آیا دعا واقعا اثر دارد، یا ناشی از روحیه تنبلی است؟

آیا دعا واقعا اثر دارد

از نظر اسلام، دعا کردن بسیار با ارزش است، دعا اظهار نیاز و عجز به درگاه الهی است و دعا کننده، به این واقعیت معترف است که عوامل بسیاری از اراده او خارج است و اگر همه سعی و کوشش خود را نیز به کار ببندد، همچنان محتاج عنایات و توجه الهی است، (هر چند کوشش او نیز با توجه به نیروی افاضه شده از جانب خداست):
«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ؛[فرقان/۷۷] بگو: پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.»

و خدای تعالی نیز وعده اجابت کردن دعا را به بنده خویش داده است:
«وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛[غافر/۶۰] پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم»
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ؛‏[بقره/۱۸۶] و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو من نزدیكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏‌گویم!»

البته مشروط بودن اجابت به عوامل مختلف، هیچ منافاتی با وعده اجابت ندارد. کسی که برای کنکور تلاش می کند و به مطالعه می پردازد، متوجه است که تحصیل او اگر چه بسیار موثر است، اما تنها عامل موثر نیست. چه بسا، علیرغم تلاش شدید، به دلیل فضای رقابتی، شخص نتواند به هدف خود نائل آید. یا اینکه مسائل بسیار ساده تری، مانع موفقیت او شود. مثل ترافیکی که سبب شود از جلسه آزمون باز بماند. پس تلاش علیرغم موثر بودن، تنها فاکتور موثر نیست. همچنین بیماری که داروهای خود را به طور صحیح مصرف می کند، همیشه به سلامتی نائل نمی آید. چون ممکن است از تاثیر عوامل دیگر غفلت داشته باشد. داروی سرماخوردگی زمانی اثر مطلوب را می نهد، که پرهیزهای غذایی و ... نیز مراعات شود. بنابر این روشن است که سخن از اجابت شدن دعا، به این معنا نیست که هر دعا کننده ای به نتیجه می رسد. خصوصا با توجه به اینکه غالب انسان ها، حتی از شرایط دعا خبر ندارند، تا اینکه بخواهند آن ها را رعایت کنند.
و درباره منافات دعا، با کار و کوشش، باید گفت: کسی که چنین سخنی را مطرح می کند، حقیقتا دعا را درست درک نکرده است. و سوء فهم او سبب توهم چنین تعارضی شده است. در جایی که شخص، اقدام خود را رها نموده و دست به آسمان بردارد، هرگز نباید انتظار اجابت دعای خویش را داشته باشد. برای روشن تر شدن این مطلب روایتی از پیامبر خدا (ص) بیان می کنیم:

پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم كه فرموده: «دعاى چند گروه از امّت من مستجاب نشود:

۱. مردى كه بر بدهكارى نفرین كند كه مالش را خورده و او هیچ شاهدى بر آن بدهى نگرفته،
۲. و نفرین شوهر بر زن با اینكه خداوند اختیار طلاق زن را بدست او سپرده،
۳. و مردى كه در خانه نشسته و بگوید: «پروردگارا! روزیم فرما»، بى‌‏آنكه در پى روزى قدمى بردارد، پس خداوند [در جواب چنین بنده‌‏اى‏] مى‌‏فرماید: اى بنده من، مگر راه بدست آوردن روزى و سفر را- بكمك اعضاى سالم- برایت هموار نساختم، كه در پرتو پیروى از دستورات من در تحصیل روزى داراى عذرى باشى و بدوش خانواده‌‏ات هم نباشى، تا اگر خواهم روزیت دهم، و اگر نخواهم بر تو سخت گیرم، در این دو حال تو در نزد من معذورى،
۴. و مردى كه خداوند مال و ثروتى بسیار به او بدهد و وى همه را خرج كند، سپس رو به دعا نموده و بگوید: «پروردگار من! روزیم ده»، و خداوند در جواب فرماید: «آیا روزى بسیار به تو ندادم، چرا در میانه‏روى، و عدم اسراف- با اینكه تو را از آن منع كرده بودم- به دستورم عمل نكردى[۱]

[۱]. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: ۳۵۱.

دیدگاه‌ها

دنیای علم, [
روش‌های کسب آگاهی
انسان اطلاعاتی که بدست می‌آورد و باورهایش بر چند نوع می‌تواند باشد:

۱) تجربیات شخصی. مثلاً از کودکی اشیا را نگاه کرده بو کرده و لمس کرده و می چشد و اطلاعاتی کسب می کند.

۲) تلقین و شنیدن. مثلاً دین هرکس به او تلقین میشود. یهودیان فکر می‌کنند بهترین دین را دارند و مسلمانان و بهائیان و بودائی ها هم همین فکر را می کنند.مثلاً شیعیان می‌گویند امام علی جانشین پیامبر بوده و سنی‌ها می‌گویند ابوبکر جانشین محمد بوده و این را تلقین کرده کودک می پذیرد.
یا شخصی اهل تحقیق نیست از دیگران علل را می‌پرسد و در ذهن نگه میدارد . مثلاً شخصی در زمان رسول الله می‌پرسد خورشید کجا می‌رود یک باورمند به قرآن به او می‌گوید در دریای گل آلود فرو می‌رود و این باور او میشود.

۳) شهودی. شخص با روش‌هایی که می پندارد او را به حقیقت خواهند رساند به تفکر و تله پاتی و خلسه و تشنج میرود. مثلاً مواد مخدر مصرف می‌کند یا روش‌های دیگر. فرد الهاماتی دریافت می‌کند و آن را وحی و الهام مینامد و آن را درست می پندارد. مثلاً محمد رسول الله از طریق وحی دریافت که خورشید در دوردست ها به درون دریای گل آلود فرو می‌رود و آن را درست پنداشت. همچنین وی از طریق وحی دریافت تمام موجودات زنده مذکر و مونث دارند و آن را درست پنداشت امروزه می‌دانیم موجودات زنده‌ای بدون جنسیت و تک جنسیتی نیز وجود دارند.

۴) عقل محض. روش ارسطو بوده و تا دوران رنسانس برقرار بود. در این روش انسان تنها با اتکا به عقل و بدون آزمایش کسب معرفت می کند. مثلاً ارسطو دریافت اجسام سنگین‌تر زودتر از ارتفاع به زمین می‌رسند و گالیله ثابت کرد که اشتباه است.

۵) روش علمی که با فرضیه و آزمایش و قانون همراه است و از وقتی انسان به این شیوه روی آورده به سرعت مدارج ترقی را در عرصه های علوم مختلف از انسانی تا تکنولوژی پیموده است. مثلاً نیوتن با آزمودن جرم و فواصل و زمانهای سقوط اجسام رابطه ریاضی قوانین نیوتنی را کشف کرد که امروزه پایه‌های مکانیک است.
====================================
باورها یاهمان اعتقادات همیشه برای عده ی قلیلی بسیار پولساز وقدرت آور بوده است
که شامل تمامی ادیان خدامحور وهمچنین بی خدایان می شود
هر کدام از این دو دسته به دنبال ترویج عقاید خود هستند تا بتوانند گروه خود را بیشتر نمایند و سود بیشتری را ببرند
اما آنچه مسلم هست باید بدانید برای زندگی تنها موضوعی که باعث اتحاد یک جامعه می شود انسانیت (عشق-همنوع دوستی -وفا -احترام به عقاید-حذف تعصبات -عدم تجاوز به دیگری با هر عنوانی که باشد )
است.
بنابراین هیچ وقت به دنبال عقیده افراد نباشید زیرا هرکسی در عقاید آزاد است
دیندار و غیر دیندار در کنار هم زندگی کنید و انسانیت خود را پرورش دهید

تصویر soalcity

آقای عزیز
شیوه خودتان در کسب آگاهی هایتان را نفرمودید. ظاهرا معتقد هستید که روش درست همان روش ۵ و آزمایش است. اما قطعا عقاید دیگران با آزمایش تجربی سنجیده نمی شوند. کما اینکه هرگز با وحی مواجهه ای نداشته اید که بخواهید درباره آن آزمایشی انجام دهید.
شعارهایتان هم فقط در حد شعار باقی می مانند. و الا شما که شعار می دهید به دنبال عقیده افراد نباشیم، چرا با نیش و کنایه و تمسخر راجع به عقاید دیگران سخن می گویید و با تحریف مطالب قرآنی، ادعای رفتن خورشید در دریا می کنید؟ آیا انسانیت شما این اقتضا را کرده است؟
شعار دادن آسان است و مئونه ای ندارد. و متاسفانه مطلب شما از این حد فراتر نرفته و با تحریف عقیده دیگران و توهین به آن، نشان داده اید که مسلک شما ثمره ای ندارد.
شما اگر اندکی به اطراف امروز خود هم بنگرید، از دلیل و استدلال مسلمانان و شیعیان باخبر می شوید. اما ظاهرا در تجربه نیز، برای خود مرزهایی ترسیم کرده اید تا هر جا حقایق به صلاح تان نیست، آن ها را نبینید.
شما حتی تاریخ را هم درست نفهمیده اید و فکر می کنید تجربه چیزی است که بعد از رنسانس کشف شد. و شیوه عقلی را هم نمی دانید و الا متوجه بودید که آزمایش بدون مبانی عقلی، هیچ استحکامی ندارد. چون درست بودن شیوه آزمایش کردن، در هیچ آزمایشی اثبات نشده است.
امیدوارم به جای تلاش برای تمسخر دیگران و مبارزه با عقایدشان، به سمت کشف واقعیت ها بروید.

نظرات