چرا ایمان آوردن برای مردم سخت است؟

ایمان
خداوند در قرآن کریم  فرموده:" وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنینَ " اکثریت  مردم مؤمن نخواهند شد . 
۱- با توجه به این که خدا به همه مردم نعمت عقل و نیز فطرت خداجو داده ، چرا اکثریت از  ایمان  سر باز می زنند ؟؟
۲- با توجه به آیه فوق آیا کار پیامبران و امامان برای هدایت مردم بیهوده و بی نتیجه نیست ؟

این مضمون در آیات دیگری نیز به نحوی تکرار شد ه است . مثل این آیه : فابی اکثر الناس الا کفورا.اما اینکه چرا اکثر مردم چنین هستند که یا ایمان نمی آورند و یا با وجود این که اسباب هدایت اعم از ارسال رسل و کتب و عقل فراهم است، درجواب می توان چنین گفت که همانطور که میدانید همه این موارد صرفا زمینه را برای هدایت فراهم میکند نه اینکه علت تامه برای هدایت باشد. به عبارت دیگر علاوه بر ارسال کتب و رسل و عقل صرفا زمینه و مقتضی هدایت را فراهم کرده اما وجود موانع متعدد و گوناگون را نیز نباید دست کم گرفت . مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه چنین مینویسد :" وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ".

زیرا مگر غیر این است كه وضع بیشتر مردم بخاطر افتادنشان به روى جیفه دنیا و دلدادگیشان به زینت‏هاى آن و از یاد بردنشان آن ودیعه‏ ها را كه خدا در فطرتشان قرار داده از قبیل علم به خدا و آیات او، چنین است كه به خدا ایمان نیاورند هر چند اى رسول گرامى من، حرص و پافشارى به خرج دهى، و دوست بدارى كه ایمان بیاورند.

در ادامه آیه اتفاقا به برخی از این موانع اشاره می شود :" وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِینَ".

" واو"، در اول این آیه واو حالیه است كه چنین معنایى به آیه مى‏ دهد: ایشان ایمان آور نیستند با اینكه تو از ایشان در برابر ایمانشان و یا در برابر این قرآن كه بر تو نازل شده و دارى برایشان تلاوت مى‏ كنى اجر و مزدى طلب نكرده‏ اى، تا بگوییم غرامت و ضرر مالى ایشان را از ایمان آوردن جلوگیرى مى‏ كند، و علاقه‏ اى كه به مال خود دارند نمى‏ گذارد آن را در قبول دعوت تو و ایمان به آن خرج كنند، و اینكه فرمود:" إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِینَ" بیان شان واقعى قرآن است، مى‏ خواهد بفرماید: قرآن محضا و فقط مایه تذكر عالمیان است، كه بوسیله آن بیاد مى‏ آورند آنچه را كه خداوند در دلهاى جماعات بشرى به ودیعه سپرده از قبیل علم به خدا و آیات او، پس قرآن چیزى جز ذكر نیست، بوسیله آن متذكر چیزهایى مى‏ شوند كه غفلت و اعراض از یادشان برده، آرى قرآن از كالاهایى نیست كه بوسیله آن مال به دست آورند و یا به عزت و جاه و امثال آن برسند.
اما در پاسخ سوال دوم شما باید به این نکته توجه کرد که ملاک بیهوده بودن یا نبودن را نباید در کمیت دید بلکه نکته مهمی که در قضاوت باید مد نظر باشد بحث کیفیت نیز می باشد . به عبارت دیگر همانطور که در روایات مختلف و آیات بدان اشاره شده ارزش هدایت یک انسان چنان است که اگر همه انسانها به جز همان انسان به گمراهی کشیده شوند بازهم هدف نیز براورده شده است . 

در روایتی معروف از پیامبر به امیر المومنین چنین می فرماید :

یا علیُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، و ایمُ اللّه ِ لَأن یَهدی اللّه ُ على یَدَیكَ رجُلاً خَیرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَیهِ الشَّمسُ و غَرَبَت.(ى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اینكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدایت كند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند)الكافی : ۵ / ۲۸ / ۴.

همانطور که در این روایت مشاهده ملاک تعداد افراد هدایت شده نیست بلکه ملاک کیفیت عمل است .

 

 

نظرات