پس از خیانت به شوهرم آیا خدا مرا می‌بخشد؟

شوهرم فردی شدیدا عصبی مزاج، بدبین وخشک رویی هست.(پارانوئید) به طوری که همه فامیل حتی خانواده خودش هم به این حقیقت معترفند. من حدود ۹ سال بود که بنا به اقتضای زن بودنم تشنه محبت و احترامش بودم اما افسوس که همیشه بین ما تحقیر بوده و ناسازگاری... . هم بعد از سالها سرکوب شدن عواطف واحساساتم متاسفانه اسیر وسوسه های درونی ام شدم و با آگاهی از بزرگی یک گناه از سر خلاء محبت و شایدم لجاجت کور در مسیر زندگیم مقداری پام لغزید. و با فردی (استاد دانشگاهم) مدتی آشنا شدم و یک رابطه ساده تبدیل به صمیمیت شد. ایشان برعکس شوهرم هم مودب بود هم خوشرو وهم به ظاهر محترم و باسواد و در ضمن همسرش را طلاق داده بود و مجرد بود. متاسفانه بیشترین دلیل این اتفاق من بودم و ایشون مقصر واقعی نبود.
من هم با خودم و هم با شوهرم لج کرده بودم و نمیدانم میخواستم چه چیزی رو اثبات کنم!
خودم هم باورم نمی‌شود مرتکب چنین عمل زشتی شدم. رابطه دوستی ما بیشتر از طریق نت بود وبارها باهم چت کردیم اکثرا معمولی و دوستانه بود. ولی متاسفانه ۲بارهم از خطوط قرمز گذشتیم و بعد هر دو پشیمان شده و تکرار نکردیم. چند بارهم یواشکی سوار اتومبیلش شدم و با هم صحبت کردیم و به دستانم دست زد (خدا مرا ببخشد)  ولی بیشتر از این، هیچ اتفاق شوم دیگری بین ما نیافتاد. اما بعداز چند ماه من با یک تلنگر یکدفعه به خودم آمدم و از نیمه راه یک گناه بسیار بزرگ توبه کرده وبرگشتم. و با درخواست من این رابطه قطع شد. من تا لب پرتگاه یک گناه کبیره و نابخشودنی رفتم اما فکر می کنم خدای بزرگ بهم توفیق داد و به خودم اومدم. با اینکه نزدیک ۱ ساله دیگر از این ارتباط دست برداشتم وقطع رابطه دوطرفه برقرار است وبا اینکه از آن زمان روزی نیست که این عمل من یادم نیافتد و از خدا دائم زیر لب با حالی زار طلب بخشش نکنم
اما بازهم از ترس خدا وجزای آخرت میترسم و لحظه ایی خیالم راحت نمی‌شود. چون من فردی نبودم که به طرف چنین اعمال پستی بروم و حالا در خود عذاب می کشم. هم امید بخشش دارم چون هوای مرا داشت وبا یک تلنگر نگذاشت بیشتراز این جلو بروم و آلوده شوم وهم خوف دارم در قیامت مقابل شوهرم و دیگران رسوا شوم.با اینکه می دانم خدا ستارالعیوب است و مرا متوجه اشتباهم کرد و خودش فرموده توبه کنندگان رو می‌بخشد،اما باز هم خجالت میکشم و می ترسم مرا هنوز نبخشیده باشد. من زندگی‌ام را دوست دارم با اینکه شوهرم همان آدم سابق و همان خصوصیات را هنوز دارد، اما لایق این رفتار من نبود و حقش بر گردنم سنگینی می کند. شما را به خدا  این دل پرآشوب و نگرانم را راهنمایی کنید بلکه کمی آرام شوم.


با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم
همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

در پناه خدای متعال موفق باشید.

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

از این داستان به شدت متاثر شدم و اشک از چشمانم جاری شد
ان الله تواب رحیم

بنظر من که نه خدا نه بنده خدا میبخشه با کلمات توبه هم وجدان خودتو راحت نکن

تصویر پاسخگو

سلام دوست عزیز حمید آقا !
شما بر چه اساسی از جایگاه خدا سخن می گویید ؟
شما دلیل و سندی دارید که خداوند این گونه گناهان را نمی بخشد ؟
آنچه که ما از آیات قرآن و روایات معصومین دریافت کردیه ایم این است که در صورت توبه واقعی و جبران خداوند همه گناهان را می بخشد .

باسلام.شاید راهی برای بخشش از گناهی ک در درگاه خداند انجام داده باشد ولی خیانتی و ظلمی ک در حق شوهرش شده است چه میشود ؟ بااین ک او روحش هم خبر ندارد وشاید ادم عصبی باشه (ک اونم فقط برای همسرش اینگونه نیست) پس به هیچ عنوان حقش نیست ک بهش خیانت شود حتی اگر اوهم خیانت کرده بود جوابش خیانت نیست . لطفا این گناهان را کوچک جلوه ندهید ک حتی افراد پاک هم دست به این کار بزنن و فکر کنن با یک توبه کردن همه گناهان بخشیده میشود انگار ک اتفاقی نیوفتاده است وگرنه کسانی ک به جرم زنا دستگیر میشوند اگر توبه کردند باید ازاد شوند و اعدام نشوند !!!

تصویر پاسخگو

سلام دوست عزیز
کسی در صدد کوچک جلوه دادن گناه زنا در بین مردم نیست . شکی نیست که گناه زنا یکی از گناهان کبیره است بخصوص زنای مرد و زن همسر دار که بسیار بزرگ تر از گناه مرد و زن مجرد است .
اما دوست گرامی توجه کنید که ما وظیف داریم حقایق دینی را همان گونه که هست بیان کنیم ، نه آن گونه که خودمان دوست داریم !
وقتی خدای بزرگ و مهربان وقتی در آیات متعدد قرآن به صراحت می فرماید « خداوند همه گناهان را به شرط توبه واقعی می آمرزد » و بزرگترین گناه را مأیوس شدن از رحمت و مغفرت الهی مطرح می کنند ، ما به چه مجوزی می توانیم بگوییم گناه زنای محصنه قابل بخشش نیست ؟؟

نکته دیگر این که مجازات دنیوی کسانی که مرتکب این گناه شده اند و این گناهشان در محکمه حاکم اسلامی ثابت شده است ، بحثی جدا از بخشش و مغفرت الهی است . شلاق یا اعدام ( در صورت اثبات شرایط ) مجازات های دنیوی است و همان شخص اگر توبه واقعی کرده باشد ، مجازات اخروی زنا از او برداشته خواهد شد .

پس منم در ازای خیانت شوهرم باید بهش خیانت کنم بعد توبه کنم
آخه این چ رسمیه ؟؟درسته خدا بخشنده و رحمان میباشد اما اگر من از حرکت همسرم نگذرم به نظر شما خدا اورا خواهد بخشید
خدا حق خویش را میبخشد نه حق بندگانش را

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباط شما
پاسخ يک گناه گناه نيست . شما به هيچ عنوان نبايد به سراغ اين کار برويد . شما با اين کار به جنگ با خدا رفته ايد .
مسلما اين موضوع خيانت همسر به همسر حق الناس است و خدا هم نخواهد بخشيد به شرطي که آن فرد توبه کند و حلاليت بطلبد و به فکر اصلاح خود باشد و عملکرد خود را درست نمايد و گذشته اش را جبران نمايد و همسر از او راضي شود در اين صورت مسلما مورد بخشش قرار خواهد گرفت.
--موفق باشيد--

خداوند فرموده لاتقنطو من رحمت الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا
یعنی ازرحمت خداناامید نشوید خداوند همه ی گناهان را(درصورت توبه وپشیمانی واقعی)میبخشد
به نظرم شایسته نیست ما به عنوان بنده خدا بنده دیگررا ناامید کنیم
به مومیرسد ولی پاره نمیشود
اگرمیدانستیم خداوند چه اشتیاقی برای بازگشتن وتوبه مادارد بند بند وجودمان ازهم گسسته میشد
باارزوی سلامتی برای همه
یاحق

لازم به یاد آوری است که خود خدا نیز بیان داشته که گناه حق الناس به این راحتی قابل بخشش نیست و خیانت این خانم به شوهر جنبه حق الناس میباشد و میبایست شوهر این خانم ببخشد . خدا مهربان و بخشنده است و مطمئنا خواهد بخشید ولی گناه حق الناس فقط با بخشش شوهر امکان پذیر است قابل توجه خانم های که به شوهرانشان خیانت میکنند

دوست عزیز زنا حق الناس نیست حق الله است. و ربطی به شوهر ایشان ندارد
زنا بنا به موارد دیگر و تبعات بد ان گناه کبیره میباشد
لذا شوهر ایشان هم در خیانت ایشان بی تقصیر نیست و شما از نیات و درون افراد اگاهی ندارید لذا از دید مردانه به موضوع نگاه کردن و حق به جانب بودن از جانب پروردگار بخشنده زبان نگشایید

سلام جناب آقای حمید متاسفانه گاهی ما به دلیل عدم آشنایی با مسائل شرعی و قانونی چنان حق به جانب اظهارنظر میکنیم که جای شک و شبه ای باقی نماند.اما برخلاف نظر شما کلیه حدود الهی از جمله زنا و لواط{به استثنای حد قذف} صرفا حق الله است ورضایت هیچ یک از بندگان لازم نیست. کاش قبل از اظهار نظر قاطع اطلاعات خود را تکمیل کنیم. به راحتی با مراجه به قانون مجازات اسلامی باب حدود به پاسخ شرعی و قانونی خواهید رسید. و خواهر گلم شما هم بیاد داشته باشید خداوند بزرگ در صورت توبه قطعا شمارا میبخشد.زندگی توام با آرامش برای شما آرزومندم.

ولی نه زنای زن شوهر دار. که حکم رجم داره . پس این زنا یا خیانت حق الناس نیز محصوب می شود.

تصویر پاسخگو

توجه داشته باشید که زنای زن شوهر دار هم در صورت اثبات آن با تمامی جزئیات در پیش حاکم شرع ، این حکم را دارد .
گذشته از آن ، داشتن چنین حکمی اثبات کننده حق الناس بودن آن نیست . زیرا اگر حق الناس بود باید با رضایت شوهر این حکم قابل لغو شدن باشد . در صورتی که چنین نیست .

سلام برادر من این را بگم چون نباید زن شوهردار از رابطه ی خود با فرد دیگری ب شوهرش بگوید و این بعد از توبه هست و این گناه باید بین خودش و خدا باشد پس حق الناس محصوب نمیشه ولی گناه کبیره هست باید واقعا احساس پشیمانی کند و دیگر سراغ این گناه نره اون موقع خدا میبخشه. لطفا مسایل دینی رو نمی دونید نظر ندید

چرا شما حکم زنا دادید؟ ایشون نگفتن که زنا خدای ناکرده انجام شده فقط گفتن دست به دست هم دادن .این گناهه ولی حکمش با زنا فرق داره ضمن اینکه تا الان خدا پرده پوشی کرده ایشون حق ندارن آبروی خودشون رو جلوی هیچ کسی حتی همسرشون ببرند فقط توبه واقعی و جبران .

مراجع در این مورد اختلاف نظر دارند

کسی که زنا و لواط کند لیاقت زنده بودن ندارد و همانطور که خداوند فرموده اگر اثبات بشود حکم اعدام دارد و روش های خاص خودش. و اگر ثابت نشد زناکار باید بداند که اگر حقیقت باشد در صورت ثابت نشدن فقط در این دنیا به اصطلاح قصر در رفته . جواب خدا رو چی میده . حیف نعمت های خدا که اون فرد کثیف مصرف میکنه و هدر میده . البته خیلی ها حتی در لباس روحانیت از زناکار طرفداری می کنند.که خدا از حقشون نگذرد. من شخصأ اگر بچه خودم هم که باشه حکمش را اجر ا میکنم .

با سلام من ۱۰ ساله که ازدواج کردم یک دختر ۷ ساله هم دارم زنم ۴ بار رابطه تلفنی و اس ام اس با دیگران را داشته موجب دعوا و کتک کاری و خرد کردن وسایل خانه شده ام با پدر و مادرش صحبت کردم هر بار به یه نحوی برگشتیم سر زندگی اما ۴ سال است هیچ حسی به من ندارد من شک کردم چند روز ضبط صوت در خانه جاسازی کردم و صدای دخترم که به مدرسه میرود و مرد غریبه ۱ ساعت بعد به خانه وارد میشود و ابراز علاقه عاشقانه عمیق زنم و صدای رابطه جنسی کاملن وازح آنها و صدای برگشتن دخترم و عمو گفتن به آن در دادگاه محکمه ای دارد, برای اثبات جرم.

تصویر پاسخگو

با سلام و اظهار تاسف از مشکلی که برای زندگی تون پیش آمده
قطعا صدایی که شما ضبط کرده اید حتی اگر دلیل محکمه پسندی هم نباشد ، قرینه مناسبی برای دادگاه خواهد بود .
اگر صدای ضبط شده هم در دادگاه کمکی به شما نکرد ، می توانید توافقی از ایشان جدا شده و دختر خودتون رو از این محیط خارج کنید .

منم متاسفانه درگیر یک رابطه در حد تلفن و دردودل با یک فرد دیگر شدم اونم بخاطر تهمتهای هر روزه شوهرم بود و از اونجایی که ماه زیر ابر پنهان نمیمونه شوهرم گوشی دوم ازم دید و برام خیلی بد شد الان رابطمون بد شده نمیدونم چیکار کنم تا این وضعیت درست بشه

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، ضمن عرض سلام، ما هم بسیار متاسفیم که برای فرار از یک موقعیت ناراحت کننده به یک موقعیت بدتر و رسواکننده پناه برده اید. هرچند ارتباط شما در حد تلفن بوده است و همین جای شکر دارد اما متاسفانه شما با همین گناه شاید به ظاهر کوچک علاوه بر اینکه اعتماد همسرتان را نسبت به خود خدشه دار کردید، به نوعی راه را برای ایشان هم باز کردید که خدای نکرده کار مشابهی انجام دهند. به هر حال ترمیم این شکستگی در رابطه شما کار ساده ای نیست و زمان باید بگذرد به علاوه اینکه شما باید به طور قطع و کامل آن ارتباط و امثال آن را در آینده کنار بگذارید. ضمناً اگر ایشان مطلع شده اند سعی نکنید کتمان کرده و به نوعی عدم صداقت خود را بیشتر کنید. ما امیدواریم به لطف خدا و تصمیم و پشیمانی شما، این رابطه به حالت عادی خود بازگردد، هرچند این کار به سادگی مقدور نخواهد بود. اما فعلا صبر پیشه کنید و ضمن ترک آن رابطه نادرست، سعی کنید زمان بیشتری را با احساس بیشتر برای همسر خود صرف کنید (البته از رفتارهای افراطی بپرهیزید). انشالله اگر پیش از این مشکلی در ارتباط شما نبوده باشد و همسر شما مشکل دیگری نداشته باشد، پس از مدتی (که شاید به طول هم بیانجامد) رابطه شما بهبود پیدا خواهد کرد. در این راه صبر پیشه کنید، به خدا توکل کنید و همواره از درگاه او کمک بخواهید. اگر خدای نکرده این مشکل مدت زیادی ادامه پیدا کرد، به ناچار باید هردو به یک مشاور باتجربه در امور خانواده مراجعه کنید.
موفق باشید.

سلام پسری هستم که سه سال پیش دختری پیشنهاد دوستی بهم داد و بعد اون رابطه ما برای ازدواج بود ما در شهرستان کوچکی زندگی میکنیم و تقریبا اکثر شهر میدونستن قضیه مارو تا اینکه من با پدر اون دختر دعوایمان شد و رابطه ما خراب شد ولی باز با پادر میانی خانواده قضیه حل شد ولی چند روز قبل پسری از دوستان دورم آمد و به من گفت که این دختر در زمان دوستی با تو با پسر دیگری در ارتباط بوده که اسم آن را رایبه برادر خواهری گذاشته بوده اند ولی از آن سوء استفاده میکرده اند لازم به ذکر است در سه سال رابطه اعتماد بود بین ما این جریان را که با دختر در میان گذاشتم به کل منکر شده و به خاک مادر و قران قسم خورده که دروغ بوده است و پسرهم دست روی قرآن میگذارد که راست میگویید ولی حاضر به رو به رو کردن نیست ولی دختر حاضر است که رو به رو کنیم بنظر شما من حرف کدوم را باور کنم خواهشا کمک کنید آیا هنوز نبال ازدواج با دختر باشم واقعا به مرگ نزدیکم خواهشا کمک گنید به خودکشی رسیده ام

تصویر مشاور شهر سوال

سلام دوست عزیز، به شهر سوال خوش آمدید. ما همواره دوستان جوانمان را از دوستی ها و روابط پیش از ازدواج برحذر می داریم تا مانند شما و بسیاری دیگر از دوستانتان، به عواقب و آسیب های بعدی آن دچار نشوند. اما در مورد سوال شما جمله ای رایج است که ما هم به شما عرض می کنیم: «تا پیش از ازدواج چشمهایتان را باز کنید و پس از ازدواج چشمهایتان را ببندید» کنایه از اینکه در مرحله قبل از عقد و ازدواج در مورد تحقیقات و بررسی های پیش از اردواج تا جای ممکن دقت کنید و با چشمان باز همسرتان را انتخاب کنید ولی پس از ازدواج با گذشت و اغماض برخورد کنید و چشمانتان را به روی خطاها و مسائل بعدی ببنید و تا جای ممکن چشم پوشی کنید. در مورد شما نیز وقتی هیچ دلیل و مدرکی برای ادعای آن شخص ندارید، دلیلی ندارد ازدواج خود را به هم بزنید و از اکنون کدورت بینتان درست کنید، البته باز هم توصیه میکنیم که تا جای ممکن همین الان (پیش از ازدواج) تحقیقات خود را انجام دهید. ضمنا با توجه به محیط کوچک شما، باید تمام جوانب احتیاط را در جهت حفظ آبروی خود، خانواده و سایر افراد داشته باشید.
موفق باشید

سلام.من نمیدونم خانوم محترم این چه کاری بود شماکردی اما.فقط میخام بدونی اگه جای شوهرت بودم هیچوقت نمیبخشیدمت.نگاه زندگی که مردم بعضیابزرگا هرکی بادوتاکلمه چرت پیجیدش میکنن تاادماروگول بزنن این دنیااین چیزی توش نیست اره خدامیبخشه امابندش نه نه.این اتفاق سرمنم اومده..امااون استادلعنتیه دانشگاه شمااگه ادم بود.تحصیل کرده بودواردزندگیه شمانمیشد.بهتون تجاوزنمیکرد.خوبه شمانیازبه محبت دارین.اره پس اگه شوهرتون بره یجایی یه مدت نیادپس دیگه باید.......فقط میگم ادم بخاطرهیچ چیز نباید خودشو کوچیک کنه اونم زن که اینقدرحساسه که نبایدغیرازشوهرش کنارکسی باشه

دوستان ننوشته تجاوز اشتباه محض بوده خلوت و صحبت ولی فقط گفته دست هاشون به دست هم خورده وگفته کارهای بد تری انجام ندادند.

سلام میبخشید برادر من آقا رضا این خانم گفتن که فقط دست منو لمس کرد نه تجاوز بهتر بود متنو درست میخوندین و دیگه اینکه ایا فقط خیانت زن به مرد حق الناسه اگه یه مرد با زن دیگه ای رابطه داشته باشه گناه نکرده چون مرده چرا همیشه تو این رابطه ها زن مقصره

سلام.ازتون خواهش میکنم کمکم کنید..من دختریم که دوسال از ازدواجم با مردی که سالها انتظارش را داشتیم بهم برسیم ازدواج کردم..۱۹سال سن دارم.همسرم به شدت غیرتی و تعصبی است..چند وقت بعد یکی از دوستان همسرم به من پیامی ارسال کرد..گفت:من تورو دوست دارم بین خودمون بمونه..من نمیدانم شماره همراهم را چگونه پیدا کرده است.جوابش را ندادم و از ترسه خیلی زیاد از همسرم به او چیزی نگفتم.تا اینکه همین چند روز پیش دوسته همسرم بهش گفت ک با من رابطه داشته درحالی که اینطور نبوده.همسرم حالا که فهمیده کاملا به من بی اعتماد شده و گفته که باید کارم رو جبران کنم..من نمیدونم چجوری جبران کنم..کمکم کنید تورو خدا..واقعا یه تهمت بدی بهم خورده و همسرم خیلی ازم کلافه هست.حتی بعد از سرکار که میاد خونه دست هم بهم نمیده..کمک کنید.چجوری جبران کنم اشتباهم و پنهون کاریم رو.خواهش میکنم..

باعرض سلام و تشکر
از اینکه این مشکل برای شما پیش آمده بسیار متأسفیم اما شما به دلیل تعصبی و بدبینی و سخت گیر هایی همسرتان دچار نیازهای و کمبودهایی در زندگی شدید و به جای گفت و گو با کارشناسان و روان شناسان و یا افرادی که می توانند با همسرتان گفت و گو کنند و یا افزایش تحمل و پذیرش به جای جنگیدن با مشکل تاحدی سلامت روانی خود را تأمین می کردید اما متاسفانه با موافقت کردن و چراغ سبز نشان دادن درخواست ارتباط با دوست همسرتان را تایید کردید در حالی می توانستیدبا قاطعیت و تهدید، طرف مقابل را از این قصد سوء منصرف می کردید . درحال حاضر باید از همسرتان بخواهید که برای جبران چه کاری انجام دهم و آیا بعد از انجام دادن این کارها روابط از سطح بحران خارج می شود و عادی می شود؟ به ایشان حق و فرصت بدهید که هیجانات خود را تخلیه کند موفق باشید.

سلام خواهرگلم به نظرمن نميخواد کاری انجام بدی هربیشتربترسی همسرت بیشتر بهت شکاک میشه پس نترس وبهترین جوابی که برای شوهرت میتونی داشته باشی اونو نسبت به خودت بدبین نکنی اینه که بهش بگو من ترسی از کسی ندارم خدانگهدارت

سلام به دوستان عزیز...اولا ا که انسان جائزاخطاست...همه ی ماها گناه میکنیم!
نمیتونید ادعا کنید پاک هستید! من خودم نه حجابم کامله و نه نمازم به جاست ولی همیشه خواب پیامبرها رو میبینم و خدا تو خواب و حتی در واقعیت با من ارتباط
برقرار میکنه...
خلاصه منظورم اینه که لازم نیست همیشه رو به قبله باشید و طلب بخشش کنید...نمازتون رو بخونید...مثل من سست نباشید
ولی ارتباط با خدا، فطریه!
طلب ببخشش هم همینطور...وقتی پدر و مادر این همه خطاهای فرزنداشون رو میبخشن، خدا نبخشه!؟
محض اطلاع اون عزیزانی که میگن خدا نمیبخشه، شما لطف کنید قران رو باز کنید و اولین جمله ی قران رو بخونید
نوشته(بسم الله الرحمن الرحیم)
به نام خداوند (بخشنده) و (مهربان) بخشنددددده....خداوند اول بخشنده است!
منم کم گناه نکردم...اگه بخوام اعتراف کنم، مو به تنتون سیخ میشه!
این خانم که با استادش رابطه داشت، واقعا پاک بود که تموم کرد. و فقط دست بود!
دو چیز نا بخشودنی است...(حق الناس و کفر )
که هیچکدام شامل خیانت نمیشن...
پس به جای محکوم کردن دیگران بخاطر کارشون، کسی رو محکوم کنید که باعثش شده...
ممنونم بابت این فرصت...باااای

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن عرض سلام به شما خواهر گرامی، از حضور در اینجا و اظهار نظرتان متشکریم. کلام شما در جاهایی درست و جاهایی نادرست بود. ما میدانیم که غیر از معصومین (ع) همه انسانها (حتی اولیای خداوند) دچار اشتباه و خطا می شوند. قطعا لازم نیست همیشه انسانها روبه قبله باشند، اما لازم است به دستورات الهی عمل کنند و از حرامها دوری بجویند. اگر هم جایی را به خطا رفتند، امید است خداوند متعال و بخشنده آنان را ببخشند. اما این بدان معنا نیست که شما با این قصد و فکر که خدا می بخشند و با آگاهی کامل، به سمت گناهان بروید و مرتکب خطا شوید... که قطعا اینچنین گناهی (که به نوعی نشانه دشمنی با خداست) بخشودنی نیست. ضمنا همانطور که خودتان فرمودید حق الناس امری است که خداوند بخشش آن را به صاحب حق موکول کرده است، و برای آگاهی شما و سایر دوستان عرض می کنیم که خیانت به همسر نیز (در جایی که حق همسر ضایع شده باشد) حق الناس محسوب می شود.
برای شما آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.

صحیح

سلام خانوم من با دونفر رابطه تلفنی برقرا کرده بود که اولی به حدی رسیده بود که همدیگرو میدیدن وتا دانشگاه سوار ماشینش میکرده البته خانومم قسم خورد که عقب ماشین مینشسته وفقط حرف میزدن که خودش رابطه شو قطع کرده بود ودومی هم باهم رابطه تلفنی داشتن وحتی دوتا از عکسشو فرستاده بود که یکی از اون عکسا با لباس مجلسی بوده والان که من فهمیدم ابراز پشیمونی میکنه وتوبه کرده ولی من تاالان زندگی پاکی داشتم وخیلی هم زندگییم وزنمودوست دارم ولی الان ازاون موقعی که فهمیدم یه چشمم شده اشک ویه چشمم شده خون نمیدونم چیکارکنم البته همدیگرو طوری دوست داشتیم که تو فامیل به ما میگفتن لیل ومجنون

باعرض سلام و تشکر از ارتباط تان با این بخش
خدمت شماعرض کنم ارتباط همسرتان با افرادی دیگر ریشه در شخصیت ایشان و نیازها و کمبودهای احتمالی ناهشیار و یا هشیار در زندگی دارد گاهی اوقات روابط گل و ببل و لیلی و مجنون گونه به دلیل نداشتن هیچ گونه دغدغه و نیاز یکنواخت می شود و فرد به دنبال فردی می گردد که این یک نواختی را از بین ببرد و تجربه جدیدی کسب کند . افرادی که سعی می کنند سعی می کنند آب توی دل طرف مقابلشان تکان نخورد ظلم بزرگی می کنند و افرادی هم که همیشه سعی می کند درگیری و ناسازگاری زناشویی نشان دهند آنها هم ظلم می کند زندگی نرمال زندگی پر فراز و پر نشیب است که افراد در تلاشند که عدم تعادل ها را به تعادل نزدیک کنند و این مشغولیت باعث پویایی زندگی می شود. گاهی اوقات فرد به دلیل احساس آرامش و رضایت زناشویی خودش و نبود این احساس در والدین خودش احساس گناه می کند و به صورت ناهشیار سعی در از هم پاشیدن زندگی خود می کند به منظور همدردی با والدین خود و هزاران هزارن علت دیگر . در حال حاضر شما باید این مشکل را ابتدا از طریق یک روان شناس ریشه یابی کنید و در صورت نبود هیچ گونه انگیزه از طرف همسرتان نسبت به ارتباط با بیرون خانواده شما می توانید مشکلتان را در یک بازه زمانی یکماهه قرار دهید اگر توانایی کنترل فکر و احساساتان را دارید و می توانید حداقل دل و قلبتان را نزدیک آن زمان لیلی و مجنون بودنتان کنید که این زندگی را ادامه دهید در صورتی که با کمک روان شناس نتوانستید این کار را انجام دهید وارد مرحله جدایی موقت شوید ممکن است مدتی جدا شدن باعث افزایش انگیزه برای فراموش کردن گذشته و نقض تعهد همسرتان شود اگر در مرحله جدایی موقت هم سطح تنفر شما بیشتر از صمیمیت و عشق و علاقه بود قطعا جداشدن آسیب کمتری به روح و روان شما و ایشان وارد می کند . از طرفی شما نباید گول تمجید و تعریف های دیگران را بخورید و از طرفی نباید احساس درماندگی و قربانی شدن در زندگی داشته باشید هر انسانی( مرد ، زن) ممکن در یک شرایط خاصی علی رغم تعهد و قرارداد زندگی مشترک به فرد یا افرادی دیگر غیر از همسرش متمایل شود البته برای اینکه از این شوک خارج شوید و حس بدبینی شما که به زندگی آینده لطمه وارد می کند درمان شود باید به یک روان کاو مراجعه فرمایید موفق باشید.

خداوند هیچ جا غفار الآثام نیست. گناه هرگز آمرزیده نمی شود. ذنوب را می آمرزد. یعنی تاخیر در فریضه.

گر نیک و بد نزد خدا یکسان بدی در ابتلا

با جبرئیل ماهرو ابلیس هم سیماستی

اگر گناه کار با توبه پاک شود دیگر چرا خلق الله گناه نکنند؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

حس خدا به بندگان گناهکارش چیست؟

مهربانی و دلسوزی او چنان است که حتی راضی نمی‌شود، بنده گنه کار و خطاکار نیز آبرویش ریخته شود و نزد فرشتگان بی‌آبرو شود. او خود در حدیثی قدسی می‌فرماید: اگر کسانی که از من روی برمی‌گردانند، بدانند چقدر به آنها علاقه دارم، هر آینه از شوق جان می‌سپردند. این حدیث به خوبی نشان می‌دهد که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خود رئوف است و چقدر به آنها علاقه دارد.
با این توضیح معلوم است که خدا حساب شخصی را که اغفال شده و درگیر احساسات شده، یا در اثر تربیت نادرست یا محیط اجتماعی فاسد، به راه نادرست کشیده شده، از سایر افراد جدا می‌کند. با آنها به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کند. پس ما نباید بیش از حد معمول نگران باشیم.
البته خدا خود، حجت را بر افراد تمام می‌کند و حتی نسبت به جوانهایی که در ظاهر می بینیم اغفال شده‌اند، با وسیله‌های مختلف آگاهی بخشی می‌کند. خود او فرموده:«إن علینا للهدی». هدایت انسانها بر عهده ما و وظیفه ماست. این انسان است که با اختیار خود گاه به راست می‌آید؛ و گاه عصیان می‌کند و گمراه می‌شود.
به هر حال عذاب های افراد، نسبت به آگاهی است که آنها از نادرستی کارشان داشته‌اند و نسبت به شرایطی است که در آن به سر می‌برده‌اند و فشارهایی است که بر روی آنها بوده است.
بنابراین جای هیچ نگرانی نیست که خدا جای حق نشسته است و خود فرموده: «لا یظْلَمُونَ نَقیراً» در قیامت حتی به اندازه ذره‌ای در حق کسی ظلم نمی‌شود.( نساء، آیه ۱۲۴)

به طور خلاصه:
اگر حتى خداوند، بندگانش را،از نافرمانى كردن و گناه ورزيدن نترسانيده بود، باز هم واجب بود كه انسان ، مرتكب هيچ گناهى نشود، تا به اين وسيله ، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد.

موفق باشید.

منم به شوهرم خیانت کردم ولی فقط دردحد دوستی شوهرم منو دوست نداره ومن فقط برای دخترم موندم من کمبود محبتی که دارم از طریق دنیای مجازی برطرف میکنم یکی دوبارم بیرون رفتم فقط در حد صحبت میخوام اینکارو نکنم ولی اونقدر زندگی نکبت باری دارم که تنهایی فکرای بد سراغم میاد مثل خودکشی زندگی کسل کنندس کاش عمر ادما دست خودشون بود

تصویر مشاور شهر سوال

خواهر گرامی، شاید ساده ترین راه (به ظاهر) در مقابل بدخلقی یا بدعهدی همسر، یا به قول شما، بی محبتی او، در این دوره و زمانه، برقراری ارتباط دوستانه، عاطفی و غیره با مردی دیگر باشد. شاید. که البته بسیاری از افراد با همین توجیه، رفته رفته به گناهان و خیانتهای بسیار بسیار زشت و زننده و بزرگتر کشیده می شوند. ما اطلاعاتی از وضعیت شما و همسرتان نداریم و نمیتوانیم قضاوتی در این خصوص داشته باشیم، اما میدانیم این کار راه حل مشکل نیست. اگر برفرض یکی از ساکنان یک خانه، مشغول از بین بردن ستونهای خانه بشود (که در نهایت به ویرانی منجر خواهد شد)، به نظر شما، بقیه افراد باید در جای دیگری از خانه ، آتشی برپا کنند؟ (تا در نهایت یا یه دلیل ویرانی ستون یا شعله های آتش این خانه و اهل آن از بین بروند؟). این رفتار به ویژه برای کسانی که فرزند یا فرزندانی هم دارند، بسیار مخرب تر است. پیشنهاد می شود این ساده ترین راه (که بدترین عواقب را دارد) را رها کنید و راه دشوار تر (با عواقب سازنده و شیرین تر) را انتخاب کنید. سعی و تلاش در بازسازی این خانه، و ارتباط عاطفی میان خودتان و همسرتان. البته بهتر است در این مسیر علاوه بر توکل و تکیه بر خدای مهربان، از یک راهنما (مثل یک مشاور خانواده باتجربه) بهره بگیرید.
نهایت آرزوی ما خوشبختی و آرامش فرزندانتان در سایه سلامت و آرامش شماست.

سلام میخوام از داستان زندگی نکبت بارم بگم یه دختریم ۱۶ ساله تو خانواده ای بزرگ شدم که واقعا مذهبین و هیچ کدوم اهل چیزی نیستن و واقعا هیچی برام کم نذاشتن و من یک خواهر داشتم که قبل از به دنیا اومدن من تو سن ۹ سالگی فوت کرده و به خاطر همون من عزیز دردونه کل فامیل بودمو هیچ کمبود محبتی نداشتم اما تو سن ۱۳ سالگی شروع کردم به دوستی با پسرای مختلف طوری که یه جورایی همه منو میشناسن و متاسفانه با دونفر رابطه ...برقرار کردم تو زندگیم اینو با کسی درمیون نذاشتم اما حالا که این سایتو دیدم اومدم کمک بخوام اومدم بگم سنی ندارم و شدم خرابه عالم شدم گناهکار و واسه کارم بهانه ای نمیتونم بیارم و فقط باید بگم از روی وسوسه و بچگی این کارو کردم و واقعا پشیمونم کارم شب و روز شده گریه دلیلی واسه زندگی ندارم منقبل از این که سمت این کار برم تموم پسرای محل که میشناختنم بهم میگفتن فیلمتو دیدیم قسمم میخوردندرحالی که اون موقع واقعا کاری نکرده بودم خجالت میکشم از بی ابرویی که واسه خانواده درست کردم از این که غیرت پدرو برادرمو زیر سوال بردم از اینی که روم نمیشه از خونه برم بیرون چون همه میشناسنم گاهی وقتا دوباره وسوسه میشم اما یاد خدا میوفتمو ....ای کاش وقت اون کارا یاد خدا می افتادم کمکم کنید جرعت نمیکنم اینارو به کسی بگم چون میدونم از چشم می افتم بهم بگید یعنی خدا میبخشتم یعنی بخشیده میشم؟اگر خدا ببخشتم حرف پسرای محل رو چیکار کنم تیکه هاشون رو چیکار کنم خداییش قبل این کارم تهمتای زیادی پشتم بود من چیکار کنم راهنماییم کنید فقط توروخدا شماهم نزنید تو سرم میدونم اشتباه کردم فقط بگید چیکار کنم

سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ببینید شما همین که متوجه شدید که باید از گذشته تان دست بردارید، چون از نگاه خودتان از روی نپختگی و نابالغی بوده است، خیلی خوب است و نباید نگران گذشته باشید.
زیرا خدای متعال مقلب القلوب است و می تواند گذشته شما را از ذهن دیگران پاک کند، به شرطی که با کارهای درست بعدی بتوانید موقعیت خود را مدیریت کنید.

اما به این نکات توجه کنید:

به طور کلی خاطراتی که در ذهن ثبت شده است چه شیرین و تلخ منشأ بسیاری رفتارهای آینده می شود در بعضی مواقع این خاطرات بسیار مفید و سبب حفظ جان افراد می شوند.
بسیاری از خاطرات دوران کودکی منشأ رفتارهای دوره های بعدی هستند که بصورت ناهشیار در شخصیت انسان وجود دارند. چه بسا پدر و مادر هایی که به دلیل خاطرات گذشته رفتارهای خوبی با خود و فرزندانشان ندارند و خود نیز نمی دانند که به دلیل آسیب های دوران کودکی است.

چند راه برای فراموش کردن خاطرات:

۱. دیدن نقاط مثبت آن خاطره و تقویت آن با نوشتن و یاد آوری کردن و پررنگ کردن هر خاطره ای هر چند بد می تواند نقطه مثبتی داشته باشد و یا درس عبرت و یک هشیاری و آگاهی برای آینده باشد.
۲. جایگزنی افکار منفی با افکار مثبت این کار کار ساده ای نیست به دلیل اینکه یک تمرکز بسیار قوی می خواهد:
مراحل: معمولاً انسان ها از خاطرات خوب خود در صورت (سلامت روان) لذت برده و از خاطرات منفی فرار می کنند. هر فردی خاطرات منفی خود را که باعث یاد آوری و احساس ناخوشایند می شود را می شناسد. با توجه به مقدمه مذکور افراد باید تمرین کنند که هنگام هجوم خاطرات بد و منفی گذشته یکی از کارهای زیر را انجام دهند و هرروز آن را تمرین کنند:
الف) عدم پرورش افکار منفی و تغییر موقعیت فیزیکی و قطع سریع افکار
ب) فریاد زدن واژه بس کن بصورت ذهنی باز خورد منفی افکار و ایجاد حالت تنبیه برای افکار که آمار ورود به ذهن را به شدت کاهش می دهند.
ج) جایگزین فکر منفی با مثبت
د) اهمیت ندادن و عدم دقت به افکار منفی
۳. از بین بردن تمام آثار بیرونی از آن خاطره و یا پنهان کردن آن حتی عدم عبور از مکانی که آن خاطره را زنده کند تا مدتی
۴. برای اینکه بتوانید قدرت تمرکز شما و اینکه بتوانید به راحتی تمرکز و توجه خود را از فکر و خاطره منفی به خاطره مثبت انتقال دهید باید این مهارت را تمرین و آموزش ببینید:
ابتدا یک تابلو نقاشی یا یک شمع روشن را در یک ساعتی که آرام هستید و سرتان خلوت هست، جلوی خود قرار دهید بعد دقیقاً آنچه را که می بینید روی دفترچه بنویسید از تمام جزییات حتی نوع درختی که بطور مثال در تابلو می بینید این کار را هر روز نیم ساعت تا یک ساعت تمرین کنید تا مهارت کنترل ذهن را یاد بگیریید و از این مهارت برای کنترل فکر هر موقع که بخواهید استفاده کنید.

موفق باشید.

خواهر عزیز . من با اطمینان میگم که اگه به زشتی گناه آگاه شده باشید و به سمت اطاعت خدا برید رابطه تون رو با خدا با نماز و دعا و توبه محکم کنید نه تنها خدا میبخشه که جای گناهانتون رو با ثواب جایگزین میکنه . این که بقیه چه فکری میکنن اونوقت مهم نیست چون شما با ارتباط با خدا و کمک خدا به آرامش تو وجودتون میرسید و این موقعیت براتون تحمل پذیر میشه فقط بدونید خدا به هیچ عنوان به شما حق ناامیدی از رحمتش رو نداده .

مدیر محترم نکند گذاشتن این نظرات باعث ترویج گناه شود من خودم با خوندن اینا از غذا افتادم تو فضای خصوص اینکارو بکنید

تصویر پاسخگو

با سلام خدمت شما دوست گرامی
حقیقتش ما هم از خواندن چنین سرگذشت هایی حال مناسبی پیدا نمی کنیم .
اما چاره ای جز ایجاد مکانی مطمئن برای باز کردن این درد دل ها وجود ندارد . این مسائل واقعیت های زیر پوستی روابط ظاهری اجتماع ماست . تا زمانی که با این حقایق آشنا نباشیم نمی توانیم راه مناسبی برای برون رفت از این وضعیت پیدا کنیم .

داستان واقعا غمگین بود درسته گناهی که خواهر عزیز مرتکب شدند خیلی بزرگه ولی دیگ از لطف و محبت خدا بزرگ نیس کسی که توبه کنه و از گناهی که کرده واقعا پشیمان باشه خدا میبخشدش در ضمن خدا شمارو امتحان میکرده که همون تلنگری که میگید باعث شد از گناه خارج شید اگه با این حال به گناه ادامه میدادید باید زیا. نگران میبودید.
من الله توفیق

منم بخاطر شکی که به شوهرم داشتم به گفته ی روانشناس با چند نفر دوستم .روحم اروم شده.همشونو دوس دارم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام، نه تنها کارشناسان مشاور که سالیانی در مشکلات خانوادگی و مسائل روحی و روانی تجربه دارند، بلکه هیچ انسان متعهد و خیرخواهی قطعا چنین توصیه ای نمی کند.

با سلام به خدمت شما خواهر گرامی و امید که از آن زمان تا به امروز مشکلتان با همسر عزیزتان حل شده و روز و روزگارانی خوش و زیبا رو سپری کرده و در خوشبختی کامل بسر ببرید ، در اینکه شما انسانی شایسته و مقرب درگاه خداوند بودید و انشاالله هم اکنون هم هستید هیچ شبهه ای وجود ندارد چرا که شما هم قبل از انجام گناه اصلی متوجه کار اشتباه خود شده و قطع ارتباط کردید و هم اینکه توفیق توبه و پشیمانی نصیبتان گشته است .
نکته ای بسیار مهم اینجا وجود داره و اونهم امید داشتن به لطف الهی ( هم به جهت پذیرفته شدن توبه و هم به جهت دوری از گناه و البته اصرار نکردن به گناه ) است که باید همواره شاکر خداوند باشید و دیگر اینکه خداوند ستار العیوب است در صورتیکه انسان از عمل زشت خود درس عبرت گرفته و پشیمان و نادم باشد و تصمیم قطعی برای جبران خطا داشته و مرتبا استغفار نماید ، دعا کنید هیچگاه گناه شما فاش نشود که حتما بدانید که اگر به این مرحله رسیدید ( فاش شدن و رسوایی ) اصرار به گناه داشته اید و خداوند شما را مورد عفو و بخشش قرار نداده پس تمام تلاش خود را در جهت رضایت گرفتن از طرف مقابل خود انجام بدید و بعد از خدا طلب غفران و بخشش نمایید و امیدوار باشید که خداوند در صورت رضایت همسر شما حتما توبه ی شما را خواهد بخشید و تا زمانیکه رسوایی پیش نیامده باشد راز خود را فاش نکنید و بدانید که فاش نشدن گناه شما خود دلیل محکمیست که خداوند همراه شما خواهد بود و توبه ی شما حتما مورد قبول درگاه احدیت واقع خواهد شد .

برای ما ( من و همسرم ) اتفاق بدی افتاد و همسرم به کاری که کرده به وضوح و دقیق اقرار کرد و متاسفانه من نتونستم در زمان ۲ ، ۳ هفته از موضوع بگذرم و مدام دعوا و کتک داشتیم و همسرم به قهر رفت و الآن چندین ماهه که رفته و بشدت اصرار به طلاق داره ولی من راضی به طلاق نیستم در دل او رو بخشیدم و از اون زمان تا به امروز به سمت خداوند رفته و بشدت بدلیل احتمالا قصور و سهل انگاری در زندگی که موجبات این اتفاق شوم شده را از خدا خوستار بخشش و بازگشت به زندگی و جبران گذشته دارم بشدت دعا میکنم و امید به فضل و رحمت خداوند دارم ، آیا این اتفاق خوب با دعا و نیایش برای ما خواهد افتاد یا خیر ؟
ضمنا" در شبهای قدر بسیار دعا و تضرع به درگاه خداوند نمودم و در حال حاضر هم از دعا و اذکار غافل نیستم لطفا منو راهنمایی کنید ، نیتم در ادامه اینه که در صورت بازگشت همسرم به کربلا یا مکان متبرکه ی دیگری رفته و هر دو به درگاه خداوند استغفار کنیم و از هم حلالیت بگیریم و همونجا از خدا بخواهیم که ما رو مورد عفو و رحمت ود قرار دهد و توفیق بازگشت به سمت معنویت به ما عنایت فرماید با توجه به نیت خیری که دارم و دعا و نیایش بسیار آیا امیدواری به رحمت پروردگار درست است ، لطفا در

با سلام و تشکر از ارتباطتنان با شهر سوال!

در وهله اول بهتر است مرد نیازهای مادی، عاطفی و احساسی همسرش را تامین‌کند و پیامک‌هایی‌که حاوی پیام دوست داشتن زن باشد، به او بدهد. با هم به مسافرت بروند، مرد اگر عصبی است، نزد مشاور برود و مهارت‌های کنترل خشم را آموزش ببیند. اگر زن می‌گوید از این زندگی خسته شده‌ام، به پیام‌های کلامی‌که همسرش می‌دهد، توجه داشته باشد. زن نیز بهتر است نگرش خود را تغییر بدهد و با افزایش حقوقی که دارد نظام خانواده را از هم نپاشد. سعی کند فضای خانه را گرم کند، شرایطی را فراهم نکند که سبب عصبانیت همسرش شود و رفتار و و ارتباطش در جهت تحکیم خانواده باشد.

- ما راههایی برای فراموشی:
۱. بخشنده باشیم
کسی که از گناه خود توبه کند خداوند می بخشد و بهتر است ما هم بخشنده باشیم کما اینکه دوست داریم دیگران ما را ببخشند، و به یاد داشته باشیم که اگر ما چنین اشتباهی را مرتکب می شدیم و همسرمان از ما گذشت نمی کرد چقدر آزرده خاطر می شدیم . حتی ممکن بود به خاطر عدم بخشش به کارهای ناپسند ادامه دهیم اما بخشش مانع ادامه کارهای اشتباه است.
درباره‌ی مشکل پیش آمده رازداری کنیــــد.حتی اگر فرزندانتان چیزی دانسته‌اند، بگویید اشتباه کرده‌اند و منکر آن شوید. آبروریزی از بندگان خداوند، از هر گناهی بزرگتر است

۲. به گناهان خود هم توجه کنیم
ممکن است همسر شما در طول عمرش یک بار مرتکب چنین اشتباهی شده باشد، اما آیا خود شما معصوم هستید؟ بی شک گناهان بسیاری دارید که همسر شما هم می تواند آنها را نبخشد! لذا بهتر است هم از گناهان خودتوبه کنیم و هم اشتباه همسر را بپذیریم.

۳. پیدا کردن عامل و علت خیانت
بی شک همسر شما بدون دلیل خیانت نکرده است و شما هم در به وجود آوردن زمینه خیانت بی تقصیر نبوده اید بایستی عامل یا عوامل خیانت را پیدا کرده و نسبت به برطرف کردن آن اقدام گردد و الا ممکن است این قضیه دوباره تکرار شود و آتش به جان زوجین زند.

۴. تصمیم آنی نگیریم
هر انسانی از شنیدن چنین خبری روحش جریحه دار می گردد و ممکن است در مرحله اول تحت تاثیر احساسات تصمیمات نامعقولی بگیرد. لذا نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یک مرتبه به دلیل بد عهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنید. بلکه سکوت کنید و بررسی این مسئله را به فرصت دیگر موکول کنید.

۵. صحبت کردن با همسر
بعد از اینکه مدتی گذشت و شما آرامش خودتان را به دست آوردید با همسر خود در مورد بد عهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان می رسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند و حتی ممکن است کار وی آن چیزی نباشد که در تصور شماست و شاید سو تفاهمی بیش نبوده است .
بی شک همسر شما بدون دلیل خیانت نکرده است و شما هم در به وجود آوردن زمینه خیانت بی تقصیر نبوده اید بایستی عامل یا عوامل خیانت را پیدا کنید

۶. ارتباط جنسی خود را حفظ کنید
یکی از موارد مهمی که باعث قوام زندگی زوجین می گردد ارتباط جنسی صحیح و درست است.اگر بعد از خیانت این مسئله تعطیل شود یعنی زمان مرگ زندگی شما فرا رسیده است اما با حفظ این رابطه هنوز می توان به زندگی امیدوار بود البته بایستی ضعف های ارتباط تان را برطرف کنید و چه بسا همین نا صحیح بودن رابطه و سردی شما در ارتباط باعث خیانت شده باشد.
بی شک همسر شما بدون دلیل خیانت نکرده است و شما هم در به وجود آوردن زمینه خیانت بی تقصیر نبوده اید بایستی عامل یا عوامل خیانت را پیدا کنید

۷. از بین بردن زمینه های خیانت
مواردی همچون ارتباط بی حساب با نامحرم، بیکاری،وب گردی و حضور ۲۴ ساعته در شبکه های اجتماعی، سردی رابطه جنسی، تحویل نگرفتن همسر، عدم تامین نیازهای عاطفی همسر و... باعث خیانت می شوند که این موارد باید از بین برده شوند.

۸. رازداری
درباره‌ی مشکل پیش آمده رازداری کنیــــد.حتی اگر فرزندانتان چیزی دانسته‌اند، بگویید اشتباه کرده‌اند و منکر آن شوید. آبروریزی از بندگان خداوند، از هر گناهی بزرگتر است.

۹. آزمایش الهی
بهتر است این مسئله را آزمایش الهی بدانید، چرا که بعضی از بلاها امتحان هستند بلا در معارف اسلامی به معنای آزمایش است. «اذابتلی ابراهیم ربه بکلمات» (۳) یا در سوره‌ی انبیاء که خداوند می‌فرماید: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه» (۴)ما شما را از طریق شرها و خیرها آزمایش می‌کنیم.
پس با رازداری و بخشیدن همسر راه بخشش خویش را هموارتر سازیم.

پی نوشت ها:
۱) سوره العادیات،آیه ۶
۲) سوره اعراف،آیه۲۳
۳)سوره بقره،آیه ۱۲۴
۴)سوره انبیاء،آیه ۳۵

موفق باشید.

ﺑﺎﻋﺮﺽ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﺯﻧﺎ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ اﺯﺩﻭاﺝ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻗﺮاﺭ ﻣﻴﮕﺬاﺷﺘﻢ و ﺩﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ و ﺑﻮﺱ.ﻣﺪﺗﻲ اﺳﺖ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻢ و ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ.اﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻋﺬاﺏ ﻭﺟﺪاﻥ ﺩاﺭﻡ اﮔﺮ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻔﻬﻤﺪ و ﻧﺒﺨﺸﺪ ﺣﻜﻢ ﭼﻴﺴﺖ?

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به‏ رغم تصور بسياري از همسران، بروز خيانت در زندگي مشترک، به معناي رسيدن به بن‏بست نيست، هنوز مي‏توان ازدواج را از نابودي نجات داد.
همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

موفق باشید.

سلام
اول از خودم بگم که اهل هیچ دوستی با جنس مخالف توی زندگیم نبودم.شاید مومن نبودم اما همیشه سعی میکردم خوب باشم. مدتی بود توی یه سایتی با یکی چت میکردم اون آقا هم متاهل بود مثل من. همیشه سعی میکردم بهش بگم داداش توی مشکلاتش سعی میکردم کمک فکری بهش کنم یا مواقع درد و دل کردنش یه گوش شنوا براش باشم. تا کم کم بهم ابراز علاقه کرد و من نتونستم بهش نه بگم. خودمم تا مدتی شوکه بودم که من که همش میگفتم داداش چیکار کردم که میگه عاشقم شده.مهربونی و آروم بودنش به دلم نشسته بود .نتونستم بهش نه بگم و عاشق بودنش رو پذیرفتم. با هم چند باری به اصرار خودش قرار گذاشتیم و همو دیدیم. متاسفانه توی یکی از قرارهامون نه اون نه من ؛نتونستیم میلمون رو سرکو ب کنیم .هردومون اون لحظه اسیر نفس مون شده بودیم. .
الان به شدت پشیمونم . گاهی شبها خواب بد می بینم .همش به خودم میگم من که همیشه خدا مراقبم بود چرا اینطوری شدم چرا گناه کردم؟یعنی خدا منو می بخشه؟اگه کسی بفهمه باورش نمیشه که من همچین کاری کردم.آخه توی دوست و فامیل و خانواده همه همیشه به من میگفتن تو دلت پاکه تو دعا کن . حالا کی باورش میشه من که اهل هیچ خلاف و این حرفها نبودم آلوده به این کار شدم. مثل یه کابوس شده برام.
توروخدا این میشه حق الناس ؟ار روی همسرم خجلم. فکرش داره عذابم میده. میخوام توبه کنم اما شما بگین چطور توبه کنم که خدا منو ببخشه...؟؟
توروخدا فحش و ناسزا ندین .روحم به اندازه کافی زخمی هست...

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به‏ رغم تصور بسياري از همسران، بروز خيانت در زندگي مشترک، به معناي رسيدن به بن‏بست نيست، هنوز مي‏توان ازدواج را از نابودي نجات داد.
همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

موفق باشید.

سلام خسته نباشید...من هم شرایط مشابه داستان فوق رو دارم ولی با این تفاوت که شوهر من کاملا ازین موضوع باخبر بود و گاها خودش من رو تشویق میکرد تمام این مسایل پیش اومده برای من مغایر اصول اخلاقی خودم بود...من توبه کردم و شوهرم کهمنو بخشید و من هم شوهرم رو به خاطر خیانتاش....زندگیمون شکر خدا خوب شد تا اینکه بچه دار شدیم ولی مطمینم سقط بچمم بخاطر همین موضوع بوده شاید خدا میخواسته منو تنبیه کنه...خلاصه اینکه تا الان که حدود دوسال ازون ماجرا میگذره شوهرم گاهی ازون موضوع صحبت میکنه و من واقعا دلم میشکنه...راستش هنوز نتونستم خودمو ببخشم و وقتایی هم ک همسرم صحبت میکنه خیلی ناراحت میشم...چکار کنم اول با خودم و بعد اینکه همسرمو چطور قانع کنم ک دیگه گذشته تلخ رو یاداوری نکنه؟؟؟من واقعا عاشق همسرم هستم و اصلا نمیخوام گذشته های تلخ حالمون وایندمون رو خراب کنه....بارها بخاطر این موضوع خواستم از شوهرم طلاق بگیرم ولی من واقعا دوسش دارم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

موفق باشید.

سلام. من ده سال ازدواج کردم. ولی ازدواجمان ب طلاق منجر شد. شوهرم سو رفتار داشت و خیلی اذیتم میکرد.. انقد رابطمان سرد شد ک من ب سمت گناه کشیده شدم و مرتکب چندین بار عمل زشت شدم.. الان فهمیدم ک چ گناه بزرگی مرتکب شدم. الان توبه کردم میخا م خدا منو ببخشا. همیشه فکر میکنم خدا منو نمیبخشه.. واینکه الان ک طلاق گرفتم باید از شوهر سابقه طلب بخشش کنم ک بهش خیانت کردم؟ لطفا راهنمایی کنین چن وقته ک افکارش پریشونه.. میخا م ک بخشیده بشم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

موفق باشید.

منم ب عشقم خيانت كردم.من ب عشقم بعد سه سال خيانت كردم.ي روز بعد سه سال همه چي تموم شد حدودا سه ماه تو اين مدت يكي ب پام نشست من خيلي عاشق عشقم بودم حتي اوني هم ك اومد تو زندگيم ميدونست من عاشق يكي ديگه ام.خيلي برام سخت بود من فقط از عشقم براش حرف ميزدم اون هم از اينكه بيا فراموشش كن اون لياقت تو رو نداره و فلان ميگفت.وقتي ك ما باهم قهر بوديم خيلي چيزا رو شده بود برام.مثلا اينكه شنيده بودم ك وقتي با من بوده رفته با يكي ديگه خوابيده اون روز قسم خورده بود دنيا. رو سرم خراب شد نميتونستم ديگه دووم بيارم گفتم انتقام بگيرم ميخواستم بهش بفهمونم ك اينكار چقدر درد داره پا دادم ب اون يارو.ي روز بهم نزديك شد تو ي جا گفت ك تو بايد فراموشش كني من رو تخت گريه ميكردم مث مجسمه بودم اما اون حيوون بهم دست زد هيچ ارتباط جنسي نداشتيم ولي اون بهم دست زد من گريه ميكردم روم ب ديوار بود.فرداش فهميدم چيكار كردم چرا اجازه دادم بهم دست بزنه داشتم ميمردم و رفتم خارج از شهر البته تنها كلي جيغ كشيدم بعدش فهميدم دارم غرق ميشم اون رابطه رو تموم كردم خودمو نجات دادم بعدش هر روز گريه ميكردم هر روز توبه ميكردم زار ميزدم هر لحظه ك خدا منو ببخشه ك يكي ديگه بشم بعد از چند وقت عشقم اومد گفت بيا از اول شروع كنيم منم از خدا خواسته دوباره شروع كرديم قرار بود اشتباه نكنيم انصافا هم اشتباه نكرديم نه من نه اون البته اون اثبات كرده بود ك با كسي رابطه نداشته و همه ي اينا ساختگي بود.من شدم ي ادم ديگه خيلي درست خيلي ...ي سال عاشقانه بود البته من بهش گفتم ك اون مدت أين نبود من با كس ديگه اي ارتباط داشتم ي ارتباط ١٢روزه بود. اما از اينكه بهم دست زد خبر نداشت .ما خيلي عاشق هم بوديم من هنوز هستم.اما اون تو اين هفته از من پرسيد من ديگه طاقت دروغگويي نداشتم بهش حقيقت رو گفتم.چطوري ميتونم اين رابطه رو درست كنم.در ضمن من تو اون زمان ك باهم بهم زده بوديم مشكل اعصاب پيدا كرده بودم حتي دارو هم مصرف ميكردم با خبراي ك ازش ميشنيدم هر دفعه وضعم بدتر هم ميشد.اما خودمو نجات دادم.خيلي توبه كردم هر شبانه روز ذكر ستارالعيوب رو گفتم هر شب زار زدم خدا اون صفحه از زندگيمو پاره كنه بندازه دور اما نشد خودم ديگه طاقت نداشتم روي دوشم سنگيني ميكرد بهش گفتم...اون بره من ميميرم.كمكم كنيد من چطوري بخشيده ميشم؟خواهش ميكنم قضاوتم نكنيد.من وضعيت روحي خوبي نداشتم.حالم از خودم بهم ميخوره.نجاتم بدين لطفا...

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم.
دوست عزیز، خواهرم یا برادرم، که خودتان جنسیت تان را مشخص نکردید، از صحبتهای شما این احتمال به ذهن خطور میکند که خانمی هستید که پیش از ازدواج با کسی قول و قرار عشق و عاشقی داشته اید و به قول خودتان خیانت کردید...
چون توضیحی نداده اید بنده هم با همین پیش فرض پاسخ میدهم.
یکی از تفاوتهای ارتباط زن و مرد در چارچوب پیمان و عقد ازدواج با ارتباط خارج از این چارچوب، همین جاست. همین که در صورت ازدواج، به سادگی این پیمان شکسته نمی شود در حالی که در حال عادی، ممکن است (آشکارا یا پنهان) به راحتی قول و قرارها زیر پا گذاشته شود. هرچند در حال حاضر موارد اندک خیانت در زوجها نیز افزایش یافته، اما باز هم همچون گذشته نسبت به خیانت در روابط غیر ازدواجی بسیار اندک است.
بنابراین اگر شما میخواهید از این کابوس قدمی خود را جدا کنید (بافرض این که ازدواج نکرده اید)، بهتر است بنای ازدواج بگذارید و خود و اطرافیان را از این بلاتکلیفی رها سازید.
اما در مورد اشتباهی که مرتکب شدید و به قول خودتان گناه کردید، چه به همسرتان خیانت کرده باشید چه به شخص دیگری و چه به خدای بزرگ و خودتان، در هر صورت همانطور که قبلا هم گفته شده، باید بدانید توبه، نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه به معنای پشیمانی از عمل هم در نیت و فکر و هم در رفتار و عمل است. یعنی هم هرگز تصمیم و تمایلی به انجام آن نداشته باشید و هم در عمل کاری در این زمینه انجام ندهید. توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد. قطع نظر از عوامل و زمینه های یک عمل گناه، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، خود جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.
بنابراین، در برابر خدای متعال و حق الله، با توبه، بخشیده می شوید. اما در مورد حق الناس، اگر واقعا حقی از کسی را پایمال کرده باشید، لازم است از وی حلالیت بطلبید و در صورت امکان اشتباه خود را جبران کنید.
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست.

سلام خدمت کارشناس و مشاور محترم..خانومی هستم ۳۲ ساله و همسرم ۳۶ حدودا ۸ سال از ازدواجم میگذره پدرم مخالف این ازدواج بودند چون در تحقیقات همکاران همسرم ایشون رو تایید نکردند با سماجت های من بعد از یک سال بالاخره رضایت دادند تو دوران عقد چندین بار تشنج کردند و من متوجه شدم ترامادول استفاده میکنن که این رو از خانوادم کتمان کردم خانوادم بشدت مخالف عروسی بودند و پدرم موافق با جدابی بود بعد از عروسی به رفتارهاشون شک گردم و متوجه شدم شیشه مصرف میکنن و هرازچندگاهی وسایلاشونو پیدا میکردم بارها قول دادن ترک میکنن اما فایده ای نداشته کار کردنشون هم اصلا خوب نبود شاید در سال دو یا سه ماه سرکار بودند و بقیه ماهها بیکار..این رو هم بگم ایشون تحصیلات عالیه دارن و فوق العاده متبحر در حزف زدن..خانواده من اما به رفتارهاشون شک داشتند و پدرم مدام میکفت اعتیاد داره..اما من قضیه بیکاری و اعتیادشونو هم از خانواده خودم و هم از خانواده خودش پنهان کردم از نظر زناشویی هم خیلی ضعیف بودند و تو چند سال اخیر شاید در سال سه یا ۴ بار رابطه داشتند من خودم شاغل بودم و بیشتر مشکلات بدوش من بود هیچ کجا با من نمیومد هرچقدر اصرار میکردم فایده نداشت و بهانه میاوردن همیشه احساس شکستو تنهایی میکردم ما عملا شده بودیم دو دوست و هم خونه ..هیچ روابط زناشویی نبود و همسرم بدلیل مصرف شیشه احساساتشون رو هم از دست داده بودند متاسفانه بدلیل خلاءهای زیاد به یکی از همکارهام وابسته شدم و روابط صمیمی رو داشتم تا اینکه همسرم چت ها رو دید و من رو مجبور کرد در صورت نپرداختن پول این مسئلرو با خانوادم در میون میزارن من هم از ترس ابروم اینکارو کردم اما متاسفانه ایشون بعد از گرفتن پول نه تنها به خانوادم بلکه کل اقوامشون رو خبر دار کردن البته خانواده خودش گویا سه سال پیش فهمیده بودن معتاده و اونام از من قایم کرده بودن ..مشاور محترم من اشتباه کردم اما مسبب بدبختیه من همسرم بوده من سالها با نداریو مشکلاتش ساختم و دم نزدم ابروشو خریدم درصورتی که بارها و بارها میتونستم عنوان کنمو ازش جدا شم اما ایشون برعکس اونکارو کرد..با تمام این احوال از من میخواد برگزدمو زندگی کنم خودش اعتیادشو قبول نداره و طفره میره ۴ماهه سوهان روحم شده بارها خواستم خودکشی کنم اما بخاطر پدر و مادر پشیمون شدم..من چه کنم؟من رو کرده یه زن بدکاره و خودش رو پسر خدا..اون باعث بدبختیام شده. به هیچ وجه خودش رو مقصر نمیدونه و مدام منرو تهدید میکنه که برگردم..ایشون پایه زندگی بودند و تیشه به ریشه زندگیمون زدند من قبول دارم که راه غلطی رو انتخاب کردم اما همسرم هیچوقت حامیو مرد من نشد همسر و زندگیش شده بود شیشه ..منرو نمیدید و به نیازهای عاطفیو مادیم اهمیتی نمیداد خیلی احساس تنهایی میکردم و بار مشکلات زندگی توانم رو بریده بود .خانوادم مصر به طلاقن اما من بازهم شک دارم .شما کمکم کنید و راهنماییم کنید که چه کنم.در ضمن ایشون به هیچ وجه به مشاور اعتقادی ندارن چون خودشون رو بهتر از هرکسی میدونن

تصویر مشاور شهر سوال

کاربرمحترم شهر سوال، سلام. به شهر سوال خوش امدید.
خواهرم، بسیار متاسفو متأثر شدیم از وضعیتی که ان را مختصرا شرح دادید. همانطور که لابلای حرفهای شما هم بود، علیرغم این که در برخی مقاطع یا در بخشی از مسائل، همسر شما یا رفتار ایشان باعث رفتار اشتباه شما بوده است، اما به هر حال شما انسانی عاقل و کامل و بالغ بودید و هستید و حق انتخاب داشتید. شاید اولین تصمیم و انتخاب غلط شما رضایت (ببخشید، اصرار) به ازدواج با چنین فردی، و اهمیت ندادن به بررسی ها و تحقیقات خانواده خودتان بوده است. شاید اشتباه بعدی شما ، پنهان کردن مشکل ایشان، بدون تلاش عملی و مداوم برای ترک ایشان بوده است. شاید اشتباه بعدی شما وارد شدن به یک رابطه عاطفی خارج از چارچوب خانواده بوده است... و اشتباهات ریز و درشتی که در این میان بوده و ذکر نشده! ما نمی توانیم از زیر بار مسئولیت انتخابها یا به عبارتی تصمیماتمان (تصمیمات درست و غلط) به سادگی شانه خالی کنیم. از طرفی همانطور که شما از نزدیک تجربه زندگی با یک فرد معتاد را داشته اید، آن هم یک معتاد تحصیلکرده و باهوش!، میدانید که ایشان هم در واقع بیمار و ناسالم هستند و هم ممکن است در ظاهر چنین نشان دهند. بنابراین قبول داریم که برخورد و زندگی با چنین فردی بسیار سخت و دشوار است.
به طور کلی، اگر نخواهیم طول و تفصیل بدهیم، بهترین راه در مورد کسانی که عضو معتاد در خانواده دارند، رهانکردن آن عضو است. همینجا بگوییم که میدانیم این کار بسیار بسیار دشوار و طاقت فرسا و به نوعی جهاد است. صبری ایوب وار می خواهد. پس ببینید اگر توان آن را دارید، بهترین گزینه، در کنار همسرتان بودن، البته تشویق و هدایت ایشان به ترک اعتیاد است. در این زمینه ظاهرا موفق ترین روش ترک، روش انجمنهای معتادان گمنام بوده است که در حال حاضر در ایران هم رایج شده، و سایر روشها بازگش پذیری فرد به اعتیاد را تا حد زیادی به دنبال خواهد داشت.
برای این منظور لازم است با یک مشاور که در زمینه اعتیاد تجربه داشته باشد، به صورت مداوم مشورت کنید... از گام اول یعنی چگونگی راضی کردن همسرتان برای مشاوره یا مراجعه به کمپ تا رهایی نهایی، قدم به قدم باید با یک مشاور مجرب مشورت کنید.
اما... اگر واقعا چنین عزم و اراده ای را به هر دلیل (دلایل خودتان) ندارید یا در خود نمی بینید، بهتر است تن به جدایی بدهید. چون ادامه زندگی شما با وضعیت کنونی و بدون درمان اعتیاد همسرتان، هیچ فایده ای نخواهد داشت.
از خداون متعال، آرامش و سلامتی را برای شما و همسرتان طلب می کنیم. موفق باشید

سلام
واقعا خجالت میکشم که مشکلم و بگم ...روم سیاهه بیشتر از آنچه فکرش و بکنید،ده ساله ازدواج کردم به خدای احدو واحد که زن پاکی بودم اما اما اما بطور خیلی ناگهانی وارد گتاه بزرگی شدم ....وای برمن
شرمم میشه عنوان کنم اما من من مرتکب گناه کبیره شدم
به خدا قسم خودمم نمیدونم چطور شد نمیدونم چطور شیطان بر من غلبه کرد منی که همیشه پز پاک بودنم رو به همه می دادم به درستی و پاکی بین فامیل،دوستان و همکارام معروف بودم به خود خدا همین الان هم که دارم مینویسم شرمم میشه نمیدونم چطور خام شیطان شدم
اینقدر نادمم اینقدر احساس پستی میکنم که حاضرم روزی هزار بار بمیرم حیف که مرگ دست خودم نیست وگرنه راضی به زندگی نبودم
حق شوهرم نبود اینکار رو باهاش بکنم،توبه کردم ،شب و روزم شده گریه و زاری و توبه ...این موضوع هم موضوعیه که نمیشه با کسی در موردش حرف زد که لااقل کمی سبک شی...غرق گناهم
زندگیم شده جهنم همه ازم میپرسن چته نمیتونم هیییچ توضیحی بدم
نمی دونم چطور با خودم کنار بیام
منی که همیشه دیگران رو بخاطر این عمل زشت محکوم میکردم حالا خودم به دام افتادم....لعنت به من
تو را به خدا راهنماییم کنید،به وحدانیت خدا من زن پاک و نجیبی بودم،میدانم که خطایی که کردم هیییییچگونه توجیهی نداره به خدا میدانم اما تو رو به همون خدا قضاوتم نکنید ،من هم یک آدم معمولی مثل شما بودم شاید چون خودم همیشه دیگران را قضاوت کردم مورد امتحان خدا قرار گرفتم
اینقدر سر در گمم که نمیدونم چی کار کنم همش دنبال این هستم که فرد مطمئنی پیدا کنم و حرفام و بهش بزنم بلکه آروم بگیرم بلکه راهنماییم کنه اما بی نتیجه س تلاشم ،اخه ابن مساله رو چطور میشه برای کسی بازگو کرد من حتی شرمم میشه با خدا حرف بزنم
تو را به خدا قسمتان میدم راهنماییم کنید
چطور به همسرم نگاه کنم !؟ با عذاب وجدانم چه کنم ؟؟!؟ با شرمساریم مقابل خدا چه کنم ؟؟؟؟
برام دعا کنید
قسمتون میدم برام دعا کنید و آرامش بخواید
من همون آدم پاک قبل این اتفاقم من میخوام همه چیز برگرده به حالت عادیش،میخوام مثل همیشه با افتخار بگم که من نجیبم ،پاکم.....
پس برام دعا کنید لطفا......

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال!

به‏ رغم تصور بسياري از همسران، بروز خيانت در زندگي مشترک، به معناي رسيدن به بن‏بست نيست، هنوز مي‏توان ازدواج را از نابودي نجات داد.
همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

موفق باشید.

باسلام من زنی هستم که دچار گناه زنا ان هم با شوهر خواهر شده ام این گناه من بخاطر نادانی وسادلوحی خودم بوده است من الان از شوهرم بچه دارم شوهرم از هیچی خبر ندارد اگر بفهمد قطعا طلاقم میدهد از ان موضوع تا به الان پنج سال میگذرد من توبه کرده ام ایا خدا توبه مرا میپزیرد؟ من بسیار عذاب میکشم عذاب وجدان مرا بسیار ازار میدهد هرگاه به شوهرم نگاه میکنم شرمسارم من خیلی میترسم من باید چکنم من زندگی وشوهرم را دوست دارم

با سلام و تشکر از ارتباط شما با شهر سوال!

خواهر محترم!
آنچه که مهم است این است که شما از گذشته خود درس بگیرید و با دقت بیشتر و شناسایی منافذ وسوسه، راه را برای دیگر نیرنگها و خدعه های شیطان رجیم ببندید. چیزی که از شما توقع می رود این است که گذشته را با توبه جبران کنید، و نه اینکه گرفتار وسواس و یا افسردگی و...شوید. چرا که وسواس و افسردگی می تواند زمینه مشکلات دیگری را فراهم آورد و طبعا چنین وضعیتی مورد رضای خداوند متعال نیست.
آنچه که خدای متعال از شما می خواهد توبه است، که ان شاءالله اتفاق افتاده است و از این به بعد سعی شما در نشکستن توبه باشد. یقینا با چنین وضعیتی رحمت خدای بزرگ شامل حال شما خواهد بود و بنابر آموزهای دین مبین، در چنین صورتی ترس شما از خدا و قیامتبی پایه و اساس خواهد بود.
البته اینکه از خدای خود شرمسار باشیم (به خاطر کرده ها و نکرده ها، به خاطر بی ادبیها و حتی عبادات کذایی!!) توفیقی الهی است، اما این شرمساری اگر مقرون امید و نشاط باشد، ارزشمند است، چرا که امید سبب تحرک و بالندگی در مسیر عبودیت است ولی اگر همراه با یاس و افسردگی و...شود، نه تنها مفید و ارزشمند نیست که خلاف ارزش است و زیانبخش.
به یاد داشته باشیم که در دین مبین اسلام، چیزی به نام بن بست وجود ندارد.

به‏ رغم تصور بسياري از همسران، بروز خيانت در زندگي مشترک، به معناي رسيدن به بن‏بست نيست، هنوز مي‏توان ازدواج را از نابودي نجات داد.
همانگونه که به خوبی اشاره فرمودید، توبه نسیم رحمتی است که از سوی خالق بی همتا، به بندگان ارزانی شده است و توبه محقق نمی شود مگر اینکه شخص، راهی برای بازگشت گذاشته باشد.
قطع نظر از عوامل و زمینه ها، اینکه حضرتعالی در برهه ای از زمان گرفتار وسوسه و رفتاری ناشایست شده اید، جای تاسف دارد، اما مفتخر شدن شما به توبه و متنبه شدن در آغاز راه، همگی نشان از طینت پاک و گذشته درخشان و همراه با معنویت جنابعالی است، و اگر جز این بود، وجهی برای ندامت و پشیمانی و از همه مهمتر توفیق الهی نسبت به شما وجود نداشت.

چند پیشنهاد:
در زندگی مشترک، با توکل به خدای متعال سعی کنید؛
مسیر سازگاری بیشتر را طی کنید و بر نقاط مثبت زندگی مشترک و همسرتان، تمرکز بیشتری داشته باشید،
از حدیث نفس مبنی بر ناکارامدی همسر اجتناب نمایید، و خود را بیش از گذشته وادار به توجه نمودن به ایشان کنید.
با اقدام به یک مشاوره تخصصی در کاستن از میزان اختلافات، تلاش نمایید.
از مواجهه مجدد با این فرد به هر نحوی خودداری نمایید.
به یاد داشته باشید که همسر شما هم ممکن است برای دیگران، فردی متشخص، مهربان و...باشد! پس فریب ظاهر افراد را نخورید
ارتباط خود را با خدای متعال (با رعایت اعتدال) مستحکم تر کنید و از نماز همراه با حضور قلب غفلت نکنید.

موفق باشید.

هیچ گاه ناامید نشوید راه بازگشت و پاکی باز است!

سلام راستی این جا لاس وگاسه یا ایرانه هر چی خوندم خیانت وفحشا بود اسممونم گذاشتیم مسلمون
خواهرا وبرادرا لطفا قبل از ازدواج طرف مقابلت رو از هر جهت بسنج و بعد ازدواج کن تا بعدها دست به خیانت نزنی و مثل یک......همسر بی گناهتو با گناه کثیفت بدری.بلا نسبت همه. واه چه چیزا دوره ی آخرزمونه.

پرسشگر گرامی!
با سلام و تشکر از و تشکر از ارتباطتان با «شهر سوال».

راه کار هایی برای جلوگیری از خیانت:

۱. مهارت ارتباطیتان را تقویت نمایید.
بسیاری از خیانت ها به دلیل ندانستن است. به جرأت می توان گفت که هیچ مهارتی به اندازه فنون ارتباطات موثر در کسب و کار ، زندگی اجتماعی و خانوادگی حائز اهمیت نیست . یکی از مهم ترین این مهارت ها، مهارت خوب گوش دادن است.
تمرین مهارت" گوش کردن " به همسر و یک " گوش کننده ی" خوب بودن. شنونده بودن کافی نیست. گوش دادن مستلزم توجه به تمام جنبه های ارتباطی طرف مقابل است، مانند زبان بدن وی، لحن سخن گفتن وی، شناسایی احساسات و نیازهای همسر از طریق گوش کردن. این یکی از مهم ترین تکنیک ها برای اثبات اهمیت و توجه به همسرتان است.
۲- مهارت حل مسئله را بیاموزید.
آموختن مهارت های حل مساله به جای فرار از مشکلات زندگی، خیانت های زناشویی را کاهش می دهد. برای درمان خیانت زناشوئی باید دو طرف را وارد حل مسئله کرد. با کمک از زوجین برای شناسایی نیازهای جسمانی و روانی و درمیان گذاشتن نیازهای خود با شریک زندگی و موشکافی علل و عوامل تاثیرگذار و آموزش راه حل‌های مسئله می‌توان از خیانت پیشگیری نمود. به جای فرار از مشکلات باید مهارتهای حل مساله را بیاموزید.

۳. صمیمی شوید
مهم‌ترین انگیزه زن و مردی که به سوی روابط فرازناشویی کشیده می‌شوند، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است چراکه در چنین رابطه‌ای هیچ یک از طرفین به عیب‌جویی، سرزنش و تهدید یکدیگر نمی‌پردازند. پس صمیمیت و دوستی را جایگزین رفتارهای مبتنی بر کنترل‌گری مانند سرزنش، تنبیه و… کنید. سعی کنید او را در لایه های عمیق تری درک کنید. همسرانی که ویژگی‌های مثبت یکدیگر را به خاطر می‌سپارند و نکات منفی یکدیگر را به کل شخصیت هم نسبت نمی‌دهند و تلاش بیشتری برای تغییر نقاط ضعف خود می‌کنند، به احتمال بسیار کمی با این بحران روبه‌رو می‌شوند. محرمانه نگه داشتن رازها و ناتوانی‌های همسر از نشانه‌های ارتباط موفق است.

۴. قدرت برابر ایجاد کنید
امروزه بسیاری از زنان دارای موقعیت اجتماعی، مالی، و تحصیلی بالایی هستند و این موضوع باعث احساس قدرت در آن ها می شود. در محیط کاری و اجتماع احساس مفید بودن و قدرت داشتن می کنند اما در محیط منزل باید سلطه جو باشند. بهتر است به استقلال همسرتان اهمیت دهید و برای او قدرت تصمیم گیری و قدرت قائل شوید.

۵. همسرتان را تغییر ندهید.
بهتر است درک کنید که زنان و مردان متفاوت و شماو همسرتان نیاز ها، خواسته ها، علایق و سلایق متفاوتی دارید. بنابراین سعی نکنید با همشکل خود کردن همسرتان، از تنها بودن و تنها شدن خودتان جلوگیری کنید. تفاوت ها باعث تکامل می شود. همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید. به تفاوت ها احترام گذاشته و با کمک ان ها خودتان را تقویت کنید و رشد دهید.

۶. قدر شناس باشید
بد نیست بدانید در میان تمامی دلایلی که ممکن است همسرتان را از شما ناراضی کند، ۵۴درصد موارد به قدرنشناس بودن همسرشان اشاره می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد که ۱۲ درصد پرخاشگری همسر و ۱۱ درصد نبود شرایط لازم برای بحث در مورد عواطف و احساسات واقعی را دلیل جدایی عاطفی می‌دانند. فقدان ارزش‌ها و علایق مشترک هم در این میان در مراتب بعد قرار دارد. این آمارها نشان می‌دهد که مهم‌ترین تفاوت فرد سوم نسبت به شما، رفتار اوست که سبب می‌شود همسرتان احساس کند خواستنی‌تر و دوست‌داشتنی‌تر است، پس تا دیر نشده، خودتان این حس را در او ایجاد کنید.

موفق باشید.

با سلام
پارسال بود که با یک دختر دوست شده بودم و فقط هردو از شکست عشقیمان باهم درددل میکردیم تا اینکه بعد از گذشت یک الی دو ماه باهم دوست شدیم و من در کل پنج بار به دیدنش رفتم و کل رابطه صمیمیمان چهار ماه بود تا اینکه خودمون متوجه شدیم رابطه فایده ای جز جداییی نداره و خود طرف گف که جدا بشیم و جدا شدیم.من حین رابطه با یک دختر دیگه هم صحبت میکردم خودم از این قضیه ناراحت بودم ولی چون همیشه در نه گفتن مشکل دارم و شهامت اینکه که حرفمو رک بزنم ندارم نمیتونستم اون رابطه ی دوم را تموم کنم.دوستم ماجرای من را خبر داشت و به اون خانم که باهاش تموم کرده بودم همه چیز را گفت.حالا بعد از گذشت پنج ماه اون دختر بعضی وقتا به دلیل وابستگی بهم اس میده منم از رو دلسوزی و عذاب وجدان جوابشو میدم حالا نمیدونم چکار کنم از طرفش کار خیر میکنم که شاید منو ببخشه اون دنیا.اصلا نمیدونم به گردنم حق داره یا نه چون از اول اساس اینجور رابطه ها اشتباس.لطفا کمکم کنید مرسی

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
پرسشگر گرامی،

کار شما از همان ابتدا در برقراری این ارتباط اشتباه بوده است و لذا برای جلوگیری از این خطا هر چه زودتر باید اقدام کنید؛ وگرنه عواقب دنیوی و اخروی این مسئله گریبان شما را خواهد گرفت. راه جبران آن هم این است که هر چه زودتر تکلیف ایشان را مشخص کنید. اگر فکر می کنید این دختر خانم مورد مناسبی است و تناسب های لازم را با شما دارد، این مسئله را با خانواده خود مطرح کنید و از ایشان خواستگاری کنید؛ ولی در جلسات خواستگاری این مسئله را سعی کنید به یک شکلی بیان کنید که برای شروع زندگی مستقل نیاز به چند سال زمان دارید و می خواهید چند سالی را در عقد بمانید. با این کار هم ازدواج کرده اید و هم اینکه فرصتی را برای فراهم کردن شرایط عروسی گرفته اید.
اما اگر به هر دلیلی قصد ازدواج با ایشان را ندارید یا قصد دارید ولی امکان اینکه الان اقدام کنید را ندارید، باید رابطه را یکدفعه و کامل قطع کنید به طوری که ایشان به کلی از رسیدن به شما نا امید شود تا بتوانید برای آینده خود تصمیم جدیدی بگیرد. شاید بگویید با این کار ضربه روحی بدی به او وارد می شود که در پاسخ باید عرض کنم تحمل این سختی در این شرایط به مراتب کمتر از سختی و عوارضی است که بعد از چند سال دیگر گریبان شما و ایشان را خواهد گرفت؛ چون در هر صورت هیچ ضمانتی برای اینکه این رابطه به ازدواج ختم شود وجود ندارد و اگر این جدایی چند سال دیگر اتفاق بیفتد، علاوه بر اینکه باید ضربه های روحی شدید تری را متحل شود، موقعیت های خوبش برای ازدواج را هم از دست داده و این به شکست او کمک مضاعفی خواهد کرد و به تبع جبران کردنش از طرف شما بسیار سخت خواهد شد.
بنابراین هر چه زودتر تکلیف ایشان را مشخص کنید.

موفق باشید.

با درخواست دختری تن به ازدواج دادم..تمام سعیم رو کردم تا کمبودی از نظر احساسی و عاطفی و غیره نداشته باشه...بعد از ۵ سال زندگی و داشتن یه دختر ۴ ساله فهمیدم رابطه تلفنی و اینترنتی داره...بخشیدمش اما دو هفته بعد با شخص دیگه در شهرستان رابطه برقرار کرد...حتی تصاویر برهنه براش ارسال کرده بود...بعد از مدتی کشمکش گفت طلاقم بده من بهت علاقه ندارم میخوام با امیر عباس ازدواج کنم..اون آقا هم قول ازدواج داده بود...توافقی جدا شدیم ...بعد دو سال عذاب و تنهایی در شهر غربت..نگهداری از دخترم...از کار افتادگی...افسردگی...واسطه فرستاده که میخوام برگردم!!!میگه بیماری قلبی گرفتم فلان و بهمان...من قبول نکردم و چون حق دیدن دخترم رو هم نداره ..هر چقدر در خواست کردن اجازه دیدن دخترم رو هم ندادم...بنظر شما من آدم بدی هستم؟ در ضمن اون آقا متاهل بود و یه پسر دو ساله داشت..

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
شرایط بسیار سخت و ناراحت کننده ای برای شما و البته همه اعضای خانواده است.
بسیار متاسفیم. امیدواریم کسانی که احتمالا در آستانه گرفتاری در چنین گردابها و لجنزارهایی هستند، از این شرایط و سرگذشت شما عبرت بگیرند.
برای ما آرزوی سلامتی و آرامش میکنیم.

زندگی به من آموخت که هیچ وقت هیچ کس رو قضاوت نکنم
ی درصد فک کنید فقط ی درصد که اگه این خانم ذاتا ادم بدی بودند به فکر توبه نمی افتادن ولی ماهافقط داریم دلسرشون میکنیم انسان ممکن الخطاس ماتوجایگاهی نیستیم ک بخوایم قضاوت کنیم پس این موارد مربوط ب خداست

درضمن یکم مطالعه بد نیست هر حق الناسی رو نباید با گفتن ب اون شخص پاکش کرد مثه گناه غیبت ک در روایات داریم ک اگه گفتن ب شخص باعث کدورت و...بشه نباید گفت و باید بجای اون شخص ی کار خیر انجام دادو استغفار کرد تاخدا حق اون شخص رو برداره

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
با کلام شما موافقیم و بحث ما با نوشتۀ شما منافاتی ندارد. درست می فرمایید که نباید قضاوت نمود و خدای متعال بابی به نام توبه باز کرده است که آدمی بعد از خطا به آغوش پر مهرش بازگردد.
به عنوان تأکید دوباره، نسبت به مثالی که زدید پاسخی با زاویۀ جدید خدمتتان عرض می کنیم:

۱. با توجه به این که غیبت از حقوق الناس است، در مرحله اول باید از غیبت شونده رضایت گرفت، آن گاه به درگاه الهی از این گناه توبه کرد. اما اگر رضایت گرفتن از غیبت شونده به هر دلیلی ممکن نباشد و یا این که گفتن به او موجب مفسده ای مهم تر می شود و ... که در این صورت با توجه به روایات معصومان (علیهم السلام) باید برای او استغفار نمود و این کفاره غیبت او است.

۲. در این باره به دو روایت اشاره می کنیم:
الف. امام صادق (علیه السلام) می فرماید از پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرسیده شد: کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمود: هر وقت یادت آمد، برای او از خداوند طلب آمرزش کن.(۱)
ب. امام صادق (علیه السلام) در روایت دیگر می فرماید: اگر غیبت کردى و خبرش به غیبت شده رسید، پس راهى نمی ماند جز حلالیت خواستن از او، امّا اگر خبرش به او نرسیده، از خداوند برایش طلب آمرزش کن.(۲)

پی نوشت ها:
۱. (بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۴۱)
۲. (بحارالأنوار، ج ۷۲، ص۲۴۲)

موفق باشید.

توبه که واقعی باشه دیگه حرفی نمیمونه توبه ی واقعی رو هم خدا خودش فقط تشخیص میده نه بندش

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
توبه واقعی همه مسایل را به خوبی حل می کند. فقط گاهی می ماند خورده کاری هایی همچون کسب رضایت از حق الناس و مشکلاتی از این دست که این هم منوط به نبود فتنه در کسب حلالیت و رضایت است.

توبه در لغت به معنای دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق است و به تعبیر دیگر، بازگشت به پشیمانی از گناه است. در قرآن کریم هم «توبه عبد» مطرح است و هم «توبه خدا». توبه عبد به معنی برگشتن عبد به سوی خدا با ترک گناهان است. توبه خدا به معنی برگشت خدا به سوی عبد خود با نظر لطف و مرحمت است. توبه انسان گناهکار در بین دو توبه خدا قرار دارد. به این صورت که ابتدا خدا به سوی انسان گناهکار بر می گردد و گناهکار به این وسیله توفیق توبه پیدا می کند و بار دوم خدا بعد از توبه عبد به سوی بنده خود بر می گردد و توبه او را می پذیرد و او را می بخشد.

گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزۀ خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.

موفق باشید.

سلام الان که دارم این کامنتو میزارم واقعا نا امیدم
راستش وقتی هنوز بچه بودم شاید ۱۰ ساله با برادرم یه رابطه تقریبا نزدیک برقرار کردم از حد و حدود فراتر رفتیم اما حقیقتا ان چیزی که زنا ی محارم میگویند رخ نداد ولی زیاد از حد هم جلو رفتیم اما جلوی خودم را گرفتم بچه بودم خیلی چیزها را نمیدانستم

اما الان بعد از ۵ سال هنوز دارم عذاب میکشم حس میکنم خدا دوستم ندارد این را بگویم رابطه م با برادرم خوب است مثل یک رابطه خواهر برادری سالم اما همیشه میترسم از اینکه اگر روزی ازدواج کردم چطور تو روی شوهرم نگاه کنم ایا باید به او بگوییم
تو رو خدا به من بگوید چه کنم هر روز توبه میکنم ولی حس میکنم خدا مرا نمیبخشد

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
در هیچ حالتی ناامید نباشید و بدانید در هر موقعیتی خدای متعال نظاره گر است و با توبه واقعی می بخشد.
هر چه بوده گذشته و مهم این است که شما توانسته اید از این بحران فاصله بگیرید و به زندگی تان باز گردید.

اگر کسی (نعوذ بالله) مرتکب چنین عمل قبیحی شده باشد باید بین خود و خدای خود از کار خود توبه کند و امید به رحمت پروردگار داشته باشد، و لازم نیست که با اقرار خود مقدمات اجرای این حکم را برای خود فراهم آورد.
ضمناً نیازی نیست که به هیچ کس این مسأله را بزگو کنید.

موفق باشید.

با سلام ، ب نظر شخص بنده اگه قرار باشه ک مسله خیانت رو اینجوری توجیه کنیم ک انسان جایز الخطاست ، پس نباید هیچ کسی مجازات بشه در رابطه با هر اشتباهی ، چون انسان جایز الخطاست دیگه ، پس نتیجه میگیریم ک هر کسی هر اشتباهی کرد باید تاوانش رو بده اگه خیانت کرد بایستی متوجه عواقبش باشه ، اگه شوهرش بفهمه خودش رو برای هر تصمیمی آماده کنه ، انتظار نداشته باشه ک شوهرش اونو ببخشهو یا طلاق نده و برعکس و هر کسی هم خیانت کرده ولی کسی نفهمیده خدا لعنتش کنه

سلام . ببینید هر کسی تو زندگی اشتباه میکنه . و هیچ کدوممون بری از گناه نیستیم . شاید گناهی که از نظر شما بزرگ باشه از نظر من عادی باشه و گناهی که از نظر شما عادی باشه از نظر من بزرگ باشه . این برمیگرده به جایی که تربیت شدیم. بعدم ادم نباید اینقدر بد راجب دیگران قضاوت کنه. شاید ما اگه تو موقعیت اون خانم بودیم خیلی بدتر ازیشون عمل میکردیم . بعدم وقتی کسی از ته دل پشیمونه این من و شما نیستیم که قضاوت کنیم که بخشیده میشه یا نه. ضمنا شما که میگید این خانم باید تاوان بده و حق الناسه و اینا همین که هروز شرمنده است و یه مدت عذاب وجدان داشته خودش یه نوع عذابه چرا فک میکنید عذاب فقط اعدام و شلاق و این جور چیزاست.
بعدم وقتی خدا پیامبر رو فرستاده مردم زنا میکرددن شراب می خوردن ربا میکردن ادم میکشتن خب خدا گیامبرو فرستاده که توبه کنن همون افراد این ینی چی؟ ینی خدا میخواد گناه کارو ببخشه . اگه اینجوری بود که شما میگید پس خدا نباید کافران رو هدایت میکرد

منم از شوهرم خیانت دیدم.با خواهرم ارتباط داشت.البته چندین بار بهشون گفتم ولی انکار کردن.تا تونستم بهشون ثابت کنم.شوهرم کلی گریه کرد و التماس کرد که ببخشمش.گفت فقط دوبار تنها دیدش و دستشو گرفته.ولی من دارم دیوانه میشم.شوهرم همش بهم ابراز علاقه میکنه ولی من صبح که از خواب بیدار میشم تا شب نا آرومم و قرار ندارم.کمکم کنید بگید چیکار کنم.البته یه نفر گفت اونارو دیده که همدیگرو بوسیدن ولی شوهرم قسم میخوره که اینجوری نبوده. من خیلی بدبختم.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما.
هرچند برای آرامش و بقای زندگی ، صلاح نیست به شکی که برده اید اعتنا کنید و با تصمیمات عجولانه موجبات پشیمانی بعدی خود را فراهم کنید، به ویژه که همسرتان منکر این مسئله شده اند. اما به هر صورت در چنی شرایطی برای شما لازم است به یک مشاور روانشناس مراجعه کنید.
موفق باشید.

سلام. خواهش میکنم به سوال من جواب بدین همه ی زندگیمو درگیر کرده.من سه ساله ک با پسری در ارتباطم و رابطمون از اولش ازدواجی نبود بشدت بهش وابسته م با این حال چون رسیدن بهش رو محال میدیم بهش خیانت کردم.چندین بار.حالا روی اون دنیا رو ندارم.اگه بفهمه به قولام وفا نکردم خودشم داغون میشه و ترکم میکنه و جدا شدنمون حکم مرگمو داره.توبه برای گناهایی ک مرتکب شدم کافیه؟اصلا کسی ک قصد ازدواج با من رو نداره چنین حقی رو گردنم داره؟کسی ک پیمان شکنی میکنه و نمیتونه از طرفش بخشش بخواد چطور باید از زیر دینش دربیاد؟ممنون از سایت خوبتون خواهش میکنم جواب سوالامو بدین

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی؛
خیانت به معنای واقعی و شرعی و حقوقی زمانی صدق می کند که شما پیمان و قراردادی با کسی داشته باشید و بر خلاف آن عمل کرده باشید. البته این قرارداد و پیمان نبایستی با حکم خدا مغایر باشد. بنابراین اگر منظور شما از خیانت، در یک رابطه دوستانه (غیرشرعی) است، پس خیانت به معنای شرعی وجود ندارد. این درحالیست که در این صورت شما حق خدا را زیر پا گذاشته اید و هم در رابطه اول و هم روابط بعدی مرتکب گناه شده اید. پس بهتر است به درگاه خداوند توبه کنید، روابط نادرست یا نامشروع خود را قطع کنید و ادامه ندهید. هیچ دِینی هم در این صورت نسبت به طرف مقابل برگردن شما نخواهد بود.
از خداوند متعال میخواهیم شما را در مسیر درست یاری فرماید و همواره آرامش را به شما ارزانی دارد.

دوستان عزیز هیچگاه در مورد کسی ک تو شرایط زندگی و روحیش نبودید قضاوت عجولانه نکنید...

سلام من تازه شدم نوزده ساله وقتی سیزده سالم بود انامزد کردم بعد دوسال هم عقد بچگی نکردم وبه خاطره قهرهای مداوم وطولانی شوهرم توباشگاه بایه دختری دوست شدم واون منو قلیونی کرد وتشویق کرد باچندتاپسردوست بشم خودشم اهل اینکارابود من اون زمان انگارعقلمو ازدست داده بودم برام هیچی مهم نبود باهرپسری که دوستم بهم پیشنهادمیداد رابطه داشتم خربودم تااین حدکه حتی پدر دوستم هم بهم دست درازی کرد .اون زما ماتو عقدبودیم یهو به خودم اومدم ویه شبه همه چیوتموم کردم وبه خودم قول دادم هیچوقت سمت اینچیزانرم الان دوساله که هیچکاری نکردم وخیلی شوهرمو دوست دارم براش میمیرم اما هرشب توی این عذاب وجدان لعنتی میسوزم همسرم خیلی حساس وغیرتیه وبه خیال خودش به پاکیه من افتخارمیکنه اما من غیرتشو زیر پام گذاشتم خیلی پشیمونم خصوصا وقتی که توسایت خوندم بچه هانظر داده بودن گناه من حق الناسه وخدامنو نمیبخشه بخدا من پشیمونم نگید نمیبخشه من الان باید برم بمیرم؟
بخدابچه بودم نمیفهمیدم دارم بازندگیم بازی میکنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام. حضور شما در جمع دوستان شهر سوال را گرامی می داریم.
خواهر گرامی، ما هم مانند شما بسیار متاسفیم که زمانی در گذشته خود، خطایی کرده اید، اما مانند شما ناامید نیستیم. شما به لحاظ شرعی طبق استفتاءاتی که از مراجع تقلید شده، نباید خطای خود را با همسر خود (و با هیچ کس دیگری) درمیان بگذارید. برای اطمینان بیشتر میتوانید حکم شرعی را از بخش احکام همین سوال یا از پایگاه اینترنتی مراجع تقلید (مرجع تقلید خودتان) سوال کنید.
اما به لحاظ کارشناسی، ما به هیچ وجه توصیه نمیکنیم شما خطاهای گذشته خود را برای همسرتان بازگو کنید. این کار شاید به غلط وجدان شما را سبک کند اما به طور معمول در چنین مواقعی اتفاقات خوبی نمی افتد و بیشتر مخرب زندگی مشترک خواهد بود. البته این به معنای این نیست که شما در درگاه خداوند گناهی مرتکب نشده اید، خیر. ما راهکار مشکل فعلی شما را بیان کردیم. البته امید همه ما آن است که خداوند گناهان گذشته ما را ببخشاید و ما را در مسیر درست زندگی یاری نماید.
اکنون بهتر است به جای این که ذهن خود را مدام درگیر چنین افکاری کنید، به این که برای جبران خطاهای خود چه کنید بیاندیشید و سعی کنید زندگی مشترک خود را بیش از پیش گرم و گرم تر کنید.
موفق باشید

سلام خانوم من بهم خیانت کرد قبل از اینکه زن من بشه دوست پسر داشت بعد از ازدواجمون رفت با همون پسر خبرشو هم واسم اوردن رابطه جنسی هم دارن چند ساله خوب اگر بحث بخشش باشه امیدوارم خدا ببخشتش الان یکساله رفته خونه باباش و من هنوز تنهام و بهش هم خیانت نکردم با اینکه راهش باز بود میرم سرکار و برمیگردم با هیچ خانومی هم رابطه ندارم حتی در حد صحبت منتها ایشون خیانت کرد حالا اگر خدا اینقدر مهربونه که این زن رو میبخشه به همون خدا بگید من نمیبخشم اینا همش حرفه تا تو گود خیانت دیدن نیفتادین از پیش خدا قضاوت نکنین و سعی نکنین خیانت رو طبیعی جلوه بدین نسخه دلسوزانه هم واسه کسی که خیانت کرده نپیچید ای خدا میبخشه و ای خدا بزرگه و ای خدا فلان و بهمان حق الناس رو خدا اگر بخشید حق با شماهاس

سلام
منم خانمم بهم خیانت ناخواسته کرد طوری ک اصلا باور نمیکردم من و او مثل لیلی و مجنون بودم همه بهمون حسادت میکردن ولی مدتی گرفتار کارم بودم اون هم فقط بخاطر اون ک بتونم خونه واسش بگیرم خیلی کار میکردم شب ها هم درس میخوندم و .... ولی همین باعث شد روابط یکنواختی داشته باشیم و یه آشنای نزدیک تونست خودشو به خانمم نزدیک کنه دون هم بعنوان برادر می امد باهاش درد دل میکرد اینقدر همدیگه رو دیدن که بهم وابسته شدن و بعد رابطه جنسی هم داشتا اند خانمم میگه من اصلا انتظارشو نداشتم ک همچین اتفاقی بیفته من به خودم اطمینان داشتم!
ولی اینو میخوام بگم ک هیچوقت یه نامحرم رو به عنوان برادرنون انتخاب نکنید نامحرم نامحرم هست و اگر شما خلوت کردید بینتون شیطان قرار میگیره ک نمیدونید چکار دارید میکنید خانمم هم پاک پاک بود خیلی براش متاسفم و خودش هم خیلی داره زجر میکشه و توبه واقعی کرده منم بخشیدمش ک خدا هم منو ببخشه.
فقط یه چیزی یادتون باشه هیچوقت با یه نامحرم خلوت نکنید ک اشتباه میکنید و بگناه میافتید خیلی ها گفتند نمیرسیم ولی به گناه رسیدن.
موفق باشید

سلام توروخدا جواب منوبدین چند روزیست باخونمم حتی بابچه ها قهرم یعنی دست خودم نیست حالت روحیه مرده رادارم اینگاردنیا روسرم خراب شده دیروز بهتون پیام گذاشتم جواب ندادین خانم من زن خوبی بود اما ازسال ۹۲به بعدحرکات وحرفای مشکوکی توخونه میزد اینگاربایه نامحرم نشست وبرخورد میکرد که ازاونا این حرفا صادرمیشد بیشترزناشویی تابحال ازاون حرفا ازش نشنیده بودم ازاون موقع بهش مشکوک شدم ومتاسفانه دیوزم که توضیح داده بودم ازطرف دوست ودیگران موردازارواذیت قرارگرفتم وتا اینکه بعدازسه سال گریه وزاریم ونامیدی ذکری ازامام جوادخواندم که ردخورداشت بعدازاون به شهرسوال رسیدم که تابحال به این صفحه رجونکرده بودم پیغام اولیکه به صورت داستان وارنوشته خانمی بااستاد دانشگاهش ارتباط برقرار میکنه احتما ل یقین خانم بنده است تورابه قران بررسی کنید ببینید راست میگم یانه ازروزیکه این کانتو دیدم خونه روسرم ویراشد الانم قصدم طلاقه فکرنمیکنم تنها بارابطه دست تموم شده باشه فکرموبدجوری درگیر کرده خواب وخوراک ازم گرفته بهش گفتم جریانو چشماش ازکاسه بیرون اومده بود گفتم دیگه ازت بریدم دوسه روزه برام محبت میکنه خداشاهده تواین سه سال ازش ایناروندیده بودم حتی بهم چایی واب نماورد الان دم دم چایی میاره که ازدستش گرفتم پرتش کردم ورفتم بیرون خیلی ناراحت بودم بهش گفتم گناههای اولتوترک نکردی اومدی دوباره شروع کردی خداهم به خاطر گستاخی به گناهت منوازکارت اگاه کرد حالاشمارا به خداوندیکتا قسمتون میدم اینوبرام برسی کنیدتاحدس من به یقین برسه وتصمیمم وجدی بگیرم چنباراستخاره گرفتم نتیجه بداومد گفت زود باید ترک شوددرصورت ادامه زندگی سراسرجنگ ودعواست وخطر ابروریزی دارددیروزهم شماره موبایلموگذاشته بودم هم ایمیلمو اینوهم لطفانزارید توصفحه بخونید ومراراهنمایی کنید به نظرخودم ادامه باچنین زنی اشتباه بزرگیست چون لذت گناهو ازراه حرام لمس کرده وتوذهنش ذخیره شده کارهرانسانی نیست واقعابتونه توبه کنه توفیق الهی میخواهدباابرویمن بازی کرده نمیتونم ببخشمش ازشما خواهش میکن ادرس دقیقشو درصورت امکان برام بدهید من اهل دعوا نیستم اگه چنین بودکه اینطوری نمیشد ازسادگیو مظلومیت من سواستفاده شده من همین الانم تصمیم به جدایی دارم فقط دوروزیست که منتظرشماهستم توروبه خداکمکم کنید این زندگی دیگه زندگی بشو نیست فکرم همیشه داغونه میدونید ازکجا ارسال شده شاید برای مصلحت نگید ولی این ازنظرعقلی صحیح نیست نجات دادن زندگی نیست بلکه به فروپاشی بیشتر جامعه کمک میکنه بچه هاییکه تربیت میکنه چی میشن خدامیدونه بخداهرجامیریم پارک گردش چشم چرونی میکنه دیگه رمقی برام نمونده چه باخوشی چه بادعواهمش گفتم انسان هرچقدرم شوهرش شدیداعصبی بشه .خشک رویی باشه بدبین باشه نباید به عفتش به ایمانش اسیب بزنه وقتی که انسان ازخداجداباشه تقواشوازدست بده معلومه چی جاشو پرمیکنه بنده حقیرازشماباردیگر عاجزانه تمنا میکنم یاریم کنید این زندگی برامن تموم شده است باردیگرشمارمومیزارم منتظر یاری وراهنماییهای شماهستم انشاءالله

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست عزیز، پست ابتدایی این صفحه (راست یا دروغ) ممکن است با موارد زیادی مطابقت داشته باشد. اما مطمئن باشید هیچ ارتباطی با شما نداشته است. ضمن این که شما لازم است از داستان و حکایت دیگران مطالبی یادبگیرید تا در زندگی به درد شما بخورد، نه این که آن را مایه برهم زدن آرامش خود و زندگی خود قرار دهید!!
ضمنا توجه کنید که در داستان مذکور، خانم گفته اند تا لب پرتگاه یک گناه کبیره و نابخشودنی رفتم اما خدای بزرگ توفیق داد و به خود آمدند و به آن گناه مبتلا نشدند! بنابراین لازم است شما نه تنها به فکر تطبیق داستانها و ماجراهای دیگران بر زندگی خود نباشید، بلکه سعی کنید مطالب را با دقت زیادتری بخوانید تا در همان خطای خود (یعنی تطبیق داستان بر زندگی خودتان)، دچار اشتباه نشوید.
به شما توصیه میکنیم، در صورتی که حال شما همچنان نامساعد است و احساس آرامش و راحتی ندارید، ضمن توکل به خدای بزرگ و مهربان حتما با مراجعه به یک مشاور روانشناس، مشکل را با وی در میان بگذارید.
موفق باشید

من خاتم۲۶ساله هستم ۶ساله ازدواج کردم قبل ازادواجم عاشق یه پسری بودم ولی به خاطر مشکلاتی که بینمون پیش اومد من عحولانه تصمیم گرفتم وبا همسرم ازدواح کردم که ازهمه لحاظ به من دروغ گفته بودولی درکل خیلی آدم مهربونی هستش ولی من بعد ازابنکه باهاش ازدواج کردم خیلی پشیمون شدم اما راه برگشتی نداشتم چون به اصرار خودم ازدواج کردم بعد ۵سال زندگی مشترک بااینکه کمبودهای زیادی تو زندگیم داشتم از لحاظ مالی و ازلحاظ روحی سراغ کسی نرفتم بااینکه تنها بودم وخداهم به مابچه نداده تااینکه سال گذشته ناخودآگاه به عشقم پیام دادم اون هم سریعا پیگیر شد وجوابمو داد شروع کردیم به درد ودل کردن البته هیچ وفت من بدی همسرمو بهش نگفتم ازگذشته ها حرف زدیم همدیگرو میدیدم ولی هیچ رابطه ای باهم نداشتیم ملاقاتمون هم تو محل کارش بود وباتوحه به اینکه اون آدم مذهبی هستش هیچ وقت خطایی نکردیم یک ساله که باهم صحبت میکردیم ومن تو این یه سال زندگی شادتری برای خودم ساخته بودم غافل ازاینکه یه روزی خیانت رو میشه ...تا اینکه همین چند وقته پیش که باگوشی من تماس گرفته میشه وهمسرم هم چون به من همیشه شک داشته میره وپیگیری میکنه ومیفهمه که اون آقای که قبلا باهاش بودمه تماس گرفته... والان خیلی ازمن ناراحته من خودم هم به اندازه ای ناراحتم وناامید وپشیمون ازکارم که میخواستم خودکشی کنم ولی نجات پیدا کرد م حیف.الان کنارهمسرم هستم ولی دیگه با من صحبت نمیکنه وفکرمیکنم دیگه علاقه ای هم نداره بهم ولی بااینکه میگه نمیتونه منو ببخشه راضی به حدایی نمیشه ومیگه میخواد فقط حفظ ظاهرکنه .من واقعا نمیدونم چیکارکنم توروخدا هرکی فکرمیکنه میتونه کمکم کنه جوابمو بده..من توبه کردم ودیگه باهیچ مرد نامحرمی صحبت نخواهم کرد حتی اگه عشقم باشه.واین موضوع رو باخانواده ام درمیون گذاشتم واون ها هم میگن که جدابشم چون دیدن تو این زندگی چه سختیا کشیدم.ولی خودم نمیتونم برگردم حس میکنم ضعیف هستم ونمیتونم تو این جامعه به عنوان یه زن مطلقه به زندگیم ادامه بدم.راهنماییم کنید لطفا.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، طبعا اکنون زمان موعظه و نصیحت به شما نیست چون خودتان مسیری که نباید، رفته اید و اکنون پشیمان از آن هستید. اما به شما توصیه میکنیم به سادگی دست از زندگی خود نکشید و به فکر جدایی نباشید. تا آخرین مرحله تلاش خود را انجام دهید تا زندگی را به حالت عادی همچون گذشته برگردانید، اگرچه این کار سخت و دشوار باشد.
توصیه میکنیم حتما به یک روانشناس باتجربه با تبهر و تجربه در درمان مشکلات زناشویی (زوج درمانگر) مراجعه حضوری داشته باشید. چون اکنون لازم است که همسر شما در شرایط فعلی رفتار ناشایست شما را ببخشد، بنابراین طبعا حضور ایشان نزد مشاور ضروری است. شما این پیشنهاد را به ایشان بدهید و از ایشان بخواهید که حضور پیدا کنند. احتمال این که ایشان نسبت به این مسئله موضع گیری و مقاومت داشته باشند زیاد است. زیروبم اخلاقی همسرتان را خود شما بهتر از ما میدانید، پس تلاش خود را در راضی کردن ایشان مصروف کنید. حتی میتوانید از ایشان بخواهید که خودش کسی را انتخاب کند یا پیدا کند یا شما لیستی از مشاوران تهیه کنید و از ایشان بخواهید که انتخاب کند. شما ضمن این که میتوانید جلسه یا جلسات اول را خودتان به تنهایی به مشاور مراجعه کنید و سپس با صلاحدید مشاور از همسرتان بخواهید تا ایشان هم مراجعه کنند.
قطعا زندگی و بنایی که سالها از عمر آن گذشته ، نبایستی اجازه دهیم به سادگی تخریب شود. همانطور که خود شما هم میدانید ، طلاق ممکن است زوج را موقتا از برخی فشارها رهایی دهد اما مانند بمبی است که ساختمان زندگی را ویران میکند و پس از مدتی کوتاه آثار سوء و آسیب های آن خود را نشان می دهد.
موفق باشید.

به نظر من همین شماها که به این راحتی دارید این خانم رو تبرئه می کنید خودتون رو به جای شوهر این خانم فرض کنید ببینم باز هم همین حکم رو میدید . همین طرز تفکرات باعث شده هر آدمی به خودش اجازه این فجایا رو بدهد .
آدمای بدون دین و ایمان که حسابشون مشخصه اصلا اعتقادی به گناه و بخشش ندارن ولی این آدم های با ایمانمون هم میگن هرکار خواستیم می کنیم بعدش توبه همسر بنده به من خیانت کرده اونم با یک آدمی که هم فرزند شهیده و هم جانباز و هم ۱۰۰۰ نفر روی اسمش قسم می خورن جالب اینجاست که هر سال هم به حج مشرف میشن تازه متوجه شدم که اعتقادشون اینه که هر غلتی کردی خدا در عرفات می بخشه واقعا اینطوریه که زندگیه یک نفر رو با دو تا بچه گند بزنی بعد خدا ببخشه ؟؟ !!!!!!!

نه به اون شوری شور و نه به این بی نمکی.
یه اشتباهی کردی ولی کار به جای باریک نکشیده. اگر شوهرت و زندگی رو دوست داری بهش بچسب و گذشته رو فراموش کن یا نمی تونی ازش پند بگیر. تسلیم باورهای هش من یه شاهیم نشو. اگرم دوستش نداری نه به قیمت سرنوشت خود و به هم ریختن بستگانت ازش جدا شو و بهانه نکن چون شوهرم همچینه و همچونه. خلاصه قاطی نکن. نون یکی رو بخوری و به یکی دیگه بدی. می فهمی که؟

با سلام و تشکر از سایت خوبتون
من و همسرم هشت ساله با هم ازدواج کردیم،زندگی خوبی داریم و شدیدا به هم علاقه مندیم.هر دومون مقید به اخلاق و مذهب هستیم.تو این مدت هیچ مشکلی نداشتیم به جز اینکه من احساس میکردم علی رغم اینکه عمیقا اطمینان دارم که همسرم شدیدا دوستم داره،فکر می کردم اون شور و حرارتی که تو سالهای نخست داشتیم از طرف همسرم فروکش کرده،وای عذابم میداد و مشغله ذهنی شده بود.خلاصه شرایطی پیش اومد که به دلیل ادامه تحصیل مجبور شدیم چند ماهی از هم دور شیم و کمتر هم رو ببینیم...و متأسفانه من دچار لغزش شدم و با پیشنهاد و اصرار یکی از همکارانم که مدتی بود باهاش یه رفاقت و صمیمیتی داشتم به همسرم خیانت کردم....و شدیدا شرمسارم ،از خودم از خدا و از همسر پاکم...
من آدم نسبتا معتقد و مذهبی بودم،همیشه روزه و نمازم به جا بود،حتی قبل از ازدواجم هم کوچکترین رابطه دوستی با هیچ نامحرمی نداشتم...نمیدونم این اتفاق چرا و چجوری افتاد...
شدیدا همسرم و زندگیم رو دوست دارم،اما اونقدر شرمنده و افسرده و دچار عذاب وجدان شدم که مطمئنم دیگه هیچ وقت نمیتونم به زندگی طبیعی برگردم،و پاکی و نجابت من قابل بازگشت نیست
توبه کردم،اما این کافی نیست.
تصمیم گرفتم با همسرم در میون بذارم تا یا من رو ببخشه و اگر نمیتونه از من جدا بشه....فکر میکنم این تنها راهیه که ممکنه از عذاب وجدانم کم کنه.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی!
از این که شهر سوال را امین خود دانستید متشکریم.
بسیار متاسفیم که شما دچار چنین لغزشی شدید. اعتراف به گناه، نه از نظر شرعی صحیح است و نه به لحاظ تجربه خانوادگی میتواند سازنده باشد. این کار شما ممکن است وضعیت خانوادگی، اعتماد و صمیمیت دو جانبه شما و همسرتان را به شدت خدشه دار نماید.
موفق باشید

با سلام
مدت يك هفته اس كه عقد كردم با اقايي كه قبل از عقد با ايشون دوست بودم
و زمان دوستي در هفته اول كه به ايشون حسي نداشتم به ايشون خيانت كردم
البته واقعا قصد خيانت رو نداشتم
و تنها همون يكبار اتفاق افتاد هر چند از حدي فراتر نرفت اما بسيار پشيمونم به طوريكه از زماني كه مسئله خواستگاري مطرح شده بود تا به امروز هر شب با گريه خوابيدم و با گريه بيدار شدم و در حال حاضر عاشق همسرم هستم، و عذاب وجدان وحشتناكي منو گرفته و ميدونم با گفتنش كار به طلاق ميرسه، و اگرم بخوان در كنار من ادامه بدن ديگه در واقع تنها همخونگيه زندگي ما، با اين حال گاهي عميقا دلم ميخواد همه چيو اعتراف كنم و يا بي اونكه حرفي بزنم ازش بخوام طلاقم بده، چون شديدا ميل پيدا كردم به خودكشي تو رو خدا راهنمايي كنين كه چيكار بايد كنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، با این که ما نیز مانند شما عمیقا نسبت به وقوع چنین اتفاقی در گذشته احساس تأسف و ناخرسندی داریم، اما به هیچ وجه توصیه نمی شود که این مطلب را با همسر خود درمیان بگذارید. اولا اعتراف به گناه در شرع مقدس اسلام خود، گناه بزرگی است، ثانیا در خصوص مسئله شما هم طبق استفتائاتی که از مراجع بزرگ تقلید شده، هیچ مسئولیت شرعی نسبت به اعلام عمل خلاف خود به همسرتان وجود ندارد بلکه بعضا از آن نهی شده است. از دیدگاه مشاوره ای هم ، چنین کاری توصیه نمی شود چون به احتمال قریب به یقین این گونه اعترافات، در نهایت به اختلافات شدید در زندگی و خدای ناکرده به جدایی و ازهم پاشیدگی زندگی می انجامد. البته طبیعتا این بار سنگین گناه ، مسئله ای نیست که به سادگی شما را رها کند. طبیعتا ما انسانها مسئول اعمال و تصمیمات خود هستیم و خیلی اوقات حتی با پی بردن به اشتباه خود و توبه و استغفار از آن، اثرات آن را نمیتوانیم از بین ببریم، اما این دلیل بر این نمی شود تا با خیال خام راحت شدن وجدان، دست به اعترافی بزنید که عواقب آن بسیار بدتر خواهد بود. طبعا این مسئله بایستی موجب تغییر در تصمیم گیری های بعدی شما در زندگی در جهت عدم لغزش ها باشد.
موفق باشید

با سلام ، من دختر ۲۸ ساله هستم و مدت سه سال هست با پسری دوستم ، اوایل اشنایی مون ،شاید همون ماه اول من مطمئن به ارتباط با ایشون نبودم و با یه پسر دیگه به مدت دو هفته حرف زدم و با ایشون ارتباطم تموم کردم بعد از این جریانات دوباره با هم دوست شدیم و ایشون از طریق دوست من متوجه همه چیز شدن ، من واقعا اون موقع نسبت به ارتباطم با ایشون شک داشتم به همین خاطر رفتم با کس دیگه حرف زدم اما این اقا از اون موقع سه سال تمام این قضیه رو تو سر من میزنه ،ما قصدمون ازدواجه ،و ایشون فراموش نمیکنه اون اتفاق رو ، از طرفی رابطه رو با من تموم نمیکنه ، نمیدونم اگر واقعا منو نمیخواد چرا رابطه رو کش میده و هرروز با من به خاطر اون حرف زدن کوتاه بحث و دعوا میکنه، میخواستم ببینم اصلا فکر ازدواج بین ما درسته ؟ خانواده من در جریان هستن و همینطور خانواده ایشون ، اما هنوز عقد نکردیم، نمیدونم تا کی قراره بابت اون حرف زدن جواب پس بدم، من همه کاری برای بهبود ارتباطمون انجام دادم ولی ایشون واقعا خسته کرده منو همش بهم میگه خیانت کردی ، لطفا راهنماییم کنید ، ایا ازدواج تو این شرایط درست هست؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. خوش آمدید.
طبعا با توصیفی که شما از وضعیت دارید، بنده فعلا توصیه به ازدواج نمیکنم. اگر واقعا سه سال است که نامزد شما به خاطر ارتباط کلامی دو هفته ای شما (با توضیحی که فرمودید) همچنان شما را مورد بازخواست قرار میدهد، بهتر است تا پیش از حل و فصل کامل این مسئله بخصوص، از عقدو ازدواج پرهیز کنید، به این دلیل که آدمها معمولا در روابط اولیه دردوران آشنایی و نامزدی، بسیار ساده تر از دوران ازدواج چشم پوشی میکنند و عیوب یکیدیگر را نادیده می گیرند، می بخشند و کوتاه می آیند. بنابراین کسی که در چنین دورانی ، از یک مسئله نه چندان بزرگ در گذشته (بدون قضاوت در صحت و سقم و جزئیات آن مسئله) نمی گذرد و به قول شما همواره آن را بر سر شما می کوبد، پس از ازدواج ، به مراتب بیش از این ها فرصت و بهانه برای او خواهد بود تا این مسئله را همچنان پیش بکشد. نتیجتاً آرامشی را که قرار است با ازدواج درکنار کسی که دوستش دارید به دست آورید، با تشویش و جنگ اعصاب در خصوص این موضوع عوض خواهید کرد!
توصیه ما این است که پیش از هر اقدام جدی برای عقد و ازدواج، از طریق مراجعه دو نفری به یک مشاور خانواده یا یک ریش سفید خانوادگی (مورد قبول طرفین) این مسئله بخصوص را حل و فصل نمایید تا بعدها بهانه ای برای به اصطلاح گیر دادن نباشد. موفق باشید.

سلام.من يك زن پست هستم.اين اسم رو روي خودم گزاشتم چون به همسرم. در دوران عقد خيانت كردم.اميدوارم خداوند بزرگترين عذابش رو بر من نازل كنه.الان شديدا همسرم رو دوست دارم توبه كردم هربار دلم اروم گرفت اما باز بادش افتادم.ايا با خودكشي ميشه جبرانش كنم ميخام خودم رو بكشم.همسرم پاكه و من لياقت اين مرد رو ندارم.بخدا كه نه قبلا خيانت كار بودم نه ازارم به كسي رسيده چاره من مرگه فقط...

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مرکز از شما تشکر مي کنيم. شما در گذشته دچار گناه شده ايد و گناه تان هم بزرگ است ولکن شما بجاي توبه کردن به فکر گناهان بزرگتري هستيد. اينکه از اين گناه ناراحت ايد نشان مي دهد که فرد با ايماني هستيد. شيطان ممکن است هر کسي را به گناه سوق دهد. شما بايد توبه کنيد. ولکن شيطان مي خواهد در اين شرايط شما را در گناه کردن حفظ کند بخاطر همين شما را به ياس از رحمت خداوند سوق مي دهد که از گناه خودتان بزرگتر است. بزرگترين گناه نااميدي از بخشش خداوند است. شما را به سمت خودکشي سوق مي دهد تا در آتش جهنم باشيد. اگر توبه کنيد خداوند شما را مي بخشد شما توبه کرده ايد پس خود را گنه کار ندانيد. فرد توبه کار پاک است ولکن شيطان به شما تلقين مي کند که تو هنوز هم گنه کاري و به گناه ادامه بده.
نماز غفيله بخوانيد که ثواب زيادي دارد و براي توبه سفارش شده و سعي کنيد با محبت و خدمت به همسرتان کار گذشته را جبران کنيد. به وسوسه هاي شيطان در مورد گنه کار بودن تان بي اعتنايي کنيد و سعي کنيد با کارهاي نيک احساس آرامش ايجاد کنيد.

خيلي ممنونم كه بي منت جواب منو داديد اجرتون باخدا.من هر بار اين سرالو از ديگران غير مستقيم پرسيدم گفتن تاوان اين كار مرگه.هيچكس بهم نگفت خداوند بخشندس بايد توبه كني.شب و روزم به مرگ فكر ميكردم.باحرف هاتون ياد اين افتادم كه خدا ميبخشه.هرچند گناه من بزرگه و توجيه نداره.اما شرمسارم و ميخام بناي زندگيمو رو حرف هاي شما بزارم و فقط توبه كنم.خيلي ممنونم كه تنهام نزاشتيد و جوابم رو داديد

شماخيلي مهربان هستيد.براتون دعا ميكنم.اميدوارم دنبا پر از ادمايي مثل شما بشه كه خداوند رو به باد ادم مي اندازيد.يك عمر پاكدامني كردم زندگي سنتي داشتم اما يه نفر با وسوسه هاش شب و روز ولم نكرد و باعث شد زن بدي بشم.هيچوقت گناهم رو توجيه نميكنم اما فريب خوردم.حالا توبه كردم.قبل ها خجالت ميكشيدم رو بروي خدا بشينم و نماز بخونم اما الان دارم نمازم رو ادامه ميدم و هر بار فكر خودكشي مياد به سمتم به ياد حرف هاي شما ميفتم.اجرتون باخدا

سلام مردی هستم۳۱ساله الان یه ماه متوجه شدم همسرم در طی یک ونیم سال چند بار به من خیانت کرده. از نوع شدید وراطبطه داشتن. چند سال پیش هم بصورت چتی با یه نفر رابطه داشته که من متوجه شدم وقول داد دیگه اینکارو نکن. نمدونم چرا دوباره این کار زشتو قبیحو انجام داد. چیزیم تو زندگی کم نداره. هم محبت دیده. هم از لحاظ زناشویی وهم مالی. الان چند هفته است که خودش زنگ زد واومد محضر مهریشو بخشید. الان خانوادش از من طلبکار هستن وانتظار دارن من راحت دخترشون ببخشم. واقعا دارم عذاب میکشم. کمکم کنید. من تو خونه به هرچی نگاه میکنم داغون میشم هفت سال زندگی کردیم بچم نداریم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر شهر سوال.
دوست عزیز، متاسفانه شرایط بدی را تجربه میکنید و خروج از آن نیازمند صبر و بردباری شما و همراهی و کمک گرفتن از کارشناسان است. طبعا در این شرایط حق شماست که این مسئله را از نظر قانونی پیگیری نمایید اما وضعیت شما در خصوص ماندن یا ترک این زندگی ،پس از وقوع این مسائل به دو موضوع کلی بستگی دارد: اول این که همسر شما در اصل چنین انسانی نیست و (به هر دلیل و شرایطی که دست به این کار زده) اکنون از کرده خود واقعا پشیمان باشد و تصمیم جدی برای ترمیم زخمهای زندگی و جبران اشتباهات گذشته خود داشته باشد، و دوم اینکه شما (حتی با وجود پشیمانی همسر) تحمل و توان ماندن در این زندگی را داشته باشید.
اگر هنوز به ادامه زندگی با همسرتان امیدوار هستید یا فکر میکنید، حتما به یک مشاور خانواده مراجعه نمایید.
موفق و سلامت باشید.

سلام دختری هستم ۲۴ ساله شاغل و با خانواده ای با ابرو و سرشناس در شهر کوچکی زندگی میکنم در منجلاب وحشتناکی گیر افتاده ام خواهش میکنم راهنماییم کنید.من از دوران دبیرستان با یک اقا در ارتباط بودم که اون زمان سالی چندبار تلفنی حرف میزدیم ولی از ترم دوم دانشگاه باهم بیرون میرفتیم بعد که خواستگاری اومدن با مخالفت شدید خانواده روبه رو شد ولی منه بی عقل بعد از مخالفت چدر و مادر بیچاره ام ارتباطم رو بیشتر کردم و در مقابل خانواده ام ایستادم تا اینکه به اقا گفتم بیا یک شب باهم باشیم و از هم خداحافظی کنیم ولی دخترونگیم رو از دست ندادم غافل از این که اون قصد انتقام از خانواده ام داره و از من عکس گرفته که خودمم نمی دونم چیه من جایگاه خودم و خانواده ام رو ندونستم و خودمو نابود کردم.چند بار منو تهدید کرد ولی من گفتم الکی میگه و منو دوست داره ازدواج کنم خوشبختیمو خراب نمیکنه چند وقت بعد خاستگاری داشتم که قبلا ازدواج ناموفق داشته بود من هم زیاد سخت نگرفتم البته خانواده ای بسیار خوبی بودند من قبل از نامزدی به خاستگارم گفتم فردی در زندگیم بوده ولی سربسته گفتم ایشون فکر میکرد یه ارتباط ساده بوده قبول کرد ولی چند وقت بعد از نامزدی اون نامرد شروع کرد به پیام دادن به نامزدم و براش عکس چت ها و عکس فرستاده بود و نامزدمم همه رو به خانواده خودش نشون داده بود ولی به ما نگفتن چه عکسی فرستاده و نامزدی رو بهم زدن.الان خانواده امم فهمیدن من رابطه نامشروع داشتم و مدام منو نفرین میکنن و نجس میدونن .حق هم دارن هضمش براشون سخته پشت پدر مادرمو شکستم.حالا همش استرس داریم که اون نامرد بی همه چیز بخواد عکس ها پخش کنه ..نمی تونیمم شکایت کنیم چون نامزدم کلا پا پس کشید و اینکه ابرو ریزی میشه البته خانواده نامزدم مردانگی کردند و بین مردم دلیل بهم زدن رو چیز دیگه گفتن اونم بخاطر ابرو پدر و مادرم..الان نمی دونم چه کار کنم همش تو فکر ابرو ریزی که پیش نامزدم و خانواده اش شد هستم دلم میخاد جیغ بزنم از دست دادن نامزدم...ترس از بی ابرویی بیشتر و اینکه خانواده ام رو نو چه مخمصه ای انداختمهر روز غسل میکنم نماز که پیامبر گفته میخونم که خدا قبولم کنه البته من از وقتی که نامزد کردم توبه کردم.دلم میخاست برمیگشتم و پاک می موندم و به خاطر او نامرد دل پدر و مادرمو نمیشکستم و موقعیت و اینده امو به خطر نمینداختم..دلم میخاد خودمو بکشم ولی میترسم بی ابرویی بزرگتری برا خانواده ام درست کنم بخدا اصلا زندگی نداریم همش استرس که نکنه او نامرد عکس بدی داشته باشه بخائ سواستفاده کنه .تو رو خدا بگید چه کار کنم .

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتان به اين مركز
واقعا شرايط دشواري داشته ايد
متأسفانه گاهي ما كارهايي مي كنيم كه به قول بابا طاهر جهان به اين فراخي برايمان تنگ مي شود و سنگ ندامت به پايمان مي خورد. شايد از منظر آن آقا هم ببينيم ايشان به خودش حق بدهد و بگويد شما با زندگي او بازي كرده ايد و او را رها كرده ايد و الان بخواهد انتقام بگيرد. روش او را تأييد نمي كنم ولي وقتي مسير اشتباه باشد انسان در بيابان و تيغ ها و سنگلاخ ها اسير مي شود.
اگر به هيچ وجه تناسب نداريد بايد پدر يا مادرتان با ايشان صحبت كنند و بگويند كه از راه قانون در صورت مزاحمت با او برخورد خواهيد كرد.
در كل نبايد از گذشته خود به ديگران چيزي بگوييد مگر اين كه احتمال زيادي باشد كه گذشته به نحوي باز شود.
اگر واقعا با اين آقا تناسب كلي داريد مي توانيد زير نظر مشاور ازدواج باشيد و به ازدواج به ايشان فكر كنيد.

براي مطالعه بيشتر:
مشاوره ازدواج و خانواده، سيدمهدي حسيني بيرجندي، نشر آواي نور
مشاوره تلفني ۰۹۶۴۰۰

من چطور باید به اینده ام امید داشته باشم چطور عذابهایی که به پدر و مادرم دادم رو جبران کنم ...من الان نه ابرویی برام مونده نه پاکی نه اینده نه اعتماد پدر و مادر فقط کمر شکسته پدر و مادرم برام مونده لعنت به من با بی عقلی همه گذشته و اینده امو تباااه کردم فعلا خودمو نمیکشم چون ابروریزی بیشتری میشه و پدر و مادرم نابود مسشن ولی سال اینده باییید به زنذگیم خاتمه بدم ....هر لحظه به اینکه نامزدم از من چی دیده و عذاب وجدان داره نابودم میکنه
همش با خودم تکرار میکنم که خدا بزرگه ولی واقعا هیچی برام نمونده هیچیییی وقتی به موقعیت خودم فک میکنم به ابهت گدشته ام خانواده ام ..احترامی که نامزدم و خانواده اش برام قایل بودن میخوام دیوونه شم...تو رو قران بگید چه کار کنم ...بنظر شما تنها راهم خودکشی نیست؟

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت تان هستيم.
نمي دانيم چکار کرده ايد و قضيه تان با نامزدتان چيست. ولي همين که پشيمان هستيد يعني طينت پاکي داريد. اينکه از پدر و مادر و نامزد خجالت مي کشيد يعني پاک هستيد يعني مي خواهيد اشتباه تان را جبران کنيد. هميشه راه براي جبران وجود دارد. البته هر اشتباهي تاواني دارد.
ممکن است چند وقتي اطرافيان نگاه خوبي به شما نداشته باشند ولي اگر تلاش کنيد مي توانيد جبران کنيد.
سعي کنيد با رفتارتان نشان دهيد که گذشته را رها کرده ايد و اعتماد سازي کنيد. يعني رفتارتان را طوري تنظيم کنيد که کاملا مشخص باشد تغيير رويه داده ايد به خدا توکل کنيد و بدانيد که خيلي زود اطرافيان شما را مي پذيرند و به شما اعتماد مي کنند.

لطفا نظر من رو نزارید و فقط پاسخ رو بگید

تصویر شهرسوال

باسلام
با توجه به اینکه نوشتید سوال تایید عمومی نشود، متن پرسش قبلی شما منتشر نشد. اما چطور پاسخ سوال را خدمتتان بفرستیم در حالیکه نه ایمیلی در قسمت مشخصات سوال ثبت کردید و نه راضی به انتشار عمومی پرسش و پاسخ در سایت هستید؟

ببخشید الان چظور ایمیلم رو بفرستم؟اگر راهی برای فرستادن ایمیل نیست سوال را بگدارید چاره ای نیست..فقط تو رو خدا کمکم کنید.

تصویر شهرسوال

سوال شما به کارشناس ارجاع داده شده است. به محض دریافت پاسخ، ذیل پرسش قبلی، درج می شود.
حجم پرسش های دریافتی مخصوصا در بخش مشاوره بسیار زیاد است.

حرفی واسه گفتن ندارم چون این گناه واقعا عذاب اوره خواهرا و برادرا فقط اینو بدونید و شک نکنید اگه خیانت کردید بی شک خیانت میبینید اگه به ناموس کسی خیانت کردید به ناموستون خیانت میکنن این عین حقیقته و راهی هم برای فرار ازش نیس . تو نمیتونه بگی من خیانت میکنم و خیانت نمیبینم . قدر زندگیاتون رو بدونید به هم دیگه احترام بزارید هرگز نسبت به همسرتون کم توجهی و کمی عاطفه نگذارید با هم رفیق و شفیق باشید اگه اینجور باشید هرگز خیانت نمیکنید . امیدوارم خدا هم به زندگیتون رونق بده یا حق التماس دعا

من ۲۳سالمه و۷سال هست که ازدواج کردم و از بچگی تا الان خیال بافی میکنم دوسال پیش اتفاقی افتاد که علاقه ام از همسرم کم شد و چون خیال باف هستم در خیالتم به جای هسرم یه شخص دیگری رو جایگزین کردم که نامحرم بود و باعث شد که علاقه مند بشم بهش البته تواین دوسال هیچ وقت بهش ابراز نکردم حتی نگاهم رو ازش سلب میکردم وهمیشه باعذاب وجدان زندگی میکردم.به خودم که اومدم دیدم رابطم با شوهرم سرد شده و هیچ علاقه ای بهش ندارم و همیشه سعی کردم باهاش خوب باشم و فکر به نامحرم نکنم ولی موفق نشدم تا اینکه فمیدم همسرم معتاد شده پدرم اصرار طلاق دارد منم که علاقه ای بهش ندارم و راضی ام ولی احساس گناه میکنم از اون خیالاتم و سردی که بین منو همسرم ایجاد شده و نمیتونم طلاق رو بخام
از طرفی چون علاقه بینمون نیس نمیتونم طلاق رو نخام لطفن راهنماییم کنید که چه کاریو انجام بدم؟ واینکه ایا این دو سال که باعلاقه نامحرم گذراندم گناه بزرگی انجام دادم؟ البته الان احساس پشیمونی دارم

تصویر شهرسوال

با سلام
شما خانمي هستيد ۲۳ ساله که در سن ۱۶ سالگي ازدواج کرده ايد و از دو سال پيش به خاطر اتفاقي که افتاده علاقه‌تان به شوهر کم شده (که البته از آن اتفاق هم چيزي نگفته ايد) و به خاطر خيالبافي‌هاي مستمر از دوران گذشته تا به امروز و از طرفي به خاطر عدم علاقه در ۲ سال پيش به خيالبافي نسبت به شخص ديگري پرداخته‌ايد. اين خيالبافي علاقه اي را در شما به وجود آورد که از ابرازش هم اجتناب کرديد، البته عدم ابراز آن قابل تحسين است. اين مشکل ارتباطي با همسرتان و سردي عاطفي همراه شد با اعتياد همسرتان که پس از اعتياد او، پدر هم اصرار به طلاق و جدايي داشت. اما احساس گناه از آن عدم علاقه و خيالبافي و علاقه هاي ذهني به شخصي ديگر، ترديدي را براي جدايي شما رقم زده است. از طرفي هم ميل به جدايي داريد، چون علاقه‌اي به همسرتان نداريد. آنچه مسلم است اين عدم علاقه به خاطر خيالبافي‌هايي است که داشته‌ايد و به خاطر علاقه‌هاي ذهني به شخص ديگر که به او وابستگي ذهني داشته ايد. از همين رو بهتر است ابتدا اقداماتي براي فراموش کردن شخص مورد علاقه ذهني‌تان داشته باشيد. هر چند به خاطر خيالبافي‌هاي مستمرتان، بايد با مشاور صحبت کنيد. زيرا مي تواند نشان دهنده حساسيت هاي فکري‌تان و وسواس فکري باشد. البته تشخيص دقيق نياز به ارزيابي بسيار جزئي و دقيق دارد و نمي‌توان با اين مقدار اطلاعات برچسب زد.
پس از آن که به يک درجه اي از منطق رسيديد و خروج از حالتهاي هيجاني و احساسي داشتيد، با توجه به ويژگي‌هاي مثبت همسرتان ببينيد، آيا او ويژگي‌هاي مثبتش به اندازه اي هست که براي ترک اعتياد او تلاش کرده و پس از آن تصميم به ادامه و يا عدم ادامه زندگي بگيريد. به هر حال اين اطلاعات محدود نمي تواند مشاوره دقيقي را به همراه داشته باشد. با اين حال مي توانيد با شماره گيري ۰۹۶۴۰ و از طريق گفت و گو با کارشناسان مشاور مرکز ملي پيگير حل مشکل شويد. ضمن اينکه اگر بين دو راهي جدايي و يا ماندن هستيد، توجه داشته باشيد که طلاق در صورتي صحيح و طلاق منطقي است که؛
_ نقاط ضعف همسر و زندگي بسيار بيشتر از نقاط قوت باشد.
_ اميدي به اصلاح يا کاهش نقاط ضعف نباشد.
_ تحمل و کنار آمدن ميسر نباشد.
_ قرائن حکايت از بهتر شدن وضعيت، پس از طلاق داشته باشد.
پس از تصميم شتابزده اجتناب کنيد. همچنين بهتر است به يک درجه اي از منطق و تعادل هيجاني برسيد، سپس تصميم به جدايي بگيريد. البته بايد بررسي نوع اعتياد همسر و آسيب هايي که بر رابطه‌تان داشته و همچنين تلاش‌هايي که براي ترک آن داشته ايد، صورت بگيرد و در اين رابطه هم اطلاعات کافي نداريم. درباره اينکه دو سال علاقه ذهني براي شما گناهي را به همراه داشته يا خير؛ بهتر است با کارشناسان احکام صحبت کنيد. ضمن اينکه پيش از جدايي و تصميمي مبني بر جدا شدن از همسر و تحت تأٍير قرار گرفتن صحبتهاي پدر و يا احساس گناه هاي خود، به مشاور مراجعه کنيد و يا لااقل به صورت تلفني و با شماره گير ي۰۹۶۴۰ از طريق گفت و گو با کارشناسان مشاور مرکز ملي پيگير حل مشکل‌تان شويد.

با عرض سلام و خسته نباشید میخواستم بدونم اگه کسی (نعوذبالله)دچار زنای فکری شد و در ذهنش یا با محارم خودش و یا با دیگران مثلا (نعوذبالله) دچار زنا شد وبعد پشیمان بشه از کارش و توبه کنه آیا بخشیده میشه و ایا گناه زنای ذهنی از زنایی ک واقعا صورت گرفته بیشتره؟؟

تصویر شهرسوال

سلام و عرض ادب خدمت شما

زناي ذهني، تصور و فکر کردن به امور جنسي و رابطه جنسي با نامحرم است. به لحاظ شرعي خود فکر گناه در امور جنسي به خصوص اگر غير اختياري باشد گناه نيست. ولي انسان بايد از مقدماتي که باعث اين افکار مي شود پرهيز کند و در صورت اختياري بودن چنانچه آثار بيروني داشته باشد و موجب تحريکات جنسي شود اين امور گناه است. فکر و انديشه گناه، پاکى و صفاى قلب را از بين مى برد و انسان را به ارتکاب آن وا مى دارد.

حضرت على(ع) فرمود:«من کثر فکره فى المعاصى دعته إليها؛ کسى که در مورد گناهان زياد فکر کند، گناهان او را به سوى خود مى کشند».
نيز فرمود: «خوض النّاس فى شى‏ءٍ مقدّمه الکائن؛ فرو رفتن و تفکّر در مورد چيزى، سرآغاز وجود و پيدايش آن چيز است».
از اين رو، حضرت مسيح به پيروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد، زنا نکنيد؛ اما من به شما سفارش مى کنم، فکر زنا را هم نکنيد؛ زيرا کسى که به زنا بينديشد، مانند کسى است که در اتاق زيبا و رنگ آميزى شده‏اى، آتش روشن کند. در اين صورت، هر چند ممکن است خانه در آتش نسوزد؛ لکن دست کم دود، آن را سياه و خراب مى کند».
در هر صورت، فکر گناه، گناه نيست تا وقتي که انسان خود را به گناه آلوده نکند، حتي اگر مقدمات آن را فراهم کرده باشد، گناهي در نامه او ثبت نمي‏شود. اما فکر وانديشه گناه، پاکي و صفاي قلب را از بين مي برد. انسان را به ارتکاب آن وا مي دارد.

مسلما با کنترل افکار و عدم تکرار آن توفيقات الهي بيش از پيش نصيبتان خواهد شد و رحمت واسعه الهي شامل حالتان خواهد شد.

--موفق باشيد--

با سلام
من در محیط کار و درسم مجبور هستم با نامحرم همصحبت شوم، در یک اتاق باشم، بر روی مسایل درسی و کاری اختلاط کنم، اما هرگز حرفی غیر از درس و کار بین ما رد و بدل نشده‌است. همسرم خیلی از این آقا خوشش نمیاد، ولی من به خاطر شرایط کاری و درسی مجبورم با ایشون در ارتباط باشم، تلفنی یا اینترنتی(خیلی همسرم موافق این ارتباط نیست). مجددا میگم هیچ حرفی به غیر از درس و کار بین ما وجود نداره و تابه‌حال پا رو این موضوعات فراتر نگذاشتیم. آیا من گناهی مرتکب میشم؟ با وجودی که قادر نیستم این رابطه رو قطع کنم، چیکار کنم؟

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و با شما مکاتبه مي کنيم. اميدواريم اين مشاوره براي شما مفيد باشد. گفتيد که قادر نيستيد اين رابطه را قطع کنيد نمي دانيم منظورتان از اين جمله چيست؟ ولي دو بحث در مورد سوال شما مطرح است. يکي بحث شرعي اين رابطه و دوم صلاح شماست.
در مورد رابطه با نامحرم اگر اين رابطه خصوصي نباشد و هدف خاصي مثل تحصيل يا کار داشته باشد و احتمال گناه و گمراهي در آن نرود شرعا مشکلي ندارد ولي بصورت کلي بهتر است هيچ رابطه اي بين دو نامحرم وجود نداشته باشد.
در مورد اينکه آيا اين رابطه به صلاح زندگي شماست يا خير. اولين نکته حساسيت همسرتان به اين رابطه است. قرار نيست خانواده با حق و حقوق اداره شود. اگر همسرتان به شما بي اعتماد باشد هر روز از همسرتان دور تر خواهيد شد و ممکن است زندگي تان با شکست مواجه شود. حتي اگر در چنين شرايطي کار را براي مدتي رها کنيد منطقي است زيرا خانواده و رابطه با همسر اولويت زندگي است.

با سلام.حالم خیلی بد هست ازتون خواهش میکنم دستم رو بگیرید.انقدر قلبم سیاه شده که حس میکنم محبوس الدعا شدم وحس میکنم نمیشنوه خدا صدای منو‌اگر ذکری بلدید بگید با اون خدار صدا کنم.من زنی۲۶ ساله هستم که۴ سال از ازدواجم میگذره انقدر عزت نفس داشتم که در دوران مجردی هیچ وقت رابطه ای حتی تلفنی با پسری نداشتم اما نفسم رو رها کردم وبه خودم اومدم دیدم شدم بنده خالص شیطان.من تو زندگی با همسرم خبلی ازش رنجیدم اما منطقو اعتقادم نمیتونه اشتباهاتمو با این دلیل توجیه کنه.مدت یکماه بود که با پسری از طریق فضای مجازی اشنا شدم وباهم قرار ملاقات گذاشتیم ودر این قرار یک خانمی از اشناهای نزدیک من رو با ایشون دید.ومن از اون روز مرده متحرک هستم.خدا پرده ستارالعیوبیش رو از روم برداشت.حقم بود چون خیلی وقیح بودم.البته اون خانم هیچ چیز به روی من نیاورد.من توبه کردم من پشیمون شدم.اگر به خدا اصرار کنم شاید ببخشه میدونم.اما تورو خدا بهم بگید با بنده خدا چکار کنم؟ممکنه فراموش کنه؟ممکنه پیش خودش بگه اشتباه گرفته؟ممکنه خدا همچین معجزه ای کنه؟کمکم کنید وضعیت روحیم اصلا خوب نیست دائما قرص میخورم تا بخوابم وفراموش کنم اما به محض بیداری شروع میشه کابوسم

تصویر شهرسوال

با سلام
برقراري اينگونه روابط مخصوصا براي يک فرد متاهل و همسردار گناه بسيار بزرگي است اما هيچ گناهي نيست که از رحمت الهي بزرگتر باشد. آنچه از دست شما بر مي آيد اين است که بخاطر اين گناه بزرگ توبه کنيد و تصميم جدي بگيريد که ديگر هرگز به سمت اينگونه کارها نرويد. در مورد آن فرد نيز کار خاصي از شما برنمي آيد جز اينکه دعا کنيد خداوند گناه شما را بپوشاند و اين خانم به مرور آن را فراموش کند. همچنين مي توانيد نذر کنيد که در صورتي که اين مشکل حل شد و گناه شما مخفي ماند، شما با رفتار و اخلاق خوب و محبت زياد نسبت به همسرتان، آن را در عمل جبران کنيد. موفق باشيد

/۳۸۱۲۴۷/

باسلام ،من تو سن ۱۷سالگی ازدواج کردم شوهرمو دوست داشتم وهنوزم دوست دارم ولی اون زیاد با من حرف نمیزنه اصلا محبت و این چیزا رو نمیتونه خیلی مهربونه هم خیلی پاک ولی زیاد ابراز علاقه نمیکنه با اینکه میدونم خیلی دوسم داره من تو خونواده ای بزرگ شدم که خیلی مذهبین یعنی بگم خودمم همینجوری ام والانم هستم جوری که حتی چیزایی که قراره اتفاق بیفته رو تو خواب میبینم اگه مثلا ببینم با یکی دعوا میکنم روز بعدش تلاش میکنم که خوبی کنم صدقه میدم تا اخیانا دچارش نشم و هرچقدرم فرار کنم بلاخره اتفاق میفته ولی حداقل زودتر حل میشه ،میخواستم بگم من با خانواده شوهرم زندگی میکنم درس هم میخونم یه برادر شوهر دارم همش تو خونس حس کردم نسبت به من یه علاقه ای داره منم که اخلاقم جوریه اصلا دوس ندارم با کسی بد باشم تا الانم با هیچ کدوم از دوستام و یا اشناهام دعوایی نداشتم ،منم دوسش دارم به عنوان داداشم اولش میوند پیشم ازم میخواست تو کاراش کمکش کنم تو درساش نمیدونم یه دفعه بهم دست زد منم طردش کردم یک ماه گذشت اونم اصلا دیگه نگاهم نکرد منم که گفتم با کسی نمیتونم دوروز قهر بمونم خودم رفتم ازش طلب بخشش کردم ولی ...روزها و ماه ها گذشت با من خیلی خوب بود چیزایی که دوست داشتم رو اون میگفت ولی شوهرم نه تا اینکه فکر کردم منم بهش علاقه دارم با اینکه میدونم اصلا نشدنیه ولی نمیدونم این چه حسیه به خودم قول دادم هیچ وقت اصلا وابدا به شوهرم خیانت نخواهم کرد ولی ...بعدش دیدم افتادم تو دام گناه ،من نمیدونم چکار کنم خیلی پشیمونم اصلا چطوری بگم حس میکنم دیگه افسرده شدم بار ها و بار تو دلم از خدا طلب بخشش میکنم من اصلا نباید اینجوری میشدم حس میکنم منم شدم مثل اونایی که ...چطوری بگم نمیدونم ولی امیدوارم خدا ببخشه بعد هرنمازم هم طلب بخشش میکنم تو حین راه رفتن اصلا هر وقت شوهرممو میبینم طلب بخشش میکنم کمی واسم بگین لطفا اگه من به شوهرم بگم یعنی چه عکس العملی نشون میده منو هر کی هم هس مذهبی میدونن خودمم اینجوریم ولی الان با این گناهم روم نمیشه با شوهرم باشم

تصویر شهرسوال

با سلام و تشکر اميدواريم که زندگي رضايت بخشي را تجربه کنيد. ما از شرايط و قول و قرار هاي اوليه با همسرتان خبر نداريم و نمي دانيم تا چه زماني شما قبول کرده ايد که در کنار خانواده همسرتان به اين شکل زندگي کنيد. اما آنچه که باعث شده شما در زندگيتان آسيب ببينيد اين حس جلب رضايت همه و راضي نگاه داشتن هم در هر حال حتي اگر براي شما آسيب داشته باشد ، است. قطعا هيچ وقت نمي توان رضايت همه اطرافيان را جلب کرد و گاهي ممکن است انسان به دليل مراقبت از خود و حريم شخصي خود نياز باشد فاصله با ديگران داشته باشد و با قاطعيت و رک و صريح و شفاف بودن و حتي نشان دادن روي ناخوش از حريم شخصي خودش دفاع کند. بنابراين بهتر است شما اين احساس جلب رضايت همه را که براي شما آسيب هاي خطرناکي به دنبال دارد را کنار بگذاريد و از حريم خودتان سفت و سخت و با اقتدار دفاع کنيد. و پيشنهاد ما اين است که اين اتفاق ممکن است باعث تحريکات بعدي شود و بهتر است از نظر مکاني از خانواده شوهرتان فاصله بگيريد و مستقل تر شويد موفق باشيد.

/۴۴۲۱۴۹/

سلام. من سه سال هست که ازدواج کردم و زندگیه خوبی از لحاظ مالی داشتیم ولی کم و بیش به دلیل اخلاق هایه بد همسرم مثلا بدبینی و زود جوش آمدن و .... مشکلات سختی را باهم داشتیم تا حدی که همسرم مرا کتک میزد و بعد یکی دو روز پشیمون میشد و طلب بخشش میکرد و من میبخشیدم و حتی یک کلمه به خانواده ام یا کسی نگفتم.تا اینکه خواستگار قبلیه من که همکلاسیه من بود به من پیام داد و از زندگیه تلخ خودش حرف زد و من متاسفانه جواب دادم. و این به یک عادت تبدیل شد تا اینکه همسرم متوجه شد و بعد فهمیدن تمام مهر منو از من گرفت حتی ماشین منو گرفت و گفت بعدا بیشترشو بهت میدم به کسی نگو اگر نمیخوای پس طلاقت میدم و من چون نمیخواستم جدا بشم و سیر تا پیاز داستان را به همسرم گفتم تمام زندگیمو به همسرم دادم ولی اون نه تنها پس نداد بلکه هربار کتک میزد و بد و بیراه بهم میگفت تا اینکه دیگه نتونستم و درخواست طلاق دادم ولی توافقی و حتی ذره ای از مهریه مو هم نخواستم و الان داستان طلاق من جاریه اما همسرم میگه میخواد زندگی کنه ولی هیچ اقدامی نمیکنه برام دعا کنین .
ولی نمیدونم خدا منو بخشیده یا که نه و این موضوع داره منو روانی میکنه. خواهش میکنم جواب منو بدین و کمکم کنید...

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام .من سه ساله ازدواج کردم و با همسرم جر و بحث داشتیم همواره. و اون دست بزن داشت و وقتی عصبی میشد مرا کتک میزد به علت میگرن شدیدی که داشت.تا اینکه خواستگار قبلیه من که جواب رد داده بودم به من پیام داد و من برایه اینکه به او ثابت کنم الان خیلی خوشبختم جواب پیام هاشو دادم و اون از بدبختیه خودش برام گفت تا اینکه همسرم متوجه شد و فردای اون روز تمام مهریه منو ازم گرفت و حتی ماشینمو و گفت به هیچ کسی نگو وگرنه طلاقت میدم من بعدا بهت برمیگردونم و من چون نمیخواستم طلاق بگیرم قبول کردم اما اون بیشتر دعوا کرد و کتک زد و البته خیلی اوقات هم خوب بود ولی همیشه میگفت اخر طلاقت میدم تا اینکه یه شب بعد دعوای شدید من به خونه بابام رفتم و درخواست طلاق توافقی دادم و حتی مهریه مو نخواستم.نمیدونم خدا منو میبخشه یا نه من توبه کردم و طلب بخشش از خدا ولی نمیدونم خدا منو بخشیده یا نه چون زندگیم از هم پاشیده و من همه کار برا درست شدنش کردم ولی نشد خواهش میکنم کمکم کنید و بهم بگید خدا منو بخشیده و از گناهم گذشته یا نه خواهش میکنم بهم بگید ممنونم.

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

آری خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و کسی که گناه کرده باشد و توبه کند میبخشد ولی یک سوال اینجاست آیا کسی که به او خیانت شده هم میبخشد و اگر نبخشد؟
بلی اگر طرف مقابل نبخشد خدا از از حق الناس نمی گذرد و اینجاست عذاب الهینازل میشود

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

امام علی علیه السلام می فرماید: «الافراط فی الملامه تشب نیران اللجاج»(۵) زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را مشتغل می سازد.
و نیز می فرماید: «ایاک أن تکرر العتب فان ذلک یغری بالذنب و یهون بالعتب» از تکرار سرزنش بپرهیزید که موجب دلیری در گناه و بی اثر ساختن ملامت می شود

امام صادق سلام الله علیه : مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ
کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود میزان الحکمة: ح ۱۴۸۵۴
ودلیل آن هم روشن است، چون اولا: « سرزنش وملامت » دیگران در دین محکوم است ولو اینکه سرزنش تو از گناه باشد! وثانیا : امر به معروف لازم و واجب است ولی کسی نمی تواند شخص مرتکب منکر را ملامت کند بلکه عمل شخص منکر بوده لذا باید فعل منکر را تقبیح کرد نه عامل به منکر را !
پیامبر صلى الله علیه وآله می فرمایند : اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛ گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است. نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳
بنابراین به نظر می رسد که بایستی اورا از این کار،بدون اینکه اورا ملامت کند بازدارد وعواقب گناه را برای شخص بازگوکند بدون اینکه شخص را سرزنش بر کرده اش بکند بلکه کاری کند که خود شخص از کرده اش پشیمان شود!

منبع سایت پرسمان
خطاب به اونایی که .....

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام،من خیلی تلاش میکردم از زنم جدا بشم ولی اون بخاطر علاقه‌ای که به من داشت هربار با خودکشی یا بچه‌دار شدن یا واسطه کردن دیگران نمیومد جداشیم،بچه‌دار شدیم و من هم دیگه نمیخاستم جداشیم بخاطر بچه،ولی این یک سال اخیر برعکس شد،حالا اون میخاست که جداشیم،برام عجیب بود و بکاراش شک کردم و مطمعن بودم باکسی رابطه داره.شش ماه پیش قرآن آوردیم بین خودمون و چون همیشه فکرمیکرد من با همسر سابقم رابطه دارم،دست روی قرآن گذاشتم و قسم خوردم که با هیچکس رابطه ندارم،اون هم قسم خورد که از زمانیکه همسرم شده و تا زمانیکه زن عقدیم هست نه خیانت کرده و نه خاهد کرد،و گفتیم جوونیمون نظر قرآن که هرکی الکی قسم بخوره و تا آخر امسال تقاص پس بده،الان که دارم این پیام میفرستم ۳ ماهه که همسرم فوت شده.البته کار خدا بود که قبل از فوتش جدا شدیم و ده روز بعداز سه ماه اده فوت شد،البته اینم بگم که برام محرض شد که رابطه هم داشته و حتا داده بود واس رابطشون دعا جادو هم نوشته بودن که الان اونم دستمه.اینم بگم از زمانیکه میخاستیم جداشیم تا بعداز جداشدنمون هم باهم رابطه زنوشوهریمون داشتیم.نمیدونم قسم اینجوریش کرد یا از وجدان درد یا پشیمونی دق کرد تو جوانی.من از اول از خدا خاستم تقاصم بگیره و واگذار کردم بخدا،چون میدونستم خودم خیانت نکردم با اینکه همه برعکس فکر میکردن، الان چی بسرش میاد اون دنیا، من نمیتونم بد باشم و بلد نیستم، این سه ماه که فوت شده من هر روز سر خاکشم و دعا میکنم براش و میگم کاش جوونیش نظر قرآن نمیکرد و ماکه داشتیم جدا میشدیم و شدیم.

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات