با پسری در اینترنت آشنا شدم می تونم با ایشون ازدواج کنم؟

ازدواج اینترنتی

 من دختر ۱۶ ساله ای هستم از یک خانواده مذهبی ... قبل از این در روابطم با پسرها خیلی حساس بودم اما از طریق اینترنت با پسری۱۸ساله آشنا شدم که خانواده مذهبی دارد.
پنج ماه است باهم هستیم. مادر من و مادر ایشون از رابطه ما خبر دارند ... یعنی خود ما به آنها گفتیم الان آنها میخواهند هرچه زودتر همدیگررا فراموش کنیم. ما از دو شهر مختلف با فرهنگ های مختلف هستیم . من از وقتی با ایشون رابطه دارم{تلفنی و در اینترنت}افت درسی زیادی داشتم. از نظر روحی و روانی در عذابم. از طرفی به شدت دوسش دارم و از طرفی نگران عفتم هستم .نگران گناهی هستم که میکنم. میدونم باید جدا شم. اما چطور؟ چطور میتونم فراموشش کنم؟ بطوری که دیگه احتمال برگشتم نباشه؟من اهل این چیزها نبودم و نیستم اگرهم الان در این شرایط قرار گرفتم فقط به این خاطربوده که قصد ما ازدواج است و اگر ایشان این قصد را نداشتند هیچ وقت به مادر خود نمیگفتند که با مادر من صحبت کنند.
لطفا راهنماییم کنین.

 لطفا به مطالبی که در زیر می آید دقت لازم و کافی را داشته و به راهکارهایی که در پاسخ هست عمل کنید.
قطعا برای یک دختری که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است و نسبت به روابط با جنس مخالف حساس است قدم گذاشتن به رابطه آن هم در فضای نا امن اینترنت جای سوال و تحلیل است، البته برای هر کسی ممکن است اتفاق بیافتد، در دوره ای از زندگی دچار یک تصمیم گیری احساسی شده و بر خلاف تفکر و شناخت و باور و اعتقاداتش وارد فضایی شود که در آنجا عقل تعطیل بوده و فقط احساس سکان دار رفتار می باشد .
قطعا نیازهای و کمبودهایی پنهان شده در پشت این احساس باعث چنین تصمیمی شده است کمبودهای عاطفی  و خلأ های احساسی که می توانست در فضایی مانند خانواده و یا دوستان و یا تمرینات خودشناسانه برآورده شود باعث سوق دادن فرد به این وضعیت می شود.
خدمت شما عرض کنم اگر تمام شرایط هم به نفع شما پیش می رفت قطعا در این زندگی به شکست و یک ازدواج ناموفق و مطلقه شدن بسیار زودهنگام مبتلا می شدید چون یک پسر ۱۸ ساله قطعا یک فردی است که دچار تغییر علاقه، گرایش و خلق وخو و ملاک انتخاب می شود و طبق گفته روان شناسان پسرها در سن ۲۳ سالگی به بالا از نظر هیجان به ثبات می رسند و در سنین پایین تر ممکن است دچار پشیمانی شوند نکته دیگر ارتباط ایشان در فضای مجازی است که در آینده دچار نگرانی و شک و سوء ظن و وسواس فکری نسبت به وفاداری یا عدم وفاداری می شوید ما در مشاوره ها کم نداریم خانم هایی که همسرانی نگران و بدبین داشته و می گویند که همسرمان اجازه استفاده از کامپیوتر و موبایل را نمی دهد و با پرخاشگری نسبت به این موضوع برخورد می کند و همیشه نگران و شکاک است. از طرفی فرهنگ و سبک زندگی، در زندگی نقش بسیار مهمی دارد که اگر این موضوع نادیده گرفته شود ازدواج پایدار راضی کننده نخواهد بود.
اینکه شما می گویید قبلا اینطور نبودید و الان هستید هیچ مشکلی را از شما حل نمی کند زیرا حفظ یک رفتار و شناخت منطقی و واقعی بسیار مهم تر از ایجاد آن است . متأسفانه الان دچار یک نوع تعارض و فشار روانی شده اید از طرفی رابطه خود را ادامه داده اید و از طرفی دیگر عذاب و جدان و احساس گناه که تا حدی منطقی است را باخود دارید. اینکه شما می گویید قصد ایشان ازدواج است شکی نیست ولی آیا هر کسی در هر موقعیتی و در هر سنی و در هر فضایی که قصدش ازدواج است زندگی منطقی و راضی کننده ای می تواند برای شما به ارمغان بیاورد؟ پس اندکی باخود صادقانه و رو راست باشید و سعی کنید به تدریج این وابستگی و احساسات و افکار کشاننده به این رابطه را با تسلط عاقلانه ، مهار کنید راهکارهای زیر کمک خوبی می تواند به شما داشته باشد.
۱- هر وقت احساس و افکار وابستگی و دلتنگی که موجب رفتار ارتباط در بیرون می شود به شما فشار می آورد لیستی را که ازقبل تهیه کرده اید را باز کنید و خود را آرام کنید این لیست باید دلایل عدم رابطه در آن به صورت مفصل توضیح داده شده باشد. مثلا تصور اینکه شما با هم ازدواج کرده اید و به دلیل عدم تفاهم فرهنگی در حال جداشدن هستید باید در این لیست تصویری که دو سال بعد از پیوند است را به رشته تحریر درآورده باشد مانند فیلمنامه . همچنین موضوع شکاکیت و بدبینی نسبت به روش ارتباطی که کاملا باعث بدبینی معمولا آقایان می شود را هم فیلمنامه آن را بنویسید یعنی بنویسید که من دارم می بینم که این آقا آمده منزل و با بدبینی گوشی من را چک می کنه وو.... نسبت به پشیمان شدن ایشان بعد از تثبیت هیجان و انتخاب کردن مجدد  در حد نگاه به جنس مخالف و رابطه و بهانه جویی هایی که ناشی از تغییر ملاک همسر است نوشته ای را بنویسید.
۲- بعد از مرحله اول تمام وسایل ارتباطی و محرک هایی که یاد ایشان و وسوسه ارتباط با ایشان را در شما به وجود می آورد را تا مدتی حذف کنید.
۳- برای تمام زمان های تان برنامه ریزی داشته باشید و از تنهایی بپرهیزید. تعاملات و برنامه های اجتماعی را در برنامه ریزی حتما قرار دهید.
۴- بدانید اگر رابطه به شما آرامش موقت می دهد عدم رابطه احساس شادمانی و پاک بودن پایدار ودایمی و لذت بخشی را به شما می دهد.
۵ - قطعا شما می توانید به وضعیت اولتان برگردید و دوباره پاک و مطمءن زندگی کنید پس با خودگویی ها منفی و مأیوس کننده بجنگید و خودباوری و توانستن را سرمشق خود قرار دهید.
۶- هر روزی که ارتباطی نداشته اید را به خود پاداش دهید و به خود ببالید. موفق باشید.

دیدگاه‌ها

آشنایی از طریق اینترنت هم می تواند خوب باشد و هم بد ، ولی زیانهای بد آن بیشتر است
اگر شما فردا ازدواج کردید و به شما شک بی موردی کرد که تو به آسانی با من دوست شدی چرا حالا نباید با شخص دیگری دوست شوی
و اگر شما به او شک کردید چه
این دوستی اینترنتی می تواند از هیجانات شما منشا گرفته باشد و موقتی باشد ولی قبل از هر کاری با اشخاص صاحب صلاحیت مشورت و از احساسات و شور جوانی دوری کنید

سلام
من تقریبا دو ساله با یه پسری تو فضای مجازی آشنا شدم اولش خیلی عادی با هم صحبت میکردیم و هیچ حسی به هم نداشتیم اما بعد تقریبا یک سال من علاقه شدیدی بهش پیدا کردم و بعد چند وقت خودش هم این قضیه رو فهمید ولی به من گفت که هیچ حسی بهم نداره و بهتره این رابطرو به هم بزنیم اما من تقریبا مطمئن بودم که دروغ میگه چون اون همش به فکر من و آیندم بود نمیخواست ضربه بخورم بعد خودش اعتراف کرد که دوسم داره و بعد چند ماه با هم حرف زدیم خیلی پسر خوبیه و حتی با حرفاش باعث شد من نمازمو بخونم و روزه هامو بگیرم بعد تصمیم گرفت که با یه مشاور مذهبی صحبت کنه و ببینه مصلحتمون چیه اما اون آقا بدون این که از من شناختی داشته باشه و اخلاقمو بدونه گفته بوده رابطرو ناگهانی به هم بزن خدا شاهده من از خودم خیلی مطمئنم میدونم که اگه وارد یه رابطه عاطفی بشم هیچ وقت زیرش نمیزنم ما دو تا تصمیم گرفته بودیم که یکی دو سال صبر کنیم تا درسم تموم شه بعد یه بار همو ببینم و به خانواده هامون بگیم و چارچوب اسلام رو هم رعایت کنیم
خواهش میکنم کمکم کنین نمیدونم چیکار کنم هم بیرون اومدن از این رابطه برام سخته و هم از آینده و از این که خدا راضی نباشه میترسم...

باعرض سلام و تشکر از اینکه با این بخش در تماس هستید. لطفا به مطالبی که در زیر می آید دقت لازم و کافی را داشته و به راهکارهایی که در پاسخ هست عمل کنید.
قطعا برای یک دختری که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است و نسبت به روابط با جنس مخالف حساس است قدم گذاشتن به رابطه آن هم در فضای نا امن مجازی جای سوال و تحلیل است البته برای هر کسی ممکن است در دوره ای از زندگی دچار یک تصمیم گیری احساسی شده و بر خلاف تفکر و شناخت و باور و اعتقاداتش وارد فضایی شود که در آنجا عقل تعطیل بوده و فقط احساس سکان دار رفتار می باشد . قطعا نیازهای و کمبودهایی پنهان شده در پشت این احساس باعث چنین تصمیمی شده است کمبودهای عاطفی و خلأ های احساسی که می توانست در فضایی مانند خانواده و یا دوستان و یا تمرینات خودشناسانه برآورده شود باعث سوق دادن فرد به این وضعیت می شود. خدمت شما عرض کنم اگر تمام شرایط هم به نفع شماو ایشان پیش برود، قطعا در این زندگی با مشکلاتی روبرو می شوید. به شک چون یک پسر ۱۸ ساله قطعا یک فردی است که دچار تغییر علاقه ، گرایش و خلق و خود و ملاک انتخاب می شود و طبق گفته روان شناسان پ البته بهتر بود سن فعلی و سن زمانی که رابطه برقرار کرده اید را هم شما و هم ایشان را می دانستیم و اگر هم تحصیلات شما را مطلع بودیم قطعا مشاوره بهتری ارایه می دادیدم البته خدمت شما عرض کنم پسرها در سن ۲۳ سالگی به بالا از نظر هیجان به ثبات می رسند و در سنین پایین تر ممکن است دچار پشیمانی شوند نکته دیگر ارتباط ایشان در فضای مجازی است که در آینده دچار نگرانی و شک و سوء ظن و وسواس فکری نسبت به وفاداری یا عدم وفاداری می شوید ما در مشاوره ها کم نداریم خانم های که همسرانی نگران و بدبین داشته و می گویند که همسرمان اجازه استفاده از کامپیوتر و موبایل را نمی دهد و با پرخاشگری نسبت به این موضوع برخورد می کند و همیشه نگران و شکاک است. از طرفی فرهنگ و سبک زندگی در زندگی نقش بسیار مهمی دارد که اگر این موضوع نادیده گرفته شود ازدواج پایدار و راضی کننده نخواهد بود. اینکه شما می گویید قصد ایشان ازدواج است شکی نیست ولی آیا هر کسی در هر موقعیتی و در هر سنی و در هر فضایی که قصدش ازدواج است زندگی منطقی و راضی کننده ای می تواند برای شما به ارمغان بیاورد؟ پس اندکی باخود صادقانه و رو راست باشید و سعی کنید به تدریج این وابستگی و احساسات و افکار کشاننده به این رابطه را با تسلط عاقلانه ، مهار کنید راهکارهای زیر کمک خوبی می تواند به شما داشته باشد. به هر حال تا زمان قطعی شدن و تأیید ازدواج شما توسط یک متخصص ازدواج (مشاور پیش از ازدواج ) راهکارهای زیر را توجه داشته باشید:
۱- هر وقت احساس و افکار وابستگی و دلتنگی که موجب رفتار ارتباط در بیرون می شود به شما فشار می آورد لیستی را که ازقبل تهیه کرده اید را باز کنید و خود را آرام کنید این لیست باید دلایل عدم رابطه در آن به صورت مفصل توضیح داده شده باشد. مثلا تصور اینکه شما با هم ازدواج کرده اید و به دلیل عدم تفاهم فرهنگی در حال جداشدن هستید باید در این لیست تصویری که دو سال بعد از پیوند است را به رشته تحریر درآورده باشد مانند فیلمنامه . همچنین موضوع شکاکیت و بدبینی نسبت به روش ارتباطی که کاملا باعث بدبینی معمولا آقایان می شود را هم فیلمنامه آن را بنویسید یعنی بنویسید که من دارم می بینم که این آقا آمده منزل و با بدبینی گوشی من را چک می کنه وو.... نسبت به پشیمان شدن ایشان بعد از تثبیت هیجان و انتخاب کردن مجدد در حد نگاه به جنس مخالف و رابطه و بهانه جویی هایی که ناشی از تغییر ملاک همسر است نوشته ای را بنویسید.
۲- بعد از مرحله اول تمام وسایل ارتباطی و محرک هایی که یاد ایشان و وسوسه ارتباط با ایشان را در شما به وجود می آورد را تا مدتی حذف کنید.
۳- برای تمام زمان های تان برنامه ریزی داشته باشید و از تنهایی بپرهیزید. تعاملات و برنامه های اجتماعی را در برنامه ریزی حتما قرار دهید.

در پایان خدمت شما عرض کنم اگر برنامه دارید که مثلا ۲ سال آینده ازدواج کنید پس سعی کنید تا ۲ سال رابطه را قطع کنید و بعد از دو سال تصمیم منطقی بگیرید زیرا تا دو سال دچار وابستگی شده و ممکن است انتخاب آگاهانه و منطقی نداشته باشید. در ضمن با قطع این رابطه می توانید جوابی برای زمانی داشته باشید که با هم ازدواج کردید و بدبینی ها و نگرانی های آن آقا اذیتتان می کند در آن زمان معمولا می گویند من از کجا بدونم که با کس دیگری نبودید ؟و شما و هیچ کس دیگری نمی تواند پاسخی بدهد فقط شما می توانید بگویید من با شما هم به دلیل خودکنترلی و خویشتن داری ام رابطه ام را قطع کرده بودم . نکته دیگر اینکه این پاسخ بالا معمولا توسط افراد وابسته پذیرفته شده نیست و معمولا شما کار خودتان را انجام می دهید ولی حقیقت همین است که در پاسخ آمده است موفق باشید.

سلام میخواستم با اجازتون کامنت قبلی که براتون گذاشته بودمو کامل کنم
اول این که طرف مقابلم یعنی اون آقا پسر ۲۱ سالشه و من ۱۷ سالمه و زمانی که رابطرو شروع کردیم من ۱۶ ساله و اون ۲۰ ساله بود
همینطور تحصیلات من سوم دبیرستانه و اون الان دو ساله که دانشگاه میره!!
اینم بگم که تقریبا چند روز بعد از این که کامنتو براتون گذاشتم ما از هم جدا شدیم سخت بود ولی جدا شدیم
اما چند روز پیش اون برگشت و گفت که فراموش کردن من خیلی براش سخته و از من خواست که ببخشمش چون به نظر خودش خیلی اذیتم کرده
از چند وقت پیش باز رابطمون شروع شده اما خیلی کمتر تقریبا هفته ای یک بار یا حتی دو سه هفته یک بار صحبت میکنیم به خاطر این که بیشتر از این وابسته هم نشیم . بهم گفت که نمیخواد منو گم کنه حتی اگه حرف هم نزدیم باز هم همو گم نکنیم که یه دلگرمی کوچولو لااقل داشته باشیم .
سوالم از شما اینه که میتونم بهش بگم تا دو سال دیگه صحبت نکنیم اما به قول خودش همو گم نکنیم بعد از دو سال اگه دیدیم شرایطمون طوریه که بازم به هم احتیاج داریم برگردیم و اگه دیدیم نمیتونیم با هم باشیم دیگه کلا رابطرو قطع کنیم؟
ممنون میشم اگه سریعتر به سوالم جواب بدین چون واقعا تو شرایط بدی قرار گرفتم!!

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم بنده کامنت قبلی شما را رویت نکردم ولی اگر اصولا روابط شما برایتان و برای طرف مقابلتان پرخطر و پر آسیب بوده و نظر کارشناس این بوده که باید جداشوید پس دیگر برای چه همدیگر را گم نکنید . این هم یک نوع وابستگی البته مخفیانه و ناهشیار و با بهانه ای ظاهرا خوب و بی خطر . سعی نکنید خودتان را گول بزنید گم نکردن همان رابطه است شما چطور می توانید هم همدیگر را گم نکنید و هم دو سال قطع رابطه داشته باشید در واقع دلتان نمی آید همدیگر را کنار بگذارید چون وابستگی دارید پس قطع رابطه کاملا منطقی است اگرچه شما خودتان را زندگی و آینده تان را به دست این وابستگی خراب و ویران می کنید ولی این نظر کارشناس را که با دلسوزی است گوش دهید و با حیله های وابستگی سعی کنید آشنا شوید موفق باشید.

باعرض سلام وخسته نباشید بببحشید که مجبور شدم ازاین طریق سوالمو درج کردم هر جای سایت رفتم نتونستم ازتون سوالمو بپرسم
من دختری نوجوان در مدرسه سمپاد مشغول به تحصیلم از اوایل سال تحصیلی دلم میخواست به کسانی درکلاس که از راه خدا منحرف شدند کمک کنم به همین دلیل سعی کردم به آنها نزدیک شوم وباهاشون رابطه داشته باشم ولی اونا به محض فهمیدن اختلافات فراوانشان بامن منو طرد کردند خواهش میکنم بهم بگین حالا باید چکار کرد آیا راهی برای نجات اونها هست یا نه متاسفانه مدرسه ما جز درس به چیز دیگه ای اهمیت نمیده شاید بگین مگه اونا چکار میکنن راستش ااز نظر من وفرهنگی که توش بزرگ شدم رابطه مجازی ومخفیانه والبته عمیق احساسی با جنس مخالف بسیار مضر وزمینه ساز گناهان دیگه است تازه ملاقات ودیدار های ماهیانه ام مثال های کوچکی از اشتباهات اوناست راستش را بخوایند یکی از دوستان بسیارخوب من هم براساس یک لجبازی کودکانه با این افراد همرا شده وهمین جور که گفتم داره دین وایمانشو وحتی پیشرفت تحصیلیشو از دست میده ما ۱۵سال داریم شاید به گفته بعضیا اینا جزئ خصوصیا سنمونه ولی ازکجا معلوم این اشتباهات همراه اونا تا آینده نره ؟ وظیفه من به عنوان مسلمون چیه

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پاسخ شما در طي دو بخش ذيل قابل ارايه است.
بخش اول:
شيوه و متد تاثير گذاري :
تلاش و كوشش جهت هدايت و تشويق افراد به طرف خدا و تقويت ايمان آنها كاري بس ارزشمند است . دعوت مردم به آشنايي با دين و عبادت خداوند از برجسته ترين و متعالي ترين امور است. چنانچه در روايتي رسول خدا(ص) فرمود: هر كس بتواند يك نفر را هدايت كند و به طرف دين جذب نمايد، ارزش آن برتر از تمام چيزهايي است كه خورشيد بر آنها مي تابد. براي ترغيب و تشويق به انجام فرائض ديني ، ابتدا بايد زيربناهاي فكري افراد را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن كوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه نتيجه مستقيم بر ايمان فرد دارد . تقويت و اصلاح اين مباني تأثير زيادي بر ايمان انسان مي گذارد. قدم بعدي چشيدن و مزه كردن ايمان است. اگر كسي شيريني و لذت ايمان به خدا را حس كند و از انجام كارهاي ديني لذت ببرد ، هرگز نسبت به آنها بي تفاوتي نشان نمي دهد. به همين جهت در دعاها آمده است: «اللهم اذقني حلاوه ذكرك : خدايا شيريني ياد خودت را به من بچشان». قدم سوم پرهيز از اموري است كه انسان را از توجه به خدا غافل مي كند. گر چه ياد خدا و ارتباط عاشقانه با او بسيار لذت بخش است و هيچ لذتي به پاي آن نمي رسد ، ولي اگر لذت هاي مادي و شيطاني كه رسيدن به آنها بسيار آسان است و روز به روز متنوع تر و گسترده تر مي شود، در زندگي فرد وارد شود، كم كم او را از توجه به خدا باز مي دارد و ايمان او را ضعيف مي كند. حال با توجه به اين سه مطلب، راهكارهاي زير را جهت تقويت ايمان فرد و نزديك كردن او به دين پيشنهاد مي كنيم، اما قبل از آن اين نكته را يادآوري مي كنيم كه هدايت و ارشاد ديگران به طرف خدا امري تدريجي است كه لازمه آن صبر و بردباري و تلاش دائمي است و نمي توان انتظار داشت يك مرتبه افراد به همه چيز برسند. بايد سعي كنيم قدم به قدم پيش رويم. اين راهكارها عبارتند از:
۱. او را به مطالعه كتاب هاي مفيد در زمينه هاي مذهبي تشويق كنيد . گاهي هم كتاب هاي جالب را كه براي او مناسب است خودتان مطالعه كنيد و خلاصه آن را برايش بگوييد، به اين صورت كه اگر مي توانيد با او قرار بگذاريد و در يك زمان مناسب اين كار را بكنيد. شما مي توانيد اين كار را به بهانه اينكه مي خواهيد از او كمك بگيريد تا اشتباهات شما را اصلاح كند ، انجام دهيد. زيرا در غير اينصورت ممكن است زير بار اين كار نرود.
۲. نصيحت و تذكر مستقيم سودي ندارد. سعي كنيد مطالبتان را غير مستقيم به او بگوييد.
۳. قبل از اينكه بخواهيد تذكري به او بدهيد بهتر است نكات مثبت او را برجسته كنيد. و او را به عنوان فردي موفق جلوه دهيد و طوري وانمود كنيد كه تذكرات شما براي بهتر شدن وضعيت او است.
۴. داشتن روابط صميمي و دوستانه تأثير سخن شما را چند برابر مي كند پس سعي كنيد دائما او را مورد محبت و نوازش قرار دهيد و او را از بهترين دوستان خود معرفي كنيد.
۵. گاه گاهي از او بخواهيد اشتباهاتتان را به شما تذكر دهد تا احساس كند نظرات او را قبول داريد و به آن احترام مي گذاريد.
۶. سعي كنيد وي را به شركت فعال در تشكلهاي مذهبي دانشگاه تشويق كنيد و از اعضاي آنها بخواهيد به او توجه و احترام لازم داشته باشند.
۷. او را به شركت در مراسم جذاب مذهبي مثل زيارت عاشورا ، دعاي توسل و مانند آن تشويق كنيد و روحيه توبه و انابه و مناجات با خدا را در او به وجود آوريد.
۸. تا جايي كه ممكن است ارتباط او را با لذايذ حرام مثل نوارها و سي دي هاي غير مجاز و شركت در مجالس آلوده ، رابطه با جنس مخالف و مانند آن قطع يا محدود كنيد، زيرا اينگونه برنامه ها در تخريب ايمان جوانان بسيار مؤثر است.
۹. آينده نگري، احساس مسئوليت و توجه به عالم آخرت را در او ايجاد كنيد.
۱۰. از صميم قلب براي موفقيت خودتان و براي هدايت او دعا كنيد و بدانيد كه اگر در كارتان جديت و اخلاص داشته باشيد ، حتما موفق مي شويد، اگر هم موفق نشديد اجرتان پيش خدا محفوظ است و از اين جهت جاي نگراني نيست.
۱۱. سعي كنيد با رفتارتان او را دعوت به دين و ارزشهاي ديني كنيد «كونوا دعاه الناس بغير السنتكم» پيامبر فرمود مردم را با غير زبان به دين دعوت كنيد. زيرا مشاهده رفتار ديگران در تأثير پذيري انسان بسيار مؤثر است. اين كار هم به نفع شماست يعني عملا خود شما كمال پيدا مي كنيد و هم باعث تشويق و تحريض ايشان براي عمل كردن به احكام و ارزشهاي دنيوي مي شويد. در اينجا مناسب است با نگاهي روانشناختي به موضوع تأثيرگذاري به اين سؤال بپردازيم و نكاتي را يادآور شويم: مسأله تأثيرپذيرى يا تأثيرگذارى در حدود كيفيت آن بستگى به توان ها و قابليت هاى انسان در ابعاد مختلف دارد. مهم ترين امورى كه در تاثيرگذارى دخالت دارند ويژگى هاى روحى از قبيل اراده استوار،اخلاق نيكو، حسن معاشرت و آگاهى ها و توان هاى علمى بالا است. تأثيرپذيرى مثبت نيز تا حدودى به اين امور و نيز به ميزان انعطاف پذيرى و حقيقت طلبى شخص ارتباط دارد و تاثير پذيرى هاى منفى برخاسته از ضعف آگاهى و اراده مى باشد. بنابراين هر اندازه در تقويت اراده خود، گسترش صفات حسنه و خلق و خوى پسنديده و افزون سازى آگاهى ها ودانش هاى خود به ويژه در زمينه مسايل دينى فرهنگى و اجتماعى تلاش كنيد تدريجا توان تاثيرگذارى بيشترى خواهيد يافت. بنابراين تأثيرگذارى يك مهارتى است كه به تدريج حاصل مى شود و تأثيرگذار و تأثير گيرنده و فضاى روانى از آمادگى لازم و شرائط كافى برخوردار باشد كه با تمرين و ممارست به اين مهارت دسترسى پيدا مى شود. با رعايت اصول و نكات زير فرد مى تواند ميزان تأثيرگذارى خويش را افزايش دهد. ۱. كار خود را با تحسين و قدردانى صميمانه از طرف مقابل شروع كنيد. ۲. با اندكى تفحص و جستجو برنامه خود را با برجسته كردن يك يا چند نكته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسين صادقانه از وى به خاطر وجود آن امر مثبت ارتباط خود را با وى پى گيرى نمائيد. ۳. در صورتى كه اشتباه و لغزشى در وى مشاهده كرديد مستقيما از او گلايه نكنيد و وى را مورد انتقاد مستقيم و سرزنش خود قرار ندهيد. ۴. قبل از انتقاد از ديگران درباره اشتباهات خود حرف بزنيد. ۵. سعى كنيد شنونده خوبى باشيد و ديگران را تشويق كنيد درباره خود براى شما حرف بزنند. ۶. صميمانه ديگران را دوست داشته باشيد و به آنها اين محبت باطنى خود را اعلام كنيد. ۷.به ديگران اعتبار بدهيد و كارى كنيد كه احساس كنند مهم هستند. ۸. در طرف مقابل نسبت به كارى كه مى خواهى انجام دهد ميل شديدى ايجاد كنيد و به عبارت ديگر فضاى روانى لازم را براى انجام آن عمل فراهم نمائيد. ۹. هر رفتارى را كه از ديگران نسبت به خود انتظار داريد همان را با ايشان در پيش گيريد. ۱۰. سعى كنيد نقطه نظرات و ديدگاههاى خويش را بر ديگران تحميل نكنيد زيرا مردم سخن كسى را كه بخواهد عقيده اش را بر آنان تحميل كند نمى پذيرند و با كسى كه همچون يك سرپرست با ايشان رفتار كند دوستى نمى ورزند و به او اعتماد نمى كنند.
توجه به اين نكته لازم است، كه بهترين راه براي تأثير گذاري درسي جوانان ايجاد رابطه عاطفي است و براي دوست شدن با آنها و ايجاد ارتباط عاطفي سعي كنيد با او همدردي كنيد و در حل مشكلات او همراه او باشيد. او را درك كنيد و به نيازهاي روحي او توجه داشته باشيد، از سرزنش كردن او خودداري كنيد به او احترام بگذاريد و او را بدون شرط بپذيريد؛ يعني پذيرش شما نسبت به او مشروط نباشد و به گونه اي رفتار كنيد كه او احساس كند شما دلسوز او هستيد رعايت نكات فوق باعث مي شود بين او و شما يك ارتباط صميمي و عاطفي برقرار شود آنگاه مي توانيد در قالب صميميت و دوستي مشكلات او را گوشزد كنيد و در حل آنها به او كمك كنيد. اگر برخوردي غير از اين با او داشته باشيد و بخواهيد از طريق تهديد و امر و نهي با او برخورد كنيد قطعا نمي پذيرد و در تكرار اشتباهات اصرار مي ورزد و حتي طغيان مي كند.
مهمترين تكنيك هاي تاثير گذاري در مورد اين موضوع:
۱)صميميت و ابراز آن؛ صميمانه ديگران را دوست داشته باشيد و محبت قلبى خود را به آنان اظهار داريد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: «هرگاه يكى از شما به برادر [دينى ] خود علاقه مند شد، محبت خود را به او ابراز كند. اين كار افراد را بيشتر به هم پيوند مى دهد«اذا احبّ احدكم اخاه فليعلمه فانّه اصلح لذات البين؛...»، (رى شهرى، محمد، دوستى در قرآن و حديث، ترجمه سيد حسن اسلامى، (قم: دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۹)، ح ۵۰۷، ص۱۶۷)؛ علاقه قلبى و ابراز آن مهم ترين گشاينده راه ارتباط مفيد و مؤثر است.
۲)برخورد با نشاط؛ اولين فنّ مؤثر ارتباطى به منظور جلب نظر ديگران و تأثيرگذارى بر آنها، داشتن برخورد شاد و با نشاط است. لحظه اول ملاقات از اهميت زيادى برخوردار است به نحوى كه موفقيت يا شكست در ايجاد ارتباط مؤثر، به آن بستگى دارد. سلام و احوال پرسى كردن، تبسم بر لب داشتن، احترام به طرف مقابل و پذيرش وى راه نفوذ در قلب او است. در فرهنگ اسلامى نيز نسبت به امورى از قبيل سلام كردن، مصافحه، تبسم، احترام، ابراز محبت و علاقه قلبى به ديگران سفارش و اهتمام زيادى وجود دارد.
۳) آغاز مثبت؛ يك يا چند نكته مثبت و ارزشمند را در طرف مقابل شناسايى و برجسته سازيد و با تحسين صادقانه به جهت وجود آن امر مثبت، ارتباط خود را با وى محكم سازيد و هيچ گاه رابطه خود را با نكته اى منفى آغاز نكنيد.
۴. عدم سرزنش مستقيم؛در صورتى كه اشتباه و لغزشى در طرف مقابل مشاهده كرديد، به طور مستقيم از او گلايه نكنيد و وى را مورد انتقاد مستقيم و سرزنش قرار ندهيد. وقتى تذكر اخلاقى با كنايه و اشاره گفته شود، زودتر اثر مى بخشد تا اينكه با صراحت از گناه يا اشتباه نام برده و انتقاد گردد. چه بسا برخورد مستقيم و بى پرده با گناه و لغزش در مراحل اوليه، سبب گستاخى و جرأت بيشتر وى شود و زشتى كار در نظر او رنگ باخته و به توجيه آن بپردازد و يا به شكل ديگرى مقاومت كند. بنابراين بايد مانند يك دوست دلسوز يا مشاورى دانا با او برخورد شود.
اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: «موقعى كه جوان نورسى را به سبب گناهانش، نكوهش مى كنى، مراقب باش كه قسمتى از لغزش هايش را ناديده انگارى و از تمام جهات مورد اعتراض و توبيخش قرار ندهى، تا جوان به عكس العمل وارد نشود و نخواهد از راه عناد و لجاج، بر شما پيروز گردد(ابن ابى الحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغه، تحقيق مجدد ابوالفضل ابراهيم(داراحياء الكتب العربيه)، ج ۲۰، ص ۳۳۳.
۵.خودگشايى؛ قبل از انتقاد از ديگران، مى توانيد به برخى از اشتباهات، شكست ها و ناكامى هاى خود در زندگى و چگونگى اصلاح و بهبود آن اشاره كنيد.
خودگشايى باعث نزديكى به او شده و فضاى صميميت را مى گشايد. در اينجا اطلاعاتى در زمينه هاى مختلف و برخى مشكلات و پيشينه خود ارائه مى دهيد. كه با زمينه مراوده شما با ديگران مرتبط است.
خودگشايى، اضطراب را كاهش مى دهد؛ چون آنان اطمينان مى يابند كه در احساسات يا ترس ها، ترديدها، مشكلات، سختى ها و ناكامى هاى خود تنها نيستند.
البته در استفاده از اين روش نبايد افراط كرد؛ زيرا موجب مى شود توجه ديگرى بيش از حد به شخص شما معطوف شود. از طرف ديگر اين مسئله نبايد موجب افشاى اسرار و رازهاى پنهان آدمى شود.
۶.شنونده خوب بودن ؛ بكوشيد شنونده خوبى باشيد و زمينه اى فراهم آوريد كه ديگران درباره خود، براى شما حرف بزنند. اگر كسى احساس كند شنونده خوبى براى سخنان خود يافته است، به راحتى مى تواند افكار و احساسات خود را به او منتقل كند و به ايجاد ارتباط با او اقدام نمايد. در اين مرحله شنونده مى تواند به تأثيرگذار خوبى تبديل شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم شنونده بسيار خوبى بود. همين خلق نيكوى آن حضرت، يكى از مهم ترين عوامل مقبوليت و محبوبيت او بين مردم بود و موجب شد كه آن حضرت بتواند تأثيرات عميقى بر مردم به جاى گذارد.
۷.ابراز احساسات؛ يكى ديگر از عوامل مؤثر در برقرارى ارتباط مؤثر، تشخيص دقيق احساسات طرف مقابل و برجسته كردن آنها است. با بازگردانى احساسات به گوينده، به او القاء مى كنيم كه سخنانش را فهميده و براى او ارج و احترام قائليم.
شنونده خوب، آن است كه با ابراز احساسات مثبت، به عنوان بازخورد، تأثيرگذارى خود را افزايش دهد. ابراز احساسات، نظير حركت سر به نشانه تأييد گفتار طرف مقابل، باز كردن چشم ها و كشيدگى صورت به موقع شگفت زدگى، تحسين زبانى واستفاده از بعضى تكيه كلام ها چون آفرين، چه جالب و... است.
به عبارت ديگر به پيام هاى كلامى و غيركلامى مخاطبان، پاسخ و واكنشى صادقانه، عينى، دلسوزانه و همدلانه داشته باشيد تا آنان دريابند شما به آنچه آنها مى گويند، گوش فرا مى دهيد و صحبت هاى آنان را دنبال مى كنيد.
۸.ارج گذارى؛ به ديگران اعتبار بدهيد؛ شخصيتشان را ارج بنهيد و كارى كنيد كه احساس اهميت و شخصيت كنند.
۹. پذيرش مثبت بدون شرط ؛ كارى كنيد كه طرف مقابل احساس كند او را به دليل ارزش ذاتى اش پذيرفته ايد و به او اهميت مى دهيد و به عنوان يك انسان مورد احترام صادقانه و خالصانه شما قرار گرفته است و بدون توجه به نكات ضعف و عيوبى كه دارد مورد پذيرش شما است. اين توجه و پذيرش مثبت، به طرف مقابل احساس ارزشمندى مى بخشد و تأثير پذيرى اش را نسبت به شما افزايش مى دهد. بنابراين بايد طرف مقابل را بدون قيد و شرط و صرفاً به خاطر ارزش ذاتى و ماهيت انسانى اش، پذيرفت و به او احترام صادقانه گذاشت.
۱۰. انگيزش؛ نسبت به كار مثبتى كه مى خواهيد انجام دهيد، ميل شديدى در طرف مقابل ايجاد كنيد و فضاى روانى لازم براى انجام دادن آن فراهم را سازيد. كوچك ترين پيشرفت را در طرف مقابل، تحسين نموده و با تشويق او كارى كنيد كه احساس كند حركت به سمت مطلوب و جبران اشتباهات ساده است و به خوبى مى تواند مشكلات را حل و كاستى ها را جبران كند.
۱۱. رفتار مطلوب؛رفتارهاى خوبى را كه از ديگران نسبت به خود انتظار داريد، با او در پيش گيريد. به عبارت ديگر آنچه را براى خود مى پسنديد، براى وى نيز بپسنديد و او را به سوى آن رهنمون شويد.
۱۲. تحميل گريزى؛نقطه نظرات و ديدگاه هاى خويش را بر ديگران تحميل نكنيد. مردم سخن چنين كسى را نمى پذيرند و با فردى كه همچون يك سرپرست با ايشان رفتار كند، دوستى نمى ورزند و به او اعتماد نمى كنند.
۱۳.هديه دادن؛ گاهى لازم است از اهرم «هديه دادن» استفاده شود. گفته شده است «الانسان عبيد الاحسان» تأثيرپذيرى ديگران در پرتو نيكى و احسان، چندين برابر است. بنابراين ديگران را براى كارى كه مى خواهيد انجام دهند، خشنود كنيد. در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آمده است: تهادوا، فانّ الهدية تضعّف الحبّ و تذهب بغوائل الصدر.(همو، دوستى در قرآن و حديث، ص ۹۸، ح ۲۷۸) ؛ «به يكديگر هديه بدهيد، زيرا هديه دوستى را دو برابر مى كند و كينه هاى درون سينه ها را مى زدايد.
در پرتو محبت به وجود آمده، مى توان به جلب اعتماد طرف مقابل پرداخت و تأثيرگذارى خود را افزايش داد.
۱۴.گفتار زيبا؛ سخن نيكو را به نوعى سحر تشبيه كرده اند كه در جان و اعماق وجود افراد تأثيرگذار است. بنابراين در استفاده از كلمات و جملات براى ايجاد ارتباط و تأثيرگذارى، بايد به اندازه كافى دقت و بهترين كلام در كوتاه ترين و زيباترين جملات و الفاظ بيان شود.
۱۵.توجه به تفاوت ها؛ نسبت به تفاوت هاى فردى موجود در بين افراد، هشيار بوده و هيچ گاه دو نفر را با همديگر مقايسه نكنيد. به جهت وجود نقطه مثبتى در ديگرى، فرد مورد نظر خود را به دليل نداشتن آن نقطه قوت و مثبت، مورد سرزنش و توبيخ قرار ندهيد.
۱۶.همگامى؛ استفاده از روش «همگام شدن»، يكى از ديرپاترين شيوه هاى ايجاد ارتباط مؤثر است. براى همگام شدن با جوان، بايد خود را در وضع و موقعيت او قرار داد. به عبارت ديگر سعى كنيد دنيا را از منظر او بنگريد. براى مثال يك جوان دوست دارد با روى آوردن به اجتماع، حس استقلال طلبى خود را ارضا نمايد. دنياى ذهنى او آكنده از مضمون هايى است كه ناشى از نيازهايش مى باشد. حال اگر بدون توجه به دنياى جوان و صرفاً با در نظر گرفتن برخى از نيازها و تكاليف، با آنها ارتباط برقرار كنيم، به احتمال قوى نتيجه مناسب و مثبتى نخواهيم گرفت.
۱۷. جلب همكارى؛ از طرف مقابل، به ويژه اگر جوان است، در ارتباط با كارهاى مربوط به خودشان اظهار نظر بخواهيد. به عبارت ديگر بكوشيد ذهن و انديشه مخاطب را در جهت مطلوب، فعال ساخته و كارى كنيد كه خود او با خردورزى كافى راه صحيح را بيابد.
۱۸ همدلى؛ در حالت هاى نگرانى، ناراحتى و اضطراب، همدلى كرده و به تدريج جوياى علت اضطرابشان شويد.
همدلى Empathy عبارت است از توانايى درك تجربه هاى درونى ديگران و سهيم شدن در آنها. از اين طريق مى توان خود را به جاى يك فرد قرار داد و به دنياى درونى و تجربه هاى شخصى او راه پيدا كرد. بدين وسيله مى توان تجربه هاى هيجانى مختلف، نگرانى ها، اضطراب ها، غم ها و مشكلات ديگرى را درك كرد. طرف مقابل نيز احساس هاى خود را به طور كلامى بيان خواهد كرد و ارتباط بيشتر و بهتر ايجاد خواهد شد. در چنين وضعيتى است كه فرد مى تواند به بررسى هر چه بيشتر گفته هاى او بپردازد و به تدريج علت تجربه هاى تلخ و مشكلاتش را جويا شود و به حل آنها بپردازد. خداوند، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم را چنين توصيف مى كند:لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِمتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ {رَحِيم ؛توبه (۹)، آيه ۱۵۹ ؛ «رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار به هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
عبارت «من انفسكم» اشاره به شدت ارتباط آن حضرت با مردم است؛ گويى پاره اى از جان مردم و از روح جامعه در شكل پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم ظاهر شده است و هرگونه ناراحتى و زيان و ضررى كه به مردم برسد، براى او سخت ناراحت كننده است. او نسبت به مردم بى تفاوت نيست و از رنج هاى آنان رنج مى برد. اين صفت باطنى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم بود كه توانست در دل و قلب مردم جاى گيرد و تأثيرگذارى اش را چندين برابر كند.
۱۹. انعطاف پذيرى؛ در عين جدى بودن و جدى رفتار كردن، بايد همواره انعطاف پذيرى مناسب را حفظ نمود. نبايد انتظار داشت تغيير و اصلاح در انديشه و رفتار طرف مقابل ناگهانى، بلافاصله و يك مرتبه انجام گيرد؛ زيرا اين مسئله نيازمند زمان و تدريج است. بنابراين بايد به طرف مقابل، زمان و فرصت كافى داد تا به تدريج و تحت تأثير سخن شما تغيير و تحول لازم را در خود ايجاد كند. خداوند متعال نيز پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم را به خاطر داشتن چنين ويژگى مى ستايد و آن را يكى از علل موفقيت آن حضرت معرفى مى كند:فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ آل عمران (۳)، آيه ۱۵۹ ؛ «به واسطه رحمت خدا با مردم، خوش خوى و مهربان شدى و اگر تندخوى سخت دل بودى، مردم از گرد تو پراكنده مى شدند...». بنابراين اگر كسى بخواهد پيامبرگونه تأثيرگذارى مثبت داشته باشد، بايد از انعطاف و بردبارى كافى در برابر ناآگاهى ها، نقص ها و ضعف هاى ديگران برخوردار باشد.
در اين زمينه براى آگاهى بيشتر ر.ك: ۱. آئين دوست يابى، ديل كارنگى ۲. دوستى و دوستان، سيد هادى مدرسى، انتشارات آستان قدس رضوى ۳. دوستى در قرآن، محمدى رى شهرى
بخش دوم: بهترين روش براي هدايت و سعادت
قرآن كريم در آيات متعدد بهترين روش و به عبارت ديگر روش منحصر هدايت و سعادت را مبتني بردو عنصر« ايمان» و «عمل صالح » معرفي مي نمايد.
البقرة : ۸۲ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كرده اند، آنان اهل بهشتند، و در آن جاودان خواهند ماند.
در سوره شريف العصر سرپيچي از هر يك از اين دو عنصر را زمينه خسران و آسيب به سعادت انسان معرفي مي كند.
«إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ.إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ؛به درستي كه همه ً انسان ها در خسران هستند مگر كسانى كه ايمان اورده اند و اعمال صالح انجام داده و يكديگر را به حق و صبر توصيه نموده اند».
براي نيل و پرورش عنصر ايمان و انجام عمل صالح كه هر دو لازم و ملزوم سعادت و هدايت است راهي جز كسب علم در سه حوزه عقايد ، احكام و اخلاق وجود ندارد.اين سه علم همان است كه در حديث نبوي به عنوان علم نافع از آن تعبير شده است. [۱]
ايمان نتيجه يقين است كه در نفس حاصل مي شود . يقين نتيجه علم است و علم نيز از راههاي مختلف شهودي ، فطري و اكتسابي قابل تحصيل است .
لكن تذكر اين نكته ضروري است كه انجام واجبات و ترك محرمات به لحاظ وجود مصالح و مفاسدي كه در متعلق آن وجود دارد ضروري است و نمي توان گفت كه انجام اين تكاليف الهي را به بعد از اينكه ايمان شخص قوي شد بايد موكول نمود . اين سخن همان قدر نسنجيده است كه بيمار كه در آستانه هلاكت و مرگ است به پزشك بگويد كه خوردن اين داروي تجويزي را به بعد از تحقيق در مورد آثار و اطمينان از تاثير مثبت آن موكول مي نمايم.بي شك كسي كه محرمات را انجام مي دهد و واجبات الهي را ترك مي كند خود را به وادي هلاكت نزديك مي گرداند كه اميد رهايي و نجات او بسيار اندك خواهد بود.
برا ي مطالعه بيشتر در اين زمينه مراجعه كنيد به :
مسئله شناخت ؛ انسان و سرنوشت ؛ طهارت روح ؛ انسان كامل ؛ استادمطهري
معارف قرآن (خداشناسي ) و كتاب خودشناسي براي خود سازي ، استاد مصباح يزدي
راه خداشناسي، استاد جعفر سبحاني؛- راه شناخت خدا، محمدي ري شهري
- آفريدگار جهان، آيت الله مكارم شيرازى؛- خدا را چگونه بشناسيم، آيت الله مكارم شيرازى
- اصول عقايد، استاد محسن قرائتي؛- خدا در قرآن، شهيد بهشتي
- دوره پنج جلدي مقدمه اي بر جهان بيني توحيدي، استاد شهيد مرتضي مطهري
- توحيد، شهيد دستغيب شيرازي
ـ نشان از بى نشان ها، مرحوم حسنعلى اصفهانى، ص ۱۶۶ ۱۵۳.
[۱] . الكافي ج ۱ ۳۲ باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء ..... ص : ۳۲
َّ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة

موفق باشید.

سلام خسته نباشید
من دختر ۱۶ ساله هستم و خانواده معتقد و متعد دارم
من چند وقته پیش حدود یه هفته پیش عضو گروهی مختلط شودم و صحبت میکردم که یه پسرگفت از من خوشش اومده و پیشنهاد دوستی داد منم از گروه لفت دادم و گفتم نه ولی مادرم فهمید و از دستم ناراحت شد و فکر کرد من ارتباطی دارم و چون چیز دیگری هم در گوشیه من دیده بود و اصلا توقع نداشت[رمان های صحنه دار]گوشیم را از من گرفت تا اینکه گفتم ببخشیدو مادرم گوشیم را پس داد ولی حسابی روم حساس شه بود
تا اینکه سه روز پیش دوباره یکی از اعضای ان گروه من را دوباره ادد کرد منم تو گروه موندم تا اینکه دیشب یکی دیگر از پسرای گروه گفت به من علاقه دارد و قصدش ازدواج است من گفتم نمیتوانم خب خدا همچین اجازه ای نداده به من ولی ان پسر اصرار زیادی داشت میگفت خودکشی میکند منم حرفم یکی بود نه تا اینکه بهونه خانوادمو کردم و گفتم مادرم بفهمد ناراحت میشود من نمیتوانم گفت خب بگو برای ازدواج است ولی مگر میشود؟؟؟
تا اینکه یکی از دختران گروه وامد و گفت اون دوستت داره حالش بده منم گفتم ن
مشکلی که من الان دارم دوتاس
یکی ان پسر و یکی هم مادرم
برای ان پسر من میتوانم کاری کنم و ایا مسئولیتی دارم و اینکه چه کاری کنم
و مادرم اخر روابط من و مادرم خیلی خوب بود و اعتماد زیادی داشت ولی به خاطر یه سری مشکلات دیگر که هفته پیش فهمید و فکر نمیکرد همچین مشکلاتی باشد[همان رمان های صحنه دار و ان یکی پسری که دفعه اول امده بود] و دیشب با دیدن اسم ان پسر و ان گروه مختلط و اصرار های ان دختر و پسر بدتر بی اعتماد شد و حسابی از دستم ناراحت است و حتی گوشیم را از من گرفت
من میدانم کارم اشتباه بود و نباید وارد ان گروه مختلط میشدم و ی سری کار دیگر انجام میدام ولی الان مادرم بی اعتماد شده مخصوصا که من سه روز پیش به مادرم قول دادم که طرف این جور چیزها نروم و چون الان فکر میکند من دروغ گفتم از دستم ناراحت است حق دارد
ولی من الان چی کار کنم اینبار واقعا از مادرم خجالت میکشم و نمیدانم چی کار کنم دفعه قبل قول دادم کاری نکنم که او و خدا را ناراحت کنم و گوشیم را به همین بهانه گرفتم ولی اینبار چی بگم
واقعا هم نمیخواستم ناراحت شود
این بار با چه رویی با مادرم حرف بزنم
من واقعا به ان پسر ها گفتم نه و کاری نکردم...
تو رو خدا راه نماییم کنید حسابی گیج شدم

تصویر مشاور شهر سوال

باسلام مجدد به شما کاربر گرامی. در فضاهای مجازی از این موارد زیاد پیش می آید و حتی در برخی شرایط در فضاهای حقیقی هم از این موارد هست. قطعا، وقتی شما وارد هیچ گونه رابطه ای نشده اید، هیچ مسئولیتی بر عهده شما نیست، نه از نظر شرعی، نه اخلاقی و عرفی و نه حقوقی. این گونه ادعا ها در اکثریت قریب به اتفاق موارد، صرفا برای تحریک و ترغیب طرف مقابل به برقراری ارتباط یا عدم قطع ارتباط است.
بهترین کاربرای ایشان، و به ویژه برای خودتان، عدم اعتنا به این گونه افراد و صحبتها و قطع ارتباط با آن هاست.
...
اما در مورد رابطه خود با مادرتان، در حال حاضر بهترین کار، دوری از کارهایی است که ایشان را ناراحت می کند، و کمی صبر و تحمل تا با گذشت زمان کم کم رابطه شما ترمیم شود. ضمنا، هرچند ما از نوع رابطه شما در حالت عادی با خانواده و خصوصا مادر اطلاع نداریم، اما بهتر است سعی کنید جنبه رفاقتی رابطه را با ایشان بیشتر کنید. از خیلی از موضوعات ایشان را مطلع کنید (مثل همین فضای مجازی و گروههایی که عضو می شوید یا پیامهایی که دریافت می کنید یا میگذارید) این مسئله به جلب اعتماد مجدد ایشان هم کمک خواهد نمود.
***بهشت زیر پای مادران است*** (پیامبر اکرم ص)
موفق باشید

سلام و خسته نباشید
من دختر ۱۶ ساله ای هستم و در سن بلوغ
میخواستم بدانم ایا صحبت های عادی در فضای اجتماعی مثلا گروه های مختلط در تلگرام بدون اینکه باعث دوستی با پسر بشود اشکال دارد
به طور عادی مثله دو نفر عادی صحبت میکنیم و من هیچگونه حسی نسبت به ان ها ندارم به طوری که به راحتی میتوانم از ان گروه بیرون بیایم ولی میخواستم بدانم اگر باعث علاقه و احساس و دوستی نشود باز هم حرام است

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

چت کردن غیر ضروری با نامحرم و جنس مخالف با توجّه به این که اینگونه ارتباط ها غالباً منشأ مفاسدى مى‏ شود،جایز نیست.

سلام وقتتون بخیر
من ۲۲سالمه وحدود دوسال و نیم پیش از طریق اینترنت با پسری آشنا شدم.هردوتامون از خانواده هایی با فرهنگ و اصیل هستیم .من دانشجوی پزشکی هستم وایشون از دانشگاه تهران مدرک گرفتن.از هرلحاظ باهم تفاهم وتشابه داریم.سطح اقتصادی و فرهنگ وعقاید خانواده ها کاملا مشابه هم دیگه س
ایشون ۲۸ ساله هستن واز لحاظ کار هم ازخانواده مستقلن و پسر بسیار با شخصیت وپاکی هستن و من تو این مدتی ک ایشونو شناختم رفتار بدی ندیدم
ارتباطمون بعدها حضوری شد و خب بیشتر همو شناختیم.رابطمون طبق توافق دوتامون خیلی چارچوب دار و پاکه تا بتونیم ب دور از مسائلی ک خیلیا درگیرش میشن این روزا،همو بهتر بشناسیم.
قرار بود خانواده ها در جریان قرار بگیرن ما نخواستیم حقیقتو بگیم و اینکه از کجا آشنا شدیم چون میدونستیم بفهمن ممکنه راضی نشن
میگفت نباید دروغ بگیم چون اخرش رو میشه و این خیلی زشته ولی خب من با چند نفر صحبت کردم گفتن نگید بهتره خلاصه ایشون رفتن ب خانواده بگن و گفت ک ی خانواده ای مارو بهم معرفی کرده و...پدرش وقتی فهمید خیلی خوشحال شد و کاملا راضی بود.اما مادرش سریع فهمید ک پسرش داره دروغ میگه و اونم مجبورشد راستشو بگه و مادرش تا اینو فهمید ک پسرس دروغ گفته ب پدرشم گفت و نظر ایشونم برگردوند:(الان بیشتر ناراحت دروغ گفتن پسرشونن!میگه ب مرور راضیشون میکنم و میدونم ک میتونه!ولی خب من نمیدونم نوبت اطلاع خانواده م بشه من چطوری برم بگم واقعیتو؟!:(البته مادرم همه چیزو میدونه فقط مونده پدرم ولی خب واقعا میترسم برم ب پدرم بگم!از طرفیم آقا پسر میگه نباید دروغ بگی!بدست اوردن همدیگه با دروغ هیچ ارزشی نداره!راستشو باید بگی!
میشه کمکم کنید؟!اخه چجوری برم بگم؟!:(حالا خانواده اون میدونن شرایط من خیلی سخت تره:(اینم بگم ک ما از دوتا شهر متفاوتیم
خ

تصویر شهرسوال

با سلام
طبيعتا شما در سني هستيد که ازدواج يکي از مهمترين انتخاب‌هايتان خواهد بود. در حال حاضر هم حدود دو سال و نيم مي‌شود که با پسري آشنا شده‌ايد و به نوعي هر دوي شما به قصد ازدواج و در شرايط بررسي يکديگر را مناسب براي خود مي‌پنداريد. معتقد هستيد در زمينه‌هاي اقتصادي، خانوادگي،فرهنگي و... با هم تناسب داريد. اما با نقاط غير اشتراکي‌تان نپرداخته‌ايد. به عنوان نمونه درباره ويژگي‌هاي منفي و مشکل ساز احتمالي نپرداخته ايد. از همين رو هر چند شما به دنبال اين نيستيد که آيا چنين ازدواجي منطقي هست يا نه، بيشتر براي اينکه بخواهيد از طريقه بيان موضوع به مادرتان آگاه شويد، سؤال پرسيده‌ايد. به هر حال اينکه آيا چنين رابطه‌هايي مي‌تواند راه درستي در جهت شناخت باشد و ارتباط ۲ سال و نيمه که در چارچوب شرع و ازدواج رسمي نيست، مي تواند شما را به آگاهي منطقي برساند يانه، بحث مهمي است که گويا در پي پرداختن به آن نيستيد. ولي در هر صورت بدانيد که اين گونه ارتباطات چه منجر به ازدواج شود و چه نشود، در بيشتر موارد چالش ها و تنش هايي را به همراه خواهد داشت. به عنوان نمونه اينکه، ازدواج از اين طريق مي‌تواند احساسي و بر اساس علاقه شديد باشد. همچنين ممکن است در برخي از افراد و موارد، سوء‌ظن و شک را به همراه داشته باشد. به هر حال سعي‌تان بر يک انتخاب منطقي و صحيح باشد.
اما درباره بيان کردن اين مسأله به مادر و خانواده، همان‌گونه که اين آقا بيان کردند نبايد همراه با کتمان حقايق باشد. البته که بهتر است گفت و گو با شخصي از اعضاي خانواده به عنوان نمونه مادر که رابطه بهتري داريد، صورت بگيرد. البته معتقد هستيد که مادر در جريان هست و در حال حاضر موضوع اصلي پدرتان هست. براي اين مسأله هم مادر مي تواند اقدام کند و به پدرتان نکات لازم را بگويد تا آمادگي کسب شود. هر چند طريقه آشنايي را اشاره نکرده ايد و مبهم است و دانستنش ضروري، با اين حال شما مي توانيد به خانواده بگوييد که مقداري آشنايي صورت گرفته و ايشان براي حسن ظن خود مي خواهد با خانواده اقدام رسمي داشته باشد. البته اگر شرايط پدر شما متفاوت است از تأثير واسطه قرار دادن مانند واسطه شدن شخصي که پدرتان قبولش دارد، غفلت نکنيد.
در نهايت تحت هر شرايطي مراحل مهم آشنايي همچون آشنايي خانواده‌ها، جلسات متعدد خواستگاري، مشاوره پيش از ازدواج و تحقيق را فراموش نکنيد.

نظرات