فلسفه حرمت ریش تراشی و واجب بودن باقی گذاشتن ریش چیست؟

ریش تراشی


در مورد تراشيدن ريش با تيغ و ماشيني كه مثل تيغ از ته مي‌تراشد، در بين فقها و مراجع چند نظر وجود دارد؛ برخي فتوا به حرمت داده (۱) و برخي بنا بر احتياط واجب تراشيدن ريش را جايز ندانسته اند.(۲) اما تقريبا اكثر قريب به اتفاق مراجع در طول تاريخ اسلام تراشيدن ريش را مجاز نشمرده اند؛ دليل اين مسئله روايات و سيره قطعي و مسلّمي است كه به زمان پيامبر (ص) متصل است.
در مورد تراشيدن ريش، رواياتي وارد شده كه از تراشيدن آن مذمّت كرده كه بخشي عمده آن ها اين است كه آن را كار مجوسي ها و يهودي ها دانسته است، مثلا پيامبر فرمود:«سبيل را بتراشيد (كوتاه كنيد) ولي محاسن را وا بگذاريد و خود را شبيه به يهود نكنيد.» (۳)
باز از حضرت نقل شده: «مجوس ريش هاي شان را مي‌تراشيدند و سبيل هاي شان را وا مي‌گذاشتند، ولي ما مسلمانان سبيل‌ها را كوتاه مي‌كنيم و ريش را وا مي‌گذاريم و اين بر اساس فطرت و خلقت است.» (۴)
رواياتي در مورد عذاب شدن امت هاي قبلي در نتيجه اين عمل وارد شده كه در ادامه نقل خواهيم كرد، اما بايد دانست كه همه ادله منحصر در اين روايات نيست. فقها و مراجع از مجموع روايات استفاده كرده اند كه ريش تراشي بنا بر احتياط واجب جائز نيست.
اين گونه امور از مسائل فرعي فقهي هستند كه علت و دليل و فلسفه اصلي آن ها تعيين ميزان تسليم و تبعيت ما در برابر فرامين الهي است. نمي توان به راحتي به علت و فلسفه خاص اين اعمال و دستورات رسيد، همان گونه كه فلسفه تعداد ركعات نماز و مانند آن بر ما روشن نيست. اما وقتي معيار كشف دستورات شرعي را روايات و سنت دانستيم و فقها از طريق اين منابع به چنين نظري رسيده اند، همين امر قانع كننده ترين دستور براي ما خواهد بود.
در واقع منطقي ترين دليل ما بر پذيرش حكم آن است كه اين دستور به عنوان تكليفي ديني از مجاري منطقي و قابل اعتماد شريعت به ما رسيده، در نتيجه عمل به اين دستور همانند هر دستور ديگر تعبدي شرعي، لازم و منطقي و معقول است. اگر معيار منطقي بودن يك حكم را يافتن علل طبيعي و بهداشتي و انطباق آن با يافته هاي علوم تجربي بدانيم، چه بسا نتوان براي بسياري از دستورات قطعي دين دليلي از اين دست يافت.
البته منكر اين امر نيستيم كه در اين خصوص هماهنگي هاي بسياري بين يافته هاي علوم تجربي با دستورات ديني وجود دارد و چه بسا در آينده نكات بيش تري در اين خصوص به دست بيايد. اما اين بدان معنا نيست كه در همه زمينه ها نكات خاص علمي و تجربي وجود داشته باشد و حكم شرعي منطبق بر اين يافته ها بيان شده باشد.
البته از نظر فقهي دليل مراجع براي دادن اين فتوا متفاوت بوده و تنها منحصر در اين روايات نيست. مثلا ايشان به سيره هم به عنوان يك دليل توجه داشته اند، زيرا سيره و روش عملى پيامبران و امامان و اصحاب ائمه (ع) گذاشتن ريش بوده است. در تاريخ سراغ نداريم پيامبر يا امامى ريشش را تراشيده باشد.مرحوم آيت الله العظمي خويي، درباره حرمت تراشيدن ريش بحثي مبسوط دارند كه خلاصه آن را بازگو مي كنيم:
مشهور بلكه اجماع بين علماي شيعه و سني، حرمت تراشيدن است. وجوه ذيل براي حرمت اقامه شده:
۱. «فليغيرن خلق الله»؛(۵) تراشيدن ريش تغيير خلقت به شمار مي آيد. پس حرام است.
۲. در رواياتي امر شده به بلند گذاشتن ريش و زدن سبيل ها و از تشبيه به يهود و مجوس نهي گرديده است.
۳. در رواياتي معروف به جعفريات آمده كه تراشيدن ريش مثله كردن است و هر كس مثله كند، لعنت خدا بر او باد. (۶)
۴. رواياتي كه دلالت دارند بر اين كه سلوك و مسلك دشمنان دين جايز نمي باشد. ريش تراشي از جمله آن ها محسوب مي شود.
۵. پيامبر (ص) در خطاب به دو پيام آور كسري فرمود: واي بر شما !چرا اين گونه هستيد؟ آن دو گفتند: پادشاه ما را اين گونه امر كرده، پيامبر فرمود: اما پروردگار من امر فرموده كه ريشم را بگذارم و سبيل هايم را كوتاه كنم. (۷)
۶. فرمايش امام علي (ع ): اقوامي بودند كه ريش تراشي نمودند و سبيل ها را گذاشتند، پس مسخ شدند. (۸)
آيه الله خويي همه اين ادله را كامل و قابل قبولي ندانسته، دليل ديگري كه روايت خاصي از امام رضا(ع) باشد، به عنوان دليل اصلي مي پذيرند (۹) و در نهايت مي فرمايند:
«سيره قطعيه اي كه بين متدينان متداول و به زمان پيامبر (ص) متصل است، بر اين مدعا دلالت مي كند.» (۱۰)
پس ادله اين حكم فقهي در اصل روايات متعدد در اين زمينه است هرچند ادله منحصر در روايات نيز نيست.
پي نوشت ها:
۱. آية الله بهجت، توضيح المسائل، مسائل متفرقه، س۴.
۲. امام خميني، توضيح المسائل، مسائل متفرقه، س۸۳؛
آية الله خامنه‌اي، رساله اجوبة لاستفتائات، ص۳۱۵، س۱۴۱۴؛
آية الله مكارم شيرازي، استفتائات جديد، ج۲، س۷۵۳؛
آية الله فاضل، جامع المسائل، ج۱، س۹۵۵.
۳. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام، قم، ۱۴۰۹ ه.ق، ج ۲، ص ۱۱۷.
۴. همان.
۵. نساء (۴)، آيه ۱۱۸.
۶. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، ۱۴۰۸ ه.ق، ج ۱، ص ۵۹.
۷. همان، ص ۵۹.
۸. وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۱۱۷.
۹. عن محمد بن إدريس في آخر السرائر نقلا عن جامع البزنطي صاحب الرضا «ع» قال: و سألته عن الرجل هل يصلح له أن يأخذ من لحيته؟ قال: أما من عارضية فلا بأس و أما من مقدمها فلا. (وسائل‏الشيعة ج۲، ص۱۱۲).
۱۰. مصباح الفقاهه، تقريرات درس محقق خويي، به قلم توحيدي تبريزي، انتشارات انصاريان، ۱۴۱۷ ه ق، ج ۱، ص ۲۵۷- ۲۶۱.

دیدگاه‌ها

سلام .
تراشیدن موهای قسمت های دیگر چه در زنان و چه در مردان مشکل شرعی دارد یا نه و اگر دارد کدام قسمتها؟

تصویر soalcity

سلام
تنها تراشیدن ریش نهی شده است و ازاله باقی موها، خصوصا موهای زیر بغل و زیر شکم ... مستحب نیز می باشد.

تصویر jamnaj

آیا این روایات مذکور در بالا صحت روایی دارند ؟؟؟ !!!!
.
ظاهر روایات که بنظر چنین نمی آید و بیشتر به روایات ساختگی می مانند ..................... لطفا بررسی و اطلاع رسانی کنید
سخن من در این است که اسلام همان را می گوید که مطابق فطرت است و مورد قبول و تصدیق دریافت بی غل و غش آدمی
آیا تراشیدن سبیل و باقی گذاشتن ریش قیافه انسان را شبیه چه می کند ..... باز می پرسم آیا این روایات سند قوی دارد ؟
روایات معتبر شیعی در این باره چیست ؟؟؟؟

تصویر پاسخگو

سلام دوست عزیز
همان طور که در متن بالا دیدد در این مورد روایات متعدد وجود دارد و مورد توجه علمای شیعه از ابتدا تا کنون بوده است .
همین که این روایات در طول تاریخ یکی از مستندات علما در باره حرمت ریش تراشی بوده است ، نشان از اعتبار این روایات ( حد اقل بخشی از این روایات ) دارد که بر اساس آن فتوا داده اند .

تصویر jamnaj

منظور تراشیدن ریش نبود ، بلکه سوال از اعتبار روایاتی بود که گفته اید سبیل را کوتاه کند [ تا چه اندازه ؟!] و ریش را کوتاه نکند [تا چه اندازه ] ؟
آیا این قیافه مورد پسند و فطرت پسند است که خود می تواند ملاکی برای توجه به صحت یا عدم صحت روایات منتسب باشد
مثلا قیافه برخی مذاهب که ریشی بلند با سبیلی تراشیده دارند آیا می تواند مورد تأیید نگاه بی آلایه و فطری آدم باشد
به نظر شما و طبق روایات معتبر قیافه پیامبر و ائمه چگونه بود ؟؟؟ مانند علمای شیعه یا ریش بدون سبیل مانند برخی از غیرشیعه ها ؟؟؟!!!

تصویر پاسخگو

دوست عزیز
در بحث در باره تک تک روایات و اعتبار سنجی همه جانبه یک روایت ، از حوصله و تخصص این محیط خارج است . این گونه بحث ها را مجتهدین بزرگوار در درس های تخصصی فقه پیگیری می کنند .
در مورد ظاهر و قیافه پیامبر یا ائمه معصومین در کتب تاریخی و روایی ، نقل های متعددی در این باره وجود دارد .
مثلا در کتاب «سنن النبی» نوشته علامه طباطبایی می توانید راجع به ظاهر و صورت مبارک پیامبر (ص) توضیحات کافی را ببینید .

با توجه به این روایتها، اهل سنت بیشتر به سنت رسول الله عمل می کنند که سبیل را می زنند و و ریش را بلند می کنند. پس چرا علمای شیعه چنین کاری نمی کنند؟

تصویر پاسخگو

دوست گرامی
حرمت ریش تراشی هم سنت پیامبر بوده و هم سنت اهل بیت (ع) .
روایاتی که دیدید در مقام بیان حرمت تراشیدن ریش هست نه وجوب تراشیدن سبیل ( دقت بفرمایید ) .
در طول تاریخ هم شما هیچ عالم شیعی را نمی بینید که ریش خود را تراشیده باشد.

سلام. متوجه هستم، ولی چرا به یک بخش روایت که می گوید ریش را نگه دارید، عمل می کنیم و به بخش دیگر روایت که می گوید سبیل را بتراشید عمل نمی کنیم؟

تصویر پاسخگو

البته آنچه در بیشتر روایات در این موضوع آمده کوتاه کرن سبیل است و اگر در برخی روایات تراشیدن آمده در برابر تراشیدن ریش بوده و با توجه به بقیه روایات این گونه برداشت می شود که آنچه در باره سبیل استحباب دارد کوتاه کردن آن ( اعم از تراشیدن یا چیدن بخش زائد آن) است .
معمولا متدینان در طول تاریخ به این سنت دینی عمل می کرده اند .

تصویر فاطمه18

سلام
این موضوع که مردان مقداری از ریش خودشون رو باقی بگذارن به نفع خودشون هست چون از لحاظ پزشکی از ایجاد سرطان پوست در ناحیه صورت جلوگیری میکنه.

نظرات