چرا قرآن بلعم باعورا را به سگ تشبیه می کند؟

قرآن بلعم

« حسین بن خالد از ابى الحسن امام رضا(ع) برایم نقل كرد كه آن حضرت فرمود: بلعم باعورا داراى اسم اعظم بود، و با اسم اعظم دعا مى ‏كرد و خداوند دعایش را اجابت مى ‏كرد، در آخر بطرف فرعون میل كرد، و از درباریان او شد، این بود تا آن روزى كه فرعون براى دستگیر كردن موسى و یارانش در طلب ایشان مى ‏گشت، عبورش به بلعم افتاد، گفت: از خدا بخواه موسى و اصحابش را به دام ما بیندازد، بلعم بر الاغ خود سوار شد تا او نیز به جستجوى موسى برود الاغش از راه رفتن امتناع كرد، بلعم شروع كرد به زدن آن حیوان، خداوند قفل از زبان الاغ برداشت و به زبان آمد و گفت: واى بر تو براى چه مرا مى ‏زنى؟ آیا مى‏خواهى با تو بیایم تا تو بر پیغمبر خدا و مردمى با ایمان نفرین كنى؟ بلعم این را كه شنید آن قدر آن حیوان را زد تا كشت، و همانجا اسم اعظم از زبانش برداشته شد»[۱]

«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوینَ * وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ؛[اعراف/۱۷۵-۱۷۶]  و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آیات خود را به او دادیم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد * و اگر مى‏ خواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا مى ‏بردیم (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست پس او را به حال خود رها كردیم) و او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین كار را مى ‏كند (گویى چنان تشنه دنیاپرستى است كه هرگز سیراب نمى ‏شود! (این مثل گروهى است كه آیات ما را تكذیب كردند این داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)»

« این آیه به روشنى اشاره به داستان كسى مى ‏كند كه نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آیات و علوم الهى گشته، سپس از این مسیر گام بیرون نهاده، به همین جهت شیطان به وسوسه او پرداخته، و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشیده شده است.»[۲]

اما تشبیه این شخص و سایر دنیا پرستان، به سگی که همیشه زبانش بیرون است، به جهت این است که:
«سگ هار كه بر اثر بیمارى هارى حالت عطش كاذب به او دست مى‏ دهد و در هیچ حال سیراب نمى‏ شود این همان حالت دنیا پرستان و هوا پرستان دون همت است، كه هر قدر بیندوزند باز هم احساس سیرى نمى ‏كنند.»[۳]
تعبیر "اخلد الی الارض" به همین معناست که شخص از دنیا برای رفع نیازهای مادی خود استفاده نمی کند، بلکه همه چیز را فدای دنیایی می کند که هرگز از آن سیر نمی شود و هر چه بیشتر بیندوزد، همچنان طالب بیشتر است.

البته باید توجه داشته باشیم که در مصداق این آیات، کسان دیگری غیر از بلعم باعورا نیز گفته شده اند. اما وجه مشترک همه آنها در همین زیاده خواهی است و از این جهت فرقی نمی کند که چه کسی مصداق آیه باشد.

[۱]. ترجمه المیزان، ج‏۸، ص: ۴۴۰.
[۲]. تفسیر نمونه، ج‏۷، ص: ۱۲.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۷، ص: ۱۴.

نظرات