شهر سوال ـ از نظر فردی، می توان این کار را انجام داد و اين امر در اختيار خود فرد است؛ زیرا دین، امری قلبی است و اجبار و تحمیل در آن معنا ندارد. خداوند در قرآن می فرماید: «لا اکراه فی الدین؛ در پذیرش عقیده، اکراه نیست». اصولاً عقیده با اکراه سازگار نیست. قرآن به دنبال سخن مذکور میگوید: «قد تبیین الرشد من الغی؛[۱] راه راست، از راههای انحرافی و نادرست روشن است». وقتی راه رشد و حقیقت آشکار است، دلیلی برای اکراه و اجبار وجود ندارد؛ چرا که عقل سلیم، بدون داشتن انکار و عناد، حقیقت را پذیرا است.
کلام و عقاید
فرق اعجاز و سحر چیست؟
شهر سوال ـ امام صادق(ع) فرمود: «خداوند معجزه را در اختیار نبی و امام قرار داد تا دلیل باشد بر صدق ادّعای وی كه می گوید: من از جانب خدا می باشم. معجزه آیت الهی است كه جز به دست پیامبران و حجتهای خود روی زمین نسپارد تا بدین وسیله راستی راستگو و دروغ دروغگو ثابت گردد» [۱]
آیا خدا می تواند مخلوقی خلق کند که از انسان کاملتر باشد؟
شهر سوال ـ افعال خدا غایت و هدف دار و حكیمانه است، زیرا حكیمانه بودن كار، كمال است و خداوند مستجمع جمیع كمالات است قرآن می فرماید: " وَمَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ مَا خَلَقْنَاهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛[۳] ما آسمان و زمین و آن چه را بین آن ها است، به بازیچه نیافریدیم. جهان برای ما اسباب بازی نیست. نیافریدیم مگر به حق"
اگر شیطان بر انسان سجده می کرد و از امر خداوند سرپیچی نمی کرد آنگاه سرنوشت ما چگونه بود؟
شهر سوال ـ عالم خلقت با همه وسعتی كه دارد, تمامی اجزائش با هم مرتبط اند و همانند زنجیری هستند كه حلقه هایش به هم پیوسته است، پس خلقت شیطان طبیعتا درون این سیستم، حتمی است و نمی توان آن را حذف کرد. و همچنین شیطنت ابلیس نیز، با توجه به ذات متکبر او، حتمی بوده است.
در مورد تاثیر قبر ائمه در زندگی ما (انسانها) توضیحی می خواستم
شهر سوال ـ البته تمام این برکات و فوائد، چیزهایی است که ما با عقل ناقص خود در می یابیم. و قاعدتا بسیاری از مسائل از دیدگان عقل به دور است. به عنوان نمونه شاید بتوان از کنار هم قرار دادن حدیث و آیه زیر نکته ای در یافت:
منظور از عالم ذر چیست؟
شهر سوال ـ نكته اي كه از آيه به دست ميآيد، نوعي تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان ميباشد. از اين رو حجت باطني (عقل) و ظاهري(وحي) هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام ميشود، سپس مكلف به تكاليف الهي ميگردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوي لفظي بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاي دو حجت محكم الهي به انسان است.
چرا خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر برای ما فرستاد؟
شهر سوال ـ در ابتدا باید دلیل نیاز انسان به پیامبر را مورد دقت قرار دهیم. انسان برخلاف سایر موجودات، موجودی دارای اختیار و اراده است . بدین جهت همواره بر سر دو راهی حق و باطل بوده است. لذا نیاز مبرّمی به راهنما دارد تا راه و چاه را به وی نشان دهد. و از سویی نیرویی می خواهد که به جنبه حقانی انسان کمک کرده و با تذکر مدام، مانع غالب شدن خواسته های شهوانی در انسان شوند تا یکه تازی شهوات، سبب مدفون شدن عقل انسان ها نشود.
چه شرایطی بر قضاوت در قیامت حاکم است که سبب میشود هیچ ظلمی اتفاق نیافتد؟
شهر سوال ـ یَقُولُونَ یَاوَیْلَتَنَا مَالِ هَاذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَ لَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَئهَا وَ وَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًا[۳]؛ مى گویند: واى بر ما، این چه دفترى است كه هیچ گناه كوچك و بزرگى را حساب ناشده رها نكرده است. آن گاه اعمال خود را در مقابل خود بیابند
راز خلقت و هدف از آفرینش انسان چیست؟
شهر سوال ـ هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.
انسان ذاتا بد است یا خوب؟
شهر سوال ـ البته انسان می تواند با سوء اختیار خود، همین فطرت زیبایی طلب را منعکس کرده و آن را به بدی و خباثت ها، چنان عادت دهد که جز خباثت و بدی نخواهد. چون نظام الهی بر این بنا شده که خدای متعال هر کسی را در عمل و خواسته خودش مدد برساند.
آیا شیطان می تواند پیامبر الهی را فریب داده و وحی او را دستکاری کند؟
شهر سوال ـ اگر خدای متعال اجازه دهد که شیطان بتواند در وحی دستکاری کند، هدف خود را نقض کرده و کسی که خدای متعال را حکیم می داند، هرگز چنین احتمالی را نمی پذیرد. بنابراین روشن است که شیطان از جانب خدای متعال از دستکاری وحی منع می شود و این مطالب در قرآن نیز بیان شده است...
علت ترس از مرگ چیست؟ و راه غلبه بر این ترس چیست؟
شهر سوال ـ بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مىکنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود. از این رو حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مىکند و همیشه از این نظر نگران است.