عذاب وجدان

وسواس

حدود چند ماه پیش همسایه طبقه سوم ما فوت کرد. حال پس از چند ماه این فکر به ذهنم رسیده که نکند گوش کردن آهنگ با صدای بلند بنده، باعث سکته و فوت ایشان شده باشد؟ همه اش عذاب وجدان می گیرم و آرامش از من سلب شده است؟

موضوعی که شما مطرح فرموده اید یک نوع وسواس فکر و نشخوار ذهنی شدیدی است که ریشه در اضطراب و استرس شما دارد البته با نگاهی به خود و اطرافیان اضطراب، دلشوره، بی قراری و استرس را مشاهده خواهید کرد. معمولا افرادی که دچار اضطراب و استرس هستند بستگی به موقعیتی خاص دچار وسواس عملی و یا فکری می شوند. برای خلاص شدن از این افکار به نکات زیر دقت فرمایید:

۱. تغییر شناخت نسبت به این گونه افکار: از آنجا که هیچ تغییر و تحولی بدون اذن خداوند اتفاق نمی افتد از طرفی هیچ رابطه ای بین آلودگی صوتی با سکته قلبی ندارد مگر اینکه فرد زمینه سکته را داشته است.

۲. از آنجا که هجوم اینگونه افکار در زمان ها و مکان های پر استرس زیاد است سعی کنید وقت ها و مکان های خودتان را مدیریت کنید تا از هجوم افکار وسواس گونه مبارزه کنید.

۳. سعی کنید در طول روز برای کاهش اضطراب و استرس که زیر بنای تمام این گونه افکار است به صورت منظم ورزش و تحرکات بدنی را انجام دهید.

۴. سه بار در روز صبح، ظهر و شب در یک مکانی بنشینید و با کنترل خود و تدریجی همراه با شل کردن عضلات به مدت ۸ ثاینه دم و ۸ ثانیه بازدم را تمرین کنید.

۵. هنگام هجوم افکار منفی و وسواس گونه بدون پرورش این گونه افکار به طور ناگهانی افکارتان را قطع کنید و با گفتن کلمه بس است تمرکز و توجه خودتان را به موضوع دیگری جلب نمایید مثلا صحبت با یک فردی به منظور فرار از یک فکر و یا تغییر موقعیت فیزیکی.

۶. سعی کنید لیستی از نقاط مثبت و خوبی های خودتان را نوشته و هر روز مرور کنید.

۷. به خود احترام گذاشته و به هیچ وجه خودتان را به دلیل این مشکل، سرزنش نکنید.

۸. سعی کنید افکار وسواس گونه را به هیچ وجه در ذهنتان نگه دارید و همه آن ها را روی کاغذی به صورت پیوسته و مدام بنویسید و بعد از نوشتن آن کاغذ را از بین ببرید.

دیدگاه‌ها

چند هفته پیش من یه وایفای هک کردم وایفای همسایه ی جلوی مون بود .من از اون روز عذاب وجدان گرفتم که اگه از حجم این بند خدا تموم بشه من چیکار کنم تو همین حس بودم یه هو تویی این فک افتادم که اگه بخاد تو اینترنتش شارژ بریزه تویی را ماشین بهش نزنه خدایی نکرده بمیره یه همچین سوالای تو ذهنمه این افکارو با خانوادم درمیان گذاشتم .راستشو بخواین اونا بهم خندیدنو گفتن .کارت اشتباه بوده ولی این چه فکری که اون بخاد خدای نکرده بمیره.خیلی ناراحتم .یه چند بار خواستم برم ببینم حالش خوبه یانه یا اگه مشکل کامپیوتر داشت یا این حرفا رو برطرف کنم ولی چه کنم که تازه اومدن و روم نمیشه یه همچین کاری کنم.تازه اصلا یه بارم به اونا سلامم ندادم .

تصویر سید پاسخگو

باسلام
استفاده از اموال دیگران بدون اجازه صاحب آن حق الناس و حرام می باشد و چنانچه از وای فای همسایه بدون اجازه ایشان استفاده کرده اید، مدیون ایشان هستید و باید یا پول آن را به ایشان پرداخت کنید یا رضایت ایشان را جلب کنید.
نکته: (برای پرداخت دیون نیازی نیست که حضوری آن را به شخص پرداخت کنید، همین مقدار که به واسطه نامه یا... پول را به ایشان برسانید کفایت می کند).
اما در مورد فکرهایی که در ذهن شما می آید بهتر این است که به آنها توجه نکنید چون اگر قرار باشد اینگونه که شما فکر می کنید دیگران هم اینطور فکر کنند دیگر اشخاص حتی به کارهای روزمره خود نیز نمی رسند و از ترس به وجود آمدن مشکل بزرگتر اصلا از منزل خارج نمی شوند.
چنانچه این افکار همیشگی است بهتر است که با بخش مشاوره مرکز تماس بگیرید تا کارشناسان حاضر بتوانند شما را در از بین بردن این مشکل راهنمایی کنند.(۰۹۶۴۰۰ مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)
موفق باشید.

سلام من مدتى که عذاب وجدان شديدى گرفتم خيلى وقته که با يه اقا نا شدم و مى خواهيم با هم ازدواج کنيم اما نامزد رسمى با هم نيستيم چوننسبت زياد دورى با هم نداريم و خيلى از اوقات پيش هم بوديم رابطه شايد با هم مٽل دو تا نامحم رفتار نمى کرديم اما مدتى بعد من بهش گفتم که تا ما با هم ازدواج نکنيم بهتره که با هم مٽل دو نمحرم زفتار کنىم اونم قبول کرد اما بابت گذشته همش عذاب وجدان دارم که خدا اونو هم بخشىده چون من توبه کردم و مطمعنم که خدا بخشىدتم اما نمى دونم اون توتوبه کرده ىا نه و دوست دارم خدا اونم بخشىدهرباشه حس خوبى ندارم مه حس کنم همسر اىنده ام رو خدا نبخشىده راستش نمى تونم ازش سوال بپرسم که توبه کرده ىا نه به نظر شما چه کنم خب ازش بپرسم ىا نه اگه بپرسم چطورى ازش بپرسم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

از دو منظر روانشناسانه [Psychologycal] و جامعه شناسانه [Sociologycal] مي‏توان به اين امر پرداخت.
به طور كلي روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، داراي آفت‏ها و آسيب‏هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. در ذيل به چند نمونه از اين آسيب‏ها اشاره مي‏شود:

۱. فقدان شناخت درست و واقع بينانه: معمولا ادّعا مي‏شود اين گونه روابط و دوستي‏ها به انگيزه ازدواج شكل مي‏گيرد، ولي با كمي دقّت فهميده مي‏شود، روح حاكم بر اين گونه دوستي‏ها، عشق‏ورزي كور است نه خردورزي. پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است. امام علي عليه السلام مي‏فرمايند: «حبّ الشّيء يعمي و يصمّ»، دوست داشتن چيزي انسان را كور و كر مي كند.
در حالي كه تصميم‏گيري درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تكيه بر عقلانيّت و خردورزي ممكن است. دوستي‏هاي قبل از گزينش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بين انسان را كور مي‏سازد و اجازه نمي‏دهد تا يك تصميم صحيح و پيراسته از اشتباه گرفته شود. اين نوع انتخاب‏ها كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي‏گيرد. به دليل نبود شناخت عميق و واقع‏بينانه، زندي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي‏سازد.

۲. ايجاد جو بدبيني: اين گونه دوستي ها نه تنها مشكلي را براي دختران و پسران حل نمي‏كند بلكه بر مشكلات آنان مي‏افزايد.
اين گونه دوستي‏ها و روابط اگر به ازدواج بي‏انجامد پس از مدتي از شكل‏گيري زندگي جو بدبيني و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود مي‏گويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابر اين از كجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از كجا معلوم كه در آينده با اين كه همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نكند؟
دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد.
بر اين اساس اين گونه ازدواج‏ها داراي پايه واساسي سست و متزلزل است و تجربه نشان داده كه سريع منجر به طلاق و جدايي مي‏گردد.
بر اساس يك يافته پژوهشي در آمريكا، زوج‏هايي كه پيش از ازدواج با يكديگر زندگي مي‏كنند زندگي زناشويي آنها با مشكلات عديده‏اي رو به رو است و منجر به طلاق مي‏شود. به گزارش ايسنا، دكتر «كاترين كوهان»، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا گفت: طبق آخرين تحقيقات، افرادي كه پيش از ازدواج با يكديگر رابطه داشته‏اند بعد از ازدواج در حلّ مشكلات خود عاجزند، چرا كه نسبت به يكديگر بسيار بدبين هستند. كوهان گفت: طبيعت ارتباطات آزاد اين است كه زوجين چندان انگيزه‏اي براي حل درگيري‏ها و حمايت از مهارت‏هاي خود ندارند. وي افزود: به نظر مي‏رسد ارتباطات اين افراد زودتر از افرادي كه با يكديگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق مي‏شود. وي در پايان گفت: مي‏توانم بگويم رابطه قبل از ازدواج به هيچ وجه سبب دوام زندگي زناشويي نمي‏شود [روزنامه جمهوري اسلامي – ش ۶۵۷۱- ۲۹/۱۱/۱۳۸۰ – ص ۵]

۳. افت تحصيلي يا ركود علمي: اين گونه روابط باعث مي‏شود كه دو طرف تمام فكر و توجه و تمركز خود را صرف ديدارها و ملاقات‏هاي حضوري و تلفني خود بكنند و اين بزرگ‏ترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش نيازمند تمركز نيروهاي فكري وروحي است.
دل‏مشغولي و اضطرابي كه در اثر اين گونه پيوندها پديد مي‏آيد بزرگ‏ترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ لذا متصديان امور علمي مدارس و دانشگاه‏ها توصيه مي‏كنند. حتي ايام عقد و نامزدي جوانان در بحبوحه تحصيلات نباشد تا آنان بتوانند با تمركز بيشتر فكر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.

۴. عدم اسقبال از تشكيل كانون خانواده: اين گونه روابط و دوستي‏ها معمولا به انگيزه تفنّن و سرگرمي شكل مي‏گيرد و در خلال آن از خود باوري و زودباوري دختران سوء استفاده مي شود. متاسفانه در بسياري موارد بين عشق و هوس تمييز داده نمي‏شود. عشق حقيقي و پاك با هوس‏هاي آلوده و زودگذر، تفاوت جوهري دارد. برخي از اين روابط كه مبتني بر هوسراني و سرگرمي است، پس از مدتي رو به سردي و افول مي‏نهد. جاذبه و دل ربايي‏ها مربوط به روزها و ماه‏هاي اول دوستي است. ولي ديري نمي‏پايد كه اين روابط عادي شده و به جدايي مي كشد. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي‏شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند جامعه‏اي كه از تشكيل كانون خانواده استقبال نكند هيچ‏گونه ضمانتي براي رشد و شكوفايي فضايل انساني در آن وجود ندارد. عمده خوبي‏ها و كمالات والاي انساني در پرتو تشكيل خانواده‏اي سالم، به فعليت مي‏رسد.

۵. اضطراب، تشويش و احساس نگراني:در دوستي‏هاي موجود بين دختران و پسران، از آنجا که مقاومتي بسيار قوي از طرف پدر يا مادر يا جامعه براي ممانعت از برقراري اين دوستي‏ها وجود دارد، اين گونه دوستي‏ها با مخاطرات رواني گوناگوني از جمله اضطراب و تشويش همراه است.
وجود افکار ديگري چون احساس گناه، نگراني از تهديداتي که توسط پسر براي فاش کردن روابطش با دختر صورت مي‏گيرد، يک تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
بنابر اين وجود چنين دلهره‏ها و اضطراب‏هايي که گاهي لطمه‏هاي جبران ناپذيري بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسيب‏هاي اين گونه روابط است.

۶. محروميت از ازدواج پاك: هر انساني در سرشت و نهاد خويش به دنبال پاكي‏ها و نجابت است. دختراني كه در پي اين روابط آلوده هستند در حقيقت پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند و اين امر باعث مي‏شود كه آن‏ها به جرم آلودگي به اين روابط شرايط ازدواج پاك را از دست بدهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد شود و دختران بيش از پسران در معرض اين آسيب قرار دارند. در پايان به چند پرسش اساسي اشاره مي‏شود:
۱. به نظر شما يك رابطه و پيوند مطلوب چه ويژگي‏هايي دارد؟
۲. آيا روابطي كه بر پايه هوسراني‏ها و سرگرمي‏هاي زودگذر است، مي‏تواند روابطي پايا و پويا باشد؟
۳. آيا هر انساني با هر صفت و ويژگي شايسته ارتباط و دوستي است؟
۴. آيا پسنديده نيست كه انسان سرمايه عشق و محبت خود را براي زندگي آينده خويش پس انداز کند.

رعايت حدود الهي:
شكي نيست دوران جواني, دوران خاص و ويژه اي است و به خاطر طولاني بودن دوران تجرد غالب دانشجويان و خطرات جدي و زياد آشكار و پنهان غرايز نفساني و جنسي, مراقبت و توجه بيشتري را طلب مي كند و لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود با جنس مخالف را از نظر كمي و كيفي تحت كنترل قرار دهند و در سطح ضرورت اكتفا كنند.
به عبارت ديگر تا زماني كه ضرورتي ايجاب نمي كند حتي الامكان روابط با نامحرم برقرار نشود. زيرا زن و مرد جوان بخصوص اگر مجرد باشند چه بسا همين هم صحبت شدن ها، غرايز جنسي دو طرف يا يكي از آنها را تحريك كند و به الفت و محبت شهواني و غريزي بين آنها بيانجامد و نقطه آغازي براي غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود هر چند ممكن است در ابتدا هر دو طرف قصد و نيت پاك و خداپسندانه اي داشته باشند و يا به انگيزه رشد و كمال معنوي و ... باشد. لازم به ذكر است اين مطلب يك ادعا نظري صرف نيست بلكه پشتوانه آن تجربه بسياري از افراد است كه به اقرار خودشان در ابتدا به قصد و نيت پاك و مقدسي به گفتگو و ارتباط پرداختند ولي پس از مدت زمان كوتاهي به جايي كشيده شده كه هيچ يك از آنها حتي گمانشان را نمي كردند.
اما اگر برقرار کردن ارتباط کاري را ضروري مي دانيد و به خود و ايشان اطمينان داريد که مسايل شرعي را رعايت کنيد، اشکال ندارد ولي بايد هميشه متوجه اين حقيقت باشيد که دختر و پسر مثل پنبه و آتش مي مانند و دائما بايد از يکديگر دور باشند. يک جرقه کافي است تا خرمن عفت و ايمان را به آتش بکشد.
لازم است به اين نکته هم حواسمان جمع باشد که دختران و پسران جوان و مجرد، معمولا از چنين ظرفيتي برخوردار نيستند، هر چند ظاهرشان نشان ندهد. اين ميدان جولانگاه هر کسي نيست، يک قهرمان مي طلبد. پس تا وقتي درباره خود يا طرف مقابل به اطمينان نرسيده ايد، از احتياط غافل نباشيد.
در برخورد و گفتگو, هنجارهاي شرعي زير رعايت شود:
۱- از گفتگوهاي تحريك كننده پرهيز شود.
۲- از نگاه هاي آلوده و شهواني خودداري شود.
۳- حجاب شرعي رعايت شود.
۴- قصد تلذذ و ريبه در كار نباشد.
۵- دو نفر نامحرم در محيط بسته , تنها نمانند.
بنابراين سعي کنيد خود را به امور زير عادت دهيد:
الف) در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنيد و به هيچ قسمتي از بدن او خيره نشويد و قسمت هاي باز و پوشيده برايتان کاملا مساوي فرض شوند.
ب ) در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانيد و عفت و حيا را فراموش نکنيد. روشن است که هر فرد خود بهتر مي تواند تشخيص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است «بل الانسان علي نفسه بصيره؛ آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست».

عذاب وجدان نداشته باشید و با مدیریت فکری که دارید، به آینده فکر کنید و در این مسأله از بزرگ ترها کمک بگیرید.

موفق باشید.

نظرات