شهر سوال ـ دختر۲۷ساله ای هستم که در تمام عمرم موقعیت های ازدواج خوبی داشتم و تحصیلات تکمیلی ام را به اتمام رساندم و البته در موقعیت های ازدواج خوب قرار داشتم و چه آن موارد خوب؛ سایر موارد هم پیش آمد، اما به امید بهتر، از بهترین فرصت هایم باز ماندم. و تمام این موارد گذشته زندگی ام، متاسفانه مغرور و طمع کردم و این طمع باعث شد اینچنین باشم وحالا هم به هر قیمتی هم قصد ازدواج ندارم مگر انکه واقعا معیار هایم را داشته باشد اما از حقیقت نگذرد من معیارهایم در طول سالیان از سطحی گرایانه به رویا و ایده ال گرایانه و سپس واقع گرایانه تغییر کرد و من در جایگاه اجتماعی نسبتا بالایی قرار دارم و در مراکز های اجتماعی و علمی فردی سرشناس هستم. و میدانم نمیتوانم از خاسته ها و اهدافم از زندگی دست بکشم. اما در این میان نبایدهایی هم صورت گرفت اما در هر صورت فعلا یک سالیست واقعا افسوس گذشته و افسردگی شدید دارم انقدر که تابحال به خودکشی هم فکر کردم. هیچ چیز مرا از ته دل خوشحال نکرده و هرچند لبخند میزنم اما هیچ کس نمیداند. ظاهرا مذهبی ام اما احساس میکنم از اعتقاداتم دارم فاصله میگیرم. نمیدانم اگر اینطور برود من هیچ دینی در عمل نخواهم داشت یا اینکه خودم را نابود خواهم کرد مگر انکه خدا فرجی کند.
مهارت های زندگی
بخاطر مشکلات مالی دوستانم تحویلم نمیگیرند مشکل چیست؟
شهر سوال ـ ما خانواده ی ضعیفی هستیم و پدرم نمیتواند نیازهای ما را فراهم کند من دوست دارم مثل دوستانم باشم ولی بدلیل مشکلات مالی و...، دوستانم زیاد تحویلم نمیگیرند مشکل چیست؟
چگونه میتوان موانع پیشرفت را از بین برد؟
شهر سوال ـ توان شروع هیچ کاری رو ندارم. هرزمان میخواهم دست به کاری بزنم آنقدر افکار منفی به ذهنم هجوم میآورد که منصرف میشوم.
چگونه شاد باشیم؟
شهر سوال ـ غلبه احساس شادي يا عدم آن، موضوعي است كه به عوامل متعددي، از جمله طرز و نوع تفكر و همچنين سبك زندگي افراد بستگي دارد. در اين رابطه توجه شما را به نكات زير جلب ميكنم؛
نوجوانی خجالتی بوده و نمیتوانم در جمع صحبت کنم، لطفا راهنمایی نمائید؟
شهر سوال ـ ورای هر احساسی، فكري نهفته است لذا فكر و يا افكاری كه منجر به احساس خجالت در شما میشوند را به صورت شفاف كشف كنيد و آنها را به چالش بكشيد. مثلا ممكن است علت احساس خجالت شما اين باشد كه فكر كنيد ديگران به شما خواهند خنديد و يا به صحبتهاي شما توجه نكنند و... .
خاطرات تلخ مربوط به زندگی مشترک را چگونه بی اثر کنیم؟
شهر سوال ـ سعی كنید در گذشته زندگی نكنید؛ چرا كه زندگی در گذشته زمینه افسردگی انسان را فراهم می كند. در شعری كه برخي بزرگان به امام علي (علیه السلام) نسبت دادهاند ميخوانيم: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین: آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه میآید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.»
چگونه ميتوان یک رابطه را قطع کرد؟ مدتي است که هر روشی را دنبال میکنم نتیجه نمیدهد؟
شهر سوال ـ به هر حال وابستگی وضعیت شناختی افراد را به هم ریخته و فرد وابسته فقط و فقط نقاط مثبت طرف مقابل را می بیند و وسوسه های خود را نمی تواند کنترل کند پس به طور کلی یک فرد وابسته یک فردی است که رگه های از وسواس و افسردگی در شخصیتش است حتی در سطوح بالا در کنار تکنیک های غیر دارویی تکنیک های دارویی هم باید فرد استفاده کند به هر حال بنده نمی دانم شما تا حالا چه کارهایی رابرای این عشق و یا به عبارتی وابستگی بی هدف انجام داده اید اما راهکارهای زیر به نظر مناسب است:
چگونه میتوان اراده قوی و اعتماد به نفس در حضور جمع را کسب کرد؟
شهر سوال ـ خدمت شما عرض شود موضوع عدم اعتماد به نفس و ترس اجتماعی sociallphobia در سطوح مختلف افراد جهان وجود دارد و درصد بالایی را به خود اختصاص داده است و تنها شما نیستید که دچار این مشکل می شوید همه افراد ممکن است در درجاتی از ترس از موقعیت نا آشنا قرار گرفته و دچار هراس اجتماعی شوند به نظر می رسد برای کاهش این ترس و افزایش اعتماد به نفس در این زمینه راهکارهای زیر را به دقت انجام دهید:
چگونه با فردی که همسر خود را از دست داده باید برخورد کرد؟
شهر سوال ـ بنده خواستار کمک به یکی از دوستانم هستم که جدیدا همسر خود را از دست داده است او زنی جوان است و صاحب یک دختر سه ماه. بسیار روحیه ضعیفی دارد و بنده بسیار دور هستم. فقط از طریق تلفن با او در تماس هستم.
چرا بعضی از افراد نمی توانند با گذشته به راحتی کنار بیایند؟
شهر سوال ـ من خودم به شخصه آدم حساسی هستم و زود نمیتوانم گذشته را از یاد ببرم و این خیلی روی رفتارهایم تاثیر میگذارد. نمیتوانم درست تصمیم بگیرم و به برنامه هایی که برای خودم چیدم عمل کنم و فقط فکرم مشغول گذشته و آدمهای آن روزهاست. من چطور میتوانم احساساتم را کنترل کرده و از اهداف خود دور نشوم؟