون فردی که می
سلام. خطالب به اون فردی که می گه ما اعتقاد داریم باید وحی بر حضرت علی علیه السلام نازل می شد اول بگم ما چنین اعتقادی نداریم پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ای علی تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست. ما پیروی نمی کنیم مگر از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم بعد هم اون افرادی که با علم کردن قمه زنی و بعضی چیزها شیعه رو تخریب کنن عرض کنم که از علمای دینی شیعه بپرس کدومشون یا قمه زنی موافق هستن ما هم با ان نوع عزاداری مخالفیم. بعد هم امام حسین علیه السلام اونقدر خالصانه برای خدا قدم برداشت که لازمه هر انسان برحقی از راهش و زندگیش الگو بگیره همونطور که آزادگان جهان الگو میگیرن. و با عزاداری صحیح و زنده نگه داشتن یاد و نحوه شهادت آن حضرت نحوه برخورد صحیح با ظالمان رو و راه حق بودن رو نسل به نسل پررنگ تر کنن. شما اگر واقعا دنبال حق هستی و نه تیره نشون دادن مذهب تشیع بهتره بری دنبال مطالب مستند و منطقی تاریخی و بدون هر گونه پیشداوری به نتیجه برسی. همونطور که جمله زیبای لااله الا الله بیان میدارد اول میگه لا اله یعنی خدایی نیست بعد میره سر اثباتش. اگر دنبال حقی. اگر هم دنبال تخریبی که اون یه حرف دیگه است. ما هم خیلی از انحرافات رو قبول نداریم مثل پناه بر خدا خدا خواندن حضرت علی علیه السلام. من شیعه اعتقاد دارم راه حق و هدایت مسیری داره که باید از مسیرش حرکت کرد و مسیرش پیروی از کلام حق هست. اللهم عجل لولیک الفرج.
سلام
سلام
آقا فیروز که اینو گفتین/اهل سنت منکر هیچ صحابی رسول گرامی اسلامی نیست و به تمامی آنها سخت احترام دارند/
شمایی که میگی سه خلیفه معظم خوب به غدیر خم فکر کن که پیامبر دست حضرت علی رو بالا برد گفت این وصی و جانشین منه نه اون ۳تا معظم اما اونا به پیامبر اعتنا نکردن.
درود خدا بر رسول گرامی اسلام
درود خدا بر رسول گرامی اسلام و اهل بیت مطهرش ،در پاسخ به برادر سنی و مسلمانم که فرموده بودن حتی یک بار هم نام امامان در قرآن کریم نیامده باید بگم شما که نماز صبح را دو رکعت نماز ظهر و عصر را چهار رکعت و...می خوانید این در کجای قرآن کریم اومده ؟ما نمیگیم حرف ما رو قبول کن بلکه باید حرف خدا و رسولش را بپذیریم ،بنابراین شما را ارجاع میدم به آیه ۳۳احزاب و ۶۷مائده ،سوال من آیا کسی را خداوند از هرگونه گناهی مبرا بداند ،میاید به خاطر ملک و منال. دنیا خودش را آلوده به گناه بکند ،در قرآن کریم اطاعت این بزرگواران بعد از خداوند و رسولش ابلاغ شده است(مائده /۵۵) ،ای برادرم در مسلمان بودن هر دویمان شکی نیست خدا ،پیامبر ،کتاب ،وقبله ما یکی است ،ما را برادران خود احترام قائلیم و هیچ وقت حاضر نمیشویم به بزرگان آنها توهین کنیم ،خداوند تمامی کسانی را به جان گرفتن اسلام کمک کردن قرین رحمت خودش قرار دهد .انشالله
به نظر شما پس چرا در قرآن
به نظر شما پس چرا در قرآن آمده که خداوند گفته برای شما وسیله قراردادیم تا به واسطه آنها به درگاه خداوند تقریب جویید یا وقتی که عده ای به پیغمبر دشمنی ورزییدند خداوند فرموده است که به واسطه پیغمبر از گناهشان در می گذرد یا وقتی که برداران یوسف از کارشان اظهار ندامت کردند از حضرت یعقوب خواستند که واسطه شود و از خداوند عفو و بخشش را برایشان خواستار شود و خیلی موارد دیگر
شما که دارید احکام اهل سنت رو
شما که دارید احکام اهل سنت رو از ریشه اشتباه نشون میدید کل احکام خودتون مشکل داره . این از نماز خوندنتون .این از وضو گرفتنتون و بعدشم شما دارید با عزا گرفتن تو محرم یجوری با خدا مقابله میکنید و به تصمیمش اعتراض میکنید که کلا این کارتون اولین کفرتونه دومیش هم اینه که خودتون رو با زنجیر و قمه لت و پار میکنید که هیچ جای قران و احادیث همچین دستوری نیومده اینم کفر دوم از شماست که ادعای سالاری تو دین اسلام رو داری میکنی . کفر سوم تون هم اینه که شما با سه تا از صحابه ها و خلفای خالص اسلام و مورد تایید پیامبر عزیزمون رو با ادعا های بی اساس و بی سرو ته و دروغ خودتون مورد توهین قرار دادین . و این که میگم مورد تایید پیامبر بودن هم تو احادیث زیادی که از زبان مبارک خود پیامبر گفته شده مشخصه . و اگه باز مذخرفات خودتون رو میگین میخوای چند تا حدیثش رو هم بذارم آقای به ظاهر با دین
دوست گرامی جناب بچه مسلمون
دوست گرامی جناب بچه مسلمون سلام علیکم
ما این فضا رو ایجاد کردیم که بتونیم در کنار هم با بحث منطقی و استدلالی نقاط مشترک رو افزایش بدیم و نظر خودمون رو راجع به مسائل اختلافی بگیم .
پس لطفا اگر سخنی می گویید اولا محترمانه و دوستانه باشد و ثانیا مستدل و همراه با دلیل و مدرک !
دوست عزیز، سخنانی که شما در تکفیر برادران شیعه خودتون زدید ، مثل همون حرفهایی است که گروههای تروریستی مثل داعش می زنند ! اما مسلما شما با آنها تفاوت دارید چون آمده اید و در این بحث شرکت کرده اید .
پس خواهشا آداب بحث را رعایت فرموده و اگر نقدی به متن بالا دارید ، بفرمایید .
من یک شیعه هستم که با علم
من یک شیعه هستم که با علم تمام مذهبم را انتخاب کردم وفهمیدم واقعا شیعه حق است. چند مورد را باید ذکر کرد الا آنکه وقتی شما اهل سنت وهابیان را از خود نمیدانید ما شیعه ها هم کسانی که در عزاداری ها خود را با قمه وشمشیر میزنند از خود نمی دانیم شیعه واقعی باید راه حسین را برود که الحق والنصاف همین طور اس همانگونه که میبینید امروز اکثر کشورها در پناه شیعیان هستند مثل لبنان و عراق و ..
دوما ما همه برادریم اما در برخی چیزها شبیه هم نیستیم هماهنگونه که وقتی حضرت محمد پیامبر شد خیلی از مسیحیان با وجود حق بودن او در برابرش ایستادند واسلام را نپذیرفتن اهل سنت هم نیز در برابر حرف حضرت محمد مبنیبر ولایت علی ع ایستادند. و اکثر کتابهای خود اهل سنت هم واقعه غدیر را قبول دارند هم چنین حدیث کسا وحدیث ثقلین. به نظر من باید تاریخ صدر اسلام را مطالعه کرد با نگاه منطقی و خالی از تعصب. همانگونه که من نگاه کردم. سیره ومنش علی ع را وتشیع را مطالعه کردم وبا چشم باز راه درست را انتخاب کردم. ای کاش میشد اینجا همه چیز را راجع به تشیع گفت ولی متاسفانه نمیشود. از شما خواهش میکنم حتما نهج البلاغه را بخوانید سخنانش فرای بشر این جمله از زبان بزرگان تاریخ است که آن مطالعه کردند میگویم. کدامین یک از این شیخین هم چین کتابی نگاشته اند که به نظر من بزرگترین کتاب حقوق بشر است؟چه کسی عرب وعجم را مانند پیامبر یکی می دانست؟ شیخین که بعد از پیامبر دوباره آن سنت جاهلیت برتری عرب وعجم را بنا نهادند به همین خاطر است که عمر به ایران حمله کرد وآن همه ایرانی را قتل عام کرد این درآن صورت بود که علی ع به ایران می آمد تا در دانشگاههای آن زمان علوم تدریس کند.
باید کمی تاریخ را مطالعه کرد و بی طرفانه قضائت کرد. ان شالله خدا به همه بصیرت عطا نماید
واقعا متاسفم برای هر دو گروه.
واقعا متاسفم برای هر دو گروه.....
شما همتون با ایجاد تفرقه ها..و بزرگنمایی جزئیات نام مبارکه ی *****اسلام*****رو دنیا بد جلوه داده اید
واقعا مشکلات ما در کل جهان گرفتن یا نگرفتن دسته؟؟؟؟.....واقعا متاسفم...
خدایا ازت خواهش میکنم قبل از مرگم اتحاد شیعه و سنی رو بهم نشون بده....التماست میکنم
سلام کاربر گرامی
سلام کاربر گرامی
از این که در این بحث شرکت کردید ممنونیم . توجه شما را به دو نکته جلب می کنیم :
۱- بحث کردن در باره مسائل مختلف مذهبی و دفاع مستدل و منطقی و محترمانه از اعتقادات دینی و مذهبی نه تنها باعث تفرقه و جدایی مسلمانان نمیشه ، بلکه نشان دهنده پویایی و زنده بودن مسائل نزد مسلمانان هست و رشد اطلاعات دینی و مذهبی را به همراه خواهد داشت .
۲- ما در این سایت نگفته ایم که فقط سوالات مهم و کلیدی مذهبی را پاسخ میدهیم . بلکه به هر پرسشی که در حیطه دین باشد پاسخگویی داریم . کسی اینجا ادعا نکرده که دست بسته یا دست باز بودن یکی از مشکلات اساسی دنیای اسلام است و پرداختن به این موضوعات با وحدت امت اسلامی تناقضی ندارد .
به نظر من این بحث ها الکی
به نظر من این بحث ها الکی .دعوای شیعه و سنی خواسته ی دولت های استکباری است .ولی من یه گله ای از اهل سنت دارم.این که می گن شیعه رو یهود به وجود آورده است این مساله باعث تحریک عده ای می شه. به نظر من یهود افراطی های تکفیری رو به وجود آورده که هدفشون فقط کشتار مسلمین اعم از شیعه و سنی است.
سلام به شما برادر عزیزم.
سلام به شما برادر عزیزم.
من سنی هستم.خداشاهده یکی ازبهترین دوستام که مث برادرم میمونه شیعست.
اهل سنت همچین حرفی نمیزنن...بعضیها بخاطر تفرقه افکنی این حرفارومیگن / همونطور که بعضیها به اهل سنت میگویند وهابی و سلفی.
درحالی که گروهی از علمای ما همیشه درحال مناظره باسلفیها و وهابیها هستندتابه همه بفهمانند انها اهل سنت نیستند.
مهم وحدته/ وحدت هم باقران و سنت پیامبر بدست میاد/ازروزی که مسلمانان سروردوجهان رسول اکرم (صل الله وعلیه وسلم)را ول کردند و دنبال خلفا و اهل بیت رفتند اسلام بسوی نابودی کشیده شدوداره بطرف نابودی میره.
الله مهمه/رسول الله مهمه/دین الله مهمه/
ابوبکر و عمر و عثمان و علی و حسن و حسین و... بخاطر پیامبرخلق شدن /پیامبربخاطر دین الله /ودین بخاطرالله جان /
پس اول و اخر ما الله است/همیشه بیادالله باشیم و بگذاریم الله روزقیامت ب حساب همه رسیدگی کنه و ما خودمون رو درگیر قضاوت الهی نکنیم.
بخداهمه شمارو دوست دارم/شیعه وسنی هم واسم فرقی نداره...ولی اگه چیزی خلاف عقایدشخصیم بگن سعی میکنم با ارامش جواب بدم/
بحث برادرانه و عاقلانه باشه بهتره که همه مادرزیرپرچم اسلام کامیاب بشیم.
بووووووس واس همه
سلام
سلام
قطعا همین گونه است که فرموده اید، و وهابی ها را نباید با سنی ها یکی دانست و اصل دین و ...
اما در مواضع اختلافی باید موضع مورد رضایت خدا را کشف کرد. و با توجه به امام واقعی، به دینی که امروز باید داشته باشیم، رسید.
به نظر بنده حقیر به عنوان یک
به نظر بنده حقیر به عنوان یک سنی فرهیخته باید بگم ما اجتماع شیعه و سنی که داریم همدیگرو میزنیم هدف را گم کرده و به حواشی چسبیده ایم . ما فرزندان آدمیم و انسان و انسان هم جایز الخطا . فقط الله و محمد و قرآن اینه وحدت . شمامیدونید که غربی ها به ریش ما می خندند علت از بی فکری خودمونه . افلا تعقلون ای جماعت مسلمین
ایه ۱۵۹ سوره انعام (کسانی که
ایه ۱۵۹ سوره انعام (کسانی که ایین خود را پراکنده ساختند به دسته جات گوناگون (مذاهب مختلف) تقسیم شدند هیچگونه ارتباطی با انها نداری کار انها واگذار به خدا است پس خدا انها را از انچه انجام میدادند با خبر میکند )
ایین یهود ۷۱ مذهب
ایین مسیح ۷۲ مذهب
ایین اسلام ۷۳ مذهب
چطور جواب خدا رو تو اون دنیا میدیم وقتی ایه قران در این مورد برامون امده
اینقدر مذهب مذهب کنیم تا جوابی بهمون بده که راه برگشتی برامون تو اون دنیا نمونه
دشمنای اسلام دارن با این تاکتیک به ریشمون میخندند
بریم در مورد روش مسلمان کردن مسیحیان یا یهودیا یا گاو پرستای هندی یا بودا ییا تحقیق کنیم
کاری نکنید ادم در مورد روش نماز خوندنش شک کنه این یکی از روشهای شیطان ملعونه
ضمن تایید سخنان شما و دوست
ضمن تایید سخنان شما و دوست عزیز مون حسن آقا در مورد وحدت ، بحث های این گونه ای که در محیطی علمی و استدلالی خدشه ای به وحدت وارد نمی کند . همان گونه که هر مذهبی هم در درون خود مواجه با اختلاف نظرهایی هست که سخن از آنها به وحدت درون مذهبی خدشه ای وارد نمی کند .
آخه اگه عمر حق امیر المومنین
آخه اگه عمر حق امیر المومنین علی علیه السلام رو غصب نمیکرد وخلافت رو واگذار میکرد و به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پبامبر حمله نمیکرد و در خانه آن حضرت را نمی سوزاند و فرزندش را سقط نمیکرد الان این همه اختلاف بین شیعه و سنی بود
اگه عمر نبود ۹۵ درصد کره زمین مسلمان بودند.
اعوذبالله ازدست شما/
اعوذبالله ازدست شما/
عمرابن خطاب اسلام رابه دنیامعرفی کرد.
اگ عمر نمیبود شماکه مثلاپیرو علی ابن ابیطالب هستید علی رانمیشناختید.
اگرازبین افرادی که درکشورهایی زندگی میکنندکه توسط امیرالمومنین عمر فتح شدن کسی به بهشت بره بهشتشومدیون عمره.
مگه شیرخدانمیتوانست از بچه و همسرگرانقدرخود و حق خلافتش دفاع کند که امروزه شماازش دفاع میکنین.
عمر و علی ازچیزهایی که امروزه آخوندهای شیعه به انها ربط میدهند خبرندارند.بااین اراجیفی که سرهم میکنیدشمادارین شیرخدارا بی غیرت جلوه میدهید(خاک بردهانم)
خود علی (رض)میگه کسی که غیرت نداشته باشه هیچ خیری دراون نیست...درجایی دیگرمیفرمایند:اگربه کسی ظلمی بشه و اون شخص جوابش رانده شریک ظالمه.
چطوربه خودتون اجازه میدین به شخصیت والای شیرخدا توهین کنید.
جناب مدیر خاهشا نظرمنوبذارین واس همه.اگه واقعاعدالت دارید
سلام
سلام
ما معتقدیم اگر امثال عمر بر سر کار نمی آمدند، الان اسلام تمام جهان را فرا گرفته بود:
http://www.soalcity.ir/node/2105
و حضرت علی (ع) را هم بسیار بالاتر از آن می دانیم که نتواند به خاطر مصالح امت اسلامی، عصبانیت خود را کنترل کند. و تحت تاثیر ابتدایی غرائز قرار گیرد.
استاد ماهمیشه میگن.من
استاد ماهمیشه میگن.من طرفدارتفکرزیبای شیعه ام نه رفتار برخی شیعیان.
عذاداری شیعیان واقعی نوحه خوانی های بامعناوتوام باآرامشوحزن است برای تسلی
بخشی به عذاداران حسینی نه اینگونه که برخی آنهارا به غلط نشان داده اند ومایه ی
تفرقه افکنی گشتند...قمه زنی درهیچ یک از آیات وروایات نیامده وهیچ شیعه ی واقعی آن را
انجام نمیدهد!!!واقعا تا پیش از این چه بهانه ای برای انکار شیعه بود؟مگرکافی نبود گواهی
هزاران نفر بر ولایت علی(ع)؟لحظه ی وفات پیامبرگرامی اسلام(ص)ماجرایش رامیدانید..؟
سلام من سنی هستم و افتخار
سلام من سنی هستم و افتخار میکنم ک یک مسلمان سنی هستم. این حرفارو توهین میدونم شما خودتون هم نمیدونید ک چی میگید تمام احکام اهل سنت رو اشتباه بیان میکنید.لطف کنید در مورد چیزی ک اطلاعات کافی نمیدونید ادعا های بی مورد نکنید.اختلاف شیعه و سنی در این نیست خودتون رو گول نزنید و توهین هم نکنید
با سلام
با سلام
دوست عزیز سنی مذهب ما
هدف از گذاشتن این گونه مباحث طرح مسائل مذهبی ، گفت و گوی دوستانه و عالمانه بین برادران دینی است .
شما بفرمایید کجای سخنان ما توهین است و دلیل آن را نیز بیان بفرمایید .
مطمئن باشید هر جا که توهینی باشد حتما اصلاح شود .
شما هم اطلاعات دینی خود را به شکل منطقی و مستدل بیان کنید تا ضمن آشنایی بیشتر یا سخنان یکدیگر ، بتوانیم با این گونه گفت و گو ها به رشد و ترقی اطلاعات دینی دیکدیگر کمک کنیم .
سلام من یک مسلمان شیعه هستم و
سلام من یک مسلمان شیعه هستم و پایه و اساس زندگیم رو بعد از توکل بر خداوند و ادامه ی راه پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) بر دو اساس بنا کردم و ادامه خواهم داد ۱-احترام به دیگران ۲-برای هر حرفی حتی کلمه ای که میزنم دلیل و مدرک بیارم و مطمئنم که خیلی از برداران شیعه نیز همینطور هستن ولی شما برداران سنی فقط میخواهید از روی تعصبات پیش برید
شما میگید که به اهل سنت احترامی گذاشته نمیشه اخه شما اولا چرا اینقدر میگن حرفی که میزنی با سند و مدرک بزنید چرا هی بحثو به حاشیه میکشید چرا هی میخواید شیعه رو خراب کنید مگر تا حالا شما دیدید که شیعه بخواد سنی رو تحقیر کنه اگر بوده تحقیر نکرده شما به چشم تحقیر دیدید واین که فقط برای بحث و گفت گو پیرامون مسائل دینی بوده اگر شما دقت کرده باشید اکثریت مردم ایران شیعه هستند و تعداد اندکی سنی داریم و احترام میذاریم به برادران سنی و خواهیم گذاشت ولی شما به قول معروف نمک میخورید و نمکدون میشکونید
هی میگید که ما برادران اهل شیعه هستیم و با هم رابطه ی خوبی داریم ولی الآن که پستارو خوندم نظرم نسبت به سنی ۱۸۰ درجه عوض شد من برادری که بخواد منو به خاطره تعصبات خودش تحقیر کنه رو به عنوان برادر نمیشناسم ولی نظر من در مورد همه ی سنی ها این طور نیست داریم برادران سنی که واقعا آدمای فروتن و با شخصیتی هستند و هیچگاه خودشون رو فدای تعصبات نمیکنند ولی شمایی که هر چی از دهنتون در میاد میگید به شیعه مراقب باشید که دچار خشم خدا نشید من به عنوان یه برادر دارم بهتون میگم اگر شما الآن ببینید شیعه پیشرفت های خوبی داشته اگر شما که میگید ما اماما رو جایگزین خدا کردیم پس طبق گفته ی شما خدا باید با ما قهر میکرد ما اینقدر پیشرفت تو تکنولوزی اونم با این تحریم های کمر شکن نداشتیم و من اینو مطمئنم که با یاری خدا ما به این جا رسیدیم چرا باید حرفی رو که نمیدونیم بدون سند و مدرک فقط برای این که چیزی گفته باشیم بزنیم
لطفا ادعای برادری در عین حال با حرفای تحقیر آمیز نکنید امید وارم یه روزی همه ی مسلمونا همدیگرو به عنوان برادر قبول کنند و نسبت به یک دیگر صادق باشن با آرزوی موفقیت برای همه ی برادرای شیعه و سنی
بسمه تعالی سلام خدمت همه
بسمه تعالی سلام خدمت همه دوستان مطالبتون بسیار آموزنده می باشد اجرکم عندالله نظر بنده در مورد بحث هایی که انجام شد این است که انسان باید از خودش همواره سوال بنماید دین و اعتقاداتش ارثی نباشد چه بسا طبق آیه قرآن ما هم مثل گذشتگان همانند بت پرستا خواهیم بود لذا تحقیقات در مورد دین جزءواجبات می باشد چه برادران سنی چه برادران شیعه رفقا بیاییم سر خودمان را با این حرف ها گرم نکنیم اگر شما حضرت علی را به عنوان خلیفه مسلمین قبول داشته باشید در واقع خلیفه چهارم حداقل کاری که می شود انجام داد پیروی از خلیفه می باشد و دمبال بحث های بیهوده مانند شرک و امثالهم نباشید چه بسا بعضی از کار های ما هم اگر درست نباشد هیچ ربطی به شیعه آقا امیرالمومنین نمی باشد از کم کاری شخصی است چرا که این بزرگواران برای هدایت بشریت چه مشکلاتی ومصائبی تحمل نمودند که ما راه را بی راهه نریم ما اعتقاد داریم که کلام پیغمبر از خودش نیست چرا که طبق آیه قرآن اگر پیغمبر بر خلاف عمل می کرد خداوند بدترین عذاب را نازل می کرد لذا وقتی کلام رسول خدا حق است در زمان رحلت هم حق است نعوذ بالله در موردانتخاب جانشین هذیان نمی باشد و....لذا ما حق نداریم احکام دین را بعد از رحلت پیغمبر همانند وضو گرفتن یا طریقه نماز خواندن و...غیره را تغییر دهیم باز هم همه دوستان متشکرم به امید ظهور حضرت حجت مهدی فاطمه (عج)
چند تا مطلب دروغ کشف شد
چند تا مطلب دروغ کشف شد
۱: اعتقاد شیعه بر خائن بودن جبرییل
۲: اهانت تسنن به اهل بیت
۳: همسان بودن تسنن با وهابی
سلام
سلام
امیدوارم موفق باشید چیزی که وجود داره وبهش توجه نمیشه پاره شدن حق بین گروه های اسلامی هست و مطمئنا در این بین اهل سنت سهم بیشتری از حق رو مالک هست زیرا اگر توجه کنیم این شیعیان هستن که در دین بدعت گذاشتن محل شاهد هم دستکاری در اذان - نماز - روزه - خمس - نماز مسافر و.... هست مثلا در نماز به جای اینکه نماز ظهر رو تو ظهر شرعی و نماز عصر رو تو عصر شرعی بخونن هر دو این نماز ها رو تو ظهر یا عصر شرعی میخونن در حالیکه این موضوع کاملا مخالف با عمل حضرت علی(ع) هس شیعیان فک میکنن کسی که خودشو بزنه میشه شیعه در حالی که شیعه باید پیرو در اعمال باشد که اگر اینچنین بو د اختلافات به حداقل می رسید.
سلام
سلام
اولا شما حق و باطل های مخلوط شده را دیده اید و توان درک حق را از دست داده اید. و الا چگونه می توانید مدعی شوید که خدا راضی شده که هیچ راه حقی باقی نمانده باشد و همه راهها با باطل مخلوط باشند؟
ثانیا اگر می خواهید میزان حقانیت یک مکتب مخلوط شده را بیابید، باید درک کنید که هر مساله چه وزنی دارد. مثلا شما که اشکال می کنید شیعه به فلان عمل حضرت علی (ع) اقتدا نمی کند، باید بنگرید این مساله سنگین تر است (به فرض آن که ادعای شما درست باشد) یا آنکه کسانی ایشان را به طور کامل از مرجعیت سلب کرده باشند و دین شان را از کسانی بگیرند که هیچ حجت شرعی ندارند.
ثالثا با توجه مواردی که نام برده اید، مشخص می شود اطلاعات تان غلط است. اذان دست کاری شده همان است که شهادت بر خیر عمل حذف شده و جایش شهادت بر بهتر بودن نماز از خواب!!! گنجانده شده است. و...
یا چه کسی به شما گفته که شیعه معتقد است حتما باید نماز ظهر و عصر را با هم خواند؟ شیعه همان گونه که پیامبر (ص) بعضی اوقات این دو نماز را با هم خوانده، جدا خواندن و با هم خواندن را جایز می داند.
با سلام
با سلام
اولا هیچ لزومی ندارد که راه حق شیعه یا سنی باشد
که شما بگویید که چطور خدا راضی می شود راه حقی وجود نداشته باشد.
اما در مورد اینکه شیعیان با هم خواندن یا جدا خواندن نماز را جایز می دانند حرف خنده داری است
زیرا حداقل بنده هیچ شیعه مقلد و عالمی را ندیده ام که نماز را جدای از هم بخوانند حتی در جواب اینکه چرا به این سنت عمل نمی کنید می گویند این اهل سنت است که چنین می کند در واقع جایز بودم آن را تنها در دفتر خاطرات شیعیان می توان یافت
حال بیایید با وجدان خود قضاوت کنید اولا پیامبر(ص) در تمام طول عمر خود هر نماز را در وقت خود می خواند ثانیا تنها در چند مورد آن دو نماز را باهم خوانده که آن هم در زمان ضرورت بوده
حالا به نظر شما کدام گروه به حق نزدیک ترند؟
مثلا خداوند در قرآن کریم فرموده در زمان جنگ و تنگی وقت می توانید نماز را سواره بخوانید و ما بیاییم بگوییم پس می شود در هر حال سواره نماز خواند راستی شما در مورد این مسائل چگونه قضاوت می کنید؟
از طرفی جانشینی علی(ع) بر حق و شایسته ایشان بود ولی این دلیل نمی شود که در حق وی غلو کنیم مثلا ایشان را ولی خدا روی زمین و معصوم بدانیم
به این نکته توجه کنید:اولا پیامبر فرستاده خدا و معصوم بود ثانیا پس از ایشان خواسته یا ناخواسته باید جانشینی باشد اما این دلیل بر الهی بود آن شخص و معصوم بودن آن نیست زیرا علی (ع) شایسته جانشینی بود اما نه بخاطر اینکه هم تراز پیامبر و یا شبیه به آن بود بلکه ایشان در بین بازماندگان برتر بود
از طرفی مگر علی (ع) مرجع ماست؟ در حالی که ایشان خود پیرور پیامبر(ص) بودند
سلام
سلام
اگر اندک توجهی می کردید و رساله عملیه شیعیان را نگاه می کردید، متوجه می شدید که نظر شیعیان درباره جدا خواندن نماز چیست. و این که شما چه دیده اید و چه ندیده اید، برای ما ملاک نیست.
علاوه بر آن ظاهرا شما خیلی متوجه معنای کلمه جانشین نشده اید، جانشین باید شرایطی داشته باشد که خلا وجود کسی که جانشین او شده است را پر کند. حال چگونه رهبری بدون عصمت ممکن است؟ آیا قرار است جانشین پیامبر (ص) ملت را به بیراهه ببرد؟
خليفه سني ها عمر بود كه سيلي
خليفه سني ها عمر بود كه سيلي به صورت جگر گوشه رسول خدا كشيد.همان كسي كه رسول خدا اورا پاره تن خود معرفي كرده بود.خلفاي سني بودند كه ماجراي غدير خم را ناديده گرفتند و حق پسرعمو وبرادر رسول خدا را پايمال كردند.و به زور بيعت از او گرفتند.
مثلا خودتونو مسلمون میدونین
مثلا خودتونو مسلمون میدونین دست از این عقده ای بازی در اوردنا بردارین انقد تو ۱۴۰۰ سال پیش موندین و توش دست وپا زدینو سر چیزای الکی که هیچی جز تفرقه بیشتر نداره بحث و جنجال الکی کردینو این هه توهین به هم کردینو شنیدین اخرش ک چی؟! چپ سودی داشت براتون؟!اونا هرکی بودن و هرکاری کردن گذشتنو تموم شدن و فقط منتظر قیامت و دیدن نتیجشونن واسه ما چه سودی دارن؟اونا فقط خاستن ب ما نشون بدن ک واسه ما هم امکان داره به مقام بالایی نزد خدا برسیمو فقط اون مقام مختص پیامبران نیس و بس....
اسلام راه زندگی نشون میده نه اینکه یه سری اشخاص خاصی نزد بقیه حالت تقدس پیدا کنن پس نه عمر مقدسه نه علی اونا ه مثل ما بودن پس الکی با این حرف های تفرقه انگیزتون اب تو اسیاب دشمن نریزید لطفا
من میخام مسلمون به اسلام پیامبرم باشم نه سنی نه شیعه پس بیاییم کاری کنیم همه فک نکنن مسلمونا عقب موندن ممنون از توجهتون
سلام
سلام
ما با ۱۴۰۰ سال پیش کاری نداریم، جز همین که بفهمیم اسلام پیامبر (ص) چیست و این را شما هم تائید کردید.
و اگر شما با توهین و ... مخالفید، چرا خودتان این قدر توهین آمیز سخن می گویید؟
السلام علیکم و رحمه الله و
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته خدمت برادران بزرگوار شیعه و سنی.
داشتم از اینجا رد میشدم که متوجه تو سر هم کوبی شما شدم این پایین!
دوستان همونطور که در سوره بقره خداوند فرموده گذشتگان هرچه کاشتند برداشت کردند و حالا نوبت شماست که بکارید و اون دنیا برداشت کنید و از شما در مورد کارهای گذشتگان در اون دنیا سوال نمیشه!
پس طبق گفته خداوند بهتره هرکی سرش تو کار خودش باشه چون تو سرهم زنی بخاطر کارهایی که مردم گذشته انجام دادن کاری بس پوچ و باطل و باعث تفرقه بین برادران عزیز میشه!
در مورد طرز نماز خوندن دو مذهب و اینکه کدام یکی برترن اینکه خداوند تو قران میفرمایند بندگانی که پرهیزگارترند نزد من درجه شون بیشتره!
پس برتری مخصوص گروه خاصی نیست و بلکه هرفردی که تقوا و بندگیش بیشتره اون بالاتره!
درمورد موضوع پستتون:
به نظر کاری که سنی ها میکنن تو نماز (دست رو دست میذارن) برای احترام و خشوع نشان دادن به خداونده که به نظر کار نیک و پسندیده ای هست!
والله اعلم
خدا گناهان منو شمارو عفو کنه و مارو از صراط مستقیم خارج نکنه!
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سلام
سلام
تمام مساله این جاست که آیا ما حق داریم، هر چه می پسندیم، جزئی از دین خدا بشماریم؟ و برای همین ناگزیریم مرجع معتبری که خدا برای ما قرار داده است را بیابیم. و الا غرض مان نبش قبر تاریخ نیست.
و در اختلاف بین حق و باطل هم نمی توان ژست بی طرفی گرفت. چون میانه ای وجود ندارد. کما اینکه از متن شما مشخص است در نهایت به طرفداری از یک عمل باطل پرداخته اید.
سلام
سلام
یعنی شما واقعا جدا خوندن دو نماز رو باطل میدونید که من رو به پیروی از یک عمل باطل متهم میکنید پس اگر چنین باشد پیامبر در تمام طول عمر شریفشال عمل باطل انجام داده اند
لکم دینکم و لی دین
سلام
سلام
از نظر شیعه و با استناد به اعمال پیامبر (ص) جدا خواندن نماز ظهرو عصر و مغرب و عشا، یا با هم خواندن آنها، جایز است.
واقعا براتون متاسفم
واقعا براتون متاسفم
شماها مزدورای اونایی هستین که از جنگ شیعه و سنی لذت میبرن.
ما به کسی میتونیم بگیم بد و بهش توهین کنیم، که خودمون از اون بهتر و برتر باشیم. شماها که دهنتونو باز میکنین و به صحابه صدر اسلام اهانت میکنین، واقعا خودتون از اونها بهتر و برترین؟؟
سلام
سلام
منظورتان کدام صحابه است؟
ما همه صحابه را بد نمی دانیم. اما قرآن بعضی از صحابه را منافق محسوب می کند.
با سلام خدمت همه برادران شیعه
با سلام خدمت همه برادران شیعه و سنی
دوستان عزیز قدر اسلام و همدیگه رو بدونیم سنی و شیعه با هم و در کنار هم اسلام رو تعریف میکنن هزار و چهارصد ساله که از اسلام میگذره اگه قرار بود شیعه ها سنی بشن یا برعکس تا حالا شده بودن بیاییم با بحث منطقی و همراه با احترام در فضایی دوستانه فقط در جهت اطلاع درست از عقاید یکدیگر با هم صحبت کنیم نه در جهت تعصب و تغییر مذهب یکدیگر یک سنی دوستدار برادران شیعه خودم
سلام
سلام
بله فعلا کثرت برقرار است و باید کثرت را به رسمیت پذیرفت. اما هر کسی مکلف است حق را دقیق بیابد و بدان پایبند باشد.
سلام به تمام بندگان خدا
سلام به تمام بندگان خدا بنده فکرمیکنم ا گه قران کریم بخواد الان ازما گله کنه این شعرو بگه که:هرکسی ازظن خود شد یار من ازدرون من نجست اسرارمن البته این نظر شخصی بنده حقیربود. قران واقعا مهجور مونده اگه همه با قران انس بگیرندو تقوا برگزینند حتما دنیا مدینه فاضله خواهد شد شاهد ازقران بسیار اما به همین قسمت اکتفا میکنم "و من یتق الله یجعل له مخرجا" سینه خواهم شرحه شرحه ازفراق تابگویم شرح حال... التماس دعا
سلام به همه
سلام به همه
اگه میخواهید از این بحث ها به ۱ جایی برسید بیایید روش بحث را عوض کنید
۱_ در ابتدا به همدیگر یا اشتباهات احتمالی طرف مقابل کاری نداشته باشیم
۲_حکومت ها و رفتارشون را از مذهب جدا کنی
۳- ﻧﺪاﻧﺴﺘﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭا اﺯ ﻣﺬﻫﺐ ﺟﺪا ﻛﻨﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ اﺻﻞ ﻣﺬﻫﺐ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻪ ﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﺮﺩﻡ و ﺣﺮﻑ ﺣﻜﻮﻣﺖ
۴-اگه ۱ طرف بحث ۱ مسئله ای را در مورد خودش منکر شد دیگه راجع بهش حرف نزنیم
۵-حالا بیاییم نکاتی از خودمون را که فکر میکنیم طرف مقابل اشتباه میکنه را بگیم و کاری به اشتباه احتمالی طرف مقابل نداشته باشیم و کلا به نکات مثبت همدیگه بپردازیم
من بعنوان شیعه شروع میکنم
۱- ما چیزی به اسم قمه زنی نداریم و این عمل نزد شیعه غلط است و عزاداری نشان زنده نگه داشتن یاد امام حسین در طول این ۱۴۰۰سال بوده و یادآوری هدف او
۲-ما جدا خواندن و با هم خواندن نماز را صحیح میدانیم
۳-ما علی را به هیچ عنوان بالاتر از پیامبر نمیدانیم
۴-ما ذکر نام علی در اذان را جزو اذان نمیدایم و همه آنرا مستحب میدانند
۵-توسل یا تبرک نزد ما به هیچ عنوان بمعنی دور زدن خدا یا قایل شدن نیرویی جدا از نیروی خداوند برای کسی نیست و فقط مثل داستان یوسف واسطه قرار دادن فرد معتبرتر از خودمان است
۶-ما اهل سنت را از وهابیت جدا میدانیم و برادر خود میدانیم(کاری به رفتار حکومت ها یا احیانا افراط بعضی ها ندارم)
۷-در نظر ما احترام و... با پرستش فرق میکنه (شیطان به انسان سجده نکرد و طرد شد پس صرف سجده به کسی بمعنی شرک نیست)
چطور نزد شما نماز تراویخ که
چطور نزد شما نماز تراویخ که رسول الله چند بار خواندند بدعت و حرام است اما ذکر نام علی در اذانی که فقط نام خدا و رسولش در صدر اسلام دران بود مستحب است ای چه مستحبی که خود حضرت علی هم از ان خبر نداشت مگر اذان در زمان حضرت علی در امد اذان در مدینه که مسلمانها تازه جان پیدا کردند بوجود امد چطور در زمان پیامبر که خودش هنوز تازه سرپرستی مسلمانها را بدست گرفت شخصی مثل علی رضی الله میشه امیرالمومنین انهم در اذان پس رسوالله چی میشه
با سلام.
با سلام.
ظاهراً شما متوجه محل اختلاف شیعه و سنی در این زمینه نشده اید و فکر می کنید شیعیان اصل نمازهای ماه مبارک رمضان را بدعت می دانند. با کمی توضیح محل اختلاف روشن خواهد شد:
یکی از نمازهایی که مسلمانان در ماه مبارک رمضان می خوانند «نماز تراویح» است، هر چند اصل این نماز مورد پذیرش همه مسلمانان قرار گرفته، اما اختلافات و مناقشاتی در موضوعات فرعی آن از قبیل؛ به جماعت خواندن و تعداد رکعات، وجود دارد. برای نمازهای نافله ای که در شبهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود، در عرف فقها و کتابهای روایی دو عنوان قیام شهر رمضان و «صلوة تراویح» مطرح شده است. عنوان اول در برخی کتابهای حدیثی اهل سنت و شیعه، مثل صحیح مسلم و کافی، ذکر شده است، ولی عنوان دوم در عرف فقهای اهل سنت از شهرت بیشتری برخوردار است.
مشروعیت و جواز نمازهای مستحبی(تراویح) در شبهای ماه مبارک رمضان، مورد قبول همه فقهای مذاهب اسلامی است و اختلاف مهمی درباره آن وجود ندارد.
علاوه بر وجود برخی اختلافات جزئی در بین فرق اسلامی در مورد زمان و تعداد رکعات نماز تراویح،مهمترین و اصلی ترین اختلاف بین شیعه و سنی در این باره جواز یا عدم جواز به جماعت خواندن نماز تراویح است که به عقیده شیعه به جماعت خواندن این نمازها بدعتی است که توسط خلیفه دوم پایه گذاری شد.
مسلّم است که نماز تروایح در زمان پیامبر اسلام(ص) به جماعت خوانده نمی شد و روایتی نیز نقل نشده که پیامبر آن را به جماعت خوانده باشد. همچنین در زمان ابوبکر نیز مردم به شیوه پیامبر(ص) عمل می کردند تا اینکه عمر در زمان خلافت خود (در سال ۱۴ هجری) جماعت را برای مردم تشریع نمود.
بنابراین شیعیان در اصل نماز تراویح اختلافی با اهل سنت ندارند و اختلاف بر سر به جماعت خواندن این نماز است.
سلام دوست عزیز من یه سوال
سلام دوست عزیز من یه سوال دارم از شما میگم که حضرت علی موقعی که میخاست بلند شه چی میگفته
میگفته یا خودم من دیگه حرفی ندارم
با سلام
با سلام
انشاءالله که آقا مجید میان و جواب میدن به شما
ولی بحث یا علی گفتن در موقع کمک خواستن ارتباطی با واجبات یا مستحبات نماز ندارد
اما بنده یه سوال از شما دارم :
آیا وقتی پیامبر تشهد می خوندن به هنگام صلوات چی می گفتن ؟ اللهم صل علی خودم و آل خودم ؟! یا « اللهم صل علی محمد و آل محمد»
سلام بر همه اعم از سنی و شیعه
سلام بر همه اعم از سنی و شیعه !
به راستی اختلافات میان شیعه و سنی حل نخواهد شد چون که هر دو طرف خود را بر حق می داند حتا اگر حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی و دیگر صحابه (رضی الله عنهم اجمعین ) زنده شوند و در یک مناظره شرکت کنند و اقرار کنند که ما با هم اختلافی نداشتیم و مثل برادر در کنار هم زندگی می کردیم و هیچ حقی از حضرت علی و اهل بیت اش غصب نشده باز هم هیچ شیعه سنی نمی شود و بر عکس اگر خلفای سه گانه بگویند که ما اشتباه کردیم و حق حضرت علی را غصب کردیم و ما به خلاف نص قران و دساتیر حضرت پیامبر (ص) عمل کردیم و ما پشیمان هستیم باز هم هیچ سنی شیعه نمی شود .
وهابیت از اهل سنت جدا است و آن قدر که در نزد سنی ها منفور می باشند مطمئن هستم که در نزد شیعه نمی باشند من از بلخ هستم و در مرکز استان بلخ ( استان بلخ یکی از استان های افغانستان است ) زیارتی است منسوب به حضرت علی (رض) که در رواق جنوبی آن این ابیات مولانا جامی درج است ( گویند که مرتضی علی در نجف است - در بلخ بیا ببین چی بیت الشرف است - جامی نه عدن گوی نه بین الجبلین - خورشید یکی و نور او هر طرف است ) یعنی اگر برادران شیعه ایرانی ما سفری به بلخ داشته باشند و ببینند که چگونه سنی ها که توسط برخی فرقه های متعصب شیعه دشمن اهل بیت خوانده می شوند با چی خلوصی حتا دروازه های این زیارت را می بوسند و تا از داخل حرم بیرون شوند عقب عقب راه می روند که پشت شان به حرم حضرت علی نباشد .
اگر دوستان ایرانی دلشان خواست که بیایند به استان بلخ تا ضمن دیدن عشق و اخلاص اهل سنت به حضرت علی دیداری نیز از خانه مولانا جلال الدین محمد بلخی داشته باشند من در خدمت ایشان تا هر زمانی که دلشان خواست باشند می باشم و آرزو دارم میزبان خوبی باشم .
در جواب برادر ما مجید خان من هم چند مورد از اعتقادات اهل سنت را می نویسم که شاید غباز از برخی کج فهمی زدوده باشم
۱- در نزد اهل سنت هیچ کس جز انبیا معصوم نیست حتا خلفای چهارگانه .
۲- اهل سنت با هم خواندن نماز را جایز نمی دانند
۳- اهل سنت واقعه غدیر را درست می دانند ولی اجتهاد علمای اهل سنت نسبت به حدیث ( من کنت....) از علمای شیعه فرق می کند و آن را دال بر جانشینی نمی دانند.
۴-اهل سنت توسل را قبول دارند و بزرگان دین را وسیله خواستن استجابت دعا های خود در نزد خداوند (ج) قرار می دهند ولی احکام آن با احکام شیعه فرق دارد .
۵- اهل سنت لعن صحابه را جایز نمی داند و از نگاه اهل سنت همه اصحاب پیامبر افرادی عادل و نیکو کردار می باشند و به این باور اند که اگر صحابه عادل نمی بود یا فاسق یا منافق می بود مثل ابن ابی از سوی خدا رسوا می شد .
۶- اهل سنت به این باور هستند که بعد از پیامبر افضل ترین خلق به ترتیب حضرت ابوبکر و عمر هستند و بعد از ایشان حضرت عثمان و علی (رض) البته اهل سنت حضرت عثمان و حضرت علی را در یک سطح می دانند .
۷- اهل سنت به خاندان پیامبر عشق دارد و می گوید که حب اهل بیت کامل کننده ایمان است ولی باز هم شیوه اش با شیعه فرق می کند چون شیعه اهل بیت را معصوم می داند ولی اهل سنت جز انبیا کسی دیگر را معصوم نمی داند .
۸- اهل سنت زنان پیامبر را نیز شامل اهل بیت می داند ولی آن ها را نیز معصوم نمی داند .
۹- اهل سنت باور دارد که در مسئله حضرت معاویه و حضرت علی (رض) حق با حضرت علی بود ولی با این حال لعن حضرت معاویه را چون که صحابی بود جایز نمی داند .
۱۰- اهل سنت گرفتن بیعت برای یزید را و موروثی قرار دادن خلافت را و مجلل ساختن خلافت را و برپایی قصر و تجملات را و انتقال پایتخت خلافت را از مدینه منوره به دمشق از سوی معاویه اشتباه می داند که نباید می کرد.
۱۱- اهل سنت لایق ترین فرد به خلافت را بعد از حضرت علی حضرت حسن و بعد از او حضرت حسین (رض) می داند .
و اما در باب مدد خواستن از غیر خدا و این که شماری از برادران سنی برادران شیعه را به سبب گفتن جملاتی چون ( یاعی مدد یا ابا عبدالله یا ابوالفضل ...) مشرک می دانند از نظر من از دو چیز سرچشمه می گیرد یکی کج فهمی برادران سنی و یکی هم ظاهر این جملات چرا که ظاهر جملات مستقیم بیان می دارد که یاعلی کمکم کن در حالی که جز خدا هیچ کس به کسی کمک کرده نمی تواند در حالی که قصد برادران شیعه از این جملات کمک خواستن از خداوند است به وسیله حضرت علی ولی ظاهر جمله گمراه کنند است که اگر این گونه بود ( یا الله به سبب شرافتی که حضرت علی در نزد تو دارد کمکم کن) هیچ کج فهمی ایجاد نمیشد .
خدا کند به باور های برادران شیعه توهین نکرده باشم و اگر جمله ای را کسی از برادران شیعه توهین آمیر دریافت باور کنید از روی عمد نبوده است .
در این زمینه باید خدمت شما
در این زمینه باید خدمت شما عرض شود که اسلام دین وحدت است و مرز ندارد وهر کسی که به خدا به کتاب خدا و روز رستاخیز و رسالت جمله پیامبران و آخرین پیامبر محمد مصطفی (ص) ایمان دارد او مسلمان است و اگر اختلاف دارد در این موضوع او مردود است.
علما اجتهاد کسانی بودند که فرقه گرایی را ترویج نکرده بلکه کلام خدا (ج) را تفسیر نموده است و هر کی تفرقه ایجاد می کنند ازما نیست بلکه راه شیطان را تقویت می کند. به مانند ضرب المثل عامیانه: در آسیاب دشمن آب می ریرند
والسلام...
سلام من شیعی و تابع مدرسه اهل
سلام من شیعی و تابع مدرسه اهل بیت هستم برادران و خواهران سنی من خواهش میکنم هرچی که در باره ی شیعه میخوانید یا میشنوید به همه شیعه انتساب ندید کسی که خودش با قمه میزنه که شیعه نیست خیلی از ما شیعیان از این چیز متنفریم اهل بیت که اینچیزها رو به ما یاد ندادند ما تابع اخلاق و سیره امامانمون که از رسول خدا گرفته اند و و دومن علی که تربیت شده ی رسول خداست و ۱۰۰ ها احادیث در مورد ولایت علی و اولاد او از رسول خدا امده شیعه واقعی به مذهب کسی نباید توهین کنه این شیع واقعی که نباید بگه عمر اینطورست و ابوبکر انطور است نه نمیشه اخه این اخلاق اهل بیت ما نیست .
با سلام خدمت تمامی دوستان و
با سلام خدمت تمامی دوستان و برادران خداوند تنتون رو سالم و نور ایمانتون رو افزون بدارد زیر سایه ی خودش یعنی خدای خالق و مقتدر آمین.
با کمال احترام باید از نویسنده ی مطالب این سایت سوالی بپرسم بجای اینکه بجث شیعه و سنی را کش دار و مساله دارش کنم.و اونهم اینست که آیا از طرح نمودن و نوشتن مطالب اینچنینی که درباره ی اهل تسنن هدف خاصی دارید؟نیتتان تخریب است؟یا نیتتان تفرقه بین برادران و خواهران دینی؟
کجای قران کلام خداوند تبارک و تعالی خواندید که از یکدیگر بدگویی کنید؟کجای قران خواندید که شما حق دارید تفرقه فکنی کنید؟ آیا از خداوند بر شما وحی شده که اینقد قاطعانه سخن میگویید راجب مسائل ۱۴۳۰ سال پیش؟همانطور که میدانید احادیث دوروغین بسیارند و هر کدام که با کلام خداوند مطابقت نکند کذب است.پس گذشتگانرا (حضرات علی (ع)و سه خلیفه دیگر )که همه با علی و محمد یک خانواده بودند و قومو خویشی داشتند را و اگر اختلافی بوده که نبوده بینشان مگر اینکه خوارج و دیگر نا اهلان آن دوران که هدفشان تفرقه و آسیب به دین مبین اسلام بوده باعث اختلافی شده اند را بگذارید برای همان دوران و آخرت که همه خداوند در آخرت همه چیز را برای همگان آشکار خواهد ساخت.چرا بجای اختلافو تفرقه مردم را به کارهای نیکی که آن برادران و زحمتکشان اسلام انجام میدادند تشویق نمیکنید؟حضرت محمد(ص) هرگز کسی را که ادای مسلمان را در آورد و قصد تفرقه بین امتش را داشته باشد را از خودش و امتش نمیداند پس بیایید دستهایمان را بهم گره بزنیم و ایرانی اباد و عاری از فقر و گرسنگی و سربلند را بسازیم که دشمنان اسلام سر افکنده شوند.تسنن و تشیع هیچ اختلافی با هم ندارند و برادر و خواهرند و از یک خانواده بزرگ یعنی اسلام ناب محمدی هستند .بیایید برای هم در راه رضای خدا برای بهتر زندگی کردن تلاش کنیم که همه ی ما در نزد خداوند تبارک و تعالی یکسان هستیم.خداوند همه ی ما رو به راه راست هدایت فرماید آمین آمین آمین.دوستون دارم با قلب کوچکم
سلام دوست عزیز
سلام دوست عزیز
تشکر از یادداشت وحدت آفرینی که گذاشتید . امیدواریم که خدا روحیه وحدت و همدلی را روز به روز در بین مسلمانان بیشتر گرداند .
در حاشیه فرمایش های شما به نظر تذکر چند نکته خالی از لطف نباشد :
۱- وظیفه ما در این سایت پاسخگویی به سوالاتی است که توسط کاربران عزیز مطرح می شود .
۲-وجود اختلاف نظر و برداشت در میان مسلمانان مساله ای نیست که با گفتن ما اثبات و با نگفتن ما محو گردد . به هر حال چنین اختلاف برداشت هایی در بین مسلمانان در طول تاریخ بوده و این از حقایق تاریخی است و اشکالی هم ندارد نسل کنونی ما از آن آگاه باشند . نکته جالب این که در طول تاریخ اکثریت مسلمانان با وجود این اختلاف نظرها و سلایق با کمال صلح و دوستی و آرامش در کنار هم زندگی کرده و در مواقع خطر، در برابر دشمنان اسلام ید واحده شده اند . نمونه این همزیستی برادرانه را در کشورهایی مثل ایران و عراق و بسیاری از کشورها می تان دید .
۳- بحث و گفتگوی علمی هیچ گاه به معنای ایجاد تفرقه و دشمنی در بین مسلمانان نیست . در طول تاریخ همین بحث ها بین المان بزرگ شیعه وسنی بوده و هر یک استدلال های خود را بیان کرده اند و این خود باعث رشد و شکوفایی علمی در بین مسلمانان شده است . صدها عنوان کتاب را می توان نام برد که نتیجه همین بحث ها ومناظرات علمی بوده است . می توان در عین داشتن اختلاف نظر و سلیقه ، در مشترکات با هم بود و برادری و وحدت را نیز حفظ کرد .
۴- این اختلاف نظر نه تنها بین برادران شیعه و سنی وجود دارد ، بلکه در میان خود اهل تسنن هم به وفور دیده می شود . وجود مذاهب کلامی متعدد از قبیل اهل حدیث ، معتزله ، اشاعره ، و مذاهب فقهی شافعی و حنبلی و مالکی و حنفی بیانگر همین اختلافات درون مذهبی هست . نکته این است که نگذاریم این اختلافات درون خانوادگی ستاویزی برای دشمنان دین برای ایجاد تنفر مذهبی و دشمنی شود . در این مسیر این سایت تا جایی که توان داشته باشد انجام وظیفه خواهد کرد و از دیدگاههای همه دوستان مسلمان اعم از شیعه و سنی بهره خواهد برد .
از خدای بزرگ توفیق خدمت در جهت اعتلای اسلام عزیز و سربلندی مسلمانان را خواهانیم .
با عرض سلام و خسته نباشید:
با عرض سلام و خسته نباشید:
بنده معتقدم ک شیعه و سنی بودن مهم نیست وقتی ما گفتیم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله دیگ این تفرقه افکنی و تشنه بودن ب خون هم چ معنی داره غیر از شاد کردن غیر مسلمانان.ولی کاش همه اینجوری فکر می کردند........
سلام . اگر منظور شما همان بحث
سلام . اگر منظور شما همان بحث وحدت در محدوده مشترکات می باشد که همه ما با این عقیده موافقیم و شکی در آن نیست اما اگر منظور شما این هست که از اختلافات در رابطه با موضوعاتی چون امامت و مسائل دیگر هست این صحیح نیست .
سلام استادان اهل تسنن و تشیع
سلام استادان اهل تسنن و تشیع
من اینو از تمام صحبت های شما فهمیدم که اسلام رو قبول دارید و مسلمان هم هستید .
عزیزان آگه بخواین حقیقت رو پیدا کنید الکی بحث نکنید .
من یه مثال میزنم آگه شما بخواین آب بخورین از رودخانه
از بین راه میخورین یا از چشمه کدوم بهتر و تمیز تر و پاک تره.
دلیل نیارین که علی بهتر ه پاک تره یا عمر سر اینم بخواین دوباره بحث کنین اما خدایش راحت فکر کنین شماها تو واقعیت اصلا با هم مشکل ندارین .عزیزان مگه دوست شیعه نداری مگه دوست سنی ندارین مشکلی دارین باهاش ندارید دیگه باور کنید آگه میخوایم دین خوبی رو انتخاب کنید کافی کار اشتباهی نکنید به خدا میرید بهشت آگه نماز دست بسته یا باز بخونی نمیری بهشت به خدا میرید مسلمونا شما باید از بودن در کنار هم لذت ببرید نه بحث کنید آگه چیزی خوبه نگرش دار آگه بده انجام نده همین سخته
اما یه چیزی رو میخوام بگم ناراحت نشین شما تند رو ها من و امثال من رو خیلی ناراحت کردین دلیل میخوای
دلیل بالا تر از این که من انقدر یه دختر رو دوست دارم که شبانه روز به فکرشم اونم همین طور آرزو ما رسیدن به همه و زندگی درست و سالم با فرزندان سالم و خدا ترس اما الان خانواده ها فرق دارن خانواده من تسنن و خانواده عشقم تشیع به خاطر این بحث ها که همه میکنن حتی دوتا بچه که عالم هم نیستن الان من و عزیزم باید از هم جدا باشیم از ترس این که فردا خانواده های ما با هم بحث نکنن ترو به خدا تمومش کنید امثال من زیادن الان یه چشمم اشکه یه چشمم خون حالا شما همش بگین ای خوبه اون خوبه آگه خوب واقعی رو میخواین یاد بگیرین افتاده باشین به خاطر تعصب های الکی زندگی من و عزیزم رو خراب کردین و ما حالا باید یا بریم یه کشور دیگه و خانواده هامون رو ترک کنیم یا باید همین طور بمونیم و هیچ وقت ازدواج نکنیم .
آخرین حرفم آینه که یادتون نره خدا فقط از ما میخواد یه بنده باشیم
سلام
سلام
اینکه رفتار ما با یکدیگر چگونه باشد، غیر از این است که حرف حق چیست. بله ما می توانیم بگوییم حق یکی بیش نیست اما با هم دوستانه زندگی کنیم.
و نظرات شما بر اینکه نماز کافیست و ... در واقع یک فرقه جدید می شود. ضمن آنکه برای اثبات حقانیت باید دلیل و منطق داشت. و ممکن نیست هر کس بگوید حق همین است که من فکر می کنم درست است، بدون آنکه دلیلی بیاورد.
نوشته های شما همه اش دروغ محض
نوشته های شما همه اش دروغ محض است چرت و پرت نوشتین
سلام
سلام
شما زحمت میکشیدید و حقیقت رو بیان میفرمودید!
با سلام برادرم بی زحمت خودتون
با سلام برادرم بی زحمت خودتون برید بدون تعصب درباره عمر تحقیق کنید تقلید کورکورانه را کنار بگذارید و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه نکنید خودتان به میدان تحقیق در آیید و حق را ازباطل تشخیص دهید و هر چی از آن با عقل و منطق سازگار نبود از آن بپرهیزید شماها آزاد هستید این دینه شوخی که نیست و کسی هم نمیره توی قبر کسی دیگه تو قیامت از کوچکترین چیزها سوال میشود پس بهوش باشید...:
- راجع به شهادت حضرت فاطمه (ع)به دست عمر(رض)چرا حضرت علی علیه السلام در آن صحنه هیچ واکنشی از خود نشان نداد ؟
در هیچ منبع تاریخی نیامده است که حضرت علی در آن صحنه اقدامی نماید ؛ دست به شمشیر برده و با قاتلان و مهاجمان در گیر شود آیا واقعا علی علیه السلام این گونه بود؟
۲- چرا بعد از شهادت همسر خود فاطمة الزهرا علیه السلام انتقام او را نگرفت یا به فکر گرفتن انتقام نبود؟
در هیچ منبعی ذکر نشده که حضرت علی علیه السلام پس از شهادت دخت گرامی رسول خدا صل الله علیه و اله جهت خون خواهی و گرفتن انتقام ایشان اقدامی نماید، واقعا اگر کسی به حریم خانواده ما چنین تجاوزی بکند امانش می دهیم؟ برای سکوت حضرت علی چه توجیهی خواهیم داشت؟
۳- چرا با قاتلان دختر رسول خدا (ص) میانه خوبی داشت؟
(مراجعه شود به نهج البلاغه فیض الاسلام ص ۴۱۵ و ۴۴۲ )
در مواقع زیادی عمر در زمان خلافت خود برای انجام مشورت به حضرت علی علیه السلام مراجعه می کند پیشنهادها و مشورتهای که حضرت علی علیه السلام به ایشان می دهد مملو و سرشار از محبت و صمیمیت و احترام می باشد و هر انسان عاقل و محققی با دنیای ار اوهام و شبهات در مورد حضرت علی علیه السلام مواجه می سازد. آیا در این جا هم نیاز به تقیه داشت.
۴- چرا همواره از عمر تعریف و تمجید می کرد (نهج البلاغه فیض خطبه ۲۱۹ ص۷۲۱)
چگونه با کدام عقل و منطق می توانیم باور کنیم که عمر فاطمه علیها السلام را به شهادت رسانده آنگاه حضرت علی علیه السلام از قاتل همسر خود فاطمه علیها السلام جلوی مردم تعریف و تمجید بکند.
۵- چرا حضرت علی حتی در ایام خلافت و حکو.مت خود هیچ گاه از شهادت همسر خود توسط عمر یادی نکرد؟
آیا حضرت علی علیه السلام آنقدر بی وفا و بی معرفت بوده که پس از شهادت همسر خود حتی یک بار هم از شهادت ایشان یادی نکرد؟ و اگر از آن یاد آوری کرده در کدام خطبه و سخنرانی؟ کدام نامه؟ کدام مجلس و جلسه؟و کدام منبع و کتاب؟
( مراجه شود کتاب کشف الغمه فی معرفه الائمه ج ۱ ص ۴۴۰ )
۶- چرا حضرت علی علیه السلام سه تن از فرزندان خویش را به نام های ابو بکر ، عمر ، عثمان نام گذاری کرد ؟( کتاب کشف الغمه ج ۱ ص ۴۴۰ منتهی الامال ج ۳ ص ۱۶۲)
واقعا شما نام دشمنان یا قاتل همسرتان را بر فرزندانتان می گذارید؟ این کار علی علیه السلام چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟ ایا تقیه می تواند آن را توجیه کند؟
۷- راستی چرا حضرت علی دختر خود به نام ام کلثوم رااز همان همسر شهیدش بدنیا امده بود به نکاح قاتل همسر خود در آورد؟
منبع: ( وسایل الشیعه ج ۱۵ ص۴۵۷ کتاب الطلاق الاستبصار ج ۳ ۳۵۲ الفروع من الکافی ج ۵ ص۳۴۶ جواهر الکلام ج ۳۲ ص ۲۷۹ )
در منابع زیادی از کتابهای اهل تشیع از جمله منابع فوق با صراحت ذکر شده است که عمر داماد حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام است.
زیرا دختر ایشان ام کلثوم در نکاح عمر بوده است بنا بر این ما از مدعیان شهادت حضرت زهرا می پرسیم ایا شما می توانید دختر تان را به عقد قاتل همسر تان در بیاورید ؟ راستی اگر کسی به ناموس شما چپ نگاه کند چکارش خواهید کرد؟ آیا غیرت و شجاعت علی علیه السلام از شما کمتر بود. واقعا که خجالت آور است.
۸- چرا حضرت امام حسن و امام حسین علیهم السلام مادام العمر از شهادت مادرشان توسط عمر یادی نکردند؟
در هیچ یک از منابع تاریخی شیعه و سنی دیده نمی شود که حضرت امام حسن و حسین علیهم السلام از شهادت مادرشان توسط عمر یادی کرده باشند پس لزوما آنها به مادرشان عشق و علاقه ای نداشته اند. و این در حالی است که شما در همه ساله برای سالگرد وفات مادرتان مراسم عزاداری می گیرید ایا محبت شما به مادرتان از محبت حسن و حسین علیهم السلام با مادرشان بیشتر است؟
۹- چرا مردم مدینه در قبال قتل دختر پیامبر(ص) سکوت کرده و هیچ اقدامی نکردن؟
در کدام کتاب آمده است که احدی از مسلمانان در رابطه با قتل حضرت فاطمه به ابوبکر و عمر اعتراض کند؟ آیا آن همه مسلمانان هیچ کدامشان از این جریان خبر نشدند؟ و یا این که همه شان طرف دار ابوبکر و عمر و دشمن فاطمه بودند؟
۱۰- چرا شما تا چند سال پیش از جریان شهادت بی خبر و فراموش بودید و الآن بیادتون اومد؟ تقویم های پیش از ۱۳۷۲ رو نگاه کنید حتما!!! در سالنامه های پیش از سال ۱۳۷۲ خبری از شهادت فاطمه علیها السلام نیست.
ولی یه شعری هست که میگه:این عربده از بهر خلافت ز علی نیست/برآل عمر کینه قدیم است عجم را
بعد ببنید این شاعران ایران زمین درباره خلفا و صحابه چه میفرمایند من فقط بعضی شاعران معروف رو آوردم وگرنه نویسندگان زیاد وجود دارند که چیزای خیلی جالبی نوشتن در مورد خلفا و صحابه؛ چرا این شاعران در مورد حمله مغول ها جور دیگه ای مغولا رو وصف کردن ولی در مورد آوردن اسلام بدست این بزرگمردان اسلام به ایران اینگونه...مانند حکیم ابوالقاسم فردوسی حماسه سرای بزرگ ایران زمین که در وصف این بزرگمردانی که اسلام رابه ایران آوردند، میفرمایند:
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی/ خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه / نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار / بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دو آن بود عثمان گزین/ خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود و جفت بتول / که او را به خوبی ستاید رسول
صحابان او جمله اخیر بودنند/ همه هر یکی همچو اختر بودنند
ولیکن ازیشان چهار آمدند/ که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدیق شیخ عتیق/ که بد روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عمر بد که قیصر به روم/ ز سهمش نیاراست خفتن به بوم
- سعدی شیرازی میفرمایند:
چه نعمت پسندیده گویم ترا؟ / علیک السلام ای نبی الورا
درود ملک بر روان تو باد/ بر اصحاب و بر پیروان تو باد
نخستین ابوبکر پیر مرید / عمر پنجه بر پیچ دیو مرید
خردمند عثمان شب زنده دار/ چهارم علی شاه دلدل سوار
دیگر عمر که لایق پیغمبری بدی / گر خواجه ی رسل نبدی ختم انبیاء
سالار خیل خانه ی دین صاحب رسول / سر دفتر خدای پرستان بی ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند/ عاجز در آنکه چون شود از دست وی رها؟
دیگر جمال سیرت عثمان که بر نکرد/ در پیش وی دشمن قاتل سر از حیا
- مولوی هم میفرمایند:
چون محمد یافت آن ملک و نعیم / قرص مه را کرد او در دم دو نیم
چون ابوبکر آیت توفیق شد/ با چنان شه صاحب و صدیق شد
چون عمر شیدای آن معشوق شد / حق و باطل را چو، فاروق شد
چون که عثمان، آن را عین گشت / نور فایض بود و ذی النورین گشت
چون ز رویش مرتضی شد در فشان / گشت او شیر خدا در مرج جان
- شمس تبریزی هم میفرمایند:
برات آمد،برات آمد بنه شمع براتی را / خِضِر آمد،خِضِر آمد بیار آب حیاتی را
عُمَر آمد،عُمَر آمد ببین سر زیر شیطان را / سحر آمد، سحر آمد،بهل خواب سُباتی را
حکیم نظامی گنجوی هم هم در وص این بزرگمردان تاریخ می فرماید:
گهر خر چهارند و گوهر چهار /فروشنده را با فضولی چکار
به مهر علی گر چه محکم پیم / ز عشق عمر نیز خالی نیم
همیدون در این چشم روشن دماغ / ابوبکر شمعست و عثمان چراغ
بدان چار سلطان درویش نام / شده چار تکبیر دولت تمام
- عبید زاکانی نیز میفرمایند:
چون بست بهر دین محمد میان عمر / در هم شکست گردن گردن کشان عمر
برباد رفت خرمن کفار خاکسار/ چون برکشید خنجر آتش فشان عمر
خورشید دین به اوج کمال آن زمان رسید/ کانداخت سایه بر سر اسلامیان عمر
دستش به مکه گردن قیصر بزد به روم / چون گشت برممالک دین قهرمان عمر
هم آسمان دانش و هم آفتاب عدل / هم خوابه ی محمد آخر زمان عمر
– عطار نیشابوری هم میفرمایند:
خدایا نور دین همراه ما کن/ محمد را شفاعت خواه ما کن
زکار ما مگردان خشمناکش / ز ما خشنود گردان جان پاکش
تحیت باد بیش از صد هزاران / برو از حق و زو بر جمع یاران
خصوصا چار یار پاک گوهر / ابوبکر و عمر،عثمان و حیدر
نبی فرمود کایشانند انجم / بایهم اقتدیتم اهتدیتم
آنکه یارش بد ابوبکر و عمر / از سر انگشت او شق شد قمر
آن یکی او را رفیق غار بود / و آن دگر لشکرکش ابرار بود
صاحبش بودنند عثمان و علی / بهر آن گشتند در عالم ولی
آن یکی کان حیاء و حلم بود / وان دگر باب مدینه علم بود
- عبدرحمان جامی نیز می فرمایند:
ره بران راه هدی باشند / بهتر از غیر انبیاء باشند
خاصه آل پیغمبر و اصحاب/ کز همه بهترند در هر باب
وز میان همه نبود حقیق/ به خلافت کسی به از صدیق
وز پی او نبود از آن احرار/ کس چو فاروق لایق آن کار
بعد فاروق جز به ذی النورین/ کار ملت نیافت زینت و زین
بود بعد از همه به علم و وفا / ” اسد الله خاتم الخلفا”
و … .
این ایرانیهای سنی اولیه چه خدمات بزرگی به اسلام کردن چرا ایران اینجوری شد چرا سال به سال یه چیزایی میاد مثل همون تقویم...؟
با سلام.
با سلام.
ای کاش خودتان هم به این توصیه مفیدتان عمل می کردید و پا در میدان تحقیق و مطالعه منطقی و عالمانه و بدور از تعصب می گذاشتید،آنوقت متوجه می شدید که سخنان و مطالبی که فرموده اید،اینگونه که شما تصور می کنید نیست. برای اینکه مطالب طولانی نشود،به موارد مطرح شده،جداگانه پاسخ خواهم داد،اما قبل از هر چیز باید توجه داشته باشید که دستگاه حاکم و پیروان متعصب خلفا و مخافان اهل بیت(علیهم السلام) از همان ایام تا به امروز به شدت از بیان حقایق و حوادث تاریخی بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جلوگیری می کردند،حتی به شدت از تدوین حدیث هم جلوگیری می کردند. ولی با این حال در لابلای متون تاریخی و روایی مطالبی قابل دسترسی و بیان است.
در مورد عکس العمل امام علی(علیه السلام) در مقابل هجوم به منزل ایشان و مجروح ساختن یادگار رسول خدا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) علاوه بر اینکه با استناد به منابع اهل سنت اصل این هجوم و جسارت قابل اثبات قطعی است،آلوسی ا زمفسرین اهل سنت اینگونه می گوید:
عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.
(الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي۱۲۷۰هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج۳، ص۱۲۴، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.)
اما در مورد همکاری امام علی(علیه السلام) با خلفا،شما بگونه ای بیان کرده اید که انگار هیچ مراجعه ای به تاریخ و فرمایشات امام علی(علیه السلام) در انتقادهای تند و صریح از خلفا در مورد غصب خلافت در عین عدم شایستگی و ... نکرده اید.شاید هم واقعاً بی اطلاعید. همکاری های موردی امام علی(علیه السلام) با غاصبان خلافت و قاتلان همسرش،فقط و فقط هنگامی بود که اصل اسلام و مصالح مسلمین اقتضا می کرد.یعنی آن حضرت هیچ کمک و یاری شخصی نسبت به خلفا نداشته است. حتما می دانید که آن حضرت در هیچ یک از جنگ های خلفا شرکت نکرد،حال آنکه اگر واقعاً آنها را قبول داشت و بقول شما از آنها حمایت می کرد،چرا در هیچ جنگی شرکت نکردند؟؟
علت مشورت دادن به خلفا به این دلیل بود که: فلسفه امامت تنها حکومت کردن نیست و حفظ اسلام و جلوگیری از نابودی و یا انحراف آن و هدایت مردم و مرجعیت دینی و علمی مسلمانان از وظایف مهم امام است، امام علی (ع) خود را موظف میدانست که از دین اسلام محافظت کند؛ در این راستا امام از ظلم هایی که بر خود ایشان صورت گرفته بود، چشم پوشی می کرد.
شما که به نهج البلاغه استناد می کنید تا رابطه خوب امام علی(علیه السلم) با خلفا را ثابت کنید که قطعاً این مطلب ثابت نمی شود،چرا به خطبه ها و فرمایشات فراوان آن حضرت در نهج البلاغه در مورد غصب خلافت و عدم شایستگی خلفا برای خلافت و انتقادهای آن حضرت از خلفا استناد نکرده اید؟؟؟!!!! آنها را نیده اید یا دیده اید و چون به ضرر شما بوده است،صلاح نداستید که اشاره کنید.
اگر طبق گفته های ما شیعیان
اگر طبق گفته های ما شیعیان ابوبکر بزور توسط عمر از علی بیعت گرفته و به خانه ی فاطمه زهرا هجوم آورده اند و حضرت علی آنان را بر حق نمیدانسته به دلیل این
که باید خلافت به او میرسید ...
پس چرا در جاهایی میبینیم که حضرت علی از خلیفه ها خوبی می گه و بگونه ای که انگار که علی از اینکه خلافت در دست آنان است راضی می باشد!!
مثلا :
سخنانا امام علی در رابطه با عمر بن خطاب:
از بلاي در گذشت عمر به خدا پناه ميبريم. او غايت و منتهاي همه چيز را قوام بخشيد، و درد ها را مداوا كرد، فتنه ها را پشت سر نهاد و سنت رسول خدا را بر پا
داشت، از اين جهان پاكدامن و كم عيب رفت، خير فتنه ها را اصابت نمود، و از شر آن
گذشت، او راه اطاعت و تقواي خداوند را در پيش گرفت. رفت و همه را در راههايي
پر پيچ و خم تنها گذاشت، كه در آن گمراه هدايت نميشود، و هدايت يافته را بر هدايتش يقيني نتوان بود
نهج البلاغه ج ۲ ص ۲۲
و اينجا هم امام علي با خليفه
عثمان سخن می گوید :
مردم از من خواستند كه بعنوان ميانجي بين تو و آنان با تو صحبت كنم به خدا
سوگند كه نميدانم چه بگويم، چون چيزي را نميدانم كه تو آنرا نداني. و تو را به امري
نميخوانم كه تو از آن آگاهي نداشته باشي، هر آنچه ما ميدانيم، تو خود ميداني ، و ما
چيزي بيشتر از تو نميدانيم تا تو را از آن آگاه سازيم، و دور از تو نيز خلوت نكرده ايم
تا نتيجه را به تو ابلاغ كنيم، هر آنچه كه ما ديديم تو نيز ديدي، و هر آنچه كه ما شنيديم
نيز در « عمر » و « ابو بكر » تو نيز شنيدي، همانند ما صحابي رسول خدا ص بودي، و
اقامه حق از تو برتر نبودند، در حاليكه تو از آنان به رسول خدا ص از لحاظ صله رحم
(خويشاوندي) نزديكتر هستي، تو داماد رسول خدا بودي كه آنان نبودند پس خداوند را
در نظر داشته باش و والله كه عدم بينايي و ندانستن تو در اين مساله بخاطر كوري يا جهل نيست.
نهج البلاغه ج ۲ ص۴۸
انگار امام علی از آنان راضی میباشد!در صورتی که شیعیان میگویند که امام آن ها را برای خلافت بر حق نمیدانست و قبول نداشت!پس این ها چیستند؟
اگر این گونه باشد که اصلا خیلی چیزا تغییر میکنه!
لطفا کمک کنید...
سلام. سوال شما قبلا در سایت
سلام. سوال شما قبلا در سایت مرکز ملی پاسخ به سوالات پاسخ داده شده است .بنده متن رو برایتان میزارم:
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اينكه خلافت الهي امام علي(ع) گرفته شد و درحق ان حضرت و حضرت زهرا(س) ظلم شد، جاي هيچ شك و ترديدي وجود ندارد.
امام علي(ع) در مناسبت هاي گوناگون به اين واقعيت تلخ اشاره كرده و نسبت به اقدامات خلفا به شدت انتقاد كرده اند. بعنوان مثال آن حضرت در خطبه معروف شقشقيه در رابطه با عمر ميگويد:
سر انجام اولي (ابابكر) حكومت را به دست كسي سپرد كه مجموعهاي از خشونت، سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود. و در ادامه اضافه ميكند: سوگند به خدا مردم در حكومت دومي (عمر بن خطاب)، در ناراحتي و رنج مهمي گرفتار آمده بودند و دچار دوروييها و اعتراضها شدند و من در اين مدت طولاني محنت زا و عذاب آور، چارهاي جز شكيبايي نداشتم. تا آن كه روزگار عمر هم سپري شد. سپس عمر خلافت را در گروهي قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان ميباشم پناه بر خدا از اين شورا.
در مورد مطالبي كه اشاره كرده ايد كه گويا امام(ع) از عمر و عثمان تعريف و تمجيد كرده است، هر چند شما آدرس دقيق اين مطالب را بيان نفرموده ايد تا بهتر بتوانيم اين سخنان را مورد بررسي قرار دهيم، قبل از بيان نكاتي پيرامون اين سخنان منسوب به امام علي(ع)، بايد عرض كنيم بر فرض صحت اين انتساب، با توجه به انتقادات فراواني كه امام علي(ع) در گفتار و عمل نسبت به خلفا داشته اند،اين تعاريف موردي، به هيچوجه نمي تواند دليلي بر برائت خلفا باشد.
از نظر شيعه، خلافت بايد از سوي خدا و با نصب و نص پيامبر(ص) باشد، كه اين موضوع در جاي خود اثبات شده است.
اما در مورد سخني كه گفته ايد امام علي(ع) در تعريف و تمجيد از عمر بيان كرده اند بايد عرض كنيم:
امام علي(ع) در خطبه ۲۲۸ نهج البلاغه از يكي از صحابه و ياران خود تعريف و تمجيد كرده و صفاتي نيكو در وصف او به زبان ميآورد. در اين خطبه نام شخصي ذكر نشده و اصطلاح فلان آورده شدهاست.عبارت اينگونه است:
««پاداش نيك فلاني نزد خداست، زيرا كجي را راست كرده و بيماران را مداوا ساخت، سنت را برپاداشت و فتنه و (بدعت) را پشت سر انداخت و در حالي از دنيا رفت كه دامانش پاكيزه و وجودش كم عيب بود. به خير دنيا رسيد و از شر آن گريخت. طاعت حق را بجاي آورد و آنگونه كه شايسته بود تقوا گزيد.»
در رابطه با اين بيان امام علي(ع) بايد عرض كنيم كه:
از آنجا كه حضرت علي(ع) در اين خطبه از لفظ « فلان » استفاده كرده اند. بين شارحان نهج البلاغه اهل تسنن و شيعه اختلاف است كه اين خطبه اشاره به چه كسي مي كند:
اين كلام كوتاه تعريف از شخصيتى مى كند كه در دوران زندگى خود، وظايف خويش را انجام داد و پاكدامن از دنيا رفت و در حفظ سنّت پيامبر اكرم (ص) و اطاعت پروردگار كوشيد.
در مورد اينكه اين شخص چه كسى بوده، ميان شارحان نهج البلاغه اختلاف شديدى است. شارحان اهل تسنن مانند ابن ابى الحديد و محمد عبده، اين سخن را اشاره به خليفه دوم مىدانند و مىگويند على (ع) آن را بعد از فوت عمر گفت در حالى كه چنين چيزى با خطبه هاى ديگر نهجالبلاغه هماهنگ نيست، زيرا امام (ع) در خطبه شقشقيه شكايت زيادى از حكومت خليفه دوم دارد و در خطبهها و برخى نامه هاى نهجالبلاغه از غصب خلافت، شديداً شكايت مىكند.
چگونه مى توان آن همه را ناديده گرفت و اين كلام مبهم و مجمل را ناظر به خليفه دوم دانست؟
جالب اينكه طبرى كه اين سخن را درباره عمر مى داند آن را از مغيرة بن شعبه نقل كرده كه از دشمنان على (ع) است.
عجيب تر اينكه ابن ابى الحديد هم كه اين خطبه را درباره عمر مي داند در چند صفحه بعد از اين عبارت حديثى از ابن عباس نقل مى كند و مفهومش اين است كه پيامبر اكرم (ص) مى خواست در بيمارى وفاتش صريحاً نام على(ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود بنويسد و من(عمر) مانع شدم.
آيا اين سخن با تفسير ابن ابى الحديد از خطبه مورد بحث، سازگار است؟
شارحان شيعه يقين دارند اين سخن نمى تواند درباره خليفه دوم باشد. بسيارى آن را اشاره به مالك اشتر و بعضى به سلمان فارسى دانسته اند. به نظر مىرسد كه احتمال اوّل مناسبتر است و با موقعيت مالك و نقش او در ميان اصحاب اميرمؤمنان(ع) و فرماندهى او در لشكر و فكر بلند و عزم راسخش تناسب دارد.(۱)
بنابراين پاسخ شيعه درباره اين خطبه اين است كه قرائن و شواهدي كه از خطبه ها و سخنان و رفتار امير المومنين نقل شده نشان مي دهد كه اين خطبه درباره عمر بيان نشده است و هيچ يك از شارحان نهج البلاغه شيعه منظور حضرت از « فلان » را عمر بيان نكرده اند.
در مورد عثمان هم توجه به انتقادهايي كه امام علي(ع) نسبت به عثمان داشته اند كه اتفاقاً بيشتر از انتقادات آن حضرت نسبت به ابوبكر و عمر نيز مي باشد، ثابت مي كند كه امام علي(ع) نسبت به عثمان نظر مساعدي نداشته اند،آن حضرت در بخشي از خطبه شقشقيه فرمودند:
«تا اينكه سومي به حكومت رسيد كه برنامه اي جز انباشتن شكم و تخليه آن نداشت و دودمان پدري او ( بني اميه ) به همراهي او برخواستند و مثل شتري كه گياه تازه بهار را با ولع مي خورد به غارت بيت المال دست زدند و اعمالش كار او را تمام ساخت و شكمبارگي سرنگونش ساخت».
سخناني كه شما آن را از قول امام علي(ع) بيان و حمل بر شخصيت مثبت عثمان كرده ايد،در خطبه ۱۶۴ نهج البلاغه آمده است. حضرت اين سخنان را هنگامي به عثمان فرمود كه مردم مصر نزد او فراهم شدند و در آنچه از عثمان ناپسند مي داشتند، شكايت كردند و از وي خواستند تا از سوي آنان با وي گفتگو كند و رضايت ايشان را از او بخواهند. امام بر عثمان درآمد و گفت:
مردم پشت سر من اند، و مرا ميان تو و خودشان ميانجي كرده اند. به خدا نمي دانم به تو چه بگويم؟ چيزي نمي دانم كه تو آن را نداني، تو را به چيزي راه نمي نمايم كه آن را نشناسي. تو مي داني آنچه ما مي دانيم و ...
در واقع مضمون سخنان حضرت اين است كه عثمان سنت پيامبر (ص) و شيخين را مي دانست و برخلاف آنها عمل كرد.
براي اگاهي بيشتر ،به كتاب "رهبري امام علي از ديدگاه قرآن و سنت"، ترجمه المراجعات، سيد عبد الحسين شرف الدين، ترجمه محمد جعفر امامي و...، قم، انتشارات اسلامي و سايت وليعصر زير نظر عالم بزرگوار آيت الله قزويني و كتابهاي آيت الله ميلاني مراجعه كنيد.
پي نوشت:
۱. مكارم شيرازي، پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، ج۸، ص ۴۶۶.
با سلام مجدد
با سلام مجدد
در مورد ازدواج خلیفه دوم با دختر امام علی(علیه السلام) به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/485
در مورد نامگذاری پسران حضرت علی(علیه السلام) به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/549
در مورد رابطه امام علی(علیه السلام) با خلفا هم به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/94195
در مورد عنوان درج شده در
در مورد عنوان درج شده در تقویم ها در مورد شهادت پاره تن رسول خدا حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به لینک زیر مراجعه فرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/939
سلام
سلام
سلام به روشندلانی که نه کور کورانه حرکت می کنند و نه جانبدارانه و از روی بغض سخن می گویند
از دوستانی که به هر طریقی از امر به معروف و نهی از منکر دست برنمیدارند و در راه خدا ثابت قدم هستند تشکر می کنم
من خیلی به این موضوع فکر کردم که بدعت از کجا میاد و ریشه اون چیه ؟ به نظرم بدعت از اونجایی میاد که یا شخصی واقعا کمالات لازم رو برای انجام اموری نداره و یا عمدا از سادگی و جهالت مردم سوءاستفاده میکنه تا بتونه به دین و یا مردم صدمه بزنه و باعث تفرقه بشه و خودش رو مبرا نشون بده
سوالی از دوستان اهل سنت دارم که میخوام بدون غرض ورزی و هر چیز دیگه ای جواب بدهند
اول اینکه از کرامات خلفاشون که بعد از رسول خدا به خلافت رسیدند رو بیان کنند
و بگویند که چه برتری نسبت به دیگرانی داشتند که در ان دوره حضور داشتند ؟ مثل حضرت علی ع
ایا واقعا شخصی که در خانه خدا متولد شده برتر است یا سایر خلفای شما ؟
بعد چرا از خلفای شما هیچ دعایی مثل دعای کمیل و دیگر ادعیه و مثل کتاب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه موجود نیست ؟
چند تا از معجزات خلفاتون رو هم بیان کنید تا ما هم به فیض برسیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلیل این که خلفای راشدین اسم
دلیل این که خلفای راشدین اسم و خوبی ها واقداماتشون کمه اینه که تو ایران ودر بین شیعه های ستیزه جو این موارد به چشم نمیاد و شیعه ها بدون هیچ علمی فقط بدگویی دشمنی و خیلی کورکورانه و جاهلانه کینه توزی میکنن اگر اهل تحقیق باشید تمام ادعیه های شیعه مثل دعای کمیل و ... طبق مناجات نامه های اهل تسنن نوشته شده..اما من بهترینشو میگم و اون ترویج اسلام در بیشتر مناطق جهان بخصوص ایرات توسط حضرت عمر (رض)و جمع اوری قران ومکتوب کردن قران توسط حضرت عمر .
در نهایت تمام مشکل، شیعه های ایرانی با خلفای راشدین هست که نمی توانند حقانیت خلفا را قبول کنند ودر طول تاریخ دروغ وجهالت انها را کور کرده است.
کسی که برای ادعای خودش سند و
کسی که برای ادعای خودش سند و مدرک معتبر و قابل قبول دارد،هیچگاه به توهین و فحش و اهانت به بحث با طرف مقابلش نمی پردازد. اقدامات و کارهایی که خلفای شما چه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و چه بعد از رحلت آن حضرت بر خلاف فرمایشات ایشان مرتکب شده اند،به وفور در منابع خودتان هم آمده است و نیازی نیست شیعه در این رابطه اصلا دست به قلم ببرد. چگونه کسی که به اعتراف خود اهل سنت دوازده سال وقت صرف کرد و عرق ریخت تا سوره بقره را یاد بگیرد و بعد از موفق شدن شتری قربانی کرد،می توانست قرآن را جمع آوری کند؟؟؟
خوب دقت کنید،همه منابع از برادران اهل سنت است:
«از عبد الله بن عمر نقل شده است كه گفت: عمر بن خطاب، دوازده سال طول كشيد تا سوره بقره را ياد بگيرد، وقتى تمام كرد، شترى را ذبح نمود».
( البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي۴۵۸هـ)، شعب الإيمان، ج۲، ص۱۹۵۴، تحقيق: محمد السعيد بسيوني زغلول، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۰هـ؛
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج۱، ص۴۰، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي۵۷۱هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج۴۴، ص۲۸۶، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت – ۱۹۹۵؛
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي ۷۴۸ هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج۳، ص۲۶۷، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م؛
السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، تنوير الحوالك شرح موطأ مالك، ج۱، ص۱۶۲، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى ـ مصر، ۱۳۸۹هـ ـ ۱۹۶۹م؛
السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج۱، ص۵۴، ناشر: دار الفكر - بيروت – ۱۹۹۳؛
الزرقاني، محمد بن عبد الباقي بن يوسف (متوفاي۱۱۲۲هـ) شرح الزرقاني علي موطأ الإمام مالك، ج۲، ص۲۷، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۱هـ؛
الكتاني، عبد الحي بن عبد الكبير (متوفاي۱۳۸۳هـ)، نظام الحكومة النبوية المسمي التراتيب الإدراية، ج۲، ص۲۸۰، ناشر: دار الكتاب العربي – بيروت.)
کمی انصاف بخرج دهید اعتراف خواهید کرد که سخنان شیعه دروغ و از روی کینه توزی نسبت به خلفای سه گانه نیست.
در مورد جمع آوری قرآن قول مشهور این است که در زمان خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قرآن جمع آوری شده است.
پاسخ شایعه
پاسخ شایعه
۱. مسجد خانه خدا و محل عبادت اوست و گذاشتن قید مسجد شیعیان یا اهل سنت خطاست . چنانکه شیعیان در مساجد اهل سنت عبادت می کنند .
۲. در حال حاضر اهل تسنن در تهران حداقل ۹ مسجد فعال دارند !
که عبارتند از:
۱- مسجد صادقیه، واقع در فلكه دوم صادقیه ۲- مسجد تهران پارس، واقع در خیابان دلاوران ۳- مسجد شهر قدس، واقع در كیلومتر ۲۰ جادهی قدیم ۴- مسجد خلیج فارس، واقع در بزرگراه فتح ۵- مسجد النبی، واقع در شهرك دانش ۶- مسجد هفتجوب، واقع در جادهی ملارد ۷- مسجد وحیدیه، واقع در شهریار ۸- مسجد نسیم شهر، واقع در اكبرآباد ۹- مسجد رضیآباد، واقع در سه راه شهریار
http://yon.ir/masjedha
۳. اهل سنت در ایران ، بیش از ۱۵ هزار مسجد دارند که این تعداد بیشتر از مساجد شیعیان است .
www.mashreghnews.ir/fa/news/269616/
۴. سال گذشته این نمازخانه که در منطقه پونک تهران قرار دارد از سوی مراجع قانونی پلمپ گردید که علت این موضوع غیرقانونی بودن آن و جذب اتباع بیگانه بوده است.
این اقدام پس از چندین نوبت اخطار شهرداری تهران به این افراد متخلف صورت گرفته است .
farsnews.com/13931028001012
۵. علی رغم اخطارها و برخورد سال گذشته ، این نمازخانه مجددا فعالیت غیر قانونی را آغاز کرد که با دستور مقام قضایی تخریب شد .
۶. نمازخانه مذکور از تعدادی آپارتمان مسکونی تشکیل شده بود که توسط عده ای با عنوان مسکونی اجاره و با تغییر کاربری، به نمازخانه تبدیل گردیده بود. این عده با هدف ترویج برخی اندیشه های افراطی دست به چنین کاری زده بودند .
۷. در چند سال اخیر تعدادی از اماکن به ظاهر مذهبی اما در واقع افراطی توسط دستگاه های مختلف نظام پلمپ شده و یا گاهی تخریب شده است که حتی حسینیه ای در قم نیز در میان آنها قرار دارد .
shia-online.ir/article.asp?id=39048
۸. در تخریب این مکان غرضی در کار نبوده چراکه سایر نمازخانه های اهل تسنن آزادانه فعالیت می کنند . تحرکات افراط گرایانه در این مکان متولیان امر را مجبور نمود موضوع را به دستگاه قضایی بسپارند تا برخورد قانونی صورت گیرد.
اقدامات و جنایت های گروهکهای افراطی مانند "جند الله" و "جیش العدل" را فراموش نکرده ایم ...
۹. دشمنان این موضوع را بهانه کرده اند تا با مظلوم نمایی برای اهل سنت، نظام را حکومتی مخالف آنان نشان دهند اما هموطنان اهل سنت هوشیارند و در پازل دشمنان بازی نمی کنند . نظام جمهوری اسلامی شیعیان و اهل تسنن را به یک دید می نگرد و در اثبات آن همین بس که از اهل تسنن فلسطین همانطور حمایت می کند که از شیعیان لبنان .
حق جو وحق طلب باشیم
لینک مطلب جهت انتشار:
http://shayeaat.ir/post/345
سلام . قبل از هرچیز بنده به
سلام . قبل از هرچیز بنده به عنوان یک مسلمان شیعه به حکم اکثر مراجع تقلید شیعه هرگونه توهین و لعن اشکار و مستقیم به اعتقادات اهل سنت را هرگز جایز نمی دانم . واقعا متاسفم که جهان اسلام دچار افکار وهابی های تکفیری شده است در حالی که شیعه و اهل سنت برادران دینی نه مذهبی اما برادران دینی هم هستند . این حکم مشخص و روشن است هرکس شهادتین را به زبان بیاورد هرکس که باشد مسلمان محسوب میشود حال بستگی دارد در ادامه چه رفتارهای بکند . یا ابروی اسلام را می برد یا باعث افتخار اسلام می شود در این تردیدی نیست .به عقیده بنده که رشته تاریخ تحصیل می کنم اشتراکات اهل سنت و شیعه بسیار زیاد است . مانند اعتقاد به خدای یگانه . کتابی واحد . قبله واحد . نماز روزه زکات حج . اعتقاد به قیام شخصی به نام مهدی در اخرالزمان . اعتقاد به معاد . البته قطعا در جزئیات ممکن است اختلاف نظراتی باشد اما در کلیات همه این مساول مشترک است . وحدت به این معنا نیست که شیعه همان اول بیاد سنی بشود یا یک سنی همان اول بیاید شیعه بشود . وحدت به معنای توجه بیشتر به اشتراکات و صحبت علمی با حفظ احترام درمورد اختلافات است . در نگاه شیعه توهین و فحاشی مستقیم نسبت به اعتقادات هر دین و مذهبی هگز جایز نیست . از جمله موارد اختلافی بین شیعه و اهل سنت این است که در نزد شیعه حضرت علی برترین فرد بعد از پیامبر اسلام است و بالاترین جایگاه را از هر لحاظ از هر جهت ( غیر از فقط مسئله نوبت ) همه خصوصیات پیامبر را دارد این عقیده شیعه است . در نگاه عمومی اهل سنت بعد از پیامبر برترین فرد جناب ابوبکر و بعد عمر و بعد عثمان و بعد حضرت علی هستند . خب این عقیده انان است و ما به این عقیده احترام می گذاریم البته قبول نداریم اما به این عقیده توهین و فحاشی نمی کنیم . یکی دیگر از مسائل اختلافی بین شیعیان و اهل سنت مسئله جانشینی است . شیعه عقیده دارد جانشین پیامبر هرکس که قرار است باشد را خداوند انتخاب می کند نه خود مردم حال این شخص ممکن است پیامبر باید یا یکی از بندگان خالص خدا که پیامبر نیست . بر اساس سوره بقره ایات ۲۴۶ تا ۲۴۸ رهبر جامعه دینی جانشین پیامبر را خداوند انتخاب میکند نه خود مردم و پیامبر هم فقط کسی را که خدا انتخاب کرده به عنوان رهبر جامعه دینی معرفی می کند نه اینکه خودش کسی را به دلخواه انتخاب کند . این عقیده شیعه است . در نگاه شیعه همان طور که پیامبران قبلی جانشین برای خود تعیین کردند به دستور خداوند پیامبر اسلام نیز به دستور خدا نه از طرف خودش بلکه به دسنور خداوند حضرت علی را به عنوان امام و جانشین بعد از خودش معرفی کرد فقط معرفی کرد نه اینکه خودش انتخاب کرده باشد دستور خداوند را را زبان اورد. این عقیده شیعه است . همچنین در نگاه شیعه حضرت علی همه خصوصیات پیامبر غیر از فقط مسئله نوبت را دارد همه خصوصیات پس برترین شخص برای هدایت جامعه و حفظ دین از انحرافات بعد از شهادت پیامبر اسلام است . برترین شخص . شیعه هیچ گاه توهین و فحاشی نسبت به هیچ کدام از صحابه و همسران پیامبر را قبول ندارد هرگز . لعن جنایت کاران یک مسئله توهین و فحاشی بدون توجه به مصلحت جامعه اسلامی و شیعه مسئله دیگر . بنده فقط دارم اعتقادات شیعه با بیان می کنم حال بقیه مختار هستند قبول کنند یا نکنند هیچ تاثیری بر اینکه این مسائل از اعتقادات شیعه است ندارد . در نگاه شیعه حضرت علی امام و جانشین حقیقی پیامبر است امام است چه حکومت ظاهری بر مردم داشته باشد چه نداشته باشد امام است . این عقیده شیعه است . در نگاه شیعه پنج تن ال عبا ( همان حدیث مشهور کساء که در بسیاری از کتب علمای مشهور اهل سنت نیز امده و مورد قبول است ) معصوم هستند . از هر گناه و غفلتی معصوم هستند و خداوند این پاکی و معصومیت را به انان بخشیده است از همان زمان تولد . این هم از عقاید شیعه است . بنده هیچ گونه توهینی نسبت به اعتقادات عزیزان اهل سنت نمی کنم فقط دارم اعتقادات شیعه را بیان می کنم همین . از دیگر اعتقادات شیعه این است که خلیفه دوم اسلام نسبت به منزل دختر گرامی رسول خدا جسارت کرده ( و حداقل حداقل حداقل ) تهدید به اتش زدن منزل دخت گرامی رسول خدا کردند .که این مطلب در بسیاری از کتب مشهور اهل سنت امده . حداقل انتظار ما از عزیزان اهل سنت که می گویند خب خلیفه دوم معصوم نبوده حداقل انتظار میود این حرکت اشتباه ایشان را محکوم کنند . بدون هیچ توهین و فحاشی خیلی در کمال ارامش . از عقاید شیعه این است که پیامبر دوازده جانشین داشت که امامان الهی هستند و اخرین انها حیات دارند و هستند و حظور دارند و عالم به خاطر وجود ایشان است که برقرار است و عقیده شیعه این است که اگر روزی در روی زمین امام الهی نباشد عمر عالم به پایان می رسد و قیامت میشود .
بهتر نیست بجای اینهمه جنگ و
بهتر نیست بجای اینهمه جنگ و دعوا به دوستی و برادری فکر کنیم بهتر نیست بیایم به همه دیگه دروغ نگوییم. بهتر نیست بجای پرستش بندگان خدا خدا رو پرستش کنیم. شاید سوادم به اندازه شما نباشد ولی انقدر میدونم آیندگان ما رو به چشم آدمهای جاهل و عقب افتاده می بیند . هر کسی هر دینی میخواهد داشته باشد مهم خداشناسی و ستایش و تشکر از خداست.
با سلام
با سلام
گرچه مقصود جناب تان کمی تا قسمتی مبهم است و تا حدودی بوی پلورالیسم می دهد. ولی در عین حال در یک پاسخ جامع تر باید عرض نمایم:
اگر بخواهیم منصفانه وارد بحث شویم.
این مسئله از دو دیدگاه قابل بررسى است: یکى نگرش عاطفى و دیگرى عقلى و معرفتى.
الف) از نظر عاطفى و روانشناختى هر کسى ممکن است ابتدا دین ،مرام مسلک و فرهنگ خود ونیاکان و یا حتى نژاد خویش را برتر از مرام و مسلک دیگران بپندارد و تا زمانى که شخص در چنین گرایشى محصور بماند و پرده پندار را با تیغ عقل و معرفت پاره نکند ، یک احتمال آن است که تا همیشه در جهل مرکب بماند و احتمال دیگر آن که ره یافته و از گمراهى رسته باشد.
ب) از دیدگاه عقلى و معرفتى هر انسانى مىتواند بر اساس خرد و اصول منطقى مشترک بین همه انسانها - که موهبتى الهى بوده و در متون اسلامى «پیامبر باطنى» نامیده شده است - به تحقیق و پژوهش تطبیقى بین دین خود ودیگر ادیان و مسلکها بشتابد در این صورت مىتواند دین حق و کامل را بر اساس امتیازاتى که بر دیگر ادیان دارد، بشناسد و از آن پیروى کند.
یکى از امتیازات بزرگ اسلام همین است که جهانیان را به چنین فرآیندى دعوت نموده وفرموده است:« فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. مژده ده بندگانى را که سخنان و منطقهاى مختلف را شنیده و پس از جست و جو برترین را برمىگزینند». (۱) نکته بسیار جالب توجه آن است که بسیارى از پژوهشگران غربى در قرون اخیر از امتیازات اسلام بر دیگر ادیان در ابعاد مختلف سخن گفته و به ضعف دین و آیین خویش در برابر دین خاتم اذعان نمودهاند. (۲)
تنها راه سعادت و کمال بشر، پیمودن راهى است که آدمى را به سوى حق تعالى و قرب او رهنمون شود؛ لیکن این راه چیزى نیست که جز در پرتو هدایتهاى الهى امکان شناخت داشته باشد یا با پیروى از غیر راهى که او خود معرفى فرموده است قابل پیمودن باشد.
بنابر این، در درجه اول ضرورى و لازم است که انسان به دین الهى تمسّک جوید و راهى را که خداوند براى بشر گشوده است طى کند.
از سوى دیگر خداوند در قرآن مجید مىفرماید: ان الدین عند اللّه الاسلام؛ تنها دین مورد قبول نزد خداوند اسلام است. (۳)
لذا در منطق قرآن، دین الهى چیزى جز اسلام نیست و همه پیامبران در حقیقت دعوت کننده به سوى یک دین بودهاند و معارف و مسیرى که فراروى بشر قرار دادهاند، یکى بیش نیست.
البته مقصود از اسلام فقط نام آن نیست؛ بلکه منظور محتواى اساسى دعوت پیامبران الهى است که همه بشریت را به تسلیم در برابر خداوند سبحان فرا خواندهاند. لیکن بر اثر تحریفات تحریفگران و نیز بر اساس رشد علمى و اجتماعى بشر هر از گاهى نیاز به آیین جدیدى رخ مىنمود و خداوند با انگیزش پیامبرى جدید، از سویى آثار تحریف در دین پیشین را مىزدود و از دیگرسو شریعت جدید خود را متناسب با درک و فهم و نیازهاى روز، کاملتر مىکرد تا آنجا که بشریت به حدى برسد که بتواند تمام برنامه تکاملى خود را دریافت کند.
در نتیجه پیامبر خاتم را فرستاد و ختم نبوت را اعلام داشت و در نهایت کامل شدن دین را اعلام کرد: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا (۴)
بنابر این هر چند انبیاى پیشین نیز مردم را به راه حق دعوت کردهاند، اما از سویى دین آنان دستخوش تحریف گردیده و از دیگر سو به مرور زمان دین الهى روند تکاملى داشته است تا آنجا که بتوان به کمال نهایى دست یافت.
ازهمین رو نه خداوند اجازه مىدهد که کسى راهى غیر از دین خاتم برگزیند؛ زیرا موجب نقص غرض از رسالت است وهمگان را به دین اسلام دعوت مى کند، و نه عقل مىپذیرد که با وجود دین اکمل، کسى سراغ دیگر ادیان برود. بنابراین تا اینجا لزوم پذیرش و تبعیت از اسلام روشن مىشود، و هر چند دیگر ادیان منسوب به پیامبران الهى نیز کم و بیش بهرههایى از حقیقت دارند؛ ولى این مقدار مورد قبول خداوند سبحان نیست؛ چنان که به دنبال اکمال دین فرمود: ورضیت لکم الاسلام دیناو مفهوم این آیه، آن است که خداوند به مرتبه پایینتر از آن راضى نیست؛ زیرا نوعى عقبگردبراى بشریت است.
اما در باب تشیّع جالب این است که همین آیه یاد شده ـ بنابر نقل متواتر شیعه و سنّى ـ در واقعه غدیر و براى بیان ولایت امیرالمؤمنین(ع) نازل گشت و اکمال دین با تبیین مسیر رهبرى امت اسلامى پس از پیامبراکرم(ص) انجام شد.روایات متواترى که در کتابهاى فریقین(شیعه و سنی) آمده است به خوبى این مسأله را ثابت مىکند و جاى تردید باقى نمى گذارد. (۵)
پی نوشت ها:
۱) سوره زمر آیه ۱۸
۲) براى آگاهى بیشتر ر . ک :
الف - دفاع از اسلام دکتر واکلیدى
ب- پیامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب
ج- اسلام و انتقادات غرب محمد عبدالغنى حسن ترجمه محمد رضا انصارى
د- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن جان دیون پورت
ه- تمدن اسلام و عرب گوستاولوبون
و- فرهنگ اسلام در اروپا زیگرید هونکه
ز- دانشمندان را به گواه مىگیریم مهدى نیرى (پاشا)
ح- محمد پیامبرى که از نو باید شناخت کنستان ویرژیل کتورگیو ترجمه مهرداد محمدى
ی- گزارشى از مقاله اسقف کوارا چینو و پاسخ حجت الاسلام ربانى که موجب پشیمانى و عذر خواهى کوارا چینو گردید.
۳) سوره آلعمران آیه ۱۹.
۴) (سوره مائده، آیه ۳.
۵) براى آگاهى بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:
الف- رهبرى امام على(ع) در قرآن و سیره پیامبر (ترجمه المراجعات)، مترجم: سید محمد سیاهپوش
ب- آنگاه هدایت شدم ، تیجانى سماوى
ج- بررسى مسائل کلى امامت ، ابراهیم امینى
د- الغدیر، علامه امینى
ه- عتبات الانوار، میر حامد حسینى لکنهوى
و- شبهاى پیشاور، سلطان الواعظین شیرازى
موفق باشید.
من هیچ چیز نمی گم فقط می گم
من هیچ چیز نمی گم فقط می گم هم در سنی ها و شیعه ها چهره های نورانی وجود دارد
سلام. دوست عزیز. راه شناخت
سلام. دوست عزیز. راه شناخت باطل از حق داشتن چهره نوارنی نیست بلکه آیات قرآن و سنت پیامبر و عقل می باشد.
سلام . قبل از هرچیز بنده به
سلام . قبل از هرچیز بنده به عنوان یک مسلمان شیعه به حکم اکثر مراجع تقلید شیعه هرگونه توهین و فحاشی و لعن اشکار و مستقیم به ااعتقادات عزیزان اهل سنت را به شدت محکوم می کنم . تفرقه افکنی به شکلی که بحث علمی با حفظ احترام فراموش شود هدف دشمنان اسلام است . خوب است علمای متخصص بنشنینند مسائل اشتراکی بین شیعه امامیه و چهار مذهب اهل سنت را به مردم معرفی کنند . بسیار خوشحال میشوم که بپمیبینم در مراسم های عاشورا خو د عزیزان اهل سنت در مناطق مختلف دسته عزاداری درست میکنند و شیعه و اهل سنت در کنار هم مانند یک برادر برای حضرت حسین ابن علی عزاداری می کنند . اختلافات یک طرف اشتراکات یک طرف دیگر هر دو را باید در نظر بگیریم نه از اساس اختلافات را بدون بحث علمی بگذاریم کنار نه اشتراکات را بدون مطالعه از اساس انکار کنیم .
سلام به برادراي گلم چه سني چه
سلام به برادراي گلم چه سني چه شيعه...اين حرفاتونو الان ديدم..چه جاي تاسفه كه الان بگيم اقا تو چرا دس بسته نماز ميخوني اقا تو چرا برا پاره تن رسول خدا اشك ميريزي اقا تو چرا همسر نبي رو دشنام ميدي اقا تو چرا نذري ميدي برا شهداي كربلا ..اقا تو چرا وضوت اشكال داره اقا تو چرا مهر برا نماز استفاده ميكني...جاي تاسفه به خدا ..ظاهرو چسبيديم باطنو فراموش كردم..فلسطين ما رفت رفت رفت ..كم كم ما هم ميريم اگه اينجور اختلافات ادامه داشته باشه..علي و عمر و ابوبكر و ... مشكل پيش اومد اره اومد اما گفتن اقا نمازو بي خيال وحدتو بي خيال بريم بكشيم همو؟؟؟؟؟؟؟؟ اوني كه جنگ كرد كشت مثل يزيد اون الان هست به خدا قسم هست صهيونيزم و صهيونيزم نميخان نه دس بسته نه دس باز نماز بخونيم ميخان اصلا نام محمد نباشه..من شيعه هستم راسش احترام ميزارم به عمر ابوبكر و علي و اباعبدالله..نوكرشونم ..اقايون به خودمون بيايم ..رفقاي عالي من اهل سنت هم هستن ميان ميرن رفيقيم..بجا بحث ميريم دنبال دشمن شناسي ...صهيونيزم كه لواط زنا كشتن رو ترويج ميكنه...بخدا ميسپارمتون اما يكم درفكر دشمن باشيم ..اصلا فك كنيد يه خونواده ايم يه داداش ميخاد فلان غذا رو بخوره يكي فلان غذا حالا مادر خونه يكي رو دوس داره يكي رو دشمن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علیک سلام.
علیک سلام.
اینکه باید وحدت حفظ بشه،کسی منکرش نیست.اما بحث علمی و منطقی با حفظ احترام و بدون توهین و اهانت هیچ اشکالی ندارد.اینکه حضرتعالی مباحث اعتقادی و باورهای دینی را به خوردن یا نخوردن فلان غذا تشبیه کرده اید،کم لطفی و ناشی از عدم اطلاع از جایگاه مباحث اعتقادی است.
سلام . به عنوان یک شیعه به
سلام . به عنوان یک شیعه به حکم اکثر مراجع تقلید شیعه هرگونه توهین و لعن اشکار به اعتقادات عزیزان اهل سنت را محکوم میکنم . دشمنی شناسی سر جای خود که بسیار مهم است و تکیه بر وحدت مسلمین در برابر مثلا صهیونیسم هم امری واجب اما دلیل نمیشود که بحث های علمی با حفظ احترام درمورد خود اختلاف نظرات درونی علمای بزرگ شیعه یا اهل سنت از اساس صورت نگیرد . وحدت این نیست که اختلافات را از اساس فراموش کنیم وحدت یعنی تکیه بر اشتراکات در یک جبه درمقابل دشمنان اسلام نه اینکه بحث علمی درمورد اختلافات انجام نشود .
معذرت ميخام برادر گلم اما
معذرت ميخام برادر گلم اما خودت ميدوني كل مباحثتون ميره توي اختلاف ..يكم اگاه باشيد..چرا دمل هاي قديمو باز ميكنيد..چه خوش ميگفت ايت اله بروجردي كه چرا دملهاي قديمو باز ميكنيد..ازت خاهش ميكنم عاقلانه خردمندانه فكر كنيد..كجات از صهيونيزم گفتي؟ كجات از خطر گفتي؟ كجات از يزيد زمانه گفتي جز توهين و باصطلاح بحث علمي..متاسفم ....
با عرض سلام و ادب.
با عرض سلام و ادب.
ایکاش مخاطب پیامتان را مشخص می کردید.اما در مجموع همانگونه که دوستان هم اشاره کردند و شما هم می دانید علما و مراجع ما هر نوع توهین و اهانت به بزرگاندیگر فرقه های اسلامی را حراممی دانند و ما هم مطیع هستیم.ولی ارائه مطالب علمی و مستند بدون هیچگونه توهین و اهانتی هیچ اشکالی ندارد،بخصوص آنکه این مطالب در پاسخ سوالات کاربران هم ارائه می شود.
شما دقت نکرده اید که اینجا برای پاسخ به سوالات کاربران است،نه محلی برای ارائه مقالات و مطالب آزاد تا اعتراض کنید که چرا در مورد فلان موضوع مطلب گذاشته ایم یا مطلبی نگذاشته ایم.شما در مورد صهیونیسم و ... سوال بپرسید بنده و دیگر دوستان با کمال افتخار در خدمت شما هستیم.
سلام ، ما فعلا در عصری داریم
سلام ، ما فعلا در عصری داریم زندگی میکنیم که همه در پی نابودی و ریشه کن نموندن اسلام و مسلمین هستند و امروز اسلام رو عامل اصلی نا امنی در دنیا میدانند ، و منطق اسلامی اینو ایجاب میکرد که امروز مسلمانان و تمام کلمه گویان و معتقدین و باورمندنان به خدا و پیامبرش دست در دست همدیگه بدهند و اسلام ناب محمدی رو که همون اخلاقیات و اصول اولیه اسلام هست را به رخ جهانیان بکشند تا اینکه جهان بداند اسلام دین محبت و عشق و صلح و همزیستی است ، نه اینکه بگویند اسلام دینیست که به خودی ها هم رحم نمیکنندو درگیرن و روزانه تو عراق و سوریه و یمن ..... صد ها نفر مسلمان به دست هم کیشش کشته میشه ... این تیتر شما هم برادر عزیز به نظر بنده تیتر جالبی نیست که بگویید در مذهب شیعه دست بستن حرامه و این رو سنت و روش خلیفه دوم بدانید در حالی که انصاف را رعایت نکردید و همانطور که از اسم اهل سنت و جماعت پیداست همشون اهل سنت و روش پیامبر هستند و برای کارشون ده ها دلیل و روایت از پیامبر و صحابه دارند .... اجرکم عند الله
علیک سلام.
علیک سلام.
اینکه وحدت و یکپارچگی مسلمین باید رعایت شود،کاملا درست و مورد قبول ماست.ولی ایندلیل نمی شود که از بحث و گفتگوی علمی و منطقی و مستند با حفظ احترام یکدیگر هم خودداری کنیم.
در مورد قتل و کشتار در کشورهای اسلامی همچون سوریه و عراق و ... اولاً قطعی و مسلم است که ریشه این مسائل در آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای استکباری و ... است.ثانیاً بخش عمده این جانیان پست تر از حیوان هم از غیرمسلمانان و کشورهای اروپایی هستند.تا جایی که فرانسه بیشترین نیرو در داعش را دارد.
اما در مورد اهل سنت با کمی مطالعه و تحقیق متوجه خواهید شد که آنها بر خلاف ادعای پیروی از سنت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)،در بسیاری از موارد بر خلاف سنت مسلم آن حضرت رفتار کرده و از بدعتهای گذاشته شده توسط خلیفه دوم تبعیت می کنند.
در مورد دست بسته نماز خواندن در نماز،طبق مستندات تاریخی این روش از زمان خلیفه دوم باب شده است و لذا در بین خود فرقه های اهل سنت هم در این مورد اختلاف وجود دارد.
من به عنوان یه رهگذر سوالاتی
من به عنوان یه رهگذر سوالاتی ازشیعیان و سنی ها دارم تا حقایق برام روشن شوند
سوال اینکه چرا امام علی با توجه حدیث غدیر با خلفا سازش کرد وچرا دست به شمشیر نبرد با توجه به اینکه حسین ابن علی به هیچ عنوان با یزید بیعت نکرد ودر این راه
ازجونش گذشت مگر راه امام علی با راه حسین یکی نبود
واما سوال از اهل تسنن اینکه از نظر اخلاقی و عقلی دوست داشتن دو دشمن یکی از بدترین صفات انسان است یعنی دورویی ونفاق درحالی که شما هم علی رو
دوست دارین وهم معاویه رو چطور شما هم عایشه رو دوست دارین هم علی مگر غیر از این هست که معاویه و عایشه تشنه به خون علی بودند و جنگهای صفین نهروان
وجمل را به راه انداختند
با عرض سلام و ادب
با عرض سلام و ادب
هر چند این سوال شما با ادعا و تأکید شما بر لزوم وحدت و یکپارچگی مسلمانان در پست قبلی تناقض و منافات دارد.با اینحال در مورد سوالتان از شیعیان باید عرض کنم:
امامان معصوم(علیهم السلام) همه یک راه و یک هدف را دنبال می کردند و بعبارت دقیق «کلهم نور واحد».اما چگونگی انجام وظیفه و ایفای نقش بستگی به شرایط زمانی و مکانی ای دارد که هر امامی در آن شرایط قرار دارد. قطعاً اگر امام علی(علیه السلام) در زمان امام حسین(علیه السلام) بود همان کاری را می کردند که امامحسین(علیه السلام) انجام دادند.
اما در مورد امام علی(علیه السلام):
اولاً آنحضرت برای بازگرداندن حق غصب شده خودشان هیچگاه کوتاهی نکردند و تا جایی که شرایط اجازه می داد،از حقشان دفاع کردند و اینگونه نبود که درمقابل غصب خلافت کاملاً سکوت اختیار کرده باشند.نگاهی به نهج البلاغه این واقعیات را بهتر روشن می کند.
ثانیاً امام علی(علیه السلام) هیچگاه با غاصبان خلافت سازش نکردند و در فرصتهای مناسب و به دفعات به غصب حقشان اعتراض و به عملکرد خلفا انتقاد می کردند و هیچ مسئولیتی از هم از سوی خلفا قبول نکردند.
ثالثاً چون هدف امام علی(علیه السلام) حفظ نهال نوپای اسلام بود،هرجا بخاطر بی لیاقتی خلفا،اسلام در خطر می افتاد آنحضرت از باب انجام وظیفه که همان حفظ اسلام بوده است،وارد میدان شده و حتی خلفا را راهنمایی هم می کردند.
سلام به عنوان مسلمان شیعه به
سلام به عنوان مسلمان شیعه به جم اکثر مراجع تقلید و رهبر ایران هرگونه بی احترامی و فحاشی و توهین اشکار به اعتقادات عزیزان اهل سنت را محکوم میکنم و حرام میدانم. بحث علمی با حفظ احترام به صورت تخصصی ( علمای درجه اول چه شیعه چه سنی ) هیچ اشکالی هم ندارد . خب ما هم مسلمانیم و طالب حقیقت . اگر در جایی واقعا واقعا ثابت شد که دیدگاه شیعه حقیقت است خب یک عزیز اهل سنت اگر انصاف داشته باشد باید قبول کند دقت کنید میگویم باید واجب است زیرا اگر حقیقتی را قبول نکند باید جواب گو باشد و در جایی واقعا واقعا دیدگاه اهل سنت صددرصد صحیح بود یک شیعه اگر انصاف داشته باشد باید قبول کند . این علما هستند که باید با حفظ احترام مباحث علمی را مطرح کنند . در ضمن در کنار اشتراکات زیادی که وجود دارد اختلافات هم بر سر مسائل کم اهمیت نیست که اهمیت چندانی به ان ندهیم و بگویم خب به بهانه مبارزه با وهابی ها همین اختلافات را نیز بهتر است برای همیشه فراموش کنیم . شیعه عقیده دارند رسول خدا به دستور خداوند حضرت علی را به عنوان جانشین خود که پیامبر نیست معرفی کرد اهل سنت عقیده دارند چنین کاری نکرده . این اولین و مهم ترین اختلاف است که باید علمی بحث شود . بله وحدت داشتن در مقابل وهابی ها یا دشمنان اسلام بر هر شیعه یا اهل سنت واجب است اما نه به معنای فراموش کردن کامل و از اساس اختلافات . وحدت به معنای فراموش کردن اختلافات نیست بلکه به معنای فراموش نکردن اشتراکات است .
سلام در پاسخ به رهگذر آیا
سلام در پاسخ به رهگذر آیا پیامبر که درود انس و جن بر آن بزرگوار،حضرت عایشه که خدا از او راضی باشد،
را دوست داشتن اگر نه چرا با ایشان ازدواج کردند اگر آره که جوابته از نظر اهل سنت هم در جمل هم در
صفین و. حق با حضرت علی که خدا از او راضی باشد،بوده است.خود صحابه با هم جنگیدند و صلح کردن بیایید راه
و روش حضرت حسن و حسین که درود بر ایشان را در پیش بگیریم آنجا که اسلام در دست مفسد افتاد حسین که
درود بر او با اندک یارانش با مفسد سازش نکرد نترسید که حالا کمیم اونا طرفداراشون زیاده کشته میشیم.چرا
قبل از یزید که لعنت بر او،حسن و حسین همراه سپاه اسلام بودند.اینو میدونستی ولی از دوباره عامیانه نوشتم که
همه درک کنند.یه سوال از شیعه این چه سازشی بود که حالا نود درصد مسلمانا باید برن آتیش بمکند یکی دیگه
مگر این خلفا علم غیب داشتن که در رکاب اندک یاران پیامبر در بدر و سایر غزوات کشته نمیشیم و حتما محمد که درود
بر او،موفق به غلبه بر کفار میشه و ما هم زورکی علی که درود بر او،رو میزنیم کنار و رییس میشیم
لطفا با نظر قبلیم در مورد عاشورا بزار رو سایت اگر منصفی ضمنا اهل سنت برای همه ی اصحاب دعای اینکه خدا
از ایشان راضی باشد را ذکر میکنیم در مورد کارهایشان قضاوت با خدا علی حسن حسین فاطمه که درود بر ایشان
را دوست دارم خیلی زیاد نمیکنم لعنت سایر اصحاب را چون اگر اشتباه کنم عذاب قبرم میشه زیاد
بزار رو سایت متشکرم امین
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره این جور تصورات باید گفت :
مردى از صحابه امیرالمؤمنین در جریان جنگ جمل سخت در تردید قرار گرفته بود . او دو طرف را مىنگریست . از یک طرف على را مىدید و شخصیتهاى بزرگ اسلامى را که در رکاب على شمشیر مىزدند و از طرفى نیز همسر نبى اکرم عایشه را مىدید که قرآن درباره زوجات آن حضرت مىفرماید : (أزواجه أمهاتهم) ( همسران او مادران امتند ), و در رکاب عایشه , طلحه را مىدید از پیشتازان در اسلام , مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگهاى اسلامى و مردى که به اسلام خدمتهاى ارزندهاى کرده است , و باز زبیر را مىدید , خوش سابقهتر از طلحه, آنکه حتى در روز سقیفه از جمله متحصنین در خانه على بود. این مرد در حیرتى عجیب افتاده بود که یعنى چه ؟ ! آخر على و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداکاران سختترین دژهاى اسلامند , اکنون رو در رو قرار گرفتهاند ؟ کدامیک به حق نزدیکترند ؟ در این گیرودار چه باید کرد؟! ... به هر حال این مرد محضر امیرالمؤمنین شرفیاب شد و گفت : أیمکن ان یجتمع زبیر و طلحه و عائشة على باطل ؟ آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ شخصیتهائى مانند آنان از بزرگان صحابه رسول الله چگونه اشتباه مىکنند و راه باطل را مىپیمایند آیا این ممکن است ؟ على در جواب سخنى دارد که دکتر طه حسین دانشمند و نویسنده مصری مىگوید سخنى محکمتر و بالاتر از این نمىشود، بعد از آنکه وحى خاموش گشت و نداى آسمانى منقطع شد سخنى به این بزرگى شنیده نشده است فرمود : انک لملبوس علیک , ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال , اعرف الحق تعرف اهله , و اعرف الباطل تعرف اهله :( سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده . حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمى شود شناخت . این صحیح نیست که تو اول شخصیتهائى را مقیاس قرار دهى و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجى فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف . نه , اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند . این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند) . یعنى باید حقشناس و باطل شناس باشى نه اشخاص و شخصیت شناس. افراد را - خواه شخصیتهاى بزرگ و خواه شخصیتهاى کوچک - با حق مقایسه کنى . اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیرى و الا نه . این حرف نیست که آیا طلحه و زبیر و عایشه ممکن است بر باطل باشند؟ در اینجا على، معیار حقیقت را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزى نیست . و در حقیقت فرقه شیعه مولود یک بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامى است نه به افراد و اشخاص . قهرا شیعیان اولیه مردمى منتقد و بت شکن بار آمدند. على بعد از پیغمبر جوانى سى و سه ساله است با یک اقلیتى کمتر از عدد انگشتان. در مقابلش پیرمردهاى شصت ساله با اکثریتى انبوه و بسیار. منطق اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ اینست و بزرگان اشتباه نمىکنند و ما راه آنان را مىرویم . منطق آن اقلیت این بود که آنچه اشتباه نمىکند حقیقت است بزرگان باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند .
به نقل از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) اثر استاد شهید مرتضی مطهری
سلام برادر جان ایام عاشورا را
سلام برادر جان ایام عاشورا را بادعا برای هدایت مردم به راه امام حسین بگذرانیم
اما منظور کلی من از مطالب چند روزی که اینترنت داشتم
فرض کنیم منی که اصحاب پیغمبر رو لعنت نمیکنم فوت کردم دور از جان شما
فرشته های مرگ ازم میپرسن چرا لعن نکردی حالا فرضا دور از جان احدی
یکی از لعن کنندگان در این لعنش که نود ونه درصد درست میدونه یک درصدی
که درست نمیدونه درست باشه چی جواب میده همه ی کتب که شما ارجاع میدید
صد نیستند یک درصدو اشتباه دارند فقط قرآن صد صده.
متشکرم این ابزار اینترنت جدیدا هنگ میکنه اگه زودتر متنم گذاشتی بهتر
۳۰خط نوشتم ولی خاموش شد اینم شانسی شد
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت : در قرآن از افرادی زیادی با صراحت یا کنایه مذمت و بدگویی ونکوهش شده است مانند فرعون ، قارون، ابولهب و... بنابراین نمیتوان به صورت کلی گفت که هیچ کس نباید مذمت و نکوهش و لعن شود. قاتلان امام حسین (ع) را لعن می کنیم . این کار نه تنها غیبت نیست بلکه ثواب هم دارد .در قرآن مکرر آمده که «لعنة الله علی القوم الظالمین».
باید توجه که یکی از فروع دین تبری است پس کسانی که بر اهل بیت پیامبر ستم نموده اند با ید مورد نفرین قرار داد واز آن ها تبری جست از این رو حتی بزگان اهل سنت نیز بر همین باور اند مثلا جاحظ مىگوید: منکراتى که یزید انجام داد، یعنى قتل حسین (ع) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت مىکند.
بنا بر این، یزید فاسق و ملعون است و کسى که از لعن او جلوگیرىکند، نیز ملعون است.
ابن حجر هیثمى مکى که یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت است در کتاب «الصواعق المحرقه» مىنویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسى که خداوند او را در قرآن لعن کرده است آنجا که مىفرماید: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهمالله» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟! عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین» مىگوید: به تحقیق گروهى از علما از جمله قاضى ابویعلى و حافظ ابن الجوزى و تفتازانى و سیوطى در مورد کفر یزید نظر قطعى دادهاند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمردهاند.
در قران قران کریم هم بر ظالمان لعن شده وقاتلان اهل بیت از ظالمان اند لذا باید بر آنها لعن نمود .
سلام از اینکه سوالام جواب
سلام از اینکه سوالام جواب میدید متشکرم
ببخشید ولی بازم شما حرف منو نگرفتید شما میگید در قرآن لعن به فرعون و ابولهب و...ولعن به قوم ظالم آمده قبول
شما میگید لعن به یزید که لعن جن وانس برش؛سزاواره.،چون علمای سنی وصوفی وشیعه جوازش دادن و ظالم صده
منم میگم لعنت خدا بر ظالمان.لعنت خدا بر کسانی که به اهل بیت نبی کوچکترین ظلمی کردند لعنت بر هر کسی
که حقی که خدا به اهل بیت داده رو ازشون گرفته تا قیام قیامت.آیا این نحوه لعن کردن به کسی برخورد کسی
گفت چرا لعن کردی تازه شاید شما هم خوشت اومده باشه.
آیا حضرت علی که درود بر عدالت و قضاوت و دیانتش،تعاریف به قول شما موردی از خلفا نداشته اصلا یه دونه
آیا خلفا در توسعه اسلام کاری نکردند آیا اسلام رو به کشور عزیزم ایران که حالا با افتخار تک تکمون میگیم
اسلامی،نیاوردند آیا کذابان دروغین رو به درک نفرستادن. آیا داماد رسول و پدر زن آن بزرگوار نبودند.
آیا در غزواتی که یک به ده یا بیشتر کفار روبروشون بود خصوصا غزوه ی بدر،نبودند
آیا حضرت علی لعنشون کرد و آیا...
لعنتی که اسمی از کسانی که اهل سنت که یه چند درصدی تو کشورمون وجود داره ،بهشون بر نخوره
عیبی نداره تازه خودشون بر ظلم کنندگان به اهل بیت لعنت میفرستند صد چندان
من مادرم شیعه است همسرم شیعه بیشتر دوستام از ابتدایی تا کنون شیعه هستند ولی هیچ رفتاری
که به مقدسات شیعه توهین بشود از من ندیدند چون اهل بیت رو سنی و شیعه عاشقشونن
اگه جواب میدی خط به خط جواب بده خدا خیرت بده
والسلام
سلام
سلام
اختلاف شیعه و سنی در این است که چه کسی سزاوار رهبری است و می توان دین را از او آموخت. برای این امر داشتن خدمات زیاد کافی نیست. بلکه شخص باید معصوم باشد، تا بتوان او را به رهبری دینی پذیرفت و تمام مسائل دینی را با ارجاع به او حل نمود.
سزاوار بودن لعن، نیز یک مساله تاریخی است که با توجه به اختلاف نظر درباره حقایق تاریخی، طبیعتا اختلاف نظر در این امر وجود خواهد داشت.
سلام علیکم در جواب برادر امین
سلام علیکم در جواب برادر امین . ایشام مطاللبی عرض کردند . به طور مثال گفتند خلفا اسلام را وارد ایران کردند . بهتر بود ایشان جمله خود را اصلاح میکردند می گفتند در زمان خلفا قسمت های زیادی از خا ایران فتح شد . فتح کردن و تصرف کردن یک مسئله و نفوذ اسلام مسئله دیگر . بر اساس مستندات تاریخی تا اواخر قرن اول تعداد کمی از مردم ایران مسلمان شده بودند . انچه مشهور است مثلا سرزمین دیلیمان گیلان امروزی تا قرن های بعدی هنوز اسلام وارد ان نشده بود . در باب خلفا که ایا خدمتی به اسلام کرده اند یا خیر باید عرض کنم قبل از این باید گفت ایا اصلا این خلفا مشروعیتی برای حکومت داشتند یا خیر . بر اساس اسناد و مدارک متعدد از کتب شیعه و اهل سنت جانشینی بر حق پیامبر اسلام (همانا حضرت علی بود که تنها فقط به خاطر وجود دشمنان خارجی و تهدید انان و البته دشمنان داخلی قیام مسلحانه نگردند علیه خلفای وقت و ختی خلفا گاهی که علمشان نمی رسید در قضاوت و ممکن بود به خاطر جهل انان در قضاوت ضرری به مسلمانان برسد حضرت علی مشاوره هم میدادند ان هم فقط برای جلوگیری از ضرری که امکان داشت به خاطر قضاوت غلط خلفا به مسلمانان زده شود .
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود اسلام آوردن مردم ایران، به تدریج صورت گرفت. چنین نبود که همه مردم ایران در یک زمان اسلام را پذیرفتند.
مردم ایران در برابر مسلمانان، مقاومت نکردند و به این جهت، دین اسلام زود در ایران پیشرفت کرد.
علت شکست نیروهای نظامی حکومت ایران، ناتوانی نظامی آنان و یا تنها روحیه قوی مسلمانان نبود، بلکه علت اصلی شکست نیروهای جنگی ایران در برابر هجوم مسلمانان، ناراضی بودن مردم ایران از حکومت و آیین خود بود. آنان نخواستند بجنگند و حتی گاهی با مسلمانان همکاری میکردند. (۱)
مردم ایران، در زمان بعثت و حیات حضرت رسول(ص)، به اسلام توجه کردند و به تدریج و با میل و رغبت آن را پذیرفتند. اولین کسی که از ایرانیان اسلام آورد، سلمان فارسی بود. (۲) سلمان یک فرد عادی نبود. او از پیشوایان دینی بود و اسلام آوردن وی به طور طبیعی در دیگر ایرانیان نیز اثر داشت. سلمان، از نظر مقامات معنوی، به اندازهای بالا رفت که جزو مقرّبان پیامبر اسلام شد؛ به طوری که پیامبر خدا در روایتی فرمود: «خداوند مرا به محبت چهار نفردستور داده است: علی بن ابی طالب، سلمان فارسی، ابوذر و مقداد». (۳)
در حدیث دیگری آمده است: ایمان ده درجه دارد. سلمان در درجه دهم، ابوذر در درجه نهم و مقداد در درجه هشتم آن قرار دارند . (۴) سلمان، در حقیقت رهبر مسلمانان ایران در آن زمان بود.
دومین مسلمان از ایرانیان «باذان بن ساسان» است . پس از باذان بسیاری از ایرانیان ساکن یمن، مسلمان شدند . اسلام این ها در زمان پیامبر(ص) بود. باذان مورد توجه پیامبر اسلام قرار داشت. ایرانیان در زمان رسول اکرم(ص)، با میل و رغبت دین اسلام را پذیرفتند وهیچ گونه زور و تهدیدی در کار نبود؛ چنان که در کتابهای تاریخی آمده است: پیامبر اسلام(ص) در سال ششم هجری، به پادشاهان و رؤسای کشورها نامه نوشت و آنان را به دین اسلام دعوت کرد. حضرت رسول، نامهای به پادشاه ایران خسرو پرویز نوشت و او را به اسلام دعوت کرد. متن نامه پیامبر(ص) چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم. من محمد رسول الله الی کسری عظیم فارس. سلامٌ علی من اتّبع الهدی و آمن بالله و رسوله و شهدان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله. ادعوک بدعایة الله فانّی انا رسول الله الی الناس کافة لأنذر من کان حیا ویحقّ القول علی الکافرین. اسلم تسلم. فان ابیت فعلیک اثم المجوس؛
به نام خدای رحمان و رحیم. از محمد فرستاده خدا به کسری بزرگ ایران. سلام بر آن کس که پیرو هدایت باشد. به خدا و فرستادهاش ایمان بیاورد و گواهی دهد معبودی جز «الله» نیست، همتایی برای او نیست و محمد عبد و فرستاده او است. تو را به دعوت الهی به سوی اسلام دعوت میکنم؛ زیرا که من فرستاده خدا به سوی همه مردم هستم و تا زنده دلان را انذار کنم و عذاب خدا بر کافران فرودآید. تسلیم خدا باش، سالم بمان و گرنه گناه زرتشتیان به گردن تو است. (۵)
پادشاه ایران نامه را پاره کرد و گفت: ببینید چه کسی برایم نامه نوشته است؟! او که عبد من است. (۶)
فرستاده پیامبر خدا به مدینه برگشت و داستان پاره کردن نامه را برای پیامبر(ص) نقل کرد. آن حضرت فرمود: خداوند حکومتش را بگسلد، (۷).
عامل خسروپرویز در یمن، شخصی به نام «باذان» بود. خسروپرویز به باذان نوشت: دو نفر به سوی این مردی که در مدینه است بفرست تا او را نزد من بیاورند.
باذان «بابویه» را مأمور این کار کرد و مردی به نام «خرخسره» را همراه او ساخت. باذان نامهای هم به حضرت محمد(ص) نوشت و در آن نامه تأکید کرد که با این دو نفر نزد کسری در ایران برود. باذان به «بابویه» هم گفت: نزد «محمد» برو، با او سخن بگو و به من گزارش بده.
بابویه و خرخسره به مدینه رفتند و خدمت حضرت رسیدند. بابویه به حضرت رسول(ص) گفت: مرا باذان فرستاده است تا تو را نزد کسری پادشاه ایران ببرم و اگر با ما به ایران بیایی برایت خوب است؛ و گرنه پادشاه ایران تو را نابود میکند.
پیامبر(ص) به آن دو نفر گفت: بروید و فردا بیایید تا جوابتان را بگویم.
آن دو نفر رفتند. در همین زمان به پیامبر خدا وحی شد که خسرو پرویز به دست پسرش«شیرویه» به قتل رسید. (شب سهشنبه دهم جمادی الاولی از سال هفتم، شش ساعت از شب گذشته، خسرو پرویز کشته شد). آن دو نفر دو باره آمدند.
پیامبر(ص) به آنان گفت: خسروپرویز به دست پسرش کشته شد .برگردید و به پادشاه بگویید: اگر اسلام را بپذیری، آن چه داری در دستت خواهد ماند.
بابویه و خرخسره به یمن بازگشتند و آن چه را که اتفاق افتاده بود به باذان گفتند. باذان گفت: این گونه سخن گفتن از پادشاهان بر نمیآید، به نظر من او پیامبر است و منتظر میمانیم تا ببینیم پیشگویی او چگونه میشود. اگر کلامش مطابق واقع بود، اوپیامبرخواهد بود و اگر مطابق با واقع نبوده، نظرمان را درباره او اظهار میکنم.
پس از چند روز، نامه شیرویه به باذان رسید و از باذان خواسته بود که مردم را به اطاعت او فرا بخواند. شیرویه در آن نامه نوشته بود که با «محمد» کاری نداشته باشد. با رسیدن نامه شیرویه، باذان به نبوّت پیامبراسلام ایمان آورد و ایرانیان مقیم یمن نیز همراه با او ایمان آوردند. (۸)
پیامبر اسلام(ص) باذان را پس از مسلمان شدنش در مقام خود ابقا کرد و پس از آن که باذان از دنیا رفت، حضرت، پسر او شهر بن باذان را حاکم یمن کرد. باذان و پسرش در راه تبلیغ دین اسلام، بسیار تلاش کردند. شهر بن باذان، در جنگ با نیروهای اسود عَنسی (که در یمن ادعای پیامبری کرده بود) به شهادت رسید و او اولین شهید از ایرانیان در راه اسلام است.(۹)
همان طور که گذشت، باذان و ایرانیان ساکن یمن با مشاهده تحقق پیشگویی غیبی از سوی پیامبر(ص) به حقانیت حضرت رسول پی بردند؛ در حالی که در آغاز کار از احکام اسلامی و قوانین الهی پیامبر اسلام خبر نداشتند. اسلام آوردن ایرانیان به خاطر همین حقانیت پیامبر(ص) بود .
مردم بحرین هم در زمان پیامبر مسلمان شدند. حاکم بحرین و ایرانیان ساکن آن جا اسلام را پذیرفتند.(۱۰) پذیرش اسلام از سوی ایرانیان ساکن بحرین و یمن و ایرانیان دیگر مناطق - آن هم در زمان پیامبر اسلام - بزرگ ترین تأثیر را در دل های مردم ایران گذاشت. بنابراین میتوان گفت که علت اصلی اسلام آوردن مردم ایران، این است که آنان در اثر راهنماییهای علمای مورد اعتماد خود، به حقانیت پیامبر اکرم پی بردند و اسلام را پذیرفتند. در این پذیرش هیچ گونه فشار، زور و تهدیدی در کار نبود، بلکه با میل و رغبت، آن را قبول کردند. (۱۱)
خلا صه آنکه: اسلام آوردن ایرانیان آن گونه که بر خی نوشتهاند به زور شمشیر نیست. این گونه تاریخنگارى شیوه مستشرقان است و هدف از آنان این است که اسلام را آیین شمشیر معرفى کنند. حقیقت آن است که ایرانیان به جهت حقانیتی که در اسلام مشاهده نمودند مسلمان شدند. بسیاری از آنان که به شدت تحت ستم نظام ساسانى قرار داشتند و دنبال دگرگونی وضعیت موجود بودند از سپاه اسلام استمداد نمودند و یک نظام سلطهگر و تحمیلى را برانداختند و آزادى را براى مردم ایران به ارمغان آوردند.
حتی به نوشته برخی از مورخان: وقتى سپاه اسلام وارد ایران شد ، ایرانیان به نفع سپاه عدالت خواه اسلام و برضد دولت ستم پیشه ساسانی کوشیدند. از جمله آن که :چهار هزار سرباز ایرانى از دیلم با پیمودن صدها کیلومتر راه خود را به سپاه اسلام رساندند و به یارى آنان شتافتند و شاه ایران را یک آسیابان ایرانى به قتل رساند.
پیروزى مسلمانان در جنگهاى صدر اسلام به دلیل برترى نظامى و تسلیحاتى نبود. آن چه که موجب بسط و گسترش سریع اسلام در آن عصر گردید، شعارها و برنامههاى اسلام بود که به سرعت بر عقاید خرافى و جامعه طبقاتى آن روز چیرگی مىیافت و مردم گروه گروه و مشتاقانه به اسلام مىگرویدند. در حقیقت قبل از آن که مرزهاى جغرافیایى ایران و یا روم فتح گردد، دل هاى مردم به واسطه تعالیم برحق و فطرى اسلام فتح شده بود و آن چه پیشرفت اسلام را تسهیل مىکرد همین فتح دل ها بود.
پی نوشت ها:
۱- خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری، ص ۷۶.
۲- الأعلام، زرکلی، ج ۷، ص ۱۹۴.
۳- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۹۱، ۳۲۱، ۳۴۶ و ۳۲۶
۴- همان، ص ۳۴۱، ح ۵۲.
۵- مکاتیب الرسول، ص ۹۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۹۵، چاپ بیروت.
۶- تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۹۵ و ۲۹۶.
۷- همان.
۸- تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۹۶.
۹- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۲ به بعد.
۱۰- تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۱۹؛ خدمات متقابل ایران و اسلام، ص ۵۸.
۱۱- برای آگاهی بیشتر در این موضوع ر.ک: کتاب «خدمات متقابل ایران واسلام».
بنده از ایران ، شهر یزد خدمت
بنده از ایران ، شهر یزد خدمت برادر عزیز اهل سنت آقای عبد الحی که در بلخ تشریف دارند عرض سلام دارم وبرایشان آرزوی سلامتی توأم با موفّقیت دارم ایشان مطالب زیادی را عنوان کرده اند که بنده به عنوان یک برادر شیعه فقط به یک مورد آن اشاره میکنم ایشان گفته اند«اینکه شیعیان به جای کمک خواستن از خدا از علی کمک میخواهند ناشی از کج فهمی است در صورتیکه قصد آنها این نیست مثلأ اگربگویند یا الله : به سبب شرافتی که حضرت علی در نزد تودارد کمکم کن هیچ کج فهمی ایجاد نمی شود »برای پاسخ به فرمایش این برادر دینی از ایشان درخواست میکنم به دعای توسّل مراجعه فرمایند در این دعا قرائت کننده با نام بردن از پیامبر اسلام(ص) ٌ ، حضرت فاطمه و دوازده امام ( س) آنهارا واسطه قرار میدهد تا به سبب وجاهتی که نزد خدا دارند ازاو شفاعت کنند به غیر ازاین در تمام ادعیه شیعه همین گونه است .ضمنأ این را بگویم که شهر یزد یکی از شهرهای ایران است که تعداد زیادی از برادران اهل سنت افغانستان در کنار برادران شیعه خود با صمیمیت زندگی میکنند حتی فرزندان آنان با فرزندان شیعه ایرانی ازدواج کرده اند ، اخیراً مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به دولت دستور دادند فرزندان برادران افغانی را که حتّی بدون مجوّز در ایران هستند در مدارس ثبت نام کنند تا از تحصیل باز نمانند .این است منطق شیعه ورهبران شیعی البتّه اعمال بعضی از عوام را که از روی بی اطلاعی است نباید به حساب همه گذاشت .
به نام خدا
به نام خدا
مسلمان شیعه و سنی نداره. این تفرقه اندازی خوب نیست. ما هممون انسانیم و بنده خدا. بهتره از خوبی های هم بگیم
با تشکر
سلام. من هم با نظر شما موافقم
سلام. من هم با نظر شما موافقم که باید به خوبی های همدیگر توجه کنیم و در صفات خوب الگو برای هم باشیم ولی این دلیل نمیشه که در اصول عقائدی که بین شیعه و اهل سنت اختلاف هست توجه نداشته باشیم. ما ضمن تاکید بر لزوم وحدت بین مسلمانان در مشترکات معتقدیم که باید در مسائل اختلافی بین دو گروه بحث باشد تا به نتیجه برسد.به نظر ما مرجعیت علمی و معنوی اهل بیت علیهم السلام بهترین نقطه برای شروع بحث وجدت است .
سلام ممونو ازوب خوبتون من
سلام ممونو ازوب خوبتون من دختری ۱۹ ساله هستم که زیاد خوشبخت نبودم مادرم هم همین طورباوجود اینکه زن بسیار مهربانی است ولیاقتش رادارد اما انساهایی در دوروبرم پیدامیشه که اصلا انسانهای خوبی نیستند ولی خیلی راحت وخوشبختند سوال من اینه چراتواین دنیا عده ای ازانسانها باید همیشه خوشبخت باشند وعده ای همیشه بدبخت آیا این ظلم نیست؟البته کفرنباشه
با عرض سلام و تشکر از
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
خداوند انسانهای صالح را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با عذاب خود می گیرد تا متذکّر شوند، لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى گیریم (حاقّه ۴۴)
همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى گذرد مگر آنکه گوشمالى مى شوند.
امّا اگر کافران و نااهلان خلاف کنند، به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت آنها سرآمد، آنان را هلاک مى کند و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى اندازد و به آنان مهلت مى دهد تا پیمانه شان پر شود.
آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها، عذاب خوارکننده است!(البته باید در این مسأله دقت کرد که خدای متعال نمی خواهد آنها را گنه کار ببیند!)
وَ لَا یحَْسَبنََّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین (آل عمران۱۷۸
اگر قطره اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مىکنید. امّا اگر قطره اى چاى روى لباس شما بچکد، صبر مى کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.
خداوند نیز با هرکس به گونه اى رفتار مى نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى اندازد.
*** نکته نهایی و قابل تأمل:
شاید بارها دیده یا شنیده اید که عده ای به طعنه میگویند همه عذابها و گرفتاریها برای مسلمانان است در حالیکه کافران در آرامش و آسایش هستند و مثلا مردم فلان کشور اروپایی که حتی به مسیحیت ایمان ندارند و کافر مطلق هستند، در آسایش و آرامش بیش تری قرار دارند.
برخی، همین را علتی برای کفر گویی و ستیزه جویی خود با دین قرار می دهند و براساس این تحلیل، آسایش و آرامش آنان را دلیلی بر حقانیت آنان بر می شمارند.
اینگونه افراد معیار آسایش دنیوی را به عنوان دلیل و برهان حقانیت میدانند و حتی برخی پا از این فراتر نهاده و با توجه به موقعیت طبیعی اروپا و آب و هوای خوب آن به این نتیجه رسیده اند که همین طبیعت خوب دلیل بر حقانیت آنان است.
این در حالی است که خداوند برخلاف آنچه به فکر و نظر ما میرسد عمل میکند.
لذا برای کافران آسایش قرار میدهد و مؤمنان را هر چه از نظر رتبه و درجه برتر و بالاتر باشند، به بلا و گرفتاری بیش تری دچار می سازد.
خداوند در آیات ۳۳تا ۳۵ زخرف درباره این سیاست خود نسبت به کافران می فرماید و لولا أن یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمان لبیوتهم سقفاً من فضه و معارج علیها یظهرون¤ و لبیوتهم أبواباً و سرراً علیها یتکئون¤ و زخرفا و ان کل ذلک لما متاع الحیاه الدنیا و الاخره عند ربک للمتقین؛ و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به خدای رحمان کفر می ورزیدند، سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار می دادیم؛ و برای خانه هایشان نیز درها و تختهایی که بر آنها تکیه زنند؛ و زر و زیورهای دیگر نیز؛ و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو از آن پرهیزگاران است.
آسایش کافران هیچ دلیلی بر حقانیت آنان نیست، چنان که مشکلات و گرفتاری های مسلمانان و مومنان دلیلی بر بطلان دین و آیین ایشان نمیباشد، بلکه به این معناست که مومنان و مسلمانان با برخی از کارها تنبیه میشوند و این امور بازتاب خطاها و گناهان ریز و درشت آنان است.
هر چند که برخی از این گرفتاری ها و ابتلائات مومنان برای این است که زنگارها از دل هایشان زدوده شود و پاک گردند. در روایت آمده البلاء للولاء کاللهب للذهب بلا برای ولایت و محبت الهی مانند لهیب آتش است برای طلاست، به این معناست که این گونه گرفتاری ها موجب ازدیاد ارزش انسان و خلوص وی از هرگونه آلودگی ها و پالایش وی میشود. بنابراین میتوان در برخی از موارد گفت: هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند.
اما برخی از این گرفتارها این گونه نیست، بلکه هشدارهای سریع و تندی است که از سوی خداوند به بنده مومن داده میشود تا چرکها و آلودگیها هر چند کوچک و ریز را ببیند و خود را از آن پاک نماید؛ زیرا هرگونه زنگاری در این افراد به چشم می آید و جلوه زشتی به چهره و سیمای مومن میدهد.
موفق باشید.
یه سوال اگه حضرت عمر این شکل
یه سوال اگه حضرت عمر این شکل دست گرفتن رو یاد گرفته خوب فرشته خدا جبرییل که اومد نامز رو نشون پیغمبر داد چکار میکرد؟
با عرض سلام و ادب
با عرض سلام و ادب
سوالتان واضح نیست.
آیا امام ابوحنیفه یا کدام
آیا امام ابوحنیفه یا کدام شیعه جنگی لفظی کرده /
نه اما اهل وهابیت سخت مخالف عقاید شیعه ها است . چرا که صده پیدایش این مذهب صده نفاق و نسل کشی بوده . و بنیاد آن بالای تفرقات سنی وشیعه گذاشته شده و وهاب که بنیان گذار آن بوده خود وی را اهل سنت از مدینه منوره رانده است و سنی ها سخت مخالف این مذهب بوده وهمواره با توزیع پول های انگفت برای اشخاص شیطان صفت مانند ابوبکر ال بغدادی مسله نفاق را دامن میزنند . و چرا چون که تفرقه پرو حکومت کن به امید یکپارچگی و کامیابی حق بر باطل.
دداش سنی به خدا قسم نمی خوام
دداش سنی به خدا قسم نمی خوام که به سنی توهین کنم فقط گوش کنید حرفای منو اشکالات اهل سنت را تیتروار می گم.
۱-وضوی اهل سنت غلط است ثابت کنم با ایه قران سوره مائده يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْاى كسانى كه ايمان آوردهايد چون به [عزم] نماز برخيزيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پيشين [هر دو پا] مسح كنيد و اگر جنبايد خود را پاك كنيد [=غسل نماييد]۲-جانشینی حضرت علی(ع)يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۶۷﴾اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مىدارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمىكند (۶۷) این ایه در روز غدیر بر پیامبر نازل شد ولی اهل سنت می گویند این ایه برای دوستی حضرت علی امده نه جانشینی علی مگر مردم علی را دوست نداشتند که ایه نازل شده ما باور نمی کنیم.۳-دست بسته نماز خواندن اهل سنت اشتباه است دلیل چرا خود اهل سنت که چهار شاخه است و یکی از شاخه های آن یعنی مالکی ها در نمازهای واجب خود دست بسته را حرام می دارند.۴-زیارت قبور را اهل سنت قبول ندارند من میگم اشتباه است طبق قرآن ثابت می کنم.كَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا ﴿۲۱﴾و بدين گونه [مردم آن ديار را] بر حالشان آگاه ساختيم تا بدانند كه وعده خدا راست است و [در فرا رسيدن] قيامت هيچ شكى نيست هنگامى كه ميان خود در كارشان با يكديگر نزاع مىكردند پس [عدهاى] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنيد پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد (۲۱)امامان شیعه طبق قران آیه ولایت
«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»
«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آوردهاند؛
همان کسانی که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع نماز زکات میپردازند، میباشند.» (سوره مائده، آیه ۵۵)
وَ وَهَبْنَا لَهْم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيّاً (سوره مریم : آية ۵۰ )
« و برای آنان علی را زبان راستی قرار دادیم »
آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[۱]
ما در این جا تنها به چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[۲]
سوره هود آیه ۸
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى كه عذاب مىآید از آنها برداشته نمیشود، بلكه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میكردند خواهند دید.
از امیر المؤمنین روایت شده كه در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است كه سیصد و سیزده نفر میباشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. كه برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى ۳۱۳ تن میباشند).
سوره ابراهیم آیه ۵
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده كه فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.
سوره انبیاء آیه ۱۰۵
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.
سوره حج آیه ۳۹
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان كه ستم دیدهاند اگر پیكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسكان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: او قائم آل محمد است كه براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میكند.
سوره صف آیه ۸
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ مىخواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش كنند ولى خدا كامل كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا كه مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض كردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد كه لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام كند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.
عرض كردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز میگرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میكند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض كردم: اینكه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه كه گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.
سوره ملک آیه ۳۰
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى كه در دسترس دارید در زمین فرو رود كیست كه آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است كه فرمود: «مائكم» یعنى (ابوابكم) كه ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى كیست كه علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟
سوره صف آیه ۹ و سوره توبه آیه ۳۳
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشركین نخواهند.
راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى ... سؤال كردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! كى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى كه قائم قیام كند و چون قیام كند هر جا كافر و مشركى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى كه اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! كافرى یا مشركى در من پنهان شده او را بكش. خداوند او را بیرون مىآورد و یاران قائم او را بقتل میرسانند.
و هم در آن كتاب از ابن عباس روایت نموده كه وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ گفت: این در زمانى است كه تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر كیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى كه دیگر موش انبانى را پاره نمیكند وقتى كه حكم جزیه گرفتن از اهل كتاب ساقط مىشود و هر جا صلیبى است شكسته میگردد و خوگها معدوم مىشود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.
سوره نور آیه ۵۵
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً؛ خداوند بكسانى- كه از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساختهاند وعده داده كه آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان كه همانند آنها را سابقا خلیفه كرد. و ثابت میدارد دین آنها را كه براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن كنیم و اینان هیچ گاه بمن شرك نیاورند.
در غیبت شیخ روایت میكند كه این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.
سوره قصص آیه ۵
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم كه بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در غیبت شیخ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میكند كه در تفسیر این آیه فرمود: اینان كه در زمین ضعیف گشتهاند آل پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند.
امید وارم اهل تسنن با یک نگاه
امید وارم اهل تسنن با یک نگاه کوچک اهل بیت هدایت بشن...خودشون نمیدونن که دارن چه میکنند
همین که شما هدایت یافته اید
همین که شما هدایت یافته اید کافیه ..... و خوش به حالتون که هدایت یافته اید.... ما لیاقتشو نداریم... برادر من یه رجوعی به تاریخ بکن ببین شما از کی مذهب حقه شیعه رو پذیرفتید ؟ از زمان شاه اسماعیل جونتون و با کشتار عظیم مردمان شهرهای مختلف ایران آنها را به مذهب حقه شیعه درآورد. نمیگنم قبلا مذهب شیعه نبوده یا.... اما تعالیم و احکام شیعه قبل از صفوی با اهل سنت تفاوت چندانی نداشته اختلاف عمده بر سر مسئله خلافت و امامت بوده که این امر در میان سایر فرقه های شیعه نظیر زیدیه و اسماعیلی هم وجود داشته ... اما شاه اسماعیل در لوای مذهب اهل بیت چیز جدیدی به خورد ملت ایران داد. کتاب الارشاد شیخ مفید از استوانه های شیعه در قرن پنجم ، به عنوان نمونه اشاره کرده که گفتن شهادت ثلاثه در نماز و اقامه ( یعنی اضافه کردن شهادت علی ولیی الله ) بدعت غالیان شیعه بوده و حرام است. اما به حکم شاه اسماعیل به رکن رکین شیعه تبدیل شد . بد نیست کمی تاریخ بخونید. اجداد شما قبل از شاه اسماعیل ملعون همه سنی بودند ..بعنی ۷۰۰ الی ۸۰۰سال قبل از صفویه ایران به جز چند شهر کوچه قم وکاشان جملگی سنی بودند یعنی هدایت نیافته بوندن تا اینکه اسماعیل ملعون آنها را به راه راست هدایت کرد. جل الخالق
ما از قرآن آموخته ایم که
ما از قرآن آموخته ایم که اجدادمان ملاک نباشند مگر در زمانی که به حق پایبند باشند. در واقع برای ما فقط حق ملاک است. و همان طور که خودتان خوب می دانید، منابع اصلی دینی ما، همه برای صدها سال قبل از صفویه است. ما چهار کتاب حدیثی اصلی داریم که همه برای صدها سال قبل از صفویه است و امروز هم دین مان را بر طبق همان ها می فهمیم.
نکته جالب تعارضات درون کلام شماست. همان مطلبی که شما از کتاب ارشاد به آن استناد کرده اید، نشان می دهد پس این شهادت در همان زمان ها و قبل از صفویه هم بوده است و الا چرا شیخ مفید باید به آن می پرداخت؟
البته امروز هم هیچ فقیهی نمی گوید شهادت به ولایت امیرالمومنین را می توان جزئی از اذان دانست و این که شما بین هزاران مساله، چگونه فقط یکی را آن هم با تحریف ملاک قرار داده اید، جالب است.
به هر حال امیدوارم شما هم بیاموزید که اجداد ملاک نیستند. چه برای ما و چه برای شما! دین را باید از منابع اصلی آن اخذ کرد.
با سلام. ابتدا باید یه نکته
با سلام. ابتدا باید یه نکته رو برای همه عزیزان روشن کنم و اون اینه که با توجه به حرفای گفته شده در متن این پست معلومه که نویسنده این پست شیعه بوده. اگه به نحوه کلمات بکار رفته در این پست دقت کنید غرض ورزی و کینه ای بودن نویسنده این مطلب نسبت به اهل تسنن قابل مشاهده است. با توجه به گفته های نویسنده این مطلب اگه تفاوتی بین اهل تشیع و تسنن نیست چرا زمانی که نام امام علی را در متن ذکر میکند پس از نام این حضرت واژه (ع) یا همون علیه سلام رو میگه اما وقتی که اسم حضرت عمر (رض) رو میبره فقط مینویسه عمر انگار که اسم یه شخص عامی و عادی رو میبره. از اینجا معلوم میشه که بحث کردن و مناظره با این اشخاص بی فایده هستش چرا که این جماعت از اهل سنت کینه به دل انقد که حتی زورشون میاد واسه امامامون احترام قائل بشن دارن اما در ظاهر اهل تسنن رو برادر خودشون میدونن که بازم میگم این در ظاهر هستش. اگه اهل تسنن تشیع برادر هستن چرا تو دولت یه وزیر سنی نداشتیم و نداریم؟ چرا اهل تسنن نمیتونه ریس جمهور بشه؟ چرا یه سنی نمیتونه استاندار بشه؟
با سلام.
با سلام.
اولاً جناب عمر،امام نیست و خود اهل سنت هم ایشان را امام نمی دانند،بلکه خلیفه هستند.ولی امام علی(علیه السلام) امام و منصوب از طرف خداست و جایگاه معنوی بالایی دارند و لازم الاطاعه و الاحترام هستند. در ضمن کسی به جناب عمر توهینی نکرد.
ثانیاً اهل سنت در ایران از خود کشورهای با حکومت سنی هم راحت تر هستند.هم امام جمعه دارند،هم نماینده مجلس شورای اسلامی دارند،هم نماینده مجلس خبرگان رهبری. اما شما را به امام شما عمر قسم! درکدام کشور اسلامی با حکومت اهل سنت،شیعیان آزادی دارند،حالانماینده مجلس و امام جمعه و ... پیشکش.
در کشور عربستان بعنوان خادم الحرمین( البته حق این است: خائن الحرمین) شیعیان چقدر آزادی دارند؟؟؟؟؟ شیعیان در عربستان و دیگر کشورهای اسلامی سنی،از حداقلهای اجتماعی محروم هستند و حق کوچکترین طلب حق را هم ندارند.
اگر یک شیعه ای هم فقط برای رسیدن به کمترین حقوق اجتماعی اعتراض کند،با شمشیر جوابش را می دهند،هر چند این شخص یکی از عالمان برجسته شیعه باشد.
با سلام بر تمام ایرانی ها من
با سلام بر تمام ایرانی ها من با خوندن نظرات شما تنها یک چیز رو خوب متوجه شدم دشمن تا بیخ گوشمون اومده و ما خبر نداریم اون در کارش به چه موفقیتی رسیده.شما رو به جون هم انداخته و شما از اینکه دارید از مذهبتون دفاع میکنید دارید افتخار میکنید ولی برنده ی اصلی اونا هستن نه شما . از اینکه چنین جوونهایی در کشورمون اونم حالا که به اتحاد محکمتری احتیاج داریم وجود داره با ید شرم کنیم.اینجا به هم میپرید در حالی که من بارها دیدم تمام مذاهبمون در خوابگاههای دانشجویی در صلح دارن زندگی میکنن.شما چتون شده وقتش نیست به خودتون بیاید نگاهی به کشورهای اروپا و امریکا بندازید. چرا اگه با یه غیر مسلمون روبرو بشید رفتار نیکو نشون میدید ولی اگه با مسلمون از مذهب دیگه روبرو میشید به هم میپرید مگه تو ۸ سال جنگ تحمیلی دوشا دوش هم شیعه، سنی، کلیمی، آشوری،ارامنه، زردشتی و ... نجنگیدن. از شهدا خجالت بکشید
سلام علیکم . برادر بله حرف
سلام علیکم . برادر بله حرف شما صحیح وحدت واجب است بین شیعه و اهل سنت اما مسئله مهم تر این است که ادمی چه تفسیر و برداشتی از وحدت داشته باشد . وحدتی که علما و مراجع شیعه و رهبر ایران بر ان تاکید میکنند به معنای فراموش کردن اختلافات عقیدتی نیست بلکه به معنای فراموش نکردن اشتراکات و صحبت علمی با حفة احترام بین علمای دو طرف درمورد مسائل عقیدتی است و هر دو در یک جبهه علیه دشمن مشترک وهابیت . خدا را شکر کنگره های بین المللی متتعددی با حظور علمای اهل سنت و شیعه بر ضد وهابیت تشکیل شده خدا را شکر. بله برادر در طول جنگ تحمیلی شیعه و سنی و مسیحی کنار هم از ایان دفاع کردند کسی منکر این مسئله نیست اما برادر داشتن اعتقادت دینی و مذهبی کامل تر هم مسئله ای سطحی و معمولی نیست . یعنی یا زنگی زنگ یا رومی رووم یا برای شخصی داشتن اعتقادات مذهبی کامل تر یکی از شروط اصلی برای رسیدن به سعادت است یا نیست اگر هست چه شیعه چه سنی وظیفه دارد مطالعه داشته باشد چه بسا یک جوان شیه با مطالعه مذهب شافعی را کامل تر دید چه بسا جوان اهل سنت با مطالعه شیعه را کامل تر دید .
با سلام خدمت همه شما دوستان
با سلام خدمت همه شما دوستان
عزیزان همیشه یاد بگیرین هر حرفی ک میزنید با دلیل و منطق باشه
بعدشم اگ یکم فکر کنین باید ب این نتیجه برسین ک نباید جلو هم وایسین باید باهم جلو یهودیا و ....وایسیم ک کافرن و دارن دنیارو ب جون هم میندازن و بر جهان تسلط پیدا میکنن.
من ی سؤال از برادران اهل سنت دارم اگ میش جواب سوالم و بدین میخوام بدونم ک دلیلتون براش چیه .
شما قرآن و قبول دارین
و تو قرآن خدا خیلی واضح توضیح داده ک ب چ نحوی وضوح بگیرین
و در قسمت پا در قرآن آمده ک تا برآمدگی مچ ،باید پا را مسح کنیم
اما چرا شما کامل میشورین؟؟
ممنون میشم اگه جواب بدین
راستی دوستان همون طور ک دو تا برادر گوشت و استخوان و خونشون یکی هست ما هم با برادران سنی همان طور هستیم
اختلافات در مسأله جزی هست
سر مسأله جزی نسبت ب هم جبه نگیرین.
نمی گم با هم حرف مذهبی نزنید نسبت ب هم جبه نگیرید
جبه مشخصه ک نسبت ب کی باید بگیریم.
و البته ناگفته نمونه ک هم تو سنی ها آدمهایی پیدا میش ک آدم نیستن هم تو شیعه ها پس هروقت با اونا بحث اون شد
بی شعوریشون و نزارین پای مذهبشون
اون بی شعوری مختص خودشون ک تو بعضی آدما هس
ربطی ب مذهبشون نداره
پاسخ :
پاسخ :
باسلام و تشکر .
بلی درست است که دیدگاه پیروان اهلبیت کاملا منطقی ومستند به قران وسنت پیامبر است ولی برادران اهل سنت طبق بر داشت خود شان در وضو پا ها شان را می شویند
برای توضیح مبانی هر دو مذهب وارایه پاسخ جامع باید گفت :
اختلاف شیعه و اهل سنت در این مسائل به اختلاف در مبانی استنباط احکام دینی بر می گردد.
هر یک از مذاهب فقهى اسلامى براى استنباط احکام دین، از یکسرى اصول و مبانى بهره می گیرند. طبیعى است که اگر در اصول، مبانى و منابع استنباط با هم اختلاف داشته باشند، نتیجه و ره آورد استنباط ها متفاوت خواهد شد. بسیارى از اختلافات فقهى شیعه و سنی،ریشه در تفاوت دیدگاه ها در اصول و مبانى استنباط دارد، مثلاً اهل سنت افزون بر قرآن و سنت پیامبر(ص) به سنت صحابه و گاهى به سنت تابعین ارزش مى دهند،ولى شیعه افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، به سنت اهل بیت بها مى دهند و سنت صحابه را اگر مستند به سنّت پیامبر نباشد، به عنوان منبع شرعى نمى پذیرند.
برخى از اختلافات فقهى ریشه در همین نکته دارد. اختلاف در وضو هم از همین نوع است. شیعیان با تمسک به حدیث ثقلین، به اهل بیت و امامان معصوم(ع) مراجعه مى کنند و احکام شرعى خویش را فرا مى گیرند، امّا اهل سنّت این چنین عمل نمی کنند.
در زمان خلفا به ویژه خلیفة دوم (عمر) سیاست جلوگیرى از نشر حدیث رواج داشت و خلفاى بعدى تا زمان عمر بن عبدالعزیز، همین سیاست را در پیش گرفتند که سرانجام بسیارى از روایت هاى پیامبر اسلام(ص) و حوادث صدر اسلام به فراموشى سپرده شد و نسل هاى بعدى نسبت به آن بیگانه شدند. از این پس شیعیان با مراجعه به امامان معصوم(ع) توانستند سنت فراموش شده پیامبر(ص) را دریابند و آن را سرمشق زندگى خویش قرار دهند؛ به عنوان مثال در مورد وضو: امام باقر(ع) در این راستا ظرف آبى برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پیامبر (ص) چنین وضو مى ساخت.(۱)
کیفیت وضوى اهل سنت به جهت تفسیرى است که ایشان از آیه "فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق" (۲) دارند.
ظاهر معناى آیه چنین است که صورت و دستها را تا آرنج بشویید. اهل سنت از کلمه "الى" خیال مىکنند که آیه مىگوید دستها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید، ولى با اندکى دقّت روشن مىشود که کلمه "الى" تنها براى بیان حدّ شستن است، نه کیفیّت شستن.
توضیح: آیه درست به آن مىماند که انسان به کارگرى سفارش مىکند دیوار اتاق را از کف تا یک متر رنگ کند. بدیهى است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود، نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین فقط مقدارى از دست که باید شسته شود، در آیه ذکر شده ، اما کیفیت آن در سنت پیامبر (که به وسیله اهل بیت به ما رسیده) آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.(۳)
البته مذاهب چهارگانه اهل سنت، شستن دست هنگام وضو از سر انگشتان تا آرنج را واجب نمىدانند و مىگویند بهتر است که بدین طریق وضو گرفته شود.
امامیه(شیعه) گفتهاند: از آرنج واجب است و عکس آن باطل است، هم چنان که مقدّم داشتن دست راست بر چپ واجب است. باقى مذاهب گفتهاند: شستن آنها به هر طریقى که باشد، واجب بوده و تقدیم دست راست و شروع از انگشتان تا آرنج افضل است؛ (۴) یعنى ثواب بیشترى دارد.
شستن پا به جاى مسح که میان اهل سنت رواج دارد، تفسیر خاصى است که از ادامه همان آیه ارائه دادهاند. به نظر آنها کلمه "ارجلکم" (پاها) بر "وجوهکم" (صورتها) عطف شده و باید مانند آن شسته شود، اما شیعه معتقد است این کلمه بعد از کلمه رؤوس (سرها) ذکر شده و عطف به آن است و باید پاها را مانند سر مسح کنید.
در هر حال اختلاف عمل در مذاهب اسلامى ناشى از اختلاف برداشت و فهم متفاوت از آیات بوده و سنت پیامبر را هر دو گروه طبق عقیده خود مىدانند، اما شیعه افتخار دارد که پیرو ائمه اطهار بوده و پیشوایان معصوم(ع) از آیات الهى و روش و سنت و گفتار رسول خدا(ص) آگاهتر بوده و درستتر تفسیر مىکنند.
همان گونه که بیان شد در روایات ائمه(ع) بیان شده که روش وضوى پیامبر(ص) به روش شیعه بوده است.
پىنوشتها:
۱- شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۴،ج ۷.
۲ - سوره مائده (۵) آیه ۶.
۳ - تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۲۸۶.
۴ - محمد جواد مغنیه، فقه تطبیقى ،ترجمه کاظم پورجوادى، ص ۴۰.
این صحبتم بااونایی که میگن
این صحبتم بااونایی که میگن مسلمونی به شیعه و سنی بودن من یه شیعه ام به شیعه بودنمم افتخار می کنم دلیل نمی شه که به برادرو خواهر سنی مون توهین وبی احترامی کنیم من خودم شخصا از خواهرام و برادرای گرامیم عذر می خوام اگر کسی چیزی به هتون توهین کرده بهتر به جای اینکه به همدیگه توهین کنیم وبینمون فاصله بیفته دست به دست هم بدیم واز اعتقادات وناموسمون دفاع کنیم واز ته قلب خواهان ظهور امام زمان باشیم.
الهم عجل لولیک افرج
نظرات