علت گرفتاری ها و سختی های دنیا چیست؟

علت گرفتاری ها و سختی های دنیا چیست؟

سختي ها، گرفتاري ها و رنج هايي كه در اين دنيا گريبان‌گير برخي انسان ها مي شود لزوما به معناي عذاب الهي براي پاك شدن نيست و همين طور در مقابل، خوشي ها و نعمت هايي كه براي برخي انسان ها رخ مي دهد نمي تواند تنها به معناي اين باشد كه در آخرت عذاب بكشند.
بلكه اين سختي ها و خوشي ها عواملي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

۱. آزمايش الهي؛ که يك سنت قطعي و حتمي است، آزمايش براي تحقق بخشيدن به نيّات و يا صفات دروني است.(۱)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ(۲).
آيا مردم گمان كردند به حال خود رها مي شوند و آزمايش نخواهند شد. در اين آيه مي فرمايد ما حتما شما را آزمايش مي كنيم در آيه ديگر موارد آزمايش و امتحان را ذكر مي كند.
وَلَنَبْلُوَنَّكمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَموَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ(۳) .
«و البته شما را به سختي هايي چون ترس و گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم».
طبق اين آيات انسان مؤمن و تمامي انسان ها در اين دنياي مادي حتما آزمايش مي شوند پس تعبير صحيحي نيست كه خداوند آنها را عذاب مي كند بلكه امتحان الهي است. امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «بلا و گرفتاري مجازات ظالم است و امتحان براي مؤمن و براي انبياء رتبه و مقام و براي اولياء كرامت است.(۴)

۲. ترفيع مقام؛ از آيات و روايات ظاهر مي شود كه بلاها و سختي ما الطاف الهي هستند. اين الطاف باعث مي شوند كه انسان هاي الهي به مقامات بلند و بزرگ برسند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «و انّه ليكون للعبد منزلة عند الله فما ينالها الا باحدي خصلتين امّا بذهاب ماله او ببليتة في جسده» همانا براي انسان جايگاهي در نزد خداوند است كه به آن جايگاه نمي رسد مگر به وسيله دو خصلت يا به رفتن مال و يا به بلايي كه در بدنش (بيماري) ايجاد مي شود.(۵)
عبدالله يعفور در نزد امام صادق ـ عليه السلام ـ از مشكلات و مصائب خود گفت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود اي عبدالله اگر مؤمن مي دانست در مصيبت چه اجري دارد هر آئينه آرزو مي كرد كه با مقراض تكه تكه شود. (۶) پس طبق اين احاديث مشخص مي شود كه اين سختي ها و مشكلات خود يك لطف الهي است و تعبير به خير كردن نيكو است.
انسان با اين گونه مشكلات مي تواند به مقامات بالاتري دست پيدا كند.

۳. بلا نشانه دوست داشتن خداوند؛ خداوند قومي را كه دوست داشته باشد مبتلا به عذاب و مشكلات مي كند امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «راستي اجر و پاداش بزرگ براي بلاي بزرگ است و خدا مردمي را دوست ندارد جز اين كه آنها را گرفتار سازد».(۷)
امام صادق ـ عليه السلام ـ «إنّ الله احبّ عبدا غثّه بالبلاء غثا» راستي خدا چون بنده اي را دوست دارد او را خوب در گرداب بلا فرو مي برد. مثل حضرت ايوب پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ كه غرق در بلا و گرفتاري بوده اند همه اينها نشانه محبوبيت الهي است نه عذاب الهي.
هر كه در اين بزم مقرب تر است جــام بـلا بيشترش مي دهنــد.

۴. كفاره گناهان؛ بعضي از مصائب و مشكلاتي كه براي انسان پيش مي آيد كفاره گناهان است.
از انسان خطايي يا گناهي سر مي زند و براي او مشكلي پيش مي آيد تا به وسيله آن گناهش بخشيده مي شود. و اين خود يك رحمت و عنايت است نه عذاب. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: راستي مؤمن خواب پريشان ببيند و هراس كشد و خدا براي آن، گناهش را بيامرزد و بدنش رنج كار بيند خدا گناهش را بيامرزد.(۸)
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: رگي نلرزد و پائي بر نخورد و سري درد نگيرد و بيماري نيايد جز براي گناهي و اين است مقصود از گفتار خداوند عزوجل (و آنچه مصيبت به شماها رسد براي آن است كه خود به دست آورديد و خدا بسياري را هم گذشت مي كند.(۹) پس فرمود آنچه از آن گذشت مي كند بيشتر است از آنچه مؤاخذه مي كند.(۱۰)
قرآن كريم مي فرمايند: و چنان چه مردم شهرها همه ايمان آورده و پرهيزكار مي شدند همانا ما «درههاي» بركاتي از آسمان و زمين بر روي آنها مي گشوديم و ليكن «آيات و پيغمبران ما را» تكذيب كردند پس «ما هم» آنها را به كيفر كردار زشتشان رسانديم.(۱۱)
از آيات و روايات استفاده مي شود كه بين اعمال انسان و بلايا و شرور طبيعي و اجتماعي يك ارتباط حقيقي وجود دارد.(۱۲)
پس خيلي از مصائب و بي بركتي ما و از بين رفتن اموال وغيره به خاطر بي تقوايي و دوري از خداوند است.

۵. غرق در نعمت ها نشانه دوري از خداوند؛ وقتي انسان از خداوند دور مي شود و تن به عبادت نمي دهد، خداوند براي او تمام و كمال نعمت ها را در اختيارش قرار مي دهد تا با استفاده از اين نعمت ها از خدا دور شود، شخص فكر مي كند كه در نعمت غرق است و لكن اين عين غرق در عذاب بودن است قرآن كريم مي فرمايند:
وَلاَ تُعْجِبْك أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كافِرُونَ(۱۳). مبادا اموال و اولادشان مايه اعجاب تو گردد و اين براي آنها نعمت نيست بلكه خدا مي خواهد به وسيله آن آنها را در دنيا عذاب كند و جانشان بر آيد در حالي كه كافر باشند.
اين آيه اشاره به اين واقعيت مي كند كه امكانات اقتصادي و نيروهاي انساني در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرين نيست بلكه غالبا مايه درد سر و بلا و بدبختي است زيرا چنين اشخاصي نه اموال خود را به جا مصرف مي كنند تا از آنها بهره مفيد و سازنده اي بگيرند و نه فرزندان سر به راه و با ايمان تربيت يافته دارند.(۱۴)

نتيجه: پس از اين مقدمات مشخص مي شود كه اگر خداوند در حق عده اي از بندگان در دنيا مهرباني زياد انجام مي دهد و امكانات و وسايل آرامش براي او فراهم مي كند و هيچ سختي و گرفتاري براي او پيش نمي آيد. بلکه شايد اين نشان گر آن باشد كه خداوند مي خواهد او با امكانات رفاهي، غرق در گناهان شود نه اين كه خداوند غرق در گناه مي كند بلكه او با دست خود تمام درهاي هدايت را به سوي خود بسته است و مقتضاي هدايت را در خود از ميان برده است.
اگر انساني غرق در گناه وعصيان و اعمال زشت باشد و راهي براي هدايت نگذارد و هيچ اميدي براي بازگشت و هدايت او وجود نداشته باشد طبق سنت استدراج به او مهلت و امكانات داده مي شود تا بيشتر گناه كند پس اگر كسي غرق در نعمت بود و در همان حال زياد گناه كرد اين خود نشانه دوري از خدا و رحمت او است.
ضمن اينکه نعمت هاي دنيوي چه بسا براي برخي انسان هاي گناهكار براي پاداش خدا به برخي اعمال خوبشان در دنيا باشد تا كه روز قيامت هيچ طلبي از خداوند نداشته باشند.
اما در مشكلات و مصائب براي مؤمن همچنان كه قبلا گفتيم هر كدام دليل و حكمت خاصي داشتند كه براي امتحان و ترفيع مقام و آمرزش گناهان و غيره است.
بنابراين اگر شخصي در اين دنيا كارهاي نيكو كرده باشد و اهل ايمان باشد خداوند مزد كارهاي او را در دنيا و آخرت مي دهد ولي اگر اهل ايمان نباشد نهايت چيزي كه مي توان در مورد اعمال نيك كافران پذيرفت اين است كه تأثيري در تخفيف عذابشان داشته باشد زيرا چنين كارهايي مي تواند روح خود پرستي و عناد را ضعيف كند. (۱۵)

پاورقی:
۱. مکارم شيرازي، ناصر ، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، ج۱۹، ص۲۰۴
۲. عنکبوت : ۲
۳. بقره : ۱۵۵
۴. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۵، باب ۱۲
۵. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، انتشارات دفتر مطالعات تاريخ معارف اسلامي، ج۲، ص۸۱
۶. همان
۷. کافي، همان، ج۵، ص۱۲۱
۸. همان
۹. شوري : ۳۰
۱۰. کليني، همان، ج۵، ص۱۱۹ ـ ۱۲۱
۱۱. اعراف : ۹۶
۱۲. سبحاني، جعفر، المحاضرات في الالهيات، انتشارات امام صادق(ع) چاپ نهم ، ص۱۷۸
۱۳. توبه : ۸۵
۱۴. تفسير نمونه، همان، ج۸، ص۶۶
۱۵. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، شرکت چاپ و نشر بين الملل، چاپ بيست و يکم، ص۴۴۶

نظرات