آیا ترور شاعرانی همچون كعب بن اشرف و اصماء بنت مروان بخاطر برتری فصاحت شعرشان بر قرآن بدستور پیامبراسلام(ص)واقعیت دارد؟

مطالعه دقيق گزارشات تاريخي اين واقعيت را مشخص مي كند كه افراد نام برده شده (كعب بن اشرف، اصماء بنت مروان) بعنوان معارضه با قرآن و آوردن مانند قرآن شعر نمي گفتند،بلكه در قالب شعر به هجو و توهين و بدگويي پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) و اهانت به مسلمانان بويژه زنان مسلمان و همچنين تحريك دشمنان بر عليه مسلمانان مي پرداختند.حال آنكه آنها بر خلاف مفاد پيمان نامه اي كه پيامبر خدا(صلي الله عليه و اله) بعد از ورود به مدينه با تمامي ساكنين مدينه اعم از مسلمين و غير مسلمانان بسته بودند،عمل كرده بودند.
در کتب تاريخ و سیره آمده است که« یهودیان قبیله بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع نزد پیامبر آمدند و عهدنامه ای نوشتند مبنی بر انکه اگر بر ضد مسلمین خصمانه یا مسلحانه اقدام کنند خونشان هدر است و اموالشان مصادره میشود .»(۱)
بعلاوه در قانون اساسی مدینه یا «عهد موادعه » قید شده بود که :« یهود بر کیش خود و مسلمانان بر کیش خویش اند ، در این حکم هم پیمانان یهود و خودشان برابرند مگر کسیکه ستم کند و گناه (خیانت) ورزد که در اینصورت کسی جز خود را به هلاکت نخواهد افکند ..»(۲)
با بررسي دليل برخورد مسلمانان با اين افراد مشخص خواهد شد كه اين افراد طبق مفاد آن پيمان نامه محکوم به مرگ بودند.
كعب بن اشرف:

كعب بن اشرف ، یهودی مالداری بود که بعد از جنگ جنگ بدر به مکه رفت تا مشرکان را با اشعار خود بر ضد پیامبر اسلام بشوراند و کینه ها را در دلهایشان بجوش اورد! ابن اسحاق و طبری درباره او نوشته اند . « مردم را بر ضد پیامبر به جنگ تشویق میکرد و شعرها می سرود»(۳)

كعب بن اشرف یهودی منافقی بود که در برابر بت های مشرکان سجده کرد تا آنها باورکنند آیینشان برتر از اسلام است تا به جنگ پیامبر بشتابند . او به مشرکان وعده داد که اگر به مدینه حمله کنند آنها را یاری کند.« کعب بن اشرف بسوی مشرکان و کفار قریش رهسپار شد و آنانرا بر ضد پیامبر برانگیخت و سفارش نمود که وارد جنگ با او شوند و بدانها گفت ما (یهودیان) با شما هستیم»(۴)

واقدی و دیگران می نویسند چون ابونائله نزد کعب بن اشرف آمد و گفت من و دوستانم مي خواهيم مقداري خرما از تو بخریم و کالایی نزدت گرو بگذاریم ، کعب پاسخ داد : « فماذا ترهنونی ابناءکم و نسائکم؟ یعنی : چه چیزی را نزد من گرو میگذارید آیا پسران و زنانتان را گرو میدهید؟!»
ابونائله گفت : « زنانمان را به تو سپاریم با آنکه از همه اهل یثرب خوشگذرانتری و بیش از همه بخود عطر میزنی؟» (۵)

این مرد ناپاک پس از آنکه مشرکان مکه را به جنگ با پیامبر تحرض کرد به مدینه بازگشت و بجای سکوت به سرودن شعر روی آورد آنهم سرودن شعر درباره زنان مسلمین !
ابن اسحاق مینویسد « کعب بن اشرف به مدینه بازگشت و درباره زنان مسلمین اشعار عاشقانه میسرود! و با این کار مردم مسلمان را آزار میداد»(۶)
تاریخ طبری و دیگر آثار نمونه ای از اشعار زشت و عاشقانه کعب درباره «ام الفضل بنت حارثه»را آورده اند که میتوانید به جلد ۲ تاریخ طبری زیر این عنوان رجوع کنید.

جابر بن عبدالله انصاری درباره کعب ابن اشرف گوید : « با پیامبر پیمان بسته بود که نه کسی را بر ضد پیامبر یاری دهد و نه خود به جنگ پیامبر اید»(۷)

با توجه به اينگونه اقدامات كعب بن اشرف بود كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمودند: « من لنا من ابن اشرف؟..: کیست که دربرابر کعب بن اشرف از ما دفاع کند ؟ او آشکارا به دشمنی و هجو مسلمانان پرداخته و بسوی قریش رفته آنانرا به جنگ با ما گرد آورد و خداوند مرا از اینکار آگاه کرد سپس در ناپاکترین راهی که از قریش انتظار داشت گام نهاد بدین معنی که قرار گذاشت پیشقدم شده بهمراه آنان به پیکار با ماروی آورد . آنگاه پیامبر آیاتی را در باره گرایش کعب و یارانش به بت های مشرکان بر مسلمانان خواند»(۸).

سرانجام محمد بن مسلمه،كه برادر رضاعي كعب بود،اعلام آمادگي كرد كه شر كعب را از سر مسلمانان كم كند و اينكار را هم انجام داد.و از آنجايي كه زشتي اقدامات كعب براي خود يهويدان هم مشخص بود،دوباره پيمان نامه اي با پيامبر(صلي الله عليه و آله) نوشتند.(۹)
بنابراين كشتن كعب بن اشرف به هيچوجه به صرف شاعر بودن او و اينكه توانسته باشد بهتر از قرآن را بياورد نبوده است و مطالبي كه طراح شبهه مطرح كرده است،بي اساس بوده و با واقعيتهاي تاريخي سازگاري ندارد.

 

عصماء بنت مروان(عصماء امّ منذر) فاسقه بني خَطَمه

«عصماء» دختر «مروان» همسر «یزید بن زید خطمی» زن فاسقي از قبيله بني خطمه بود.وي زنی بود شاعر و زبان آور، در هجو اسلام و مسلمانان شعر می‏گفت، رسول خدا و أنصار را آزار می‏رساند و دشنام می‏داد و دشمنان رسول خدا را در اشعار خود بر ضد مسلمین تحریک می‏کرد(۱۰).برخی از اشعار تند او و هم پاسخی را که «حسان» به او داده است، ابن اسحاق نقل می‏کند.
رسول خدا روزی گفت: کسی نیست داد مرا از دختر «مروان» بگیرد؟ «عمیر بن عدی خطمی» که تنها مسلمان از قبيله بني خطمه بود(۱۱)، شنید و شبانه بر آن زن تاخت و او را کشت و بامداد نزد رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا من «عصماء» را کشتم.رسول خدا گفت: خدا و رسولش را یاری کردی.
«عمیر» گفت: مرا از این کار زیانی نخواهد رسید؟ رسول خدا گفت: «لا ینتطح فیها عنزان» و این سخن مثلی شد که اول بار از رسول خدا شنیده شد، یعنی: «در این باره دو بز با هم شاخ به شاخ نخواهند شد» (۱۲) .
«عمیر» نزد «بنی خطمه» که از کشته شدن «عصماء» سخت برآشفته بودند، بازگشت در حالي كه فرزندان عصماء مشغول دفن او بودند و هيچكدام از آنها متعرض عمير بن عدي نشدند.(۱۳)
ابن سعد می‏نویسد که: در روز کشته شدن دختر «مروان» مردانی از «بنی خطمه» به دین اسلام در آمدند (۱۴) .

بنابراين كشته شدن اين زن هم بخاطر شاعر بودنش و يا اينكه چون مانند قرآن يا بهتر از آن را آورده بود،نبوده است،بلكه بخاطر اقداماتي كه بر ضد اسلام و مسلمين انجام مي داده است،محكوم به مرگ شده بود.وگرنه در همان زمان هم در ميان مسلمانان افرادي بودند كه شعر مي گفتند ماند حسان بن ثابت،كه اتفاقاً با سرودن شعر در مقابل اينگونه افراد مي ايستاد و از اسلام و مسلمين دفاع مي كرده است.

پي نوشتها:
(۱). سیره نبویه اثر زینی دحلان ج ۱ ص ۱۵۷ ؛ اعلام الوری اثر طبرسی ص ۶۹.
(۲). سیره ابن هشام ج ۱ ص ۵۰۱ ؛ابن کثیر ج ۲ ص ۳۲۲.
(۳). سیره ابن هشام ج ۲ ص ۵۱ ؛تاریخ طبری ج ۲ ص ۴۸۸.
(۴). الصارم المسلول علي شتم الرسول، چاپ قاهره صفحه ۷۶.
(۵). ابن هشام ج ۲ ص ۵۵.
(۶). ابن هشام ج۲ ص ۵۴.
(۷). الصارم المسلول علی شتم الرسول ص ۷۷.
(۸). همان.
(۹). المغازی ج ۱ ص ۱۹۲.
(۱۰). طبقات الكبري، ج ۲، ص ۲۷ .
(۱۱). اعلام الوري،ج۱ص۱۸۵.
(۱۲). کنایه از این که اتفاقی است ساده، سبب بروز اختلاف و خونخواهی نخواهد شد.
(۱۳). اعلام الوري،همان.
(۱۴). سیرة النبی، ج ۴، ص ۳۱۳.طبقات، ج ۲، ص .۲۷

 

نظرات