الهیات و فیزیک

پرسش:
چرا بعضی از دانشمندان برجسته جهان در زمینه ریاضی و فیزیک (مانند استیون هاوکینگ( که با استدلال‌های سخت بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند ) خدا را قبول ندارند؟ 
 
 
پاسخ:
اِستیوِن ویلیام هاوکینگ یا استفن هاوکینگ(۱) فیزیکدان معروف انگلیسی است  و سخنان و بیانات او همواره در محافل علمی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و وی را بیشتر به یک چهره رسانه‌ای تبدیل ساخته است. وی در سال ۲۰۱۸ در ۷۶ سالگی در انگلستان از دنیا رفت.
با این مقدمه به سراغ پاسخ سؤال شما رفته و آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم:
 
نکته اول:
در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که برخلاف آن چه ممکن است با تبلیغات شهرت یافته باشد، بسیاری از دانشمندان بزرگ دنیا که موفق به اخذ عالی‌ترین نشان‌های علمی در جهان هم شده‌اند، خداباور بوده‌اند؛ و تعدادی نیز به خدا اعتقاد ندارند.(۲)
استیون هاوکینگ هیچ گاه موفق به اخذ جایزه نوبل در فیزیک نشد(۳) در حالی که فیزیکدانانی چون ماکس پلانک، ماکس برن، ورنر هایزنبرگ، جوزف جان تامسون، گولیلمو مارکونی، ماکس فون لائو، آرتور لئونارد شالو و ده‌ها نام دیگر، همگی خداباور بوده و موفق به دریافت عالی‌ترین نشان علمی، یعنی جایزه نوبل فیزیک شده‌اند.(۴)
در نتیجه نباید این گونه تلقی شود که دانشمندان، نا خداباور هستند، بلکه دقیقاً عکس این مسئله صادق بوده و خصوصاً در سال‌های اخیر، تعداد دانشمندان خداباور روز به روز بیشتر شده و باور به خداوند، در حال یافتن جایگاه مناسبی در فضای آکادمیک غرب است.(۵)
 
نکته دوم:
آن چه در نکته اول بیان شد، صرفاً به جهت شفاف سازی در خصوص باور اشتباهی است که ممکن است شهرت یافته باشد، اما حقیقت مطلب آن است که استناد به بیان یک فیزیک‌دان و یا یک دانشمند علوم تجربی، برای قبول یا عدم قبول وجود خدا، از نظر منطقی یک مغالطه است که از آن با عنوان مغالطه «مرجعیت کاذب»(۶) یاد می‌کنند. به این معنا که شخصی به جهت تخصص در یک رشته، در رشته‌های دیگر که ارتباطی با رشته اصلی او ندارد متخصص در نظر گرفته شده و کلام او نسبت به علوم دیگر نیز نافذ و محترم باشد.(۷)
 
در حقیقت پرسش از «وجود خدا»، یک پرسش فلسفی است که موضوعات و مسائل آن غیر از علوم تجربی است و دانشمندان علوم تجربی با تمام احترام و تخصصی که در رشته خود دارند، در این حیطه صاحب نظر به نظر نمی‌رسند. در واقع بسیاری از مسائل علمی و دقیق خارج از قلمرو حس و تجربه مادی هستند و دانش تجربی در این گونه موضوعات ابزاری برای کشف ندارد. نه می‌تواند آن‌ها را رد کند و نه اثبات و حتی حق شک کردن هم ندارد؛ زیرا این گونه امور اساساً خارج از دسترس اوست.(۸)
از این رو، صرف دست و پنجه نرم کردن یک فیزیکدان با فرمول‌های پیچیده فیزیک، وی را دارای توانایی تفکر فلسفی و تخصص در حل موضوعات این علم نمی‌سازد.
 
نکته سوم:
نکته دیگری که در اینجا باید بدان اشاره کرد، این است که اساساً به دنبال فهرستی از طرفداران و یا مخالفین یک باور رفتن، یک مغالطه فلسفی است که از آن با عنوان «مغالطه یارکشی» یاد می‌شود؛ یعنی به جای ارزیابی عقلانی یک گزاره، مانند گزاره «خدا وجود دارد» به فهرستی تمسک شود که برخی از افراد و چهره‌های مشهور، در آن لیست قرار داشته باشند! (حال می‌خواهند فیلسوف باشند یا دانشمند) آیا اگر همه مردم دنیا باور نادرستی داشته باشند، آن باور درست خواهد شد؟!
در نتیجه آن چه در این میان مهم است، یافته‌های عقلانی خودِ شماست؛ یعنی باید آستین همت بالا زده و در خصوص اصول دین و باورهای بنیادینی چون باور به وجود خداوند، به فحص و بحث عقلانی بپردازید و دلایل و براهین مطرح شده در این باب را با عقل خود ارزیابی نمایید. اگر به نتیجه‌ای رسیدید که همه دنیا آن را مردود می‌دانند، آن چه برای شما معتبر است همان یافته‌های عقلانی شماست، نه اجماع دیگران.
 
نکته چهارم:
باید توجه داشت که باور به خداوند همانند هر باور دیگری، ممکن است دچار بدفهمی‌ها و سوء قصدها گشته و انکار شود؛ از این رو باور نداشتن و یا قانع نشدن عده‌ای در مقابل یک باور، لزوماً به معنای ضعف استدلالی آن باور نیست؛ بلکه چه بسا مبادی و مبانی معرفتی و غیرمعرفتی در ارزیابی انسان از باوری خاص دخیل بوده و سبب شود تا انسان در مواجهه با یک حقیقت، نتواند جانب بی‌طرفی، انصاف و عدالت علمی را بپیماید.
حقیقت آن است که برخلاف آن چه در یک بینش سطحی به نظر می‌رسد، تمام معتقدات انسان‌ها همواره متکی بر دلیل و منطق نیست. عوامل محیطی، خانوادگی، بیماری، خود پرستی به جای حق پرستی، فرو رفتن در انحرافات اخلاقی، فهم نادرست از مبادی مسئله، فروکاست همه مسائل به جنبه‌های مادی و تجربه پذیر، غرور علمی بیجا، پیروی از جوّ حاکم بر فضای فکری و فرهنگی جامعه و... همگی از مواردی است که می‌توانند انسان را از آزاد اندیشی دور کرده و راه رسیدن به حقیقت را دشوار سازند.
 
 
 
پی نوشت‌ها:
۱. Stephen William Hawking 
۲. نباید این گروه اندک را تماماً خدا ناباور دانست، چرا که بسیاری از آن‌ها، نسبت به بود یا نبود خدا، موضعی ندانم گرا و شکاکانه دارند.
۵. ر.ک گلشنی، مهدی، خداباوری و دانشمندان معاصر غربی: چالش‌ها و تبیین‌ها، تهران، کانون اندیشه جوان، ۱۳۹۶ ش.
۶. Appeal to Inappropriate Authority
۷. خندان، علی اصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۲.
۸. جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۸ ش، ص۲۱.

نظرات