تفاوت قلب و روح و سرّ چیست؟

قلب و روح

عرفا در مورد روان انسان گاهی « نفس » تعبیر میکنند و گاهی « قلب » و گاهی « روح » و گاهی « سر ». تا وقتی که روان انسان اسیر و محکوم شهوات است « نفس » نامیده میشود، آنگاه که میرسد که محل معارف الهی قرار میگیرد « قلب » نامیده میشود، آنگاه که محبت الهی در او طلوع میکند « روح » خوانده میشود، و آنگاه که به مرحله شهود میرسد « سر » نامیده میشود. البته عرفا به مرتبه بالاتر از « سر » نیز قائلند که آنها را « خفی » و « اخفی » مینامند.[۱]
 
مراحل و عوالم نفس‏:
آنها عبارتند از: ۱- طبع ۲- نفس ۳- قلب ۴- روح ۵- سرّ ۶- خفىّ ۷- اخفى.
۱. طبع: عبارت است از قواى طبیعى كه مرحله نازله حقیقت انسانى است یعنى قواى نباتى و آثار و افعال آن، چون اكل و شرب و امثال آنها كه خلاصه در این مرتبه طبیعت، بدن در مقام حیات نباتى است.
۲. نفس: بالاتر از مرتبه طبع است كه عبارت است از قواى حیوانى و إدراكات حس و خیال و وهم، خلاصه مقام و مرتبه حیات حیوانى.
۳. قلب: كه توجه به عالم غیب است و لیكن آمیخته است با نظر به عالم شهادت و این مقام به مراتب از مقام نفس عالى‏تر و برتر است.
۴. روح: كه آن مرتبه و مقام نفس ناطقه است كه از چنگ قواى بدن و آثار طبع و نفس به كلّى مستخلص شده و به روحانیون عالم قدس پیوسته است.
۵. سرّ: در این مقام است كه عارف به معرفت حق و جمال الهى آشنا و بینا مى‏شود و سرّ الهى را در همه موجودات مشاهده مى‏كند و به زبان ذات مى‏گوید: «ما رأیت شیئا الّا و رأیت الله فیه»
۶. خفیّ: كه در این مرتبه تنها خدا را مشاهده مى‏كند نه چون مقام سرّ كه خدا را در دریا و صحرا مشاهده مى‏كرد.
۷. اخفى: كه در این مقام فناى در حق است. منتها التفات به فنا هم در این مقام نیست چنانكه در مقام خفى بود.[۲]
 
مقامات پنجگانه نفس است و آن مقامات عبارتند از: ظاهر و باطن و قلب و روح و سرّ. چنانكه این مقامات را در كلام سید أوصیاء امام على مرتضى علیه السّلام مى‏یابى در آن جا كه فرمود:
 «خدایا ظاهر مرا به طاعت و باطنم را به محبّت و قلب مرا به معرفت و روح مرا به مشاهده خود و سرّم را به استقلال در اتصال به حضرتت منور كن اى صاحب جلالت و كرم».[۳]

[۱]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏۲۳، ص: ۹۲.
[۲]. ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، حسن حسن زاده آملی، ص: ۵۶.
[۳]. ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، حسن حسن زاده آملی، ص: ۶۷۹.

نظرات