چه دلیلی برای اثبات زندگی پس از مرگ وجود دارد؟

برای اثبات معاد و زندگی پس از مرگ دلایل عقلی متعددی وجود دارد. که یکی از آن ها، از طریق عدالت الهی، وجود زندگی پس از مرگ را اثبات می کند. که در ذیل آن را مطرح می کنیم:
گرچه پیامبران الهی در هدایت بشر كوششها كرده و در تهذیب جامعه انسانی مجاهدتها نموده‌اند، ولی به اصلاح همگان توفیق نیافتند و ریشه ستم و دست تجاوز به كلّی قطع نشد؛ بلكه همواره در قبال رادمردان پارسا و وارستگان پاكدامن، گروهی به شرارت پرداخته و دست به خونریزی و دامن به آلودگی و دل به تبهكاری زده‌اند و در دنیا پاكان به پاداش خیر نرسیده و نمی‌رسند و تبهكاران هم به كیفر تلخ گرفتار نیامده و نمی‌آیند.
از طرف دیگر، نه پاداش برخی از صالحان كه جز به لقاء الله نمی‌اندیشند در دنیا ممكن است، نه كیفر بعضی از طالحان كه با گمراه نمودن نسلها و كشتار هزاران بی‌گناه دلی سختتر از سنگ و خویی درنده‌تر از گرگ و دسیسه‌ای همانند وسوسه اهرمن دارند، در جهان طبیعت میسور است؛ لذا حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:
«إنّ الله تعالی لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه[۱]؛ خداوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید، نه برای كیفر دشمنانش.»

اگر روزی برای رسیدگی و داوری بین آنان در جهان هستی نباشد، لازمه‌اش برابری ظالم و عادل است و این برابری ناموزون هرگز با عدل الهی و نظام احسن عالَم سازگار نخواهد بود .و با توجّه به اینكه جزا دادن به اعمال در همین دنیا از راه تناسخ ممكن نیست (زیرا چنان‌كه در جای خود بیان شده است تناسخ ممتنع است) بنابراین، زمانی كه در آن به عمل هر فردی رسیدگی و به آن جزا داده شود (معاد)  لازم، و تخلف ناپذیر است.
قرآن كریم معاد را به منظور حسابرسی و مجازات ضروری می‌داند و چنین می‌گوید:
«أَمْ نجَعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِینَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِینَ كاَلْفُجَّار؛[ص/۲۸]؛ آیا مؤمنانی را كه رفتار شایسته انجام دادند مانند تبهكاران در زمین یا پرهیزكاران را مانند فاجران قرار می‌دهیم»
«أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْترَحُواْ السَّیِّاتِ أَن نجَّعَلَهُمْ كاَلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَوَاءً محَّیَاهُمْ وَ مَمَاتهُمْ  سَاءَ مَا یحَكُمُونَ *  وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالحْقّ‏ِ وَ لِتُجْزَى‏ كلُ‏ُّ نَفْسِ  بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛[ سوره جاثیه، آیات ۲۱ ـ ۲۲] آیا تبهكاران پنداشتند كه ما آنها را مانند مؤمنانی كه اعمال خیر انجام داده‌اند قرار می‌دهیم؛ كه زندگی و مرگ آنان با هم برابر باشد. این پندار، حكم ناصواب و بدی است و خداوند آسمانها و زمین را همراه با حقیقت آفرید و برای آنكه هر انسانی بدون آنكه به وی ستم شود به جزای كردار خویش برسد؛»
«أَ فَمَن كاَنَ مُؤْمِنًا كَمَن كاَنَ فَاسِقًا  لَّا یَسْتَوُن؛[سجده/۱۸] آیا مؤمن همانند فاسق و تبهكار است؟»

هرگز با هم برابر نیستند؛ چون روز حسابرسی و مجازات در پیش است و آنان از یك‌دیگر جدا شده و هر یك به پاداش شیرین یا به كیفر تلخ كردار خود خواهد رسید.
«وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ؛[یس/۵۹] در آن روز به گنهكاران خطاب می‌شود كه جدا شوید و فاصله بگیرید.»
از این رو قیامت را روز «فصل» یعنی جدایی می‌نامند و در آن روز همه مردم زنده می‌شوند و هر یك رفتار خاص خویش را می‌بینند؛
«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛[ زلزال، آیات ۷ ـ ۸] هركس به وزن ذره‌ای نیكی كند، در آن روز آن را می‌بیند و هر كس به وزن ذره‌ای بدی كند، آن را خواهد دید؛»
«ذلك یوم یَجمَع الله فیه الأوّلین والاخرین لنقاش الحساب و جزاء الأعمال؛[۲] قیامت روزی است كه خداوند تمام افراد گذشته و آینده را برای حسابرسی و مجازات جمع می‌كند.»
 و باید بدانیم که عدالت خداوند، در اثر استناد به قدرت لایزال هرگز تخلف پذیر نیست؛ یعنی همان‌طوری كه ممكن نیست خداوند عدالت را رعایت نكند؛
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَمَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْا؛[انبیاء/۴۷]؛ یعنی ترازوهای عدل را می‌نهیم و به هیچ‌كس ذره‌ای ستم نمی‌شود.»
 ممكن هم نیست چیزی یا كسی مانع اجرای عدل او گردد و در نتیجه معاد كه میعاد عدل خدا و جای مجازات عادلانه پروردگار است، موجود نشود یا شخص خاص و گروه معینی در آن روز از احضار سرباز زند و با سرپیچی و طغیان حضور پیدا نكند؛ بلكه هم اصل معاد ضروری است، هم نسبت به تمام افراد و گروهها و امتها تحقق آن قطعی است؛ لذا تعبیر قرآن كریم از آن روز به عنوان لَّا رَیْبَ فِیهِ [سوره آل عمران، آیه ۹] است؛ یعنی هرگز در وقوع آن شكی نیست.
«إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لاَتٍ  وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِین؛[ انعام/۱۳۴] میعاد همه شما آمدنی و قطعی است و هیچ‌یك از قلمرو قدرت بر احضار خارج نخواهید بود.»

[۱]. نهج البلاغه، حكمت ۴۱۵.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲.

دیدگاه‌ها

جناب ادمین - نکاتی که به اون اشاره کردی با کدوم قانون علمی اثبات شده ؟
خواهشا شعور مردم رو منجمد فرض نکن ...

تصویر soalcity

با عرض سلام
به نظر می رسد دچار قضاوت عجولانه شده اید. استدلالی که در این جا مطرح شده است، از طریق عدل الهی است. (کما اینکه در سطر اول بیان شده است.) یعنی این استدلال برای کسانی مفید است که پیشاپیش الله و عدالت را پذیرفته اند. و طبیعتا اگر کسی این دو مطلب را نپذیرفته، باید به محل بحث آن مراجعه کند. و قبل از مطلب، مقدمات آن را درک کند.
علاوه بر آنکه منظور شما از قانون علمی روشن نیست. اگر منظورتان همان سخنان پوزیتیویست هاست، از شما تقاضا می کنیم، ابتدا با تجربه و آزمایش، اثبات کنید که هر ادعایی برای اثبات شدن نیاز به تجربه مادی دارد! اما اگر عقل را هم جزو دلایل علمی می شمارید، اشکال دلیل مطرح شده در فوق چیست؟

ما به میل خودمون به این دنیا نیامده ایم
و تما م دلایل که نشان دهندهی وجود خدا و ..... است قابل انکار است
میان ملیون ها موجود ما یک نمونه ی خاص هستیم
و در ملیارد ها سیاره ما تنها هستیم
و ابتدا موجودات تک سلولی روی این سیاره بوده اند
پس این امکان هست که همه چیز بر اساس نظریه ی قانون نسبیت ها انش تنگ اتفاقی باشد
پس ما نمیتوانیم روی احتمالات چیزی را قبول کنیم............ ولی من خودم به درستی و خوبی گرایش دارم تا به این ........ ها

تصویر soalcity

با عرض سلام
قطعا تمام دلایل قابل انکار هستند، اما آنچه مهم است؛ منطقی بودن و صحیح بودن این انکار است.
شما ادعا می کنید که از روی احتمالات چیزی را قبول نمی کنید! در حالی که در همین چند خط کوتاه، دقیقا بر خلاف آن عمل کرده اید. اولا بر روی امکان! یک نظریه! دلایل وجود خدا را انکار کرده اید. یعنی انکار شما بر مبنای محتمل بودن یک محتمل است! و در خط بعدی نیز به گرایش خود به درستی ها و خوبی ها اشاره کرده اید! که معلوم نیست، کسی که خود را ما حصل اتفاقات رخ داده بر یک تک سلولی می داند، درستی و خوبی را چگونه معنا می کند و آیا می تواند آنها را چیزی جز موهومات بداند؟ بگذریم از اینکه انکار موجود در میلیارها سیاره ناشناخته و ... نیز به صرف گمانه شماست.
با این حساب، منطق شما در انکار نیز بسیار واضح خواهد بود. خصوصا با توجه به اینکه به جای نقد دلیل طرح شده، سعی کرده اید با گذاشتن چند نقطه توهین کنید.

بنده اصلا به ماهیت خدا کاری ندارم، اما فقط اینو می دونم چیزهایی در این دنیا هست که شما متوجه نمی شوید یا کلا نوع بشر متوجه نمی شود، اما لااقل بعضی از ما اینرا می فهمند که چیزهای در این جهان وجود دارد خارج از درک ما. من زمانی می توانستم پشت یک دیوار را ببینم، یا از پشت سر صورت کسی را مشاهده کنم، یا اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد را مشاهده کنم. همانطور که می دانیم تمام چیزهایی که من تجربه کرده ام از لحاظ فیزیکی و علمی فعلا قابل اثبات نیست، بنابراین هرچیزیکه از لحاظ علمی برای ما غیرممکن بنظر بیاید، هیچ دلیلی ندارد که واقعیت نداشته باشد. فقط باید بدانیم که ما برای انکار هر چیزی نمی توانیم نظر قطعی بدهیم، چون اصولا چیزی نمی دانیم. اما آنچه از ذهن ما می گذرد در جهان وجود دارد و قابل دسترسیست وگرنه اصلا برنامه ی فکر کردن به آن به مغز ما داده نمی شد. پس نباید بخودمان اجازه دهیم که هر چیزی که در همان لحظه برای مغز ناقص ما غیر قابل باور است را انکار کنیم.

سلام.پاسختان به منکرین عالیست.موید باشید

اگر معادی درکار نباشد زندگی پوچ وبی معنی می شود .اصلاً انسان به چه امیدی زندگی کند؟مرگ به زندگی معنی می دهد.

دوست عزیز من شخصا سال هاست که مشغول تحقیق درباره این بحث شده ام و نظر شما یک نظر اسلامی است که میگوید برای انسان باید تنبیه و تشویق در مقابل هرچه کرده در نظر گرفته شود اما یک اعتقاد یهودی میگوید انسان ها در این دنیا میتوانند مجازات یا پاداش داده شوند . با توجه به اینکه این یک دلیل مطقی به نظر می آید , شما باید بتوانید با دلیلی منطقی و بر اساس فلسفه یا برهانی محکم از حرف هایتان دفاع کنید . با تشکر

تصویر soalcity

سلام
وقتی مجازات قتل یک نفر اعدام است، کسی که ده نفر را کشته، چگونه مجازات می کنند؟ و کسی که دهها هزار نفر را کشته چگونه مجازات می کنند؟
پس مشخص است که این دنیا ظرفیت کافی برای تنبیه هر خلافکاری را ندارد. کما اینکه نمی تواند پاداش بندگان الهی را کفاف دهد.

خودت حرف خودتونقض کردی!!!کسی که میلیونها نفر رو کشته(مثل هیتلر)چگونه تو اون دنیا مجازات میشه؟؟؟

تصویر soalcity

آخرت هیچ محدودیتی ندارد و ظرفیت آن برای عذاب چنین کسانی نیز کافی است. زمان بی نهایت در جایی که مرگ هم وجود ندارد! شخص نهایت شکنجه را تحمل میکند و باز هم می تواند شکنجه شود.

صدها سال است که بشر در باره این موضوعات مثل وجود خدا فلسفه زندگی و چیستی هستی دارد فکر و بحث میکند و هنوز به جایی نرسیده است مرتب خداباوران دلیل و برهان می آورند و خداناباوران آنها را رد میکنند و بالعکس و هنوز بشر به هیچ کجا نرسیده است شما یک خداباور ویک خداناباور را نمیتوانید پیدا کنید که صد در صد به اعتقادش ایمان داشته باشد این ازبدبختی و فلاکت بشر است

من یکبار در خواب و بیداری بودم که متوجه شدم یک چیزی از بدنم جدا و خیلی محکم به مکانی دیگر کاملا" شبیه همین تصویر بالا و تاریک تر افتادم .
خیلی گریه کردم و خودم را میزدم و از دور همین روشنایی را میدیدم تا بالاخره دوباره به جسمم روحم وصل شد و تونستم نفس بکشم !!

دوست عزیز خواب دیدی

این جهان خیلی پیچیده است زمان زیادی میبره تا خیلی چیزها کشف بشن زمانی هم که کشف بشن ما دیگه نیستیم ولی گذشته از این حرفها من قبول کور کورانه دین و خدا رو قبول ندارم یعنی اینکه بچه ای در خانواده ای به دنیا بیاد و بزرگ بشه و بهش بگن مثلا این سنگ خدای توست و تو را آفریده و اون بچه هم تا آخر عمرش سنگ رو عبادت کنه و به بچه های خودش هم یاد بده همین کار رو کنند جاهلی بیش نیست و مطمعنن زحماتش هم هدر رفته انسان باید با عقل و شعور و منطق خدای خودش رو پیدا کنه

خدایا خودت همه ما بندگان به ویژه منو به راه مستقیم خودت هدایت کن . یه چیزو یقین دارم یعنی به باور رسیدم نه بر اساس گفته ها و شنیده ها که بر اساس اونچه خودم از اطرافیانم مشاهده و تجربه کردم تا . اونجایی که من دیدم - حداقل افرادیو که من میشناسم از فامیلو دوستو آشنا گرفته تا افرادی که از طریق دیگران با شخصیتشون آشنا شدم - کسانی که به اون دنیا اعتقاد ندارن اما میگن مهم خوب بودن و خوبی کردنه جنس خوب بودنو خوبی کردنشون با اونایی که اعتقاد قلبی به آخرتو روز حساب دارن فرق میکنه. دسته دوم دلشون رحیمتره نمیگم پاک و معصومنا نه ، ولی انگار یه جورایی دسته اول خیلی دو دو تا چار تا میکنن و توی خوبی کردن از خط کش استفاده میکنن یه مثال میزنم شاید کسی منو دست بندازه - آخه اینروزا این حرفا خیلی هم واسه بعضیا معنا نداره برای خودم که پیش اومده به این حرفم پوزخند بزنن - همین مردمی که توی فلسطینو یمنو افغانستانو سوریه و... کشته میشن از همین دسته اول- که خودم میشناسمشون -ندیدم یه نفرشون عمیقا دل بسوزونه واسه این مظلومای بی گناه ولی کلی آخ و واخ و گناه داره میگن اگه بشنون جایی حیوونی مورد آزار قرار گرفته .پاش بیافته سر و صدا هم راه میندازن که بیا کشتنو ظلم شدو از این جور حرفا... من خودم عاشق حیوونام چون باور دارم خدا دوسشون داره چون بی زبوننو نمیتونن خیلی در مقابل انسان از خودشون دفاع کنن ولی آخه پس چرا واسه " انسان های بی گناه " این میون اون دسته اول دلسوزی نمیکنن ؟ نمیدونم چرا اما انگار تا آخرتو باور نداشته باشیم توی خوبیامون یه جورایی لنگ میزنیم . من خودم این روزا دچار شک شدم نه از روی کفر یا عناد یا اعتقاد نداشتن نه از اینکه برزخی هست که ما بتونیم بعدها درگذشتگانمونو که ذلمون واسشون تنگ شده اونجا ببینیمو دلتنگیمون برا ابد رفع بشه ؟ اما خدا رو شکر این شک باعث نشده واسه بی گناها دلسوزی نکنم و دست از کارای خیر و خوب بردارم . اون شک هم بابت دلتنگیمه و بس دعا می کنم خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه اول از همه خودمو. راستی من با این سایت امروز آشنا شدم . خدا خیرتون بده و ازتون قبول کنه . مرسی بابت مطالبتون ولی لطفا اینقدر دلایلتون مستدل منطقی و مستحکم باشه تا یه ناقص الایمانی مثل من بتونم قانع بشم. بازم مرسی

نظرات