چرابرخلاف فطرت زنانه به مردان اجازه تعددزوجات داده شده است؟

نباید مساله چند همسری را تنها از نگاه زنی دید که تنها زن خانه بوده و اکنون زن دیگری هووی او می شود. بلکه می توان این مساله را از نگاه زن دوم نیز مد نظر قرار داد. آن وقت زنی را خواهید دید که سرپرست ندارد و محتاج حمایت یک مرد از خود است. و چنین زنی به راحتی با حکم چند همسری کنار می آید.


به تعبیری نیز می توان گفت که نباید مساله را صرفا از دیدگاه فردی دید بلکه نگاه اجتماعی نیز لازم است. و بعضی از مشکلات جامعه با همین حکم جواز چند همسری حل می شود.

با این حال ممکن است کسی بگوید چرا  خدای متعال زن را به گونه ای نیافریده که اصلا مشکلی با هوو نداشته باشد؟

که در جواب باید گفت:

اولا: ما باید بین احساس ها و خواسته های متعارض گرفتار شویم تا امتحان ما معنا داشته باشد. و اتفاقا مساله غیرت زن بر شوهر، یکی از امتحان های سخت الهی نسبت به زنان است. و از بین بردن چنین احساسی در زنان، پاک کردن صورت مساله است و نظیر همان مثالی است که فردی برای در امان ماندن از گناه، به کوه ها پناه برد تا هیچ زمینه ای از گناه برایش وجود نداشته باشد.

امام باقر (ع) می فرمایند: خداوند براى زنان غیرت ننهاده، كه براى مردان چهار زن آزاد و كنیز حلال كرده و براى زن جز یك همسر حلال ننموده، و باید مرد غیرت داشته باشد ولى زن مؤمنه نه.[۱]


ثانیا: احساس بیزاری از هوو می تواند یک احساس اصیل و ذاتی نباشد یعنی ناشی از یک امر دیگر باشد که آن امر در جای خود بسیار لازم است. به عنوان مثال می گویند در تحقیقاتی سعی کردند بوی بد سیر را از آن حذف کنند تا اینکه متوجه شدند، خاصیت ضد عفونت سیر همراه همان بوی بد است و اگر بوی بد حذف شود، خاصیت ضد عفونتش نیز از بین می رود.

احساس بیزاری از هوو، از یک منظر همان احساسی است که سبب توجه شدید زن به شوهر خود می شود که استحکام نظام خانواده را در پی دارد. زن به دلیل اینکه مایل است در دل شوهر خویش جای داشته باشد، با خواسته ها و توقعات او کنار می آید و این گونه زوجین خواسته های یکدیگر را مورد توجه قرار می دهند.

همین احساس خوب و بسیار مفید، ممکن است در مقطعی به شکل غیرت بر شوهر یا تنفر از هوو خودنمایی کند. پس اصل احساس بد نیست. بلکه یک نوع نمود و اثر آن نامطلوب است که در آنجا نیز کار به اختیار بشر واگذار شده و او در معرض آزمایش قرار گرفته است.

 

[۱]. مكارم الأخلاق، ص: ۲۳۹.

دیدگاه‌ها

فکر نمی کنید خیلی راحت دارید توجیه می کنید!
شما هر وقت در مقام یه زن قرار گرفتید می تونید این موضوع رو از دیدگاه زن اول و دوم بررسی کنید.
در ضمن اگر این کار باعث توجه زن به شوهر میشه یک عمل مشابه هم باید باعث توجه مرد به همسرش بشه؟؟؟!!!

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
آنچه در متن بیان شده، اینکه این مساله می تواند امتحانی الهی باشد. که اتفاقا می تواند دشوار باشد. بنابراین ما هرگز نگفته ایم که امری ساده و راحت است.
توجه مرد به زن نیز با غیرتی که در او قرار داده شده، محقق می شود و مرد با غیرت در مقابل همسرش احساس وظیفه می کند.

فقط یه چیز می تونم بگم
(( عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم...))
اگه کسی می دونه کل آیه رو بنویسه و معنیش اینه چه بسا از یه چیزی بدتون میاد و اون به نفع شماست

با عرض سلام و خسته نباشید
این مطلب درستی است که باید از دیدگاه زنان به این مسأله نگاه کرد .ولی از مصالح شرایع نیز نباید غافل شد
مثلا در زمان پیامبر ص در طول جنگ هایی که انجام میدادند ممکن بود یک مسلمان شهید بشه در حالی که دارای خانواده ی نسبتا شلوغی باشه
توی این زمان همرزم های همین شهید به عنوان دین خودشون مسؤلیت خانواده ی اون شهید رو بر عهده میگرفتند و بهشون رسیدگی میکردند
چون توی اون زمان برای یک.زن شرایط خیلی خاص و سختی بوده
مطلب دوم اینه که کارهای خانه به بیش از یک زن نیاز داشت.مثلا برای تهیه ی یک.نان ساعت ها باید صرف آسیاب کردن گندم,گرم کردن تنور و پخت نان میشدو مسایل شبیه به این....
جالبه بدونید که قران حتی به بحث روانی این موضوع هم پرداخته.در ادامه.این.آیه در سوره نساء می فرماید که اگر میترسید که نتوانید بین اونها به عدالت رفتار کنید,پس یک زن اختیار کنید
امیدوارم مطالب براتون مفید بوده باشه
حق نگهدارتون...

با عرض سلام
متن های گذاشته شده فقط به زن دوم و.... اشاره میکنه فقط به اجتماع نگاه میکنه و در واقع میگه افراد باید لگدمال بشه تا اجتماع نجات پیدا کنه و این اصلا درست نیست

تصویر soalcity

سلام
چرا؟ چرا منافع جمع مهم تر از منافع فرد نیست؟

چون این فقط مربوط به یک فرد نیست. وقتی عمومیت پیدا کنه میشه جمعی از زنان اول با احساسات له شده و به لجن کشیده شده.

تصویر soalcity

وقتی می گوییم مساله اجتماعی است، یعنی اگر با تعدد زوجات مخالفت کنیم، تبعات آن دامن همین زن اول را هم می گیرد. وقتی عده زیادی از زنان بدون سرپرست با نیاز مالی و غریزی و ... در جامعه وجود داشته باشند، آن وقت مردان می بینند که به سهولت می توانند هوسرانی کنند. بعد همین زن که تنها زن قانونی است، جایگاه خودش را از دست می دهد.
پس بهتر است امر ضابطه مند و تحت کنترل باشد تا اینکه رها شده و بدون هر گونه مهار باشد.

از اینکه پاسخ دادید خوشحال شدم واقعا وممنونم.
خب تو این مسئله یه سری واقعیات رو در نظر نمیگیرید
چه بخواهید چه نخواهید با تعدد زوجات روحیه بخشی از زنان جامعه رو نابود می کنید. بخشی از زنانی که با این پدیده مواجه میشوند ترجیح میدهند که جدا شوند. دوباره با همون پدیده جدایی مواجه میشین. یا اگه هم بمونن ادم های سالمی نخواهند بود. چون دیگه اعتماد به نفس، حرمت نفس، و در نهایت عزت نفسشون رو از دست دادن. خب این ادم بچه ای رو هم که تربیت میکنه بچه خوبی از آب درنمیاد. شما نمیتونید به اون زن بگین تو سعی کن خوب باشی چون نمیتونه. و این بار زخم سالها روی دوشش سنگینی میکنه. شاید درک این موضوع برای اقایون خیلی سخته. از یه طرف زن رو به واسطه احساساتی بودن از قضاوت دور میکنید و شهادت دادنشو نصف مرد میدونین و از یه طرف دیگه همون احساسات رو نادیده میگیرین و ازش توقع دارین به خاطر جامعه عاقل باشه. چند چندین با خودتون؟
جامعه ما با جامعه ۱۴۰۰ سال پیش متفاوته و تا این تفاوت رو نپذیریم نمیتونیم روند رو به رشدی رو داشته باشیم.
این امر در مورد خیلی از موارد دیگر هم صادقه.
احکام توحیدی احکام مربوط بین انسان و خداست پس میتونه توی دوران وزمان تغییر نکنه. همانطور که میبینیم عرفان مولوی هنوز هم برای این نسل حرف داره چون بین فرد و خداست.
اما احکام مدنی بین فرد و جامعه و خداست. اینجاست که شرایط فرق میکنه.
مثل همون قضیه برده داری و کنیز داری. جامعه و فرهنگ و حتی هویت افراد که تصوراتشون از پدیده هاست همیشه در حال تغییره. پس قوانین ثابتی هم نمیشه براش گذاشت که در طول ادوار مختلف تغییر نکنه.
ساز و کار زندگی ما با ۱۴۰۰ سال پیش فرق کرده. حتی نحوه سکونت و زندگی ما توی شهر ها فرق کرده. درک و شعور انسان امروزی با ۱۴۰۰ سال پیش متفاوته.
حالا شما بدون در نظر گرفتن این تفاوت ها اصرار بر ترویج قوانین منسوخ دارین. حتی اگه اصرار هم نداشته باشین با تایید آنها خواهی نخواهی این کار رو میکنید.

تصویر soalcity

مطالبی که این جا بیان نموده اید، در کامنت های متعدد دیگری هم طرح کرده اید و جواب هم داده ام.
به شما توصیه می کنم کمی زاویه نگاه تان را تغییر دهید و اجازه دهید تا با هوای تازه مواجه شوید و مساله را بهتر دریابید.
امروز مساله تعدد زوجات در برخی کشورها وجود دارد و زنان مواجه شده با این مساله، مثل شما جزع و فرع راه نمی اندازند. پس به جای اینکه بخواهید دین خدا را تغییر دهید، چرا نمی خواهید خودتان را تغییر دهید؟
اگر می خواهید با استناد به برخی مغالطات نظیر ذاتی و عرضی و ... دین خدا را تحریف کنید، و سخن از تغییر شرایط در طول قرن ها بگویید، این سخن شما در این مساله هیچ جایگاهی ندارد. چون رقابت بین زن اول و دوم به هیچ عنوان جدید نیست.
فارغ از همه این ها، کسی نگفته تعدد زوجات واجب است. دین تعدد زوجات را جایز دانسته و در مقابل فحشا را حرام کرده است. شما اگر می توانید همسر خود را از فحشا دور نگاه دارید، حتما این توانایی را هم دارید که او را از ازدوج دوم دور نگاه دارید.
و بد نیست یک بار هم از این زاویه نگاه کنید که چرا همسر شما به سراغ زن دوم رفته است. آیا نیازهای عاطفی و غریزی او تامین نشده بود و عطشی داشت که به سراغ آب دیگری رفت؟
اینکه انسان مدام دیگران را به انواع مختلف محکوم کند اما هیچ اشکالی از خود را قبول نکند، منطقی نیست. اصولا مردی که عاشق همسر خود باشد، وقتی همسرش این همه از زن دوم متنفر است، طبیعتا نباید به سراغ همسر دوم برود.

بابت پاسخگویی با حوصله تان ممنونم.
احتمالا این آخرین کامنت من خواهد بود.
در مورد زنان دیگر کشورها گفتید. کشورهای دیگه که این مسئله توش وجود داره عربستان و افغانستان و.. هستند. خیلی راجع به این قضیه فکر کردم که دقیقا آن چیزی که من و امثال من رو از این قضیه ناراحت میکنه چیه؟ به نظر حسادت خیلی برای این موضوع پیش پا افتادس. حسادت یعنی نتونی موفقیت را برای بقیه ببینی یا مثلا خوبی ها رو برای خودت بخوای. توی این قضیه اتفاقا خیلی از خانم ها فقط میخوان خودشون رو از اون رابطه بکشن بیرون چون دیگه به اون مرد علاقه ای ندارن و ترجیح میدن اون مرد رو با اون زن تنها بذارن در واقع عاملی مثل دوست داشتن برای حسادت نیست. این به خاطر شکسته شدن حرمت نفس و عزت نفسشونه. و رفتارهایی هم که بعضا ازشون سر میزنه در راستای بازیابی این حرمت نفسه.
والدین از بچگی تلاش میکنن تا بستر سازی کنن برای رشد و شکوفایی و کشف استعدادهایی فرزندانشون و این بستر سازی جهت ایجاد حس ارزشمندی و نتیجتا ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفسشون میشه. اگه میبینیم تو کشورهای دیگه زنان به جزع و فزع نمی افتند چون اصلا عزت نفسی ندارن که حالا با از دست رفتنش از هم بپاشن. آخه زن ساکن عربستان سعودی که تازه در قانون از مرحله جمادات به مرحله حیوانات رسیده و نه حق رانندگی داره نه حق رای و نه حتی شناسنامه که بگیم حداقل هویت داره دیگه حرمت نفسی براش نمونده که ناراحت از دست رفتنش باشه. کسی که تو زندان به دنیا اومده و تو زندان هم میمیره آنچنان تلاشی برای آزادی انجام نمیده. البته بماند که همون فرد هم متوجه این امر اسارت به خاطر فطرتش هست اما به قول شما شاید جزع و فزع نداره. البته باز هم در همون کشورها داره تلاش میشه یه سری حقوق زنان بازیابی بشه. چند سال پیش یه کارگر افغانی داشتیم که زن گرفته بود و میخواست بره زنش رو از افغانستان بیاره بهش گفتیم خب شاید نخواد بیاد باهات اینجا گفت غلط میکنه پولش رو دادم خریدمش. حالا شما میخواین یه همچین زنی چه حرفی بزنه؟
این نوع برخورد با دیدگاه های جدید در مورد دین در زمان صفویه در مقابل ملاصدرا هم توسط گروهی از آخوندهای اون زمان وجود داشته و مبحث جدیدی نیست. من مطمئن بودم شما در مقابل سروش جبهه گیری دارین. ولی خب شاید ۳۰۰ سال دیگه دیدگاه سروش بشه پایه و اساس خیلی چیزها. چه بسا که مکتب ملاصدرا هم به نظر عده ای در زمان خودش مغالطه بوده. و البته در مورد تعدد زوجات هم مصداق داره چون بالندگی و رشد زن امروز با گذشته فرق کرده شاید در گذشته زن اول آخرش میسوخت و میساخت و نظام خانواده با اینکه سالم نبود از هم نمیپاشید. اما زن امروز در خیلی موارد بسوز و بساز براش معنا نداره ترجیح میده این خانواده بپاشه. چون عزت نفسش براش مهمتره.
در مورد مسئله خودم منکر اشتباهات خودم نیستم که هر کسی اشتباهاتی داره. همسر سابق من رابطه نامشروع داشت که البته با مشروع بودنش هم چیزی عوض نمیشد. زنان جامعه ما مگه با چندتا مرد بودن که بتونن درست نیازهای جنسی یه مرد رو آنالیز کنن. نمیخوام زیاد مسئله رو باز کنم اما خیلی از مشکلاتی که به زنان نسبت میدن به خاطر مشکل خود مرده. من بعد از ازدواج دومم تازه فهمیدم همسر اولم مشکل داشت و به خاطر همین تفکر که تو سردی و این لاطائلات خودش رو محق میدونست. اگه مشکل از من بود من الان هم باید مشکل داشته باشم با اینکه طرفم به مراتب گرمتره اما مشکلی ندارم من همون آدمم. دیگه بیشتر نمیتونم توضیح بدم.
ادعای عشق داشتن با عاشق واقعی بودن خیلی فرق داره. اگه الان ازش بپرسی کماکان میگه من میخوام تو بهشت هم با تو باشم. این صرفا ادعاست. ایشان به پدر و مادر خودش هم رحم نکرد.
در ضمن من جنبه های عشق رو در ازدواج موثر میدونم شرط لازم هست اما کافی نیست. اما تعهد برای یه رابطه سالم از همه چی لازم تره.
الان مشکل من اصلا ربطی به شخص خودم و زندگی فعلیم نداره که میگین تو شوهرت رو حفظ کن که نره به سمت فحشا و زن دوم! من وظایف خودم رو انجام میدم اگه اون هم رفت سمت این مسائل من رویه خودم رو خواهم داشت یعنی مجددا طلاق میگیرم چون عزت نفسم رو با چیزی عوض نمیکنم. من تو انتخاب دومم خیلی حواس جمع کردم که مشکلی پیش نیاد توی این چن سال هم مشکلی نبوده و انشاءالله در آینده هم مشکلی نخواهد بود. اینکه من راجع به این موضوع درگیرم دارم سعی میکنم ایمانم رو نو کنم و یه بازبینی رو باورهام داشته باشم این مسئله چون قبلا برام اتفاق افتاده و با پوست و گوشت خودم لمسش کردم میدونم که تحملش محاله و نتیجش افسردگی و بیماری. حق دارم که بخوام یه دلیل جامع و کامل براش پیدا کنم که قانع بشم و تموم تلاشم رو هم انجام میدم که بفهمم. خدا مارو به تفکر و تعقل و تدبر امر کرده. جواب های شما شاید برای خودتان کافی بوده باشد اما من رو قانع نکرده. با نهایت پوزش استدلال هاتان مثل اینه که بخواین یه معادله چند مجهولی رو با ریاضیات سوم دبستان جواب بدین و انتظار داشته باشین که به جواب هم برسین و به طرفتون هم بگین اینکه تو جواب برات قابل قبول نیست مشکل داری. نه این طور نیست. برای حل این معادله ابزارهایی غیر از ضرب و جمع ساده نیاز هست.
چقدر طولانی شد حرفام. در خاتمه از حسن تلاشتون برای ترویج دین ممنونم. فقط امیدوارم این ترویج دین خدای نکرده به گونه ای نشه که منجر به دین زدایی بشه.

تصویر soalcity

سلام
اولا از متانت و ادب شما و پیگیری تان تشکر می کنم. و لازم است نکاتی را علاوه بر مطالب قبلی عرض کنم.
۱. قانع کردن با جواب منطقی دادن تفاوت دارد. آنچه در توان بنده است، جواب منطقی است. اما ممکن است هزاران مانع بر سر راه قانع شدن شما وجود داشته باشد. از جمله خاطرات و تجربه تلخی که داشته اید.
۲. قطعا ازدواج دوم مرد، از نظر زن اول به نفع او نیست. چون امری که مختص او بوده را از انحصار درآورده و رقابتی نموده است. و این با تمامیت خواهی انسان منافات دارد. شما اگر خودرویی صرفا برای زن باشد، بیشتر راضی است یا اینکه خودرویی به طور مشترک توسط زن و مرد استفاده شود؟ و انسان به خاطر تمامیت خواهی، می گوید حالا که صد در صد نیست، می خواهم اصلا نباشد! یا اینکه حوصله ورود در آن رقابت را ندارد.
۳. کسی نمی گوید ازدواج دوم شوهر، به نفع زن اول است. بلکه می گوییم این به مصلحت جامعه است. و این گونه ممکن است با واسطه منافعی متوجه همگان از جمله زن اول کند. مساله این جاست که در دنیا در موارد متعددی ناگزیریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم. و همیشه گزینه های خوب برای انتخاب نداریم. ما می گوییم بین وجود زنان بیوه و مجرد فراوان در جامعه و تعدد زوجات، باید تعدد زوجات را انتخاب کرد. تا جامعه دچار فحشا نشود.
۴. اگر فکر می کنید صرف تنفر از ازدواج دوم به معنای عزت نفس است، به کشورهای غربی بنگرید. زن عموما در این کشورها عزتش را از دست داده است. و به کالای جنسی تبدیل شده است.
۵. مساله خانواده و حفظ کانون آن نکته بسیار مهمی است و در سنت ما بسیار پسندیده عمل می کردند که سعی می کردند حتی با خطر افتادن منافع شخصی شان، خانواده را حفظ کنند. طلاق مضرات و افات زیادی دارد خصوصا در خانواده هایی که فرزند دارند. و قطعا زنی که بداخلاقی شوهر را تحمل می کرده، نوعی ایثار برای فرزندان و ... انجام می داده و نمی توان گفت تحمل او به دلیل نداشتن عزت نفس بوده است. او خودخواهی نداشته است. که ایثار کرده است. البته نباید فقط به یک طرف گفت ایثار کن! بلکه هر دو طرف این رابطه، باید مراقب حال هم باشند.
۶. راه درک نیازهای جنسی طرف مقابل، تجربه های مختلف نیست. ما به آموزش درست نیاز داریم. که به دلیل تابوهای بی مورد و بسیار سنگین از آن محروم شده ایم.
۷. اشخاص برای من محور نیستند مطلبی که ارسال کرده بودید را خواندم و نمی توانم حرف باطلی را قبول کنم. فرقی هم بین امروز و صفویه و ۳۰۰ سال بعد نیست، حرف غلط همیشه غلط است. حتی اگر عده زیادی آن را بپذیرند.
به هر حال امیدوارم زندگی جدید شما، زندگی مشحون از موفقیت و شادکامی باشد.

مردی که ازدواج میکنه تعهدی به زنان دیگه نداره و در قبال نیازهای جنسیشون مسئول نیست بلکه مسئول و متعهد به همسر خودش هست، شما با این کار روند تخریب بنیاد خانواده رو در ظاهر اسلامی به کار گرفتید متاسفانه و مجوزی رو برای هوسرانی مردان در غالب و ظاهر اسلامی براشون فراهم کردید !
در ضمن اینکه زندگی همسر اول مرد به هم بخوره و نابود شه و در ازاش زندگی همسر دومی شاید ! شکل بگیره چطور به مصلحت عمومی جامعه هست ؟!
در ازای یک نابودی ازدواج یک تشکیل ازدواجی صورت گرفته ، در بهترین حالت ، مثبت و منفی با هم خنثی میشن ، البته اگه اینجا فرسایش روحی روانی و سرنوشت فرزندان همسر اول و خانواده ها و درگیری های احتمالی و تمام تبعات منفی رو در نظر نگیریم !

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

گفتمان دور از احساسات، بهترین راه‏:
با توجه به وضع موجود، توصیه به ازدواج دوم بدون در نظر گرفتن دغدغه و دل نگرانى خانم هاى اوّل درست نیست و نباید ازدواج دوم بدون رضایت همسر را توصیه كرد؛ چون در این صورت به جاى حل مشكل بر شدت آن افزوده خواهد شد؛ یعنى به قیمت خانواده‏ دار شدن زنان و دختران مجرد، تعدادى از خانواده‏هاى موجود در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
اما در مقابل، این نیز درست نیست كه به خاطر رفع تزلزل از تعدادى خانواده، عده دیگرى از ازدواج و خانواده‏ دار شدن محروم شوند؛ به علت اینكه تفاوتى در این جهت میان زنان شوهردار و بى‏ همسر نیست و اگر پایدارى خانواده مهم است، آنان نیز نیازمند خانواده پایدار هستند ونباید از این حق محروم شوند؛ پس حال كه ضرر در دو طرف وجود دارد، به جاى تحمیل ضرر به یك طرف و پاك كردن صورت مسئله - كه در حال حاضر انجام مى‏ شود - با توجه به اینكه ریشه مشكل در افكار نادرست است، باید آن را از طریق بحث و گفتگو حل كرد.
این امر ممكن نیست، مگر در شرایطى كه همه اطراف دخیل در این امر بتوانند حرف خود را بزنند و حرف طرف مقابل را در شرایط مساوى بشنوند. تا زمانى كه تبلیغات در این زمینه یك سویه است و هرچه فیلم ساخته مى ‏شود و سخن گفته مى ‏شود، از وحشتناك بودن ازدواج دوم و پیامدهاى آن است و طرف مقابل جرأت نقد و حرف مخالف زدن ندارد، كارى از پیش نخواهد رفت، و هرچه مى‏ گذرد خانم هاى شوهردار در اعتقاد خود نسبت به نادرستى ازدواج دوم راسخ‏تر مى ‏شوند و در نتیجه حل مشكل سخت تر خواهد شد.

بهترین راه، باز كردن باب گفتگوى اجتماعى عاقلانه و واقع بینانه و به دور از احساسات با حضور اندیشمندان و كارشناسان مرد و زن در رشته‏ هاى مختلف است كه با توجه به نیازهاى این گروه از زنان و دختران، امكان ازدواج آنان با مردان همسردار مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته قبل از آن باید هرگونه تبلیغات رسانه‏اى غیر واقع بینانه در این زمینه متوقف شود.

موفق باشید.

سلام .
با وجود صحبت های شما چند سوال پیش میاد
۱. چرا این امتحان سخت فقط ماله زن هاست؟ و مرد ها چنین سختی هایی ندارند؟ و اگر یک مرد و یک زن هر دو به یک میزان احکام و قوانین را رعایت کنند با وجود مشقت بیشتر برای زن ولی هر دو به یک میزان اجر میگیرن؟
۲. این سختی که زنان متحمل میشن و در واقع لذت کمی میبرن محدود به دنیا نیست و گرچه در بهشت حسادت نیست ولی باز لذت کمی برای زن وجود داره . چون باز تنها همسر مرد نیست و محروم میشه از معطوف شدن توجه و محبت مرد به او که اصلی ترین خاسته ی زن هست .
۳. چرا مردان در دنیا از هر لذتی که بخان میتونن استفاده کنن ولی زن که وجودش تماما احساس و عشق است بنابر شرایط موجود محروم میشه از معشوقه ی مردی بودن؟ چرا شرایط برای زن اینقدر نامطلوب باید باشه؟ چون به هرحال با وجود تعدد زوجات حتی علاقه ی اولیه ی مرد ب زن اولش هم میتونه کم بشه و جذابیتش رو از دست بده

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بدلیل تعدد پرسش پاسخ در سه نکته به اختصار اشاره می شود :
۱- بر خلاف تصور شما بدیهی است که در فرایند زندگی ، زن گرچه رنج بسیار را متحمل می گردد و لی این امر به گونه ای جبران می گردد ؛ به همین دلیل (که رنج دوران بارداری و بعد از تولد را باید بکشد) مورد توجه خاص خدا است . در نتیجه حق مادر از حق پدر بیش تر است(۱). مادر به خاطر تحمل سختی های دوران بارداری و شیر دادن و بزرگ کردن فرزند پاداش های عظیمی دارد که مرد از آن ها بی بهره است.
در هر حال خداوند این رنج و مشقت را هم زمینه کمال و سعادت برای بانوان قرار داده و هم آن را با عطایای دنیوی و اخروی بسیار زیاد جبران نموده است که این امر در روایات بسیاری مورد توجه قرار گرفته است .
رسول خدا (ص) فرمودند : اگر زنی در هنگام زایمان بمیرد، خداوند نامه عملش را نخواهد گشود ( و او را بی حساب به بهشت خواهد برد).(۲)
تحمل درد زایمان و بعد از آن، برای زنان از عبادت هفتاد سال که روزها روزه و شب ها به عبادت باشند، بهتر است.(۳)
۲- مطمین باشید که در بهشت نبز از لذت های زنان کاسته نخواهد شد بهشت هم متعلق به همه مردان و هم به همه زنان صالح است. خدا در پاداش دادن هیچ تفاوتی بین زن و مرد قرار نداده است. یقینا روایات ما هم در مقام بیان چنین مساله ای نخواهد بود .آنچه در وصف همسران بهشتی در آیات قرآن آمده، تنها بخشی از نعمت های بهشتی است، گرچه حتی همین مورد اختصاص به مردان ندارد.
طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند .این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود:
«و لهم فیها ازواج مطهره؛(۴) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است».
ضمیر «هم» در آیه به همة بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی.
ازواج جمع زوج به معنای همسر است ،نه زوجه به معنای زن.
در آیه دیگر هم می‌فرماید: «و زوجناهم بحورعین؛(۵) آن ها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم»
در این آیه ضمیر« هم» به همه بهشتیان برمی‌گردد. «حورعین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور » جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عینتا (زن درشت چشم) است.(۶)
پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن مطرح است. گرچه قرآن کریم به صورت اختصاصی به عنوان پاداش برای زنان چیزی را بیان نکرده است، آن هم شاید به دلیل حفظ ادب از همسران زنان و چگونگی کیفیت لذت بردن آن ها از مردان بوده که به تفصیل و روشنی سخن نگفته، ولی زنان مثل مردان از لذات بهشتی مناسب مورد علاقه شان برخوردار هستند.
در برخی آیات قرآن آمده است :
« فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین؛ (۷ ) در آن (بهشت) آنچه دل ها مى‏خواهد و چشم ها از آن لذت مى‏برد، موجود است و شما هميشه در آن خواهيد ماند».
طبق این آیه که مطلق آمده ،معلوم می شود که لذت های گوناگون بهشتی عمومی است . اختصاص به مردها ندارد . به لحاظ عدد هم محدود نیست. اما کیفیت و جزئیات مسئله به طور کامل برای کسی مشخص نخواهد بود. پس هیچ کدام از زن و مرد از لذت های مورد علاقه شان بی نصیب نخواهند بود.
۳- تعدد زوجات برای مرد در صورتی مجاز است که عدالت را بین همسرانش رعایت نماید عدل به معنای آن است که به هریک از همسران، حق شرعی او داده شود و هریک به حقی که به گردن شوهر دارند برسند.
در رعایت عدالت بین دو همسر،شرط است که هر یکی از همسران به حق شرعی خود برسند، حال در بعضی موارد تساوی شرط است تا رضایت حاصل شود مانند پرداخت نفقه به مقدار واجب، و در برخی موارد رعایت عدالت به رعایت حق همسر حاصل می شود مانند بیتوته و همخوابی کردن باهمسر. پس جای نگرانی نیست .
پی­نوشت­ها:
۱. شیخ حر عاملي، وسایل الشیعه، موسسه آل البيت، قم،۱۴۰۹ ه.ق، ج۱۵، ص۹۵.
۲.محدث نوري، مستدرک الوسائل، موسسه آل البيت، قم، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۰.
۳. همان، ص۴۱.
۴ بقره(۲) آیه ۲۵.
۵ دخان(۴۴) آیه ۵۴.
۶. ناصر مکارم، پیام قرآن، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ـ ۱۳۷۷ ش. ج۶، ص ۲۶۱.
۷.زخرف(۴۳) آیه ۷۱.

نظرات