چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟

عبادت

عبادت خدای متعال با انگیزه های متفاوتی انجام می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: گروهى، خدا را به شوق بهشت مى‏پرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مى‏پرستند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را براى سپاس او مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است.[۱]

هر نوع از این گونه مواجهه ها با مساله عبادت، تابع شناخت و دیدگاه انسان است. و نظیر آن در سایر رفتارهای انسان نیز مشاهده می شود.

طفل از پزشک فرار می کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می کرد، حال برای جراحی نوبت می گیرد و برای این کار هزینه های سنگین می پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه های پیش رو را می بیند و دیگری نگاهی وسیع تر یافته و دور دست ها را می بیند.

بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاهها، تفاوت عملکردها را به وجود می آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته های مادی خویش می خواند. و اگر خدا وصال به معشوقش را نصیب او نکند، از خدا روی می گرداند و با او به ستیزه می پردازد! اگر خدا تمتعات مادی او را برنیاورد، و پول فراوان در اختیارش قرار ندهد، خدا را موجودی دروغین می خواند و به تمام دلایل منطقی پشت می کند و ... .

اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات در می آید، و وسعتی به اندازه ابدیت در پیش روی خویش می بیند، حاضر می شود تمام مرارت ها و سختی های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا بر ندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه با ایمان به عالم غیب است. چنین کسی به دلیل نرسیدن به معشوق، کفر گویی نمی کند و خدا را آخرین حربه برای رسیدن به خیالات خود نمی داند. (چون کسی که به عالم غیب ایمان ندارد، برای رسیدن به دنیا ابتدا فقط نگاهش به عوامل مادی است و پس از بسته دیدن راهها، به صرف وجود یک احتمال حاضر است خدا را بخواند)

پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. اگر چه عبادتش به طمع بهشت یا ترس از دوزخ باشد و نباید تصور کنیم که عبادت این گونه افراد هیچ ارزشی ندارد. و واقعا کسی نمی تواند شناخت نسبتا صحیحی از بهشت کسب کرده باشد و بدان بی رغبت باشد. یا اندک تصوری از جهنم برایش حاصل شده باشد و ادعای عدم ترس از آن را بکند.

متقینی که بیان وصف آنها از زبان امیر المومنین (ع) برای همام آنچنان سنگین شد که جان به جان آفرین تسلیم نمود، به بهشت و جهنم پشت نکرده اند که حضرت علی (ع) می فرمایند: با بهشت چنان‏اند كه گویى مى‏بینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند كه گویى مى‏بینندش و به عذاب آن گرفتارند.[۲]

چنین کسی نمره قبولی را کسب کرده اما تا رسیدن به نمره عالی راه همچنان برایش باقی است. و برای رسیدن به مدارج بالاتر، باید پا بر روی منیت های پست گذاشت و خالق را دید. خالقی که هر چه بیشتر به او بنگریم، کرامت او را می بینیم در حالی که نگاه به خودمان، تنها دنائت ها را نشان می دهد. با چنین نگاهی می توان به عالی ترین درجات بندگی نائل آمد. و این نگاه را باید از اهل بیت (علیهم السلام) یاد گرفت که امام سجاد (ع) در ابوحمزه می فرمایند: تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُكَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُكَ اِلَیْنا نازِلٌ؛ تو با نعمتهایت بر ما دوستى كنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى كنیم خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیْكَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَكٌ كَریمٌ یَاْتیكَ عَنّا بِعَمَلٍ؛ و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و كریمى بوده اى كه از جانب ما كارهاى  قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِكَ؛ زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نكند از اینكه ما را به نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل كنى.

این نوع نگاه است که امیر المومنین (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اگر مرا در جهنم عذاب کنی، به فرض که بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراغت صبر کنم؟ (هَبنی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکیفُ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ و هَبنی صَبَرتُ عَلی حَرَّ نارِکَ فَکیفَ أصبِرُ عَنِ النَظَرِ إلی کَرامتِک)

[۱]. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ۲۳۷.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.

دیدگاه‌ها

چرا خدا پنهان شده من نماز و روزه میگیرم ولی از نماز خوندن و عبادت لذت نمیبرم احساس میکنم دارم با خودم حرف میزنم
خدا به مشکلات بنده هاش گوش نمیده احساس میکنم خدا از درد و دل ادمهای ضعیف و بدبخت بدش میاد
مگه میشه ادم چیزی رو نبینه و عاشقش بشه و بنده گیشو کنه
من دنیا رو دوست ندارم ادمهاشو دوست ندارم چرا باید در جایی زندگی کنم که دوست داشتنی نیست

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
برای اینکه از عبادت لذت برد، باید استعدادهای عالی انسان شکوفا شود. باید دل از دنیا و لذت های آن برید و از هواهای نفسانی فاصله گرفت.
آن وقت نفس انسان مجال می یابد که به جنبه های عالی اش باز گردد، و از عبادت لذت ببرد. و اگر کسی این لذت را نمی یابد، باید بیشتر در احوال خود تامل کند.
اما درباره دعا، مخلوق در مقابل خدای متعال هیچ چیزی ندارد. پس همگان در مقابلش ضعیف و ناچیز هستیم. و او ما ضعیفان را به نجوا با خود فرا خوانده است. بنابراین روشن است که از ما بیزار نیست.
و اگر می خواهید خدا را بیابید، دل خود را نورانی کنید که جایگاهی طاهر باشد و خدای متعال درون آن قرار گیرد. آن وقت احساسی بسیار قوی تر از دیدن خواهید داشت. و بنده خدا به خواست خدا راضی است و هر چه او خواست می پذیرد.

خدا پنهان نيست ، ولى وقتى كه انسان او را فراموش ميكند خدا از او فاصله ميگرد، و وقتى كه ادم مخلص خدا ميشه او رو ميبينه . خدا همه ادمها رو دوست داره چه ضعيف باشن چه قوى

نظرات