فلسفه تعدد زوجات در اسلام چیست؟

قبل از هر چیز باید معیارهایمان را روشن کنیم که این گونه مسائل را چگونه بررسی می کنیم؟ آیا احساسات خود را اصل قرار می دهیم؟ یا عقل و منطق و مصالح حقیقی را محور قرار می دهیم؟ آیا برای بررسی منافع تنها، منافع شخص خودمان را در نظر می گیریم یا اینکه به منافع دیگران نیز توجه داریم؟

با این مقدمه باید گفت:
اولا تعدد زوجات امری بسیار باسابقه بوده و قبل از اسلام بدون قید و شرط  و ضابطه ای در جریان بوده و اسلام برای آن قیود و شرایطی قرار داده است.

ثانیا بعضی از وقایع جوامع بشری باید در این مساله مد نظر قرار بگیرند:

۱- آمار بیشتر زنان نسبت به مردان، به دلایلی نظیر کشتار مردان در جنگ ها، ساختار متفاوت بدنی آنها در مقابل بیماری ها و ... .
۲- توانایی محدود یک زن در تعداد زایمان ها، محدودتر بودن این دوره در زن نسبت به مرد و در بعضی موارد نازایی مطلق
۳- زنانی که شانس همسر اول شدن برای یک مرد را ندارند. مثل اینکه از زیبایی بهره ندارد یا بیوه شده و سن بالایی دارد.
۴- ناتوانی زن در ارضای نیاز غریزی مرد، در ایام عادت ماهانه و از سویی تفاوت مدل نیاز غریزی زن و مرد که در بعضی انسان ها، (به دلیل ضعف اراده و یا ... ) ممکن است با عدم وجود هیچ گونه راهی، به رفتار ناهنجار منجر شود

با در نظر گرفتن این واقعیت‏ها ناچاریم یكی از سه راه ذیل را انتخاب كنیم:
أ) مردان تنها به یك همسر در همه موارد قناعت كنند در نتیجه از سویی منافع زنانی که به عنوان همسر دوم می تواند ازدواج کنند، تباه شود، از سویی نیاز بعضی جوامع به فرزندان بیشتر تامین نشود و از سویی مردانی زیر فشار غریزه ای که بر آنها چیره شده، دچار مشکلات روحی و روانی شوند.
ب) مردان فقط دارای یك همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی كه بی شوهر مانده ‏اند، به شكل معشوقه برقرار سازند. و بحث فرزندان نامشروع، عدم تامین تمام نیازهای زنان بی شوهر، و عادی شدن فحشا را بپذیریم.
ج) كسانی كه توانایی مالی و اخلاقی دارند بیش از یك زن بگیرند و منافعی که می توان در داشتن چند زن داشت را در مقابل مسئولیت های گسترده همسرداری قرار داد. ضمن اینکه نیاز جامعه به جمعیت بیشتر و حمایت از زنان بی همسر را نیز تامین کرد.

حال زنی که تمام جهان را از دریچه منافع شخصی خود نمی بیند، کدام را انتخاب می کند؟ و حتی اگر زنی بخواهد تمام مصالح جهان را فدای منافع شخصی خود کند، آیا برایش معقول نیست که به عنوان مثال در یک همه پرسی، به تعدد زوجات رای دهد؟ آیا احتمال ندارد، خود او بیوه ای محتاج حمایت یک شوهر دیگر شود؟

نظرات