چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند!

نماز اهل تسنن

پیش از پاسخ لازم است یاداور شوم که اختلاف بین مسلمانان در مسائل عملی و برخی جزئیات اعمال عبادی و اعتقادی ، موجب خروج هیچ یک از فرق مسلمان از دایره اسلام نمی شود . علمای اسلام اعم از شیعه و سنی در طول تاریخ به این مهم اذعان داشته و همواره بر اساس آن زندگی همراه با صلح و محبت و برادری با برادران مسلمان خود داشته اند . پس توجه شود که بحث از چرایی برخی اختلاف نظرها و عمل ها به معنی جدابودن و متحد نبودن مسلمانان نیست . همه مسلمانان در عین داشتن اختلافات ، در ریشه ها و اصول دینی مشترکات بسیار زیاد و فراوان دارند .

نکته دیگر درباره ریشه برخی اختلافات در زمینه احکام ومناسک دینی  به نوع نگاه مسلمانان به منابع برداشت از سنت رسول خدا (ص) و وظایف شرعی پس از پیامبر گرامی اسلام بر می گردد . در این میان  به شیعه امامیه بنا به سفارشهای مؤکد رسول خدا (ص) همواره برای فهم  اصول و فروع دین، نگاهش به عترت پاك رسول خدا بوده و سعی می کرده سنت و سیره پیامبر را از دریچه نگاه علی (ع) و اهل بیت پیامبر ببیند . شیعیان ،در طول تاریخ ، از زمان امام علی"ع" تاكنون، همواره بر روش و سیره و تعالیم اهل بیت پیامبر كه همان سیره و سنت نبیّ مكرّم اسلام است، مقید و ملزم بوده اند.[۱]
البته برخی مسلمانان چنین نگاهی نداشته و به اجتهادات دیگر صحابه پیامبر هم اعتماد می کردند. از همین جا تفاوت در برداشت ها از سنت رسول خدا آغاز شد .  از امتیازات شیعه امامیه نسبت به سایر فِرَق اسلامی این است كه حقایق و معارف دینی خود را از طریق معصومین دریافت كرده كه عاری از هرگونه خطا و تحریف و برداشت سلیقه ای  است. یکی از این اختلاف برداشت ها در بحث آداب اقامه نماز و احکام مربوط به آن است که شیعه بر اساس سنتی که از اهل بیت پیامبر به او رسیده عمل می کند  و دیگر  برادران اهل سنت از برداشتهای دیگر صحابه استفاده می کنند .

آنچه درباره منشأ نمازخواندن برادران اهل تسنن به صورت دس بسته در تاریخ گفته شده این است که :

 در زمان خلافت عمر، جمعی از اُسرای ایرانی را به نزد او آوردند. این گروه به منظور رعایت ادب نزد خلیفه، دستها را روی سینه بر هم گذاشته بودند. عمر از آنان پرسید چرا اینگونه ایستاده اید؟ آنان پاسخ دادند رسم ما آن است كه در نزد بزرگان برای رعایت ادب و نشان دادن تواضع خویش، این چنین بایستیم. عمر این مرام را پسندید، و از آن پس دستور داد برای رعایت ادب و تواضع به درگاه الهی دستها را بر هم گذاشته و نماز را اقامه كنند، و این خلاف سنت و دستور رسول خدا "ص" بود.[۲]

به نظر شیعه این کار در نماز خلاف سنت رسول خدا بوده و بدعت و حرام است و انجام این کار را باعث بطلان نماز می داند .
البته این نکته هم قابل ذکر است که  در مساله تکتّف (دست بسته نماز خواندن) حتی بین اهل سنت هم اتفاق نظر نیست .  بعضی از علمای اهل سنت این کار را در نمازهای واجب، مکروه نیز می دانند. ابن رشد اندلسی در این باره می گوید:
درباره دست روى دست گذاشتن در نماز میان علماء (اهل سنت) اختلاف است، مالك ابن انس در نمازهاى واجب مكروه و در نماز نافله آن را جائز شمرده و جمهور آن را مستحب دانسته اند. علت این اختلاف نظر روایات صحیحى است كه به دست ما رسیده كه نماز پیامبر را توصیف مى كند و در آن نقل نشده كه پیامبر دست راست روى دست چپ مى گذاشته اند. از طرفى به مردم امر شده كه دست روى دست گذاشته نماز بخوانند (دستور دهنده معلوم نیست.)[۳]


[۱]. رهبری امام علی از دیدگاه قرآن، نامه صد و دهم، سید شرف الدین.
[۲]. جواهر الكلام، ج۱۱، ص۱۹؛ (به نقل از شبهای پیشاور ص ۲۰۷)
[۳]. (بدایة المجتهد، جلد اوّل كتاب الصلاة فصل دوم، مسأله پنجم، ص۱۳۶ ـ ۱۹۳ به نقل از شبهای پیشاور ص ۲۰۷)

دیدگاه‌ها

سلام علیکم . بله برادر هیچ کسی با توهین کردن موافق نیست . حکم اکثریت مراجع شیعه نیز مشخص است هرگونه بی احترامی و توهین و لعن اشکار به اعتقادات عزیزان اهل سنت محکوم است .

باسلام
امروز داشتم برای کنفرانسم که موضوعش عدل ازنظر امام ابوحنیفه رضی الله عنه بود تحقیق میکردم که اتفاقی این سایتو دیدم و نظرات شمارو خوندم
من خودم سنی مذهبم و سالهاست که کنار دوستان شیعه م زندگی میکنم بنظر من بیشتر این دوستان احساسی صحبت میکنن و حرفای کسایی که مارو با دلایل مسخره محکوم میکنن رو میزنن مثلا بارها شنیدم که میگن سنی ها امام علی علیه السلام رو قبول ندارن ویا اهل بیت رو واقعا مسخرس که این حرفو میزنن چطور ممکنه کسی که امام علی علیه السلام رو به عنوان یکی از چهار امامش قبول داره اهل بیتش رو قبول نداشته باشه ویا خدای نکرده بی احترامی کنه به این بزرگواران اما بار ها دیدم که دوستان اهل تشیع به بزرگان مذهب تسنن توهین کردن
جالب اینجاست که همین افراد مسلمون شدنشونو مدیون همین امامان اهل تسنن هستند
. خیلی از مواقع که توی مدرسه یا دانشگاه نماز خوندم بهم گفتن مگه مسلمون نیستی پس چرا مهر نمیذاری اینجا به دانشجویی که نمیدونه سنی ها مسلمونن چی باید بگم
و خواهش میکنم از دوستانی که الکی اینجا دارن با نظرات شخصیشون به تفرقه بین مسلمونا دامن میزنن بگم برادر ویا خواهر مسلمون عزیز لطفا بجای این بحثای تکراری که ۹۹ درصد مواقع بی نتیجه میمونه .
سعی در مسلمون کردن کافران کنید نه اینکه اینجا ساعت ها بشینیدو با توهینو به عقاید هم ویا تحقیر همدیگه ثابت کنیم که کی مسلمونتره ....
فکر میکنم جامعه ی اسلامی با این تفرقه های الکی و بیجای ما داره درجا میزنه و اصل اسلام غریب شده بینمون
به امید روزی که اسلام واقعی رو درک کنیم .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
از روحیه وحدت گرایی تان تقدیر وبرای تان آرزوی توفیق می شود .
خوب است شما در باره مسله مورد اشاره به نظر وگفته ها علما وبزرگان شیعه توجه نماید ونه به گفته های مردم عوام ویا نیمه عوام .
نکته دیگر این که شما می دانید که وهابی ها وگروه های تکفیری که هر روز خون صدها تن از پیروان اهل بیت را به جرم شیعه بودن در گوشه وکنار جهان می ریزند
این باعث می شود که عده ی از شیعیان در میان عوام کمی دچار احساسات شود وبرخی حرف ها را بگوید .
البته به طور یقین برادران اهل سنت نیز با وهابی ها وگروه های تکفیری ربطی ندارد ولی چون آنها به نام اهل سنت هستند از این رو بعض از مردم تشیع
بدون تفکیک بین مسله حرف های بزنند . ولی بزرگان شیعه دیدگاه نیک به برادران اهل سنت دارند .
یکی از ضرورت های جامعه اسلامی همگرایی جهانی است، لذا در آیات و روایات مسلمانان به وحدت اسلامی سفارش شده اند.(۱) امام علی(ع) یکی از علل ۲۵ سال سکوت خود در برابر خلفا را حفظ وحدت اسلامی دانست(۲)
مصلحان و آزادی خواهان جهان اسلام مانند سید جمالالدین اسدآبادی و امام خمینی مسلمانان را به همگرایی فراخوانده و از آنان خواستند از طرح مسایل اختلافی دوری کنند. نتیجه اختلاف، عقبماندگی و سلطهپذیری است. در قرآن آمده است: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم».(۳)
در جاي ديگر نیز قرآن مسلمانان را برادر خوانده(۴) و به وحدت سفارش میکند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا...»(۵)
بر اساس این آیه شریفه و روایات متعدد دیگر، باید مسلمانان اتحاد داشته باشند.
متأسفانه برخی از مسلمانان مصالح جهان اسلام را نادیده گرفته، به اختلاف دامن میزنند، غافل از این که طرح مسایل اختلافی جامعه اسلامی را دچار مشکل و عقبماندگی مینماید. البته معنای وحدت اسلامی آن نیست که شیعه وسنی از اصول وعقاید خود دست بردارند. این امر مشکل و حتی غیر ممکن میباشد. معنای وحدت اسلامی آن است که مسلمانان و در برابر دشمنان در صفوف فشرده متحد شوند. وحدت به این معنا هم امکانپذیر است و هم از ضروریات جامعه است. در جامعه اسلامی عوامل و مؤلفههای متعددی وجود دارد که با بهرهگیری از آن ها میتوان وحدت ایجاد کرد. مسلمانان به خدا و پیامبر(ص) واحد عقیده دارند که از عوامل مهم وحدت است. از سوی دیگر قرآن و اسلام نیز به عنوان دو عامل محوری میتوانند عامل وحدتساز باشند. بدینسان مسلمانان میتوانند ضمن حفظ باورها و مسایل اعتقادی خود، از طرح مسایل اختلافی پرهیز کنند. بنا بر این بر گزاری نما یشگاه ها وبحث از وگفتن بعض مسایل علمی واعتقادی اگر مشکل ایجاد نکند اشکال ندارد ، زیرا این مباحث در کتاب ها موجود می باشد، اما آنچه که مشکل ساز است این است که این مسایل را بهانه قرار دهیم و بین فرقه های اسلامی تفرقه ایجاد کنیم ، لذا انتظار می رود که عالمان شیعه وسنی موضوعات را درمجامع علمی طرح کنند . رهبر معظم انقلاب نیز بارها به ضرورت وحدت شیعه وسنی تاکید واز فرقه ها خواست که به شحصیت هاورهبران فرقه های دیگر اهانت نکنند:
آن کسانی که نا دانسته ... به مقدسات یکدیگر توهین می کنند، نمی فهمند چه می کنند خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین می کنند، نمی فهمند چه می کنند. بهترین وسیله براى دشمن همین‌ها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همین‌ها هستند؛ این خط قرمز است(۶) در ضمن بحث از جایگاه اهل بیت ، با وحدت شیعه وسنی منافات ندارد ، زیرا اهل بیت پیامبر (ص) را فرقه های اهل سنت نیز قبول دارند، لذا ضرورت وحدت اسلامی معنایش این نیست ، که ما از تاریخ اهل بیت سخن نگویم ، لازم است هرچیزی در جای خودقرار گیرد، ما دربرابر دشمنان مشترک متحد ، اما در عرصه علمی - بابردران اهل سنت- - به گفتگو می پردازیم، نمونه ای آن گفتگوی علامه شرف الدین با یک سلیم بشری است که صادقانه درباره اهل بیت پیامبر(ص) ومسایل دیگر به بحث می پر دازند ونتیجه این گفتگو کتاب المراجعات است
پینوشت ها :

۱. فیض الاسلام ، نهج البلاغه، تهران ، چاپ آفتاب خطبه ۵ ، ۴۷
۲. همان، خطبه ۱۱۹
۳. انفال (۸) آیه ۴۶.
۴. حجرات (۴۹) آیه ۱۰.
۵. آل عمران (۳) آیه ۱۰۳.
۶.بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار مردم سقز،سال ۱۳۸۸

باسلام
امروز داشتم برای کنفرانسم که موضوعش عدل ازنظر امام ابوحنیفه رضی الله عنه بود تحقیق میکردم که اتفاقی این سایتو دیدم و نظرات شمارو خوندم
من خودم سنی مذهبم و سالهاست که کنار دوستان شیعه م زندگی میکنم بنظر من بیشتر این دوستان احساسی صحبت میکنن و حرفای کسایی که مارو با دلایل مسخره محکوم میکنن رو میزنن مثلا بارها شنیدم که میگن سنی ها امام علی علیه السلام رو قبول ندارن ویا اهل بیت رو واقعا مسخرس که این حرفو میزنن چطور ممکنه کسی که امام علی علیه السلام رو به عنوان یکی از چهار امامش قبول داره اهل بیتش رو قبول نداشته باشه ویا خدای نکرده بی احترامی کنه به این بزرگواران اما بار ها دیدم که دوستان اهل تشیع به بزرگان مذهب تسنن توهین کردن
جالب اینجاست که همین افراد مسلمون شدنشونو مدیون همین امامان اهل تسنن هستند
. خیلی از مواقع که توی مدرسه یا دانشگاه نماز خوندم بهم گفتن مگه مسلمون نیستی پس چرا مهر نمیذاری اینجا به دانشجویی که نمیدونه سنی ها مسلمونن چی باید بگم
و خواهش میکنم از دوستانی که الکی اینجا دارن با نظرات شخصیشون به تفرقه بین مسلمونا دامن میزنن بگم برادر ویا خواهر مسلمون عزیز لطفا بجای این بحثای تکراری که ۹۹ درصد مواقع بی نتیجه میمونه .
سعی در مسلمون کردن کافران کنید نه اینکه اینجا ساعت ها بشینیدو با توهینو به عقاید هم ویا تحقیر همدیگه ثابت کنیم که کی مسلمونتره ....
فکر میکنم جامعه ی اسلامی با این تفرقه های الکی و بیجای ما داره درجا میزنه و اصل اسلام غریب شده بینمون
به امید روزی که اسلام واقعی رو درک کنیم .

برادر عزیز کمی بی انصافی کردید اولا حکم صریح و روشن اکثریت مراجع تقلید شیعه مشخص است هرگونه بی احترامی و توهین و لعن اشکار به عقاید عزیزان اهل سنت صددرصد محکوم است . برادر عزیز چارچوب اعتقادی یک مذهب را رفتار عوام معیار نیست حکم علمای درجه اول معیار است و حکم مراجع را بیان کردم . نکته دوم شیعه و اهل سنت در کنار اشتراکات زیادی که دارند اختلافاتی هم دارند اما خدا را شکر کنگره های بین المللی متعددی با حظور علمای اهل سنت و شیعه در کنار هم بر ضد دشمن مشترک مسلمین یعنی وهابیت تشکیل شده . به نظرم شما از جریان تشکیل این مراسم ها بی خبر باشید . نکته اخر صحبت علمی کردن علما با حفظ احترام درمورد اختلافات عقیدتی تفرقه افکنی نیست.

سلام . در جواب برادر . ببینید هم شیعه مسلمان محسوب میشود و هم عزیزان اهل سنت هر چهار مذهب انهل . شما صحبت هایی کردید که مثلا برخی ها میگویند اهل سنت امام علی را قبول ندارن . اولا قطعا این افراد یا اهل مطالعه نیست یا منظور انها این است که اهل سنت ان برداشتی که شیعه از مقام امامت حضرت علی دارد را ندارند . از این دو حال خارج نیست زیرا هیچ شیعه ی که اهل مطالعه باشد چنین حرف مسخره ای نمیزند که اهل سنت کاملا به طور مطلق صددرصد مثلا امام علی را قبول ندارد . هیچ شیعه ای اهل مطالعه چنین حرفی نمیزند . نکته دومی که گفتید بیان کردید بارها شاهد بودید گروهی از شیعیان به عقاید شما عزیزان اهل سنت توهین کرده اند . خب برادر اولا چارچوب اعتقاد یک مذهب را عوام تعیین نمیکنند علمای درجه اول هستند که تعیین میکنند و حکم اکثریت مراجع تقلید شیعه روشن و واضح است مانند خورشید که هرگونه بی احترامی و لعن و توهین اشکار و علنی به عقاید عزیزان اهل سنت محکوم است . هر کسی مطیع این فرماتن بود شیعه حقیقی اوست هرکسی نبود مطیع نبوده .نکته چهارمی که بیان کردید عرض کردید بهتر است درمورد مسائلی که ۹۹ درصد بی نتیجه هست حرف زده نشود . نمیدانم این درصد دقیق را از کجا اورده اید اما من مخالف نظر شما هستم . خیلی از کسانی را دیده ام که با مطالعه یا بدون مطالعه مذهب خود را تغییر داده و در ذهن خود چنین میدانند که مذهب کامل تر را یافته اتند پس این مسائل قطعا بدون نتیجه نیست . نکته پنجمی که عرض کردید بیان کردید که ما اسلام خود را میدون امامان اهل سنت هستیم اولا اگر منظور شما خلفای راشدین هستند عموم اهل سنت انان را امام نمی دانند خلیفه میدانند دوما حتی تا پایان قرن اول هجری اکثریت مردم ایران هنوز مسلمان نشده بودند . کسی که اهل مطاعه تاریخ باشد در این شکی ندارد . در همان زمان خلفا هم نمیگویم هیچ کسی مسلمان نشد بلکه میخواهم بگویم باید دقیق تر باشیم . به طو مثال دهقانان زمان ساسانی که دارای زمین های زیای بودند اگر مسلمان میشدند همچنان صاحب زمین حخود می بودند . شما از کجا یقین داری این افراد که از طبقه بالای جامعه بودند به خاطر حفظ موقعیت خود اسلام ظاهری نیافتند . من نمیگم کسی از ته دل مسلمان نشد بلکه میگویم تعداد کسانی که مسلمان شدند تا پایان قرن اول کم بود . نکته اخری که درمورد تفرقه بیان کردید . خدا را شکر کنگره های بین المللی متعددی با حظور علمای اهل سنت و شیعه در کنار هم تشکیل شدده در جهت عملی کردن وحدت . صحبت درمورد مسائل اختلافی با حفظ اخترام اختلاف افکنی نیست . هرگز .

علت دست بستن اهل سنت اون چیزی که شما به دروغ می گویید نیست خواهش می کنم یه کمی مطالعه بفرمایید بعد نظر بدید در کتب اهل سنت به وفور احادیث صحیحی وجود دارد که در زمان پیامبر دستو داده شده که در نماز دست ها را ببندید مثلا این حدیث۷۰۷ - حدثنا عبد الله بن مسلمة عن مالك عن أبي حازم عن سهل بن سعد قال
: كان الناس يؤمرون أن يضع الرجل اليد اليمنى على ذراعه اليسرى في الصلاة .بخاری ح ۷۰۷

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت : اهل سنت در همه عالم پیرو چهار مذهب فقهی هستند که هیچ یک از این چهار مذهب دست بسته نماز خواندن (تکتف ) را از واجبات نماز نمی دانند بلکه آن را از مستحبات نماز می دانند، در عین حال این مسئله در میان آنها به صورت یک سنت واجب در آمده که مردم عوام آن را به عنوان امر واجب می دانند.
عبدالرحمن جزیری صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می نویسد:
قراردادن دست راست بر روی دست چپ زیر ناف یا بالای آن سنت است ،‌و این عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است . ( ۱ )
مهم ترین دلیل بر دست بسته نماز خواندن ( تکتف ) روایت بخاری است که در آن تصریح می کند به این که ((الناس یؤمرون)). به روایت بخاری توجه فرمایید:
فروى عن عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِکٍ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ کَانَ النَّاسُ یُؤْمَرُونَ أَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى فِی الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ یَنْمِی ذَلِکَ إِلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِیلُ یُنْمَى ذَلِکَ. وَلَمْ یَقُلْ یَنْمِی.
از ابی حازم از سهل بن سعد که گفت : مردم امر می شوند که نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد (یعنی خلفا به مردم دستور می دادند که دست بسته نمازبخوانند. یعنی این کار دستوری از مقامات بالا بود) . ابو حازم می گوید: مطلبی درباره این روایت نمی دانم جز اینکه به پیامبر (ص )نسبت داده شده است . اسماعیل می گوید : این مطلب نسبت داده شده و نمی گوید خود او به پیامبر (ص ) نسبت داده است . ( ۲ )
بنا بر این روایتی که اثبات کند پیامبر دست بسته نماز می خواند یا دستور داده، نداریم .
برخی بر این باورند که تکتف (دست بسته نماز خواندن) دستور خلفا و روسا بود. آنان به مردم دستور می دادند که دست بسته نماز بخوانند و هیچ دلیلی بر وجوب و حتی استحباب آن وجود ندارد.
ابن رشد قرطبی می گوید: همچنین ثابت شده است که مردم را امر می کردند به تکتف ( یعنی این کار ، دستور و بخشنامه از بالا بود. یعنی خلفا و دست نشاندگان آنان مردم را به این کار امر می کردند )، ( ۳ )
نماز امری تعبدی است که از جانب خدا واجب شده است . افعال و اذکار آن نیز تعبدی است که واجب است از جانب خدا تعیین و از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم تبیین گردد .همان گونه که در حدیث نبوی آمده است :
« صلوا کما رایتمونی اصلی ؛
‌نماز بخوانید ان گونه که من می خوانم». ( ۴ )
نووی در شرح این حدیث می گوید:
این روایت اقتضا دارد وجوب همه چیزهایی که پیامبر (ص )انجام می دهد مگر کاری که وجوب آن به دلیل دیگری برداشته شده باشد مثل بالا بردن دست برای تکبیر. (۵)
با توجه به مطالبی که بیان شد این ادعا که دست بسته نماز خواندن همراه با نوعی احترام و خشوع بیشتر برای خدا است ، باطل است بلکه بدعت و افترا به پیامبر(ص ) است؛ چرا که اگر نحوه بهتر و با خشوع بیشتری برای نماز خواندن وجود داشت ، خدا( که رحیم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر کس دیگر می داند) به آن شیوه امر می کرد .
صرف نظر از روایات شیعه در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باب نقل شده که نماز پیامبر (ص )با دست بازبوده است ؛ ما به ذکر یکی از معتبر ترین آن که نحوه نماز پیامبر(ص ) را با دست باز بیان می کند اشاره می کنیم :
محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند: ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است .وی می گوید: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص )هستم .زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت. سپس تکبیر می گفت . سپس حمد و سوره را قرائت می کرد. سپس تکبیر می گفت. سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد .سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت. سپس آرام می گرفت. نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت« سمع الله لمن حمده » سپس دو دستش را بالا می برد تا کنار گوشش قرار می گرفت. سپس می گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین می انداخت و دو کف دست خود را کنار خود می گذاشت. سپس سر بلند می کرد و بر پای چپ می نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز می کرد و سجده می کرد و سپس الله اکبر می گفت و بلند می شد و بر پای چپ می نشست تا همه اندامش آرام می گرفت. سپس در سجده بعد همین کار را می کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا (ص )چنین نماز می خواند .
امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح است(۶)
بخاری آن را به طور مختصر نقل کرده است. (۷ )
شوکانی می گوید: صاحبان صحاح سته جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته ، بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است. (۸)
ابن حجر می گوید: این روایت را ابوداوود و ترمذی نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است. (۹)
در این روایت که قصد وی بیان کامل نماز رسول خدا (ص )با همه جزئیات است هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است .
بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر روشن می گردد که عمل شیعه و مالکی ها در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل می کنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است.
از آن رو كه تكتف (دست روي دست گذاردن در نماز) را اهل سنت مستحب مي دانند، شايد بتوان مهم ترين شخص از مخالفان تكتف بين اهل سنت را مالك بن انس - كه دومین امام از ائمه اهل سنت بود - دانست.
در كتاب مدونة الكبرى چنين آمده است: «و قال مالك فى وضع اليمنى على اليسرى فى الصلاة، قال: لا أعرف ذلك فى الفريضهّ و كان يكرهه، و لكن فى النوافل اذا طال القيام فلابأس بذلك يعين به نفسه». (۱۰)
از اين كلام استفاده مى‏شود كه مالك‏ بن انس تكتف را در نماز مكروه مي ‏داند، مگر در نوافل به جهت رفع خستگى.
پي نوشت:
۱ - الفقه علی المذاهب الاربعة ،ج ۱ ،ص ۲۵۱ ،‌کتاب الصلاة با ب وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاة ، و ص ۲۸۵ .
۲ - صحیح البخاری، ج ۱ ،ص ۱۸۱، ح ۷۴۰، کتاب الأذان، ب ۸۷، باب وَضْعِ الُْیمْنَى عَلَى الْیُسْرَى.
۳ - بدایة المجتهد، ج ۱ ،ص ۱۱۲ (المسالة السابعة اتفاق العلماء علی ان السجود علی سبعة اعضاء).
۴ - صحیح البخاری ،ج ۱ ،ص ۱۵۵ , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....
۵ - المجموع ،ج ۳ ،ص ۲۹۰ .
۶ - سنن ابن ماجة ، ج ۱، ص ۲۸۰ ، سنن أبی داود، ج ۱، ص ۱۷۰ کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج ۱، ص ۱۸۸ باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج ۵، ص ۴۲۴، سنن الدارمی ، ج ۱، ص ۳۱۴ کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى ،بیهقی، ج ۲، ص ۷۲ ، عمدة القاری، ج ۶، ص ۱۰۴ ' صحیح ابن حبان ،ج ۵ ،ص ۱۹۶...
۷ - صحیح البخاری ، ج ۱، ص ۲۰۱، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد.
۸ - نیل الأوطار، ج ۲، ص ۱۹۸.
۹ - تلخیص الحبیر، ج ۳، ص ۲۷۱ - ۲۷۲.
۱۰- المدونة الكبرى، الإمام مالك، ج ۱، ص ۷۴ ، ناشر : دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، لبنان.

سلام علیکم برادران.پیشنهاد میکنم برید و مستند ۵۰ قسمتی بنیان ظهور دجال ببینید.چنین بحث هایی که نتیجه ای در پی نداره هیچیه.ما مسایل مهم تری از نحوه اذان کفتن دو طرف و چگونگی دستان در هنگام نماز داریم.این همه شباهت بینه شیعه و سنی هستش.میدونید من متوجه چی شدم؟این که هر دو گروه بعد از جدایی نماز پنج گونه شون رو میخونن-هر دو گروه روزه میگیرن-به حج میرن-زکات میدن و ....همیشه به ما تفاوت هامون گفته شده-متهم کردن دیگری به جهنم و کافر خوندنشونه.میتونید درک کنید که خدا و پیامبر از ما خواستن به صورت یک دین و امت باقی یمونیم؟از کی تا حالا حمایت از اهل بیت پیامبر شما رو ضد سنی کرده(۱۲ امام)؟از کی تا حالا حمایت از صحابه پیامبر شما رو ضد شیعه کرده؟ایجاد اتحاد در یرایر دیگران اسونه.ببینید میتونید بینه خودتون اتحاد ایجاد کنید؟برای یافتن حقیقت هر کسی باید تعصبات دینی رو دور بریزه.بیاین تحت پیام های پیامبرامون(موسی-عیسی-محمد)متحد بشیم.ایا میتونید اختلافات رو کنار بزارید و تحت یک امت باقی بمونین؟در حالکه هم خدا و هم پیامبر میدونستن در اینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.این یک امتحان است که شما در ان یا قبول میشوید یا مردود.قبول شدن هم این نیستش که اشتباهان مذهب دیگه رو نشون بدین یا اینکه ثابت کنید مذهب شما درسته بلکه غلبه بر اختلافا و اتحاد در سایه شباهت هاست.من خودمم مسلمان هستم.همان چیزی که خدا و پیامیر از من خواستن.و بفهمید که افراط گرایی در هر سمتی اشتباه است.میانه رو باشید=گفته شده توسط پیامبر و امامان.ایه ۱۰۵ سوره ال عمران میفرمایند و مانند کسانی نباشید که پراکننده شدند و اختلاف کردند (ان هم)پس از انکه نشانه های روشن(پروردگار)روشن به انان رسید و انان عذاب عظیمی دارند.و ایه ۱۵۹ انعام میفرمایند کسانی که ایین خود را پراکنده ساختند و به دسته جات گوناگون تقسیم شدند پس هیچ ارتباطی با انها نداری:کار انها واگذار یه خدا است پس خدا ان ها را از انچه انجام دادند اگاه میکند.موفق و پیروز باشید.

ستارگان فراری ومرتد.این قدر سنگ صحابه را به سینه نزنید. http://www.adyannet.com/news/18666

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
قرآن از مجاهدان و انصار که در آن دوران عسرت و سختی از رسول خدا پشتیبانی کردند و برای پیشرفت اسلام جان و مال خود را هزینه کردند، بسیار تمجید نموده است، ولی برای این که یک سو نگر نباشیم و به انحراف نیفتیم و از جاده عدالت خارج نگردیم، چند نکته را باید لحاظ کنیم:
۱. مجاهدان کسانی بودند که در محیط شرک و کفر مکه و اطراف آن ایمان آوردند . چون در محیط کفر و شرک بودند، به خاطر یاری رسول خدا و حفظ دین خود، از سرزمین خود به مدینه که سرزمین اسلام و حاکمیت مسلمانان بود، هجرت کردند . در خدمت اسلام و پیامبر قرار گرفتند.
انصار هم اهل مدینه بودند که به پیامبر ایمان آوردند . مقدم پیامبر و مجاهدان را به شهر خویش پذیرا گشتند . با جان و مال خود از اسلام و پیامبر دفاع نمودند.
ما مجاهدان و انصار را که به پیامبر ایمان آورده و در حد توان خود به اسلام و پیامبر خدمت کرده اند ،محترم می شماریم . درود و ثنای خود را نثار آنان می کنیم ،به شرط آن که تا آخر عمر بر ایمان و تقوا و اطاعت از رسول خدا پای فشرده باشند، ولی اولا هر کسی که در زمان ایشان به ظاهر اسلام آورده و لحظه ای هم رسول خدا را دیده باشد ، صحابی نمی دانیم . برای صحابی نامیدن مصاحبت معمول و اطاعت و پیروی آشکار را لازم می دانیم.
ثانیا: فردی در زمان رسول خدا ایمان آورده و همراه و یاور او بوده باشد، گر چه قطعا صحابی رسول خداست، ولی کافی نیست. برای این که به او احترام بگذاریم و برای مان قداست داشته باشد، باید استقامتش بر راه رسول خدا را بعد از رحلت ایشان هم ببینیم.
قرآن به صراحت می گوید بسیاری از اعرا ب بادیه نشین فقط به محضر ایشان رسیدند و اسلام آوردند ،ولی ایمان هنوز به قلب های آنان وارد نشده است:
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم‏(۱)؛
عرب هاى بادیه‏نشین گفتند: «ایمان آورده‏ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‏اید، ولى بگویید اسلام آورده‏ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمى‏کند، خداوند، آمرزنده مهربان است».
این آیه می فرماید فعلا اظهار اسلام کرده و تسلیم شده اید . اگر از خدا و رسول اطاعت کنید ، چیزی از پاداش اعمال شما کم نخواهد شد.
کجا خدا اعلام کرده که همه اینان در آینده مطیع خدا و رسول خواهند بود؟ اگر اینان فقط در همین مرحله تسلیم بمانند و به دستورات خدا و رسول عمل نکنند و یا از این تسلیم هم برگردند، چه ارزشی دارند؟
در جایی که قرآن خطاب به پیامبر می کند و می فرماید: اگر شرک بورزی ،تمام اعمال تو نابود خواهد بود،(۲) چگونه می تواند در مورد صحابه پیامبر به صرف اینکه تنها در زمانی با پیامبر بودند و در ظاهر یا حتی در واقع اظهار اسلام کردند و صحابه پیامبر نامیده می شوند، به عنوان افرادی مقدس و به دور از هر گونه اشکال و جرح دانسته و آن ها را مقدس بداریم و به کارهایی بعدی آن ها توجه نکرده و یا آن ها را مورد نقد قرار ندهیم؟
مگر آیات فراوانی از قرآن و روایات بی شماری از رسول خدا به صراحت اعلام نمی کند که بسیاری از اصحاب رسول خدا مرتد می شوند و پیمان می شکنند:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛(۳)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، به خدا زیانى نمى‏رساند. خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند. آن ها در راه خدا جهاد مى‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‏دهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست».
إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیما؛(۴)
کسانى که با تو بیعت مى‏کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مى‏نمایند، دست خدا بالاى دست آن هاست. پس هر کس پیمان‏شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است . آن کس که نسبت به عهدى که با خدا بسته وفا کند، به زودى پاداش عظیمى به او خواهد داد».
این آیات صراحت دارد که تعدادی از اصحاب مرتد می شوند و پیمان می شکنند، یا حد اقل اینکه اگر بر پیمان خود باقی نبودند، نمی توان به صرف صحابی یا پیمان بستن در گذشته آن ها را محترم و درستکار بدانیم.
ممکن است در مورد مصداق ها اختلاف داشته باشیم اما هیچ کس نمی تواند منکر این باشد که این آیات در مرتد و پیمان شکن شدن بعض اصحاب از جمله بعض از اصحاب بیعت شجره دلالت واضح دارد.
۲.بسیاری از اصحاب بودند که تا فتح مکه هجرت نکردند و در زمره کافران ماندند . بعد از فتح هم که دیگر هجرت معنا نداشت. مگر به بیان صریح قرآن این افراد ظالم نبودند و سرنوشت آنان بعد از مرگ جهنم است:
وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا؛(۵)
و آن ها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت [دوستى و تعهّدى‏] در برابر آن ها ندارید تا هجرت کنند!»
افرادی بودند که اسلام آوردند ،
ولی هجرت نکردند . در جنگ بدر علیه اسلام شرکت کردند و کشته شدند و خدا آنان را ظالم و جهنمی معرفی می کند:
إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً؛ (۶)
کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آن ها را گرفتند ،در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آن ها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آن ها [فرشتگان‏] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آن ها (عذرى نداشتند، و) جایگاه شان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند».
بسیاری بودند که بر این ظلم ماندند تا مکه فتح شد و هجرت تمام گردید . بعد از آن هم تغییر رویه ندادند و ظالم ماندند . چگونه ما آنان را مؤمن و عادل بدانیم؟
حق نداریم افراد معین و مشخص را بدون دلیل محکم ظالم و غیر عادل بدانیم اما با توجه به آیات یقین داریم جمعی از مسلمانان ظالم بودند.
۳. آیات فراوانی از قرآن جمعی از اصحاب رسول خدا را منافق شمرده که در ظاهر ادعای ایمان دارند، ولی در باطن کافر واقعی و مستحق جهنم هستند . قران به شدت آنان را وعید جهنم داده است . به بعضی آیات در این زمینه توجه کنید:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ؛ (۷)
گروهى از مردم کسانى هستند که مى‏گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‏ایم.» در حالى که ایمان ندارند. مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالى که جز خودشان را فریب نمى‏دهند (اما) نمى‏فهمند. در دل هاى آنان یک نوع بیمارى است. خداوند بر بیمارى آنان افزوده و به خاطر دروغ هایى که می گفتند، عذاب دردناکى در انتظار آن هاست. هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مى‏گویند: «ما فقط اصلاح کننده‏ایم»! آگاه باشید! این ها همان مفسدانند، ولى نمى‏فهمند. هنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» مى‏گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید این ها همان ابلهانند ولى نمى‏دانند! هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى‏کنند، مى‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!» (ولى) هنگامى که با شیطان هاى خود خلوت مى‏کنند، مى‏گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آن ها را) مسخره مى‏کنیم!»
وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَالَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً؛(۸)
(نیز) به خاطر آورید زمانى را که منافقان و بیماردلان مى‏گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده‏هاى دروغین به ما نداده‏اند!»
وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم‏(۹)
۴.به بیان صریح قرآن از اصحاب جمعی فاسق بوده اند که به سخن آنان بدون تحقیق و یقین یافتن به صحت آن نباید ترتیب اثر داد:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا؛(۱۰)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید».
جمعی از اصحاب فسق و گناهکاری آنان به حدی بود که حتی نسبت به حریم رسول خدا تعرض کرده و همسر ایشان را به فحشا متهم کردند . این نسبت ناروا را انتشار دادند که آیات سوره نور و واقعه افک ناظر به همین جریان است:
إِنَّ الَّذینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیم؛‏(۱۱)
مسلّماً کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند، گروهى (متشکّل و توطئه‏ گر) از شما بودند. امّا گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است. آن ها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند و از آنان کسى که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت، عذاب عظیمى براى اوست! »
اگر بخواهیم آیاتی که در مذمت اصحاب وارد شده و بی ایمانی و نفاق و فسق و ظلم کثیری از آن ها تایید و ناکید می کند بیاوریم،مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.
آری اگر آیات قرآن فقط در مدح اصحاب و مهاجر و انصار بود و هیچ گاه از آنان مذمت نکرده بود و بر بی ایمانی و ظلم و فسق بعضی تاکید نمی کرد، ما هم روایات وارد در ذم اصحاب را مخالف قرآن می شمردیم . بدان ها توجه نمی کردیم، ولی وقتی آیات فراوانی در ذم آن ها وجود دارد، چگونه همه این آیات را نادیده گرفته و فقط با استناد به آیات وارد در مدح مهاجر و انصار، هر کس را که در زمان رسول خدا اظهار ایمان کرده و برای لحظاتی ایشان را دیده، گر چه در آن زمان طفل نابالغی هم بوده، صحابی و عادل شمرده و از چون و چرا برتر بشماریم؟!(۱۲)
پی نوشت ها:
۱. حجرات(۴۹)آیه۱۴.
۲.زمر(۳۹) آیه ۶۵.
۳.مائده(۵)آیه۵۴.
۴. فتح(۴۸)آیه۱۰.
۵. انفال(۵)آیه۷۲.
۶.نساء(۴)آیه۹۷.
۷. بقره(۲)آیه۸-۱۴.
۸.احزاب(۳۳)آیه۱۲.
۹. توبه(۹)آیه۱۰۱.
۱۰.حجرات(۴۹)آیه۶.
۱۱. نور(۲۴) آیه ۱۱.
۱۲.از نظر اهل سنت هر کس در زمان رسول خدا اظهار اسلام کرده و یک بار پیامبر را دیده باشد، صحابی و عادل است. به همین جهت محمد بن ابی بکر را که زمان رحلت رسول خدا سه ماهه بود، از اصحاب می شمرند.(الاصابه فی تمییز الصحابه ابن حجر و کتاب فضائل الصحابه،ج۱۶،ص۸۵)

سلام من یک دختر شیعه هستم و در استانی که من هستم اهل سنت هم زندگی میکنن مسجددارن و مسجدجامع هم دارند.
من از برخی اهل سنت ضرر جانی و روحی و روانی و تحصیلی خوردم .
متاسفانه اصلا" رعایت حال طرف مقابل را نمیکنن و فقط افکارخودرا دنبال میکنن ..
وهمگی هم تلاش فراوان برای ورود به دانشگاهها دارن چه در سمت استادی و چه در سمت کارمندوهمگی پشت هم را میگیرن و وحدت دارن و اگر هم اشتباهی از هم ببینن اشتباه را تذکر نمیدن و شیعه را میکوبند..
من واقعا" ضرر کردم خداوندازشان نگذرد.

باسلام-بجای پیچیدن به پر و پای سنی ها که به قطع میگم با اهل تشییع برادر هستند باید کاری کنیم که ماها بعنوان مسلمان بتونیم چند نفر از کفار و بی دین رو به سمت اسلام بیاریم و مسلمانشان کنیم.نه که الکی بیاییم پشت سر هم بشینیم و به هم توهین کنیم.شاید شما مشکلی با کسی داشتی و اون مشکل کار شما را خراب کرده و بنابراین به همه سنی ها نباید توهین بکنید.این کارها درست نیست.فردای قیامت باید جوابگوی حرفهامون باشیم.

سلام خدمت دوستان عزیز ... میدونید به اینا چی میگن؟؟؟ حاشیه میدونید کسی که بره تو حاشیه چی میشه؟؟ نابود.. نتیجشم داریم میبینیم شیعه و سنی رو به روهم قرار گرفتن درحالی که دوتاشون مسلمونن و دارن همدیگرو نابود میکنن توروخدا اینقد تعصب نداشته باشید الان من هرکی ازم بپرسه شیعه ای یا سنی میگم من نه شیعم و نه سنی .. مسلمونم و مذهب شیعه رو دوست دارم و امامان شیعه رو هم قبول دارم چون از خاندان پیامبرن .. وخدایی شما برید یکم در مورد امام علی تحقیق کنید(خطاب به سنی ها) ببنید چقد مرد بزرگیه اخه چطور ایشونو قبول ندارین؟؟ مگه چه بدیی دیدین ازشون؟؟از خاندان پیامبر هم هستن من بدون هییچ تعصبی میگم امام علی بسیار آدم بزرگی بوده و حتی اگه در نظر بگیریم که پیامبر منظورت از مولا یعنی دوست...پس دیگه سنی ها چرا با امام علی مخالف بودن؟؟

سلام
وقتی از یک سنی بدی ببینی با افتخار میگی شیعه هستی .
شما بهتراست با قاطعیت بگی شیعه هستی.
وقتی یک سنی با وقاحت دروغ میگوید و بایک دروغ زندگی و آبروی یک انسان را از بین میبرد بعد با افتخار میگه ما اهل سنتیم و دروغ نمیگیم !!
وقتی اهل سنت برای وحدت هیچ کاری نمیکنن و فقط ما شیعیان باید باهاشون مدارا کنیم .
وتی در کلاس های دانشگاه از یار غار تعریف میکنن و به یاعلی گفتنای ما توهین میکنن ..
بهتراست با افتخار بگی شیعه ایی..

سلام بنده از عزیزان اهل سنت به خاطر پیام این کاربر عذرخواهی میکنم . در جواب کاربر که ادعا کردند اهل سنت امام علی را قبول ندارند و حتی با ایشان مخالف هستند . برارد اشتباه میکنید اهل سنت دوست دار اهل بیت هستند از سلمان فارسی گرفته تا حضرت علی که جانشین بر حق پیامبر است فقط ایشان را امام الهی نمیدانند همین نه اینکه خدای ناکرده دشمن اهل بیت باشند . ان کسانی که دشمن هستند وهابیت هست نه اهل سنت

جناب شیعه اهل بیت
شماجایتان خیلی خوب است که از برادران اهل سنتتان حمایت میکنید .
کاش یک اهل سنت در اوج گرفتارییم با من مدارا میکرد .
لطف کنید از طرف من عذرخواهی نکنید بنده عذرخواهی نمیکنم

سلام علیکم در جواب برادر اولا من از سوی شما عذرخواهی نکردم ز عزیزان اهل سنت و اگر کردم با این پاسخ شما مشخص شد من اشتباه کرده ام باید از طرف خودم و تمامی جامعه شیعیان جهان عذرخواهی می کردم دوما برادر شما در مطالب خود متاسفانه فرمودید چرا اهل سنت دشمن حضرت علی هستند . اولا این سخن شما از اساس غلط است من شیعه هستم و عقیده به حقانیت جانشینی مولا علی دارم اما سخن شما از اساس غلط بود کدام مرجع تقلید شیعه اعلام کرده اهل سنت دشمن حضرت علی هستند کدام عالم مشهور شیعه چنین حرفی زده . برادر اهل سنت دوست دار اهل بیت هستند اما خب ان برداشتی که شیعه از مقام امامت حضرت علی دارند را انان ندارند همین نه اینکه دشمن اهل بیت هستند

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بله؛ ما هم با شما هم عقیده هستیم ، که چرا میان دو گروه شیعه و سنی اختلاف وجود دارد، و حال این که امروزه از هر زمان دیگر جهان اسلام نیاز به همگرایی دارد، چون که دشمنان اسلام با صفوف فشرده در برابر اسلام صف‌آرایی کرده و در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان هستند. در چنین شرایطی و تفرقه و غیریت سازی به صلاح دنیا است ولی به صلاح آخرت نیست!! لذا آنانی که به اختلافات شیعه و سنی دامن می زنند برخلاف آموزه های اسلام و مصالح جهان اسلام عمل می کنند، زیرا که در اسلام به وحدت جهان اسلام اهمیت داده داده شده است.
در آيات متعددی مسلمانان به همگرايي دعوت شده اند. (۱) در برخي از آيات همه مسلمانان برادران ديني خوانده شده و مرزهاي جغرافيايي و ملي ناديده گرفته شده است :"انما المؤمنون اخوة..." (۲) "واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرّقوا...". (۳)
در روايات اسلامي نيز همه مسلمانان به همبستگي و اتحاد اسلامي سفارش شده اند. (۴) بزرگان دین ما نیز به وحدت جهان اسلام سخت اهمیت می دادند ، از این رو است که امام علی (ع) به خاطر حفظ وحدت اسلامی و مصالح جهان اسلام ۲۵ سال سکوت کرد که از این امر به عنوان استخوان در گلو و خار در چشم یاد کرد. (۵)
البته نباید این مطلب را نادیده گرفت که در عرصه اعتقادی برخی عوامل و زمینه های اختلاف وجود دارد ، اما شیعه و سنی می توانند با گفتگو های مفید و آموزنده این مسایل را مورد بحث قرار دهند. درباره تفاوت و اختلافات شیعه و اهل سنت، به کتاب های: "نشانه های دو مکتب" اثر سید مرتضی عسگری، "فرق کلامی" اثر علی ربانی گلپایگانی، "فرهنگ فرق اسلامی" اثر محمد جواد مشکور، و نیز کتاب "رهبری امامت امام علی از دیدگاه قرآن و سنت" (ترجمه المراجعات علامه شرف الدین) مراجعه نمایید.
پینوشت ها :
۱. آل عمران، آيه ۱۰۳؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية ، ۱۳۷۴ ش ج۳، ص ۲۸.
۲. حجرات، (۴۹) آيه ۱۰.
۳. آل عمران، آيه ۱۳.
۴. تفسير نمونه، ج۳، ص ۲۸.
۵. فیض الاسلام، نهج البلاغه ، تهران ، چاپ آفتاب ، خطبه ۳.

جناب شیعه ی اهل بیت .
من کجا نوشتم دشمن امام علی هستن ؟
من اعتقاد دارم حق امیرالمومنین رو خوردن و به خانواده اش بی احترامی کردن الان با گفتن اینکه ما شافعی هستیم و دوستدار اهل بیت حقی که از امام علی خورده شد و ظلمی که به حصرت زهرا شد فراموش نمی شود وبدی که در حق من کردن .
بله شما از وهابیون هم عذرخواهی کنید شاید به ........ بودن یک عده شیعه پی بردن !!!

سلام اولا شما خود ادعا کردید اهل سنت مخالف امام علی هستند ((( شاید بنده برداشت غلط کردم که شما میگید دشمن ))) اما حداقل ادعا کردید اهل سنت مخالف امام علی هستند خب از جه جهت ایا از اساس امام علی را قبول ندارند خب شیعه از اساس با معاویه مخالف است از اساس او را قبول ندارد اینکه شما میگید اهل سنت مخالف امام علی هستند از جه جهت ایا از اساس مخالف امام علی هستند یا نه .((( این سوالی بود )) نکته دوم مگر مراجع تقلید شیعه و رهبری که بارها در سخنرانی اعلام کرده اند وحدت بر اساس اشتراکات عقیدتی با اهل سنت واجب است و لازم منظورشان این است سنی بیاید چشم بتسه شیعه شود یا شیعه چشم بسته اختلافات را فرموش کند که شما میگید به فرض شافعی ها ادعای محبت به اهل بیت کنند اما این از حقیقت غصب شدن حق حضرت علی کم نمیکند مگر مراجع وقتی میگن وحدت یعنی شیعه از ادعاهای خود چشم پوشی کند قطعا خیر . نکته اخر خیر من دشمن وهابیت هستم و وهبایت و اهل سنت از زمین تا اسمان با هم فرق دارند برای همین است که کنگره ههای جهانی متعددی با حظور علمای شیعه و سنی در همین شهر قدم تشکیل شده علیه همین وهابیت

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
وهابیت یک گروه تندرو و متعصب اهل سنت است که خود را پیرو راستین اسلام می داند، سایر نگرش های اسلامی را باطل وانحرافی می­انگارد. اینان هر کس را که بر خلاف تفکر و گرایش آن ها باشد، مشرک می­دانند و خود غالباً «حنبلی» هستند، ولی به خاطر تفاسیر خاصی که از توحید وشرک دارند، بسیاری از مسلمانان را کافر و مشرک می­دانند. مبانی این فرقه ریشه در افکارابن تیمیه دارد:
در آغاز قرن هشتم هجری فردی به نام احمد ابن تیمیه، به برخی از سنن و عقاید رایج مسلمانان اعتراض کرد و گرایش به آن ها را مایه شرک پنداشت، مثلاً مدعی شد درخواست شفاعت از اولیای خدا و معصومان شرک است. از آغاز قرن هشتم افکار مخرّب وی ظهور و بروز یافت؛ خصوصاً زمانی که ساکنین حماه از وی خواستند آیه «الرحمن علی العرش استوی» را تفسیر کند. در تفسیر این آیه برای خداوند جایگاهی در فراز آسمان‌ها که بر عرش و سریری است، تعیین کرد. انتشار مبانی وی در دمشق و اطراف آن غوغایی به راه انداخت، به طوری که علمایی همچون جلال‌الدین حنفی، قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار کرد، ولی او در محاکمه حاضر نشد. (۱)
شمس‌الدین ذهبی ،دانشمند مشهور اهل سنت در نامه بلند و پند‌آمیزش به ابن تیمیه نوشت:
آیا وقت آن نرسیده که از جهالت دست برداری و توبه کنی. (۲)
سُبکی، محقق هم عصر ابن تیمیه، معتقد است: «ابن تیمیه در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را در هم شکست. او با اتفاق مسلمانان به مخالفت پرداخت و سخنی گفت که لازمه آن جسمانی بودن خدا و مرکب بودن ذات اوست تا آن جا که به ازلی بودن عالم ملتزم شد . با این سخنان حتی از ۷۳ فرقه نیز بیرون رفت». (۳) ابن شاکر کتبی در شرح حال ابن تیمیه از رساله‌ای یاد می‌کند که وی درباره فضایل معاویه و عدم جواز لعن یزید نوشته است. (۴)
ابن حجر هیثمی ابن تیمیه را فردی می‌داند که خداوند او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است. به خاطر مخالف بودن عقاید این فرقه با اصول و عقاید دیگر فر قه های اهل سنت ،عقاید ابن تیمیه مدتی منزوی شد اما بار دیگر در قرن ۱۲ هجری از انزوا و گم‌­نامی به در آمد. حدود پانصد سال بعد از ابن تیمیه، آرای وی توسط فردی موسوم به محمد بن عبدالوهاب از انزوا و گمنامی به در آمد . با ترویج آن به وسیله قدرت شمشیر، موجی نو از تفرقه و کشتار بین مسلمانان به راه افتاد. متأسفانه طرح مجدد افکار ابن تیمیه از سوی محمد بن عبدالوهاب اثر مخرب و منفی بسیاری را در پی داشت. خشونت و وحشیگری در ذات این مکتب نهفته است. مظاهر آن در حمله و کشتار بی‌سابقه مردم مظلوم کربلای معلی در سال ۱۳۴۳ هجری قمری دیده می‌شود که حدود ۷۰۰۰ نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع کردند. (۵)
این گروه امام علی (ع) را به عنوان خلیفه بلا فصل رسول خدا قبول ندارد .امامت دیگر امامان ما را نیز قبول نداشته و شیعیان را رافضی و حتی برخی آنان شیعیان را مهدور الدم می دانند.
بین این گروه و دیگر فرقه ­های اهل سنت اختلاف وجود دارد. علمای دیگر فرقه ها مسیر آنان را ناصواب می دانند. این فرقه به برخی از اصول ومبانی عقیده دارند که بیش تر فرقه­ های اهل سنت آن ها قبول ندارند. از این رو است که مبانی و سیاست های وهابیت از سوی برخی از اندیشمندان اهل سنت نقد و آنان با عقاید این گروه مخالفت کردند.

پی نوشت ها :
۱. رحله ابن بطوطه، ص ۹۵ ـ ۹۶.
۲. تکمله السیف الصیقل، ص ۱۰۹ ـ ۱۹۲.
۳. الدره المضیه فی الرد علی ابن تیمیه، شبکی، ص ۵.
۴. فوات الوفیات، کتبی، ج ۱، ص۷۷.
۵. الفتاوی الحدیث، ص ۸۶.

سلام من چندبارنظراتم را خواندم ولی دشمن و مخالف را پیدانکردم در کجای نظرم ،نوشتم مخالف امام علی هستن .
اگر مخالف بودن خلیفه ی چهارم نمیزاشتن ...
چرا هروقت بحث وحدت میشود ما شیعیان باید کوتاه بیاییم و وحدت داشته باشیم ....
چرا اون شیخ سنی در سیستان یک روز بعد از اربعین عروسی پسرش را برپاکرد؟
چراارباب رجوع سنی من بابت دریافت پول (حق الزحمه )از او باید بگوید شماها اینجا را امامزاده کردید (منظورش امامزاده هایی که ما داخلش پول میندازیم )..
خیلی موارد دیگر که من دیدم و شنیدم ..
شما هم میتوانید در رکاب وحدت باسنی ها بمانیم من چون زخمی شده بدست یک سنی هستم اینکاررا نمیکنم .....

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت که خلاف ها وعناد های برخی از اهل سنت را نباید به حساب همه آنان گذاشت بخصوص این که
احاديث ائمّه اهل بيت - عليهم السلام - به حُسن معاشرت با اهل سنّت و دوستى با ايشان تشويق مى‏كنند. در صحيحه معاوية بن وهب آمده است كه گفته:
«بدو گفتم: براى ما در رفتار خويش با مردم كوى و برزنمان كه بر آيين ما نيستند، شايسته كدام است؟ گفت: به پيشوايان خود كه از آن ها پيروى مى‏كنيد، بنگريد و همان كنيد كه آن ها مى‏كنند. به خدا سوگند كه ايشان بيماران آن ها را عيادت مى‏كنند و به تشييع جنازه‏شان مى‏روند و به آن ها يا بر آن ها گواهى مى‏دهند و امانت شان را ادا مى‏كنند». (۱)
در صحيحه عبداللَّه بن سنان آمده كه گفته است: «از امام صادق - عليه السلام - شنيدم كه مى‏فرمود: شما را به تقواى خداوند بلندمرتبه سفارش مى‏كنم و اين كه مردم را بر دوش خود حمل نكنيد كه خوار مى‏شويد. خداوند تبارك و تعالى در قرآن مى‏فرمايد: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». (۲) امام - عليه السلام - سپس فرمود: «بيماران ايشان را عيادت كنيد و در تشييع جنازه‏شان شركت كنيد و به آن ها و بر آن ها گواهى دهيد و در مساجدشان همراه ايشان نماز گزاريد». (۳) احاديث در اين باره فراوان‏ اند .
گفتنی است در شرایط فعلی جهان که دشمنان اسلام‌، سعی در اختلاف اندازی بین مسلمانها دارند، رابطه بین شیعه و سنی باید برادرانه و تفاهم‌آمیز باشد. برای ایجاد اتحاد می‌بایست بر مشترکات فیمابین تأکید کرد و اگر موقعیت زمانی و مکانی مناسبی با فرض مطالعات لازم جهت پاسخگویی به اشکالات و شبهه‌ها یافت شد، برادرانه و با استدلال به بحث و گفتگو پرداخت و در غیر این صورت طبق نظر حضرت امام (؛) ورهبری بیان اختلافات و دامن زدن به آنها جایز نیست‌.
درباره چگونگی رفتار با اهل سنت و دیگر فرقه‏ های مذهبی باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب «سردمداران بدعت‏گذار» از «پیروان دل‏پاک» جداست و سرانجام «دانایان لجاجت پیشه» از «ناآگاهان عبودیت پیشه» را باید جدا دانست.
پی نوشت ها:
۱. محمد بن یعقوب کلینی، كافى‏، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵هـ.ش، ج ۱، ص ۶۳۶.
۲. بقره (۲)، آیه ۸۳.
۳. شیخ حر عاملی، وسائل الشيعه‏، موسسه ال البیت، قم، ۱۴۰۹ هـ.ق، ج ۵، ص ۳۸۲.

نه شیعه نه سنی جمهوری اسلامی اسلامی اسلامی اسلامی
قربون همتون بشم خیلی گل هستید به خدا خوب مملکتی داریم قدرشو بدونید مبادا گول بخورید

سلام اینکه حکومت ایران جمهوری اسلامی هست شکی نیست و اینکه باید قدر ان را بدانیم هم شکی نیست اما یعنی چی نه شیعه نه سنی . شیعه تعارف نداریم کامل ترین مذهب اسلام است و به اهل سنت هم احترام می گذاریم اما یعنی چی نه شیعه نه سنی

سلام به همگی انسانهای روی زمین
اگر کسی مسلمان باشد یعنی به روز رستاخیز اعتقاد دارد
در آخرت نمی پرسن که شیعه ای یا سنی
طبق فرموده قرآن ، اعمال هرکسی رو به اندازه وسعت اطلاعاتش در دنیا پرسیده میشود اگر درجواب دادن
مثل زندگی در دنیا دروغ بگی، باهر عضوی از بدنت کاری(چه خیر وچه شر) رو انجام داده باشی ، به حرف میاد وشهادت میده
اختلافات هزارو چهارصدوسی وهفت سال پیش رو ما مسول نیستیم وکسی مارا بازخواست نمیکنه
الحمدوالله هرکس میتونه در این قرن از زمان اطلاعاتش رو نسبت به قرآن بالا ببره وطریقتش رو انتخاب کنه
همه ادیان الهی برای یک هدف واحد تبلیغ کردن و آن توحید ویکتا پرستی است
پس بیایید به جای دعوا وتفرقه بین یکدیگر طبق فرموده قرآن یکتا پرست باش
واصول دین که در قرآن آمده رو باور به یقین داشته باش وجامه عمل بپوشان سایر فروعات دین وچگونگی انجام آنها رو با قرآن و سنت پیامبر (ص) مطابقت بده و انتخاب کن
توهین و بد گوی برای هر انسان نارواست
من مسلمانم توهین وتحقیر وبدگویی رو از هیچ کس نمی پذیرم هرکس خلاف اخلاق انسان ووجدان پاک هر بشری کاری انجام بده مسلمان نیست وباید تجدید نظر کنه
به امید روزهای خوب

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بر خلاف تصور شما در قیامت از ولایت پرسیده می شود واین مسله نه تنها در منابع شیعه بلکه در منابع اهل سنت نیز مطرح شده است از جمله :
ابن حجر که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است در کتاب الصواعق المحرقه چنین می نویسد:
أخرج الدیلمی عن أبی سعید الخدری أن النبی صلى الله علیه وسلم قال ( وقفوهم إنهم مسؤولون عن ولایة علی )
وکأن هذا هو مراد الواحدی بقوله روی فی قوله تعالى (وقفوهم إنهم مسؤولون) أی عن ولایة علی وأهل البیت.
دیلمی از ابی سعید خدری روایت کرده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ذیل کلام خداوند متعال فرموده است: آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند، فرمودند: از ولایت [حضرت] علی [علیه السلام] سوال می شود.
این همان کلام واحدی است که گفته: آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند یعنی از ولایت [حضرت] علی [علیه السلام] و اهل بیت [علیهم السلام] سوال می شود.
( ۱ )
گفتنی است که امامت و ولایت دوازده امام معصوم(ع) منصب الهی است و در تأمین سعادت انسان، همتای قرآن کریم است. از این رو کسی که به خاطر عناد و لجاجت از پذیرش مسئله امامتِ کسانی که از طرف رسول خدا(ص) معین شده اند سرباز زند و تسلیم این حقیقت نشود اهل جهنم است، ولی کسی که عدم اعتقادش به امامت از روی لجاجت نباشد بلکه به خاطر این باشد که مسئله برایش روشن نشده باشد که اگر روشن می‌شد ایمان می‌آورد و طبق دستور آنان عمل می‌کرد، کارش با خدا است؛ یعنی ممکن است مشمول رحمت واسعه حق قرار گیرد.(۲)
قرآن می‌فرماید: «رسول خدا! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر این مأموریت را انجام ندهی، رسالت خود را انجام نداده ای».(۳)
این آیه شریفه که در شأن علی(ع) و در مورد امامت وی نازل شده است،(۴) به روشنی بیان می‌کند آن چه که رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ آن (امامت) بود، به مرتبه ای از اهمیت است که خدا می‌فرماید: «اگر ابلاغ نکنی، تبلیغ رسالت نکرده ای» از این جا معلوم می‌شود که امامت همانند رسالت نقش تعیین کننده در خوش بختی انسان دارد.
حضرت درروایتی اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر که بر آن سوار شد از امواج طوفان رَسْت و هر که از آن تخلف جست غرق امواج گشت.(۵)
در حدیث دیگر از آن حضرت می‌خوانیم «هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است».(۶)
امام صادق(ع) فرمود: «هر کس ما را بشناسد مؤمن است و هر کس منکر ما باشد کافر است».(۷)
دخالت شناخت امام و اعتقاد به او در سعادت انسان از دو جهت است: یکی این که شناخت خدا و شئون او بدون معرفت امام کامل نمی‌گردد، دیگر این که بدون معرفت امام به دست آوردن برنامه کامل و صحیح ممکن نیست.
این نکته را نیز باید متذکر شد که غالب اهل سنت دشمن حضرت علی محسوب نمی‌شوند و این که امامت به معنائی که در نزد شیعیان وجود دارد را قبول ندارند از روی لجاجت و عناد نیست، بلکه به همان معنائی که گفته شد از روی نا آگاهی و یا نفهمیدن معنای اصلی روایاتی مانند آن چه در واقعه غدیر اتفاق افتاد می‌باشد. مثلا معنای مولی را به معنای دوست می‌فهمند.
پی‌نوشت‌ها:
۱- الصواعق المحرقة، ج ۲ ص ۴۳۷ )
۲. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص ۴۲۶.
۳. مائده (۵) آیه ۶۷.
۴. واحدی، اسباب النزول، ص ۱۳۵.
۵. حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۱۵۱.
۶. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۸۹، حدیث ۳۵.
۷. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۷، حدیث ۱۱.

سلام صریح و مستقیم بروم اصل مطلب . برادر مگر شیعه که مکتب اهل بیت است یا اهل سنت ((( نه وهابیت )) طرفدار توهین کردن هستند که در اخر کلام خود میگوید مسلمان هستید و از تحقیر کردن و توهین کردن دوری میکنید . نکته دوم اینکه ادعا کردید در اول کلام خود که در روز قیامت سوال نمیشود شیعه هستی یا سنی شاید مستقیم چنین سوالی نشود اما از اینکه امامت کیست و ایا درمورد امام خودت مطالعه کرده ای یا نه سوال میشود و این مطلب در کتب اهل سنت و شیعه نه فقط کتب شیعه بلکه در کتب علمای اهل سنت فراوان در این باب روایات داریم . نکته سوم در اواسط صحبت خود گفتید بیاید به فرموده قران یکتاپرست باشیم اولا این سایت درمورد مسئله وحدت شیعه و سنی است خب این سخن شما چه ارتباط مستقیمی با موضوع و صحبت های کاربران این بخش داشت ((( وحدت شیعه و سنی ))) مگر یک ارتباط و ان اینکه هم شیعیان و هم اهل سنت یکتاپرست هستند از این جهت بله یکی از نقاط مشترک شیعه و اهل سنت خدای واحد را پرستش میکند اما متاسفانه ((( نمیگویم شما ))) برخی افراد جاهل به شیعه اتهام میزنند چون عقیده به توسل و کمک خواستن از اهل بیت بعد از مرگ جسمانی را دارد پس یکتاپرست نیتسند ((( نمیگویم شما چنین عقیده ای داری ))) این در حالی است که بسیاری از علمای اهل سنت هم عقیده دارند میتوان به اهل بیت قبل و بعد از مرگ جسمانی توسل کرد و از انان کمک خواست و این مطلب از دیگر نقاط مشترک شیعیان و اهل سنت است .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در باره نکته دو م تان باید گفت چه کسی چنین ادعای نموده در حالی در کتاب های خود برادران اهل سنت در این باره سخن گفته شده به عنوان نمونه ،اعتراف یکی از بزرگترین علمای تاریخ اهل سنت جناب آلوسی را می بینیم که در قیامت از ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام سوال می شود.
آلوسی،از بزرگان اهل سنت که از او به علامه آلوسی تعبیر می کنند و اتفاقا سلفی العقیده هم بوده، در تفسیر خود یعنی روح المعانی که یکی از معروف ترین تفاسیر اهل سنت هست، در ذیل آیه وقفوهم انهم مسئولون می نویسد:
درباره این آیه،شیعیان از ابن عباس روایت دارند که از ولایت علی علیه السلام در قیامت سوال خواهد شد همچنین از ابی سعید خدری نیز همچنین روایتی نقل شده است اما اولی ترین{برترین} این اقوال این است که از عقاید و از اعمال هر فرد سوال خواهد شد و در راس همه اینها،از لا له الا الله پرسیده شده و از بهترین و بزرگترین اینها،سوال از ولایت علی بن ابیطالب کرم الله وجهه خواهد شد.
وروی بعض الإمامیة عن ابن جبیر عن ابن عباس یسئلون عن ولایة علی کرم الله تعالى وجهه ورووه أیضا عن ابی سعید الخدری وأولى هذه الأقوال أن السؤال عن العقائد والأعمال ورأس ذلک لا إله إلا الله ومن أجله ولایة علی کرم الله تعالى وجهه وکذا ولایة إخوانه الخلفاء الراشدین رضی الله تعالى عنهم أجمعین.تفسیر روح المعانی ج۲۳ص۸۰
در باره نکته سو م تان باید گفت : توسل قران کریم به صراحت آمده و نه تنها شیعیان بلکه خردمندان اهل سنت در این باره نکته های مفید مطرح نموده اند . از این گذشته در قرآن مجيد آمده است كه وقتى حضرت يوسف خود را به برادرانش معرفى نمود و آن‏ها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آن‏ها گفت:
«اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً؛ (۱) پيراهنم را با خود نزد پدرم ببريد و بر صورتش افكنيد تا ديدگانش بينا گردد». سپس در جاى ديگرى از همين سوره آمده است: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً؛ (۲) چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پيراهن را بر صورت پدر افكند و يعقوب بينايى خود را بازيافت».
آيا مى‏توان رفتار اين دو پيامبر الهى - يوسف صديق كه توصيه به ماليدن پيراهن بر چشمان پدرش نموده و يعقوب كه آن را انجام داده است - شرك به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانى كه از زبان قرآن مجيد نقل شده است؟
علاوه بر اين، در صحيح بخارى از عبداللَّه بن عمر نقل شده است كه: «پيامبر را در حالى ديدم كه حجرالاسود را لمس مى‏كرد و مى‏بوسيد». (۳) بر همين مبنا است كه همه مسلمانان جهان به هنگام زيارت خانه خدا، براى لمس كردن و بوسيدن حجرالاسود مدت ها به صف مى‏ايستند.
حال كه بوسيدن سنگ حجرالاسود و لمس كردن پيران يوسف و ماليدن بر چشم مجاز مى‏باشد، بديهى است كه مى‏توان در و ديوار و ضريح امامان را لمس نمود و بوسيد؛ زيرا تفاوتى بين اشيا (از جهت متبرك بودن آن‏ها) وجود ندارد.

پی نوشت ها:
۱. يوسف (۱۲)، آیه ۹۳.
۲. يوسف (۱۲)، آیه ۹۶.
۳. احمد بن حنبل، مسند، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ هـ.ق، ج ۱، ص ۱۶ و ۲۶.

از انسانیت و وجدان پاک انسانی دور شدیم
چسبیدیم به شیعه و سنی
بابا هیچ دینی سفید یا سیاه نیست

همه خاکستری هستن
فقط انسان باشیم

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره که انسانیت و وجدان پاک در سایه دین مذهب راستین تامین می شود باید برای شناخت آن تلاش نمود .
ما که شیعه هستیم ، این مذهب را کامل تر می دانیم و اسلام حقیقی را در پیروی از اهل بیت پیامبر می دانیم . برای این منظور دلایل نیز داریم که از جمله روایت غدیر و آیات ولایت است .
در ذیل تنها به بررسی برخی از روایات که بر حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی (امامیه) آمده است ، پرداختیم :
الف. راه اثبات حقانیت شیعه دوازده امامی تنها از طریق شیعه به معنای عام و یا شیعه اثنی عشر به معنای خاص نیست. بلکه در کتب روائی و سنن اهل سنت نیز به امامت دوازده‏گانه بعد از رسول خدا(ص) تصریح شده است. روایات زیادی که از رسول الله(ص) بر دوران امامت حضرت مهدی(ع) و استمرار آن تا قبل از قیامت آمده است، این موضوع را آشکار می‏سازد که امامت حضرت مهدی در دایره معتقدات شیعه اثنی عشر می‏گنجد. برای روشن شدن مسئله به بعضی از روایاتی که در کتب عامّه در مورد ائمه اثنی عشر آمده است اشاره می‏شود.
۱. قال رسول‏الله(ص): انّ هذا الامر لا ینقضی حتّی یمضی فیهم اثنا عشر خلیفة ؛ دین اسلام به سر نیمی اید تا دوازده خلیفه وجانشین را پشت سر گذارد »
۲. قال رسول‏الله(ص): لا یزال امر الناس ماضیا ما ولیهم اثنا عشر رجلاً... کلّهم من قریش ؛ تا آن که دوازده مرد بر آنها فرمان برانند کار مردم پیوسته بگذرد... که همگی آنان از قریش هستند. ».
۳. قال رسول‏الله(ص):انّ عدة الخلفاء بعدی عدة نقباء موسی ؛ شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی است ».
۴. لا یزال هذا الدین قائما حتی یکون علیکم اثنا عشر خلیفه ؛ تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند دین پیوسته برپاست».(۱)
۵. در منتخب کنز العمال از جابر بن سمره نقل شده که «بر این امت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد به عدد نقباء بنی اسرائیل»، (۲).
۶. پیامبر در مورد ائمه دوازده‏گانه بیان صریح دارند:« الائمة بعدی اثنی عشر، تسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیّهم » (۳).
بنابراین نصوصی که از پیامبر در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده و اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده است، حقانیت شیعه اثبات می‏شود.
اضافه بر آن در مورد امامت ائمه دوازده‏گانه(ع) چه به صورت دسته جمعی و چه به صورت فرد به فرد، نص وارد شده ،هر یک از امامان امام بعد از خود را معرفی کرده است و امام بدون نص امام نیست.
ب. اکثر شیعه که اقلیت‏های (زیدیه و اسماعیلیه) از آن جدا شده‏اند؛ شیعه امامیّه و دوازده امامی اند.
پس از رحلت امام سجاد(ع) اکثریت شیعه به امامت، امام محمد باقر(ع) معتقد شدند، و اقلیّتی به پسر دیگر امام سجاد یعنی زید شهید گرویدند. پس از رحلت امام محمدباقر(ع) شیعیان به امامت جعفر صادق(ع) معتقد شدند . پس از درگذشت امام صادق(ع) اکثریت فرزندش امام موسی کاظم(ع) را امام هفتم دانستند و جمعی اسماعیل پسر بزرگ امام صادق(ع) را که در حال حیات پدر خود درگذشته بود امام گرفتند و از اکثریت شیعه جدا شده و به نام اسماعیلیه معروف گشتند .بعضی پسر دیگر آن حضرت «عبدالله افطح» و بعضی فرزند دیگرش «محمد» را پیشوا گرفتند و بعضی خود حضرت را آخرین امام پنداشتند.
پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) اکثریت شیعه فرزندش امام رضا(ع) را امام هشتم دانستند و برخی به امام هفتم بسنده کردند که به «واقفیه» معروفند. بعد از امام هشتم تا امام دوازدهم ،تفرقه قابل توجهی به وجود نیامد، (۴).
بنابراین شیعه در تاریخ اسلام در زمان پیامبر(ص) و بعد از آن به کسانی اطلاق می‏شود که به امامت علی و اولاد آن امام(ع) اعتقاد داشته اند . شاخه‏های زیدی و اسماعیلیه و امثال اینها به مرور زمان به علل مختلف و انگیزه‏های متعدد (سیاسی، اقتصادی) به وجود آمده‏اند. برای پی بردن به حقانیت آنها اطلاع از اصول و عقاید آنها لازم است.(۵)
عدد ۱۲ در روایات اهل سنت و شیعه برای ائمه بعد از پیامبر(ص) ذکر شده است و فرقه‏ های شیعی غیر از دوازده امامی توجیهی برای نظر خود ندارند. اضافه بر اینکه پس از اثبات امامت علی(ع) امامت ائمه بعدی به تصریح امام قبل می‏باشد . هر یک ازفرقه‏ های شیعه (غیر از دوازده امامی) در صورتی که به کلمات امام مورد قبول خود مثلاً امام صادق(ع) رجوع کنند خواهند دید که تصریح به امامت امام بعد خود کرده و راویان این روایات منحصر در شیعه دوازده امامی نیست.(۶)
پی نوشت ها:
۱) برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: صحیح مسلم، ج ۳، کتاب الامارة.
۲) منتخب کنز العمال
۳) کفایة الاثر ،ص۲۳، به نقل ازموسوعه الامام علی بن ابیطالب، ج ۲، ص ۴۸ .نظیر این روایات را که از اهل سنت در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده است می‏توانید در کتب ذیل مطالعه کنید:
الف) ینابیع المودة، ص ۴۴.
ب) البدایة و النهایة، ج ۶، ص ۲۴۷.
ج)سنن ابن ماجه، ج ۲ / ۱۳۶۷ / ۴۰۸۵.
د) مسند احمد بن حنبل، ج ۱ / ۱۸۳ / ۶۴۵.
ه) سنن ابی داود، ۴ / ۱۰۷
۴) شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
۵) برای آگاهی بیشتر در این مورد ر.ک: (شیعه در اسلام، علاّمه محمدحسین طباطبایی)
۶) به عنوان نمونه نگاه کنید (بحارالانوار، ج۴۸، ص ۱۲ تا ص ۲۸)

با سلام من ۲۳ سالمه و مدتهاست که تعصب رو کنار گذاشتم و خودم بچه ی کردستان هستم و در شهری اکثرا سنی نشین به دنیا اومدم ...الان چند ماه هست که به مذهب راستین شیعه پیوسته ام و با مطالعه و تحقیق هم این راه رو در پیش گرفتم و همواره در دعاهام با اخلاص کامل از خدا خواستم راه راستین رو بهم نشان بده و خدا هم خیلی کمک کرد ......و شیعه شدنم رو اول مدیون خدا بعد مدیون امامان معصوم ع و بعد بزرگان شیعه هستم ........و توصیه ای که دارم اینه که اگر میخواهید راه راست رو پیدا کنید اول از خدا بخواهید که راه راست رو بهتون نشون بده بعد تعصب رو به کلی کنار بذارید و بعد چند تا کتاب یا چند تا سخن از بزرگان شیعه و سنی بخوانید یا گوش کنید و بعد خودتون قضاوت کنید.....حتی میتونید تو همین اینترنت چندین سایت رو در این باره دنبال کنید.......و حتی من قبلا خیلی به این شبکه های ماهواره ای وهابی مثل شبکه کلمه و وصال گوش میدادم و اعتقاد بر این داشتم که کاملا راست میگند و شیعه رو خرافی میدونستم ولی الان به کلی نظرم در مورد خیلی چیزها عوض شده و امیدوارم خداوند همواره مارو مورد لطف خود قرار بده.....اللهم عجل لولیک الفرج ..امین یا رب العالمین

سلام برادر مسعود من به شما تبریک میگم وهمیشه درراه حق وحقیقت پیروزباشید.
همیشه این را بدانید اگر شافعی بودید شافعی شاگرد امام جعفرصادق بودن یعنی سنی های شافعی پیرو شاگرد هستن نه استاد ، ولی شیعیان استاد را بیشتر قبول دارن..

من میگم مقصر ماهیم که فقط داریم از چیزی که پدر مادرامون دارن میگن پیروی می کنیم
به نظرم این کافی نیست و باید خودمون تحقیق کنیم و بفهمیم چی به چیه کی به کیه حق با کیه به قول دوستمون مسعود گفته نباید از کسایی که دارن تحریکمون میکنن چه توهین چه مسخره کردن نباید پایان داد و فهمید که مدرکشون از کجاست حالا ما با یه صحبت یک ساعته یه تند خویی وتند گویی نظرمون رو بدیم یا بگیم نه درست نیست

یکی از بستگانم به مکه مکرمه رفته بود وجشن بود. یکی از وهابی داشت شربت پخش میکرد بین همه زايرین. که فامیلم حواسش نبود گفت قسمت شماهم بشه امام رضا ما ازشما پذیرایی کنیم که وهابی اخم کرد هرچی از دهنش اومد به امام معصوم ما فوش بست به نظر من چیزی که باعث شد کمی بین شیعه وسنی اختلاف لفظی بشع تفکر وهابی هستش و همه باید گوش به زنگ باشیم
۱تحقیق وتفکر
۲زود قضاوت نکردن

درنماز دست بسته یاباز برای خداوند هیچ فرقی نمی کند چون منظور هردوی انها تعظیم به خداوند است اصلا خداوند در روز حسابرسی نمی فرماید که انهای که بادست بسته نماز خواندند مردود است لطف وعظمت وعنایت خداوند در ان روز به انهای که به کسی ستم نکرده وبه حقوق خود قانع شده شامل میشود

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
اهل سنت در همه عالم پیرو چهار مذهب فقهی هستند که هیچ یک از این چهار مذهب دست بسته نماز خواندن (تکتف ) را از واجبات نماز نمی دانند بلکه آن را از مستحبات نماز می دانند، در عین حال این مسئله در میان آنها به صورت یک سنت در آمده که مردم عوام آن را به عنوان امر واجب می دانند.عبدالرحمن جزیری صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می نویسد: قراردادن دست راست بر روی دست چپ زیر ناف یا بالای آن سنت است ،‌و این عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است . ( ۱ )
مهم ترین دلیل بر دست بسته نماز خواندن ( تکتف ) روایت بخاری است که در آن تصریح می کند به این که ((الناس یؤمرون)). به روایت بخاری توجه فرمایید: فروى عن عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِکٍ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ کَانَ النَّاسُ یُؤْمَرُونَ أَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى فِی الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ یَنْمِی ذَلِکَ إِلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِیلُ یُنْمَى ذَلِکَ. وَلَمْ یَقُلْ یَنْمِی.
از ابی حازم از سهل بن سعد که گفت : مردم امر می شوند که نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد (یعنی خلفا به مردم دستور می دادند که دست بسته نمازبخوانند. یعنی این کار دستوری از مقامات بالا بود) . ابو حازم می گوید: مطلبی درباره این روایت نمی دانم جز اینکه به پیامبر (ص )نسبت داده شده است . اسماعیل می گوید : این مطلب نسبت داده شده و نمی گوید خود او به پیامبر (ص ) نسبت داده است . ( ۲ )
بنا بر این روایتی که اثبات کند پیامبر دست بسته نماز می خواند یا دستور داده، نداریم .
برخی بر این باورند که تکتف (دست بسته نماز خواندن) دستور خلفا و روسا بود. آنان به مردم دستور می دادند که دست بسته نماز بخوانند و هیچ دلیلی بر وجوب و حتی استحباب آن وجود ندارد.
ابن رشد قرطبی می گوید: همچنین ثابت شده است که مردم را امر می کردند به تکتف ( یعنی این کار ، دستور و بخشنامه از بالا بود. یعنی خلفا و دست نشاندگان آنان مردم را به این کار امر می کردند )، ( ۳ )
نماز امری تعبدی است که از جانب خدا واجب شده است . افعال و اذکار آن نیز تعبدی است که واجب است، از جانب خدا تعیین و از جانب پیامبر تبیین گردد .همان گونه که در حدیث نبوی آمده است :
« صلوا کما رایتمونی اصلی ؛
‌نماز بخوانید ان گونه که من می خوانم». ( ۴ )
نووی در شرح این حدیث می گوید:
این روایت اقتضا دارد وجوب همه چیزهایی که پیامبر (ص )انجام می دهد مگر کاری که وجوب آن به دلیل دیگری برداشته شده باشد مثل بالا بردن دست برای تکبیر. (۵)
این ادعا که دست بسته نماز خواندن همراه با نوعی احترام و خشوع بیشتر برای خدا است ، باطل است بلکه بدعت و افترا به پیامبر(ص ) است؛ چرا که اگر نحوه بهتر و با خشوع بیشتری برای نماز خواندن وجود داشت ، خدا( که رحیم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر کس دیگر می داند) به آن شیوه امر می کرد .
صرف نظر از روایات شیعه در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باب نقل شده که نماز پیامبر (ص )با دست بازبوده است ؛ ما به ذکر یکی از معتبر ترین آن که نحوه نماز پیامبر(ص ) را با دست باز بیان می کند اشاره می کنیم :
محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند: ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است .وی می گوید: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص )هستم .زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت. سپس تکبیر می گفت . سپس حمد و سوره را قرائت می کرد. سپس تکبیر می گفت. سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد .سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت. سپس آرام می گرفت. نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت« سمع الله لمن حمده » سپس دو دستش را بالا می برد تا کنار گوشش قرار می گرفت. سپس می گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین می انداخت و دو کف دست خود را کنار خود می گذاشت. سپس سر بلند می کرد و بر پای چپ می نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز می کرد و سجده می کرد و سپس الله اکبر می گفت و بلند می شد و بر پای چپ می نشست تا همه اندامش آرام می گرفت. سپس در سجده بعد همین کار را می کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا (ص )چنین نماز می خواند .
امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح است(۶)
بخاری آن را به طور مختصر نقل کرده است. (۷ )
شوکانی می گوید: صاحبان صحاح سته جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته ، بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است. (۸)
ابن حجر می گوید: این روایت را ابوداوود و ترمذی نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است. (۹)
در این روایت که قصد وی بیان کامل نماز رسول خدا (ص )با همه جزئیات است ،هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است .
بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر روشن می گردد که عمل شیعه و مالکی ها در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل می کنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم ،چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است.
در پایان نظر فقهای شیعه به صورت اختصار تقدیم می گردد . در صورت نیاز تفصیلی منتظر نامه شما هستیم.
نظر فقهای إمامیّه
صاحب جواهر می فرماید :
مشهور بین علما از جهت روایات و فتوا بلکه در کتاب خلاف و غنیه و دروس و انتصار ،اجماع بر عدم جواز تکفیر ((تکتف ))در نماز است بلکه من مخالفی جز اسکافی که ترک آن را مستحب دانسته است و ابی الصلاح حلبی که انجام آن را مکروه دانسته است نیافتیم . مصنف کتاب معتبر اجماع نقل شده را با پیگیری ، محکم کرده است .(۱۰)
مرحوم سیّد یزدی ( ره ) در کتاب گران سنگ عروه الوثقی بحث مبطلات نماز می گوید :
سوم از مبطلات نماز : تکفیر در نماز به معنی قرار دادن یکی از دو دست بر دیگری به نحوی که اهل سنت انجام می دهند. اگر عمدی و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است.اما از روی فراموشی اشکالی ندارد . اگر چه احتیاط این است که نماز را دوباره بخواند .(۱۱ )
موفق باشید.
پی نوشت:
۱ . الفقه علی المذاهب الاربعة ،ج ۱ ،ص ۲۵۱ ،‌کتاب الصلاة با ب وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاة ، و ص ۲۸۵ .
۲ . صحیح البخاری، ج ۱ ،ص ۱۸۱، ح ۷۴۰، کتاب الأذان، ب ۸۷، باب وَضْعِ الُْیمْنَى عَلَى الْیُسْرَى.
۳ . بدایة المجتهد، ج ۱ ،ص ۱۱۲ (المسالة السابعة اتفاق العلماء علی ان السجود علی سبعة اعضاء).
۴ . صحیح البخاری ،ج ۱ ،ص ۱۵۵ , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....
۵ . المجموع ،ج ۳ ،ص ۲۹۰ .
۶ . سنن ابن ماجة ، ج ۱، ص ۲۸۰ ، سنن أبی داود، ج ۱، ص ۱۷۰ کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج ۱، ص ۱۸۸ باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج ۵، ص ۴۲۴، سنن الدارمی ، ج ۱، ص ۳۱۴ کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى ،بیهقی، ج ۲، ص ۷۲ ، عمدة القاری، ج ۶، ص ۱۰۴ ' صحیح ابن حبان ،ج ۵ ،ص ۱۹۶...
۷ . صحیح البخاری ، ج ۱، ص ۲۰۱، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد.
۸ . نیل الأوطار، ج ۲، ص ۱۹۸.
۹ . تلخیص الحبیر، ج ۳، ص ۲۷۱ - ۲۷۲.
۱۰. جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۵.
۱۱. العروة الوثقى، ج ۳، ص ۶ - ۷.

شیعه,سنی,مسلمان یا غیر مسلمان اصلا لزومی به این حرفا هست.
دین_زبان_رنگ_گشور مگه فرق میکنه,ما هممون انسانیم و از ادم و حوا اومدیم.و باید یاد بگیریم که مثل یک انسان زندگی کنیم و حقوق مردم احترام بذاریم چرا که به نظر من اصل قضیه همین است.
من تو یکی از برنامه های تلویزیونی سخرنرانی یکی از علما(سنی ویا شیعه نمیخوام بگم) رو دیدم که میگفت هر چقدرم ادم خوبی باشی و به حقوق مردم احترام بذاری و کار های خوبی انجام بدی اگر مسلمان نباشی جای تو جهنم است.
من شخصا با این حرف مخالفم.

تصویر soalcity

سلام
بین دو مطلب نباید خلط کرد.
۱- آیا همه چیز حق است و هیچ فرقی بین درست و غلط وجود ندارد؟
۲-آیا می توان با کسانی که عقیده باطل دارند، اما دشمنی ندارند، همزیستی کرد؟

آنچه صحیح است، دومی می باشد اما به نظر می رسد شما می خواهید اولی را نتیجه بگیرید.

سلام
خداونددرقرآن فرموده همه ی انسان ها پیرو آخرین پیامبر بشن یعنی مسلمان بشن .
متاسفانه الان مسیحیت و یهود و بقیه ی ادیان پیرو پیامبران مسیح و یهود هستن و این برخلاف دستور خداست .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بلی متاسفانه علی رغم تاکید خداوند در آخرین وحی نامه آسمانی بسیاری از انسان از فرمان خدا وند سر باز زده و از پذیرش اسلام امتناع می و رزند در حالی که اسلام آخرین دین و کامل ترین دین که در اینجا به برخی امتیاز آن بر دیگر ادیان دلایل متعدد وجود دارد که به برخی از آن‏ها اشاره می‌شود:
۱- جامعیت:
یکی از دلائل کامل بودن دین اسلام، جامعیت آن است. جامعیت بدان معنا است که در اسلام همه قوانین و مقرّرات مورد نیاز انسان‏ها پیش بینی شده است. در آیات(۱) و روایات(۲) متعدّدی به این جامعیت اشاره شده است. اندیشوران مسلمان بر این مسئله تأکید دارند.(۳) امام راحل فرمود:
«... قرآن مجید و سنّت شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد».(۴)
شهید مطهری می‌نویسد: «همه جانبگی از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است...».(۵)
در اسلام، احکام و قوانین منحصر در زندگی فردی انسان‏ها نیست، بلکه تمام ابعاد زندگی اجتماعی را نیز در بر دارد، چرا که زندگی فردی و اجتماعی انسان از هم قابل تفکیک نبوده و بسیاری از اموری فردی، در زندگی اجتماعی و برعکس تأثیر دارند.
۲- هماهنگی با مقتضیات زمان:
یکی از ویژگی‏های بسیار مهم اسلام همسویی آن با شرایط زمان است؛ یعنی قوانین اسلام علاوه بر جامعیت به گونه‏ای تشریع شده که پاسخگوی نیازهای انسان‏ها در همه زمان‏ها است؛ از این رو اسلام بعد از گذشت چندین قرن بالنده و پویا ظاهر شده و در مقام پاسخ گویی نیازهای مردم اظهار ناتوانی نکرده است.
امام صادق(ع) درباره قرآن فرمود: «خداوند قرآن را برای زمان و مردم خاصی قرار نداده است. قرآن برای همه زمان‏ها و برای همه انسان‏ها تا روز قیامت تازگی دارد».(۶)
«مارسل بوازار» می‌نویسد: «احکام و قوانین اسلام به پرسش‏های معاصر پاسخ داده است...».(۷) یکی از امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر همین است که ادیان دیگر پاسخگوی نیازهای زمان خود نبودند، حال آن که اسلام پاسخگوی نیازهای انسان‏ها در طول تاریخ می‌باشد. یکی از علل خاتمیت اسلام را در همین ویژگی باید جستجو نمود.
همسویی اسلام با شرایط زمان بدان معنا نیست که قوانین اسلام با شرایط زمانی تغییر یابد، بلکه معنایش این است که هرگاه احتیاجات و حوادث و مقتضیات زمان به اسلام عرضه می‌شود، پاسخگو است.
۳- آمیختگی دنیا و آخرت:
یکی از دلایل مهم کامل بودن دین اسلام در آمیختگی دنیا و آخرت ظهور می‌کند. اسلام با اصل دنیا و مواهب آن مبارزه نکرده و رهبانیت را نپذیرفته است: «لا رهبانیة فی الإسلام». دین دنیا را پل ارتباطی آخرت دانسته است. از این رو نخست تعریف دقیق از دنیا ارائه داده و به زندگی انسان‏ها سمت و سو داده و همگان را به فعالیت در دنیا فرا خوانده است. از سوی دیگر اسلام مردم را به آخرت گرایی فراخوانده و از دنیا گرایی بر حذر داشته، این در حالی است که برخی از ادیان نیز دنیا گریزی را مطرح کرده‏اند، چنان که برخی دیگر آخرت گریزی را مطرح کرده‏اند.
شهید مطهری در این خصوص می‌نویسد: «در جامعه‏های کهن همیشه یکی دو چیز وجود داشت: یا آخرت‌گرایی و زندگی گریزی و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی. اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگی و مسئولیت‏های زندگی دنیا می‌گذرد».(۸)
۴- جهان شمولی:
اسلام علاوه بر جامعیت و همسویی با شرایط زمان، جهان شمول است.
جهان شمولی بدان معنا است که اسلام اختصاص به مردم و سرزمین خاصی ندارد، بلکه دین همگانی است. بر خلاف ادیان دیگر که هر کدام به امت و قومی اختصاص داشته‏اند.
از این رو در قرآن خطاب به پیامبر اسلام(ص) آمده است: «و ما أرسلناک إلا رحمة للعالمین».(۹) از برخی آیات(۱۰) و روایات دیگر استفاده می‌شود که در زمان حکومت جهانی امام زمان(ع) دین اسلام همه جهان را فرا گرفته و همگانی می‌شود.
۵- خاتمیت:
خاتمیت را نمی‌توان به عنوان دلیل مستقل برای کامل بودن دین اسلام بیان نمود، زیرا خاتمیت ریشه در ویژگی هایی دارد که بدان‏ها اشاره شد، ولی خاتمیت بیانگر این واقعیت است که دین اسلام کامل‏ترین دین است، زیرا اگر کامل‏ترین دین نبود، باید خداوند جهت هدایت و تأمین سعادت انسان‏ها ادیان و پیامبران دیگر ارسال می‌نمود. در قرآن از پیامبر اسلام(ص) به عنوان خاتم پیامبران یاد شده که نشانگر کامل بودن دین اسلام است: «لکن رسول اللَّه و خاتم النّبیین؛(۱۱) محمد رسول خدا و خاتم پیامبران است». در روایتی آمده است: «حلال محمّد حلال إلی یوم القیامه و حرامه حرام أبداً إلی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجی‏ء غیره».(۱۲)
دین اسلام کامل‏ترین دین بوده و مورد پذیرش خداوند است: «انّ الّدین عنداللَّه الاسلام؛(۱۳) هر کس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود».(۱۴)
موارد دیگر مانند همسویی با فطرت، ضمانت اجرایی قوانین اسلامی و... نیز بیان شده و از سوی دیگر هیچ دینی نمی‌توان یافت که مترقی تر از اسلام باشد.
اسلام با ترقی و پیشرفت و دانش و بهداشت ونظافت از همه مرام‌ها و مسلک‌ها پیشرفته تر است و نیازی به تغییر و دگرگونی ندارد. اگر مشاهده می‌شود که در دنیای امروز پیشرفت‌های علمی و صنعتی به‌وجود آمده، اسلام از ابتدا به دانش و پیشرفت سفارش می‌کرده ، اگر مراد از جامعه مدرن، جامعه پر از فساد و فحشا و منکرات باشد، اسلام با فساد و زشتی‌ها مخالف است.

پی‌نوشت‏ها:
۱. انعام (۶) آیه ۵۹.
۲. کافی، ج ۵، ص ۸۳؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۵.
۳. مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد، ج ۱، ص ۲۸۶ و ۲۷۰.
۴. همان، ص ۲۸۶.
۵. وحی و نبوّت، ص ۹۰؛ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۴۱.
۶. عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۱۳۰.
۷. اسلام در جهان امروز، ص ۲۵۹.
۸. وحی و نبوت، ص ۹۱؛ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۴۲.
۹. انبیا(۲۱) آیه ۱۰۷؛ اعراف (۷) آیه ۱۵۸، توبه (۹) آیه ۲۸.
۱۰. توبه (۹) آیه ۳۳.
۱۱. احزاب (۳۳) آیه ۴۰.
۱۲. اصول کافی، ج ۱، ح ۱۹.
۱۳ و ۱۴. آل عمران(۳) آیه ۱۹ و ۸۵.

سلام علیکم . اولا مگر کسی گفت ما انسان نیستیم . همه از نظر نوع انسان هستیم اما مسئله معرفت و شناخت راه کامل تر برای سعادت ابدی بسیار مهو حیاتی است . دوما ان سخنی که گفتید فلان عالمی گفته خب از سه حال خارج نیست یا شما دروغ گفتی یا نه یک کلیپی را دیده ای که ممکن است تقطیع کرده باشند و البته حالت سوم فرض کنیم واقعا ان شخصی که شما گفتید چنین حرفی زده باشد این سخن از اساس غلط است و عقیده اسلام نیست و نه اکثریت علمای اهل سنت و نه اکثریت علمای شعیه چنین عقیده ای ندارند . در خود قران نیز امده اهل کتاب برخی از انان به شرط ایمان به خدا و انجام عمل صالح وارد بهشت میشوند البته برخی زیرا در ایات دیگر امده گرویه زا علمای اهل کتاب پیامبر اسلام را مانند پدری که فرزند خود را می شناسد می شناسند یعنی یقین دارند او پیامبر خاتم است اما در عین حال انکار میکنند . خب ایا یکی از مصادیق عمل صالح تحقیق و بررسی برای کشف دین کامل تر نیست قطعا هست اما به قول ایات قران بین کسی که میداند و کسی که نمیداند تفاوت است . کسی که نرفته مطالعه نکرده و حقانیت اسلام برای او ثابت نشده و بعد انکار میکند حقانیت اسلام با کسی که رفته و حقانیت اسلام برای او ثابت شده اما باز هم انکار میکند مچازات این دو قطعا یکی نیست .

باتشکر از سایت خوب شما، در پاسخ به شخصی که نوشته شیعیان به ۳خلیفه صدر اسلام توهین می کنند، من یک سوال از شما دارم ما اول به خلیفه های شما توهین کردیم یا شما به ما؟؟ مگر همین خلیفه های شما نبودند که درب خانه دختر پیغمبر را به آتش کشیدند؟؟؟اگر می خواهید بگویید خلیفه وقت ازما جرا بی خبر بود بدانید شهر مدینه شهر بزرگی نبوده وفاصله کوچه بنی هاشم تا مسجد پیغمبر کمتراز۱۰متر می باشد مگر میشود خلیفه بی خبر باشد؟؟از آتش زدن درب خانه دختر پیغمبر و شکستن پهلوی حضرت فاطمه زهرا می گذریم،،اما چرا قبر آن حضرت مخفی است؟؟تابه حال از بزرگان خود این سوال را پرسیده اید؟؟ از این هم میگذریم مولای ما علی مرتضی زنده بود و شنید که همین خلیفه ها درقنوت نمازهایشان به ایشان توهین میکنند،نزدیک به ۱۵۰سال قبر مولای مخفی بود چرا؟؟در تاریخ طبری اهل سنت نوشته حجاج ابن یوسف ۷۰۰۰چاله دور تا دور کوفه کند تا قبر حضرت علی را پیدا کند و به بدن ایشان اهانت کند و بدن را بسوزاند،،بند اول صلح نامه امام حسن چیست؟؟کسی حق ندارد در نمازش به علی مرتضی جسارت کند،در حکومت معاویه در۷۰۰۰نقطه هر روز ۵خطیب به سخنرانی می پرداخت و وظیفه جسارت به حضرت علی را داشتند،بازهم می گویید اول توهین را شیعیان بر خلیفه ها شروع کردند.؟؟مگر غیر از این است که تمامی امامان شیعه به دست اهل سنت به شهادت رسیدند؟؟آیا قاتل امام حسین کافر بود؟؟آیا نام اسلام را یدک نمی کشید ؟؟آیاغیر از این است که اهل سنت بود؟؟قاتلین بقیه معصومین چه؟؟آیا کافر بودند یا مسلمان نبودند؟؟آیا اهل سنت بودند یا نه؟؟آیا شما تاریخ حکومت حجاج ابن یوسف و منصور دوایقی ویا متوکل ویا مامون را خوانده ای؟؟ ودر آخر برادر مسلمان من هموطن من ما درکنار شما دوش به دوش برعلیه دشمنان ایران عزیزمان جنگیده ایم رشادت ها کرده ایم از دین مان دفاع کرده ایم وهمچنان باهم هموطن ومتحد هستیم اما در این گونه مسائل اعتقادی ، با هم اتحاد قلبی نداریم ..

دوستان عزیز هرگلی بزنیم به سر خودمان زده ایم اگر واقعا به ولایت امام خامنه ای معتقد هستید دست از توهین بردارید . در ضمن ناکسان در زمان عاشورای سال ۶۱ ه ق به هر کوفه ای ۳۰ هزار دینار معادل یک میلیارد تومان امروزی پول دادند خودتان را بسنجید ایا در ان زمان بودید بازهم یار حسین میماندید.

امیدوارم هیچگاه بمدت ۱۸ سال یک سنی درزندگیت نیفتد.

سلام....ایاتخیل گناه است واگرهست چه تخیلاتی گناه است؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

یکی از وسوسه هایی که شیطان ملعون و نفس، به ذهن انسان می اندازد، بحث تفکر به گناه و تخیّل مسائل جنسی و محرّک است. شیطان با این مقدمه به شخص می گوید تو که گناه نمی کنی و فقط به گناه فکر می کنی و این هم گناه ندارد، او را به این عمل وادار می کند.
برای همین حضرت عیسى (علی نبینا و آله و علیه السلام) به حواریون خود که قصد شنیدن نصیحت داشتند، عرض کردند: پیامبر خدا موسى (علیه السلام) به اصحابش فرمود: زنا نکنید، من مى گویم حتى فکر زنا نکنید زیرا آن کس که فکر زنا می کند مانند کسی است که در یک اتاق نقاشى شده، آتش روشن کند، اگر چه آتش اتاق را نسوزاند ولی دود آن، اتاق نقاشى شده را سیاه و تاریک مى کند. فکر زنا هم قلب و روح انسان را تیره و آلوده مى سازد، گرچه آن عمل را انجام ندهد.

تخیلات گناه زمانی که فشار می آورند علاج ریشه ای آنها این است که انسان در حد نیازش، از راه حلال خود را بی نیاز کند. زیرا همیشه تخیلات گناه نشان گنهکار بودن ذهن فرد نیست بلکه بسیاری از اوقات نشان نیاز واقعی فرد است مثلا کسی که هنگام تشنگی آب را تخیل می کند این نشان از این ندارد که او دوست دارد برود چشمه کسی را بزور تصاحب کند! مثلا ازدواج کردن و یا ارضای جنسی از طریق ازدواج موقت علاج ریشه ای این تخیل آزار دهنده است!
حال اگر کسی امکان ازدواج ندارد آن وقت چاره ای ندارد جز این که از طریق روزه و نیز نزدودن موهای زائد و از همه مهمتر از طریق غذاهایی که قوای جنسی را ضعیف می کند و یا پرهیز از غذاهایی که قوای جنسی را تقویت می کند قوای جنسی خود را در حد پایین تر از حد استانداردی که باید باشد نگه دارد که کمتر روی تخیل جنسی اش فشار بیاید.

و نیز از نگاه کردن به هرگونه عکس و یا فیلم و یا خانودن هر گونه مطلبی که می توان حتی کمی تحریک کننده باشد پرهیز کند.
و نیز به تخیلش کمک نکند. حال اگر تخیل خودش صحنه هایی را در ذهن مجسم نموده است ولی انسان نباید به او در این زمینه کمک کند.
بالاخره نمی شود انسان جلوی خود را باز بگذارد و هر غذایی را بخورد و زیاد هم بخورد و هرچه خواست نگاه کند و بخواند و گوش دهد و بعد هم انتظار داشته باشد تخیلش، تخیل نکند و از آن طرف هم راه ارضای مشروع را نیز بروی خود ببندد! و تنها به تکرار ذکر دلخوش کند.
توصیه می شود از موسیقی حتی نوع حلالش پرهیز شود زیرا در غفلت انسان بسیار تأثیر گذار است. و نیز توصیه می شود در هیئات شرکت کند و تلاش کند هفته ای لااقل یکبار برنامه اشکی داشته باشد تا از نظر فطری تقویت شود و هوس فروکش کند!

موفق باشید.

من از اهل تسنن زخم خوردم ضربه ای که هیچوقت فراموش نمی کنم .به عقایدم احساساتم علایقم اهانت شد وازاعتمادم سواستفاده شد و بهترین سالهای عمر حروم شد که هیچوقت برنمی گرده

سلام علیکم اولا ضرورتی نداشت شما بیاید و بگید از اهل سنت ضربه خورده اید دوما اهل سنت اگر واقعا اهل سنت باشد به کسی به عقاید کسی توهین نمیکند مگر انکه ان شخص وهابی باشد نه اهل سنت .

دورد بر شما منم مثل شماهستم به شخص خودم دیگرکاربه ائمه نرسید به شخص خودم ضربه زدن وواقعا" زخمی هستم من یگماه پیش باتوسل به شیعیان تقریبا" مشکلم حل شد مثل شیطان میماند.

والا شیعه چیزی نداره مذهب ساختگیه و ی چیز الکیه...حقیقتش هرجاهم بری همینو میگن خودشونم میگن ..ازکجا بگم از کجای این مذهب شروع کنم واقعا همشون توش موندن خجالت میکشن بکن مذهب مسخره ای دارن ..از صیغه کردنش بگم..از عزاداریش بگم..از حلال کردن تماس پدر با دخترش بگم..از دزدیاشون بگم..از چش چرونیشون بگم...از کجاش بگم ..از شاه اسماعیل و حسین کاشی بنیانگذارای این مذهب بگم..از مذهبی که کل قواعدش مذهب و طریقت یهوده از کجاش بگم..داداش شیعه خواهر شیعه اسلام اسلام محمده و شما ثابت کنین علی علی السلام مث الان شما نماز خونده مث شما با لش وتن کثیف رفته نماز خونده ....

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام .
از این که اینهمه توهین وتهمت به شیعیان زده ایید از دو حال برون نیست :
یا از روی غرض و برای اختلاف اندازی بین امت اسلامی وایجاد دشمنی وبد بینی میان برادران اهل سنت وشیعان این حرف ها را گفته ایید که در این صورت باید گفت کور خوانده اید برادران اهل سنت هوشیار تر از آن است که به این گونه نفاق اندازی های دشمنان اسلام توجه کنند ونسبت به برادران شیعه خود این گونه بی ادبی نمایند .
اگر از روی جهل وعدم شناخت از شیعیان این حرف ها را گفته ایید لازم است که از منابع برادران اهل سنت در باره معرفی شیعه به اختصار نکته های ماشاره گردد :
در ابتدا باید گفت شیعه اصطلاحاً به مکتب و مذهبی گفته می شود که پیروی از اهل بیت را در جمیع ابعاد اسلام ، اعم از اعتقادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، مسائل عبادی و حتّی در زندگی فردی و اجتماعی ، واجب و لازم می داند و از آنان پیروی نماید.
مراد از پیروی اهل بیت (ع)این نیست که در مکتب تشیع ، قرآن و سنّت عمل نمی شود، بلکه مراد آن است که قرآن و سنّت ، باید از طریق اهل بیت به دست آورده شده ، به آن دو عمل شود.اهل بیت بهترین مرجع فهم قرآنند:«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کرِیمٌ* فِی کتَبٍ مَّکنُونٍ* لا یمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ( ۱) ؛ قرآن کریمی است که در کتاب محفوظی جای دارد و جز پاکان نمی توانند به آن دست زنند [ دست یابند]».
بعد از پیامبر(ص)تنها کسانی می توانند این کتاب آسمانی را کاملا درست فهمیده و بیان کنند که از ناپاکی های باطنی و ظاهری ، پاک و مطهر باشند.
راغب ، در کتاب مفردات ، در مادّه «طهر» آیه را چنین معنا می کند: «لا یمسّه الاّ المطهرون ای انّه لا یبلغ حقائق معرفته الاّ من طهّر نفسه و تنقّی من دَرَنِ الفساد؛( ۲)
به حقایق معرفت قرآن پی نمی برد، مگر کسی که نفسش را پاک نموده و آلودگی های فساد را از آن زدوده است ».
باید دید که اهل بیت ، به چه کسانی گفته می شود و در این آیه چه کسانی اراده شده است ؟
از نظر لغت ، اهل بیت به عشیره و نزدیکان انسان اطلاق می شود، ولی مراد از آیه ، تمامی خویشاوندان پیامبر نیست ؛ زیرا در بین آنان افراد مشرک مثل ابولهب ها وجود داشتند که آیه شامل آنان نخواهد شد، پس باید برای شناختن اهل بیت ؛ یعنی کسانی که در این آیه ، مطهر معرّفی شده اند، به روایاتی که در تفسیر آیه وارد شده است باید مراجعه کرد و اینک چند روایت :
«ابن عبدالبرّ شافعی » می گوید: وقتی آیه تطهیر نازل شد، پیامبر (ص) فاطمه ، علی ، حسن و حسین (ع)را نزد خود خواند و به خدای متعال عرض کرد: «اللّهم هؤ لاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً(۳) ؛ خداوندا! اینان اهل بیت منند، پس از آنان رجس را دور و آنان را پاک و مطهر بگردان ».
«حافظ حسکانی حنفی نیشابوری » در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل »،( ۴) بیش از دویست طریق و روایت ذکر می کند که آیه فقط شامل وجود مبارک رسول خدا ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع)می شود .
«ابن حجر» در «صواعق » می گوید: اکثر مفسران بر آنند که این آیه در شان علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع)نازل شده ؛ چون ضمیر «عنکم » مذکر است.(۵)
مسلم در باب فضایل حسنین علیهماالسّلام از صفیه بنت شیبه از ام المؤ منین عایشه روایت می کند :«خرج النبی (ص) غداةً و علیه مرط مرحَّل ، من شعر اسود. فجاء الحسن بنُ علی فادخله ثمّ جاء الحُسَینُ فدخل معه. ثمّ جاءت فاطمة فادخلها. ثمّ جاء علی فادخله. ثمّ قال : (إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ اءَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛(۶)
یک روز صبح پیامبر برخاست ، در حالی که و عبایی بافته شده از پشم سیاه بر دوش داشت .پس حسن بن علی خدمت حضرت وارد شد، حضرت او را زیر عبا برد، بعد حسین وارد شد و با حضرت زیر عبا رفت ، آن گاه فاطمه بر وی داخل گردید، حضرت او را نیز
زیر عبا برد . سپس علی علیه السّلام آمد، حضرت او را نیز زیر عبا برد و فرمود: خداوند، اراده فرموده است که تنها از شما اهل بیت ، رجس و پلیدی را دور گرداند و شما را پاک و مطهر نماید».
این حدیث را حاکم ، بیهقی و ابن جریر نیز نقل می کنند(۷) ، حاکم بعد از نقل حدیث می گوید: این حدیث به شرط بخاری و مسلم صحیح است.
سیوطی در الدر المنثور(۸) در ذیل آیه تطهیر روایت فوق را ذکر نموده می گوید: ابن ابی شیبه و احمد و ابی حاتم ، نیز این روایت را نقل نموده اند.
ترمذی از عمر بن ابی سلمه ، ربیب رسول خدا (ص) و به سند دیگر از شهر بن حوشب از ام سلمه نقل می کند که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع)را نزد خود خوانده ، آنان را با کسا (عبا) پوشانید. بعد خطاب به خدا عرض کرد: «اللهم هؤ لاء اهل بیتی و خاصتی اذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا؛( ۹)
پروردگارا! ایشان اهل بیت و خواص من هستند. پس رجس را از آنان دور کرده و پاک و مطهرشان بگردان ».
ترمذی به سند خودش از انس بن مالک نقل می کند که حضرت رسول (ص) شش ماه متصل وقتی برای نماز صبح از منزل بیرون می آمد، به در خانه فاطمه علیها السّلام که می رسید، می فرمود: «الصلاة یا اهل البیت انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً(۱۰)؛
ای اهل بیت ! موقع نماز است ، خداوند اراده فرموده است که شما را از رجس و پلیدی پاک و مطهر بگرداند».
حاکم به سندش از ام سلمه زوجه پیامبر روایت می کند : این آیه در خانه من نازل شد، پس ‍پیامبر کسی را فرستاد دنبال علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع)وقتی همه جمع شدند، خطاب به خداوند عرض کرد: «خدایا! اینها اهل بیت من هستند»، ام سلمه می گوید: عرض کردم ، آیا من از اهل بیت نیستم ، پیامبر فرمود: تو زن خوبی هستی و عاقبت تو نیکوست ، اما ایشان اهل بیت من هستند(۱۱). حاکم بعد از نقل این حدیث می گوید: این حدیث به شرط بخاری صحیح است.
سیوطی در الدرالمنثور(۲۶) در ذیل آیه ، از ام سلمه نقل می کند : این آیه در خانه من نازل شد، و در خانه هفت نفر بودند: جبرئیل ، میکائیل ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع)و من نزدیک در خانه بودم ، عرض کردم : یا رسول اللّه ! من از اهل بیت شما نیستم ، فرمود :تو عاقبت نیکو داری و از همسران نبی هستی.
هیثمی از ابی برزه نقل می کند : هفده ماه با پیامبر نماز خواندم ، هروقت که حضرت از منزل خارج می شد، می آمد پشت در منزل فاطمه علیها السّلام ومی فرمود: «الصلاة علیکم انّما یرید اللّه لیذهب...»( ۱۲)
آیه مبارکه «تطهیر» دلالت می کند اهل بیت که طبق نصوص پیشین شامل پنج تن می شوند، معصوم از خطا و اشتباه هستند؛ زیرا رجسی که در آیه از اهل بیت نفی شده ، به معنای پلیدی که اعم از نجاست است ، می باشد و شامل تمام کارهای زشت و گناهان می شود.
علاوه بر آیه تطهیر، آیات دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که ما را به پیروی از اهل بیت (ع)امر می کند. از آن جمله «آیه مودّت » است که خدا خطاب به پیامبر می فرماید: «... قُل لاَّ اءَسَْلُکمْ عَلَیهِ اءَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...؛( ۱۳) بگو: هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم] ».
محی الدین عربی می گوید: «وقتی این آیه بر پیامبر نازل شد، سؤ ال کردند :ذوالقربای شما چه کسانی هستند که محبت و مودت آنان بر ما واجب شده است ؟ فرمود: علی ، فاطمه ، حسن ، حسین و فرزندان حسن و حسین »( ۱۴).
مراد از دوستی در این آیه فقط دوستی که از روی احساسات و عواطف باشد، نیست بلکه مراد، پیروی می باشد و این معنا را قرآن کریم بیان نموده است.
پیروی از روش پیامبر منحصر است به پیروی از اهل بیت چون آنها از هر کس دیگری به پیامبر نزدیک ترند و از تمام حرکات و سکناتش اطلاع دارند. پیروی هم بدون دوست داشتن آنان ممکن نیست ؛ زیرا کسی که نسبت به آنها علاقه ندارد، میلی به اتخاذ راه و روش آنان نیز نخواهد داشت.
بین مودّت و پیروی حقیقی نیز ملازمه هست ؛ یعنی محبت داشتن با پیروی نکردن ، سازگاری ندارد بلکه هر جا متابعت است ، محبت نیز هست. هر جا مخالفت است ، آنجا محبت نیست. برای اثبات این مطلب می شود به این آیه از قرآن استدلال کرد:
«قُلْ إِنْ کنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی...( ۱۵) ؛ بگو: اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید».
اگر دوستی مورد درخواست ، فقط دوستی عادی و از روی احساسات و عواطف باشد، نیازی نبود تا خداوند آن را اجر و مزد رسالت قرار بدهد؛ زیرا بر مسلمان واجب و لازم است که نه تنها اهل بیت بلکه همه مؤ منان را دوست داشته باشد.
یکی از عوامل مهم ، بلکه اساسی برای حفظ و بقای دین مقدس اسلام ، پیروی از اهل بیت است، به این معنا که اگر بعد از حضرت ، اهل بیت او مقتدا و پیشوای مردم باشند، اسلام دست نخورده و بدون تحریف باقی خواهد ماند. ولی اگر آنان پیشوا و راهنمای مردم نباشند، اسلام جز وسیله ای برای رسیدن به اهداف یک عده زورگو و افراد فرصت طلب ، چیز دیگری نخواهد بود.
وقتی بنا بر این است که اسلام حقیقی حفظ شود و سنّت محمَّدی همان طور که بوده، به مردم ابلاغ گردد، خدا دوستی اهل بیت را واجب می کند تا به سبب دوستی و محبت ، پیروی پیدا شود و به سبب پیروی که از پیشوایان حقیقی اسلام صورت می گیرد، دین باقی بماند. شیعه این است و نه آنچه شما گمان نموده ایید و یا تهمت زده ایید .
در باره حقانیت شیعه به پایگاه اطلاع رسانی غدیر « تشیع چیست و شیعه کیست » مراجعه نمایید.
پی نوشت:
۱. واقعه(۵۶)آیه۷۷ - ۷۹.
۲. مفردات راغب ، ص ۳۰۸.
۳. الاستیعاب بهامش الاصابه ، ج ۳، ص ۳۷.
۴.همان ، ج ۲، ص ۱۸ - ۱۴۰؛ الصواعق المحرقة ، ط مصر، ص ۱۴۱.
۵. صحیح مسلم ، شرح نووی ، ج ۱۵، ص ۱۹۴.
۶.مستدرک الصحیحین ، ج ۳، ص ۱۴۷.
۷. سنن ، ج ۲، ص ۱۴۹.
۸.تفسیر ابن جریر، ج ۲۲، ص ۵.
۹. الدر المنثور، ج ۵، ص ترمذی ، صحیح ، ج ۵، ص ۳۰، ۳۲۸ و۳۶۰، ش ۳۲۵۸، ۳۸۷۵ و۳۹۶۳.
۱۰.ترمذی ، صحیح ، ج ۵، ص ۳۱، ش ۳۲۵۹.
۱۱. مستدرک الصحیحین ، ج ۲، ص ۴۱۶.
۱۲. مجمع الزواید، ج ۹، ص ۱۱۹.
۱۳. شوری (۴۲)آیه ۲۳.
۱۴. محی الدین عربی ، تفسیر القرآن ، ج ۲، ص ۴۳۲.
۱۵. آل عمران (۳)آیه ۳۱.

سلام علیکم شما برادر متاسفانه به شیعه توهین کردید و البته نمیدانم مذهب شما چیست اگر اهل سنت باشید باید مشخص می کردیدشافعی هستید یا مالکی یا حنفی یا حنبلی اما خب ادعاهایی مطرح کردید ادعاهایی مطرح کردید که برای هیچ کدام از انها دلیل و سند و مدرک دقیق نیاوردید اما من می اورم . ابتدا در باب متعه ازدواج موقت گفتید خب این عقیده مشترک علمای شیعه و اهل سنت است که متعه سنت پیامبر اسلام بود اما خلیفه دوم ان را حرام اعلام کرد (( یک امر حلال که در زمان پیامبر و خلیفه اول حلال الهی بود توسط خلیفه دوم حرام اعلام شد ) حال سند و مدرک دقیق از کتب علمای اهل سنت .

سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :

وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .

با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع

المبسوط للسرخسي ج۴ ص۲۷ - أصول السرخسي ج۲ ص۶

همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :

مسند أحمد بن حنبل ج۳ ص۳۲۵ ش ۱۴۵۱۹ - المغني ج۷ ص۱۳۶چاپ دار الفکر ۱۴۰۵- أحكام القرآن للجصاص ج۱ ص۳۴۷ چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج۲ ص۳۹۲ - تذكرة الحفاظ ج۱ ص۳۶۶ - التفسير الكبير ج۵ ص۱۳۰ چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج۱ ص۲۴۴ چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج۶ ص۱۵۰ دار الثقافة لبنان

اجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :

همچنين مأمون خليفه عباسي - که در نظر ايشان امير المومنين بوده است - نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :

ايشان مي گويند روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند که متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليکه وي با عصبانيت مشغول مسواک کردن بود ، کلام عمر را ذکر کرده و گفت :

" دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بکر بود و من آن دو را حرام مي کنم !!!"

تو که هستي اي چپ چشم ( کنايه از کسي که به مطالب با ديد درست نگاه نمي کند) تا از آنچه که رسول خدا و ابو بکر انجام داده اند نهي کني؟

پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت کسي که صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟

در اين هنگام يحيي بن اکثم بر وي وارد شده و با وي خلوت کرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند .

تاريخ بغداد ج ۱۴ ص ۲۰۳- تاريخ مدينة دمشق ج ۶۴ ص ۷۱- تهذيب الكمال ج ۳۱ ص ۲۱۴- وفيات الأعيان ج ۵ ص ۱۹۷

اما ادعای دوم شما که باز سند و مدرکی نیاوردید درباب عذاداری برای اهل بیت است خب چند سند و مدرک از کتب علمای اهل سنت میاورم با ادرس دقیق

عبارت ذهبي را که در بين اهل سنت به تعصب معروف است نقل مي نماييم و قسمت هاي مهم را ترجمه مي کنيم:

وقال الإمام أحمد في مسنده ثنا محمد بن عبيد ثنا شرحبيل بن مدرك عن عبد الله بن نجي عن أبيه أنه سار مع علي وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو سائر إلى صفين فنادى اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم وعيناه تفيضان فقال قام من عندي جبريل فحدثني أن الحسين يقتل بشط الفرات وقال هل لك أن أشمك من تربته قلت نعم فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا وروى نحوه ابن سعد عن المدائني عن يحيى بن زكريا عن رجل عن الشعبي أن علياً قال وهو بشط الفرات صبراً أبا عبد الله وذكر الحديث

وقال عمارة بن زاذان ثنا ثابت عن أنس قال استأذن ملك القطر على النبي صلى الله عليه وسلم في يوم أم سلمة فقال يا أم سلمة احفظي علينا الباب لا يدخل علينا أحد فبينا هي على الباب إذ جاء الحسين فاقتحم الباب ودخل فجعل يتوثب على ظهر النبي صلى الله عليه وسلم فجعل النبي صلى الله عليه وسلم يلثمه فقال الملك أتحبه قال نعم قال فإن أمتك ستقتله إن شئت أريتك المكان الذي يقتل فيه قال نعم فجاءه بسهلة أو تراب أحمرقال ثابت فكنا نقول إنها كربلاء

عمارة صالح الحديث رواه الناس عن شيبان عنه

وقال علي بن الحسين بن واقد حدثني أبي ثنا أبو غالب عن أبي أمامة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه لا تبكوا هذا الصبي يعني حسيناً فكان يوم أم سلمة فنزل جبريل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأم سلمة لا تدعي أحداً يدخل فجاء حسين فبكى فخلته أم سلمة يدخل فدخل حتى جلس في حجر رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال جبريل إن أمتك ستقتله قال يقتلونه وهم مؤمنون قال نعم وأراه تربته رواه الطبراني

وقال إبراهيم بن طهمان عن عباد بن إسحاق وقال خالد بن مخلد واللفظ له ثنا موسى بن يعقوب الزمعي كلاهما عن هاشم بن هاشم الزهري عن عبد الله بن زمعة قال أخبرتني أم سلمة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم اضطجع ذات يوم فاستيقظ وهو خاثر ثم اضطجع ثم استيقظ وهو خاثر دون المرة الأولى ثم رقد ثم استيقظ وفي يده تربة حمراء وهو يقبلها فقلت ما هذه التربة قال أخبرني جبريل أن الحسين يقتل بأرض العراق وهذه تربتها

وقال وكيع ثنا عبد الله بن سعيد عن أبيه عن عائشة أو أم سلمة شك عبد الله أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لها دخل علي البيت ملك لم يدخل علي قبلها فقال لي إن ابنك هذا حسيناً مقتول وإن شئت أريتك من تربة الأرض التي يقتل بها

رواه عبد الرزاق عن عبد الله بن سعيد بن أبي هند مثله إلا أنه قال أم سلمة ولم يشك

وإسناده صحيح رواه أحمد والناس

وروي عن شهر بن حوشب وأبي وائل كلاهما عن أم سلمة نحوه

تاريخ الإسلام ذهبي ج۵/ص۱۰۲

احمد بن حنبل در مسندش گفته است که ... همراه علي مي رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتي به نينوا رسيد – در حاليکه به صفين مي رفت – پس صدا زد که اي ابا عبد الله در شط فرات صبر کن . گفتم اين چه معني دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رفتم وحال آنکه دو چشم ايشان (مانندچشمه) مي جوشيد . پس به من فرمودند که جيريل در کنار من ايستاد وگفت که حسين در کنار شط فرات کشته مي شود . وگفت آيا مي خواهي که بوي تربت وي را احساس کني ؟ گفتم آري ، پس کفي از خاک وي را گرفته به من داد ، پس نتوانستم که جلوي اشک چشم خود را بگيرم ...

... از انس نقل شده است که فرشته باران در روز ام سلمه( روزي که رسول خدا در خانه وي بودند) از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند که اي ام سلمه ، مراقب در باش که کسي بر ما وارد نشود . در اين هنگام حسين عليه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پريد .ورسول خدا او را بوسيدند ؛ پس فرشته باران گفت: آيا او را دوست مي داريد؟ حضرت فرمودند : آري ، گفت : بدرستيکه امت تو او را بعد از تو مي کشند . اگر بخواهيد مکان شهادت وي را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وي حضرت را در کنار تپه اي يا خاک سرخي آورد .

ثابت گفت : ما آن را کربلا مي گفتيم. روايتهاي عماره روايات خوبي است .

...رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به همسرانشان فرمودند اين کودک – حسين – را به گريه نيندازيد . پس نوبت ام سلمه شده بود که جبريل نازل شد پس حضرت به ام سلمه فرمودند که نگذار کسي وارد اتاق شود . پس حسين آمد و شروع به گريه کرد . پس ام سلمه اجازه داد که ايشان وارد شود . پس وارد شده بر دامان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نشست . پس جبريل گفت که ام تو او را خواهند کشت . حضرت پرسيدند او را مي کشند وحال آنکه مومنند!!!(ادعاي ايمان دارند؟) گفت آري وتربتش را به حضرت نشان داد .

...ام سلمه به من خبر داد که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روزي خوابيده بودند ، پس در حالت ناراحتي بيدار شدند ، سپس دوباره استراحت فرموده ودوباره بيدار شدند و حال آنکه گرفتگي ايشان کمتر بود .دوباره خوابيدند وبيدار شدند و در دستشان خاک سرخي بود که آن را مي بوسيدند . سوال کردم که اين خاک چيست؟ فرمودند جبريل به من خبر داد که حسين در عراق کشته خواهد شد و اين تربت وي است ...

رسول خدا به وي فرمودند که فرشته اي به نزد من آمد که تا کنون نيامده بود .پس گفت که فرزندت حسين کشته خواهد شد و اگر بخواهي خاک زميني را که در آن کشته مي شود به تو نشان دهم ..... سندش صحيح است احمد و عده اي آن را نقل کرده اند .

ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت :

در همين زمينه روايتي از يحيي بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است :

قال يحيى بن أكثم لشيخ بالبصرة: بمن اقتديت في جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطاب رضى اللّه عنه. قال: كيف وعمر كان أشدّ الناس فيها؟ قال: لأنّ الخبر الصحيح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ اللّه ورسوله قد أحلاّ لكم متعتين وإنّي محرّمهما عليكم وأعاقب عليهما. قبلنا شهادته ولم نقبل تحريمه.

محاضرات الأدباء ج۳ ص۲۱۴

يحيي بن أكثم به يكي ا ز شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم .

ذهبي در رابطه با عبد المؤمن بن خلف که از علماي بزرگشان است، در کتاب سير أعلام النبلاء نقل مي‌کند و از ايشان به عنوان:

الامام الحافظ.

سير أعلام النبلاء، ج ۱۵، ص ۴۸۰

ايشان مي‌گويد: وقتي که عبد المؤمن از دنيا رفت، مردم براي او عزاداري کردند و نوحه سرايي کردند.

در رابطه با آقاي جويني که از ايشان تعبير مي‌کنند:

الإمام الكبير شيخ الشافعية إمام الحرمين.

سير أعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۴۶۸

جويني استاد ذهبي است.

ايشان متوفاي ۴۷۸ هجري قمري است.

در کتاب سير أعلام النبلاء آمده است که ايشان وقتي که از دنيا مي‌رود، مردم عزاداري کردند و منبرش را شکستند و براي‌شان قابل تحمل نبود که بعد از جويني کسي بالاي اين منبر برود و عزاداري کند.

اين آقايان احساس کردند که بعد از جويني استادي که بيايد براي اين‌ها تدريس کند و مطالب او را بنويسند وجود ندارد، براي همين قلم‌هايشان را شکستند و ظرفي که در آن مرکب مي‌ريختند، شکستند:

وأقاموا حولا ووضعت المناديل عن الرؤوس عاما بحيث ما اجترأ أحد على ستر رأسه وكانت الطلبة يطوفون في البلد نائحين عليه مبالغين في الصياح والجزع.

سير أعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۴۷۶

ابن مسعود صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتاب شرح مسند ابی حنیفه می گوید:

وعن ابن شاذان من حديث ابن مسعود رضي الله عنه : ما رأينا رسول الله صلى الله عليه وسلم باكيا قط أشد من بكائه على حمزة رضي الله عنه ، وضعه في القبلة ، ثم وقف على جنازته ، وأنحب حتى نشغ ، أي شهق ، حتى بلغ به لغشي من البكاء يقول : يا حمزة يا عم رسول الله وأسد رسوله : يا حمزة يا فاعل الخيرات ، يا حمزة يا كاشف الكرب ، يا حمزة يا ذاب عن وجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ، وكان صلى الله تعالى عليه وسلم إذا صلى على جنازة ....

ما نديديم که پيغمبر اکرم صلی الله علیه و اله براي کسي گريه کند، آن چنانکه براي حمزه گريه مي‌کرد.وقتي نبي مکرم با جنازه حضرت

حمزه علیه السلام مواجه شد:او را طرف قبله قرار داد و رو به روي جنازه، با سوز و آناله کرد، نبي گرامي صلی الله علیه و اله ز شدت گريه و مصيبت

افتاد و غش کرد و مي‌فرمود: ای عموي رسول خدا صلی الله علیه و اله و شيررسول خدا صلی الله علیه و اله ، يا حمزه. ای انجام دهنده کارهای خیر ، ای برطرف

کننده غم ها ،ای کسی که فدایی رسول خدا صلی الله علیه و اله بودی...

شرح مسند أبي حنيفة، ج۱، ص۵۲۶

جناب ابن جوزي در کتاب المنتظم (ابن جوزي بزرگ نه سبط ابن جوزي) جلد ۹ صفحه ۲۰ مفصل اين قضايا را نقل مي‌کند.

در رابطه با سبط ابن جوزي که متوفاي ۵۹۸ هجري است و در رابطه با ايشان مي‌گويند:

الإمام العلامة الحافظ المفسر شيخ الإسلام مفخر العراق.

سير أعلام النبلاء، ج ۲۱، ص ۳۶۵

ذهبي وقتي مي‌خواهد شرح حال ايشان را بنويسد، ايشان مي‌گويد: وقتي که آقاي سبط ابن جوزي را دفن مي‌کردند، مؤذن وقتي گفت:‌

وحزن عليه الخلق وباتوا عند قبره طول شهر رمضان يختمون الختمات بالشمع والقناديل... وأصبحنا يوم السبت عملنا العزاء.

سير أعلام النبلاء، ج ۲۱، ص۳۷۹ و ۳۸۰

مردم گريه کردند و ناله زدند و عزاداري کردند و بر روي قبر آقاي ابن جوزي لوستر گذاشتند و چراغاني کردند و شمع روشن کردند و مرثيه سرائي کردند

عبد الله بن عکرمه مي‌گويد:

عجبا لقول الناس إن عمر بن الخطاب نهى عن النوح لقد بكى على خالد بن الوليد بالمدينة ومعه نساء بني المغيرة سبعا يشققن الجيوب ويضربن الوجوه وأطعموا الطعام تلك الأيام.

تاريخ مدينة دمشق، ج ۱۶، ص ۲۷۷ و بغية الطلب في تاريخ حلب، ج ۷، ص ۳۱۷۰

تعجب مي‌کنم از اين که شخص خليفه دوم از نوحه کردن نهي مي‌کرده است و خودش بر خالد بن وليد گريه و نوحه سرايي کرد و تا هفت روز اين‌ها عزاداري کردند و لباس‌هايشان را پاره مي‌کردند و بر صورت‌هايشان مي‌کوبيدند و در اين هفت روز احسان و خرجي مي‌دادند و اطعام مي‌کردند.

در صحيح بخاري دارد:

وقال عُمَرُ رضي الله عنه دَعْهُنَّ يَبْكِينَ على أبي سُلَيْمَانَ.

صحيح البخاري، ج ۱، ص ۴۳۴

زن‌ها را رها کنيد و بگذاريد براي سليمان بن خالد گريه و عزاداري کنند.

ادعای سومی مطرح کردید و گفتید شاه اسماعیل و حسین کاشی بنیان گذاران شیعه بوده اند که این حرف کاملا مسخره است و کسی این حرف را میزند که یا بی سواد است یا تاریخ نخوانده . همه مورخان اسلامی شیعه و سنی همه عقیده دارند که حداقل قرن ها قبل از سلسله صفویه حکومت ال بویه در عراق شیعه بوده است و یا فاطمیون مصر شیعه بوده اند .

ادعای چهارم شما که ایا حضرت علی مانند شیعیان امروزی نماز میخوانده اولا در محتوای نماز اختلافی بین شیعه و سنی نیست انچه موجب اختلاف است این است که دست بسته نماز خواندن یا دست باز نماز خواندن . خب ادرس دقیق از کتب علمای اهل سنت میدهد .

عبد خیر از حضرت علی نقل کرد که ایشان فرمود من گمان می بردم که کف پاها برای مسح کردن شایسته تر است تا اینکه دیدم پیامبر اسلام روی پا را مسح کردند . مسند احمد حنبل ج ۱ ص ۹۵تحقيق: شعيب الارنوط- عادل مرشد، مؤسسة الرسالة
مقدسي نيز اين روايت را نقل و در خصوص سند آن گويد:
( إسناده صحيح )
الأحاديث المختارة ج ۲ ص ۲۸۳ أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي الوفاة: ۶۴۳ ، دار النشر : مكتبة النهضة الحديثة - مكة المكرمة - ۱۴۱۰ ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الملك بن عبد الله بن دهيش
در چاپ ديگر مسند احمد نيز محقق تاب شعيب ارنوط روايت را صحيح دانسته است
تعليق شعيب الأرنؤوط : صحيح
مسند أحمد بن حنبل ج۱ ص ۱۲۴،

ابن حزم از علماي سرشناس اهل سنت،مي­گويد:

مَسْأَلَةٌ وأما قَوْلُنَا في الرِّجْلَيْنِ فإن الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ

(وَامْسَحُوا برؤوسكم ((برءوسكم)) وَأَرْجُلَكُمْ) وَسَوَاءٌ قرىء (قرئ) بِخَفْضِ اللاَّمِ أو بِفَتْحِهَا هِيَ على كل حَالٍ عَطْفٌ على الرؤوس (الرءوس) إمَّا على اللَّفْظِ وإما على الْمَوْضِعِ لاَ يَجُوزُ غَيْرُ ذلك لأنه لاَ يَجُوزُ أَنْ يُحَالَ بين الْمَعْطُوفِ وَالْمَعْطُوفِ عليه بِقَضِيَّةٍ مُبْتَدَأَةٍ وَهَكَذَا جاء عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِالْمَسْحِ يَعْنِي في الرِّجْلَيْنِ في الْوُضُوءِ

وقد قال بِالْمَسْحِ على الرِّجْلَيْنِ جَمَاعَةٌ من السَّلَفِ منهم عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ وابن عَبَّاسٍ وَالْحَسَنُ وَعِكْرِمَةُ وَالشَّعْبِيُّ وَجَمَاعَةٌ وغيرهم (غيرهم) وهو قَوْلُ الطَّبَرِيِّ .

اما سخن ما در حکم پاها اين است که در قرآن مسح پاها نازل شده است [يعني آنچه از قرآن به دست مي آيد، اين است که بايد پاها را مسح کشيد.]. کلمه «ارجلکم» چه اين که لام آن مجرور باشد (ارجلِکم) و چه با فتحه باشد (ارجلَکم)، در هر دو صورت عطف بر کلمه «رؤوس» است ؛ اين عطف يا به لفظ است يا بر محل [اگر به واژه رؤوس عطف شود، از آنجايي که اعراب اين کلمه مجرور است (رؤوسِکم)، ارجلکم را نيز بايد مجرور بخوانيم (ارجلِکم) و اگر به محل رؤوس عطف شود، از آنجاي که واژه «رؤوس» در جايگاه مفعول قرار دارد، و اعراب مفعول نيز منصوب است، ارجلکم را نيز بايد منصوب بخوانيم (ارجلَکم)] و جز اين صحيح نيست؛ زيرا جايز نيست که ميان معطوف و معطوف عليه يک قضيه جديد مطرح شود. و از ابن عباس نيز اين چنين نقل شده است که قرآن کريم حکم پاها را در وضو، مسح بيان کرده است.

گروهي از پيشنيان همانند علي بن ابي طالب [عليه السلام]، ابن عباس، حسن بصري، عکرمه، شعبي و گروهي و غير آنها، قائل به مسح پاها بوده اند و اين قول طبري است.

الظاهري، علي بن أحمد بن سعيد بن حزم أبو محمد (متوفاي۴۵۶هـ)، المحلى، ج ۲، ص ۵۶، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، دار النشر: دار الآفاق الجديدة – بيروت، طبق برنامه الجامع الكبير.

در كتاب «مصنف» ابن ابي‌شيبه، روايت اين گونه آمده است:

۱۸۳ حدثنا وَكِيعٌ عَنِ الأَعْمَش عن أبي إِسْحَاقَ عن عبد خَيْرٍ عن عَلِيٍّ قال لو كان الدِّينُ بِرَأْيٍ كان بَاطِنُ الْقَدَمَيْنِ أَحَقَّ بِالْمَسْحِ على ظَاهِرِهِمَا وَلَكِنْ رَأَيْت رَسُولَ اللهِ صلي الله عليه وسلم مَسَحَ ظَاهِرَهُمَا.

«علي عليه السلام فرمود: اگر دين با رأي و نظر باشد، مسح کشيدن كف پاها سزاوارتر از مسح بر روي آن دو است. ولي رسول خدا صلي الله عليه وآله را ديدم كه بر روي آن دو مسح مي‌كردند.»

ابن أبي شيبة، عبد الله بن محمد،‌ مصنف ابن أبي شيبة، ج ۱، ص ۲۵، تحقيق : حمد بن عبد الله الجمعه، محمد ابراهيم الحيدان، مكتبة الرشد.

وايت رفاعة بن رافع: (سند صحيح)

به نقل ابن ماجه، رفاعه بن رافع نيز كيفيت وضوي رسول خدا صلي الله عليه وآله را نقل كرده است:

۴۶۰ حدثنا محمد بن يحيى ثنا حَجَّاجٌ ثنا هَمَّامٌ ثنا إسحاق بن عبد اللَّهِ بن أبي طَلْحَةَ حدثني عَلِيُّ بن يحيى بن خَلَّادٍ عن أبيه عن عَمِّهِ رِفَاعَةَ بن رَافِعٍ أَنَّهُ كان جَالِسًا عِنْدَ النبي صلى الله عليه وسلم فقال إِنَّهَا لَا تَتِمُّ صَلَاةٌ لِأَحَدٍ حتى يُسْبِغَ الْوُضُوءَ كما أَمَرَهُ الله تَعَالَى يَغْسِلُ وَجْهَهُ وَيَدَيْهِ إلى الْمِرْفَقَيْنِ وَيَمْسَحُ بِرَأْسِهِ وَرِجْلَيْهِ إلى الْكَعْبَيْنِ.

«يحيي بن خلاد از عمويش رفاعه نقل كرده است كه وي نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله نشسته بود آن حضرت فرمود: نماز هيچ فردي كامل و صحيح نيست جز اين كه اعمال وضو را همانگونه كه خداوند متعال دستور داده، انجام دهد؛ صورتش را بشويد و دستهايش را نيز با آرنج ها بشويد، و سرش را مسح کند و پاهايش را تا بر آمدگي پا مسح نمايد.»

القزويني، محمد بن يزيد أبو عبدالله (الوفاة: ۲۷۵ق) سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۹۱،‌ تحقيق: شعيب الارنؤط، عادل مرشد، محمد كامل، مؤسسة الرساله.

شما برادر توهین کردید به شیعیان و ادعاهایی تو خالی مطرح کردید که بارها جواب داده شده اما بنده در مقابل با سند و مدرک دقیق صجحبت کردم .

سلام به نظر من در مورد شستن پا در وضو جدای از اختلاف کسره ضمه و غیره
من سربازی آموزشی که بودم قصد توهین ندارم هنگام نماز چند نفر از گلاب پاشای
ده کیلویی(بزرگ)دستشون بود و سعی میکردن بوی عرق را خنثی کنند که موفق هم
نمیشدند تو خدمت خصوصا آموزشی سرعت عمل مهمه ولی مسح سریع باعث میشد
فضای نماز خانه که جمعیت زیادی رو گنجایش داشت بوی بد عرق تحملش رو سخت
کنه حالا به نظر شما در این مورد و موارد مشابه شستن پا بهتر نیست ؟
تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
تمیزی و نظافت جزء دستورها و برنامه‌های هر مسلمان است و در روایات نیز بر این مسئله تأکید شده، مخصوصاً کسانی که به مکان‌های عمومی مانند مساجد می‌روند، بایستی نظافت را رعایت کنند، اما اگر قرار باشد هر چیزی که در این راستا قرار دارد، حکم وجوب را داشته باشد، در برخی موارد اوضاع را سخت خواهد کرد و چه بسا تکالیف شاق و سنگین را بر مردم تحمیل کند، مثلاً در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده:‌«اگر مسواک زدن بر مردم سخت نبود، آن را واجب اعلام می‌کردم». روشن است که مسواک کردن از نظر سلامت دندان بسیار مؤثر است، اما هر تکلیفی، وضع را برای مکلفان دشوارتر می‌کند؛ زیرا شاید شرایط برای کسی فراهم نباشد، یا کار دیگری داشته باشد.
شستن پا پیش از وضو می‌تواند مانند موارد مشابه بالا باشد.
بنابر این اگر چه شستن پا پیش از وضو واجب نشده، اما روایات متعددی مانند «النظافه من الایمان» رعایت نظافت را شرط ایمان دانسته، طبعاً هر مؤمنی باید آن را رعایت کند، یا این مسئله که مسجد را باید پاک نگه داشت، یا موجب آزار رساندن به دیگران نشد و مانند این موارد، همگی بر رعایت نظافت تأکید دارد و مؤمن آگاه نمی‌تواند نسبت به آنها بی اعتنا باشد.
پس می توانید قبل از وضو یا بعد از وضو پای خود را بشویید ، اما شستن پا به عنوان به عنوان جزئی از وضو (همانند عمل اهل سنت) صحیح نیست ، زیرا طبق روایات معتبر از امامان شیعه این روش وضوی پیامبر نبود و بعدها میان مسلمانان بدعت شد. هم چنین طبق ایه قرآن باید سر و پاها مسح شوند ، نه اینکه شسته شوند: «وامسحوا بروسکم و ارجلکم الی الکعبین»(۱) سر ها را مسح نماید وپا ها تان تا بر آمدی آن مسح کنید .
پی نوشت:
۱. مائده (۶)آیه ۶.

خاک توسرت با این افکارات مشخصه دردین دنبال چی هستی بعیداست که اصلا" مسلمان باشی .
شمابرید به همان شیواه که در قرآن آمده نماز بخوان آیا بدون راهنمایی ائمه که پیامبررادیدن و نمازخواندن علی رادیدن تا به الان شاگرد به شاگرد به ما فهماندن که پیامبر چطور نماز میخواندن برید و بدون راهنمایی درقرآن بخوان ببینم متوجه ی منظور قر/ان میشی یا باید راهنمایی داشته باشی که پیامبر را دیده باشن .
فکرکردی مابا ائمه و احادیث رجوع میکنیم بخاطر همین افکار کثیف افرادی مثل شماهاست ؟خیر
بخاطر این است که پیامبررادیده و منظم بودن و نوشتن و الان حدیث شده و من و یک نادانی مثل تو باید یاد بگیرد.
مطمئنم آتئیسم هستی .

سلام سعی کن دروغ نگی شایدم چند تا حدیث ساختگی که شیعه قبول
نداره دیدی چون مطلبت زشت بود

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
از توصیه دوستانه تان در باره دورغ نگفتن سپاس گذارم ولی خوب است که تعبیرات کمی مودبانه باشد .
اصل پرسش تان مبهم است لطقا منظور شریف تان را واضح تر بیان نمایید تا پاسخ لازم تقدیم شود .
چه اینکه دلیل زشتی واین که کدام مطلب بنده زشت بود را نیز بازگو فرمایید .

سلام
این جواب درباره مطالب آرش بود
بعضی مواقع یه تلنگه لازم است
ام من یه سوال از پاسخگوی تاریخی دارم
معنی وحدت از نظر شخص ایشان نه بقیه
را برای ما در سایت بنویسند لطفا
برای من یک سری سوالات پیش آمده که
در پست های جداگانه مینویسم.
پاسخگوی تاریخی وحدت یعنی چه. .،؟
متشکرم

تصویر پاسخگوی تاریخی

علیکم السلام.
وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب و یا شیعه شدن سنی، یا سنی شدن شیعه نیست، بلکه وحدت به معنای اتحاد و هم بستگی پیروان مذاهب مختلف اسلامی است. همه مسلمانان در عین حال که با هم اختلاف دارند می توانند با تکیه بر مشترکات بسیاری که دارند در برابر دشمنان اسلام صف واحدی را تشکیل دهند و از نفوذ بی گانگان و تسلط آنان بر مسلمانان جلوگیری نمایند.

با سلام خدمت همه براردان و خواهران ایمانی
کمی توجه کافیست تا به همه ما ثابت شود در طول تاریخ این دشمنان بوده اند که با بزرگ کردن اختلافات و... کینه و دشمنی را بین مسلمین زیاد نموده و برادر کشی را به دامن اسلام بیندازند
این گونه بحثها باید میان علمای دین برگزار شود نه بین عامه مسلمین
درکل سود این برادر کشی قطعا در جیب منافع اسراییل و آمریکاست
اگر یک درصد این انتحاری های از خدا بی خبر و به ظاهر مسلمان به جان اسراییل و آمریکا افتاده بود الان فلسطین آزاد شده بود
ولی چرا باید به جان اسلام بیفتد و هر روز هزاران نفر را اعم از زن و کودک و پیروجوان را به کام مرگ بکشد ووووووو آن هم به اسم اسلام
این لکه ننگ است به اسلام خورده است
سر بریدن،سوزاندن،له کردن،جنایت و ذبح بچه دوازده ساله و ۴ساله کجای آموزه های پیامبر است.پیامبری که حتی در جنگ با دشمن مشرک حد و مرزی قایل بود و اصولی انسانی و الهی داشت
پیامبر مکرم اسلام(ص) وقتی که می‌خواست به جنگ رود، لشکر خود را جمع می‌کرد و می‌فرمود نباید ظلمی صورت گیرد، درختی شکسته نشود، آبی قطع نشود و فقط در راه خدا بجنگند. پس چگونه تکفیری‌‌ها دم از اسلام و قرآن می‌زنند اما به هیچکس رحم نمی‌کنند. سر کودک و بزرگ را می‌برند، آب را آلوده می‌کنند و جوانان را می‌کشند! آیا این اسلام است؟ پس این‌ها هیچ ارتباطی با اسلام ندارند.
ولی نگاه کنید کدام کشورها از اینها دفاع میکنند پول میدهند با اسراییل رابطه دارند با اسراییلی که ارض مسلمین و قبله آنان را غصب کرده و...
از نظر ما سنی دشمن ما نیست
حتی قسمتی از سلفی ها دشمن ما نیستند
بلکه برادران ما هستند
ولی بالاخره در همه ی این فرق عده ای از خدا بیخبر هستند که به اسم اسلام ریشه اسلام را بزنند
امید است مسلمین واقعی بصیرت خود را افزایش داده و به داد اسلام برسند
من به شخصه و به عنوان یک مسلمان از بی بی سی و العربیه و همه ی شبکه های تفرقه انگیز و منافق متنفرم
از آمریکا و اسراییل و استکبار جهانی که دشمنان اصلی اسلامند در روزگار ما
با اینکه حمایت جمهوری اسلامی ایران که نماد تشیع است از فلسطین و گروههای فلسطینی اهل تسنن همیشه برای او هزینه داشته ولی با این حال و با اینکه بعضا گروههای فلسطینی مواضعی ضد ایرانی گرفته اند ولی باز ایران به وحدت می اندیشد و از آرمان فلسطین و مردم آن و همه مسلمین آزادی خواه فارق از اینکه از چه مذهب و فرقه ای باشند حمایت قاطعانه دارد
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر

این چه حرفی یه که حضرت عمر به بهانه احترام دستور داده دست ببندید پیامبر اینجوری نماز میخوندند . اینا رو از کجای خودتون در میارید

شمایک مبع موثق به من معرفی کن که عمر دستور نداده .

سلام همین که در زمان خلفای اهل تسنن حضرت فاطمه زهرا سلام علیها یگانه دختر پیامبر اکرم (ص)،مادر ائمه,و کسی که خداوند سوره کوثر را در شان مقام ایشان نازل کرد را مخفیانه دفن کردند گواه بر خورده شدن حق ولایت امام علی علیه السلام است.

دوست عزیز چطور ممکنه حضرت عمر ( رض ) بر اساس سلایق خود، مذهب بسازد. هر آنچه که پیامبر ص دستور داده هم اکنون اهل سنت نیز به انجام آنها می پردازند و این شماهایین که عمر رض را یک موجود پست می دانید همونطور که رفیقی داشتم که چند تا حدیث از اهل تشیع می گفت
حدیث۱ : زنی حامله بود و از کوچه ای می گذشت ناگهان چشمش به عمر خورد. آنقدر چهره عمر زشت بود که زن در همان لحظه سقط جنین شد!!
حدیث۲ : وقتی قیامت برپا شود شیطان را با یک زنجیر دور گردن وارد جهنم می کنند. شیطان عمر را می بیند که دو زنجیر در
ردن دارد. می گوید : عمر تو کی بودی که من شیطان رو که اون همه مردم رو فریب دادم با یک زنجیر می برم حال تو را با دو زنجیر می برند
و به قرآن قسم می خورم که این احادیث رو از همان دوستم که شیعه متعصب بود شنیدم . و حتی آخوندی از یک کشور عربی می گوید هر کسی یک سنی بکشد، بی برو برگرد وارد بهشت می شود !!! حال ما اهل تسنن به هیچ یک از امامان توهین نکرده ایم و علی ( رض ) را یک شخصیت بسیار بزرگ در اسلام می دانیم. تمام امامان را به غیر از امام زمان ساختگی شما قبول داریم. امام صادق شاگرد امام ابوحنیفه بود حال چطور می شود ما امامان را مورد فحاشی قرار دهیم در حالی که خیلی از شیعیان مدام ( قبل از خواب بعد از بیداری بعد از ناهار بعد از شام ... ) می گویند لعنت بر اولی و دومی و سومی .

تصویر soalcity

سلام برادر من
ما همیشه ندای برادری با اهل سنت را سر داده ایم. و این بی انصافی است که بدون سند معقولی، شیعه را متهم به برادر کشی کنید.
ما آن قدر انصاف داریم که بگوییم این همه قتل و کشتار در دنیای اسلام، زیر سر وهابیان است و حساب وهابی ها را از اهل سنت جدا کنیم.
ضمنا در درک تاریخ دچار اشتباهاتی هستید. ابوحنیفه شاگرد امام صادق (ع) بود. نه بالعکس و وجود مبارک امام زمان (عج) نیز مورد اذعان بعضی از علمای اهل سنت قرار گرفته و حداقل آنکه مهدی موعود اندیشه ای قطعی و غیر قابل تردید از وعده های پیامبر (ص) است که همه اهل سنت آن را قبول دارند و نهایتا در مصداق آن بحث دارند. درباره عمر نیز آنچه ما می گوییم این است که علیرغم اعتراف های مکرر عمر به خطاهای خویش، قطعا نمی توان او را در حد پیامبر (ص) قرار داد. و هر آنچه گفته پذیرفت.

سلام متاسفانه شماسنی ها مبلغ خیلی بدی برای عمر هستید طوری که من یک انسان معروف به انصاف و منطق هستم به صراحت باید بگم شماها را قبول ندارم !

سلام علیکم تمام صحبت های این دوست عزیز پر بود از اتهام و توهین . اگر شخصی چند حدیث نقل میکند و ادعا هم میکند شیعه هست باید سند و مدرک رو کند و در مرحله بعغد ثابت کند ان احادیث بر اساس علم رجال شیعه سند ان صحیح است یا خیر . دوما اگر فلان عالم درجه دوم در فلان کشوری که ادعای شیعه بودن دارد و بعد توهین میکند به اهل سنت خب بکند کلام او حجت نیست . حجت برای شیعه اول قران و بعد کلام معصوم و در مرحله سوم حکم و نةر اکثریت علمای بزرگ و مراجع است که همگی بر اتحاد و توهین نکردن سفارش کرده اند . در ثانی اینکه ادعا کردید ابونیفه شاگرد امام صادق بوده خب اگر میتوانید از کتب شیعه سند و مدرک صحیح بیاورید قاعده علمی این است هرکسی ادعای کند باید از کتب طرف مقابل ثابت کند وگرنه من میتوانم ادعا کنم که مثلا ابوحنیفه شاگرد امام صادق بوده و بعد هزار تا سند از کتب شیعه بیاورم خب این هزار سند برایا ن سنی حجت نیست به همان شکل ان سنی هم ادا کند ابوحنیفه استاد امام صادق بوده باید از کتب شیعه سند صحیح بیاورد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره مسله توهین باید اشاره نمود چان که در سخن شما آمده توهین به برادران اهل سنت از دید بزرگان شیعه ممنوع است . بخصوص در این زمان که معاندان از این مسله سوء استفاده می کنند .
اما در باره مسله شاگردی ابوحنیفه در محضر امام صادق ع در یک بیان جامع و دقیق در ابتدا باید گفت :
ابوحنيفه در كوفه زاده شد و در طلب علم جهد فراوان كرد. ابوحنیفه مدتی در کوفه، شغل خزازی(فروشنده پوست خز ) داشت وی بعد مشغول تحصیل علم شد. از بسیاری از فقهای کوفه علم آموخت. ولی استاد اختصاصی اش "حمادبن سلیمان" متوفای( ۱۲۰ ) بود (۱) که هجده سال در مجلس درسش شرکت کرد و تا موقع فوت او، با او بود. روش او در فقه بر مبنای قیاس بود.
در زمان تحصیل یعنی قبل از سال ۱۱۴ ق چند سفر به حجاز رفت. در مدینه مدتی در مجلس درس ربیعة بن ابی عبدالرحمن ابن شهاب زهری، محمدبن منکدر و دیگر افراد بوداز شاگردان امام باقر (ع) نیز به حساب می امد وی مدت دو سال هم درمحضر امام صادق، امام ششم شیعیان، شاگردی کرد و سپس از امام جدا شد. وی می گفت: اگر دو سال شاگردی امام صادق نبود، هلاک می شدم. (۲) او درمکه مدتی ملازم مجلس "عطاءبن ابی رباح" فقیه بزرگ شهر و دیگران بود و در حدیث و فقه تبحر زیادی پیدا کرد. او رفت و آمدهایی هم به بصره داشت. بعد از فوت "حمادبن سلیمان" استادش، به عنوان برجسته ترین شاگرد او، تدریس فقه می کرد و فتوا میداد و از این رو، مردم استقبال خوبی از او می کردند. در سالهای آخر حکومت بنی امیه، او با مخالفت شدیدی که نسبت به آنها نشان میداد مورد توجه جناح های مخالف حکومت (غیراز خوارج) قرار گرفت و از این رو، در زمانی که خوارج ، کوفه را تصرف کردند، ابوحنیفه با آنها مناظراتی داشت. سال ۱۲۹ ق فرمانروای عراق از طرف مروان حمار، به او پیشنهاد کرد تا سمت قضاوت را بپذیرد. ولی او قبول نکرد و بعد به خاطر فشاری که از طرف حکومت بنی امیه به او می آمد، کوفه را ترک کرد و به مکه رفت. در مدتی که در مکه بود از فرصت خود به تبلیغ اعتقادات و عقاید و افکارش مشغول شد. با "ایوب سختیانی" فقیه بصره، سخت رقیب بود.
شاخص فقه وی رأی و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دوری می‏کرد. قیاس و استحسان را در آرای خویش پذیرفت. مذهب فقهی او مبتنی بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف، به پیروان ابوحنیفه "اصحاب رأی" اطلاق می‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ها که آنان را "اهل حدیث" می‏گویند. نوشته اند که ابوحنیفه تنها ۱۷ حدیث از احادیث نبوی را قبول داشت. (۳)
او در تکیه به رای و قیاس افراط می کرد.
بعد از اینکه بنی امیه برکنار شدند و بنی عباس روی کار آمد، ابوحنیفه دوباره به کوفه برگشت ولی با حیله های لفظی خود با خلیفه عباسی سفاح بیعت نکرد. کم کم مخالفتش با دستگاه عباسیان ظاهر شد و این زمانی بود که به علت تمایل به "زیدیه" و هواداری قیام ابراهیم بن عبدالله محض نامه ای به ابراهیم نوشت و از او خواست به کوفه بیاید تا از کمک و یاری او بهره مند شود و مردم را نیز به کمک ابراهیم تشویق می کرد. ولی با سرکوبی نهضت ابراهیم از طرف منصور خلیفه عباسی، ابوحنیفه کنار رفت و به خاطر نفوذش، از خشونت منصور، در امان شد. در سالهای آخر عمر، منصب قضاوت از طرف منصور به او پیشنهاد شد. ولی او رد کرد و حاضر نشد در هیچ قسمت از کارهای حکومتی خلیفه عباسی، دخالت کند. ظاهرا به دلیل این سرسختی هائی که او نشان داد، و رایی که برخلاف دستگاه عباسی در نقض عهدنامه موصلیان و سابقه هواداری او در تفکرات سیاسی و ارادتش به محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله محض،داشت منصور دوانیقی، او را به بغداد فرا خواند و به زندان انداخت و بر اثر زهر در سال ۱۵۰ هـ.ق، در زندان در گذشت و در نزدیکی پل کاظمین فعلی، به خاک سپرده شد. محله ای که مقبره اوست، امروزه آنجا را «حی الاعظمیه» می گویند. (۴)
در برخی منابع اهل سنت آمده است:
که ابو حنیفه از شاگردان امام صادق (ع) بوده است.
ابن ابی الحدید می‌نویسد:" ابو حنیفه و سُفیان ثَوری از شاگردان امام صادق می‌باشند. (۵)
بعضی دیگر از عالمان اهل سنت از ابوحنیفه به عنوان راوی امام صادق (ع) یاد کرده اند.
ابن حجر عسقلانى می گوید: "فقها و محدثانى همچون شعبه، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، مالك، ابن جريح، ابوحنيفه، پسر وى موسى، وهيب بن خالد، قطان، ابوعاصم، و گروه انبوه ديگر، از آن حضرت (امام صادق )حديث نقل كرده‏اند . (۶)
نوبختى و ابو الحسن اشعرى و برخى از علماى علم كلام اسلام، او را از اهل ارجاء (مرجئه) شمرده‏اند و در آن باره به قول او استناد كرده‏اند كه در «فقه الاكبر» گفته:
لا نكفر احدا بذنب و لا ننفى احدا عن الايمان. يعنى: ما كسى را از جهت گناهى كه مرتكب شده كافر نمى‏شماريم و از او نفى ايمان نمى‏كنيم.
كافر ندانستن مسلمانى كه مرتكب كبيره شده باشد دليل بر ارجاء نيست. زيرا محققين اهل سنت و شيعه نيز چنين كسى را كافر نمى‏شمارند.
مذهب او توسط دو تن از يارانش يكى محمد بن حسن شيبانى و ديگرى ابو يوسف قاضى رواج يافت.
ابو حنيفه جز رسايل كوچكى كه يكى از آن ها موسوم به «فقه الاكبر» است، كتابى تأليف نكرده بلكه شاگردانش فتاوى وى را بعد از او برشته تحرير كشيده‏اند. (۷)
پی‌نوشت‏:
۱. ر ک: محمدجواد مشکور فرهنگ فِرَق اسلامی، مشهد ،آستان قدس، ۱۳۷۵ ش ،چاپ سوم ،ص ۱۷۰ -۱۷۱ .
۲. سید مصطفی دشتی، معا رف و معاریف، ج۱، ص۳۷۸ -۳۷۹، قم، ۱۳۷۶.
۳. عبد الله مبلغی، تاریخ ادیان ومذاهب جهان ، ج۳ ، ص ۱۱۸۶، قم انتشارات منطق، ۱۳۷۳، چاپ اول ؛ فرهنگ فِرَق اسلامی ،همان .
۴. ر ، ک: معا رف و معاریف، ج۱، ص۳۷۷ -۳۸۲ ؛ تاریخ المذاهب الاسلامیه، محمد ابوزهره ،ص۱۶۱ -۱۶۳. .
۵. شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۲۷۴، کتابخانه نجفی مر عشی، قم، ۱۴۰۴ه.
۶. تهذيب التهذيب ، بيروت، دارالفكر، ۱۴۰۴ ه'.ق، ج‏۱، ص ۸۸.
۷. فرهنگ فِرَق اسلامی، همان ،ص ۱۷۰ -۱۷۱.

ببخشید میشه بگید چرا امام زمان علیه السلام سلختگیه دلیلش چیه؟

به نظر من کسی که ولایت امام زمان علیه السلام رو قبول نداره کلا اصل ولایت رو قبول نداره شما خواهشا آیه ۵۵ سوره مائده و آیه معروف به اولی الامر در قران رو بخونید دیگه از این واضح تر
شما در مورد این جمله که رسول خدا گفته من من کت مولاه فهذا علی مولاه میگید مولا یعنی دوست ولی ما میگیم یعنی سرپرست آخه پیامبر عظیم الشان اسلام تو اون صحرا به همه دستور میده که وایسن جلویا و عقبیا همه بعد که در بیاد بگه علی دوست من هست حضرت علی علیه السلام همه جا با پیامبر بوده همه میدونستن آخه آدم عاقل این همه به دین خدا شک میکنی به عقل خودت هم شک کن تحقیق کن بزن تو اینترنت بخون شما عبدالباسط قاری سنی که سرنوشتش رو نخوندی برو بخون وقتی از دنیا میرن بخاطر ولایت امام علی بین برزخ بهشت و جهنم بودن برو خودت بخون قران وصف زندگی امیر مومنان هست.باز میگی چرا اسم امام علی تو قران نیومده ایه ولایت رو سرچ کن آیه اولی الامر
قران به جز از وصف علی آیه ندارد. آخه از این واضح تر کسی که در رکوع زکات داد انگشتر بخشید مولا علی هست.
از نظر مفسران شیعه در دلالت آیه بر عصمت اولی الامر تردیدی وجود ندارد، زیرا:

۱ ـ هرگاه خداوند به اطاعت بی قید و شرط از کسی فرمان دهد آن فرد معصوم خواهد بود، چون در صورت غیر معصوم بودن، اگر به گناه امر کند اجتماع نقیضین لازم می‌آید؛ یعنی هم باید از او اطاعت شود و هم اطاعت نشود.[۵]

۲ ـ در این آیه "اولی الأمر" بدون تکرار فعل "أطیعوا" بر رسول عطف شده است، و از آن‌جا که اطاعت از رسول به خاطر معصوم بودنش به‌طور مطلق واجب است اطاعت از "اولی الأمر" نیز همانند آن مطلق خواهد بود و این امر کاشف از معصوم بودن "اولی الأمر" می‌باشد.[۶]

سلام بر برادران و خواهران اهل سنت
ما شیعیان هیچ دشمنی و کدورتی با شما نداریم
و وظیفه هر مسلمانی هست که خیر خواه برادر دینی خودش باشد
مرگ برای همه ی ما هست وقتی میمیری میزارنت توی قبر . عاشق ترین هات هم میزارنت و میره بابا تا دیر نشده برو تکلیفت رو مشخص کن چرا بعضی از ماها باید سر تعصباتمون از حقیقت دور بشیم تو قبر که گذاشتنت میگن خدات کیه پیامبرت کیه امامت کیه اونجا کاری به حزب و گروه ندارن کاری به تعصباتمون ندارن با خودت کار دارن و اعتقاداتت
امام علی (ع) در مناجاتش میگه الهم اسئلک الامان یوم لا ینفع مال و البنون خدا امام میخام از روزی که پدر و مادر زن و فرزند به فکر خودشون هستن برو تحقیق کن تو دینت سر یه سری از تعصبات قبیله ای اخرتت رو نفروش

امام علی علیه السلام در خانه کعبه متولد شد دیوار به احترام مادرش شکافت در خانه خدا در بهترین جای مسجد در بهترین حالت سجده که میگن بنده به خداش خیلی نزدیکه به شهادت رسید واقعه غدیر خم آیه اولی الامر سوره مائده آیه ۵۵ آیه تطهیر ،کسی که در هنگام حمله به پیامبر راضی شد در بستر پیامبر بخوابد...ووو اینها الکی نیست افتادن یه برگ از درخت بی حکمت نیست ...خورده شدن حق ولایت امام علی چرا بعد از فوت پیامبر حضرت زهرا در خانه چهل تا از انصار رو زدن و گفتن چرا عهدی که در واقعه غدیر بستین رو یادتون رفت چرا حضرت زهرا باید بخان مخفیانه به خاک سپرده بشن چون دلشون خون بوده از ماجرای فدک از خورده شدن حق امامش ...
یکی بهم گفت چطور امام علی تو نماز تیر از پاش در میارن متوجه نمیشه ولی تو رکوع نماز انگشتر میبخشه...وای بر این بصیرت بابا آیت الله بهجت که اولیا خدا بود روحش پرواز میکرد به برزخ اونوقت امام علی که سید اوصیا عالم هست ... اینطور نمیشد حکمت بخشیدن انگشتر در نماز میدونید یعنی چی یعنی خدا به امامش میگه خدمت به خلق اولویت داره شیخ بهایی بارها به مکه سفر کرد تو سفر اخر به یه بنده خدای کمک کرد داستانش هست به این بنده خدا گفتیم حکمت این دو تا موضوع اینه که خدمت به خلق مهمتره میگفت شما هر جا به نفعتون هست میگید حکمت دراه آخه چه نفعی خورده شدن حق ولایت مولامون آتیش گرفتن در خانه اش سقط شدن حضرت محسن قضب فدک تیر باران شدن بدن مبارک امام حسن و واقعه عاشورا که بزرگ تر از این مصیبت نیست در عالم از اول تا آخر...
بعد میگید امام زمان ساختگیه آخه یه نفر نمیتونه هزار سال عمر کنه شما اگه قران قبول داشته باشی اصحاب کهف سیصد... سال به اذن خدا به خواب رفت آخه خدایی که قادر به این کار و هر کار ی هست نمیتونه به امامش عمر بده
و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه و قال من یحیی عظام و هی رمیم (آفرینش نخستین خود را از یاد برده بود و گفت چه کسی این استخوان های پوسیده را زنده می کند و در ادامه بگو همان کسی که نخستین با ان را آفرید و او به هر چیزی داناست سوره یاسین) حالا کسی که در بیاد بگه چطور یه نفر ۱۰۰۰ سال عمر میکنه به قدرت خدا شک داره...
تا دیر نشده برید سراغ حقیقت مرگ یهو میاد خبر نمیکنه ...نه مال نه زن و نه بچه به دردت میخوره و نه تعصبات قومی و قبیله ای... یا علی

باسلام من بعد از سالها تحقیق موحد شده ام نه قبر پرستم و نه مرده پرست فقط خدا را میپرستم و بس و در مسائلی که شک دارم مثلا اختلاف صحابه فقط میگویم الله اعلم و قطعا همان چیزیرتست که خدا میگوید فقط خدا کمی بخود بیایید و هدف خلقت فقط پرستش خداست نه غیر خدا ده ها آیه در قرآن در این باب آمده و کسانی که واسطه برای خدا میاورند و خرافات را رواج میدهند و قبر پرستی و بت پرستی و ضریح پرستی میکنند مطمئنا حتی یکبار قرآن را با معنی نخوانده اند که اگر حتی اگر فقط معنی قرآن را بخوانند میفهمند که تا الان چه شرک بزرگی را مرتکب شده اند خدا همه ما را براه راست هدایت کند آمین . ایاک نعبد و ایاک نستعین

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
گویا جناب تان شناخت درست از زیارت قبور اولیا واوصیا ندارید لذا آن را قبر پرستی ومرده پرستی گمان نموده اید برای روشن شدن قضیه لازم است حقیقت مسله کمی برای شما توضیح داده شود تا معلوم گردد که این کار نه تنها با توجید وخدا پرستی منافات ندارد بلکه خود مقدمه وپیش زمینه برای رسیدن به معارف توحیدی است باید توجه داشته باشید که زیارت قبور اولیا آثاری دارد که به خاطر آن ها در اسلام از مستحبات شمرده شده است. زیارت آن ها از نزدیک نقش مهمی در تربیت و سازندگی انسان دارد. نزدیکی جسمانی، غالباً موجب نزدیک تر شدن روح و آمادگی بیش تر برای ارتباط با ارواح مقدس آنان و نزدیکی به خدا دارد. این مسئله در مورد بسیاری از چیزها، مانند قرار گرفتن در کنار کعبه، یا قرار داشتن در ماه رمضان و مانند آن ها وجود دارد. زیارت امامزادگان به جهت انتساب آنان به امامان معصوم (ع) مفید و ارزشمند است، اما به پایه زیارت به امامان نمی رسد. آنچه در متون دینی بیش تر سفارش به‌آن شده‌، زیارت قبور ائمه و به خصوص قبر امام حسین (ع) است. امام زادگان به جهت انتقال دهندگان فرهنگ دینی تشیع و ائمه و به جهت شخصیت والایی که برخی از آنان داشته اند‌، مورد توجه قرار گیرند.
نقش تربیتی زیارت قبور اولیای الهی و ائمه معصومین (ع) عبارتند از:
۱- محک زدن خود:
زیارت، خود را به ‏«میزان‏»عرضه کردن و خویش را «محک‏» زدن و خود را با«الگو» و «مدل‏» سنجیدن است. در مزار پیشوایان دین، با شناخت و بصیرت حضور می‏یابیم . می‏دانیم که اینان، کمال مجسم و عینیت فضیلت، جلوه‏های نور خدا و چشمه‏ای از فیض رب، تبلوری از ایمان و خلوص و عبودیت و پاکی‏اند. عظمت آنان، ما را متوجه نقایص مان می‏کند. پاکی آنان، ما را به آلودگی‏های مان آشنا می‏سازد. معنویت و روحانیت آنان، ما را به مادیت و دنیا گرایی مان واقف می‏گرداند. «طاعت‏» آنان، معصیت ما را روشن می‏نماید. نورانیت آنان، تیره­جانی و تاریک دلی ما، صفای آنان، غل و غش ما ؛ خدا ترسی آنان، هواپرستی ما، تعالی روح و رتبه والای شان، تنزل مقام و پستی منزل ما را می فهماند.
حضور در مزار پیشوایان پاک، ما را آگاه می‏کند که: اگر آنان در (قله) اند، ما هنوز به‏ «دامنه‏»هم نرسیده‏ایم. اگر آنان‏«مطهر»اند، ما هنوز در فکر طهارت هم نیستیم. اگر آنان ‏«معصوم‏»اند، ما گرفتار معصیتم. اگر آنان‏«برگزیده خدا»یند، ما هنوز در دام ابلیس و هوای نفس اسیریم. اگر آنان در اوج ‏«معراج معنوی‏»اند، ما در«هبوط مادی‏» مانده‏ایم. اگر آنان ‏«بنده خدا»یند، ما در بند «خود»یم.
زیارت، زمینه ساز این مقایسه و محاسبه است. تا این سنجش انجام نگیرد، به کاستی‏های اخلاقی و ضعف های معنوی خود واقف نخواهیم شد. این است که زیارت را قرار گرفتن در برابر آیینه می‏دانیم. وقتی ائمه، امام و«الگو»و«اسوه‏»مایند، با زیارت آگاهانه و از روی‏ معرفت، می‏توان دریافت که چه اندازه به آنان، «اقتدا» و «تاسی‏»کرده‏ایم. اگر آنان ‏«امام ‏»اند، آیا ما هم‏«امت‏»و پیرویم؟
انسان کامل بودن آنان، به ما نشان می‏دهد که تا کجا می‏توان پر کشید و کمال یافت.
به زیارت این اسوه‏ها رفتن، ما را به قله‏ای که باید برسیم، به حد و مرزی که باید قدم بگذاریم، و به مرتبه‏ای که باید نایل شویم، «راهنمایی‏» می‏کند.
گفتیم که این، منحصر به ائمه نیست. در مراتب مختلف، همه انسان های والا، این هدایت و امامت را برای ما دارند. به قول الکسیس کارل:
«. . . در زندگی دانشمندان و قهرمانان و پاکان، یک ذخیره تمام نشدنی از انرژی معنوی وجود دارد. این مردان، چون کوه هایی در میان دشت، سر بالا کشیده‏اند . به ما نشان می‏دهند که تا کجا می‏توانیم بالا برویم . چقدر هدفی که طبیعتا شعور انسانی به آن متمایل است، عالی است. فقط چنین مردانی می‏توانند برای زندگی درونی ما غذای معنوی مورد نیازش را تهیه کنند. » (۱)
اولیای دین که زیارت شان بر ما فرض و لازم است، بیان کننده حد و مرز سیر صعودی انسان ها در مسیر پاکی و طهارت و کمال‏اند. این، خود، یکی از شیوه ‏های امامت و خواص رهبری آنان است. در تعبیراتی که در زیارتنامه‏ها به کار رفته است، نشان دادن حد و مرز را می‏توان دید. از امامان معصوم، با کلمات و عناوینی یاد شده که در این باب، بسیار راهگشاست.
تعبیراتی همچون:«آیه‏»«بینه‏»، «حجت‏»، «گواه‏»، «شهید»، «صراط‏»، «راه‏»، «نشانه‏»، «راهنما»، «منار»، « امام ‏»«در»، «چراغ‏»، «نور»، «ستاره‏»، «ماه‏»، «خورشید»، «دلیل‏»، «پرچم‏»، «علامت‏»، و. . . که در متون زیارتی دیده می‏شود، مبین این نکته است. (۲)
نمونه‏ها، همیشه معیار و میزان‏اند . محدوده و گستره و میدان رشد انسان ها را نشان می‏دهند. به همین جهت، در برنامه‏های تربیتی اسلام، تاکید فراوانی روی نشان دادن الگو شده است.
استاد حکیمی می‏نویسد:
«. . . از حقیقت هایی که در انعقاد شخصیت انسان و ساختن آن سخت مؤثر است، توجه انسان است ‏به نمونه‏های والای فکر و اعتماد و اقدام و عظمت و حماسه و جهاد. اگر این نمونه‏های و الا در میان زندگان باشند، چه بهتر، ولی انسان به گونه‏ای ویژه، به اشخاص تاریخی و گذشتگان اعتقاد دارد . کمالات و عظمت های آنان را-تا سر حد اساطیر-تقدیس می‏کند و بزرگ می‏دارد. بنابر این، بشر به طور فطری، از توجه به آثار باقیمانده، ابزار کار، محل سکونت و قبور بزرگان تاریخ و تامل در احوالات آنان، چیزها می‏آموزد و به عظمت­ها می‏رسد. » (۳)
۲- خویشاوندی معنوی و فرهنگی:
در مسائل اخلاقی و تربیتی، پیوند با نیکان و رابطه با صالحان و آشنایی با خانواده‏های ریشه‏دار و صاحب کرامت و شرف، سازنده است، به همان شکل که گسیختگی از تبار پاکان و بریدگی از ریشه‏های فرهنگی و اخلاقی، زمینه ساز فساد و گناه و بی مبالاتی و عدم تعهد است.
زیارت، عاملی در جهت پیوند زدن با صالحان، یا تقویت رابطه معنوی با وارستگان است. ایجاد رابطه (اگر نیست) و تحکیم پیوند (اگر هست).
هر کس، در یک جامعه و امت، ریشه‏های عقیدتی، فرهنگی و معنوی ‏دارد. برای ما مسلمانان این ریشه‏ها همان ‏«عترت‏»پیامبر است. و. . . زیارت، عاملی برای تحکیم این پیوند است.
زایری که به دیدار یک ولی از اولیای خدا می‏رود، یا بر مزار امامی از ائمه یا پیامبری از انبیا حاضر می‏شود، یا بوسه بر آستان پاک پیشوای شهیدی می‏زند، و «سلام‏» می‏دهد، یا به ادب و احترام، در پیش روی مرقد معصومان و صالحان و صدیقان و شهدا می‏ایستد، به یاد گذشته فرهنگی و میراث فکری و ریشه‏های معنوی خویش می‏افتد و اهل صلاح می‏شود.
همچنان که انتساب به یک پدر خوشنام و نیاکان شریف، انسان را از غلتیدن در دامان بدنامی و هتاکی و هرزگی، تا حدودی نگاه می‏دارد و عامل کنترل حرکات و رفتار است، انتساب به دودمان پیامبر و اهل بیت عصمت و شهیدان راه خدا نیز چنین نقشی دارد.
زایری که به زیارت پیشوایان می‏رود، ‏«صله رحم‏»و تجدید دیدار با یک خویشاوند معنوی و با نیاکان مکتبی است.
زایر، مدعی است که به خاندان پیامبر عشق می‏ورزد، با آنان رابطه و آشنایی دارد، از آنان است، با آنان است، آنان را می‏شناسد، با آنان هم ریشه و هم خانواده است. اهل یک مملکت و آبادی و خاک و خون‏اند.
نشانه پیوند ‏« زیارت ‏»است، چرا جای دیگر نرفت؟. . . چرا کار دیگر نکرد؟. . . چرا دل را برداشت و به‏«عتبه بوسی‏»یک امام آمد؟آیا این نشانه ریشه در یک‏«آب‏»داشتن نیست؟این نشانه هم خانه و هم خوشه و هم ریشه و همخون بودن نیست؟
این است که‏« زیارت ‏»، یادآوری پیوندهای معنوی و خویشاوندی فکری و فرهنگی یک‏«مؤمن‏»، با اولیای خدا و پیشوایان دینی و سازنده است. چرا که‏«یادآور»است. بسیاری از«تقوا»ها در سایه ‏«تذکر»ها پدید می‏آید.
در زیارتنامه‏ها هم جزء درخواست ها، تداوم این رابطه و تکرار این دیدار و تقویت این پیوند در دنیا و آخرت می‏باشد. به عنوان نمونه، زائر امام رضا (ع) از خداوند در لحظه وداع آن حضرت چنین می‏طلبد:
«خدایا. . . این را آخرین بار، از زیارت من، قبر فرزند پیامبر و حجت‏ خودت را، قرار مده!
خدایا میان من و او در بهشت، جمع کن. مرا با او محشور ساز، مرا در«حزب‏»او قرار بده.
مرا با شهیدان و صالحان قرار بده، که اینان، رفقای شایسته و نیکویند. . . » (۴)
۳- توجه به خدا:
اساس تربیت روحی مسلمان، «ذکر خدا»است، و ریشه تباهی اخلاق، «غفلت‏»و«دوری‏»و«نسیان‏».
اگر از«سازندگی زیارت‏»سخن می‏گوییم، باید آن را در ارتباط با«یاد خدا»بشناسیم که در مزار معصومین و شهیدان پدید می‏آید.
زایری که در مرقد پاک شان، آستانه ادب می‏بوسد و به تکریم و احترام می‏پردازد، به یاد خدا می افتد. چرا که‏«ائمه‏»، واسطه خالق و خلق‏اند، راه منتهی به خدایند، آینه حق نمایند، زیارت شان، یادآور خداوند است. وقتی توجه به خدا، نقش تربیتی و سازنده و بازدارنده از گناه دارد، این توجه، در کنار مزار اولیای خدا بیش تر و شدیدتر است.
پس زیارت باید بازدارنده از گناه باشد. چرا که در«زیارتگاه‏»، به ادای احترام امامی می‏ایستیم که عظمت و قداستش را مدیون بندگی خداست. مگر می‏شود کسی مدعی عشق و محبت دوستان خدا باشد، ولی راه و روشی و عمل و زندگی، بر خلاف رضا و خواست آنان داشته باشد؟
ویژگی زیارت، رنگ الهی داشتن آن است. چه بسا که به دیدار کسانی برویم، ولی به یاد خدا نیفتیم. چه بسیار جاهای دیدنی و اماکن باستانی و آثار هنری و موزه‏ها و بناها، که دیدارش یادآور خدا نیست. اما زیارت معصومان و مزار ائمه و قبور اولیای خدا و امامزادگان، جدا از یاد خدا و منفصل از معنویت و روحانیت نیست.
مزارها، جلوه‏های ربوبی دارند .«صبغة الله‏»در آن ها مشهود است. زیرا«آن‏»که به دیدارش آمده‏ایم، با«او»پیوند داشته است. زایر هم، از این رهگذر، غنچه فطرتش را می‏شکوفاند . با یاد خدا و توجه به معبود، دل را صاف می‏بخشد. احساس کششی به سوی مبدأ می‏کند. پاک و زلال می‏شود و از گناه دور می‏گردد. دوری از گناه، یعنی نزدیکی به خدا.
پی‏نوشت ها:
۱. آلکسیس کارل، راه و رسم زندگی، ترجمه پرویز دبیری، چاپ پنجم، ص ۱۰۱.
۲. به زیارتنامه‏ها و کتب‏ها مراجعه و در تعبیرات، دقت کنید. از جمله: زیارت جامعه و دعای ندبه‏و. . .
۳. محمد رضا حکیمی، حماسه غدیر، چاپ اول، ص ۳۰۲.
۴. مفاتیح، زیارت امام رضا علیه السلام (اللهم لا تجعله آخر العهد. . . )

سلام شهر سوال ببخشید من شماره تماس پاسخگوی اعتقادی رو می خواستم یه نفر رو نمیتونم قانع کنم و متاسفانه خودم هم از پس ایشون بر نمیام خیلی مهمه از ایشون کسب اجازه کنید اگه راضی بودن تماس بگیرم..

تصویر پاسخگو

با سلام خدمت شما خواهر گرامی
شما می توانید برای سؤال از کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی با شماره تلفن ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید .

باسلام
بنده شیعه و ساکن تهران هستم در محله ما یک میوه فروشی هست که تمام کارکنانش سنی و اهل کردستان هستند. گاهی که برای خرید میرم اونجا میبینم که صندوقدارش مشغول نماز خوندنه. صبر میکنم تا نمازش تموم شه . وقتی نمازش تموم میشه از اینکه معطل شدم عذرخواهی میکنه. منم میگم که عذرخواهی نمیخواد من خوشحال میشم که تو نماز میخونی . یا در زمانی که سرباز بودم در کردستان خیلی راحت نماز جمعه را به امامت امام جمعه اهل سنت میخواندیم .چرا همیشه دنبال نقاط منفی هستیم .بهتره روی خوبیهای هم تاکید کنیم . برای همه بهتره .

کردها در کل انسانهای خوبی هستن چه شیعشون چه سنیشون ولی در جنوب کشور من سنی خوب ندیدم !!!

این همه جنگ وجدل حاصل کوته نظریست گرنظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
بر خلاف تصور شما کعبه نماد توحید ویگانه پرستی است ولی بتخانه نماد شرک وچند گانه پرستی است
این دو نه تنها یک نیست بلکه در تقابل اند .
اینکه بت پرسای و خدا پرستی مثل هم باشد و تنها جای خدا و بت عوض شده ،اشتباهی بزرگ است. اختلاف بت پرست و خدا پرست تنها در بت و خدا خلاصه نمی شود ، بلکه در تمام ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی و رفتار و عقاید تأثیر شگرف دارد. بسیار تفاوت است میان کسی که به سنگی بی جان معتقد است که هیچ سودی برای انسان ندارد و هیچ ضرری دفع نمی کند و هیچ کاری برای خود نمی تواند انجام دهد ، چه رسد برای انسان و بین ان که به خدای ناظر و عالم بر تمام احوال معتقد است که همه چیز عالم در دست قدرت و اختیار او است و بر همه چیز محیط است و از رگ گردن به انسان نزدیک تر و...
اگر راه بت‌پرستی تفاوتی با راه خداپرستی ندارد و کعبه و بتخانه بهانه است، پس تلاش‌های پیامبر و امیر مؤمنان برای چه بود؟
اولاً هر دو راه هرگز یکسان نیست،‌راه بت‌پرستی و بتخانه مسیر باطل است، گرچه هدف آنان خدا باشد ،ولی چون از مسیر باطل رفته‌اند ،به خدا نمی‌رسد، زیرا با باطل کسی به حق نمی‌رسد. حرف بزرگان چون شیخ بهایی پیام دیگری دارد و مفهوم ظاهری آن نباید کسی را از حقیقت دور کند.
دوم: نتیجه تلاش پیامبر و اولیای الهی برقراری توحید و نجات بشر از گمراهی بوده است . آنها این حقیقت را به مردم اثبات کردند که حق را باید از طریق حق جستجو کرد و توحید و خداپرستی را باید در کعبه جستجو نمود و نه در بتخانه.
در این ارتباط این حدیث نورانی امیرمؤمنان بسیار زیبا و شنیدنی است:
در جنگ جمل شخصی بادیه‌نشین آمد و از حضرت دربارة معنای توحید پرسید. اطرافیان او را نکوهش کردند که این وقت چه جای پرسش است، حضرت فرمود: «او را رها کنید، زیرا آنچه این شخص بادیه نشین در پی پرس و جو آن است، حقیقتی است که از این قوم می‌خواهم باور داشته باشند» آن گاه حضرت دربارة معنای توحید به تفصیل سخن گفت.(۱)
از این حدیث معلوم می‌شود که توحید حقیقتی است که نه تنها برای بت‌پرستان قابل درک نیست و آن را در مظاهر گوناگون مجسمه‌های چوبی و سنگی جستجو می‌کنند بلکه برای بسیاری به ظاهر خداپرست نیز قابل شناخت نبوده ، با وصف ادعای خداپرستی گرفتار شریک هستند . از همین عده بودند کسانی که در جنگ جمل حضور یافتند . طبق حدیث یاد شده علی(ع) فرمود که با آنها بر سر توحید می‌جنگد.
پی‌نوشت‌ها:
۱. بحار الانوار، ج ۳، ص ۷۰۶.

آقا من شیعم توشهر سنی نشین زندگی میکنم.اغلب تو مدرسه بچه ها هی بهم میگفتن که چرا سنی نمیشی،چرا اینجوری نماز میخونین شماها کافرینو...ااین خیلی بده ما باید باهم متحد باشیم همه ی ما مسلمونیم چه شیعه چه سنی یکیمون که مسلمون نیست همه مون
من فکر میکنم تمام بدبختی های ما زیر سر کانال های افراطی تندرو هاست مردم از آن ها تقلید میکنن وحرف های بیربط اونا رو باور میکنن وکور کورانه زندگی میکنند(البته بعضی از افراد)

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
سلام وتشکر .
پاسخ:
توجه داشته باشید شیعه مذهب کامل تر است و اسلام حقیقی در پیروی از اهل بیت پیامبر است . برای این منظور دلایل فراوان وجود دارد که از جمله روایت غدیر و آیات ولایت است .
در ذیل تنها به بررسی برخی از روایات که بر حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی (امامیه) آمده است ، پرداختیم :
الف. راه اثبات حقانیت شیعه دوازده امامی تنها از طریق شیعه به معنای عام و یا شیعه اثنی عشر به معنای خاص نیست. بلکه در کتب روائی و سنن اهل سنت نیز به امامت دوازده‏گانه بعد از رسول خدا(ص) تصریح شده است. روایات زیادی که از رسول الله(ص) بر دوران امامت حضرت مهدی(ع) و استمرار آن تا قبل از قیامت آمده است، این موضوع را آشکار می‏سازد که امامت حضرت مهدی در دایره معتقدات شیعه اثنی عشر می‏گنجد. برای روشن شدن مسئله به بعضی از روایاتی که در کتب عامّه در مورد ائمه اثنی عشر آمده است اشاره می‏شود.
۱. قال رسول‏الله(ص): انّ هذا الامر لا ینقضی حتّی یمضی فیهم اثنا عشر خلیفة ؛ دین اسلام به سر نیمی اید تا دوازده خلیفه وجانشین را پشت سر گذارد »
۲. قال رسول‏الله(ص): لا یزال امر الناس ماضیا ما ولیهم اثنا عشر رجلاً... کلّهم من قریش ؛ تا آن که دوازده مرد بر آنها فرمان برانند کار مردم پیوسته بگذرد... که همگی آنان از قریش هستند. ».
۳. قال رسول‏الله(ص):انّ عدة الخلفاء بعدی عدة نقباء موسی ؛ شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی است ».
۴. لا یزال هذا الدین قائما حتی یکون علیکم اثنا عشر خلیفه ؛ تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند دین پیوسته برپاست».(۱)
۵. در منتخب کنز العمال از جابر بن سمره نقل شده که «بر این امت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد به عدد نقباء بنی اسرائیل»، (۲).
۶. پیامبر در مورد ائمه دوازده‏گانه بیان صریح دارند:« الائمة بعدی اثنی عشر، تسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیّهم » (۳).
بنابراین نصوصی که از پیامبر در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده و اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده است، حقانیت شیعه اثبات می‏شود.
اضافه بر آن در مورد امامت ائمه دوازده‏گانه(ع) چه به صورت دسته جمعی و چه به صورت فرد به فرد، نص وارد شده ،هر یک از امامان امام بعد از خود را معرفی کرده است و امام بدون نص امام نیست.
ب. اکثر شیعه که اقلیت‏های (زیدیه و اسماعیلیه) از آن جدا شده‏اند؛ شیعه امامیّه و دوازده امامی اند.
پس از رحلت امام سجاد(ع) اکثریت شیعه به امامت، امام محمد باقر(ع) معتقد شدند، و اقلیّتی به پسر دیگر امام سجاد یعنی زید شهید گرویدند. پس از رحلت امام محمدباقر(ع) شیعیان به امامت جعفر صادق(ع) معتقد شدند . پس از درگذشت امام صادق(ع) اکثریت فرزندش امام موسی کاظم(ع) را امام هفتم دانستند و جمعی اسماعیل پسر بزرگ امام صادق(ع) را که در حال حیات پدر خود درگذشته بود امام گرفتند و از اکثریت شیعه جدا شده و به نام اسماعیلیه معروف گشتند .بعضی پسر دیگر آن حضرت «عبدالله افطح» و بعضی فرزند دیگرش «محمد» را پیشوا گرفتند و بعضی خود حضرت را آخرین امام پنداشتند.
پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) اکثریت شیعه فرزندش امام رضا(ع) را امام هشتم دانستند و برخی به امام هفتم بسنده کردند که به «واقفیه» معروفند. بعد از امام هشتم تا امام دوازدهم ،تفرقه قابل توجهی به وجود نیامد، (۴).
بنابراین شیعه در تاریخ اسلام در زمان پیامبر(ص) و بعد از آن به کسانی اطلاق می‏شود که به امامت علی و اولاد آن امام(ع) اعتقاد داشته‏اند . شاخه‏های زیدی و اسماعیلیه و امثال اینها به مرور زمان به علل مختلف و انگیزه‏های متعدد (سیاسی، اقتصادی) به وجود آمده‏اند. برای پی بردن به حقانیت آنها اطلاع از اصول و عقاید آنها لازم است.(۵)
عدد ۱۲ در روایات اهل سنت و شیعه برای ائمه بعد از پیامبر(ص) ذکر شده است و فرقه‏های شیعی غیر از دوازده امامی توجیهی برای نظر خود ندارند. اضافه بر اینکه پس از اثبات امامت علی(ع) امامت ائمه بعدی به تصریح امام قبل می‏باشد . هر یک ازفرقه‏های شیعه (غیر از دوازده امامی) در صورتی که به کلمات امام مورد قبول خود مثلاً امام صادق(ع) رجوع کنند خواهند دید که تصریح به امامت امام بعد خود کرده و راویان این روایات منحصر در شیعه دوازده امامی نیست.(۶)
پی نوشت ها:
۱) برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: صحیح مسلم، ج ۳، کتاب الامارة.
۲) منتخب کنز العمال
۳) کفایة الاثر ،ص۲۳، به نقل ازموسوعه الامام علی بن ابیطالب، ج ۲، ص ۴۸ .نظیر این روایات را که از اهل سنت در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده است می‏توانید در کتب ذیل مطالعه کنید:
الف) ینابیع المودة، ص ۴۴.
ب) البدایة و النهایة، ج ۶، ص ۲۴۷.
ج)سنن ابن ماجه، ج ۲ / ۱۳۶۷ / ۴۰۸۵.
د) مسند احمد بن حنبل، ج ۱ / ۱۸۳ / ۶۴۵.
ه) سنن ابی داود، ۴ / ۱۰۷
۴) شیعه در اسلام، علامه طباطبایی
۵) برای آگاهی بیشتر در این مورد ر.ک: (شیعه در اسلام، علاّمه محمدحسین طباطبایی)
۶) به عنوان نمونه نگاه کنید (بحارالانوار، ج۴۸، ص ۱۲ تا ص ۲۸)

با عرض سلام وتشکر از پاسخگوی اعتقادی که پاسخ من به مطالب دوستان هر چند قدیمی را
روی سایت قرار بعضی مطالب که من فکرش رو نمیکردم رو هم قرار داد
اولین بار بود که برای من از یه سایت پاسخ رسید متشکرم از گردانندگان سایت که نشان
دادند معرفتشان را من سعی میکنم نوشته هام بی کلک باشه حتی اگه عالمانه نباشه
یکی از دوستان نوشته بود در جنوب سنی خوبی ندیدم پاسخی از سایت براش بزارید
اما پاسخ من:میگم شاید شما بیوقت جنوب رفتید تو همه‌ی شهرها اوباش وجود داره
سنی و شیعه و آدم خوب هم نمیشه بهشون گفت تو هر مذهبی خوب و بد و
بهتر و بدتر داریم جنوب برو مال کشورم ایرانه دیدن داره مردمونش ایرانین مردن نامرد
نیستند از یکی یا چند تا فرضا بدی دیدی پای همه اهل سنت ننویس
متشکرم

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .

با توجه داشت که به قول فردوسی :
همه جای ایران سرای من است .
از سواحل دریای خزرجنوبی ترین قسمت خاک ایران در آب های خلیج فارس، شهرابوموسی،از مشرق خراسان تا غرب کردستان و آذربایجان ،همه خاک میهن اسلامی ماست وبه رغم مرز های استانی وتقسیمات کشوری،کل واحدی است که در آن هم میهنان ما از ترک وکرد ولر و عرب و فارس و بلوچ،وکوچ نشین وروستایی وشهری،دست در دست هم برای آبادانی وسرافرازی اش می کوشند.هر قسمت این سرزمین عزیز به گونه ای ما را به گذشته های دوروتاریخ پرافرازونشیب خود پیوند می دهد.خاک لرستان،سرزمین آبشارها،با صفای خاطرومناعت طبع ساکنانش که خاص مردم کوهستان است،وبا بناهای رفیع،یادگار قرون واعصار،تاریخ را در سینه خود ثبت کرده است.مردم هرمزگان وبوشهر که پاسداران غیور مرز های جنوبی کشورمان هستند،در طول چند قرن اخیربا ترفند های استعمار گران از ملل گوناگون ، نبرد کرده ودلیرانه در مقابل آنان پایداری کرده اند.آنان دریا دلی را از خلیج وسرافرازی را از کوهستان دارند.مرزداران غیور غرب وشرق،سخت کوشان کویر،عشایردلیر،همه وهمه درسایه هم دلی و یگانگی واتحادخویش،می کوشند سرزمینی راکه قرن هاست ازهمه ی آزمون های سخت تاریخ سربلند وپیروز به درآمده ،چون همیشه آباد وآزادنگاه دارندوباپیوندهایی که به سبب مسلمان بودن و ایرانی بودن باهم دارند ،میهن خودرابه سوی آینده ای درخشان به پیش ببرند.همه جای میهن ما برای ما عزیز ودوست داشتنی است .ازجنگل های سرسبز شمال تا کویرنمک،ازخراسان بزرگ تاروستایی کوچک در دامنه ی کوه های بشا گرد .ما هرجاکه باشیم ،ایرانی ومسلمانیم ویقین داریم که اتحادوسخت کوشی برای رسیدن به اوج سربلندی و افتخار،رمز پیروزی ما خواهد بود.

سلام من نزدیک به ۳۰ساله ساکن بندرعباسم وخیلی کم ازاین استان خارج شدم ولی هرمزگانی نیستم !!
دراستان هرمزگان -بستک و خمیر و پارسیان و بندرلنگه و جاسک -اهل سنت دارن بی آزارن و معرفت دارن دوست صمیمی بنده اهل بندر خمیر هستن منتها در این استان یک عده اهل سنت استان فارس -اوز-زندگی میکنن که حس آدم آزاری دارن ..
منظورم اینه من که شیعه هستم ببینم یک نفریا باصدای بلند ناخودآگاه قهقه میزنه ازش میگذرم یاواجب باشد تذکر لسانی ورودرو و مردانه صحبت میکنم نه اینکه مثلا" بنده بلند بخندم و حواسم هم نباشد نامحرم در پشت در هست بعد این نامحرم اوزی شب یواشکی بیاد نهال جلوی در خانه ی مرا بکند بعد زنگ بزند نهال رو کندم تا تو باشی نخندی یامرا با موتور بزند بعد زنگ بزنه بگه تا تو باشی اونجوری راه نری بابا شاید من پام یهو پیچ خورد لنگیدم !!!یا شیشه و بطری آبجو را به درخانه من بزند بعد زنگ بزنه بگه تو رفتی به معاون دانشگاه گفتی من حالت طبیعی ندارم یعنی سواد این شخص دانشگاهی در این حد است که حالت غیر طبیعی را فقط در مستی میبیند نه در عصبانیت یا استرس یا خشم و ...
یعنی اهل سنت های اوزی به خودشون اجازه میدن مثلا" برای اجرای حکم خدا به خانه ی دختری زنگ بزنن یا شبانه خرابکاری کنن وبه خودشان حق اینکاررو بدن !!!
والا پیامبر ما اینطوری نبود !!!!
آبرو رسول الله میبرن !!!

بله این حق شماست معترض بشید و این وظیفه ی شیعیان است مداراکنن و دنبال وحدت باشن !!!!

سلام ضمن تبریک هفته ی وحدت نه این فقط وظیفه ی شیعیان نیست وظیفه ی
من سنی هم است من شناختی راجع به طایفه ای که شما نام بردید ندارم ولی
بطور کلی افراطی گری در هر مذهبی حرام در حرام است ببین روشنا وقتی
شما و بقیه لعن و نفرین رو به راحتی بر زبان بیاری جدای درست و غلطش آیا
یه سنی که اونایی رو که لعن میکنید صد درصد دوست داره ناراحت میشه
پس چطور میگی وحدت سنی که به اهل بیت توهین نمیکنه و بنظر من بهترین
نقطه مشترک دوست داشتن هر دو طرف اهل بیت را
شما میگید شیعه مدارا کنه با چه چیزی از سنی ایرانی مدارا کنه چه مطلب بدی
از اهل بیت میگن که شما رو رنج بده. پاسخگوی تاریخی اهل سنت یه سری اوصاف
والقاب برای اصحاب نبی رحمت ودوستی دارند.برای مادران حضرت علی کرم الله وجه منظورم
همسران پیغمبر عشق و دوستی است هم یک سری اوصاف دارن
آیا دیدن این اوصاف (درسته شما قبول ندارید )باید مانع دوستی بشه به راحتی متلک بار
مقدسات اهل سنت نکن برادر دوست عزیز و بقیه بعد دیدن پاسخ معنی وحدت از نظر شخص شما
تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر از شما برادر اهل سنت .
احساس مسؤولیت شما نسبت به مسایل اجتماعی ومذهبی به عنوان یک جوان در جامعه اسلامی قابل تحسین و تقدیر است. در خصوص مسله که مطرح کردید چند نکته یادآور می‌شویم :
۱. عقاید هر کدام از شیعیان و مسلمانان سنی مذهب برای خودشان محترم است و هیچ کدام حق نداریم عقاید، احکام و مقررات یکدیگر را به باد تمسخر و استهزاء بگیریم یا نسبت به همدیگر توهینی و اهانت روا داریم. این نوع رفتار و برخورد از یک انسان مسلمان بدور است و دون شأن اوست. ما در برابر هم کیشان مسلمان خود از هر فرقه و مذهب که باشند با رأفت و مهربانی و برادرانه رفتار کنیم و از هر گونه رفتار ناشایست و غیر اخلاقی به شدت احتراز کنیم. نه تنها با همکیشان مسلمان بلکه با دیگر اقوام و ملل و پیروان مذاهب باید با مهربانی و عطوفت رفتار کنیم و از هر گونه اهانت بشدت پرهیز کنیم. آنان اگر برادر دینی ما نیستند به تعبیر امام و پیشوای بزرگمان حضرت علی (ع) "برادر انسانی" ما هستند و متحقق احترام و تکریم اند.
۲. وحدت و برادری و دوستی به منزله کنار گذاشتن عقاید و باورها و دستورات دینی و مذهبی نیست. وقتی می‌گویم باید با یکدیگر دوست و مهربان بود به این معنی نیست که از اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی خودمان دست بکشیم. و اعتقاد و باور دیگران و مذاهب دیگر را بپذیریم، ما باید مقید به اجرای دستورات دینی خودمان باشیم توجه دارید که مراجع بزرگوار شیعه از جمله حضرت امام خمینی و رهبری معظم انقلاب آیت الله خامنه ی بر اشتراکات و وحدت تاکید نموده مثلا اینکه می‌گویند در نماز جماعت اهل سنت در مکه و مدینه شرکت کنید و بدون مهر نماز بخوانید. . وحدت و همدلی و برادری آری،
۳. اگر بحث از مسایل مذهبی پیش آمد با دلیل و مدرک مستند بحث کنیم و اگر طرف مقابل قانع نشد با این عبارت که عقاید شما برای شما محترم است و ما هم به عقیده شما احترام می‌گذاریم، و اما ما نیز به عقاید خودمان پای‌بند هستیم و به آن عمل می‌کنیم. اگر چه در بخشی از مسائل جزئی با هم اختلاف داریم ولی در مسائل کلان مثل قبله، کتاب و بسیاری از مسائل دیگر با یکدیگر هماهنگ هستیم و اختلافی نداریم.
۴.در شرایط فعلی جهان که دشمنان اسلام‌، سعی در اختلاف اندازی بین مسلمانها دارند، رابطه بین شیعه و سنی باید برادرانه و تفاهم‌آمیز باشد. برای ایجاد اتحاد می‌بایست بر مشترکات فیمابین تأکید کرد و اگر موقعیت زمانی و مکانی مناسبی با فرض مطالعات لازم جهت پاسخگویی به اشکالات و شبهه‌ها یافت شد، برادرانه و با استدلال به بحث و گفتگو پرداخت و در غیر این صورت طبق نظر حضرت امام (؛)بیان اختلافات و دامن زدن به آنها جایز نیست‌.
۵.درباره چگونگی رفتار با اهل سنت و دیگر فرقه‏ های مذهبی باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب «سردمداران بدعت‏گذار» از «پیروان دل‏پاک» جداست و سرانجام «دانایان لجاجت پیشه» از «ناآگاهان عبودیت پیشه» را باید جدا دانست.
۶.بحث کردن با برادران و خواهران اهل تسنن راه‌های متعددی دارد و دلایل محکم بسیاری در این زمینه هست لیکن استفاده از آنها بیش از هر چیز وابسته به تفطن و تسلط علمی کسی است که به گفت وگو می‌پردازد همچنین آشنایی کافی نسبت به خصوصیات فکری و روحی مخاطب بسیار لازم است.
۷- همگان باید توجه داشته باشند که رفتار شیعیان با اهل سنت باید مبتنی بر آداب و آموزه‌های اخلاقی باشد از هرگونه اهانت و اختلاف پرهیز شود؛ زیرا حسن معاشرت از دیدگاه اهل بیت(ع) با تمام انسان‌ها چه موافق و چه مخالف عقیدتی واجب است به همین دلیل علی‌(ع) هنگامی که فردی غیر مسلمان را بدرقه کرد، در پاسخ به او که از این عمل پرسید، فرمود: « بدرقه کردن انسان برای گرامیداشت او هنگام جدایی، تمام و کامل کردن حسن مصاحبت و همراهی است».(۱)
امامان ما سفارش کرده‌اند که به غیر مسلمانان سلام کنید(۲) حال که اهل سنت از جامعه محسوب می‌شوند، این مسئله اهمیت بیشتر می‌یابد. رفتار انسان دوستانة شیعیان با اهل سنت می‌تواند در قالب‌های مختلف صورت گیرد. معاویة بن وهب گوید: به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم: چگونه شایسته است با قوم خود و با مردمانی که آمیزش داریم (یعنی شیعه نیستند) رفار کنیم؟ فرمود: «نگاه کنید به پیشوایان خود. از آنان پیروی کنید. هر طور که آنها رفتار می‌کنند، شما نیز رفتار کنید. به خدا سوگند! بیمارانشان را عیادت می‌کنند و بر سر جنازه‌هایشان حاضر می‌گردند و به سود و زیان آن گواهی می‌دهند و امانت‌های آنان را به خودشان برمی‌گردانند».(۳)
امام صادق(ع) در روایتی دیگر شیعیان را سفارش نموده که در مساجد اهل سنت حضور یابند: «... بیماران آنان را عیادت، در تشیع جنازه آنان شرکت نموده و در مساجدشان نماز بگذارید».(۴) برخی از روایات دلالت دارند که شیعیان با اهل سنت روابط حسنه داشته و با اخلاق حسن برخورد نمایند، زیرا این گونه رفتار عوامل اختلاف را از بین برده، موجب می‌گردد که اهل سنت نسبت به اهل بیت خوش‌بین شوند.(۵)
حتی در برخی روایات ما را از ناسزا گفتن به کسی که اهل بیت را دشنام می‌دهند، بازداشته‌اند.
ابن مسکان از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «گمان می‌کنم هرگاه کسی نزد تو ناسزایی به حضرت علی(ع) بگوید، اگر بتوانی او را بکشی، چنین خواهی کرد» ابن مسکان می‌گوید: گفتم بلی، فدایت شوم! قسم به خدا چنین هستم! امام فرمود: «این کار را انجام نده! به خدا قسم! گاهی می‌شود که می‌شنوم کسی به علی(ع) ناسزا می‌گوید، در حالی که بین او و من جز ستونی فاصله نیست، پس پشت ستون مخفی می‌شوم، و پس از فراغت از نماز، از کنارش گذشته، به او سلام کرده و با او مصافحه می‌کنم».(۶)
اهل سنت نیز اهل بیت را دوست دارند و جز عده معدودی که از ناصبین هستند، اهل بیت را دشنام نمی‌دهند.
در روایات به شیعیان سفارش شده است که با اهل سنت خوشرفتار باشند،(۷) زیرا این امر زمینه الفت و وحدت اسلامی را فراهم می‌نماید. بدین‌سان رفتار ما با اهل سنت باید براساس خردورزی و آموزه‌های دینی باشد و رفتار و گفتار امامان را به نمایش بگذاریم. آنان با اهل سنت رفتار منطقی و محبت‌آمیز داشتند. امام صادق(ع) فرموده: «برای ما زینت باشید و موجب خوار و عیب برای ما نباشید! ما را محبوب مردم گردانید و مبغوض‌شان نکنید. مودت و دوستی ایشان را به سوی ما آورده، هر شرّی را از ما دور کنید».(۸) در عصر حاضر وحدت اسلامی بسیار مهم می‌باشد، بدین‌سان باید جهت حفظ وحدت اسلامی و دوری از اختلاف به گونه‌ای رفتار کنیم که اختلافات کم‌رنگ گردد.
پی‌نوشت‌ها:
۱. اصول کافی، ج۲، ص ۶۷.
۲. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۴۲۹.
۳. اصول کافی، ج۴، ص ۳۵۶.
۴. وسائل الشیعه، ج۳، ص ۳۸۲.
۵. مدارای بین مذاهب، ص ۴۹۰.
۶. مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص ۲۵۹.
۷. اصول کافی، ج۴، ص ۴۴۷.
۸. وسایل الشیعه، ج۸، ص ۴۰۰.

سلام از پاسخگو یه درخواست دارم
لطف کنید متنی که درباره فرزندان امام رضا که درود بر استقامتش
را اصلاح کنید شما حق دارید نظرتان بنویسید ولی خواهشا به گفته ی
رهبر عزیزمان در مورد وحدت عمل کنید وقتی شما متلک میزاری از بقیه
چه انتظار یکبار دیگر مطالبتان بخوانید آیا به نظرتان این نحوه نگارش
صحیح است سه چهار کلمه از نظر من در شان شما نبود حداقل به سخنان
رهبر انقلاب که با یه جستجوی ساده در اینترنت در دسترس است توجه کن
تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
گرچه معلوم نشد که مخاطب شما کیست ؟
ومنظور تان از :
متنی که در باره فرزندان امام رضا .
است چیست ؟
ولی در باره مسله وحدت مسلمین باید گفت :
همه قبول داریم که نسبت به خاندان پیامبر(ص) ظلم‌ها روا داشته شده، ولایت که حق آنان بود، از آنها گرفته شده است،(۱) ولی این امر موجب نمی‌شود که با اهل سنت همسویی و همگرایی نداشته باشیم؛ زیرا بسیاری از آنان به حکم آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربی...»(۲) خاندان پیامبر را دوست دارند و مودت آنان را واجب می‌دانند. مهم‌تر از همه آن که مصالح عمومی جهان اسلام اقتضا می‌کند که مسلمانان از هر گونه تفرقه و غیرت سازی پرهیز نموده و وحدت داشته باشند.
قرآن نیز مسلمانان را برادر خوانده(۳) و به وحدت سفارش می‌کند: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا...»(۴)
بر اساس این آیه شریفه و روایات متعدد دیگر، باید مسلمانان اتحاد داشته باشند. امامان نیز به ما یاد داده‌اند که باید مسلمانان متحد باشند. وحدت و یکپارچگی امت اسلامی نزد آنان از اهمیت ویژ‌ه‌ای برخوردار می‌باشد؛ چنان که امام علی(ع) در مقابل حق به غارت رفتة خویش ۲۵ سال سکوت کرد، ولی از هیچ تلاشی برای اتحاد مسلمانان خودداری نورزید. امام یکی از علل اتحاد خود با خلفا را حفظ اسلام و رعایت مصالح اسلامی دانست: «به خدا سوگند! اگر بیم تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنها طور دیگر بود...».(۵)
امروزه نیز یکی از بایسته‌های مهم مسلمانان همگرایی است، زیرا مصالح و منافع مشترک جهان اسلام اقتضا می‌کند که آنان در صفوف فشرده و وحدت اسلامی در برابر دشمنان قرار گیرند و از تفرقه و اختلافات غیر اصولی پرهیز نمایند.
البته مقصود از وحدت اسلامی آن نیست که شیعیان سنی و سنیان شیعه شوند، بلکه مقصود از وحدت اسلامی، وحدت عملی است، بدین معنا که جهان اسلام در برابر دشمنان مشترک خود متحد شوند.
امروزه کشورهای اسلامی می‌توانند با اتخاذ سیاست‌های مشترک در برابر دشمنان خود ایستاده و از اختلافات پرهیز نمایند. بدین سان مقصود از وحدت، وحدت عقیدتی نیست، بلکه وحدت عملی است. این امر هم ضرور است و هم به معنای دست برداشتن از اصول و اعتقادات نیست.
البته در این شرایط باید از هر گونه عوامل تنش‌زا و تفرقه پرهیز شود، زیرا دنیای استکبار در برابر دنیای اسلام ایستاده و در صدد نابودی آن می‌باشد.
هر گونه تفرقه، و دامن زدن به آن زمینة نابودی جهان اسلام را فراهم می‌کند. از این رو مصلحان جهان اسلام مانند آیت الله بروجردی و امام خمینی کوشیدند که مسلمانان متحد شوند.
عالمانی مانند شیخ محمود شلتوت نیز فعالیت کردند که سنیان از برخورد و عوامل تفرقه پرهیز نموده و با شیعیان اتحاد داشته باشند.
و نیز چنان که اشاره نموده اید مقام معضم رهبری بر وحدت مسلمین تاکید فراوان دارد که باید نصب العین همگان باشد
۱. نهج البلاغه، خطبه شقشقیه.
۲. شوری (۴۲) آیه ۲۳.
۳. حجرات (۴۹) آیه ۱۰.
۴. آل عمران (۳) آیه ۱۰۳.
۵. شهيد مطهري،سیری در نهج البلاغه،صدرا، ص ۱۸۰.

به نام خدا
سلام
با تشکر از مطالب زیبا و معقولانه
به نظر من ابتدا باید وحدت کامل بین مردم کشور خودمان ایران(که الگوی جهانیان است)بدست بیاید همینطور
برای سایر کشورهای مسلمان ابتدا باید بین مردم خودشان(شیعه و سنی)وحدت بوجود بیاید بعد خود به خود
کشورهای اسلامی هم به وحدت میرسند. برای کشور عزیزم(کشور خودم)آرزوی وحدت بیشتر از این مقداری
که است از خداوند میخواهم.
اگر همه ی ما ضمن بیان عقایدمان به اعتقادات همدیگر احترام بگذاریم وبدون توهین منظورمان برسانیم بهتر است
قبلا که دانشجو بودم در کلاس استاد معارف وقتی میخواست مطلبی را که از نظر او به اهل سنت بر می خورد
بیان کند میپرسید در کلاس سنی است یا نه.،؟
به نظر من از آنجا که شما نمیتوانید مانع دیدی جداگانه شوید باید در نگارش که انجام می دهید نهایت دقت را
بکنید وضمن بیان عقاید خود که حق مسلم شماست از نوشتن مطالبی که واقعا به اهل سنت برمی خورد
پرهیز کنید(حساب مخاطبان جداست). بطور کلی با توجه به سخنان رهبر عزیزم کسانی که نظارت دارند
باید سایتهایی که(چه شیعه چه سنی) به اعتقادات یکی از مذاهب یا هر دو توهین میکنند را بدون پارتی بازی
فیلتر کنند. آقا وقتی توهین نباشد وبیان عقاید بدون کوبیدن طرف مقابل باشد، درسته همه مسلمانیم ولی طبق آیه ی
شریفه%لا اکراه فی دین قد تبین الرشد. . .% انسان که مختار و عاقل است بدون شک با این پیشرفت تکنولوژی
که همه چیز(به جز فیلتریا)در دسترس است راه حق و حقیقت را پپیدا میکند اگر علمای ما(یک درصد جامعه) بتوانند
مباحثه های عالمانه انجام دهند و سایتهای چت روم استاندارد(ناظر مشترک شیعه و سنی)فعال باشند به راحتی
برای مردم(نود ونه درصد)بدون ناراحتی راه حق و حقیقت مشخص می شود. آرزو میکنم بشود که میشود ولی
کم کم و با همکاری و مشارکت همه
امیدوارم مطالب بدرد بخوری نوشته باشم عزیزانی که این متن میخونید بخدا همه ی ما ایرانی هستیم باید بفکر
هم باشیم دوری و دوستی درست ولی با نزدیکی هم دوستی محکم تری بدست میاد همه ی ما مسلمان و
ایرانی هستیم
متشکرم

سلام بر همه مسلمانان مهربان . با فرهنگ. نجیب. و متحد
به وجودتان افتخار میکنم. به اینکه از شماهستم افتخار میکنم. برادران و خواهران مسلمانم را چه ایرانی، چه عرب، چه ترک، چه کرد ، چه بلوچ و ... عاشقانه دوست دارم. من شیرازی هستم. لهجه من با تهرانی ها یا کردها یا عرب ها متفاوت است. مهم نبیت کدام لهجه درست است. مهم این است که تنوع لهجه هایمان قشنگ است. تبلیغات علیه لهجه شیرازی، باعث نمیشود کسی از این لهجه بدش بیاید. تبلیغات علیه علت گفتن"سمنی" به جای "سمنو" باعث نمیشود هیچ شیرازی، به سمنی بگوید سمنو. بهتر نیست اعتقاداتمان را برای خودمان، به عنوان شناسنامه خودمان نگه داریم و فقط وقتط ایه و حدیث به کسی تحویل بدهیم که خودش از ما بخواهد؟ و انهم فقط درصورتی که برادری و همدلی و یکپارچگی ما رابیشتر کند؟! من عاً برادران و خواهران هم زبان یا غیر هم زبان خویشم. ممنونم

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
فرمایش شما مارا به یاد این فرمایش جناب مولوی بلخ انداخت که گفت :

چون سلیمان را سراپرده زدند

جمله مرغانش به خدمت آمدند

هم‌زبان و محرم خود یافتند

پیش او یک یک بجان بشتافتند

جمله مرغان ترک کرده چیک چیک

با سلیمان گشته افصح من اخیک

همزبانی خویشی و پیوندی است

مرد با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هندو و ترک همزبان

ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست

همدلی از همزبانی بهترست

غیرنطق و غیر ایما و سجل

صد هزاران ترجمان خیزد ز دل

با سلام مجدد و پوزش بابت حروف جا افتاده در متن نوشته شده توسط اینجانب، بسیار شعر زیبا و به جایی بود. شما خیلی بهتر از من با انتخاب این قطعه شعر زیبا منظور مرا رساندید. باشد که جهانی بسازیم که در آن عطر مسلمانی ما خیل جهانیان را مشتاق به پیوستن به جمع ما کند. مسلمان واقعی از اعتقادات خود کمتر حرف می زند و بیشتر با عمل نشان می دهد. چه تفاوتی است بین روش رسیدن شما به مکه وقتی عازم دیدار معشوقتان (خدا) باشید؟ آیا مهم است با اتوبوس می روید یا هواپیما؟ آیا درست است بگوییم اول باید به عراق رفت بعد عربستان و لاغیر؟ آیا دادن روش برای عاشقی کردن درست است؟ ما همه عاشق خدای واحد هستیم و همه دست در دست هم راههای افزایش پیوند برادری خویش را با سایر مسلمانان می جوئیم. انشالله

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام.
توجه دارید که خداوند که معشوق است وبندگان صالح او عاشق .
در قران کریم و سنت نبوی راه و روش و سر مشق عشق و عاشقی را به بندگان یاد داده است و اساسا فرستادن انبیا برای این است که روش عاشقی به بشر یاد دهید از این رو عبادات مثل نماز ، روز ه ، مناسک حج ، و مانند آن را با روش های خاص تعلیم داده و فرموده اند که باید با این روش عاشقی نمود . پس تردید نکنید که با روش خاص باید بندگی نمود و عاشق شد و عشق داشت .
اما باید در عمل مسلمانی را نشان داد و نه با حرف و ادعا این سخن درستی است . لذا در روایتی آمده :
کونوا دعات الناس بغیر السنتکم = مردم را با عمل و غیر از راه زبان به سوی حق دعوت نمایید .

با سلام. از شما بزرگواران خواهشمندم با کنایه و یک طرفه حرف نزنید من پنج دقیقه این سایت رو مشاهده کردم انگار که نیت اصلی شما خدایی نکرده توهین به برادران اهل سنت است .بعد کسانی هم جوری میگن علی شیعیان که انگار اهل سنت قبولش ندارن .به خدا اهل سنت از داعش و کسانی که بر ضد بشریت حرف می زنند متنفرند.
پس بیایید دوستی رو توی تمام ایران ، چه از سنی و شیعه رو تداوم ببخشیم.ما توی شهری هستیم نزدیک سنندج که نصف تشیع و نصف تسنن هستند و اکثرا این دو مذهب با هم فامیل هستند و فامیل شدند و سر یک سفره هستند.از تمامی عزیزان اهل تشیع خواهشمندم برای شناخت تفرقه فقط یک بار به غرب کشور بیاید و ببینید که توی شهر ما و اطرافش همه در عاشورا و تاسوعا به نحوی عزادار هستند مثلا این دو روز مردم سنی روزه هستند.خواهشمندم به هر کسی که به نحوی قصد دشمنی بر پا کردن رو داره ،و به اسم سنی یا شیعه چیزی میگه ، اعتماد نکنید....
و توکل علی الحی الذین لایموت ....

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام .
در تکمیل سخن شما بايد گفت:
براي حفظ وحدت امت اسلامي سيره عملي بر آن بوده كه در كلام امير مومنان مطرح شده و به عنوان نمونه فرازهايي از آن كلمات كه بيان نظر و ديدگاه همه اهل بيت (ع) است بيان مي شود :
حضرت در نهج البلاغه در ضمن نامه مالك اشتر فرمود:
«من اول دست خود را پس كشيدم، تا ديدم گروهي از مردم از اسلام باز گشتند و مردم را به نابودي دين محمد (ص) دعوت مي كنند، پس ترسيدم كه اگر به ياري دين اسلام و مسلمين بر نخيزم شكاف يا انهدامي در اسلام خواهم ديد كه معصيت آن از فوت خلافت چند روزه بسي بيشتراست». (۱)
و در جاي ديگر روشن تر از اين فرمود : «لقد علمتم اني احق الناس بها من غيري ، و الله لا سلمن ما سلمت امور المسلمين ولم يكن فيها جور الا علي خاصه؛ (۲) شما خود مي دانيد من از همه براي خلافت شايسته ترم، و حال به خدا قسم مادامي كه كار مسلمين رو به راه باشد و رقيبان من تنها به كنار زدن من قناعت كنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتي نخواهم كرد و تسليم خواهم بود».
شهيد مطهري ضمن تحليل ضرورت و وحدت اسلامي مي گويد: مصلحان و دانشمندان روشنفكر اسلامي عصر ما، اتحاد و همبستگي ملل و فرق اسلامي را، خصوصا در اوضاع و احوال كنوني كه دشمن از همه جوانب بدانها هجوم آورده و پيوسته با وسائل مختلف در پي توسعه اختلاف ها كهن و اختراع اختلافات نويني است، از ضروري تررين نياز هاي اسلامي مي دانند، اساسا چنان كه مي دانيم وحدت امت اسلامي و اخوت اسلامي سخت مورد عنايت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده واز اهم مقاصد اسلام است، قرآن و سنت و تاريخ اسلام گواه آن مي باشد. (۳)
امام خميني درباره وحدت امت اسلامي سخن بسيار دارد كه به برخي از فراز هاي آن ها اشاره مي شود: فرمودك واجب است بر همه مسلمين كه با هم باشند. (۴) و در جاي ديگر فرمود: مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحد باشند. (۵)
و نيز فرمود: مومنين سر تاسر دنيا برادرند به حسب حكم قرآن و هرگز نبايد از اين فرمان الهي بيرون روند. (۶)
و در جاي ديگر فرمود:
مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحد باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرايي را از دخالت در كشور خود قطع كند. (۷)
و نيز فرمود:
لازم است برادراني ايراني و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند.(۸)
آيت الله كاشف الغطاء ضمن مقاله مبسوط درباره وحدت اسلامي گفته است:
شايد كسي بگويد ريشه دشمني شيعه وسني اين است كه شيعه بي احترامي به خلفا را جايز مي شمرد، و حتي برخي آن ها را مورد اهانت قرار مي دهند و موجب دل آزاري پيروان خلفا و تحريك احساسات آن ها و شدت دشمني مي شوند. در پاسخ بايد گفت : اين عقيده همه شيعيان نيست و يك نظر فردي است و چه بسا اكثر شيعه با آن موافق نباشند، خصوصا با توجه به اين كه بر اساس اخبار و روايات، ائمه شيعه از آن نهي كرده اند، پس بدگويي تعدادي افراد تندرو را نبايد به حساب مذهب شيعه گذاشت. خلاصه اين كه اگر خود را از هوي و هوس و تعصبات دور كنيم هيچ دليلي برلزوم دشمني بين شيعه و سني نمي يابيم خصوصا با توجه به آثار شومي كه اختلاف در بين مسلمانان داشتند و تجربيات تلخ حكايت از آن دارد. ديگر هيچ عذري براي دشمني بين اين دو گروه پذيرفته نيست. (۹)
از آيت الله بروجردي نقل شده:
آيت الله بروجردي به رفع اختلافات مذهبي بين فرق اسلامي بسيار اصرار داشت و تلاشهاي بسياري براي ايجاد وحدت ميان شيعه و سني مينمود و معتقد بود كه امت اسلامي بايد همواره در جهات مشترك فكر كنند و كارهاي اختلاف بر انگيز دوري نمايند. (۱۰)
سپس بدين ترتيب در نگاه علما و مراجع بزرگ شيعه وحدت اسلامي جزء ضروريات غير قابل ترديد است و همگان مكلف به حفظ آن است و از ان روست كه اگر گاهي برخي گره هاي تكفيري نظير وهابيان نابخرد دست به اقداماتي تخربيبي بر ضد شيعيان و يا مراكز مذهبي شيعه مي زنند، علماي شيعه بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامي مردم را به حفظ وحدت و عدم برخورد مقابل به مثل فرا خوانده و همگان را به حفظ وحدت اسلامي دعوت مي كنند. (۱۱)

۱. نهج البلاغه، نامه ۶۲ ، ص ۱۸۳ ، نشر موسسه امير المومنين ، قم ۱۳۷۵ش.
۲. نهج البلاغه ،خطبه ۷۲ ، ص ۲۹.
۳. شهيد مرتضي مطهري ، ج ۲۵ ،ص ۲۷ ،نشر صدرا، ۱۳۸۶ش.
۴. صحيفه امام ، ج ۱۰ ، ص ۸۳ ، نشر موسسه آثار امام ، ۱۳۸۵ش.
۵. همان ، ج۲ ، ص ۴۰۳.
۶. همان ، ج۱۱ ، ص ۳۶۷.
۷. همان ، ج۲ ، ص ۴۰۳.
۸. همان ، ج۱۰ ، ص ۶۲.
۹. محمد علي خسروي، آرمان شهر وحدت ،ص ۸۸ نشر عروج ،تهران ۱۳۸۷ش.
۱۰. همان ،ص ۹۵.
۱۱. رساله اجوبه الاستفائات ، ص۱۲۲ ، نشر پیام عدالت ، تهران ۱۳۸۹ ش.

با سلام.
ببخشید خواهشمندم مطالب رو با مشورت بزرگان اهل سنت هم مورد مشاوره قرار بدهید و خواهش میکنم با کنایه حرف نزنید.ما خدا و قرآن و پیامبر رو قبول داریم و چون خدا آگاه و داناست و اگر می دانست که ابوبکر و عمر و عثمان آدم های خوبی نیستند و حقی را ناحق میکنند به پیامبر وحی میکرد و چون در راه اسلام شهید شدند برای ما هم مورد احترام هستند و بقیه امامان و بزرگان دین اسلام نیز برای ما مورد احترام هستند.پس ما شیخ نمی شناسیم که شما میگید.
بعد دست گرفتن در نماز کلا با داستانی که شما میگید فرق داره.وقتی که حضرت علی موقع نماز مورد اثابت کفار قرار میگیره برای اینکه نمازشان را قطع نکنند و خون ریزی نکنند دست مبارکشان را سفت بر روی زخم می گیرند...پس می بینید که حضرت علی در حد پیامبر برای ما از جایگاه بالایی برخوردارند...از شما بزرگواران خواهشمندم راهی برای ایجاد دوستی میان اهل تشیع و اهل سنت ، نه اهل عربستان، بیاندیشیم....ممنون

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ:
بلی امروزه یکی از بایسته‌های مهم مسلمانان همگرایی است، زیرا مصالح و منافع مشترک جهان اسلام اقتضا می‌کند که آنان در صفوف فشرده و وحدت اسلامی در برابر دشمنان قرار گیرند و از تفرقه و اختلافات غیر اصولی پرهیز نمایند.
البته مقصود از وحدت اسلامی آن نیست که شیعیان سنی و سنیان شیعه شوند، بلکه مقصود از وحدت اسلامی، وحدت عملی است، بدین معنا که جهان اسلام در برابر دشمنان مشترک خود متحد شوند.
امروزه کشورهای اسلامی می‌توانند با اتخاذ سیاست‌های مشترک در برابر دشمنان خود ایستاده و از اختلافات پرهیز نمایند. بدین سان مقصود از وحدت، وحدت عقیدتی نیست، بلکه وحدت عملی است. این امر هم ضرور است و هم به معنای دست برداشتن از اصول و اعتقادات نیست.
البته در این شرایط باید از هر گونه عوامل تنش‌زا و تفرقه پرهیز شود، زیرا دنیای استکبار در برابر دنیای اسلام ایستاده و در صدد نابودی آن می‌باشد.
هر گونه تفرقه، و دامن زدن به آن زمینة نابودی جهان اسلام را فراهم می‌کند. از این رو مصلحان جهان اسلام مانند آیت الله بروجردی و امام خمینی کوشیدند که مسلمانان متحد شوند.
عالمانی مانند شیخ محمود شلتوت نیز فعالیت کردند که سنیان از برخوردهای فیزیکی: و عوامل تفرقه پرهیز نموده و با شیعیان اتحاد داشته باشند.

سلام من يك دختري شيعه ۲۵ساله هستم كه يك پسري در دانشگاه ۲سال پيش ازم خواستگاري كرد ايشان فوق العاده از هرنظر آدم خوبي بود و قرار شد چندماه باهم آشنا شويم و بعدازدواج كنيم ولي متاسفانه بعداز۲سال آشنايي آن موقع كه ديگر مطمئن شده بودم ميخواهم با ايشان ازدواج كنم اعلام كردند كه سني هستند و اوايل آشنايي اين موضوع را مطرح نكردند وچون ازدواج دخترشيعه وبا پسرسني مكروه است و نمي شود ايشان باتمام احساسات من بازي كردند و بهم خيانت كردند و روحيه جواني مرا از بين بردند.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی.
بسیار متاسفیم که چنین تجربه تلخی داشتید. اما جدای از بحث اصلی شما، نکته ای قابل استفاده است که برای همه عزیزان جوان میتواند مهم باشد.
نکته این که شناخت و آشنایی های دوستانه، یا در دانشگاه و یا ... که توسط خود دختر و پسر و جدای از مجرای خانواده صورت می پذیرد، واقعا اعتبار کاملی ندارد و قابل اعتماد نیست. شما دوست عزیز، پس از دو سال آشنایی که به خیال خودتان کاملا ایشان را شناختید و تازه تصمیم قطعی به ازدواج داشتید، تازه متوجه شدید که ایشان مذهب دیگری دارند!
باز هم توصیه می کنیم اولا به آشنایی های اینگونه اعتماد نکنید، و ثانیا، مسئله ازدواج را از همان ابتدا از طریق خانواده ها دنبال کنید.
موفق باشید.

تصویر parva

سلام برو خدارو شکر کن که همین ۲سال بوده و تمام شده ..
بروخداروشکر که وارد خانه ی مردی نشدی که حق اهل بیت را پایمال کردن باید نظافت این خانه راانجام میدادی باید براشون بچه بدنیامیآووردی..
من بدتراز مورد شما رو شنیدم ، شنیدم دختری با جواب نه به یک سنی که دردانشگاه دیده بودش اون سنی ۱۸ سال درکوچه و خیابان زدشوفرارکرد این دخترنتونست ثابت کنه مردان -مسئولین -شیعه هم مدرک ازش خواستن الهی روسیاه بشن پیش حضرت زهرا ...این دخترنابودشدآب شد لعنت به قاتلین حضرت زهرا واقعا" وقیح و بی تربیتن ..

سلام پروا چقدر بی پروا به هموطنات توهین میکنی
من محمدامین هستم قبلا تو سایت خوبتون چند پیام گذاشتم
اما در مورد خواهرم که در مورد رابطه اشتباهی که داشته در هر دو مذهب چنین رابطه ای (دوستی
دختر و پسر)قبل ازدواج اشتباه است اما در کل شاید بهتر باشه آدم با هم مسلک خودش ازدواج کنه
بازم اما داریم خصوصا در سیستان و بلوچستان نمونه ی زندش خودم که مادرم شیعه و همسرم هم
شیعه است نمونه ی هزاران تایی هم بیا ببین از هر ده خونه شاید کمتر شاید بیشتر ازدواج بین شیعه
و سنی داریم چرا همه رو با یه چوب بزنیم من از زندگی با همسرم راضیم اونم با وجودی که بعد ده دوازده سال
از زندگی مشترک بیکار مسافرکشم ولی بازم خیلی ناراضی نیست بازم میگم دلت پاک کن هر نامردی که دختری
رو اذیت کرده خدا خودش پوزش میزنه
همه ی ما اهل یک خاکیم ایران
پس با حرف ناسنجیده دل هم نشکنیم تا تفاهم جور بشه راستی اسم داداشم جواد است تو فامیلمون هم تا دلت
بخواد علی حسن و حسین و زهرا و فاطمه داریم
چرا فرق نمیزاری با سنی ایرانی (که نمک هم خوردیم دور و نزدیک)و تکفیریای منافق قاتل
خدا هدایت کنه منو شمارو متشکرم

تصویر parva

بهتراست اهل سنت هم به عقاد شیعیان احترام بزارن وقتی یک دختربخاطرعقایدش _دوستداراهل بیت _به یک سنی که پیروپایمال کننده ی حق حضرت زهراست جواب نه میده بره کنار چرا تهمت میزنه چرا توهین میکنه یک عده از شیعیان نمیتونن عقایدشون رو فراموش کنن یا زیر پا بزارن اگر در خانواده ی شما عقاید مهم نیست به خود اون شخص مربوطه ..
بهتراست سنی ها هم روشنفکربشن درزمان جاهلیت نیستیم یازیر لوای آل سعود نیستیم که برای خراب کردن دختر مردانی رو بدنبالش بندازید ..روشنفکربشید...

سلام
دوستی نوشته بود راه به جز راه علی عاقبتش چاه است من با سخنش موافقم چرا رفتار حضرت علی را سر لوحه
زندگیمان قرارندهیم مگر نه اینکه راه علی راه پیغمبر و قرآن الله است
شما احتمالا در ایران نیستید یا اینکه فقط از شنیده ها قضاوت میکنید شنیدم که گفتند
عقیده یعنی چه
من گفتم نمونه ی دیدنیش از دوستی و برادری و خویشاوندی در استانم است شک داری دور ترین نقطه ی
کشورم باشی یک روز کارداره عربستانو ولش کن به ایران خودمون بچسب عقیده ی هر کس برای خودش
زورکی هم نیست شنیدم شنیدند و ولش کن یک کم بررسی کن اهل سنت زیاد زیاد خوشبینند همه رو یکجا
دوست دارند ضررشم مال خودشون راه علی که درود بر دوستدارانش رو در پیش بگیر سخن و عملی را که
آن بزرگوار انجام نمیداد انجام نده والسلام
با آرزوی قبولی نماز وروزه ی همه
تشکر

راه جز راه علی عاقبتش چاه بود

سلام علیکم اجمعین
ببخشید من ادعای تخصص و مظالعه زیاد ندارم ولییه سوال برام پیش اومده یه سوال عقلی..
میگم مگه اهل سنت ماحرای غدیر قبول ندارن؟؟مگه تو کتاباشون توسط علمای خودشون ذکر نشده؟ پس جوابشون به عدم قبولی ولایت امام علی علیه السلام چیه؟ آخه نمیشه یه چیزو هم قبول کنی هم قبول نکنی! جمع نقیضین محاله که...
از یکی دونفر آدمای عادی اهل سنت شنیدم که منظور پیامبر حب و دوستی امام علی ست نه ولایت و امامت ایشان.. خب من داستان غدیر خم از بچگی تو کتابای دبستان یا راهنمایی دقیقا یادم نیست خوندم وشنیدم و علاوه بر اون هرسال تقریبا تو عید غدیر بر اساس منابع موثق تو رسانه ذکر میکنن... اولا مثل اینکه تو حجه الوداع هوا خیلی گرم بوده بعدش پیامبر به همه دستور میده یک جا جمع بشن به اونا که جلوترن دستور میدن برگردن اونایی هم که نرسیدن صبرمیکنن برسن یعنی چند روز طول میکشه قبلا هم که وسیله نقلیه الان نبوده پس طبیعتا مردم رنجی تحمل میکنند تا به سخن پیامبرشون که درود خدا بر او باد گوش بدن...پیامبر هم که به پیامبر مهربانی معروفند و امتش رو خیلی دوست داشته و دلایل تاریخی و قرانی هم هست... حالا سوال من اینه یعنی پیامبر اینهمه سختی به خودشان و پیروانش تو اون ماجرا داده که بگن من علی رو دوست دارم؟؟؟؟ همین؟؟ این که چیز زیاد مهمی نیست...پیامبر خیلیا رو دوست داشتن...خب نمیشد یه وقت دیگه بگن مثلا هوا خنکتر باشه... مردم تو شهر خودشون باشن خسته راه
نباشن بگن.. مردم معطل نکنن مردم زودتر برسن خونهاشون...؟؟؟؟؟؟؟ در ثانی حالا چرا علی؟؟ چرا صحابه دیگر نه؟؟چرا دخترشون نه؟؟که بی شک پیامبر عشق زیادی به دخترشون داشتن؟؟؟؟ پس عقل میگه حتما باید چیز مهمی باشه که پیامبر بخاطر اون همه رو با اون شرایط جمع کردن......... بعدش چرا مردم به علی تبریک گفتن؟؟ یکیشون هم عمر بود شاید هم اولین نفر اون بود؟؟ بخاطر ابراز محبت یکی به یکی دیگه تبریک لازمه واقعا؟ عرفه؟؟ یا معمولا بخاطر کسب رتبه ست؟؟؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

با سلام .
در این باره باید گفت :
اولاً:‌به فرض کلمه مولا در حدیث غدیر از کلمات چند منظوره تلقی شود و هر کسی برداشت خاصی از آن بنماید، جای تردید نیست که این تعبیر در کلام حضرت متأثر از روش وحی و قرآن کریم است. در قرآن کریم در مسایل متعدد و مختلف برای بیان مقاصد الهی از کلماتی استفاده شده که چندین معنا برای آن وجود دارد ، ولی همان کلمات به دلیل اسراری که برای ما نهفته است، به کار گرفته شده، در این باره آیات فراوانی قابل طرح است .
در کلّ همان طور که قرآن کریم در بسیاری موارد از کلمات به اصطلاح متشابه استفاده کرده ، حقایقی را بیان داشته و سبب و حکمت آن برای کسی به خوبی روشن نیست، پیامبر(ص) نیز در برخی موارد از جمله جریان غدیر از این روش قرآنی استفاده کرده ، ولایت را با کلمه «مولا» بیان کرده است .
سرّ اصلی و حکمت واقعی آن شاید به خوبی برای کسی روشن نباشد . این هیچ گونه محذوری ندارد، بلکه در عرف حقایق وحیانی مطرح است.
دوم: پیامبر(ص) در مقام بیان ولایت امیرمؤمنان در روز غدیر از قرآن کریم تبعیت کرده است چون در قرآن کریم نیز جریان ولایت با واژه «ولی» بیان شده : «إنّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون؛(۱) ولی شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده‌اند. همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند».
بر اساس منابع شیعی و سنی این آیه در شأن امیر مؤمنان(ع) نازل شده مثلاً قوشجی که از علمای بزرگ اهل سنت است ،در شرح تجرید الاعتقاد تصریح نموده که به اجماع مفسران این آیه درباره علی(ع) نازل شده است.(۲) این آیه که نزد شیعیان معروف به آیة ولایت است، در مقام بیان ولایت علی(ع) از کلمه «ولی» استفاده کرده است.
بنابر این اگر در خطبة غدیر حضرت پیامبر در مقام اعلان ولایت امیرمؤمنان به عنوان سرپرست امت و جانشین بعد از خود از کلمه مولا استفاده کرده ،ممکن است به دلیل تأسّی به قرآن بوده باشد.
سوم: دلایل و شواهدی بسیاری در روز غدیر رخ داده که هر کدام برای کسی که در پی دانستن حقیقت باشد ،نشانه هدایت و دلیل روشن به معنا مولا در کلام پیامبر است، مثلاً هیچ عاقلی نمی‌پذیرد که حضرت پیامبر آن همه مردم مسافر را آن مدت در آفتاب گرم نگاه دارد تا دوستی علی(ع) را به آن ها اعلان کند. از نحوه رخداد غدیر به خوبی معلوم است که حضرت در خطبه غدیر مرادش اعلان سرپرستی امت و جانشین بعد از خود بوده است، و گرنه برای بیان محبت و دوستی آن همه مقدمات لازم نبود ،به خصوص آن که این رخداد در حجة‌الوداع و روزهای آخر عمر حضرت پیش آمده است.
از این گذشته در همان خطبه غدیر حضرت پیامبر قبل از اعلان خلافت و ولایت امیر مؤمنان با تعبیر «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» این جمله را خطاب به مردم فرمود:
«ألست أولى بکم من أنفسکم؛ آیا من در حق تسلط و ولایت و سرپرستی بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟» همه گفتند: بلى یا رسول الله؛ آری شما سزاوارتر هستید.
آن گاه حضرت فرمود: «هر کس من مولای اویم،‌ علی مولای اوست».
از این معلوم می‌شود که کلمه مولا در کلام حضرت به معنای سرپرستی است و نه دوستی.(۳)
همان طور که کلام پیشین حضرت به معنای سرپرستی است.
چهارم: خلافت و جانشینی امیر مؤمنان(ع) غیر از جریان غدیر در چند مورد دیگر نیز از سوی پیامبر ابلاغ شده است، مثلاً در جریان یوم الدار، حدیث یوم الدار و حدیث منزلت، حدیث ثقلین و مانند آن ها درباره جانشینی امیر مؤمنان سخن گفته شده ، این روایات غیر از منابع شیعی در کتاب‌های اهل سنت نیز به صورت متواتر نقل شده است.
پس به دلایل گوناگون کلمه مولا در حدیث غدیر مفهوم روشنی دارد . هرگز نمی‌توان آن را به معنای دوستی در آن رخداد تلقی کرد. پیامبر در مکه و در عرفات و منی نیز خواست که مسله ولایت را ابلاغ کند ، ولی بر اثر سر و صدای عده ای موفق نشد .
یکی از دلایل این که مولا به معنای پیشوایی است ، این که در شعر حسان که به مناسبت عدیر سروده ، مولا به همین معنا آمده است. (۴)
پی‌نوشت‌ها:
۱.مایده(۵) آیه۵۵.
۲. سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص ۲۰۸، نشر مؤسسه آثار امام خمینی ۱۳۸۷ش.
۳. مرتضى مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۶۸، نشر صدرا ۱۳۷۴ش.
۴.الغدیر ،ج۲ ،ص۳۴ نشر دارالکتب الاسلامیه ،تهران ۱۳۶۶ ش؛
محمد سعیدی مهر، آموزشی کلام اسلامی، ج۲ ،ص۱۶۵ ، طه ،قم،۱۳۸۳ ش.

با عرض سلام مجدد
یک مسله عقلی دیگر ذهنم را مشغول کرده است.
میخواستم بگم شیعیان واقعی امام علی و ایمه دیگر را بعنوان امامان منتخب از سوی خدا میدانند و پیروی از ایشان را برخود واجب میدانند.. ولی اهل سنت تا انجا که من میدانم امام علی و ایمه را انسانهای بزرگ فرهیخته و با علم ودانش و متدین میدانند و آنها را دوست دارند ولی بعنوان معصوم و بعنوان کسانی که منخب خدا باشند و پیروی از آنها واجب، نمیدانند. درسته؟؟؟؟؟
حالا فرض کنیم دنیا به آخر خودش رسیده و قیامت شده است... اگر حق با اهل سنت باشد شیعیان چیزی را از دست نداده اند زیرا پیرو آدمهای بزرگ و دیندار و عاقل و متفکر و عالم بودند و نعوذ بالله خدا بخاطر پیروی از آدمهایی با این کمالات بندگان خود را ماخذه نمیکند که اگر غیر از این باشد بنظر دور از عدالت و حتی متناقض با گفتار خود خداوند در آیات قران خواهد بود سوره و آیات را دقیقا نمیدانم ولی میدانم خداوند گفته که حتی از یهود و نصری و.. هم اگر خوب باشند پاداش میدهد و گفته که ترس و حزنی نداشته باشند... چه برسد به مسلمانانی که پیرو آدمایی بودند که از خوبی شهره عالمند حتی بوسیله مخالفانشان....... اما.... اما اگر حق با شیعیان باشد چه؟؟؟؟؟ اینگونه اهل سنت در خسران خواهند بود... مگه نه؟ چون خیلی چیزها را از دست داده اند و باید جوابگوی اعمال گفتار خود در نزد حق تعالی باشند.....
پس بهتر نیست بیشتر تعقل کنیم؟؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

با سلام .
امامت و ولایت دوازده امام معصوم(ع) منصب الهى است و در تأمین سعادت انسان، همتاى قرآن کریم است. از این رو کسى که به خاطر عناد و لجاجت از پذیرش مسئله امامتِ کسانى که از طرف رسول خدا(ص) معیّن شده اند، سرباز زند و تسلیم این حقیقت نشود، اهل جهنم است، ولى کسى که عدم اعتقادش به امامت از روى لجاجت نباشد، بلکه به خاطر این باشد که مسئله برایش روشن نشده باشد که اگر روشن مى شد، ایمان مى آورد و طبق دستور آنان عمل مى کرد، کارش با خدا است؛ یعنى ممکن است مشمول رحمت واسعه حق قرار گیرد(۱)
قرآن مى فرماید: «رسول خدا! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ،ابلاغ کن، و اگر این مأموریت را انجام ندهی، رسالت خود را انجام نداده ای».(۲)
این آیه شریفه که در شأن علی(ع) و در مورد امامت وى نازل شده است،(۳) به روشنى بیان مى کند آن چه که رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ آن (امامت) بود، به مرتبه اى از اهمیت است که خدا مى فرماید: «اگر ابلاغ نکنی، تبلیغ رسالت نکرده ای» از این جا معلوم مى شود که امامت همانند رسالت نقش تعیین کننده در خوشبختى و سعادت انسان دارد.
حضرت در روایتی اهل بیت خود را به کشتى نوح تشبیه کرده است که هر کسی بر آن سوار شد، از امواج طوفان رَسْت و هر که از آن تخلف جست، غرق امواج گشت. (۴)
در حدیث دیگر از آن حضرت مى خوانیم :«هر کس بمیرد در حالى که امامش را نشناسد، به مرگ جاهلى از دنیا رفته است».(۵)
امام صادق(ع) فرمود: «هر کس ما را بشناسد ،مؤمن است و هر کس منکر ما باشد، کافر است».(۶) دخالت شناخت امام و اعتقاد به او در سعادت انسان از دو جهت است:
یکى این که شناخت خدا و شئون او بدون معرفت امام کامل نمى گردد،
دیگر این که بدون معرفت امام به دست آوردن برنامه کامل و صحیح ممکن نیست.
غیر شیعیان اگر جاهل قاصر باشند ،یعنى دسترسى به حقّانیّت شیعه و ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) نداشته باشند، امید عفوو رحمت الهی در مورد آنان می رود. اما در هر حال آنها به جهت عقیده نداشتن به مقام امامت و ولایت ائمه از الطاف بسیاری محروم می مانند و در اعمال و رفتارها نیز دچار کمبود و نقصان هستند.
اگر دسترسى به پیدا کردن راه حقّ داشته ولى کوتاهى کرده اند، به آنان جاهل مقصّر مى گویند .در این صورت اعمالشان قبول نیست و در روز قیامت معذّب خواهند بود. روایاتى که در زمینة عدم پذیرش اعمال اینان وارد شده، ناظر به این گونه افراد است. از رسول خدا(ص) آمده است:
«اى علی! اگر بنده اى به اندازة عمر نوح بندگى خدا نماید و به اندازة‌کوه احد طلا در راه خدا انفاق نماید و عمرش طولانى شود تا هزار حج پیاده به جا آورد، سپس بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، اگر ولایت تو را نداشته باشد، بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد».(۷)
شهید مطهرى(ره) در این باره مى‏گوید: «اگر کسى در روایات دقت کند، مى‏یابد که ائمه(ع) تکیه‏شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مى‏آید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطى باشد که مى‏بایست تحقیق و جستجو کند، نکند اما افرادى که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطى به سر مى‏برند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمى‏روند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند.
ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مى‏دانند. این گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهى درباره آنان مى‏رود».
وى از مرحوم علامه طباطبایى نقل مى‏کند: «همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد».(۸)

غالب اهل سنت دشمن حضرت علی محسوب نمی شوند . این که امامت به معنائی که نزد شیعیان وجود دارد ، قبول ندارند، از روی لجاجت و عناد نیست، بلکه به همان معنائی که گفته شد، از روی نا آگاهی و یا نفهمیدن معنای اصلی روایاتی مانند آن چه در واقعه غدیر اتفاق افتاد می باشد. مثلا معنای مولی را به معنای دوست می فهمند.

پی نوشت ها :
۱. مرتضى مطهری، عدل الهی، ص ۴۲۶.
۲. مائده (۵) آیة ۶۷.
۳. واحدی، اسباب النزول، ص ۱۳۵.
۴. حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۱۵۱.
۵. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۸۹، حدیث ۳۵.
۶. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۷، حدیث ۱۱.
۷. لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ج۱، ص ۱۳۰.
۸. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۲۰ به بعد.

سلام
یه سوالی که من از خواهر و برادرای شیعی داشتم اینکه چرا و به چه دلیل ام المومنین را با پسوند (جناب) خطاب میکنید؟چرا تو مراسمای عزاداری که میگین قبل از سنخنرانی هاتون میفرمایین که اهل تسنن هم دارین تو جمع؟؟؟واقعا چرا؟؟؟

تصویر soalcity

سلام
یعنی جناب توهین است؟
درباره بخش دوم سوالتان هم آنچه مهم است، نظر علمای دینی است و کسی نگفته جامعه بدون خطاست.

سلام جناب توهین نیست؟!
زمانه با زمانه فرق کرده جناب معمولا و اکثرا مخاطب مرد است
البته حالا لهجه هم دخیل است(نوع بیان)
سایت پاسخگو یک مطلب دارد در مورد زنان با ارزش مردان بی ارزش شناسه مطلب۹۱۹۰۴تاریخ۲۲/۲/۹۲
فرهنگ لغت چک کردم معنی بدی نداشت ولی بازم نمیدونم چرا بعضیا از یکی که گله دارند لفظ جناب
میچسبانند پشت اسمش البته قدیما اینطور نبود جدیدا یعنی بیشتر اینطوریه جناب مهندس این اشتباه کرد
جناب دکتر دارو خوب نداد و...یادی هم از جناب خان رامبد کنیم که چیا بلده
چه بدی داره لفظی که قرآن خطاب کرده رو نگوییم که یک شبهه زیادی درست کنیم که توهین است یا نه
بهتره قرآن رو سر لوحه قرار بدیم چون آخر و اصله
دیگه بیشتر نمینویسم
تشکر

سلام
شیعه واقعا مظلوم است ...ما باید با سکولار ها ، لاییک ها در مورد اتفاقاتی که داره تو خاورمیانه اتفاق میفته ساعت ها صحبت، مجادله کنیم که این اسلام نیس و ما (شیعه و سنی )سر کسی رو نمیبریم ،نمیگیم انسان های عادی رو بکش خودتو منفجر کن برو بهشت،، نمیگیم تو مسجد و بازار بقیه مذهب ها بمب بزاریم و همچنین با حکومت های عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل و آمریکا مبارزه کنیم اونوقت بعضی برادران اهل سنت هم به ما اینجوری تهمت میزنن...خدا همه رو هدایت کنه

دوستان من سني هستم اما هيچ وقت فرق نزاشتم بگم كه اين شيعه هستش از قضا خيلي هم دوستشون دارم ٩٠٪‏ سني ها هم فرق نمي زارن فقط افرادي هستن مانند داعش كه فرق مي زارن (جاهل) شما اداب مذهب خودتو انجام بده چكاري داري به افراد ديگر.

سلام . دلیل اصلی اینکه در اسلام دستور دست بسته نماز خواندن داده شده این است که ما در بدن خود ۷ تا چاکرا داریم که چاکرای ناف منطقه خروج نور از بدن هست و ما در نماز خواندن که دست چپ رو روی ناف فشار میدیم و با دست راست مچ دست چپ رو میگیریم با این کار دوباره این چرخه نور به بدن بازگشت داده میشه . ضمنا من شیعه هستم و با تحقیق در این مورد متوجه این موضوع شده ام و بعضی اوقات دست بسته نماز میخوانم متوجه تغییرات میشوم .

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
باید توجه داشته باشید اهل سنت در همه عالم پیرو چهار مذهب فقهی هستند که هیچ یک از این چهار مذهب دست بسته نماز خواندن (تکتف ) را از واجبات نماز نمی دانند بلکه آن را از مستحبات نماز می دانند، در عین حال این مسئله در میان آنها به صورت یک سنت در آمده که مردم عوام آن را به عنوان امر واجب می دانند.عبدالرحمن جزیری صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می نویسد: قراردادن دست راست بر روی دست چپ زیر ناف یا بالای آن سنت است ،‌و این عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است . ( ۱ )
این ادعا که دست بسته نماز خواندن همراه با نوعی احترام و خشوع بیشتر برای خدا است ، باطل است بلکه بدعت و افترا به پیامبر(ص ) است؛ چرا که اگر نحوه بهتر و با خشوع بیشتری برای نماز خواندن وجود داشت ، خدا( که رحیم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر کس دیگر می داند) به آن شیوه امر می کرد .
صرف نظر از روایات شیعه در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باب نقل شده که نماز پیامبر (ص )با دست بازبوده است ؛ ما به ذکر یکی از معتبر ترین آن که نحوه نماز پیامبر(ص ) را با دست باز بیان می کند اشاره می کنیم :
محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند: ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است .وی می گوید: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص )هستم .زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت. سپس تکبیر می گفت . سپس حمد و سوره را قرائت می کرد. سپس تکبیر می گفت. سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد .سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت. سپس آرام می گرفت. نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت« سمع الله لمن حمده » سپس دو دستش را بالا می برد تا کنار گوشش قرار می گرفت. سپس می گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین می انداخت و دو کف دست خود را کنار خود می گذاشت. سپس سر بلند می کرد و بر پای چپ می نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز می کرد و سجده می کرد و سپس الله اکبر می گفت و بلند می شد و بر پای چپ می نشست تا همه اندامش آرام می گرفت. سپس در سجده بعد همین کار را می کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا (ص )چنین نماز می خواند .
امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح است(۲)
بخاری آن را به طور مختصر نقل کرده است. (۳)
شوکانی می گوید: صاحبان صحاح سته جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته ، بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است. (۴)
ابن حجر می گوید: این روایت را ابوداوود و ترمذی نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است. (۵)
در این روایت که قصد وی بیان کامل نماز رسول خدا (ص )با همه جزئیات است ،هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است .
بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر روشن می گردد که عمل شیعه و مالکی ها در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل می کنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم ،چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است.
مرحوم سیّد یزدی ( ره ) در کتاب گران سنگ عروه الوثقی بحث مبطلات نماز می گوید :
سوم از مبطلات نماز : تکفیر در نماز به معنی قرار دادن یکی از دو دست بر دیگری به نحوی که اهل سنت انجام می دهند. اگر عمدی و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است.اما از روی فراموشی اشکالی ندارد . اگر چه احتیاط این است که نماز را دوباره بخواند .(۶ )
پی نوشت:
۱ . الفقه علی المذاهب الاربعة ،ج ۱ ،ص ۲۵۱ ،‌کتاب الصلاة با ب وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاة ، و ص ۲۸۵ .
۲ . سنن ابن ماجة ، ج ۱، ص ۲۸۰ ، سنن أبی داود، ج ۱، ص ۱۷۰ کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج ۱، ص ۱۸۸ باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج ۵، ص ۴۲۴، سنن الدارمی ، ج ۱، ص ۳۱۴ کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى ،بیهقی، ج ۲، ص ۷۲ ، عمدة القاری، ج ۶، ص ۱۰۴ ' صحیح ابن حبان ،ج ۵ ،ص ۱۹۶...
۳ . صحیح البخاری ، ج ۱، ص ۲۰۱، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد.
۴ . نیل الأوطار، ج ۲، ص ۱۹۸.
۵ . تلخیص الحبیر، ج ۳، ص ۲۷۱ - ۲۷۲.
۶. العروة الوثقى، ج ۳، ص ۶ - ۷.

با سلام
دوستان عزيز و بزرگوار
بنده يك شيعه حدود ۶ سال در بلاد اهل تسنن خدمت و زندگي كرده ام
در ان زمان هركسي به عبادت خودش و احترام متقابل مشغول بود .البته افراد افراطي گاه گاهي اقدامي مي كردند كه چندان اهميت نداشت. متاسفانه ريگي ملعون مشكلات زيادي بوجود اورد و مردم را به هم ريخت. جالب اينكه از همان زمانها در خارج از ايران گروهي ازشبكه ها اهل تسنن را كوبيدند و گروهي هم شيعه را مورد هجمه قرار دادندو الان با توجه به شرايط موجود با شدت بيشتر هم ادامه داره.
مخلص كلام مردم اين زمانه با قديم فرقي ندارند ولي ناخواسته براي مسائل كوچك با هم بحث ميكنند.همانطور كه در پيامهاي بالا توسط دوستان بارها اعلام شد بزرگاني مانند علي (ع) ۲۵سال سكوت كردند فقط براي وحدت . اعتقاداتتون رو بالا ببريد ولي توهين نكنيد چون محبت و آرامش فكري روحي و رواني افراد براي مسايل كوچك به هم ميريزد.در پايان به فكر اعتلاي اسلام و سرافرازي كشورمان باشيم به اميد خدا

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
توصیه های خوبی نمودید تشکر

برادري كه گفتيد شما شيعيان خود را لت و كوب مي كنيد و اين در قرآن نيامده، لطفاَ بقرماييد در كجاي قرآن آمده ببه خود مواد منفجره ببنديد هم خود را لت و كوب كنيد و هم ديگران مسلمانان را؟ در كجاي قرآن آمده يك نفر را بخوابانيد و مثل گوسفند سر ببريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برادر ديگري فرموده اند غربي ها به خاطر اختلاف به ما مي خندندآ اينطور نيست، خود آنان سه فرقه مختلف ارتدكس، كاتوليك و پروتستان دارند كه هر كدامشان متفرعات بسيار دارند. خيلي خنده شان مياد به فرقه هاي شيطاني رايج دربين جامعه خودشان بخندند.

سلام چرا چرا چرا کارها و اعمال منحرفین را سرلوحه قضاوت در مورد دین و مذهب بکنیم
آقا منحرفند خیلی زیاد
در قرآن نیامده که هیچ سخن عالم درست و حسابی هم نیست مرغ و میترسیم بکشیم
بعد اون درجه ی افراط که هیچ اصلا کفر صد
خدا لعنت کنه کسی رو که بنام دین مرتکب ظلم بشه
اسلام دین مهربانی و حق و حقیقت است
بس تمام
تشکر

پيامبر فرمودند قولو لااله الا تفلحو، پس از نظر ما شيعيان هر كس به وحدانيت الله و رسالات پيامبرش شهادت بدهد مسلم است و هيچ كس حق ندارد تكفيرش كند.

و اما اختلاف شيعه و سني فقط در يك چيز است: جانشيني آن عزيز كه جان عالميان است.
شيعيان براي جنشين پيامبر گرامي اسلام ويژه گي هاي را لازم مي دانند كه ديگران نه، مثلا:
۱. شيعيان مي گويند جانشين پيامبر از آن جا كه بايد حافظ دينش باشد و به ظاهر و باطن دين آگاه باشد بايد از جانب كسي تعيين شود كه از مردم بهتر بداند كه چه كسي مناصب اين منصب است و جز خدا كسي به ظاهر و باطن آدم ها آگاه نيست پس تعين جانشيني منصبي الهي است كه از جانب خدا تعيين مي شود و مردم در اين موضوع حقي ندارند، برادارن اهل سنت اين شرط را لازم نمي دانند، زير را منصب خلافت و جانشيني را امري اجتماعي و به معني حكومت مي فهمند.
۲. عصمت: پيرو شرط اول شيعيان معتقند فقط كسي مي تواند راهنما و راهبر مسلمان در كليات و جزئيات امر دين باشد كه از خطا و اشتباه مصون باشد، ولي برادران اهل سنت از خلافت و جانشيني اداره جامعه را منظور دارند كه رعايت كليات دين كافي است و اگر خليفه در جزئيات دچار خطا شد ايرادي ندارد، نهايت وظيفه عالمان دين است كه حاكمان را نصيحت و به امر صواب دلالت كنند.
۳. شيعيان معتقدند جانشين پيامبر بايد از صفت عدالت برخوردار باشد و صدور ظلم از امام را موجب سقوط از مقام امامت مي دانند ولي برادران اهل سنت مي گويند اگر خليفه سهوا ظلمي كرد كه گناهي بر او نيست ولي اگر به عمدا ظلمي كرد توبه كند خدا او را مي بخشد ولي در هر حال خروج بر خليف جايز نيست.
۴. شيعيان معتقدند منظور از مودت في القربي فقط دوست داشتن احساسي منظور نيست بلكه اين بزرگواران مرجع دريافت احكام شرايع دين هستند و هر جا كه بين صحابه و امامان اهل بيت اختلاف نظري وجود داشته باشد نظر اهل بيت ارجح است و مرجعيت دارد و تخطي از آن جايز نيست.
۵. شيعيان اعتقاد دارند در امر جانشيني خلافت و امامت مفضول بر افضل جايز نيست و در جايي كه افضل وجود دارد جانشيني پيامبر به مفضول نمي رسد، در صورتي كه برادران اهل سنت اين نظر را قبول ندارند و مي گويند اگر مسلمان (منظورشان صاحبان نفوذ و قدرت است يا در اصطلاح اهل حل عقد) بپذيرند در آن صورت خلافت مفضول جايز است.
و ...
اختلافات ديگر از حسن ظن به صحابه و پيروي از نظرات آنان نشات مي گيرد، مثل طريقه وضو گرفتن كه طبق بخشنامه رسمي عثمان (رض) رايج شد كه منظورش جلوگيري از اختلاف بين مسلمانان بود در صورتي كه با نزول آيه ۵ سوره ماعده در سال آخر بعث شكل نهايي وض رسما اعلام شد ولي ايشان به شيوه گذشته استناد كرد نه به نص قرآن يا دست بسته نماز خواندن كه تقليدي از غير مسمانان بود و در زمان خليف دوم رايج شد. و يا نماز تراويح و ...
پس اختلاف اصلي بين شيعه و غير شيعه يك چيز بيشتر نيست، جانشيني پيامبر.

مي ماند برخي از مسائلي كه در عرف جامعه رايج است و توسط مردم انجام مي شود، اين مسائل تا آنجا كه با اصول و مباني اسلام منافاتي نداشته باشد ايرادي ندارد و در سيره پيامبر هم از آن نهي نشده است (احكام امضايي). ولي اعمالي كه خلاف اصول و مباني اسلام است قطعا حرام و مرتكبين آن مورد غضب الهي خواهند بود، چه قمه زدن در بين شيعيان باشد چه سربريدن و آتش زدن مسلمان و غير مسلمان توسط تكفيري ها، هر دو عذلب الهي را در پي دارند البته هر كدام به تناسب شتاعت آن عمل.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
شیعه‌، به معنای پیروان و یاران است‌؛ از این رو، به پیروان حضرت علی‌و دیگر امامان معصوم‌، شیعه می‌گویند.(۱)
از آن جا که به اعتقاد ما خداوند متعال و قرآن کریم‌، پیامبر اکرم ‌و حضرت علی‌ و پیروان او را بر حق دانسته است‌،
و هر کس از امام علی(ع)‌اطاعت کند، به مقصد و سعادت دنیا و آخرت می‌رسد؛ به همین خاطر، گذشتگان ما با آگاهی کامل‌، مکتب شیعه را پذیرفته و نیز آن را می‌پذیریم.
پیامبر اکرم‌می‌فرماید: "ان علیاً و شیعته هم الفائزون‌؛ حضرت علی‌و پیروان او همان سعادتمندند."(۲ )
و نیز می‌فرماید: "یا علی‌! نخستین چهار نفری که وارد بهشت می‌شوند، من هستم و تو و حسن و حسین‌: و پشت سر ما ذریة ما وارد می‌شوند، و پشت ذرّیة ما دوست‌داران ما و شیعیان ما از سمت راست و چپ [وارد می‌شوند]."(۳)
اینک برای روشن‌تر شدن مطلب‌، به چند نکته دربارة حق بودن شیعه اشاره می‌کنیم‌:
حقانیت شیعه را با توجه به حقانیت امامان معصوم‌: در قرآن می‌توان اثبات کرد. در قرآن‌، آیات فراوانی در این مورد وجود دارد؛ از جمله‌:
۱. آیة "تطهیر": "إِنَّمَا یرِیدُ اللَّه‌ُ لِیذْهِب‌َ عَنکم‌ُ الرِّجْس‌َ أَهْل‌َ الْبَیت‌ِ وَ یطَهِّرَکم‌ْ تَطْهِیرًا؛ (۴)
خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد". علاوه بر مفسران شیعه‌، برخی از اهل‌سنت نیز معتقدند: این آیه در عصمت اهل‌بیت پیامبر(ص) نازل شده است‌(۵) و روشن است که تنها معصوم می‌تواند پیشوا و امام مردم باشد.
۲. آیة "اکمال دین‌": "الْیوْم‌َ أَکمَلْت‌ُ لَکم‌ْ دِینَکم‌ْ وَأَتْمَمْت‌ُ عَلَیکم‌ْ نِعْمَتِی‌؛ (۶)
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم‌". این آیه در غدیرخم‌، بعد از نصب حضرت علی‌به خلافت نازل گردید.
آیه شریفه‌، به روشنی بر نصب خلافت علی‌از جانب خداوند دلالت دارد. اکثر مفسران اهل‌سنت نیز به آن اعتقاد دارند.(۷)
۳. آیة "اولی‌الامر": "أَطِیعُواْ اللَّه‌َ وَأَطِیعُواْ الرَّسُول‌َ وَأُوْلِی الاْ مْرِ مِنکم‌ْ؛ (۸)
اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولواالامر (اوصیای پیامبر) را".
برخی اهل سنت در این آیة شریفه نیز مانند شیعه می‌گویند: مراد از "اولی‌الامر"، امامان معصوم‌هستند.(۹)
۴. اعلان رهبری و سرپرستی امامان در قرآن (۱۰)، رکن دین بودن امامان (۱۱)؛ حبل‌الله (ریسمان خدا) بودن امامان (۱۲)؛ صراط مستقیم بودن آن‌ها (۱۳)؛ معیار حق بودن امامان در قیامت‌(۱۴)؛ با تقواترین (۱۵)؛ رستگارترین (۱۶)؛ برترین (۱۷)؛ صابرترین (۱۸)؛ شایسته‌ترین برای هدایت کردن (۱۹)؛ عادل‌ترین (۲۰)؛ صادق‌ترین (۲۱) و... از جمله آیاتی است که در حقانیت امامان معصوم‌ به نقل از شیعه و سنی در قرآن آمده است‌.(۲۲)
جهت آگاهی بیشتر به کتاب شیعه در اسلام، علامه طبابایی، امامت و رهبری، استاد مطهری و کتاب‌های تیجانی مانند آنگاه هدایت شدم، اهل سنت واقعی مراجعه فرمایید.
پی‌نوشت‌ها:
۱. قاموس‌، قریشی‌، ج ۴، ص ۹۴، دارالکتب الاسلامیة‌.
۲. میزان الحکمه‌، محمد محمدی ری شهری‌، ج ۶، ص ۲۹۲۵، دارالحدیث‌
۳. همان‌.
۴. احزاب‌(۳۳) آیه ۳۳
۵. المسند، سلیمان‌بن‌داود بن‌الجارود، ج ۸، ص ۲۷۴، حیدرآباد.
۶. مائده‌(۵) آیه ۳
۷. الارشاد، جوینی‌، ص ۴۲۰، چ مصر
۸. نسأ(۴) آیه ۵۹
۹. تفسیر بحرالمحیط، ابن‌حیان‌اندلسی‌، ج ۳، ص ۲۷۸، السعاده‌، مصر.
۱۰. مائده‌(۵) آیه ۵۵
۱۱. شوری‌(۴۲) آیه ۱۳
۱۲. آل‌عمران‌(۳) آیه ۱۰۳
۱۳. حمد(۱) آیات ۶ ـ ۷
۱۴. اعراف‌(۷) آیه۷
۱۵. بقره‌(۲) آیه ۲
۱۶. همان آیه ۵
۱۷. آل‌عمران‌(۳) آیه ۱۹۸
۱۸. همان آیه ۲۰۰
۱۹. اعراف‌(۷) آیه ۱۸۱
۲۰. همان
۲۱. توبه‌(۹) آیه ۱۱۹
۲۲. ر.ک‌: احقاق‌الحق‌، نورالله حسینی‌، ج ۴، ص ۱۵۰ ـ ۱۶۵ و ۱۷۰، کتابفروشی اسلامی / ینابیع الموده‌، قندوزی حنفی‌، ج ۱، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲ و ۳۴۳، دارالاسوه / درالمنثور، سیوطی‌، ج ۳، ص ۲۹۰، چ مصر / شواهدالتنزیل‌، حسکانی نیشابوری‌، ج ۱، ص ۶۶، مؤسسه تبع و نشر / الشیعه فی القرآن‌، صادق الحسینی الشیرازی‌، ص ۱ ـ ۱۳۵، مؤسسه الوفأ.

سلام به همگی . اولا اینجا جای بحث شیعه و سنی نیست ماها که عالم نیستیم علمای اهل تسنن و شیعه باید بحث کنن. دوم اینکه اشتباهات هر شخص رو به کل مذهب اون مرد نسبت ندیم . سوم اینکه شیعه و سنی برادر و برابر هستن و خیلی ها نمی خوان این برادری رو ببینن و اختلاف می اندازن . چهارم من ۱۰ ماه در شهر مهاباد خدمت کردم کوچک ترین بحث و اختلافی بین شیعه و سنی نداشتیم داخل آسایشگاه افسران با هم و در کنار هم نماز می خوندیم با هم بیرون می رفتیم و خاطرات خوبی واسمون به جا موند حتی من رابطه ی خیلی خیلی بهتری نسبت به شیعه باهاشون داشتم . البته توی این آسایشگاه شیعه ها و سنی هایی بودن که نه اهل نماز بودن و نه روزه و نه هیچی از دین می دونستن همین ها بعضی موقع تیکه هایی می انداختن که البته هیشکی کوچک ترین اهمیتی نمی داد. در پناه حق

دوستان همه کسانی که میخوان بدونن شیعه وسنی دست بسته نماز بخوانند دست باز یه زنگ بزنن شبکه ولایت از اقای یزدانی یا ابوالقاسمی بپرسند .شیعیان از برای جواب دادن به اهل سنت در باره سوالهایشان به کتاب های صحاح سته ودیگر کتب اهل سنت با سند صحیح جواب میدن ولی اهل سنت به روایتها واسناد ضعیف از کتب خودشان جواب میدن در حالیکه جواب شیعه باید ازکتب خودش ایراد گرفت وجواب داد. خوب از نظر اهل سنت شیعه رافظی وکافر است به دلیل ۱-اینکه مانند پیغمبر نماز نمیخوند۲-به دلیل اینکه برای امامزاده ومرده هایشان قبر وبارگاه میگذارند وبرای مرده هایشان حتی ادم های معمولی نباید عزاداری کنند۳-شیعیان میگویند قران تحریف شده ۴-شیعیان خلفای راشد واصحاب و خلفای بنی امیه را قبول ندارند ومانند سنی ها همه صحابه را اهل بهشت نمیدانند۵-شیعیان زیارت میروند وتوسل میکنند۶-شیعیان در مسئله توحید. توحید را قبول ندارند وخدای انها متفاوت است ۷-شیعیان وضو را صحیح انجام نمیدهند وخیلی دلایل دیگر. خب اقییون اهل سنت که در کامنت گذاشته اند واظهار نظر میکنند من یک خواهشی از انها دارم که حتما کتابهای صحاح سته خودشان وکتابهای دیگر علمایشان از جمله اب تیمیه را بخوانند با دقت تا به جواب موارد بالا برسندالبته اگر به جواب هم برسند اینقدر تعصب لجاجت دارند که نمیپذیرند. در مورد دست باز نماز خواندن سندهای صحیح از کتب انها وجود دارد که نمیشود انکارکرد . چون نماز رکن دین است واگر اگر کسی مانند پیغمبر نماز نخواند همه اعما دیگر هم قبول نیست وبه جهنم میرود . میدانیم که همه شیعیان از گروهی که باشند دست باز نماز میخوانندخب حالاای اقایان سنی یک سوال شما چار مذهب اصلی هستیدمالکی ها دست باز میخوانند . شافعی ها دست ها را بسته بالای ناف میگذارندوحنفی ها حنبلی ها دسته ها زیر ناف میگذارند.خب شما بااین همه ادعا اگر جواب این یک سئوال رادید همه اداهای شما ثابت وما بر باطل هستیم اما سئوال :پیغمبر به کدام روش سه گانه شما نماز میخوانده ایا دستها را بالای ناف میگذاشته یا پایین ناف یا دست باز میخوانده یا نعوذبالله مثل رقص ترانه جونی جونم لیلا فروهرهر دفعه دستاشو به یه طرفی میرقصونده . کدوم یک از شما نماز تون صحیحه . مطمئنم که جوابی نداری مگر از روی تعصب این در و اون در بزنید اگه شما چهار گروه تونستید این مسئله حل کنید شما راست میگید ما شیعه ها که هممون یه جور نماز میخونیم دروغ میگیم وتو جهنمیم. ۲- اگه گنبد وبارگاه برای مزار امامان حرامه پس چرا قبر پیغمبر داره قبر ابو حنیفه و شافعی ومالکی و ابو مغیرة بن شعبه وخیلیای دیگه دارند واهل سنت زیارات ابوحنیفه زیاد میرند. خب اگه حرامه چرا براشون گنبد وبارگاه گذاشتند وچرا کلنگ بر نمیدارین این گنبد وبارگاه هارو که مظاهر شرک میدونین خراب کنید .جواب بدین در حالیکه جواب نداره۳- شیعه ها رو میگید که ادعا میکنند که قران تحریف شده اما در مذهب شما به قول سند صحیح بخاری ومسلم عایشه میگه یه یک سری ایه از قران کم وزیاد شده از جمله ایه رضائه کبیر که مردبالغ میتونه برای اینکه بزنی محرم بشه و بتونه راحت به خونه کسی به عنوان یکی از محارم اون خونه رفت امد بکنه میتونه از پستان زن ان خانه شیر بخوره تا محرم اون خونه بشه (سندش کاملا صحیحه در بخاری ومسلم) خب یعنی من اگه بخوام با خانواده شما ها رفت واومد کنم ببخشید باید از پستان ما مانهایتان شیر بخورم ایا عقل شما اینو قبول میکنه ایا غیرتتان اجازه میده کسی سینه مادرتون رو ببینه لمس کنه وبخوره. بعد عایشه میگه من این ایه رو بردم پیش عثمان گفتم این ایه قبلا در قران بوده ومیگه عثمان به من گفت تو مانند زن نوح ولوط کافر وبد کاره ای ایا عثمان راست گفته یا عایشه کافی یکیش راست نگفته باشه همه مذهب شما باطل میشه. ۴- همه شیعه وسنی با سند صحیح این حدیث پیغمبر را قبول دارند که فرمود که امت من ۷۴گروه میشن یکیش حق و۷۳تاش باطل واهل جهنمند . در حالیکه مسلمانها سه مذهبند شیعه سنی و خوارج و شیع وسنی هر کدام به چند مذهب وگروه تقسیم مشن مثلا شیعه ها ۱۲امامی.۴امامی . هفت امامی. صوفیه. اهل حق وغیره وسنی ها به مالکی وحنفی شافعی حنبلی و وهابی و ماتریدیه و اشاعره و دیوبندیه وغیره تقسیم میشن .خب شیعه ها که بوقول شما باطلندپس به اونها کاری نداریم . حالا میمونه شما ها که چهار گروه اصلی که هر کدام به چند شاخه تقسیم میشن. پیغمبر گفته از بین ۷۴گروه فقط یک گروه حالا کدام یک از مذاهب یا گروههای شما برحق استو بقیه جنمی. ایا مالکی ها برحقند .حنفی ها یا شافعی ها یا حنبلی ها یا وهابی ها یا..... .کدام یک جواب بدین که میدونم جواب ندارین۵- شیعه ها همه صحابه وخلفای بنی امیه رو اهل بهشت نمیدونند ویزید ومعاویه را لعن میکننددر حالیکه شما میگین معاویه ویزید حاکم وخلیفه جهان اسلام در ان زمان بوده اند و با سند صحیح از پیامبر نقل میکنید که اطاعت از حاکم جامعه اسلامی بر هگان واجب است حتی اگر حاکم شخصی فاسد وفاسق و ظالم وپلید باشد وحتی اگر حاکم مسلمان هم نباشد اطاعت از او واجب و کسانی که بر علیه حاکم طغیان کنند قتلشان واجب وجایگاهشان جهمم است مانند امام حسین و یا رانش که بر خلیفه زمان خود یعنی یزید شراب خوار میمون باز هم جنس باز عیاش-خروج کرده بود. خب حالا اگر فرض کنیم بشار اسد فردی کافر وفاسد هم باشد تکلیف این مردمی که بر علیه او شوریده وکشته شده اند چیست و فرض کنیم حکومت جمهوری اسلامی حکومتی کافر وفاسد وطالم باشد تکلیف این اهل سنتی که بر علیه اون شورش میکنند وکشته میشند چیست .باید اونها تو جهنم باشند به قول حدیث جعلی شما که از پیامبرباسند صحیح نقل میکنید(برید حتما کتابهای اصلی مذهبتونو قشنگ بخونید اینایی که میگم واقعا تو کتاباتون هست حتی اگه عالمها و روحانیونتون از شما مخفی کنند وتا به حال به شما نگفته باشند. )برای این سئال چه جوابی داریدکه مطمئنم ندارین۶- کتابها وعلمای قدیم وجدید شما میگن شیعه ها مشرکند چون توحید رو قبول ندارند. اما ما توحید رو قبول داریم میگیم خدا جا ومکان مشخصی نداره وهمه جا هست و شریکی نداره و نه بالا میره ونه پایین میاد ونه میاد وسط اسمون بلکه همه جا حضورداره و شکل شمایل وخورد وخوراک که موجودات مادبی دارند اون نداره واز همه اینها مبره و پاکه اما در صحیح بخاری با ستد صحیح ودر خیلی از کتابه های دیگه شما امده که پیغمبر خدا رو در خواب دیدکه خداوند جوانی است گندمگون با مو های فرفری( حتما خدا هم عرب بوده که گنم گون وموفرفری بوده) که تا وسط عرش پایین می اومده و تاکید کردند که خواب پامبر واقعی وقلبی بوده. خب اگه بگیم یه خواب پریشون یا از شکم سیری پیغمبر بوده عصمت پیغمبر رو بردیم زیر سئوال .مگه میشه پیغمبر خدا همچو خوابی ببینه.و در جای دیگر در کتبتان امده که خدا جوانی گنمکون ومو فرفری است که سوار بر خری هو جمعه میاد به زمین(ابن تیمیه هم مانند بخری تو کتابش همینو اورده) برا همین مردم بغداد در ان زمانهای قدیم هر کس سعی میکرد علف وجو بشتری رو پشت بامش بریزه تا خر خدا رو بتونه به طرف پشت بام خودش بیاره. به والله اینی که میگم از خودم نمیگم بریرد صحاح وکتبتان رو مطالعه بکنید چرا علمای شما هر چه را که ببینند به ظرر مذهب و خلفای شما باشه حتی اگر رسول خدا با سند صحیح گفته باشه .برای حفظ ابروی مذهبشان از شما مخفی میکنند باز هم خواهش میمکنم برید کتابهای دینییتان را خوب مطالع کنید . مطالعه مطالعه مطالعه.....۷- شما میگین پیامبر مثل شما وضو میگرفته در حالیکه از بزرگان شما نقل شده که وقتی پیغمبر وظو میگرفت اصحاب از همدیگر سبقت میگرفتند تا ابی را که نوک انگشتان پیامبرمی اومد پایین برای تبرک اون اب رو بگیرند که این همان وظوی شیعه است که از ارنج به طرف انگشتان دست را مسح میکند و اب اضافی از انگشتان پایین میریزد و شما از مچ دست به بالا و به طرف ارنج دست را میشورید پس در روایت بالا باید گفت در حالیکه اب از ارنج پیغمبر به طرف پایین میریخت صحابه برای گرفتن ان اب از همدیگر سبقت میگرفتند . من ده ها دلیل دیگر برای بطلان ملب شما دارم که فعلا میگیم به این چند سئوال با دلایل منطقی وصحیح پاسخ بدید که حتی یک مورد هم برای بطلان مذهب شما کافی است وبه این ربطی ندارد چون جمعیت شما یک میلیارد وما سیصد میلیون است پس چون شما بیشترید حتما برحقید در حالیکه همیشه حق با اکثریت نیست . ایااگر بوداییان ومسیحیان(که اهل سنت حتی مسیحی هارا کافر مدانند) که از مسلمانان بیشترند ایا حق با انهاست ایا در قران نیامده که یاران حضرت نوح اندک ودشمنانش بیشتر بودند

سلام. من یه نوجوون اهل تسنن هستم و بسیار هم بهش پایبندم و عشق میورزم. با وجود سن کمم بارها به تحقیق و مطالعه‌ی فرق بین شیعه و سنی پرداختم و به نکات قابل توجهی برخوردم.(منظورم منابع معتبر و بدون طرفه. نه علما، سایت‌ها و کتاب‌هایی که بیشتر به تخریب طرف مقابل مشغولن تا اینکه اطلاعات بدن) من اختیار داشتم که خودم راه و سنتم رو انتخاب کنم و انتخاب هم کردم ولی این انصاف نیست... من دارم تو جامعه‌ای زندگی میکنم که مذهب شیعه هستن و به دین من اشکارا توهین میکنن. معلمان سر کلاس به ابوبکر، عایشه، و... خیلی افراد عزیز دیگه که محبوب و بزرگ دینم هستن فحاشی میکنن و با حرف‌هاشون ذهنیت بچه‌ها رو عوض میکنن. در کتابهای درسی هم به صورت غیر مستقیم به ما اهانت میکنن و دینمون رو مورد تمسخر قرار میدن. این هم از وضع سایت‌ها... چرا با دلیل و ذکر منبع معتبر حرف نمیزنید؟ بارها رفتم پیش علما و بزرگان شیعه و با پرسیدن سوالهایی برای کسب اطلاعات و اونا بدون اینکه بدونن یه سنی کنارشون نشسته شخصیت و دین ما رو به به تمسخر و زیر سوال بردن! من جرات اینو ندارم تو جامعه اعلام کنم یه سنی هستم چون اخبار و حقایق تلخی رو دیده بودم که چطور با مردم سنت من ناجوانمردانه برخورد شده و گاهی گریه هم میکردم. تا جایی که صبرم تموم شد و به خودم گفتم همونطور که پیشینیان مسلمان من در اون دوران مورد ازار قرار میگرفتن اما از راه خودشون بر نمیگشتن منم با سربلندی میگم کی هستم. اینکارو کردم و میدونید با چه چیزی روبرو شدم؟ اذیت و آزار، طرد شدن از جامعه، فرق گذاشتن بین من و هم سن و سال‌هام، اهانت بیشتر. مثل بی توجهی معلمان و حتی اخراجم از مدرسه. به کدوم جرم؟ چون گفتم من سنی هستم و جلوم به دینم توهین نکنین! من یه نوجوون هستم که به شدت دارم اذیت میشم. به جاهایی که اهل سنت هست سفر کردم و مناطقی رو دیدم که حتی اجازه ندارن نماز جماعت بخونن یا اذان عصر و عشا رو بکشن... حق ندارن عالم داشته باشن و نزد اون برن... من گله دارم! خیلی حرف‌ها هستن که رو دل من سنگینی میکنن و نمیتونم اینجا بگم. فقط اینکه هر چقدر بیشتر تو جامعه مورد ازار قرار میگیرم بیشتر به دینم علاقمند میشم. حتی اگه جونم رو بگیرن من پاش ایستادم!

تصویر شهرسوال

سلام .
در هر جا ممکن است هر گونه فکر وسليقه ي وجود داشته باشد ولي اگر خواسته باشيد نظر علما بزرگ شيعه را در باره مسله بدانيد دقت نماييد :
علما و مراجع تقليد
۱- حضرت آيت الله خامنه اي: اهانت به نمادهاي برادران اهل سنت حرام است.
۲- حضرت آيت الله مکارم شيرازي: هرگونه اهانت به مقدسات ديگران شرعا جايز نيست.
۳-حضرت آيت الله سيستاني: دشنام به مقدسات اهل سنت مغاير با آموزه هاي اهل بيت عصمت (عليهم السلام) به شيعيان و شاگردان خود است.
۴- حضرت آيت الله وحيد خراساني: نبايد با اتباع مذاهب ديگر دشمني کرد، نبايد به مقدسات آنها توهين نمود، لعن و سبّ بزرگان آنها جايز نيست، زيرا موجب دور کردن آنها از اهل بيت و معارف آنها مي‏شود.
۵- حضرت آيت الله جوادي آملي: سبّ صحابه، اهانت به مقدسات شيعه يا سني، توهين و تحقير ظالمانه نسبت به باورهاي هرکدام از دو گروه، حرام و ايجاد اختلاف و روشن کردن آتش تفرقه و شقاق و تحطيم و هدم اساس وحدت امت اسلامي، گناهي بزرگ است.
۶- حضرت آيت الله موسوي اردبيلي: مومنين بايد از کارهايي که موجب تشديد اختلاف به خصوص در شرايط فعلي و در مقابل کفر و الحاد مي شود اجتناب کنند.
۷- حضرت آيت الله شبيري زنجاني: مومنين بايد از انجام اموري که باعث تفرقه و اختلاف و تضعيف اسلام مي شود اجتناب کنند. در صحيحه ابي بصير از حضرت باقر عليه السلام نقل شده است إِنَّ رَجُلًا مِنْ تَمِيمٍ أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ أَوْصِنِي فَکَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکْسِبُوا الْعَدَاوَةَ لَهُمْ.
۸- حضرت آيت الله العظمي مظاهري: اهانت به مقدسات و اعتقادات مسلمانان و ايجاد تفرقه ميان صفوف پيروان پيامبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم، عقلا و شرعا جايز نيست.
۹- حضرت آيت الله مدني تبريزي: اسلام توهين به مقدسات هيچ يک از اديان، به ويژه مذاهب اسلامي را جايز نمي داند و هر حرکتي که موجب اختلاف ميان امت اسلامي و خسارت و ضرر مالي و جاني به مسلمانان گردد، حرام و خلاف شرع است.
برتري و حقانيت شيعه متعدد است که دلايل موجود را مي‏توان به سه دسته کلي تقسيم نمود:
۱. براهين عقلي.
۲. دلايل قرآني.
۳. روايات پيامبر اکرم(ص).
طبيعي است گستردگي هر يک از اين استدلالات، مطالعه کتاب‌هاي متعددي را مي‏طلبد و در اين مختصر امکان بحث از آن ها نيست؛ ليکن اختصارا به دو برهان اشاره مي‏گردد:
يک. از ديدگاه قرآن:
۱. از نظر قرآن حتما رهبري و امامت امت، بايد به ‏دست معصوم و دور از هر گونه کژي باشد. اين نکته‏ به تعابير مختلفي در اين کتاب ‏الهي بيان شده‏ است. از جمله هنگامي که ابراهيم(ع) به‏امامت رسيد: «اني جاعلک للناس‏اماما»(۱) و آن منصب الهي را براي فرزندانش درخواست نمود: «قال ومن ذريتي» پاسخ آمد: «قال لاينال عهدي ‏الظالمين ؛ عهد من به ستمکاران نمي‏رسد.
آيه بالا نشان مي‏دهد که امامت منصبي الهي است؛ نه به انتخاب افراد و به کساني اعطا مي‌شود که از هر ظلمي با مفهوم وسيع قرآني آن پاک و مبرا باشند.
آيه تبليغ: «يا ايها النبي بلغ ما انزل اليک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته» (۲) و به دنبال آن آيه اکمال دين که درخصوص ولايت اميرالمؤمنين(ع) است و جزئيات آن در روايات متواتره بيان گرديده است.
دو. از ديدگاه عقلي نيز بايد توجه داشت که:
۱. لزوم رهبري در جامعه، امري ضروري و انکار ناپذير است.
۲. رهبري در جامعه‏ اسلامي، بايد براساس‏احکام و قوانين الهي باشد.
۳. احکام الهي و اجراي آن به وسيله کسي ممکن است که صد در صد به زواياي آن احکام آگاه و نسبت به آن ها متعهد باشد.
اگر پيامبر نيست، از شرايط و اوصاف نزديک‏ترين فرد به‏ آن حضرت باشد . به شهادت تاريخ و گواهي خلفا، هيچ کس در اين جهات قابل مقايسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتي خلفا در موارد بسياري احساس نياز به ائمه(ع) مي‏کردند.
سه. از ديدگاه روايي نيز روايات بي شماري از پيامبر اکرم(ص) در کتاب‏هاي شيعه و سني، به تواتر نقل شده که به صراحت امامت و ولايت اهل بيت(ع) را ثابت مي کند . به شما گرامي توصيه مب شود که کتاب : آن گاه هدايت شدم، تالبف دکتر تيجاني سماوي . را ختما مطالعه نماييد
پي‌نوشت‌ها:
۱. بقره (۲) آيه ۱۲۴.
۲. مائده (۵) آيه ۶۷.

مسلمانی شیعه سنی به این چیزا نیست جفتشون خدارو عبادت مبکنن و به کسی میگن مسلمان که ۱.مال یتیم نخوره ۲.به ناموس کسی نگاه نکنه ۳. معرفت مردونگی داشته ۴.ذاتش خدایی باشه ۵.به هم نوع خودش احترام بذاره

تصویر soalcity

مسلمان تسلیم محض خداست در هر آنچه خدا بگوید. و قطعا قرآن بیش از این پنج حکم شما را دارد که برخی آنقدر کلی و مبهم هستند که هر کافری را هم در بر می گیرد.

به مظر من هر کسی اعتقادات دینی و فردی خودش رو داره و نباید رفتار رادیکالی نشون بدیم

تصویر soalcity

باید مراقب بود دو چیز مخلوط نشود.
اینکه حق چیست و کدام مطلب غلط است. اینکه قرار است چگونه در کنار هم زندگی کنیم.
بله می توان با کسانی که نمی خواهند حقیقت را قبول کنند، زندگی مسالمت آمیز داشت. اما دوستی سبب نمی شود که حقیقت را کنار بگذاریم و از دلیل آوردن برای آن و اعتقاد به آن دست برداشت.

باسلام
من نمیدونم چرا سر جنگ داریم!مسیحی ها هم فرقه فرقه هستن من شیعه ام صمیمی و عزیزترین دوستم تایبادی و سنیه نه بحثی داریم نه ب هم میگی کافر ما هیچ مشکلی باهم نداریم این همه عداوت و.....توی پاسخ اعل تسنن و شیعه بعیده!ما خوبیم اصلا دینی نداریم یکتا پرستیم ب نظرمن زمان این حرفا گذشته عیسی ب دینش موسی ب دینش توروخدا دیگ پست نذارین من از این میترسم نسل جدید میرن سمت زردتشت شدن برادر دوازده ساله ام از اسلام دورشده خرابش نکنیم

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما
باید مراقب بود دو چیز مخلوط نشود.
اینکه مطلب حق و درست چیست و کدام مطلب نادرست است، و اینکه قرار است چگونه در کنار هم زندگی کنیم.
بله می توان با کسانی که نمی خواهند حقیقت را قبول کنند، زندگی مسالمت آمیز داشت. اما دوستی سبب نمی شود که حقیقت را کنار بگذاریم و از دلیل آوردن برای آن و اعتقاد به آن دست برداشت.

از قدیم گفتن عیسی به دین خود موسی به دین خود تو شیعه هستی برو اعتقادات خودتو دنبال کن به سنی کاری نداشته باش و تو سنی هستی اعتقاداتو خودتو دنبال کن به شیعه کاری نداشته باش ..تنها کاری که خواستین بکنین یکذره احترام همو داشته باشین این خحودش بهترین عبادته

تصویر شهرسوال

سلام
احترام گذاشتن به عقايد يک مسلمان که مذهب اهل تسنن دارد درست و امري منطقي است که علما هم فرموده اند به عقايد ساير مذاهب مسلمان و حتي اديان ديگر مثل مسيحيان و يهوديان احترام بگذاريم.
اما دقت کنيد. خداوند چرا پيامبران را مبعوث مي کند؟ براي اينکه اگر کسي در گمراهي است نجات بدهند. پيامبر اسلام را مبعوث کرد که به مسيحيان و يهوديان دستور بدهد که مسلمان بشوند. و وظيفه هر انساني و مسلماني نيز اين است که نهي از منکر کند. بنابرين ما نسبت به جامعه خود مسئول هستيم. اگر مي توانيم و بلد هستيم بايد نهي از منکر داشته باشيم. اگر تخصص کافي نداريم به دنبال کسب معرفت باشيم.
بنابرين بايد احترام به يکديگر بگذاريم و اگر فضا فراهم بود و تخصص کافي داشتيم احساس مسئوليت کنيم که ديگران را از راه نادرست به سمت مسير صحيح هدايت کنيم و اگر توانايي چنين کاري نداريم کسب معرفت کنيم.
موفق باشيد.

/۴۰۴۶۷۳/

نظرات