چرا در اسلام برده داری و كنیزداری ممنوع نشد؟

برده داري

اصولا قضاوت در خصوص برخی مسایل نمی تواند تک بعدی و یک جانبه باشد. برای رسیدن به قضاوتی منصفانه و عادلانه در مورد آن ها نیاز است که انسان حقیقت جو، همه جوانب و ابعاد زمانی و مکانی و فرهنگی و اجتماعی مسئله را با دقت بررسی کند تا به نتیجه برسد.
موضوع برده داری در اسلام یکی از این موارد ویژه است. اسلام پس از شکل گیری در خصوص برخی انحرافات به طور ضربتی و قاطعانه برخورد کرد. اما در بسیاری از موارد هم برخورد این گونه نبود و به حکم عقل هم نباید این گونه باشد؛ به عنوان مثال در خصوص حکم شراب این گونه نبوده و این حکم به مرور زمان و تا حدودی تدریجی ابلاغ شده است. معمولا برخوردهای جدی و ضربتی اسلام در خصوص مشکلات عمیق عقیدتی بود، نه معضلات اجتماعی که حل آن نیاز به فرایندی حساب شده و دقیق دارد.

اما در خصوص برده داری پیش از هر چیز لازم است وضعیت این فرهنگ در جوامع آن روز مد نظر قرار گیرد. آن گاه شیوه برخورد اسلام با این پدیده زشت بررسی گردد؛ در واقع ما با یک فرهنگ اشتباه و عادت نادرست مواجه نیستیم. بلکه با یک ساختار پیچیده اجتماعی مواجهیم که در همه اجزا و تار و پود جامعه راه یافته، اقتصاد و فرهنگ و معیشت و دیگر ارکان جامعه با آن درهم تنیده است.
وجود بردگان در جوامع گوناگون آن قدر عمیق و بدیهی بود که در متمدن ترین کشورها تا حدود ۱۵۰ سال پیش بردگان جزء جداناپذیر بسیاری از جوامع بودند . تصور حذف برده ها از ساختار زندگی فردی و اجتماعی به ذهن کسی خطور نمی کرد ؛ مسلما این مساله در ۱۴۰۰ سال پیش بسیار عمیق تر و ریشه ای تر در جامعه استقرار داشت. اسلام نمی توانست با این مساله به شکلی سطحی و به اصطلاح انقلابی برخورد نماید.

اما در خصوص نوع نظر اسلام به این مساله باید گفت:
از آیات قرآن به دست می آید اسلام با بردگان و برده داری به عنوان حقیقتی موجود در جامعه برخورد کرده، احکام و راهکارهایی مشخص را در خصوص مواجهه با این حقیقت موجود و جهت گیری آن به سمتی معین ارائه داده است. با اندکی تامل می توان دریافت راهکارهای اسلام قوی ترین و منطقی ترین شیوه در مسیر منتفی نمودن و از بین بردن این فرهنگ غلط بوده است.
اسلام به هیچ وجه به برده داری به عنوان یک اصل و ضرورت نگاه نمی کند، بلکه تنها راهکارهایی برای برخورد درست با این حقیقت موجود ارائه می دهد. در واقع ابتدا برای اساس این مساله فلسفه و ساختار معینی تعریف کرده، تبیین می کند که در منظومه فکری اسلام در حقیقت انسانی افراد تفاوتی وجود ندارد. تفاوت انسان ها تنها در تقوا و ایمان آن هاست تا مولی هیچ گاه انسانیت خود را بالاتر از برده اش نبیند. این مساله یکی از مهم ترین معضلات در مبنای فکری برده داری بود که البته طرح همین مساله بیش از هر چیز برای کفار و مشرکان قریش ناگوار بود.

در گام بعدی اسلام تلاش نمود در زمان بندی معینی برای ریشه کنی این پدیده شوم به مقابله عملی برخیزد. در این مسیر مساله را به دو بخش بردگان موجود در جامعه و بردگانی که ممکن است به جامعه افزوده شوند تقسیم کرد؛ مشخص است که مساله ضروری در این میان مانع آفرینی در مسیر شکل گیری و توسعه این پدیده، یعنی راه ورود افراد جدید به حوزه بردگی است که اسلام با ترفندی این مسیر را بسیار محدود نمود.
برای توضیح این مساله مهم باید گفت: در عصر بعثت رسول گرامی اسلام(ص) برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. وجود هر یک از این راه ها به بردگی رسمیت می بخشید و قانونی به حساب می آمد. آن راه ها بدین قرار بود:

ـ اسارت درجنگ ها: طبیعی است که دو طرف درگیر در جنگ از یکدیگر اسیر بگیرند. اسیران به صورت برده به خدمت گرفته می شدند.
ـ خواست حاکم و سرپرست: حاکم و سرپرست ستمگر افراد زیر دست را به بردگی می گرفت و در مزارع و دامداری ، به کار می گماشت. احیاناً آنان را به عنوان برده می فروخت.
ـ تبعیت طفل از مادر خویش که برده و کنیز بود، اگر چه پدرش آزاد بود، ولی به جهت کنیز بودنِ مادر، طفل هم محکوم به بردگی بود.
ـ فرار از لشکر و امتناع از جنگیدن و خدمت سربازی.
- فرار از کشوری و پناهنده شدن به دولت دیگر و خود را تسلیم آن حکومت نمودن . این کار برای حکمرانان کشوری که بدان پناهنده شده بودند، ایجاد حق می کرد و آنان می توانستند پناهندگان را به بردگی بگیرند.
ـ ارتکاب جرایمی همانند قتل،‌ دزدی و ... (جریان به بردگی گرفتن ساختگی بنیامین، برادر حضرت یوسف(ع) به جرم سرقت گویای این امر است).
ـ فقری که به موجب آن شخص خودش را به دیگری بفروشد و خود را ملزم سازد برای مولایش کار کند.
ـ فروختن فرزند؛ پدر حق داشت فرزند خویش را جهت تنگدستی به عنوان برده بفروشد.
ـ فروختن همسر؛ شوهر حق داشت. همسر خویش را به عنوان برده به فروش برساند.
ـ آدم ربایی، فرد دزدیده شده به عنوان برده فروخته می شد، مانند زید بن حارثه که ربوده و به عنوان غلام فروخته شد.
ـ باختن در قمار؛ گاهی فرد قمار باز خود را گرو قمار قرار می داد و در صورت باختن ، برده می شد.

اسلام همه این راه ها و سرچشمه های بردگی را مسدود نمود. تنها اوّلی را با شرایطی پذیرفت. آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامی اعلان نکرد؛ در واقع در صورت پیروزی در جنگ ، گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:

- از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند؛
- با اسیران مسلمان مبادله شوند؛
- با انجام اموری نظیر آموختن خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند ؛

در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.
بسیاری همین امر را نشانه تایید برده داری و همراهی اسلام با این رفتار غلط دانسته اند، در حالی که به نظر می رسد. این قضاوت اصلا منصفانه و دقیق نیست؛ فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند؛ تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آن ها برخورد کند؟

جواب از چند گزینه خارج نیست؛ یا باید آن ها را از دم تیغ بگذراند، یا در زندان اسیر کرده و یا آن ها را آزاد نماید؛ اگر دقت کنیم همه این موارد دچار مشکلات عدیده ای است؛ زندانی کردن اسرا علاوه بر همه مفاسدی که اصل زندان در پی دارد، بار مالی سنگینی را بر دولت اسلامی تحمیل می کرد. جدای آن که با نیاز مالی بسیار مسلمانان در آن مقطع زمانی و کمبودهای فراوان و حجم زیاد اسرا این امر امکان پذیر نبود.
کشتن همه اسرا هم نتایج مثبتی در پی نداشت. زیرا بسیاری از این افراد شناخت کاملی از اسلام نداشتند. چه بسا با آشنایی درست به اسلام می گرویدند. به علاوه کشتن بیش تر افراد آثار و نتایج سوء فرهنگی و روانی در پی داشت که با فلسفه اسلام همخوانی نداشت.

از طرف دیگر آزادی همه اسرا هم کاری بسیار نامعقول بود، زیرا این افراد کسانی بودند که با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته، حتی برخی از آنان را کشته بودند. یقینا آزادی آن ها همان و بازگشت به آغوش کفار و آمادگی برای شرکت در نبرد بعدی با انگیزه بیش تر همان؛ پس ناچار لازم بود بدون آن که نگه داری آن ها هزینه و فشاری بر جامعه اسلامی وارد کند. این افراد در متن جامعه به نوعی وارد شوند که هم آثار مثبت اقتصادی و رفاهی برای جامعه در پی داشته باشند و هم زمینه آشنایی آن ها با حقایق اسلام و بستر میل و گرایش به اسلام در آن ها فراهم گردد و هم ازحقوق انسانی محروم نشوند. این همان قانون برده داری مورد امضا و تجویز اسلام بود که اعمال شد.
هر چند این نوع برده ها در نهایت ندرت بودند، زیرا چنان که ذکر شد، بسیاری از این افراد با دادن فدیه یا با تعلیم خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست می آوردند. در نتیجه اکثر بردگان و کنیزان جامعه، گروه اول یعنی برده زادگان و کسانی بودند که توسط دلالان و تجار برده از مناطق آفریقایی و مانند آن اسیر می شدند و در مناطق مختلف دنیا به فروش می رسیدند.

اما در خصوص این قشر وسیع بردگان که غیر از اسرای میدان های نبرد بودند، باید دید چرا اسلام این نوع برده داری را از ابتدا لغو ننمود و اجازه داد، سال های سال این جریان باقی بماند؟
برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته لازم است :

۱. چنان که در ابتدا اشاره شد اصلاح عادات غلط و فرهنگ نادرست به زمان نیازمند است. نمی توان یک فرهنگ عمیق و رسوخ کرده در اعماق جامعه را برخوردی ناگهانی و انقلابی برطرف کرد. چنین برخوردهای شعاری اگر در آغاز اعمال می شد، هیچ ضمانت عملی بر دوام آن ها وجود نداشت. چه بسا طرح این قوانین عجین شده در اعماق فرهنگ و باورهای اجتماعی و اقتصادی جامعه، به اصل ایمان و اعتقاد مسلمانان نو ایمان لطمه وارد می ساخت. این نوع برخورد هدفمند، مختص برده داری نبود، بلکه در برخی انحرافات رفتاری دیگر هم اعمال شد.

۲. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند. گاهی بخش عظیمی از جامعه را تشکیل می دادند. اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغی می شد، رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد؛ زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی. حداقل اثر سوء آزاد کردن این جمعیت انبوه، مختل کردن امنیت جامعه بود. بررسی دقیق ابعاد این مسئله نشان می دهد که برخورد ضربتی و یک باره با مسائلی مانند برده داری، امری غیر حکیمانه، بلکه غیر ممکن است؛ از این رو اسلام، در برخورد با این مسئله به اصلاح تدریجی پرداخت.
تاریخ بعدها روش صحیح مبارزه تدریجی با این رسم جا افتاده را تایید کرد. خط بطلان بر مبارزه سریع و بی برنامه در مورد این گونه امور مهم و رسوخ یافته در اعماق باورها و فرهنگ ها کشید؛ در تاریخ معاصر آمده که رییس جمهور آمریکا بدون ایجاد مقدمات لازم به یکباره برده داری را لغو و ممنوع اعلام کرد، ولی بردگانی که به ظاهر آزاد شده، ولی روحا آزاد نشده بودند و توان روحی و اجتماعی اداره خود را نداشتند ، از صاحبان خود به التماس می خواستند مثل سابق آنان را به بردگی بگیرند و رها نسازند!

۳. بردگان در آغاز اسلام منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند. مشرکان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و میدان های جنگ به کار می گرفتند؛ اگر اسلام در ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد، بدیهی بود که تنها مسلمانان به آن عمل کنند، چرا که مشرکان به آن اعتقادی نداشتند. این شیوه ، پیامدهای بسیار ناخوشایند و ضربه مهلکی برای جامعه اسلامی نوپا در پی داشت. از جمله:

الف) مسلمانان به یکباره از نیروی اقتصادی و نظامی عظیمی محروم می شدند و این ضربه مهلک به آنان بود.
ب) بردگانی که به اسیری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مکان و درآمد مناسبی نداشتند، به ناچار پیش مشرکان باز می گشتند. آنان دوباره، از اینان برای تقویت بنیه اقتصادی و نیروی نظامی استفاده می کردند ،اما آزادی بردگان به تدریج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد؛

اما راهکار اسلام برای ریشه کن ساختن برده داری :

ا) بستن سرچشمه بردگی: اسلام اکثر راه های معمول برده گیری در آن زمان را ردّ کرد و نپذیرفت؛ به علاوه از نظر فرهنگی هم با دوام این امر به انواع گوناگون مقابله نمود، مثلا اساس اشتغال به برده فروشی را از زشت ترین و ناپسند ترین امور معرفی نمود؛ اسلام خرید و فروش بردگان را بدترین و منفورتین معاملات اعلام کرد.
پیامبر(ص) فرمود: «شرّ النّاس مَن باع النّاس؛[۱] بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد.»

ب) گشودن دریچه آزادی: اسلام، تمهیداتی گوناگون برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله:
ـ آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داده است[۲] یعنی گناهانی ساده که ارتکاب آن ها زیاد رخ می داد، مانند باطل کردن روزه، شکستن نذر ، عهد و قسم و....با آزادی بردگان پاک می شد.
ـ با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن زن، فروش زن ممنوع می شود تا از سهمیه ارث فرزندش آزاد شود.[۳]
ـ سهمی از زکات برای خرید برده و آزاد کردن آنان قرار داده شد . بدین ترتیب بودجه دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همه بردگان ادامه یافت.[۴]
ـ آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آن جا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد.[۵]
ـ اگر یک برده متعلق به چند نفر بود؛ هر کس سهم خود از برده مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شود.[۶]
ـ هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزاده خود از راه ارث و... شود، آن ها فوراً آزاد می شوند.[۷]
ـ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، برده خود به خود آزاد خواهد شد.[۸]
 -برده مى توانست با کار کردن ، بهاى خود را به خریدارش پرداخته و آزاد شود.  یعنى بنده و مولى قرارداد مى بستند که هرگاه بنده فلان مبلغى را پرداخت آزاد مى شود. او اگر پرداخت مبلغ را تا یک ماه به تأخیر انداخت، مستحب بود  که مالک صبر کرده و به وى مهلت دهد. مبلغ مذکور مى توانست تقسیط شود . این مبلغ نیز نباید بیش از مبلغى باشد که مالک براى خرید بنده پرداخت کرده است .
-چند عامل نیز موجب آزادى خودبه خودى بنده مى شود. مثل  اسلام آوردن در محل جنگ و...

در نتیجه این برنامه دقیق و سفارش اخلاقی اسلام در خصوص بردگان و سیره عملی معصومان در مورد آن ها چندی نگذشت که دیگر برده ای در جامعه اسلامی وجود نداشت، در حالی که برده داری به شدید ترین نوع آن تا قرن های اخیر در جوامع مختلف غیر اسلامی با تمام قدرت وجود و رواج داشت؛

مجموعه این مسایل و نتیجه این نوع برخورد به خوبی نشان می دهد که اسلام منطقی ترین برخورد را با برده داری اعمال نموده است.

[۱]. کلینی، کافی، ج ۵، ص ۱۱۴.
[۲]. تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۱۲ _ ۴۲۳؛ شرایع الاسلام، کتاب العتق؛
[۳]. مکاسب، شیخ انصاری، ص ۱۷۵، سطر ۱۴،چ دارالحکمة.
[۴]. تفسیر نمونه، مکارم، ج ۱۲، ص ۴۱۸، چ اسلامیة تهران.
[۵]. بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۱، ص ۴۳، چ اسلامیه تهران.
[۶]. جواهرالکلام، شیخ محمدحسن، ج ۳۴، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۸، چ بیروت.
[۷]. تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۲.
[۸]. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۶(۲۰ جلدی).

دیدگاه‌ها

قضیه‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏سادگی‏ ‏ها‏ ‏که‏ ‏گفتید‏ ‏نیست‏ ‏.‏ ‏اینکه‏ ‏پیامبر‏ ‏سفارشاتی‏ ‏کرده‏ ‏است‏ ‏ملاک‏ ‏عمل‏ ‏مردمان‏ ‏موقع‏ ‏کاملا‏ ‏نیست‏ ‏و‏ ‏قشری‏ ‏اطاعت‏ ‏می‏ ‏کنند‏ ‏.‏ ‏برده‏ ‏داری‏ ‏بسیار‏ ‏گسترده‏ ‏بوده‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏اسلام‏ ‏گرچه‏ ‏قانون‏ ‏مند‏ ‏‏ ‏شد‏ ‏اما‏ ‏خیلی‏ ‏کم‏ ‏نشد‏ ‏.‏ ‏بسیعری‏ ‏از‏ ‏زنان‏ ‏معصومین‏ ‏مت‏ ‏کنیز‏ ‏بودند‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏بتزار‏ ‏کنیز‏ ‏غروشان‏ ‏حریده‏ ‏شده‏ ‏بودند‏ ‏.‏ ‏خرید‏ ‏و‏ ‏فروش‏ ‏غلام‏ ‏و‏ ‏کنیز‏ ‏سیاه‏ ‏پوست‏ ‏بسیار‏ ‏فراوان‏ ‏بود‏ ‏.‏ ‏و‏ ‏این‏ ‏مساعل‏ ‏‏ ‏زیاد‏ ‏با‏ ‏عقل‏ ‏جور‏ ‏در‏ ‏نمیاد‏ ‏.‏ ‏‏ ‏توصیه‏ ‏اسلام‏ ‏در‏ ‏مورد‏ ‏محدود‏ ‏کردن‏ ‏برده‏ ‏داری‏ ‏درست‏ ‏اما‏ ‏بازتر‏ ‏برده‏ ‏فروشان‏ ‏و‏ ‏کنیز‏ ‏فروشان‏ ‏را‏ ‏تعطیل‏ ‏نکرد‏ ‏.‏ ‏حتی‏ ‏در‏ ‏قاجار‏ ‏هم‏ ‏این‏ ‏بازار‏ ‏در‏ ‏عربستان‏ ‏بود‏ ‏.‏ ‏جدم‏ ‏‏در‏ ‏سفر‏ ‏حج‏ ‏دو‏ ‏نفر‏ ‏را‏ ‏خردوید‏ ‏‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏خود‏ ‏ایران‏ ‏اورد‏ ‏.‏ ‏

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
آنچه باید مورد دقت قرار گیرد اینکه قضاوت در مورد یک مکتب از عمل افراد جدا شود. طبیعتا وقتی ۵۰ سال پس از پیامبر (ص) پسر ایشان به بدترین شکل ممکن به شهادت می رسند، نباید تصور کنیم که جامعه به این مکتب عمل کرده و به نتیجه نرسیده است.

بعضی از اعمال و رفتاری که در مسائل برده داری رخ داده حقیقتا قابل دفاع نیست حتی امیر المومنین (ع) در زمان حکومت خود به خلاف هایی که در برده گیری صورت گرفته اشاره می کنند و مخالفت خود را با آن نشان می دهند.

پس حقیقت رخ داده در تاریخ، نمی تواند معیاری برای نقد مکتب اصیل اسلام باشد و برای نقد مکتب باید از متون اصلی خود آن استفاده کرد.

ببخشید خود پیامبر چند کنیز داشتن و دیگر اماما . نگاه من خودم مسلمون و شیعه ام و واقعا با این صحبتا قانع نمیشم . ممکنه کسی بگه بعد جنگ کسی رو نداشتن یا نیمدونم برا هدایت و.. اینکار رو کردن هدایت اجباری که تو قرآن جواز نداره از طرفی کسی همکه برادر و پدر یا شوهرش توجنگ با دشمن کشته شده کجا مایل میشه به همخوابگی با کسی که قاتل اونا میدونسته اونم مثلا دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله با پیرمرد ۶۰ یا ۷۰ سلاه بهتره یک بی تعصب واقعا راجع به این موضوع فکر بشه

تصویر پاسخگوی تاریخی

با سلام.

برای اظهار نظر و قضاوت در رابطه با مسائل تاریخی علاوه بر اطمینان از درستی آن گزارش،باید شرایط آن دوره را هم در نظر داشته باشیم. بعنوان مثال تعدد همسر در آن دوره و در عصر ما در برخی مناطق امری کاملا عادی است ولی برای ما شاید خوشایند هم نباشد. ازدواج با دختران در سن ۱۵ یا ۱۶ ساله در آن دوره امری رایج بوده و لذا در منابع تاریخی جایی نداریم که کسی را به این خاطر سرزنش کرده باشند.

پیامبر(ص) هم طبق نقلهای متعدد تاریخی در طول حیاتشان یازده همسر اختیار کردند که اکثریتشان زنان سن بالا و بیوه بودند.

بحث در مورد پیامبر خداست عزیزم نه انسان عادی پیامبر کسی بود که با خدا در ارتباط بود اگر من نوعی امروز بعد از ۱۰۰۰ سال به زشتی این کار پی میبرم خدا و پیامبرش باید همان موقع واقف میبودند

ببخشید مطمئنید اکثریت سن بالا بودند . محمد ص تا زمانی که خدیجه زنده بود (تا ۵۰ سالگی محمد ص و ۶۵ سالگی خدیجه)، همسر دیگری اختیار نکرد. یعنی بعد از ۵۰ سالگی و عموما از خودشون کم سن و یال تر بودند .به گفته مونتگمری وات، عایشه تنها همسر باکره محمد بوده است و هنگام ازدواجش با محمد (در ۶۲۳/۱ م) ۹ سال سن داشت.[۳] به گفتهٔ عصما افسردین بیشتر منابع نوشته‌اند که عایشه هنگام عروسی ۹ یا ۱۰ سال داشت ( بعد از ۵۰ سالگی!! )خوله پیمبر را دعوت کرد که بیامد و عایشه را عقد کرد و آن هنگام وی شش سال داشت. گوید: پس از آن خوله پیش سوده رفت و گفت: سوده خدای عزوجل چه خیر و برکتی برای تو خواسته است! گفت: مقصود چیست؟ خوله گفت: پیمبر مرا فرستاده که ترا خواستگاری کنم. گفت: راضیم، بیا و این سخن را با پدرم بگوی ↑ تاریخ طبری ص ۱۲۹۱- تکه - در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که پیامبر وی را به حفصه بخشید ولی بعداً به همسری محمد رسید و در ذی حجه سال هشتم هجری برای محمد فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیداً مورد علاقه محمد بود(زنی که بچه آورد معمولا کمتر از ۴۰ سال است ) عایشه در این باره می‌گوید:«ماریه زنی زیبا با موهای مجعد بود، برای همین رسول‌خدا(ص) او را دوست می‌داشت. از این‌رو علیه هیچ یک از همسران پیامبر(ص) به اندازه ماریه بدگویی و سخن‌چینی نکرده‌ام... پس از اذیت و آزارهای ما رسول‌خدا(ص) ماریه را به مشربه ام‌ابراهیم منتقل کرد و خودش پیش او رفت و آمد می‌کرد. این کار باعث حساسیت بیشتر ما نسبت به او شد، پس از آنکه ماریه از رسول‌خدا(ص) حامله شد این حساسیت شدیدتر شد، چرا که او چیزی داشت که همه ما از آن محروم بودیم.- منبع ویکی فقه - ماریه قطبیه-در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌­الحقیق بود زنان به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند. در این جنگ پدرش و بستگانش نیز به‌دست مسلمانان کشته شدند.
محمد به بلال حبشی فرمان داد، صفیه اسیر و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از محمد صفیه را بخواهد. خود محمد ردای خویش را بر او افکند و به این طریق سربازانش متوجه شدند که محمد او را برای خود برگزیده است.(یعنی خواهان زیاد داشته این بیوه البته مسن !!)زینب دختر جحش - زینب با زید پسر حارثه فرزند خوانده محمد ازدواج کرده بود. زید بن حارثه قبلاً برده محمد بود، سپس پیامبر اسلام آزادش کرد و او را به فرزندخواندگی خود پذیرفت و این بخششی بود که محمد به وی کرد، سپس دختر عمه خود - زینب دختر جحش - را همسر او کرد. زید همسرش را طلاق داد و محمد با او ازدواج کرد ( زن پسر خوانده یا هم سن اونه یا کمتر ) حفصه دختر عمر بن خطاب (زاده سال ۱۸ قبل از هجرت) با احتساب زمان وفات پیامبر ص که سال ۱۱ هجری است حفصه موقع وفات ایشان ۶۳ سالگی یا ۶۵ سالگی پیامبر تنها ۲۹ سال داشته و جند سالی هم بوده که با ایشان ازدواج کرده -جُوَیریه بنت حارث (۲ قبل از بعثت-در زمان بعثت پیامبر ۴۰ سال داشت - وفات ۵۶ هجری قمری)شاهزاده‌ قبیله‌ای از اعراب و دختر بزرگ قبیله‌ خزاعه بود. وی طی حمله‌ مسلمانان به قبیله بنی‌مصطلق در سال ۶۲۷ میلادی به اسارت درآمد غزوه بنی مُصْطَلِق، یا مُرَیسیع از غزوات پیامبر (ص) با یکی از قبایل یهودی در منطقه فُرع، میان راه مدینه به مکه، در سال پنجم یا ششم هجری است.تولد میشه ۲ سال قبل بعثت و با توجه به اینکه سال ۱۴ بعثت میشه سال ۱ هجری در نتیجه ۱۹ بعثت میشه غزوه یاد شده پس ۲ سال هم قبل بعثت متولد شدند با ۱۹ میشه ۲۱سالگی ایشون به عقد حضرت محمد در امدند زمانی که ایشون ۵۷ یا ۵۸ ساشون بوده- میمونه در زمان ازدواج با محمد ۳۶ سال سن داشت (برخی روایات وی را ۳۰ ساله خوانده‌اند) و محمد ص۶۰ ساله بود- ریحانه دختر زید قرظی (۱۵ پیش از هجرت - ۱۰ هجری) زنی یهودی از طایفهٔ یهودی بنی نضیر بود که ابتدا به همسری مردی از طایفهٔ یهودی بنی قریظه درآمد. ریحانه پس از کشتار مردان بنی قریظه به دست مسلمانان سهم محمد شد. سیره‌نویسان در مورد رابطه او با محمد اختلاف نظر دارند. برخی او را همسر محمد ص دانسته‌اند و برخی تنها کنیز و همخوابه. پیرامون اسلام‌آوردن وی هم اتفاق‌نظر نیست تولد ۱۵ سال پیش از هجرت و چون ۱۴ بعثت میشه ۱ هجری و غزوه بنی نضیر سال ۴ هجریه (۱۸ بعثت) یعنی ایشون هم ۱۹ سالشون بوده و پیامبر با احتساب ۴۰ سالگی بعثت ۵۸ سال .و چون طولانی میشه از ذکر بقیه معذورم فقط این وسط ۲ نفر طبق زوایات ۵۰ سالشون بوده که اونها هم تاریخ تولدشون مشخص نیشت و تاریخ ازدواجشون که اینها هم با توجه به اینکه پیامبر بعد از ۵۰ سالگی وفات خدیجه کبری تعدد زوجات داشتند میشه بگی بازهم سنشون پایین تر از پیامبر بوده (ام سلمه و سوده ) بهتره بدون تعصب واینکه خدای ناکرده حتک حرمتی بشه مطالعه کنین و یه چیزی که افراد نااگاه برزبون میارن رو بیان نکنید کافیه یه سرچ تو همین اینترنت بزنین و منابع روبررسی کنین

تصویر پاسخگوی تاریخی

برای بیان گزارشات تاریخی باید سند و منبع مطالب را بیان کنید و شما تنها منبعی که معرفی کردید مونتگمری وات است که هیچ ارزش و اعتباری برای بررسی گزارشات تاریخی ندارد. بررسی گزارشات تاریخی ثابت می کند که سن عایشه هنگام ازدواج با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حداقل بالای ۱۶ سال بوده است.

در ضمن نوع ادبیات غیر محترمانه شما از پیامبر خدا حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نشانگر بیان هدفمند این مطالب در مورد سن همسران آن حضرت،بدون اشاره به هیچ منبع تاریخی می باشد.حال آنکه ادب اقتضا می کند هنگام نام بردن از انسان های بزرگ حداقل های ادب و نزاکت را رعایت کنیم.

دقیقا.منم به عنوان یک مسلمان مقید هرچی کلنجار رفتم نمیتونم برده داری رو قبول کنم و فقط الان دارم سر خودم تواین موضوع کلاه میذارم

تصویر soalcity

برده داری نه از اصول دین است و نه الان موضوعیتی دارد. اگر هم به این مساله پرداخته می شود برای حل شبهات است حال اگر کسی برایش حل نشد، مساله مهمی نیست.

سلام در مورد زني که داراي همسر و فرزند مي باشد .ولي در جنگ اسير گرفته مي شود . و بدون هيچ دليلي بر مالک خود حلال مي شود چه جوابي داريد؟.
آيا اين منطقي است؟

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
مباحث فقهی مرتبط به برده داری، به دلیل عدم وجود موضوع، امروزه مورد تحقیق و پژوهش قرار نمی گیرد. شاید در صورت تحقیق و بررسی این نظریه تائید شود که در مواردی که زنان به اسارت در آمده اند، مواردی بوده است که زنان در جنگ نقش داشته اند. کما اینکه در حمله مشرکین به مدینه، زنهای کفار همراه آنها بوده و در جنگ به ایفای نقش می پرداختند. (تحریک مردان به جنگ با بیان وعده های جنسی و ... ) و در بعضی از موارد نیز اصلا زنان به اسارت در نیامده اند، مثل یهودیان که به دلیل نقض پیمان از مدینه بیرون شده اند. و اسارتی در کار نبوده است. در مواردی نیز پیامبر (ص) سعی نموده اند مسلمانان را راضی کرده و در نهایت تمام اسرای جنگی (مرد و زن) را یک جا آزاد کرده اند.
و تمام سنت اسلامی مشروع در زمینه برده گیری، محدود به زمان پیامبر (ص) است. چرا که بعد از ایشان حکومت اسلامی دچار انحرافاتی شده، و استناد به آن ممکن نیست. کما اینکه امیر المومنین (ع) نیز به رویه دوره خلفا در برده گیری انتقاد می کنند. (کافی، ج ۸، ص ۵۸)
به هر حال ابهام هایی در این زمینه وجود دارد و با ابهامی که در موضوع وجود دارد، نوبت به قضاوت نمی رسد.

مگر نه اینکه در اسلام گفته شده خداوند از آینده اطلاع داره و قادر مطلق هست. پس چطور نمیدونست که جامعه اسلامی قراره به قول شما دچار انحراف بشه و قبل از اون انحرافات، ریشه برده داری قبل از فوت پیامبر از بین ببره؟ با حفظ احترام پیامبر اسلام اما باید عرض کنم تمام مواردی که در مقاله گفته شده به نظر بنده فقط توجیه و سفسطه میباشد و اعتقاد به این که اسلام از طرف خدای رحمان و رحیم اومده باشه و آخرین دین هم باشه اما در اون برده داری (به هر شکلی و با هر ضابطه ای) مجاز باشه و در موردش احکام صادر بشه جور در نمیاد.

تصویر شهرسوال

با سلام.
اصلاح جامعه مراتبي دارد. برخي از مشکلات را مي توان سريع از بين برد. ولي برخي از مشکلات که ريشه عميق تر دارند، زمان مي خواهد. مثلا اسلام شراب را در سه مرحله حرام کرد نه يک مرحله. اما برده داري که ريشه عميق تر از شراب دارد، مراحل بيشتري را مطلبيد. لذا اسلام با روش تشويق مردم به آزاد نمودن برده يا کفاره گناهان از اين طريق، تلاش نمود تا برده داري را ريشه کن نمايد. لذا اين نوع از جوابها براي کساني که مي توانند فرآيندهاي اجتماعي را درک کنند، چندان سخت نيست.

به عبارتي ساده تر؛ حفظ نظام اجتماعي در اسلام بسيار مهم است. لذا براي انکه نظام اجتماعي از بين نرود، اصلاح آن را در مراحل مختلف انجام مي دهد. در هر مرحله که آمادگي کامل حاصل شود، کاملا آن را نابود مي سازد و در جايي که آمادگي کامل حاصل نشود، گام به گام و آهسته حرکت مي کند.

یعنی میفرمایید حفظ نظام اجتماعی برای خدا بیشتر اهمیت داشته نسبت به بیش از هزار سال ظلم و ستمی که مسلمانان بر برده های خود روا داشته اند؟ (اصل برده داری و بیگاری کشیدن و همخوابگی با زنی که خود شوهر و خانواده داشته و اسیر شده است مصداق ظلم مطلق هست حتی اگر آن زن دشمن خونی مسلمین بوده آیا تبدیل او به برده جنسی هزار بار بدتر از کشتن او نیست؟) واقعا انتظار دارید این توجیه بچه گانه رو بپذیریم؟

تصویر شهرسوال

سلام
اولا - چه کسي گفته که برده داري براي حفظ نظام اجتماعي است ؟
در ثاني - در برخورد اسلام با اين مسأله برده داري بايد به اين نکات توجه داشت که:
۱ - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است.
۲ - اسلام به سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان يک معضل بزرگ اجتماعي نگريسته است.
۳ - اسلام براى آزادى بردگان طرح بسيار دقيق و حساب شده اي ارائه کرده است. زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشکيل مى‏دادند، که نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه وسيله‏اى براى ادامه زندگى. اگر اسلام با يک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان را آزاد کنند ، يا بيشتر آنها تلف مى‏شدند و يا اين جمعيت عظيم بيکار و گرسنه اي که محروميت به او فشار ‏آورده به همه جا حمله‏ور مي شد و درگيرى و خونريزى به راه انداخته نظم جامعه را مختل مي کرد.بنابراين اسلام طرح و برنامه حساب شده اي وضع کرد تا اينان تدريجا آزاد شده و جذب جامعه گردند .
اين طرح مواد زيادى دارد که عبارتند از :
ماده اول - بستن سرچشمه‏هاى بردگى
ماده دوم - گشودن دريچه آزادى
ماده سوم - احياى شخصيت بردگان
ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان
ماده پنجم – اعلام انسان‏فروشى بعنوان بدترين کار !
از اين گذشته جنگ با کفار محارب وکنيز گرفتن زن او در واقع کبارزه براي نجات انسان ها وانسانيت از دست آن کافر محارب است که . وقرار نيست که بر کنيز ظلمي صورت بگيرد بلکه کنيز گرفتن و ازدواج با او نوعي راه کار آزادي او از دست شوهر ظالم است . مگر در صورت طلاق گرفتن وازدواج مجدد ظلمي بر طرف صورت مي گيرد ؟ اين مسله هم مثل طلاق است که زن از دست شوهر ظالم وجفا کارش نجات يافته و زندگي مجدد را آغاز مي کند .

دين و منطق؟!

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
گرچه مقصود تان از طرح این مسله خوب روشن نیست عجالتا نکته های در باب فهم دین وروش آن اشاره می شود :
‌ ‌پيش‌انگاره‌هاي‌ فهم‌ دين‌
كشف‌پذيري‌ دين‌ برساخته‌ بر دو پيش‌ انگارة‌ اساسي‌ است:
يكم: كشف‌ و فهم‌ دين‌ لازم‌ و ممكن‌ است‌ (اصل‌ فهم‌پذيري‌ متون‌ ديني):
۱. گفته‌ شد: «دين‌ مجموعه‌ گزاره‌ها و آموزه‌ هايي‌ است‌ كه‌ براي‌ هدايت‌ آدمي‌ به‌ سوي‌ «كمال» و «سعادت»، از سوي‌ خداي‌ حكيم‌ فرود آمده‌ است». اگر متون‌ ديني‌ قابل‌ فهم‌ نباشد، «لَغويت» لازم‌ مي‌آيد. از طرف‌ ديگر كار لغو و بيهوده، قبيح‌ است‌ و ساحت‌ متكلم‌ حكيم‌ از گرد لغو و بيهوده‌ كاري‌ به‌ دور است.
توضيح‌ اينكه:
الف‌ : چون‌ «عموم‌ انسانها» مخاطب‌ خدا هستند، زبان‌ دين‌ زبان‌ عرفي‌ است‌ (عرف‌ عام). مراد از عرفي‌ و محاوره‌اي‌ بودنِ‌ زبان‌ دين، عمومي‌ و غير تخصصي‌ (غير فلسفي، علمي، عرفاني، نمادين‌ و...) بودن‌ آن‌ است، نه‌ اينكه‌ تابع‌ زمان‌ و مكان‌ ويژه‌اي‌ باشد؛ زيرا وابستگي‌ و درآميختگي‌ زبان‌ دين‌ به‌ زمان‌ و مكان‌ در حدي‌ كه‌ فهم‌ آن‌ را در منطقه‌ يا مقطعي‌ ديگر - غير از زمان‌ و مكان‌ نزول‌ - مشكل‌ يا ناممكن‌ سازد، با غايت‌ جاودانه‌ و جهاني‌ دين‌ (اسلام) منافات‌ دارد و لغويت‌ لازم‌ مي‌آيد.
ب‌ : قرائت‌پذيري‌ و امكان‌ تعدد قرائت‌هاي‌ دستگاهواره، موجب‌ تحير آدميان‌ و نقض‌ غرض‌ رسالت‌ و ملازم‌ لغويت‌ دين‌ مي‌باشد.
ج‌ : همة‌ فهم‌هاي‌ مشربي‌ (فلسفي، علمي، عرفاني‌ و...، كه‌ خود، طرقي‌ موازي‌ با معرفت‌ ديني‌اند) لزوماً‌ اسلامي‌ نيستند، هر چند ممكن‌ است‌ يافته‌هاي‌ فراهم‌ آمده‌ از اين‌ طرق، كلاً‌ يا جزءاً، بر طرق‌ ديني‌ منطبق‌ باشند.
۲. عبارات‌ متون‌ ديني‌ در مُراد شارع، يا «نص» است، يا «ظاهر» در آن‌ و يا «متشابه». عقل‌ و وجدان‌ بر كشف‌پذيري‌ و حجيت‌ نص‌ دلالت‌ دارد، سيرة‌ عقلأ مبتني‌ بر حجيت‌ و اعتبار «ظواهر» است‌ (تا وقتي‌ كه‌ خلاف‌ آن‌ ثابت‌ نشده) متشابهات‌ نيز غالباً‌ به‌ كمك‌ نصوص‌ و ظواهر (محكمات) قابل‌ فهم‌ و تفسير است.
۳. نصوص‌ ديني‌ نيز بر گويايي‌ و فهم‌پذيري‌ دين‌ تصريح‌ دارد، مانند:
الف‌ : كِتابٌ‌ اُحكِمَت‌ آياتُهُ‌ ثُمَّ‌ فُصِلَت‌ مِن‌ لَدُن‌ حَكيم‌ خَبيرٍ. هود / ۱.
ب‌ : فَمَن‌ زَ‌عَمَ‌ اَنَّ‌ كِتابَ‌ ا مُبهَمٌ‌ فَقَد‌ هَلَكَ‌ وَ‌ اَ‌هلَكَ. بحار، صفحه‌ ۹۰.
ج‌ : هُوَ‌ كِتابٌ‌ فيهِ‌ تَفصيلٌ‌ وَ‌ بَيانٌ‌ وَ‌ تَحصيلٌ‌ وَ‌ هُوَ‌ الفَصلُ‌ وَ‌ لَيسَ‌ بِالهزلِ‌ وَ‌ لَهُ‌ ظَهَرٌ‌ وَ‌ بَطنٌ‌ فَظاهِرُهُ‌ حُكمٌ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ عِلمٌ، ظاهِرُهُ‌ انيقٌ‌ وَ‌ باطِنُهُ‌ عَميقٌ، فيهِ‌ مَصابيحُ‌ الهُدي‌ وَ‌ مَنارُ‌الحِكمةِ... اِنَّ‌ هذاالقرآن‌ نُورٌ‌ مُبينٌ. پيامبر اكرم‌ (ص).
۴. قرآن‌ (كه‌ متن‌ اول‌ و اصلي‌ اسلام‌ است) خود را به‌ صفاتِ‌ «گويايي» و «رسايي» توصيف‌ كرده‌ است، از جمله:
الف‌ : كتاب‌ مبين: تِلكَ‌ آياتُ‌ الكِتابِ‌ المبينِ. يوسف‌ / ۱.
ب‌ : تبيان: نَزَّلنا‌ عَلَيكَ‌ تِبياناً‌ لِكُلٍّ‌ شيءٍ. حل‌ / ۸۹.
ج: كتاب‌ نور: يا‌ اَ‌هلَ‌ الكِتابِ... قَد‌ جائَكُم‌ مِنَ‌ اِ‌ نُورٌ‌ وَ‌ كِتابٌ‌ مُبينٌ. مائده‌ / ۱۵.
د : آسان: وَ‌ لَقَد‌ يَسَّرنَا القُرآنَ‌ لِلذِكرِ‌ فَهَل‌ مِن‌ مُدَّكِرٍ. قمر / ۱۷،۲۲ و ۲۳.
ه': ناطق: وَ‌ كِتابُ‌ اِ‌ بَينَ‌ اَظهركُم‌ ناطِقٌ‌ لاَ‌ يعني‌ لِسانه. نهج‌البلاغه/ خطبه‌ ۱۳۳.
۵. لازمة‌ توصيه‌هاي‌ مكرر و مؤ‌كد رهبران‌ آسماني‌ به‌ تمسك‌ به‌ متون‌ ديني‌ (قرآن‌ و روايات)، فهم‌پذير بودن‌ متون‌ ديني‌ و حجيت‌ نص‌ و فهم‌ آنها است:
الف‌ : حديث‌ ثقلين: اِني‌ تارِكٌ‌ فيكُمُ‌ الثَّقَلينِ‌ كِتاب‌ اِ‌ وَ‌ عِترَتي...
ب: اِذا اِلتَبَسَت‌ اِلَيكُم‌ الفِتَنُ‌ فَعَلَيكُم‌ بِالقُرآنِ. اصول‌ كافي‌ / جلد۱، صفحه‌ ۸۸.
۶. روش‌آموزي‌ و قاعده‌ گذاري‌ رهبران‌ آسماني‌ براي‌ برداشت‌ از متون‌ مقدس، دليل‌ فهم‌پذيري‌ و حجيت‌ آنهاست.
۷. سيرة‌ رهبران‌ آسماني‌ نيز مبتني‌ بر اجتهاد از متون‌ و احتجاج‌ به‌ نصوص‌ ديني‌ بوده‌ است.
۸. سيرة‌ عملي‌ و ارتكاز ذهني‌ مسلمانان‌ و غير مسلمانان، بر تفهم‌ و تفهيم‌ محتواي‌ متون‌ ديني‌ است‌ و اين‌ حاكي‌ از عدم‌ ترديد آنان‌ در امكان‌ فهم‌ تعاليم‌ ديني‌ است.
۹. وضوح‌ وجداني‌ فهم‌پذيري‌ متون‌ ديني‌ (يعني‌ اينكه‌ بالوجدان‌ مي‌يابيم‌ كه‌ نه‌ تنها ما، بلكه‌ ديگران‌ نيز هزاران‌ آيه‌ و روايت‌ را علاوه‌ بر آن‌ كه‌ مي‌فهميم‌ به‌ صورت‌ يكسان‌ هم‌ آنها را فهم‌ مي‌كنيم)، دليل‌ ديگر مفهوميت‌ و حجيت‌ آن‌ است.
دوم: فهم‌ دين‌ روشمند است‌ (اصل‌ پيروي‌ كشف‌ دين‌ از منطق‌ مشخص):
۱. دين‌ يك‌ «حقيقت» مُنزل‌ است‌ و قطع‌ نظر از عقيده‌ و علاقة‌ ما، داراي‌ وجود است‌ و فهم‌ آن‌ نيز به‌ طور اتفاقي‌ يا به‌ حسب‌ علايق‌ و سلايق‌ حاصل‌ نمي‌شود؛ زيرا احتمال‌ «مطابقت» فهم‌ اتفاقي‌ با نفس‌الامر دين، قريب‌ به‌ صفر است؛ كما اينكه‌ حاصل‌ تفسير نيز مبتني‌ بر سليقة‌ ماست، نه‌ حقيقت‌ دين.
۲. متون‌ ديني‌ صراحتاً‌ بر روشمندي‌ تفسير قرآن‌ گواهي‌ مي‌دهند.
۳. روش‌ها و قواعد متعددي‌ براي‌ فهم‌ دين، از سوي‌ پيامبر اسلام‌ (ص) و ائمة‌ معصوم(ع) تعيين‌ و تعليم‌ شده‌ است‌ از جمله:
الف‌ : روش‌ «تفسير قرآن‌ به‌ قرآن».
ب‌ : قاعدة‌ «ارجاع‌ متشابهات‌ به‌ محكمات».
ج‌ : قاعدة‌ «تقدم‌ دلالت‌ قرآني‌ بر دلالت‌ روايي».
د: قاعدة‌ «تعادل‌ و تراجيح» (روايات‌ علاجيه).
۴. سيرة‌ رهبران‌ آسماني، مطالعه‌ روشمند متون‌ ديني‌ بوده‌ است.
۵. سيرة‌ عملي‌ و ارتكاز ذهني‌ مسلمانان‌ نيز حاكي‌ از روشمندانگاري‌ فهم‌ دين‌ است.
‌ ‌شروط‌ و شرايط‌ پيشيني‌ فهم‌ متن‌ دين‌
براي‌ فهم‌ دين، فهمنده‌ بايد صفات‌ دروني‌ و باطني‌ و صلاحيت‌هاي‌ بروني‌ و علمي‌ بسياري‌ را تحصيل‌ و احراز نمايد تا درك‌ او از دين‌ ممكن‌ و متقن‌ باشد. از جمله‌ اين‌ صلاحيت‌ها:
۱. داشتن‌ بصيرت‌ به‌ هويت‌ وحياني‌ و عقلاني‌ دين‌ و متن‌ ديني.
۲. طهارت‌ روح.
۳. تمحض‌ ذهن.
۴. «راسخ‌ في‌العلم» بودن.
۵. برخورداري‌ از علوم‌ ايهابي.
۶. تبحر در كاربرد منطق‌ فهم‌ دين.
۷. اِشراف‌ بر كل‌ متن‌ وحياني‌ و مقدس.
۸. داشتن‌ انس‌ به‌ مذاق‌ شارع‌ وآشنايي‌ با مقاصد شريعت.
۹. شناخت‌ سبك‌ و ساختار زباني‌ دين.
۱۰. آشنايي‌ با لغت‌ عصر نزول‌ آيات، و صدور روايات.
۱۱. آشنايي‌ كافي‌ با ادبيات‌ عرب‌ و علوم‌ لغوي.
۱۲. آشنايي‌ وافي‌ با علوم‌ نقلي.
۱۳. آشنايي‌ كافي‌ با علوم‌ عقلي.
۱۴. آگاهي‌ به‌ زمان‌ و آشنايي‌ با دانش‌هاي‌ ديگر، بر حسب‌ مورد.
چنانكه‌ ملاحظه‌ مي‌شود هر يك‌ از موارد چهارده‌گانة‌ مذكور، نيازمند تفصيل‌ و استدلال‌ در خوري‌ است،

با سلام.مطلب خیلی کودکانه و سطحی بود.۱-اگر برده داری به یک فرهنگ اجتماعی تبدیل شده بود که امکان لغوش نبود تجارت شراب که بیشتر هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی سود و فایده برای آن جامعه داشت پس چرا قرآم دستور صریح حرام بودن شراب داده؟ ۲- به رسمیت شناختن بردگی انسان و حقوقی قایل شدن برای برده چه معنایی میتونه داشته باشه؟ اینکه با صاحب میتونه با کنیز نزدیکی کنه و بهش غذا بده و یا در قبال کار و گرفتن پولی که حق برده بوده میتونه آزادش کنه؟ یا در قبال گناه فرد آزاد برده میتونه آزاد بشه بعنوان کفاره یا پس از هر جنگی علاوه بر مرد زن و کودکش هم بعنوان برده غنیمت برده میشوند و... ۳-اگر هدف لغو این قانون ظالمانه آزاد نبودن انسانها(که بیشتر سیاه پوست و از کشورهای خارجی چون ایران بودند و مثلا برده ای از قبیله قریش که اشراف زاده اعراب بودند نبود) و کنیزی و خدمت به صاحب بوده چرا پس چندصد سال بعد هم هم امامان و هم مردم کنیز و برده داشتند؟ فرض کنیم آنها به نیکی با بردگان رفتار میکردند ولی آیا بقیه مردمی ظالم و ستمگر به بردگان ظلم نمیکردند؟ آیا نباید برده و کنیز داری لغو میشد و مردم به دوقسمت آزاد و برده و صاحب و غلام تقسیم نمیشدند؟

تصویر soalcity

سلام
به نظر می رسد که با تامل بیشتر، حقیقت برای شما روشن شود.
درباره شراب حتما می دانید که دستور بر حرمت آن به صورت تدریجی بیان شده است. که درباره برده داری نیز همین گونه است. که مطابق اسلام برده گیری ظالمانه با قوانین آزاد کردن برده، به تدریج از بین می رفت. اما یک نوع برده گیری باقی می ماند و آن برده گیری ای است که اسلام شروع به آن را جایز می داند که صرفا درباره اسرای جنگی معنا دارد.
در واقع اسلام هرگز اجازه نمی دهد که عده ای با زورگویی و تجاوز گری به سرزمین دیگر بروند و برده بگیرند. اما اگر کسانی به مسلمانان حمله کنند، اسلام می گوید پس از فروکش کردن آتش جنگ، اسرای جنگی را به شکل برده نگه داری کنید. امری که حتی امروز هم انجام نمی دهند و اسرای جنگی به طور کلی از زندگی طبیعی محروم می شوند. حال آنکه اسلام حق ازدواج، تجارت و ... را برای برده قرار داده است. و در کنار زندگی طبیعی اسیر جنگی، ازادی او را سلب کرده که از باب مجازات اوست! و همه دنیا این را قبول دارند که انسان در مقابل جرایمش باید مجازات شود.

در نهایت که شد .يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما و يسئلونك ما ذا ينفقون قل العفو كذلك يبين الله لكم الايات لعلكم تتفكرون و ما الان بعنوان یک مسلمان وقتی رجوع میکنیم به قرآن میبینیم که شراب حرامه ولی آیه و ما ملکت ایدیهم جواز کنیز گیری و همخوابگی با زنان و دختران اسیر دشمن رو بما میده همون کاری که داعش میکنه درسته .

تصویر p_qurani

سلام.مشابهت بحث برده داری با بحث حرمت شرب خمر در تدریجی بودن بیان حکم آن است . در رابطه با زنان و دختران اسیر همانطور که بارها گفته ایم از نظر قرآن اسارت افراد به منزله طلاق بوذه که برای مطالعه بیشتر می توانید به تفاسیر مربوطه و ادرس زیر مراجعه کنید

http://www.soalcity.ir/node/2082

از نظر قران اسیری به منزله طلاق بوده؟ این قانون به نظر شما غیر انسانی نیست؟ لشگر اسلام به کشور غیر مسلمان حمله کرده و زنان شوهر دار رو اسیر میکرده و بعد خود مسلمین حکم به طلاق اون زنان بدبخت میداده اند؟ آیا نظر اون زنان هم مورد پرسش قرار میگرفته؟ توجیه شما خیلی بچه گانه و سطحی بود دوست گرامی.

تصویر شهرسوال

سلام
اسلام، فرد کافر حربي را فاقد هر گونه صلاحيت فردي و اجتماعي مي داند. کافر حربي از هيچ جايگاهي در جامعه اسلامي برخوردار نيست و شايسته تصدي مناصب اجتماعي و مسئوليت ها نيست با اين مقدمه، سؤال درباره همسر و فرزندان کافر حربي نيز روشن مي شود. اسلام اسارت مرد کافر حربي در جنگ را به منزله طلاق و فسخ ازدواج او با همسرش مي داند. زيرا او شايسته تصدي خانواده و سرپرستي از زن و فرزند خويش هم نيست. (همانند آنچه امروز در دادگاه هاي خانواده درباره برخي مردان حکم مي شود که آنها را به دليل عدم پايبندي به موازين اخلاقي و قانوني فاقد صلاحيت سرپرستي فرزندان خودش مي دانند) بنابراين با اسارت کافر حربي در جنگ، ازدواج او با همسرش فسخ مي شود. اينک با زنان و کودکان بر جاي مانده از جنگ چه بايد کرد؟ آيا آنها را بدون سرپرست و بلا تکليف در جامعه رها کرد؟ تأمين اقتصادي و حمايت مالي از اين خانواده ها و تربيت کودکان و فرزندان جنگ زده به عهده کيست؟
بايد به اين نکته نيز توجه داشت که زنان کافر نيز در گناه کفر و همراهي با مردان کافر مقصر و مستحق مجازاتند اسلام هيچ انسان موحد و يکتاپرستي را به بردگي نمي کشاند و به تعبير امام علي ـ عليه السلام ـ «ليس علي الموحدين سبي و لا يغنم من اموالهم الاما قاتلوا به و عليه: بر انسان هاي خداپرست، حکم بردگي جاري نمي شود و اموال آنها به غنيمت برده نمي شود»
مگر آن مقداري که در جنگ از آن استفاده کرده اند بنابراين زنان نيز در تداوم کفر خود و همراهي با کافران همانند مردان مقصر و مستحق مجازاتند امّا اسلام به جاي مجازات زنان آن ها و به جاي رها کردن بلا تکليف آنها در جامعه آنها را به خانواده هاي اسلام ملحق مي کنند تا تحت سرپرستي افراد مسلمان و در محيط توحيد و يکتا پرستي قرار گيرند. بدون شک سرپرستي اين زنان و کودکان هزينه هايي بر مسلمانان نيز تحميل مي کند ضمن اين که فوائدي را نيز عايد آنها مي سازد. در اين نکته ترديدي نيست که اسلام به مسلمانان اجازه داده است تا در جنگ با کفار حربي بر اموال و دارايي و خانواده هايي آنها مسلط شوند و حق استفاده و ازدواج با آنها را داده است.
در حقيقت، قرآن اسارت در جنگ را در حکم طلاق دانسته و ازدواج با کنيزان را مجاز اعلام کرد. در آيه ۲۵ سوره نساء نيز، قرآن به کساني که توانايي ازدواج با زنان آزاده پاکدامن باايمان را ندارند، توصيه مي کند تا به ازدواج رسمي با زنان پاک دامن از بردگان باايمان اقدام کنند

این استدلا لات و منطق ها برای برده دا ری بسیار سطحی و غیر قابل قبوله چطور اسلام با بت پرستی که بزرگترین معضل و تابو در ان زمان بود مبارزه کرد ولی نمیتوانست با برده داری مبارزه کنه.خود بزرگان دینی که الگوی جامعه بودن چرا برده و کنیز داشتن وخیلی چراهای دیگر.....

تصویر soalcity

سلام
یک بخش برده داری که کاملا منطقی و موجه بوده است و آن اینکه اسرای جنگی را به جای نگهداری در سوله ها (که مقتضی محرومیت بسیار برای آنها و تحمیل هزینه زندگی شان به جامعه است) در جامعه به عنوان شهروند درجه دو قبول کنند. برای آنها حق ازدواج و خوراک و پوشاک مناسب قائل شوند و مدتی آنها را به شیوه جدید زندگی در فضای جدید انس دهند تا از آن سابقه شان جدا شوند. در واقع این برده گیری یک تنبیه است و قطعا تنبیه خلافکار همیشه موجه و منطقی است و اینکه آزادی او در قبال قصدش برای کشتار گرفته شود، چیز عجیبی نیست.
بزرگان دینی نیز با خرید برده، آنها را به آزاد شدن نزدیک می کردند. علاوه بر اینکه شیوه صحیح رفتار با برده ها را به صورت الگوی عملی به جامعه آموزش می دادند.

بت پرستی یک عمل ضد حقیقت اسلام بود و نمیشد با وجود بت مسلون بشن یعنی هم بت بپرستن هم خدا این عمل اصل دین رو نابود میکنه و نمیشه تدریجی بهش پایان داد حتی امامان هم برای از بین بردن این عمل برده های زیادی رو خرید و آزاد میکردن و چون بعضی از آن کنیزان توان اداره زندگی خود و زنده موندنو نداشتن به همسری و کنیزی بر میگزیدند تا آنها زنده بمانند

با سلام
همان طور که مورخان می گویند بیشتر قبایل و اعراب در صدر اسلام نه بر اساس باور و اعتقاد بلکه بر اساس منفعت و مصلحت خود و بعضا به زور شمشیر مسلمان شدند و خوی وحشگری و ادمکشی و غارت و چپاول خود را در اتحاد با یکدیگر و کشورگشایی سیراب کردند و اسلام بشارت دهنده بعنوان نقابی بر چهره کریح اعراب نقش بست وبر انان گشایش دروازه های ایران مصر و ... و ثروت های بیشمار ارمغان اورد. و از برابری و برادری اسلام اثری نماند که بتواند به بعد انسانی بشر توجه کند.

تصویر soalcity

سلام
کدامین تاریخ این گونه نوشته است؟ حتما می دانید که در مجاورت مرزهای عربستان، دو امپراطوری بزرگ ایران و روم وجود داشت و عربستان در مقابل آن ها هیچ چیزی نداشت. فکر می کنید چه شد که در عرض مدت کوتاهی اسلام در تمام خاورمیانه و آفریقای شمالی و بخش هایی از اروپا پیش رفت و این امپراطوری ها را به زیر کشید؟
آیا ممکن است بدون ابعاد فتح کننده قلوب اسلام بتواند در مدت کوتاهی این گستره عظیم را گرفته و در آن ماندگار باشد؟
البته شکی نیست که جنایاتی نیز توسط اعراب انجام شده، اما هر چه بوده، نتوانسته قلوب مردم را از حقیقت اسلام بازگرداند. کما اینکه خودتان نیز به این مطلب اعتراف کرده اید و نوشته اید: "اسلام بشارت دهنده بعنوان نقابی" پس آنچه مردم این کشورها می دیدند، چهره ای زیبا از اسلام بوده که طبیعتا باید افرادی واجد آن و مبلغ آن بوده باشند.

اولا در مورد شراب، در نهایت دین اسلام شراب روحرام اعلام کرد. اما اگر اسلام واقعا برنامه ای تدریجی برای حذف برده داری داشته، پس چرا در نهایت برده داری رو حرام نکرد؟
ثانیا، من اسیر گرفتن دشمنان اسلام رو که با اسلام جنگ می کنند قبول می کنم. اما چه دلیلی دارد که زن و فرزندان آنها هم برده باشند؟ آخه اونها دیگه چه گناهی کرده اند؟
ثالثا، چرا فرزندان یک برده هم باید برده متولد شوند؟ آیا یک نوزاد گناهی کرده که باید از اول تا آخر عمرش برده باشد؟ آیا این انسانی است؟

تصویر شهرسوال

سلام بر شما

اسلام دین کامل است و هر چه لازم بوده بیان شده. و کمرنگ کردن برده داری با همان دستورات آزاد سازی برده که در قرآن بیان شده، اجرایی می شود. یعنی دستورات کافی بوده و برای ثمردهی آن زمان لازم بوده است. نه آنکه باید سخن دیگری گفته می شده که آن بیان نشده باشد.

در نمونه های صدر اسلام که زنان به کنیزی گرفته می شدند، این زنان در جنگ مشارکت داشته اند. علاوه بر اینکه زنان و فرزندان تابع مردان می باشند و شاید هم رها کردن زنان یک قبیله بدون هر گونه مردی، اوضاعی بدتر از کنیزی برای آنان به ارمغان بیاورد.

فرزندان یک برده اگر حاصل ازدواج برده با ازاد باشند، برده نیستند. بلکه حتی مثلا فرزند زن برده، سبب ازاد سازی مادر خود هم می شود.

پس ازدواج دو برده چی؟یعنه بچه برده است.بیچاره بعد یه سوال چرا فرزند بدبخت بیچاره ها برده میشن ولی فرزند حکما .
چون یه جا خوندم وقتی عمر دخترای یزدگردو میگیره امام علی (ع) سه تا دخترشو میخره و آزاد میکنه چون نباید طبق اسلام برده باشن
و در آخر درجنگ علیه ایران از اهل بیت هم شرکت کردند؟

تصویر پاسخگوی تاریخی

با عرض سلام و ادب.

در مورد فرزند دو برده:
مشهور فقهاء قائلند كه فرزند، تابع اشرف والدين است يعني اگر هر دو يا يكي از والدين حُر و آزاد بودند فرزند نيز آزاد و حر است و اگر هر دو غلام و كنيز بودند فرزند نيز برده است. در اين خصوص روايات متعددي نقل شده كه مرحوم شيخ حر عاملي در كتاب وسائل الشيعه آنها را در بابي تحت عنوان « بَابُ أَنَّ الْوَلَدَ إِذَا كَانَ أَحَدُ أَبَوَيْهِ حُرّاً فَهُوَ حَرٌّ وَ حُكْمِ اشْتِرَاطِ الرِّقِّيَّةِ» (۱) « باب مربوط به اينكه اگر يكي از والدين فرزند آزاد باشند فرزند نيز آزاد است و حكم شرط بردگي» جمع آوري نموده است.
در يكي از اين روايات مي خوانيم كه:« وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ الْحُرِّ يَتَزَوَّجُ بِأَمَةِ قَوْمٍ الْوُلْدُ ‌مَمَالِيكُ أَوْ أَحْرَارٌ قَالَ الْوُلْدُ أَحْرَارٌ ثُمَّ قَالَ إِذَا كَانَ أَحَدُ وَالِدَيْهِ حُرّاً فَالْوَلَدُ حُرٌّ »(۲) «‌رواي مي گويد از امام صادق (ع) سؤال شد درباره مرد آزادي كه با كنيزي ازدواج مي كند آيا فرزند آنها آزاد است يا برده؟ حضرت فرمودند فرزند آزاد است؛ سپس فرمودند هر گاه يكي از والدين ‌حر و آزاد باشد فرزند نيز آزاد است.»
البته اگر صاحب غلام و برده بر زن آزاد، مملوك بودن فرزند را، شرط كند يا صاحب كنيز بر مرد آزاد شرط كند كه فرزند مملوك باشد، مشهور اين است كه جايز است و فرزند مملوك مى‌شود.(۳)

در مورد ماجرای دختران یزگرد و اقدام امام علی(علیه السلام) بخاطر اختلاف فراوان گزارشات تاریخی اصل اسارت دختران یزگرد قطعی نیست بنابراین طرح مطالب بعدی هم فایده ای ندارد.

در رابطه با حضور اهل بیت(علیهم السلام) در فتح ایران،طبق بررسی های انجام شده، هیچ یک از اهل بیت(علیهم السلام) در حمله به ایران شرکت نداشته اند.

پي نوشت ها:
۱. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ، ج‌۲۱، ص ۱۲۱.
۲. همان.
۳. ميرزاي قمي، جامع الشتات في أجوبة السؤالات‌، تهران، مؤسسه كيهان، ۱۴۱۳ق، ج‌۴، ص ۴۰۴.

یه چیزیو نمیفهمم. اسلام تونست صراحتا به اعراب بگه خدا و دینتون کفره ولی نتونست صراحتا بگه برده داری حرامه!

تصویر soalcity

سلام
آن برده داری ای غیر منطقی از همان روز اول ممنوع شد و دیگر کسی حق نداشت با غارت و چپاول کسی را به بردگی بگیرد.
اما وقتی کسی حمله می کرد و قصد نابودی جان و مال و ناموس مسلمانان را داشت، او را بعد از اسیر کردن، در اردوگاههای بیرون شهر محبوس نمی کردند. بلکه به داخل شهر می آوردند و به او زندگی طبیعی می دادند. با این قید که به دلیل جرایمش، آزادی اش محدود میشود و باید تحت نظردیگری کار کند.

ببخشید اما کدوم آدم عاقلی با دخترها و زنان خود «به کسی حمله می کرد و قصد نابودی جان و مال و ناموس مسلمانان را داشت، او را بعد از اسیر کردن، در اردوگاههای بیرون شهر محبوس نمی کردند»؟ کدوم کشوری زنان و دختران خودشو به جنگ میفرسته که اسیر بشوند؟ اسارت این همه زن و دختر که در بازارهای مسلمونها به کنیزی فروخته میشدند نشان دهنده مهاجم بودن مسلمانان بوده.

تصویر شهرسوال

سلام.
در يک جمله کوتاه بايد گفت که اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد که بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى‏شوند، بى‏آنکه اين آزادى عکس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد .
ولى پيش از آنکه به توضيح اين طرح دقيق اسلامى بپردازيم ذکر چند نکته را مقدمتا لازم مى‏دانيم:
۱ - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود.
۲ – بردگان در طول تاريخ سرنوشت بسيار دردناکى داشته‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى‏گيريم ، به قول نويسنده روح القوانين غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام يک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى‏شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود يا ديگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقيقت زندگانى آنها از حيوانات نيز بدتر بود .
از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب‏افتاده صيد مى‏کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى‏شد بسيارى از آنها مى‏مردند، و باقيمانده وسيله‏اى بودند براى بهره‏گيرى برده‏فروشان طماع و اندک غذائى که به آنها مى‏دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پيرى و بيماريهاى صعب العلاج آنها را به حال خود رها مى‏کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاريخ با انبوهى از جنايات هولناک همراه است . اسلام به عنوان ديني که براي آزادي و سعادت همه بشريت آمده بود همواره از سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان يک معضل بزرگ اجتماعي رنج مي برده است. به همين دليل هرگز در برابر اين مسأله مهم سکوت نکرده است و راه حلي بسيار حکيمانه و دقيق براي ريشه کن کردن اين معضل ارائه نموده است.
۳ - طرح اسلام براى آزادى بردگان
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏گيرد اين است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏اى وارد شود ريشه‏کن کردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتيجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به يک بيمارى خطرناک مبتلا شده و بيماريش کاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى که دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتما بايد از برنامه‏هاى زمان بندى شده استفاده کرد .
صريحتر بگوئيم : اگر اسلام طبق يک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند ، چه بسا بيشتر آنها تلف مى‏شدند، زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشکيل مى‏دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله‏اى براى ادامه زندگى .
اگر در يک روز و يک ساعت معين همه آزاد مى‏شدند يک جمعيت عظيم بيکار ظاهر مى‏گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محروميت به او فشار مى‏آورد به همه جا حمله‏ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد .
اينجا است که بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بيفتد ، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب کرد .
اين برنامه مواد زيادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست‏وار در اينجا مطرح مى‏شود:
ماده اول - بستن سرچشمه‏هاى بردگى
بردگى در طول تاريخ اسباب فراوانى داشته ، نه تنها اسيران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند که زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود اما اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يک مورد اجازه برده‏گيرى داد و آن در مورد اسيران جنگى بود . اين مسلم است که در ميدان جنگ و بعد از غلبه بر دشمن يا بايد تمام افراد باقي مانده از دشمن را کشت و يا بجاى کشتن آنها را اسير کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نيروهاى خود را تجديد سازمان کرده و حمله مجددى را آغاز نمايد. اسلام راه حل دوم را بر گزيده است اما فرموده است که بعد از اسارت صحنه دگرگون مى‏شود، و اسير با تمام جناياتى که مرتکب شده است به صورت يک امانت الهى در دست مسلمين در مى‏آيد که بايد حقوق بسيارى را در باره او رعايت کرد [۲] .
اما حکم اسير بعد از خاتمه جنگ يکى از سه چيز است : آزاد کردن بى‏قيد و شرط ، آزاد کردن مشروط به پرداخت فديه ( غرامت ) و برده ساختن او ، و البته انتخاب يکى از اين سه امر منوط به نظر امام و پيشواى مسلمين است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسيران و مصالح اسلام و مسلمين از نظر داخل و خارج آنچه را شايسته‏تر باشد برمى‏گزيند و دستور اجرا مى‏دهد .
اما در شرايطي که نظر امام و پيشواى مسلمين بر اين قرار مي گرفت که اسيران آزاد نشوند از آنجا در آن روز امکانات و زندانهائى نبود که بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت ، راهى جز تقسيم کردن آنها در ميان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت .
بديهى است هنگامى که چنين شرائطى تغيير يابد هيچ دليلى ندارد که امام مسلمين حکم بردگى را در باره اسيران بپذيرد مى‏تواند آنها را از طريق پرداخت غرامت آزاد سازد ، زيرا اسلام پيشواى مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند ، و به اين ترتيب تقريبا سرچشمه‏هاى بردگى جديد در اسلام بسته شده است .
ماده دوم - گشودن دريچه آزادى
اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بردگان تنظيم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى‏کردند در مدتى نه چندان زياد همه بردگان تدريجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى‏شدند .
رؤوس اين برنامه چنين است :
الف - يکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خريدن بردگان و آزاد کردن آنها است [۳] و به اين ترتيب يک بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .
ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .
ج - آزاد کردن بردگان يکى از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است ، و پيشوايان اسلام در اين مساله پيشقدم بودند ، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشته‏اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند! [۴]
[۱] تفسير نمونه ج : ۲۱ صص ۴۱۳ و ۴۱۷ .
[۲] وسائل‏الشيعة ج : ۱۵ ص : ۹۲:
[۳] توبه ، ۶۰ .
[۴] : الکافي ج : ۵ ص : ۷۴

تعصبات کورکورانه هیچوقت نمیگذاره از حقیقت آگاه بشیم
اسلام هیچوقت با برده داری مخالفت نکرد و نگفت که حرامه.. چون از این راه منفعت می برد
اسلام بارها تو قرآن از عایشه حرف زده اما یه بار از بد بودن برده داری حرفی نزده..

تصویر پاسخگو

سلام دوست عزیز
ظاهرا همان تعصبی که از آن انتقاد می کنید دامن خودتان را هم گرفته ! چون حتی به خود زحمت نداده اید که متن بالا را یک مرتبه بخوانید و آن وقت بگویید اسلام هیچوقت برده داری را تحریم نکرده است !!!
در متن بالا آمده که پیش از ظهور اسلام ، انسانها از یازده طریق به بردگی گرفته می شدند . با ظهور اسلام ، ده راه آن از طرف دین اسلام حرام اعلام شد و دیگر کسی حق نداشت از آن راهها کسی را به بردگی بگیرد ! ( دقت کنید ) فقط یک راه از این تعداد برای گرفتن برده باقی گذاشته شد که ان هم به خاطر مصالحی که در بالا بدان اشاره شد بوده .
لطفا ابتدا سخن طرف مقابل را بخوانید و پس از آن وارد نقد شوید .

سلام من مطالب شما رو قبول دارم البته این دلایل برای زمان صدر اسلام منطقی هستند. سوالی که من از شما دارم اینه که چرا در جامعه کنونی هنوز اون احکام وجود دارن؟ بسیاری از فقهاء معتقدند که در صورتی که کشور اسلامی دوباره به اندازه کافی قدرت پیدا کنه و شرایطش پیش بیاد همون احکام بردگی قابل اجرا هستند؟ چرا الان این احکام لغو نمیشن ضمن این که این مسایل دستاویز مخالفان اسلام در عصر حاضر هست؟

تصویر پاسخگو

با سلام
این که احکام اسلامی هر یک برای اجرایی شدن در ظرف زمان و مکان هم سنجیده می شوند ، حرف درست و منطقی است هست .
اما شما فرمودید بسیاری از فقها همین الان هم به شرط فراهم بودن شرایط موافق به بردگی گرفتن هستند ! میشه بفرمایید اسامی این « بسیاری از فقها » که قاعدتا باید شمار زیادی هم باشند چی هست ؟ لطفا بفرمایید از مراجع امروزین کدام یک در این باره فتوا داده اند ؟

ببخشید شما قران میخونی ، قران که برای دوره خاصی نیس بین فقها هم رجوعبه استفتائات بشه و لمعه دمشقیه بخش بیع قسمت حیوان رو مشاهده کنید .اینم آیه حلا بودن کنیز گیری
سوره نساء آيه ۲۴
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً ‏-و زنان شوهردار ( بر شما حرام شده‌اند ) مگر زناني كه ( آنان را در جنگ ديني مسلمانان با كافران ) اسير كرده باشيد ، كه ( در اين صورت نكاح شوهران كافرشان با اسارت لغو مي‌گردد و بعد از زدوده شدن رحم ايشان ، ) براي شما حلال مي‌باشند . اين را خدا بر شما واجب گردانده است ( پس آنچه را كه او بر شما حرام نموده است حرام بدانيد و آن را مراعات داريد ) ترجمه تا جایی که مورد را برساند .اما آیه کامل آورده شده و میتونید معنیش کنید . و سوره مومنون
في قوله تعالى : ( والذين هم لفروجهم حافظون. إلا على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم ) المؤمنون [ آية: ۵-۶ ]

تصویر p_qurani

سلام. کسی منکر این قضیه نیست که حکم برده داری در قرآن ذکر شده است . اما در قران بودن یک چیز است و ابدی و دائمی بودن حکم چیز دیگر.ممکن است حکمی در قران باشد اما حکمی است برای زمان و شرائط خاص.بحث برده داری نیز از این قبیل است .حکم آن هر چند در قرآن ذکر شده است ولی با توجه به روایات و توصیه های مکرر برای آزادی برده ها متوجه سیاست و روش قرآن برای مساله برده داری مشخص می شود . بنابراین صرف این که در قرآن ذکر شده دلیل بر ابدی بودن آن نیست بلکه باید به سنت هم دد راین زمنیه مراجعه کرد.

نعوذ بالله... یعنی شما میفرمایید حکمی که در قرآن هست قطعی و ابدی نیست و قابل فسخه؟ پس اگر اینطور باشه که میشه گفت شراب خواری اعلام شده در قرآن ابدی نیست و میتونه برگرده یا پرداخت زکات یا اقامه نماز هم با اینکه بارها ذکر شده چون خیلی از مردم انجام نمیدن ابدی نیست و میشه انجام نداد! در حالی که اگر قرآن سخنان خدا باشه باید قانون کلی خالق برای ابد باشه که وعده حق و فعله صدق! دوست عزیز اگر این امر بصورت برنامه ریزی شده و تدریجی از بین رفته پس مثلا امام یازدهم پس از عبور نزدیک ۲۰۰ سال از صدر دیگه عملا میتونستن برده داریو حرام اعلام کنن چون دیگه اون زمان از صدر خیلی فاصله گرفته شده بوده و عملا دیگه جنگی بین کفار و مسلمین نبوده و اغلب ملل همسایه مثل ایران و مصر مسلمان شده بودند و اگر جنگی صورت میگرفته برای نارضایتی از حاکمین وقت و جنگ مسلمان با مسلمان بوده ولی همچنان دیده میشه که تا آخرین امام هم همچنان کنیز و غلام وجود داشته و آزاد میشدند در حالی که همچنان اصل بر برابری و برادری همه نوع بشر بوده و هست.
اگر این امر در همان زمان حرام اعلام میشد امروز داعش که داعیه دار اجرای احکام اولیه اسلامه با توسل به همین آیه های ذکر شده مردان و زنان عراق و سوریه رو به بردگی و کنیزی نمیگرفت!

تصویر p_qurani

سلام .همانطور که در پاسخ قبلی عرض شد برخی از آیات قرآن توسط روایات معنا شده یا به اصطلاح تخصبص خورده اند . و این منافاتی با ابدی بودن برخی دیگر از آیات نداره . نکته ای که باید مد نظر شما باشه این هست ابدی بودن یا نبودن را باید از طریق صحیح و معتبر کشف کرد . در مورد برده داری هم باید توچه داشته باشید که امری که سالها رواج داشته مقابله با آن شیوه خاصی می طلبد . بارها به این نکته توجه داده شده که اگر مثلا بعد ازهر جنگی قرار باشد که اسرای جنگی آزادانه رفت و آمد کنند که با اصول و اولیات امنیت چامعه اسلامی مناقات خواهد داشت از سوی دیگر برگرداندن آنها به کشور خودشان نیز خلاف مصالح خواهد بود . از این رو بهترین کار این بوده که به صورت برده نزد مسلمانان بوده تا ضمن کنترل آنها زمینه هدایت آنها نیز فراهم شود. التبه لازم به ذکر است که در روایات متعددی تاکید بر خوش رفتاری با بردگان شده است . شیوه اسلام برای حذف برده داری این گونه بوده است . و این طبعا زمان خاص را لازم داشته است .

آها یعنی اگه روزی نسلی از انسان بیاد که شراب مستش نکنه و آسیبی به بدنش نرسه و علم پزشکی
این رو تایید کنه اون وقت دیگه این حکم برقرار نیست!!// بابا فکرتون کجا رفته قرآن کتاب دیروز امروز و فردای ماست.چطور میتوننه باطل بشه اگه اینطوره به امام زمان بگیم داره میاد سر راه یه قرآن جدید هم با خودش بیاره قبلی دیگه کاربرد نداره آخه مگه میشه

تصویر p_qurani

احکام دائر مدار موضوعشان هستند. اگر موضوع از بین بره حکم هم خود به خود از بین میره.ولی نکته ای که وجود داره که در برخی موارد خصوصیاتی مثل مست کننده بودن و .... حکمت هستند نه علت و موضوع. یعنی صرفا به ضررهای اون عمل محرم اشاره داره . ولی مطابق روایات و دلیل عقلی هر عمل حرامی دارای ضرر و مفاسدی هست از این رو حرام شده .

برده داری در اسلام طبق گفته آیت الله مصباح حکمی ابدی در هر زمان که امکان اون بود باید اجرا شود ...ما در قرآن جهاد ابتدایی داریم که طبق اون مسلمانان می تواند به تمامی کشورهای غیر مسلمان حمله کرده و برده بگیرند و دیگر هم اینکه برده ی مسلمان شده در اسلام به جایگاهی بین آزاد و برده یعنی مولی داره و هیچگاه کاملا آزاد نمی شود به همین راحتی که گفتید نیست .پس مبارزه ی تدریجی با برده داری دقیقا در کجاست یعنی ما اگه بخوایم الآن میتونیم برده بگیریم کما اینکه علمای شیعه قبلا فقط به جهاد دفاعی در زمان غیبت معتقد ولی الآن متفق قولند جهاد ابتدایی در زمان غیبت هم میشه ....البته ناگفته نماند مسلمون هم میشه برده کرد با اتهام زندقه بودن

بنام خدا پاسخ سطحی در فضای وسیع مجازی توهین به روح بلند احکام اسلامی است و هدف قانع نمودن افراد و رفع شیهات است وقتی معتقدیم اسلام دین کامل تا آخرالزمان است یعنی نظر اسلام آخرین و ماندگارترین حکم خواهد بود و عدم لغو حکم برده داری یعنی رسمیت یافتن این امر تا آینده،
ضمنا اصرار بر توجیه مسئله از جمله ممنوعیت ده مورد از ۱۱ مورد منشا برده داری ( یک مورد باقیمانده منبع اصلی برده داری بوده ) پاسخ قانع کننده به عدالتخواهی اسلام نخواهد بود که سرنوشت بنده خدا را در اختیار بنده دیکرش قراردهد و عدم لغو برده داری نتیجه اش برداشت سوئ خوارج جدید و زنده نمودن این حکم بنام اسلام در امارت اسلامی شام بود.

تصویر p_qurani

سلام . همانطور که قبلا گفته شد ابدی بودن احکام دین ربطی به ابدی بودن همه احکام نیست .چرا که احکام دین دو قسم است . احکام ابدی و احکام موقت . چنانچه برخی از احکام تابع بقاء موضوع آن است . از این رو اگر موضوع منتفی شود حکم آن نیز منتفی خواهد شد . و این ربطی به ابدی بودن یا نبودن ندارد .

مقایسه احکام بردگی در قرائتی خاص در اسلام معاصر با اسناد بین‌المللی حقوق بشر تردیدی باقی نمیگذارد که این دو در تعارض مستقیم با یکدیگرند و پذیرش یکی تنها با نفی دیگری جمع میشود. مهمترین اصل حقوق بشر در الغای بردگی این است که «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند.» (ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر) حال آنکه در قرائت یاد شده از اسلام معاصر؛ اولا: کودکانی که والدینشان برده بوده‌اند، برده متولد می شوند. ثانیا: آدمیان به لحاظ حقوق و حیثیت با هم مساوی نیستند.
انسان حر با انسان مملوک در موارد متعددی تفاوت دارد. برده در این موارد از حقوق بسیار کمتری برخوردار است. برده موجودی است پست تر از انسان حر و کمی بالاتر از حیوان. برده به میل خود زندگی نمی کند، بلکه می باید خود را مطلقا با خواست و تمایلات مولی منطبق کند. به کار اجباری گماشته می شود، اما بدون اذن مولی مالک دستمزد کار خود نمی شود. مولی می تواند بدون مراجعه به دادگاه او را مجازات کند.
مالک مذکر کنیز حق دارد بدون رضایت وی در او تصرف جنسی کند یا او را برای استمتاع جنسی در اختیار مرد دیگر قرار دهد. ازدواج و طلاق برده به دست مولی است. اگر به دست غیر برده کشته شود، قاتلش قصاص نمی شود. با چنین احکامی، برده قطعا از حقوق انسانی محروم است. تفاوت منظر اسناد حقوق بشر و احکام قرائت یاد شده از اسلام معاصر درباره بردگی را می توان در موارد زیر بررسی نمود:
۱- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: از والدین برده، برده متولد می شود.
۲- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: تمام افراد بشر از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: برده ها با احرار در بسیاری از حیثیات، حقوق و احکام تفاوت دارند.
۳- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: انسان را نمی توان به هیچ طریقی برده کرد. و در مقابل در احکام اسلام آمده به طریق مختلف افراد آزاد برده می شوند.
۴- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هیچ کس را نمی توان در بردگی نگاه داشت. و در مقابل در احکام اسلام آمده: تا زمانی که یکی از اسباب رفع بردگی حاصل نشده باشد، بردگی فرد تداوم خواهد داشت.
۵- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: داد و ستد بردگان به هر شکلی ممنوع است. و در مقابل در احکام اسلام آمده: داد و ستد بردگان با رعایت موازین شرعی آزاد است.
۶- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: اسرای جنگی از حقوق ویژه‌ای برخوردارند و قطعا برده محسوب نمی شوند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: از والدین برده، برده متولد می شود. تمامی ساکنان دارالحرب که به استیلای سپاه اسلام در آمده است، اعم از نظامی و غیر نظامی، مرد و زن و کودک برده محسوب می شوند و بین سربازان، والی و دولت تقسیم می شوند.
۷- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: همه افراد بشر از حق مالکیت برخوردارند و اجرت کارشان به خودشان تعلق می گیرد و در مقابل در احکام اسلام آمده: از والدین برده، برده متولد می شود. برده تنها با اذن مولی مالک چیزی می شود و اجرت کار او متعلق به مالکش است.
۸- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هر کس حق دارد سبک زندگی، مسکن و کار خود را آزادانه انتخاب کند و دیگران حق ندارند چیزی را به او تحمیل کنند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: رضایت برده در سبک زندگی، مسکن و کار او لازم نیست. او در تمامی موارد تابع مولی است و مجبور است نظر او را در حیطه شرع تأمین کند.
۹- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هیچ‌کس حق ندارد کانون خانواده دیگری را متلاشی کند، فرزند را از والدینش جدا کند و زن و شوهر را بدون رضایت آنها از یکدیگر جدا نماید. و در مقابل در احکام اسلام آمده: مولی حق دارد کودک را پس از هفت سالگی از مادرش جدا کرده به فروش رساند. مولی حق دارد ازدواج غلام و کنیز خود را بدون طلاق و بدون رضایت آنان فسخ نماید. ازدواج افراد متأهل پس از برده شدن خود به خود فسخ می شود.
۱۰- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هیچ‌کس را نمی توان به زور از ازدواج منع کرد یا به ازدواج با فرد خاصی مجبور کرد. ازدواج بدون رضایت طرفین مجاز نیست. و در مقابل در احکام اسلام آمده: ازدواج برده کلا به دست مولی است. او می تواند آنها را به زوجیت هر که بخواهد درآورد یا از ازدواج با فرد مورد نظر برده جلوگیری کند یا اصولا نگذارد آنها ازدواج کنند.
۱۱- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: استمتاع جنسی از دختران و زنان بدون رضایت آنان ممنوع است. هیچ کس حق ندارد زن یا دختری را برای استمتاع جنسی در اختیار مرد دیگری بگذارد. و در مقابل در احکام اسلام آمده: در اختیار گرفتن یک برده مؤنث در حکم ازدواج با وی است. مالک برده مؤنث حتی بدون رضایت وی حق هرگونه استمتاع جنسی از او را دارد. مولی می تواند کنیز خود را بدون ازدواج و برای استمتاع جنسی به مرد دیگر تحلیل کند.
۱۲- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هیچ‌کس حق ندارد به جای قاضی و دادگاه، دیگری را مجازات کند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: مولی (ولو غیر مجتهد و غیر عادل) حق دارد برده خود را تعزیر نماید و حدود شرعی را در صورت لزوم بر او جاری نماید.
۱۳- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: مردم در مقابل قانون مساویند و با ارتکاب جرم مشابه، از مجازات یکسانی برخوردارند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: مجازات برده فی الجمله نصف مجازات افراد آزاد است. افراد آزاد به خاطر کشتن عمدی بردگان قصاص نمی شوند، اما بردگان به واسطه قتل عمدی افراد آزاد، قصاص می شوند.
۱۴- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هر کس حق استراحت، فراغت، تفریح، زندگی خصوصی و آموزش و پرورش دارد. و در مقابل در احکام اسلام آمده: برده بدون اجازه مولی از حق استراحت، فراغت، تفریح، زندگی خصوصی و آموزش و پرورش برخوردار نیست.
۱۵- در اسناد بین‌المللی حقوق بشر آمده: هر کس حق دارد در اداره حوزه عمومی جامعه خود شرکت کند. و در مقابل در احکام اسلام آمده: هرگونه دخالت برده در حوزه عمومی بدون اذن مولی ممنوع است.
مقایسه این موارد نشان می دهد که ناسازگاری دیدگاه مشهور اسلامی معاصر با اسناد حقوق بشر واضح تر از آن است که احتیاجی به توضیح و اثبات داشته باشد یا قابل توجیه باشد. اینکه برخی مالکان متشرع و خداترس از برخی حقوق خود نسبت به بردگانشان استفاده نکنند، باعث نمی شود اختیارات شرعی گسترده مالکان برده را نادیده بگیریم. در وضع قانون همه جوانب را می باید در نظر گرفت و امکان هرگونه سوء استفاده را پیشاپیش مسدود کرد. مورد به مورد اسباب بردگی و احکام و تکالیف بردگان با اسناد حقوق بشر در تعارض مستقیم است.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
در ابتدا لازم است اشاره شود در قدیم از سه راه انسان ها به بردگی گرفته می شدند:
۱. زور و قلدری: مثلاً رئیس قبیله به زور می توانست دیگران را به بردگی بگیرد یا یک قبیله بدون دلیل به قبیله دیگری شبیخون زده و هجوم برده و افراد قبیله دیگر از زن و مرد و کودک را به اسیری بگیرد.
۲. داشتن ولایت ارث و شوهری، و غیره; به عنوان مثال: پدر می توانست فرزند خود را بفروشد;
۳. جنگ ؛ برده گیری در جنگ های دفاعی حتی در بین ملل دارای تمدن نظیر روم، هند، یونانو ایران نیز معمول بوده است. ابتدا قبیلة پیروز در جنگ خواه مهاجم یا مدافع، تا آخرین نفر از طرف مغلوب را می کشت; امّا در طول زمان، و نیز از باب نوع دوستی، بنا را بر این گذاشتند که اسیران جنگی را به عنوان غنیمت تملک کنند، هر چند در آن دوران هم روش ها فرق می کرد و رومی ها و یونانی ها سختگیرتر بودند.(۱)
دین اسلام قانونی به نام برده داری تأسیس نکرد; بلکه از سه روش فوق; دو روش زور و ارث را ردّ و روش سوم یعنی جنگ دفاعی را تحت شرایطی امضا کرد تا به مرور زمان و با شرایطی که قرار داده است، زمینه های آن نوع برده داری را هم از بین ببرد.
اما اینکه چرا اسلام راه سوم برده گیری را مردود ندانست; بلکه محدودیت هایی در آن ایجاد کرد؟ بدان خاطر بود که :
۱. اصلاح عادات غلط به زمان نیازمند است;
۲. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند و گاهی بخش عظیمی از جامعه را بردگان تشکیل می دادند، و اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغا می شد، رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد; زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.( ۲)
حداقل اثر سوء آزاد کردن این جمعیت انبوه، مختل کردن امنیت جامعه بود. بررسی این نکته نشان می دهد که برخورد ضربتی و یکباره با برده داری، امری غیر حکیمانه، بلکه غیر ممکن است; از این رو اسلام، در برخورد با این مسأله ـ چنان که در مورد "شراب" عمل کرد ـ به اصلاح تدریجی پرداخت.
۳. بندگان در آغاز اسلام منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند. مشرکان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و میدان های جنگ به کار می گرفتند; چنانچه اسلام در همان ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد، بدیهی بود که تنها مسلمانان به آن عمل کنند; چرا که مشرکان به آن اعتقادی نداشتند.
این شیوه ، پیامدهای بسیار ناخوشایند و ضربه مهلکی برای جامعه اسلامی نوپا در پی داشت. از جمله:
الف: مسلمانان به یکباره از نیروی اقتصادی و نظامی عظیمی محروم می شدند و این ضربه مهلک اقتصادی به آنان بود.
ب: بندگانی که به اسیری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مکان و درآمد مناسبی نداشتند، به ناچار پیش مشرکان باز می گشتند و آنان دوباره، از اینان برای تقویت بنیه اقتصادی و نیروی نظامی استفاده می کردند.
اما آزادی بندگان به تدریج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد.
. به طور کلی، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است و فطرت بشر چنین فردی را محکوم به فنا دانسته و دست کم به بردگی گرفتن او را تجویز می کند.
۴. علاوه بر حکم فطری، تا آنجا که تاریخ نشان داده است، انسان ها دشمنان خود را به عنوان غنیمت اسیر می گرفته اند.(۳)
برده گیری که اسلام معتبر دانسته حقی است که با فطرت بشر مطابقت دارد که همان برده گیری دشمنان دین و مجتمع اسلامی است، و چنین کسانی به حکم اجبار به داخل جامعه جذب می شوند و در لباس بردگی درمی آیند تا تربیت صالح دینی یافته و به تدریج آزاد شوند همانند مریضی که پزشک، آزادی عمل او را تحت کنترل در می آورد تا به سلامتی برسد.
جهان متمدن هر چند به ظاهر، نظام برده داری را ملغا اعلام کرد، امّا هنوز همان نظام به شکلی دیگر در جهان معمول است. با نگاهی کوتاه به جنگ جهانی دوم و قیمومیت بر ملل محروم و مغلوب می بینید که چه فجایعی به بار آوردند. هنوز هم محرومان ، گرفتار نظام قیمومیتی غلط هستند.(۴)
اسلام نه تنها برده داری را تأسیس نکرد; بلکه برای حل تدریجی اما سریع آن راه حل هایی را ارائه داد که در محورهای زیر آنها را مورد توجه قرار می دهیم:
الف) بستن سرچشمه بردگی: اسلام از بین سه راه معمول برده گیری در آن زمان، دو راه را ردّ کرد و نپذیرفت (زور و قلدری، ولایت شوهر، ارث و غیره) و به عللی که گذشت، برای از بین بردن راه سوم (راه برده گیری در جنگ) محدودیت هایی ایجاد کرد، حتی در صورت پیروزی در جنگ ،گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند;
با اسیران مسلمان مبادله شوند;
در مواردی که دو راه قبلی صلاح نبود، به جای این که آنها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.(۵)
ب) گشودن دریچة آزادی: اسلام، تمهیداتی دیگر برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله :
ـ آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داده است(۶)
ـ با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن آن زن، فروش آن زن ممنوع می شود تا از سهمیة ارث فرزندش آزاد شود.(۷)
ـ سهمی از زکات برای خرید برده و آزاد کردن آنان قرار داده شد که بدین ترتیب بودجة دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همة بردگان ادامه خواهد یافت.(۸)
ـ آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آنجا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد.(۹)
ـ هر کس سهم خود از بردة مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شود.(۱۰)
ـ هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزادة خود شود، آنها فوراً آزاد می شوند.(۱۱)
ـ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، برده خود به خود آزاد خواهد شد.(۱۲ ) و...
ج) احیای شخصیت بردگان: در دورانی که بناست بردگان به تدریج آزاد شوند، دین مبین اسلام برای اِحیای حقوق آنان اقدامات وسیعی کرده است; به طوری که هیچ فرقی بین بردگان و آزادها قرار نمی دهد; جز به تقوا و پرهیزکاری; از این رو به بردگان اجازه می دهد همه گونه پُست های اجتماعی را عهده دار شوند، از فرماندهی گرفته تا پست های حساس دیگر که به عنوان نمونه سلمان، بلال و قنبر را می توان نام برد.(۱۳)
د) رفتار انسانی با بردگان، در اسلام دستورهای زیادی در مورد مدارا با بردگان آمده است از جمله:
ـ پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر برای آزادی برده سفارش کرد که فکر کردم برای آزادی برده مهلت معینی مقرر گردید.(۱۴)
روایاتی داریم که در مورد بردگان، مهلت هفت سال را مطرح کرده و فرموده اند: بعد از هفت سال برده را از کار معاف و او را آزاد کنید.(۱۵)
حضرت امام صادق می فرمود: هرگاه پدرم به غلامش دستوری می داد و ملاحظه می کرد که آن کار، سخت است خود بسم الله می گفت و کمک می کرد.(۱۶)
خوشرفتاری نسبت به بردگان در دوران انتقالی، به حدی است که حتی بیگانگان نیز از آن ستایش کرده اند; به عنوان نمونه، جرجی زیدان می گوید: اسلام نسبت به بردگان فوق العاده مهربان است و پیامبر این دین در مورد بردگان سفارش بسیار نموده است; به عنوان مثال: "کاری که برده تاب آن را ندارد، به او واگذار نکنید" یا "هرچه خودتان می خورید به او بدهید"(۱۷)
بنا بر این اسلام در آن زمان که برده داری وجود داشت وجود آن را تا حدودی تجویز کرد تا با برنامه حساب شده و موفق به مبارزه با آن پردازد و به هیچ وجه اسلام این قانون را ایجاد نکرد . طریقی هم که اسلام برای مبارزه برگزید طریق تدریجی بود و با موفقیت قرین شد در حالی که اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت ، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد ، با موفقیت هم قرین نمی شد. اتفاقا در تاریخ مبارزه با بردگی توسط غربیان با مبارزه قاطع و یکباره مواجهیم که به شکست انجامید .
اما در جامعه اسلامی کنیزان از دو راه وارد می شدند:
۱-زنانی که در میدان های جنگ شرکت می کردند و اسیر می شدند. در قدیم در جنگ ها قبیله در جنگ در گیر بود ؛یعنی زنان و مردان و کودکان همگی اعضای میدان نبرد بودند و برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش می کردند . سهم زنان کمتر از مردان نبود و وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و کودکان و اموالی که در میدان بود ،به اسارت طرف مقابل در می آمد.
۲- زنانی که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند ، برده فروش ها آنها را به جامعه اسلامی می آوردند و می فروختند. در اسلام خرید و فروش اینان نیز جایز شمرده شد تا راهی برای ورود آنان به جامعه اسلامی و در معرض آزادی قرار گرفتن باشد.

پی نوشت :
۱) المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، ج ۶، ص ۵۴۴، نشر رجأ.
۲) همان
۳) همان، ص ۵۴۹.
۴) همان، ص ۵۶۱ ـ ۵۶۶.
۵)همان، ج ۱۸، ص ۳۳۷ ـ ۳۴۱، چ جامعه مدرسین.
۶) تحریرالوسیله، امام خمینی، ج ۲، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۷، چ جامعه مدرسین.
۷) مکاسب، شیخ انصاری، ص ۱۷۵، سطر ۱۴،چ دارالحکمة.
۸) تفسیر نمونه، مکارم، ج ۱۲، ص ۴۱۸، چ اسلامیة تهران.
۹) بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۱، ص ۴۳، چ اسلامیه تهران.
۱۰) جواهرالکلام، شیخ محمدحسن، ج ۳۴، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۸، چ بیروت
۱۱) تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۲
۱۲) وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۶(۲۰ جلدی)
۱۳) تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۲۱
۱۴) وسائل الشیعه، همان
۱۵) همان.
۱۶) بحارالانوار ، ج ۷۴، ص ۱۴۲، ح ۱۳
۱۷) تاریخ تمدن، جرجی زیدان، ج ۴، ص ۵۴

اولا خدا رو شکر میکنم که تو اون دوران به دنیا نیومدم. ولی به نظرم ما باید حساب عمر وافرادش رو از اسلام جدا کنیم کجای اسلام گفته به قبایل دیگر حمله کنید به خاک وخون بکشیدشون زنان وبچه هاشون رو اسیر کنید فقط یه جا اجازه این کار رو داده اونم زمانی که قبایل دیگه بهشون حمله کردن حق کشتن و اسیر گرفتن دارن کمااینکه همین حالا هم اگه جنگی در بگیره اسیر میگیرن و زندان میندازن فقط قوانین عوض شده ملتها وضعشون خوب شده دیگه نیاز نیست اسیر برده بشه چون دولتها ندارن پول نگهداری در زندان رو بدن و اینکه در اون زمان همه دینها برده داری رو داشتن و فرقش با اسلام رفتار بهتری بود که اسلام از مسلمونها میخواست که با برده ها داشته بلشن یعنی به تنشون شلاق نزنن به زور با انها همبستر نشون با ملایمت و مهربانی با انها رفتار شود به محض مسلمون شدن ازادشان کنن و اگه میتونن بهشون حقوقی بدهند تا خودشان را با پول خود ازاد ولی همین مسیحیها حتی اگه برده ای مسیحی میشد باید در کلیسایی مخصوص خودشان میرفتن و این دلیل ازادیشون نمیشد باهاشون بدرفتاری هم میکردن و حالا که همه کشورها برده داری رو برداشتن مسلمونها هم برداشتن و مطابق قوانین بین الملل رفتار میکنن و اما داعش اونها که اصلا منطق ندارن که حالا بخوان طبق قوانین بین الملل با اسیران حنگی رفتار کنن انان همانند کسی که بهش اعتقاد دارن یعنی عمر رفتار میکنن و بویی از انسانیت نبردن

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر :
در تکمیل سخن تان باید اشاره شود :
دين اسلام در بستري ظهور مي كند كه برده داري به عنوان يك سنت ديرينه بخش عظيمي از اقتصاد جامعه را در بر دارد و ريشه كن نمودن آن به يكباره نه به صلاح جامعه مي باشد و نه حتي به صلاح خود بردگان و اسرائي كه نسل ها به برده بودن عادت كرده و خو گرفته بودند، لذا دين اسلام به صورت مشروط و با وضع مقرراتي نظير لزوم خوش رفتاري با اسيران و رعايت اخلاق اسلامي با آن ها (۱) اين واقعيت موجود و ريشه دار را مي پذيرد؛ لذا پذیرش واقعیت و سنت حاکم بر جوامع بشری آن زمان و بیان احکام و آداب فقهی آن، جای اشکال و خرده گیری بر اسلام ندارد.
۳. پيامبر اسلام و ساير اهل بيت (ع) وجود بردگان كه غالبا افرادي از ساير ملت ها و قوميت هاي دور مي بودند در ميان مسلمانان را با مديريتي صحيح تبديل به يك فرصت ويژه جهت نشر اخلاق و ديانت در دنيا نمودند؛ زيرا با تربيت و آموزش بردگان موجود با فرهنگ اسلام و سپس آزاد نمودن آن ها به بهانه هاي مختلف باعث برچيده شدن تدريجي فرهنگ برده داري از يك سو و نشر و تبليغ دين از سوئي ديگر شدند. (۲)
دين اسلام با وضع قوانين اخلاقي در مورد لزوم خوش رفتاري و رعايت آداب اسلامي و رعايت حقوق انساني با بردگان به تدريج فرهنگ برده داري را به فرهنگ خدمتكاري و مزد دهي تبديل نمود، كه در هيچ زماني كسي آن را بد نمي دانسته است،لذا نمي توان چنين مواردي را به معناي تغيير ارزش هاي ذاتي رفتار ها در طول زمان محسوب نمود و از آن نسبيت اخلاق را نتيجه گرفت.
پی نوشت ها:
۱. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۴۱ و ۱۴۲.الوفاء بيروت ،۱۴۰۴ق.
۲. تفسیر نمونه ، همان ، ج ۲۱، ص ۴۲۰

طبق نظر علامه سید جعفر مرتضی عاملی سن عایشه درزمان ازدواج با پیامبر حدود۱۷ سال بوده

دلایل ذکر شده در متن در پاسخ به برده داری در اسلام اصلا قانع کننده نیست شما در متن گفتید که معمولا برخورد ضربتی در اسلام مرتبط به معضلات عمیق عقیدتی بوده نه مشکلات اجتماعی اولا این که برده داری رو در حد مشکل اجتماعی پایین اوردن فرار به جلو نیست برده داری از عدم اعتقاد به یکسان بودن انسانها ناشی نمیشه چطور جنبه اعتقادی مسله رو حذف میکنید دوم در اسلام در هیچ جایی بنده حکم یا سخنی در نفی و نهی برده داری ندیدم اینکه شما میفرمایید پیامبر برده ازاد میکرد در بسیاری موارد پاداش اسلام اوردنشان بوده یا ... ،نه جنبه انسانی و غیراخلاقی بودن موضوع مثلا وقتی در اسلام در ازای فلان گناه مسلمان مجبور به ازاد کردن برده میشه این کار برده داری رو عیراخلاقی نشون میده یا اینکه در ازای گناه و خطا در اسلام مسلمان میبایست کالای باارزش (برده) رو از دست بده این ازرش برده به عنوان کالا و اموال مسلمان رو نشون نمیده؟ سوم اگر پیامبر قصدشون حذف تدریجی برده داری بوده چرا خودشون برده میگرفتن و در طول عمرشون ازشون بهره بردن حداقل در مورد خودش که اختیار داشت چهارم اینکه در سوره نسا ایه ۲۵برای ناکح با کنیز شرط رضایت فقط از جانب مالک اومده و به کنیز اختیار داده نشده نشان از مجاز بودن تجاوز به زنان در اسلام نیست در اخر اگر قصد واقعی اسلام نهی وحذف برده داری بود نمیبایست همانطور که در مورد شراب به پیامبر ایه نازل شد در طول حیات پیامبر ایاتی از نکوهش برده داری و در پایان حرام بودن برده داری نازل میشد نتیجه گیری شخصی بنده اینکه در اسلام برده داری تحت شرایطی مجاز بوده و اصل برده داری اصلا نکوهش نشده بلکه به گفته شما محدود به قوانین شرع شده

تصویر soalcity

سلام
ضمن تشکر از توجه شما
اولا راههای متعدد آزاد کردن برده، و ارزش شمردن آن به گونه ای که در قرآن، گذر کردن از عقبه خوانده شده، خود نشان دهنده اهتمام اسلام به آزادی بردگان است. حتی در مواردی که هیچ بحثی از کفاره نیست
ثانیا متون اسلامی، فقط ناظر به آزاد کردن برده نیست. مثلا پست ترین شغل برده فروشی عنوان شده است.
ثالثا یکسانی انسان ها، اصل اولی است که می تواند به دست خود انسان ها تغییر کند. کما اینکه اصل آزادی به خاطر دزدی یک شخص از او سلب می شود. و این را کاملا منطقی می دانیم که کسی به خاطر محارب بودن (تلاشش برای کشتار) ، صلاحیت ازادی نداشته باشد و برده بودن او، حداقل برای مدتی که با فرهنگ متفاوتی آشنا بشود، لازم است.

بر فرض که باید در آن زمان به تدریج با برده داری مبارزه میشد و نمیشد به یکباره آن را نهی کرد
ولی به نظرتون بهتر نبود حداقل خود پیامبر (ص) یا ائمه از داشتن برده امتناع می کردند.
ببینید امروز اول محرم و من با لباس مشکی امام حسین نشستم و این مطالب رو می خونم چون واقعا برام سوال پیش اومده و نمی تونم قبول کنم که در قرآن مطلبی اومده و حالا طی مرور زمان تغییر کرده، ما قرآن رو یک معجزه میدونیم و به هیچ کس حق نمی دیم به یک کلمه ازون هم شک کنه
لطفا با تکرار متنی که در ابتدا نوشتید جواب من رو ندید و اگر نمی تونید از بزرگترهاتون کمک بخواید که یک جواب قانع کننده به این مسئله برده داری و اینکه چرا خود پیامبر (ص) و ائمه این کار را می کردند جواب بدید

تصویر soalcity

سلام
نفی تدریجی برده داری، برای همه انواع برده داری نبوده، بلکه برای برده داری از طرقی بوده که اسلام آن ها را نامشروع می داند. و باید توجه کنید که یک راه برده گیری، کاملا مشروع و منطقی و معقول است. و آن اینکه اگر کسی برای جنگ و به قصد کشتار و نابودی آمده، او را نمی کشیم. بلکه چند سال در زندگی خود وارد می کنیم تا با شیوه زندگی مسلمانان از نزدیک آشنا شود و طبیعتا با راههای متعدد آزاد سازی برده، آزاد شود.
یعنی یک دوره زندگی برای انسانی که تفکرات خطرناک دارد، تا تفکرات خطرناکش عوض شود. و کافیست به شیوه زندگی او در این دوره هم توجه شود (از حق ازدواج تا همسانی با مولا در خوراک و پوشاک) تا درک شود، این شیوه هیچ اشکالی ندارد.
فقط باید بر توهمات ذهنی غلبه کرد تا از اسم برده داری، به سراغ مصادیق نامشروع نرود و آنها را ملاک قضاوت قرار ندهد.

برده داری تا قرن نوزده ادامه داشت و فرانسه و انگلستان این کار کثیف غیر انسانی و شیطانی را در سرزمین های اسلامی ریشه کن کردند .من به یقین رسیدم که دین اسلام حقانیت ندارد چون امکان ندارد دین حق چنین خطای بزرگی مرتکب بشود و برده داری را که بشدت کثیف و غیر انسانیست حرام اعلام نکند و هر کس بخواهد این را توجیح کند در مردابی فرو خواهد رفت که با دست و پا زدن بیشتر بیشتر فرو خواهد رفت بنظر من این خواست خدا بوده که محمد چنین خطایی کند و برده داری را حرام اعلام نکند تا مردم به دروغین بودن ادعایش پی ببرند هرچند هنوز هم احمق هایی پیدا میشوند.زنده باد اروپا و تمدن جدیدی که از این سرزمین پاک سرچشمه گرفت تا تمام جوامع بشری را از از اعمال کثیفشان برگرداند.زنده باد انگلیس و فرانسه و مرگ بر اسلام کثیف

تصویر soalcity

تعصب چشمان انسان را از دیدن حقیقت محروم می کند. و این همه توهین شما، و وارونه کردن حقایق تاریخی، نشان دهنده تعصبی است که بعید می دانم توضیح من ثمری داشته باشد.
اروپا و غرب، در قرن اخیر برده داری را در سرزمین های خود و صرفا در حد ادعا از بین بردند. و در واقع شکل جدیدی از آن را ایجاد کردند. که حداقل بخشی از آن را با عنوان بردگان جنسی، در آمار و ارقام خود بیان می کنند.
اما در اسلام برده داری کثیف نبوده، بلکه تنبیه مجرم ترین افرادی بوده که دست به کشتار دیگران دراز کرده بودند. و این تنبیه در عادلانه ترین صورت بوده که به جای کشتن آنها، اجازه زندگی جدید در فضایی متفاوت به آنها داده می شد. و تمام نیازهای آن ها از ازدواج تا بهره مندی از پوشاک و خوراک حتی در حد ارباب خود به رسمیت شناخته شده بود. و تنها محدوده انتخاب شان کم می شد چرا که با این توان خود بدترین انتخاب ها را داشته اند. تا پس از تغییر رویه شان با راههای متعددی که اسلام برای آزادی برده قرار داده است به آزادی و زندگی جدید برسند.

واقعاً من هم با پاسخی که به این سوال داده شده خیلی موافق نیستم!
در اصل اسمش رو ماست مالی میذارم!

-اصل یک قانون و خوب یا بد بودن اون رو با توجه به عمل کننده هاش نمیسنجیم
اما دین قداست دارد و ما پیشوایان را معصوم مینامیم پس عمل آنها آینه دین است و پیشوایان ما برده داری میکردند...هرچند با بخشش و عطوفت با آنها رفتار میکرده اند

واقعاً کسی (معجزه ، شفا ، جن) فیزیکال دیده؟ اگر کسی دیده بیاید بگید بلکه ما هم از این شک و دو دلی در بیایم!

معجزه چیزی جز علم نیست که آدمی را قادر میسازد که بهتر زندگی کند...

جوامع کفار غربی که در اون همه کافرند و اکثراً حرامزاده خوانده میشوند چقدر تفاوت دارند از لحاظ دزدی و تجاوز و حقوق بشر و... با کشور های اسلامی مثل ایران و عربستان و...؟

من یک مسلمان شیعه هستم ، نماز میخوانم(اگر نمازی فوت شود سرخورده میشوم) ، قرآن میخوانم(تحقیق تا حدی که برسم)
روزه خوری نمیکنم مگر دلیل شرعی داشته باشد و... یعنی التزام عملی به دین اسلام دارم

یکی از مسائل شکیه بنده به این مسئله برده داری است و چیزهای دیگر
اما واقعاً از اعماق وجود با توجه به چیزهایی که دیده ام شک های عدیده ای در ایمان به اسلام دارم و میدانم اگر این شک ها برطرف یاحتی خیلی کم شوند ایمانی خیلی بهتر به دین پیدا میکنم که زندگی متفاوت تری نسبت به الانم به ارمغان میاره

من نه تعصب روی دین دارم و نه روی تکفیر دین ؛ فقط به دنبال حقیقتم...

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
د این باره به چند نکته باید اشاره شود :
۱- در جوامع غربی فساد اخلاقی وکار های ضد بشری اگر بشتر از جای دیگر نباشد کمتر نیست .
مگر این همه کشتار در کشورهای نظیر : یمن ، عراق ، افغانستان ، لبی ، ووو توسط غربی های واذناب شان انجام نمی شود ؟
امروز شاهد مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم هستید که چگونه درافغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و کشورهای آفریقایی حتی درآمریکا جنوبی و مرکزی به نام آزادی، جنایت کردند و مردمان بیدفاع را به خاک وخون کشیدند.
۲- از این به عنوان یک مسلمان شیعه درست بر مدار دین حرکت می نمایید وبه آموزه های دین تان وفا داری هستید به شما تبریک وشاد باش باید گفت .
۳- سوالات وپرسش های خود را از همین طریق به تدریج مطرح نمایید تا پاسخ های مفید تقدیم گردد .
دغدغه دینی شما و حساسیتی که نسبت به این موضوعات دارید را می ستاییم و برایتان آرزوی موفقیت بیش از پیش می نماییم ؛ پاسخ به این پرسش ها نیازمند تبیین دقیق از اصل مقوله برده داری در اسلام است که ایدواریم از مطالعه آن ملول نشوید.
در این خصوص قبل از هر چيز توجه به اين نكته مهم ضروري است كه اسلام بردگی را ابداع نکرده است، بلکه در عصری که مسئله بردگی با تار و پود جوامع بشر آمیخته بود، آن را به عنوان حقیقت تلخ موجود، پذیرفته و با بیان دستورهایی در جهت رهایی بردگان قدم برداشت.
ما معتقدیم که اسلام در برنامه ای هدفمند و حساب شده مسیری را در پیش گرفت که امر ناپسند برده داری در زمانی کوتاه از فرهنگ اجتماعی جامعه اسلامی رخت بربندد و به فراموشی سپرده شود که البته در این امر اسلام و برنامه ریزی اش بسیار موفق بوده است.
البته این که چرا اسلام به یکباره و به صورت انقلابی همانند مبارزه با بت پرستی در جهت رهایی بردگان گام بر نداشت، بلکه در جهت رهایی تدریجی آنان کوشید،سوال مهمی است ؛ اما پاسخ آن این است که موضوع برده داری به عنوان یک پدیده شوم اجتماعی و فرهنگی با مساله بت پرستی به عنوان ریشه ای ترین انحراف فکری و عملی انسان بسیار متفاوت است و نباید این دو مساله را با هم یکسان دید .
اصولا برخورد با هر نوع انحراف و اشتباه فکری یا عملی اگر به هدف نتیجه گیری و حل مشکل باشد. باید با دقت و ظرافت انجام شود و برخورد قاطع و به اصطلاح ضربتی در هر موردی جوابگو و مفید نخواهد بود ؛ اتفاقا اسلام هم در مورد همه مسائل به طور سریع و ضربتی عمل نکرد و احکام دین در طول ۲۳ سال حیات پیامبر به تدریج به جامعه ابلاغ شد. حتی جدی ترین و مهم ترین دستورات شرعی مانند حکم حجاب یا حرمت شراب .
آیات تکلیف زنان مسلمان به حجاب دقیق مانند آیه ۵۹ سوره احزاب یا آیه ۳۱ سوره نور آیات مدنی هستند و در مدینه نازل شده اند که نشان می دهد اصل حکم حجاب یا تاکید بر رعایت دقیق و جزییات این حکم آسمانی در مدینه و سال ها بعد از نزول اسلام به مسلمانان ابلاغ شده است.
همچنین در مورد شراب به شهادت آیات متعدد قرآن و روایات و تصریح مفسران (۱) این حرمت به طور تدریجی بود و در ابتدای بعثت حرمت قطعی شراب صادر نشده بود و مسلمانان تا سال ها بعد از اسلام آوردن و در مدینه شراب می نوشیدند. حتی مقابله با بت پرستی نیز گرچه به خاطر مبنایی و ریشه ای بودن این انحراف از ابتدا کلید خورد اما رویکرد مبارزاتی پیغمبر در یک دوره طولانی با کار فرهنگی و فکری و تبیینی انجام شد و در ابتدا حتی قرآن که بت و بت پرستی را به هیچ وجه تحمل نمی کرد، اجازه توهین به بت های بت پرستان را نیز به مومنان نمی داد. (۲) اما در نهایت که زشتی این عمل آشکار و علنی شد پیامبر بت ها را در هم شکست و با این انحراف عمیق برخوردی قاطع و انقلابی نمود .
به هر حال برخورد ضربتی و دفعی با بسیاری از پدیده های زشت فرهنگی و اجتماعی نتیجه ای جز بی ثمر ماندن تلاش ها و فشارها نخواهد داشت و همه نتایج به طور معکوس حاصل می گردد و اصولا چنین شیوه ای معقول و منطقی و ثمر بخش نخواده بود و اسلام هم واقع بینانه در مورد این قبیل موضوعات چنین نکرد . به همین دلیل ما معتقدیم که همین نمونه برخورد منطقی و حساب شده اسلام با پدیده های ناپسند فرهنگی و اجتماعی ، خود بهترین گواه بر حقانیت اسلام است که نشان می دهد در تعالیم آن تا چه حد به جزییات و ظرافت ها توجه شده است.
البته ممکن است این تسامح و برخورد تدریجی به نفع برخی افراد محسوب گردد، اما این شیوه برخورد در نهایت به نفع دین و توده افراد جامعه و به صلاح دنیا و آخرت همه خواهد بود. چنان که چنین شد و در مدت کوتاهی بساط برده و برده داری از جامعه اسلامی برچیده شد.
در این موضوع خاص نیز تامل نشان می دهد که برخورد ضربتی اصلا مناسب نبود و رهایی دفعی بردگان از طوق بندگی، مشکلاتی را به دنبال داشت که به ضرر جامعه و البته خود آن ها بود، زیرا اگر نظام غلطی در بافت جامعه ای وارد شود، ریشه کن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده ای نیاز دارد. در غیر این صورت نمی توان آن را ریشه کن نمود. درست مانند انسانی که به بیماری خطرناکی مثل اعتیاد مبتلا شده و بیماریش کاملاً پیشرفت نموده است. آزادی دفعی بردگان ممکن بود مفاسدی را در پی داشته باشد:
۱ـ اگر اسلام یک باره و به طور کلی بردگی را لغو می کرد، نظام اقتصادی و اجتماعی مردم به ناگاه از هم می پاشید؛ در این صورت هم بدنه جامعه متضرر می شد و هم بردگان که فاقد کار و زندگی و خانه و مسکن بودند، ممکن بود از جهت معیشتی و اقتصادی جامعه را به بحران سوق دهند. در تاریخ معاصر آمده که رییس جمهور آمریکا بدون ایجاد مقدمات لازم به یکباره برده داری را لغو و ممنوع اعلام کرد ، ولی بردگانی که به ظاهر آزاد شده، ولی روحا آزاد نشده بودند و توان روحی و اجتماعی اداره خود را نداشتند ، از صاحبان خود به التماس می خواستند مثل سابق آنان را به بردگی بگیرند و رها نسازند!!
۲ـ اگر بردگان به یک باره آزاد می شدند، با توجه به ظلم و ستمی که در طول سالیانی دراز متحمل شده بودند، ممکن بود به انتقام جویی روی آوردند و امنیت عمومی، وضع سیاسی جامعه و روابط اجتماعی و انسانی جامعه متحمل خسارات های فراوانی کنند .
۳ـ اسلام در مسیر حرکت تکاملی خویش خواه ناخواه با جنگ هایی روبه رو می شد و اسیر می گرفت. حال اگر اسیران را یک باره آزاد می کرد، ممکن بود بار دیگر توطئه نمایند و با مسلمانان دیگر بار بجنگند. اسلام راه بهتری را انتخاب نمود؛ اوّل اسیران جنگی را به صورت غلامان و کنیزان وارد خانه مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود که با آنان خوش رفتاری نمایند، تا از نزدیک خوبی های مسلمانان را بنگرند و تدریجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامی آشنا شوند و از دشمنی با اسلام دست بردارند و به تدریج آزاد شوند. در این صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمنی نمی ورزند، بلکه به یاوران و سربازان اسلام تبدیل می شوند.
اسلام برای از بین بردن پدیده بردگی برنامه هایی را ارائه داده است. اینک به بیان برخی می پردازیم:
ا) لغو همة راه های بردگی جز یک راه :
در عصر بعثت رسول برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. یعنی از راه های مختلف، انسان آزاد تبدیل به برده می شود مانند اسارت در جنگ، حکم و خواست حاکمان وقت برای برده گرفتن افراد آزاد. طفلی که از ام ولد(مادری که کنیز است)به دنیا می آمد، هرچند پدرش آزاد بود. کسی که از رفتن به جنگ امتناع می کرد یا از جنگ فرار می کرد، تبدیل به برده می شد. کسانی که از کشور فرار می کردند و به کشور و قلمرو حکومت حاکم دیگر پناهنده می شد، حاکمان آن سرزمین آن ها را برده قرار می دادند. کسی که مرتکب جرایمی مانند قتل و دزدی می شد، یا به واسطه فقر گاهی انسان آزاد خود یا فرزندش را در معرض فروش قرار می داد. یا همسرش را به عنوان کنیز به فروش می رسانید. یا از طریق آدم ربایی و دزدیدن فرد آزاد او را برده قرار می داد یا اگر کسی در قمار می باخت و خود را گرو قمار می داد، بعد از باخت در قمار برده دیگری می شد.
اسلام تمام این راه ها را ملغی نمود و فقط بردگی را از طریق اسارت در جنگ قبول نمود.(۳) آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامی اعلان نکرد؛ در واقع در صورت پیروزی در جنگ ، گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
- از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند؛
- با اسیران مسلمان مبادله شوند؛
- با انجام اموری نظیر آموختن خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند؛
در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.
بسیاری همین امر را نشانه تایید برده داری و همراهی اسلام با این رفتار غلط دانسته اند، در حالی که به نظر می رسد. این قضاوت اصلا منصفانه و دقیق نیست؛ فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند؛ تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آن ها برخورد کند؟
جواب از چند گزینه خارج نیست؛ یا باید آن ها را از دم تیغ بگذراند، یا در زندان اسیر کرده و یا آن ها را آزاد نماید؛ اگر دقت کنیم همه این موارد دچار مشکلات عدیده ای است؛ زندانی کردن اسرا علاوه بر همه مفاسدی که اصل قانون زندان در پی دارد، بار مالی سنگینی را بر دولت اسلامی تحمیل می کرد. جدای آن که با نیاز مالی بسیار مسلمانان در آن مقطع زمانی و کمبودهای فراوان و حجم زیاد اسرا این امر امکان پذیر نبود.
کشتن همه اسرا هم نتایج مثبتی در پی نداشت. زیرا بسیاری از این افراد شناخت کاملی از اسلام نداشتند. چه بسا با آشنایی درست به اسلام می گرویدند. به علاوه کشتن بیش تر افراد آثار و نتایج سوء فرهنگی و روانی در پی داشت که با فلسفه اسلام همخوانی نداشت.
از طرف دیگر آزادی همه اسرا هم کاری بسیار نامعقول بود، زیرا این افراد کسانی بودند که با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته ،حتی برخی از آنان را کشته بودند. یقینا آزادی آن ها همان و بازگشت به آغوش کفار و آمادگی برای شرکت در نبرد بعدی همان؛ پس ناچار لازم بود بدون آن که نگه داری آن ها هزینه و فشاری بر جامعه اسلامی وارد کند.
این افراد در متن جامعه به نوعی وارد شوند که هم آثار مثبت اقتصادی و رفاهی برای جامعه در پی داشته باشند و هم زمینه آشنایی آن ها با حقایق اسلام و بستر میل و گرایش به اسلام در آن ها فراهم گردد. این همان قانون برده داری مورد امضا و تجویز اسلام بود که اعمال شد که اگر چه باز مساله مالکیت مولا بر عبد و برده در آن برقرار بود و مولا امکان بهره برداری های معینی از بنده خود را داشت، اما با تجویز دستورات و قوانین دقیق اسلامی تبعات منفی این امر به حد اقل رسید.

ب) زشت شمردن انسان فروشی:
حال که یک سرچشمه بردگی آن هم به ناچار مورد پذیرش قرار گرفت، ممکن است از همین راه مردم سوء استفاده کنند و سایه ‌شوم بردگی را بر جامعه اسلامی چیره گردانند. برای این که چنین اتفاقی نیافتد، اسلام آمد و خرید و فروش بردگی را بدترین و منفورترین معاملات اعلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: "شَرُّ النّاسِ مَن بَاعَ النّاسِ؛(۴) بدترین مردم کسی است که انسان ها را خرید و فروش نماید".
ج) رفتار انسانی با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انسانی با بردگان بسیار سفارش نموده . پیامبر(ص) فرمود: "کسی که برادرش زیردست او است، باید از آنچه می خورد، به او بخوراند . از آن چه می پوشد، به او بپوشاند . زیادتر از توانایی به او تکلیف نکند.(۵) امام علی(ع) به غلامش، قنبر گفت: " از خدا شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم".(۶)
هم چنین اسلام برای بردگان شخصیت انسانی بیان کرد تا آن جا که از نظر شخصیت انسانی، هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمی گذارد و معیار ارزش را تقوا قرار می‌دهد.(۷) نیز اسلام راه های فراوانی را برای آزادی بردگان در نظر گرفته است که با توجه به این راه ها خواه ناخواه بردگی از جامعه بشری زدوده می شود. راه ها به دو دسته تقسیم می شود:
راه استحبابی و سفارش های اخلاقی:
درباره پسندیده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامی و امامان معصوم(ع) بسیار سفارش و تأکید شده است. پیامبر فرمود: "هر که برده مسلمانی را آزاد کند، ‌خداوند او را از آتش جهنم آزاد می سازد".(۸)
راه وجوبی و دستورهای قانونی:
اسلام افزون بر سفارش های اخلاقی و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددی با دستورهای الزامی، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اینک نگاهی اجمالی به راه های قانونی برای آزادی بردگان:
آزادی بردگان از راه معاهده و مکاتبه (مکاتبه مشروط یا مطلق)؛ عتق تدبیر؛ تبعیت اشرف ابوین؛ عتق برای تملک انثی بر احدالعمودین؛ عتق برای تملک ذکر بر احد العمودین یا محارمی از زنان؛عتق سرایت؛ عتق استیلاد (ام ولد)؛ عتق مرضی، همانند کوری، جذام، لنگ و زمین گیر؛ مسلمان شدن عبد قبل از این که مولایش در محیط کفر مسلمان شود؛ اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال آزادی به واسطه عهد و نذر و قسم. آزادی به واسطه‌ کفاره در موارد مختلف مانند کفاره روزه، قتل خطایی .(۹)
اما در این میان مهم ترین راهکار همان تلاش فرهنگی و تغییر رویکرد رفتار و نگرش مردم نسبت به بردگان بود که این امر بدون وجود الگوهای عملی امکان پذیر نبود . به همین خاطر پیامبر و ائمه علیهم السلام ، خود برده و کنیزانی را می خریدند . به واسطه رفتار انسانی خود و کرامتی که در حق آنان روا می داشتند ، به صورت عملی نحوه نگرش و برخورد جامعه با بردگان را تصحیح کرده تغییر می دادند . دستورات اسلام در خصوص بردگان را خود به بهترین شکل محقق می نمودند و زمینه تشویق دیگران به این امر می شدند .
به عنوان مثال کنیز در جامعه آن روز از ارزش و حرمتی برخوردار نبود ، اما پیامبر که دارای کنیزانی به نام های جویریه و صفیه بودند . هر دو را آزاد کرده و سپس با آن دو ازدواج نمودند (۱۰) ، این رفتار تاثیر شگرفی در نوع رفتار و برخورد مردم با کنیزان داشت چون مردم می دیدند زنی که تا دیروز همچون حیوانات خرید و فروش می شد، به ناگاه همسر پیامبر و ام المومنین گشته، از بالاترین مقام و منزلت اجتماعی برخوردار شد .
این که گفتید بعد از آزادی پیامبر برخی افراد را به بردگی می پذیرفت معنا ندارد زیرا برده بعد از ازادی نمی تواند برده شود حتی اگر خود بخواهد ؛ در نتیجه این نقل اساسا صحیح نیست ؛ البته ممکن است برخی افراد درخوایت زندگی و همراهی و حضور در خانه حضرات معصومین را داشتند که پذیرش این امر از جانب این بزرگواران نوعی قبول سرپرستی و عهده داری هزینه این افراد و رفتاری شرافتمندانه و انسانی است نه برده داری مذموم .
اصولا رفتار و سیره اهل بیت درباره بردگان , از درخشان ترین فضایل اسلام در برخود با زیر دستان می باشد. همین رفتار شایسته , سبب شده بود غلامان و کنیزانِ ائمه , از آزادی خود خوشحال نشوند و تقاضا کنند برای همیشه غلام آن بزرگواران باقی بمانند. اکثر بردگان در خانه اهل بیت با معارف دینی و احکام الهی آشنا می شدند و از محضر آنان استفاده های علمی و عملی بسیاری می نمودند.
در نتیجه این افراد پس از آزادی , انسان هایی نمونه , مؤمن و حقیقت جو بودند و در مسیر ترویج حقیقت و اسلام ناب می کوشیدند که رفتار اهل بیت در این زمینه بسیار آموزنده و شنیدنی است ؛ مثلا نقل شده امام سجاد علیه السلام در پایان هر رمضان به دست کم بیست تن برده و کنیز را که خریده بود پاداش های گران بها می بخشید و در راه خدا آزاد می کرد . چنان که غلامی را بیش از یک سال نزد خود نگاه نمی داشت و گاه در نیمه سال او را آزاد می ساخت. (۱۱)
داشتن غلام و کنیز برای رسول خدا و ائمه را, نمی توان در تضاد با ناپسندی برده داری در اسلام دانست , زیرا این نوع برده داری به رابطه پدر و فرزندی بیش تر شباهت دارد تا به رابطه مولا و برده ! در نتیجه غلام و کنیز داشتن این بزرگواران بالاترین تبلیغ در مسیر آزادی بردگان یا لااقل آموزش رفتار صحیح و درست با ایشان و فرهنگ سازی درست در این زمینه بود .
در نهایت در مورد تفوات حقوق بدره و انسان آزاد باید گفت تا زمانی که برای رهایی از سیستم برده داری تلاش فکری و فرهنگی می شود نمی توان این ساختار را بدون هیچ قاعده و قانونی رها نمود و اسلام هم به برده داری نظام بخشید و قواعد و ضوابطی برای آن تدوین نمود و تفاوت حقوق اجتماعی - و نه انسانی- که در مورد کنیز و زن آزاد دیده می شود از همین جهت ناشی است .
پی نوشت ها :
۱. علامه طبا طبایی، تفسیر المیزان ترجمه موسوي همداني،نشر جامعه مدرسين، قم، ۱۳۷۴ه.ش ،ج ۲، ص ۲۹۴ .
۲.انعام (۶) آیه ۱۰۸.
۳. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش ، ج ۲۱، ص ۴۱۷
۴. کلینی، کافی،نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا ، ج ۵، ص ۱۱۴.
۵. علامه مجلسی، بحارالانوار.نشر اسلاميه تهران ، بي تا ، ج ۷۱، ص ۱۴۱ و ۱۴۲.
۶. همان، ص ۱۴۴.
۷. حجرات (۴۹) آیة ۱۳.
۸. کافی، ج ۴، ص ۱۳۴. همان.
۹. محقق حلّى، نجم الدين جعفر بن حسن ، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام‏، کتاب العتق ، مؤسسه اسماعيليان‏ ، تهران ، ۱۴۰۸ ه ق‏ .
۱۰. حسين استادولى‏ ، امالي شيخ مفيد با ترجمه استاد ولي ، ص ۳۰۵ ، انتشارات آستان قدس‏ ، مشهد، ۱۳۶۴ ش .
۱۱. بحار، ج ۴۶ ،ص ۱۰۳ـ ۱۰۵. همان.

با سلام
من صحبت شمارو قبول دارم که از بین بردن قانون بردگی زمان بر بوده. سؤال من اینجاست که حضرت محمد(ص) و امامان معصوم اگر با این کار مخالف بودند می توانستند الگویی برای دیگران باشند. ۱۲ امام بعد از پیامبر داشتیم اگر این ۱۲ امام قانون برده داری را قبول نداشتند پس چرا خود که به عنوان امام و پیشوای ما در دین بودند این قانون را رعایت نکردند؟ وقتی امامان برده داری را انجام می دادند پس چطور از افراد عادی جامعه انتظار می رفت همچین قانونی را رعایت نکنند؟

تصویر soalcity

سلام
ائمه توان لازم برای مخالفت با برده گیری را نداشتند. حتی در مواضع امام علی (ع) مخالفت با برده گیری در جنگ های دوران خلفا دیده می شود. اما حتی حضرت علی (ع) در دوران حکومت کوتاه خود نتوانستند، بردگان را بازگرداند. باقی ائمه هم که اصولا حکومت در اختیار نداشتند تا بخواهند راجع به این مساله اقدامی بکنند.
بهترین کاری که در توان آنها بود و انجام دادند، خریدن برده و رفتار مناسب با آنها و آزاد کردنشان پس از مدت کوتاهی بوده است. مثل آنکه امام سجاد (ع) هر سال تعداد زیادی برده خریداری می کردند و در سال بعد آزاد می کردند.

شما فرمودید در جنگ ها معمولا زن ها شرکت داشتند. فرض کنید حکومت اسلامی به کشور کفار حمله کرده باشد زن هایی که در جنگ حضور نداشتند جزء بردگان محسوب نمی شوند؟ اگر می شوند گناه آنان چیست که باید به بردگی گرفته شوند؟ شما فرمودید در زمان بعثت پیامبر تعداد زیادی برده وجود داشت و اگر می خواستند این بردگان آزاد شوند ممکن بود بلایی بدتر از بردگی در پیش روی آنان باشد. میتوانست اینطور به مسلمین اعلام شود که از این به بعد خریدو فروش ممنوع است و به مرور و با برنامه ریزی افرادی که در حال حاضر برده هستند آزاد گردند.

تصویر soalcity

سلام
آقا یزدان. نمی توان گفت برده ای که در اختیار داری، همچنان برده توست، اما اجازه فروش آن را نداری! بهترین کار را اسلام کرد و آن بستن راههای نامشروع برده گیری و هموار نمودن راه های متعدد برای آزادی بردگان بود.
البته اسلام خرید و فروش برده را از پست ترین مشاغل شمرد و نسبت به آن مذمت کرد، اما امکان ممنوع کردن آن منطقا وجود نداشته است.
اما درباره زن ها، انچه روشن است اینکه پیامبر (ص) در موارد متعدد حتی در جایی که حق برده گیری داشتند، آنها را آزاد کردند. در دوران امیر المومنین (ع) هم در هیچ واقعه ای برده ای گرفته نشد. و پس از آن نیز حکومت مشروعی نبوده که بخواهیم موضع آن نسبت به برده گیری را بررسی کنیم.

سلام وقتتون به خیر لطفا در صورت امکان به صورت خصوصی پاسخ را به ایمیلم بفرستید.من در مورد بردگان مرد تا حدود زیادی قانع شدم ولی در مورد کنیزان نه.چند سوال دارم.اول اینکه آیا در همبستر شدن مولی با کنیز یا اجاره جنسی دادن او به مرد دیگر توسط مولی، رضایت کنیز هم لازم است یا خیر؟لطفا و خواهشا پاسخ این سوالم را با تحقیق موثق در منابع شیعه و ذکر منبع جواب دهید چون فوق العاده واسم مهمه.در صورتی که پاسخ شما خیر هست و رضایت کنیز شرط نیست،چرا اسلام،قرآن یا حتی روایات واجب بودن رضایت کنیز را شرط نکردند؟اگر رضایت کنیز شرط نباشد آیا اسم اینکار تجاوز نیست؟معذرت میخوام ولی فقط ۱لحظه فرض کنید خودتون یا عزیز و ناموستون این اتفاق واسش میافتند؟آیا اگر مثلا حتی شما کافر بودید چنین حکمی را برای خودتون میپذیرفتید؟سوال بعدیم اینه من در جایی در نت خوندم که وطی از دبر در مورد کنیز اشکال ندارد در حالی که در مورد همسر حتی با رضایت وی کراهت شدید دارد!چرا؟مگر کنیز انسان نیست؟!!!سوال سوم آیا اسلام شیعی این مجوز را میدهد که یک حکومت اسلامی به بلاد کفر حمله کند و آغازگر جنگ باشد؟(چه در زمان حضور امام یا غیبت؟)اگر پاسخ مثبت است چه توجیهی برای این مجوز دارید؟!سوال آخر آیا این امکان هست که وجوب رضایت کنیز برای آمیزش اعلام شده باشد(توسط قرآن یا روایات)ولی بر اثر منفعت طلبی یا اهمال عده ای از قرآن حذف یا روایات آن به دست ما نرسیده باشد؟خیلی ممنون میشم پاسخ همه سوالاتم را موثق بدهید و با دلایل قانع کننده.با سپاس.

تصویر soalcity

سلام
نکته اساسی که پاسخ سوالات شما در آن قرار دارد، اینکه انسان حقوق اولیه ای دارد که با اعمال و رفتارش، دایره آن را توسعه می دهد یا ضیق می کند.
مثلا همه حق آزاد بودن را دارند، اما دزد به خاطر اعمالش این حق را از خود سلب کرده و مستحق زندان است.
بحث در برده (اعم از زن یا مرد) همین است که رفتاری داشته اند و مستحق عقوبت شده اند.
کسانی که آتش جنگ بر پا می کنند، مستحق کشته شدن هستند (کفار حربی) اما می توان بدان ها رحم کرد و به جای کشتن تنبیه خفیف تری نسبت بدانها داشت. مثل همین سلب آزادی در زندگی که برده شدن است. و دیگری به جای شخص تصمیم می گیرد.
البته باید بدانید کنیز غیر از آن چیزی است که امروزه به نام برده جنسی یاد می شود. ازدواج با کنیز ضوابط دقیقی دارد. تنها امر این است که کنیز نقشی در انتخاب همسر ندارد. شاید شبیه جوامعی که دختر مجبور است نظر بزرگترهای خود برای انتخاب شوهر را بپذیرد.
کنیز مانند زن آزاده، چیزی شبیه عده دارد و نمی توان مثل برده جنسی با او برخورد کرد.
کما اینکه در صورت بارداری کنیز، مالک حق فروش آن را ندارد، چون یکی از راههای آزادی کنیز از طریق فرزند دار شدن از مولای خودش است.

با عرض سلام و خسته نباشید.
متاسفانه پاسخی که فرمودید کامل و جامع نبود و باز هم متاسفانه اینجانب اصلا قانع نشدم.ببینید پاسخی که قبلا دادید در رابطه با برده داری به نظرم کامل بود و قانع کننده.ولی در رابطه با کنیز داری نه. و من توقع دارم که پیرامون این موضوع هم بحث جامع بفرمایید. شما میگید اگر کافران تجاوز کنند این سزای برده یا کنیز هست که به این شکل تحت فشار باشه.حال سوال اساسی من این هست که حالا اگر تجاوز از طرف کافران نباشه چی؟مثل حمله ای که بعد از پیامبر به ایران شد.خب شما قضیه ی شهربانوی ایرانی که امام حسین خریدند و باهاشون ازدواج کردند چی میشه؟شهربانو کنیز بوده و خیلی های دیگر که توی همون جنگ کنیز اعراب شدند.آیا این کار امام مهر تایید بر آن نبود؟در آخر تقاضا دارم لطف کنید پرسش و پاسخ مرا از روی سایت بردارید و جواب این سوال و بقیه سوالاتم را بر روی ایمیلم بفرستید چون اصلا نمیخوام شبهه ساز برای دیگران باشم.با تشکر.

تصویر soalcity

سلام
برده گیری مجاز فقط در دوران پیامبر ص بوده و پس از آن هیچ برده گیر مجازی در تاریخ اسلام نداشته ایم.
چون حضرت علی (ع) با کفار جنگ نگردند، و باقی زمان ها هم همیشه حکومت ها نامشروع بوده اند.
حتی در خطبه ای از حضرت علی (ع) به ناروا بودن برده گیری از ایرانیان اشاره شده
بنابراین دقت کنید که ما راجع به قانون سخن می گوییم نه مصادیق
و قطعا ازدواج ائمه با کسی که به اسارت درآمده بوده و کنیز شده بوده، به معنای جفا در حق آنان نیست. بلکه آنهایی که ائمه در اختیار می گرفتند، در واقع نجات یافته بودند.

راجع به جواب توسط ایمیل نیز این امکان هنوز در سایت مهیا نشده
و البته سوال در فضای منطقی و همراه جواب اشکالی ندارد.

اگر مصر هستید پس از دیدن جواب، مجدد کامنتی بگذارید تا حذف شود.

سلام ممنون از جوابی که دادید
ببینید من نگفتم امامان در حق کنیزان جفا کردند بلکه عرض کردم آیا با خرید آن کنیز مهر تایید بر این عمل نزدند؟؟اگر نفس لشکر کشی به ایران خطا بوده،پس کنیز و برده گیری هم خطاست چون جنگ حقی نبوده ،در واقع دیگه با این وصف اون افراد برده محسوب نمیشدن.نمیشه که بگیم جنگ نا حق بوده ولی برده گیری اش خوب بوده و ما هم میریم میخریم مثل بقیه!!!!ضمنا در نظر بگیرید که امام الگو هست.
میشه آدرس آن صفحه ی نهج البلاغه که حضرت علی (ع) به ناروا بودن برده گیری از ایرانیان اشاره کرده،بفرمایید و متن صریح آن را بیان کنید؟
شما میفرمایید سوال و جواب در فضای منطقی بدون اشکال است،در حالی که تعدادی از سوالات مرا بدون جواب گذاشتید مثلا در کامنت اولم پرسیدم آیا اسلام مجوز آغاز کردن جنگ میدهد در زمان حضور یا غیبت امام؟؟ولی متاسفانه پاسخی داده نشد.(آیا مصلحت نمیدانید جواب مثبت دهید.

تصویر soalcity

سلام
۱-آیا دادن پول به کسی که کنیز را در اختیار گرفته، و آزاد کردن او و بعد ازدواج با او، رهایی دادن او از ظلم نیست؟ یا حتی اگر مدتی هم نگاه داشته شود و بعد آزاد شود، بهتر از وضعیت سابقش نخواهد بود؟ چگونه می توان لطف را ظلم دید؟ کافیست به این فکر کنید که اگر ائمه با بی اعتنایی رد می شدند، آیا چیزی حل می شد؟
۲- به این لینک و آخرین پاورقی آن مراجعه کنید: http://www.soalcity.ir/node/1002
۳-بنده سعی می کنم به تمام ابهامات پاسخ دهم. البته فضای اختصار کامنت ها ایجاب می کند، در مواردی ریشه واحد را جواب دهم تا مساله حل شود. و طبیعتا اگر بخش هایی مبهم باقی مانده، این حق برای آن شخص باقیست که سوال خود را ادامه دهد. کما اینکه حضرتعالی چنین کرده اید.
۴-جنگ ابتدایی در اسلام، با کفار حربی است. و کافر حربی، یعنی کافری که سر جنگ با ما دارد. بنابراین بهتر است پیش فرض هایتان را عوض کنید.

ضمنا اگر شما مایل به طرح خصوصی پرسش هایتان هستید، این امکان در بسیاری از مراکز پاسخگویی مرکز ملی پاسخگویی در فضای مجازی مهیاست. می توانید به یکی از انجمن های اسک دین یا اسک قرآن یا بخش آن لاین یا تلگرام و ... مراجعه کنید.

سلام.
بنده تقریبا همه کامنت ها رو از بالا تا پایین خوندم اما قانع نشدم.
دنبال جواب قانع کننده میگردم اگه پیدا کردم انشالله شما رو هم در جریان میذارم.
به هر حال ممنون از تلاشتون.
موفق باشید.

تصویر soalcity

سلام
قانع شدن نیاز به فاکتورهای متعددی دارد که تنها یکی از آنها، سخن منطقی و معقول است.

با سلام حدمت دوستان و سروران گرامی
میخواستم بگم که تقریبا تمام مباحثات دوستان رو مطالعه کردم ولی به هیچ وجه قانع نشدم.برده داری با روح یک دین واقعی هیچ گونه تطابقی ندارد و برخلاف ادعای دوستان که میفرمایند اسلام به تدریج برده داری را از بین برد باید بگویم که تا قرن پیش هم برده داری به شدت در جوامع اسلامی رایج بوده است.مسئله دیگر این است که آزادگی و آزاد بودن حق طبیعی هر انسانی است و ما هر سال در ماه محرم برای سرور آزادگان جهان عزاداری میکنیم که از ایشان درس بگیریم نه اینکه با توجیهات سطحی صورت این مسئله مهم رو پاک کنیم.در هر حال بزرگان دین بایستی جواب شایسته ای به این پرسش اساسی بدهند.این روزها با ظهور داعش در منطقه این پرسش برای بسیاری از مردم پیش آمده است که آیا اسلام همین گونه وارد ایران شده است؟ آیا نیاکان ما همینگونه به بردگی رفته اند و همینگونه مورد تجاوز قرار گرفته اند؟ آیا اسلام واقعی همین است؟خواهشمندم پاسخ بایسته ای به این پرسشها بدهید چرا که برای من خیلی مهم شده است.

تصویر soalcity

سلام
به نظر می رسد، برده داری در اسلام را به آن شکلی که بوده، درست متوجه نشده اید. برای مطالعه بیشتر مراجعه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/3502
ضمنا ما از قانون برده داری می گوییم و با مصادیق ناروای آن مخالف هستیم. و باید بین این دو تفکیک کرد.
اگر یک جا کسی به ناحق زندانی شد، دلیل آن نیست که همه زندانی ها مظلوم هستند.

سلام
متاسفم که کامنت منو به صورت ناقص منتشر و با سلیقه ی خودتون تخلیص فرمودید.و باز هم متاسفم که درخواست حذف کامنتهام را بدون پاسخ و سوالاتم را بدون جواب کامل گذاشتید.لطفا تمامی کامنتهای مرا حذف کنید،راضی نیستم.!با تشکر.

تصویر پاسخگو

با سلام
برادر یا خواهر گرامی
به دلیل این که در سایت ثبت نام نکرده بودید ، امکان ارسال پاسخ خصوصی برایتان وجود نداشت که توجیهتان کنیم .
کار تلخیص و یا حذف پیام از اختیارات مدیر سایت هست .
اما این که درخواست کرده بودید که پیام های شما رو حذف کنیم متاسفانه این کار امکان پذیر نیست ، زیرا با حذف پیام های شما ، پاسخ های آن که توسط کارسناسان محترم نگاشته شده نیز خودبخود حذف می شود و با توجه به زحمات و وقتی که کارشناسان برای پاسخ گذاشته اند ، نمی توانیم خواسته شما را عملی کنیم .

به نام خدا
یکی از موضوعاتی که زمینه ساز بسیاری از شبهات از جمله شبهه برده داری در اسلام است، نگاه استقلالی به زندگی دنیا با قطع نظر از هدف از زندگی است.
اسلام هدف از زندگی را شناخت خدا از طریق عبودیت می داند، اصلی ترین وظیفه یک انسان این است که خود را به صورت یک عبد صالح به خانه قبر برساند و در عالم دیگر سکنی گزیند و برای رسیدن به این هدف برده بودن یا آزاد بودن نقش اساسی ندارد همانطور که زن بودن و مرد بودن نیز تاثیری ندارد چه بسا افراد آزادی که آزادی آنها موجب هلاکتشان شد و چه بسا برده هایی مثل قنبر غلام علی علیه السلام که به اوج رستگاری رسیدند.

اگر بنابر وارد کردن شبهه باشد بر اساس نگاه استقلالی به زندگی دنیا زنان نیز می توانند اعتراض کنند که مثلا چرا مسئولیت سنگین وضع حمل تنها بر عهده آنها گذاشته شده است و مردان تقریبا هیچ نقشی در این موضوع ندارند کما اینکه در غرب فرهنگی امروز بچه دار شدن تبدیل به یک ضد ارزش شده است چرا که مزاحم زندگی کردن ""من"" است.
در حالیکه با توجه به اصلی که در بالا عرض شد مسئولیت تولید نسل نه تنها هیچ منافاتی با رسیدن به هدف مذکور ندارد بلکه ابزاری مهم برای رسیدن به این هدف است.

اگر به قانونمند کردن برده داری از این زاویه نگاه شود سنگینی پذیرش آن به مقدار قابل توجهی شکسته می شود و اگر با یک تحقیق میدانی معلوم شود که بردگی (در محدوده ای که مجاز شمرده شده) در اکثر موارد منجر به رستگاری فرد شده مشکل به کلی رفع می شود، مثل آنچه مثلا در مورد فقیر فقیر گفته شده که در آخرت با توجه به جبرانی که صورت می گیرد فقیر متوجه نفعش در این موضوع می شود.

امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید: همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی می‌کند چنان که برادری از برادرش عذر می‌خواهد.
خداوند به او می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خواری‌ات در نظرم محتاج کردم؛ پس پرده‌ها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو داده‌ام.
پس پرده‌ها را بردارد و آنچه را که خدای متعال از عوض دنیا به او داده بنگرد و سپس به خدای عزوجل عرضه می‌دارد: پروردگارا! با این عوضی که به من عطا فرمودی، زیانی به من ندارد آنچه از دنیا از من بازگرفتی.

و در قرآن آمده است که:

…عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم… (سوره بقره/ آیه ۲۱۶)
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ،‌حال آن که خیر شما در آن است ؛ویا چیزی را دوست داشته باشید ،‌حال آن که شرشمادر آن است.

نکته مهم دیگری که در این موضوع باید در نظر گرفت این است که شاید دلیل عدم لغو کامل برده داری در قرآن فراهم نبودن زمینه لغو در محدوده زمانی نزول قرآن بوده است، یعنی هنوز موضوع باقی بوده لذا لغو حکم با توجه به بقاء موضوع ممکن نبوده است و به طور طبیعی هر گاه موضوع حکمی از بین برود آن حکم به طور خودکار لغو می شود و نیاز به لغو رسمی ندارد مثل آنچه امروزه ما در زمینه لغو حکم شطرنج مشاهده می کنیم.

درود .دین اسلام آگه راست میگفتن برده داری را منع میکرد چون به نفع محمد نبوده اگر برده‌داری ممنوع میشد دیگر کسی به اسلام نمی گروید .من ن میدانم آلات موسیقی خرید وفروش ش انسانی تره که حرام شده یا خرید و فروش برده .آنقدر به دین اسلام ماله نکشید.

تصویر soalcity

سلام
فکر می کنم یا تاریخ نمی دانید یا متوجه فرمایش خودتان نشده اید.
اتفاقا اکثر کسانی که ایمان آوردند، از همان بردگان و پابرهنگان بودند و اکثر کسانی که با پیامبر (ص) و اسلام دشمنی کردند، از همان متمولان برده دار بودند.
علاوه بر آنکه اسلام بدترین شغل را خرید و فروش برده می داند.

به نام خدا
سلام
فرض کنید من به عنوان یک زن در جنگ اسیر شوم و صاحب من نیز قبول نکند من را با پرداخت غرامت آزاد کند و من نیز سواد ندارم که به واسطه باسواد کردن مسلمانان آزاد شوم حالا صاحب من می خواهد بامن رابطه ی جنسی برقرار کند درحالی که من دوست ندارم بااو رابطه داشته باشم. حال تکلیف چیست؟ وقتی من کنیز هستم و آزاد نیستم بخاطر نداشتن ارتباط جنسی با صاحبم واقعا چه کاری از من ساخته است؟ درصورتی که امام حسین می فرماید اگر مسلمان نیستید آزاده باشید اما چگونه می توانم آزاده باشم.

تصویر soalcity

سلام
همان اول به شما می گویم مگر مسلمانان چه کرده بودند که شما برای کشتن آنها اقدام کرده بودید؟ چرا اموالشان را نابود کردید؟ چرا زن و بچه آنان را در خطر انداختید؟

شما دقت ندارید که کسی برده می شود که جنگ راه انداخته است و بزرگ ترین جرم را مرتکب شده است. و چگونه چنین کسی می تواند ادعای آزاده بودن کند؟
طلب آزادی برده ای که به حق برده شده، مثل این است که یک دزد داد و فریاد راه بیاندازد چرا نمی گذارید آزادانه دزدی کنم!

سلام
من این سوال دارم اغلب مسلمانان به کشور های دیگر حمله می کردند و نصف دنیا رو گرفتن و بعد از کشتن و تاراج اموال انها مردم را به بردگی می گرفتن در فیلم مختار نوکر و برده شمر ایرانی بود و غلام حرمله و مختار همگی ایرانی بودن و همگی بخاطر ارباب خودشان کشته شدن
اگر کسی به شما حمله کرد و برده شد جایی توجیه داره ولی وقتی شما به دیگران حمله میکنی چی در مورد برده گرفتن توجیه میکنی ؟

تصویر soalcity

سلام
لزومی ندارد ما هر چیزی را توجیه کنیم.
ما اعمالی که در دوره خلفای غاصب و بنی امیه و بنی عباس رخ داده را قبول نداریم. کما اینکه حضرت علی ع در خطبه ای فرمودند اگر می توانستند بردگانی که از ایرانیان گرفته شده بود را باز می گرداندند.

در یک جا گفتند علت اینکه اهل بیت معصومین غلام و کنیز می خریدند این است که:

یکی از مصارف زکات در اسلام، خرید و آزاد کردن بنده است و از آنجایی که ائمه معصومین حاکمان دین مبین اسلام بودند، به واسطه اموالی که از طریق زکات جمع آوری می شد، بنده می خریدند و آزاد می کردند و اما علت نگه داشتن انها در خانه ائمه این بود که بردگان، دوره تربیت اسلامی را از دوره کفر تا دوره ی آزادی بگذرانند و یک مسیری را تحت تربیت معصومین طیّ کنند.
اگر امام معصوم می خواست با پولی که از زکات مردم مسلمان برای خرید و آزاد کردن بنده و غلام کافر خرج کند که فائده ای نداشت. بنابراین، نیاز بود تا آن بنده و غلامی که با دین مبین اسلام آشنایی ندارد و قرار است با زکات مسلمین آزاد شود، مدتی را در خانه امام زندگی کند تا با حقیقت و ماهیت اسلام آشنا شود و به دین مبین اسلام در آید. اتفاقا تمام کسانی که با عنوان بنده در محضر امامان معصوم بودند، بعد از آزادیشان از مسلمان های بسیار اصیل و پایبند به رعایت احکام و اخلاق اسلامی شده اند.
آیا این جواب صحیح است؟

تصویر soalcity

این ها دو راه متفاوت است. اگر با پول زکات برده خریداری می کردند، در همان زمان او را آزاد می کردند. نه اینکه بعد از خریدن با پول زکات او را به بردگی نگاه دارند. بله بردگانی که با اموال خود می خریدند، مثلا یک سال نگاه می داشتند.

با سلام و وقت بخیر. من مسلمان و شیعه هستم . تاریخ اسلام و جنگهای خلفا و پیامبر اسلام را تا حدودی خواندم. پاسخ و توضیحات شما قانع کننده نبود. اسلام با بت پرستی برخورد شدید و قاطعانه کرد و آنرا ممنوع کرد و با بت پرستان جنگید . ولی نه تنها برده داری را ممنوع نکرد بلکه مسلمانان و اصحاب و خود پیامبر در جنگها انسانهای آزاد را برده میکردند!!! آِیا تعدادگناهان ناشی از برده داری بیشتر بود یا گناهان ناشی از بت پرستی؟ در برده داری گناهان بزرگی انجام میگرفت مثل همبستر شدن با کنیز علیرغم رضایت کنیز(تجاوز یا همان زنا ). کتک برده ها. خرید و فروش برده(انسان) . قتل برده. توهین و بی احترامی و... اما در کار بت پرستی فقط یک گناه انجام میگرفت و ان پرستش بت به جای خدا. که انهم ریشه در اعتقادات و فرهنگ ناشی از جهل بخشی از مردم حجاز بود که میشد با توضیح و آگاه کردن کم کم انرا عوض کرد. بت پرستی هیچ ظلمی به انسانها ی دیگر و حقوق انسانی نمیکرد و لی برده داری باعث ظلم به حقوق انسانهای برده توسط برده داران بود.

تصویر soalcity

سلام علیکم وقت شما هم بخیر و خوشی
اولا تقابل سازی شما نامناسب است. برده داری هر حکمی داشته باشد، ربطی به بت پرستی ندارد و شما نباید به تطهیر بت پرستی روی بیاورید.
ثانیا بت پرستی واقعیتش این قدر ساده نبود که شما فرمودید. اگر از سخن شما به این نتیجه برسیم که فقط برده داری بد است، خب همین برده داری به بدترین شکل در ذیل فرهنگ بت پرستی وجود داشته است. و صدها مفسده دیگر نیز در ذیل بت پرستی موجود بود که شما در فضای احساسی خیلی راحت همه آن را تکذیب می کنید.
ثالثا دستورات اسلام مشخص است و ربطی به عمل فلان تیره و طایفه ندارد. قرار نیست اعمال بنی امیه و بنی عباس را به پای اسلام بنویسیم و بگوییم هر کاری آنها با بردگان می کردند، در اسلام بوده! بعضی از مطالبی که شما نوشته اید، صریحا در اسلام نهی شده است.
رابعا برده داری در اسلام فقط در اسم شبیه سایر برده داری هاست. در اسلام کسی حق ندارد چون زور دارد، دیگری را به بردگی بگیرد. تنها راه مجاز برده گیری در اسلام، بحث اسرای جنگی است. کسانی که به ما حمله کرده اند، و قصد کشتن داشته اند، کشته نمی شوند. بلکه با محدود شدن آزادی هایشان در جامعه زندگی طبیعی خواهند داشت. این رفتار با اسرای جنگی حتی از قوانین فعلی برای اسرای جنگی نیز مترقی تر است و حقوق انسانی را بیشتر حفظ می کند.

به هر حال الان برده مصداقی ندارد. و این مطلب نیز از اصول دینی نیست. و اسلام نیز قوانین بسیاری برای حفظ حقوق بردگان دارد.

با سلام و تحيات،
سؤالي كه از شهر سؤال دارم : آيا اگر ارتش مثلاً ۱۰ هزار نفري كشور غيرمسلمان مثلاً ۱۰۰ ميليون نفري ايكس به كشور ما ( مسلمان ) حمله كند و ما همۀ ۱۰ هزار نفر را بكشيم و باقيماندۀ ۹۹ ميليون و ۹۹۰ هزار را به اسارت بگيريم و بر خلاف ميلشان به كار بي مزد وادار كنيم و بر خلاف ميل زنان ، با آنها رابطۀ جنسي برقرار كنيم ، حرام است يا حلال ؟ لطفاً با ارائۀ سند ترجيحاً از قرآن توضيح دهيد .

تصویر soalcity

سلام
دستور جنگ را امام مسلمين با توجه به همه شرايط صادر مي کند کما اينکه اجازه اسير گرفتن را هم او مي دهد و اين گونه نبوده که مسلمانان در هر جنگي اسرا را برده و کنيز خود مي کردند.
پس نمي توان با مطرح کردن فرض هايي که فقط گوشه کوچکي از واقعيت را دارد، به نتيجه رسيد.
خصوصا در فرض شما که گويي مردم ان جامعه اصلا تقصيري نداشته اند.
نمي توان به صرف اينکه عده اي کافر هستند، آنها را برده کرد.

لطفا بفرمایید حلال است یا حرام ؟
شما کاری به نظر امام مسلمین آن زمان یا الان نداشته باشید لطفا . فقط نظر خودتون رو بگید.

تصویر soalcity

سوال شما مثل این است که بفرمایید زندانی کردن فرد جایز است یا نارواست!
خب معلوم است که اول باید شرایط را دید و این سوال را نمی توان به شکل مطلق و نگاه به جوانب مختلف پاسخ داد.

بله دقیقا مثل این است که بپرسیم آیا : زندانی کردن افراد در دین اسلام حلال است یا حرام ؟ که جواب این است که بله اگر فردی کار حرامی انجام دهد ، زندانی کردنش حلال است.
حال به سوال بعدی می رسیم . اگر فرد بیگناهی را به بردگی بگیریم ، حلال است یا حرام ؟

تصویر soalcity

قطعا از گناهان است و گناه بزرگی شمرده شده است:
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است: خداوند هر گناهى را مى‏ بخشد جز ( سه گناه ) : کسى که مهر همسرش را انکار کند ، یا حق کارگرى را غصب نماید ، و یا انسان آزادى را بفروشد

با سلام.ببخشید مگه شما نمیگید که اسلام سعی داشت برده داریو کم کم محو کنه پس چرا خود امامان و پیامبر از قبول کردن برده خودداری نمیکردن تا به بقیه نشون بدن که برده داری کاره بدیه؟چرا سعی میکردن با ازاد کردن برده ها،برده داریو منع کنن؟خب از اول اصلا برده نمیگرفتن که لازم نباشه ازاد کنن

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
در این باره ممکن است نکته های بسیاری قابل طرح باشد ولی عجالتا باید گفت : یکی از مصارف زکات در اسلام، خرید و آزاد کردن بنده است و از آنجایی که ائمه معصومین حاکمان دین مبین اسلام بودند، به واسطه اموالی که از طریق زکات جمع آوری می شد، بنده می خریدند و آزاد می کردند و اما علت نگه داشتن انها در خانه ائمه این بود که بردگان، دوره تربیت اسلامی را از دوره کفر تا دوره ی آزادی بگذرانند و یک مسیری را تحت تربیت معصومین طیّ کنند.
اگر امام معصوم می خواست با پولی که از زکات مردم مسلمان برای خرید و آزاد کردن بنده و غلام کافر خرج کند که فائده ای نداشت. بنابراین، نیاز بود تا آن بنده و غلامی که با دین مبین اسلام آشنایی ندارد و قرار است با زکات مسلمین آزاد شود، مدتی را در خانه امام زندگی کند تا با حقیقت و ماهیت اسلام آشنا شود و به دین مبین اسلام در آید. اتفاقا تمام کسانی که با عنوان بنده در محضر امامان معصوم بودند، بعد از آزادیشان از مسلمان های بسیار اصیل و پایبند به رعایت احکام و اخلاق اسلامی شده اند.
ائمه معصومین نسبت به بردگان بسیار مهربان و خوشرفتار بودند و طوری رفتار می کردند که آنها به هیچ وجه احساس نکنند برده هستند

سلام
بنده چهل و پنج ساله قرآن و حدیث و...میخوانم و واجبات و نوافل بجا میاورم ولی هر لحظه با یادآوری عدم برخورد قطعی قرآن و شخص پیامبر با برده داری (کاری به اصحاب و تابعین و غیره ندارم) تنم میلرزه ازینکه به اسلام کافر شوم و فقط میتوانم با فکر به امکان تحریف قرآن مسلمان باقی بمونم.
خیلی تعجب میکنم از شما که خیلی با اعتماد بنفس و خستگی ناپذیر سعی در ماله کشی با انبوهی از جملات بی سر و ته دارید. بهتر نیست سکوت کنید و با بد دفاع کردن از اسلام تخریبش نکنید.
خدایا اگر خودت هدایتم نکنی قطعا از گمراهان خواهم بود.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
برای این که موضع اسلام در برابر برده داری و حقانیت آن، روشن شود ،لازم است نیم نگاهی به تاریخ برده داری بیندازیم:
در قدیم از سه راه انسان ها به بردگی گرفته می شدند:
۱. زور و قلدری: مثلاً رئیس قبیله به زور می توانست دیگران را به بردگی بگیرد یا یک قبیله بدون دلیل به قبیله دیگری شبیخون زده و هجوم برده و افراد قبیله دیگر از زن و مرد و کودک را به اسیری بگیرد.
۲. داشتن ولایت ارث و شوهری، و غیره; به عنوان مثال: پدر می توانست فرزند خود را بفروشد.
۳. جنگ ؛ برده گیری در جنگ های دفاعی حتی در بین ملل دارای تمدن نظیر روم، هند، یونان، ایران; نیز معمول بوده است. ابتدا این گونه بود که قبیلة پیروز در جنگ خواه مهاجم یا مدافع، تا آخرین نفر از طرف مغلوب را می کشت; امّا در طول زمان، و نیز از باب نوع دوستی، بنا را بر این گذاشتند که اسیران جنگی را به عنوان غنیمت تملک کنند، هر چند در آن دوران هم روش ها فرق می کرد و رومی ها و یونانی ها سختگیرتر بودند.(۱)
دین اسلام قانونی به نام برده داری تأسیس نکرد; بلکه از سه روش فوق; دو روش زور و ارث را ردّ و روش سوم یعنی جنگ دفاعی را تحت شرایطی امضا کرد تا به مرور زمان و با شرایطی که قرار داده است، زمینه های آن نوع برده داری را هم از بین ببرد.
اما اینکه چرا اسلام راه سوم برده گیری را مردود ندانست; بلکه محدودیت هایی در آن ایجاد کرد؟ بدان خاطر بود که :
۱. اصلاح عادات غلط به زمان نیازمند است;
۲. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند و گاهی بخش عظیمی از جامعه را بردگان تشکیل می دادند، و اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغا می شد، خود رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده هایشان می شد; زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.(۲)
حداقل اثر سوء آزاد کردن این جمعیت انبوه، مختل کردن امنیت جامعه بود. بررسی این نکته نشان میدهد که برخورد ضربتی و دفعی با مسألة برده داری، امری غیر حکیمانه، بلکه غیر ممکن است; از این رو اسلام، در برخورد با این مسأله ـ چنان که در مورد "شراب" عمل کرد ـ به اصلاح تدریجی پرداخت.
۳. بندگان در آغاز اسلام، منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند. مشرکان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و میدان های جنگ به کار می گرفتند; چنانچه اسلام در همان ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد، بدیهی بود که تنها مسلمانان به آن عمل کنند; چرا که مشرکان به آن اعتقادی نداشتند.
این شیوه رفتار، پیامدهای بسیار ناخوشایند و ضربه مهلکی برای جامعه اسلامی نوپا در پی داشت. از جمله:
الف: مسلمانان به یکباره از نیروی اقتصادی و نظامی عظیمی محروم می شدند و این ضربه مهلک اقتصادی به آنان بود.
ب: بندگانی که به اسیری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مکان و درآمد مناسبی نداشتند، به ناچار به پیش مشرکان باز می گشتند و آنان ، از اینها هم برای تقویت بنیه اقتصادی و نیروی نظامی استفاده می کردند.
حاصل آن بود که آزادی بندگان به تدریج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد.
۴. به طور کلی، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است و فطرت بشر چنین فردی را محکوم به فنا دانسته و دست کم به بردگی گرفتن او را تجویز می کند.
۵. علاوه بر حکم فطری، تا آنجا که تاریخ نشان داده است، انسان ها دشمنان خود را به عنوان غنیمت اسیر می گرفته اند.(۳)
برده گیری که اسلام معتبر دانسته حقی است که با فطرت بشر مطابقت دارد که همان برده گیری دشمنان اساس دین و مجتمع اسلامی است، و چنین کسانی به حکم اجبار، به داخل جامعه جذب می شوند و در لباس بردگی درمی آیند تا به تربیت صالح دینی تربیت یافته و بتدریج آزاد شوند همانند مریضی که طبیب آزادی عمل او را تحت کنترل در می آورد تا به سلامتی برسد.
جهان متمدن هر چند بظاهر، نظام برده داری را ملغا اعلام کرد، امّا هنوز هم همان نظام به شکلی دیگر در جهان معمول است. با نگاهی کوتاه به جنگ جهانی دوم و قیمومیت بر ملل محروم و مغلوب ، می بینید که چه فجایعی به بار آوردند. هنوز هم محرومان ملل، گرفتار آن نظام قیمومیتی غلط هستند.(۴)
اسلام نه تنها برده داری را تأسیس نکرده; بلکه برای حل تدریجی آن راه حلهایی را ارائه داده است که در محورهای زیر آنها را مورد توجه قرار می دهیم:
الف) بستن سرچشمه بردگی:
اسلام از بین سه راه معمول برده گیری در آن زمان، دو راه را ردّ کرد و نپذیرفت (زور و قلدری، ولایت شوهر، ارث و غیره) و به عللی که گذشت، برای از بین بردن راه سوم (راه برده گیری در جنگ) تضییقاتی ایجاد کرد، حتی در صورت پیروزی در جنگ هم گرفتن برده الزامی نبوده ، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از خاتمة جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود: ـ از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند; ـ با اسیران مسلمان مبادله شوند; ـ و در نهایت، در مواردی که دو راه قبلی صلاح نبود، به جای این که آنها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند.(۵) انتخاب راه برخورد توسط امام و به تناسب مصلحت جامعه اسلامی صورت می گیرد.
ب) گشودن دریچة آزادی: اسلام، تمهیداتی دیگر برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله
ـ آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داده است(۶)
ـ با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن آن زن، فروش آن زن ممنوع میشود تا از سهمیة ارث فرزندش آزاد شود.(۷)
ـ سهمی از زکات برای خرید برده ها و آزاد کردن آنان قرار داده شد که بدین ترتیب یک بودجة دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همة بردگان ادامه خواهد یافت.(۸)
ـ آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آن جا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد.(۹)
ـ هر کس سهم خود از بردة مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شود.(۱۰)
ـ هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزادة خود شود، آنها فوراً آزاد می شوند.(۱۱)
ـ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد خواهد شد.(۱۲ ) و...
ج) احیای شخصیت بردگان: در دورانی که بناست بردگان بتدریج آزاد شوند; دین مبین اسلام برای اِحیای حقوق آنان اقدامات وسیعی کرده است; به طوری که هیچ فرقی بین بردگان و آزادها قرار نمیدهد; جزء به تقوا و پرهیزکاری; به بردگان اجازه می دهد همه گونه پُست های اجتماعی را عهده دار شوند و از فرماندهی گرفته تا پست های حساس دیگر که به عنوان نمونه سلمان، بلال و قنبر را می توان نام برد.(۱۳)
د) رفتار انسانی با بردگان، در اسلام دستورهای زیادی در مورد مدارا با بردگان آمده است از جمله:
ـ پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر برای آزادی برده سفارش کرد که من فکر کردم برای آزادی برده مهلت معینی مقرر گردید.(۱۴)
روایاتی داریم که در مورد بردگان، أجل هفت سال را مطرح کرده اند و فرموده اند: بعد از هفت سال برده را از کار معاف و او را آزاد کنید.(۱۵)
حضرت امام صادق می فرمود: هرگاه پدرم به غلامش دستوری می داد و ملاحظه می کرد که آن کار، سخت است خودش بسم الله می گفت و کمک می کرد.(۱۶)
خوشرفتاری نسبت به بردگان در این دوران انتقالی، به حدی است که حتی بیگانگان نیز از آن تمجید کرده اند; به عنوان نمونه، جرجی زیدان می گوید: اسلام نسبت به بردگان فوق العاده مهربان است و پیامبر این دین در مورد بردگان سفارش بسیار نموده است; به عنوان مثال: "کاری که برده تاب آن را ندارد، به او واگذار نکنید" یا "هرچه خودتان می خورید به او بدهید"(۱۷)
بنا بر این اسلام در آن زمان که برده داری وجود داشت ،وجود آن را تا حدودی تجویز کرد تا با یک برنامه حساب شده و موفق به مبارزه با آن پردازد . به هیچ وجه اسلام این قانون را ایجاد نکرد . طریقی هم که اسلام برای مبارزه برگزید ،طریق تدریجی بود و با موفقیت قرین شد، در حالی که اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت ، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد ، با موفقیت هم قرین نمی شد. اتفاقا در تاریخ مبارزه با بردگی توسط غربیان، با مبارزه قاطع و یکباره مواجهیم که به شکست انجامید .
پی نوشت ها:
۱) المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، ج ۶، ص ۵۴۴، نشر رجأ.
۲) همان
۳) همان، ص ۵۴۹
۴) همان، ص ۵۶۱ ـ ۵۶۶.
۵) همان، ج ۱۸، ص ۳۳۷ ـ ۳۴۱، جامعه مدرسین.
۶) تحریرالوسیله، امام خمینی، ج ۲، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۷، جامعه مدرسین.
۷) مکاسب، شیخ انصاری، ص ۱۷۵، سطر ۱۴، دارالحکمة.
۸) تفسیر نمونه، مکارم، ج ۱۲، ص ۴۱۸، اسلامیة تهران.
۹) بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۱، ص ۴۳، اسلامیه تهران.
۱۰) جواهرالکلام، شیخ محمدحسن، ج ۳۴، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۸، چاپ بیروت
۱۱) تفسیر نمونه، مکارم، ج ۲۱، ص ۴۲، اسلامیه تهران.
۱۲) وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۶(۲۰ جلدی)
۱۳) تفسیر نمونه، همان، ج ۲۱، ص ۴۲۱
۱۴) وسائل الشیعه، همان
۱۵) وسائل الشیعه، همان.
۱۶) بحارالانوار مجلسی، ج ۷۴، ص ۱۴۲، ح ۱۳، چاپ ـ اسلامیه تهران.
۱۷) تاریخ تمدن، جرجی زیدان، ج ۴، ص ۵۴

متشکرم از جواب.
بنده تمام مطالب را بارها خوانده ام. شاه بیت غزل جنابعالی و همفکرانتان این است که اسلام اسباب رقیت را محدود به اسارت کرده و هدف در نهایت رفع رقیت بعد از هدایت بوده است.
این غزل کاملا اشتباه است. اسباب رقیت در احکام فقهی عبارتند از: اسارت در جنگ- استرقاق از طريق تغلب- استرقاق از طريق خريدن از اولياء-سرايت رقيت از طريق والدين به فرزندان-رقيت از طريق اقرار-رقيت لقيط دارالكفر-خريد از بازار غيرمسلمين-

خلاصه احکام اسلام در باره برده داری:

از والدين برده، برده متولد مي شود.
برده ها، با احرار در بسياري از حيثيات، حقوق و احکام متفاوتند.
به هفت طريق افراد آزاد برده مي شوند.
تا زماني که يکي از اسباب رفع بردگي حاصل نشده باشد، بردگي فرد تداوم خواهد داشت.
دادوستد بردگان با رعايت موازين شرعي آزاد است.
تمامي ساکنان دارالحرب که به استيلاي سپاه اسلام درآمده است، اعم از نظامي و غيرنظامي، مرد و زن و کودک برده محسوب ميشوند و بين سربازان، والي و دولت تقسيم مي شوند.
برده تنها با اذن مولي مالک چيزي مي شود و اجرت کار او متعلق به مالکش است.
رضايت برده در سبک زندگي، مسکن و کار او لازم نيست. او در تمامي موارد تابع مولي است و مجبور است نظر او را در حيطه شرع تأمين کند.
مولي حق دارد کودک را پس از هفت سالگي از مادرش جدا کرده و به فروش رساند. مولي حق دارد ازدواج غلام و کنيز خود را بدون طلاق و بدون رضايت آنان فسخ نمايد. ازدواج افراد متأهل پس از برده شدن خود به خود فسخ مي شود.

دوست گرامی آیا واقعا فطرت شما برده داری را امضا میکند ؟ قضیه به این سادگی نیست
هشدار عقلانی: در صورت اقرار به امضای برده داری در حقیقت به خداوند نسبت تایید برده داری میدهید.
ایاک نعبد...

تصویر soalcity

فکر می کنم عناوین یک کتاب فقهی را جلوی خود گذاشته اید و آنها را به عنوان راههای برده گیری ذکر کرده اید. مثلا استرقاق از طریق تغلب را مطالعه بفرمایید، حتما مشاهده می فرمایید که ممنوع است. باقی موارد نیز فرعی است. مثلا اینکه اقرار به بردگی به معنای برده بودن است، به معنای یک راه متفاوت برای برده گیری نیست. بلکه اثبات برده بودن یک برده است.

به هر حال انسان ها حقوق اولیه ای دارند که ممکن است با اعمال و رفتارشان در آن حقوق تغییراتی ایجاد شود. مثل حق آزادی که از دزد سلب می شود و روشن است که محدود کردن آزادی کسی که قصد جنگ و نابود کردن اموال و نفوس مسلمانان را داشته ، کاملا منطقی است.

براي من بعد از خواندن همه ي اين مطالب هنوز جاي سوال است كه چرا روش برخورد با همسر كافران حربى به كنيزي گرفتن اوست! آيا نميشود آنها را مثل ديگر ناباوران به اسلام كه در همان دوره در جامعه اسلامي زندگي ميكردند در باور خود آزاد گذاشت؟ يا حتي اگر جرمي مرتكب شدند محاكمه كرد و به زندان انداخت؟ با چه منطقى زنى به جرم گناه همسرش بايد كنيزي كند و به او تجاوز شود؟ آيا ميتوان مردان مسلمانى كه با چنين وعده اي به جهاد ميروند را با تقوا دانست؟

تصویر soalcity

شاید یک معضل اساسی این است که همه چیز را با فرهنگ امروزی اطراف خودتان محاسبه می کنید. مثلا در ذهن شما زندانی کردن یک گزینه جایگزین است در حالی که آن زمان، زندان به این شکل امروزی وجود نداشت کما اینکه فکر می کنید رسیدن به کنیز انگیزه جدی ای برای جهاد بوده است. در حالی که اینها مطابق تاریخ نیست. یا مثلا فکر می کنید امکان استمرار زندگی زنان در همان جامعه جنگ زده به شکل طبیعی وجود داشته، در حالی که زنان برای امکان استمرار زندگی باید در جامعه جدید تحت تکفل قرار می گرفتند.

نظرات