آیا می توان به دشمنان حضرت علی (ع) اتهام فرزند نامشروع بودن زد؟
در این باره روایاتی وجود دارد که شیعه آن ها را معتبر نمی داند و علمای شیعه با این امر مخالف هستند:
مرحوم كلینی در كتاب شریف اصول كافی ، این روایت را با سند ذیل ، این گونه نقل میكند:
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَفْتَرُونَ وَیَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِی الْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا؛[۱] ابو حمزه مى گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض كردم: برخى از هم كیشان ما به دگراندیشان دروغ مى بندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مى دهند. امام باقر علیه السّلام فرمود: سخن نگفتن در باره آنان نیكوتر است، و سپس فرمود: اى ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زادهی فحشایند.»
ضعف سند روایت:
اولاً : در سند این روایت دو مشكل وجود دارد: یكی در حسن بن عبد الرحمن و دیگری در علی بن العباس. حسن بن عبد الرحمن مجهول است و در هیچ یك از كتابهای رجالی شیعه توثیق ندارد. بنابراین روایات او معتبر نیست .مشكل اصلی و اساسی در سند، علی بن عباس است كه از غلات به شمار میرود.
بنابراین، روایت چنین افرادی در مذهب شیعه، هیچ جایگاهی ندارد؛ از این رو است كه احدی از علمای شیعه در طول تاریخ بر طبق چنین روایاتی فتوا ندادهاند و بلكه عكس آن را معتقد هستند؛ زیرا بر مبنای فقه شیعه تمام كسانی كه پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است، حلال زاده هستند؛ حتی اگر غیر مسلمان باشند؛ تا چه رسد به مسلمانان. پس این روایت علاوه بر ضعف سند با دیدگاه فقهی شیعه نیز در تضاد است.
ثانیاً : روایات بسیاری در كتابهای اهل سنت وجود دارد كه ثابت میكند ، كسانی كه محبت امیر مؤمنان علیه السلام را ندارند، حرامزاده هستند. از آن جایی كه روایات بسیاری در این زمینه در كتابهای اهل سنت نقل شده است، به چند روایت اشاره و دوستان علاقهمند را به كتابهای مفصل؛ از جمله كتاب شریف الغدیر، ج۴، ص۳۲۰ به بعد و همچنین به اثر گران سنگ الإمام علی بن أبی طالب علیهما السلام، نوشته احمد رحمانی همدانی، فصل ۱۹، ارجاع میدهیم تا در آن لیست احادیث موجود در کتب اهل سنت را ببینند.
نشانههای حلال زاده و حرام زاده در روایات اهل سنت:
الف: دشمنی با امیر مؤمنان علیه السلام : علامه شمس الدین جزری شافعی مینویسد: «عن عبادة بن الصامت رضی الله عنه قال: كنّا نَبُور أولادنا بحُبّ علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه، فاذا رأینا أحدهم لا یحب علی بن أبی طالب، علمنا أنه لیس منا، وأنه لغیر رشده؛ عبادة بن صامت میگوید: ما فرزندان خود را با دوستى على بن ابى طالب علیه السلام مىآزمودیم، و اگر یكى از آنان على بن ابى طالب را دوست نمىداشت، پى مىبردیم كه غیر مشروع است.»
و در ادامه این روایت را نقل میكند: «وروینا ذلك ایضا، من أبی سعید الخدری رضی الله عنه، ولفظه: كنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علیاً رضی الله عنه، فإذا ولد فینا مولود فلم یحبه عرفنا أنه لیس منا. (قوله: نبور، بالنون والباء الموحدة وبالراء ای نختبر ونمتحن.)[۲] ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستی علی(علیه السلام) آزمایش می كردیم، اگر فرزندی بدنیا می آمد و علی را دوست نداشت می فهمیدیم كه از ما نیست.»
شمس الدین جزری از بزرگان اهل سنت است كه در مقدمه كتابش روایتهای نقل شده در این كتاب را مسند و متواتر میداند.
ب: محبّت امیر مؤمنان علیه السلام، معیار حلال زاده بودن: عاصمی مكی و موفق خوارزمی مینویسند: «عن أبی بكر الصدیق قال رأیت رسول الله ختم ختمة وهو متكئ على فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین أنا سلم لمن سالم أهل الخیمة حرب لمن حاربهم ولی من والاهم لا یحبهم إلا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم إلا شقی الجد ردیء الولادة؛[۳] ابوبكر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تكیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر كس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر كس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنكه ولادتی پاك دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنكه ولادتی ناپاك دارد.»
قندوزی حنفی مینویسد: «عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس ( رضی الله عنهما ) قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : یا علی أنت صاحب حوضی وصاحب لوائی ... وأنت مولى من أنا مولاه وأنا مولى كل مؤمن ومؤمنة، لا یحبك إلا طاهر الولادة ولا یبغضك إلا خبیث الولادة؛[۴] رسول خدا به علی فرمود: تو صاحب پرچم و حوض منی...تو مولای كسی هستی كه من مولای اویم، ومن مولای هر مؤمن و مؤمنه ای هستم، مُحبّ و دوستدار تو نیست مگر آنكه ولادتش پاك باشد و دشمن تو نیست مگر آنكه ولادتش ناپاك باشد.»
و در ادامه مینویسد: «وعن الإمام جعفر الصادق، عن آبائه علیهم السلام عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ( انه ) قال : من أحبنا أهل البیت فلیحمد الله على أولی النعم . قیل : وما أولی النعم ؟ قال : طیب الولادة ، ولا یحبنا إلا من طابت ولادته؛[۵] رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هر كه ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترین نعمتها سپاس گزارد. گفتند: برترین نعمت كدام است؟ فرمود: پاكزادگى، زیرا ما را دوست ندارد مگر آن كه پاكزاده باشد.»
ابن مردویه اصفهانی مینویسد: «ابن مردویه، عن أحمد بن محمد بن الصباح النیسابوری، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل، عن أحمد، قال: سمعت الشافعی یقول: سمعت مالك بن أنس یقول: قال أنس بن مالك: ما كنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببغض علی ابن أبی طالب؛ معیار شناخت عدم انتساب فرزند به پدرش از نظر ما چیزی نیست چون دشمنی با حضرت علی (ع)»
ج : شراكت شیطان در نطفه دشمن علی علیه السلام: قرطبی انصاری، خطیب بغدادی و ابن عساكر مینویسند: «روى الأعمش عن أبی وائل عن عبدالله قال قال علی بن أبی طالب علیه السلام: رأیت النبی صلى الله علیه وسلم عند الصفا وهو مقبل على شخص فی صورة الفیل وهو یلعنه قلت: ومن هذا الذی تلعنه یا رسول الله قال: «هذا الشیطان الرجیم» فقلت: یا عدو الله والله لأقتلنك ولأریحن الأمة منك قال: ما هذا جزائی منك قلت: وما جزاؤك منی یا عدو الله قال: والله ما أبغضك أحد قط إلا شركت أباه فی رحم أمه؛[۶] على علیه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در كوه صفا دیدم كه در برابرش شخصی كه به شكل و صورت فیل بود او را لعن مى كرد، گفتم: اى رسول خدا، این مرد كیست؟ فرمود: شیطان رانده شده. گفتم: اى دشمن خدا، به خدا سوگند تو را میكشم و امت را از شر تو خلاص مىكنم. گفت: به خدا سوگند كه پاداش من از تو این نیست ! گفتم: اى دشمن خدا، پاداش تو از من چیست؟ گفت: به خدا سوگند كه هیچ كس تو را دشمن نمىدارد؛ مگر آن كه من با پدرش در رحم مادرش شركت جستهام.»
د: قیامت، و شناسائی دوستان و دشمنان علی علیه السلام: ابوالحسن مسعودی مینویسد: «عن العباس بن عبد المطلب، قال: كنت عند رسول الله صلى الله علیه وسلم إذ أقبل علی بن أبی طالب، فلما رآه أَسْفَرَ فی وجهه، فقلت: یا رسول اللهّ، إنك لتُسْفِر فی وجه هذا الغلام، فقال: یاعَمَّ رسول الله، واللهِّ الله أشد حباً له مِنِّی، إنه لم یكن نبیُّ إلا وذریته الباقیة بعدی من صُلْبه، وإن ذریتی بعدی من صُلْب هذا، إنه إذا كان یوم القیامة دُعِیَ الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم ستراً من الله علیهم، إلا هذا وشیعته فإنهم یُدْعَوْنَ بأسمائهم وأسماء آبائهم لصحة ولادتهم.[۷] عباس بن عبد المطلب می گوید: خدمت رسول خدا بودم، علی از راه رسید، چهره رسول خدا با دیدن علی روشن و خوشحال نشان می داد، گفتم: با دیدن این نوجوان خوشحال شدی، فرمود: ای عموی فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بیش از من دوست دارد، هیچ نسلی از پیامبری نیست مگر آنكه از صلب او است و ذریه من نیز از صلب او خواهد بود، چون قیامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر این جوان(علی) و پیروان او، كه با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده می شوند، چرا كه زاده شدن صحیح وپاكی دارند.»
نتیجه:
اولاً: روایتی كه مرحوم كلینی (رضوان الله تعالی علیه) در كتاب شریف كافی نقل كرده است، از نظر سندی مشكل دارد و در سند آن شخصی از غلات وجود دارد؛
ثانیاً: اگر مرحوم كلینی (رضوان الله تعالی علیه) ، این روایت را نقل كرده، اهل سنت چندین برابر آن را با همین مضمون نقل كردهاند.
ثالثا: باید دقت نمود که سخن از دشمنی و کینه حضرت علی (ع) است. و در بین مردم مسلمان (سنی) و غیر مسلمان کمتر می توان چنین فردی یافت.
[۱]. الكلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ)، الأصول من الكافی، ج۸ ، ص۲۷۵ ـ ۲۸۷ ، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،۱۳۶۲ هـ .ش.
[۲]. الجزری الشافعی، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای ۸۳۳هـ)، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب كرم الله وجهه، ص۵۷ ـ ۵۸ ، تقدیم، تحقیق و تعلیق: الدكتور محمد هادی الأمینی، ناشر: مكتبة الإمام امیرالمؤمنین(ع) العامة، اصفهان ـ ایران.
[۳]. العاصمی المكی، عبد الملك بن حسین بن عبد الملك الشافعی (متوفای۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج ۳ ص ۴۴ ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمیة.
[۴]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای۱۲۹۴هـ)، ینابیع المودة لذوی القربى، ج ۱ ص ۳۹۷، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۶هـ.
[۵]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای۱۲۹۴هـ)، ینابیع المودة لذوی القربى، ج ۲ ص ۲۷۲، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دارالأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۶هـ.
[۶]. الأنصاری القرطبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج ۱ ص ۹۱، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛ - البغدادی، أحمد بن علی أبو بكر الخطیب (متوفای۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۳ ص ۲۹۰، ناشر: دار الكتب العلمیة – بیروت؛ -ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج ۴۲ ص ۲۹۰، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - ۱۹۹۵.
[۷]. المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفاى۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج ۱ ص ۳۴۷، طبق برنامه نرم افزاری الجامع الكبیر.
نظرات