چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
ممنون که دغدغه خودتون رو با ما در میان گذاشتید .
دوست گرامی ، همان طور که در لابلای گفته های شما بود ، مشکل شما نه به خاطر ظاهر چهره تان و الان نه به خاطر ریزش موهایتان هست . مشکل در نحوه نگرش شما به مسائل زندگی است که برگرفته از روح خسته و افسرده شماست ( به گفته خودتان ) .
بنابر این ضمن این که معتقدیم مشکل شما حتما حل خواهد شد ، توصیه اکید می کنیم که حتما به یک مشاور متخصص روانشناسی مراجعه حضوری داشته باشید و تمرینات ضد افسردگی را زیر نظر ایشان انجام دهید .
ان شاءالله مشکل به مرور زمان برطرف خواهد شد .

آقا محمد مهدی، خیلی خوش آمدید. به نظر می رسد پاسخ کلی شما در مطلب ابتدایی همین پست آمده باشد. بعید است شما هم ندانید که واقعا قیافه نقش چندانی در موفقیت و خوشبختی دنیوی انسانها و نیز در سعادت اخروی آنها ندارد. البته قیافه مقبول و مورد پسند و خوب، قطعا از نعمات خداوند است که مثل خیلی از ویژگی های دیگر، برخی از آن کمتر برخوردارند و برخی بیشتر، اما این قضیه هیچ تآثیری در میزان انسانیت ما و حتی موفقیت ما ندارد. مشاغل بسیار اندکی هستند که قیافه جذاب و زیبا در آنها حرف اول را می زند. شما که جوان اهل مطالعه و اطلاعی هستید، خوب میدانید که نزد خدا چیزی مهمتر و والاتر از پرهیزگاری نیست. در میان مردم هم آنچه بیشترین تأثیر را میگذارد، اخلاق است. شما مطمئن باشید، با داشتن یک قیافه زشت، ولی با داشتن فضائل اخلاقی خوب و بالا، به راحتی میتوانید در دلهای مردم رسوخ کنید، چه رسد که شما حقیقتا زشت هم نیستید و دارای قیافه متوسط و شاید بالاتر باشید. به هر حال چه برای ازدواج، چه برای شغل و کار، چه برای هر مورد دیگر، به جای تمرکز و توجه به قیافه خودتان سعی کنید بر اخلاق و بررسی و وارسی اخلاق خودتان تأکید کنید. به جای اینکه هر روز جلوی آینه به پستی و بلندی های قیافه تان خیره شوید و فکر کنید، جلوی آینه بایستید و به کارهایی که در طول روز کردید، برخوردها، رفتارها، و به طور کلی اخلاق خودتان فکر کنید. قطعا این کار نتیجه خوبی برایتان خواهد داشت.
البته با توجه به مطالب نسبتا مفصلی که ارائه کردید، به نظر می رسد، بد نباشد به یک مشاور روانشناس، مراجعه حضوری داشته باشید و همین مشکل را مطرح کنید تا در صورتی که کمی مشکل اعتماد بنفس و اراده دارید، بتوانید آن را نیز به کمک مشاور حل کنید. همچنین میتوانید از مطالب ارائه شده با موضوع اعتماد بنفس در همین سایت نیز استفاده کنید. مانند (http://www.soalcity.ir/node/320) و (http://www.soalcity.ir/node/319).
توکل و تکیه بر خداوند برای شما که انشالله جوان با ایمانی هستید، حتما کمک بزرگی خواهد بود.
در پناه خداوند بزرگ، موفق باشید

دوست عزیز نوجوانم، سلام، از اینکه سوال خود را نزد ما مطرح کردید بسیار خرسندیم. به نظر می رسد که شما راهی جز مراجعه به مشاور روانشناس ندارید. به نظر می رسد که شما خیلی بیش از حد به قیافه ظاهری تکیه دارید، شاید بسیاری از افرادی که قیافه عادی دارند و یا عده ای که قیافه ای هم ندارند ولی انسانهای موفقی از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره هستند را نمی بینید. یا شاید بسیاری از آدمهای بسیار زیبا روی را ندیده اید که به همین دلیل زیبارویی و یا به دلایل دیگر به راههای انحراف و فساد کشیده شده اند و یا عده ای به اعتیاد کشیده شدند و در نهایت یا سر از زندانها و ندامتگاه ها درآوردند و یا در گوشه و کنار پارکها در حال جان دادن هستند. شما حتی نمیدانید بنده که دارم به شما و سایر دوستانتان در این مکان پاسخ میدهم آقا قیافه ای دارم یا ندارم؟ یا بسیار دیگر از انسانهایی که برایشان احترام قائلید ولی تاکنون آنها را ندیده اید. بنابراین توصیه اکید میکنیم که ابتدا یک بررسی کرده و یک روانشناس باتجربه پیدا کنید و به طور جدی مراجعه داشته باشید و پیگیر جلسات مشاوره خودتان باشید. در بدترین حالت که میتوان تصور کرد یعنی اینکه شما جزو زشت ترین انسانها باشید (که قطعا اینطور نیستید) مطمئنا خداوند بزرگ و مهربان استعدادهایی در شما قرارداده که بسیاری از ما و آدمهای به ظاهر زیبا نمیتوانند در آن زمینه به گرد شما هم برسند...شک نکنید (گر ایزد زحکمت ببندد دری... زرحمت گشاید در دیگری). پس به خدا توکل کنید و از او کمک بخواهید تا در این راه شما را یاری دهد.
ما مشتاقانه در انتظار شما هستیم تا پس از مدتی به اینجا بیایید و از موفقیت های خودتان برای ما و دوستانتان بگویید.
موفق و پیروز و سربلند باشید دوست من.

باعرض سلام و تشکر
مشکلی که به نظر می رسد شما دچار شده اید هراس از شکل و ظاهر خودتان و یا همان بدشکلی هراسی است که به دلیل عدم پذیرفته شدن از دوران کودکی توسط اطرافیان ، مقایسه شدن ، دیده نشدن از طرف والدین از طرفی عدم پذیرش بدون قید شرط خودتان باعث شده شما به صورت افراطی و وسواس گونه با نگرانی به ظاهر خودتان پرداخته و از خودتان راضی نباشید. البته هر چه سن شما بیشتر شود این مسأله کم رنگ تر خواهد شد ولی باید شما بدانید که ملاک ارزش مندی و ارزش گذاری یک انسان به تعقل و شعورش است نه به ظاهر در حالی که برای قیمت گذاری و ارزش گذاری یک غیر انسان مشخصات ظاهری است که قیمت را پایین و بالا می برد پس با مخالفت و شاخ و پرگ ندادن و نبرداختن به افکار منفی و اهمیت ندادن به افکار منفی و استدلال آوردن مثبت و مبارزه با افکار منفی با دیدن نقاط مثبت و خودگویی مثبت می توانید تا حد بسیار زیادی از این احساس آزار دهنده خلاص شوید. موفق باشید.

باسلام وتشکر از ارتباط شما با این سایت
مطالب شما را با دقت مطالعه نمودیم، اگر از سوی دیگران با کسی چنین برخوردی شود، او نیز ناراحت و دلگیر می شود ، اما نه از خدا، بلكه از كم ظرفیتی و كج فهمی و ظاهر بینی دیگران. مطالبی را كه محضرتان بیان می كنیم از سر دلسوزی و یا صرفا ابراز همدردی برای تسكین شما نمی باشد و حقیقتا باور قلبی ماست كه با توجه به آیات و روایات اهل بیت عصمت و طهارت(ع) محضرتان تقدیم می شود:
۱. اگر چه بر اساس آیات قرآن همه حوادث عالم خلقت تحت اراده كلی الهی رقم می خورد(۱) ، اما نباید از این نکته غافل شد که این اراده خداوند بر اساس یك نظام منسجم علّی و معلولی اداره می گردد، به این معنا كه هر اتفاقی در این عالم رخ می دهد. نتیجه علت و سبب خاص خود می باشد و تا زمانی كه آن علت خاص بوجود نیاید، هرگز آن اتفاق نمی افتد و در مقابل نیز اگر سبب ایجاد یك معلول بوجود آید. قطعا معلول آن نیز محقق می شود. (۲) خداوند متعال نیز اگر اراده كند در این عالم حادثه ای ایجاد كند فقط از طریق ایجاد و تحقق علت خاصش این كار را می كند كه مطابق قوانین حاكم بر نظام خلقت باشد نه، بی ضابطه و دلبخواهی.(۳) یكی از این عوامل قدرت انتخاب انسان و حق اختیار اوست كه خداوند آن را به هدف امتحان و رشد و پرورش انسان به او عطا نموده است(۴) و لذا مانع تحقق آن نیز نمی گردد، این انتخاب باعث می شود در برخی مواقع افراد در حوادث زندگی دیگران تاثیر گذار باشند، مثلا باعث نقصی در آنها شوند ولو این كه دیگری خود مستحق چنین نقصی نباشد. اگر چه خداوند متعال نظام این نظام را به احسن وجه ممكن ایجاد نموده است. (۵) لكن با توجه به دو نكته گذشته، اگر در نظام خلقت به هر دلیلی مثل عدم توجه والدین و یا عدم آشنائی آنها در هنگام انعقاد نطفه و خوردن غذاهای مشخص و یا خوردن داروهائی خاص و یا غذاهائی خاص در دوران بارداری كه باعث جهش های ژنتیكی شده و در نهایت بر قیافه فرزند تاثیر گذار می باشند، لذا اگر چه انتخاب قیافه و زشتی و زیبائی هر فرد به انتخاب خودش نمی باشد. ولی در عین حال نمی توان آن را به اراده مستقیم خداوند نسبت داد. زیرا عواملی نظیر مواردی كه اشاره شد. نیز در شكل گیری آن دخیل می باشند .
۲. اما در عین حال نمی توان گفت خداوند نسبت به سرنوشت افرادی كه دچار نقص و یا زشتی و ...می شوند در دنیا بی تفاوت بوده است، بلكه جدای از بحث آخرتی و اجر و پاداش ویژه و تخفیف در حسابرسی و آسانگیری در میزان تكالیف برای چنین افرادی متناسب با كاستی ها در قیامت (۶) كه در نهایت با عدالت الهی نقص و سختی های گذشته آنها را جبران می نماید(۷)، حقیقتا خداوند متعال در درون چنین افرادی مانند هر انسان دیگر به قدری ظرفیت ها و توانمندی های ویژه قرار داده است كه با فرض محرومیت از یك یا چند مورد از مظاهر لطف الهی باز هم فرصتهای زیادی برای هر فرد وجود دارد كه با شكوفا نمودن آنها می تواند نشاط و شادابی و احساس خوشبختی و لذت در دنیا را علی رغم همه ضعف ها و زشتیهای ظاهری برای خود تامین نماید. شما نیز می توانید با شرایط فعلی خود با تكیه بر آنها تمام مواردی را كه در زندگی باعث آزار شما می گردند و به برخی از آنها اشاره نمودید بر طرف كنید و از زندگیتان لذت ببرید.
۳. اگر چه برخی افراد در نظر غالب افراد دیگر زیبا به نظر می رسند و برخی نیز زشت تلقی می گردند، اما حقیقتا زشتی و زیبائی ملاك و معیار دقیق و روشنی ندارد و با توجه به نگاه افراد مختلف تفاوت می نماید، لذا در بسیاری از مواقع افرادی كه خود را خیلی زیبا تلقی می نمایند، در نظر دیگران زشت به نظر می رسند و اتفاقا برخی افراد كه خود را زشت تلقی می نمایند در نگاه دیگران و یا حداقل برخی از آنها زیبا جلوه می كنند و جذاب هستند. لذا مساله زشتی و زیبائی یكی از مسائل كاملا نسبی می باشد به خصوص در بین دو جنس زن و مرد كه ملاك جذابیت بسیار متفاوت می باشد.
با توجه به موارد مشابه متعدد و تجربه شده به دست آمده است كه حتی زشت ترین افراد در نگاه اكثریت مردم برای برخی از افراد از جنس مخالف جذابیت خاص و منحصر به فردی می یابند، لذا شما چطور به خود اجازه می دهید؛ تلقی سلیقه ای دیگران را باور نمائید كه اگر چه برخی از آنها جدی و برخی از آنها از روی كج فهمی می باشد. اما غالبا آنها به خاطر شوخی با شما و به هدف اذیت نمودن شما می باشد كه به خصوص با فهمیدن حساسیت شما نسبت به چهره خودتان بیشتر ابراز می نمایند.
شما با باور نمودن این تلقی های شخصی و ظاهری دیگران شخصیت خودتان را با همه امتیازات دیگری كه دارید برای خودتان كوچك كرده اید و اعتماد به نفس خود را از دست داده اید فاصله زیادی دارید، مطمئن باشید بسیاری از مشكلات و زجرهائی كه تا كنون در جامعه و در بین اعضاء فامیل و ... كشیده اید به خاطر این است كه خود را زشت پذیرفته اید و همواره با این پیش فرض كه دیگران دارند به من به نگاه یك دختر زشت نگاه می كنند، به آنها نگریسته اید و خنده ها و پچ پچ ها و كنایه های آنها را بر همین ضعف خود تلقی نموده اید، حتی در بسیاری از مواقع جملات افراد را در مورد خودتان به خاطر همین باور غلط ، جوری شنیده اید كه انتظار شنیدنش را داشته اید، نه واقعیت را .
و الا مواردی كه برای شما اتفاق افتاده است و اشاره فرمودید، اگر چه سخت و شكننده است. اما همین اتفاقات برای دیگران نیز به مراتب بیشتر از شما رخ می دهد. ولی چون نمی خواهند تسلیم این تلقی ها شوند اصلا به آنها توجه نمی كنند و خیلی زود فراموش می كنند و اصلا دچار رنجهائی كه شما هستید نمی شوند.
۴. اگر چه از كلام شما كاملا مشخص است كه فردی اهل ایمان و تقوا می باشید، در عین حال اطمینان داشته باشید كه با تقویت ایمان و اعتماد به خداوند و رعایت حریم های الهی این مشكل را هم پشت سر خواهید گذاشت و از این آزمون الهی سربلند بیرون خواهید رفت و پیروز خواهیدشد(۸) به ساحل آرامش خواهید رسید، حقیقت این است كه همان طور كه تمام لذتهای دنیا در چهره زیبا خلاصه نمی شود، شیرین ترین و آرامش بخش ترین لذات و احساس خوشبختی در سایه اتكا و ارتباط با خداوند به دست می آید.(۹)
۵. به توانائی ها و جذابیتهای دیگر خود مثل داشتن اخلاق خوب و قدرت تحمل و ظرفیت بالا و داشتن تقوا و عفت و پاكدامنی و ... در كنار مهارتهای زندگی مثل خیاطی و آشپزی و ... كه هر كدام به تنهائی برای جذابیت داشتن یك فرد تاثیر زیادی دارد، ضعف خود را در مورد چهره خود جبران نمائید و با پرداختن به برنامه ها و سرگرمی های مفرح و نشاط آفرین مثل مسافرت و یا رفتن به دل طبیعت و تفكر در حقیقت عالم و ارزش واقعی دنیا و نعمتهای دنیوی، روحیه اعتماد به نفس و شادابی خود را بازیابی نمائید و با توجه به رویكرد جدید در همه جمع های خانوادگی با نشاط و اعتماد به نفس حقیقی حاضر شوید و حتی در موارد احتمالی هم اگر فردی به شما در مورد چهره شما كنایه ای زد، اگر از افراد نزدیك شما بود شما هم با شوخی متناسبی به یكی از ضعف های او با مزاح اشاره كنید و خیلی طبیعی خود را نشان دهید و در مورد كلمات بی پرده كودكان نیز می توانید با گفتن جملاتی نظیر ، چشمات زشت می بینه و الا من خیلی هم ... و یا خدا خواسته من این شكلی باشم و ... در واكنش با خنده دیگران هم خیلی مسلط با گفتن یك جمله خنده دار نشان دهید كه اصلا تسلیم تلقی غلط آنها نشده اید.
ان شاء الله به زودی روحیه و اعتماد به نفس كامل خود را پیدا می كنید و با چنین روحیه ای زمینه معرفی شما توسط نزدیكان و آشنایان و دوستان به كه حقیقتا به دنبال افراد نجیب و مؤمن و پاكدامن می گردند و به لحاظ چهره هم تناسب نسبی با شما داشته باشند فراهم می گردد.
پی نوشتها:
۱.ملک (۶۷)آیه ۱.
۲. شرح نهایه الحکمه، انتشارات مؤسسه امام خمینی، مرحله هشتم، بحث علت و معلول.
۳. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، نشر اسلامی، بی تا، بحث صفات الهی، ص ۳۸۰.
۴.انسان(۷۶) آیه ۳.
۵.مؤمنون (۲۳) آیه ۱۴.
۶.بقره (۲) آیه ۲۸۶.
۷. ر.ك علامه حلى(تعلیقه سبحانی،جعفر)كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات‏، چ موسسه امام صادق(ع) قم، بی تا، ص ۱۲۴.
۸.محمد (۴۷) آیه ۷.
۹.رعد (۱۳) آیه ۲۸.

با سلام
در یک تحلیل جامع در این باره باید به نکاتی اشاره شود که که از شما تقاضا دارم همه آن را به دقت مطالعه کنید.
اجازه دهید که بحث را از این جا آغاز کنم :
زشتی و زیبایی دو امر نسبی هستند که ممکن است در شرایط گوناگون و معیارهای مختلف وضع متفاوتی پیدا کنند ؛ چه بسا افرادی در نگاه برخی زشت باشند ، اما در نگاه دیگران زیبا ؛ پس نباید تصور کرد که برخی مطلقا زیبا و برخی مطلقا زشت هستند ، بلکه چهره انسان ها دارای تناسبات مشخص و معینی است که از همه حیوانات دیگر بهتر و زیباتر است .
در هر حال حتی در یک نگاه عرفی می توان گفت اکثر افراد مخلوطی از زیبایی و زشتی اند ، یعنی در بدترین وضع باز دارای تناسبات و زیبایی هایی در چهره هستند. مثلاً مردم اروپا را زیبا می دانیم، در حالی که طبق آمارهایی که از مردم انگلیس گرفته شده، درصد بالایی از آن ها از چهره خود رضایت نداشتند.
اما اگر فرض کنیم بر اساس دیدگاه عرف برخی افراد دارای نازیبایی بیشتری هستند که عملا زشت دانسته می شوند ، چرا خداوند این افراد را چنین به وجود آورده است ؟
این امراختصاصی به زشتی و زیبایی نداشته ،بلکه در همه جوانب مانند سلامتی جسم و روح و قدرت و خلاقیت ذهنی و ناتوانی ذهنی و... هم مطرح است ؛ جهانى که در آن زندگى مى‏کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مى‏آید و تدریجاً کامل مى‏گردد. در نتیجه هر معلولی نتیجه علت خاص خود است .زشتی وزیبایی وسلامتی وبیماری و... هم از این قاعده مستثنا نیستند .
براى نوزاد سالم و زیبا و دارای سلامت جسمی وروحی ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند. آن‏ها را همیشه مراعات کنند. ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط درست زناشویى و بهداشتی و...، کودکان ناسالم یا دچار مشکلات مختلف به وجود مى‏آوریم.پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است. که اگر آن‏ها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد.
بنابر این هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد، از ناحیه موجودات است، نه خداوند . به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص یا دارای نقص در چهره و ... موجود باشد ، نوزاد ناقص یا نازیبا به دنیا می‏آید؛ جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آن‏ها را مراعات نکند، نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(۱)
بوعلى سینا مى گوید: «خدا زردآلو را زردآلو نکرده ،بلکه زردآلو را ایجاد کرده است. » زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است. خدا اشیا را آفریده و آن‏ها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه‏اى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۲) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى‏سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».(۳)
بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد . دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد . با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض‏آمیز هر یک از آن‏ها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مى‏توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مى‏شود. تفاوت­هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است.
مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است. هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آن‏ها دخالت دارد ؛ حتى امروزه مسلم است که امور غیر مادى مانند نحوه انعقاد نطفه یا مواد و یا غذاهایى که پدر و مادر قبل از آن، یا مادر در دوران جنینى تغذیه مى‏کنند و... در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک بسیار تعیین کننده است. پس همه عوامل قابلیت یک موجود را برای دریافت فیض و کمال وجودی تعیین می کند .در نتیجه فیض از جانب خداوند کامل است .اگر نقص و کمبودی باشد، از ناحیه ماست .
اما آیا عدم تناسب در آفرینش با حقیقت زیبایی وکمال مطلق بودن خداوند همخوانی دارد؟
اصولا در عالم موجود شر یا مضر به معنای مطلق نداریم . همه شرور وزشتی هایی که به برخی موجودات نسبت داده می شود ،ناشی از مقایسه آن ها با دیگران است ؛ اما به خودی خود وجود همه موجودات دارای کمال و ارزش وجودی است .بودن آن ها بسیار ارزشمندتر از نبودن آن هاست ؛ چه رسد به انسان که اشرف مخلوقات و گل سرسبد آفرینش است.این ارزش ارتباطی با قیافه ظاهری او ندارد .
به علاوه اگر به درستی نگاه کنیم ،خواهیم دید که تفاوت ها و اختلافات در خلقت ، عین کمال و حکمت خداوند و نشانه شکوه دستگاه آفرینش است ؛اشیا از نظر خوبی و بدی اگر تنها و مستقل از اشیای دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند . اگر جزء یک نظام و به عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا می‏کنند .
مثلاً اگر از ما بپرسند که خط راست بهتر است یا خط کج، ممکن است بگوییم خط راست بهتر از خط کج است، ولی اگر خط مورد سؤال جزئی از یک مجموعه شد، در یک مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقیم پسندیده است و نه خط منحنی، بلکه هر دو در جای خود پسندیده است. وقتی که جهان را جمعاً مورد نظر قرار می‏دهیم، ناچاریم بپذیریم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی‏ها و بلندی‏ها، فراز و نشیب‏ها، تاریکی و روشنایی‏ها، همه لازم است.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست ** که هر چیزش به جای خویش نیکو است‏
اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد. شکوه و زیبایی جهان در تنوع و اختلاف‏های رنگارنگ آن است. قرآن کریم وجود اختلاف‏ها را از آیات و نشانه‏های قدرت الهی می‏شمرد. زشتی‏ها، نه تنها از این نظر ضروری می‏باشند که جزئی از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آن‏ها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه دادن به زیبایی‏ها نیز وجود آن‏ها لازم است. اگر در جهان زشتی نبود، زیبایی هم نبود. اگر همه مردم زیبا بودند، هیچ کس زیبا نبود، همان طوری که اگر همه مردم زشت بودند، هیچ کس زشت نبود.(۴)
در عین حال نباید از یاد برد که معمولاً بخشش‏های الهی و استعدادها آن چنان تقسیم شده‏ اند که هر کسی قسمتی از آن‏ها را دارد، یعنی کم‏تر کسی پیدا می‏شود که همه نعمت‏ها را یک جا داشته باشد. نمی توان یافت کسی را که از همه این کمالات بی بهره باشد ؛ برخی نعمت زیبایی ظاهری دارند اما از توان هوشی مناسب بی بهره اند . برخی برعکس ؛ بعضی نه زیبایی ظاهری کاملی دارند و نه بهره هوشی بالایی اما قدرت جسمی زیاد و توان موفقیت در فعالیت های ورزشی را دارند و... ؛
رمز و راز نیازمندی انسان ها به یکدیگر و زندگی اجتماعی و ارتباط با هم ، اختلافات و تفاوت در بهره مندی از نعمت ها است ؛ از این رو قرآن مجید می‏فرماید: " معیشت آن‏ها را در حیات دنیا میان آنان تقسیم کردیم . بعضی را بر بعضی برتری دادیم، تا آن‏ها یکدیگر را به کار گیرند و به یکدیگر خدمت نمایند".(۵)
قرآن مجید یکی از اسرار مهم تفاوت‏های موجودات در خلقت را آزمایش الهی می داند: "او کسی است که شما را جانشینان در زمین قرار داد .بعضی را بر بعض دیگر درجاتی داد، تا شما را به آن چه در اختیارتان قرار داده بیازماید".(۶)
تفاوت‏ها برای این است که معلوم شود انسان چگونه از امکانات خدادادی بهره برداری می‏کند. اگر نابرابری‏ها نبود، زمینه امتحان از میان می‏رفت ؛ بعضی افراد با نعمت فراوانی مال و سلامت جسم و زیبایی ، گروهی دیگر با نقمت و فقر و تنگدستی و بیماری و کم زیبایی و... آزمایش می‏شوند.
آنان که زیبایی ویا نعمت بیشتر دارند، مسئولیت بیشتری داشته ، بیش تر مورد سؤال و درخواست می‏شوند و باید بیش تر پاسخگو باشند.
اما شکل آزمون الهی از جانب خدا بسته به مصلحت ماست ؛ چه بسا کسانی که دوست دارند از نظر زندگی در رفاه باشند، ولی پروردگار صلاح آنان را در این امر نمی‏بیند: "چه بسا شما را چیزی خوش نیاید، در حالی که خیرتان در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، در حالی که شرّتان در آن است و خدا می‏داند و شما نمی‏دانید".(۷)
چه بسا اعطای برخی نعمت ها به کسانی مایه بدبختی و بی سعادتی و محروم ماندنشان از نعمت های بیکران اخروی باشد مثلا اگر ثروتمند می شدند، خدا را فراموش می کردند. یا اگر زیبایی بیشتری می داشتند ، گرفتار خصلت های نابود کننده ای مانند تکبر وخود برتر بینی و ... می شدند ؛ از این رو قرآن کریم می‏فرماید: "اگر خداوند روزی را برای تمام بندگانش گسترش دهد، در زمین طغیان و ستم می‏کنند".(۸)
نگاه خود را به زندگی در این جهان نباید محدود کنیم. این بخش از زندگی را باید در پیوست با بخش عظیم‏تر از زندگی و حیات جاودانه و عالم برتر و حقیقی‏تر نگاه کنیم. هر چیزی در دنیا، آزمایشی برای انسان است که در عالم دیگر نتیجه آن را خواهیم دید : "خداوند زندگی و مرگ را آفرید تا شما را بیازماید که کدامین بهترین در عمل خواهید بود".(۹) پس هر فقدان نعمت و وجود مشکلی در دنیا با نعمات بیکران الهی در آخرت جبران می شود .
پی‌نوشت‌ها:
۱. مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص ۲۸.
۲. رعد(۱۳) آیه ۱۷.
۳. استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۱۷۲ - ۱۷۱، با تلخیص.
۴. همان ص ۱۶۷ - ۱۶۶، با تلخیص.
۵. زخرف (۴۳) آیه ۳۱.
۶. انعام (۶) آیه ۱۶۵.
۷. بقره (۲) آیه ۲۱۶.
۸ . شوری (۴۲) آیه ۲۷.
۹ . ملک (۶۷) آیه ۲.

دوست عزیز، به شهر سوال خوش آمدید. به نظر می رسد مشکل و ناراحتی اصلی شما نه به خاطر قیافه ظاهری که به دلایل دیگر است. مشکلات خانوادگی مانند طلاق والدین، بیماری پدر، و ... قطعا روحیه شما را تضعیف کرده و در غم و اندوه فعلی شما تأثیر بیشتری داشته است. چه این که اگر همین فردا صبح از خواب بیدار شوید و زیباترین چهره ای که خودتان فکر میکنید خوب است، داشته باشید باز هم مشکلات شما حل نخواهد شد و همچنان دچار غم و اندوه خواهید بود. هرچند زیبایی چهره و ظاهر از نعمتهای خداست که نصیب همگان نمی شود اما این را هم بدانید که درصد کمی از انسانها چهره های بسیار زیبا دارند و اکثریت انسانها در سطح متوسط و عده ای هم پایینتر از متوسط هستند. با این حال با نگاه به تک تک این افراد کاملا مشهود است که خوشبختی و یا بدبختی یا خوشی و ناخوشی انسانها هیچ ارتباطی به قیافه آنها ندارد. بسیاری از افراد بد قیافه در سطوح بالای ثروت یا بخصوص سطوح بالای علمی هستند و یا در سطح بالایی نیستنداما در کنار خانواده خود به خوبی و خوشی روزگار سپری می کنند درحالیکه بسیاری از افراد متوسط و بالاتر از متوسط از نظر قیافه همچنان احساس بدبختی و مشکل میکنند و حتی بسیاری از کسانی هم که در دوران ما با دستکاری در قیافه ظاهری شان خود را به ظاهر زیبا کرده اند، به خوشبختی (از نظر خودشان) نرسیده اند.
بدبختی واقعی آنست که تمام سعادت خود را در قیافه ظاهری ببینیم و از جنبه های دیگر زندگی و استعدادهای مان غافل شویم. شما میتوانید با تکیه بر استعدادهای درونی خود (جنبه های تحصیلی و علمی، جنبه های مهارتی و تخصصی شغلی، جنبه های خلاقیت و هنری، جنبه های مذهبی، جنبه های اخلاقی و رفتاری در برخورد با دیگران و ... هزاران جنبه دیگر) و تقویت آنها هم جایگاهی بسیار بالاتر از افراد زیباروی به دست آورید و هم از این احساس پوچی رهایی پیدا کنید. شما ممکن است حتی زشت ترین انسان روی زمین باشید ( که اینطور نیست) اما قطعا میتوانید توانمندترین انسان در یکی یا چندین زمینه مختلف از استعدادهایتان باشید.
موفق باشید.

باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم ما هم با کلیت نوشته شما موافقیم اگر چه به نظر می رسد قدری پرخاشگرانی و با عصبانیت نوشته اید. ولی به طور کلی ملاک قیمت گذاری و ارزش گذاری انسان اخلاق ، رفتار و سطح منطقی فکر کردنش است در حالی ملاک قیمت گذاری یک حیوان شادابی پوست ، قبراق بودن است . به نظر من شما یک قانون کلی در زندگی تان داشته باشید:چیزی هایی را می توانید تغییر دهید و بهتر کنید اینکار را حتما بکنید و چیزهایی را که نمی توانید تغییر دهید پذیرش پذیرش و پذیرش کنید و اصلا با آن نجنگید برای اینکه از چیزهای قابل تغییر و غیر قابل تغییر آگاه شوید هم به متخصص فن مراجعه فرمایید. نکته دیگر اینکه هیچ صفر نیست و هیچ چیز ۱۰۰ نیست بلکه تمام قابلیت ها و ظرفیت ها از صفر شروع می شود تا ۱۰۰ . نکته دیگر سعی کنید در زندگی یک هدف را انتخاب کنید بلکه هدف های مختلف زندگی را در نظر بگیرید و به آن بپردازید شاید رد هدف های دیگر موفق تر باشید مثلا اگر شما یک قیافه کاملا غیر معقول هم داشته باشید و بشنید پشت این در بسته گریه کنید عمر خود را هدر داده اید اما اگر به درهای پشت سر و دو طرف نگاه کنید و هدف های دیگر را انتخاب و آزمایش کنید قطعا احساس رضایت از خود را خواهید یافت مثلا کسی امکان ازدواج ندارد به علاقه های دیگرش بها داده و برای آن برنامه ریزی می کند و مثلا یک سفالگر ماهر و زبر دست می شود وووو امیدوارم که موفق باشید و خود را همانطور که هستید بپذیرید اما برای تغییراتی که امکان آن را دارید دست از تلاش و کوشش برندارید. موفق باشید.

دوست عزیز، به شهر سوال خوش آمدید. از اظهار نظر شما متشکریم. نکته اصلی همین جاست. متاسفانه تا زمانی که مهمترین مسئله برای شما قیافه باشد، بسیار دشوار خواهد بود که بتوانید با این وضعیت کنار بیایید. این مسئله کاملا به ذهنیت، شناخت و تفکر شخص شما باز می گردد. افرادی بوده اند در شرایطی بسیار بدتر از آنچه شما هستید، کسانی که عمری به زیبایی زندگی کردند و به دلیل یک حادثه زیبایی آنها به طور کامل از بین رفت، اما با تقویت اعتماد به نفس، توکل و اعتماد به خدای مهربان و تلاش خود بر این مشکل غلبه پیدا کردند و زندگی شاد و موفقی را از سر گرفتند (و البته افرادی در اوج زیبایی ظاهری که در اوج احساس بدبختی هستند). اگر ذهنیت خود را اصلاح کنید قطعا مشکل شما حل خواهد شد و بعد ها به این تفکر خود خواهید خندید.
به هر حال متاسفیم که جمله های ما، "برای شما" غیر قانع کننده است.
موفق و پیروز باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

کیفیت چهره و سیما امری اکتسابی نیست تا امتیازی برای انسان محسوب شود، به عبارت دیگر صورت و چهره ی زیبا، امری نیست که بدان وسیله برای فرد افتخاری حاصل شده و به خاطر آن مورد تحسین و تقدیر قرار گیرد و این امر به قدری بدیهی است که نیاز به اقامه دلیل برای آن نیست.

زیبایی فقط چشم و ابرو نیست، افرادی هستند که از چهره زیبایی برخوردار نبوده اما سیمایشان به گونه ای است که به دل می نشیند برای مثال می توان مرد بزرگ شیخ محمد حسین کمپانی (اصفهانی) اشاره کرد.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، عالم و حکیم دوره اخیر عالم تشیع است. در ۲ محرم ۱۲۹۶ هـ ق در کاظمین دیده به جهان گشود. وی با حمایت پدر که از بازرگانان متدین بود، تحصیلات دینی خود را با جدیت شروع و ادامه داد.
اساتید او شیخ محمدحسن تویسرکانی، آقا سیدمحمد فشارکی اصفهانی و حاج آقا رضا همدانی هستند و بعداً از شاگردان آخوند خراسانی گردید. محضر تدریس او بسیار دقیق بود. او علاوه بر فقه و کلام در علوم تفسیر، حکمت، تاریخ، ادبیات و عرفان نیز مهارت داشت. وی چهره علی الظاهر زیبایی نداشت اما جذبه و کشش خاصی در چهره اش نهفته بود که بیننده را به آرامش خاصی دعوت می کرد و بر دل مخاطبانش می نشست و این گونه زیبا بودن زیباست.

زیبا رو کسی است که به دل نشیند!
به دل نشستن نیز از فطرت و دل پاک بر می خیزد فردی که از روحی متعالی برخوردار بوده و روح و وجودش مطابق با فطرت پاک اولیه انسان است لاجرم با وجود چهره نه چندان زیبا نیز در دل افراد نفوذ کرده و قلبشان را تسخیر خواهد کرد. چرا که این گونه افراد با ربط و نسبتی که با خدای متعال دارند آرامش واقعی را از منبع اصلی و نامتناهی آن دریافت کرده و در اثر ارتباط با دیگران این آرامش را نیز به دیگران به ارمغان می دهند و این وجه و صورت است که زیباست.
زیبایی در این دنیا امری نسبی است فردی از نظرگاهی زیبا و از دیدگاهی دیگر زشت است چرا که در این بین سلایق است که متفاوت بوده و معیار زشت و زیبایی را رقم می زند. در این میان آن زیبایی حائز اهمیت است که از ثبات و برقراری برخوردار بوده و با کهولت سن و یا وقوع حادثه ‌ای خدشه دار نگردد و این زیبایی نمی تواند زیبایی صورت به معنای متداول امروز باشد چرا که این گونه زیبایی مهمان چند روزه دنیا بوده و بعد از آن رنگ و بویی نخواهد داشت.
اما زیبایی روح است که در چهره انسان متجلی شده و به صورت، زیبایی خدایی را هدیه می دهد. خلاصه کلام اینکه مرحوم حاج آقا دولابی در تعریف و وصف خوشگلی می فرمایند: خوشگل کسی است که گل و طینتش پاک باشد. با این رویکرد به زشتی و زیبایی می توان سوء برداشت از روایات مذکور را حل و فصل کرد و با معیار دیگری زشت و زیبا را تعیین نمود.

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمهء مرغ سحر؟ حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
داروی تربیت از پیر طریقت بستان کادمی را بتر از علت نادانی نیست
روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

موفق باشید.

از اظهار نظر زیبا و متین شما بسیار متشکریم.

به نام خدا
با سلام و تشکر از ارتباطتون با این سامانه
متاسفانه طرحواره های منفی که در خانواده برای انسان ساخته میشود، تا سالها اثرش برجا می ماند. البته اگر چه این مطلب موجب ناراحتی انسان می شود، اما کمک خوبی هم میتواند به حل مشکل انسان باشد، به این صورت که ما میدانیم که این تفکر ما نسبت به وضعیت ظاهریمان صرفا به علت سالها تلقین است و میتواند واقعیت نداشته باشد چرا که زشتی و زیبایی امری نسبی است و همیشه با مقایسه همراهان معلوم میشود که فردی زشت است یا زیبا
شما گفتید که «هیچ وقت با قیافم مشکلی نداشتم» این بسیار نکته قابل توجهی است و حل مشکل را تسهیل می کند چرا که باور شخص نسبت به خودش بسیار مهمتر از نگاه دیگران است. روانشناسان معتقدند؛ هر دفعه تلقین مثبت فرد به خودش برابر است با دوازده بار تلقین دیگران، لذا اگر همه دنیا بگویند یک نفر زیباست ولی خود فرد از درون احساس زشتی بکند بسیار دشوارتر قابل حل است.
این نکته را هم توجه کنید که در خانواده گاهی به دلیل راحتی که با هم دارند الفاظی را علیه هم در دعوا و ناراحتی به کار میبرند که اگر در شرایط آرامش، جویای نظر ایشان بشوید، عبارتشان را تصحیح خواهند کرد. مانند وقتی مادری به بچه خود میگوید «زیر ماشین بروی» آیا واقعا منظورش این است که بچه اش زیر ماشین برود؟؟
بر میگردم به مطلب قبلی که زشتی و زیبایی امری نسبی است و اصولا همه صفات نسبی هستند و مهمتر اینکه قرار نیست این زشتی و زیبایی های نسبی، خوشبختی یا بدبختی انسان را رقم بزنند.
حتما اگر فکر بکنید موارد بسیاری یادتان می آید که افراد زیبایی بوده اند و در زندگی طلاق گرفته اند. من توصیه میکنم یه سری به دادگاههای خانواده بزنید و ببینید که علت عمده جداییها و بیچارگیها عدم شخصیت سالم انسانهاست و نه زشتی و زیبایی
یک نکته دیگر هم که جالب توجه هست عرض کنم: در مشاوره پیش از ازدواج تستی داریم که ۹۵۰ امتیاز دارد و داوطلبین ازدواج لازم است که این تست را انجام بدهند که شامل آیتمهای متعددی است که الان وقت توضیحش نیست و فقط به این نکته اشاره میکنم که یکی از آیتمهای این تست زیبایی و زشتی است و باید هر کدام از دختر و پسر به طرف مقابل نمره مطلوب خود را ثبت کنند.
میدانید نمره این آیتم چند است؟؟
نمره این آیتم ۲۵ است
یعنی ۲۵ از ۹۵۰ امتیاز
ولی نمره شخصیت ۱۰۰ است. برایتان جالب نیست؟
روانشناسان با مطالعات میدانی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که بیشترین موضوعی که باعث جذب دختر برای ازدواج میشود، شخصیت فرد است و حتی این ویژگی باعث تداوم زندگی هم میشود.
البته نکات دیگری هم میتوان عرض کرد که پیشنهاد میکنم در صورت تمایل با مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی تماس حاصل بفرمایید و بنده در خدمت شما خواهم بود با کد مشاوره ۹۰۳۰
موفق و پیروز باشید

به نام خدا
با تشکر از تماستون با این سامانه
در رابطه با مسئله ای که گفتید لازم میبینم به نکاتی اشاره کنم:
۱. به صورت طبیعی در سن نوجوانی انسان به قیافه خودش حساس میشه و نگاه دیگران براش مهم میشه پس یادتون باشه که بخشی از این حالتی که شما تجربه میکنید مربوط به این نیست که قیافتون چه شکلیه و بر میگرده به انتظارات یک نوجوان بنابراین ممکنه شما خیلی هم زیبا باشید ولی از نوع نگاه بعضیها احساس ناراحتی داشته باشید
۲. مسئله زیبایی و عدم زیبایی امری نسبی است و بالاخره شما در هر شرایطی باشید نسبت به عده زیادی زیباتر هستید و نسبت به عده دیگری زیباتر نیستید. پس نمیتوان واقعا به یک نفر نا زیبا اطلاق کرد. این امر را ما در ازدواجها شاهد بودیم. برای مثال شاهد بودیم که مردی از نگاه من مشاور واقعا جذاب نبوده است ولی خانم ایشان به شدت و دیوانه وار عاشق وی بوده است
۳. در ارتباطات مربوط به سنین شما گاه اتفاق می افتد که بچه ها به همدیگر حسادت می ورزند و متاسفانه برای جبران ناتوانی خودشان در مقابل طرف مقابل سعی میکنند با تضعیف وی در امور دیگر جبران ناتوانی علمی و غیره خود را بکنند.
۴. برای اینکه این حالت در شما برطرف بشود توصیه هایی عرض میکنم:
اول اینکه سعی کنید خودتان را با کسی مقایسه نکنید چرا که هر انسانی ضعفها و قوتهایی دارد و هیچ کس صد در صد نیست
دوم اینکه با افراد بخیل و حسود کمتر معاشرت کنید
سوم اینکه با کسی معاشرت کنید که احساس میکنید نسبت به وی به لحاظ قیافه سر هستید چرا که معاشرت با فرد زیباتر کم کم باعث میشود دیگران شما دو نفر را با هم مقایسه کنند و این امر باعث دلخوری شما بشود
چهارم اینکه بیشتر به توانایی هایی خود بیاندیشید
در صورت نیاز با مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی (۰۹۶۴۰۰) تماس بگیرید بنده با کد ۹۰۳۰ در خدمت شما هستم برای توضیحات بیشتر

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این یک واقعیت شگفت انگیز است که زیبایی حقیقی، از درون قلب تان نشأت می گیرد، از اعماق جسم و روح تان. ظاهر فیزیکی شما چیزی نیست که چندان اهمیت داشته باشد، اما آنهایی که رفتارهای ناپسند دارند فکر می کنند زیبایی ظاهری تنها چیزی است که ارزش دارد. در آینه نگاهی به خودتان بیاندازید، به اعماق درون تان، و خواهید دید چه چیزی در آن جا پنهان دارید: یک انسان زشت! مگر این که طرز فکرتان را عوض کنید.

درست است که ان الله جمیل و یحب الجمال اما خوب است که شما کمی با صبر و بردباری در این مسائل سخن بگویی
مبادا این اعتراض ها کفران نعمت و اعتراض باشد، زیبایی که فقط زیبایی صورت و ظاهری نیست، بلکه مهمترین زیبایی، جمال سیرت و باطن است که با دید واقع گرایانه به مسائل و وقائع عالم هستی، خوب است که به این بعد قضیه هم توجه داشته باشی، اگر زیبایی ظاهری نداری و از نگاه اطرافیان خسته شدی، بدان که شاید خیر و صلاحی در این مساله بوده که اگر زیبایی می داشتی از خدا بسیار دور می افتادی و من نمیدانم و خدا خودش عالم است شاید به جای این نعمت توانایی های دیگری خدا به شما عنایت کرده باشد.
اگر احساس می کنی که زیبایی ظاهری در موفقیت آینده ات تاثیر به سزایی دارد، باید بگویم که من درصد کمی از انسانهای زیباچهره دیده ام که موفق بوده باشند، زیرا هر چیز خوبی آفتها و آسیب های بیشتری دارد و یکی از آنها همین زیبایی است که در طول زندگی انسانهای زیباچهره بسیار در معرض آفات و خطرات قرار گرفته اند.

از سوی دیگر بسیار زیاد مشاهده کردم انسانهایی که زیبایی خاصی نداشته اند اما در کار و زندگی شان بسیار موفق تر از دیگران بوده اند
سطحی نگر نباش و به عمق و هسته ی اصلی وقائع نگاهی ژرف و به دور از احساسات داشته باش.

موفق باشید.

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود :
چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد. بايد از خود پرسيد: آيا آنچه به ظاهر زشت مي نمايد ، از ديدگاه عقل و قلب هم زشت است؟ و آيا آنچه به ظاهر زيبا مي نمايد حقيقتاً هم زيباست؟ بايد از خود پرسيد كه چه كسي حقّ قضاوت دارد ، حسّ ، خيال و وهم يا عقل و قلب؟ آنجا كه حسّ چيزي را زيبا مي يابد ولي عقل آن را زشت مي شمارد تشخيص كداميك ترجيح دارد؟ براي قضاوت در مورد زشتي و زيبايي يك موجود ، بايد تمام ابعاد آن را نظاره نمود ، انسان فقط قيافه و شكل نيست كه بر اساس زيبايي و زشتي آن ، بتوان در مورد كلّ آن اظهار نظر نمود. از طرفي انسان قابل تجزيه هم نيست كه بتوان فقط در مورد يك جزء او اظهار نظر نمود. وقتي انسان تجزيه شد ديگر انسان نيست. لذا حكم قيافه را منطقاً نمي توان به انسان سرايت داد. انسان يك مجموعه با صدها و هزاران ابعاد پيچيده است كه تمام ابعاد آن در ارتباط با همديگر ، انسان را مي سازند. لذا در قضاوت نسبت به يك بعد از وجود انسان بايد ارتباط آن را با تمام ابعاد ديگر لحاظ نموده آنگاه قضاوت نمود. برخي افراد خيال مي كنند بيني بزرگي دارند لذا آن را با عمل جرّاحي كوچك مي كنند تا زيباتر شوند غافل از آن كه در سايه ي اين زيبايي حسّي و جزئي كه كسب مي كنند ، دهها و صدها زيبايي ديگر را نابود كرده اند. آن بيني كه خداوند متعال آفريده بود متناسب با جايگاه چشمها ، اندازه ي حفره هاي سينوسي ، اندازه دريچه ي ناي حلق ، اندازه ي ريه ها و ... بود. حال اين شخص با كوچك نمودن بيني ، تمام آن تناسبات را به هم ريخته است. بلي از نظر اهل حسّ ، قيافه ي اين شخص زيباتر شده است امّا از نظر يك دانشمند كالبد شناس كه ديد عميقتري به زيبايي بدن دارد ، زيبايي و تعادل بدن چنين شخصي به هم ريخته است ؛ و در دراز مدّت چشمهاي او آسيب خواهد ديد ؛ چون بيني ، وظيفه ي تقسيم نور براي چشمها را بر عهده دارد و اين وظيفه با كوچك شدن بيني تا حدودي مختلّ مي شود. همينطور سينوسهاي شخص و ريه هاي او و به تبع آنها تمام بدن او آسيب خواهد ديد. لذا از نظر عقل ، وجود آن بيني اوّلي زيباترين بيني ممكن براي آن شخص است. از اينرو پزشكان متعهّد و پايبند به سوگند پزشكي خود ، حاضر نمي شوند چنين بيني عقلاً زيبايي را دستكاري كنند. اينگونه پزشكان فقط در مواردي دست به عمل پلاستيك مي زنند كه بيني يا چهره ي شخص حقيقتاً دچار مشكل فيزيولوژِكي بوده با نيازهاي بدن متناسب نباشد.
به قول سهراب سپهري : « ... من نمي دانم كه چرا مي گويند : اسب حيوان نجيبي است ، كبوتر زيباست؟ و چرا در قفس هيچ كسي كركس نيست؟ گل شبدر چه كم از لاله ي قرمز دارد؟ چشم ها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد. واژه ها را بايد شست. واژه بايد خودِ باد ، واژه بايد خود باران باشد.»
۳. اهل ظاهر بر اين پندارند كه قيافه ي زيبا ، ثروت ، قدرت و امثال اين امور همواره نعمت بوده و خوبند و در مقابل ، نازيبا بودن ، فقر و ضعف و امثال آنها همواره نقمت بوده بد هستند. امّا عاقلان و اهل دل بر اين باورند كه هرچه از دوست رسد نيكوست. اينها به برهان و عرفان دريافته اند كه خداوند متعال حكيم بوده هيچ كارش بي حكمت نيست. همچنين يافته اند كه خداوند متعال بندگانش را بيش از خودشان دوست دارد ، لذا محال است بد بندگانش را بخواهد ؛ بلكه آنچه او براي بنده اش خواسته بهترين خواسته است ؛ امّا اكثر بندگان مانند كودكاني هستند كه محبّت را به شكلات و پفك و امثال آنها مي شناسند. خداوند متعال مي فرمايد: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏. ـــــــــ چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد ، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.»(البقرة: ۲۱۶)
باز مي فرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً . ـــــــــــــ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! براى شما حلال نيست كه از روى اكراه(و ايجاد ناراحتى براى زنان) از آنها ، ارث ببريد . و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها داده‏ايد(از مهر) ، تملك كنيد! مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند. و با آنان ، بطور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها ، (به جهتى) كراهت داشتيد ، (فوراً تصميم به جدايى نگيريد!) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد ، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مى‏دهد.»(النساء:۱۹)
آري چه بسا كسي چنين بپندارد كه اگر زيباتر بود به نفعش بود ؛ حال آنكه معلوم نيست چنين باشد. كافي است كمي عميقتر و دقيقتر به اطراف خود نظر كنيم و مقايسه اي كنيم بين زيبارويان و افراد عادي تا ببينيم مفاسد اخلاقي بين كدام قشر افزونتر است. تمايل كدام گروه به بي عفّتي و خودنمايي و تكبّر و خودبيني و تحقير ديگران و امثال اين امور شديتر است؟ همينطور در ثروت و قدرت امثال آنها هم اگر دقّت كنيم مي بينيم همواره ميل ثروتمندان و قدرتمندان به مفاسد اخلاقي بيش از فقراء و ضعفاست. پس چنين نپنداريم كه اينگونه از امور همواره خيرند. زيبايي و زشتي ، ثروت و فقر ، قدرت و ضعف و ... همگي وسائل امتحانند. نه زيبا و ثروتمند و قدرتمند مالك زيبايي و ثروت و قدرت خود است نه زشت و فقير و ضعيف مالك زشتي و فقر و ضعف خود. بلكه همه ي اينها به بشر داده شده تا انسانها امتحان شوند ؛ و امتحان براي اين است كه استعدادهاي انساني و الهي بشر شكوفا شود. خداوند متعال در اين دار امتحان ، به هر كسي آن چيزي را داده كه با آن مي تواند رشد كند. اگر زيبا را زشت مي نمود حتماً مردود مي شد و اگر برعكس زشت را زيبا مي نمود او نيز يقيناً به كمال لايق خود نمي رسيد. امّا با وضع موجود براي همه ، هم امكان رشد و تكامل وجود دارد هم امكان سقوط. چون امكانات داده شده به هر كسي دقيقاً متناسب با نياز وجود او براي تكامل است و اين لازمه ي حكيم بودن خداست.
اهل دنيا همه چيزي را در مقايسه با غايات دنيوي آن مي سنجند. براي مثال مي گويند: آنكه به ظاهر نازيباست چه گناهي كرده كه نمي تواند همسر مناسبي براي خود بيابد؟ امّا خداوند حكيم سعادت حقيقي انسانها را در نظر گرفته و امكاناتي در اختيار آنها گذاشته كه تأمين كننده ي سعادت ابدي آنان است. در نگاه عميق الهي اساساً هر چيزي كه به كسي داده شده يا از او دريغ شده براي آخرت و ابديّت اوست نه براي دنيايش ؛ امّا بشر جاهل چنين مي پندارد كه اينها براي دنياست. هدف اصلي از هر چيزي كه به انسان داده شده يا از او دريغ شده ، شكوفا نمودن استعدادهاي انساني و رساندن او به سعادت ابدي است. لذا آنچه در اين دنيا داده شده يا دريغ شده همگي موقّتي بوده چند دهه بيش دوام ندارد ، در حالي كه سعادت يا شقاوت اخروي براي ابد است. با اين وصف ، اگر كسي در اين چند روزه ي دنيا به نازيبايي موقّت خود راضي بوده بر عدل و حكمت خدا يقين داشته بر او خرده نگيرد و به اين وسيله زيبايي ابدي را به دست آورد ، ارزش نخواهد داشت؟ اگر اين نازيبايي چند روزه ، زمينه را فراهم سازد تا انسان به مقامي برسد كه در آخرت قيافه ي خود را خودش تعيين نمايد ، نعمت بزرگي نخواهد بود؟ خداوند متعال خطاب به اهل رضا و تسليم مي فرمايد:« ... وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏. ـــــــــــ ... و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏شود. »(فصلت:۳۱) طبق برخي روايات ، از جمله چيزهايي كه اهل بهشت طلب مي كنند و به آنها داده مي شود قيافه ي دلخواه است. بلكه آنها هر لحظه هر قيافه اي را كه دلخواهشان باشد مي تواند به آن صورت در آيند ، بدون اينكه مانع از شناخته شدنشان شود.

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود :
چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد. بايد از خود پرسيد: آيا آنچه به ظاهر زشت مي نمايد ، از ديدگاه عقل و قلب هم زشت است؟ و آيا آنچه به ظاهر زيبا مي نمايد حقيقتاً هم زيباست؟ بايد از خود پرسيد كه چه كسي حقّ قضاوت دارد ، حسّ ، خيال و وهم يا عقل و قلب؟ آنجا كه حسّ چيزي را زيبا مي يابد ولي عقل آن را زشت مي شمارد تشخيص كداميك ترجيح دارد؟ براي قضاوت در مورد زشتي و زيبايي يك موجود ، بايد تمام ابعاد آن را نظاره نمود ، انسان فقط قيافه و شكل نيست كه بر اساس زيبايي و زشتي آن ، بتوان در مورد كلّ آن اظهار نظر نمود. از طرفي انسان قابل تجزيه هم نيست كه بتوان فقط در مورد يك جزء او اظهار نظر نمود. وقتي انسان تجزيه شد ديگر انسان نيست. لذا حكم قيافه را منطقاً نمي توان به انسان سرايت داد. انسان يك مجموعه با صدها و هزاران ابعاد پيچيده است كه تمام ابعاد آن در ارتباط با همديگر ، انسان را مي سازند. لذا در قضاوت نسبت به يك بعد از وجود انسان بايد ارتباط آن را با تمام ابعاد ديگر لحاظ نموده آنگاه قضاوت نمود. برخي افراد خيال مي كنند بيني بزرگي دارند لذا آن را با عمل جرّاحي كوچك مي كنند تا زيباتر شوند غافل از آن كه در سايه ي اين زيبايي حسّي و جزئي كه كسب مي كنند ، دهها و صدها زيبايي ديگر را نابود كرده اند. آن بيني كه خداوند متعال آفريده بود متناسب با جايگاه چشمها ، اندازه ي حفره هاي سينوسي ، اندازه دريچه ي ناي حلق ، اندازه ي ريه ها و ... بود. حال اين شخص با كوچك نمودن بيني ، تمام آن تناسبات را به هم ريخته است. بلي از نظر اهل حسّ ، قيافه ي اين شخص زيباتر شده است امّا از نظر يك دانشمند كالبد شناس كه ديد عميقتري به زيبايي بدن دارد ، زيبايي و تعادل بدن چنين شخصي به هم ريخته است ؛ و در دراز مدّت چشمهاي او آسيب خواهد ديد ؛ چون بيني ، وظيفه ي تقسيم نور براي چشمها را بر عهده دارد و اين وظيفه با كوچك شدن بيني تا حدودي مختلّ مي شود. همينطور سينوسهاي شخص و ريه هاي او و به تبع آنها تمام بدن او آسيب خواهد ديد. لذا از نظر عقل ، وجود آن بيني اوّلي زيباترين بيني ممكن براي آن شخص است. از اينرو پزشكان متعهّد و پايبند به سوگند پزشكي خود ، حاضر نمي شوند چنين بيني عقلاً زيبايي را دستكاري كنند. اينگونه پزشكان فقط در مواردي دست به عمل پلاستيك مي زنند كه بيني يا چهره ي شخص حقيقتاً دچار مشكل فيزيولوژِكي بوده با نيازهاي بدن متناسب نباشد.
به قول سهراب سپهري : « ... من نمي دانم كه چرا مي گويند : اسب حيوان نجيبي است ، كبوتر زيباست؟ و چرا در قفس هيچ كسي كركس نيست؟ گل شبدر چه كم از لاله ي قرمز دارد؟ چشم ها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد. واژه ها را بايد شست. واژه بايد خودِ باد ، واژه بايد خود باران باشد.»
۳. اهل ظاهر بر اين پندارند كه قيافه ي زيبا ، ثروت ، قدرت و امثال اين امور همواره نعمت بوده و خوبند و در مقابل ، نازيبا بودن ، فقر و ضعف و امثال آنها همواره نقمت بوده بد هستند. امّا عاقلان و اهل دل بر اين باورند كه هرچه از دوست رسد نيكوست. اينها به برهان و عرفان دريافته اند كه خداوند متعال حكيم بوده هيچ كارش بي حكمت نيست. همچنين يافته اند كه خداوند متعال بندگانش را بيش از خودشان دوست دارد ، لذا محال است بد بندگانش را بخواهد ؛ بلكه آنچه او براي بنده اش خواسته بهترين خواسته است ؛ امّا اكثر بندگان مانند كودكاني هستند كه محبّت را به شكلات و پفك و امثال آنها مي شناسند. خداوند متعال مي فرمايد: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏. ـــــــــ چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد ، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.»(البقرة: ۲۱۶)
باز مي فرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً . ـــــــــــــ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! براى شما حلال نيست كه از روى اكراه(و ايجاد ناراحتى براى زنان) از آنها ، ارث ببريد . و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها داده‏ايد(از مهر) ، تملك كنيد! مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند. و با آنان ، بطور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها ، (به جهتى) كراهت داشتيد ، (فوراً تصميم به جدايى نگيريد!) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد ، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مى‏دهد.»(النساء:۱۹)
آري چه بسا كسي چنين بپندارد كه اگر زيباتر بود به نفعش بود ؛ حال آنكه معلوم نيست چنين باشد. كافي است كمي عميقتر و دقيقتر به اطراف خود نظر كنيم و مقايسه اي كنيم بين زيبارويان و افراد عادي تا ببينيم مفاسد اخلاقي بين كدام قشر افزونتر است. تمايل كدام گروه به بي عفّتي و خودنمايي و تكبّر و خودبيني و تحقير ديگران و امثال اين امور شديتر است؟ همينطور در ثروت و قدرت امثال آنها هم اگر دقّت كنيم مي بينيم همواره ميل ثروتمندان و قدرتمندان به مفاسد اخلاقي بيش از فقراء و ضعفاست. پس چنين نپنداريم كه اينگونه از امور همواره خيرند. زيبايي و زشتي ، ثروت و فقر ، قدرت و ضعف و ... همگي وسائل امتحانند. نه زيبا و ثروتمند و قدرتمند مالك زيبايي و ثروت و قدرت خود است نه زشت و فقير و ضعيف مالك زشتي و فقر و ضعف خود. بلكه همه ي اينها به بشر داده شده تا انسانها امتحان شوند ؛ و امتحان براي اين است كه استعدادهاي انساني و الهي بشر شكوفا شود. خداوند متعال در اين دار امتحان ، به هر كسي آن چيزي را داده كه با آن مي تواند رشد كند. اگر زيبا را زشت مي نمود حتماً مردود مي شد و اگر برعكس زشت را زيبا مي نمود او نيز يقيناً به كمال لايق خود نمي رسيد. امّا با وضع موجود براي همه ، هم امكان رشد و تكامل وجود دارد هم امكان سقوط. چون امكانات داده شده به هر كسي دقيقاً متناسب با نياز وجود او براي تكامل است و اين لازمه ي حكيم بودن خداست.
اهل دنيا همه چيزي را در مقايسه با غايات دنيوي آن مي سنجند. براي مثال مي گويند: آنكه به ظاهر نازيباست چه گناهي كرده كه نمي تواند همسر مناسبي براي خود بيابد؟ امّا خداوند حكيم سعادت حقيقي انسانها را در نظر گرفته و امكاناتي در اختيار آنها گذاشته كه تأمين كننده ي سعادت ابدي آنان است. در نگاه عميق الهي اساساً هر چيزي كه به كسي داده شده يا از او دريغ شده براي آخرت و ابديّت اوست نه براي دنيايش ؛ امّا بشر جاهل چنين مي پندارد كه اينها براي دنياست. هدف اصلي از هر چيزي كه به انسان داده شده يا از او دريغ شده ، شكوفا نمودن استعدادهاي انساني و رساندن او به سعادت ابدي است. لذا آنچه در اين دنيا داده شده يا دريغ شده همگي موقّتي بوده چند دهه بيش دوام ندارد ، در حالي كه سعادت يا شقاوت اخروي براي ابد است. با اين وصف ، اگر كسي در اين چند روزه ي دنيا به نازيبايي موقّت خود راضي بوده بر عدل و حكمت خدا يقين داشته بر او خرده نگيرد و به اين وسيله زيبايي ابدي را به دست آورد ، ارزش نخواهد داشت؟ اگر اين نازيبايي چند روزه ، زمينه را فراهم سازد تا انسان به مقامي برسد كه در آخرت قيافه ي خود را خودش تعيين نمايد ، نعمت بزرگي نخواهد بود؟ خداوند متعال خطاب به اهل رضا و تسليم مي فرمايد:« ... وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏. ـــــــــــ ... و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏شود. »(فصلت:۳۱) طبق برخي روايات ، از جمله چيزهايي كه اهل بهشت طلب مي كنند و به آنها داده مي شود قيافه ي دلخواه است. بلكه آنها هر لحظه هر قيافه اي را كه دلخواهشان باشد مي تواند به آن صورت در آيند ، بدون اينكه مانع از شناخته شدنشان شود.

با سلام و عرض خوش آمد خدمت شما خواهر گرامی:
کاربر عزیز، هرچند ما قیافه شما را نمی بینیم و نمیتوانیم از این نظر قضاوتی در مورد قیافه شما داشته باشیم، اما با توضیحاتی که خود شما دادید و این که همه می گویند قیافه شما خوب است، ما نیز تقریبا اطمینان داریم قیافه شما خوب است و این شما هستید که تصور می کنید مشکلی در ظاهر شما وجود دارد. شاید تا به حال خیلی ها را دیده باشید در اطراف خودتان که وقتی صدای ضبط شده خود را می شنوند از آن بدشان می آید یا کسانی که مانند شما وقتی عکسهای خود را می بینند همواره اظهار می کنند که عکسشان زشت است. البته این مسئله تا حدی (نه برای همیشه و خیلی زیاد) قابل قبول و پذیرش است.
در مورد صدا، قضیه به سادگی توجیه می‌شود: از آنجا که صدایی که ما از خودمان می‌شنویم، حاصل ترکیب صدای هدایت شده توسط هوا و صدای هدایت شده به گوشمان از طریق استخوان‌های و سینوس‌های سرمان است، پس صدای دریافتی‌مان تا حد زیادی با صدایی که دیگران تنها از طریق هدایت هوایی می‌شوند، تفاوت دارد. اما در مورد عکس، پاسخ می‌تواند آینه باشد! علت اینکه عکس‌هایمان به نظرمان اینقدر عجیب می‌آیند و تصور می‌کنیم با خودمان شباهت کمی دارند، این است که ما پیوسته برای دیدن خودمان از آینه استفاده می‌کنیم. منظره‌ای که ما در آینه می‌بینیم، منظره بسیار خاصی است، تنها خودمان هستیم که پیوسته خودمان را از این زاویه می‌بینیم و بسیار بعید است که کسی که از شما عکس می‌گیرد، دقیقا با همان زاویه و از همان ارتفاع عکسبرداری کند. در سال ۱۹۷۷، سه روانشناس به نام‌ها تئودور اچ میتا، مارشال دِمِر و جفری نایت، در جریان تحقیقی روی این نظریه کار کردند که اشخاص همواره به عکس‌هایی که مطابق تصاویر آینه‌ای هستند علاقه دارند تا عکس‌های دیگر.
حالا سؤالی که پیش می‌آید این است که آخر چرا ما همیشه به تصاویر آینه‌ای خودمان بیشتر علاقه داریم، مگر نمی‌شود که شخصی از زاویه دیگری جذاب‌تر باشد، طوری که خودش هم قانع شود؟ رابرات زاجونک در دهه شصت میلادی، پدیده‌ای را به نام پدیده مواجهه انحصاری یا mere-exposure ارائه داد، بر اساس این پدیده اشخاص تنها بر اساس مواجهه تکراری با یک چیز، ترجیحی نسبت به آن پیدا می‌کنند. این چیز می‌تواند یک صدای تکراری، نقاشی تکراری یا کلمات تکراری باشد.
برای تسلی شما، باید اضافه کنم، که حس بدی که شما بعد از دیدن تصاویر غیرآینه‌ای‌تان پیدا می‌کنید، در اشخاص دیگر وجود ندارد و آنها منطقا چون به دیدن تصاویر آینه‌ای شما عادت ندارند، عکس‌های شما را طبیعی و شبیه خود واقعی‌تان می‌بینند.
اما شاید این نکته نیز برایتان جالب باشد که بدانید این مسئله در برخی بقدری شدید است که روان شناسان و روان پزشکان از آن به عنوان یک اختلال یاد می کنند. این افراد چهره معمولی خود را به شکل خارق العاده ای زشت می بینند و این افراد بیشتر مبتلایان «اختلال بدشکلی بدن» هستند؛ اختلالی که در ذهن، آنها از خودشان یک هیولای بدشکل می سازند و باعث می شود به شکلی افراطی، به لوازم آرایشی و عمل های جراحی رو بیاورند. کسانی که مدام سراغ انواع عمل های زیبایی می روند و هیچ وقت هم راضی نمی شوند، به نوعی اختلال روانی مبتلا شده اند. آنها با دیدن یک جوش روی صورت خود مضطرب می شوند و ساعت های طولانی از روز شان را تنها به تغییراتی فکر می کنند که می تواند آنها را زیباتر کند. عمل جراحی، راهی برای آرام کردن این اشتیاق نیست، بلکه می تواند چنین اختلالی را به مراتب تشدید کند زیرا این افراد بعد از انجام عمل، باز هم از چهره یا بدنشان راضی نمی شوند و می خواهند با تکرار این کار، باز هم ظاهرشان را تغییر دهند. اختلال بدشکلی بدن، یک مشکل شایع روانی است، مشکلی که در آغاز مبتلایان به آن، تنها زمان زیادی را برای فکر کردن به ظاهر شان سپری می کنند اما در مراحل پیشرفته تر، با جراحی های مکرر یا تلاش برای زیبا شدن به قیمت آسیب دیدن، سعی می کنند خود را آرام کنند. این اختلال تنها یک ناراحتی گذرا نیست، بلکه چنین بیماری اگر با هیچ کدام از این تلاش ها از ظاهرش راضی نشد، ممکن است خود را در خانه حبس کند یا دست به خودکشی بزند. مشکل اینجاست که این افراد هرگز از تغییراتی که در ظاهرشان ایجاد می کنند، راضی نمی شوند. در مراحل بالای این اختلال، آنها حتی به دلیل نارضایتی از ظاهر شان، در موقعیت های اجتماعی ظاهر نمی شوند و تحصیل، کار یا هر پیشرفت دیگری را قربانی این تصور می کنند. این افراد با قرار گرفتن در جمع دچار اضطراب شدید می شوند. چنین افرادی ممکن است چندین بار با تیغ جراحی برای تغییر چهره شان تلاش کنند یا در یک ماه، بارها مدل و رنگ موهای شان را تغییر دهند و باز هم راضی نشوند.
امام حسن عسکری (ع) می فرمایند: "حسن الصورة جمال ظاهر ، وحسن العقل جمال باطن. یعنی : نیکویی صورت، زیبایی بیرون است و نیکویی عقل، زیبایی درون". (بحارالانوار/ ج ۱ / ص ۹۵)
منابع:
۱-بحارالانوار
۲- http://www.‎1pezeshk.com
۳-http://www.hidoctor.ir
۴-http://www.taahod.com

باسلام خدمت شما کاربرگرامی. به شهر سوال خوش آمدید.
سیدبزرگوار، مطلبی با عنوان "سندرم خود زشت پنداری" در سایت درج شده که در این لینک(http://www.soalcity.ir/node/3127) میتوانید ببینید. تقریبا پاسخ شما و دوستانی که سوالی مشابه شما دارند آنجا هست. اما در عین حال چند نکته جالب از صحبتهای شما به چشم میخوره که بد نیست تکرار کنیم.
واقعیت آن است که ما قیافه شما را ندیدیم و گمان هم نمی کنیم اگر ببینیم شما را فردی زشت بپنداریم و حتی اگر هم واقعا نسبت به سایر افراد جامعه زشت باشید نمیتوانیم تمام شکست ها و بدبختی های زندگی تان را به این مسئله ربط بدهیم. آن چیزی که از تمام کلمات و جملات شما نمایان است، خود زشت پنداری و البته اعتماد به نفس پایین شما ست. شما بایستی سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. به یقین بدانید که اگر شما با این روحیه و اعتماد به نفس بهترین قیافه دنیا را داشته باشید مطمئنا به بهانه ای دیگر شاکی خواهید شد. ما بسیاری از افراد را در اطرافمان می بینیم که اصلا قیافه های زیبایی ندارند یا حتی میتوانیم بگوییم زشت هستند، اما به دلیل اعتماد به نفس و تکیه بر استعدادهای درونی که خداوند در درونشان قرار داده، انسانهایی در زندگی موفق یا حتی در سطوح بالاتر افرادی شاخص هستند. اگر گمان می کنید که خداوند همه چیز را به یک عده داده و به عده ای هیچ چیز نداده است قطع و یقین بدانید که چنین چیزی نیست و اگر هم باشد آن یک چیز زیبایی نیست... خواجه عبد الله انصارى در مناجات نامه اش می گوید: «الهى آن که را عقل‏ دادى‏ پس چه ندادى؟ و آن که را عقل ندادى پس چه دادى»؟ (عقل به معنای قوه تفکر و اندیشیدن و تصمیم گرفتن و ...)
نکته جالب و عجیب که در مطالب شما بود در خصوص ازدواج و علاقه به شخصی خاص بود. عجیب است که شما در ذهن خود و بدون مطرح کردن هیچگونه مطلبی، از کسی خوشتان آمده، و در ذهن خودتان به خواستگاری رفته اید و باز در خیالات خود جواب رد شنیده اید، و باز هم در خیالات خود دلیل این جواب رد را قیافه خودتان می دانید!!! این چه نوع تفکر و قضاوتی است که در ذهن خود می پرورانید و در نهایت خدای بزرگ و مهربان را مؤاخذه کرده و عدل خدا را زیر سوال می برید؟؟ در حالیکه گام به گام این مسیر نتیجه گیری شما اشتباه بوده است.
دوست عزیز شاید لازم باشد شما دوباره مدتی به خودتان و توانایی هایتان بیاندیشید. خود و استعدادهایتان را پیدا کنید. همانطور که زیباترین و شاخص ترین و مشهور ترین انسانها (از نظر ما) دارای معایب و مشکلاتی هستند که ممکن است تنها خودشان مطلع باشند، عادی ترین آدم ها نیز استعدادها و ویژ گی هایی دارند که میتواند کلید موفقیت آنها در زندگی باشد. البته قطعا گام اول در این مسیر، توکل بر خدا و اعتماد به نفس است. دور کردن یأس و ناامیدی پیامها و اندیشه های منفی نیز لازمه آن است.
برای کمک به اعتماد به نفس خود، می توانید از تکنیک های اعتماد به نفس استفاده کنید. تکنیک هایی مثل : به تن کردن لباس مناسب و آراسته و تمیز، توجه به نحوه ایستادن و راه رفتن به شکل درست، سعی کنید در ردیف و صف جلو قرار گیرید، با صدای بلند و رسا صحبت کنید، در تنهایی برای خودتان درباره آرزو ها و اهدافتان سخنرانی کنید، نقاط مثبت خود و زندگی تان را به یاد بیاورید و سپاسگزار باشید، سعی کنید از دیگران (غیر از قیافه آنها) تعریف کنید. برای استفاده بیشتر میتوانید از کتابهای روانشناسی با موضوع اعتماد به نفس استفاده کنید.
برای شما آرزوی سلامتی و توفیق داریم.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

آنچه در پاسخ به این پرسش و سؤالات مشابه آن است در ابتدا باید توجه داشت، که تمام مواردی که در آفرینش انسان ها و موجودات دیگر به عنوان نابرابری لحاظ می شود، تفاوت‏هایى است که در جهان وجود دارد، نه تبعیض‏ها.
فرق تفاوت و تبعیض آن است که در فرض تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگى و حق یکسان دارندو به یکى داده مى‏شود و به دیگرى داده نمى‏شود یا کمتر داده مى‏شود، اما در صورت تفاوت در آفرینش اصلاً حقى مطرح نیست تا بحث تبعیض به میان آید. در مورد آفرینش انسان، از ابتدا انسانى نبوده تا حقى مطرح باشد. پس این تصور که از طرف خداوند حق انسان ها ادا نمی شود تصور صحیحی نیست.
از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که خداوند بین آفریده ها تبعیض قائل شود یا ظلمی بر کسی روا دارد. چون تبعیض و ظلم یا ناشی از جهل است یا کمبود و نیاز و یا ... در حالی که همه آفریده گان نسبت مساوی با خداوند داشته و همه آفریده او هستند و او از هر عیب و نقصی مبرا است. اگر هم نابرابری ها در جامعه انسانی و مربوط به خود انسان ها باشد این بحث مستقل و جداگانه ای است.
اما این که راز تفاوت های انسان ها برای چیست باید گفت: اشیا از نظر خوبى و بدى اگر تنها و منفرد و مستقل از اشیاى دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به عنوان عضوى از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگرى پیدا مى‏کنند، مثلاً اگر از ما بپرسند که خط راست بهتر است یا خط کج، ممکن است بگوییم خط راست بهتر از خط کج است، ولى اگر خط مورد سؤال جزئى از یک مجموعه شد، در یک مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقیم پسندیده است و نه خط منحنى. وقتى که جهان را جمعاً مورد نظر قرار مى‏دهیم، ناچاریم بپذیریم که در نظام کل و در توازن عمومى، وجود پستى‏ها و بلندى‏ها، فراز و نشیب‏ها، تاریکى و روشنایى‏ها، همه لازم است .

جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جاى خویش نیکو است‏

اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، دیگر مجموعه و نظام مفهومى ندارد. شکوه و زیبایى جهان در تنوع و اختلاف‏هاى رنگارنگ آن است. قرآن کریم وجود اختلاف‏ها را از آیات و نشانه‏هاى قدرت الهى مى‏شمرد. زشتى‏ها، نه تنها از این نظر ضرورى مى‏باشند که جزئى از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آن‏ها بستگى دارد، بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه دادن به زیبایى‏ها نیز وجود آن‏ها لازم است.
اگر در جهان زشتى نبود، زیبایى هم نبود. اگر همه مردم زیبا بودند، هیچ کس زیبا نبود، همان طورى که اگر همه مردم زشت بودند، هیچ کس زشت نبود.۱
فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى‏سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.
ممکن است این سؤال پیش آید: چرا زشت زیبا نشد و بالعکس؟ در پاسخ استاد مطهرى مى‏گوید: «خداوند متعال به هر موجودى همان وجود و همان اندازه از کمال و زیبایى را مى‏دهد که مى‏تواند بپذیرد. نقصانات از ناحیه ذات خود آن‏ها است، نه از ناحیه فیض بارى تعالى، نظیر خواص اشکال هندسى که ذاتى موجودات است، مثلاً خاصیت مثلث این است که مجموعه زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است. معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه و به این خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده‏اند تا گفته شود چرا به مثلث ستم کرده‏اند. تفاوت موجودات جهان همین طور است. بوعلى سینا گفته است: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده از آن‏ها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه‏اى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».۲ یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى‏سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.»۳
زیبا
نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض‏آمیز هر یک از آن‏ها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه نمى‏توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مى‏شود. تفاوت هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آن‏ها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى‏کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى‏دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و و قابلیت و استعداد و عوامل دیگر فیض الهی را می پذیرند و به اندازه استحقاق، در مرتبه‏اى از عالم هستى قرار می گیرند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى‏دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى‏کند.
در عین حال آنچه در پایان مى‏تواند مکمل این پاسخ باشد و هرگونه اشکالى را برطرف کند، آن است که: نباید نگاهمان را فقط معطوف به دنیا و زندگى دنیا نماییم و همچنان این اشکال براى ما وجود داشته باشد که تفاوت‏ها ربط به انسان ندارد. درست است که تفاوت‏هاى ایجاد شده به سبب وراثت و محیط و... انسان نقشى در آن‏ها ندارد، اما زندگى انسان که منحصر به این عالم نیست، بلکه این عالم تنها بخش کوچکى از حیات است و در مقابل حیات جاودانه و حقیقى بسیار ناچیز است.
در این نگاه هر چه بیشتر از نعمت‏هاى دنیا و کمالات هستى داده شده باشد، به همان اندازه داراى مسئولیت بیشتر باید باشد و در مقابل هر یک از نعمت‏هاى الهى از او سؤال شود که آیا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن که کمتر به او داده شده، سبک‏بارتر است. از طرف دیگر با توجه به روایات به دست مى‏آید که خداوند بعضى از کاستى‏هاى دنیا را در عالم دیگر جبران مى‏نماید و به هیچ بنده‏اى ظلم روا نمى‏شود.

۱) استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۱۶۷ - ۱۶۶، با تلخیص.
۲) رعد (۱۳) آیه ۱۷.
۳) استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۱۷۲ - ۱۷۱، با تلخیص.

موفق باشید.

با سلام خدمت شما کاربر گرامی. از حضور شما و اظهار نظرتان در شهر سوال بسیار خرسندیم. و البته بسیار متاسف و متأثر هستیم که در شرایط بد خانوادگی به سر می برید. متاسفانه کم نیستند افرادی که با شرایط مشابه شما در حال دست و پنجه نرم کردن با معضلات ناشی از اعتیاد اطرافیانند و به سختی در حال گذران زندگی هستند.
از خداوند بزرگ و مهربان میخواهیم به حق این ماه و روزهای پربرکت آن (رمضان) قدرت مقابله با مشکلات را به همراه آرامش نصیب همه ما بگرداند.آمین.

کاربرمحترم، سلام و به شهر سوال خوش آمدید. موضوع مطرح شده شما از چند جهت قابل بررسی است. نخست از جنبه پزشکی که طبیعتا تخصص مانیست ولی شما با پیگیری مشکل و مراجعه به متخصصان پوست و البته تغذیه لک های صورت خود را درمان کنید. بعید میدانم در این رشته پزشکی مشکل لاینحلی وجود داشته باشد.
جنبه دیگر بحث اعتماد به نفس شماست و اینکه خود را زشت می پندارید. حتما مطالب مربوط به اعتماد به نفس را در همین سایت ببینید. این مطلب هم جالب است (http://www.soalcity.ir/node/3127).
اما در مورد ازدواج باید به عرض حضرتعالی برسانیم که بحث قیافه بر خلاف تصور شما در مورد آقایان خیلی جدی نیست. البته هرچند در مورد دخترخانم ها هم زیبایی قیافه پس از ازدواج و گذشت مدتی، کم کم جذابیت اولیه را در چشم مردان نخواهد داشت و به عبارتی این ظاهر تا حدی عادی می شود، اما به هر حال زیبایی ظاهری بخشی از وجود و شخصیت خانم ها به شمار می آید. بر خلاف آقایان که هرچند به نظر غلط خود آقایان زیبایی آنان خیلی در ازدواج موثر است، به هیچ وجه چنین نیست و جذبه ظاهری و زیبایی قیافه برای آقایان بیشترین تاثیر و کاربردش در جلسه اول یا دیدار اول خواهد بود و به سرعت این موضوع با توجه به رفتار و شخصیت و منش فرد، در نظر دخترخانم تغییر خواهد نمود.
مطمئن باشید قیافه شما (اگر در حد طبیعی و عادی باشد) تأثیری در پاسخ خانم ها به پیشنهاد ازدواج شما نخواهد داشت. البته اگر هم در مواردی اینچنین باشد یعنی برای خانمی قیافه شما آنقدر مهم باشد بهتر است خیلی روی آن مورد حساب نکنید چون این احتمال هست که به محض دیدن کسی با قیافه بهتر از شما به سرعت نظرش تغییر کند.
بهتر است خداوند را به خاطر همه نعمتهایی که به ما و اطرافیان ما عطا فرموده شکر کنیم.
موفق باشید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال.

پرسشگر گرامی؛
روزي دختري جوان نزد شيوانا آمد و از او كمك خواست تا براي مشكل نازيبايي و زشتي صورتش راه حلي ارائه دهد. شيوانا سري تكان داد و گفت : جلوتر از مردم حركت كن! دختر جوان لختي سكوت كرد و سپس دوباره سوال خود را تكرار كرد و گفت : ببينيد استاد! مشكل من اين است كه هر وقت مي خواهم كاري انجام دهم به محض اينكه مقابل شخص يا اشخاصي مي ايستم بلافاصله نگاه سنگين آنها را روي زشتي هاي چهره و هيكل خودم حس مي كنم و اين سنگيني فوراً مرا فلج مي كند و ديگر نمي توانم با اقتدار و اعتماد به نفس قبلي به صحبت هايم ادامه دهم و زشتي بي اعتمادي به خودم به زشتي صورتم اضافه مي شود و در نتيجه خود به خود توسط خودم از ميدان كنار گذاشته مي شوم. آيا جوابي براي سوال من داريد! شيوانا مجدداً سرش را به علامت حق به جانب تكان داد و با همان لحن آرام قبلي گفت: جلوتر از مردم اطرافت حركت كن! و اين يعني نگذار نظر آنها به تو برسد! دختر جوان كمي روي پاسخ شيوانا تأمل كرد و آنگاه با نوميدي دوباره سوال خود را به شكلي ديگر تكرار كرد. او گفت: متاسفانه مي بينم شما هم به خاطر زشتي چهره ام مرا جدي نمي گيريد! من چگونه مي توانم مانع رسيدن نظر مردم به خودم شوم در حالي كه به محض قرار گرفتن مقابل آنها، بلافاصله سايه سنگين نگاه و نظرشان را روي خودم حس مي كنم؟! شيوانا پاسخ داد: به محض اينكه احساس كردي نظر ديگران به تو نزديك شده است به سرعت ذهن خودت را از اين فكر دور كن و سعي كن بي توجه به جلوه گري هاي اين انديشه آزاردهنده، نسبت به آن بي اعتنا باشي و با سرعت خودت را در هنرها و توانايي ها و استعدادهاي منحصر به فرد خودت غوطه ور سازي! يك انسان فوق العاده زيبا هم اگر اجازه دهد نظر ديگران قبل از عمل و كردارش وارد ذهنش شود، نمي تواند حركت و واكنش صحيح را نشان دهد. اهميت دادن به نظر ديگران باعث مي شود كه همه انسان ها چه زشت و چه زيبا، نتوانند كار خود را درست انجام دهند. راه چاره تو اين است كه از اين لايه بيرون بپري و در سطح ديگري از آگاهي پرواز كني و اين امكان پذير نيست مگر اينكه موضوع اهميت بخشيدن به نظر ديگران را نزد خودت بسيار ناچيز شماري ! دختر جوان سكوت كرد و ديگر هيچ نگفت. مي گويند از آن روز به بعد اين دختر بهترين بافنده فرش ابريشم در منطقه شد و تمام خانواده ها براي ياد دادن و آموزش هنر بافندگي فرش، فرزندان خود را نزد او مي فرستادند. جالب اين بود كه هيچكس در مورد زشتي آن دختر صحبتي نمي كرد و همه او را به عنوان بافنده زيباترين فرش هاي ابريشم مي شناختند. شيوانا روزي براي شاگردانش اين دختر را مثال زد و گفت: اين دختر جوان چون يكبار براي هميشه موضوع زشتي چهره خود را فراموش كرد و ديگر به آن مراجعه نكرد در نتيجه ديگر مانند زشت ها عمل نكرد و از آن روز به بعد ديگر كسي زشتي او را نديد. در واقع اولين كسي كه زشتي هاي انسان را مي بيند و آنها را بزرگ مي كند خود اوست و اولين كسي كه انسان ها را به خاطر زشتي هايش سرزنش مي كند و مانع از خوب عمل كردن او مي شود نيز باز خود شخص مي باشد. بافنده زيباترين فرش هاي ابريشم به جاي تمركز روي زيبايي چهره، اكنون روي زيبايي منحصر به فرد استعدادش متمركز شده است و در نتيجه به يكباره نظر مردم برايش بي ارزش شده و از نظر مردم جلوتر افتاده است و به جاي بازي خوردن توسط نظر مردم ، به لايه بالاتري از آگاهي جهش كرد.

پرسشگر گرامي؛ قبل از هر چيز از شما به خاطر اعتمادي كه به اين مجموعه نموده ايد و مسائل زندگي تان را با ما در ميان گذاشته ايد، تشكر مي كنيم. از اينكه شما را تا اين حد ناراحت و نگران مي بينيم، متأسف و ناراحتيم و اميدواريم كه هرچه زودتر با تلاش و همت خود شما، از اين احساسات ناخوشايند رهايي يابيد و زندگي خوب و خوشي را براي خود رقم زنيد. وقتي نامه شما رو مي خواندم ياد قسمت چهارم برنامه ماه عسل امسال افتادم. مهمان برنامه جوان ۳۱ ساله باهوشي بود كه همه بدنش حس داشت اما هيچ قسمتي از بدنش جز شستش حركت نداشت. مادرش مي گفت گاهي شبها بيدارش مي كند و از او مي خواهد مورچه اي كه روي پايش راه مي رود را بردارد. دانشگاه قبول شده بود اما نمي توانست برود مي گفت حتي نمي توانسته كتاب را ورق بزند و صبح ها منتظر مي مانده تا مادرش از سر كار برگردد و برايش كتاب را ورق بزند تا بتواند بخواند. چقدر با استعداد بود، شاعر بود و اهل مطالعه اما هميشه دور تا دورش ديوار بود. از احساس تنهايي اش مي گفت كه واقعا تكان دهنده بود( ميتوانيد از اینترنت دانلود كنيد و تماشا نمایید). بعد شما با اين همه موفقيت اين همه توانايي اين همه نعمت،
يعني چهره ظاهری (که به زعم خودتان زشت است و شاید اینگونه هم نباشد) اين همه مي تواند باعث شود كه شما شانه هايتان سنگين شود؟ خدا هر فردي را به گونه خاصي آفريده است. انسان سالم كسي است كه از ظاهر و قيافه خود احساس رضايت داشته باشد و با اعتماد به نفس به انجام امور زندگي خود بپردازد. شما با اين همه توانايي شك نكنيد لياقت يك همراه مناسب را داريد خودتان خودتان را باور كنيد تا ديگران هم باورتان كنند.
پرسشگر محترم، شما براي ازدواج مشكل خاصي نداريد. اگر واقعا فكر مي كنيد كه در شرايط خوبي از لحاظ ظاهر به سر نمي بريد، مي توانيد براي ازدواج سطح توقعات خود را پايين تر بياوريد و شخصي را متناسب با خود پيدا كنيد . وقتي امكان ازدواج براي معلولين هم فراهم است و حتي مشاهده مي كنيم كه كوتوله ها هم ازدواج مي كنند، شما كه وضعيتتان قابل مقايسه با چنين افرادي نيست، به راحتي مي توانيد مورد مناسب خود را پيدا كنيد. كافي است اندكي سطح توقع خود را پايين بياوريد.
اما در مورد ظاهر و نعمتهاي مادي، بايد بدانيد كه به هيچ وجه نعمتهاي مادي ملاك نيستند. ما روايات متعددي داريم در مورد اينكه اتفاقا سخت ترين بلاها و بيشترين مصيبتها بر بهترين بندگان خدا نازل مي شوند. اينها به خاطر آن است كه دوستان خدا به هيچ وجه به دنيا دل خوش نكنند و وابسته به آن نباشند و تمام توجهشان فقط به سوي خدا باشد.
به اين روايات دقت بفرماييد :
امام صادق عليه السلام: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ‏ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ‏»؛ سخت ترين مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پيغمبرانند؛ سپس كسانى كه در پى آنانند، سپس كسى كه از ديگران بهتر است، بترتيب.
امام صادق عليه السلام به سدير فرمودند : «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ‏ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِيَّاكُمْ يَا سَدِيرُ لَنُصْبِحُ بِهِ‏ وَ نُمْسِي‏»؛ چون خدا بنده ای را دوست دارد، او را در بلا غوطه‏ور سازد. اى سدير ما و شما، صبح و شام با آن دمسازيم. (اصول كافي، ج‏۲، ص۲۵۲ و ۲۵۳)
مي بينيد كه قضيه برعكس آن چيزي است كه شما فكر مي كنيد و به هيچ وجه اينگونه نيست كه چون خدا شما را از نعمتي محروم كرده است، قصد عذاب شما را داشته باشد؛ يا دليلش اين باشد كه شما از خدا دور شده ايد و ... .
اين قضيه شواهد خوبي نيز در تاريخ دارد؛ لقمان حكيم كه چنان عظمت دارد كه سوره اي در قرآن به نام او آمده است، فردي سياه چهره بود؛ به گونه اي كه مي گويند مدتي او را به بردگي گرفته بودند و از او به عنوان برده استفاده مي كردند. چنين فردي با اين قيافه ظاهري به جايي رسيد و به اندازه اي از فهم و علم و حكمت رسيد كه سخنان حكيمانه او در قالب آيات قرآن، مطرح شده اند. اين، پيشرفت و موفقيت كمي نيست. سقراط، استاد افلاطون و ارسطو، آنقدر زشت بوده كه مي گويند صورت او بيشتر شبيه ميمون بود، تا آدميزاد. با اين حال او نابغه زمان خود بود و در تمام طول تاريخ بشر از ميان حكما و فلاسفه كمتر شخصيتي مانند او پيدا شده است.
برادر عزيز شما ضمن اينكه نبايد نگران باشيد و روحيه خود را از دست بدهيد؛ بايد خوشحال هم باشيد كه اگر با بلايي روبرو شده ايد، اين بلا و امتحان سخت به خاطر پيشرفت روحي شما و متناسب با شرايطي است كه شما در آن هستيد. بايد مطمئن باشيد كه خير و صلاح شما در آن است؛ وگرنه هرگز اينطور نمي شد. به خدا اعتماد كنيد و به او اطمينان داشته باشيد. همينطور بايد خوشحال باشيد كه خداي جاي حق نشسته و امامان معصوم فرموده اند در صورتي كه شخصي در اين دنيا از نعمتي محروم شده باشد، خدا در جهان آخرت تا هفتاد برابر بهتر از آن را به او مي دهد.
بنابراين سعي كنيد اين مسأله را بپذيريد و آن را جزئي از زندگي خود بدانيد و ديگر به آن فكر نكنيد. با فكركردن كه مشكلي حل نمي شود و شما تغيير قيافه پيدا نمي كنيد. روحيه خود را از دست ندهيد. به حرفهاي ديگران توجه نكنيد. فكر كنيد نظركرده خدا هستيد و خدا براي شما برنامه ويژه اي دارد و از اين جهت خوشحال باشيد. سعي كنيد در هر صورت از زندگي خود لذت ببريد و خوبي هاي زندگي و خوشي هاي آن را نيز ببينيد. در ضمن استعدادهاي خود را دست كم نگيريد و بدبين نباشيد. با تلاش و پيگيري، حتما كار خوب و مناسبي پيدا خواهيد كرد؛ همانطور كه با كمي اراده و اندكي صبر و حوصله، همسري متناسب با خود پيدا خواهيد نمود.

موفق باشید.

با سلام حضور شما دوست گرامی
همان طور که می دانید روزانه سوالات و نظرات زیادی در شهر سوال مطرح میشه و پاسخ به تمامی اونا کمی زمان بر هست .
نظر شما دوست گرامی هم برای کارشناس محترم اخلاقی فرستاده شده و در نوبت پاسخگویی است و پس از پاسخگویی کارشناس مربوط نشان داده خواهد شد .
بنابر این خوب هست که خویشتندار بوده و منتظر پاسخ کارشناس محترم باشید .

با عرض سلام و درود خدمت شما کاربر گرامی، سوال شما خیلی کلی است و پاسخ آن هم در مطلب اصلی پست و هم در پاسخهای نظرات داده شده است. اعتماد به نفس مهمترین کلیدی است که باز کننده قفل مشکل شماست.
موفق باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این یک واقعیت شگفت انگیز است که زیبایی حقیقی، از درون قلب تان نشأت می گیرد، از اعماق جسم و روح تان. ظاهر فیزیکی شما چیزی نیست که چندان اهمیت داشته باشد، اما آنهایی که رفتارهای ناپسند دارند فکر می کنند زیبایی ظاهری تنها چیزی است که ارزش دارد. در آینه نگاهی به خودتان بیاندازید، به اعماق درون تان، و خواهید دید چه چیزی در آن جا پنهان دارید: یک انسان زشت! مگر این که طرز فکرتان را عوض کنید.

درست است که ان الله جمیل و یحب الجمال اما خوب است که شما کمی با صبر و بردباری در این مسائل سخن بگویی
مبادا این اعتراض ها کفران نعمت و اعتراض باشد، زیبایی که فقط زیبایی صورت و ظاهری نیست، بلکه مهمترین زیبایی، جمال سیرت و باطن است که با دید واقع گرایانه به مسائل و وقائع عالم هستی، خوب است که به این بعد قضیه هم توجه داشته باشی، اگر زیبایی ظاهری نداری و از نگاه اطرافیان خسته شدی، بدان که شاید خیر و صلاحی در این مساله بوده که اگر زیبایی می داشتی از خدا بسیار دور می افتادی و من نمیدانم و خدا خودش عالم است شاید به جای این نعمت توانایی های دیگری خدا به شما عنایت کرده باشد.
اگر احساس می کنی که زیبایی ظاهری در موفقیت آینده ات تاثیر به سزایی دارد، باید بگویم که من درصد کمی از انسانهای زیباچهره دیده ام که موفق بوده باشند، زیرا هر چیز خوبی آفتها و آسیب های بیشتری دارد و یکی از آنها همین زیبایی است که در طول زندگی انسانهای زیباچهره بسیار در معرض آفات و خطرات قرار گرفته اند.

از سوی دیگر بسیار زیاد مشاهده کردم انسانهایی که زیبایی خاصی نداشته اند اما در کار و زندگی شان بسیار موفق تر از دیگران بوده اند
سطحی نگر نباش و به عمق و هسته ی اصلی وقائع نگاهی ژرف و به دور از احساسات داشته باش.

موفق باشید.

با سلام خدمت شما کاربر شهر سوال. از این که این فضا را برای اظهار نظر خود انتخاب کردید متشکریم. پاسخ قطعی شما در سوال خودتان هست. چند بار با دقت آن را بخوانید. شما خودتان فکر می کنید چهره زشتی دارید، در حالی که واقعا اینگونه نیست و از نظر دیگران دارای قیافه معمولی (مانند اکثریت ۸۰ میلیون انسان ایرانی ) هستید. پس با استناد به حرف خودتان نتیجه می گیریم قطعا این بدبختی ها به خاطر چهره شما نیست. همانطور که شما اکثر آدم های کوچه و خیابان را دارای قیافه معمولی می دانید و از نظر شما زشت نیستند، شما هم از نظر دیگران دارای قیافه معمولی هستید. پس از نظر شرایط ظاهری با بقیه مساوی هستید. بنابراین باید با خود بیاندیشید که چرا اکثریت مردم که مانند شما هستند، بدبخت نیستند (یا بسیار موفق اند، یا زندگی عادی دارند) یا اگر هم مشکلی دارند دلیل آن را قیافه خود نمی دانند! قطعا پاسخ این سوال این است که تصور شما اشتباه است. هم در مورد قیافه خودتان، هم در مورد این که مشکلات (اگر واقعا مشکلی باشد، که نیاز به بررسی و بحث دارد) شما به خاطر قیافه شماست.
http://soalcity.ir/node/3127
http://soalcity.ir/node/36
پاسخ کلی شما همان است که به سایر دوستان شما در این صفحه داده شده است. اگر واقعا نمیتوانید با این مسئله کنار بیایید و با استفاده از راهکارهای ارائه شده را استفاده کنید، بهتر است به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس مراجعه کنید تا از طریق شناخت درمانی، مشکل شما را حل کند.
موفق باشید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این یک واقعیت شگفت انگیز است که زیبایی حقیقی، از درون قلب تان نشأت می گیرد، از اعماق جسم و روح تان. ظاهر فیزیکی شما چیزی نیست که چندان اهمیت داشته باشد، اما آنهایی که رفتارهای ناپسند دارند فکر می کنند زیبایی ظاهری تنها چیزی است که ارزش دارد. در آینه نگاهی به خودتان بیاندازید، به اعماق درون تان، و خواهید دید چه چیزی در آن جا پنهان دارید: یک انسان زشت! مگر این که طرز فکرتان را عوض کنید.

درست است که ان الله جمیل و یحب الجمال اما خوب است که شما کمی با صبر و بردباری در این مسائل سخن بگویید!
مبادا این اعتراض ها کفران نعمت و اعتراض باشد، زیبایی که فقط زیبایی صورت و ظاهری نیست، بلکه مهمترین زیبایی، جمال سیرت و باطن است که با دید واقع گرایانه به مسائل و وقائع عالم هستی، خوب است که به این بعد قضیه هم توجه داشته باشی، اگر زیبایی ظاهری نداری و از نگاه اطرافیان خسته شدی، بدان که شاید خیر و صلاحی در این مساله بوده که اگر زیبایی می داشتی از خدا بسیار دور می افتادی و من نمیدانم و خدا خودش عالم است شاید به جای این نعمت توانایی های دیگری خدا به شما عنایت کرده باشد.
اگر احساس می کنی که زیبایی ظاهری در موفقیت آینده ات تاثیر به سزایی دارد، باید بگویم که من درصد کمی از انسانهای زیباچهره دیده ام که موفق بوده باشند، زیرا هر چیز خوبی آفتها و آسیب های بیشتری دارد و یکی از آنها همین زیبایی است که در طول زندگی انسانهای زیباچهره بسیار در معرض آفات و خطرات قرار گرفته اند.

از سوی دیگر بسیار زیاد مشاهده کردم انسانهایی که زیبایی خاصی نداشته اند اما در کار و زندگی شان بسیار موفق تر از دیگران بوده اند!
سطحی نگر نباش و به عمق و هسته ی اصلی وقائع نگاهی ژرف و به دور از احساسات داشته باش.

موفق باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامي؛ قبل از هر چيز از شما به خاطر اعتمادي كه به اين مجموعه نموده ايد و مسائل زندگي تان را با ما در ميان گذاشته ايد، تشكر مي كنيم. از اينكه شما را تا اين حد ناراحت و نگران مي بينيم، متأسف و ناراحتيم و اميدواريم كه هرچه زودتر با تلاش و همت خود شما، از اين احساسات ناخوشايند رهايي يابيد و زندگي خوب و خوشي را براي خود رقم زنيد. وقتي نامه شما رو مي خواندم ياد قسمت چهارم برنامه ماه عسل امسال افتادم. مهمان برنامه جوان ۳۱ ساله باهوشي بود كه همه بدنش حس داشت اما هيچ قسمتي از بدنش جز شستش حركت نداشت. مادرش مي گفت گاهي شبها بيدارش مي كند و از او مي خواهد مورچه اي كه روي پايش راه مي رود را بردارد. دانشگاه قبول شده بود اما نمي توانست برود مي گفت حتي نمي توانسته كتاب را ورق بزند و صبح ها منتظر مي مانده تا مادرش از سر كار برگردد و برايش كتاب را ورق بزند تا بتواند بخواند. چقدر با استعداد بود، شاعر بود و اهل مطالعه اما هميشه دور تا دورش ديوار بود. از احساس تنهايي اش مي گفت كه واقعا تكان دهنده بود( ميتوانيد از اینترنت دانلود كنيد و تماشا نمایید). بعد شما با اين همه موفقيت اين همه توانايي اين همه نعمت،
يعني چهره ظاهری (که به زعم خودتان زشت است و شاید اینگونه هم نباشد) اين همه مي تواند باعث شود كه شما شانه هايتان سنگين شود؟ خدا هر فردي را به گونه خاصي آفريده است. انسان سالم كسي است كه از ظاهر و قيافه خود احساس رضايت داشته باشد و با اعتماد به نفس به انجام امور زندگي خود بپردازد.
پرسشگر محترم،
در مورد ظاهر و نعمتهاي مادي، بايد بدانيد كه به هيچ وجه نعمتهاي مادي ملاك نيستند. ما روايات متعددي داريم در مورد اينكه اتفاقا سخت ترين بلاها و بيشترين مصيبتها بر بهترين بندگان خدا نازل مي شوند. اينها به خاطر آن است كه دوستان خدا به هيچ وجه به دنيا دل خوش نكنند و وابسته به آن نباشند و تمام توجهشان فقط به سوي خدا باشد.
به اين روايات دقت بفرماييد :
امام صادق عليه السلام: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ‏ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ‏»؛ سخت ترين مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پيغمبرانند؛ سپس كسانى كه در پى آنانند، سپس كسى كه از ديگران بهتر است، بترتيب.
امام صادق عليه السلام به سدير فرمودند : «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ‏ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِيَّاكُمْ يَا سَدِيرُ لَنُصْبِحُ بِهِ‏ وَ نُمْسِي‏»؛ چون خدا بنده ای را دوست دارد، او را در بلا غوطه‏ور سازد. اى سدير ما و شما، صبح و شام با آن دمسازيم. (اصول كافي، ج‏۲، ص۲۵۲ و ۲۵۳)
مي بينيد كه قضيه برعكس آن چيزي است كه شما فكر مي كنيد و به هيچ وجه اينگونه نيست كه چون خدا شما را از نعمتي محروم كرده است، قصد عذاب شما را داشته باشد؛ يا دليلش اين باشد كه شما از خدا دور شده ايد و ... .
اين قضيه شواهد خوبي نيز در تاريخ دارد؛ لقمان حكيم كه چنان عظمت دارد كه سوره اي در قرآن به نام او آمده است، فردي سياه چهره بود؛ به گونه اي كه مي گويند مدتي او را به بردگي گرفته بودند و از او به عنوان برده استفاده مي كردند. چنين فردي با اين قيافه ظاهري به جايي رسيد و به اندازه اي از فهم و علم و حكمت رسيد كه سخنان حكيمانه او در قالب آيات قرآن، مطرح شده اند. اين، پيشرفت و موفقيت كمي نيست. سقراط، استاد افلاطون و ارسطو، آنقدر زشت بوده كه مي گويند صورت او بيشتر شبيه ميمون بود، تا آدميزاد. با اين حال او نابغه زمان خود بود و در تمام طول تاريخ بشر از ميان حكما و فلاسفه كمتر شخصيتي مانند او پيدا شده است.
ضمن اينكه نبايد نگران باشيد و روحيه خود را از دست بدهيد؛ بايد خوشحال هم باشيد كه اگر با بلايي روبرو شده ايد، اين بلا و امتحان سخت به خاطر پيشرفت روحي شما و متناسب با شرايطي است كه شما در آن هستيد. بايد مطمئن باشيد كه خير و صلاح شما در آن است؛ وگرنه هرگز اينطور نمي شد. به خدا اعتماد كنيد و به او اطمينان داشته باشيد. همينطور بايد خوشحال باشيد كه خداي جاي حق نشسته و امامان معصوم فرموده اند در صورتي كه شخصي در اين دنيا از نعمتي محروم شده باشد، خدا در جهان آخرت تا هفتاد برابر بهتر از آن را به او مي دهد.
بنابراين سعي كنيد اين مسأله را بپذيريد و آن را جزئي از زندگي خود بدانيد و ديگر به آن فكر نكنيد. با فكركردن كه مشكلي حل نمي شود و شما تغيير قيافه پيدا نمي كنيد. روحيه خود را از دست ندهيد. به حرفهاي ديگران توجه نكنيد. فكر كنيد نظركرده خدا هستيد و خدا براي شما برنامه ويژه اي دارد و از اين جهت خوشحال باشيد. سعي كنيد در هر صورت از زندگي خود لذت ببريد و خوبي هاي زندگي و خوشي هاي آن را نيز ببينيد.

موفق باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

کیفیت چهره و سیما امری اکتسابی نیست تا امتیازی برای انسان محسوب شود، به عبارت دیگر صورت و چهره ی زیبا، امری نیست که بدان وسیله برای فرد افتخاری حاصل شده و به خاطر آن مورد تحسین و تقدیر قرار گیرد و این امر به قدری بدیهی است که نیاز به اقامه دلیل برای آن نیست.

زیبایی فقط چشم و ابرو نیست، افرادی هستند که از چهره زیبایی برخوردار نبوده اما سیمایشان به گونه ای است که به دل می نشیند برای مثال می توان مرد بزرگ شیخ محمد حسین کمپانی (اصفهانی) اشاره کرد.
شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، عالم و حکیم دوره اخیر عالم تشیع است. در ۲ محرم ۱۲۹۶ هـ ق در کاظمین دیده به جهان گشود. وی با حمایت پدر که از بازرگانان متدین بود، تحصیلات دینی خود را با جدیت شروع و ادامه داد.
اساتید او شیخ محمدحسن تویسرکانی، آقا سیدمحمد فشارکی اصفهانی و حاج آقا رضا همدانی هستند و بعداً از شاگردان آخوند خراسانی گردید. محضر تدریس او بسیار دقیق بود. او علاوه بر فقه و کلام در علوم تفسیر، حکمت، تاریخ، ادبیات و عرفان نیز مهارت داشت. وی چهره علی الظاهر زیبایی نداشت اما جذبه و کشش خاصی در چهره اش نهفته بود که بیننده را به آرامش خاصی دعوت می کرد و بر دل مخاطبانش می نشست و این گونه زیبا بودن زیباست.

زیبا رو کسی است که به دل نشیند!
به دل نشستن نیز از فطرت و دل پاک بر می خیزد فردی که از روحی متعالی برخوردار بوده و روح و وجودش مطابق با فطرت پاک اولیه انسان است لاجرم با وجود چهره نه چندان زیبا نیز در دل افراد نفوذ کرده و قلبشان را تسخیر خواهد کرد. چرا که این گونه افراد با ربط و نسبتی که با خدای متعال دارند آرامش واقعی را از منبع اصلی و نامتناهی آن دریافت کرده و در اثر ارتباط با دیگران این آرامش را نیز به دیگران به ارمغان می دهند و این وجه و صورت است که زیباست.
زیبایی در این دنیا امری نسبی است فردی از نظرگاهی زیبا و از دیدگاهی دیگر زشت است چرا که در این بین سلایق است که متفاوت بوده و معیار زشت و زیبایی را رقم می زند. در این میان آن زیبایی حائز اهمیت است که از ثبات و برقراری برخوردار بوده و با کهولت سن و یا وقوع حادثه ‌ای خدشه دار نگردد و این زیبایی نمی تواند زیبایی صورت به معنای متداول امروز باشد چرا که این گونه زیبایی مهمان چند روزه دنیا بوده و بعد از آن رنگ و بویی نخواهد داشت.
اما زیبایی روح است که در چهره انسان متجلی شده و به صورت، زیبایی خدایی را هدیه می دهد. خلاصه کلام اینکه مرحوم حاج آقا دولابی در تعریف و وصف خوشگلی می فرمایند: خوشگل کسی است که گل و طینتش پاک باشد. با این رویکرد به زشتی و زیبایی می توان سوء برداشت از روایات مذکور را حل و فصل کرد و با معیار دیگری زشت و زیبا را تعیین نمود.

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمهء مرغ سحر؟ حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
داروی تربیت از پیر طریقت بستان کادمی را بتر از علت نادانی نیست
روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

موفق باشید.

سلام، به شهر سوال خوش آمدید. قطعا شما اعتماد به نفس پایینی دارید که گفته دیگران در مورد خوش قیافه بودن خود را نمی پذیرید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ممنون از راهکارهایی که ارایه دادید.
قسمت مطالعه کتاب خیلی بجا و لازم بود.

موفق باشید.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

این یک واقعیت شگفت انگیز است که زیبایی حقیقی، از درون قلب تان نشأت می گیرد، از اعماق جسم و روح تان. ظاهر فیزیکی شما چیزی نیست که چندان اهمیت داشته باشد، اما آنهایی که رفتارهای ناپسند دارند فکر می کنند زیبایی ظاهری تنها چیزی است که ارزش دارد. در آینه نگاهی به خودتان بیاندازید، به اعماق درون تان، و خواهید دید چه چیزی در آن جا پنهان دارید: یک انسان زشت! مگر این که طرز فکرتان را عوض کنید.

درست است که ان الله جمیل و یحب الجمال اما خوب است که شما کمی با صبر و بردباری در این مسائل سخن بگویی
مبادا این اعتراض ها کفران نعمت و اعتراض باشد، زیبایی که فقط زیبایی صورت و ظاهری نیست، بلکه مهمترین زیبایی، جمال سیرت و باطن است که با دید واقع گرایانه به مسائل و وقائع عالم هستی، خوب است که به این بعد قضیه هم توجه داشته باشی، اگر زیبایی ظاهری نداری و از نگاه اطرافیان خسته شدی، بدان که شاید خیر و صلاحی در این مساله بوده که اگر زیبایی می داشتی از خدا بسیار دور می افتادی و من نمیدانم و خدا خودش عالم است شاید به جای این نعمت توانایی های دیگری خدا به شما عنایت کرده باشد.
اگر احساس می کنی که زیبایی ظاهری در موفقیت آینده ات تاثیر به سزایی دارد، باید بگویم که من درصد کمی از انسانهای زیباچهره دیده ام که موفق بوده باشند، زیرا هر چیز خوبی آفتها و آسیب های بیشتری دارد و یکی از آنها همین زیبایی است که در طول زندگی انسانهای زیباچهره بسیار در معرض آفات و خطرات قرار گرفته اند.

از سوی دیگر بسیار زیاد مشاهده کردم انسانهایی که زیبایی خاصی نداشته اند اما در کار و زندگی شان بسیار موفق تر از دیگران بوده اند
سطحی نگر نباش و به عمق و هسته ی اصلی وقائع نگاهی ژرف و به دور از احساسات داشته باش.

موفق باشید.

با سلام خدمت شما کاربر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
دوست نوجوان! قطعا شما مشکلی جز ذهنیت و طرز تفکر ندارید. مطمئن باشید با این نوع تفکر و ذهنیت که اکنون دچارش هستید، اگر فردا صبح زیباترین قیافه جهان را هم به شما بدهند، تغییری در زندگی شما ایجاد نخواهد شد.
البته به شما حق می دهم که با وجود پدر و مادری در سطح بالای اجتماعی و علمی (همچون یک پزشک) ممکن است کار برای شما کمی سخت باشد . به دلیل این که نگاهها به سمت شماست و انتظارات بالا! اما این نباید باعث شود که شما از واقعیت دور شوید. در این که شما زمینه ها یا استعدادهایی دارید که بیش از بقیه دوستانتان میتوانید آن ها را فعال کنید، هیچ شکی نیست... اما بنده به عنوان کسی که اطلاعاتی از شما ندارم، نمیتوانم شما را در این زمینه راهنمایی کنم. به شما توصیه می کنیم برای این منظور به مشاور مدرسه یا کسی که در مقام مشاور باشد (مانند معلم، دبیر ، معاون و کسانی که هم شما را تاحدی می شناسند و هم با شرایط مختلف سنی و اجتماعی شما آشنایند)مراجعه کنید و از او کمک بخواهید.
نکته دیگر این که استعداد، لزوما با نمره درسی بالا و موفقیت تحصیلی برابر نیست (هرچند خیلی اوقات این گونه است و البته در بهترین و آرمانی ترین شرایط همین است). پس از این که در تحصیل موفقیت ندارید، نگران نباشید چون اولا با تلاش میتوانید به موفقیت تحصیلی برسید و ثانیا همه استعدادها ی یک انسان در تحصیل خلاصه نشده است.
پس به دنبال آن باشید و همانطور که گفته شد از افراد باتجربه نزدیک به خودتان برای کشف و تقویت آن استفاده کنید.
در انتظار شنیدن اخبار موفقیت شما هستیم.
موفق باشید.

با سلام و تشکر از حضور و اظهار نظر شما دوست عزیز.
متاسفانه لینک شما را نمیتوانیم در سایت قرار دهیم.
برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، حضور شما در شهر سوال را ارج می نهیم.
ابتدا باید ابراز تأسف کنیم از این که در چنین وضعیت روحی به سر می برید. آنچه از مطالب دل نوشته شما بر می آید آن است که قدر مسلّم در شرایط روحی روانی مناسبی نیستید و نیاز به کمک ، حداقل در حد نیمه حرفه یی دارید. بخشی از مشکلاتی که شما ذکر کردید متاسفانه کم و بیش در اطراف ما دیده می شود. البته به علل و اسباب این مسئله نمیپردازیم، اما میدانیم حضور یک بانو در انظار عمومی، در مشاغل، در مکانهایی که مرتبط با مردان دیگر هستند، با چنین مسائلی روبروست. در بسیاری از موارد هم متاسفانه بانوان در دام افراد هوسباز می افتند یا با رفتارهای هوس انگیز خود دیگران را به هوسبازی تحریک می کنند.
اما خواهرم، با توجه به این که ما شناختی از شما نداریم و به صورت حضوری هم ملاقات نکرده ایم، فعلا نمیتوانیم همه مطالب شما را (مثل این که هیچ کسی جواب سلام یک نفر را ندهد! ) بپذیریم و آن را ناشی از احوال ناخوش و روحیه ضعیف فعلی شما میپنداریم. مطمئنا وضعیت شما بدتر از کسانی نیست که به لحاظ قیافه از شما زشت ترند یا از قد و قواره نامناسبی برخوردارند یا اصلا از معلولیت رنج می برند. همه ما و شما کسانی را داریم که دوستان ما بوده اندو هستند و قیافه ما برایشان اهمیت ندارد. همه ما خانواده و اقوامی را داریم که بدون هیچ چشمداشتی ما را دوست می دارند و با ما مرتبطند! از طرفی همه ما خیلی ها یا حداقل افرادی را میشناسیم که از قیافه زیبایی برخوردار نیستند، اما از آنها متنفر نیستیم و از خیلی از آنها خوشمان می آید!
بنابراین به نظر می رسد اگر هم در قیافه ظاهری شم نقصی وجود داشته باشد، درصد کوچکی از مشکل شما را تشکیل می دهد و بخش بزرگتر مشکل شما چیز دیگری (مانند اعتماد به نفس، افسردگی خفیف، یا مسائل دیگر) است.
به شما توصیه می کنیم. اولا به یک مشاور باتجربه مراجعه کنید و به صورت حضوری در چند جلسه زیر نظر ایشان مهارتهای لازم را کسب کنید. در ثانی، ارتباط خود را با افراد مثبت، خوش بین، خوش برخورد (چه در فامیل و چه دوستان) بیشتر کنید و بالعکس ارتباط خود را با افراد بدبین، بداخلاق، و دارای ذهنیت های منفی کمتر و کمتر کنید. سعی کنید در مجالس و محافل اجتماعی زنانه و مختص بانوان بیشتر حضور داشته باشید. (حضور در محافل مردانه و مختلط بیش از این که شما را به ازدواج نزدیک کند، به سوء استفاده های احتمالی نزدیک خواهد کرد).
ارتباط خود را با خالق و هستی بخش خود هیچ گاه قطع نکنید! مطئمن باشید از ارتباط و دوستی با او و عمل بر طبق میل او، هیچگاه پشیمان نخواهید شد، بلکه روز به روز پنجره های جدیدی در زندگی تان باز می شود... حتی اگر روح خود را بیشتر پرورش دهید، معجزاتی را از خدا خواهید دید که شاید دیگران نبینند و برایشان مهم نباشد و به سادگی از کنارش بگذرند!
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست. موفق باشید.

با سلام و تشکر از اظهار نظر شما، مطلب زیر را هم مطالعه کنید:
http://www.soalcity.ir/node/3127
موفق باشید.

دوست عزیز. سلام. از این که به شهر سوال مراجعه کردید و نظر خود را اعلام نمودید متشکریم.
بخشهایی از متن شما به دلیل نامناسب بودن حذف گردید.
موفق باشید.

صرفا جهت ملاحظه:
http://www.bartarinha.ir/fa/news/94447/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D.‎.‎.‎
http://www.niksalehi.com/special/%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D.‎.‎.‎

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره این گونه تصور استاد مطهرى مى‏گوید: «خداوند متعال به هر موجودى همان وجود و همان اندازه از کمال و زیبایى را مى‏دهد که مى‏تواند بپذیرد. نقصانات از ناحیه ذات خود آن‏ها است، نه از ناحیه فیض بارى تعالى، نظیر خواص اَشکال هندسى که ذاتى موجودات است، مثلاً خاصیت مثلث این است که مجموعه زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است. معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه و به این خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده‏اند تا گفته شود چرا به مثلث ستم کرده‏اند. تفاوت موجودات جهان همین طور است.
بوعلى سینا گفته است: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است. زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده وآن‏ها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه‏اى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۱) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى‏سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.» (۲)
نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا اراده تبعیض‏آمیز هر یک از آن‏ها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه نمى‏توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مى‏شود. تفاوت هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آن‏ها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى‏کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى‏دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و قابلیت و استعداد و عوامل دیگر فیض الهی را می‌پذیرند و به اندازه استحقاق، در مرتبه‏اى از عالم هستى قرار می‌گیرند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى‏دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى‏کند.
در عین حال آنچه در پایان مى‏تواند مکمل این پاسخ باشد و هرگونه اشکالى را برطرف کند، آن است که: نباید نگاهمان را فقط معطوف به دنیا و زندگى دنیا نماییم و همچنان این اشکال براى ما وجود داشته باشد که تفاوت‏ها ربط به انسان ندارد. درست است که تفاوت‏هاى ایجاد شده به سبب وراثت و محیط و... انسان نقشى در آن‏ها ندارد، اما زندگى انسان که منحصر به این عالم نیست، بلکه این عالم تنها بخش کوچکى از حیات است و در مقابل حیات جاودانه و حقیقى بسیار ناچیز است.
در این نگاه هر چه بیشتر از نعمت‏هاى دنیا و کمالات هستى داده شده باشد، به همان اندازه داراى مسئولیت بیشتر باید باشد .در مقابل هر یک از نعمت‏هاى الهى از او سؤال شود که آیا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن که کمتر به او داده شده، سبک‏بارتر است. از طرف دیگر با توجه به روایات به دست مى‏آید که خداوند بعضى از کاستى‏هاى دنیا را در عالم دیگر جبران مى‏نماید و به هیچ بنده‏ اى ظلم روا نمى‏شود.
در باره فراز اخر سوال باید اشاره نمود : خود کشی نه تنها راه چاره نیست بلکه بشتر در عذاب ومشکل فرو افتادن است چون قران کریم فرموده کسی که خود کشی کند بلا فاصله وارد جهنم می شود (۳) بنا بر این خود کشی از گناهان کبیره ای است که برای آن وعده عذاب دائم و شدید داده شده و مومن حق ندارد خود را بکشد یا به کشتن بدهد.

پى‏نوشت‏ها:
۱ . رعد (۱۳) آیه ۱۷.
۲ . مجموعه آثار، ج ۱، ص ۱۷۲ - ۱۷۱.
۳-نساء(۴)،آیه۳۰.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال.

پرسشگر گرامی،
درد و دلتان را کامل خواندیم و تا حدودی به شما در برخی موقعیت ها حق می دهیم. متأسفانه در بخش هایی از جامعه آنچه ملاک و معیار اصلی است فقط زیبایی و مسایل مادی است و اخلاق در آن راه ندارد.

چند نکته:
۱. دختران (به ظاهر) زشت صورت بسیاری ازدواجی موفق و زندگی سالم و عاشقانه‌ای داشته و دارند، دختران زیباروی بسیاری نیز تنها مانده و یا حتی به فساد روی آورده‌اند. این همه عکس از نوجوان و جوان در فضای اینترنتی درج می‌گردد، انصافاً چند درصد از آنان زشت هستند؟ و این همه دختر (به ظاهر و نظر برخی) زشت در رنگ های متفاوت سفید، سیاه، سرخ پوست و گندمگون در جهان وجود دارند که ازدواجی موفق و زندگی عاشقانه‌ای دارند. پس زیبایی ظاهری که آن هم نسبی و بنا به نظر بیننده است، ملاک خوشبختی و ازدواج خوب نیست.
۲. قطعاً و حتماً اگر آماری از دختران ازدواج نکرده و چهره‌ی آنان تهیه شود، اکثراً زیبا هستند و قلیلی از آنان به نظر برخی زشت می‌آیند و اگر آماری از علت عدم ازدواج تهیه شود، معلوم می‌شود که درصد بسیار ناچیزی از علل به زیبایی و زشتی صورت بر می‌گردد.
۳. توجه تان را به داستانی که آقای قرائتی نقل کرده اند جلب می کنم:
گاهی وقت‌ها یك آدم زشت خوشگل می‌شود. دختری بود که صورتش خیلی مشكل داشت. خواستگار نداشت. بالاخره یك جوانی گفت: من این را می‌گیرم. چون تا حالا شوهر نیامده بود و داماد نیامده بود، دست و پا كردند به هر قیمتی هست، یك آرایشگر آوردند گفتند: هرچه پول داریم می‌دهیم، این چاله چوله‌های صورت را بتونه كن و این را درست كن. (خنده حضار) این آرایشگر ور رفت و بالاخره به عروس گفت: ببین، بهتر از این نمی‌شود. حالا داماد بپسندد و نپسندد دیگر با خداست.
عروس بغضش گرفت و بلند شد رفت. رفت در یك اتاق و در را بست. جانمازش را باز كرد، دستش را به مهر كربلا مالید.گفت:حسین خواستگار برای من نمی‌آید. من صورتم گیر دارد. هنرنمایی كن. دستش را به مهر كربلا مالید، نزد داماد رفت.
تا داماد این را دید، دید انگار خوشگل‌ترین زن‌هاست. یكی از علمای بزرگ قم می‌گفت. می‌گفت: هفتاد سال با هم زندگی كردند، با این پسر. اینقدر هم این پسر این زن را دوست داشت كه وقتی این پیرزن می‌خواست بیرون برود، می‌دوید از زیر قرآن او را رد می‌كرد. می گفت: می‌ترسم چشمش كنند اینقدر كه خوشگل است. یعنی زشت نزد انسان خوشگل می‌شود. ما نمی‌دانیم. نمی‌دانیم چه می‌شود. كارها دست خداست.

ما یك مأموریتی داریم، درس بخوانیم. تلاش كنیم، دقت كنیم، سرهم بندی نكنیم. كارمان را خوب انجام دهیم. اما باید بدانیم چند درصدی بیشتر نیستیم. مثل برق كشی، اما اصل برق كارخانه برق است. ممكن است همه‌ی برق‌كشی خیلی فنی و استاندارد باشد، اما برق از كارخانه وصل نشود. همیشه كارهایمان را به خدا بسپاریم.

موفق باشید.

با سلام. به شهر سوال خوش آمدید.
خواهر گرامی، هرچند حال شما برای ما کاملا قابل درک است، اما با کمی دقت خواهید دید که به هیچ وجه جای نگرانی ندارد. تصمیم گیرنده اصلی در این مسئله شما (و البته تا حدی همسرتان ) هستید. خوشبختانه شما ازدواج کرده اید و قرار است به زودی وارد زندگی دائم شوید و نگرانی از پیدا شدن خواستگار و ... ندارید. ما موارد متعددی از موارد مشابه شما (و بعضا دقیقا با همین مشکل) دیده ایم که این مسئله را برای خود یک مشکل نداستند و الان چند سالی است که به خوبی و خوشی در کنار همسر و فرزندانشان زندگی می کنند. این کاملا به نگاه شما بستگی دارد. البته باز هم اگر چنین نگاهی به وضعیت بینی خود دارید، جای نگرانی نیست چون با یک عمل جراحی نه چندان پیچیده مشکل شما حل می شود. اگر خودتان و همسرتان مایل به چنین کاری باشید، میتوانید با مراجعه به متخصص مشکل خود را حل کنید. خوشبختانه (یا متاسفانه) بقدری این عمل در ایران زیاد شده که انجام آن برای متخصصان ما مانند یک عمل آپاندیس ساده شده است.
موفق باشید.

در پناه خدای مهربان، موفق و سربلند باشید.

با سلام خدمت شما دوست عزیز. مهمان شهر سوال!
ما نمیتوانیم در خصوص قیافه شما قضاوتی داشته باشیم چون اولا شما را ندیده ایم و در ثانی اگر هم ببینیم ،ممکن است بخشی از قضاوت ما تحت تأثیر سلایق ما باشد.
اما بر فرض این که شما یک انسان بدقیافه باشید، در مورد طی کردن مسیر پیشرفت و موفقیت، درست فکر کرده اید. قطعا شما در هر زمینه ای (نه فقط تحصیل و نه فقط پزشکی) بتوانید فرد موفقی باشید، نگاه دیگران به شما تغییر خواهد کرد. به نظر می رسد اکنون که انگیزه خوبی برای رهایی از این چالش دارید و میتوانید، بهتر است انرژِی خود را بیش از پیش در راه موفقیت در هر زمینه ای که دوست دارید (مانند پزشکی) بگذارید. شما قطعا با اندکی تلاش بیشتر از دیگران، از آنها جلو خواهید افتاد. خداوند هم پاداش کسی که تلاش و کوشش میکند در همین دنیا می دهید.
موفق و سربلند باشید.

با سلام خدمت شما کاربر محترم.
پیشنهادات جالبی مطرح نمودید. برای شما آرزوی موفقیت میکنیم.

با سلام و احترام خدمت شما کابر محترم شهر سوال، خوش آمدید.
خواهر گرامی، ما منکر این نیستیم که بخش زیادی از افراد جامعه و اطراف ما، به ظاهر و زیبایی اهمیت فراوان میدهند ، همانطور که همه ما خیلی اوقات زیبایی را تحسین میکنیم! اما شاید بارها شنیده باشید که زیبایی فقط جنبه ظاهری و قیافه انسان نیست! و این یک واقعیت است نه یک شعار. تا زمانی که شما به این واقعیت ایمان نیاورید، وضعیت شما تغییری نخواهد کرد. تازمانی که شما فکر خود را اصلاح نکنید، دنیای شما اصلاح نخواهد شد. تا زمانی که شما ارزشهای خود را تغییر ندهید، نزد دیگران با ارزش نخواهید شد! کلید حل این معما تنها در دستان خود شماست.
ما هیچ تصویری از شما نداریم و به واقع نمیتوانیم همه حرفهای شما را تصدیق کنیم. بسیاری از انسانهاواقعا زشت نیستند ولی به دلایل مختلف خود را زشت می انگارند، حتی گاهی اوقات برخی افراد نسبتا خوش قیافه هستند اما باز هم خود را زشت میدانند! البته درصد کمی از افراد هم هستند که به لحاظ زیبایی بهره کمی نسبت به سایرین دارند!
اما این را بدانید که بجز درصد بسیار اندکی از افراد که سطح بالایی از زیبایی را دارند، بقیه یعنی اکثر افراد جامعه به لحاظ زیبایی در سطح متوسط هستند.
اولین نکته برای شما این است که خود را با افراد متوسط مقایسه کنید، با اکثریت جامعه، نه با یک عده خاص!!! این، مشکل همه ما در همه مسائل است! مقایسه خودمان با بالاترین سطح در هر زمینه ای (زیبایی، اقتصادی، پیشرفت، فرهنگ و ...) و قطعا این مسئله اشتباه است!
البته توصیه از جانب معصومین (درود خدا بر ایشان باد) و بزرگان دینی ما هم شده است که سعی کنید همواره در امور معنوی خود را با افراد بالادست خود مقایسه کنید و در امور مادی با زیردستان خود مقایسه کنید! شما همین یک توصیه را اگر عمل کنید، مشکل شما به طور کلی از بین خواهد رفت!
نکته آخر این که ، استعدادها و مواهب و نعمتهایی که خداوند متعال به ما انسانها داده، همه اش در زیبایی خلاصه نمی شود! شک نکنید که شما استعداد یا استعدادهایی در خود دارید که یا هنوز کشف نکرده اید یا نسبت به آن بی توجهید! و صرفا روی قیافه تمرکز کرده اید. سعی کنید استعداد خود را ، علاقه خود را، زمینه فعالیت خود را پیدا کنید و آن را تقویت کنید (مثال: امور هنری، امور ورزشی، امور تحصیلی، امور کاری و شغلی، و ...).
شما از این طریق موفق خواهید شد، نه با غصه خوردن و نه با دوست یابی در کوچه و خیابان!
در پایان از خداوند بزرگ و مهربان میخواهیم شما را در این مسیر، یاری فرماید.
موفق باشید.

عزیزم منم خیلی زشت هستم به قول یه بنده خدایی میگفت ما زشتا فقط سیاهی لشکر هستیم واسه پر کردن فضا هیچوقت هیچکس جدیمون نمیگیره برو سر کار هر کاری که حلال باشه و بتونی انجام بدی حتی اگه شده کارگر اشپزخونه بشی لازم نیست به کسی بگب کجا و چیکار میکنی پولاتو پس انداز کن و برو هر جایی از صورتت رو که فکر میکنی مشکل داره عمل کن و اصلاح کن نمیگم با اینکار میشی هلو اما حداقل یکم بهتر میشی و اعتماد به نفس خودت هم بهتر میشه مطمئن باش بی تاثیر نیست ..

سلام. از اینکه نظرات خود را با ما و دوستانتان به اشتراک گذاشتید، سپاسگذاریم.

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم.
از این که به شهر سوال و به جمع دوستانتان پیوستید خوشحالیم.
خواهر گرامی، چون اطلاعاتی از زندگی و وضعیت شما نداریم اظهار نظر خاصی هم نمیکنیم. اما این نکته را یادآور میشویم که نگاه شما به دنیا، عینکی که به چشمانتان می زنید، میتواند ذهنیت شما را نسبت به همه اتفاقات پیرامونتان متحول کند. شک نکنید که یک نگاه بدبینانه، از بهترین اتفاقات بدترین تفسیر ها را میکند و در مقابل یک نگاه خوشبینانه میتواند از فاجعه بار ترین مصیبتها، تفسیری نیکو و خوب ارائه دهد.
خیلی اوقات من و شما غرق نعمتهایی هستیم که واقعا نه تنها قدر آن را نمیدانیم، اصلا از آن بی خبریم! یا بهتر است بگوییم نسبت به آن بی توجهیم. خیلی اوقات نگاه گرم خدای مهربان بقدری حافظ و حامی ما بوده است که ما حتی وجودش را حس نکردیم! به نظر میرسد لازم است گاهی اوقات (مثل اکنون شما) دفتری را جلوی روی خود بگذاریم و داشته ها و نداشته های خود را فهرست وار بنویسیم. داشته ها و نداشته های همسایه مان را هم کنارش بنویسیم، داشته ها و نداشته های دیگران را هم مقایسه کنیم!! آنگاه فهرست را برعکس کنیم یعنی فرش کنیم داشته هایمان را نمیداشتیم و نداشته هایمان را میداشتیم! واقعا چه میشد؟ به شما پیشنهاد میکنم این کار را امتحان کنید.
برای شما بسیار خوب است که یا به صورت حضوری به یک مشاور مراجعه کنید و یا اگر امکان چنین کاری نیست، به صورت تلفنی از خدمات مشاوره تلفنی همکاران ما بهره ببرید.
موفق باشید.

دوست عزیز، سلام.
اعتماد به نفس به خودی خود هرچند یک ویژگی خوب به شمار می رود، اما خیلی اوقات میتواند مخرب باشد. اگر در هر پدیده و موضوعی، تعادل و نظم به هم بخورد از حالت طبیعی و درست خود خارج خواهد شد. همانطور که ممکن است چشمان درشت در قیافه ظاهری یک زیبایی به شما ر آید، اما اگر چشم ها بیش از حد درشت باشد، قطعا این زیبایی به ناهماهنگی ظاهری و در نهایت نازیبایی تبدیل خواهد شد. در مورد ویژگی اعتماد به نفس هم همین داستان وجود دارد. اعتماد به نفس چیز خوبی است اما اعتماد به نفس افراطی میتواند آثار منفی داشته باشد و بیش از اینکه فرد را در اجتماع بالا ببرد ، جایگاه او را تنزل دهد.
همانطور که بارها اشاره کردیم، زیبایی ظاهری، تنها بخشی از زیبایی یک انسان (به عنوان موجود اجتماعی است). شما اگر به گفته خودتان زشت باشید ، میتوانید در سایر ویژگی ها از سایرین جلوتر باشید. در یک رابطه اجتماعی و بین فردی، شاید اولین برداشت و قضاوت از قیافه ظاهری باشد اما قطعا قضاوت نهایی افراد اینگونه نیست. قیافه ظاهری، نوع پوشش، نوع صدا، زیبایی کلام و ادبیات، روابط عمومی یا گرمی گفتار، تصمیم گیری های درست، اخلاق خوب، تحصیلات، موقعیت شغلی، موقعیت اجتماعی، و ... همه و همه ویژگی هایی هستند که افراد جامعه با آن یکدیگر را می سنجند.
البته ممکن است در برخی از این موارد یا خیلی از این موارد افراد یا جامعه دچار اشتباه شوند یا به طور کلی مسیر اشتباهی را طی کنند، اما حرف این است که شما به عنوان یک انسان محدود به قیافه ظاهری و داشتن صورت زیبا نیستید تا مورد پذیرش دیگران باشید.
موفق باشید.

سلام
از بی عاطفگی پدر ومادر تان متاثیر شدیم . عجیب است شما هر چه باشد فرزند همان پدر ومادر هستید وهر چه از نظر چهره دارید محصول درخت وجود خود آنها هستید .
نکته دیگر یقین داشته با شید با توکل به خداوند متعال و رعایت دستورات اسلامی، در امنیت خواهید بود. هنگامی که با خدا هستیم، خدا یار و یاور و پشتیبان ما خواهد بود و هیچ قدرتی نمی تواند به ما آسیبی برساند؛ «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ؛ و هر كس از خدا پروا كند، خداوند براى او راه بيرون شدن و رهايى (از هر گونه مشكل) را قرار مى‏دهد. و او را از جايى كه گمان ندارد، روزى مى‏دهد و هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است. همانا خداوند كار خود را محقق مى‏سازد».
نکته دیگر این باید توجه داشته باشید دنیا هر باشد در گذر است مهم اخرت است انسان باید در اخرت زیبا باشد زیبای دنیا زود گذر است . از رسول خدا(ص)نقل شده است که فرمود"کسی که پنج روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بر خدای عزیز و جلیل حق است که او را روز قیامت خشنود گرداند و در روز قیامت مبعوث شود در حالی که صورتش همچون ماه شب چهارده [می درخشد]، تا آنجا که فرمود: و کسی که شش روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از قبرش خارج می شود در حالی که صورتش نوری دارد که می درخشد و سفیدیش برتر از نور خورشید است و غیر از این، نوری به او عطا می شود که مردم بوسیله او طلب نور می کنند و در گروه امنیت یافتگان مبعوث می شود تا آنجا که بدون حساب از پل صراط مرور می کند" ( جناتى شاهرودى،‏حسين،آرام بخش دل داغديدگان‏،چ روح‏،قم ۱۳۸۰ ه ش، ص ۶۴ .) شما این سن وسال که دارید می توانید جای مناسب تری برای زندگی پیدا نمایید وتنها نباشید تا اذیت شوید .

پرسشگر گرامي، خوشحاليم که در خدمت شما هستيم.
دوست گرامي، اولا چرا فکر مي کنيد که زيبا نيستيد يا ديگران از شما زيباترند چرا زيبايي ذهن شما را مشغول به خود کرده است در صورتي که هر کسي بهره اي از زيبايي دارد يکي صورت زيبا دارد يکي اندام زيبا، يکي چشمان زيبا يکي سيرت زيبا.
شما بايد عزت نفس تان را تقويت کنيد ما در آخر اين مکاتبه راهکارهايي براي افزايش عزت نفس يادآور مي شويم.
در بسياري از مواقع افرادي تصوّري از خود دارند که با واقعيّت همخواني ندارد. در واقع يا اصلا واقعيت ندارد و يا واقعيت به اين اندازه بغرنج نيست.
در واقع اين فکر اوست که تحريف مي شود. خيلي از افراد برداشت نادرستي از خود دارند. برخي خود را بيشتر از آنچه هستند خوب ارزيابي مي کنند و برخي نيز بيشتر از آنچه بد باشند خود را بد ارزيابي مي کنند.
بايد بگوييم که زيبايي امري نسبي است و ممکن است کسي براي يک نفر زيبا به نظر آيد و به نظر فردي ديگر اصلا زيبا به نظر نيايد. بنابراين اين فکر شما خيلي با واقعيت همخواني ندارد.
بر فرض که شما زشت باشيد. مگر دنيا به آخر رسيده است. چرا بايد به آخر برسد. مگر همه چيز زيبايي ظاهري است. اصلا کساني که زيبايي کمي دارند چه مشکلاتي دارند؟ مگر نمي توانند ازدواج کنند؟ مگر نتوانسته اند دوستاني خوب داشته باشند؟ اگر به اطراف تان نگاه کنيد مي بينيد که پاسخ به اين سوالات نه است. اگر عزت نفس داشته باشد و اعتماد به نفس مي توانيد با هر قيافه اي زندگي خوبي داشته باشيد.
قيافه شايد يک عامل باشد ولي خيلي عوامل زياد ديگر وجود دارد که مي شود با آنها موفق بود حتي در رابطه اجتماعي.
بنابراين اولا بايد عزت نفس خود را تقويت کنيد و نبايد خود را نازيبا تصور کنيد هر کسي زيبايي هاي خاص خود را دارد. با دوستان بد قطع رابطه کنيد و دوستان همراه و همدل انتخاب کنيد. سعي کنيد همواره رضايت خداوند مد نظرتان باشد و رضايت ديگران را ارزش براي خودتان محسوب نکنيد. خداوند آنکه با تقوا تر است را دوست دارد پس تقوا پيشه کنيد.
بنابراين:
۱. افکار تحقير کننده را از خود دور کنيد. و خود را دست کم نگيريد.
۲. تمرين کنيد که در برابر ديگران احساس ضعف نکنيد و به خود ارزش قائل باشيد.
۳. بايد سعي کنيد اعتماد به نفس خود را افزايش دهيد که اين کار با توجه به توانمندي ها و قابليت ها و کوچک شمردن نقاط ضعف و عدم توجه به آنها امکان پذير است.
۴. سعي کنيد ارزش هاي وجودي تان را بشناسيد و آنها را تقويت کنيد.
۵. جدولي تهيه کنيد و نقاط قوت خود را در آن بنويسيد. اين امر به بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس شما کمک شاياني مي کند.
۶. از جمله‌هاي با فاعل «من» بهره بگيريد: اين مهارت، به اشخاص مي‌آموزد كه خود انگيختگي بيش‌تري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيش‌تري بيان كنند. همچنين به اشخاص امكان مي‌دهد كه احساسات خود را سركوب نكنند. بهره‌گيري از فاعل «من» در جمله‌ها، اشخاص را تشويق مي‌كند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.
۷. با افراد فعال و پر تحركى كه احساس خجالت نمى‏كنند، بيش‏تر مأنوس باشيد و از خجالتى‏ها فاصله بگيريد.
۸. دوستاني انتخاب کنيد که شما را تاييد کنند نه تحقير تا عزت نفس تان بالا رود.
۹. در برابر آينه ايستاده، جلوه‏هاى رفتارى خوشايند، حالات بدنى و برداشت‏هاى مثبتى كه از وضعيت ظاهرى خود داريد، يادداشت كنيد و روزى چند بار با صداى بلند بخوانيد، مانند اين جمله: «من خوش قامت هستم» و....

دوست گرامي، اولا چرا فکر مي کنيد که زيبا نيستيد يا ديگران از شما زيباترند چرا زيبايي ذهن شما را مشغول به خود کرده است در صورتي که هر کسي بهره اي از زيبايي دارد يکي صورت زيبا دارد يکي اندام زيبا، يکي چشمان زيبا يکي سيرت زيبا. در بسياري از مواقع افرادي تصوّري از خود دارند که با واقعيّت همخواني ندارد. در واقع يا اصلا واقعيت ندارد و يا واقعيت به اين اندازه بغرنج نيست.
در واقع اين فکر اوست که تحريف مي شود. خيلي از افراد برداشت نادرستي از خود دارند. برخي خود را بيشتر از آنچه هستند خوب ارزيابي مي کنند و برخي نيز بيشتر از آنچه بد باشند خود را بد ارزيابي مي کنند.
شاهد بر اينکه اين فکر شما درست نيست اين است که مي گوييد هر روز زشت تر مي شويد و شوهرتان هر روز زيباتر مگر مي شود شما هر روز ظاهرتان به اين سرعت تغيير کند و چطور شوهرتان هر روز زيباتر مي شود؟ آيا اين منطقي است يا دليلي بر تحريف فکر شماست و اينکه فکر شما واقعيت ندارد.
اينکه دوستان شما، مسخره تان مي کنند بايد ديد چند نفرند؟ و اينکه آيا دوستان خوبي داريد؟ اگر بله از آنها نيز در مورد خودتان نظر خواهي کنيد.
احتمالا برخي دوستان بخاطر ضعف عزت نفس شما ظاهرتان را مسخره کرده اند که ممکن است براي هر کسي اتفاق بيفتد، ولي چيزي که باعث مسخره کرده بعدي شده اين است که شما واکنش منفي نشان داده ايد.
چرا برخي افراد که زيبايي کمي دارند مسخره نمي شوند. بخاطر انکه آنها عزت نفس شان بالاست ولي شما ضعف عزت نفس داريد. ÷
بايد بگوييم که زيبايي امري نسبي است و ممکن است کسي براي يک نفر زيبا به نظر آيد و به نظر فردي ديگر اصلا زيبا به نظر نيايد. بنابراين اين فکر شما خيلي با واقعيت همخواني ندارد.
اگر شما زشت بوديد همسرتان شما را انتخاب نمي کرد. زشتي به يکباره اتفاق نمي افتد و از کودکي ظاهر انسان مشخص است. اگر زشت بوديد همسرتان بخاطر غريزه مردانه به شما بي توجهي مي کرد. او از شما و ظاهرتان رضايت دارد چرا به جاي او فکر مي کنيد و مي خواهيد تصميم بگيريد. شما انقدر سرزنش شده ايد که عزت نفس تان ضعيف شده است. اينکه چرا سرزنش شده ايد دليلش زشتي شما نيست. زشتي گناه نيست که کسي بخاطر آن سرزنش شود. علل ديگري داشته است.
بر فرض که شما زشت باشيد. مگر دنيا به آخر رسيده است. چرا بايد به آخر برسد. مگر همه چيز زيبايي ظاهري است. اصلا کساني که زيبايي کمي دارند چه مشکلاتي دارند؟ مگر نمي توانند ازدواج کنند؟ مگر نتوانسته اند دوستاني خوب داشته باشند؟ اگر به اطراف تان نگاه کنيد مي بينيد که پاسخ به اين سوالات نه است. اگر عزت نفس داشته باشد و اعتماد به نفس مي توانيد با هر قيافه اي زندگي خوبي داشته باشيد.
قيافه شايد يک عامل باشد ولي خيلي عوامل زياد ديگر وجود دارد که مي شود با آنها موفق بود حتي در رابطه اجتماعي.
بنابراين اولا بايد عزت نفس خود را تقويت کنيد و نبايد خود را نازيبا تصور کنيد هر کسي زيبايي هاي خاص خود را دارد. با دوستان بد قطع رابطه کنيد و دوستان همراه و همدل انتخاب کنيد. سعي کنيد همواره رضايت خداوند مد نظرتان باشد و رضايت ديگران را ارزش براي خودتان محسوب نکنيد. خداوند آنکه با تقوا تر است را دوست دارد پس تقوا پيشه کنيد.
بنابراين:
افکار تحقير کننده را از خود دور کنيد. و خود را دست کم نگيريد.
تمرين کنيد که در برابر ديگران احساس ضعف نکنيد و به خود ارزش قائل باشيد.
تقويت عزت نفس راهکارهاي ديگري دارد که اينجا مجال گفتن آن نيست.

پرسشگر گرامي، خوشحاليم که بار در خدمت شما هستيم.
دوست گرامي، اولا چرا فکر مي کنيد که زيبا نيستيد يا ديگران از شما زيباترند چرا زيبايي ذهن شما را مشغول به خود کرده است در صورتي که هر کسي بهره اي از زيبايي دارد يکي صورت زيبا دارد يکي اندام زيبا، يکي چشمان زيبا يکي سيرت زيبا. وقتي با دختر خاله تان دوست بوديد خب اين نشانه چيست يعني زيبايي در حد خودتان داريد. اينکه از شما جدا شد نمي تواند دليل بر زشتي شما باشد. خب هزار دليل ممکن است داشته باشد. ممکن است از آينده اين رابطه ترسيده است، ممکن است خانواده اش فهميده اند، ممکن است توبه کرده است يا هزار دليل ديگر که همه با کسي قطع رابطه مي کنند.
اينکه پدر به شما خيره مي شود دليلش زشتي شما نيست. شايد چيزي به صورت تان چسبيده است. شايد به فکر فرو رفته و شما را نگاه نمي کند، شايد خاطره اي از شما يادش آمده است يا هزار دليل ديگر.
در مورد خاله هم شايد خودتان ضعف نشان داده ايد يک بار شوخي کرده و شما ناراحت شده ايد و او هم خوشش آمده و دوست دارد شما را اذيت کنند و اين تبديل به تفريح او شده. بارها ديده ايم که کسي ظاهر زيبايي دارد ولي اطرافيان عادت کرده اند او را تحقير کنند و بگويند تو زشتي. در مورد شما کسي اين را نگفته است.
شما بايد عزت نفس تان را تقويت کنيد ما در آخر اين مکاتبه راهکارهايي براي افزايش عزت نفس يادآور مي شويم.
در بسياري از مواقع افرادي تصوّري از خود دارند که با واقعيّت همخواني ندارد. در واقع يا اصلا واقعيت ندارد و يا واقعيت به اين اندازه بغرنج نيست.
در واقع اين فکر اوست که تحريف مي شود. خيلي از افراد برداشت نادرستي از خود دارند. برخي خود را بيشتر از آنچه هستند خوب ارزيابي مي کنند و برخي نيز بيشتر از آنچه بد باشند خود را بد ارزيابي مي کنند.
بايد بگوييم که زيبايي امري نسبي است و ممکن است کسي براي يک نفر زيبا به نظر آيد و به نظر فردي ديگر اصلا زيبا به نظر نيايد. بنابراين اين فکر شما خيلي با واقعيت همخواني ندارد.
بر فرض که شما زشت باشيد. مگر دنيا به آخر رسيده است. چرا بايد به آخر برسد. مگر همه چيز زيبايي ظاهري است.
بنابراين:
۱. افکار تحقير کننده را از خود دور کنيد. و خود را دست کم نگيريد.
۲. تمرين کنيد که در برابر ديگران احساس ضعف نکنيد و به خود ارزش قائل باشيد.
۳. بايد سعي کنيد اعتماد به نفس خود را افزايش دهيد که اين کار با توجه به توانمندي ها و قابليت ها و کوچک شمردن نقاط ضعف و عدم توجه به آنها امکان پذير است.
۴. سعي کنيد ارزش هاي وجودي تان را بشناسيد و آنها را تقويت کنيد.
۵. جدولي تهيه کنيد و نقاط قوت خود را در آن بنويسيد. اين امر به بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس شما کمک شاياني مي کند.
۶. از جمله‌هاي با فاعل «من» بهره بگيريد: اين مهارت، به اشخاص مي‌آموزد كه خود انگيختگي بيش‌تري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيش‌تري بيان كنند. همچنين به اشخاص امكان مي‌دهد كه احساسات خود را سركوب نكنند. بهره‌گيري از فاعل «من» در جمله‌ها، اشخاص را تشويق مي‌كند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.
۷. با افراد فعال و پر تحركى كه احساس خجالت نمى‏كنند، بيش‏تر مأنوس باشيد و از خجالتى‏ها فاصله بگيريد.
۸. دوستاني انتخاب کنيد که شما را تاييد کنند نه تحقير تا عزت نفس تان بالا رود.
۹. در برابر آينه ايستاده، جلوه‏هاى رفتارى خوشايند، حالات بدنى و برداشت‏هاى مثبتى كه از وضعيت ظاهرى خود داريد، يادداشت كنيد و روزى چند بار با صداى بلند بخوانيد، مانند اين جمله: «من خوش قامت هستم» و....

سلام بر شما
ممنون
ممنون و متشكرم از اطمينان و اعتمادي كه به ما كرديد.

اگر بگويم شما را با تمام احساس تنهايي اي كه داريد درك مي كنم به احتمال قوي دقيق نگفته ام ولي به چند دليل شرايط شما را تا حدود زيادي متوجه ام:

۱- به عنوان يك روان شناس و كارشناس ديني سالهاي متمادي درس دين و روان شناسي خوانده ام و با افراد زيادي كه مانند شما بوده اند ارتباط داشتهام.
۲- من هم مانند هر انساني تجارب مختلف شادي و غم را در زندگي چشيده ام گاهي همين احساس تنهايي شما را در مسير زندگي داشته ام.
خواهر محترم! چه خوب بود مشخصات بيشتري از سن و شغل و سابقه بيماري و مصرف دارو و...بيان مي كرديد تا با درك دقيقتري از شرايطتان راهنمايي تان مي كردم.

ملوان هاي زبل و چيره دست با طوفان مشكلي ندارند و چون مهارت دارند بر امواج سوار مي شوند اگر ملوان از طوفان و امواج فرار كند هرگز در شغل خود موفق نمي شود. ما نيز براي زندگي در دنيا با حوادثي كه دارد لازم است مهارت هاي زندگي ياد بگيريم و ظرفيت «جسمي» و «ذهني» و «اجتماعي» و «معنوي» خود را بالا ببريم.

يكي دو هفته قبل به شدت پام آسيب ديد و مجبور شدم به متخصص ارتوپد و فيزيوتراپ و تصوير بردار (عكس و ام آر اي و..) رجوع كنم با از نظر مالي مشكل داشتم بعد چند روز مجبور شدم قرض بگيرم. وقتي در نوبت هاي مطب ها مي نشستم مي ديدم كه افراد زيادي هستند كه بيماريشان به شدت بدتر از من بود و هزينه هاي درماني آنها سرسام آور بود. در اين ميان برايم افرادي جالب بودند و عبرت آموز كه تسليم مشكلات نشده بودند و به ديگران هم در همان نشست هاي كوتاه اميد و نشاط مي دادند.

بايد در حد توان از تخصص ها و كتب و افراد باتجربه كمك بگيريم و خودمان هم تلاش كنيد و راكد نباشيم با محيط هايي كه افراد هم سنخ خود هستند مانند باشگاه ها، مساجد، مجالس سخنراني، كلاس هاي هنري و... انس و ارتباط داشته باشيم. وقتي زندگي خود ائمه و ياران ايشان و عالمان وارسته را هم مطالعه مي كنيم مي بينيم كه آنها هم در مشكلات دست روي دست نمي گذاشتند در حد توان خود تلاش مي كردند با خداوند و اوليائش راز و نياز مي كردند
خود امام رضا خيلي دير فرزنددار شدند
پيامبر را مسخره مي كردند چون فرزندانش از دنيا مي رفتند. مي گفتند او نسلش كور مي شود.
ابوذر را تبعيد كردند
امام خميني در كودكي يتيم شد. در جواني و ميانسالي او را زندان و شكنجه و تبعيد كردند و فرزندش را به شهادت رساندند
شهيد حججي به دست داعش وحشي كشته مي شود ولي همسر و والدين او با خاطر باورهاي عميقي ديني با شكيبايي زياد اين مصيبت را مي پذيرند و خود را نزد خداوند مقرب تر مي بينيد و هرگز از زندگي نااميد نمي شوند و لب به شكايت نمي گشايند
اما در اين ميان مي بينيم كه افرادي كه با خداوند انس دارند نسبت به ديگران قدرت ايستادگي بيشتري در برابر مشكلات دارند

چند نكته مهم:

- گاهي دعاهاي ما در ظاهر پذيرفته نمي شود ولي در باطن دعاها بلاهايي را دفع مي كنند مثلا دختري كه اصرار مي كند فقط با فلاني خوشبخت است دعايش پذيرفته نمي شود چون خداوند مي داند اين ازدواج با اختلاف و مشاجره و طلاق همراه است و يا خواستگار ظاهرش با باطنش فرق دارد. يا ممكن است اين خواستگار دزد باورهاي ديني او شود.
- برخي دعاها به شيوه هاي ديگر مستجاب مي شود مثلا خداوند به دل افراد مي اندازندكه در رشته اي سالهاي متمادي درس و تحقيق كنند و بعد در خدمت خلق خداوند باشند.

- امام رضا فرمودند امام انيس و همدل دوستانش و محبانش است. در زيارت امام رضا مي خوانيم كه شهادت مي دهم كه مرا مي بيني و جواب سلامم را مي دهي. بنابراين انس خود را با ائمه بيشتر كنيد و حتي با نامه هايي درد و دل كنيد.
- اگر تجربه افسردگي و اضطراب (گريه هاي زياد، افكار خودكشي گرا، نوسان در خواب و خواراك، نارضايتي از كل زندگي و..) داريد حتما با روان پزشك مشورت كنيد.

براي دريافت راهنمايي دقيق تر با مشاوران ما در بخش تلفني ۰۹۶۴۰۰ تماس بگيريد

دوست گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. اينکه چقدر زيبايي داريد نمي دانيم ولي قطعا مقداري زيبايي داريد يعني شرايط مي شد که بدتر از اين باشد. زيبايي ظاهر هم متنوع است زيبايي صورت، گونه، چشم، پيشاني، ابرو، کل بدن، راه رفتن و ... حتي صحبت کردن هم نوعي زيبايي به حساب مي آيد. شايد شما بخشي از ازيبايي را داشته باشيد ولي آنقدر نگاه منفي به خودتان داريد که آنها را نمي بينيد. ذهن خلاق است و گاهي از فرط يک هيجان منفي ارزيابي دور از واقعي براي انسان پديد مي آورد.
نکته دوم در مورد پسنديدن دخترهاست. به هر حال زيبايي تا حدي مهم است البته براي پسرها مهم تر است. ولکن براي دخترها هم تا حدي مهم است.
البته ازدواج با مقوله دوستي متفاوت است در دوستي چون اين رابطه موقت است و چشم و هم چشمي و هوس راني در آن وجود دارد زيبايي مهم است ولي در ازدواج اين اهميت کمتر خواهد بود. زيرا آنچه که باعث خوشبختي و پيشرفت در زندگي مشترک مي شود به عوامل متعددي بستگي دارد.
و دخترها در ازدواج کمتر به زيبايي اهميت مي دهند. شما اگر قصدتان دوستي است بايد بگوييم که اين مسئله آش دهن سوري نيست و صدمات زيادي براي فرد به دنبال دارد از وابستگي گرفته تا وسواس در انتخاب و گناه و ... ولکن اگر ازدواج مد نظر تان است ان شاء الله مشکلي در اين زمينه نخواهيد داشت.
البته که حتي در مسئله دوستي هم هستند افراد مسن و کم زيبايي که دوست دختر دارند اينها چطور اين روابط را شکل مي دهند مسلما رابطه اينها بخاطر زيبايي نيست بلکه مهارت هاي خاص خود را دارند. شما با يک چهره کاذب وارد اين رابطه شديد و مسلما وقتي او چهره واقعي شما را مي بيند شوکه مي شود پس اين معنايش مهم بودن ظاهر نيست بلکه شما او را شوکه کرده ايد يا کساني را به خود جذب کرده ايد که چهره برايشان مهم است.
توصيه مي کنيم اين افکار منفي را از خود دور کنيد و به خود بگوييد من خود به دنبال روابط دوستانه نيستم تا احساس حقارت نکنيد.

با سلام و تشکر بسيار خوشحاليم که دردل ها و افکار و احساسات خودتان را با اين مرکز در ميان گذاشته ايد البته در ارتباط بعدي سعي کنيد متن خود را ويرايش بهتر و منسجم تر انجام دهيد تا کار مشاوره آسان تر پيش برود. قطعا خلقت هر انساني بر اساس يک حکمت و فلسفه اي است و انسان بي خاصيت و بي ثمر و بي فايده اصلا آفريده نمي شود اما يکي از خواص و ويژگي هاي دنيايي که ما در آن هستيم نقص و کاستي است. قطعا خداوند در شما تواني ها و اراده و همت و طلاهاي گرانبهايي قرار داده است و چون شما به آن آگاهي و توجه نداشته ايد نتوانستيد آن را استخراج کنيد و روي آن حساب کنيد و مايه دلگرمي و اعتماد به نفس خودتان کنيد. شما فقط به ويژگي هاييي که احتمالا واکنش ديگران هم آن را تأييد کرده تمرکز کرده ايد و آن هم تمرکز افراطي خوشبختانه شما يک پسر هستيد و اگر کلاه خودتان را قاضي کنيد انسان هاي روي کرده زمين از يک پسر يا مرد انتظار خوشگل و زيبا بودن دارند يا توانمند و قدرتمند بودن و مقتدر بودن ؟ سوال دوم ارزش و قيمت گذاري در حيوانات و پرندگان خوشگلي و ويژگي هاي ظاهري است و قيمت و ارزش يک انسان به سبک فکر کردن ، گفتار و رفتار کردنش است که هرچه شما اخلاقي و پاک فکر کنيد و رفتار کنيد ارزش و قيمت انساني شما به همان اندازه افزايش و يا کاهش خواهد داشت. پس قدر خودتان را بدانيد ، گول افکار آلوده به وسواس و بيماري هاي ذهني تان را نخوريد و با خود بگوييد اگر من يک مشاور بودم و فردي با اين مشکلات (مطرح شده در متن ) سراغ من مي آمد چه چيزهايي به ايشان مي گفتم آن ها را بنويسيد و بعد بگوييد خب الان من همان آدم هستم پس بايد کارهايي که براي ديگران نوشتم خودم به آن عمل کنم. سعي کنيد توانايي ها و نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را بي ارزش نکنيد و قدر خودتان را بدانيد. دنيا را جاي خوشي و لذت حساب نکنيد براي اينکه دنيا يه قطره از خوشي هايش را در کام ما بچکاند آن هم فقط يک قطره بايد تلاش و کوشش کنيم و از پرتوقعي و ناراضي بودن بپرهيزيم.در دنيا حتي اگر بخواهيد گلي را بچينيد تيغي هم به دستان فرو مي رود پس براي چيدن گل درد و زحمت تيغ را بايد تحمل کنيد مشکلات دنيا گاهي حل شدني است که بايد از مسير منطقي وعاقلانه حل شوند و گاهي هم با جان و دل با مشکلات بايد زندگي کرد شايد شما زندگي و خوشي در کنار ناقص بودن را شنيده باشيد پس شما بايد با نواقص دنيا زندگي مسالمت آميز داشته باشيد و به هيچ وجه توقع بهشت را از دنيا نداشته باشيد. موفق باشيد.

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم! اميدواريم راهنماي خوبي برايتان باشيم.
برفرض اينكه شما چهره نازيبا و زشتي داشته باشيد در اين فرض بايد بدانيد دو ابزار بسيار مهمي كه در كميت و كيفيت ارتباط ما با ديگران و بالعكس نقش دارد؛ يكي خصوصيات ظاهري و ديگري خصوصيات باطني افراد است كه باعث جذب ديگران و احساس خوشايندي متقابل مي‌گردد. خصوصيات ظاهري عمدتاً شامل زيبايي‌هاي خدادادي، رعايت مسائل بهداشتي، نظافت و اصلاح سر و صورت، تميزي و آراستگي لباس و بدن است و خصوصيات باطني نيز شامل همه فضائل و صفات پسنديده اخلاقي است كه اگر كسي آنها را دارا باشد و همچنين از رذائل اخلاقي و صفات ناپسند پيراسته باشد، معمولاً ديگران اين چنين شخصي را بيشتر دوست مي‌دارند و سعي مي‌كنند با وي معاشرت و رابطه دوستانه برقرار كنند.
از بين خصوصيات ظاهري و خصوصيات باطني فقط بهره‌مندي از زيبايي‌هاي خدادادي ممكن است در اختيار شما نبوده باشد و شما در پيدايش آنها نقشي نداشته باشيد و يا خيلي در تغيير آنها نتوانيد كاري انجام دهيد، اما عوامل ديگر تماماً در اختيار خودتان است و شما مي توانيد با اراده و اختيار خود آنها را تغيير دهيد و يا به تقويت بُعد مثبت آنها بپردازيد تا به تدريج بتوانيد با كسب آنها ارتباط مؤثر و مفيدي با ديگران برقرار كنيد و در يك كلمه محبوب همگان شويد. كسب صفات و خصوصيات اخلاقي، مهارت‌افزايي در زمينه هاي مختلف، تقويت روابط اجتماعي، پيراستن خود از رذائل اخلاق و صفات ناپسند از جمله عواملي است كه اگر شما به آنها توجه كنيد، مي‌توانيد شرايط را طوري بچينيد كه همگان شما را دوست داشته باشند.
با اين اوصاف، حتي اگر شما از قيافه زيبايي هم برخوردار نباشيد، جاي هيچ نگراني نيست چرا كه با كمي همت و پشتكار مي‌توانيد با كسب زيبايي باطني و سيرت زيبا، بر مشكل ظاهري خويش غلبه پيدا ‌كنيد و خودتان را زيبا و دلربا سازيد. البته بايد توجه داشت كه معيار قضاوت در نزد همه افراد از منطق واحدي و يا منطق درستي تبعيت نمي‌كند..
ضمن اين كه همان طور كه گفتيم نبايد فراموش كرد كه زيبايي ظاهري، به تنهايي كافي نيست؛ بلكه زيبايي باطني و سيرت زيباست كه زيبايي را تكميل مي‌كند و گاهي بر زيبايي ظاهري غلبه پيدا مي‌كند و پديده زيبايي را در فرد دوچندان مي‌كند.
بسيارى از افراد هستند كه به رغم زيبايى ظاهرى اما - به واسطه سيرت نكوهيده - هنوز موفق نشده‏اند گامى در مسير كمال بردارند. چه بسيار افرادى كه به رغم داشتن جمال زيبا و ساير امكانات مادى، گرفتار غفلت و غروراند و يا به انحراف كشيده شده‌اند و در منجلاب فساد و تباهي دست و پا مي‌زند!! و چه بسيارند افرادي كه علي‌رغم اين كه از قيافه ظاهري زيبايي برخوردار نبوده‌اند منشأ خير و بركت شده‌اند و باعث رشد و تعالي خويش و جامعه بشريت گرديده‌اند..
بنابراين سعي كنيد با قيافه ظاهري خود هر گونه كه هست و هر طور كه به نظر مي‌رسد، كنار بياييد و آن را جزئي از زندگي خود بدانيد و ديگر به چگونگي آن و زشتي يا زيبايي آن فكر نكنيد و به حرف و حديث ديگران نيز اهميت ندهيد. با فكر كردن و يا توجه افراطي به آن كه مشكلي حل نمي شود و شما حتي اگر از قيافه زشت و نازيبايي هم برخوردار باشيد تغيير قيافه نخواهيد يافت؛ بلكه روز به روز اعتماد به نفس‌تان ضعيف‌تر مي‌شود و خودتان را بيشتر در معرض ابتلا به انواع و اقسام آشفتگي‌هاي روحي و رواني قرار مي‌دهيد، پس هرگز و تحت هيچ شرايطي روحيه خود را از دست ندهيد؛ به حرف‌هاي ديگران اصلاً توجه نكنيد؛ فكر كنيد نظركرده خدا هستيد و خدا براي شما برنامه ويژه‌اي دارد و از اين جهت خوشحال باشيد. سعي كنيد در هر صورت از زندگي خود لذت ببريد و نقاط مثبت خويش و خوبي‌هاي زندگي و خوشي‌هاي آن را نيز ببينيد. در ضمن استعدادهاي خود را دست كم نگيريد و بدبين نباشيد. با تلاش و پيگيري مستمر، حتماً موفقيت‌هاي چشمگيري در عرصه‌هاي مختلف زندگي خواهيد يافت؛ بكوشيد سيرت نيكو داشته باشيد و با اين شيوه بر نقص‌هاي احتمالي ظاهري خود پرده افكنيد و باعث جذب ديگران به خود شويد.
موفق باشيد.

/۴۲۷۰۴۹/

خواهر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. به شما حق مي دهيم که از دست پدر و مادر ناراحت باشيد. شما از آنها انتظار محبت داشتيد. انتظار داشتيد که در کنار شما باشند، شما را تحسين کنند ولي اين چيزي نبود که در کودکي تجربه کرديد و يک ازدواج که احساس مي کنيد آنهم اجباري بوده است و تحصيل که هميشه ارزوي شما بود و به آن نرسيديد. همه اينها واقعيت هاي تلخ زندگي شماست.
البته بخشي از چيزهايي که شما را اذيت مي کند شايد ساخته ذهن شما باشند. پدر و مادر هميشه فرزندشان را دوست دارند ولي گاهي اسيب هايي که خود آنها در کودکي ديده اند باعث مي شود که طوري رفتار کنند که شايسته نيست.
کتک زدن خوب نيست ولي اين بخاطر قيافه شما نبوده است. شما هر قيافه ديگري هم که داشتيد آنها با شما همين رفتار را مي کردند.
خيلي ها نمي توانند تحصيل کنند ولي کودکي سختي که داشتيد باعث شده همه اينها براي شما يک تجربه دردناک باشد.
البته که زندگي شما نقاط مثبت زيادي هم دارد که اگر به آنها توجه کنيد حالتان بهتر مي شود. شما در سن مناسبي ازدواج کرديد در حاليکه خيلي از دختران حتي با خانواده و وضع مالي خوب و قيافه زيبا نمي توانند ازدواج کنند و در آرزوي ازدواج هستند و دوستان خوبي که عاشق شما هستند. فرزند دختري داريد و همسري که خيلي وقت ها رابطه تان بد نيست.
بهتر است به خود تلقين کنيد که زندگي من خيلي هم بد نيست. سعي کنيد نقاط قوت زندگي تان را در برگه اي يادداشت کنيد و هر از گاهي مرور کنيد. سعي کنيد با مشاوره با همسرتان صميمي شويد و شايد به مرور زمان بتوانيد راضي اش کنيد که ادامه تحصيل بدهيد. البته که لزوما قرار نيست پزشکي بخوانيد و هر کسي قسمتي دارد ولي شايد بتوانيد تحصيل را ادامه دهيد.
خوشحال مي شويم باز هم در خدمت تان باشيم.

/۴۴۰۹۷۳/

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir