چرا باید بدون دلیل علمی احکام اسلام را بپذیریم؟

تامل در رمز نیازمندی به وحی الهی، جواب این سوال را روشن می سازد. انسان جهل های بسیاری دارد. بعضی از این جهل ها، به تدریج برطرف شده و جای خود را به علم می دهند. اما بعضی از جهل ها، هرگز با ابزار طبیعی بشری برطرف نخواهند شد.

به عنوان مثال ما می توانیم دریابیم که عوالم دیگری در کنار عالم مادی وجود دارند. اما هرگز نمی توانیم با عقل خود، جزئیات آن عوالم را دریابیم. ما با استدلال های عقلی در می یابیم که مرگ پایان کار بشر نیست، بلکه روح انسان پس از مرگ باقی خواهد بود و مرگ نوعی انتقال است، اما نمی توانیم درک کنیم که روح انسان پس از مرگ چه خواهد کرد و چه اتفاقاتی در انتظار اوست.

این در حالی است که احتمال می دهیم، آنچه پس از مرگ رخ می دهد، بسیار مهم تر و پرارج تر از زندگی دنیایی باشد! خصوصا با توجه به اینکه در طی تاریخ، انسان هایی که در زمان خود به عنوان انسان های فرهیخته و صادق (پیامبران) مشهور بوده اند، ادعاهایی از تاثیر اعمال ما بر زندگی پس از مرگ داشته اند و آن زندگی را بسیار وسیع تر از زندگی دنیایی خوانده اند.

و ما نیز هیچ راهی برای شناخت و آگاهی از آن عوالم نداریم! در حالی که گویا چگونگی آن عوالم به اعمال امروز ما وابسته است، و تنها در این دنیا می توانیم سعادت و شقاوت خود را در زندگی ای بی نهایت تعیین کنیم.

با توجه به توضیحات فوق، اگر انسان صرفا احتمال حقیقی بودن زندگی پس از مرگ را بدهد، اضطرار شدیدی برای کسب اطلاع و آگاهی از آن عوالم خواهد داشت. و هیچ راهی نیز جز وحی نمی تواند دست او را بگیرد و آگاهی نصیب او کند.

با این توضیح مشخص است که نیاز ما به دین، به دلیل ضعف آگاهی هایمان است. ما چون خودمان را کامل نمی شناسیم، از همه استعدادهایمان باخبر نیستیم، زندگی اخروی خود را نمی شناسیم و ... دست به دامان دین می شویم.

و دین نیز راه صحیح زندگی را برای ما بیان می کند و اعمالی که سرنوشت اخروی ما را تعیین می کند، برایمان تبیین می کند. که کدام عمل سعادت آفرین و کدام عمل شقاوت آفرین است.

حال ممکن است، دین بعضی از اعمال را توضیح بیشتری داده باشد که چرا آن عمل سعادت آفرین است (مثل مواردی که در کتاب علل الشرایع جمع آوری شده است.)  اما این توضیح برای بعضی از اعمال بیان نشده است. هر چند ممکن است ما با عقل خود، حکمت هایی برای موارد دیگر بیابیم، اما از ابتدا گفته ایم که شناخت مان محدود است و ممکن است بسیاری از مسائل را تشخیص ندهیم.

حتی در بعضی از موارد ممکن است تشخیص ما، امری خلاف دستورات دینی باشد! اما باید دقت کنیم که تشخیص نیاز به مواد اولیه و آگاهی های گسترده ای دارد و اگر بدون آگاهی کافی، به قضاوت بپردازیم، قضاوت هایمان به بیراهه خواهد رفت. خصوصا که ما از غیب بی خبریم و نمی توانیم محاسبات عوالم غیبی را در قضاوتهایمان بگنجانیم.

و باید از غرور بیجا نیز بپرهیزیم و با اندک تاملی در نظراتی که جازمانه بیان می شده، اما بطلانشان در تاریخ ثبت شده است، درک کنیم که انسان در قضاوت هایش عجول است و در بعضی مواقع بدون در نظر گرفتن تمام جوانب به قضاوت پرداخته است. و اصرارش بر نظراتش، تنها به سبب تنگ نظری اش بوده است.

نظرات