آیا مطابق سوره کافرون نباید نسبت به افراد دیگر بی تفاوت باشیم؟

سوره کافرون

قرآن سخنان گوناگونی درباره کفار دارد که تفاوت ها را باید با توجه شرایط مختلف و درجه کفر مخاطبین آیات فهمید و آیات را کنار هم جمع کرد.

در یک جا برای آن ها استدلال می آورد:
«قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِیمٌ * قُلْ یحُیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ؛[یس/۷۸-۷۹] گفت: چه كسى این استخوانها را زنده مى ‏كند در حالى كه پوسیده است؟! بگو: همان كسى آن را زنده مى‏كند كه نخستین بار آن را آفرید.»

در جای دیگر تهدید می کند:
«قُلْ لِلَّذینَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ؛[آل عمران/۱۲] به كافران بگوى: به زودى مغلوب خواهید شد و در جهنّم، آن آرامگاه بد، گرد خواهید آمد.»

در جای دیگر بی اعتنایی می کند:
«ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ؛[حجر/۳] بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد ولى بزودى خواهند فهمید!»

در جای دیگر دعوت به جنگ با آنها می کند:
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ یَكُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمینَ؛[بقره/۱۹۳] و با آنها پیكار كنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نیست.»

در یک جا بر وفای به عهد و هم زیستی مسالمت آمیز دعوت می کند:
«إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِینَ ثمُ‏َّ لَمْ یَنقُصُوكُمْ شَیْئا وَ لَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلىَ‏ مُدَّتهِمْ؛[توبه/۴] مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستید، و چیزى از آن را در حقّ شما فروگذار نكردند، و احدى را بر ضدّ شما تقویت ننمودند پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمرید.»

و در یک جا نیز مسیرها را جدا می کند:
«لَكُمْ دینُكُمْ وَ لِیَ دینِ؛[کافرون/۶] (حال كه چنین است) آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم!»

ما نیز می توانیم بگوییم عیسی به دین خود، موسی به دین خود. اما ابتدا باید بفهمیم که این سخن را باید در چه زمان و نسبت به چه کسی بگوییم. قطعا ما نمی توانیم با کافر سازش داشته باشیم.
«با توجه به مفهوم كفر و داستان چشم پوشى پس از یقین و آگاهى، دیگر جاى صلحى میان مؤمن و كافر نیست. آنچه را كه تو مى ‏خواهى و خدا مى خواهد، او مى‏ شناسد و زیر پا مى ‏گذارد. تو با چنین همراهى به كجا خواهى رفت؟ تو با او، نه در فكر، نه در طرح، نه در عمل، نه در تاكتیك و نه در استراتژى نمى‏ توانى هماهنگ بشوى. و تو با او هیچ نقطه‏ ى مشتركى ندارى، نه در مبنا، نه در هدف. حتى در مبارزه با ظلم و استثمار هم نمى ‏توانى در مبنا و هدف و در نتیجه، در طرح و عمل یكى باشى، كه مبنا و هدف مبارزه با ظلم، در تلقى تو از ظلم اثر مى ‏گذارد و در طرح مبارزه اثر مى‏ گذارد و در عمل و مبارزه اثر مى‏ گذارد. كسى كه مى‏ خواهد یك بناى رفیع بسازد، با كسى كه مى‏ خواهد یك آلاچیق درست كند، در قدم اول و از قدم اول جداست. تو باید خاك بردارى كنى.»[۱]

ما در یک مرحله باید خطوط را مشخص کنیم، در یک مرحله باید صف بندی کنیم و در یک مرحله نیز کار به زد و خورد و جنگ می کشد.
رسول خدا (ص) زمانی به تاکید در جدایی راهها اشاره می کند که راه را بیان کرده اند و از سویی نیز در موضع ضعف قرار دارند. پیامبر (ص) در مکه و در اقلیت مسلمانان نیز نشان می دهد که در مقابل کفر سازشی ندارند. و با نهایت صراحت، بر جدایی راهها تاکید می کند. و سوره کافرون برای همین فضا است.

برای مطالعه بیشتر: تطهیر با جارى قرآن(۲)، عین صاد، سوره کافرون.

[۱]. تطهیر با جارى قرآن(۲)، عین صاد، ص: ۲۹۷.

نظرات