چرا پیامبر (ص) برای بعد رحلتشان جانشین تعیین نکردند؟
رسول گرامی اسلام اقدامات اساسی و فراوانی در این زمینه از ابتدای رسالت خویش تا به لحظه رحلت از دنیای فانی انجام دادند، حتی همان لحظهای كه سر مطهر رسول خدا(ص) در دامان حضرت علی(ع) بود و تقاضای كاغذ و دوات فرمودند تا مطلبی که بارها بیان کرده بودند، مکتوب کنند.[۱] اما زمانی که پذیرش حق وجود نداشته باشد، رسول اکرم (ص) نیز نمی تواند کاری انجام دهد:
«وَ ما أَنْتَ بِهادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ[نمل/۸۱] و نیز نمى توانى كوران را از گمراهیشان برهانى تو فقط میتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند.»
ذکر تمام مواردی که پیامبر (ص) جانشین خویش را معرفی کرده اند، در این مقال نمی گنجد مواردی نظیر حدیث غدیر، حدیث یوم الدار و حدیث منزلت و... .
در صدر اعلانهای حضرت واقعه غدیر خم قرار دارد؛ واقعهای كه خداوند به رسولش خطاب میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرینَ[مائده/۶۷] ای پیامبر، آن چه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است، به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت خدای را به جا نیاورده ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ میكند.»
سرزمین غدیر در نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه در زیر آفتاب گرم تابستان شاهد صحنه ای عجیب بود. پیامبر دستور داد كسانی كه پیش رفته اند بر گردند و عقب ماندگان به آنان ملحق شوند و در جمعیت انبوهی كه در خامه تاریخ نمی گنجید و گروهی انبوه كه از هفتاد تا صد و بیست هزار نفر نقل شده است، در آن محل جمع شدند و از مردم اقرار به سرپرستی گرفته و بعد ولایت امیرمؤمنان را ابلاغ نمودند.
علامه امینی از راویان بسیاری از اهل سنت، این رخداد را نقل نموده اند كه خود در غدیر حضور داشته اند. آیا به راستی سندی از این بالاتر و اقدامی اساسی تر از این میتوان انجام داد. ولی وقتی نوبت به هوی و هوس و نفس اماره میرسد، انسان چنان جسور میشود كه مسلم ترین مسلمات را انکار می کند.[۲]
اینان سخنان صریح و محكمات الهی در مورد امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) را تفسیر به رأی نمودند و بر وجهی غیر اصلی حمل نمودند.
پس از جانب رسول خدا هیچ سستی و كوتاهی صورت نگرفته و هر چه سستی است، از جانب دنیا دوستان و جاه طلبان است كه دین را بازیچه خود قرار دادند.
[۱]. عمر در این زمان می گوید: "إنّ الرجل لیهجر؛(۱) پیامبر هذیان میگوید". بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۶۶.
[۲]. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص ۱۴۲.
برای آگاهی بیشتر ر . ك:
۱) رهبری امام علی (ع) در قرآن (ترجمه المراجعات) علامه سید شرف الدین
۲) معالم المدرستین علامه عسكری
۳) آن گاه هدایت شدم (ثم اهتدیت) تیجانی سماوی
۴) فروغ ابدیت جعفر سبحانی
۵) بررسی مسایل كلی امامت ابراهیم امینی
نظرات